.
#آیههاینور
❤ بسم الله الرحمن الرحیم ❤
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ
بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد.
🌿 سوره علق ، آیه ۱
🆔️ @quranpuyan
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_اعراف آیه 171 تا 178
📄#صفحـہ_173
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_173
❇️اعتراف بنی نوع بشر به #ربوبيت خدای سبحان در عالم #ذر ناشی از فقر ذاتی انسان به خدا است
💠وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ
🌱زمانی (را یاد کن) که پروردگارت، نسل فرزندان آدم را از پشتشان برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت: «آیا من مالک و صاحباختیار شما نیستم؟» (همگی) عرض کردند: «چرا؛ گواهی میدهیم.» (چنین کرد؛) تا مبادا روز قیامت بگویید: «ما از این، بیخبر بودیم.»؛
أعراف - ۱۷۲
🔷✨جمله" وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" از يك فعل ديگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر میدهد، و آن فعل خدا اين است كه هر فردی را گواه خودش گرفت، و اشهاد بر هر چيز حاضر كردن گواه است در نزد آن و نشان دادن حقيقت آن است تا گواه، حقيقت آن چيز را از نزديك و به حس خود درك نموده و در موقع به شهادت به آنچه كه ديده شهادت دهد، و اشهاد كسی بر خود آن كس نشان دادن حقيقت او است به خود او تا پس از درك حقيقت خود و تحمل آن در موقعی كه از او سؤال میشود شهادت دهد.
🔷✨و از آنجايی كه نفس هر صاحب نفسی از جهاتی بغير خود ارتباط و تعلق دارد، و ممكن است انسان نسبت به پارهای از آنها استشهاد شود، و نسبت به پارهای ديگر نشود، از اين رو اضافه كرد:" أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ" تا بدين وسيله مورد استشهاد را معلوم كرده باشد، و بفهماند آن امری كه برای آن، ذريه بشر را استشهاد كردهايم ربوبيت پروردگار ايشان است تا در موقع پرستش به ربوبيت خدای سبحان شهادت دهند.
👈پس انسان هر قدر هم دچار كبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگيش مغرورش كرده باشد نمیتواند اين معنا را حاشا كند كه مالك وجود خود نبوده، و در تدبير امور خود مستقل و بینياز نيست، چون اگر مالك وجود خود بود خويشتن را از مرگ و ساير آلام و مصائب زندگی نگه میداشت، و اگر در تدبير امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمیشد كه در برابر اسباب طبيعی و وسائلی كه او به خيال خود مدبر آنها و حاكم در آنها است خضوع كند، آنهم اسباب و وسائلی كه خود آنها نيز مانند انسان بغير خود محتاجند، و در برابر حكم حاكمی غيبی هر چند عليهشان باشد مطيع و منقادند، و حوائجشان بدست انسان برآورده نمیشود و انسان حاكم و مدبر آنها نيست.
📚تفسیر المیزان
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
#گزیده_نڪات_تفسیرے
#صفحه_173
❇️#آیه175اعراف
💠وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ (۱۷۵/اعراف)
🌱و بر آنان، داستانِ آن كس (بَلعَم باعورا) را بخوان كه آيات خود (از علم به معارف و اجابت دعا و صدور برخی كرامات) را به او داده بوديم، پس او (ناسپاسانه) خود را از آن آيات جدا ساخت، پس شيطان او را در پیخويش كشيد تا از گمراهان شد.
🔷✨جملهی «فَأَتْبَعَهُ»، بيانگر آن است كه آن شخص در مسير حقّ به چنان مقامی رسيده بود كه شيطان از او قطع اميد كرده بود، امّا با بروز نشانههای انحراف، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و سرانجام در صف گمراهان و شقاوتمندان قرار گرفت.
🔹رهبر بايد مردم را نسبت به خطرهای قابل پيشبينی، آگاه كند و به آنان هشدار دهد. وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ ...
