#امامت_و_رهبری
قسمت سی و پنجم
[پاسخ سؤالی که در قسمت قبل مطرح شد]
💁♂ جواب: مسئلهای که ایشان گفتند یک افرادی هم باشند که در جهت مخالف صحبت کنند، البته برای همه جلسات یک امر مفیدی است. جواب این را من نباید بدهم. من همین قدر اقرار میکنم که کار خوب و مفیدی است.
❓اما مسئله عصمت. معنی عصمت چیست؟ یک وقت هست که انسان این طور فکر میکند که عصمت یعنی اینکه خداوند افراد مخصوصی از بشر را همیشه مراقبت میکند که هر وقت اینها تصمیم میگیرند گناهی را مرتکب شوند، فوراً جلویشان را میگیرد. مسلّم است که عصمت به این معنی نیست و اگر هم باشد، برای کسی کمالی نیست.
🔹اگر کودکی را یک کسی همیشه مراقب باشد و هیچ گاه نگذارد که او کاری را که نباید بکند انجام دهد و مانعش باشد، این، کمالی برای آن کودک شمرده نمیشود.
🔸 ولی یک مطلب دیگر هست که از قرآن استنباط میشود و آن اینکه ما میبینیم که قرآن درباره یوسف صِدّیق در آن تنگنایی که آن زن از او کام طلبی میکرد میگوید: وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ آن زن آهنگ یوسف را کرد وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ [۱] و یوسف هم اگر نبود که دلیل پروردگار مشهودش بود، آهنگ او را میکرد؛ یعنی او هم یک بشر بود، یک جوان بود و غریزه داشت. آن زن به طرف یوسف رفت ولی یوسف به طرف او نرفت، یوسف هم اگر نبود که داشت یک شهودی میکرد، به سوی او میرفت. یوسف به حکم اینکه با ایمان بود و ایمان او یک ایمان کامل و در حد ایمان شهودی بود و بدی و زیان این کار را میدید، همان ایمانی که خدا به یوسف داده بود مانع و نگهدارنده او از این کار بود.
🔺 هر فردی از افراد ما بدون آنکه یک قوه ای به زور جلوی ما را گرفته باشد، از بعضی لغزشها و گناهها معصوم هستیم به خاطر کمال ایمانی که ما به خطر آن گناهان داریم. مثلًا خود را از بالای پشت بام یک ساختمان چهار طبقه پرت کردن یا خود را داخل آتش انداختن یک گناه است اما ما این گناه را هرگز مرتکب نمیشویم چون خطر و زیان آن برای ما ثابت و مجسّم است. میدانیم دست به برق گرفتن همان و جان تسلیم کردن همان. فقط وقتی این گناه را مرتکب میشویم که از آن خطر چشم پوشیده باشیم. ولی یک بچه دست به آتش میزند؛ چرا؟ چون خطر این گناه آنچنان که برای ما مسجّل است برای او مسجّل نیست.
🔻یک نفر آدم عادل، ملکه تقوا دارد و به همین جهت بسیاری از گناهان را اصلًا انجام نمیدهد. همان ملکه به او در این حد عصمت میدهد.
▪️ بنابراین عصمت از گناه بستگی دارد به درجه ایمان انسان به گناه بودن آن گناه و خطر بودن آن خطر. ما گناهان را تعبّداً پذیرفته ایم که گناه است یعنی میگوییم چون اسلام گفته است شراب نخور ما نمیخوریم، گفته قمار نکن نمیکنیم. کم و بیش هم میدانیم که بد است اما آنچنان که خطر «خود را در آتش انداختن» برایمان مجسم است، خطر این گناهان برای ما مجسم نیست. اگر ما همان اندازه که به آن خطر ایمان داریم به خطر این گناهان نیز ایمان میداشتیم، ما هم از این گناهان معصوم بودیم.
▫️ پس عصمت از گناه یعنی نهایت و کمال ایمان. آن کسی که میگوید: لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یقیناً [۲] (اگر پرده هم بر افتد بر یقین من افزوده نمیشود) قطعاً معصوم از گناه است. او در این سوی پرده هم پشت پرده را مجسم میبیند؛ یعنی مثلًا او حس میکند که با یک دشنام دادن در واقع عقربی برای جان خود آفریده، و به همین دلیل چنین کاری نمیکند. در اینکه قرآن نیز از ایمانهایی در این درجه یاد میکند شک نیست.
🌴 و لهذا عصمت، نسبی است یعنی مراتب و درجات دارد. معصومین نسبت به آن چیزهایی که برای ما گناه است و گاهی مرتکب میشویم و گاهی اجتناب میکنیم، معصوم هستند و هرگز گناه نمیکنند ولی آنها هم مراحل و مراتبی دارند و نیز همه مثل همدیگر نیستند. در بعضی از مراحل و مراتب، آنها مثل ما هستند در این مرحله. همان طور که ما نسبت به گناهان عصمت نداریم، آنها [در آن مراحل و مراتب] عصمت ندارند. از آن چیزی که ما آنها را گناه میشماریم آنها معصوم هستند ولی چیزهایی برای آنها گناه است که برای ما حسنه است چون ما [به آن درجه] نرسیدهایم.
🌳مثلًا اگر یک شاگرد کلاس پنجم یک مسئله کلاس ششم را حل کند برای او فضیلت است و جایزه دارد اما اگر همان مسئله را شاگرد کلاس نهم حل کند چیزی برایش شمرده نمیشود و ارزشی ندارد. چیزهایی که برای ما حسنات است، برای آنها گناه است.
ادامه در صفحهی دوم 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
🌲ین است که ما میبینیم قرآن در عین حال به انبیا نسبت عصیان میدهد: وَ عَصی آدَمُ رَبَّهُ [۳]، یا به پیغمبر صلی الله علیه و آله میگوید: لِیغْفِرَ لَک اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِک وَ ما تَأَخَّرَ [۴].
🎄 اینها میرساند که عصمت یک امر نسبی است، او در حد خودش و ما در حد خودمان. پس ماهیت عصمت از گناه، برمیگردد به درجه و کمال ایمان. انسان در هر درجهای از ایمان باشد، نسبت به آن موضوعی که نهایت و کمال ایمان را به آن دارد یعنی در مرحله لَوْلا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ است، قهراً عصمت دارد؛ نه اینکه شخص معصوم هم مثل ماست، هی میخواهد به طرف معصیت برود، ولی مأموری که خدا فرستاده دستش را میگیرد و مانع میشود.
🌵 اگر این طور باشد هیچ فرقی بین بنده و امیرالمؤمنین نیست چون هم من به طرف گناه میروم و هم او، منتها برای او یک مأمور فرستاده اند که مانع میشود ولی برای من مأمور نفرستاده اند. اگر مأمور خارجی مانع گناه کردن انسان شود که هنر نشد. مثل این است که شخصی دزدی میکند و من دزدی نمیکنم ولی من که دزدی نمیکنم به خاطر این است که همیشه پاسبانی همراه من است. در این صورت من هم مثل او دزد هستم با این تفاوت که او دزدی است که پاسبان جلویش را نگرفته و من دزدی هستم که پاسبان جلویم را گرفته. این، هنری نیست.
🍃عمده در مسئله عصمت، عصمت از گناه است. عصمت از خطا مسئله دیگری است که آن نیز دوگونه است. یکی مسئله خطای در تبلیغ احکام است که بگوییم پیغمبر احکام را برای ما بیان کرده است ولی شاید اشتباه کرده، شاید خدا به گونهای به او وحی کرده و او اشتباهاً به گونهای دیگر گفته همان طور که ما اشتباه میکنیم؛ به ما میگویند برو این پیغام را برسان، بعد ما میرویم عوضی میگوییم. یعنی اصلًا اعتمادی به گفته پیغمبر نیست از باب اینکه ممکن است اشتباه کرده باشد. قطعاً چنین چیزی نیست.
🎋 اما در سایر مسائل. در اینجا آقای مهندس کتیرایی خیلی سرعت قضاوت نشان دادند و به امیرالمؤمنین ظلم کردند و واقعاً ظلم فاحشی بود. شما چطور به این سرعت قضاوت کردید که اگر
شما به جای امیرالمؤمنین بودید، عبدالله بن عباس را انتخاب نمیکردید و...؟
🪴در این گونه مسائل تاریخی قضاوتهای ظنّی مانعی ندارد. انسان درباره شخصی قضاوت میکند که من فکر میکنم اگر فلان کس در پانصد سال پیش به جای آن کار این کار را میکرد بهتر بود. کسی میگوید قطعاً؟
میگوید من این طور فکر میکنم. این، مانعی ندارد. ولی در این گونه مسائل قضاوت قطعی کردن حتی نه نسبت به امیرالمؤمنین، نسبت به افراد دیگر هم صحیح نیست.
