eitaa logo
قران پویان
462 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
694 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
✴️ 🛑قسمت اول : ❓💔چگونه ممکن است، کسی باشد و دست به بزند و فاجعه ای مانند فاجعه کربلا را به وجود بیاورد. ؟؟ ❓چون یک نوع جنایتی در اتفاق افتاده است که هر چه انسان در تاریخ نگاه می کند، کمتر می تواند نمونه ای را برای آن پیدا کند. جنگیدن در تاریخ زیاد است و یکی از کوچکترین جنگ ها چیزی است که در کربلا اتفاق افتاده است ؛هم از نظر زمان، هم از نظر تعداد نیروها و هم از نظر کشته ها. ولی اینکه بعد از جنگ کشته ها را زیر سم ستوران قرار دهند، بدن ها را مثله کنند، سرها را جدا کنند، خیمه ها را آتش بزنند. یعنی جنایاتی که امر عادی و طبیعی در جنگ نیست. از یک طرف می دانیم که بنام دین این کار را کرده اند و از طرف دیگر جنایات وحشتناکی مرتکب شدند و حال باید توضیح داد، مگر می شود که انسان دیندار و متدین چنین جنایاتی را مرتکب شود. ✅ آیا احساسات انسانی را تلطیف می کند و انسانیت را در انسان، رشد و اعتلاء می دهد یا اینکه انسان را تبدیل به یک حیوان درنده می کند؟ و مگر ممکن است این چنین حالتی را در انسان بوجود آورد؟! 🔸جنگیدن یک موضوع دیگری است و برای این است که دشمن از بین برود و تمام می شود و وقتی دشمن از بین می رود، این دیگر چه است که صورت گرفته است؟! چه توجیهی با منطق جنگ می تواند داشته باشد؟ اگر این افراد، متدین نبودند و بنام دین این کار را نکرده بودند، ما به عنوان مسلمان حاضر نبودیم، در این زمینه پاسخی بدهیم و به ما چه ربطی داشت که یک مشت انسان شقی و ظالم که دچار قساوت قلب و بی رحمی هستند، را انجام داده اند! اما الان می بینیم که یک مشت انسان «بی رحم دیندار» هستند. این ترکیب مشکل زاست. آیا این تناقض نیست؟ و چطور چنین چیزی امکان دارد؟ این تناقض شبیه آن تناقضی است که می گوییم «استبداد دینی»، آن در نهاد اجتماعی و این در شخصیت خود فرد که هم دیندار بودند و هم قسیّ القلب بودند. آن در جامعه چطور با هم تلفیق می شود و این در داخل شخصیت فرد چگونه با هم انطباق و سازگاری پیدا می کند؟ 🔸در انسان یک سری از گرایشات عالی انسانی وجود دارد. مثلا در قرآن است که «هل جزاء الاحسان الا الاحسان»(سوره رحمن، آیه60) فطرت انسان می گوید که پاسخ نیکی را باید با نیکی داد. این یک گرایشی است که در انسان است و گرایشات دیگر هم از این نوع، که ما به «زبان دینی» می گوییم «فطرت»:«فالهمها فجورها و تقواها»(سوره شمس، آیه8) هم می فهمد این زشتی و زیبایی را و هم تمایل به زیبایی و تنفر از زشتی دارد. این خلقت انسان است و خداوند انسان را اینطور آفریده است. 🔸بعد از این مرحله که مربوط به خلقت است، انسان وارد دین می شود و آن سرمایه هایی که در خلقت او بود، آنها دو حالت ممکن است که برایشان اتفاق بیفتد: 👈یک حالت اینکه آن سرمایه ها حفظ می شود و رشد پیدا می کند و در راستای همان گرایشات پا به پا پیش می آید و از آن گرایشات حمایت می کند و آن گرایشات زمینه های ظهور و بروز هم پیدا می کند. می بینید که یک انسان متدین، همان انسانیت فطری را دارد و حال که متدین شده است، آن انسانیت ظهور و بروز بیشتری هم دارد یعنی دین به تقویت این گرایشات انسانی کمک کرده است. 💫ادامه دارد 💫استاد سروش محلاتي @quranpuyan
