eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ ❓💔چگونه ممکن است، کسی باشد و دست به بزند و فاجعه ای مانند فاجعه کربلا را به وجود بیاورد. ؟؟ 🛑قسمت سوم: 🔶اجازه بدهید بحث را بسپاریم به شهید مطهری و ببینیم که ایشان چه می فرمایند. در کتاب «مجموعه آثار» جلد19، صفحه 618 چنين آمده است: 🔹«بطور کلی افرادی که به دین می گروند و سپس بیرون می روند، از افرادی که از اول گرایش پیدا نکرده اند، خشن تر و ضد انسان تر می شوند زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود، همه عواطف دیگر انسانی را تحت الشعاع قرار می دهد و اگر رفت، همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود، با خود می برد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بی دین شده اند، از بی دین های اولیه خشن تر و بی عاطفه تر و خطرناکتر می شوند...». 👈این بخش تا اینجا مورد بحث ما نیست، ولی خطرناک تر از این ها هم یک گروه دیگرند: 🔺🔻«اما خطرناک تر از این طبقه، متدینان منحرف شده و کج سلیقه اند. این طبقه علاوه بر اینکه عواطف انسانی شان، تحت الشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تاثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم اینکه منحرف شده، اثر خودش را نمی بخشد و از آن طرف چون زائل نشده و به صورت انحرافی کار می کند، به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است، فعال است. این ها دیگر از هر سبع خطرناک تر و وحشتناک ترند. تاریخ نشان می دهد که بی رحمانه ترین جنگ ها، کشتارها، زجر و شکنجه ها به دست خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگترین نمک نشناسی ها را اینها انجام می دهند زیرا «یحسبون انهم یحسنون صنعا» جنگ های صلیبی، جنگ های خوارج حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است.» 🔹اگر کسی که کارش روانشناسی بود، این مطلب را گفته بود، بنده یا جنابعالی متهمش می کردیم که این گرایشات ضد دینی دارد که این حرف را گفته است تا نشان دهد که در بعضی از انسان ها عملکرد منفی دارد. ولی این را آقای مطهری گفته است و او متّهم در نشان دادن چهره منفی از دین نیست. 🔸لذا اگر می بینید که در فجایعی اتفاق افتاده، فکر نکنید که چون مسلمان بودند و متدین بودند، نمی کنند. خیر، یک نوعی از متدینین داریم که اگر این افراد دست به جنایت بزنند، بیش از همه جنایت کاران، آمادگی برای جنایت دارند. علتش هم این است که با یک توجیه که خدا گفته است و دین اجازه داده است. همین را می توانید به صورت جزیی بیاورید و عناوین دیگری که برای توجیهش می توانند ضمیمه کنند. 👈اصلا هیچ جنایتی نیست که این ها انجام ندهند هرچه فرض کنید، بزرگترین و وحشتناکترین جنایت ها. بلافاصله پاسخی که می دهند، این است که اگر مصلحت اسلام باشد، چه اشکالی دارد! اگر برای خدا باشد، چه اشکالی دارد! اگر برای تقویت دین و نظام باشد، چه اشکالی دارد! لذا خط قرمزی وجود ندارد. به خاطر همین است که آن انسانی مرده است و دین هم که باید خودش بازدارنده از باشد، آن هم به انحراف کشیده شده و این افراد، استعداد بزرگترین جنایات را دارند، همانگونه که در عاشورا و کربلا اتفاق افتاد «کل یتقربون الی الله بدمه.» 💫💫استاد سروش محلاتي @quranpuyan
