eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
645 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
فرد از و در قرآن چيست؟ آيا مرد و زن همسردار تفاوت دارد؟ حكم با چه تفاوتي دارد؟ايا در قران به اشاره شده است؟ايا سنگسار شده است؟ قسمت ششم ✅شلاق در قرآن ♦️بخش دوم امروزه زنا در نزد مردم، امری بسیار زشت محسوب میشود و به همین دلیل مرتکبِ آن، اگر قرار باشد در ملأعام مجازات شود، احساس میکند آبرویش در حال رفتن است ولی از آنجا که در آن روزگار، امری عادی و شایع و غیر زشت بود بنابراین مرتکبش اگر قرار بود در ملأعام مجازات شود هرگز احساسِ رفتنِ آبرو را نمیکرد!!! زیرا جامعه جاهلی، عمل وی را فحشا نمیدانست. بنابراین تنبیه قرآنی موجب رفتنِ آبروی مرتکب نمیشد! - آن تنبیه، هرگز معادلِ "مجازات شلاق و تازیانه" که اثرات نامطلوب جسمي و روحي به بار آورَد نیست، زیرا اولاً ضارب نباید در هنگام زدن، زیر بغلش دیده شود (یعنی در هنگام نواختن فقط ساعد را بالا و پایین کند و نه بازو را) و ثانیاً جنس وسیله ضرب برخلاف تصورمان شلاق و کمربند چرمی و... نبود و نباید جراحت آفرین می بود. گفتنی است عبارت "لا تأخذکم بهما رأفة فی دین الله ..." اشاره به اصل اجرای حکم دارد و نه شدّتِ اجرایش!! و تأکید بر "اصلِ" اجرا است که موجب شده در باره همه حتی پیرانِ زناکار و بیماران زناکار نیز اجرا شود هرچند کاملاً تشریفاتی! (به این صورت که یک بسته ساقه صدتایی، یکبار بر مرتکب نواخته میشد. باز دقت کنید که چه اوضاعی بود که پیران و بیماران نیز دست به ارتکاب آن میزدند!). بنابراین در روزگار نزول وحی، اجرای تنبیه موصوف، نه چندان به بی آبرو شدن افراد منجر میشد و نه با قوّتِ نواخته میشد که موجب آن ضایعات بهداشتی گردد. - تنبیه قرآنی یادشده (که به واقع تنبیه! و برای برون رفت از آن آلودگی فراگیر بود) در چنان ظرف و بستری وضع گردید! و طبیعی است اجرای آن در قرون دیگر نیازمند شرایطی مشابه با آن عصر است تا خدای ناکرده از "بسته تعریف شده قرآنی" برای آن موضوع، خارج نشویم چه، اگر قرار باشد آن تنبیه را بی لحاظِ شرایط منجر به آن، در هر وقت و زمانی منفصل از آن اوضاع و اهداف به کار بریم در این صورت ناخواسته حکمی که قرآن به آن إشعار ندارد و خدا نگفته را به او نسبت داده ایمو این اتهام، خود موجب تندترین تعابیر از سوی خودِ خدا و قرآن است. از مقاله اميرحسن تركاشوند در كانال بازنگري جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp6851 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از و در قرآن چيست؟ آيا مرد و زن همسردار تفاوت دارد؟ حكم با چه تفاوتي دارد؟ايا در قران به اشاره شده است؟ايا سنگسار شده است؟ 🍃قسمت هفتم مرحوم ايت الله سيد ابوالقاسم خويي در كتاب البيان در بخش 11 مساله نسخ در قران، بررسي ايات ناسخ و منسوخ در قران به ايات 15 و 16 سوره نسا هم اشاره كرده و اين چنين گفته است: "عده ای از مفسرین مانند عکرمه و عباده بن صامت- بنا به نقل حسن از «رقاشی»- در این آیه(15) به نسخ معتقدند و می گویند که: آیه اول با آیه دوم و آیه دوم نیز با یک حکم دیگر نسخ شده است و آن حکم این که: اگر مردان و زنان ازدواج نکرده زنا کنند، صد تازیانه بر پیکر آنان باید زد و به مدت یک سال نیز تبعیدشان نمود، مردان و زنان ازدواج کرده را نیز باید صد تازیانه زد آن گاه سنگسارشان نمود تا بمیرند. بعضی از مفسرین هم مانند قتاده و محمد بن جابر آیه اولی را به ازدواج کرده ها و آیه دوم را به ازدواج نکرده ها، اختصاص داده و هر دو آیه را با حکم تازیانه و سنگسار منسوخ دانسته اند. به عقیده ما در هیچ یک از این دو آیه نسخی واقع نگردیده