🛑قسمت دوم : ❓💔چگونه ممکن است، کسی باشد و دست به بزند و فاجعه ای مانند فاجعه کربلا را به وجود بیاورد. ؟؟ 🔸در انسان یک سری از گرایشات عالی انسانی وجود دارد. بعد از این مرحله که مربوط به خلقت است، انسان وارد دین می شود. در اينجا دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد: 🔹یک حالت اینکه آن سرمایه ها حفظ می شود و رشد پیدا می کند و دین در راستای همان گرایشات پا به پا پیش می آید . 🔸حالت دوم اینکه دین جایگزین آن گرایشات می شود و به انسان می گوید که تو چه نیازی داری، به آنچه که عقل و فطرت تو درک می کند؟ ما بالاتر از آن را داریم همانچه که در دین آمده است. سرمایه های فطری را کنار گذاشته و می گوید عقل ناقص است و به درد نمی خورد و چه استفاده ای از این عقل ناقص می توانی بکنی و کمکی برای زندگی تو نیست. آن تمایلات هم لغزنده است و اعتمادی به آن گرایشات فطری نیست و آنها را هم دور بینداز و ما یک بسته به تو می دهیم که تمام حقیقت در این بسته در اختیار تو قرار می گیرد و خیالت راحت می شود و همه آنهای که داشتی، کنار بگذار و یک انسان متدین، آن بسته را می گیرد و به مرور زمان آن سرمایه های فطری از بین می رود. 👈اگر بخواهیم به زبان کلامی بیان کنیم؛ یک گرایشی در میان مسلمان ها وجود دارد به نام اشاعره که معتقدند اصلا زشتی و زیبایی در جهان وجود ندارد و ما هم در این زمینه چیزی نمی دانیم. هرچه هست، همان است که خدا بگوید. اگر خدا بگوید خوب است، خوب است و اگر همان کار را خدا بگوید بد است، بد می شود. بدی و خوبی در جهان وجود ندارد و ما هم چیزی را نمی توانیم درک کنیم. 🔹این افراد، اول شخصیت و عقل خودشان را از دست می دهند، فطرت خود را از دست می دهند و خالی می شوند. بعد در این ظرف خالی، دین و گرایشات دینی و ارزش های دینی ریخته می شود. چون ظرف، ظرف خالی است هرچه که بنام دین باشد، از نظر آنها قابل قبول است و غربالگری برای آنها امکان پذیر نیست. چون برای آنها فرض بر این است که خودشان را تخلیه کردند و در اختیار دین قرار داده اند. غربالی وجود ندارد. عقل انسان می تواند غربال باشد که اینها معتقدند عقل توانایی غربالگری نسبت به داده های دینی ندارد و فطرت و گرایشات انسانی را قبول ندارند. در این ظرف هرچه که بنام دین ریخته شود، این شخص قبول می کند. اگر به او گفته شود که آدم کشی کار خوبی است، سفّاکی خوب است. به او بگوییم این ظلم است، می گوید ظلم همان چیزی است که خدا مشخص کند. اگر خدا گفته باشد که دیگر ظلم نیست. می گوییم بی رحمی است، می گوید چه اشکال دارد خدا گفته است. اینها با هیچ معیار برون دینی، آنچه را که به نام دین به آنها عرضه می شود، نمی توانند بسنجند و نقد کنند و هیچگونه رفتاری را کنار بگذارند و همه چیز برای آنها قابل قبول است. 🔸لذا چنین افرادی اگر اولا متدین باشند و ثانیا بعد در دوران تدیّنِ خودشان، فطرت های اصیل و گرایشات اصیل خود را نابود کرده باشند، این ها انسان ها هستند. جنایتکاران دیگر جنایت می کنند اما ممکن است که یک ریشه ای از انسانیت در آنها وجود داشته باشد که چرا چنین جنایتی را انجام دادی و تنبّهی پیدا کنند و همان ریشه هاست که بازدارنده است و کنترل کننده، اما برای این افراد هیچ کنترلی وجود ندارد. 👈اینجاست که اگر انسان متدیّن، دین را عوضی بفهمد و نتیجه این عوضی فهمیدن، این بشود که انسانیت را کنار بگذارد و نابود کند، این انسان متدین از هر انسان دیگری خطرناک تر و صفّاک تر و خطرناک تر می شود و که او انجام می دهد، هیچ کسی نمی تواند با او برابری کند با اینکه او است 💫ادامه دارد 💫استاد سروش محلاتی. @quranpuyan
