eitaa logo
قران پویان
441 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
643 ویدیو
597 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
وظايف_علمی_اجتماعي فرد از ؟ و در قران كريم-رابطه با چيست؟ ما نيز مانند ديگر فقيهان، بر اصل حرمت به استناد قرآن و سنّت، باور داريم، آن را ضرورى فقه اسلامى، بلكه ضرورى اسلام مى دانيم; ليكن عقيده داريم بايد در حرمت هر دو قِسم از (يعنى رباى معاملى و قرضى) تفصيل قائل شد. به سخن ديگر، ما تنها يك قِسم از معاملى و يك قِسم از قرضى را حرام مى دانيم و در قِسم ديگر از آنها، دليلى بر حرمت نمى بينيم. اينك به توضيح اين نظريه مى پردازيم. الف. معاملى معاملى، چنان كه گذشت، در جايى صدق مى كند كه كالايى از سنخ مكيل و موزون، به همان كالا به شرط زياده فروخته شود; مثلا يك تُن برنج در برابر دو تُن برنج و مانند آن. حال اگر يك تُن برنج با كيفيت عالى با دو تُن برنج درجه سه معامله شود كه در ماليت يكسان اند، گرچه زيادتى در كمّيت وجود دارد، حرمت چنين معامله اى جاى تأمّل دارد. طبق فتواى فقيهان، در چنين مواقعى براى رهايى از حرمت، فرد مى بايد يك تُن برنج عالى را به مبلغى بفروشد و سپس، دو تُن برنج درجه سه خريدارى كند; ليكن اين كار، نوعى حيله است و اگر زيادتى در اين جا موجب حرمت است، با اين حيله، حرمت آن ساقط نمى شود; زيرا استفاده از حيله براى خنثا سازى قانون است. بدين جهت، تعميم حرمت معاملى به همه صورت ها محلّ ترديد است. ب. قرضى امروزه براى قرضى دو قِسم تصوير مى شود: «رباى قرضى استهلاكى» و «رباى انتاجى و توليدى». استهلاكى، آن است كه قرض گيرنده به جهت گرفتارى و نياز، به قرض رو آورده و گاه ناتوانى اش به حدّى مى رسد كه چند نوبت، زمان پرداخت آن را به تأخير مى اندازد، تا آن جا كه بدهى اش دو برابر يا چند برابر قرض مى شود. از تفاسير و كتب روايى و تاريخى به دست مى آيد كه در زمان نزول آيات قرآن، رباى استهلاكى رواج داشته است. خواه در ابتداى قرض گرفتن، زياده شرط مى شد ـ كه از نظر فقهى به «قرض به شرط» تعبير مى شود ـ و يا براى تأخير در زمان پرداخت يا تقسيط بدهى دريافت مى شد، بدين ترتيب كه وقتى تاريخ بازپرداخت مى رسيد و بدهكار، توان اداى قرض را نداشت، طلبكار، تقاضاى مبلغى جهت مهلت دادن مى كرد. قرآن در اين مورد، چنين دستور مى دهد: وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَة فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَة .[34] و اگر ]بدهكارتان[ تنگْ دست باشد، پس تا ]هنگام [گشايش، مهلتى ]به او بدهيد[. اين دستور قرآنى، مطابق درك عقلايى است كه بايد به ميزان متعارف، مهلت داد. در اين فرض، اگر طلبكار اين دستور دينى را مراعات نكند و به گرفتن و زيادتى اقدام ورزد، مشمول آيات و روايات ياد شده مى گردد. اين صورت، رباى استهلاكى نام مى گيرد. 📘ایت الله صانعی 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از احکام اقتصادی قران: ؟ و در قران كريم-رابطه ربا با چيست؟ امروزه، صورتى ديگر براى متصوّر است كه به ندرت در گذشته يافت مى شد و از مختصّات زندگى پيشرفته امروزى است و آن اين كه شخص ثروتمند، جهت سرمايه گذارى اقتصادى (چون ساختمان سازى، ساخت و راه اندازى كارخانه، احداث مرغدارى و...) نياز به سرمايه تكميلى دارد; يعنى مبلغ قابل توجّهى از سرمايه را دارد و توان انجام دادن كار را در خود مى بيند و براى تكميل سرمايه، قرض مى گيرد و در مقابل آن، زيادتى شرط مى كند. براى مثال، كسى كه براى سرمايه گذارى به دويست ميليون تومان سرمايه نياز دارد و تنها يكصدوپنجاه ميليون تومان دارد، پنجاه ميليون تومان، يك ساله قرض مى كند و مبلغى را به عنوان سود به قرض دهنده يا بانك مى پردازد. اين نوع از را انتاجى و توليدى مى نامند; يعنى پول در توليد و پيشرفت اقتصادى هزينه مى شود. ادله حلّيتِ توليدى اينك مسئله اين است كه آيا مى توان گفت ادلّه حرمت ، شامل اين مورد هم مى شود يا نه؟ مشهور فقيهان، به اطلاق و عموم روايات و آيات استناد كرده و آن را تحريم كرده اند; ولى مدّعاى ما اين است كه اين قِسم، حرام نيست و ادلّه تحريم، شامل آن نمى شود. ادلّه و شواهد ما بر اين مدّعا، عبارت است از: .. ایت الله صانعی جهت مشاهده متن كامل مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید👇 http://yon.ir/Qp958 https://eitaa.com/quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران : ؟ و در قران رابطه با چیست؟ برای شناخت آنچه اسلام به عنوان حرام کرده، باید به سراغ آیات و روایات و کلام مفسران و محدثان و فقیهان رفت و اگر چنین کنیم خواهیم دید که به اتفاق همه، « عبارت است از این که شخصی مالی را به دیگری قرض دهد و با او شرط کند که زیادتر از آنچه قرض کرده برگرداند; اعم از این که مقدار آن زیاده قطعی و ثابت باشد یا نه ». و برای اثبات این تعریف به نمونه هایی از آیات و روایات و کلام فقها بسنده می کنم: الف) قرآن; خداوند متعال در سوره بقره می فرماید: «وان تبتم فلکم رؤوس اموا’لکم »; (12) یعنی اگر از توبه کردید حق دارید اصل مالتان را (که قرض داده اید) بگیرید. به اعتقاد مفسران، این آیه بیان می دارد که شرط توبه از ، اکتفا کردن به اصل مال قرض داده شده است و گرفتن هر نوع زیادی . (13) ب) حدیث; امامان معصوم(ع) در روایات متعددی به تبیین و توضیح محرم پرداخته اند 👈. برای مثال، امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «...و اما الربا الحرام فهو الرجل یقرض قرضا ویشترط ان یرد اکثر مما اخذه فهذا هو الحرام »; (14) 🔶 یعنی حرام عبارت است از این که فردی به دیگری قرض دهد و شرط کند که بیشتر از آنچه گرفته برگرداند. این همان حرام است. 🔶یکی از مسائل مهم و پیچیده مساله جبران کاهش ارزش پول در دیون نقدی است. 👈این تعریف در مورد اموال حقیقی روشن است; اما در مورد پول خصوصا پولهای اعتباری که به مرور زمان ارزش آنها کاسته می شود این سؤال پیش می آید که برگرداندن یا مطالبه «مثل » در مورد آنها چگونه است. به عبارت دقیق تر، در مورد پولهای اعتباری دو مثل مطرح است: یکی «مثل » اسمی که عبارت از عدد و رقمی است که روی اسکناس چاپ شده و دیگری قدرت خریدی که پول حاکی از آن است. در حل این مساله فقها دو مبنا دارند که نتایج مختلفی دارد: ◀️ الف. مبنای عرفی و حقوقی. اکثر فقها در حل مساله فوق، مبنای عرفی و حقوقی را در پیش گرفته اند، شایان ذکر است که قائلان به این مبنا از میان فقها، همانند مردم و حقوقدانان، هیچ غفلتی از آثار سوء و کاهش قدرت خرید طلبکار و متضرر شدن او ندارند ولکن همه اینها را حمل بر تحولات بازار و تغییر شرایط اقتصادی می کنند و تضرر او را همانند تضرر تاجری !!