🎍 او حاضر در وقایع و مسائل بوده و عبدالله بن عباس را از ما و شما بهتر میشناخته و اصحاب دیگرش را هم از ما و شما خیلی بهتر میشناخته است. آن وقت ما این طور قضاوت کنیم که اگر حضرت به جای عبدالله بن عباس کس دیگری را انتخاب میکرد، او آن کار را بهتر انجام میداد، و او را انتخاب نکرد. این، سرعت در قضاوت در این گونه مسائل است. بعلاوه شما خودتان در بیاناتتان- که ما همیشه استفاده کردهایم- همواره این مطلب را گفتهاید که علی علیه السلام یک سیاست خاصی داشت و نمیخواست و نمیبایست یک ذره از آن سیاست تخلف کند، و در این سیاست همراه نداشت، خودش هم همیشه میگفت فرد ندارم.
🍀 همین عبدالله بن عباس و دیگران دائماً میآمدند علی علیه السلام را توصیه میکردند به انعطاف یعنی همان چیزی که امروز به آن سیاست میگویند. شما بیایید به من ثابت کنید که علی علیه السلام یک کادر کافی داشت و در آن کادر کافی- العیاذ بالله- اشتباه کرد. من که نمیتوانم ثابت کنم که یک کادر کافی داشت.
☘من همین قدر میدانم که علی علیه السلام که پیغمبر او را برای خلافت تعیین کرده و خودش این همه فریاد میکشد راجع به اینکه خلافت را ربودند، وقتی بعد از زمان عثمان به سراغش میآیند که با او بیعت کنند، عقب میکشد و میگوید: دَعونی وَ الْتَمِسوا غَیری فَانّا مُسْتَقْبِلونَ امْراً لَهُ وُجوهٌ وَ الْوانٌ... وَ انَّ الْآفاقَ قَدْ اغامَتْ وَ الْمَحَجَّةَ قَدْ تَنَکرَتْ [۵] زمینه و اوضاع، دیگر خراب شد و خلاصه نمیشود کار کرد، یعنی من فرد ندارم، افراد را از دست دادهام، من ندارم آدمی که بتوانم [به کمک او اوضاع جامعه را] اصلاح کنم. همچنین میگوید: لَوْلا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ... [۶] بر من دیگر حجت تمام شده، من در مقابل تاریخ عذری ندارم، تاریخ این حرف را از من نمیپذیرد، میگویند علی فرصت را از دست داد. من با اینکه این فرصت، فرصت نیست، ولی برای اینکه تاریخ نگوید فرصت خوبی بود و از دست داد، قبول میکنم.
بنابراین او خودش مدعی است که [کادر کافی] نیست و الآن وقت خلافت من نیست.
ادامه در صفحهی سوم👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
💁♂ درباره هرکسی انسان تردید کند، درباره خود علی علیه السلام تاریخ هم تردید نمیکند که او خودش را احقّ به خلافت میدانست از دیگران. سنّیها هم این را قبول دارند که علی علیه السلام خودش را احقّ به خلافت میدانست از ابوبکر و عمر و... آن وقت چطور علی علیه السلام که خودش را احقّ به خلافت میدانست از ابوبکر و عمر، بعد از عثمان که برای خلافت به سراغش میروند، عقب مینشیند و میگوید من اگر بعد از این هم برایتان مشاور باشم بهتر از این است که امیر باشم. بنابراین چنین افرادی نداشته؛ حالا به چه علل و عواملی، بحث دیگری است.
🌿 اما مسئله وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ. اولًا ایشان فرمودند: «زکات به انگشتر تعلق نمیگیرد.» اصلًا به طور کلی انفاقِ کار خیر را زکات میگویند. این زکات اصطلاحی که امروز به کار میرود، در عرف فقها عَلَم شده است برای زکات واجب، و الّا در قرآن این طور نیست که هرجا دارد: یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ مقصود همین زکات واجب است. زکات یعنی صاف کردن مال، پاک کردن مال و حتی پاک کردن روح و نفس. قرآن به طور کلی انفاق مالی را زکات مال یا زکات روح و یا زکات نفس میگوید؛ کما اینکه کلمه صدقه هم همین طور است.
🌷 امروز صدقه مفهوم خاصی دارد، مثلًا میگوییم صدقه سَری. قرآن هر کار خیری را میگوید صدقه. اگر شما یک بیمارستان بسازید یا یک کتاب تألیف کنید که خیر آن به مردم میرسد، از نظر قرآن صدقه است (صَدَقَةٌ جارِیةٌ) و لهذا کسانی از اهل تسنن هم که خواسته اند به مفهومی که از این آیه برداشت شده ایراد بگیرند، به این کلمه اش ایراد نگرفتهاند که زکات به انگشتر تعلق نمیگیرد، چون آنها وارد به ادبیات عرب هستند و میدانند که زکات اختصاص به زکات واجب ندارد.
❓و اما این مسئله که چرا در حال رکوع اینچنین شد؟
این ایراد را افرادی از قدما مثل فخر رازی گرفتهاند که علی علیه السلام همیشه در حال نماز آنچنان از خود بیخود بود که توجه به اطراف پیدا نمیکرد؛ چگونه شما میگویید که در حال نماز این طور شد؟ جواب این است که اولًا اینکه علی علیه السلام در نماز از خود بیخود میشد، یک حقیقتی است اما این جور نیست که همه حالات اولیای الهی، همیشه مثل همدیگر بوده است.
☀️خود پیغمبر اکرم هر دو حال برایش نقل شده؛ گاهی در حال نماز یک حالت جذبهای پیدا میکرد که اصلًا طاقت نمیآورد که اذان تمام شود، میگفت:
ارِحْنا یا بِلالُ! زود [باش] که شروع کنیم به نماز. گاهی هم در حال نماز بود، سر به سجده میگذاشت، امام حسن یا امام حسین یا نوه دیگرش میآمد روی شانهاش سوار میشد و حضرت با آرامش صبر میکرد که این بچه نیفتد، سجده اش را طول میداد تا اینکه او بلند شود. یک دفعه پیغمبر اکرم به نماز ایستاده بود؛ جلوی محل نماز گویا کسی آب دهان انداخته بود.
🌻 پیغمبر صلی الله علیه و آله یک قدم به جلو برداشت و با پایش روی آن را پوشاند و بعد برگشت، که فقها از این [واقعه] مسائلی را در باب نماز استخراج کردهاند. سید بحرالعلوم میگوید:
وَ مَشْی خَیرِ الْخَلْقِ بِابْنِ طابٍ
یفْتَحُ مِنْهُ اکثَرُ الْابْوابِ
🌾یعنی: اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله در حال نماز دو قدم جلو رفت، آن کار را کرد و برگشت، خیلی مسائل را حل میکند که در باب نماز چه مقدار عمل خارج جایز است یا جایز نیست و خیلی چیزهای دیگر. بنابراین حالات مختلفی بوده است.
🍂مطلب دیگری که عرفانی است این است: آنها که روی مذاقهای عرفانی سخن میگویند معتقدند که اگر انجذاب خیلی کامل شد، در آن، حالت برگشت است یعنی شخص در عین اینکه مشغول به خدا هست، مشغول به ماوراء هم هست. آنها این طور میگویند و من هم این حرف را قبول دارم ولی در این جلسه شاید خیلی قابل قبول نیست که ما بخواهیم عرض بکنیم. مثل مسئله خلع بدن است.
🌼فرادی که تازه به این مرحله میرسند، یک لحظهای، دو لحظهای، یک ساعتی خلع بدن میکنند. بعضی افراد در همه احوال در حال خلع بدناند (البته من معتقد هستم و دیدهام)؛ مثلًا الآن با ما و شما نشستهاند و در حال خلع بدن هستند.
🌸 به نظر آنها آن حالتی که در وقت نماز تیر را از بدنش بیرون بکشند و متوجه نشود، ناقصتر از آن حالتی است که در حال نماز توجه به حال فقیر دارد، نه اینکه در اینجا از خدا غافل است و به فقیر توجه کرده، بلکه آنچنان توجه به خدایش کامل است که در آن حال تمام عالم را میبیند. بنابراین با این قرائن نمیشود اینها را رد کرد.
ادامه دارد . . .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
۱.یوسف/۲۴
۲.سفینه البحار،ج۲/ص۷۳۴(از علی علیه السلام )
۳.طه/۱۲۱
۴.فتح/۲
۵.نهج البلاغه، خطبه۹۱
۶.نهج البلاغه، خطبه۳
📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚀در انتقام و پاسخ به تجاوزات مکرر رژیم کودک کش صهیونیستی از جمله شهید کردن میهمان(اسماعیل هنیه) در کشور خودمان،
دیشب نیروهای سپاه پاسداران پادگانهای نظامی واقع در تل آویو را موشک باران کردند!
🙏 اللّهُمَّ انصُرِ الإسلَامَ وَ أهلَهُ
وَ اخذُلِ الکُفرَ وَ أهلَهُ.
أللّهُمَّ انصُر جُیُوشَ المُسلِمِینَ.
أللّهُمَّ ارحَم زَعِیمَ المُسلِمِینَ.
أللّهُمَّ أیِّد وَ سَدِّد قَائِدَ المُسلِمِینَ.
أللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.
