eitaa logo
قران پویان
437 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
667 ویدیو
605 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ 🔶وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ "45/بقره" 🔹از صبر و نماز یارى جویید. (و با شکیبایى و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید.) و این کار، جز براى خاشعان، دشوار و سنگین است. 🔷✨براى پیشرفت و پیروزى بر مشکلات دو رکن اساسى لازم است، یکى پایگاه نیرومند درونى، و دیگر تکیه گاه محکم برونى، در آیات فوق به این دو رکن اساسى با تعبیر صبر و صلوة اشاره شده است: صبر، آن حالت استقامت و شکیبائى و ایستادگى در جبهه مشکلات است، و نماز، پیوندى است با خدا و وسیله ارتباطى است با این تکیه گاه محکم. 🔷✨گر چه کلمه در روایات فراوانى به روزه تفسیر شده است،(۹) ولى مسلماً منحصر به روزه نیست، بلکه ذکر روزه به عنوان یک مصداق بارز و روشن آن است; زیرا انسان در پرتو این عبادت بزرگ، اراده اى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مى کند و حاکمیت عقلش بر هوس هایش مسلّم مى گردد. مفسران بزرگ در تفسیر این آیه نقل کرده اند که: رسول گرامى اسلام هر گاه با مشکلى روبرو مى شد که او را ناراحت مى کرد، از نماز و روزه مدد مى گرفت.(۱٠) 👈و نیز از امام صادق(علیه السلام) نقل شده: هنگامى که با غمى از غم هاى دنیا روبرو مى شوید، وضو گرفته، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده: وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة .(۱۱) توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار، نیروى تازه اى در انسان ایجاد مى کند و او را براى رویاروئى با مشکلات نیرو مى بخشد. 🔷✨در کتاب کافى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: کانَ عَلِىٌّ(علیه السلام) إِذْا هالَهُ شَىْءٌ، فَزِعَ إِلَى الصَّلوةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَةُ وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة: هنگامى که مشکل مهمى براى على(علیه السلام) پیش مى آمد به نماز بر مى خاست سپس این آیه را تلاوت مى فرمود وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة .(۱۲) 👈آرى، انسان را به قدرت لایزالى پیوند مى دهد که همه مشکلات براى او سهل و آسان است و همین احساس، سبب مى شود انسان در برابر حوادث، نیرومند و خونسرد باشد. 📚تفسیر نمونه ____________________________ ۹ ـ کافى ، جلد ۴، صفحه ۶۳، حدیث ۷ ـ بحار الانوار ، جلد ۱٠، ۱٠ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ بحار الانوار ، جلد ۷۹، صفحه ۱۹۲، و جلد ۸۲، صفحه ۱۲۵،. ۱۱ ـ مجمع البیان ، ذیل آیه مورد بحث ـ وسائل الشیعه ، جلد ۸، صفحات ۱۳۸ و ۱۳۹، حدیث ۱٠۲۵۱ ـ . ۱۲ ـ کافى ، جلد ۳، صفحه ۴۸٠، حدیث ۱ وسائل الشیعه ، ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ چیست؟ 🔶الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ "46/بقره" (همان) کسانى که مى دانند پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد، و به سوى او باز مى گردند. 🔷✨تعبیر به لقاء اللّه در قرآن مجید کراراً آمده است، و همه به معنى حضور در صحنه قیامت مى باشد، بدیهى است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسى، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست، چه این که خداوند نه جسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود، بلکه منظور، یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت، پاداش هاو کیفرها و نعمت ها و عذاب هاى او است، چنان که گروهى از مفسران گفته اند. یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است; زیرا انسان گاه به جائى مى رسد که گوئى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مى کند، به طورى که هیچ گونه شک و تردیدى براى او باقى نمى ماند. 👈این حالت، ممکن است بر اثر پاکى، تقوا، عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود، چنان که در نهج البلاغه مى خوانیم: 🔷✨یکى از دوستان دانشمند على(علیه السلام) به نام ذعلب یمانى از امام(علیه السلام) پرسید: هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ: آیا خداى خود را دیده اى ؟! امام(علیه السلام) فرمود: أَ فَأَعْبُدُ ما لا أَرَى: آیا خدائى را که نبینم پرستش کنم ؟! و هنگامى که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد: لاتُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ وَ لکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الإِیمانِ: چشم هاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند، بلکه قلب ها به وسیله نور ایمان او را درک مى نمایند .