✴️اصول و مباني #نظام_سياسياجتماعي حكومت اسلامي در قرآن
✅ #آزاد_اندیشی علامه طباطبایی
نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 90/08/30
🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸
✳️تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
* به نظر شما آیا علامه طباطبایی همانطور که در مسائل برون دینی مثل مسائل فلسفی از حرّیت و شجاعت برخوردار بود، در مسائل #فقهی هم از این امتیاز بهره مند بود؟
* مرحوم علامه، قطعاً یک مجتهد صاحب نظر در فقه بود و از آیت الله نائینی اجازه اجتهاد داشت ولی به دلیل آنکه فعالیت های خود را به مسائل فلسفی و قرآنی متمرکز کرده بود، تدریس فقه در حوزه نداشت و در تفسیر المیزان هم معمولاً وارد مباحث فقهی نمی شوند.
علامه در درس خود از این که طلاب وقت خود را صرف مسائلی می کنند که بسیاری از آنها فائده ای ندارد و از مباحث علمی مورد نیاز که در دنیا مطرح است غافلند، اظهار تأسف می کرد.
علامه، هر مسأله ای را در مرحله نخست بر مبنای قرآن و عقل بررسی می کند و سپس به سراغ روایات می رود، مثلاً علامه رساله ای در باب حکومت اسلامی دارد که شیوه آن با شیوه مرسوم و متعارف فقهی کاملاَ متفاوت است.
#علامه مبنای بحث را درک فطری و شناخت عقلی از حکومت و ولایت قرار می دهد، و سپس آیات قرآن را شاهد و مؤید آن می داند و آنچه را که فقهای دیگر با "خبر واحد" می خواهند اثبات کنند، ایشان بدون آن به اثبات می رساند؛ قهراً این شیوه بحث در مقایسه با شیوه ای که فقط به "استظهار" از روایات بسنده می کند، از اتقان بیشتر و از میدان فراخ تری برخوردار است و از همین روست که علامه می تواند "ولایت جامعه" به جای "ولایت فرد" را مطرح کند و مثلاً به استناد آیه 144 آل عمران بگوید: آیه شریفه، به "مسلمین" ولایت می دهد که شئون اجتماعی اسلام را زنده نگهدارند. (رساله ولایت و زعامت)
علامه در تفسیر المیزان هم بجای این که از یک روایت بحث را آغاز کند که چه کسی حاکم است، از آیات قرآن مثل "السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما"، استفاده می کند که اقامه دین بر عهده "همه مردم" است: "و لم یرد اقامة الدین الّا منهم یا جمعهم فالمجتمع المتکون منهم، امره الیهم"، بر این اساس وقتی مردم در کار حکومت دخالت می کنند، یعنی در "کار خود" دخالت می کنند، و کسی حق ندارند جلوی آنها را بگیرد، تعبیر عجیب تر علامه این است که از نظر اسلام، قوه مجریه، اختصاص به یک گروه ندارد بلکه همه مسلمانان قوه مجریه را تشکیل می دهند: "ان القوة المجریة فی الاسلام لیست هی طائفة متمیزه فی المجتمع بل تعم جمیع افراد المجتمع"، (المیزان، ج4، ص122 تا 124)
جهت مطالعه قسمتهای قبلی ،کلیک کنید
http://yon.ir/KiEAV
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت اول :
✅ #آزاد_اندیشی
✳تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
* به نظر شما آیا علامه طباطبایی همانطور که در مسائل برون دینی مثل مسائل فلسفی از حرّیت و شجاعت برخوردار بود، در مسائل #فقهی هم از این امتیاز بهره مند بود؟
🔸 مرحوم علامه، قطعاً یک مجتهد صاحب نظر در فقه بود و از آیت الله نائینی اجازه اجتهاد داشت ولی به دلیل آنکه فعالیت های خود را به مسائل فلسفی و قرآنی متمرکز کرده بود، تدریس فقه در حوزه نداشت و در تفسیر المیزان هم معمولاً وارد مباحث فقهی نمی شوند.
علامه در درس خود از این که طلاب وقت خود را صرف مسائلی می کنند که بسیاری از آنها فائده ای ندارد و از مباحث علمی مورد نیاز که در دنیا مطرح است غافلند، اظهار تأسف می کرد.
🔸علامه، هر مسأله ای را در مرحله نخست بر مبنای قرآن و عقل بررسی می کند و سپس به سراغ روایات می رود، مثلاً علامه رساله ای در باب حکومت اسلامی دارد که شیوه آن با شیوه مرسوم و متعارف فقهی کاملاَ متفاوت است.
