eitaa logo
قران پویان
437 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
670 ویدیو
606 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت اول نماز در قران-اوقات نماز در قرآن  در این قسمت ایاتی از قران را که به وقت نمازهای یومیه اشاره شده ذکر میکنیم: اولین ایه که مفسرین بر روی ان اتفاق نظر دارند و نمازهای 5گانه را دربرمی گیرد،ایه 78 سوره اسرا. است: أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴿۷۸﴾  فولادوند: نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است مکارم: نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكي شب (نيمه شب) برپا دار، و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را، چرا كه قرآن فجر مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است. خرمشاهی: نمازت را هنگام زوال خورشيد [در نيمروز] تا تاريكناى شب و نيز قرآن خوانى را در هنگام سپيده [براى نماز صبح] برپا دار، كه در قرآن خوانى سپيده [ نماز صبح] [فرشتگان] حضور دارند طبق این ایه نمازها از زوال افتاب -ظهر-تا نیمه شب وهمچنین در فجر میباشد. ادامه دارد... http://yon.ir/AMMfQ 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت دوم در ادامه موضوع اوقات نماز به دو ایه دیگر اشاره میکنیم: ایه 58 سوره نور: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِن قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُم مِّنَ الظَّهِيرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاء ﴿۵۸﴾ سوره نور فولادوند: اى كسانى كه ايمان آوردهايد قطعا بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سن] بلوغ نرسيدهاند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند پيش از نماز بامداد و نيمروز كه جامههاى خود را بيرون مىآوريد و پس از نماز شامگاهان [اين] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد  يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد] خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مىكند و خدا داناى سنجيدهكار است مکارم: اي كساني كه ايمان آوردهايد بايد بردگان شما و همچنين كودكانتان كه به حد بلوغ نرسيدهاند در سه وقت از شما اجازه بگيرند: قبل از نماز فجر، و در نيمروز هنگامي كه  لباسهاي (معمولي) خود را بيرون ميآوريد، و بعد از نماز عشاء، اين سه وقت خصوصي براي شما است، اما بعد از اين سه وقت گناهي بر شما و بر آنها نيست (كه بدون اذن وارد  شوند) و بر گرد يكديگر طواف كنيد (و با صفا و صميميت به يكديگر خدمت نمائيد) اينگونه خداوند آيات را براي شما تبيين ميكند و خداوند عالم و حكيم است.  2-ایه 238 سوره بقره حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ ﴿۲۳۸﴾بقره بر نمازها و نماز ميانه(ظهر) مواظبت كنيد و خاضعانه براى خدا به پا خيزيد (۲۳۸) همانطور که ملاحظه می کنیم وبا دقت در ایه اشاره شده در پست قبلی ،به نماز صبح(فجر) ،نماز عشائ (منطبق بر زمان غسق الیل در ایه 78سوره اسرائ)و نماز ظهر  (منطبق بر دلوک الشمس) اشاره شده است. ادامه دارد... جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت سوم در ادامه ایات مربوط به اوقات نماز به ایه 114 سوره هود اشاره میکنیم: وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴿۱۱۴﴾ سوره هود فولادوند: و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبيها بديها را از ميان مىبرد اين براى پندگيرندگان پندى است مکارم: نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار، چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) بر طرف ميسازند، اين تذكري است براي آنها كه اهل تذكرند. خلاصه تفسیرالمیزان در مورد این ایه: دو طرف نهار به معنى صبح و عصر است، و كلمه (زلف ) جمع (زلفى ) و بطورى كه مى گويند از نظر معنا و ساختمان لفظى شبيه است به (قرب ) كه جمع (قربى ) است، و اين وصفى است كه به جاى موصوف خود - نظير ساعات و امثال آن - نشسته و تقديرش اين است: و ساعاتى از شب كه نزديك به روز باشد.  يعنى نماز را در صبح و عصر و در ساعاتى از شب كه نزديكتر به روز باشد به پاى دار، و اين ساعات با نماز صبح و عصر كه در يك طرف روز قرار دارد و نماز مغرب و عشاء كه وقتشان ساعتهاى  اول شب است تطبيق مى كند، همچنانكه بعضى از مفسرين نيز گفته اند. و يا تنها با نماز صبح و مغرب كه هر يك در يك طرف روز قرار دارند و نماز عشاء كه وقتش اوايل شب است منطبق مى شود چنانكه ديگران گفته اند و بعضى ديگر حرفهاى ديگرى زده اند. در تفسیرنمونه: ظـاهـر تعبير ((طرفى النهار)) (دو طرف روز) اين است كه نماز صبح و مغرب را بيان مى كند، كه در دو طرف روز قرار گرفته و ((زلف)) منطبق بر نماز عشا مى باشد.  سپس براى اهميت نماز روزانه خصوصا و همه عبادات و طاعات و حسنات عموما چنين مى گويد: ((حسنات ، سيئات را از ميان مى برند)) (ان الحسنات يذهبن السيئات). یکی دیگر از ایاتی که می تواند مفهوم ایه بالا را تفسیر وتبیین کند،به نظر من ایه 130 سوره طه است. فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾ طه فولادوند: پس بر آنچه مىگويند شكيبا باش و پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به  نيايش پرداز باشد كه خشنود گردى مکارم: بنابراين در برابر آنچه آنها ميگويند صبر كن و قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن و همچنين در اثناء شب و اطراف روز تسبيح و حمد پروردگارت را بجا آور تا خشنود شوي  هر چند برخی از مفسرین این ایه را صرفا بر تسبیح خدا حمل می کنند،اما از انجا که نماز هم یکی از مصادیق تسیح است،پس می توان در مقایسه با ایه 114 سوره هود  نتیجه گرفت که منظور از دو طرف روز ،قبل از طلوع وغروب خورشید است که بر نماز های صبح وعصر دلالت دارد و"زلفا من الیل"در سوره هود بر نماز مغرب و"غسق الیل" بر نماز عشا و"وسطی"بر نماز ظهر دلالت دارد. در پست بعدی بطور مختصر به تفاوت این قضیه میان شیعه وسنی می پردازیم. جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز ☘قسمت چهارم در کتاب گزیده راهنمای حقیقت تالیف ایت ا..جعفر سبحانی که بصورت سئوال وجواب به اختلافات عقیدتی بین شیعه وسنی پرداخته است،در موضوع جمع بین دو نماز بطور خلاصه این چنین امده است: "1-اهل سنت معتقدند که نماز ها ی ظهر وعصر ومغرب وعشا را در "عرفات"و"مزدلفه" ودر سفر و مواقع اضطرار (به غیر از حنفی ها) می توان به جمع وبلافاصله خواند. 2-شیعه معتقد است این نمازها یک وقت "خاص"دارند،یک وقت "فضیلت "ویک وقت "مشترک" وقت خاص نماز ظهر از اغاز ظهر باندازه خواندن 4رکعت است .وقت خاص نماز عصر،زمانی است که تاغروب باندازه یک 4رکعت وقت باقیست. بین این دو وقت خاص،وقت مشترک دو نماز است که می توان انها را بی فاصله و بصورت جمع خواند. شیعه معتقد است که تقسیم بندی زمانی اهل سنت ،مربوط به وقت فضیلت نمازهاست نه وقت خاص انها. یعنی بهتر است نماز عصر را موقعی خواند که سایه شاخص باندازه ان باشد ولی اگر کسی قبل از ان وبلافاصله پس از نماز ظهر بخواند،مجزی است. 3-روایات زیادی حاکی است که رسول اسلام در سفر واحیانا در حضر میان دونماز جمع نموده است.(یعنی غالبا بصورت جدا می خوانده اند) با اعتقاد شیعه که در بالا ذکر شد این کار پیامبر قابل توجیه وبی اشکال است. اما اهل سنت اینگونه توجیه کرده اند که در موارد فوق ،پیامبر نماز را در اخر وقت نماز ظهر واول وقت عصر بجا اورده است." تخقیقات وکتاب های زیادی اخیرا از طرف محققین شیعه در این مورد منتشر شده است جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت پنجم در روزهای جاری مشغول مطالعه ترجمه ایات سوره روم بودم.ایات 17 و18 این سوره نیز مرتبط با اوقات فضیلت تسبیح خدا ونماز در طول روز می باشد: فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾  فولادوند: پس خدا را تسبيح گوييد آنگاه كه به عصر درمى‏آييد و آنگاه كه به بامداد(صبح) درمى‏شويد وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾  فولادوند: و ستايش از آن اوست در آسمانها و زمين و شامگاهان و وقتى كه به نيمروز(ظهر) مى‏رسيد همانطور که می بینیم در این ایات نیز تسبیح خداوند را در 4زمان خاص در طول شبانه روز تاکید کرده است. این زمانها با اوقات صلاه العشاء،صلاه الفجر وصلاه الوسطی (نماز ظهر)که در ایات 58سوره نور و238 سوره بقره ذکر شده اند مطابقت دارد. هم چنین با ایه 114 سوره هود که امر به اقامه نماز در دو طرف روز(صبح وعصر ) و نخستین ساعات شب مطابقت دارد. این ایات با ایات 39و40سوره قاف و 130سوره طاها که پیامبر را به تسبیح خدا در اوقات چهار گانه (پیش از طلوع و غروب افتاب ،شب و اطراف روز)دعوت میکرد ،نیزهمخوانی دارد. همه این ایات این نکته را تایید می کند که تسبیح و یاد خدا در اوقات جداگانه صبح ،ظهر،عصر ،ابتدای شب و پاسی از شب مورد تاکید قران و هرکدام فضیلتی جداگانه دارد که جمع نمازها در یک وقت ؛مشمول این تاکیدات و فضایل نیست. 