(۸) 🔷✨این حالت شهود باطنى در قیامت، براى همگان پیدا مى شود; چرا که آثار عظمت و قدرت خدا در آنجا آن چنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مى کند. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 5⃣ تدبر در سوره ❓منظور از كوثر چيست؟ اگر کوثر را بمعنی لغوی آن یعنی « خیر کثیر فزاینده» بگیریم، قرآن و وحی و حضرت فاطمه سلام الله علیها، و سایر خیرهای کثیری که خداوند به آن حضرت عطا فرموده را شامل می شود. 👈🏻در اینصورت آیه سوم هم می باید مطابق لغت معنی شود و کلمه ابتر بمعنی بی خیر ترجمه گردد که با دشمنان آنحضرت که او را طعن میزدند نیز تناسب دارد. زیرا اسلام و قرآن و ذریه آن حضرت ماندند و سبب خیر زیاد شدند اما از دشمنان آنها کسی نمی تواند خیری و خبری را سراغ بدهد. اما اگر خصوص حضرت فاطمه زهرا(س) را اختصاصا معنی آن بگیریم، در اینصورت آیه سوم منطبق می شود بر آن دشمن خاصی که آنحضرت را در خصوص پسر نداشتن مورد طعنه قرار داده بود. طبیعی است که معنی اخیر، برای آن روزها معنی تر و تازه و مفهومی بوده، اما در مورد معنی اول می توان گفت اینک که بیش از 1400 سال از آغاز وحی گذشته است و گوشه ای از آثار عالی آن در جامعه انسانی معلوم شده، ضمن اینکه مخالفتی با آن معنی خاص ندارد، از این لحاظ که عمومیت بیشتری دارد و آن معنی خاص را هم شامل می شود، بنظر بهتر می آید. قاعدتاً باید علت آن این حقیقت بوده باشد که مخاطب های اولیه سوره ، آن «طعنه زننده پیامبر» (موضوع آیه3) را می شناخته اند و درباره او سئوالاتی می کرده اند و جواب هائی می شنیده اند و به این ترتیب «روایات» ی شکل گرفته ، و آن روایات مانده و در تفاسیر قرن سوم به بعد به کار گرفته شده و متاخرین نیز تحت تاثیر متقدمین قرار گرفته و اساسا به معنی اول که معنی بهتری است توجه نشده است . اگر به بحث «معنی اول» و «معنی دوم» کلمه کوثر توجه کنید می بینید این بحث اساساً در تفاسیر دیده نمی شود . «ما» و «تو» در آیه 1 ضمیر «ما» را دو بار و آنهم با تأکید ذکر کرده تا توجه مخاطب را بطور کامل به اهمیت آن جلب کند. («ما» به تو خیر کثیر فزاینده داده«ایم») بسیار مهم است که یک چیز از کجا آمده باشد. وقتی که شخصیت بزرگی به شخصی چیزی می دهد، آنچیز اهمیت خاصی می یابد. علاوه بر اهمیتی که خود آن چیز دارد. ذکر اینکه آن چیز از جای بسیار مهمی رسیده، باعث مزید توجه به آن خواهد شد. طبعاً صاحبان اهمیت، چیزهای بی اهمیت اعطا نمی کنند و لذا با تکرار ضمیر «ما» در آیه 1 به مخاطب می فهماند که آنچه اعطا شده، بسیار مهم است. بکار بردن ضمیر «تو» نیز همین حالت را دارد و نشان می دهد که «تو» برای «ما» مهم هستی که این «اعطا» را خاص «تو» کرده ایم. چیزی را هم که اعطا شده بصورت کلی و بدون ذکر مصادیق آورده «خیر کثیر فزاینده»! 🖌از تفسیر آقای مهندس گنجی https://b2n.ir/r12143 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕ مروری بر مسئولیت مردم، و تحلیل سکوت انها در ( ع) در منا 🌴✴قسمت ششم :چرا منزلت علما از دست رفت؟ 💫🔶 أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِيبَةً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ وْ كُنْتُمْ تَسْمَعُونَ ذَلِكَ بِأَنَّ مَجَارِيَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْكَامِ عَلَى أَيْدِي الْعُلَمَاءِ بِاللَّهِ الْأُمَنَاءِ عَلَى حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْكَ الْمَنْزِلَةَ وَ مَا سُلِبْتُمْ ذَلِكَ إِلَّا بِتَفَرُّقِكُمْ عَنِ الْحَقِّ وَ اخْتِلَافِكُمْ فِي السُّنَّةِ بَعْدَ الْبَيِّنَةِ الْوَاضِحَةِ وَ لَوْ صَبَرْتُمْ عَلَى الْأَذَى وَ تَحَمَّلْتُمُ الْمَئُونَةَ فِي ذَاتِ اللَّهِ كَانَتْ أُمُورُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ تَرِدُ وَ عَنْكُمْ تَصْدُرُ وَ إِلَيْكُمْ تَرْجِعُ وَ لَكِنَّكُمْ مَكَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِكُمْ وَ أَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِي أَيْدِيهِمْ يَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ وَ يَسِيرُونَ فِي الشَّهَوَاتِ سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِكَ فِرَارُكُمْ مِنَ الْمَوت . 