✴️ ❓💔چگونه ممکن است، کسی باشد و دست به بزند و فاجعه ای مانند فاجعه کربلا را به وجود بیاورد. ؟؟ 🛑قسمت سوم: 🔶اجازه بدهید بحث را بسپاریم به شهید مطهری و ببینیم که ایشان چه می فرمایند. در کتاب «مجموعه آثار» جلد19، صفحه 618 چنين آمده است: 🔹«بطور کلی افرادی که به دین می گروند و سپس بیرون می روند، از افرادی که از اول گرایش پیدا نکرده اند، خشن تر و ضد انسان تر می شوند زیرا دین به حکم نیروی عظیم خود، همه عواطف دیگر انسانی را تحت الشعاع قرار می دهد و اگر رفت، همه آنها را که در خود هضم و جذب کرده بود، با خود می برد. این است که افرادی که زمانی متدین بوده و سپس بی دین شده اند، از بی دین های اولیه خشن تر و بی عاطفه تر و خطرناکتر می شوند...». 👈این بخش تا اینجا مورد بحث ما نیست، ولی خطرناک تر از این ها هم یک گروه دیگرند: 🔺🔻«اما خطرناک تر از این طبقه، متدینان منحرف شده و کج سلیقه اند. این طبقه علاوه بر اینکه عواطف انسانی شان، تحت الشعاع عاطفه دینی قرار گرفته و از تاثیر مستقل افتاده، نیروی دین به حکم اینکه منحرف شده، اثر خودش را نمی بخشد و از آن طرف چون زائل نشده و به صورت انحرافی کار می کند، به همان قدرت که مقتضای نیروی دین است، فعال است. این ها دیگر از هر سبع خطرناک تر و وحشتناک ترند. تاریخ نشان می دهد که بی رحمانه ترین جنگ ها، کشتارها، زجر و شکنجه ها به دست خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگترین نمک نشناسی ها را اینها انجام می دهند زیرا «یحسبون انهم یحسنون صنعا» جنگ های صلیبی، جنگ های خوارج حتی فاجعه کربلا ساخته دست این طبقه است.» 🔹اگر کسی که کارش روانشناسی بود، این مطلب را گفته بود، بنده یا جنابعالی متهمش می کردیم که این گرایشات ضد دینی دارد که این حرف را گفته است تا نشان دهد که در بعضی از انسان ها عملکرد منفی دارد. ولی این را آقای مطهری گفته است و او متّهم در نشان دادن چهره منفی از دین نیست. 🔸لذا اگر می بینید که در فجایعی اتفاق افتاده، فکر نکنید که چون مسلمان بودند و متدین بودند، نمی کنند. خیر، یک نوعی از متدینین داریم که اگر این افراد دست به جنایت بزنند، بیش از همه جنایت کاران، آمادگی برای جنایت دارند. علتش هم این است که با یک توجیه که خدا گفته است و دین اجازه داده است. همین را می توانید به صورت جزیی بیاورید و عناوین دیگری که برای توجیهش می توانند ضمیمه کنند. 👈اصلا هیچ جنایتی نیست که این ها انجام ندهند هرچه فرض کنید، بزرگترین و وحشتناکترین جنایت ها. بلافاصله پاسخی که می دهند، این است که اگر مصلحت اسلام باشد، چه اشکالی دارد! اگر برای خدا باشد، چه اشکالی دارد! اگر برای تقویت دین و نظام باشد، چه اشکالی دارد! لذا خط قرمزی وجود ندارد. به خاطر همین است که آن انسانی مرده است و دین هم که باید خودش بازدارنده از باشد، آن هم به انحراف کشیده شده و این افراد، استعداد بزرگترین جنایات را دارند، همانگونه که در عاشورا و کربلا اتفاق افتاد «کل یتقربون الی الله بدمه.» 💫💫استاد سروش محلاتي @quranpuyan
و از هر جزء قرآن کریم روز هفدهم : قسمت‌ سوم ✅ تصویری سخت از لحظه وقوع اى مردم! از پروردگارتان پروا كنید، بى‏ تردید زلزله قیامت، واقعه ‏اى بزرگ است. روزى را مشاهده خواهید كرد كه هر مادر شیر دهى از كودكى كه شیرش مى‏ دهد، غافل مى‏ شود و هر زن بارداری سقط جنین می كند و مردم را مست مى‏ بینى در حالى كه مست نیستند، بلكه عذاب خدا بسیار شدید است.