می بینند که اقدام به خرید کالایی می کند و بعد از مدتی در اثر تغییر شرایط اقتصادی، قیمت آن کاهش می یابد و یا با پیش بینی قیمتهای آینده اقدام به پیش خرید کالایی می کند و در سرسید، قیمت نقد کالا کمتر از قیمت پیش خرید آن می شود. 🖋حجت الاسلام موسويان،عضو شوراي فقهي بورس ادامه دارد. http://yon.ir/Qp958 https://eitaa.com/quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران ؟ و در قران رابطه با چیست؟ ♦️ب. مبنای حقیقی و اقتصادی: شرایط تورمی دهه های اخیر در کشورهای اسلامی این گرایش را در میان برخی از فقها پدید آورد که به مساله پول، نه به صورت نگرش عرفی تسامحی، بلکه به صورت موضوعی تخصصی نگاه کنند و تحولات آن را نه تنها ناشی از تغییرات طبیعی بازار، بلکه عمدتا ناشی از سیاستهای پولی انبساطی دولتمردان و مسئولان بانکهای مرکزی بدانند در نتیجه، معتقدند کسی که به دیگری مبلغ یک هزار تومان قرض می دهد، در حقیقت با این رقم نمادی، قدرت خریدی را منتقل می کند و قرض کننده در سررسید مقرر بایستی مثل آن قدرت خرید را برگرداند.  👈و در مقام عمل معتقدند که قرض دهنده و قرض کننده حق ندارند قبل از سررسید روی رقم خاصی توافق کنند، بلکه باید صبر کنند و در پایان مدت، متناسب با تورم تحقق یافته، به قدری به مبلغ اسمی اضافه کنند که کاهش قدرت خرید آن جبران گردد گرفتن هر زیاده دیگری ربا و حرام خواهد بود. ⬅️برخی فقها، بین تورمهای ناشی از تحولات حقیقی اقتصاد و تحولات ناشی از سیاست انبساطی پولی تفکیک کرده، تنها جبران کاهش ارزش پول ناشی از سیاست پولی را مجاز می دانند. ⬅️گروه دیگری از فقها، بین سررسیدهای مورد توافق و سررسیدهای معوقه تفصیل داده، معتقدند که اگر بدهکار در سررسید مقرر بدهی خود را بپردازد نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست، اما اگر بازپرداخت به تعویق افتد لازم است جبران گردد. ⬅️و گروه دیگری بین سررسیدهای کوتاه مدت چند ماهه یا یک ساله که تورم انتظاری قابل پیش بینی است، و سررسیدهای بلند مدت یا دیون بدون سررسید مانند مهریه فرق گذاشته، معتقدند که در دسته اول نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست ولی در دسته دوم و سوم باید جبران شود ✴️روشن است که در بحث کاهش ارزش پول، هر مبنای فقهی را که اتخاذ کنیم مجوزی برای گرفتن «بهره »، خصوصا «بهره بانکی »، نخواهد شد. چرا که حتی در حدی ترین مبنای فقهی، که معتقدند هرگونه کاهش ارزش پول قابل جبران است، می گویند قرض دهنده حق ندارد حین قرارداد زیاده ای را شرط کند; بلکه باید صبر کنند و قرض گیرنده در سررسید مقرر (زمان برگرداندن قرض)، متناسب با تورم تحقق یافته در آن فاصله زمانی (مدت قرض)، مثل قدرت خرید را بپردازد. 👈بنابراین، بهره از پیش تعیین شده خصوصا بهره وامها و اعتبارات بانکی، که نوعا چنان تعیین می شود که چند درصد بیشتر از تورم تحقق یافته باشد، مجاز نیست و ربا خواهد بود 🖋حجت الاسلام موسويان،عضو شوراي فقهي بورس http://yon.ir/Qp958 @quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران ؟ و در قران رابطه با چیست؟ مسأله ی 573- اگر پولى را كه قرض كرده به هنگام پرداخت ارزشش كم تر يا بيشتر شده باشد در صورت اول همان را بايد با جبران خسارت بپردازد، و در صورت دوم عكس صورت اول است، كه بايد همان مبلغ را نسبت به ارزش يوم الاداء بپردازد، زيرا آن چه را گرفته ارزش است گرچه نماينده اش اسكناس و يا چيز ديگرى باشد. ، زيرا چيزى كه داده در اصل ارزش بوده و اسكناس نماينده و حواله اى از ارزش است و بس، و نيز در زمينه ى عكسش بايد تورمش جبران گردد.  