🔶🔸 مصیبت شما از همه مردم بزرگ‌تر است؛ زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش می‌کردید. این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پست‌های کلیدی) به دست عالمان به خداست که بر حلال و حرام خدا امین‌اند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطة تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص)، با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید، و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینه‌ها (و تعهدها) را تحمل می‌کردید، زمام امور دین خدا به شما سپرده می‌شد و از جانب شما به جریان می‌افتاد و به شما برمی‌گشت؛ ولی شما ظالمان را در جای خودتان نشاندید و امور دین خدا را به آنان سپردید تا به شبهه، کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند.فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد، [آنان را بر این منزلت چیره کرده است]. 📝🖊شرح فراز.بخش اول 💢⭕ شما از بقیه مردم وضع‌تان در آخرت بدتر است. مصیبت شما بیشتر است، زیرا مجرای حکومت باید در دست علمای الهی باشد، می‌دانید چرا از شما گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند و شما علمای صالح را از قدرت بیرون بکشند؟! زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید، پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با اینکه همه‌چیز روشن بود. «ماسُلبتم ذلک اِلّا بِتفرقِکم عن‌الحقّ بعد البینةِ الواضحه. لوصبرتم على الاذی و تحملتم المتونة فی‌ذات الله...»؛ اگر حاضر بودید که زیربار شکنجه و توهین و اذیت مقاومت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست شما می‌بود؛ اما شما حاضر نیستید رنج ببرید. «و لکنّکم مکّنتم»؛ شما در برابر بی‌عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به ایشان تسلیم کردید، حال آنکه آنان به شبهات عمل می‌کنند و طبق شهوات خود حکومت می‌کنند و دین را از حکومت تفکیک کرده‌اند فرار شما از مرگ و باعث تسلط بر جامعه شد 💢چه چیزی ایشان را بر جامعه اسلامی مسلط کرده است؟! «سلّطهم على‌ذلک فرارکم من الموت»؛ فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کرده است. شما از مرگ می‌ترسید. از شهادت می‌گریزید و همین فرار شما از کشته شدن باعث شد که آنها بر جامعه مسلط شوند. شما به زندگی دنیایی چسبیده‌اید حال آنکه این زندگی از شما جدا می‌شود ولی شما نمی‌خواهید از آن جدا شوید. 🎙استاد رحیم پور ازغدی. 💫🔶ادامه شرح فراز 👇👇 @quranpuyan
📝شرح فراز ششم ع در منا ✅ منزلتِ از دست رفته علما! حضرت این‌طور فرمودند: «أَنْتُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ مُصِیبَهً لِمَا غُلِبْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ مَنَازِلِ الْعُلَمَاءِ» مصیبت شما علماء و دانشمندان امت، از همه‌ی مردم بزرگ‌تر و سنگین‌تر است چون شما منزلت واقعی علماء را از دست داده‌اید از یک‌سو عالمید و از سوی دیگر موقعیت عالم را در جامعه ندارید. منزلت واقعی علماء این ا‌ست که علماء در جامعه نقش‌آفرین باشند، بر امور جامعه تأثیرگذار باشند، بتوانند هدایت کنند. ولی الان شما چنین نقشی ندارید و «مَجَارِیَ الْأُمُورِ وَ الْأَحْکَامِ» دست شما نیست و شما را حذف کردند. حذف فیزیکی و ترور نشدید، حذف علمی هم نشدید (درس دارید، شاگرد و تألیف دارید) اما حذف اجتماعی شدید یعنی نمی‌توانید نقش خود را در جامعه ایفا کنید. عالم واقعی، عالمی ا‌ست که در جامعه تأثیرگذار است و می‌تواند جلوی انحرافات و مظالم را بگیرد و جریان‌ساز باشد اما شما که چنین نقشی ندارید و شما را حذف کرده‌اند. ✅از دست رفتن منزلت و جایگاه عالم دین «فَأَنْتُمْ الْمَسْلُوبُونَ تِلْکَ الْمَنْزِلَهَ» شما این منزلت و موقعیت را از دست داده‌اید و آن را از شما ربوده‌اند.