🔹گاهی طاغوتها، علما را هم فريب میدهند. سرنوشت دانشمندی همچون بلعمباعورا بايد برای تاريخ درس عبرت باشد. وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ... زيرا داستانی مهم و مفيد است. ( «نَبَأَ» به خبر مهم و مفيد میگويند)
🔹انسان آزاد است و میتواند تغيير جهت دهد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ»
🔹انسان هر چه بالا رود، نبايد مغرور شود، چون احتمال سقوط وجود دارد و عاقبتِ كار مهم است. جايگاه هركس بالاتر باشد، احتمال خطر بيشتری وجود دارد. «فَانْسَلَخَ مِنْها»
🔹آنكه از خدا جدا شود، طعمهی شيطان میگردد. «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ»
🔹شيطان وسوسه میكند و در كمين است كه هر گاه در كسی زمينهای ببيند، او را دنبال كند. «فَانْسَلَخَ فَأَتْبَعَهُ» (كلمهی «فَأَتْبَعَهُ» در كنار كلمهی «فَانْسَلَخَ»، نشان میدهد كه شيطان در كمين است و به محض انسلاخ، انسان را دنبال میكند.)
🔹شيطان، حريف عالم ربّانی نمیشود. (تا بلعم از آيات دست نكشيده بود، شيطان بر او تسلّط نداشت) «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ»
🔹علم، به تنهايی نجاتبخش نيست، زيرا دانشمند دنياپرست، اسير شيطان میشود. «فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ»
🔹بايد به بد فرجامی انديشيد و از سوء عاقبت ترس داشت، تا نعمت، تبديل به نقمت نشود. آتَيْناهُ آياتِنا ... فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ
🔹رها كردن راه خدا، دور از عقل و خرد است. «فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ»
🔹سقوط انسان در چند مرحله واقع میشود: جداشدن از آيات الهی، پيروی از شيطان وپيوستن به جمع گمراهان. «فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ»
📚تفسیر نور
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣6⃣ تدبر در سوره #اسراء
🔹پیام های آیات ۷۲-۷۱ سوره اسراء از تفسیر نور
۱- تقسیم بندی مردم در قیامت،براساس رهبرانشان خواهدا بود. «کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
۲- آثار مسأله انتخاب رهبری و اطاعت از او،تا دامنه ی قیامت ادامه دارد. «نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
۳- قیامت،نه تنها دادگاه افراد،بلکه محکمه ی بزرگ امّت ها و ملّت ها و احزاب و مکتب ها و حکومت ها نیز هست. «نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»
۴- در قیامت،نیکان از خواندن نامه ی عمل خود شاد می شوند. «یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ» و یکدیگر را صدا می زنند که بیایید نامه ی مرا بخوانید. «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَهْ»[26]
۵- محاکمه ی انسان ها در قیامت بر اساس دلائل و اسناد مکتوب است. «وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلاً»
۶- شخصیّت اخروی انسان،بازتابی از شخصیّت دنیوی اوست. «فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمی» بصیرتِ اینجا،بصیرت آنجا را در پی دارد و کور دلی اینجا، کوری آنجاست.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
🌐 #فلسفه_خاص_اسلام درباره #حقوق_خانوادگی:
🛑قسمت بیست وچهارم.
💢پاسخ به نقدي بر #مهريه:
👈اكنون كه نظر اسلام را در باره ی #مهر دانستید و معلوم شد مهر از نظر اسلام چه فلسفه ای دارد، خوب است سخن كسانی را كه به این قانون اسلامی انتقاد دارند نیز بشنوید.
🔶خانم منوچهریان در كتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران در فصلی كه تحت عنوان «مهر» باز كرده اند چنین نوشته اند:
«همچنانكه برای داشتن باغ یا خانه یا اسب یا استر، مرد باید مبلغی بپردازد، برای خریدن زن هم باید پولی از كیسه خرج كند. و همچنانكه بهای خانه و باغ و استر بر حسب بزرگی و كوچكی و زشتی و زیبایی و بهره و فایده متفاوت است، بهای زن هم بر حسب زشتی و زیبایی و پولداری و بی پولی او تفاوت می كند. قانونگذاران مهربان و جوانمرد ما قریب 12 ماده در باره ی قیمت زن نوشته اند و فلسفه ی آنان آن است كه اگر پول در میان نباشد رشته ی استوار زناشویی سخت سست و زود گسل می شود. » .
مگر هر پولی كه كسی به كسی می دهد، می خواهد او را بخرد؟ ! پس باید رسم هدیه و بخشش و پیشكش را منسوخ كنند. ریشه ی قانون مهر كه در قانون مدنی آمده قرآن است. قرآن تصریح می كند كه مهر عنوانی جز عطیه و پیشكشی ندارد. بعلاوه، اسلام قوانین اقتصادی خود را آنچنان تنظیم كرده كه مرد حق هیچ گونه بهره برداری اقتصادی از زن ندارد. در این صورت چگونه می توان مهر را به عنوان قیمت زن یاد كرد؟ .