اللّهُمَّ عَجَّل لِوَلیِّکَ الفَرَجَ
وَ العَافِیةَ وَ النَّصرَ
وَ اجعَلنَا مِن أعوَانِهِ وَ أنصَارِهِ وَ شِیعَتِهِ.
بِمَنِّکَ وَ جُودِکَ و کَرَمِکَ
یَا أرحَمَ الرَّاحِمِینَ.
برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنیم🙋♂
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#امامت_و_رهبری
قسمت سی و ششم
امامت از دیدگاه ائمه اطهار علیهم السلام
💁♂ بحث امروز ما آخرین بحث ماست درباره مسائل کلی امامت. از این پس اگر بحثهایی بخواهیم بکنیم همه آنها جنبه نقلی خواهد داشت، مثل اینکه احادیثی را که از پیغمبر اکرم راجع به امیرالمؤمنین رسیده است یا امیرالمؤمنین درباره امامان بعد از خودشان و همچنین حضرت رسول درباره آن امامان فرمودهاند و اینکه هر امامی چگونه بر امام بعد از خودش تصریح کرده است، یک یک بررسی کنیم که اینها بیشتر جنبه نقلی و تعیینی و تنصیصی پیدا میکند.
🌱 بحث امروز ما بحثی است که یک مقدارش را شاید در لابلای عرایض جلسات پیش هم گفتهایم ولی چون مربوط به روح مسئله امامت است، من امروز با استناد به گفتار ائمه علیهم السلام در این زمینه بحث میکنم و قسمتی از کتابُ الحجّه کافی را برای شما میخوانم.
〰 مکرر عرض کردم که مسئله امامت به آن معنی که در میان شیعه یا لااقل در زبان ائمه شیعه مطرح است، غیر از امامت به معنایی است که در زبان اهل تسنن مطرح است، و غیر از مسئله حکومت است که در عصر ما زیاد مطرح است. مسئله امامت اساساً مسئلهای است تالی تِلْوِ نبوت ولی نه به این معنی که مقامش از هر نبوتی پایینتر است، بلکه مقصود این است که چیزی است شبیه نبوت که انبیای بزرگ این را هم داشتهاند یعنی نبوت را با امامت توأم داشتهاند؛ یک چنین حالت معنوی است. تکیه گاه سخن ائمه در این زمینه مسئله انسان است به طور کلی. ما اول باید درباره تصور خودمان درباره انسان تجدیدنظری بکنیم تا این مطلب روشن شود.
انسان چگونه موجودی است؟
🫂میدانید درباره انسان که اساساً انسان چگونه موجودی است، دو نوع نظر است؛ یکی اینکه انسان نیز مانند همه جانداران دیگر یک موجود صد درصد- به اصطلاح- خاکی است یعنی مادی است ولی موجود مادیای که در مسیر تحولات مادی، آن حداکثری که یک ماده میتوانسته است متکامل شود، تکامل پیدا کرده است. حیات، چه در گیاهان و چه در درجه عالیترش حیوانات و چه در درجه عالیتر از آن انسانها، خود یک تجلّی و پرتوی است از تکاملاتی که ماده در مسیر خودش تدریجاً پیدا کرده است؛ یعنی عنصر دیگری غیر از عناصر مادی در بافتمان وجود این موجود دخالت ندارد. (اینکه «عنصر» میگوییم، به خاطر این است که تعبیر دیگری نداریم.)
💐هر شگفتی که در این موجود هست، از همین بافت مادی او سرچشمه میگیرد. قهراً روی این حساب باید اولین انسان و اولین انسانهایی که در دنیا آمدهاند، پایینترین انسانها باشند و هرچه که انسان رو به جلو آمده است متکاملتر شده باشد، خواه اولین انسان را به شکل تصور قدما در نظر بگیریم که مستقیماً از خاک آفریده شد، یا به شکلی که بعضی از آقایان امروز پیش کشیده اند- و خودش یک فرضیهای است و از نظر فرضیه بودن قابل توجه است- که انسان، انتخاب شده از یک موجودات پستتر از خودش و تحول یافته طبقه پایینتری است و ریشهاش به خاک منتهی میشود نه اینکه اولین انسان مستقیماً از خاک آفریده شده.
ادامه دارد . . .
📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
🔴 اطلاعیه
🔷 با اذن رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ادام الله ظله الشریف
مؤمنین مجازند علاوه بر کمکهای اهدایی، نصف سهم مبارک امام علیه السلام _ یک چهارم خمس _ را برای کمک به مردم مظلوم جنوب لبنان وجبههٔ مقاومت پرداخت کنند.
🆔 @resale_ahkam
#امامت_و_رهبری
قسمت سی و هفتم
اولین انسان در قرآن
💁♂ اما از نظر معتقَدات اسلامی و قرآنی و بلکه همه مذاهب، آن اولین انسان موجودی است که از بسیاری از انسانهای بعد از خودش حتی از انسانهای امروز متکاملتر است یعنی از اوّلی که این انسان پا به عرصه عالم گذاشته است، به عنوان خلیفةالله و به عبارت دیگر در حد یک پیغمبر به وجود آمده و این در منطق دین نکته قابل توجهی است که چرا اولین انسانی که در دنیا به وجود آمد، به صورت یک حجت خدا و پیغمبر به وجود آمد در صورتی که به نظر میرسد که روی مسیر عادی تکاملی باید انسانها بیایند و پس از آنکه به مراحل عالی ترقی نائل شدند، یکی از آنها به مرحله نبوت و پیغمبری برسد نه اینکه اولین انسان خودش پیغمبر باشد.
☀️ قرآن برای آن اولین انسان مقام بسیار شامخی قائل است:
وَ إِذْ قالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَتَجْعَلُ فِیها مَنْ یفْسِدُ فِیها وَ یسْفِک الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَ نُقَدِّسُ لَک قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ. وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ [۱].
🔹خلاصه، اولین انسانی که به وجود میآید فرشتگان را به شگفت وا میدارد. چه سرّی و چه رازی در کار است؟ درباره اولین انسان تعبیر «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» [۲] به کار رفته (از روح خود چیزی در او دمیدم). این نشان میدهد که در بافتمان وجود این موجود غیر از عناصر مادی یک عنصر عِلوی دخالت دارد که با تعبیر «دمیدم از روح خودم» بیان شده است یعنی یک چیز اختصاصی مِن عنداللّهی در ساختمان این موجود دخالت کرد. به علاوه چرا تعبیر «خلیفةالله» دارد:إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً خلیفه برای خودم.
🔸 بنابراین در قرآن یک چنین برداشت عظیمی برای انسان هست که اولین انسانی که پا در این عالم میگذارد، به عنوان حجت خدا، پیغمبر خدا و موجودی که با عالم غیب پیوستگی و ارتباط دارد پا میگذارد.
🔺 تکیهگاه کلام ائمه ما روی همین اصالت انسان است به این معنا که اولین انسانی که روی زمین آمده است، از آن سنخ بوده و آخرین انسانی هم که روی زمین باشد از همین تیپ خواهد بود و هیچ گاه جهان انسانیت از موجودی که حامل روحِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً باشد خالی نیست.
🔻 (اصلًا محور مسئله این است.) سایر انسانها کأنه موجوداتی هستند فرع بر وجود چنین انسانی، و اگر چنین انسانی نباشد انسانهای دیگر هم هرگز نخواهند بود.
▪️اینچنین انسانی را «حجت خدا» تعبیر میکنند: اللهُمَّ بَلی لاتَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّة.
▫️ این جمله در نهجالبلاغه است [۳] و در کتب زیادی نقل شده است. من این مطلب را از مرحوم آقای بروجردی شنیدم ولی یادم نیست که در جای دیگری هم دیدهام یا نه، یعنی دنبالش نبودهام؛ ایشان میفرمود این جمله از آن جملههایی است که حضرت در بصره بیان کردهاند و شیعه و سنی به طور متواتر آن را نقل کردهاند.
🌱 این جمله دنبال حدیث معروف کمیل است که کمیل گفت روزی علی علیه السلام دست مرا گرفت و با خودش برد تا از شهر خارج شدیم و به محلی به نام جَبّان رسیدیم. همینکه از شهر خارج شدیم و خلوت شد فَتَنَفَّسَ الصُّعَداءَ نفس عمیقی کشید، آهی کشید و بعد فرمود: یا کمَیلُ! انَّ هذِهِ الْقُلوبَ اوْعِیةٌ فَخَیرُها اوْعاها، فَاحْفَظْ عَنّی ما اقولُ لَک دلهای فرزندان آدم به منزله ظرفها هستند و بهترین ظرفها آن است که بهتر میتواند نگه دارد یعنی سوراخ نداشته باشد، هرچه به تو میگویم ضبط کن.
3⃣ ابتدا آن تقسیم معروف را ذکر کرد: النّاسُ ثَلاثَةٌ فَعالِمٌ رَبّانِی وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ وَ هَمَجٌ رَعاعٌ مردم سه دستهاند: یک دسته علمای ربّانی هستند. (البته در اصطلاح حضرت علی عالم ربّانی غیر از عالم ربّانیای است که ما به هرکسی تعارف میکنیم؛ یعنی یک عالم واقعاً و صددرصد الوهی و خالص برای خدا که شاید این تعبیر جز بر پیغمبران و ائمه صادق نیست.) وَ مُتَعَلِّمٌ عَلی سَبیلِ نَجاةٍ (چون آن عالم را در مقابل این متعلم گرفته، مقصود عالمی است که از بشری تعلم نمیکند.)
🍃دسته دوم متعلمان هستند، شاگردان آنها هستند، کسانی که از آنها استفاده میکنند. دسته سوم مردمان هَمَجٌ رَعاعٌ هستند که لَمْ یسْتَضیئوا بِنورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یلْجَأوا الی رُکنٍ وَثیقٍ از نور علم پرتوی نگرفتهاند و به پایگاه محکمی هم تکیه ندارند.
☀️بعد شروع کرد از اهل زمان شکایت کردن؛ فرمود من علوم زیادی دارم ولی فردی که صلاحیت [دریافت آن را] داشته باشد پیدا نمیکنم. دسته بندی کرد، فرمود هستند افرادی که زیرکند اما زیرکهایی که هرچه یاد بگیرند میخواهند به نفع خودشان به کار برند،
ادامه در صفحهی دوم👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
میخواهند دین را به نفع دنیای خودشان استفاده کنند. مجبورم از آنها خودداری کنم.
🍂عده دیگری آدمهای خوبی هستند اما احمقند، دریافت نمیکنند یا عوضی دریافت میکنند. تا اینجا تقریباً سخن حضرت یأسآور است [زیرا به نظر میرسد که] پس کسی پیدا نمیشود. ولی در ذیلش میفرماید: اللهُمَّ بَلی... نه، این طور هم نیست که هیچ کس پیدا نشود، من اکثریت مردم را میگویم [۴]:
اللهُمَّ بَلی لاتَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ امّا ظاهِراً مَشْهوراً وَ امّا خائِفاً مَغْموراً لِئَلّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللهِ وَ بَیناتُهُ وَ کمْ ذا وَ اینَ؟ اوُلئِک- وَ اللهِ- الْاقَلّونَ عَدَداً وَ الْاعْظَمونَ عِندَ اللهِ قَدْراً، یحْفَظُ اللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیناتِهِ حَتّی یودِعوها نُظَرائَهُمْ وَ یزْرَعوها فی قُلوبِ اشْباهِهِمْ، هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ وَ باشَروا رَوْحَ الْیقینِ وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِابْدانٍ ارْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْاعْلی [۵].
🌴 فرمود: آری، زمین هرگز خالی از حجت نیست، حال یا حجت ظاهر در میان مردم و یا حجت مکتوم؛ هست ولی مردم او را نمیبینند، از نظرها پنهان است. به وسیله همان حجتهاست که خداوند دلایل خود را در میان مردم حفظ و نگهداری میکند و آنها هم آنچه را میدانند، این بذرها را در دل اشباه خودشان (که آنها نیز مانند خودشان هستند) میکارند و میروند.
🙅♂ چنین نیست که نکارند و بروند یعنی چنین نیست که من آنچه دارم نگفته بگذارم و بروم. آنگاه راجع به این افراد که از یک مبدأ ملکوتی استفاده میکنند میفرماید: هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ علم بر آنها تهاجم میکند نه آنها بر علم (مقصود این است که علمشان افاضی است)، و آن علمی که به آنها هجوم میآورد بصیرت را به معنای حقیقی به آنها میدهد یعنی در آن علم، اشتباهی، نقصی، خطایی وجود ندارد.
🌳 وَ باشَروا رَوْحَ الْیقینِ و روح یقین را مباشرتاً واجد هستند. مقصود این است که ارتباطشان با عالم دیگر به گونهای است که متصل هستند.
🪴وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ آن چیزهایی که مردمان مترف (یعنی خوگرفتگان به عیش و ناز و نعمت) خیلی سخت میشمارند، برای آنها آسان است.
مثلًا برای مردمانی که به عیش و نعمت و دنیا خو گرفتهاند، یک ساعت مأنوس بودن با خلوت با خدا بسیار سخت است، از هر کار سختی برایشان سختتر است، ولی آنها انسشان به این است.
🎍 وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ آن چیزهایی که نادانان از آنها وحشت میکنند، اینان به آنها مأنوسند.
🍀وَ صَحِبُوا الدُّنْیا بِابْدانٍ ارْواحُها مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْاعْلی با مردم همراهی میکنند با بدنهای خودشان در حالی که در همان وقت روحشان به محلّ اعلی پیوستگی دارد؛ یعنی بدنشان با مردم هست اما روحشان اینجا نیست. مردمی که با اینها محشورند آنها را انسانهایی مثل خودشان میدانند و هیچ فرقی بین خودشان و آنها قائل نیستند ولی نمیدانند که باطن او به جای دیگری وابسته است.
🌺 به هر حال چنین منطقی است و لذا در کافی هم بابی تحت عنوان «باب الحجّة» باز کرده است و میگوید اگر در دنیا دو نفر باقی بمانند یکی از آنها چنین انسانی خواهد بود کما اینکه اولین باری که یک انسان پیدا شد چنین انسانی بود.
🌸 من برای اینکه شما با روح این منطق بیشتر آشنا شوید کتاب الحجّه کافی را آوردم تا قسمتهایی را در این زمینه بخوانم و معنی کنم. سایر مسائل- مثل این که امام باید باشد تا در میان مردم به عدالت حکومت کند یا مرجع اختلافات مردم در امور دینی باشد- همه طفیلی این اصل است نه اینکه امام را به خاطر اینکه در میان مردم حکومت کند باید امام قرار بدهند.
🌼مسئله بالاتر از این حرفهاست. اینها به اصطلاح از فواید استجراری یعنی از فواید تبعی است. از هر حدیثی جملههایی را انتخاب میکنم و برایتان عرض میکنم تا معلوم شود این منطق چه منطقی است.
ادامه دارد . . .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
۱.بقره/۳۰و۳۱
۲.حجر/۲۹
۳.حکمت/۱۳۹
۴.از اینجاست که آقای بروجردی میگفت حضرت آن را در خطبهای در بصره انشاء کردهاند و الّا این در ذیل کلام کمیل هم هست.
۵.نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹
📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
🔺نامه فرزند امام خمینی (ره) به رهبر انقلاب
فرزند امام راحل:
🔹امروز انقلاب با رهبری حضرتعالی پس از ارتحال امام امت، یک درخت تنومند و تفکر شکستناپذیر است و شاهد پیروزیهای روزافزون این انقلاب هستیم.
🔹با همه غصههایی که با شهادت عزیزانی چون حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله داریم، یقین داریم که انقلاب به پشتوانه وحدت همه نیروها و رهبری حضرتعالی مستحکمتر از گذشته، الگوی الهامبخش ملتهای آزادیخواه خواهد ماند.
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#امامت_و_رهبری
قسمت سی و هشتم
روایتی از امام صادق علیه السلام
💁♂ روایتی است مربوط به انبیاء و رسل که یک مرد زندیق [۱] از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: مِنْ اینَ اثْبَتَّ الْانْبِیاءَ وَ الرُّسُلَ؟ تو انبیاء و رسل را به چه دلیل اثبات میکنی؟ امام در پاسخ خود بر مسئله توحید تکیه کرد، فرمود:
☀️ اِنّا لَمّا اثْبَتْنا انَّ لَنا خالِقاً صانِعاً مُتَعالِیاً عَنّا وَ عَنْ جَمیعِ ما خَلَقَ وَ کانَ ذلِک الصّانِعُ حَکیماً مُتَعالِیاً لَمْ یجُزْ انْ یشاهِدَهُ خَلْقُهُ وَ لایلامِسوهُ فَیباشِرَهُمْ وَ یباشِروهُ وَ یحاجَّهُمْ وَ یحاجّوهُ ثَبَتَ انَّ لَهُ سُفَراءَ فی خَلْقِهِ یعَبِّرونَ عَنْهُ الی خَلْقِهِ وَ عِبادِهِ وَ یدُلّونَهُمْ عَلی مَصالِحِهِمْ وَ مَنافِعِهِمْ وَ ما بِهِ بَقاؤُهُمْ وَ فی تَرْکهِ فَناؤُهُمْ فَثَبَتَ الْامِرونَ وَ النّاهونَ عَنِ الْحَکیمِ الْعَلیمِ فی خَلْقِهِ...
🌱خلاصه اینکه ریشه اثبات انبیاء و رسل، خودِ اثبات خداست با صفات و شئونش. وقتی شناختیم که ما خالق و صانعی داریم حکیم و متعالی از ما، یعنی ما نمیتوانیم با حواس و مدارکی که داریم با او در تماس مستقیم باشیم و او را شهود یا لمس کنیم یا با او مُحاجّه و سؤال و جواب کنیم، با توجه به اینکه ما نیازمندیم که او ما را [راهنمایی کند] زیرا فقط او که حکیم است، به مصالح و منافع واقعی ما آگاه است،
2⃣ بنابراین باید یک موجودی که دارای دو جنبه است: از طرفی با خدا در تماس است یعنی میتواند از او وحی تلقی کند، و از طرف دیگر ما میتوانیم با او تماس بگیریم وجود داشته باشد و وجود چنین کسانی لازم و واجب میشود.