عالم دینی باشد (یعنی مسجد می‌رود، امامت جماعتی خودش را دارد، روضه‌ی خودش را می‌خواند، صیغه‌ی عقد ازدواج برای مردم جاری می‌کند، جواب مسائل شرعی مردم را می‌دهد، برای مردم استخاره می‌کند، مردم دستش را هم می‌بوسند به‌عنوان این‌که عالم دین است، همه‌ی این‌ها سرجای خودش) اما در‌عین‌حال منزلت اجتماعی او را از او می‌گیرند تا در جامعه و روند امور اجتماعی تأثیرگذار نباشد. آن‌چه در طول تاریخ برای دستگاه ظلم مزاحمت دارد، نقش اجتماعی ا‌ست و اگر هم شخص حذف فیزیکی می‌شود به‌خاطر این‌ است که این نقش از بین برود البته بسیاری از اوقات، عالِم احساس نمی‌کند چیزی را از او دزدیده‌اند و منزلت خود را از دست داده است چون اصلاً توجه به منزلت عالم ندارد. فکر می‌کند همین‌که می‌تواند مسجد برود، امامت جماعت دارد و بعد از نماز جماعتش برای مردم مسأله می‌گوید، کار خودش را انجام می‌دهد و بیشتر از این توقع و انتظاری ندارد و دعاگوی همه هم هست که الحمدلله وضع عالمان دین خوب است و اگر حکومت‌، توجه و التفاتی هم به او داشته باشند و دست نوازشی هم بر سر او بکشند و به او کمکی هم کند، که دیگر عالی می‌شود!شخصی مانند اباعبدالله الحسین(ع) لازم است تا به این افراد بفهماند (اگر بفهمند) که شما منزلت دیگری دارید، و آن منزلت این ا‌ست که عالم دین می‌تواند در جامعه نقش ایفا کند، البته این‌که حضرت فرمودند مجاری امور دست شماست، نه‌ این‌که الزاماً قدرت را به‌دست بگیرید و این منصب را به شما دادیم. نه؛ شما همان کاری را که باید یک عالم دین انجام دهد را انجام دهید، کارهای جامعه اصلاح می‌شود. ✅ علت اول ازدست دادن منزلت علما: فاصله گرفتن از حق شما علماء به‌جای این‌که سراغ حق بروید، سراغ مسائل دیگر رفتید. همه‌ی نخبگان در جامعه و به‌خصوص عالم دین، اول باید سراغ حقیقت و دفاع از حقیقت بروند. ولی شما به‌جای این‌که از عدالت دفاع کنید و در برابر ظلم بایستید (که نقش اول عالم دین است)، به مسائل دست دوم و سوم پرداختید. ✅ علت دوم: اختلاف بین خود نیروی شما به‌جای این‌که دربرابر حاکم جائر قرار بگیرد و مصرف شود و در یک جهت باشد، صرف خنثی شدن نیروی دیگری شد و هم‌دیگر را متلاشی کردید. نظر واحد و راهکار واحد ندارید و هرکدام برای خودتان، یک اجتهاد و یک استنباط دارید. از نظر علمی، استنباط‌های مختلف و اجتهادهای گوناگون خیلی خوب است ولی در سطح جامعه مردم از شما راهکار می‌خواهند، باید استنباط‌های خودتان را منقح کنید ✅ راهکار برای بازگشت به منزلت از دست رفته! حضرت فرمودند: اگر شما بر اذیت‌ و آزارها صبر کردید (این مسیر یک مسیر سختی است، ممکن است زندان داشته باشد، تبعید داشته باشد، حصر داشته باشد، فشار داشته باشد و…) و هزینه‌ها و سختی‌های آن را در راه خدا تحمل کردید، مسیر امور به شما برمی‌گردد. مردم به شما برمی‌گردند و به شما اعتماد می‌کنند این نکته‌ی خیلی مهمی است! افتخار شیعه و ماهیت و حیات حوزه به این بوده است که علمای شیعه از استقلال برخوردار باشند و همه‌ی تلاش حاکمان این بوده است که به‌گونه‌ای حکومت‌ها بتوانند این مراکز علم دین و علماء دین را مصادره کنند و در چنگ خودشان دربیاورند. امام حسین(ع) می‌فرمایند که شما اعتبار و جایگاهی داشتید و همه‌ی آن را به پای حاکمان جائر ریختید. این سرمایه‌ی اجتماعی، به این راحتی قابل ترمیم نیست . 🎙استاد سروش محلاتی @quranpuyan
خدایا؛ نفس کشیدنم همراه با عطر حضور ناب توست و من چقدر خوشبختم که در آغوش امن رحمت تو هستم سلام صبحتان پرازشادی و نشاط @quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیات 49 تا 57 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
. مربوط بہ 🔻 ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ 💠وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ "49/بقره" 🌱 و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم. که همواره شما را به بدترین صورت آزار مى دادند: پسران شما را سرمى بریدند. و زنان شما را (براى کنیزى) زنده نگه مى داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود. 👈قرآن در این آیه، به یکى دیگر از نعمت هاى بزرگى که به قوم بنى اسرائیل ارزانى داشته اشاره مى کند و آن نعمت آزادى از چنگال ستمکاران است که از بزرگ ترین نعمت هاى خدا است. به آنها چنین یادآور مى شود: به خاطر بیاورید زمانى که شما را از دست فرعونیان نجات بخشیدیم (وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ). همانها که دائماً شما را به شدیدترین وجهى آزار مى دادند (یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ). پسرانتان را سر مى بریدند، و زنان شما را براى کنیزى و خدمت، زنده نگه مى داشتند (یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ). و در این ماجرا آزمایش سختى از سوى پروردگارتان براى شما بود (وَ فی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظیمٌ). 