مسأله ی 574- تمامى كلاه هاى- به اصطلاح- شرعى! در ربا و غير ربا شرعاً ممنوع است، و شرعى كه هرگونه كلاه گذارى و كلاه بردارى را ممنوع كرده چگونه ممكن است خودش در باب ربا- كه بدترين مفت خوارى ظالمانه ى ناهنجار است- با كلاه شرعى! آن را اجازه دهد، و آيا اين كلاه هاى شرعى خطر خانمان سوز ربا را از بين مى برد؟ آيه ى مباركه «و أنْ لَيْسَ لِلإنْسانِ إلّا ما سَعى » (سوره ى نجم، آيه ى 39) نهايتاً حق شايسته را در برابر كوشش هاى مناسب با آن حق دانسته، و به استثناى بخشش ها و پرداخت هايى كه در جاهاى مقرر واجب يا مستحب است، مفت خوارى در هر معامله اى را محكوم دانسته است مسأله ی 575- اگر در پيمانه و وزن شرط است كه يكى بر ديگرى فزونى نيابد، كه اگر از يك جنس و يا از يك اصل باشند و پيمانه يا وزن يكى بر ديگرى فزونى يابد ربا و حرام است، اين جا مقصود فزونى ارزشى است و نه تنها اندازه ى پيمانه و وزن مال، و اختصاص پيمانه و وزن به اين جريان از اين باب است كه اين دو از نمودهاى مشخص براى برابرى يا نابرابرى دو جنس مورد داد و ستد مى باشند.  ما با دقت در احاديث ربا، بر محور آيات ربا، به خوبى دريافته ايم كه ربا تنها مفت خوارى و زياده از حق گرفتن يا دادن است و ديگر هيچ، چه مورد معامله مكيل يا موزون باشد يا نباشد.  بخشی از نظرات آیت اله صادقی تهرانی در خصوص ربا http://yon.ir/Qp958 @quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران ؟ و در قران رابطه با چیست؟ با توجه به مباحث ارایه شده در خصوص ربا،میتوان نکات زیر را برشمرد: ✅1- معنی لغوی ربا،زیادی است.در تفسیر فرقان به مفت خواری تعبیر شده است. لذازیاده طلب کردن در قرض و کسب درامد بیشتر از این طریق بدون هیچ گونه کارو تلاش مفید،ربا محسوب شده و حرام است. ✅2-با توجه به موضوع تورم وکاهش ارزش پول در طول زمان بویژه در شرایط کشور ما،و با ملاحظه اینکه فرد قرض دهنده هم نباید دچار ضرر شود تا انگیزه افراد جامعه به سنت قرض الحسنه کاهش نیابد ،برخی فقها حفظ ارزش پول قرض داده شده در زمان ادای قرض را مجاز دانسته اند که منطقی نیز میباشد. یعنی اگر فردی پولی قرض داد و در زمان باز پس گیری آن،به میزان ارزش واقعی آن یا همان معادل قدرت خرید در ان زمان را طلب کند،مشمول ربا نیست.اما زیاده از این مقدار،ربا محسوب میشود.  ✅3-به نظر میرسد با توجه به وجود ملاکهاو شاخص های مختلف مالی و اقتصادی،می توان نرخ تورم رسمی کشور را برای فاصله زمانی قرض گرفتن و پس دادن استخراج و مابه تفاوت ناشی از آنها جهت جبران ارزش واقعی پول در زمان قرض را محاسبه کرد.(هر چند برخی افراد به جهت رهایی از این مسئله ،پول خود را بصورت سکه طلا یا دلار قرض داده و در زمان پس گرفتن هم همان مقدار را دریافت میکنند.) هم اکنون مطابق رویه ای که سالهای طولانی در قراردادهای دولتی اعمال شده و میشود،چنانچه مدت انجام کار ،بیش از سه ماه باشد،دولت رقم قرار داد را براساس درصد افزایش شاخصهای تورم دوره های سه ماهه نسبت به زمان عقد قرارداد، تعدیل می نماید.