💠 درباره : 🛑قسمت سی و هشتم : در قران چرا اسلام طلاق را منع و حرام نکرد؟ 🌐💞 كه بر اساس بنا شده است. 🔻اكنون درست فكر كنید موجودی كه تا این اندازه به عواطف و علایق قلبی و حمایت و مهربانی موجود دیگر نیازمند است، همه چیز را با عواطف و مهربانی او می تواند تحمل كند، بدون عواطف و مهربانیهای او حتی فرزند برای او مفهوم درستی ندارد، موجودی كه به قلب و احساسات موجود دیگر نیازمند است نه تنها به وجود او، چگونه ممكن است با زور قانون او را به آن موجود دیگر كه نامش مرد است چسبانید؟ . آیا این اشتباه نیست كه ما از طرفی موجبات بلهوسی و بی علاقگی مردان را نسبت به همسرانشان فراهم كنیم و زمینه های هوسرانی را هر روز فراهمتر سازیم و آنگاه بخواهیم با زور قانون آنها را به مردان متصل كنیم و به اصطلاح به ریش مردان بچسبانیم؟ اسلام كاری كرده كه مرد عملاً زن را بخواهد و دوستدار او باشد. اسلام هرگز نخواسته كه به زور زن را به مرد بچسباند. به طور كلی هر جا كه پای علاقه و ارادت و اخلاص در میان باشد و این امور پایه و ركن كار محسوب شوند، جای اجبار قانونی نیست؛ ممكن است جای تأسف باشد ولی جای اجبار و الزام و اكراه نیست. 💢مثالی ذكر كنم: می دانیم كه در نماز جماعت عدالت امام و اعتقاد مأمومین به عدالت او شرط است. ارتباط و اجتماع امام و مأمومین ارتباط و اجتماعی است كه بر اساس عدالت امام و ارادت و علاقه و اخلاص مأمومین استوار شده است. قلب و احساسات ركن اساسی این ارتباط و اجتماع است. به همین دلیل این اجتماع و ارتباط اجباربردار و الزام بردار نیست؛ قانون نمی تواند ضامن بقا و ادامه ی آن باشد. 👈اگر مأمومین نسبت به امام جماعت خود بی علاقه گردند و اراده و اخلاصشان سلب گردد، این ارتباط و اجتماع طبعاً از هم پاشیده است، خواه سلب اراده و علاقه و اخلاص مأمومین از امام بجا باشد یا بیجا. فرضاً امام جماعت دارای عالیترین درجه ی عدالت و تقوا و صلاحیت باشد، نمی توان مأمومین را مجبور به اقتدا كرد. مضحك است اگر امام جماعتی به دادگستری عرض حال بدهد: چرا مردم به من ارادت ندارند؟ چرا مردم به من اعتقاد ندارند؟ و بالأخره چرا مردم به من اقتدا نمی كنند؟ بلكه منتهای اهانت به مقام یك امام جماعت این است كه مردم را با قوه ی جبریه به اقتداء به او وادار كنند. 👌 فریضه ی خانوادگی نیز درست مانند همان فریضه ی دینی و فریضه ی اجتماعی است. پس عمده این است كه بدانیم اسلام زندگی خانوادگی را یك اجتماع طبیعی می داند و برای این یك مكانیسم مخصوص تشخیص داده است و رعایت آن مكانیسم را لازم و غیرقابل تخلف دانسته است. 💢💢بزرگترین اعجاز اسلام، در تشخیص این مكانیسم است. من مانند این آفتاب عالمتاب روشن می بینم كه دنیای غرب درپرتو علم تدریجاً اصول اسلامی را در مقررات خانوادگی خواهد پذیرفت؛ و البته من 🔻🔻هرگز تعلیمات متین و نورانی اسلام را با آنچه به این نام در دست مردم است یكی نمی دانم 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 267 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💠 درباره : 🛑قسمت سی و نهم : در قرآن. چرا را منع و حرام نکرد؟ ⭕آنچه را استوار می سازد بیش از است 👈آنچه دنیای غرب در حال حاضر خود را فریفته ی آن نشان می دهد «تساوی» است، غافل از آنكه مسأله ی تساوی را در چهارده قرن پیش اسلام حل كرده است. در مسائل خانوادگی كه نظام خاصی دارد چیزی بالاتر از «تساوی» وجود دارد. 