🔷✨قرآن، مخصوصاً براى مجسم ساختن عذاب فرعونیان نسبت به بنى اسرائیل تعبیر به یَسُومُون کرده ( یَسُومُون فعل مضارع از ماده سوم است که در اصل، به معنى دنبال چیزى رفتن مى باشد و از آنجا که فعل مضارع معمولاً معنى دوام و استمرار را مى بخشد، در مى یابیم که بنى اسرائیل به طور مداوم تحت شکنجه فرعونیان بوده اند). 🔷✨با چشم خود مى دیدند پسران بى گناهشان را سر مى برند، و دخترانشان را به کنیزى مى بردند، از این گذشته خودشان نیز دائماً تحت شکنجه بودند، بردگان، خدمتگزاران و کارگران قبطیان و دار و دسته فرعون محسوب مى شدند. 👈 مهم این است که: قرآن، این جریان را یک آزمایش سخت و عظیم، براى بنى اسرائیل مى شمرد (یکى از معانى بلاء آزمایش است) و به راستى تحمل این همه ناملایمات، آزمایش سختى بوده است. 🔷✨این احتمال نیز وجود دارد که بلاء در اینجا به معنى مجازات باشد; زیرا بنى اسرائیل پیش از آن، قدرت و نعمت فراوان داشتند، کفران کردند، و خدا آنها را مجازات کرد. 🔹احتمال سومى در تفسیر این جمله نیز از سوى بعضى از مفسران ذکر شده است که بلاء به معنى نعمت باشد، یعنى نجات از چنگال فرعونیان نعمتى بزرگ براى شما بود. به هر حال، روز نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان یک روز مهم تاریخى بود که قرآن کراراً روى آن تکیه کرده است. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ در آن روز و امروز 💠وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ "49/بقره" 🌱 و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم. که همواره شما را به بدترین صورت آزار مى دادند: پسران شما را سرمى بریدند. و زنان شما را (براى کنیزى) زنده نگه مى داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود. 🔷✨قرآن زنده گذاردن دختران و سر بریدن پسران بنى اسرائیل را عذاب مى خواند، و آزادى از این شکنجه را نعمت خویش مى شمارد. گویا مى خواهد هشدار دهد که انسان ها بایست سعى کنند آزادى صحیح خویش را به هر قیمت که هست به دست آورند و حفظ نمایند. 💞چنان که على(علیه السلام) به این مطلب در گفتار خود اشاره مى فرماید: الْمَوْتُ فِی حَیاتِکُمْ مَقْهُورِینَ وَ الْحَیاةُ فِی مَوْتِکُمْ قاهِرِین: 👈 زنده بودن و زیردست بودن براى شما مرگ است، و مرگ براى شما در راه به دست آوردن آزادى زندگى است . 🔷✨ولى دنیاى امروز با گذشته این فرق را دارد که در آن زمان فرعون با استبداد مخصوص خود، پسران و مردان را از جمعیت مخالفش مى گرفت، و دختران آنها را آزاد مى گذارد، ولى در دنیاى امروز تحت عناوین دیگرى روح مردانگى در افراد کشته مى شود و دختران به اسارت شهوات افراد آلوده در مى آیند. 🔷✨اما چرا فرعون، تصمیم به قتل پسران بنى اسرائیل و زنده گذاردن دختران آنها گرفت؟ بعضى از مفسران منشأ این جنایت را خوابى مى دانند که فرعون دید، اما پاسخ صحیح تر آن را در ذیل آیه ۴ سوره قصص خواهید خواند، و خواهید دانست سبب کشتار فرزندان بنى اسرائیل تنها آن خواب نبوده است بلکه وحشت فرعونیان از نیرومند شدن بنى اسرائیل، و به دست گرفتن حکومت، به این موضوع کمک کرده است. 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️هر ستمى در حق خويش است   💠وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ "57/بقره" 🌱 و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم. و «مَنّ» [=نوعى صمغ شیرین گیاهان ]و «سلوى»[=پرنده اى مانند بلدرچین ]را براى شما فرستادیم . (و گفتیم:) «از نعمتهاى پاکیزه اى که به شما روزى داده ایم بخورید.» و (آنها کفران کردند، ولى با این کار.) آنها به ما ستم نکردند. بلکه به خود ستم مى نمودند. 🔷✨آنان كه به جاى شكر و سپاس، با گناه و ستم با روزى هاى طيب خداوند رو به رو مى شوند، به خويش ستم كرده اند و سبب خسران و زيان خويشتن مى شوند ؛ زيرا هر معصيتى انسان عاصى را با نظام قانونمند، منجسم هماهنگ هستى درگير مى سازد و او را در جهتى خلاف جهت مستقيم فطريش سوق مى دهد و بدون ترديد درگيرى با نظام هستى به اين وسعت و قدرت، و با فطرتى كه جزئى از پيكره آن نظام است، نتيجه اى جز شكست ندارد و سبب سقوط و انزواى انسان از اين مجموعه متّحد و هماهنگ مى شوند ؛ زيرا حركت در خلاف جهت قوانين و سنت هاى حاكم بر اين نظام حركتى بر خلاف موج و شكننده و خرد كننده و اعلام درگيرى و جنگ با صاحب اين نظام است. فان لم تفعلوا فاءذنوا بحرب من اللّه و رسوله  كه بر هر چيزى قادر است. 