🖊سید کاظم فرهنگ جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت ششم در رساله نوین آیت اله دکتر صادقی تهرانی در خصوص نمازهای یومیه ،چنین امده است: "در شايستگى و يا بايستگى جدا كردن نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا از ديدگاه قرآن و روايات جاى انكار يا ترديد نيست، جز آن كه براى معذوران و يا بى حالان يا مانندشان اجازه ى جمع بين آن ها داده شده است، و تنها نام هاى ظهر و عصر و مغرب و عشاء- كه نمى توان بى حساب اين جدايى را ناديده گرفت- از ادله ى ربانى در مرز وجوبِ فاصله هايى ميان اين نمازهاست. مسأله ی 236- چنان كه در آغاز بحث نماز اشاره شد نام هاى ظهر و عصر و مغرب و عشاء خود اشارتى لطيف است بر سنت فاصله هايى ميان نمازهاى ظهر و عصر و مغرب و عشاء،  چنان كه در آيه ى استأذان نور (58) چنان آمده كه «به هنگام كندن لباس هاتان بعد از نماز ظهر و عشا ورود اطفال در جايگاه مخصوص شما «پدر و مادر» بايد با اجازه باشد» نكند كه عورت هايتان بر ايشان پيدا شود، و پر روشن است كه خواب در اين دو جا تنها در صورت فاصله ى ميان اين دو نماز و پس از هر دو نماز است، اضافه براين كه اين جا اضافه بر لفظ «الظهيره» و «صلاةالعشاء» سنت اسلامى بر جدايى ميان هر دوى ظهر و عصر، و مغرب و عشاء ثابت است، جز آن كه «قبل صلاةالفجر» هم نسبت به نماز صبح با توجه به «قبل طلوع الشمس» چنان كه وقت نماز صبح را وسعت مى دهد، وسعتى هم براى ظهر و عصر و مغرب و عشاء مستفاد مى گردد، به ويژه «لدلوك الشمس الى غسق اليل» كه چهار نماز را در اين ميان مقرر كرده است، و در جمع وجوبى آن چنانى، چنان كه براى نماز صبح در اول وقتش نيست، براى ظهرين و عشائين نيز نمى باشد، و نهاية الامر اين كه برحسب روايتى تأخير از اوّل وقت تنها «ذنب مغفور»: گناهى بخشوده است، ولى در صورت اقامه ى نماز به جماعتى كه ميان دو نماز جمع مى كنند گناهى هم نيست، زيرا نماز به جماعت واجب است و اين فاصله انداختن مادون واجب رسمى است، بنابراين شركت در چنين جماعتى نيز واجب است، و نيز رواياتى هم از طريق فريقين وارد است كه بدون عذر هم جمع را جايز است" جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در - وقت -اوقات نماز خواندن در شبانه روز 🍃قسمت هفتم در خصوص وقت فضیلت نمازهای پنج گانه ،مقداری اختلاف بین فقها وجود دارد.مطالب زیر را از سایت عرفان علامه قاضی نقل میکنم " اول وقتي كه در اسلام اينهمه توسط پيامبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام به آن تأكيد شدكه كه يكي از نشانه هاي شيعه واقعي شمرده شده است، همين اول وقت فضيلت نمازهاست. آيت الله خويي مي فرمودند: نماز فراداي اول وقت، بهتر از نماز جماعت آخر وقت است.  آيت الله بهجت نيز مي‌فرمودند: نماز فراداي اول وقت افضل از نماز جماعتي است كه در غير از اول وقت فضيلت خوانده شود.  همچنين آيت الله حائري شيرازي مي‌فرمايند: اوقات نماز 5 وقت است و اينكه ما 3 وقت كرده ايم هر چند باعث بطلان نماز نمي‌شود اما مخالف سنت پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام است. اينها فلسفه و پيام دارد. پيام آن اين است كه از نماز صبح تا نماز ظهر وقت كار است. از نماز ظهر تا اول فضيلت نماز عصر، وقت استراحت است و از اول وقت فضيلت نماز عصر تا اذان مغرب زمان كار است و از اذان مغرب تا اول وقت فضيلت نماز عشاء، وقت جمع و جور كردن كار است. هنگام زوال آفتاب و ظهر شرعی، اول وقت فضیلت نماز ظهر و پس از گذشت تقریبا 2 ساعت و 37دقيقه تا 3 ساعت و 47 دقيقه (بسته به هر ماه از سال)، اول وقت فضیلت نماز عصر می باشد . هنگام اذان مغرب، اول وقت فضيلت نماز مغرب و (از بين رفتن شفق (سرخي حمره مغربيه)) 44 تا 56 دقيقه (بسته به ايام سال) پس از اذان مغرب، اول وقت فضیلت نماز عشا خواهد بود. وقت فضیلت نماز ظهر تا موقعى است که سایه شاخص به اندازه خود شاخص شود (منظور سایه اى است که از ظهر به بعد پیدا مى شود) . وقت فضیلت عصر از موقعى که سایه شاخص به اندازه خود آن است تا موقعى که به اندازه دو برابر آن شود . وقت فضیلت نماز مغرب از غروب است تا ناپدید شدن «حُمره مغربیّه» (رنگ سرخى که بعد از غروب آفتاب در مغرب ظاهر مى شود) . وقت فضیلت نماز عشا از موقعى است که سرخى مزبور ناپدید مىشود تا یک سوم از شب . وقت فضیلت نماز صبح از اول طلوع فجر یعنى سپیده صبح است تا موقعى که هوا روشن شود. قابل توجه: وقت فضیلت نماز صبح تا بیست و یک دقیقه بعد از اذان صبح ادامه دارد.  وقت فضیلت نماز ظهر از اذان ظهر تا یک ساعت و چهل دقیقه ادامه دارد. وقت فضیلت نماز عصرچهل و دو دقیقه ادامه دارد. وقت فضیلت نماز مغرب حدود پنجاه و یک دقیقه ادامه دارد. وقت فضیلت نماز عشا پنجاه و یک دقیقه بعد از اذان مغرب شروع می شود و سه ساعت و ده دقیقهادامه دارد. مراجع تقليد مانند آيت الله سيستاني معتقدند خواندن نماز در اول وقت فضيلت بهتر از ساير اوقات فضيلت نماز، و خواندن آن در تمام زمان فضيلت، بهتر از خواندن آن در وقت اداي قبل از شروع وقت فضيلت است." جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/AMMfQ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت اول در دو ایه از قرآن مسلمانان از خوردن مال یکدیگر به باطل نهی شده اند.که به قاعده حرمت اکل مال به باطل مشهور شده است.در دو آیه هم از انجام این کار توسط یهودیان و اهل کتاب نکوهش شده است. یک-آیه 29 سوره نساء 🌺يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلاَ تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾🌺 مکارم: اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد! اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اينكه تجارتي باشد كه با رضايت شما انجام گيرد، و خودكشي نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است. دو-آیه 188 سوره بقره: 🌸وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾🌸 مکارم: و اموال يكديگر را به باطل (و ناحق) در ميان خود نخوريد! و براي خوردن بخشي از اموال مردم به گناه، (قسمتي از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهيد، در حالي كه مي‏دانيد (اين كار، گناه است)! سه-آیه 161 سوره نساء در مذمت اعمال ناشایست یهودیان ،ربا و باطل خواری را نام برده است. 🌼فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ كَثِيرًا ﴿۱۶۰﴾🌼 فولادوند: پس به سزاى ستمى كه از يهوديان سر زد و به سبب آنكه [مردم را] بسيار از راه خدا باز داشتند چيزهاى پاكيزه‏اى را كه بر آنان حلال شده بود حرام گردانيديم 🌹وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶۱﴾🌹 مکارم: و (همچنين) به خاطر رباخواري در حالي كه از آن نهي شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل، و براي كافران آنها عذاب دردناكي آماده كرده‏ ايم. 🌷يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۳۴﴾🌷 فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد بسيارى از دانشمندان يهود و راهبان اموال مردم را به ناروا مى‏ خورند و [آنان را] از راه خدا باز مى ‏دارند و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مى‏ كنند و آن را در راه خدا هزينه نمى ‏كنند ايشان را از عذابى دردناك خبر ده 🖊سید کاظم فرهنگ پاسخها و نظرات مختلف در روزهای آینده ارسال میشود http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت دوم ✨ به   درباره عدم مشروعیت عقودی که متضمن «اکل مال به باطل» یا «درآمدهای نا مشروع» باشد از آیات زیر قابل استفاده است: 🌺«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاض مِّنْكُمْ وَلاَ تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً * وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَاناً وَظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَاراً وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيراً»🌺  «اى كسانى كه ايمان آورده ايد اموال يكديگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخوريد مگر اين كه تجارتى با رضايت شما انجام گيرد. و خودكشى نكنيد خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روى تجاوز و ستم انجام دهد، به زودى او را در آتش وارد خواهيم ساخت; و اين كار براى خدا آسان است». موضوع «اكل مال به باطل، و درآمدهاى نامشروع» و برخورد شديد خداوند با آن، علاوه بر آيه فوق، در آيات 188 سوره بقره، 161 سوره نساء، و 34 سوره توبه نيز آمده است. با توجه به آيات فوق، اكل مال به باطل با صراحت قرآن مجيد، حرام، و از گناهان بزرگ است، و انسان را به سوى جهنّم سوق مى دهد.  