🍃 آنگاه درباره این افراد میفرماید: حُکماءَ مُؤَدَّبینَ بِالْحِکمَة خود اینها باید حکیمانی باشند و به حکمت تأدیب شده باشند. مَبْعوثینَ بِها به حکمت مبعوث شده باشند یعنی دعوتشان دعوت حکمت باشد.
🍂 غَیرَ مُشارِکینَ لِلنّاسِ عَلی مُشارَکتِهِمْ لَهُمْ فِی الْخَلْقِ در عین اینکه در خلقت با مردم شریکند، در یک جهاتی باید با مردم شریک نباشند، یک جنبه علاوهای، روح علاوه ای باید در آنها وجود داشته باشد.
🍁مُؤَیدینَ مِنْ عِنْدِ الْحَکیمِ الْعَلیمِ بِالْحِکمَةِ و مؤید از ناحیه او باشند. ثُمَّ ثَبَتَ ذلِک فی کلِّ دَهْرٍ وَ زَمانٍ در تمام ازمنه چنین وسائطی لازم است لِکیلا تَخْلُو الْارْضُ مِنْ حُجَّةٍ یکونُ مَعَهُ عَلَمٌ یدُلُّ عَلی صِدْقِ مَقالَتِهِ وَ جَوازِ عَدالَتِهِ [۲].
زید بن علی و مسئله امامت
👳♂زید بن علی بن الحسین برادر امام باقر مرد صالح و بزرگواری است. ائمه ما او و قیامش را تقدیس کردهاند. در این جهت اختلاف است که آیا زید خودش واقعاً مدعی خلافت برای خودش بود یا اینکه امر به معروف و نهی از منکر میکرد و خودش مدعی خلافت نبود بلکه خلافت را برای امام باقر میخواست. قدر مسلّم این است که ائمه ما او را تقدیس کرده و شهید خواندهاند. در همین کافی هست که: مَضی وَ اللهِ شَهیداً او شهید از دنیا رفت. منتها صحبت این است که آیا خودش مشتبه بود یا نه؟ روایتی که اکنون میخوانیم دلالت میکند بر اینکه خود او مشتبه بود. حالا چطور میشود که چنین آدمی مشتبه باشد، مطلب دیگری است.
👤 مردی است از اصحاب امام باقر علیه السلام که به او ابوجعفر احْوَل میگویند. میگوید زید بن علی در وقتی که مخفی بود دنبال من فرستاد.
👳♂به من گفت آیا اگر یکی از ما خروج و قیام کند تو حاضری همکاری کنی؟
👤 گفتم اگر پدر و برادرت قبول کنند بله، در غیر این صورت نه.
👳♂ گفت من خودم قصد دارم، به برادرم کاری ندارم، آیا حاضری از من حمایت کنی یا نه؟
👤 گفتم نه.
👳♂ گفت چطور؟ آیا تو مضایقه از جانت داری درباره من؟
👤 گفتم: «انَّما هِی نَفْسٌ واحِدَةٌ فَانْ کانَ لِلَّهِ فِی الْارْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْک ناجٍ وَ الْخارِجُ مَعَک هالِک وَ انْ لاتَکنْ لِلَّهِ حُجّةٌ فِی الْارْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْک وَ الْخارِجُ مَعَک سَواءٌ»
من یک جان بیشتر ندارم. تو هم که مدعی نیستی که حجت خدا باشی. اگر حجت خدا غیر از تو باشد، کسی که با تو خارج بشود خودش را هدر داده بلکه هلاک شده است و اگر حجتی در روی زمین نباشد، من چه با تو قیام کنم و چه قیام نکنم هر دو علی السویه است.
ادامه در صفحهی دوم 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
او میدانست که منظور زید چیست. مطابق این حدیث میخواهد بگوید امروز در روی زمین حجتی هست و آن حجت برادر توست و تو نیستی.
👳♂خلاصه سخن زید این است که چطور تو این مطلب را فهمیدی و من که پسر پدرم هستم نفهمیدم و پدرم به من نگفت؟ آیا پدرم مرا دوست نداشت؟ والله پدرم این قدر مرا دوست داشت که من را در کودکی کنار خودش بر سر سفره مینشاند و اگر لقمهای داغ بود برای اینکه دهانم نسوزد آن را سرد میکرد و بعد به دهان من میگذاشت.
پدری که این مقدار به من علاقه داشت که از اینکه بدنم با یک لقمه داغ بسوزد مضایقه داشت، آیا از اینکه مطلبی را که تو فهمیدی به من بگوید تا من بر آتش جهنم نسوزم مضایقه کرد؟
👤 [ابوجعفر احْوَل] جواب داد به خاطر همین که تو در آتش جهنم نسوزی به تو نگفت، چون تو را خیلی دوست داشت به تو نگفت زیرا میدانست اگر بگوید تو امتناع میکنی و آن وقت جهنمی میشوی.
نخواست به تو بگوید برای اینکه سرکشی روح تو را میشناخت، خواست تو در حال جهالت بمانی که لااقل حالت عناد نداشته باشی. اما این مطلب را به من گفت برای اینکه اگر قبول کردم نجات پیدا کنم و اگرنه، نه، و گفت و من هم قبول کردم.
👤 بعد میگوید گفتم: «انْتُمْ افْضَلُ امِ الْانْبِیاءُ» شما بالاترید یا انبیاء؟
👳♂ جواب داد: انبیاء.
👤 قُلْتُ یقولُ یعْقوبُ لِیوسُفَ: یا بُنَی لا تَقْصُصْ رُؤْیاک عَلی إِخْوَتِک فَیکیدُوا لَک کیداً گفتم یعقوب که پیغمبر است به یوسف که پیغمبر است و جانشین او میگوید خوابت را به برادرانت نگو. آیا این برای دشمنی با برادران بود یا برای دوستی آنها و نیز دوستی یوسف، چون او برادران را میشناخت که اگر بفهمند یوسف به چنین مقامی میرسد از حالا کمر دشمنیاش را میبندند. داستان پدر و برادرت با تو داستان یعقوب است با یوسف و برادرانش.
🔹 به اینجا که رسید، زید دیگر نتوانست جواب بدهد. راه را بر زید بکلی بست.
👳♂ آنگاه زید به او گفت: «اما وَ اللهِ لَئِنْ قُلْتَ ذلِک» حالا که تو این حرف را میزنی، پس من هم این حرف را به تو بگویم: «لَقَدْ حَدَّثَنی صاحِبُک بِالْمَدینَةِ» صاحب تو (صاحب یعنی همراه. در اینجا مقصود امام است: امام تو، یعنی برادرم امام باقر علیه السلام) در مدینه به من گفت: «انّی اقْتَلُ وَ اصْلَبُ بِالْکناسَةِ» که تو کشته میشوی و در کناسه کوفه به دار کشیده خواهی شد. «وَ انَّ عِنْدَهُ لَصَحیفَةً فیها قَتْلی وَ صَلْبی» [۳] و او گفت که در یک کتابی که نزد اوست کشته شدن و به دار کشیده شدن من هست.
🔸در اینجا زید کأنه صفحه دیگری را بر ابوجعفر میخواند زیرا یکمرتبه منطق عوض میشود و نظر دوم را تأیید میکند. پس اول که آن حرفها را به ابوجعفر میگفت، خودش را به آن در میزد، بعد که دید ابوجعفر این قدر در امامت رسوخ دارد با خود گفت پس به او بگویم که من هم از این مطلب غافل نیستم، اشتباه نکن من هم میدانم و اعتراف دارم، و آخر جمله برمیگردد به این مطلب که من با علم و عمد میروم و با دستور برادرم میروم.
👤تا آنجا که [ابوجعفر] میگوید یک سالی به مکه رفتم و در آنجا این داستان را برای حضرت صادق نقل کردم و حضرت هم نظریات مرا تأیید کرد.
ادامه دارد . . .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
۱.کلمه «زندیق» عنوان فحش ندارد مثل امروز که ما به هرکس بخواهیم فحش بدهیم میگوییم «زندیق». در آن زمان عدهای به این نام معروف بودند و از نظر خودشان این نام فحش نبوده. مثل کلمه «ماتریالیست» در عصر ما. البته کسی که موحد است از این کلمه برای خودش خوشش نمیآید ولی آن کسی که ماتریالیست است، به این کلمه افتخار هم میکند. راجع به اینکه ریشه کلمه «زندیق» چیست خیلی حرفها زدهاند و بیشتر نظرشان این است که زنادقه مانوی بودند و در اوایل قرن دوم ظهور کردند که قرن امام صادق است. بسیاری از اروپاییها و غیر آنان برای کشف ریشه زنادقه در اسلام بحثها کردهاند و بیشتر نظرشان این است که اینها همان مانویها بودهاند. البته کیش مانی کیش ضد خدایی نیست بلکه مانی خودش ادعای پیغمبری داشت، البته توحیدی نبود، ثنوی بود. مانی از زردشت ثنویتر بوده است و بسیاری احتمال میدهند که زردشت خودش موحد بوده، لااقل توحید ذاتی را قائل بوده است گو اینکه توحید در خالقیت را در کلمات او نمیشود اثبات کرد. ولی به هرحال او یک مبدأ ازلی برای کل عالم قائل بوده است. اما مانی قطعاً ثنوی بوده و خود را از طرف خدای خیر پیغمبر میدانست. ولی مانویهایی که بعد ظهور کردند به طبیعیگری و مادیگری گرایش پیدا کردند و اساساً به هیچ چیز اعتقاد نداشتند.