🔷✨فسادی به طور طبيعى، آتش آن هم دامن خود انسان تبه كار را مى گيرد و هم موجودات ديگر خشكى و دريا را. 🔷✨كفران و معصيت بنى اسرائيل سبب سرگردانى چهل ساله آنان دربيابان سينا و سپس محروميت آنان از نعمت هايى شد كه در آن موقعيت برايشان نازل مى گرديد و اين حقيقى است كه هم در كتاب هاى تارخى و تفسيرى و هم در تورات فعلى به آن اشاره شده است. در برخى تفاسير آمده است: حق تعالى با ايشان شرط كرده بود كه زياده از مقدار كفايت، از منّو سلوى بردارند. مگر روز جمعه كه براى روز شنبه بردارند و اگر خلاف اين كنند و زياده از قدر كفالت بردارند و ذخيره كنند آن را برايشان منقطع گرداند. اينان به شرط مذبور وفا نكرده، در اخذ آن اسراف كردند و از آن ذخيره ساختند. حق تعالى آن نعمت از ايشان باز گرفت و آنچه ذخيره نهاده بودند تباه گردانيد و در حديث آمده كه اگر بنى اسرائيل معصيت نكردندى و ذخيره ننهادندى هرگز هيچ طعامى فاسد نشدى. 🔷✨هر آنچه از طرف خداوند به بنده امر مى شود، براى منفعت خود اوست و هر آنچه از آن نهى مى شود مقصود، دفع ضرر از اوست ؛ نه نفعى از اطاعت بنده به خدا مى رسد و نه ضررى از معصيت وى به خداوند خواهد رسيد . 📚تسنیم ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 6⃣ تدبر در سوره «الكوثر» با (ل) جنس كوثر را نمايان گر تمامى خير و بى انتهاى ربانى است كه در دو نشئه بعثت و رجعت و دو نشئه برزخ و قيامت است كه شامل كل خيرات درونى وبرونى، متصل و منفصل ويژه حضرت ختمى مرتبت است. كه كوثر علم، معرفت، عصمت علياى رسالت. قرآن و ساير امتيازات معنوى ويژه حضرتش را در بر دارد و بر حسب آياتى چند در تمامى آنها گوى سبقت را بر همگان درعرض زمين و طول زمان ربوده است. از نظر فرزنش حضرت صديقه كوثر(عليهما السلام) است كه هم خود كوثر است و هم شوهر و فرزندان معصومش كوثرند. از نظر داماد على(عليه السلام)است كه وزير، برادر و خود حضرتش مى باشد، و در جمع از نظر تمامى كمالات شايسته سرآمد همگان است. خدا آنچه درمقام ربوبيتش امكان داشته به شخص شخيص حضرتش ارزانى داشته كه اينجا جنبه ايجاب است. و سلبش در آيه آخرين نمودار مى باشد كه بدخواه حضرتش همو ابتر و منقطع از كل خيرات است، ولى حضرتش تا رستاخيز همچنان باقى است. در اين ميان پى آمد ايجاب "انا اعطيناك" "فصل لربك" است كه براى اين رب كه ربوبيت ويژه برايت انجام داده كلا حالت ويژه اى برقرار كن كه نماز و ساير عبادتها و تمامى كارهايش تنها «لربك» باشد، و خوشا آنان كه دائم در نمازند، دائم الحضورند كه زندگيشان سراسر نور است. سپس پى آمد سلبيش «وانحر» كه خود را و خوديهايت را در برابرش ناچيز و تسليم گردان، برايش گلونه، گلو و جانت را در راهش ارزانى بدار چنانك او هم كوثرش را برايت ارزانى داشته. «انحر» از نحر و گلو است، كه هم گلوى خودش را نخست و هم گلوهاى وابستگانش را در بر دارد. تنها نحر شتر نيست كه قربانى هم در انحصار آن نيست و عبارت درستش "وانحر الابل" است. و تنها بالا بردن دستها به هنگام تكبير نماز هم نيست كه جمله درستش «و كبر» است، بلكه نخست نحر خودى است براى حضرتش در تمامى حالات از جمله در نماز تكبير گويان باش، با بلند كردن دستهايت برابر گلويت كه هم اشاره به گلو نهادن و فناپذيرى در راه اوست، و هم نفى غير او و تنها اثبات اوست كه با پشت دست عقب راندن ديگرن و با روى دست تنها توجه حضرت رب است،و در ثانى گلوهاى بستگانش را كه قربانيها انسانى، حيوانى و همه قربانى هايت را به محضرش تقديم نما كه در كل «والنحر» به معناى «گلو نِه» است، كه كلا فدايى حق باش و بس، و همين معنى با "صل لربك"مناسب است، كه نماز چهره اى از گلو نهادن در برابر خدا است. 