eitaa logo
قران پویان
474 دنبال‌کننده
6هزار عکس
699 ویدیو
623 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل در تاریخی قسمت دوازدهم از کتاب ✅استفاده از وسیله ی نامقدس برای از این [مطلب ] یك مطلب بالاتری پیدا شد، كه این نكته را باز مرحوم حاجی نوری در لؤلؤ و مرجان كاملاً ذكر كرده است و آن این است كه عده ای آمدند گفتند گریه ی بر امام حسین ثوابش آن قدر زیاد است كه از هر وسیله ای برای این كار می شود استفاده كرد. 😳😔 یك حرفی را امروزیها در آورده اند- در مكتب ماكیاول و امثال او- كه می گویند هدف وسیله را مباح می كند؛ هدفت خوب باشد وسیله ات هرچه شد، شد. اینها هم گفتند: ما اینجا یك هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین علیه السلام است. حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است، كاری به آن ندارند؛ باید گریست. بسیار خوب، باید گریست. به چه وسیله ؟ به هر وسیله كه شد. هدف كه مقدس است، وسیله هرچه شد، شد. اگر یك تعزیه های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست؟ گفتند: اشكی جاری می شود یا جاری نمی شود؟ همین قدر كه اشك جاری می شود، هر كاری كردید كردید. شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت كاری كنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، عروسی قاسم درست كنیم، جعل و كنیم. گفتند:در دستگاه امام حسین این حرفها مانعی ندارد. دستگاه امام حسین علیه السلام از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی، بخشیده است؛ جعل كردی، بخشیده است؛ تحریف كردی، بخشیده است؛ شبیه سازی كردی، بخشیده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشیده است؛ هر گناهی كه اینجا كردی، بخشیده است. 😔😔 هدف خیلی مقدس است. در نتیجه یك افرادی در این قضیه دست به و زده اند كه انسان تعجب می كند. این خیال، این دروغ و غلط، یك عامل بزرگی شد برای جعل و تحریف. ادامه دارد https://telegram.me/quranpuyan
عوامل در قسمت سیزدهم از کتاب در ده پانزده سال پیش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگی آنجا بود، مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه. من تازگی در جایی یك روضه ای شنیده بودم كه تا آن وقت نشنیده بودم و آن روضه خوان-این روضه را كه خواند، به قدری مردم را گریاند كه حد نداشت، و خیلی هم عجیب بود. 👈داستان یك پیرزنی [است ] كه در زمان متوكّل می خواهد به زیارت امام حسین علیه السلام برود و آن وقت دستها می بریدند و چنین و چنان می كردند. این زن بارها می آید و خلاصه آخرش رساند به آنجا كه این زن را بردند در دریا انداختند تا او را غرق كنند. در همان حال این زن فریاد كرد: یا أبا الفضل العباس! عن قریب كه داشت غرق می شد، سواری آمد در همان دریا و گفت كه ركاب اسب مرا بگیر. ركابش را گرفت. پیرزن گفت تو چرا دستت را دراز نمی كنی؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت.😞 من این را برای مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی نقل كردم. ایشان گفت كه بیا تاریخچه ی این [داستان ] را من به تو بگویم كه از كجاست. گفت یك روزی در اصفهان در حدود بازار و مدرسه ی صدر مجلس روضه ای بود كه بزرگترین مجالس اصفهان بود، واعظی را اسم برد، از معاریف هم بود، گفته بود كه من در آن جلسه خاتِم بودم و قرار بود آخری باشم. منبریها كه می آمدند، هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می كردند. هركس كه می آمد روی دست دیگری می زد، و بعد هم كه از منبر پایین می آمد، می نشست، می خواست هنر شخص بعد از خودش را ببیند. تا ظهر طول كشید. من دیدم هر كسی هر هنری داشت به كار برد، اشك مردم را گرفتند، فكر كردم من چه بكنم؟ همان جا نشستم و این قصه را كردم. 😳😳رفتم گفتم، كربلا كردم، بالا دست همه زدم. عصر همان روز وقتی كه رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، دیدم آن كه قبل از من است، همین داستان را دارد بالای منبر می گوید، همین كه من پیش از ظهر جعل كردم. طولی نكشید كه در كتابها هم نوشتند و چاپ كردند.👉 این موضوع كه دستگاه حسینی یك دستگاه جدایی است و از هر وسیله ای برای گریاندن می شود استفاده كرد، این خیال، این توهم دروغ و غلط، یك عامل بزرگی شد برای جعل و . این چه حرف شریعت خراب كنی است كه از هر وسیله ای جایز است برای گریاندن بر امام حسین استفاده كرد؟ به خدا قسم بر خلاف گفته ی امام حسین است. امام حسین علیه السلام شهید شد كه اسلام بالا برود نه اینكه بهانه ای شود كه پا روی سنن اسلامی بگذارند. ما امام حسین را به صورت- العیاذ باللّه- اسلام خراب كن درآورده ایم. امام حسینی كه ما در خیال خودمان درست كرده ایم خراب كن است. https://telegram.me/quranpuyan