۲.کافی،ج۱/ص۲۳۶و۲۳۷(کتاب الحجّه)
۳.همان،ص۲۴۴و۲۴۵
📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✴️رهبر انقلاب؛ هماکنون در خطبههای نماز جمعه: در انجام وظیفه نه تعلل میکنیم و نه شتاب زده میشویم.
🔹 کار نیروهای مسلح ما یک اقدام کاملا مشروع و قانونی بود
🔹جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد با قدرت و صلابت انجام خواهد داد
🔹آنچه که منطقی است بنا به تصمیمگیری مسؤولان امنیتی و سیاسی در زمان خود انجام خواهد شد.
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
🗓 روز نیروی انتظامی را بر همه زحمتکشان عرصه نظم و امنیت تبریک عرض مینماییم.
خدا قوت🙋♂
سایه با برکت و آرامبخشتان مستدام باد🙏
🌷🌱💐🌱🌷
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#امامت_و_رهبری
قسمت سی و نهم
دو حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام
💁♂ حدیث دیگر اینکه امام صادق فرمود: انَّ الْارْضَ لاتَخْلو الّا وَ فیها امامٌ [۱] زمین هیچگاه خالی از امام باقی نمیماند. [و نیز از آن حضرت است که:] لَوْ بَقِی اثْنانِ لَکانَ احَدُهُمَا الْحُجَّةَ عَلی صاحِبِهِ [۲] اگر دو نفر در روی زمین باقی بمانند یکی از اینها باید حجت در روی زمین باشد، غیر از این نیست.
روایتی از حضرت رضا علیه السلام
🫂 در این زمینه ما احادیث زیادی داریم. روایت مفصلی است مربوط به حضرت رضا علیه السلام که مردی به نام عبدالعزیز بن مسلم میگوید: «کنّا مَعَ الرِّضا عَلَیهِ السَّلامُ بِمَرْوٍ فَاجْتَمَعْنا فِی الْجامِعِ یوْمَ الْجُمُعَةِ فی بَدْءِ مَقْدَمِنا» ما با امام رضا علیه السلام در مرو بودیم در سفری که حضرت در جریان ولایتعهدی به خراسان میرفتند.
🗓 در یک روز جمعه در مسجد جامع بودیم و امام حضور نداشت.
مردم جمع بودند و مسئله امامت مطرح بود و صحبت میکردند. بعد من رفتم خدمت حضرت رضا و صحبتها را نقل کردم. امام تبسمی مسخرهآمیز کرد که اینها اصلًا چه میفهمند؟! اصلًا نمیفهمند موضوع چیست.
🌱بعد فرمود: جَهِلَ الْقَوْمُ وَ خُدِعوا عَنْ آرائِهِمْ اینها جاهلند و در آراء و عقایدشان فریب خوردهاند. خداوند پیغمبر خود را نبرد مگر آنکه دین خودش را تکمیل کرد و قرآن را نازل کرد که در آن بیان هر چیزی هست از حلال و حرام و حدود و احکام و جمیع آنچه که مردم در
راه دین به آن احتیاج دارند، و بعد فرمود: ما فَرَّطْنا فِی الْکتابِ مِنْ شَیءٍ [۳] ما در این کتاب هیچ چیزی را کوتاهی نکردیم یعنی همه را گفتیم (لااقل مقصود دستورات حرام و حلال و تکالیف مردم است.
🏝در حجّةالوداع هم پیغمبر در آخر عمرش این آیه را خواند: الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دِیناً). بعد حضرت رضا علیه السلام فرمود: وَ امْرُ الْامامَةِ مِنْ تَمامِ الدّینِ امر امامت جزء متمّمات دین است وَ لَمْ یمْضِ حَتّی بَیَّنَ لِامَّتِهِ مَعالِمَ دینِهِمْ و پیغمبر نرفت مگر اینکه نشانه های دین را برای مردم بیان کرد و راهشان را روشن نمود وَ اقامَ لَهُمْ عَلِیاً عَلَماً.
💁♂ خلاصه اینکه قرآن در کمال صراحت میگوید ما چیزی را فروگذار نکردیم. حال آیا جزئیات را هم فروگذار نکرده؛ یا نه، فقط کلیات و اصول و آنچه را که مردم بدان احتیاج دارند گفته است؟
1⃣ یکی از آنها این است که قرآن انسانی را [برای بعد از پیغمبر] معرفی کرد که آنچه در تفسیر قرآن و توضیح معانی قرآن و تشریح کلیات قرآن هست نه از روی اجتهاد و رأی که بعضی از آنها درست باشد و برخی خطا، [بلکه به وسیله علم الهی میداند و] آن حقیقت اسلام نزد او هست. پس اینکه میگوید ما همه چیز را بیان کردیم یعنی دیگر چیزی باقی نماند؛ کلیات را گفتیم، جزئیات را هم بیان کردیم و گذاشتیم نزد کسی که بداند. همیشه کسی که اسلام را میداند در میان مردم هست. مَنْ زَعَمَ انَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یکمِلْ دینَهُ فَقَدْ رَدَّ کتابَ اللهِ اگر کسی بگوید خدا دینش را کامل نکرده بر ضد قرآن سخن گفته و کسی هم که کتاب خدا را رد کند کافر است.
❓وَ هَلْ یعْرِفونَ قَدْرَ الْامامَةِ وَ مَحَلَّها مِنَ الْامَّةِ فَیجوزَ فیهَا اخْتِیارُهُمْ کسانی که میگویند امامت انتخابی است، آیا اصلًا میدانند امام یعنی چه؟ اینها خیال کردهاند که انتخاب امام مثل انتخاب فرمانده است برای یک سپاه؛ در حالی که امام یعنی آن کسی که قرآن میگوید [با انتصاب او] من دین را تکمیل کردم و نیز میدانیم که جزئیات مسائل در قرآن نیست و حقیقت اسلام نزد اوست. مگر مردم میتوانند بفهمند که چنین شخصی کیست تا خودشان انتخاب کنند؟
ادامه در صفحهی دوم 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
💐مثل این است که بگویند پیغمبر را خودمان انتخاب میکنیم! انَّ الْامامَةَ اجَلُّ قَدْراً وَ اعْظَمُ شَأْناً وَ اعْلی مَکاناً وَ امْنَعُ جانِباً وَ ابْعَدُ غَوْراً مِنْ انْ یبْلُغَهَا النّاسُ بِعُقولِهِمْ اوْ ینالوها بِارائِهِمْ امامت از حد فکر مردم بالاتر است تا انتخابی باشد.
🔹 مسئلهای را باید گفت «انتخابی» که واقعاً تشخیصش با مردم است. دین هیچ گاه در مسائلی که مردم میتوانند تشخیص بدهند دخالت مستقیم نمیکند و اساساً دخالت مستقیم کردن دین در این گونه مسائل غلط است زیرا در این صورت فکر و عقل مردم برای کجاست؟ تا آنجا که منطقه، منطقه عقل و فکر بشر است خود بشر برود انتخاب کند اما وقتی که مطلبی از منطقه عقل بشر خارج و بالاتر است، اینجا دیگر جای انتخاب نیست.
🏝[امامت]اجَلُّ قَدْراً، اعْظَمُ شَأْناً، اعْلی مَکاناً، امْنَعُ جانِباً وَ ابْعَدُ غَوْراً است از اینکه مردم به عقل خودشان امام را درک کنند و در رأی خویش به او برسند و چنین شخصی را به اختیار خودشان انتخاب کنند.
