eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یــڪ صفحـہ قرآטּ بـہ همراـہ ترجمـہ 📖 آیه 68 تا 73 📄 ༻🍃‌🌸🍃༺         🆔@quranpuyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‏ 📖 🎙آقای بازرگان 🆔@quranpuyan
❇️ و ، دو شرط اصلی در و است 💠‏أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمِينٌ 68/اعراف 🌱‏من پيام‌های پروردگارم را به شما می‌رسانم و برای شما خيرخواهی امينم. ‏🔹گفتار و دستورات پيامبران، پيام‌های خدايی است و از جانب خود چيزی نمی‌گويند، «أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي» ‏🔹پيامبران، تحت تربيت خاص الهی بوده و فرامان‌های آنان در مسير رشد و تربيت انسان است. «رِسالاتِ رَبِّي» آنان نهايت تلاش خود را در راه تبليغ بكار برده و از چيزی فروگذاری نمی‌كنند. أُبَلِّغُكُمْ‌ ... و از غير او نيز هيچ ترس و هراسی ندارند. «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» ‏🔹دلسوزی و امانت‌داری، دو شرط اصلی در تربيت و تبليغ است. «ناصِحٌ أَمِينٌ» آری، اگر دلسوزی همراه با امانت نباشد خطرناك است، زيرا به خاطر دلسوزی شايد حقوقی ناديده گرفته شود يا قوانينی زير پا قرار گيرد. ‏🔹بيان ويژگی‌های مثبت خود، در موارد ضرورت و آنجا كه برای ديگران سازنده باشد، مانعی ندارد. 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️ در مسير تربيت انسان واز شئون ربوبيّت خداست 💠قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ  71/اعراف 🌱گفت: پليدي و خشم از جانب پروردگارتان بر شما واقع شده است [=عذاب را طلب مي‌کنيد، در حالي که خود غرق عذاب اعمال‌تان هستيد]، آيا با من درباره نام‌هائي [=صفاتي؛ براي معبودان‌تان] که خود يا نياکان‌تان برساخته‌ايد مجادله مي‌کنيد؟خدا هيچ دليلي [در توجيه شرک و واسطه‌تراشي] براي آن نازل نکرده است. [حال که دست از عقايد و اعمال اشتباه خود برنمي‌داريد] منتظر [سرانجام کارتان] باشيد که من نيز با شما از منتظرانم. 🔹«رِجْسٌ» به پليدي يا آثار و عوارض پليد هر کار زشتي در جسم و جان و شخصيت آدمي گفته مي‌شود، مثل: خوردن گوشت مرده، خون ريخته شده يا گوشت خوک (انعام 145 (6:145) )، همچنين شراب، اعتياد به قمار، بُت‌پرستي، بخت آزمائي، دروغ (مائده 90 (5:90) ، حج 30 (22:30) ). علاوه بر آن، «رِجْسٌ» به کساني که ايمان نمي‌آورند (انعام 125 (6:125) )، عقل خود را به کار نمي‌بندند (يونس 100 (10:100) )، و به مشرکين (اعراف 71 (7:71) ) نسبت داده شده است. اين کلمه بيش از همه سوره‌ها (سه بار)، در سوره توبه و تماماً در ارتباط با «منافقين» آمده و جمعاً 10 بار در قرآن تکرار شده است. اهميت پرهيز از رجس آنچنان است که خداوند اهل بيت پيامبر مکرم خود را به پاک شدن از آن هشدار داده است؛ در سوره احزاب پس از ذکر نصايحي به همسران پيامبر در مورد زينت خواهي، ارتکاب اعمال ناپسند، تغيير لحن سخن با نامحرمان، خودنمايي و... يادآوري کرده است که خدا با چنين اندرزهایي مي‌خواهد رجس (آثار پليد رفتار) را از شما بزدايد و پاکتان سازد (احزاب 33 (33:33) - إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا). 🔹منظور از اسم گذاشتن روي خدايان فرضي، لفظ و عنوان نيست، بلکه نقش و صفت قائل شدن براي آنهاست، مثل: خداي جنگ (زئوس)، الهه عشق و انواع معبودان باطل که آدمياني چنين فرض کرده و متولياني بر اين مدّعيات بر مردم سلطه يافته‌اند. سوره‌هاي يوسف 40 (12:40) ، نجم 23 (53:23) و 27 (53:27) اشاره به همين اسامي بي‌مسمّي دارد که از گذشته دور انسان‌ها وضع کرده‌اند و همچنان براي شخصيت‌هاي پرنفوذ قائل مي‌شوند. به قول مولوي (مثنوي دفتر اول ابيات 3475 به بعد): هيـچ نـامي بي‌حقيقت ديـده‌اي يا زگاف ولامِ‌گل،گل چيده‌اي اسم خواندي رو مسمّي را بجو مَـه بِـه بالا دان نه انـدر آب جُو 🔹معناي اصلي جدال، محکم کردن و تابيدن نخ و ريسمان است و در مجادله ميان انسان‌ها، گوئي طرفين با بحث و گفتگوي خصمانه تلاش مي‌کنند گِره اعتقادات خود را محکم‌تر و پيوستگي نظريات طرف مقابل را سُست‌تر کنند و به اين وسيله همچون دو کُشتي‌گير، ديگري را مغلوب نمايند. اين واژه 29 بار در قرآن آمده و اين از ويژگي‌هاي آدمي است که نه تنها از جسم و جان و موجوديت خود، بلکه از حيثيت و آبرو و آرمان، حتي باطل، خويش به سختي دفاع مي‌کند. 🔹کلمة سلطان (به صورت نکره و با ضمير) 40 بار در قرآن تکرار شده است. مردماني که به قدرت مستبدين خو گرفته‌اند، تسلط را ناشي از زور دانسته و به همين دليل پادشاهان را سلطان مي‌نامند (حال آنکه چنين عنواني در قرآن نيامده است). اما قرآن تسلط را در برتري منطق و سلطان را در علم و دانشِ برتري‌بخش سراغ داده است. فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ (اگر راست مي‌گوئيد مرا دلايلي روشن عرضه کنيد- ابراهيم 10 (14:10) ). 🔹منتظر بودن، يعني با زمان همراه شدن و شتاب نکردن، به تعبير: «خلق الانسان من عجل»، آدمي از عجله آفريده شده و به زور و زود و زياد مي‌خواهد به نتيجه مطلوبش برسد. فرمان خدا به پيامبر، و به تبع او به پيروان، رعايت آزادي و انديشه مخالفين و سپردن سرنوشت آنان به عمل خودشان در سير زمان است. 📚تفسیر بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 7⃣4⃣ تدبر در سوره 🔹نکات سوره حجر بخش دوم ∆ مفهوم فاصدع بما تومر چیست؟ آیا این جمله بر اتمام دعوت مخفیانه و شروع دعوت علنی پیامبر دلالت دارد؟ صدع : شكافتن. «صدعه صدعا: شقّه» «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ »يعني مأموريت خويش را آشكار كن. آشكار كردن چيزي نوعي شكافتن است .در اقرب گويد «صدع الامر: كشفه». «يَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ» روم: ۴۳. يعني آنروز مردم متفرق ميشوند كه آن شكافته شدن اجتماع است.«لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ» حشر: ۲۱. يعني ميديدي كه كوه از ترس خدا خاشع و شكاف بر دارنده است. قاموس قرآن صدع: اصل الواحد در اين ماده، قطع (بريده شدن) در امور مهم و سخت است؛ خواه مادي باشد يا معنوي و شَقّ؛ - همانطور كه گفتيم - مطلق انفراج (شكاف) است و به اعتبار همين معنا اين ماده بر شقّ (مطلق شكافتن)، تفرّق (جدا شدن)، تبيّن (واضح شدن)، إجهار (مطلق آشكار كردن)، إظهار (آشكار ساختن)، انفطار (دگرگون شدن) و مانند آنها اطلاق ميشود، به شرط اينكه قيد انقطاع (بريده شدن) در آنها لحاظ شود. التحقیق فی کلمات القران با توجه به معانی صدع و سیاق آیات ، فاصدع در آیه ۹۴ را میتوان به معنای واضح و شفاف و قاطع گفتن بطوریکه فیصله دهنده و قطع کننده باشد، یا به معنای شکستن فضا و جو مخالفان با ابلاغ ایات و یا اشکار کردن حق و عقاید صحیح در نظر گرفت. همانگونه که در سوره طارق نیز ترکیب صدع و فصل در مورد قرآن را داشتیم. وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ {۱۲}سوگند به زمينِ دارايِ قطع كننده (گياهاني كه از زمين سخت مي رويند) {۱۲} إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ {۱۳}[كه] آن (آيات قبل) قولی قاطع و روشنگر است {۱۳} اما حمل این لغت بر اغاز مرحله دعوت علنی پیامبر صحیح نیست. زیرا اولا سیاق آیات ابتدا و انتهای سوره حاکی از مخالفتها و استهزای شدید مشرکان علیه پیامبر و لجاجت آنها در عدم پذیرش پیام رسول الله است. (انک لمجنون،لو لا ما تاتینا بالملایکه،لایومنون به،قالو انما سکرت ابصارنا) هم چنین در آیات انتهایی از صحبت از مقتسمینی شد که قبلا قصد مقابله با قرآن و پیامبر را