عوامل در قسمت چهاردهم از کتاب ملا حسین كاشفی و كتاب «روضة الشهداء» قبلاً عرض كردم، كتابی است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین كاشفی.حاجی فرموده بود كه این داستان زعفر جنّی و داستان عروسی قاسم، اول بار در كتاب این مرد آمده است. حقیقت این است كه من این كتاب را ندیده بودم. خیال می كردم در آن یكی دو تا از این حرفهاست. بعد كه این كتاب را- كه به فارسی هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است- [خواندم دیدم از این داستانها زیاد است. ]😔 ملا حسین كاشفی مردی است كه واعظ هم هست، اتفاقاً این بی انصاف مرد باسوادی هم بوده است،... كتابی نوشته است به فارسی. اولین كتابی كه در مرثیه به فارسی نوشته شده همین كتاب روضة الشهداء است كه در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات كاشفی در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این كتاب یا در اواخر قرن نهم هجری نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. 👈قبل از این كتاب مردم به منابع اصلی مراجعه می كردند. شیخ مفید (رضوان اللّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه كنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. [در] تواریخ اهل تسنن، طبری نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبی نوشته است، ابن عساكر نوشته است، خوارزمی نوشته است. من نمی دانم این بی انصاف چه كرده است! من وقتی این كتاب را خواندم، دیدم حتی اسمها است؛ یعنی در میان اصحاب امام حسین اسمهایی را می آورد كه اصلاً چنین آدمهایی وجود نداشته اند؛ در میان دشمنها اسمهایی می برد كه همه جعلی است؛ داستانها را به شكل افسانه در آورده است. 👈چون این كتاب اولین كتابی بود كه به زبان فارسی نوشته شد، [مرثیه خوانها] كه اغلب بی سواد بودند و به كتابهای عربی مراجعه نمی كردند، همین كتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می خواندند. این است كه امروز مجلس عزاداری امام حسین را ما « » می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانی نمی گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان امام حسن عسكری هم روضه خوانی نمی گفتند، بعد در زمان سید مرتضی هم روضه خوانی نمی گفتند، در زمان خواجه نصیر الدین طوسی هم روضه خوانی نمی گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این كار شده «روضه خوانی» . روضه خوانی یعنی خواندن كتاب روضة الشّهداء، همان كتاب دروغ. از وقتی كه این كتاب در دست و بالها افتاد، دیگر كسی تاریخ واقعی امام حسین را مطالعه نكرد و شد افسانه سازیِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنی روضة الشهداء خوان، یعنی افسانه ها را نقل كردن و به تاریخ امام حسین توجه نكردن.😔😔 https://eitaa.com/quranpuyan
عوامل در واقعه تاریخی قسمت پانزدهم از کتاب ملا آقای و «اسرار الشهادة» در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقای دربندی پیدا شد. تمام حرفهای روضة الشهداء را به اضافه ی یك چیزهای دیگر، همه را یكجا جمع كرد كه دیگر وا ویلاست!😞 واقعاً به اسلام باید گریست. حاجی نوری نوشته اند ما در درس مرحوم حاج شیخ عبد الحسین تهرانی بودیم- كه مرد بسیار بزرگواری و استاد حاجی نوری بوده است- و از محضر ایشان استفاده می كردیم، یك سید روضه خوانی اهل حِلّه آمد و یك كتاب مقتلی به ایشان نشان داد كه ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این كتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یك جایش نوشته بود كه تألیف فلان ملاّی جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبد الحسین این كتاب را گرفت كه مطالعه كند. اولاً در احوال آن عالم نگاه كرد، دید چنین كتابی به نام او ننوشته اند. ثانیاً خود كتاب را مطالعه كرد، دید مملوّ از است. به آن سیّد گفت این كتاب همه اش است، مبادا این كتاب را بیرون بیاوری یا از این كتاب چیزی نقل كنی كه جایز نیست و اساساً این كتاب از آن عالم نیست، مطالبش هم همه دروغ است. حاجی می نویسد همین كتاب به دست صاحب اسرار الشهادة افتاد، از اول تا آخرش را نقل كرد.😳 اینها گریه دارد، خدا می داند گریه دارد. این حكایت را هم برایتان نقل كنم، كه تأثرآور است. باز ایشان نقل می كنند، نوشته اند یك مردی رفت خدمت مرحوم صاحب مقامع [1]و گفت من دیشب خواب وحشتناكی دیدم. گفت چه خواب دیدی؟ گفت: خواب دیدم كه با این خودم گوشتهای بدن امام حسین علیه السلام را دارم می كَنم. این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یك مدتی فكر كرد، گفت: شاید تو خوان هستی؟ گفت: بله آقا. گفت: دیگر بعد از این یا اساساً مرثیه خوانی را ترك كن یا از كتابهای معتبر نقل كن. تو با این دروغهایت داری گوشت بدن امام حسین را با این دندانهای خودت می كَنی. این لطف خدا بوده كه لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد. قبلاً عرض كردم، اگر كسی تاریخ عاشورا را بخواند، می بیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخهاست. ما احتیاجی [به این دروغها] نداریم. حالا گذشته از این كه اصلاً دروغ جعل كردن كار غلطی است، احتیاجی نیست، آن قدر راست هست كه همانها را اگر بگوییم كافی است. 