که این مبنا میتواند در پرداخت قرض های طولانی مدت اشخاص حقیقی و موسسات مالی استفاده شود. ✅4-با رشد جمعیت و تنوع کسب و کارها،وجود بنگاههایی که با ارایه خدماتی،پول پول داران را به پول خواهان و وام گیرندگان برسانند ضرورت پیدا کرده و افراد نمی توانند صرفا از دوستان و آشنایان خود نیازهای زندگی یا سرمایه گذاری خود را تامین کنند. بنابراین به نظر میرسد این موسسات علاوه بر مقدار تورم ،میتوانند هزینه ای بعنوان کارمزد جهت جبران هزینه های اداره خود نیز از مشتریان دریافت کنند کهبه نظر برخی فقها نیز مجاز بوده و ربا محسوب نمیشود.اما زیاده از این مقدار شرط کردن در هنگام وام دادن ،محل اشکال است. ✅5-برخی فقها بین قرض گرفتن جهت تامین مایحتاج زندگی و قرض گرفتن جهت تولید وسرمایه گذاری،تفاوت قایل شده و در نوع دوم ،زیاده خواستن و دریافت بخشی از سود سرمایه گذاری توسط قرض دهنده را مجاز دانسته اند. سید کاظم فرهنگ✨✨✨ پایان http://yon.ir/Qp958 @quranpuyan
♦️ از 🍀 و در قرآن و روايات: ✅ و چیست؟ ایات سوره بقره بشرح زیر است: 👇👇 أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾  فولادوند: [روزه در] روزهاى معدودى [بر شما مقرر شده است] [ولى] هر كس از شما بيمار يا در باشد [به همان شماره] تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بدارد] و بر كسانى كه [روزه] طاقت فرساست كفاره اى است كه خوراك دادن به بينوايى است و هر كس به ميل خود بيشتر نيكى كند پس آن براى او بهتر است و اگر بدانيد روزه گرفتن براى شما بهتر است مکارم: چند روز معدودي را (بايد روزه بداريد) و كساني كه از شما بيمار يا مسافر باشند روزهاي ديگري را (بجاي آن روزه بگيرند) و بر كساني كه قدرت انجام آن را ندارند (همچون بيماران مزمن و پيرمردان و پيره زنان) لازم است كفاره بدهند، مسكيني را اطعام كنند، و كسي كه كار خير را پذيرا شود براي او بهتر است،  و روزه داشتن براي شما بهتر است اگر بدانيد. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ  يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵﴾  فولادوند: ماه [همان ماه] است كه در آن فرو فرستاده شده است [كتابى ] كه مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشكار هدايت و [ميزان]  تشخيص حق از باطل است پس هر كس از شما اين ماه را درك كند بايد آن را روزه بدارد و كسى كه بيمار يا در سفر است [بايد به شماره آن] تعدادى از روزهاى ديگر  [را بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد تا شماره [مقرر] را تكميل كنيد و خدا را به پاس آنكه رهنمونيتان كرده است به بزرگى بستاييد و باشد كه شكرگزارى كنيد مکارم: (آن چند روز معدود) ماه رمضان است كه قرآن براي راهنمائي مردم و نشانه هاي هدايت و فرق ميان حق و باطل در آن نازل شده،  پس آنكس كه در ماه رمضان در حضر باشد روزه بدارد، و آنكس كه بيمار يا در سفر باشد روزهاي ديگري را بجاي آن روزه بگيرد، خداوند راحتي شما را ميخواهد نه زحمت، هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد، و خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده بزرگ بشمريد و شايد شكرگذاري كنيد http://yon.ir/Qp86 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