داشتند. لذا این سوره نمی تواند تازه آغاز علنی شدن دعوت باشد. بلکه مدتها قبل از این سوره پیام پیامبر علنی و فراگیر شده و آنها هم مخالفتها و اقدامات دیگری کرده اند که به اینجا رسیده است. هم چنین نمی توان ابتدا در جمله اول گفت دعوت را اشکار کن برای همه و سپس بلافاصله بگوید از مشرکان استهزا کننده اعراض کن. ثانیا مرور لیستهای ترتیب نزول نشان می دهد که کمترین شماره ترتیب نزول برای سوره حجر،سوره ۵۳ است (غالبا نیز بین ۵۸-۵۳ است) که حدود سال ۶ یا ۷ بعثت می باشد که سه سال بعد از قول مشهور علنی شدن دعوت در سال سوم می باشد. ثالثا همانطور که قبلا در توضیح مراحل نزول گفته شد در ابتدا وظیفه پیامبر تذکر و انذار افراد مستعد بوده که کم کم در سطح شهر مکه پیام ان حضرت گسترش می باید و ایشان بعنوان منذری الهی شناخته میشوند که این عبارت معادل نذیر مبین در قران است که نخستین بار در سوره صاد (ابتدای مرحله پنجم) بیان شده است. لذا این تلقی مشهور که دعوت ابتدا کاملا مخفیانه و پنهانی بوده و یکباره اشکار شده است، با ایات قران انطباق ندارد. ادامه دارد... https://zaya.io/cn2xb کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت هشتم: «ضرورى»، عبارت است از فكر، روش يا حكمى كه به صورت بديهى در دين اثبات شده باشد; اگر چيزى از ضروريات دين و يا مذهب باشد، هيچ مسلمانى در آن مناقشه اى ندارد; 👈بنابراين درباره ى هر چيزى در دين و مذهب كه اختلاف نظر وجود دارد، غير ضرورى ست; حتى اگر برخى آن را قطعى بدانند. انكار ضرورى موجب (ص) مى شود; ولى تنها وقتى اين گونه است كه به ملازمت انكار ضرورى و تكذيب پيامبر(ص) توجه شده باشد; اما اگر از اين امر غافل باشد، موجب نمى شود. 👈درباره ى مسائلى كه بين مسلمانان اختلاف نظر وجود داشته و يا در شيعه درباره ى آن ها اجتهادات گوناگون صورت گرفته است; به صورت غير علمى و با انگيزه ى برانگيختن اذهان عمومى و واردشدن در و تضليل كه در آن خواص تحت تأثير عوام هستند و يا با هدف برانگيختن عوام به شيوه هايى دور از تقوا، از ضروريات دين و مذهب صحبت زياد شده است. آيا انكار امورى مانند امامت و ، انكار ضروريات دين نيست؟ 🔻* برخى ضروريات دين جزء بديهيات دين است كه انكار آن به طور طبيعى به معناى تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. در اين امور مسلمانان اختلافى ندارند مانند نماز و روزه. اما چگونه نماز خواندن و يا اعتقاد و عدم اعتقاد به عصمت پيامبر در غيرتبليغ و از اين قبيل امور بنا به ماهيت داراى ضرورتى در حد بديهى نيستند، هرچند براى معتقد به آن ملازم با بداهت باشد - از اين رو است كه ما اشاعره را كه معتقد به جبر و منكر حسن و قبح عقلى هستند، كافر نمى دانيم. نهايت اين كه به ملاحظه سلوك اعتقادى اشان آنان را مسلمان خطاكار و يا منحرف بدانيم. 📌بنابراين، بين و تفاوت وجود دارد. مراد از ضرورى، امرى بديهى است كه به شكلى طبيعى و خود به خود و بدون نياز به استدلال، ثابت است، مانند اصل وجوب نماز و وجوب روزه و وجوب حج و وجوب زكات. اما جزئيات اين عبادات محل اختلاف بين مسلمانان است و نيازمند استدلال. 👈👈و هرچه كه بنابه ماهيتش و يا بنا به وضع واقعى اش كه مردم در آن اختلاف مى كنند، نيازمند استدلال باشد، امرى نظرى است و انكار امرى نظرى موجب تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه سبب است نمى شود. زيرا به لحاظ ملازمه داشتن با تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) موجب كفر است. از اين رو براى حكم به كفر كسى كه ضرورى اى را منكر شده است بايد يقين حاصل كرد كه او التفات به اين ملازمه داشته است. 🖋مرحوم علامه سید محمد حسین فضل الله کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