مطالب ذیل از آیات فوق قابل استفاده است: 1-حرمت خوردن مال از طریق باطل: حق را به چیزی می گویند که ثبوت و واقعیتی دارد و باطل را چیزی گویند که ثبوت و واقعیت ندارد. در حالتی که چند برابر قیمت کالا پول گرفته شده است اگر چه ممکن است مشتریان شما از خرید رضایت داشته باشند اما شما حق گران فروشی نداشته اید و مرتکب «اکل مال بالباطل» شده اید. بنابراین هر مالی که نتوان منشاء حقی برای آن پیدا کرد مال باطل است و کسی صاحب مال باطل نمی شود بلکه بایستی از همان جایی که آمده است برگردد. 2-لزوم رضایت در معامله: این مسئله مورد توافق همگان است و بحثی در آن نیست . 3- نهی از عدوان و ظلم در معامله: ملاک عدالت را در همین جا می توان مطرح کرد اگر ما صرفا رضایت در معامله را شرط صحت در معامله بدانیم نه ابتدای آیه را می توانیم تفسیر کنیم نه انتهای آیه یعنی با صحیح داشتن رضایت در معامله هم بحث از «لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» بحث بیهوده ای است و هم بحث «و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نصلیه نارا» بحث بی معنائی خواهد بود ما اگر با وجود رضایت در معامله بحث حلیت را تمام شده بدانیم هر تفسیر و توجیهی در صدر و ذیل آیه بخواهیم ارائه کنیم با وسط آیه جور در نمی آید از این روست که تا به حق اظهار نظر اصل عدالت در هر معامله و توافقی معتقد نباشیم هم برای خوردن مال از طرق باطل نمی توانیم مصداقی واقعی پیدا کنیم و هم عذاب خداوند بابت عدوان و ظلم یک تحذیر لغو است.  در نظام خرید و فروش موجود بین خریدار و تولید کننده واسطه هایی قرار دارند، وجود همین واسطه ها موجب افزایش قیمت تمام شده یک کالا شده است و حتی در برخی مواقع این واسطه ها هستند که قیمت ها را تعیین می کنند و در بعضی شرایط واسطه ها هستند که قیمت ها را تعیین می کنند و در بعضی شرایط واسطه ها و دلال ها حکم یک آفت اقتصادی را پیدا می کنند . مسلما حذف و یا کاهش واسطه ها منجر به کاهش قیمت ها و سالم شدن بازار می گردد از این رو هر طرح و سیستمی که بتواند واسطه ها و دلال ها را از سیستم فروش حذف کند یا تعداد آن ها را کاهش دهد طرح ارزشمندی خواهد بود. ادامه دارد... 🖌حجت الاسلام والمسلمین حمید مغربی جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت سوم مفهوم اكل مال به باطل:  منظور از اكل مال به باطل اين است كه انسان بى آن كه فعاليّت مثبتى داشته باشد اموال بادآورده اى را تملّك كند. اين آيه در واقع زير بناي قوانين اسلامي را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالي» تشكيل مي دهد ، و به همين دليل فقهاي اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مي كنند، آيه خطاب به افراد با ايمان كرده و مي گويد: «اموال يكديگر را از طرق نابجا و غلط و باطل نخوريد» يعني هر گونه تصرف در مال ديگري كه بدون حق و بدون يك مجوز منطقي و عقلاني بوده باشد ممنوع شناخته شده و همه را تحت عنوان «باطل» كه مفهوم وسيعي دارد قرارداده است . «باطل» در مقابل «حق» است و هر چيزي را كه ناحق و بي هدف و بي پايه باشد در بر مي گيرد. در آيات ديگري از قرآن نيز با عباراتي شبيه عبارت فوق ،اين موضوع تاكيد شده ،مثلا به هنگام نكوهش از قوم يهود و ذكر اعمال زشت آن ها مي فرمايد: «و اكلهم اموال الناس بالباطل» «آنها در اموال مردم بدون مجوز و به يا حق تصرف مي كردند» در آيه، «لاتاكلوا اموالكم بينكم بالباطل» را بعنوان مقدمه براي نهي از كشاندن مردم بوسيله ادعاهاي پوچ و بي اساس به سوي دادگاه ها و خوردن اموال آن ها ذكر فرموده است. بنابراين هر گونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوي، معاملاتي كه حد و حدود آن كاملا نامشخص باشد، خريد و فروش اجناسي كه فايده منطقي و عقلائي در آن نباشد، خريد و فروش وسائل فساد و گناه، به قمار و ربا و مانند آن تفسير شده در حقيقت معرفي مصداق ها ي روشن اين كلمه است نه آن كه منحصر به آن ها باشد شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه تعبير به «اكل» (خوردن) ‌كنايه از هر گونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولي باشد يا پوشيدن يا سكونت و يا غير آن و اين تعبير علاوه بر زبان عربي در فارسي امروز نيز كاملا رايج است . «الا ان تكون تجاره عن تراض »  اين جمله، استثنائي است از قانون كلي سابق، ولي به اصطلاح «استثنا ء منقطع» است يعني آن چه در اين جمله آمده مشمول قانون سابق، از آغاز نبوده است و تنها به عنوان يك تاكيد و ياد آوري ذكر شده، آن هم به نوبه خود يك قانون كلي است زيرا مي فرمايد: مگر اين كه تصرف شما در اموال ديگران از طريق داد و ستدي باشد كه از رضايت باطني دو طرف سرچشمه بگيرد، طبق اين بيان، تمام مبادلات مالي و انواع تجارت ها كه در ميان مردم رايج است چنان چه از روي رضايت طرفين صورت گيرد و جنبه معقول و منطقي داشته باشد از نظر اسلام مجاز است (مگر در مواردي كه بخاطر مصالح معيني، نهي صريح آن شده است).  در اسلام از نظر حفظ نظم اجتماعی و احترام به قانون و حقوق افراد، هیچ کس نمیتواند بدون علت به زیان دیگری دارا شود. در قرآن مجید به بیانی رساتر به صورت دستور حقوقی آمده است و از نظر حقوقی کاملترین حالت ممکنه را به صورت موجز و مختصر در آیه 29 سوره نساء بیان کرده است ثروتمند شدن غیرعادلانه، دارای شرایطی است که با وجود آن شرایط، ثروتمند شدن بلاجهت صورت میگیرد یعنی اکل مال به باطل صورت میگیرد :  الف) ثروتمند شدن: اولین شرط این است که بر دارایی شخصی افزوده شود یا از دیون او کاسته شود. ب) ثروتمند شدن از زیان دیگری حاصل شود: ثروتمند شدن شخص باید نتیجه مستقیم کاسته شدن دارایی دیگری و یا ضرر و زیان او باشد. یعنی باید بین ثروتمند شدن و زیان کردن رابطه علّی و معلولی وجود داشته باشد. ج) ثروتمند شدن شخص از زیان دیگری مجوز قانونی نداشته باشد: اگر شخصی قانوناً با زیان دیگری ثروتمند شد، این دارا شدن ناعادلانه و بلاجهت نیست. ادامه دارد... 🖌حجت الاسلام والمسلمین حمید مغربی جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت چهارم ✨قاعده غش  در معانی متعددی، از جمله «فریب دادن»، خیانت کردن نیرنگ زدن و ظاهر کردن خلاف آن چه در دل است به کار می رود. غش اسم مصدر و به معنای نیرنگ و ناخالصی است.  غش مصطلح در معامله، به فعل مخلوط یا ممزوج کردن کالای کم ارزش که مورد معامله و تراضی قرار نگرفه، با کالای مورد معامله، بدون اطلاع طرف دیگر و تسلیم آن به عنوان همان کالایی که موضوع معامله مورد تراضی بوده است، اطلاق می شود. حرمت آن را می توان با استفاده از منابع و ادله اربعه استنباط کرد. عموماتی از قرآن که نهی از خیانت و ظلم به دیگران دارد، شامل این مورد نیز می شود؛ چرا که غش در معامله ، نوعی خیانت و ظلم در حق طرف دیگر معامله است . روایاتی که دلالت بر حرمت غش کند، بسیار است، تا آن جا که به حد تواتر معنوی رسیده است، از جمله روایت: لیس من المسلمین من غشهم ؛ کسی که غش نماید، از مسلمانان نیست. این بیان پیامبر اسلام (ص) بیانگر شدت نهی از غش با مسلمانان می باشد که دلالت بر حرمت آن دارد. «من غش مسلماً فی بیع او شراء فلیس منا...» ؛کسی که مسلمانی را در خرید یا فروش (معامله) فریب دهد، از ما نیست. این بیان پیامبر اسلام(ص) همانند روایت قبل، می تواند دلیل بر حرمت غش باشد؛ با این تفاوت که محدوده این روایات، در خصوص معادلات است. حرمت غش در بین فقهای شیعه و اهل سنت، امری اجماعی است و کسی در آن اختلاف نکرده است و برخی آن را از ضروریات دین شمرده اند. موضوع غش، جنس و وصف کالای مورد معامله است ، هر گاه مرتکب آن ، جنس دیگری را که مورد تراضی معامله نیست، با جنس مورد معامله مخلوط کند، وصف معامله نیز به خودی خود دچار دگرگونی می شود و از آنچه مورد تراضی بوده است خارج می گردد. گاه معامله کننده غش زننده، کالایی را که دارای وصفی متفاوت است، با کالای معامله مخلوط کند، فقط وصف معامله را برهم زده است؛ بدون این که به جنس معامله صدمه ای وارد شود.  ✨قاعده تدلیس  «تدلیس» از نظر لغوی به معانی «تاریک ساختن»، «نیرنگ زدن»، پنهان کردن عیب موجود در کالا و بیان نکردن عیب موجود در کالا به کار رفته است.  تدلیس در اصطلاح فقهی، مفهوم محدودتری نسبت به معنای لغوی آن کار برد دارد و به نوع ویژه ای از نیرنگ اطلاق می شود. معنای تدلیس از نظر فقها عبارت است از : 1-سکوت در برابر عیب خارج از خلقت (متعلق عقد) ، در حالی که به آن عیب، علم دارد یا ادعای صفت کمالی در متعلق عقد، در حالی که چنین صفتی در آن وجود ندارد.  2-پنهان کردن صفت (نقصی) در کالا و یا آشکار کردن (صفت کمالی) برتر از آنچه در کالا وجود دارد.  