#علامه مبنای بحث را درک فطری و شناخت عقلی از حکومت و ولایت قرار می دهد، و سپس آیات قرآن را شاهد و مؤید آن می داند و آنچه را که فقهای دیگر با "خبر واحد" می خواهند اثبات کنند، ایشان بدون آن به اثبات می رساند؛ قهراً این شیوه بحث در مقایسه با شیوه ای که فقط به "استظهار" از روایات بسنده می کند، از اتقان بیشتر و از میدان فراخ تری برخوردار است و از همین روست که علامه می تواند "ولایت جامعه" به جای "ولایت فرد" را مطرح کند و مثلاً به استناد آیه 144 آل عمران بگوید: آیه شریفه، به "مسلمین" ولایت می دهد که شئون اجتماعی اسلام را زنده نگهدارند. (رساله ولایت و زعامت)
👌علامه در تفسیر المیزان هم بجای این که از یک روایت بحث را آغاز کند که چه کسی حاکم است، از آیات قرآن مثل "السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما"، استفاده می کند که اقامه دین بر عهده "همه مردم" است: "و لم یرد اقامة الدین الّا منهم یا جمعهم فالمجتمع المتکون منهم، امره الیهم"، بر این اساس وقتی مردم در کار حکومت دخالت می کنند، یعنی در "کار خود" دخالت می کنند، و کسی حق ندارند جلوی آنها را بگیرد، تعبیر عجیب تر علامه این است که از نظر اسلام، قوه مجریه، اختصاص به یک گروه ندارد بلکه همه مسلمانان قوه مجریه را تشکیل می دهند: "ان القوة المجریة فی الاسلام لیست هی طائفة متمیزه فی المجتمع بل تعم جمیع افراد المجتمع"، (المیزان، ج4، ص122 تا 124)
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 90/08/30
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت سوم :
✅ #آزاد_اندیشی
✳تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
✴️ممکن است توضیح دهید که علامه طباطبایی چگونه بین آزاداندیشی با تعبّد به خصوص در قلمرو فقه و احکام جمع کرده است؟
🔹علامه به دلیل همان #تفکر قرآنی از یک امتیاز برخوردار است. #فقها معمولاً در قلمرو بررسی "دلیل حکم" وارد می شوند و به استناد دلیل، مثل یک آیه و یا روایت، به حکم می رسند، یعنی وقتی از چرائی یک حکم سؤال شود، "مدرک" آن را نشان می دهند، ولی در برابر چرائی به معنی "علت حکم"، وظیفه و تعهّدی برای خودشان قائل نیستند.
🔹 به تعبیر دیگر وارد قلمرو فلسفه احکام نمی شوند و آن را خارج از قلمرو کار خود می دانند حتی گاهی می گویند ارزش عمل به آن است که از علت و فلسفه آن بی خبر باشیم و تعبداً آن را انجام دهیم، ولی #علامه همانطور که در قلمرو دلیل آزادانه وارد می شود و واقعاً حریت و شجاعت دارد، در قلمرو علت هم که جرأت و جسارت بیشتری می طلبد، آزادانه وارد می شوند.
👈ادعای #علامه این است که خداوند از ما نخواسته است که احکام را بدون تعقّل و تدبّر، عمل کنیم، خلاصه فرمایش علامه این است که:
🔶🔸"خداوند هرچند از ما اطاعت مطلق و بدون قید و شرط می خواهد، ولی رضایت ندارد که "احکام" و "معارف" که به ما ارائه می کند چشم بسته و کورکورانه و بدون تفکّر، اخذ کنیم، او می خواهد که "علل" احکام و قوانین برای ما روشن شود." (المیزان، ج2، ص197)
👈این برداشت علامه، ناشی از آن است که فقه را از قرآن شروع کرده و قرآن به تبیین علل احکام اهتمام دارد. ولی فقها غالباً چنین رویه ای ندارند و ورود به بحث از علل را دردسرساز دانسته و از آن نهی می کند
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 90/08/30
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت ششم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔸به نظر شما این تفکیک و جداسازی چه ثمره و فایده ای دارد؟
بهرحال مسلمانان موظفند که به دستورات پیامبر عمل کنند چه متّخذ از وحی باشد، چه نظر خود حضرت باشد، چون ما اطاعت از پیامبر را هم مثل اطاعت از خدا واجب می دانیم: اطیعوا الله و اطیعوا الرسول.