از 🍀 و در قرآن و روايات: ✅ و چیست؟ خلاصه نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راجع به ایه 184 بشرح زیر است: ✅1- ایاما معدودات نكره آمدن ايام و اتصاف آن به صفت (معدودات ) براى اين است كه بفهماند تكليف نامبرده ناچيز و بدون مشقت است ، تا به اين وسيله مكلف را در انجام آن دل و جراءت دهد، و از آنجا كه آيه ( شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن ) الخ بيان ايام است ، قهرا مراد از ايام معدودات همان ماه خواهد بود.  🍀2-روزه بر و مريض است ، نه مباح  حرف فاء در ابتداء آيه مى فهماند كه مطلب آيه نتيجه و فرع آيه قبل است ، ، و معناى مجموع آن چنين مى شود: روزه بر شما واجب شده ، و نيز عدد معينى در آن رعايت شده ، و همانطور كه از اصل روزه رفع يد نمى شود، از عدد آن نيز صرفنظر نمى شود. پس اگر در ايام رمضان عارضه اى چون مرض و سفرپيش آيد كه حكم وجوب روزه را در آن ايام معدوده يعنى ايام رمضان بردارد از اين ايام معدوده صرفنظر نمى شود، و بايد به همان عدد در ساير روزها روزه گرفت ، كلمه (مرض ) به معناى خلاف صحت و سلامتى است و كلمه (سفر) از ماده (س - ف - ر) گرفته شده ، كه به معناى كشف است و گويا اينكه فرمود: (او على سفر) و مانند كلمه (مريضا) نفرمود (مسافرا)، براى اشاره به اين معنا بوده كه آن مسافرى روزه اش شكسته مى شود كه در حال حاضر مسافر باشد، نه در گذشته ، (مثل كسى كه در سفر ده روز در محلى اقامت كرده است ، كه چنين كسى قبلا مسافر بوده ، و فعلا مقيم است ، و روزه اش صحيح است ) و نه در آينده (مثل كسى كه مى خواهد بعد از ظهر حركت كند كه چنين كسى روزه آن روزش صحيح است ).  بيشتر دانشمندان و علماى اهل سنت گفته اند: از آيه : ( فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر) ، استفاده مى شود كه مسافر مى تواند نگيرد، نه اينكه روزه گرفتن برايش حرام است ، پس ‍ و مسافر، هم مى توانند روزه بگيرند، و هم اينكه افطار و به همان عدد از روزهاى ديگر سال روزه بگيرند. ليكن اين حرف صحيح نيست ، زيرا گفتيم ظاهر جمله : (فعدة من ايام اخر) (كسى كه مريض و مسافر باشد بايد چند روزى در ايام ديگر سال روزه بگيرد) عزيمت است ، نه رخصت ، يعنى از ظاهر آن بر مى آيد كه مريض و مسافر نبايد در رمضان روزه بگيرند، و اين معنا از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) نيز روايت شده ، و مذهب جمعى از صحابه از قبيل عبد الرحمان بن عوف ، و عمر بن خطاب ، و عبد اللّه بن عمر، و ابى هريرة ، و عروة بن زبير، نيز همين است ، پس جمله نامبرده حجتى است عليه علماى نامبرده از اهل سنت  🍀3-فدیه دادن معناى جمله ( و على الذّين يطيقونه ) اين است كه هركس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه (فديه ) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض مالى است ، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذائى كه خود انسان مى خورد، البته نه آن غذاى ساده اى كه گاهى مى خورد، و نه آن غذاى لذيذى كه باز گاه گاه مى خورد، بلكه از غذاى متوسطى كه غالبا استفاده مى كند، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب است http://yon.ir/Qp86 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