🖌تفسیر فرقان https://b2n.ir/r12143 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🔶بخش دوم از 📝شرح فراز ششم ع در منا نقش علما در و مردم ✅ تحلیل دقیقی از عوامل انحطاط جامعه اسلامی محور اصلی خطابه‌ی اباعبدالله الحسین(ع) نقشی ا‌ست که علماء ایفا می‌کنند. البته این نقش، در دو جهت است: یک جهت نقشی است که عالمان و فرزانگان در قبال حاکمان دارند و دوم، نقشی است که عالمان و فرزانگان در قبال توده‌های مردم دارند. اگر علماء، نقش خود را به‌درستی بشناسند و به‌درستی ایفا کنند، در برابر حکمرانان می‌ایستند و جلوی سلطه‌ی مطلق آن‌ها را بر توده‌ی مردم می‌گیرند. اما اگر عقب‌نشینی کردند و خود را به حکومت فروختند، این مانع و سدّ از مقابل حکومت برداشته می‌شود و به‌سهولت حاکمان بر مردم چنگ می‌اندازند و آن‌ها را تسخیر می‌کنند و با فریب و شیوه‌های دیگر آن‌ها را تحت‌فشار قرار می‌دهند. حضرت در این بند اول این فراز، نسبت و رابطه‌ی بین حاکمان و عالمان را مشخص کردند که سلطه‌ی حاکمان به‌جهت کوتاهی عالمان است. اما بعد از این‌که حکمرانان نالایق و ستم‌پیشه، قدرت را به‌دست گرفتند، بند دوم این فراز، آن ا‌ست که شیوه و روش حکمرانی آن‌ها چگونه است و با قدرت چه می‌کنند؟ بند سوم هم مربوط به ارتباطی‌‌ می‌شود که بین مردم و حکمرانان، بعد از حصر عالمان دین اتفاق می‌افتد یعنی آن ضلع سوم چه ارتباطی با اصحاب قدرت پیدا می‌کنند؟ این امور سه‌گانه‌ای‌ است که در این فراز مطرح است. ✅ روش حکمرانی حضرت سه خصوصیت را بیان فرمودند؛ خصوصیت اول «یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ»، دوم: «یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ»، سوم «یَتَقَلَّبُونَ فِی الْمُلْکِ بِآرَائِهِمْ». این سه ویژگی کلیدی دولت‌های فاسد و ستمکار است. ✅ ویژگی اول حکمرانی جائران: تصمیم گیری بر اساس ویژگی اول این است: شما امور را به‌ آن‌ها سپردید تا آن‌ها براساس شبهات کار کنند: «وَ أَسْتسلَمْتُمْ أُمُورَ اللَّهِ فِی أَیْدِیهِمْ یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ». مبنای فعالیت آن‌ها شبهات است. «عمل کردن براساس شبهات» به چه معناست؟ نخست باید توجه داشت که حضرت نفرمودند «یعملون فی الشبهات» بلکه فرمودند: «یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ» یعنی به استناد شبهه عمل می‌کنند و مبنای عمل‌شان شبهه است. انسان برای این‌که رفتار خودش را موجه کند و خوب جلوه دهد، دوگونه می‌تواند عمل کند: برخورد اول این است که برای عمل خود، حجت و استدلال داشته باشد و عملش مستند به یک منطق باشد. برخورد دوم این ا‌ست که شخص، عملی را مرتکب می‌شود و چون دستش از دلیل کوتاه است، به روی می‌آورد و به‌جای حجت، وجوه بی‌اعتباری را می‌شمارد تا خود را تبرئه کند. در این‌جا مقصود از «یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ» همین نوع دوم از رفتار حاکمان است. این تعبیر را در نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی‌(ع) هم می‌بینیم. ابن ابی‌الحدید معتزلی در شرح این جمله نهج البلاغه می‌گوید: «عملوا بالشبهه لا بالحجه»(ج۷، ص۱۷۸) شبهه در این‌جا در برابر حجت و دلیل منطقی است. ✅ ویژگی دوم حکمرانی جائران: رفتار بر مبنای شهوات نفسانی خصلت دوم در شیوه‌ی حکمرانی این ظلمه این است: «یَسِیرُونَ فِی الشَّهَوَاتِ» دائماً در شهوت‌ها و تمایلات خودشان سیر می‌کنند. البته تمایلات در حکمرانان مختلف است؛ بعضی از حکمرانان بودند که دنبال لذت‌های جنسی بوده‌اند برخی بودند که شهوت مالی داشتند . اما بعضی‌ بودند که شهوت در داشتند ‌. حفظ آقایی و خود و به رخ دیگران کشیدن، هم یک نوع شهوت است. ویژگی این افراد در همه‌ی انواع شهوترانی‌ها این‌ است که مبنای رفتار آن‌ها تمایلات‌شان است. در این‌جا هم منطق و استدلالی برای رفتار آن‌ها وجود ندارد. ✅ ویژگی سوم حکمرانی جائران: به رأی ویژگی سوم این‌ است: «یَتَقَلَّبُونَ فِی الْمُلْکِ بِآرَائِهِمْ» این‌ها کسانی هستند که اوضاع و احوال حکومت را صرفاً براساس نظر خودشان می‌چرخانند و استبداد دارند. گویا هیچ‌کس در حکومت عقل و شعوری ندارد و خدا یک‌جا هرچه عقل و فکر و هوش و تدبیر است، به یک نفر داده است. معیار حقانیت، رأی حاکم می‌شود، هرچه حاکم گفت حق است و هرچه نگفت، باطل است. همه باید به او نگاه کنند و چشم‌شان به دهان او باشد. امام حسین(ع) به علمای دین، نخبگان و فرزانگان جامعه می‌فرمایند که شما مقصرید در این‌که چنین اتفاقی افتاده است. ادامه دارد👇 @quranpuyan