{۲- حج} ✅ تعظیم از روی تقوا نه نمایش و مردم را دعوت عمومي به كن تا پياده و سواره بر مركبهاي لاغر از هر راه دور (به سوي خانه خدا) بيايند. {۲۷} 💠ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّـهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ (۳۰/حج) اين است (مناسك حج) وهر كس آنچه را خداوند محترم شمرده گرامی بدارد، قطعاً برای او نزد پروردگارش بهتر است، ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ (اينگونه است مناسك حج) و هر كس را بزرگ دارد اين كار نشانه تقواي دلهاست. {۳۲} شعائر جمع (شعره ) به معنى علامت و نشانه است ، بنابراين (شعائرالله ) بـه مـعـنـى (نـشـانـه هـاى پـروردگـار) اسـت كـه شـامـل سـر فـصلهاى آئين الهى و برنامه هاى كلى و آنچه در نخستين برخورد با اين آئين چشمگير است و از جمله مناسك حج مى باشد كه انسان را به ياد خدا مى اندازد. 🟡از ديدگاه برخى «شعائر خدا» به مفهوم 👈🏻دين و آيين اوست و بزرگداشت آن هم عبارت از ديندارى واقعى و عمل به مقررات و دورى از گناهان است . با اين بيان، منظور آيه اين است كه : هر كس دين خدا و مقررات او را گرامى وبزرگ دارد، اين نشانگر پرواپيشگى و تقواى قلبى اوست،تا گفتار و عملكرد و نوشتار خود را خداپسندانه سازد و مقررات خدا را گرامى دارد. 🔹 آنچه را خداوند محترم داشته، گرامی بداريم. «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّـهِ» 🔹بزرگداشت‌ها بايد بر اساس تقوا باشد، نه . مَنْ يُعَظِّمْ‌ ... تَقْوَی الْقُلُوبِ‌ ✅ فقط هنگام و ، نباشیم که خسرالدنیا و الاخره خواهیم بود وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿۱۱﴾ و از مردم کس هست که خدا را به زبان و به ظاهر می‌پرستد (نه از باطن و حقیقت) از این رو هرگاه خیر و نعمتی به او رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر آزمونی (از شر و فقر و آفتی) به او رسد (از دین خدا) رو بگرداند. چنین کس در دنیا و آخرت زیانکار است و این (نفاق و دورویی) زیانی است که بر همه کس آشکار است. ♦نکوهش از گروهی از مردم که خدا را درصورتی مى پرستند كه پرستش او خير دنيا برايشان داشته باشد. و معلوم است كه لازمه اين طور پرستش اين است كه دين را براى دنيا استخدام كنند اگر سودى مادى داشت پرستش خدا را استمرار دهند و بدان دل ببندد و اطمينان يابند و اما اگر دچار فتنه و امتحان شوند روى گردانيده به عقب برگردند به طورى كه حتى به چپ و راست هم ننگرند و از دين خدا مرتد شوند و آن را شوم بدانند و يا اگر شوم هم ندانند به اميد نجات از آن آزمايش و مهلكه از دين خدا روى بگردانند آنها چنانند که اگر دنیا به آنها رو کند و نفع و خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى کنند! و آن را دلیل بر حقانیت اسلام مى گیرند، اما اگر به وسیله گرفتاریها و پریشانى و سلب نعمت مورد آزمایش قرار گیرند دگرگون مى شوند و به کفر رو مى آورند! گوئى آنها دین و ایمان را به عنوان یک وسیله نیل به مادیات پذیرفته اند که اگر این هدف تأمین شد دین را حق مى دانند و گر نه بى اساس! جهت مطالعه سایر نکات جزء هفدهم به لینک زیر مراجعه نمایید https://b2n.ir/joze17 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
🟣 و جمله كليدي و عميق امام علي ع: اشخاص و افراد، معيار حق نيستند بلكه اشخاص را با حق بسنج 🏷 ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد كِنْدی و عمار یاسر و امثال آنان می رویم و می خواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار كرد كه دور را بگیرند و اكثریت را رها كنند، می بینیم آنها مردمی بودند اصولی و ، هم و هم . می گفتند: ما نباید درك و فكر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه كردند ما نیز اشتباه كنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود كه اصول و حقایق بر آن حكومت می كرد نه اشخاص و شخصیتها. 