ج: همین طور است، ولی یک تفاوت مهم وجود دارد، تفاوت این است که احکام مستند به وحی که بخش اول است، به طور کلی غیر قابل تغییر است و ابدی است و نسخ ناپذیر است، یعنی هیچ یک از ائمه معصومین هم نمی توانند تغییری در قسمت اول که احکام وحیانی است به وجود بیاورند، کما این که این بخش با ارتحال رسول خدا، به پایان رسیده و قابل افزایش حکم جدیدی نیست،👌
#علّامه با این که تصریح می کند اولی الامر در قرآن همان پیشوایان معصوم اند، ولی تأکید می کند که آن ها در هر درجه و مقامی هم که باشند، دخالتی در احکام الهی ندارند:
لیس اولی الامر هؤلاء کائنین من کانوا ان یضعفوا حکما جدیدا و لا ان ینسخوا حکما ثابتا.
👈ولی در بخش دوم که مربوط به رأی پیامبر است، رأی اولی الامر هم دارای اعتبار است، و از این نظر رأی آن ها تفاوتی با رأی پیامبر ندارد، لذا همان طور که بر حسب مصلحت زمان و تغییر شرایط پیامبر می تواند حکمش را تغییر دهد،
اولی الامر هم می تواند این کار را بکند، اولوا الامر امتداد شخصیت حقوقی پیامبر در ولایت بر جامعه است و از همان اختیارات برخوردار است، لذا دست آن ها برای اضافه کردن حکم جدید و یا تغییر حکم گذشته باز است.👌👌👌
🔶 پس به نظر علّامه، نظرات پیامبر در حوزه ولایت ، «صلاح دید» خود حضرت است و اگرچه لازم الاجراست، ولی در طول زمان از سوی پیشوای صالح ـ و حداقل پیشوای معصوم ـ امکان #تغییر آن وجود دارد.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت ششم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔶با توجه به این تحلیل، آیا می توان گفت که بخشی از دین ثابت و بخشی دیگر متغیّر است؟
ج: #علّامه این تعبیر را نمی پسندد، ایشان ثابت و متغیر را در احکام قبول دارد، و مقسم آن را احکام می داند که گاه ثابت است و گاه متغیّر، ولی علّامه، اساسا آن چه را در قلمرو رأی پیامبر قرار دارد و مبتنی بر تصمیم گیری ایشان است، جزء دین نمی داند.
👈در تعریف ایشان در دین، دین همان احکام ثابت است که مستند به وحی است، نه آن که مقام دارای صلاحیت برای جعل احکام حکومتی، با جعل آن ها، دائما به دین بیافزاید و قلمرو دین را افزایش دهد، علّامه این مطلب را قبول ندارد.
🔸 ایشان در مقاله اسلام و نیاز های انسان معاصرفرموده اند: مقررات قابل تغییر که به حسب مصالح مختلف زمان ها و مکان ها اختلاف پیدا می کند و منوط به نظر پیامبر اسلام و جانشینان و منصوبین از طرف اوست، به حسب اصطلاح دین احکام و شرایع آسمانی محسوب نمی شود و دین نامیده نشده است.
🔹 پس به نظر علّامه #دین همان چارچوب ثابت احکام است.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ آشنايي با انديشه هاي #سياسياجتماعي علامه طباطبايي
🛑قسمت هفتم :
✅ #تفکیک_وحی ورای پیامبر .
✳️ تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها
👈👈آیا همه آرا و اقوال پیامبر وحی بود؟
🔹در مورد احکام مستند به #وحی، قهرا پیامبر فقط دریافت کننده است و در جعل و تشریع آن ها دخالتی ندارد، ولی در قسمت دوم احکام که پیامبر جعل می کند و به اصطلاح «رأی» حضرت است، آیا روند و روال خاصی برای جعل حکم وجود دارد یا پیامبر شخصا تصمیم می گیرد و به اجرا می گذارد؟
ج: حضرت علّامه، این قسمت را مشمول ادلّه شور و نظرخواهی می داند، یعنی پیامبر برای رسیدن به «رأی» از آراء و نظرات دیگران استفاده می کند و در نهایت تصمیم گیری با اوست، ولی در «وحی»، اساسا جایی برای مشورت وجود ندارد. دستور قرآن به پیامبر که مشورت کند، مربوط به همین موضوعاتی است که پیامبر باید تصمیم بگیرد و رأی حضرت ملاک است.
#علّامه در گفتگو با پروفسور هانری کرین برخی نکات را در این باره مطرح کرده و در آن جا فرموده است که احکام پیامبر در امور عامه، (یعنی همان مصالح کلی جامعه) پس از مشورت با یاران صادر می شد و ربطی به وحی نداشت . به کتاب رسالت تشیع در دنیای امروز مراجعه بفرمائید.
💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 94/8/28
💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید
http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