🌻انَّ الْامامَةَ خَصَّ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِها ابْراهیمَ الْخَلیلَ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ اگر میخواهید معنی واقعی امامت را بفهمید [بدانید که امامت] غیر از این مسائلی است که مردم ما در این زمان میگویند که یک خلیفه ای برای پیغمبر انتخاب کنیم ولی جانشین پیغمبر فقط کارهای مردم را اداره کند. امامت آن مقامی است که ابراهیم علیه السلام بعد از نبوت به آن میرسد و در آن حال خوشحال میشود و میگوید: وَ مِنْ ذُرِّیتِی و برخی از ذرّیه مرا هم خدایا به این مقام برسان، در حالی که میداند که چنین چیزی در مورد همه ذرّیه نمیتواند باشد. به او جواب میدهند: لا ینالُ عَهْدِی
الظَّالِمِینَ این چیزی است که به ستمگر نمیرسد (که عرض کردیم در اینجا میگویند مقصود چیست؟ آیا یعنی ستمگر در حال ستمگری اعم از اینکه قبلًا هم ستمگر بوده یا قبلًا خوب بوده؟
🫂میگویند این محال است که ابراهیم بگوید خدایا! [امامت] را به ستمگرانِ از ذرّیه من بده. پس لابد نظرش به خوبان ذرّیهاش بوده است. پاسخ دادند به خوبانی از آنها داده میشود که سابقه ظلم ندارند). فَابْطَلَتْ هذِهِ الْایةُ امامَةَ کلِّ ظالِمٍ الی یوْمِ الْقِیامَةِ وَ صارَتْ فِی الصَّفْوَةِ این امر در میان آن منتخَبهاست، در میان صفوه ذرّیه ابراهیم است. (صفوه به چیزی گویند مانند کرهای که از دوغ میگیرند آنگاه که آن را جدا میکنند؛ همان معنی زبده را دارد.) ثُمَّ اکرَمَهُ اللهُ تَعالی بِانْ جَعَلَها فی ذُرِّیتِهِ اهْلَ الصَّفْوَةِ وَ الطَّهارَةِ [سپس خداوند تعالی او را بزرگ داشت به اینکه امامت را] در صفوه و اهل طهارت یعنی اهل عصمت ذرّیه او قرار داد. بعد امام به آیاتی از قرآن اشاره و استدلال میکند:
وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ نافِلَةً وَ کلًّا جَعَلْنا صالِحِینَ. وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ [۴].
☀️ در قرآن راجع به اینکه ذرّیه ابراهیم حامل مسئله امامت هستند تکیه زیادی شده و انصافاً آقای محمدتقی شریعتی در این جهت در کتاب خلافت و ولایت راجع به ذرّیه و اینکه چرا قرآن که در مسئله تبعیضات نژادی هیچ معتقد نیست که میتوان برای یک نژاد بر نژاد دیگر امتیازی قانونی قائل شد [چنین سخنی گفته است]، خوب بحث کردهاند که اینکه ذرّیهای از نظر نژادی و طبیعی به اصطلاح خلاصه میشوند و لیاقت دیگری پیدا میکنند مسئله دیگری است و همان معنی حمل امامت است و...
🌳سپس میگوید: فَمِنْ اینَ یخْتارُ هؤُلاءِ الْجُهّال چنین مقامی را که ابراهیم علیه السلام بعد از نبوت به آن نائل میشود این نادانان چگونه میخواهند انتخاب کنند؟! اصلًا این مقام میتواند انتخابی باشد؟!
🪴 انَّ الْامامَةَ هِی مَنْزِلَةُ الْانْبِیاءِ وَ ارْثُ الْاوْصِیاءِ امامت از منازل انبیاء و ارث اوصیاست یعنی یک امر وراثتی است به این معنی که استعداد آن از هر نسل به نسل بعد منتقل شده است، نه وراثت قانونی.
انَّ الْامامَةَ خِلافَةُ اللهِ امامت خلافةالله است، همانی که آدمِ اول داشت وَ خِلافَةُ الرَّسولِ و خلافت پیغمبر. بعد میفرماید: انَّ الْامامَةَ زِمامُ الدّینِ... امامت زمام دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا، عزت مؤمنین، اسّ و ریشه اسلام و شاخه بلند اسلام است. بِالْامامِ تَمامُ الصَّلوةِ وَ الزَّکوةِ وَ الصِّیامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهادِ [۵] الی آخر.
ادامه دارد . . .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
۱.همان،ص۲۵۱
۲.همان،ص۲۵۳
۳.انعام،۳۸
۴.انبیاء،۷۲و۷۳
۵.کافی،ج۱/ص۲۸۳_۲۸۶(کتاب الحجّه)
📚شهید مرتضی مطهری، امامت و رهبری
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#خاطره
🔹 وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی، در کانال خود خاطره ای از ملاقات #سعد_حریری و حضرت آیت الله #خامنه ای_رهبر انقلاب اسلامی نوشت.
العالم - ایران
به گزارش عصر ایران، #عطاء_الله_مهاجرانی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در کانال خود نوشت:
✍ همراه سعد حریری به تهران سفر کردیم. قرار ملاقات با آیه الله خامنه ای بود.
🗓 این دیدار در آذرماه ۱۳۸۹ انجام شده است- قبل از دیدار قرار شد، جلسه ای با سعد حریری به عنوان نخست وزیر داشته باشیم.
6⃣ شش وزیر هم همراه بودیم. جلسه در محل اقامت حریری در کاخ سعد آباد برگزار شد.
🔸سعد حریری گفت: «باید مساله سلاح حزب الله را به عنوان مساله اصلی لبنان مطرح کنیم».
🤷♂من سخنی نگفتم، اما همه همراهان لبنانی اش تایید کردند.
🪴وقتی وارد دفتر رهبر انقلاب شدیم، ایشان بسیارگرم و صمیمانه سعد حریری را در آغوش گرفت.
✅ جوانی و هوشمندی اش را تحسین کرد. از مرحوم رفیق حریری ذکر خیری به میان آورد. از لبنان بسیار تعریف کردند.
❓ نا گاه از سعد حریری پرسیدند، آقای نخست وزیر شما رمان گوژ پشت نتردام را خوانده اید!؟
🤷♂ خب پیداست که نخوانده بود! سری تکان داد که معلوم نبود خوانده یا نه.
☀️رهبر انقلاب ادامه داد: در این رمان یک زن بسیار زیبایی تصویر شده است. او زیباترین زن پاریس بود و طبیعی است که قدرتمندان در صدد دستیابی به این زن بودند. لات های پاریس، قداره کشان، با نفوذ ها. اما همه می دانند که آن زن زیبا، اسمش چی بود!؟
🧔♀طارق (وزیر فرهنگ وقت لبنان) گفت، من گفتم ازمیریلدا!
☀️ آیه الله خامنه ای با تمام چشمانش خندید و گفت: احسنت! شما وزیر فرهنگ بودید!
☀️ ایشان در ادامه فرمود: همه می دانستند که ازمیریلدا یک دشنه ظریف دسته صدف سپید بسیار تیز و کارا به همراه دارد. هر کس به او سوء نظری داشته باشد، ازمیریلدا از استفاده از آن دشنه تردید نمی کند.
🌱 آقای نخست وزیر! لبنان مثل همان زن زیباست. لبنان عروس خاورمیانه است. خیلی ها به کشور شما نظر دارند. اسرايیل خطری است که شما را تهدید می کند.
❓مگر تا خیایان های بیروت نیامدند؟ مگر مردم را نکشتند؟
ویران نکردند؟
🔪🪓سلاح مقاومت مثل همان دشنه ازمیریلداست. دشمن را نومید می کند و امکان عمل را از او می گیرد.
🫂 گفتگو ها ادامه پیدا کرد. اما سعد حریری کلمه ای در باره سلاح حزب الله سخنی نگفت.
💁♂بعد از جلسه پرسیدم: نگفتی؟
🔸گفت: «دیدی جلسه را چگونه اداره کرد و بحث را پیش برد. می شد مطرح کرد»؟!
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
#امامت_و_رهبری
قسمت چهلم(قسمت آخر)
نتیجه
💁♂از مجموع اینها ما به منطقی میرسیم که اگر آن را قبول کنیم یک اساس دارد و اگر فرضاً کسی آن را رد کند سخن دیگری است. این منطق غیر از این مسائل خیلی سطحی و پیش پا افتادهای است که مانند اغلب متکلمین بگوییم بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله ابوبکر خلیفه شد و علی علیه السلام خلیفه چهارم شد.
آیا علی باید خلیفه اول باشد یا مثلًا چهارم؟ آیا شرایط امامت در ابوبکر جمع بود یا جمع نبود؟ و بعد برویم سراغ شرایط امامت به معنی شرایط زمامداری مسلمین.
🔹 البته این مطلب یک مطلب اساسی است و شیعه از نظر شرایط زمامداری نیز ایرادهایی گرفتهاند و ایرادهای بجایی هم گرفتهاند ولی اصولًا مسئله امامت را تحت این عنوان طرح کردن که آیا شرایط امامت در ابوبکر جمع بود یا جمع نبود، صحیح نیست. اصلًا خود سنی هم به چنین مقامی اقرار ندارد.
🔸خلاصه مطلب به عقیده اهل تسنن این است که آنچه خدا درباره جنبههای ماوراءالطبیعی انسان گفته از آدم و ابراهیم و... تا حضرت رسول، بعد از ایشان دیگر پایان یافت. از دوره حضرت رسول به این طرف، دیگر بشرها همه بشر عادی هستند، فقط علمایی هستند که از راه تحصیل عالم شدهاند و گاهی اشتباه میکنند و گاهی اشتباه نمیکنند، و زمامدارانی هستند که بعضی از آنها عادلند و برخی فاسق. مسئله در این حدود قرار میگیرد. دیگر آن بابی که ما داریم به نام باب حجتهای الهی، کسانی که پیوند با دنیای ماوراءالطبیعه دارند، [آنها ندارند و معتقدند که] با رفتن پیغمبر اصلًا این بساط برچیده و تمام شد.