👈 مرحوم آخوند خراسانی می گفته است اینهایی كه دنبال روضه ی نوِ نشنیده هستند بروند های راست را پیدا كنند كه آنها را احدی نشنیده است؛ و این طور است. https://telegram.me/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیستم تحریفات معنوی از کتاب ✅شرایط تقدس یك شرط سوم اینكه یك نهضت مقدس باشد این است كه تك و فرد باشد؛ یعنی برقی باشد كه در یك ظلمت كامل بدرخشد، ندایی باشد در میان سكوتها، حركتی باشد در میان سكونهای مطلق؛ یعنی در یك شرایطی كه خفقان به طور كامل حكمفرماست، تمام مردم دیگر قدرت حرف زدن ندارند، تاریكی مطلق، یأس مطلق، ناامیدی مطلق، سكوت مطلق، سكون مطلق است، یك مرتبه یك مرد پیدا می شود، این سكوتها را می شكند، این سكونها را از میان می برد، حركتی می كند، برقی می شود و در میان یك ظلمت می درخشد، تازه دیگران پشت سرش راه می افتند. آیا نهضت حسینی اینچنین بود یا نبود؟ اینچنین بود. امام حسین چنین نهضتی كرده است. امام حسین در این نهضت چه هدفی داشت؟ ما بعد هم می بینیم ائمه ی دین گفته اند عزای چنین حسینی و چنین حادثه ای تا ابد باید زنده بماند. حسین چه هدفی از این نهضت داشت؟ ائمه ی اطهار چرا این همه اصرار داشتند كه عزای حسین زنده بماند؟ این دو را ما می خواهیم بفهمیم. امّا حسین چرا نهضت كرد؟ چه احتیاجی دارد كه ما بخواهیم از خودمان دلیل ذكر كنیم؟ حسین بن علی خودش دلیل نهضتش را بیان كرد، نه یك جا، نه دو جا و نه ده جا. اگر نگفته بود ما حق داشتیم از پیش خودمان ببافیم. فرمود: «اِنّی ما خَرَجْتُ أَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی» در كمال صراحت می گوید دنیای ما را گرفته است، امت جدم شده اند، قیام كردم برای اصلاح، من یك مرد اصلاح طلبم، «اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی» هدفی جز امر به معروف و نهی از منكر ندارم. امام حسین هدف نهضت خودش را روشن كرده است، در كمال روشنایی. همچنین فرمود: «أَ لا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّاً» . پس خودش بیان كرده است. https://eitaa.com/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و یکم تحریفات معنوی از کتاب ✅‌ دو تحریف معنوی در هدف امام حسین علیه السلام آن وقت ما آمدیم چه گفتیم؟ اینجاست كه تحریف معنوی پیدا می شود. حسین می گوید من نهضت كردم برای امر به معروف، برای اینكه دین را زنده كنم، برای اینكه با مفاسد مبارزه كنم. نهضت من یك نهضت اصلاحی اسلامی است. ما آمدیم یك چیز دیگری گفتیم. دو تا تحریف معنوی بسیار عجیب و ماهرانه در اینجا كردیم. (نمی دانم بگویم ماهرانه یا جاهلانه) . یك جا گفتیم حسین بن علی قیام كرد كه كشته بشود برای اینكه كفاره ی گناهان امّت باشد، كشته شد برای اینكه گناهان ما آمرزیده شود. حالا اگر بپرسند آخر این در كجاست؟ خود حسین چنین چیزی گفت؟ پیغمبر گفت؟ امام گفت؟ چنین حرفی را چه كسی گفت؟ می گوییم ما به این حرفها چه كار داریم؟ امام حسین كشته شد برای اینكه گناهان ما بخشیده شود. نمی دانیم كه این فكر را ما از دنیای مسیحیت گرفته ایم. ملت مسلمان خیلی چیزها را ندانسته از دنیای مسیحیت بر ضد اسلام گرفت. یكی همین است. یكی از اصول معتقَدات مسیحی مسأله ی [به ] صلیب رفتن مسیح است برای اینكه فادی باشد. الآن «الفادی» لقب مسیح است. این از نظر مسیحیت جزء متن مسیحیت است. می گویند عیسی به دار رفت و این به دار رفتن عیسی كفاره ی گناه امت شد، یعنی گناهان خودشان را به حساب عیسی می گذارند. فكر نكردیم این حرف مال دنیای مسیحیت است و با روح اسلام سازگار نیست، با سخن حسین سازگار نیست. به خدا قسم تهمت به ابا عبد الله است. و اللّهِ اگر كسی در روز ماه رمضان روزه داشته باشد و این حرف را به حسین بن علی نسبت بدهد و بگوید شهادت حسین برای چنین كاری بود و از او نقل كند، روزه اش باطل است. دروغ بر حسین است. ابا عبد الله كه برای مبارزه با گناه كردن قیام كرد، ما گفتیم قیام كرد كه سنگری برای گنهكاران بشود. ما گفتیم حسین یك شركت بیمه تأسیس كرد، بیمه ی گناه. گفت شما را از نظر گناه بیمه كردم. در عوض چه می گیرم؟ شما برای من اشك بریزید، من در عوض گناهان شما را جبران می كنم، اما شما هرچه می خواهید باشید، ابن زیاد باشید، عمر سعد باشید. ما می گوییم یك ابن زیاد در دنیا كم بود، یك عمر سعد در دنیا كم بود، یك سنان بن انس در دنیا كم بود، یك خولی در دنیا كم بود، امام حسین خواست خولی در دنیا زیاد شود، عمر سعد در دنیا زیاد شود، گفت أیها الناس هرچه می توانید بد باشید كه من بیمه ی شما هستم! https://telegram.me/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و دوم تحریفات معنوی از کتاب حسینی ✅ دو تحریف در هدف امام حسین (ع) معنوی دومی كه از نظر تفسیر و توجیه حادثه ی رخ داد این بود كه گفتند می دانید چرا امام حسین رفت و كشته شد؟ یك دستور خصوصی فقط برای او بود و به او گفتند تو برو خودت را به كشتن بده. معلوم است، اگر یك چیزی دستور خصوصی باشد، به ما و شما دیگر ارتباط پیدا نمی كند، یعنی قابل پیروی نیست.👉 اگر بگویند حسین چنین كرد، تو چنین بكن! می گوید حسین از یك دستور خصوصی پیروی كرد، به ما مربوط نیست، به دستورات اسلام كه دستورات كلی و عمومی است مربوط نیست! آن یك دستور خصوصی مخصوص خودش بود. 😳 حال تفاوت این دو چگونه است؟ امام حسین خودش فریاد كشیده است كه علل و انگیزه ی قیام من مسائلی است كه بر اصول كلی اسلام منطبق می شود، احتیاجی به دستور خصوصی نیست. دستور خصوصی در جایی می گویند كه دستورهای عمومی وافی نباشد. امام حسین در كمال صراحت فرمود اسلام دینی است كه به هیچ مؤمنی- حتی نفرمود به امام- اجازه نمی دهد كه در مقابل ظلم و ستم، و گناه بی تفاوت بماند. امام حسین مكتب به وجود آورد ولی مكتب عملی اسلامی. مكتب او همان مكتب اسلام است، ولی اسلام بیان كرد و حسین عمل كرد. در درجه ی اول بیش از هركس دیگر عمل كرد. عملی اسلام. ماهرانه [تحریف كردیم ] برای اینكه این حادثه را از مكتب بودن خارج كنیم و قهراً از قابل پیروی بودن خارج كنیم. وقتی از مكتب بودن خارج شد، دیگر قابل پیروی نیست. وقتی كه قابل پیروی نشد، پس دیگر از حادثه ی كربلا نمی شود استفاده كرد. از اینجا ما حادثه را از نظر اثر مفید داشتن عقیم كردیم. خیلی به نظر كوچك می آید كه بگویند دستور خصوصی بود. ولی می گوییم وقتی گفتی دستور خصوصی، معنایش این است كه دستورهای عمومی در این زمینه ها كافی و وافی نیست، یعنی اگر دستور خصوصی نمی رسید اسلام دستوری نداشت كه بگوید در چنین شرایطی باید حركت و قیام كرد، بلكه اسلام می گفت هرچه [به نظرتان می رسد عمل كنید. این خیانتی است به حسین بن علی علیه السلام. آیا خیانتی از این بالاتر هم در دنیا صورت گرفته است؟ . این است كه عرض كردم این تحریف معنوی كه در حادثه ی عاشورا صورت گرفته است، از آن تحریفات لفظی صد درجه خطرناكتر است. در لفظی مثلاً كسی می گوید من حدس می زنم روز عاشورا هفتاد و دو ساعت بود، بعد هم اصرار می كند كه هفتاد و دو ساعت بود. خوب یك چرندی گفته است. آن كه می گوید سیصد هزار نفر را حسین بن علی كشت، آن كه می گوید عروسی قاسم (درست است كه به حسین بن علی اهانت كرده) ، آن كه می گوید زعفر جنی آمد، آن كه می گوید زینب آمد به أبا عبد اللّه چنین گفت، أبا عبد اللّه فرمود كیست برای من اسب بیاورد، اعوان و انصاری نداشت، زینب رفت اسب أبا عبد اللّه را آورد، و از این دروغها، اینها برای هدف حسین بن علی آن قدر خطر ندارد كه این تحریفهای معنوی خطرناك است. بنابراین ما آمدیم نهضت حسین بن علی را كه خود هدف و منظوری داشته است مسخ و تحریف كردیم. ادامه دارد https://eitaa.com/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و سوم تحریفات معنوی از کتاب ✅ فلسفه ی دستور ائمه ی اطهار علیهم السلام عرض كردیم كه ی اطهار حتی به روایت از پیغمبر اكرم گفتند كه این [حادثه ] باید زنده بماند، فراموش نشود، مردم بنشینند و بگریند. چرا چنین گفتند؟ هدف آنها از این دستور چه بوده است؟ اینجا هم باز یك واقعی است و یك هدف مسخ شده: یك بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است كه تسلّی خاطری برای حضرت زهرا سلام اللّه علیها باشد. ایشان با اینكه در بهشت هستند، با اینكه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسین هم فرمود: «وَ هِیَ مَجْموعَةٌ لَهُ فی حَضیرَةِ الْقُدْسِ» و در روز اول فرمود: «وَ ما اَوْلَهَنی اِلی اَسْلافی اِشْتِیاقَ یَعْقوبَ اِلی یوسُفَ» من آرزو دارم كشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق می شوم؛ با اینكه امام حسین ملحق به مادرش هست، مع ذلك حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بی تابی می كند و ما مردم ی سروپا باید بیاییم یك مقدار گریه كنیم كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. آیا شما توهینی بالاتر از این برای حضرت زهرا پیدا می كنید؟ گفتند ائمه كه دستور دادند گریه كنید،😰 هدف از این دستور این بوده كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. دیگر، گفتند [علت دستور ائمه علیهم السلام ] چیز دیگری است. امام حسین بی تقصیر در به دست یك عده مردم كشته شد، پس این است، باید بود. من هم قبول دارم، امام حسین بی تقصیر كشته شد. من هم قبول دارم، امام حسین به دست یك عده مردم ظالمِ متجاوز كشته شد. اما همین؟ یك آدم بی تقصیر به دست یك عده مردم متجاوز كشته شد؟ روزی هزار نفر آدم بی تقصیر به دست آدمهای با تقصیر كشته می شوند. روزی هزار نفر آدم در دنیا به اصطلاح نفله می شوند. تأثرآور هم هست، اما آیا این نفله شدنها ارزش دارد كه قرنهای زیاد، ده قرن، بیست قرن، سی قرن ادامه پیدا كند؟ دائماً ما بنشینیم و اظهار كنیم كه حیف! حسین بن علی نفله شد! خونش هدر رفت! بی تقصیر كشته شد! به دست یك عده افراد متجاوز كشته شد! . حسین بن علی بی تقصیر كشته شد، به دست افراد متجاوز كشته شد، اما چه كسی گفته حسین بن علی نفله شده است؟ چه كسی گفته خون حسین بن علی هدر رفت؟ اگر در دنیا انسانی شما پیدا كنید كه نگذاشت یك قطره ی خونش هدر برود حسین بن علی است. اگر كسی در دنیا پیدا كنید كه نگذاشت شخصیتش یك ذره هدر برود، حسین بن علی است! مردی كه برای قطره قطره خون خودش آنچنان ارزش قائل شد كه اگر ثروتهای دنیا را كه برای او مصرف می شود تا دامنه ی قیامت حساب كنیم، بشر برای هر قطره خونش میلیاردها میلیارد تومان پول خرج كرده است. آدمی كه كشته شدنش سبب شد كه نام او پایه ی كاخ ستمكاران را، یك قرن، دو قرن، سه قرن، ده قرن، بیست قرن بلرزاند، این آدم نفله شد؟ ! هدر رفت؟ ! ما حالا غصه بخوریم كه حسین بن علی نفله شد؟ !😔😐 تو نفله شدی بیچاره ی نادان! من و تو نفله هستیم، من و تو عمرمان هدر رفت. حسین بن علی نفله شد؟ ! كه ما بیاییم غصه ی نفله شدن او را بخوریم؟ ! غصه برای خودت بخور!😓 تو به حسین بن علی توهین می كنی كه می گویی نفله شد. بن علی كسی است كه [به او] گفتند: «اِنَّ لَكَ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ لَنْ تَنالَها اِلاّ بِالشَّهادَةِ» پس وقتی حسین بن علی آرزوی شهادت می كرد آرزوی نفله شدن را می كرد كه بعد من و شما بیاییم اظهار تأثر كنیم كه نفله شد، هدر رفت؟ ! خیر، آنها كه آمدند توصیه كردند كه باید عزای حسین بن علی زنده بماند، چون او یك مكتب به وجود آورد، می خواستند زنده بماند، برای اینكه در دنیا شما هرگز یك مكتب عملی كه نمونه ی مكتب حسین بن علی باشد پیدا نمی كنید. اگر شما نمونه ای مانند نمونه ی حسین بن علی پیدا كردید آن وقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید كنیم؟ آنچه كه در حسین بن علی در این حادثه ی عاشورا و در آن ابتلاء و مصیبت پیدا شد از توحید، از جلوه ی ایمان، از جلوه ی خداشناسی، از ایمان كامل به جهان دیگر، از رضا، از تسلیم، از صبر، از استقامت، از مردانگی، از طمأنینه ی نفس، از ثبات، از عزت نفس، از كرامت نفس، از آزادی خواهی و آزادی طلبی، از اینكه در فكر انسانها باشد، از اینكه در خدمت انسانها باشد، اگر شما نمونه ای در دنیا پیدا كردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده كنیم. بدیل و مثل ندارد https://telegram.me/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و سوم تحریفات معنوی از کتاب ✅ فلسفه ی دستور ائمه ی اطهار علیهم السلام عرض كردیم كه ی اطهار حتی به روایت از پیغمبر اكرم گفتند كه این [حادثه ] باید زنده بماند، فراموش نشود، مردم بنشینند و بگریند. چرا چنین گفتند؟ هدف آنها از این دستور چه بوده است؟ اینجا هم باز یك واقعی است و یك هدف مسخ شده: یك بار آمدیم گفتیم این فقط به خاطر این است كه تسلّی خاطری برای حضرت زهرا سلام اللّه علیها باشد. ایشان با اینكه در بهشت هستند، با اینكه همراه فرزند بزرگوارشان هستند و خود امام حسین هم فرمود: «وَ هِیَ مَجْموعَةٌ لَهُ فی حَضیرَةِ الْقُدْسِ» و در روز اول فرمود: «وَ ما اَوْلَهَنی اِلی اَسْلافی اِشْتِیاقَ یَعْقوبَ اِلی یوسُفَ» من آرزو دارم كشته شوم چون به پدرم، به جدم و به مادرم ملحق می شوم؛ با اینكه امام حسین ملحق به مادرش هست، مع ذلك حضرت زهرا در بهشت نشسته دائماً بی تابی می كند و ما مردم ی سروپا باید بیاییم یك مقدار گریه كنیم كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. آیا شما توهینی بالاتر از این برای حضرت زهرا پیدا می كنید؟ گفتند ائمه كه دستور دادند گریه كنید،😰 هدف از این دستور این بوده كه حضرت زهرا تسلی خاطر پیدا كند. دیگر، گفتند [علت دستور ائمه علیهم السلام ] چیز دیگری است. امام حسین بی تقصیر در به دست یك عده مردم كشته شد، پس این است، باید بود. من هم قبول دارم، امام حسین بی تقصیر كشته شد. من هم قبول دارم، امام حسین به دست یك عده مردم ظالمِ متجاوز كشته شد. اما همین؟ یك آدم بی تقصیر به دست یك عده مردم متجاوز كشته شد؟ روزی هزار نفر آدم بی تقصیر به دست آدمهای با تقصیر كشته می شوند. روزی هزار نفر آدم در دنیا به اصطلاح نفله می شوند. تأثرآور هم هست، اما آیا این نفله شدنها ارزش دارد كه قرنهای زیاد، ده قرن، بیست قرن، سی قرن ادامه پیدا كند؟ دائماً ما بنشینیم و اظهار كنیم كه حیف! حسین بن علی نفله شد! خونش هدر رفت! بی تقصیر كشته شد! به دست یك عده افراد متجاوز كشته شد! . حسین بن علی بی تقصیر كشته شد، به دست افراد متجاوز كشته شد، اما چه كسی گفته حسین بن علی نفله شده است؟ چه كسی گفته خون حسین بن علی هدر رفت؟ اگر در دنیا انسانی شما پیدا كنید كه نگذاشت یك قطره ی خونش هدر برود حسین بن علی است. اگر كسی در دنیا پیدا كنید كه نگذاشت شخصیتش یك ذره هدر برود، حسین بن علی است! مردی كه برای قطره قطره خون خودش آنچنان ارزش قائل شد كه اگر ثروتهای دنیا را كه برای او مصرف می شود تا دامنه ی قیامت حساب كنیم، بشر برای هر قطره خونش میلیاردها میلیارد تومان پول خرج كرده است. آدمی كه كشته شدنش سبب شد كه نام او پایه ی كاخ ستمكاران را، یك قرن، دو قرن، سه قرن، ده قرن، بیست قرن بلرزاند، این آدم نفله شد؟ ! هدر رفت؟ ! ما حالا غصه بخوریم كه حسین بن علی نفله شد؟ !😔😐 تو نفله شدی بیچاره ی نادان! من و تو نفله هستیم، من و تو عمرمان هدر رفت. حسین بن علی نفله شد؟ ! كه ما بیاییم غصه ی نفله شدن او را بخوریم؟ ! غصه برای خودت بخور!😓 تو به حسین بن علی توهین می كنی كه می گویی نفله شد. بن علی كسی است كه [به او] گفتند: «اِنَّ لَكَ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ لَنْ تَنالَها اِلاّ بِالشَّهادَةِ» پس وقتی حسین بن علی آرزوی شهادت می كرد آرزوی نفله شدن را می كرد كه بعد من و شما بیاییم اظهار تأثر كنیم كه نفله شد، هدر رفت؟ ! خیر، آنها كه آمدند توصیه كردند كه باید عزای حسین بن علی زنده بماند، چون او یك مكتب به وجود آورد، می خواستند زنده بماند، برای اینكه در دنیا شما هرگز یك مكتب عملی كه نمونه ی مكتب حسین بن علی باشد پیدا نمی كنید. اگر شما نمونه ای مانند نمونه ی حسین بن علی پیدا كردید آن وقت بگویید چرا ما هر سال باید یاد حسین بن علی را تجدید كنیم؟ آنچه كه در حسین بن علی در این حادثه ی عاشورا و در آن ابتلاء و مصیبت پیدا شد از توحید، از جلوه ی ایمان، از جلوه ی خداشناسی، از ایمان كامل به جهان دیگر، از رضا، از تسلیم، از صبر، از استقامت، از مردانگی، از طمأنینه ی نفس، از ثبات، از عزت نفس، از كرامت نفس، از آزادی خواهی و آزادی طلبی، از اینكه در فكر انسانها باشد، از اینكه در خدمت انسانها باشد، اگر شما نمونه ای در دنیا پیدا كردید، آن وقت بگویید چرا ما نام حسین بن علی را زنده كنیم. بدیل و مثل ندارد https://eitaa.com/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و چهارم تحریفات معنوی از کتاب ✅فلسفه ی دستور ائمه ی اطهار (ع) [دستور آنها] برای این است كه بلكه پرتوی از روح حسین بن علی در روح ما و شما بتابد. اگر اشكی كه ما برای او می ریزیم- قبلاً عرض كردم- در مسیر هماهنگی روح ما باشد، روح ما پرواز كوچكی با روح حسینی بكند ذره ای از همت او، ذره ای از غیرت او، ذره ای از حریّت او، ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشكی از چشم ما جاری شود، آن اشك هرچه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه ی یك بال مگسش هم یك دنیا ارزش دارد، باور كنید. اما نه اشكی كه برای نفله شدن حسین باشد، بلكه اشكی كه برای حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد. اشكی كه نشانه ای از هماهنگی كردن و پیروی كردن از حسین بن علی باشد. بله یك بال مگسش هم یك دنیا ارزش دارد. خواستند كه همیشه مردم این مكتب عملی را ببینند. اولاً ببینند خاندان پیغمبر دلیل بر صدق و گواه خود پیغمبر هستند. اگر گفتند فلان مسلمان در جنگی كه مثلاً در روم یا ایران كرد آن مقدار شهامت و ایمان نشان داد، آن قدر دلیل بر حقانیت پیغمبر نیست كه بگویند فرزند پیغمبر چنین كرد؛ چون می گویند همیشه خاندان یك نفر، از هركس دیگر سوء ظن و بدگمانی اش به او بیشتر است. ولی وقتی كه خاندان پیغمبر را می بینیم كه در نهایت صفا و ایمان هستند، بهترین گواه بر صدق این پیغمبر است. هیچ كس مانند علی علیه السلام با پیغمبر نبوده است، با پیغمبر بزرگ شده است، و هیچ كس هم مانند علی مؤمن به این پیغمبر و فدایی این پیغمبر نیست. این خودش ادلّ دلیل بر صدق این پیغمبر است. حسین فرزند این پیغمبر است. وقتی كه ایمان خودش را به تعلیمات او نشان می دهد پیغمبر جلوه می كند و پیغمبر در عالم متجلی می شود. [مردم می گویند] ببینید [این پیغمبر] چقدر راستگوست كه فرزندش وقتی سر دوراهی قرار می گیرد: در یك طرف مال و ثروت هست، وعده هست، هزار جور خوشی هست، همه گونه وعده ها به او می دهند، ولی در آنجا حقیقت و دین از میان رفته است، مظلومها زیاد هستند. ثروتهای ملتها همه در اختیار یك افراد خاصی قرار گرفته است؛ آن طرف دیگر را نگاه می كنند، در آنجا كشته شدن هست، شهید شدن جوانان هست، اسیر شدن زن و فرزند هست، هست، تیر و شمشیر هست، ولی حق زنده شد، حقیقت زنده شد، عدالت زنده شد، زنده شد؛ می بینند فرزند پیغمبر این راه را در پیش می گیرد. از اینجا می فهمند این پیغمبر چقدر راستگو بود! . آن چیزهایی كه بشر همیشه به زبان می آورَد ولی در عمل كمتر دیده می شود، در وجود حسین دیده می شود. چطور؟روح بشر این مقدار شكست ناپذیر باشد؟🤔 سبحان اللّه! بشر به كجا می رسد، روح بشر چقدر شكست ناپذیر می شود كه بدنش قطعه قطعه می شود، جوانانش جلوی چشمش قلم قلم می شوند، در منتها درجه تشنه می شود كه حتی به آسمان كه نگاه می كند به نظرش تیره و تار است. خاندانش را می بیند كه الآن دارند اسیر می شوند. هرچه دارد از دست داده است، ولی یك چیز برای او باقی مانده و آن روحش است. روحش هرگز شكست نمی خورد، یك ذره شكست نمی خورد. شما یك چنین صحنه ی نمایشی از فضائل انسانیت، در غیر سراغ دارید كه آن وقت بگوییم به جای كربلا از آن حادثه یاد كنید؟ . پس چنین حادثه ای را باید زنده نگه داشت. حادثه ای كه یك جمعیت هفتاد و دو نفری، از نظر روحی یك جمعیت سی هزار نفری را شكست دادند. چطور شكست دادند؟ 👈اولاً با اینكه اینها در اقلیت بودند و كشته شدنشان قطعی بود، یك نفر از اینها به دشمن ملحق نشد، اما از آن سی هزار نفر به اینها ملحق شدند، یكی از سردارانشان حر بن یزید ریاحی و سی نفر دیگر. این، دلیل بر این است كه از نظر روحی اینها برده اند و آنها باخته اند. عمر سعد در كربلا كارهایی كرده است كه دلیل بر شكست روحی خودش است. تاریخ را بخوانید. چرا در كربلا اینها از جنگ تن به تن پرهیز داشتند؟ اول حاضر شدند. طبق معمولی كه در آن دوره ها بوده است، قبل از اینكه به اصطلاح جنگ مقلوبه بشود و یا تیراندازی بشود، مثل اینكه یك نوع زورآزمایی بوده است💪. یك نفر از این طرف می رود، یك نفر از آن طرف می آید. چند نفر كه آمدند با اصحاب حسین مبارزه كردند، این قدر به اینها نیروی روحی دادند كه عمر سعد دستور داد جنگ تن به تن دیگر موقوف! https://telegram.me/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و پنجم تحریفات معنوی از کتاب ✅قدرت أبا عبد اللّه علیه السلام مخصوصاً خود كه به میدان آمد در چه وقتی آمد؟ فكر كنید، عصر روز عاشوراست، چون تا ظهر شد هنوز عده ای از اصحاب بودند كه نماز هم خواندند. از صبح تا عصر تلاش كرده است، چه تلاشهایی! بدن هر یك از اصحابش را غالباً خودش آورده در خیمه ی شهدا گذاشته است. بدن یارانش را خودش آورده است، به بالین یارانش خودش آمده است، اهل بیتش را خودش تسلّی داده است. این قدر تلاش كرده كه خدا می داند! گذشته از آن داغهایی كه دیده است. آخرین كسی كه به میدان می آید خودش است. خیال كردند كه دیگر در یك چنین شرایطی می توانند با حسین مبارزه كنند. هر كسی كه جلو آمد لحظه ای مهلتش نداد كه فریاد عمر سعد بلند شد، گفت خدا مرگتان بدهد، مادرهایتان به عزایتان بنشینند، 😑به مبارزه ی چه كسی رفته اید؟ این، پسر كشنده ی عرب است، پسر علی بن ابی طالب است.به خدا روح پدرش علی در كالبد این است، به جنگ این نروید.⚔ این علامت شكست بود یا نه؟ سی هزار نفر از جنگ تن به تن كردن با یك مردِ تنهای غریبِ آن همه مصیبت دیده، آن همه زحمت كشیده و آن همه تلاش كرده ی تشنه ی گرسنه عقب نشینی می كنند. نه تنها در مقابل شمشیر ابا عبد الله شكست خوردند، در مقابل منطقش هم شكست خوردند. ابا عبد الله در روز عاشورا قبل از شروع جنگ دو سه بار انشاء كرد. وقتی آن های أبا عبد اللّه را می بینیم، مخصوصاً مفصل ترین خطبه اش، همان كه در روز عاشورا آمد از اسب پیاده شد، سوار شتر شد🐪. فرمود: «تَبّاً لَكُمْ اَیَّتُهَا الْجَماعَةُ وَ تَرَحاً حینَ اسْتَصْرَخْتُمونا والهِینَ فَاَصْرَخْناكُمْ موجِفینَ. » یك بار و دو بار و سه بار صحبت كرد، عمر سعد بر لشكریان خودش ترسید كه مبادا نطق حسین اینها را تحت تأثیر قرار بدهد. نوبت دیگر كه أبا عبد اللّه آمد صحبت كند دستور داد سروصدا كنید، دستتان را به دهانتان بزنید كه كسی صدای حسین را نشنود. 😓 آیا این علامت شكست نیست؟ آیا این علامت پیروزی حسین نیست؟ آیا این نباید برای ما درس باشد كه یك بشر اگر با ایمان باشد، اگر موحد باشد، اگر به خدا پیوند داشته باشد، اگر به آن دنیا ایمان داشته باشد، اگر نفس مطمئنه باشد، یكتنه سی هزار نفر را از نظر روحی شكست می دهد؛ آیا این طور نیست؟ اینها درس است. گفته اند این عزا را احیا كنید و زنده نگهدارید كه این نكته ها را بفهمید و دریابید، برای اینكه عظمت حسین را درك كنید، برای اینكه اشكی اگر می ریزید،😢 از روی معرفت باشد. حسین شما را بالا می برد، شما را انسان می كند، شما را آزاد مرد می كند، شما را اهل حق و حقیقت می كند، اهل عدالت می كند، یك مسلمان واقعی می كند. مكتب حسین، انسانسازی است نه مكتب گنهكارسازی. حسین سنگر عمل صالح است نه سنگر گناهكاری.👉 پس این است فلسفه ی این كه گفته اند عزای حسین بن علی را زنده نگه دارید. ببینید چه مصیبتی برای حسین بن علی پیش نیامد، چه سختی پیش نیامد، چه بلا و گرفتاری پیش نیامد؟ ببینید در مقابل همه ی اینها آیا حسین بن علی سرفراز بیرون آمد یا نه؟ در صبح روز عاشورا جمله ای گفت كه در آن وقت شاید انسان باور نكند كه این جمله چقدر از روی حقیقت گفته شده است. 📝نوشته اند همین كه نماز صبح را با اصحاب خودش خواند، رو به اصحاب خودش كرد و فرمود: اصحاب من! آماده باشید. مردن جز یك پلی نیست كه شما را از دنیایی به دنیای دیگر عبور می دهد، از یك دنیای بسیار سخت به یك دنیای بسیار عالی و شریف و لطیف. این سخنش بود، اما عملش را ببینید. این را كه حسین بن علی نگفته است، دیگران گفته اند، حضار گفته اند، كسانی كه وقایع نگار بوده اند گفته اند. حتی حمید بن مسلم كه وقایع نگار عمر سعد است این قضیه را گفته است. می گوید من تعجب می كنم از حسین بن علی كه هر چه شهادتش نزدیكتر و كار بر او سخت تر می شد چهره اش برافروخته تر می شد. مثل آدمی كه به وصل دارد نزدیك می شود. كأنه خوش حالتر می شود. حتی یك جمله ای دارد، می گوید آن لحظات آخر كه من به سراغ حسین بن علی علیه السلام رفتم، وقتی رسیدم كه آن لعین ازل و ابد سر مقدسش را از بدن جدا كرده بود. چشمم كه افتاد، 👀آن بشاشت و روشنی چهره اش آنچنان مرا گرفت كه كشته شدنش را فراموش كردم. آیا شما برای این نمونه پیدا می كنید؟ اگر نمونه پیدا كردید، بعد به جای عزای حسینی عزای او را می گیریم، به جای یاد حسین از او یاد می كنیم. https://telegram.me/quranpuyan