از 🍀 و در قرآن و روايات: ✅ و چیست؟ نظر آیت اله صادقی تهرانی در خصوص این آیه و روزه مسافر،متفاوت با نظر مشهور مفسرین شیعه است که آنرا ذکر می کنیم: 🍀" فمن كان منكم مريضاً او على سفر"🍀 روزه را بر مريضان و كرده است، كه بايد آن را در روزهايى كه مريض يا مسافر نيستند انجام دهند. البته نه هر مريض و نه هر مسافرى، بلكه مرض و سفرى كه براى گرفتن روزه عسر و ضرر و خطر داشته باشد، به دليل آيه بعدى 🌺" يريد اللَّه بكم اليسر و لا يريد بكم العسر".🌺 طبق اين دو آيه حالت روزه سه گونه است: 1- يسر، 2- اطاقه يعنى حرج و 3- عسر.  يسر به معناى آسانى و راحتى است، و عسر ايجاد خطر و ضرر و آسيب ديدن است، و اطاقه يا حرج ميانگين اين دو به معناى مصرف كردن كل نيروها براى روزه دارى است، بدان گونه كه جاى نفس كشيدن نماند، و گوئى او طوق بر گردن نهاده است،  در حالت يسر واجب است، چه در و چه در حضر، و در حالت عسر حرام، و در اين صورت گرفتن قضاى آن واجب است، چه در سفر و چه در حضر، بنابراين اگر هزاران كيلومتر در حال روزه سفر كند، و يسر و راحتى داشته باشد روزه واجب است و اينجا «على سفر» بعد از «مريضاً» چنانكه اشاره شد مقصود سفرى مرض آور است كه «مريضاً» مرض فعلى و «علی سفر» مرض شأنى در بعشى سفرها است همچون گذشته هاى دور مانند زمان بعثت. در قسم سوم مستحب است، به دليل" فمن تطوع خيراً فهو خير له": كسى كه كار خيرى را با زحمت انجام دهد براى او بهتر است، روزه پر زحمت همان روزه با حرج است، كه كل نيروهاى روزه دار مصرف گردد،" و أن تصوموا خير لكم" كه مخاطب همان" من تطوّع خيراً" مى باشد و اين قاعده در ساير احكام نيز جارى است، و اصولًا روزه دارى براى اصلاح روح و تن مى باشد، كه اگر عسر و حرج نباشد، واجب است. 🖊سیدکاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp86 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
از 💮🌸 و در قرآن و روايات: ✅ و چیست؟ خلاصه نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان راجع به ایه 184بقره بشرح زیر است: ✅1- ایاما معدودات نكره آمدن ايام و اتصاف آن به صفت (معدودات ) براى اين است كه بفهماند تكليف نامبرده ناچيز و بدون مشقت است ، تا به اين وسيله مكلف را در انجام آن دل و جراءت دهد، و از آنجا كه آيه ( شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن ) الخ بيان ايام است ، قهرا مراد از ايام معدودات همان ماه خواهد بود.  🍀2-روزه بر و مريض است ، نه مباح  حرف فاء در ابتداء آيه مى فهماند كه مطلب آيه نتيجه و فرع آيه قبل است ، ، و معناى مجموع آن چنين مى شود: روزه بر شما واجب شده ، و نيز عدد معينى در آن رعايت شده ، و همانطور كه از اصل روزه رفع يد نمى شود، از عدد آن نيز صرفنظر نمى شود. 💮👈 پس اگر در ايام رمضان عارضه اى چون مرض و سفرپيش آيد كه حكم وجوب روزه را در آن ايام معدوده يعنى ايام رمضان بردارد از اين ايام معدوده صرفنظر نمى شود، و بايد به همان عدد در ساير روزها روزه گرفت ، كلمه (مرض ) به معناى خلاف صحت و سلامتى است و كلمه (سفر) از ماده (س - ف - ر) گرفته شده ، كه به معناى كشف است و گويا اينكه فرمود: (او على سفر) و مانند كلمه (مريضا) نفرمود (مسافرا)، براى اشاره به اين معنا بوده كه آن مسافرى روزه اش شكسته مى شود كه در حال حاضر مسافر باشد، نه در گذشته ، (مثل كسى كه در سفر ده روز در محلى اقامت كرده است ، كه چنين كسى قبلا مسافر بوده ، و فعلا مقيم است ، و روزه اش صحيح است ) و نه در آينده (مثل كسى كه مى خواهد بعد از ظهر حركت كند كه چنين كسى روزه آن روزش صحيح است ).  