است. توضیح این که: «فاحشه» در لغت به هر عملی که زشتی و قباحت آن زیاد باشد، گفته می شود و این کار زشت و ناشایست ممکن است گاهی در میان دو زن واقع گردد که «مساحقه» گفته می شود و گاهی در میان دو مرد واقع شود که «لواط» است و گاهی هم در میان دو جنس مخالف مرد و زن واقع گردد که «زنا» نامیده می شود و لفظ فاحشه، نه در لغت و نه در اصطلاح به «زنا» اختصاص ندارد. حالا که به این نکته توجه شد، نظر خود را در باره نسخ هر دو آیه توضیح می دهیم: نسخ در آیه اول به دو موضوع زیر موقوف و وابسته می باشد: 1- حبس و زندانی کردن زنان زناکار در خانه، به عنوان تعزیر و مجازات ارتکاب به زنا باشد نه برای بیشگیری از آن. 2- منظور از راهی که در آخر آیه آمده و برای رهایی زنان توقیف شده پیش بینی گردیده، همان تازیانه زدن و سنگسار نمودن باشد که بعدا تشریع شده است اگر این دو موضوع ثابت شود، در این صورت نسخ در آیه اول می تواند صحیح باشد  جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp6851 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از و در قرآن چيست؟ آيا مرد و زن همسردار تفاوت دارد؟ حكم با چه تفاوتي دارد؟ايا در قران به اشاره شده است؟ايا سنگسار شده است؟ 🍃قسمت هشتم 💢 تفسیر احسن الحدیث آیه ۱۵ سوره نساء 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ﺑﻌﻴﺪ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﺍﻟﻔﺎﺣﺸﺔ» ﻣﺴﺎﺣﻘﻪ (ﻫﻤﺠﻨﺲ ﮔﺮﺍﻳﻰ ﺯﻧﺎﻥ) ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻔﻆ «ﻳﺄﺗﻴﻦ» ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﺮ ﺍﺳﺘﻤﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ، ﻳﻌﻨﻰ ﺍﻳﻨﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﺮﺗﺒﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ. ﻋﻠﻰ ﻫﺬﺍ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﮔﺮ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ، ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﻣﺮﻯ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﻣﺮﮒ ﺯﻳﺮ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻠﺎﻁ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﻫﻰ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﺗﻮﺑﻪ، ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻥ ﻓﻜﺮ، ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ (ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮ ﻳﺎ ﺑﻴﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ) ﻭ ﻳﺎ ﻣﻴﻞ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ، ﭘﻴﺶ ﺑﻴﺎﻭﺭﺩ.  ﻇﺎﻫﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﭘﻴﺶ ﻗﺎﺿﻰ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ‌ﻫﺎ ﺍﺯ ﻓﺎﺵ ﺷﺪﻥ ﺁﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺣﺪ ﻣﺴﺎﺣﻘﻪ ﺻﺪ ﺷﻠﺎﻕ ﺍﺳﺖ «۱». ﺍﻛﺜﺮ ﻣﻔﺴﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻋﻘﻴﺪﻩ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻓﺎﺣﺸﻪ «ﺯﻧﺎ» ﺍﺳﺖ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺍﻭﻟﻰ ﺯﻧﺎ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺯﻥ ﺭﺍ ﻣﺎ ﺩﺍﻡ ﺍﻟﻌﻤﺮ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺣﺒﺲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺻﺪ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﻮﺭ ﻭ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻛﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻧﺴﺦ ﺷﺪ ﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﺃَﻭْ ﻳَﺠْﻌَﻞَ... ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻜﻢ ﺑﺰﻭﺩﻯ ﻧﺴﺦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﺩﻳﺪ.  💢 تفسیر احسن الحدیث آیه ۱۶ سوره نساء 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 ﻟﻔﻆ «ﻭ ﺍﻟﺬﺍﻥ» ﺩﻟﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻳَﺄْﺗِﻴﺎﻧِﻬﺎ ﺣﺎﻛﻰ ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﺍﺳﺖ، ﺿﻤﻴﺮ «ﻫﺎ» ﺭﺍﺟﻊ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻪ ﺳﺎﺑﻖ.  ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺩﻭ ﭘﺴﺮ ﺩﻭ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﻔﺨﻴﺬ ﻭ ﻣﺎﻟﻴﺪﻥ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺍﻧﺰﺍﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺄﺩﻳﺐ ﺑﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻛﺘﻚ ﺑﺰﻧﻴﺪ، ﺍﮔﺮ ﺩﻳﺪﻳﺪ، ﺗﻮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺍﺫﻳﺘﺸﺎﻥ ﺍﻋﺮﺍﺽ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﺏ ﻭ ﺭﺣﻴﻢ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ ﺍﺯ ﻣﺬﻣﻮﻡ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﻭ ﻧﺎﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﺷﻮﻳﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﻳﻪ ﻟﻮﺍﻁ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ: ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺁﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﺴﺦ ﻛﺮﺩﻩ ﭼﻮﻥ ﺣﺪ ﻟﻮﺍﻁ ﻗﺘﻞ ﺍﺳﺖ  ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﺋﻴﻢ: ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﺁﻳﻪ ﺯﻧﺎﻯ ﻏﻴﺮ ﻣﺤﺼﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ «ﻓﺎﺫﻭﻫﻤﺎ» ﺻﺪ ﺗﺎﺯﻳﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﻮﺭﻩ ﻧﻮﺭ ﺁﻣﺪﻩ، ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﻓَﺈِﻥْ ﺗﺎﺑﺎ ﻭَ ﺃَﺻْﻠَﺤﺎ ﻣﺤﻞ ﻧﻤﻰ ﻣﺎﻧﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺟﺮﺍﻯ ﺣﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺍﻯ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﻓﺎﻋﺮﺿﻮﺍ... » ﺍﻋﺮﺍﺽ ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺤﺘﺮﻡ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﺷﺪ.  ﮔﻮﻳﻨﺪ: ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ «ﺍﻟﺬﺍﻥ» ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺑﻰ ﻫﻤﺴﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺯ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﻪ ﻟﻮﺍﻁ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻰ ﺣﺪ ﻟﻮﺍﻁ ﻛﻪ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ  ﺑﺎ «ﻓﺎﺫﻭﻫﻤﺎ» ﺳﺎﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﻧﺴﺦ ﺁﻳﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﻴﻢ ﻭ ﺍلله ﺍﻟﻌﺎﻟﻢ جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp6851 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از و در قرآن چيست؟ آيا مرد و زن همسردار تفاوت دارد؟ حكم با چه تفاوتي دارد؟ايا در قران به اشاره شده است؟ايا سنگسار شده است؟ 