💫👈ادامه شرح فراز ششم ✅ بند سوم: نتیجه این حکمرانی براساس این‌که علماء کوتاهی کردند اولاً‌، قدرت در اختیار این نوع حاکمان قرار گرفت که جامعه را با این شیوه اداره می‌کنند ثانیاً، ثمره‌ و میوه‌ی این حکمرانی چیست؟ آثار آن بی‌تدبیری‌های حکمرانان، در زندگی مردم خودش را نشان می‌دهد. زندگی مردم، بازتابی از صلاحیت یا عدم صلاحیت حاکمان است و آن‌جا تجلی و ظهور پیدا می‌کند. حضرت فرمودند: «وَ أَسْلَمْتُمْ الضُّعَفاء‌ فِی أَیْدِیهِمْ» شما علماء کار را به دست این‌ ظلمه سپردید و درواقع توده‌های ضعیف و ناتوان مردم را به‌دست آن‌ها دادید. این‌ مردم، چه پناهی داشتند؟ رسانه‌ی مستقل و حزب داشتند؟ قدرت مالی داشتند؟ چه قدرتی در میان مردم وجود داشت؟ همه‌ی این‌ها را دولت‌های استبدادی مصادره می‌کنند که هیچ مانعی در برابر آن‌ها نباشد. مردمی با دست خالی!‌ ✅ مردم؛ یا ! آن‌وقت می‌دانید چه اتفاقی افتاد؟ این مردم ضعیف دو گروه شدند: «فَمِنْ بَیْنِ مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ وَ بَیْنِ مُسْتَضْعَفٍ عَلَى مَعِیشَتِهِ مَغْلُوبٍ» یک گروه به استعباد و بردگی گرفته شدند و یک گروه به استضعاف مالی و اقتصادی. کسی‌که از اداره‌ی زندگی و ناتوان بود. از صبح تا شب اول می‌دوید؛ شیفت اول، شیفت دوم حتی شیفت سوم ولی توان اداره‌ی زندگی را نداشت. استضعاف در معیشت داشتند و این‌که این افراد مغلوب بودند یعنی توان اداره‌ی زندگی را نداشتند. کاری با مردم می‌کنند که این مردم چنان غوطه‌ور در مشکلات زندگی خودشان باشند که اصلاً جرأت نکنند چیزی بگویند، می‌ترسند نان‌شان قطع می‌شود. این یک عده که معیشت‌شان مغلوب است. گروه دیگر که نگران معیشت نیستند و اقشار متوسطی هستند که درآمدی دارند و از رفاه نسبی برخوردار هستند، بلای دیگری هم سر این‌ها آوردند. حضرت فرمودند: «مُسْتَعْبَدٍ مَقْهُورٍ» جلوی آزادی‌های این‌ها را گرفتند و مثل بردگان مقهور شدند تا جرأت نفس کشیدن و نظر دادن نداشته باشند. آن‌جا استضعاف مالی در معیشت، این‌جا استعباد به بردگی و به بندگی گرفتن! خلاصه همه و همه تحت سلطه قرار دارند. آن فلسفه‌ای که پشت‌ قیام اباعبدالله الحسین(ع) وجود دارد، این فلسفه است. ✅ دو شاخص ارزیابی حکومت از منظر امام(ع) امام حسین(ع) می‌فرمایند که ماهیت حکومت این است. حضرت عنوان «ظلمه» را قرار دادند، می‌تواند حکومت سرمایه‌داری باشد، می‌تواند کمونیستی باشد، می‌تواند اسلامی باشد، حضرت این‌جا اصلاً بحث اسم ندارند. بحث واقعیت و مسمّی‌ و بحث محتواست. 👈 که دو شاخص برای رشد جامعه وجود دارد: یک؛ سطح رفاه و دو؛ آزادی‌ و کرامتی که برای مردم است. در برابر شاخص اول، حضرت نقطه‌ی مقابل آن را فرمودند «استضعاف» و در برابر شاخص دوم، فرمودند: «استعباد». این هم دو شاخص. آن دو شاخص اول، برای یک دولت مطلوب و این دو شاخص برای دولتی که اهل ظلم و ستم است. حضرت در این‌جا با صحابه و تابعین پیامبر صحبت می‌کنند و می‌توانستند بابی در مسائل دینی و شاخص‌‎های دینی باز کنند ‌که مردم چقدر مقید به مسائل دینی هستند، وضع نماز جماعت چگونه است، وضع حضور مردم در مساجد چگونه است، وضع اعتکاف در زمان اعتکاف چگونه است. حضرت می‌توانستند این‌ها را هم مطرح بفرمایند ولی نفرمودند. فرمودند شما در سطح جامعه بروید و قبل از آن‌که به آن مسائل برسیم، اول ببینید که مردم در زندگی روزمره‌ی خود چگونه زندگی می‌کنند. یک عده‌ای از مردم را با «استضعاف»، «مغلوب» کردند و عده‌ای را با «استعباد» و بندگی، «مقهور» کردند. دیگر بعد از این‌که مردم مغلوب و مقهور هستند، چه چیزی برای این جامعه باقی می‌ماند؟ ✅ علت سکوت عالمان چرا جامعه‌ی اسلامی به این‌جا رسیده است؟ حضرت فرمودند علماء نقش خودشان را درست ایفا نکردند و نخبگان جامعه به میدان نیامدند. چرا علماء به صحنه نیامدند؟ آن‌ها به سلطه رسیدند، گریبان مردم را گرفتند، جلوی راه‌های تنفس مردم را گرفتند. راه‌های تنفس در طول زمان متفاوت است. در هر زمانی، راهی برای تنفس است. الان در زمان ما راه تنفس مردم، وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌‌هاست. آن‌ها مسلط شدند،‌ گریبان را گرفتند، چرا؟ حضرت فرمودند: «سَلَّطَهُمْ عَلَى ذَلِکَ فرَارُکُمْ مِنَ الْمَوْتِ وَ إِعْجَابُکُمْ بِالْحَیَاهِ الَّتِی هِیَ مُفَارِقَتُکُمْ» علمای دین! این سلطه، نتیجه‌ی این ا‌ست که شما آدم‌های بزدل و ترسویی هستید و از مرگ فرار می‌کنید. شما حاضر نیستید هزینه‌ی مقابله با حاکمان جور را بدهید. چون می‌ترسید اگر چنگ‌ به چنگ آن‌ها بیاندازید و درگیر شوید، سرتان را زیر آب کنند و البته هم می‌توانند و چقدر هم این کار را کرده‌اند ولی شما نباید از مرگ بترسید. 🎙استاد سروش محلاتی @quranpuyan