🛑🛑احتمال وجود #عدالت با وجود غلبه #ديكتاتورها، #باوري_فريبنده است .
علي ع نه زندان سياسي داشت نه قتل سياسي
✅#خودسازی یعنی رشد هماهنگ این سه بعد (آزادي، عشق، برابري) در خویش، یعنی در همان حال که خویش را مزدکی احساس میکنیم، در درون خویش عظمت بودایی را برپا سازیم و در همان حال #آزادی انسانی را تا آنجا حرمت نهیم که #مخالف را و حتی دشمن فکری خویش را به خاطر تقدس آزادی، تحمل کنیم، و تنها به خاطر اینکه میتوانیم، او را از آزادی تجلی اندیشه خویش و انتخاب خویش، با #زور باز نداریم
و به نام #مقدسترین اصول، مقدسترین اصل را، که #آزادی_رشد انسان از طریق #تنوع_اندیشهها و #تنوع_انتخابها و آزادی خلق و آزادی تفکر و تحقیق و انتخاب است، با روشهای پلیسی و فاشیستی پایمال نکینم،
🔻🔻 زیرا هنگامی که « #دیکتاتوری» غالب است، احتمال اینکه #عدالتی در جریان باشد، باوری #فریبنده و خطرناک است
و هنگامی که «سرمایهداری» حاکم است، ایمان به دموکراسی و آزادی انسان یک سادهلوحی است.
و اگر به تکامل نوعی انسان اعتقاد داریم، کمترین خدشه به آزادی فکری آدمی و کمترین بیتابی در برابر تحمل تنوع اندیشهها و ابتکارها، یک #فاجعه است.
✅اگر یک روشنفکر مسلمان است و به ویژه شیعه، نیازی به چنین ترکیب مصنوعی از سه شخصیت برای داشتن یک «امام» ندارد، زیرا #علی را دارد.
او که حساستر از مزدک و انقلابیتر از مارکس زندگی کرد و در برابر بهرهکشان کینه ورزید و با محرومان همدرد بود
✅روحی که در برابر #ستم چنان بیتاب است که وقتی شنید در مرز حکومت او سپاهیان دشمن یورش آوردهاند و یک زن یهودی را که در ذمه حکومت او بوده است، آزار کردهاند، بر روی منبر از بیتابی درد آنچنان بر چهرهاش سیلی نواخت و فریاد زد که «اگرکسی از این درد بمیرد او را نباید سرزنش کرد».
✅و اما حرمت #حقوق_انسانی و #آزادی_اندیشه تا بدانجا که نماز میخواند و خوارج، که دشمنان خونی وی بودند، نمازش را در هم میشکنند، سخن میگفت سخنش را قطع میکردند، و حتی او را استهزا میکردند
و او در اوج قدرت بود و هرگز کوچکترین #فشاری بر کسی وارد نساخت، او حاکمی بود که بر پهنههای بزرگی در آفریقا حکم میراند اما #زندان_سیاسی نداشت،
حتی یک زندانی سیاسی و #قتل_سیاسی.
و طلحه و زبیر قدرتمندترین شخصیتهای با نفوذ و خطرناکی که در رژیم او #توطئه کرده بودند، هنگامی که آمدند و بر خروج از قلمرو حکومتش اجازه خواستند، و میدانست که به یک توطئه خطرناک میروند، اما اجازه داد، زیرا نمیخواست این سنت را برای قدارهبندان و قلدران به جای گذارد که👈👈 به خاطر #سیاست، #آزادی_انسان را پامال کند.
✅اسلام با اینکه خود را دینی الهی میداند و پیامبرش را فرستاده از سوی خداوند برای نشان دادن راه راست به انسانها میشناسد، با این همه اعلام میکند که: در پذیرش دین #فشاری نیست و تلاش ما تنها برای آگاه کردن انسانها است تا راه «رشد» از راه «غی» تشخیص داده شود و آنگاه #انتخاب_آزاد آن با خود آنها است: «لا #اکراه فی الدین، قد تبین الرشد من الغی».
✅و علی، به فرمانده خود دستور میدهد که: «با توده درآمیز و از اشراف دوری کن و بدان که توده یا برادر تواند در دین و یا همانند تو در نوع، خون آنان همچون خون ما است و مال آنان همچون مال ما، هر دو را حرمت نه»،
و یک شاعر بدبین نابینای #ضدمذهبی تنها، در هنگامی که قدرت اسلام شرق و غرب عالم را فرا گرفته میتواند با همه تنهایی اعتراض خویش را علیه ایمان حاکم، علیه اسلام حاکم، و حتی علیه خدا و مذهب برآورد و #ایمن بماند.
🔻🔻اکنون این مسلمان رنج دیده چگونه میتواند پس از ۱۴ قرن، چهارده قرنی که زخمهای کاری از#استبدادسلاطین و از خشونت خلفا و از سیطره جبارانه قدارهبندان #متعصب و #روحانیت_منجمد و #متحجر بر دل دارد، نظامی را بپذیرد که در آن آنچه را که در یک حکومت واقعي مذهبی از آن برخوردار بوده است، از او باز گیرند؟😔😔
اندیشیدن به این #فاجعهها، هم سنگینی بار خودسازی، و هم هوشیاریای را که باید با آن همراه باشد، مشخص میکند و این درس بزرگ را به ما میآموزد که
👈👈👈#انقلابی شدن بیش از هرچیز مستلزم یک
#انقلاب_ذهنی، یک انقلاب در بینش و یک انقلاب در شیوه تفکر ما است.
انقلابی توأم با این آگاهی، که ثمره تجربه بزرگ تاریخ انسان است، و در عین حال دست یافتن به یک لیاقت ذهنی است که بتواند وحدت میان مفاهیم #عبادت و #کار و #مبارزه_اجتماعی را دریابد
و مهمتر از آن با جان خویش تجربه کند و این سه را ملکه خویش سازد و با فطرتش عجین کند، و این آرمانها نه تنها در عقیدهاش که دربودنش ریشه گیرد و در نهایت تا بدانجا رسد که جدایی این سه مفهوم را در خویش احساس نکند و هر یک را در عین حال با آن دو دیگر یکی بداند، تثلیثی که در عمق و در حقیقت یک توحید است."
🖌برگرفته از مقاله خودسازي انقلابي، زنده ياد دكتر علي #شريعتي.
@quranpuyan