👈خانم منوچهریان می گویند:
«اگر زن از نظر اقتصادی مانند مرد باشد، دیگر چه حاجت است كه ما برای او نفقه و كسوه و مهر قائل شویم؟ همچنانكه هیچ یك از این پیش بینی ها و محكم كاری ها در مورد مرد به میان نمی آید، در مورد زن هم آن وقت نباید وجود داشته باشد. » .
اگر این سخن را خوب بشكافیم معنی اش این است: در دوره هایی كه برای زن حق مالكیت و استقلال اقتصادی قائل نبودند مهر و نفقه می توانست تا اندازه ای موجّه باشد، ولی اگر به زن استقلال اقتصادی داده شود (همچنانكه در اسلام این استقلال به زن داده شده) دیگر نفقه و مهر هیچ وجهی ندارد.
ایشان گمان كرده اند كه فلسفه ی مهر صرفاً این است كه در مقابل سلب حقوق اقتصادی زن پولی به او برسد.
👈در صفحه ی 72 می گوید:«اگر ماده ی 1133 قانون مدنی كه مقرر می دارد: «مرد می تواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد» اصلاح گردد و طلاق بسته به میل و هوس مرد نباشد، اساساً #صداق و مهر فلسفه ی وجودی خود را از دست خواهد داد. » .
از آنچه تاكنون گفته ایم بی پایگی این سخنان روشن گشت. معلوم شد كه مهر، بها یا اجرت نیست و منطق عقلانی هم دارد. هم معلوم شد زن و مرد در احتیاج به یكدیگر وضع مساوی ندارند و خلقت، آنها را در دو وضع مختلف قرار داده است.
از همه بی پایه تر اینكه فلسفه ی مهر را وثیقه ی مالی در مقابل حق طلاق برای مرد ذكر كرده است و مدعی است علت اینكه اسلام مهر را مقرر كرده است همین جهت است.
💢👈این گونه اشخاص باید پرسید: چرا اسلام حق طلاق را به مرد داد تا زن به وثیقه ی مالی احتیاج پیدا كند؟ بعلاوه، معنی این سخن این است: علت اینكه پیغمبر اكرم برای زنان خود مهر قرار می داد این بود كه می خواست به آنها در مقابل خودش وثیقه ی مالی بدهد، و علت اینكه در ازدواج علی و فاطمه برای فاطمه مهر قرار داد این بود كه می خواست برای فاطمه در مقابل علی یك وثیقه ی مالی و وسیله ی اطمینان فكری بگیرد.
اگر اینچنین است، پس چرا پیغمبر اكرم زنان را توصیه كرد كه متقابلاً مهر خود را به شوهر ببخشند و برای این بخشش پاداشها ذكر كرد؟ بعلاوه، چرا توصیه كرد كه حتی الامكان مهر زنان زیاد نباشد؟ آیا جز این است كه از نظر پیغمبر اسلام هدیه ی زناشویی مرد به نام مهر، و بخشش مهر یا معادل آن از طرف زن به مرد موجب استحكام الفت و علقه ی زناشویی می شود؟ .
👈اگر نظر اسلام به این بود كه مهر یك وثیقه ی مالی باشد، چرا در كتاب آسمانی خود گفت: «وَ آتُوا اَلنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحْلَةً» ؛ چرا نگفت «وَ اتُو النِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ وَثیقَةً» ؟ .
گذشته از همه ی اینها، نویسنده ی مزبور پنداشته كه رسم مهر در صدر اسلام همین بوده كه امروز هست. معمول امروز این است كه مهر بیشتر جنبه ی ذمّه و عهده دارد؛ یعنی مرد مبلغی را طبق عقد و سند به عنوان #مهر به عهده می گیرد و زن معمولاً آن را مطالبه نمی كند مگر وقتی كه اختلاف و مشاجره ای به میان آید.
📚مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 212/211/210
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
#دعاهای_روزانه
💠اللَّهُمَّ فَاهْدِنِي هُدَى الْمُهْتَدِينَ
⚜خدايا مرا به راه ره يافتگان بدار
"بخشی از دعای ماه رجب"
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تعقل در شريعت
@quranpuyan
💠#تلاوت_روزانـہ یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ
📖#سوره_مبارڪه_اعراف آیه 179 تا 187
📄#صفحـہ_174
༻🍃🌸🍃༺
🆔@quranpuyan