💢طبیعت در اجتماع مدنی فقط قانون را وضع كرده و گذشته، ولی در اجتماع خانوادگی جز تساوی قوانین دیگری نیز وضع كرده است. تساوی به تنهایی كافی نیست كه روابط خانوادگی را تنظیم كند، سایر قوانین طبیعت را در اجتماع خانوادگی باید شناخت. 💢متأسفانه كلمه ی «تساوی» به واسطه ی تكرار و تلقین زیاد خاصیت اصلی خودش را از دست داده است. كمتر فكر می كنند كه مقصود از ، تساوی در است؛ خیال می كنند همین قدر كه مفهوم «تساوی» در یك موردی صدق كرد كار تمام است. به عقیده ی این ها، در گذشته مردها به زنها زور می گفتند اما امروز چون آنها نیز به مردها زور می گویند پس همه چیز درست شد زیرا تساوی در زورگویی برقرار شده است. در گذشته در حدود ده درصد ازدواجها از ناحیه ی مردها منجر به و جدایی می شد، اما حالا در بعضی نقاط جهان چهل درصد ازدواجها منجر به طلاق می شود و نیمی از این طلاقها را زنها به وجود می آورند، پس جشن بگیریم و شادی كنیم زیرا «تساوی» كامل حكمفرماست. در گذشته فقط مردها بودند كه به زنها خیانت می كردند، مردها بودند كه پابند عفت و تقوا نبودند؛ امروز بحمداللّه زنها نیز خیانت می كنند، پابند عفت و تقوا نیستند، چه از این بهتر؟ ! ♦♦این است كه به جای درمان دردهای بی پایان اجتماع و به جای اصلاح نقاط ضعف مردان و زنان و استوار ساختن كانون خانوادگی، روز به روز پایه ی كانون خانوادگی را سست تر و متزلزل تر می كنیم. در عوض رقص و پایكوبی می كنیم كه بحمداللّه هرچه هست به سوی تساوی می رویم، بلكه تدریجاً زنها در فساد و انحراف و قساوت و بیرحمی از مردان گوی سبقت می ربایند. 👈از آنچه گفته شد معلوم شد كه چرا اسلام با اینكه طلاق را مبغوض و منفور می داند مانع قانونی در جلو آن قرار نمی دهد. معلوم شد معنی چیست؛ چطور می شود یك چیز هم حلال باشد و هم بی نهایت منفور و مبغوض. اسلام انواع تدابیر اخلاقی و اجتماعی برای حفظ این كانون از خطر انحلال به كار برده است، برای جلوگیری از وقوع طلاق به هر وسیله ای متوسل شده و از هر سلاحی استفاده كرده است جز وسیله ی زور و سلاح قانون. اسلام با این جهت كه از زور و سلاح قانون برای جلوگیری مرد از طلاق استفاده شود و زن با زور قانون در خانه ی مرد بماند مخالف است؛ آن را با مقام و موقعی كه زن باید در محیط خانواده داشته باشد مغایر می داند، زیرا ركن اساسی زندگی خانوادگی احساسات و است و آن كس كه باید احساسات و عواطف زناشویی را دریافت و جذب كند تا بتواند به نوبه ی خود به فرزندان خود مهر و محبت بپاشد زن است. بی مهری شوهر و خاموش شدن شعله ی احساسات شوهری او نسبت به زن، محیط خانوادگی را سرد و تاریك می كند 📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 271 @quranpuyan
و از هر جزء قران کریم روزچهاردهم: قسمت‌ سوم ✅ و ترس و از نتایج نعمتهاست. وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ ﴿۱۱۲﴾ فولادوند: و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مى ‏رسيد پس [ساكنانش] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند و خدا هم به سزاى آنچه انجام مى ‏دادند طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانيد ✅ چگونه دیگران را، به راه خدا دعوت کنیم؟ در سوره نحل آیه ۱۲۵ خداوند روش تبلیغ و موعظه احسن را به پیامبر یاد آوری میکند:ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فولادوند: با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوه‏ اى] كه نيكوتر است مجادله نماى «"حكمت" به معنى علم و دانش و منطق و است، نخستين گام در دعوت به سوى حق استفاده از منطق صحيح و استدلالات حساب شده است، و به وسيله اندرزهاى نيكو. اين دومين گام در طريق دعوت به راه خدا است، يعنى استفاده كردن از انسانها، چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد. در حقيقت حكمت از "بعد عقلى" وجود انسان استفاده مى‌كند و موعظه حسنه از "بعد عاطفى" . و مقيد ساختن" موعظه "به" حسنه "شايد اشاره به آن است كه اندرز در صورتى مؤثر مى‌افتد كه خالى از هر گونه ، ، طرف مقابل، تحريك حس لجاجت او و مانند آن بوده باشد، چه بسيارند اندرزهايى كه اثر معكوسى مى‌گذارند به خاطر آنكه مثلا در حضور ديگران و توام با تحقير انجام گرفته، و يا از آن استشمام برترى جويى گوينده شده است، بنا بر اين موعظه هنگامى اثر عميق خود را مى‌بخشد كه" حسنه "باشد و به صورت زيبايى پياده شود. و سومين گام مخصوص كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و بايد از طريق مناظره ذهنشان را خالى كرد تا آمادگى براى پذيرش حق پيدا كنند. بديهى است مجادله و مناظره نيز هنگامى مؤثر مى‌افتد كه" بِالَّتِي هِيَ‌ أَحْسَنُ‌ " باشد، حق و عدالت و درستى و امانت و صدق و راستى بر آن حكومت كند و از هر گونه توهين و تحقير و خلافگويى و استكبار خالى باشد، و خلاصه تمام جنبه‌هاى انسانى آن حفظ شود.» تفسیر نمونه ✅ خدا به و امر میکند. اساس صلاح جامعه إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(نحل 90) در حقيقت ‏خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى ‏دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى ‏دارد به شما اندرز مى ‏دهد باشد كه پند گيريد . 🔹« از نظر اسلام مهم ترين هدفى كه در تعاليمش دنبال شده صلاح مجتمع و اصلاح عموم است، ظاهر سياق آيه اين است كه مراد از ، عدالت اجتماعى است ، 👈 و آن عبارت از اين است كه با هر يك از افراد جامعه طورى رفتار شود كه مستحق آن است و در جائى جاى داده شود كه سزاوار آن است، و اين خصلتى اجتماعى است كه فرد فرد مكلفين مامور به انجام آنند، به اين معنا كه خداى سبحان دستور مى دهد هر يك از افراد اجتماع عدالت را بياورد، پس هم فرد فرد مامور به اقامه اين حكمند، و هم جامعه كه حكومت عهده دار زمام آن است .»تفسیر المیزان ❇️اسلام ایمان بدون عدالت را به رسمیت نمی شناسد صدها دستور اسلامى، كه عدالت اجتماعى و اقتصادى را در عمقِ عبادات وارد مى‏سازد و آن را از جملة شروطِ صحيح بودنِ آن‌ها مى‏ شمارد، به‌روشنى نشان مى‏دهد كه عدالت اجتماعى و نه‏ تنها دو حكم فرعى و دو واجب عادى و معمولى نيستند، بلكه بر پاية عقيده و ايمان استوارند و از آن‌ها جداشدنى نيستند. 👈اسلامْ ايمانى را كه نتيجة آن عدالت در زندگىِ فرد و جامعه نباشد، برنمى‏ تابد. 📚امام موسی صدر/ادیان درخدمت انسان، ص 191 👈برای مطالعه سایر نکات جزء چهاردهم به لینک زیر مراجعه نمایید https://b2n.ir/joze14 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan