eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 اندیشیدن به این ، هم سنگینی بار خودسازی، و هم هوشیاری‌ای را که باید با آن همراه باشد، مشخص می‌کند و این درس بزرگ را به ما می‌آموزد که 👈👈👈 شدن بیش از هرچیز مستلزم یک ، یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکر ما است. انقلابی توأم با این آگاهی، که ثمره تجربه بزرگ تاریخ انسان است، و در عین حال دست یافتن به یک لیاقت ذهنی است که بتواند وحدت میان مفاهیم و و را دریابد و مهمتر از آن با جان خویش تجربه کند و این سه را ملکه خویش سازد و با فطرتش عجین کند، و این آرمان‌ها نه تنها در عقیده‌اش که دربودنش ریشه گیرد و در نهایت تا بدانجا رسد که جدایی این سه مفهوم را در خویش احساس نکند و هر یک را در عین حال با آن دو دیگر یکی بداند، تثلیثی که در عمق و در حقیقت یک توحید است." 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . @quranpuyan
▪️با گرامی‌داشت 29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی .🥀 🛑🛑احتمال وجود با وجود غلبه ، است . علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي ✅ یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس می‌کنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه می‌توانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با باز نداریم و به نام اصول، مقدس‌ترین اصل را، که انسان از طریق و و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم، 🔻🔻 زیرا هنگامی که « » غالب است، احتمال اینکه در جریان باشد، باوری و خطرناک است و هنگامی که «سرمایه‌داری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک ساده‌لوحی است. و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بی‌تابی در برابر تحمل تنوع اندیشه‌ها و ابتکارها، یک است. ✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا را دارد. او که حساستر از مزدک و انقلابی‌تر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهره‌کشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود ✅روحی که در برابر چنان بی‌تاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آورده‌اند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کرده‌اند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهره‌اش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد». ✅و اما حرمت و تا بدانجا که نماز می‌خواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم می‌شکنند، سخن می‌گفت سخنش را قطع می‌کردند، و حتی او را استهزا می‌کردند و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنه‌های بزرگی در آفریقا حکم می‌راند اما نداشت، حتی یک زندانی سیاسی و . و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و می‌دانست که به یک توطئه خطرناک می‌روند، اما اجازه داد، زیرا نمی‌خواست این سنت را برای قداره‌بندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر ، را پامال کند. ✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی می‌داند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها می‌شناسد، با این همه اعلام می‌کند که: در پذیرش دین نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسان‌ها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه آن با خود آنها است: «لا فی الدین، قد تبین الرشد من الغی». ✅و علی، به فرمانده خود دستور می‌دهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»، و یک شاعر بدبین نابینای تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته می‌تواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و بماند. 🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه می‌تواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قداره‌بندان و و بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔 🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي . http://quranpuyan.com/yaf_postst5525_Hkwmt-w-dlt-dr-slm--msy-wlyt-Hkm-dr-brbr-mrdm-z-ngh-qrn-w-nhj-lblGh.aspx @quranpuyan