در واقعه تاریخی قسمت بیست و ششم تحریفات معنوی از کتاب عبدالله_(ع) نوشته اند أبا عبد اللّه در حملات خودش نقطه ای را در میدان مركز قرار داده بود. حملاتش آنجا بود. نقطه ای را امام انتخاب كرده بود كه نزدیك خیام حرم باشد و از خیام حرم خیلی دور نباشد، به دو منظور. یك منظور این كه می دانست كه اینها چقدر نامرد و غیر انسانند.😔 اینها همین مقدار حمیّت ندارند كه لااقل بگویند كه ما با حسین طرف هستیم، پس متعرض خیمه ها نشویم. می خواست تا جان در بدن دارد، تا این رگ گردنش می جنبد، كسی متعرض خیام حرمش نشود. حمله می كرد، از جلو او فرار می كردند، ولی زیاد تعقیب نمی كرد؛ برمی گشت مبادا خیام حرمش مورد تعرض قرار بگیرد. دیگر اینكه می خواست تا زنده است اهل بیتش بدانند كه او زنده است. نقطه ای را مركز قرار داده بود كه صدای حضرت می رسید. وقتی كه بر می گشت، در آن نقطه می ایستاد، فریاد می كرد: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ» . وقتی كه این فریاد حسین بلند می شد اهل بیت سكونت خاطری پیدا می كردند، می گفتند آقا هنوز زنده است. امام به اهل بیت فرموده بود تا من زنده هستم هرگز از خیمه ها بیرون نیایید. این حرفها را باور نكنید كه اینها دم به دم بیرون می دویدند، ابداً! دستور آقا بود كه تا من زنده هستم در خیمه ها باشید، حرف سستی از دهان شما بیرون نیاید كه اجر شما ضایع می شود. مطمئن باشید عاقبت شما خیر است، نجات پیدا می كنید و خداوند دشمنان شما را عذاب خواهد كرد، به زودی هم عذاب خواهد كرد. اینها را به آنها فرموده بود. آنها اجازه نداشتند و بیرون هم نمی آمدند. غیرت حسین بن علی اجازه نمی داد. غیرت و عفّت خود آنها اجازه نمی داد كه بیرون بیایند، بیرون هم نمی آمدند. صدای آقا را كه می شنیدند: «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ» یك اطمینان خاطری پیدا می كردند. چون آقا وداع كرده بودند و یك بار یا دو بار دیگر هم بعد از وداع آمده بودند و خبر گرفته بودند، این بود كه اهل بیت امام هنوز انتظار آمدن امام را داشتند. اسبهای عربی برای میدان جنگ تربیت می شدند. اسب حیوان تربیت پذیری است. اینها وقتی كه صاحبشان كشته می شد عكس العملهای خاصی از خودشان نشان می دادند. اهل بیت أبا عبد اللّه در داخل خیمه هستند، همین طور منتظر ببینند كی صدای آقا را می شنوند یا شاید یك بار دیگر جمال آقا را زیارت می كنند كه یك وقت صدای همهمه ی اسب أبا عبد اللّه بلند شد. آمدند درِ خیمه. خیال كردند آقا آمده اند. یك وقت دیدند این اسب آمده است ولی در حالی كه زین او واژگون است. اینجاست كه اولاد أبا عبد اللّه، خاندان أبا عبد اللّه فریاد و احسینا و وا محمّدا را بلند كردند. دور این اسب را گرفتند. نوحه سرایی طبیعت بشر است. انسان وقتی می خواهد درد دل خودش را بگوید به صورت نوحه سرایی می گوید؛ آسمان را مخاطب قرار می دهد، زمین را مخاطب قرار می دهد، درختی را مخاطب قرار می دهد، خودش را مخاطب قرار می دهد، انسان دیگری را مخاطب قرار می دهد، حیوانی را مخاطب قرار می دهد. هر یك از افراد خاندان أبا عبد اللّه به نحوی نوحه سرایی را آغاز كردند. آقا به آنها فرموده بود تا من زنده هستم حق گریه كردن هم ندارید. من كه از دنیا رفتم البته نوحه سرایی كنید. گریه است😭، انسان وقتی غصه دارد باید گریه كند تا عقده ی دلش خالی شود. اجازه ی گریه كردن را بعد از این جریان یافته بودند. در همان حال شروع كردند به گریستن. نوشته اند حسین بن علی علیه السلام دختركی دارد كه خیلی هم این دختر را دوست می داشت؛ سُكَینه خاتون كه بعد هم یك زن ادیبه ی عالمه ای شد و زنی بود كه همه ی علما و ادبا برای او اهمیت و احترام قائل بودند. ابا عبد الله خیلی این طفل را دوست می داشت. او هم به آقا فوق العاده علاقه مند بود. نوشته اند این بچه به صورت نوحه سرایی جمله هایی گفت كه دلهای همه را كباب كرد. به حالت نوحه سرایی این اسب را مخاطب قرار داده است، می گوید: «یا جَوادَ اَبی هَلْ سُقِیَ اَبی اَمْ قُتِلَ عَطْشاناً؟ » ای اسب پدرم، پدر من وقتی كه رفت تشنه بود، آیا پدر من را سیراب كردند یا با لب تشنه شهید كردند؟ این در چه وقت بود؟ وقتی است كه دیگر أبا عبد اللّه از روی اسب به روی زمین افتاده است. این جنگ با یك تیر شروع شد و با یك تیر خاتمه پیدا كرد. https://eitaa.com/quranpuyan