بيشتر دانشمندان و علماى اهل سنت گفته اند: از آيه : ( فمن كان منكم مريضا او على سفر فعدة من ايام اخر) ، استفاده مى شود كه مسافر مى تواند نگيرد، نه اينكه روزه گرفتن برايش حرام است ، پس ‍ و مسافر، هم مى توانند روزه بگيرند، و هم اينكه افطار و به همان عدد از روزهاى ديگر سال روزه بگيرند. ليكن اين حرف صحيح نيست ، زيرا گفتيم ظاهر جمله : (فعدة من ايام اخر) (كسى كه مريض و مسافر باشد بايد چند روزى در ايام ديگر سال روزه بگيرد) عزيمت است ، نه رخصت ، يعنى از ظاهر آن بر مى آيد كه مريض و مسافر نبايد در رمضان روزه بگيرند، و اين معنا از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) نيز روايت شده ، و مذهب جمعى از صحابه از قبيل عبد الرحمان بن عوف ، و عمر بن خطاب ، و عبد اللّه بن عمر، و ابى هريرة ، و عروة بن زبير، نيز همين است ، پس جمله نامبرده حجتى است عليه علماى نامبرده از اهل سنت  🍀3-فدیه دادن معناى جمله ( و على الذّين يطيقونه ) اين است كه هركس روزه برايش مشقت داشته باشد، و كلمه (فديه ) به معناى بدل و عوض است و در اينجا به معناى عوض مالى است ، كه همان طعام مسكين يعنى سير كردن يك مسكين گرسنه است از غذائى كه خود انسان مى خورد، البته نه آن غذاى ساده اى كه گاهى مى خورد، و نه آن غذاى لذيذى كه باز گاه گاه مى خورد، بلكه از غذاى متوسطى كه غالبا استفاده مى كند، و حكم اين فديه نيز مانند حكم قضاى روزه مريض و مسافر واجب است http://yon.ir/Qp86 🌸💮🌸💮🌸💮🌸💮🌸💮 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
از 💮🌸 و در قرآن و روايات: ✅ و چیست؟ 👈نظر آیت اله صادقی تهرانی در خصوص این آیه و روزه مسافر،متفاوت با نظر مشهور مفسرین شیعه است که آنرا ذکر می کنیم: 💮🔸" فمن كان منكم مريضاً او على سفر" روزه را بر مريضان و كرده است، كه بايد آن را در روزهايى كه مريض يا مسافر نيستند انجام دهند. البته نه هر مريض و نه هر مسافرى، بلكه مرض و سفرى كه براى گرفتن روزه عسر و ضرر و خطر داشته باشد، به دليل آيه بعدى 💮🔸" يريد اللَّه بكم اليسر و لا يريد بكم العسر". 👈طبق اين دو آيه حالت روزه سه گونه است: 1⃣- يسر، 2⃣- اطاقه يعنى حرج و 3⃣- عسر.  💢يسر به معناى آسانى و راحتى است، 💢و عسر ايجاد خطر و ضرر و آسيب ديدن است، 💢و اطاقه يا حرج ميانگين اين دو به معناى مصرف كردن كل نيروها براى روزه دارى است، بدان گونه كه جاى نفس كشيدن نماند، و گوئى او طوق بر گردن نهاده است،  🔸در حالت يسر واجب است، چه در و چه در حضر، 🔸 و در حالت عسر حرام، و در اين صورت گرفتن قضاى آن واجب است، چه در سفر و چه در حضر، بنابراين اگر هزاران كيلومتر در حال روزه سفر كند، و يسر و راحتى داشته باشد روزه واجب است و اينجا «على سفر» بعد از «مريضاً» چنانكه اشاره شد مقصود سفرى مرض آور است كه «مريضاً» مرض فعلى و «علی سفر» مرض شأنى در بعشى سفرها است همچون گذشته هاى دور مانند زمان بعثت. 👈در قسم سوم مستحب است، به دليل" فمن تطوع خيراً فهو خير له": كسى كه كار خيرى را با زحمت انجام دهد براى او بهتر است، روزه پر زحمت همان روزه با حرج است، كه كل نيروهاى روزه دار مصرف گردد،" و أن تصوموا خير لكم" كه مخاطب همان" من تطوّع خيراً" مى باشد 👈و اين قاعده در ساير احكام نيز جارى است، و اصولًا روزه دارى براى اصلاح روح و تن مى باشد، كه اگر عسر و حرج نباشد، واجب است. http://yon.ir/Qp86 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