منابع روایی، در ممنوع بودن به کارگیری هر گونه عمل فریبنده ارادی و آگاهانه از سوی طرفهای عقد برای پنهان کردن عیب متعلق عقد یا برتر جلوه دادن اوصاف آن، ظهور دارد؛ تا آن جا که این عمل را از سوی شارع مقدس عملی غیر مجاز و دارای حکم تکلیفی حرمت، معرفی می نماید. اگر کسی مرتکب چنین فعلی شود شامل حکم تکلیفی حرمت و مسئولیت کیفری می گردد و در نتیجه، مستحق مجازات دنیوی و اخروی خواهد بود. علاوه بر این که الزام معامله را مخدوش می نماید. دلیل آن روایت زیر است«اربع من کن فیه طاب مکسبه: اذا اشتری لم یعب و اذا باع لم یحمد و لایدلس و فیما بین ذلک لا یحلف.»  طبق روایت نقل شده از پیامبر گرامی اسلام (ص)، چهار خصلت و ویژگی است که اگر کسی در هنگام تجارت کردن، آن ها را رعایت کند، آن چه با تجارت به دست خواهد آورده، حلال و مشروع خواهد بود.  از جمله این ویژگی های چهار گانه، تدلیس نکردن معامله کننده است. روایت فوق صریحاً بر ممنوع بودن«تدلیس » دلالت دارد  عقل، قبح به کارگیری «تدلیس» در عقد را به دلیل مفاسدی که در پی دارد، درک می کند و به طریق اولی، شارع این قبح را درک می کند و حکم به جواز آن نمی دهد. هم چنین درک قبح تدلیس یک درک عمومی را در پی دارد، به این معنی که همه صاحبان عقل فاعل چنین، عملی را قابل سرزنش و کیفر می دانند. شارع نیز با آن ها موافق است؛ زیرا که رئیس عقلاست. موضوع تدلیس، جنس و وصف کالای مورد معامله است، با این توضیح که مرتکب آن، جنس دیگری را که مورد تراضی و معامله نیست یا کالایی با وصفی غیر از وصفی که مورد تراضی و معامله نیست یا کالایی یا وصفی غیر از وصفی که مورد معامله قرار گرفته است، به جای مورد معامله را مبادله نماید . ادامه دارد... 🖌حجت الاسلام والمسلمین حمید مغربی پاسخها و نظرات مختلف در روزهای آینده ارسال میشود http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت پنجم ✨قاعده تدلیس هر معامله ای دارای چهار خصوصیات جنس، وصف، مقدار و ارزش مادی است افعال فریبکارانه در هر یک از موارد چهارگانه از نظر فقه، دارای اصطلاح خاصی است. فقها اصطلاح تدلیس را در خصوص به کارگیری فریبکارانه در اوصاف متعلق عقد؛ اعم از اوصاف ذاتی و اساسی یا فرعی، اطلاق می کنند.در مورد شبکه های هرمی تمامی موارد نقض غرری بودن را شامل می شود که نیاز به تکرار نیست. برخی خدعه و غرور و تدلیس را به یک معنی گرفتهاند و از روایات استفاده میکنند که عناوین سه گانه غرور و تدلیس و خدعه را به یک معنی آورده اند. تدلیس و غرور از لحاظ عنصر مادی که همان عمل فریبکارانه یا خدعه آمیز است یکی هستند. ولی از لحاظ عنصر معنوی در تدلیس علم و عمد باید وجود داشته باشد ولی بعضی در رابطه با غرور، علم و عمد را شرط نمیدانند.  قانون مدنی در ماده 438، تدلیس را بیان نموده است که آن عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود. در اثر تدلیس حقیقت امر پوشانده میشود و حقیقت غیر از آن چه هست نمایانده میشود.  تدلیس در عمل با کلاهبرداری قرابت دارد، زیرا در هر تدلیس نوعی تقلب و فریب وجود دارد و فرد فریبکار، بیاعتنا به شرافت شغلی و اخلاق حرفه ای، از اعتماد طرف معامله برای گول زدن او استفاده میکند.  در تدلیس عنصر مادی، همان فرایندی است که منجر به کتمان عیب میشود یا وجود صفتی را که مورد نظر طرف عقد است خواه به وسیله گفتار و خواه به وسیله اعمال به طور غیر واقعی نشان داده میشود. در تشخیص این که کدام عملیات موجب تدلیس است، ملاک عرف است.  در ماده 199 ق.م چنین آمده است: «رضای حاصل از اشتباه یا اکراه موجب نفوذ معامله نیست.» یکی از مصادیق اشتباه، اشتباه ناشی از تدلیس است. اشتباه به طور کلی، تصور غلطی است که آدمی از چیزی دارد و اشتباه در مبحث معاملات عبارتست از تصور نادرست معامله کننده دربارهی یکی از ارکان و عناصر عقد. اثر اشتباه نیزمتفاوت است. گاه اشتباه باعث میشود که اراده یا توافق اراده از بین رود و معامله باطل باشد، گاه باعث خیار فسخ میشود و گاه هیچ تأثیری در معامله ندارد. اگر تدلیس، اشتباهی در وصف اساسی پدید آورد، موجب بطلان معامله است. اشتباه در وصف اساسی یا جوهری موجب بطلان است، اعم از این که ناشی از تدلیس باشد یا غیر آن.   هم چنین در ماده 438 ق. م آمده است: «تدلیس عبارتست از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.» اگر تدلیس سبب ایجاد اشتباه مؤثر در عقد شود مانند اشتباه در خود موضوع معامله، موجب بطلان یا عدم نفوذ عقد است، خواه فریب ناشی از طرف قرارداد باشد یا بیگانه. هم چنین اگر معامله با توصیف از مبیع و ذکر خصوصیات و صفات آن صورت گیرد و با این وصف خریدار به اشتباه بیافتد، در صورتی که وصف اساسی و جوهری و ذاتی مبیع مشتبه شود، تغایر میان آن چه وصف شده با واقعیت سبب بطلان عقد است.  در ماده 200 ق.م چنین آمده است: «اشتباه وقتی موجب عدم نفوذ معامله است که مربوط به خود موضوع معامله باشد.» 👈در مورد موضوع معامله سه دیدگاه مطرح شده است: 🔺الف- «نظریه نوعی» منظور از اشتباه در خود موضوع معامله، اشتباه در صورت عرفی موضوع است یعنی اشتباه در وصفی که بر حسب عرف اساسی تلقی میشود، این وصف قید اراده محسوب میگردد و معامله بدون آن انجام نمیشود. رسیدن به پورسانت قابل قبول در طرحهای هرمی از مواردی است که عضو جدید برای رسیدن به آن وارد طرح میشود و به اشتباه افتادن فرد در مورد آن، اشتباه در خود موضوع معامله است. 🔺ب- نظریه دیگر «نظریه شخصی» میباشد که در آن به انگیزهها و مقصود دو طرف در عقد توجه دارد بنابراین بر مبنای اصالت اراده باطنی است. در این حالت باید از اراده صریح یا ضمنی که قید تراضی است مدد گرفت. بنابراین اشتباه در خود موضوع معامله یعنی اینکه هر یک از طرفین معامله چیزی را در نظر داشته باشد که منظور دیگری نباشد.  🔺ج- نظریه سوم، «نظریه تلفیقی» است به موجب این نظریه ملاک و معیار اشتباه، در مرحله تشخیص خود موضوع معامله، از عرف و اراده شخصی دو طرف باید کمک گرفت تا به یک جمعبندی رسید. قانون، در قراردادها بیان تمام واقعیت مؤثر در تراضی را از تکالیف دو طرف میشمارد که با این کار رعایت حسن نیت دو طرف تضمین میشود. از این قاعده میتوان در تمامی عقودی که بر مبنای اعتماد و امانت استوار است مثل بیع و ... استفاده کرد و در صورت بیان نشدن وضعی که طرف قرارداد اطلاع داشته ولی نگفته، حق فسخ یا بطلان معامله وجود داشته باشد.  ادامه دارد... 🖌حجت الاسلام والمسلمین حمید مغربی جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به (ناحق) - تعريف و مصاديق اكل مال به باطل چيست؟ 🍃قسمت ششم مرحوم صادقي تهراني در تفسير الفرقان در تفسير آيه 29 سوره نساء،نكات زير را آورده است: اين آيه مفتخوارى را بكلى حرام كرده، و نه تنها تصرف ناهنجار در اموال ديگران را كه تصرف انسان را در مال حلال خودش نيز بگونه اى باطل كه اسراف يا تبذير است حرام دانسته، در هر صورت" الا ان تكون تجارة عن تراض منكم" كه استثناى منقطع است، و در نتيجه دليل بر حصر حليت در تجارت نيست، بلكه بارزترين نمونه حليت تصرفات تا جرانه مالى است، اينجا نكات زير مستفاد مى گردد: 1- استثناى" تجارة عن تراضٍ" مصداق اعلاى تصرف حلال را بيان كرده، و به همين خاطر هديه و هبه و صدقه و نفقه و مانند اينها نيز حلالند، و اينطور نيست كه حكم اين آيه بخاطر مصاديق ديگر نسخ شده يا تخصيص خورده باشد.  2- ب، در «بالباطل» براى سببيت، معيت و غايت است، و با توجه به مبناى ما كه استعمال لفظ در اكثر از معناى واحد را- به ويژه در قرآن- جايز مى دانيم، بالباطل به اين معنى است كه داد و ستدهاى مالى با وسيله هاى باطل، يا همراه باطل و يا با هدف باطل كلًا حرام است، بنابراين ربا و دزدى و كم فروشى و گران فروشى از مصاديق" اكل بالباطل" و حرام مى باشند 3-" تراض منكم" كه بمعناى رضايت دو طرف است، بايد بر مبناى عقل و ايمان باشد، زيرا مورد خطاب آيه مؤمنين عاقل هستند، روى اين اصل رضايت و توافقى كه بر خلاف اصول عقلى يا ايمانى باشد مورد قبول نيست. در اينجا قيد رضايت، حالت اجبار و اكراه را خارج مى كند، كه در اين صورتها تجارت باطل است، همچنين اين رضايت بايد واقعيت و تمركز داشته باشد، يعنى اگر طرفين به ارزش واقعى و نياز به كالاهاى مورد معامله شان پى ببرند و راضى باشند، و نه اينكه يك طرف با پنهانكارى جنس بد يا معيوب را تحويل دهد، و يا در جنس مورد معامله بررسى درستى نشده باشد كه در اينگونه موارد نيز رضايت صدق نمى كند.  4- از مصاديق" اكل بالباطل" اين است كه كسى پولى را قرض بگيرد بدون اينكه نيت و يا امكان بازگرداندن آنرا در وقت مقررش داشته باشد، پس اين دو شرط، شرط حلال بودن قرض است.  5-" عن تراض" داراى دو بعد است: يكى رضايت به اصل معامله، و ديگرى رضايت به شروط معامله، اگر طرفى به اصل معامله راضى بود، اما به شرط يا قيدى از آن راضى نبود، در نتيجه اصل معامله درست است و طرفين بايد در مورد قيد زايد يا به توافق برسند و يا آنرا تغيير دهند، كه اينجا زمينه خيار فسخ است. و اين" تجارة عن تراض" كه