🔺 شیعه جواب میدهد که [بعد از حضرت رسول] مسئله رسالت و اینکه بشر دیگری بیاید و قانون و دین دیگری برای مردم بیاورد تمام شد. یک دین بیشتر نیست و آن اسلام است و با پیغمبر اسلام رسالت و نبوت ختم شد اما مسئله حجت و انسان کامل که اولین انسان روی زمین چنین بود و باید آخرین انسان هم چنین باشد، هرگز در میان افراد بشر تمام نشده است. در میان اهل تسنن تنها طبقهای از متصوفه آنها هستند که این مسئله را قبول دارند منتها به نامهای دیگری.
🔻این است که ما میبینیم متصوفه اهل تسنن با اینکه متصوف هستند، مسئله امامت را در بعضی از بیانهاشان طوری قبول کردهاند که یک شیعه قبول میکند.
▪️محیی الدین عربی، اندلسی است و اندلس جزء سرزمینهایی است که اهالی آن نه تنها سنی بودند بلکه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبیگری در آنها بود. علتش این است که اندلس را ابتدا امویها فتح کردند و بعد هم خلافت اموی تا سالهای زیادی در آنجا حکومت میکرد. امویها هم که دشمن اهل بیت بودند و لهذا در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی کم است.
▫️محیی الدین، اندلسی است ولی روی آن ذوق عرفانیای که دارد و معتقد است زمین هیچ گاه نمیتواند خالی از ولی و حجت باشد، نظر شیعه را قبول کرده و اسم ائمه علیهم السلام را ذکر میکند تا میرسد به حضرت حجت و مدعی میشود که من در سال ششصد و چند محمّد بن حسن عسکری را در فلان جا ملاقات کردم. البته بعضی از حرفهایی که زده ضد این حرف است و اصلًا سنی متعصبی است ولی در عین حال چون ذوق عرفانی همیشه ایجاب میکند که زمین خالی از یک ولی به قول آنها (و به قول ائمه ما حجت) نباشد، این مسئله را قبول کرده و حتی مدعی مشاهده هم هست و میگوید من به حضور محمّد بن حسن عسکری که اکنون از عمرش سیصد و چند سال میگذرد و مخفی است رسیده و به زیارتش نائل شدهام.
❓سؤال: مسئلهای که مورد اختلاف شیعه و سنی است همان موضوع ولایت و خلافت است که فرمودید و این متأسفانه بین اکثر شیعههایی که اطلاعی از مقام امامت ندارند هست و این ایراد را میگیرند که چطور کلمه ولایت ذکر شده و کلمه خلافت در قرآن نیست و خلافت غیر از ولایت است. این بود که بنده در جستجو بودم که ببینم «مولا» را خلیفه هم ترجمه کردهاند یا خیر. در المنجد دیدم که یکی از معانی مولا را خلیف نوشته است. در این صورت، این اشکالی که میکنند به نظر بنده رفع میشود منتها چون «خلیف» ذکر میکند، خواستم ببینم که خلیفه صحیح است یا خلیف؟ البته در قرآن «خلیفه» آمده است.
ادامه در صفحهی دوم 👇👇👇👇👇
👆👆👆👆👆
جواب: این طور نیست. البته ما در قرآن کلمه خلیفه به این تعبیر نداریم ولی در احادیثی که شیعه روایت کردهاند کلمه خلیفه زیاد آمده. کلمه خیلی مهمی نیست که ما بخواهیم سر کلمه خلیفه [بحث کنیم.]
- خلیفةالله...
🙋♂ استاد: خلیفةالله یک مسئله است و خلیفه پیغمبر مسئله دیگر. خلیفه یعنی جانشین. ما نباید اصرار داشته باشیم که آیا این لفظ در قرآن یا سنت راجع به پیغمبر آمده یا نیامده، صحبت از معنی این مطلب است. معنیاش آمده، خواه لفظش آمده باشد و خواه نیامده باشد.
اما اینکه شما فرمودید معنی کلمه مولا «خلیف» باشد، معنایش این نیست. من خیال میکنم شما اشتباه فرمودهاید؛ در آنجا خلیف نیست و «حلیف» است.
🤝حلیف یعنی همقسم، چون یکی از معانی مولا، ناصر و یاور است و عربها گاهی با همدیگر همقسم میشدند؛ قبایل همقسم میشدند که به آنها میگفتند حُلَفاء، یا دو نفر همقسم میشدند که هریک از آن دو را «حلیف» میخواندند.
وقتی که همقسم میشدند یار و یاور یکدیگر بودند. بنابراین کلمه مولا اگر به معنی حلیف آمده، باز معنای یاور را میدهد.
[وَ آخِر دعوانا اَن الحمدُ لِلهِ ربِّ العالمینَ]
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام و ارادت خدمت همه اعضای محترم کانال و تشکر بابت همراهی و مطالعه مطالب ارائه شده
خداوند قادر متعال را شاکریم که توفیق داد تا یکی دیگر از #مباحث_اعتقادی یعنی بحث#امامت_و_رهبری را در چهل قسمت تقدیم حضورتان نماییم.
جهت دسترسی آسان به هر کدام از قسمتهای قبلی ،لینک ۴۰ قسمت را خدمتتان تقدیم مینماییم.
برای رفتن به هر قسمت روی لینک(قسمت آبی سمت راست)هر عنوان کلیک نمایید:
قسمت اوّل 👈 پیشگفتار۱
قسمت دوم 👈 پیشگفتار۲
قسمت سوم 👈 معانی و مراتب امامت
قسمت چهارم 👈 امامت به معنای رهبری اجتماع
قسمت پنجم 👈 امامت به معنای ولایت
قسمت ششم 👈 حدیثی در باب امامت
قسمت هفتم 👈 امامت در قرآن
قسمت هشتم 👈 امامت و بیان دین بعد از پیغمبر ص
قسمت نهم 👈 حکومت یکی از شاخههای امامت است
قسمت دهم 👈 حدیث ثقلین و مسأله عصمت ائمه ع
قسمت یازدهم 👈 منع کتابت حدیث
قسمت دوازدهم 👈 قیاس از نظر شیعه
قسمت سیزدهم 👈 اهمیت حدیث ثقلین
قسمت چهاردهم 👈 بررسی کلامی مسأله امامت
قسمت پانزدهم 👈 تعریف امامت
قسمت شانزدهم 👈 مسأله عصمت
قسمت هفدهم 👈 بررسی نصوصی از رسول اکرم ص که ناظر بر امامت علی ع است
قسمت هیجدهم 👈 داستان ملاقات رئيس قبیله با پیغمبر اکرم ص
قسمت نوزدهم 👈 حدیث منزلت
قسمت بیستم 👈 آیه الیوم یئس . . . و مسأله امامت
قسمت بیست و یکم 👈 فرق اکمال و اتمام
قسمت بیست و دوم 👈 مقصود از"الیوم"کدام روز است؟
قسمت بیست و سوم 👈 روز قرائت سورهی برائت
قسمت بیست و چهارم 👈 بیان شیعه
قسمت بیست و پنجم 👈 محکمات و متشابهات
قسمت بیست و ششم 👈 آیه الیوم یئس الّذین کفروا ۱
قسمت بیست و هفتم 👈 آیه الیوم یئس الّذین کفروا ۲
قسمت بیست و هشتم 👈 آیه یئس الّذین کفروا ۳
قسمت بیست و نهم 👈 امامت در قرآن
قسمت سیام 👈 رمز این مسأله
قسمت سی و یکم 👈 شواهد تاریخی
قسمت سی و دوم 👈 امامت در شیعه مفهومی است نظیر امامت
قسمت سی و سوم 👈 امامت عهد خداست
قسمت سی و چهارم 👈 سؤال
قسمت سی و پنجم 👈 پاسخ سؤالی که در قسمت قبل مطرح شد
قسمت سی و ششم 👈 امامت از دیدگاه ائمه اطهار ع
قسمت سی و هفتم 👈 اوّلین انسان در قرآن
قسمت سی و هشتم 👈 روایتی از امام صادق ع
قسمت سی و نهم 👈دو حدیث دیگر از امام صادق ع
قسمت چهلم(قسمت آخر) 👈 نتیجه
🔺به امید خدا در اولین فرصت این مباحث(#امامت) را در قالب#فایل_های_صوتی(وُیس) هم خدمتتان تقدیم خواهیم کرد
🔹ارتباط با مدیر کانال👈 @rahmatnia_j
🔸لینک دعوت 👇
https://eitaa.com/raherastgari
والسّلام عَلَی مَن اتَّبَعَ الهُدَی🙋♂
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز😅
🤦حاج آقا حال روحیم خیلی خرابه!!!
┄┅═✧✺🕌✺✧═┅┄
https://eitaa.com/raherastgari