🏷 مردی از صحابه امیرالمؤمنین در جریان جنگ ، سخت در تردید قرار گرفته بود. او دو طرف را می نگریست. از یك طرف علی را می دید و شخصیتهای بزرگ اسلامی را كه در ركاب علی شمشیر می زدند و از طرفی نیز همسر نبی اكرم، را می دید كه قرآن درباره ی زوجات آن حضرت می فرماید: (همسران او مادران امّتند) و در ركاب عایشه، طلحه را می دید از پیشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگهای اسلامی و مردی كه به اسلام خدمتهای ارزنده ای كرده است، و باز زبیر را می دید خوش سابقه تر از طلحه، آن كه حتی در روز سقیفه از جمله متحصّنین در خانه ی علی بود. 🏷 این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود كه یعنی چه؟ ! آخر علی و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداكاران سخت ترین دژهای اسلام اند؛ اكنون رودررو قرار گرفته اند؟ كدام یك به نزدیكترند؟ در این گیر ودار چه باید كرد؟ ! 👈👈توجه داشته باشید! نباید آن مرد را در این حیرت زیاد ملامت كرد. شاید اگر ما هم در شرایطی كه او قرار داشت قرار می گرفتیم، شخصیت و سابقه ی زبیر و طلحه چشم ما را خیره می كرد. 🔻ما الآن كه علی و عمار و اویس قرنی و دیگران را با عایشه و زبیر و طلحه روبرو می بینیم، نمی شویم چون خیال می كنیم دسته ی دوم مردمی جنایت سیما بودند یعنی آثار جنایت و خیانت از چهره شان هویدا بود و با نگاه به قیافه ها و چهره های آنان حدس زده می شد كه اهل آتش اند. اما اگر در آن زمان می زیستیم سوابق آنان را از نزدیك می دیدیم، شاید از تردید مصون نمی ماندیم. 🏷 امروز كه دسته ی اول را بر حق و دسته ی دوم را بر می دانیم، از آن نظر است كه در اثر گذشت تاریخ و روشن شدن حقایق، ماهیت علی و عمار را از یك طرف و زبیر و طلحه و عایشه را از طرف دیگر شناخته ایم و در آن میان توانسته ایم خوب قضاوت كنیم. و یا لااقل اگر اهل تحقیق و مطالعه در تاریخ نیستیم، از اول كودكی به ما اینچنین تلقین شده است. اما در آن روز هیچ كدام از این دو عامل وجود نداشت. 🏷به هر حال، این مرد محضر امیرالمؤمنین شرفیاب شد و گفت: ⁉ آیا ممكن است طلحه و زبیر و عایشه بر اجتماع كنند؟ شخصیتهایی مانند آنان از بزرگان صحابه ی رسول اللّه چگونه اشتباه می كنند و راه باطل را می پیمایند؟ آیا این ممكن است؟. 👌👌 در جواب سخنی دارد كه دكتر طه حسین، دانشمند و نویسنده مصری، می گوید سخنی محكمتر و بالاتر از این نمی شود؛ بعد از آنكه وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است. فرمود: ⬅"سرت كلاه رفته و بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و نمی شود شناخت. این صحیح نیست كه تو اول شخصیتهایی را مقیاس قرار دهی و بعد و را با این مقیاسها بسنجی: فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند و فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند. این حق و باطل است كه باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشند." 🏷 یعنی باید و باطل شناس باشی نه اشخاص و شخصیت شناس؛ افراد را(خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای كوچك) با حق مقایسه كنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الاّ نه. این، حرف نیست كه آیا طلحه و زبیر و عایشه ممكن است بر باطل باشند؟ . 🏷در اینجا (ع) معیار را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزی نیست. و در حقیقت فرقه شیعه مولود یك بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی است نه به و اشخاص. قهراً شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شكن بار آمدند. 📚منبع :ر.ک. مرتضي مطهری , جاذبه و دافعه علی (ع), ص١٣٦_ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