داد و ستد مالى را در بر دارد، به طريق اولى داد و ستد ازدواج را نيز در بر مى گيرد، مرد و زن هم داد و ستد مالى دارند، و هم داد و ستد حالى در وحدت زندگى كه مورد خيار است، روى اين اصل خيار فسخ در باب نكاح به طريق اولى ثابت است، و در هر صورت خيار فسخ با شرايطى در كل داد و ستدها وجود دارد.  6-" و لا تقتلوا انفسكم" در اين آيه به اين معناست كه خودتان را در نفى و اثبات داد و ستدهاى مالى به خطر جانى نياندازيد، زيرا جان مقدم بر مال است، و نبايد نثار مال گردد، و همانگونه كه خود كُشى حرام است، كشتن مؤمنين ديگر هم حرام است، و نيز هتك حرمت و تعرض به شخصيت اين افراد محترم نيز از مصاديق قتل نفس است، زيرا كُشتن شخصيت و احترام اوست. كشتن گاه كشتن شخصيت و انسانيت و ارزش انسانى است كه با مفت خوارى محقق مى شود، زيرا شأن بالاتر از مال است، و گاه كشتار به سبب كينه و دشمنى است، كه از تجارت باطل و بدون رضايت ناشى مى شود، و كسى كه بى جهت خود را در معرض خطر قرار دهد، به ناحق خود را به قتل رسانده، و اين خود در قرآن نهى شده است (2: 195). تجارت داد و ستد است، و تاجر تلاش مى كند تا از سرمايه اش منفعت و سودى بدست آورد، زيرا اصولًا تصرف در مال براى نشاط مالى جامعه لازم و واجب است، و به تعبير قرآن خدا اموال را براى ما قيام قرار داده (4: 5) و بر طبق حديثى از پيامبر تاجر مسلمانِ راستگو و امين روز قيامت با ما محشور مى شود. پایان جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp443 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ یکی از حالاتی که نماز را باید کوتاه کرد در حالت ترس و  و ناامنی است. ایاتی در این خصوص وجود دارد که انها را مرور می کنیم: 🍀فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾ بقره 🍀فولادوند: پس اگر بيم داشتيد پياده يا سواره [نماز كنيد] و چون ايمن شديد خدا را ياد كنيد كه آنچه نمى دانستيد به شما آموخت🍀 🍀مکارم: و اگر (به خاطر جنگ، يا خطر ديگري) بترسيد، (نماز را) در حال پياده يا سواره انجام دهيد! 🍀 ⬅️اما هنگامي كه امنيت خود را باز يافتيد، خدا را ياد كنيد! ( نماز را به صورت معمولي بخوانيد!) همانگونه كه خداوند، چيزهايي را كه نميدانستيد، به شما تعليم داد 👈در سوره نساء ایه 101 یکی از مصادیق نا امنی و خوف مطرح شده است:👇👇 🌸وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾  🍃فولادوند: و چون در زمين سفر كرديد اگر بيم داشتيد كه آنان كه كفر ورزيده اند به شما آزار برسانند گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد چرا كه كافران پيوسته براى شما دشمنى آشكارند 🍃مکارم: و هنگامي كه سفر كنيد گناهي بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد، زيرا كافران براي شما دشمن آشكاري هستند 🖊سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ در آیه 102 سوره نسائ نیز چگونگی اقامه نماز جماعت در حالت ترس و جنگ را بیان کرده و سپس بیان میکند وقتی امنیت یافتید، را کامل اقامه کنید. 🍀وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ  وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾🍀 🌺مکارم: و هنگامي كه در ميان آنها باشي و (در ميدان جنگ براي آنها نماز برپا كني ) 1-بايد دسته اي از آنها با تو (به نماز) برخيزند و بايد سلاحهاي خود را با خود برگيرند و 2- هنگامي كه كردند (و نماز را به پايان رسانيدند) بايد به پشت سر شما (به ميدان نبرد) بروند و 3- آن دسته ديگر كه نماز نخوانده اند (و مشغول پيكار بوده اند) بيايند و با تو نماز بخوانند  و بايد آنها وسايل دفاعي و سلاحهاي خود را با خود (در حال نماز) حمل كنند (زيرا) كافران دوست دارند كه شما از سلاحها و متاعهاي خود غافل شويد و يك مرتبه به شما هجوم كنند - و اگر از باران ناراحت هستيد و يا بيمار (و مجروح) باشيد مانعي ندارد كه سلاحهاي خود را بر زمين بگذاريد ولي وسايل دفاعي (مانند زره و خود) را با خود برداريد، خداوند براي كافران عذاب خوار كننده اي فراهم ساخته است🌺 🍀فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلاَةَ فَاذْكُرُواْ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنتُمْ فَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾🍀 🌺فولادوند: و چون نماز را به جاى آورديد خدا را [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلوآرميده ياد كنيد پس چون آسوده خاطر شديد نماز را [به طور كامل] به پا داريد زيرا نماز بر مؤمنان در اوقات معين مقرر شده است🌺 http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ غالب مفسران وفقهاي شيعه از آياتی بويژه،از ايه 101 سوره نسا و روايات وارده در تفسير آن،حكم شكستن نماز مسافر را استخراج كرده اند. بطور مثال،در تفسير نمونه در ذيل آيه 101 سوره نسااين گونه آمده است: ""نماز مسافر در این آیه، به مسأله «نماز مسافر» اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مسافرت کنید گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از خطرات کافران بترسید; زیرا کافران دشمن آشکار شما هستند»  این آیه از جهاتى قابل بحث است، نخست این که: از «سفر» تعبیر به «ضرب فى الأرض» شده،  دیگر این که: نسبت به نماز قصر تعبیر «لا جُناحَ» به کار رفته،  و سوم این که: قصر خواندن نماز مقید به «اِنْ خِفْتُمْ» شده است، که در ادامه هر سه مطلب روشن خواهد شد. چنان که روشن شد، در این آیه از سفر، تعبیر به «ضرب فى الارض» شده است; زیرا مسافر، زمین را به هنگام سفر با پاى خود مى کوبد. ✔️نکته دیگر این که: در آیه فوق، مسأله نماز قصر، مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالى که در مباحث فقهى مى خوانیم نماز قصر، یک حکم عمومى است و تفاوتى در آن، میان خوفناک یا امن و امان نمى باشد، روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در زمینه قصر وارد شده است نیز این عمومیت را تأیید مى کند. در پاسخ باید گفت: ممکن است مقید ساختن حکم قصر به مسأله «خوف» به خاطر یکى از چند جهت باشد: ✅الف ـ این قید، ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاح قید غالبى است، یعنى غالباً سفرهاى آنها توأم با خوف بوده و همان طور که در علم اصول گفته شده «قیود غالبى» مفهوم ندارند، یعنى غالباً در آن دوران مسافرت با خوف و ترس بوده، اما این مفهوم از آن استفاده نمى شود که اگر سفر بدون خوف و ترسى بود، باید نماز را تمام خواند. ✅ب ـ بعضى از مفسران معتقدند: مسأله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آیه فوق) تشریع شده است، سپس این حکم توسعه پیدا کرده و به همه موارد عمومیت یافته است. ✅ج ـ ممکن است این قید، جنبه تأکید داشته باشد، یعنى بر مسافر همه جا لازم است نماز را قصر بخواند، اما به هنگام خوف از دشمن تأکید بیشترى دارد. در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیر آیه، در روایات فراوان اسلامى نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمین منى) نماز شکسته مى خواند. ادامه دارد... http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ دومین نکته مورد بحث در آیه فوق، این که مى گوید: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ: «گناهى بر شما نیست» و نمى گوید حتماً نماز را شکسته بخوانید، پس چگونه مى توان گفت: نماز قصر واجب عینى است نه واجب تخییرى؟ پاسخ این مطلب این است: عین این سؤال از پیشوایان اسلام شده است و در جواب به دو نکته اشاره کرده اند: نخست این که: تعبیر به لا جُناحَ: «گناهى بر شما نیست...» در خود قرآن مجید در بعضى موارد در معنى وجوب به کار رفته است مانند: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما: «صفا و مروه از شعائر الهى است، بنابراین هر کس حج یا عمره به جا آورد گناهى بر او نیست که این دو را طواف کند (سعى صفا و مروه به جا آورد)» در حالى که مى دانیم سعى صفا و مروه هم در حج است و هم در عمره. و لذا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و همه مسلمانان آن را به جا مى آورند ـ عین این مضمون در روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است ـ . به عبارت دیگر: تعبیر به «لا جُناحَ» هم در آیه مورد بحث، و هم در آیه حج براى نفى توهم تحریم است; زیرا در آغاز اسلام بت هائى روى صفا و مروه قرار داشت و به خاطر آنها بعضى از مسلمانان فکر مى کردند سعى بین صفا و مروه از آداب بت پرستان است. در حالى که چنین نبود، لذا براى نفى این توهم مى فرماید: «گناهى بر شما نیست که سعى صفا و مروه کنید». همچنین در مورد جاى این توهم هست که: بعضى چنین تصور کنند، کوتاه کردن نماز در سفر یک نوع گناه است، لذا قرآن با تعبیر «لا جُناحَ» این توهم را از بین مى برد. نکته سوم که باید به آن توجه داشت این است که: بعضى چنین تصور کرده اند: آیه فوق حکم نماز خوف (نماز در میدان جنگ و مانند آن) را بیان مى کند و تعبیر به اِنْ خِفْتُمْ: «اگر بترسید...» را گواه بر این مطلب گرفته اند. ولى جمله اِذا ضَرَبْتُمْ فِى الأَرْضِ: «هر گاه مسافرت کنید» مفهوم عامى دارد که هر گونه مسافرتى را شامل مى شود، خواه مسافرت عادى باشد یا مسافرت براى جهاد. به علاوه، حکم نماز خوف به طور جداگانه و مستقل در آیه بعد آمده است، و تعبیر به «اِنْ خِفْتُمْ» همان طور که گفتیم یک نوع قید غالبى است که در غالب هاى آن زمان براى مسلمانان وجود داشته است. بنابراین، دلالتى بر نماز ندارد، افزون بر این در میدان جنگ همیشه خوف از حملات دشمن وجود دارد و جاى این نیست که گفته شود «اگر بترسید که دشمن به شما حمله کند» و این خود گواه دیگرى است که آیه اشاره به تمام سفرهائى مى کند که ممکن است خطراتى در آن وجود داشته باشد. ضمناً باید توجه داشت: شرائط مسافر، مانند شرائط و خصوصیات سایر احکام اسلامى در قرآن نیامده است بلکه در سنت به آن اشاره شده است."" http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ آيت اله صادقي تهراني بر خلاف نظر مشهور فقهاي شيعه،نماز مسافر را شكسته نمي داند ومعتقد است كه آيات قران فقط به قصر نماز در حالت خوف دلالت دارد و نه هر مسافرتي .