🍃قسمت نهم مرحوم ایت الله طالقانی در تفسیر پرتوی از قران،ایات فوق را چنین تفسیر کرده است: "ص 34 بعضی از مفسرین، چون ابو مسلم، مقصود از فاحشه را در این آیه، مساحقه «اعمال جنسی زن با زن» دانسته‌اند، که هیچ دلیل لغوی و قرینه‌ای در آیه نیست. گر چه لغت فاحشه تعمیم دارد به هر کار زشتی، ولی موارد استعمال آن بیشتر در همان عمل زنا آمده است. و نیز متناسب با این حکم، اللتیان و ضمائر تثنیه است. این حکم برای تطهیر بیوت از آلودگی و اختلاط ارحام، پس از آیات ارث و دیگر احکام آمده که همه آنها بر پایه و ریشه رحم است اما این آیه، چنان که ظاهر است، درباره زنان شوهردار «نسائکم» است، و امساک در بیوت که نگهداری در خانه خودشان است، راجع به مسئولیت شوهران و دیگر افراد خانواده می‌باشد، گر چه از جهت اشهاد و یا قدرت اجراء راجع به اولیاء عموم است. و آیه سوره نور، درباره زنان بی شوهر و یا به وصف «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی» و متصفین به این صفت است که رهای از خانواده‌اند و یا این عمل را پیشه خود کرده‌اند. بنا بر این، «أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا» نباید همان ناظر به چنین نسخی باشد، و ظاهر «سبیلا» که مطلق است، هر راهی است که آنها را از این بن بست دوام امساک برهاند، مانند توبه که در آیه بعد آمده است. و یا به کلی رها شدن و رانده شدن از محیط خانواده و اجتماع اسلامی است. و بعضی سبیل را حکم رجم «سنگسار» که درباره زنای زن شوهردار است گرفته‌اند. و چون حکم رجم در قرآن نیامده، باید حکم صریح و ظاهر در ابدیت قرآن به سنت نسخ شده باشد و حکم نسخ کتاب به سنت را محققین رد کرده‌اند و شاید حکم رجم در همین مورد به تشخیص امام و والی واگذار شده باشد که در شرائطی مثل آنکه کار فحشاء زن به رسوایی و بی بند و باری بکشد، اجراء گردد. و اینهم یکی از موارد «سبیل» است. و اینکه گویند این حکم امساک در بیوت هیچگاه اجراء نشده و یا خبرش نرسیده است، گویا از این جهت است که اگر موردی در محیط خانواده اسلامی پیش آمده بسیار پنهانی و اتفاقی بوده و اثبات آن با چهار شهود پیش نیامده و این حکم مثل دیگر احکام از آن پیشگیری کرده است ، آنان را در خانه‌ها نگه دارید تا مرگشان فرا رسد و یا خداوند به سود آنان راه آسانی قرار دهد. راه نجات آسانی و به سود آنان را، بیشتر مفسران اشاره به آمدن حکم ناسخ «الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی» دانسته‌اند، با آنکه این حکم، صد تازیانه زدن در ملأ عام، در مقابل نگهداری در خانه نه به سود آنان است نه راه آسان و نجاتی برای آنان. «أَوْ یَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلًا». اطلاق سبیلا، راه نجات نامعینی را می‌رساند، که از کشانده شدن به سوی فحشایشان برهاند: اگر دچار بحران غریزه شده، شاید دوره آن بگذرد و فروکش کند و اصلاح شود. و یا عواطف مادری و مسئولیت اولاد، او را به خود آرد. یا اگر گرفتار وسوسه و علاقه به مردی شده، آن شخص اصلاح یا منصرف شود یا بمیرد، و همچنین ... هر علتی که این زن را به فحشاء کشانده از میان برود، و در نهایت، بیدار شدن و جدان ایمانی و توبه و برگشت. جهت مشاهده پاسخها و نظرات مختلف به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 http://yon.ir/Qp6851 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
کانالِ قرآن‌پویان: فرد از ؟ و در قران كريم-رابطه ربا با چيست؟ هشت آیه از آیات قرآنی در مورد ربا گفته شده است که ما در اینجا به یکایک آنها می پردازیم: 1- «و ما اتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلایربوا عندالله و ما اتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون» (24) «و آن سودی که شما به رسم ربا دادید که بر اموال مردم رباخوار بیفزاید نزد خدا هرگز نیفزاید و آن زکوتی که از روی شوق و اخلاص به خدا به فقیران دادید ثوابش چندین برابر شود و همین زکات دهندگان هستند که بسیار دارایی خود را افزون کنند.» 2- «و اخذهم الربا و قد نهوا عنه و اکلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للکافرین منهم عذابا الیما» (25) «و هم بدین جهت که ربا می گرفتند در صورتی که از ربا خوردن نهی شده بودند و هم از آن رو که اموال مردم را به باطل می خوردند به کیفر رسند و ما برای کافران آنها عذابی دردناک مهیا ساخته ایم.» 3- «یآ ایها الذین امنوا لاتاکلوا الربوآ اضعافا مضاعفة و اتقوالله لعلکم تفلحون، و اتقوا النار التی اعدت للکافرین، و اطیعوا الله و الرسول لعلکم ترحمون» (26) «ای کسانی که به دین اسلام گرویده اید ربا مخورید که دایم بهره بر سرمایه افزایید تا چند برابر شود از خدا بترسید و ترک این عمل زشت کنید باشد که سعادت و رستگاری یابید، و بپرهیزید از آتش عذابی که برای کیفر کافران افروخته اند و از حکم خدا و رسول او فرمان برید باشد که مشمول رحمت و لطف خدا شوید.» در بررسی تفسیر این آیات می توان دریافت که ربا حرام است و قرآن مسلمانان را از آن برحذر داشته است؛ ولی در آیه 39 از سوره روم با بیان ملایمتر و در قالب مقایسه آن با زکات و اشاره به پاداش معنوی زکات، با رباخواری به مخالفت برخاسته است.  جهت مشاهده متن كامل مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید👇 http://yon.ir/Qp958 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از احکام اقتصادی قران: ؟ و در قران كريم-رابطه ربا با چيست؟ ادامه آیات ربا در قران 4- «الذین یاکلون الربا لایقومون الا کما یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا و احل الله البیع و حرم الربا فمن جآئه موعظة من ربه فانتهی فله ما سلف و امره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» (29) «کسانی که می خورند به پا نمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماس شیطان دیوانه و آشفته حال شده است. به دلیل آن است که گفتند: بیع همانند رباست (تفاوتی میان آن دو نمی بینند) در حالی که خداوند را حلال و را حرام کرده است. کسی که اندرز الهی به او رسید، دست از رباخواری کشید؛ سودهایی که در گذشته به دست آورده مال اوست. خداوند او را می بخشد، اماکسی که مجددا به برگردد، در آتش دوزخ جاودان گرفتار می ماند.» 5- «یمحق الله الربا و یربی الصدقات و لله لایحب کل کفار اثیم» (30) 🔶«خداوند را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد و انسان ناسپاس و گنهکار را دوست ندارد.» 6- «یآ ایها الذین امنوا اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربآ ان کنتم مؤمنین» (31) «ای ایمان آورندگان، از خدا بترسید، اگر ایمان به پروردگار دارید، آنچه از باقی مانده رها کنید.» 7- «فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون» 279 بقره(32) «اگر دست از نکشید، بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاسته اید و اگر توبه کنید، اصل سرمایه از آن شماست. در این صورت نه ستم کرده اید و نه ستم شده اید.» ♦️ _خواري = اعلان جنگ با خدا و رسولش 8- «و ان کان ذو عسرة فنظرة الی میسرة و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون» (33) «اگر بدهکار قدرت پرداخت بدهی خود را ندارد به او تا زمان توانایی بازپرداخت، مهلت دهید ولی اگر ببخشید کار بهتر است.» جهت مشاهده متن كامل مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید👇 http://yon.ir/Qp958 https://eitaa.com/quranpuyan