ثانيا مراد از قصر نماز هم ،قصر در كيفيت نماز است و نه كاستن از تعداد ركعات. نظر ايشان در تفسير الفرقان در ذيل ايه 101 سوره نساء را مرور مي كنيم:👇👇 " 🍃ضربتم فى الارض" در اينجا- و كلًا در تمامى مواردى كه در آيات گوناگون آمده- به معناى قيام براى جنگجوئى و يا كارهائى پرمشقت است، و اصولًا از نظر لغت نيز زدن در زمين غير از راه رفتن عادى در زمين است، كه اوّلى ضربتم و دومى مَشَيْتُمْ يا سافَرْتُمْ مى باشد،  👈روى اين اصل" ضربتم فى الارض" جنگهاى درون مرزى را هم شامل است، كه اگر در جايگاه خودتان جنگى روى داد، قيام شما از براى دفاع همين" ضربتم فى الارض" است،و اگر هم جنگهاى برونى چه در حد معروف سفر و چه كمتر از آن باشد باز هم" ضربتم فى الارض" مى باشد، و اين تنها به حساب قيام جنگى و مانند آن است، و هرگز سفر معروف يا مادونش در آن مدخليتى ندارد"  در قرآن براى صرف ، لفظ سفر آمده، و براى جنگ يا كار پر زحمت ديگر مانند تجارت ضرب فى الارض آمده است، روى اين اصل اين آيه هرگز ربطى به نماز مسافر ندارد.  " ليس عليكم جناحٌ" كه از براى كوتاه كردن نماز، گوئى تنها گناه را سلب كرده، در زمينه اى است كه مسلمانان از شدّت التزام به نماز كامل گمان مى كرده اند كه در زمينه ترس بر جانهاشان نيز بايستى نماز را بدون كم و كاست انجام دهند، گرچه در اينصورت زخمى و يا كشته هم بشوند،  👈روى اين اصل نفى جناح و گناه هرگز منافاتى با وجوب كوتاه كردن نماز در زمينه خوف ندارد، و بر حسب قاعده كلى در دَوَران امر بين اهمّ و مهّم، انجام اهمّ و ترك مهم واجب است كه اينجا هم براى حفظ جان و مال و سلامتى و تمامى چيزهايى كه از كيفيت نماز برتر است كاستن از نماز باندازه ضرورت مى باشد، و چناكه در آيه سعى هم آمده است" ان الصفا و المروة من شعائر اللَّه فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما و مَن تطوع خيراً فإن اللَّه شاكرٌ عليهم" (2: 158)  🍀سپس" أن تَقصُرُوا من الصلاة" كوتاه كردنى است از نماز، و نه تنها چهار ركعتى، بلكه كل نمازهاى واجب مشمول «الصلاة» است، و بالاخره اين قصر در زمينه جنگ" ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا" به ميان آمده، و اين كوتاه كردن نماز گرچه در اطلاقش كم كردن از ركعات را در ضمن كاستن از كيفيت نماز شامل مى باشد، ولى اينجا به مناسبت خوف تنها دومى مراد است، زيرا ترس از دشمن هرگز موجب كاستن از ركعات نماز نيست، كه شما در حالت دويدن، اگر چهار ركعت را چندين برابر هم كنيد هرگز خوفى در كار نيست، و تنها خوف در انجام كيفيت نماز است، كه مشتمل بر ركوع، سجود، تشهد، جابجا نشدن و جماعت مى باشد،  👈روى اين اصل به همين مناسبت اينجا كاستن از نماز تنها كاستن از كيفيت فرادى يا جماعتى آن بوده، چنان كه نص آيه بقره نيز چنين است، كه" فان خفتم فرجالًا او ركباناً" اگر [در حال نماز] بترسيد پس پياده و سواران نمازهاتان را بخوانيد،بنابراين در اين آيه منحصر به فرد در كل هرگز اشاره اى هم به كم كردن از ركعات نماز حتى در مورد ترس نيست، تا چه رسد در كل سفرهاى معين و بدون هيچ خوفى از ركعات نماز كاسته شود، و آيا اگر نماز در حدّ معين كلًا شكسته است- با آنكه اينگونه سفرها بسيار بيشتر از خطرهاى موجب قصر مى باشند- چرا قرآن راجع به صلاة خوف در اين دو آيه بحثى مفصل كرده، و راجع به نماز سفر هرگز اشاره اى هم به ميان نياورده است، آيا خدا مهم را دو بار به ميان آورده، و أهم را بكلى ترك كرده است، با آنكه قرآن كل واجبات را با الحان گوناگون ذكر كرده، و اگر هم احياناً بعضى واجبات كوچك بگونه اى آشكار در قرآن نمودار نباشد، دست كم واجبات بزرگ نمودار است، 🔶و اينجا وجوب كوتاه كردن از ركعات چهار ركعتى در - چنان كه مى گويند- بسى مهمتر از وجوب كوتاه كردن از كيفيت نماز درحال ترس و با حفظ يكى نواميس پنجگانه مى باشد، زيرا خود هم بى وجه و هم بيشتر است http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @qura npuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ نماز مسافر در قران- ایا ایه 101 سوره نسا منحصر به خوف است؟ تفسیر احسن الحدیث در ذیل ایه 101 سوره نسا اینگونه بیان نموده است که: "ﺿﺮﺏ ﺩﺭ ﺍﺭﺽ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻰ ، ﻛﻮﺗﺎﻩ ﻛﺮﺩﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺩﻭ ﺭﻛﻌﺖ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻯ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻛﻌﺘﻰ ﺍﺳﺖ، ﻇﻬﻮﺭ ﺁﻳﻪ ﺩﺭ ﺻﻠﺎﺓ ﺧﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻄﻠﻖ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﻗﺼﺮ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻧﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ،  ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺷﺎﻓﻌﻰ ﺣﻜﻢ ﺑﺎﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺻﺮﻳﺢ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ ﻭﺟﻮﺏ ﻗﺼﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﮔﻬﻰ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻛﻪ ﻗﺼﺮ ﺻﻠﻮﺓ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺭ ﺻﻠﻮﺓ ﺧﻮﻑ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪﻩ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻄﻠﻖ ﺳﻔﺮ ﻭﺍﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻟﻮ ﺧﻮﻑ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ  ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺍﻟﺠﺎﻣﻊ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ: ﻗﺼﺮ ﺑﻨﺺ ﻗﺮﺁﻥ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺻﻠﻮﺓ ﺧﻮﻑ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺇِﻥْ ﺧِﻔْﺘُﻢْ ﺃَﻥْ ﻳَﻔْﺘِﻨَﻜُﻢُ... ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﻦ ﺑﻨﺺ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠّﻰ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ ⬅️مسافر كيست؟ ایا شرط شمول مسافر،هشت فرسخ است یا یک روز راه؟ بى گمان, واژگان كتاب و روايات,به زبان عرف عام است, نه به زبان و اصطلاح ويژه. بنابراين, (ضربتم فى الارض), يا (سافرتم) معناى عرفى خود را دارند و آيه شريفه قرآن, حكم نماز مسافر را بر همان كسى كه عرف او را مسافر مى داند, بار مى سازد. نه زمانهاى پيشين و نه اكنون و در عصر ما, كسى را كه خط سير يكى ـ دو ساعته را بپيمايد و پس از آن, به منزل خود برگردد, مسافر نمى گويند. ✔️كوتاه ترين سفرهايى كه در قرآن از آنها ياد شده, سفرهاى قوم سبأ است 🔷از آيه شريفه روشن مى شود كه بين آغاز و فرجام سفر قوم سبأ زياد بوده, ليالى و ايام طول مى كشيده و آنچه اين سفر را آسان مى كرده آباديها و ديه هاى خوش آب و هواى بين راه بوده كه فاصله آنها از هم نصف روز بوده است. خلاصه اين كه در قرآن, به كم تر از يك روز, اطلاق نشده و عرف آن زمان از واژه سفر, غايب بودن چندين روز را از خانه و كاشانه مى فهميده است. ♦️اندازه سفر ناتمام گزاردن پيامبر اكرم(ص) خويش را در سفر, به ذى خُشب كه تا مدينه يك روز راه بود, سنت شد.36 كم كم به دست آمد, يك روز راه, برابر است با دو بريد, هشت , بيست و چهار ميل, از اين روى در روايات بسيار آمده است: (مسيرة يوم) (بياض يوم) , (بريدان), (ثمانية فراسخ) و (اربعة و عشرون ميل)37 كه همه اينها به يك حقيقت اشاره دارند و آن, سفرى كه دست كم, يك روز به درازا بكشد.