وظايف_علمی_اجتماعي فرد از چه فرقی ميان و است ؟ چرا است و نيست ؟ اين اشكال ، اشكال مهمی است زيرا در عمل و در واقعيت هيچ فرقی نمیكند ميان اينكه كسی پولش را به ديگری بدهد در ظرف مدتی معين و مبلغی روی پول خود بكشد ، و اينكه كالايی را به يك مدت معين بفروشد و مبلغی روی قيمت آن بكشد . اين در واقع همان است . وقتی كه من كالايی را كه قيمتش هزار تومان است ، شش ماهه میفروشم به هزار و صد و بيست تومان ، در واقع كأنه اينطور میگويم : " من اين را به شما میفروشيم بههزار تومان ، و صد و بيست تومان علاوه بابت اين شش ماه تأخير " پس واقعيت نسيه همان واقعيت است ! در واقع يك استفادهای است از اضطرار . يعنی از نوع معاملات مضطر است البته نه به آن كسی كه جنسی را میخرد ، حتما به دليل اينست كه نمیتواند پول آن را نقد بدهد يا لا اقل برايش صرف نمیكند . فروشنده در فروش جنس خود آزاد است ، مشتری را در شرايط خاصی میبيند و آن اينكه پول را اكنون نمیتواند بدهد و میخواهد بعد از مدتی بپردازد . از اين حالت اضطرار او استفاده میكند و قيمت را بالا میبرد . بالا بردن قيمت است نه قيمت بعلاوه چيزی ديگر . بالا بردن قيمت در معامله نقدی هم فی حد ذاته [ موجب فساد معامله نيست ] . البته همان طور كه عرض كردم ممكن است باشد . حرمت تكليفی را با حرمت وضعی نبايد اشتباه كنيم. هم همينطور است . بنابراين مسئله صحت و فساد يك معامله يك مطلب است و مسئلهنامطلوب و بودن آن ، مطلب ديگر من خيال میكنم مسئله جز همان آزادی فروشنده در تعيين نرخ جنس خود چيزی ديگری نيست . البته اگر حكومت اسلامی ، قانونی برای معين كند كه قيمت نبايد از حد معينی بيشتر باشد قانون فوق قانون است و مانعی ندارد . 🖋از سخنرانی ها و نوشته های اقای مرتضی مطهری در خصوص 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹‌ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
وظايف_علمی_اجتماعي فرد از ؟ و در قران كريم-رابطه با چيست؟ ما نيز مانند ديگر فقيهان، بر اصل حرمت به استناد قرآن و سنّت، باور داريم، آن را ضرورى فقه اسلامى، بلكه ضرورى اسلام مى دانيم; ليكن عقيده داريم بايد در حرمت هر دو قِسم از (يعنى رباى معاملى و قرضى) تفصيل قائل شد. به سخن ديگر، ما تنها يك قِسم از معاملى و يك قِسم از قرضى را حرام مى دانيم و در قِسم ديگر از آنها، دليلى بر حرمت نمى بينيم. اينك به توضيح اين نظريه مى پردازيم. الف. معاملى معاملى، چنان كه گذشت، در جايى صدق مى كند كه كالايى از سنخ مكيل و موزون، به همان كالا به شرط زياده فروخته شود; مثلا يك تُن برنج در برابر دو تُن برنج و مانند آن. حال اگر يك تُن برنج با كيفيت عالى با دو تُن برنج درجه سه معامله شود كه در ماليت يكسان اند، گرچه زيادتى در كمّيت وجود دارد، حرمت چنين معامله اى جاى تأمّل دارد. طبق فتواى فقيهان، در چنين مواقعى براى رهايى از حرمت، فرد مى بايد يك تُن برنج عالى را به مبلغى بفروشد و سپس، دو تُن برنج درجه سه خريدارى كند; ليكن اين كار، نوعى حيله است و اگر زيادتى در اين جا موجب حرمت است، با اين حيله، حرمت آن ساقط نمى شود; زيرا استفاده از حيله براى خنثا سازى قانون است. بدين جهت، تعميم حرمت معاملى به همه صورت ها محلّ ترديد است. ب. قرضى امروزه براى قرضى دو قِسم تصوير مى شود: «رباى قرضى استهلاكى» و «رباى انتاجى و توليدى». استهلاكى، آن است كه قرض گيرنده به جهت گرفتارى و نياز، به قرض رو آورده و گاه ناتوانى اش به حدّى مى رسد كه چند نوبت، زمان پرداخت آن را به تأخير مى اندازد، تا آن جا كه بدهى اش دو برابر يا چند برابر قرض مى شود. از تفاسير و كتب روايى و تاريخى به دست مى آيد كه در زمان نزول آيات قرآن، رباى استهلاكى رواج داشته است. خواه در ابتداى قرض گرفتن، زياده شرط مى شد ـ كه از نظر فقهى به «قرض به شرط» تعبير مى شود ـ و يا براى تأخير در زمان پرداخت يا تقسيط بدهى دريافت مى شد، بدين ترتيب كه وقتى تاريخ بازپرداخت مى رسيد و بدهكار، توان اداى قرض را نداشت، طلبكار، تقاضاى مبلغى جهت مهلت دادن مى كرد. قرآن در اين مورد، چنين دستور مى دهد: وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَة فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَة .[34] و اگر ]بدهكارتان[ تنگْ دست باشد، پس تا ]هنگام [گشايش، مهلتى ]به او بدهيد[. اين دستور قرآنى، مطابق درك عقلايى است كه بايد به ميزان متعارف، مهلت داد. در اين فرض، اگر طلبكار اين دستور دينى را مراعات نكند و به گرفتن و زيادتى اقدام ورزد، مشمول آيات و روايات ياد شده مى گردد. اين صورت، رباى استهلاكى نام مى گيرد. 📘ایت الله صانعی 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فرد از احکام اقتصادی قران: ؟ و در قران كريم-رابطه ربا با چيست؟ امروزه، صورتى ديگر براى متصوّر است كه به ندرت در گذشته يافت مى شد و از مختصّات زندگى پيشرفته امروزى است و آن اين كه شخص ثروتمند، جهت سرمايه گذارى اقتصادى (چون ساختمان سازى، ساخت و راه اندازى كارخانه، احداث مرغدارى و...) نياز به سرمايه تكميلى دارد; يعنى مبلغ قابل توجّهى از سرمايه را دارد و توان انجام دادن كار را در خود مى بيند و براى تكميل سرمايه، قرض مى گيرد و در مقابل آن، زيادتى شرط مى كند. براى مثال، كسى كه براى سرمايه گذارى به دويست ميليون تومان سرمايه نياز دارد و تنها يكصدوپنجاه ميليون تومان دارد، پنجاه ميليون تومان، يك ساله قرض مى كند و مبلغى را به عنوان سود به قرض دهنده يا بانك مى پردازد. اين نوع از را انتاجى و توليدى مى نامند; يعنى پول در توليد و پيشرفت اقتصادى هزينه مى شود. ادله حلّيتِ توليدى اينك مسئله اين است كه آيا مى توان گفت ادلّه حرمت ، شامل اين مورد هم مى شود يا نه؟ مشهور فقيهان، به اطلاق و عموم روايات و آيات استناد كرده و آن را تحريم كرده اند; ولى مدّعاى ما اين است كه اين قِسم، حرام نيست و ادلّه تحريم، شامل آن نمى شود. ادلّه و شواهد ما بر اين مدّعا، عبارت است از: .. ایت الله صانعی جهت مشاهده متن كامل مطلب به لینک زیر مراجعه نمایید👇 http://yon.ir/Qp958 https://eitaa.com/quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران : ؟ و در قران رابطه با چیست؟ برای شناخت آنچه اسلام به عنوان حرام کرده، باید به سراغ آیات و روایات و کلام مفسران و محدثان و فقیهان رفت و اگر چنین کنیم خواهیم دید که به اتفاق همه، « عبارت است از این که شخصی مالی را به دیگری قرض دهد و با او شرط کند که زیادتر از آنچه قرض کرده برگرداند; اعم از این که مقدار آن زیاده قطعی و ثابت باشد یا نه ». و برای اثبات این تعریف به نمونه هایی از آیات و روایات و کلام فقها بسنده می کنم: الف) قرآن; خداوند متعال در سوره بقره می فرماید: «وان تبتم فلکم رؤوس اموا’لکم »; (12) یعنی اگر از توبه کردید حق دارید اصل مالتان را (که قرض داده اید) بگیرید. به اعتقاد مفسران، این آیه بیان می دارد که شرط توبه از ، اکتفا کردن به اصل مال قرض داده شده است و گرفتن هر نوع زیادی . (13) ب) حدیث; امامان معصوم(ع) در روایات متعددی به تبیین و توضیح محرم پرداخته اند 👈. برای مثال، امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «...و اما الربا الحرام فهو الرجل یقرض قرضا ویشترط ان یرد اکثر مما اخذه فهذا هو الحرام »; (14) 🔶 یعنی حرام عبارت است از این که فردی به دیگری قرض دهد و شرط کند که بیشتر از آنچه گرفته برگرداند. این همان حرام است. 🔶یکی از مسائل مهم و پیچیده مساله جبران کاهش ارزش پول در دیون نقدی است. 👈این تعریف در مورد اموال حقیقی روشن است; اما در مورد پول خصوصا پولهای اعتباری که به مرور زمان ارزش آنها کاسته می شود این سؤال پیش می آید که برگرداندن یا مطالبه «مثل » در مورد آنها چگونه است. به عبارت دقیق تر، در مورد پولهای اعتباری دو مثل مطرح است: یکی «مثل » اسمی که عبارت از عدد و رقمی است که روی اسکناس چاپ شده و دیگری قدرت خریدی که پول حاکی از آن است. در حل این مساله فقها دو مبنا دارند که نتایج مختلفی دارد: ◀️ الف. مبنای عرفی و حقوقی. اکثر فقها در حل مساله فوق، مبنای عرفی و حقوقی را در پیش گرفته اند، شایان ذکر است که قائلان به این مبنا از میان فقها، همانند مردم و حقوقدانان، هیچ غفلتی از آثار سوء و کاهش قدرت خرید طلبکار و متضرر شدن او ندارند ولکن همه اینها را حمل بر تحولات بازار و تغییر شرایط اقتصادی می کنند و تضرر او را همانند تضرر تاجری !!می بینند که اقدام به خرید کالایی می کند و بعد از مدتی در اثر تغییر شرایط اقتصادی، قیمت آن کاهش می یابد و یا با پیش بینی قیمتهای آینده اقدام به پیش خرید کالایی می کند و در سرسید، قیمت نقد کالا کمتر از قیمت پیش خرید آن می شود. 🖋حجت الاسلام موسويان،عضو شوراي فقهي بورس ادامه دارد. http://yon.ir/Qp958 https://eitaa.com/quranpuyan
فرد از احکام اقتصادی قران ؟ و در قران رابطه با چیست؟ ♦️ب. مبنای حقیقی و اقتصادی: شرایط تورمی دهه های اخیر در کشورهای اسلامی این گرایش را در میان برخی از فقها پدید آورد که به مساله پول، نه به صورت نگرش عرفی تسامحی، بلکه به صورت موضوعی تخصصی نگاه کنند و تحولات آن را نه تنها ناشی از تغییرات طبیعی بازار، بلکه عمدتا ناشی از سیاستهای پولی انبساطی دولتمردان و مسئولان بانکهای مرکزی بدانند در نتیجه، معتقدند کسی که به دیگری مبلغ یک هزار تومان قرض می دهد، در حقیقت با این رقم نمادی، قدرت خریدی را منتقل می کند و قرض کننده در سررسید مقرر بایستی مثل آن قدرت خرید را برگرداند.  👈و در مقام عمل معتقدند که قرض دهنده و قرض کننده حق ندارند قبل از سررسید روی رقم خاصی توافق کنند، بلکه باید صبر کنند و در پایان مدت، متناسب با تورم تحقق یافته، به قدری به مبلغ اسمی اضافه کنند که کاهش قدرت خرید آن جبران گردد گرفتن هر زیاده دیگری ربا و حرام خواهد بود. ⬅️برخی فقها، بین تورمهای ناشی از تحولات حقیقی اقتصاد و تحولات ناشی از سیاست انبساطی پولی تفکیک کرده، تنها جبران کاهش ارزش پول ناشی از سیاست پولی را مجاز می دانند. ⬅️گروه دیگری از فقها، بین سررسیدهای مورد توافق و سررسیدهای معوقه تفصیل داده، معتقدند که اگر بدهکار در سررسید مقرر بدهی خود را بپردازد نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست، اما اگر بازپرداخت به تعویق افتد لازم است جبران گردد. ⬅️و گروه دیگری بین سررسیدهای کوتاه مدت چند ماهه یا یک ساله که تورم انتظاری قابل پیش بینی است، و سررسیدهای بلند مدت یا دیون بدون سررسید مانند مهریه فرق گذاشته، معتقدند که در دسته اول نیازی به جبران کاهش ارزش پول نیست ولی در دسته دوم و سوم باید جبران شود ✴️روشن است که در بحث کاهش ارزش پول، هر مبنای فقهی را که اتخاذ کنیم مجوزی برای گرفتن «بهره »، خصوصا «بهره بانکی »، نخواهد شد. چرا که حتی در حدی ترین مبنای فقهی، که معتقدند هرگونه کاهش ارزش پول قابل جبران است، می گویند قرض دهنده حق ندارد حین قرارداد زیاده ای را شرط کند; بلکه باید صبر کنند و قرض گیرنده در سررسید مقرر (زمان برگرداندن قرض)، متناسب با تورم تحقق یافته در آن فاصله زمانی (مدت قرض)، مثل قدرت خرید را بپردازد. 👈بنابراین، بهره از پیش تعیین شده خصوصا بهره وامها و اعتبارات بانکی، که نوعا چنان تعیین می شود که چند درصد بیشتر از تورم تحقق یافته باشد، مجاز نیست و ربا خواهد بود 🖋حجت الاسلام موسويان،عضو شوراي فقهي بورس http://yon.ir/Qp958 @quranpuyan