سپس,در زمانهاى بعد, امامان(ع) يك روز راه را براى مردم, تفسير كردند كه مراد,يك روز راه نيست, بلكه نيمى از روز را برود و نيمى ديگر را برگردد, به گونه اى كه يك روز, در حال سفر باشد, بسنده است در اين سخن, به سيره پيامبر اكرم(ص) تمسك جستند كه در ذباب, نماز را كوتاه گزارد و ذباب تا مدينه, نصف روز, راه بوده است. در تمامى اين حالتها, دو بريد, هشت فرسنگ و بيست و چهار ميل, برابر بوده با يك روز راه, از اين روى, براى آسان كردن كار, كم كم خط سيرها و راه هايى كه مسافران مى پيمودند, يا بنا بود بپيمايند , بر اساس بريد, فرسنگ و ميل روشن مى شد. برابر پاره اى از روايات, هشت فرسنگ, بيش ترين خط سيرى بود كه كاروانها مى توانستند بپيمايند, تا اين كه با پيشرفت دانش بشرى و اختراع ماشين, امروزه, اين خط سير در كم تر از يك ساعت براى همگان, در خور پيمودن است. حال سخن در اين است كه به پيماينده اين خط سير, با اين سرعت, مسافر گفته مى شود, يا خير؟ روشن است كه عرف به چنين كسانى كه خط سيرها را با چنين سرعتى مى پيمايند , نمى گويد و وقتى عرف چنين كسانى را مسافر نداند, آيه شريفه قرآن, كه بيان گر نماز مسافر است و روايات هم, آنان را در بر نمى گيرند. روايات هشت فرسنگ و مانند آن, مربوط به زمانى است كه اين معيارها با يكديگر يكسان بودند و يا ناسانى بسيار كمى داشتند, نه اكنون كه عرف پيماينده هشت فرسنگ را مسافر نمى داند. به ديگر سخن,امروزه, پيمايندگان هشت فرسنگ راه,تخصصاً از حكم مسافر خارج هستند و در اين مطلب, هيچ شك و شبهه اى نيست. تنها سخن در اين است كه آيا شرع مى تواند به گونه توسعه در موضوع, به ما بگويد كه پيمايندگان هشت فرسنگ نيز, از روى تعبّد مسافر به شمار مى روند, يا خير؟ در بحث روايات, ثابت خواهيم كرد كه ائمه(ع) كسى را به هشت فرسنگ راه متعبد نساخته اند. بلكه مصداق يك روز راه باز شناسانده اند. 🍀بخش هایی از مقاله تحقیقی "حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد" 🖊 نویسنده : حجت الاسلام احمد عابدينى🍀 ادامه دارد... http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
.🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ محمد بن الحسن از امام صادق(ع) درباره نماز قصر پرسيدم. به آن حضرت گفتم: كشتزارى در نزديك كوفه دارم, به همان فاصله قادسيه از كوفه. چه بسا در ماه رمضان كارى پيش مى آيد كه از انجام آن بهره مى برم, يا ترك آن برايم زيان آور است, ولى به خاطر ماه رمضان, خوش ندارم به آن جا بروم, چون نمى دانم روزه بگيرم , يا روزه بگشايم. امام فرمود: برو و نماز را تمام بگزار و روزه را بگير; زيرا من قادسيه را ديده ام. به امام گفتم: كم ترين مسافتى كه نماز در آن كوتاه گزارده مى شود, چقدر است؟  فرمود: سنت, بر روشنايى روز جارى شده است. گفتم: مقدار سير در روشنايى روز گوناگون است. فردى در روز پانزده فرسنگ مى پيمايد و ديگرى چهار و يا پنج فرسنگ. فرمود: به آن نظر نمى شود. آيا اين كاروانهايى كه بين مكه و مدينه در حركت هستند, نمى بينى؟ سپس با دستش اشاره كرد بيست و چهار ميل كه هشت فرسنگ است. محمد بن مسلم مى گويد: از امام صادق درباره كوتاه ساختن نماز پرسيدم. فرمود: در بَريد كوتاه بگزارد. پرسيدم: تنها در يك بَريد. فرمود: هنگامى يك بَريد برود و يك بَريد برگردد, روزش مشغول شده است نماز قصر, در آن زمان, وظيفه كسى بود كه يك روز راه بپيمايد. اكنون نيز, ما همين احتمال را مى دهيم. و از همين جا روشن مى شود كه تمامى رواياتى كه در آنها (بَريد) محور قرار گرفته و مسافر به كسى گفته شود كه يك بَريد رفته و يك بَريد برگشته باشد, مطلب ما را تأييد مى كنند. با اين شرح كه ائمه(ع) مسير يك روز را, كه سنت پيامبر(ص) بوده, بر دو بَريد برابر ساخته اند. اكنون نيز مسافت يك روز راه, در راههاى هموار, آسفالت و اتوبانها, با راههاى ناهموار, غير آسفالت و كوهستانى, حتى راههاى كشورى با كشورى ديگر فرق مى كنند. از اين روى, تنها چيزى كه ثابت است و مى تواند براى همه در سفر معيار باشد, پيمودن يك روز راه است, به گونه اى كه سفر يك روز شخص مسافر فرا بگيرد. اكنون جا دارد مطرح شود كه چرا معيار يك روز راه, با اين كه از دليلهاى كم وبيش, استوارى برخوردار است, در كانون توجه فقيهان معاصر قرار نگرفته است. آيا دليلهايى كه براى اين معيار اقامه شده است و بى پايه اند, يا اين كه خير, چنان ذهن فقيهان ما به يك سرى روايات مشغول بوده كه آنان را بازداشته از اين كه روى اين معيار به درستى بينديشند و زواياى آن را به درستى وارسند؟ به نظر مى رسد دومى درست باشد; زيرا فقيهان ما با رواياتى برخورد كرده اند كه نمى شده به آسانى از آنها درگذرند و در كانون توجه قرار ندهند و خلاف آنها فتوا دهنداز جمله در خصال, با سند معتبر, از رسول خدا نقل شده كه فرمود: خداوند, به خاطر كرامتش بر ما, به من و امتم, هديه اى داد كه به هيچ يك از امتهاى پيشين نداده است. گفتند: آن چيست, يا رسول خدا. فرمود: روزه نگرفتن و نماز را كوتاه گزاردن در سفر. هر كس چنين نكند, هديه خداوند را ردّ كرده است. اين گونه حديثها, سبب شده كه فقيهان ما, روى معيارهايى كه سبب مى شوند, بسيارى از نمازها تمام گزارده شوند و بسيارى از روزه ها, گشوده نشود, درنگ و دقت بسنده نكنند; نه اين كه دليلهايى برخلاف اين رأى داشته باشند. بارى, آنان در كار خود مأجورند. ولى اگر روشن شود كه اين احتياط آنان, افزون بر اين كه خلاف معيار روشنى است كه سنت رسول خدا بوده سبب شبهه هاى بسيارى در اين مى شود كه به اساس شريعت ضربه مى زند; و از ديگر سوى, روشن شود كه پيمودن خط سيرهاى كم تراز يك روز راه, مانند هشت فرسنگ, امروزه در عرف شناخته شده از دايره سفر بيرون است, هيچ گاه امروزه فتوا نخواهند داد كه با پيمودن هشت فرسنگ, شخص مسافر مى شود و بايد به احكام مسافر عمل كند. ديدگاه مورد اعتماد سيد مرتضى: (تمام گزاردن نماز و گرفتن روزه, در سفر چهار فرسنگى است كه همان روز مسافر بر نمى گردد. زيرا در غير اين صورت, در دو بريد, روز او به طور كامل پوشش داده مى شود.آن گاه مسافر به سختى مى افتد. سپس بر او واجب مى شود كه نماز را كوتاه بگزارد, به خلاف چهار فرسنگ.) 🍀بخش هایی از مقاله تحقیقی "حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد" 🖊 نویسنده : حجت الاسلام احمد عابدينى🍀 ادامه دارد... http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ ⬅️مسافر كيست؟ ایا شرط شمول مسافر،هشت فرسخ است یا یک روز راه؟ به نظر ما, دليلهايى كه مسير يك روز راه را با وسيله هاى سير و سفر همگانى معيار قرار مى دهند, عبارت بودند از:  الف. مسيرة يوم ملاك و معيار اصلى بوده وهشت فرسنگ و دو بريد مصداقهاى آن. ب. امروزه, به پيمودن هشت فرسنگ, سفرگفته نمى شود. ج. حكمت كوتاه گزاردن نماز در سفر. آسان گيرى بر مكلفان است, تا بر سختى سفر, سختى عبادت افزوده نشود و روشن است كه در پيمودن راه, با مركبهاى امروزى, هيچ رنجى به همراه ندارد. د. معيار بودن زمان براى , هماهنگ است با ديگر عبادتها, مانند: نماز, , حج كه بايد در ظرف زمانى خاص انجام بگيرند و آغاز و پايان آنها با امور طبيعى, محاسبه شود و سفر نيز از اين نسق و قاعده بيرون نيست و آغاز و پايان آن با اين معيار طبيعى و در خور فهم همگان و آسان ارزيابى مى شود, نه با ذراع و موى اسب و…. يياد آورى: معيار در كوتاه گزاردن نماز, قصد پيمودن يك روز راه است. مراد از روز, روز شرعى است, نه روز عرفى. روز شرعى, از روز عرفى طولانى تر است. عرف, از طلوع خورشيد تا غروب خورشيد را روز مى داند; ولى شرع از طلوع فجر (اذان صبح ) تا مغرب شرعى (به طور تقريبى, نيم ساعت پس از غروب خورشيد) را روز مى داند. از اين روى, روز شرعى كه در آن روزه مى گيريم و در سفر نيز معيار است, حدود دو ساعت از روز عرفى درازتر است. روز شرعى, در سرزمينهاى معتدل, زمستانها, حدود دوازده ساعت, تابستانها, شانزده ساعت, و متوسط آن چهارده ساعت. روز عرفى, زمستانها, ده ساعت, تابستانها چهارده ساعت است. تأسيس اصل اگر كسى از آنچه گفتيم, به نتيجه قطعى نرسيد و در حالت شك, باقى ماند و راه به جايى نبرد كه اكنون قصد پيمودن بيش از هشت فرسنگ و كم تر از يك روز راه را دارد. حكم نماز و روزه اش چيست؟ در اين صورت, بايد به اصول چنگ زد. اصلى كه در اين جا بايد به آن چنگ زد, اصالة التمام است كه به گونه هاى مختلف, در خور تقرير است: الف. شك مى كنيم كه با قصد پيمودن هشت فرسنگ و بدون قصد پيمودن يك روز راه, آيا بر ما, مسافر صدق مى كند, يا خير؟ موضوع براى كوتاه گزاردن نماز و گشودن روزه, عنوان سفر و مسافر است و اين جا, موضوع به حقيقت نپيوسته است, پس حكم مسافر هم منتفى است. بنابراين, نماز تمام است و روزه نيز بايد گرفته شود. ب. هر مكلّفى, بايد نمازش را تمام بگزارد, مگر هنگام شك در صدق عنوان مسافر بر مكلف, آن شخص از شمول عنوان خاص خارج و مشمول حكم عام مى شود. ج. كوتاه گزاردن نماز و گشودن روزه, آسان گرفتن خداوند است بر بندگان مسافر و با شكِ در عنوان مسافر, شك در جايز بودن بهره مندى از بخشش الهى كه همانا آسان گرفتن بر مسافر باشد, پديد مى آيد; زيرا اين آسان گيرى الهى, تنها مسافران را در بر مى گيرد و با شك در مسافر بودن, شك در بهره مندى از آسان گيرى الهى وجود دارد. در نتيجه وظيفه اولى, كه تمام بود, بر دوش مكلف باقى مى ماند. بخش هایی از مقاله تحقیقی "حكمِ نماز و روزه مسافر در عصر جديد" ● نویسنده : حجت الاسلام احمد عابدينى http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ یکی از حالاتی که نماز را باید کوتاه کرد در حالت ترس و  و ناامنی است. ایاتی در این خصوص وجود دارد که انها را مرور می کنیم: 🍀فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾ بقره 🍀فولادوند: پس اگر بيم داشتيد پياده يا سواره [نماز كنيد] و چون ايمن شديد خدا را ياد كنيد كه آنچه نمى‏ دانستيد به شما آموخت 🍀مکارم: و اگر (به خاطر جنگ، يا خطر ديگري) بترسيد، (نماز را) در حال پياده يا سواره انجام دهيد!  ⬅️اما هنگامي كه امنيت خود را باز يافتيد، خدا را ياد كنيد! ( نماز را به صورت معمولي بخوانيد!) همانگونه كه خداوند، چيزهايي را كه نميدانستيد، به شما تعليم داد 👈در سوره نساء ایه 101 یکی از مصادیق نا امنی و خوف مطرح شده است:👇👇 🌸وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾  🍃فولادوند: و چون در زمين سفر كرديد اگر بيم داشتيد كه آنان كه كفر ورزيده ‏اند به شما آزار برسانند گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد چرا كه كافران پيوسته براى شما دشمنى آشكارند 🍃مکارم: و هنگامي كه سفر كنيد گناهي بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد، زيرا كافران براي شما دشمن آشكاري هستند 🖊سید کاظم فرهنگ http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ غالب مفسران وفقهاي شيعه از آياتی بويژه،از ايه 101 سوره نسا و روايات وارده در تفسير آن،حكم شكستن نماز مسافر را استخراج كرده اند. بطور مثال،در تفسير نمونه در ذيل آيه 101 سوره نسااين گونه آمده است: 🟠""نماز مسافر 💮👈در این آیه، به مسأله «نماز مسافر» اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مسافرت کنید گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از خطرات کافران بترسید; زیرا کافران دشمن آشکار شما هستند»  این آیه از جهاتى قابل بحث است، نخست این که: از «سفر» تعبیر به «ضرب فى الأرض» شده،  دیگر این که: نسبت به نماز قصر تعبیر «لا جُناحَ» به کار رفته،  و سوم این که: خواندن نماز مقید به «اِنْ خِفْتُمْ» شده است، که در ادامه هر سه مطلب روشن خواهد شد. چنان که روشن شد، در این آیه از سفر، تعبیر به «ضرب فى الارض» شده است; زیرا مسافر، زمین را به هنگام سفر با پاى خود مى کوبد. ✔️نکته دیگر این که: در آیه فوق، مسأله نماز قصر، مشروط به ترس از خطر دشمن شده است، در حالى که در مباحث فقهى مى خوانیم نماز قصر، یک حکم عمومى است و تفاوتى در آن، میان خوفناک یا امن و امان نمى باشد، روایات متعددى که از طرق شیعه و اهل تسنن در زمینه قصر وارد شده است نیز این عمومیت را تأیید مى کند. در پاسخ باید گفت: ممکن است مقید ساختن حکم قصر به مسأله «خوف» به خاطر یکى از چند جهت باشد: ✅الف ـ این قید، ناظر به وضع مسلمانان آغاز اسلام است و به اصطلاح قید غالبى است، یعنى غالباً سفرهاى آنها توأم با خوف بوده و همان طور که در علم اصول گفته شده «قیود غالبى» مفهوم ندارند، یعنى غالباً در آن دوران مسافرت با خوف و ترس بوده، اما این مفهوم از آن استفاده نمى شود که اگر سفر بدون خوف و ترسى بود، باید نماز را تمام خواند. ✅ب ـ بعضى از مفسران معتقدند: مسأله نماز قصر نخست به هنگام خوف (طبق آیه فوق) تشریع شده است، سپس این حکم توسعه پیدا کرده و به همه موارد عمومیت یافته است. ✅ج ـ ممکن است این قید، جنبه تأکید داشته باشد، یعنى بر مسافر همه جا لازم است نماز را قصر بخواند، اما به هنگام خوف از دشمن تأکید بیشترى دارد. 👈در هر حال، شک نیست که با توجه به تفسیر آیه، در روایات فراوان اسلامى نماز مسافر اختصاصى به حالت ترس ندارد و به همین دلیل پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز در مسافرت هاى خود و حتى در مراسم حج (در سرزمین منى) نماز شکسته مى خواند. 💫ادامه دارد... http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌺 🍃 و آن در و روایات ✅قصر نماز در حالت و ،آيا نماز مسافر هم كوتاه است؟ 💫آيت اله صادقي تهراني بر خلاف نظر مشهور فقهاي شيعه،نماز مسافر را شكسته نمي داند ومعتقد است كه آيات قران فقط به قصر نماز در حالت خوف دلالت دارد و نه هر مسافرتي .ثانيا مراد از قصر نماز هم ،قصر در كيفيت نماز است و نه كاستن از تعداد ركعات. 🔸نظر ايشان در تفسير الفرقان در ذيل ايه 101 سوره نساء را مرور مي كنيم:👇👇 " 🍃ضربتم فى الارض" در اينجا- و كلًا در تمامى مواردى كه در آيات گوناگون آمده- به معناى قيام براى جنگجوئى و يا كارهائى پرمشقت است، و اصولًا از نظر لغت نيز زدن در زمين غير از راه رفتن عادى در زمين است، كه اوّلى ضربتم و دومى مَشَيْتُمْ يا سافَرْتُمْ مى باشد،  💮👈روى اين اصل" ضربتم فى الارض" جنگهاى درون مرزى را هم شامل است، كه اگر در جايگاه خودتان جنگى روى داد، قيام شما از براى دفاع همين" ضربتم فى الارض" است،و اگر هم جنگهاى برونى چه در حد معروف سفر و چه كمتر از آن باشد باز هم" ضربتم فى الارض" مى باشد، و اين تنها به حساب قيام جنگى و مانند آن است، و هرگز سفر معروف يا مادونش در آن مدخليتى ندارد"  💮🔶در قرآن براى صرف ، لفظ سفر آمده، و براى جنگ يا كار پر زحمت ديگر مانند تجارت ضرب فى الارض آمده است، روى اين اصل اين آيه هرگز ربطى به نماز مسافر ندارد.  " ليس عليكم جناحٌ" كه از براى كوتاه كردن نماز، گوئى تنها گناه را سلب كرده، در زمينه اى است كه مسلمانان از شدّت التزام به نماز كامل گمان مى كرده اند كه در زمينه ترس بر جانهاشان نيز بايستى نماز را بدون كم و كاست انجام دهند، گرچه در اينصورت زخمى و يا كشته هم بشوند،  👈روى اين اصل نفى جناح و گناه هرگز منافاتى با وجوب كوتاه كردن نماز در زمينه خوف ندارد، و بر حسب قاعده كلى در دَوَران امر بين اهمّ و مهّم، انجام اهمّ و ترك مهم واجب است كه اينجا هم براى حفظ جان و مال و سلامتى و تمامى چيزهايى كه از كيفيت نماز برتر است كاستن از نماز باندازه ضرورت مى باشد، و چناكه در آيه سعى هم آمده است" ان الصفا و المروة من شعائر اللَّه فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه أن يطوّف بهما و مَن تطوع خيراً فإن اللَّه شاكرٌ عليهم" (2: 158)  💮🍀سپس" أن تَقصُرُوا من الصلاة" كوتاه كردنى است از نماز، و نه تنها چهار ركعتى، بلكه كل نمازهاى واجب مشمول «الصلاة» است، و بالاخره اين قصر در زمينه جنگ" ان خفتم ان يفتنكم الذين كفروا" به ميان آمده، و اين كوتاه كردن نماز گرچه در اطلاقش كم كردن از ركعات را در ضمن كاستن از كيفيت نماز شامل مى باشد، ولى اينجا به مناسبت خوف تنها دومى مراد است، زيرا ترس از دشمن هرگز موجب كاستن از ركعات نماز نيست، كه شما در حالت دويدن، اگر چهار ركعت را چندين برابر هم كنيد هرگز خوفى در كار نيست، و تنها خوف در انجام كيفيت نماز است، كه مشتمل بر ركوع، سجود، تشهد، جابجا نشدن و جماعت مى باشد،  👈روى اين اصل به همين مناسبت اينجا كاستن از نماز تنها كاستن از كيفيت فرادى يا جماعتى آن بوده، چنان كه نص آيه بقره نيز چنين است، كه" فان خفتم فرجالًا او ركباناً" اگر [در حال نماز] بترسيد پس پياده و سواران نمازهاتان را بخوانيد،بنابراين در اين آيه منحصر به فرد در كل هرگز اشاره اى هم به كم كردن از ركعات نماز حتى در مورد ترس نيست، تا چه رسد در كل سفرهاى معين و بدون هيچ خوفى از ركعات نماز كاسته شود، و آيا اگر نماز در حدّ معين كلًا شكسته است- با آنكه اينگونه سفرها بسيار بيشتر از خطرهاى موجب قصر مى باشند- چرا قرآن راجع به صلاة خوف در اين دو آيه بحثى مفصل كرده، و راجع به نماز سفر هرگز اشاره اى هم به ميان نياورده است، آيا خدا مهم را دو بار به ميان آورده، و أهم را بكلى ترك كرده است، با آنكه قرآن كل واجبات را با الحان گوناگون ذكر كرده، و اگر هم احياناً بعضى واجبات كوچك بگونه اى آشكار در قرآن نمودار نباشد، دست كم واجبات بزرگ نمودار است، 💮🔶و اينجا وجوب كوتاه كردن از ركعات چهار ركعتى در - چنان كه مى گويند- بسى مهمتر از وجوب كوتاه كردن از كيفيت نماز درحال ترس و با حفظ يكى نواميس پنجگانه مى باشد، زيرا خود هم بى وجه و هم بيشتر است http://yon.ir/Qp268 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @qura npuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛‌