eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با پیوستن به کانال رحیق و باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با پیوستن به کانال رحیق و باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 شنیدنی و زیبا ☘☘☘ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹 برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 شنیدنی و زیبا ☘☘☘ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹 برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌ناصحین 🔹 ما الآن در کنار سفره شهدا و خون‌های پاک اینها نشسته‌ایم و ذات أقدس الهی هم فرمود: ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ ثُمَّ لاَ یكُونُوا أَمْثَالَكُم﴾؛[1] فرمود شما را می‌برم و یک عده دیگری می‌آورم، البته خدا دست از دینش برنمی‌دارد. ما نشد دیگری! الآن شما این جریان جنگ صلیبی که بین مسلمان‌ها و مسیحی‌ها بود، بیش از ششصد ـ هفتصد مسجد در اسپانیای فعلی یا اندلس سابق بود که همه کلیسا است. این إبن رشد‌ها در همین اندلس تربیت شدند. مگر ششصد ـ هفتصد مسجد نبود؟ مگر این ششصد ـ هفتصد مسجد کلیسا نشد؟ مگر جای إبن رشد‌ها تبدیل نشد به مسیحیت؟ فرمود: ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیرَكُمْ ثُمَّ لاَ یكُونُوا أَمْثَالَكُم﴾. این مسئولین ما همه باید بدانند، این فرمایشات طیّب و طاهر این سید بزرگوار، این زعیم بزرگوار را امیدواریم که همه ما بشنویم و عمل بکنیم، ما هم به مسئولین گفتیم، باز هم می‌گوییم، اینها باید مواظب باشند! ما حرف‌های فراوان داریم. اگر کسی انتقاد داشته باشد، جایش باز است، راهش باز است، همه ‌ما موظفیم که یکدیگر را نصیحت کنیم، مخصوصاً مسئولین را! 🔹رسماً بعضی از انبیا فرمودند، ما جزء «ناصحین» هستیم؛ منتها ما باید بدانیم که نصیحت سخنرانی نیست، نصیحت نقد نیست، نصیحت موعظه نیست، نصیحت خیاطی است. این سوزن خیاط را می‌گویند مِنصحه، خود خیاط را می‌گویند ناصح، این لباسی که او دوخته است، می‌شود نَصاح. ما باید جامه تقوا ببافیم و بدوزیم و بر پیکر مردم بپوشانیم تا بشود نصیحت؛ وگرنه سخنرانی فراوان است. سخنرانی نصیحت نیست، سخن‌خوانی نصیحت نیست، مقاله‌نویسی نصیحت نیست. آن عُرضه را اگر داشتیم، لباس تقوا بافتیم و دوختیم و بر پیکر جامعه پوشاندیم، آنوقت می‌شود نصیحت. آنوقت چه کسی گفته که نصیحت یعنی سخنرانی؟! لغت گفته؟ معنا گفته؟ تفسیر گفته؟ آن خیاط را می‌گویند ناصح، او که عُرضه ندارد لباس تقوا به تن جامعه بدوزد: ﴿لِباسُ التَّقْوی ذلِكَ خَیر﴾،[2] او که ناصح نیست! آن قلم که منصحه نیست! سوزن را می‌گویند منصحه، آن لباس را می‌گویند نصاح، آن خیاط را می‌گویند ناصح. [1]. سوره محمّد، آيه38. [2]. سوره اعراف، آيه26. 📚 سخنرانی در جمع طلاب و مسئولين استان همدان تاریخ: 1397/02/05 🌿🌿🌿 ◀️ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با پیوستن به کانال رحیق و باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
📌 نگاشت 8:گزینش کلمات در عبارتهای قرآنی ✅ نمونه ای دیگر بر گزینش و چینش کلمات در عبارت های قرآنی معروف ترین شاهد مثال در این زمینه آیه قصاص است: "و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب لعلکم تتقون " در اجرای قانون قصاص،تضمین حیات شده است،ای صاحب خردان،باشد که[در رفتار خود]پروا را پیشه خود کنید». 🔹 عرب را عادت بر این بود که برای سهولت در حفظ قوانین مدنی و اجتماعی وکیفری خود،آن ها را در قالب جمله های کوتاه و ظریف و ادبی در می آوردند،زیرادر آن زمان کتابت و تدوین در میان آنان رایج نبود،آن چه داشتند در سینه ها نگاه می داشتند.از این رو برای تدوین قوانین و بهتر محفوظ ماندن،از شیوه های ادبی کمک می گرفتند و ادبا و فصحای عرب در کنار قانون دانان و حکمایشان گردمی آمدند. 🔹 برای تنظیم قانون قصاص از فصحای برجسته خود کمک گرفته تا کوتاه ترین وشیواترین جمله را بسازند و پس از کنکاش و نشست و برخواست ها بر تنظیم عبارت «القتل انفی للقتل »اتفاق نظر دادند.یعنی کشتن قاتل بهترین باز دارنده است از ارتکاب جنایت قتل. 🔹 ولی سازندگان جمله "القتل انفی للقتل"در این انتخاب از چند نکته غفلت ورزیدند. 1⃣ اول،آن که هیچ چیزی خود را نفی نمی کند و از لحاظ ادبی اشتباه بزرگی مرتکب شدند که قتل را نافی قتل شمردند،زیرا قتل نافی را در عبارت یاد شده مطلق آورده اند،درصورتی که قتل اگر به عنوان قصاص انجام شود نافی قتل خواهد بود.عرب از این نکته غفلت ورزید با آن که خود واضع واژه «قصاص »که به همین معنا است بود. ولی قرآن از این نکته دقیق غفلت نورزید و درست واژه مناسب را در جای خودبه کار برد. 2⃣ دوم،آن که در مقابله قصاص با حیات در آیه،فن «طباق »به کار رفته،که جمع بین ضدین و ائتلاف میان متنافرین است،زیرا قصاص-که نوعی قتل به شمار می رودضد حیات است،که در آیه موجب و خواهان حیات به شمار آمده است! 3⃣ سوم،در عبارت یاد شده،«افعل التفضیل »به کار رفته،که از نظر ادبی دچارمشکل حذف «مفضل علیه »گردیده و موجب ابهام شده است،زیرا معلوم نیست که قتل از چه چیزی باز دارنده تر می باشد .در صورتی که در آیه این مشکل وجودندارد،صرفا ضمانت حیات را در قصاص به عهده گرفته است. 4⃣ چهارم،از نظر ادبی،آیه قرآن جنبه ایجابی دارد و عبارت یاد شده جنبه نفی،حال آن که در سخن سنجی عبارت اثباتی برتر از عبارت سلبی است،به ویژه درتدوین مواد قانونی و احکام. 5⃣ پنجم،آن که در به کار بردن لفظ «قصاص »جنبه عدالت قانونی تداعی می شود که این قانون از منشا عدالت برخاسته است،در صورتی که به کار بردن لفظ قتل درعبارت یاد شده آن هم ابتدا و بی سابقه،فاقد این خاصیت است.علاوه که لفظ قتل ابتدا حالت تنفر و انزجار دارد،بر خلاف به کار بردن لفظ قصاص که حالت عدالت خواهی و انبساط خاطر و تشفی را ایجاب می کند. 🔹 جلال الدین سیوطی تا بیست وجه در ترجیح آیه بر عبارت یاد شده بر شمرده، و زمخشری عبارت یاد شده را به شدت نکوهش کرده و از غفلت عرب در ساختن یک چنین جمله پر اشکال تعجب کرده است،همان گونه که خود عرب در موقع نزول آیه قصاص و پی بردن به اشتباهات خود در ساختن جمله ای در همین معنا و این که قرآن هرگز غفلت نورزیده،در شگفت شدند و خاضعانه اعتراف نمودند که «ما هذاکلام البشر و انما هو کلام الله عز و جل،هرگز به سخن بشر نمی ماند و جز سخن خدانخواهد بود»چنان که پیش از این گذشت.نمونه هایی از این قبیل بسیارند که به برخی از آن ها در«التمهید»اشاره شده است . ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (23) ✅ راه صحیح بهره برداری از دانش های الهی توجّه برادران و خواهران گرانقدر مشتاق معرفت حق، و مفتاق محبّت صدق و شيفته‌ي صلاح و فلاح و نجاح، به نكاتي چند معطوف مي‌شود. 1⃣ يكم: همان طوري كه ادب تلاوت قرآن در طليعه‌ي آن، استعاذه از شيطان و پناه بردن به خداي رحمان است تا وسوسه‌هاي مرموز او در اثناي زمزمه‌ي كلام خدا، وسيله‌ي مَشُوبْ شدن وحي الاهي با دسيسه‌ي ابليس نگردد، و رسالت كتاب خدا كه تعليم حكمت و تزكيه‌ي روح است، كاملاً ايفا شود؛ 🔹 همچنين راه صحيح بهره‌برداري از علوم هماهنگ با قرآن و هم آوا با سنّت معصومين(عليهم السلام) اين است كه در آغاز فراگيري آن ها از نام و ياد خداوند ذاهل نبود، و از خاطره‌هاي تلخ و تأسّف‌بار نفساني به الهام‌هاي سودبخش الاهي پناه بُرد. 🔹 زيرا شيطان همواره در بستر صراط مستقيم علمي مي نشيند، تا عالمان را از فاهمه به واهمه و از برهان به مغالطه مبتلا سازد، چه اين كه همواره در مسير صراط مستقيم عملي قرار مي‌گيرد تا عاملان را از اخلاص به ريا و از حَسَنه به سيّئه سقوط دهد؛ (وإنّ الّذين لايُؤمنون بالاخرة عَنِ الصّراط لناكبون).[ سوره ي مؤمنون، آيه ي 74. ] ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌خویشتنِ خویش 🔹 انسان گرچه دشمن‌های فراوانی دارد، ولی بدترین دشمن در درون اوست و همچنین انسان گرچه دوستان فراوانی دارد، اما بهترین دوست در درون اوست. از وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم درباره بدترین دشمن و هم درباره بهترین دوست، سخنی رسیده است. ما اگر دشمن ‌شناس و دوست‌ شناس باشیم، انسان را طرزی تربیت كنیم كه دشمن و دوست خود را بشناسد، رها فكر نمی‌كند، وقتی رها فكر نكرد، عمداً خودسوزی نمی‌كند. مسئله موادّ مخدر چیزی نیست كه آدم خطر آن را نداند، با نصیحت و موعظه و پند و اندرز هم حل نمی‌شود، برای اینكه هر شب این كارتن را بغل گرفته و در جدول خوابیده، شما چه چیزی می‌خواهید به او بگویید؟! بدترین كار را هر شب دارد تجربه می‌كند، نصیحت و موعظه و اینها در او هیچ اثری ندارد، او را به عاقبت تلخ، بخواهید بترسانید، این‌كه تلخ‌ترین حادثه را هر شب دارد تجربه می‌كند، چطور می‌شود كه انسان به خودزنی و خودسوزی تدریجی دست می‌دهد. 🔹 وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می‌فرماید: عقل را كه عقل می‌گویند، برای اینكه زانوی شهوت و غضب را عِقال می‌كند[1] آدم را رها نمی‌كند، كه هر حرفی بزند، هر كاری بكند، هر جایی برود؛ عقل را به این جهت عقل گفتند. بعد فرمود بدترین دشمن در درون خود انسان است و آن هوس است، چون او آدم را به هلاكت می‌رساند «أَعْدَی عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَینَ جَنْبَیك».[2] انسان اگر به خویشتنِ خویش باز گردد هم آن دوست صمیمی و قدیمی خود را، یعنی عقل را باز می‌یابد، هم این دشمن خود را می‌شناسد؛ این می‌شود جهاد نفس و پیروز می‌شود؛ اما اگر به درون خود مراجعه نكند، فقط به بیرون بپردازد، نه كسی در درون هست که شهوت و غضب او را كنترل كند، نه كسی هست كه جلوی ولنگاری آن دشمن را بگیرد. این كلمه «ولنگار» یك كلمه بسیط نیست، مركّب است، مركّب از «وِل و انگاری»؛ یعنی كسی كه انگاره او، انگیزه او، فكر او این است كه وِل است. [1] . تحف العقول، النص، ص15؛ «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ الْجَهْل». [2] . عدّة الداعی، ص314. 📚 دیدار اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر با حضرت استاد در تاریخ 1393/02/10 🌿🌿🌿 ◀️ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (24) 🔅🔅🔅 ✳ ابلیس شخصا دست به کار می شود 2⃣ دوم: گرچه براي اغواي افراد عادّي، شيطان‌هاي متعارف اِنسي و جنّي كوشش مي‌نمايند، ليكن براي اضلالِ عالمان و انديشوران، خودِ ابليس به گمراه كردن مباشرت دارد. زيرا وي تنها گمراه و محرومي است كه در اثر استكبار و خوي خودخواهي و هواپرستي، محصول عبادت‌هاي شش‌هزار ساله‌ي خود را يك جا به آتش كشيد و برايبَد، خويشتن را سوزاند. 🔹 لذا از هر راهي وارد مي‌شود تا انديشمندان جامعه كه پزشكان روحاني امّت‌اند، از مسير حقّ و صدق منحرف گردند يا لااقلّ در هدايت و روشن نمودن افكار مردم كامياب نگردند، 🔹 و مهم ترين راه نفوذ ابليس نسبت به مغزهاي متفكّر يك ملّت، ✅ اوّلاً اين است كه آن ها در هنگام اِدراك معارف الاهي به دامِ خيال، قياس، گمان و وهم افتاده، گرفتار كمند مغالطه مي گردند و از نيل به حقايق راستين محروم مي شوند ✅ و ثانياً عدّه‌اي را بر اثر كژراهه‌ي خويش منحرف مي سازند و اگر از آن جهت طَرْفي نبست، مي‌كوشد كه اينان سبب خدمت فرهنگي هيچ ملّتي قرار نگيرند، لذا رهايي عالمان از رهزن‌هاي فكري، كاري است دشوار؛ ليكن [با لطفِ او صد از اين راه طي شود]. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
پویش موضوعی سوره مبارکه تین.docx
33.5K
📌 موضوع : پویش موضوعی آیات سوره مبارکه تین 🔹 ویژه: محققان،مبلغان،مربیان و معلمان مفاهیم قرآنی مطالعه تفسیر تمام سوره تین تنها در 5 دقیقه 🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
📌 سرّ همراهی تحمید و تسبیح (سبحان ربی الاعلی و بحمده) 🔹 راز همراهی تسبیح و تحمید در سورهٴ مباركهٴ «اسراء» گذشت، آن جا بیانی از سیدناالاستاد مرحوم علامه طباطبایی گذشت كه سرّ همراهی تسبیح با تحمید با باء مصاحبه ـ ﴿یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾[1] اینجا هم با باء آمده ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ﴾[2] ـ برای آن است كه انسان ناقص است و محتاج، یك؛ به نقص و نیاز خود هم توجه دارد، دو؛ باید به جایی مراجعه كند كه نقص و نیاز او برطرف بشود، سه؛ آن جا اگر مثل خود او نیازمند و محتاج بود كه مشكل‌گشا نیست، چهار؛ باید به مبدئی تكیه كند كه آن مبدأ منزّه از حاجت و مبرّای از نقص باشد، پنج؛ آن خداست، شش؛ لذا تحمیدِ ما با تسبیح ما آمیخته است. 🔹 ما كسی را تسبیح می‌كنیم كه از او كمك می‌خواهیم. كسی كه می‌تواند مشكل ما را حل كند، باید مشكل نداشته باشد. كسی كه بی‌نیازی ما را تأمین می‌كند، باید بی‌نیاز باشد. ما چون خودمان نیازمندیم، تنزیه می‌كنیم كسی را كه مشكل ما را حل می‌كند؛ این می‌شود تسبیح، چون مشكل ما را حل می‌كند و نیاز ما را برطرف می‌كند، حق‌شناسی می‌كنیم و او را شكر می‌كنیم که می‌شود تحمید،[3] غالباً در این گونه از موارد تسبیح آمیخته با تحمید است، ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ﴾. [1] . سورهٴ زمر، آيهٴ 75؛ سورهٴ غافر، آيهٴ 7. [2] . سورهٴ طه، آيهٴ 130. [3] . ر.ك: الميزان، ج13، ص111. 📚 سوره مبارکه طه جلسه 26 تاریخ: 1389/03/08 🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را آن گونه که مصلحت ماست خداوند مقدر می فرماید. ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
پویش موضوعی سوره مبارکه تین.docx
33.5K
📌 موضوع : پویش موضوعی آیات سوره مبارکه تین 🔹 ویژه: مطالعه تفسیر تمام سوره تین تنها در 5 دقیقه 🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را خداوند مقدر می فرماید با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است 🔹 عاشقانه ای برای امام زمان عج الله فرجه الشریف 🌿🌿🌿 ◀ با حسن نیت به وظیفه عمل می کنیم و نتیجه را آن گونه که مصلحت ماست خداوند مقدر می فرماید. ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🌍 تاریخ بشریت : 🌍 معنی آدم ، انسان و بشر چیست؟ 👈🏻انسان از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است. نیز گفته اند؛ انسان مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است؛ لذا یک مرحله بالاتر از بشر است. یعنی بشری که یک مرحله از کمال را پشت سر گذاشته و به همدمی و همزیستی و همکاری خو گرفته است. 👈🏻 بشر در لغت به معنای پوست، جلد، هیأت و ظاهر اشیاء است و لذا در مواردی به کار برده می شود که معنا و محتوای شیء مورد نظر نباشد. 👈🏻 آدم از ریشه «اُدم» گرفته شده است که به معنای 1. چیزهائی است که به غذا و نان اضافه می شود تا مطبوع و لذیذ شوند. 2. اسوه و رئیس قوم یا خانواده 3. مشهور و معروف 4. باطن اشیاء. بنابراین می توان گفت که از میان انسان ها افراد برگزیده و شاخص را می توان، آدم نامید و لذا آدم انسانی است که تقریباً به کمال رسیده باشد. در قرآن هر جا لازم بوده است که فرد یا افرادی از این موجود دو پا معرفی گردد؛ مفاهیم لغوی کلمه رعایت شده و آن نامی انتخاب و به کار برده شده است که معرف مسمّای مورد نظر باشد. 🌍 تفاوت «آدم» با «انسان» در قرآن کریم آن است که آدم در کاربرد قرآن، علم و اسم خاص برای «آدم ابوالبشر» است. علت نام گذاری «ابوالبشر» به «آدم» شاید به خاطر آن است که حضرت آدم علیه السلام «اسمر اللّون» یعنی «گندمگون» بوده است.[1] در برخی روایات نیز آمده است که آدم را از آن جهت آدم گویند که از «ادیم الارض»، یعنی روی زمین است. جسد حضرت آدم از خاک روی زمین آفریده شده است. چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «انما سمی آدم آدم لانه خلق من ادیم الارض».[2] انسان از ماده «انس»، اسم جنس است. وجه نام گذاری انسان به خاطر زیادی اُنس او، و به جهت آن است که آفرینش او به گونه ای است که قوام زندگی او با انس با انسان های دیگر است. از این رو انسان مدنی بالطبع می باشد.[3] 🍒 منبع : [1]. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی. [2]. علل الشرایع، شیخ صدوق، ص 579. [3] .المفردات فی غریب القرآن، واژه «انس». @rahighemakhtoom
📌 قرآن گنجینه کامل معارف قرآن بی پایان است. به تعبیر خود قرآن (تبیانا لکل شیی ء)است; بیانگر هرچیز. هر پند و حکمت، هر حکم و قانون، هر علم ودانش ریشه در قرآن دارد. حتی برای آگاهی از سرگذشت پیشینیان وسرنوشت آیندگان و دانشهای آسمان و زمین باید به قرآن نگریست وبه کمک اهل بیت علیهم السلام ، از این منبع و گنجینه کامل بهره گرفت. 🔳امام صادق(ع) می فرماید: «خداوند بی همتا و قدرتمند، کتاب خویش را بر شما نازل فرمود واو راستگو و نیکوکار است. در قرآن، خبر شما و خبر آنان که پیش از شما بودند و آنان که پس از شما خواهند آمد، همچنین خبرآسمان و زمین است...» 🔳و در سخن دیگری به جنبه تبیان بودن قرآن چنین اشاره می فرماید: (ان الله انزل فی القرآن تبیان کل شی ء، حتی و الله ما ترک شیئایحتاج العباد الیه الا بینه للناس...)  خداوند در قرآن، بیان هرچیز را نازل کرده است. به خدا قسم هیچ چیزی را که بندگان به آن نیازمندند، فروگذار نکرده و برای مردم بیان فرموده است 🔅 🔅 🔅 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳شهادت امام جعفربن محمد الصادق عليه السلام را به دوستان و همراهان بزرگوار تسلیت عرض می کنیم. @rahighemakhtoom
مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة هر فردی که بمیرد در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است شهادت علیه السلام تسلیت . @rahighemakhtoom
💠 حماسه 10 ساله 🔹 بر احکام بین‌المللی اسلام قرآن خیلی تکیه می‌کند، می‌گوید شما با کفار نمی‌توانید کنار بیایید؛ برای اینکه شما برابر دین خود به تمام تعهّدات عمل می‌کنید. آیه سوره مبارکه «توبه» با مشرکین بد کینه مکه این حرف را زد، فرمود: درست است جنگ را بر شما تحمیل کردند، چندین بار حمله کردند؛ اما شما تعهّد کردید یک چند ماهی را، مادامی که اینها با شما کاری ندارند، بر شما واجب است به این عهدنامه عمل کنید و پای امضایتان بایستید.[1] 🔹 ما در این جنگ ده‌ساله که دو سال داخلی بود و هشت سال زد و خورد بود که ایران شهامتی کرد، گریه را یاد گرفتیم، اما حماسه را یاد نگرفتیم. ایران یک کاری کرد که در بین این کره زمین و در بین این هفت میلیارد بی‌سابقه است. آن شهامت‌ها را، آن کرامت‌ها را، ما یک فردوسی می‌خواهیم که ثابت کند که ایران چه کاری کرد! ما ده سال گرفتار بیگانگان بودیم، این جنگ جهانی بود در حقیقت؛ جنگ جهانی معنای آن این نیست که با هم بجنگند؛ اگر همه جهان جمع شدند یک کشور مظلومی را کوبیدند این می‌شود جنگ جهانی. در این دفاع مقدس، کدام کشور بود که علیه ما کوشش نکرد؟ دو سال جنگ داخلی خورد بود، نه زد و خورد! آن دو سال اول ما مدام می‌خوردیم؛ یا 72 نفر را شهید کردند، یا ریاست جمهوری را، یا نخست‌وزیری را، یا دادگاه انقلاب را، یا عزیزان ما را در کوچه پس کوچه ترور کردند، مدام ما داشتیم شهید می‌دادیم! 🔹 شما ندیدید «شهید بهشتی» را! تمام قد مدیر بود، چقدر مؤدّب بود! من می‌دیدم در درس خصوصی مرحوم علامه، او تنها می‌تواند جوابگو باشد؛ باهوش! بافهم! باادب! بعد از شهادت ایشان و شاید هم در همان روزهای اول در همان شورای عالی قضایی یک مقداری بیش از حدّ معمول قرآن خواندم برای ایشان و بعد خوابیدم، دیدم ایشان با جلال و شکوه دارد می‌رود، گفتم کجا؟ دیدم اشاره کرد به یک قصری، گفت آن‌جا، جای «شهید بهشتی» به واقع خالی است! سر تا پا ادب بود، سر تا پا محبّت بود، مدیریت او هم که ممتاز بود. به هر حال اینها را از ما گرفتند. 🔹 این هشت سالی که زد و خورد بود آنها همه چیز داشتند، ما هیچ چیزی نداشتیم، ولی عزیزان ما به هر وسیله‌ای بود نظام را حفظ کردند. خدا صدام را گرفت و او حمله کرد به کویت که این کشور یکی از استان‌های من است. آنها تلاش و کوشش کردند که یک اتحادیه تشکیل بدهند و از غرب لشکرکشی کردند و آمدند این‌جا که صدام را بیرون بکنند و بهره‌ای از نفت ببرند. همه آنها برای اینکه هزینه کمتری کنند به مسئولین ما، به مردم ما، به نظامی‌های ما گفتند شما هم چهار گلوله از طرف شرق بزنید که هزینه ما کمتر شود؛ نه امام، نه مسئولین، نه مردم هیچ‌کدام این کار را نکردند، گفتند ما امضا کردیم. این شرافت و شهامت یک فردوسی می‌خواهد، ما کم کاری نکردیم! شهید دادن و گریه کردن، کار مظلومانه و منفعلانه است. روزی که ما قدرت داریم گفتیم ما پای امضایمان ایستاده‌ایم، چون دین ما می‌گوید شما اگر تعهد کردید دخالت نکنید؛ این کم کاری نیست! [1]. سوره توبه, آیه7؛ ﴿كَیفَ یكُونُ لِلْمُشْرِكینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَّقین﴾. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 301 تاریخ: 1396/11/15 @rahighemakhtoom
💠 شهود الهی 🔹 به امام صادق عرض كردند كه شما در معارف الهی ما را به خدا دعوت می‌كنید، خدایی كه دیدنی نیست و ادراك كردنی نیست چگونه او را بشناسیم و بپرستیم؟ فرمود چهار راه دارد؛ منتها راه‌ها را شما بستید: راه عرفانی دارد, راه برهانی دارد, راه حس و تجربه دارد, راه نقل هم دارد، فرمود ما شما را به غیب كه دسترسی معرفتی نداشته باشید دعوت نكردیم، خدا كه غایب نیست چگونه غایب است «رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِنُورِ الْإِیمَانِ» این برای عرفا است، «وَ أَثْبَتَتْهُ الْعُقُولُ بِیقَظَتِهَا إِثْبَاتَ الْعِیانِ» با برهان, حكما خدا را ثابت كردند «وَ أَبْصَرَتْهُ الْأَبْصَارُ بِمَا رَأَتْهُ مِنْ حُسْنِ التَّرْكِیبِ وَ إِحْكَامِ التَّأْلِیف»[1] شما اگر از علوم حسّی و تجربی بخواهید كمك بگیرید كه كفِ معرفت است، از علم حسّی و تجربی ما پایین‌تر علمی نداریم از اینها تجرید كلامی است, تجرید فلسفی است, تجرید عرفان نظری است تا برسد به شهود، این كف سواد است؛ یعنی احساس و معرفت حسّی و تجربی. فرمود این نظمی كه شما در عالم می‌بینید این نظم را چه كسی آفریده؟ 🔹 یك وقت ابوشاكر دیصانی طبق نقل مرحوم صدوق و دیگران آمد خدمت امام صادق(سلام الله علیه) عرض كرد به چه دلیل خدا هست؟ وقتی عرض كرد به چه دلیل عالَم مبدأیی دارد یك تخم مرغ دست كسی بود یا آنجا حاضر بود، حضرت فرمود این تخم‌مرغ را بررسی كنید، در این تخم‌مرغ یك مایع زردرنگ طلایی است و یك مایع زردرنگ سفید و نقره‌ای است، نه این مخلوط آن می‌شود نه این ممزوج آن می‌شود، این همین است؛ اما وقتی شما این را زیر بال و پر طاوس گذاشتید، خدا از این طاوس رنگ‌های گوناگون در می‌آورد، به تعبیر استاد حكیم الهی قمشه‌ای «عقل داند طایر اندر بیضه بال و پر ندارد»[2] حضرت فرمود این رنگ‌های گوناگون متنوّع محیرالعقول طاوس از همین دو رنگ زرد و سفید در آمده، شما یك پرِ رنگین را وقتی بكَنید، همان رنگ آن‌جا در می‌آید، تعبیر طاوس در این روایت آمده،[3] فرمود این را از كجا خلق كرده؟ اینكه بیش از دو رنگ نبود! ابوشاكر دیصانی و مانند آن را با برهان قانع كرده از راه كمك حس و تجربه، فرمود خدا غایب نیست؛ حالا تو اگر «أعمی» بودی چشم دلت بسته بود: ﴿لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ﴾[4] تقصیر مشهود نیست، تو چشم بسته ای! [1] . الإحتجاج(للطبرسی)، ج2، ص337. [2] . دیوان حكیم الهی قمشه‌ای (انتشارات علمیه اسلامیه), ص598, غزل 187. [3] . الأمالی(للصدوقی)، النص، ص351. [4] . سوره حج، آیه46. 📚 سخنرانی عمومی در روز شهادت (علیه السلام) تاریخ: 1394/05/20 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (26) 🔅🔅🔅 ✅معیار دانش سودمند در نگاه قرآن 3⃣ سوم: چون زَلّةُ العالِم، زَلَّه العالَم بوده و لغزش دانشمندي مايه‌ي لغزيدن تمام كساني است كه او را به دانش مي‌شناسند و از رفتار و كردار او الگو مي گيرند، بر هر عالِم متعهّد لازم است كه از علِم نافع بهره‌مند گردد و همواره از دانش غيرِ مفيد به خداوند پناه ببرد، 🔹 منظور از علمِ غير نافع تنها برخي از علوم باطل مانند سحر، شُعْبَده، جادو، طلسم و مانند آن‌ها نيست، بلكه هر علمي كه در جان عالِم ثمره‌ي هراس از خداوند را ببار نياورد، دانش غيرمفيد است. 🔹 معيار سود و زيان دانش در زبان وحي الاهي كه هم آواي با زبان فطرت است، به خوبي مشخصّ شد، قرآن كريم كه منادي راستين فضيلت دانش است و فتواي برتري عالم بر جاهل را صريحاً صادر كرده است، قبل از آن كه بگويد: (قل هل يستوي الّذين يعلمون والّذين لايعلمون)[ سوره ي زمر، آيه ي 9] چنين فرمود: (اَمّن هو قانت آناء الّيل ساجداً و قائماً يحذر الاخرة ويرجو رحمة ربّه)[ سوره ي زمر، آيه ي 9] ؛ يعني آيا كسي كه فرصت‌هاي مناسب آرام و ساكت شبانه را به عبادت سجود و قيامِ نمازِ شب و اطاعت خدا سپري مي‌كند و از فرجام كارهاي خويش خوفناك است و به رحمت پروردگار خود اميداور مي‌باشد، با كسي كه اين چنين موفّق و كامياب نيست، برابر است؟ 🔹 آنگاه در ذيل آيه، برابري دانا و نادان را نفي مي‌نمايد؛ يعني اگر سخن از برتري عالم بر غير عالم است، اين مزيّت در فضاي معنوي هماهنگي علم و عمل صالح است، عالم شب زنده‌دار كه از گناه چون سَمّ مهلك مي‌پرهيزد، يقيناً برتر از جاهل است. 🔹 اوّلين نشانه‌ي برتري او اين است كه نعمت علم و عمل صالح و آميختگي اين دو شأن عقل نظر و عمل را از ناحيه‌ي خداوند مي‌داند و براي خويش سهمي در تحقّق آن ها قايل نيست و جز تواضع و فروتني كاري كه مايه‌ي فرومايگي انسان است، هرگز نمي‌كند، و بر اثر اهميّت مطلب فوق است كه خداوند در پايان آيه‌ي ياد شده مي‌فرمايد: (إِنّما يتذكرّ أولوا الألباب).[ سوره ي زمر، آيه ي9. ] 🔹 اگر دانش با عمل صالح هماهنگ نبود و سبب تقرّب به خداوند را فراهم نكرد، به جاي آن كه طبق فرموده‌ي علي بن ابي طالب(عليه السلام): «العلم حجاب من الآفات»[ شرح غررالحكم آمدي، ج 1، ص 188] مانع پيدايش آفت‌ها شود، خود سبب حجاب از عقل برين و قلب طاهر مي گردد. چنانكه نزد ارباب معرفت معروف است كه: «العلم حجاب اكبر»، بزرگترين و بدترين حجابِ شهود، علم غيرنافع است. @rahighemakhtoom
📌 نگاشت 9:سبک و شیوه بیان ✳ در باره اعجاز بیانی قرآن که بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و ظرافت ها و نکته های بلاغی نظر دارد، و البته این نکته ها و ظرافت ها در معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا می کند، تا کنون در هشت قسمت به گزینش کلمات در عبارت های قرآن پرداختیم . 🔹 و اینک به سبک و شیوه بیان در قرآن به اختصار اشاره می کنیم. 🔹 اسلوب و شیوه بیان قرآنی (در عین حال که موجب جذب و کشش عرب گردید) با هیچ یک از اسلوب و شیوه های متداول عرب شباهت و قرابتی ندارد. 🔹 قرآن سبکی نو و روشی تازه در بیان ارائه داد که برای عرب بی سابقه بود و بعدا هم نتوانستند در چنین سبکی سخنی بسرایند. این از شگفتی های سخنوری است که سخنور سبکی بیافریند که مورد پذیرش و پسند شنوندگان قرار گیرد، با آن که از شیوه های سخن متعارف آنان بیرون است. 🔹 شگفت آورتر آن که از تمامی محاسن شیوه های کلامی متعارف بهره گرفته باشد، بی آن که از معایب آن ها چیزی در آن یافت شود. 🔹 شیوه های سه گانه متعارف (شعر و نثر و سجع) هر یک محاسنی دارند و معایبی. سبک قرآنی، جاذبیت و ظرافت شعر، آزادی مطلق نثر، حسن و لطافت سجع را دارا است، بی آن که در تنگنای قافیه و وزن دچار گردد، یا پراکنده گویی کند یا تکلف و تحمل دشواری به خود راه دهد. 🔹 همین امر مایه حیرت سخن دانان عرب گردید و خود را در مقابل سخنی یافتند که شگفت آفرین است و در عین غرابت و تازگی، جاذبیت و ظرافت خاصی دارد که در هیچ یک از انواع کلام متعارف آنان یافت نمی شود. ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
📌تجلّی الهی 🔹 حرفی ابن ابی الحدید دارد که شاید کمتر کسی از شما آقایان این حرف را نشنیده باشید؛ خطبه‌ای است که وجود مبارک حضرت امیر بعد از تلاوت ﴿أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ﴾[1] و مانند آن که در آخرهای خطبه‌های نهج البلاغه[2] است و بعد از قرائت آن خطبه که مربوط به برزخ است، حضرت دُرفشانی کرد برزخ را معنا کرد، ساهره قیامت را معنا کرد. ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می‌گوید: این خطبه آن قدر دلپذیر و دلنشین است که من از پنجاه سال قبل تا الآن «اکثر من الف مرّة» بیش از هزار بار این خطبه را خواندم و هیچ بار من این خطبه را در طی این پنجاه سال نمی‌خواندم که بیش از هزار بار بود «إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة»؛ یک مطلب تازه‌ای از آن استفاده کردم. بعد می‌فرماید این خطبه از آن خطبه‌های بلند علوی است که اگر خطبه‌شناسان و ادیبان و کلام‌شناسان و فصاحت و بلاغت‌شناسان را یکجا جمع بکنند و این خطبه را بر آنها بخوانند آنها می‌فهمند که این سجده دارد.[3] همان طوری که قرآن سُوری دارد که بعضی از سور، آیاتش سجده دارد، علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) خطبی دارد که بعضی از خطبه‌ها سجده دارد. این را ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید؛ منتها می‌گوید کارشناسان ادب لازم است. 🔹 این را که ما در شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید دیدیم، به عرض استاد مرحوم علامه طباطبایی رساندیم. عرض کردیم این اغراق نیست؟ ما آنچه شنیدیم سجده بر آیات قرآن کریم است، در غیر قرآن سجده نیست! این ابن ابی الحدید چه طور این حرف را می‌زند که این خطبه سجده دارد؟ مرحوم علامه طباطبایی فرمودند: نه این اغراق نیست، این در حقیقت سجده برای آیات قرآن کریم است، زیرا همان آیات قرآن کریم از زبان حضرت امیر به این صورت درآمده است و اگر آن آیات قرآن کریم نبود، حضرت امیر این سخنان را نمی‌توانست بگوید. اینها هر چه دارند از قرآن است و از وحی الهی است. 🔹 می‌بینید همان آیات قرآن کریم به صورت نهج البلاغه جلوه کرده است، خود حضرت امیر وقتی قرآن را معرفی می‌کند، می‌فرماید که «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی كِتَابِهِ مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»؛[4] خدا در قرآن برای بندگانش تجلّی کرد، حرف نزد! مردم باید متکلّم را ببینند، نه این صدا را بشنوند «مِنْ غَیرِ أَنْ یكُونُوا رَأَوْه»، این کاتب است از یک نظر، قرآن کتاب است از یک نظر، این متکلم است از یک نظر، قرآن کلام است از یک نظر، این متجلّی است از یک نظر، قرآن جلوه اوست از یک نظر، تا خواننده قرآن چه کسی باشد! تا مطالعهکننده قرآن چه کسی باشد! این بیان لطیف سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی که این اغراق نیست؛ یعنی همان مطالب بلند قرآن کریم است که از زبان مطهّر علی بن ابیطالب درآمده است. [1]. سوره تکاثر، آیه1. [2]. نهج البلاغه، خطه221. [3]. شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج11، ص153؛ «و أقسم بمن تقسم الأمم كلها به لقد قرأت هذه الخطبة منذ خمسین سنة و إلى الآن أكثر من ألف مرة ما قرأتها قط إلا و أحدثت عندی روعة و خوفا و عظة و أثرت فی قلبی وجیبا و فی أعضائی رعدة و لا تأملتها إلا و ...». [4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه147. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/11/19 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (27) 🔅🔅🔅 ✅ اسباب رشد و کمال انسان 4⃣ چهارم: قرآن كريم گرچه در طليعه‌ي وحي بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از فضيلت دانش و خواندن و آموختن كتاب و نگارش سخن به ميان آورده است و عظمت علم را همتاي اصل هستي انسان دانست و در رديفِ نامِ آفريدن انسان، جريان تعليم وي را بازگو كرد؛ (إقرأ باسم ربّك الّذي خلق خلق الإنسان مِن عَلَق إقرأ و ربّك الأكرم الّذي علّم بالقلم علم الإنسان ما لم يعلم)[ سوره ي عَلَق: آيات 1 ـ 5]، 🔹 و جهل را چون عَلَق و خون بسته دانست و حيات دانش را نظير آفرينش و اصل وجود بشر ارزيابي كرد، ليكن در تبيين هدف نهايي آفرينش، محدوده‌ي علم ممدوح و دانش محمود را به خوبي معيّن فرموده است. 🔹 زيرا گرچه در آيه‌ي معروف: (وماخلقت الجنّ والانس اِلّا ليعبدون)[ سوره ي ذاريات، آيه ي 56.]، هدف انسان‌هاي متكامل را عبادت خداوند قرار دارد و عبادت بدون معرفت، مقدور نيست و از اين رهگذر به اهميّت علم، اشاره ضمني شده است، 🔹 ليكن در مورد ديگر به صورت صريح، هدف انسان‌هاي متعالي را، علم توحيد ناب دانسته و در اين باره چنين فرمود: (الله الّذي خلق سَبْعَ سموات و من الأرض مثلهنّ يتنزّل الأمر بينهنّ لتعلموا أنّ الله علي كل شي ء قدير و أن الله قد أحاط بكل شي ءٍ علماً).[ سوره ي طلاق: آيه ي 12.] 🔹 بنابراين، وقتي انسانِ عالِمْ به هدفِ آفريدن خود بار مي‌يابد كه دانش وي تفسير توحيدي از نظام كيهاني باشد و سراسر صحنه‌ي خلقت را آيت قدرت و علم خداوند بداند تا خود كه صلاحيّت خلافت الاهي را داراست، هم مظهر علم خدا گردد و به مقدار توان خويش، اسرار مرموز هستي را كشف نمايد و هم آن ها را در راه صحيح سودمندي جوامع بشري تسخير كند. 🔹 سرّ آن كه برخي از صاحبان صنايع علمي از توفيق سودرساني به همنوعان خود استنكاف دارند، اين است كه علم آن ها صبغه‌ي توحيدي نداشته و علم و قدرت بيكران خداوند را براي آنان روشن نكرده است، و متحجّرانه به كيهان‌شناسي پرداختند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 10:سبک و شیوه بیان ✳ امام کاشف الغطاء فقیه و دانشمند ادیب معروف در باره سبک و شیوه بیان قرآن عزیز می گوید: «تلک صورة نظمه العجیب و اسلوبه الغریب، المخالف لاسالیب کلام العرب و مناهج نظمها و نثرها، و لم یوجد قبله و لا بعده نظیر، و لا استطاع احد مماثلة شی ء منه، بل حارت فیه عقولهم، و تدلهت دونه احلامهم، و لم یهتدوا الی مثله فی جنس کلامهم من نثر او نظم او سجع او رجز و او شعر...هکذا اعترف له افذاذ العرب و فصحاؤهم الاولون؛ چنان است صورت نظم عجیب و اسلوب غریب (شیوه و سبک تازه) قرآن، که بر خلاف سبک و شیوه های کلام عرب و روش نظم و نثر آنان بود. نه پیش از آن و نه پس از آن نظیری ندارد و کسی را یارای هم آوردی با آن نباشد. بلکه در حیرت شدند و اندیشه شان فرو افتاد و ندانستند چگونه با او مقابله کنند، چه در نثر و چه در نظم و چه در سجع یا رجز و شعر که سخن متداول آنان بود... 🔹 این چنین زبدگان عرب و فصحای اولین آنان در مقابل قرآن به زانو در آمدند.» بزرگ مرد عرب و یگانه فرزانه آن عصر به ناچار اعتراف نمود: «یا عجبا لما یقول ابن ابی کبشة، فو الله ما هو بشعر و لا بسحر و لا بهذی جنون. و ان قوله لمن کلام الله؛ آن چه محمد (ص) می گوید مایه شگفتی است، به خدا سوگند سخن او نه شعر است و نه سحر و نه به بیهوده گویی بی خردان می ماند. همانا سخن او کلام خدا است.» 🔹 سخنان شگفت انگیز دیگر فرهیختگان عرب آن روز را پیش از این آوردیم. بیان رسا و دلپذیر قرآن گرچه شعر نیست ولی ویژگی شعر را دارد، حتی بر شیواترین آهنگ های وزین عرب تنظیم گردیده، بی آن که در تنگناهای شعری قرار گیرد. چنان که در بخش «نظم آهنگ» قرآن خواهیم آورد. متانت نثر و استواری کلام آزاد را نیز دارد می باشد، که در چینش و گزینش کلمات و واژه ها راه او فراخ و هرگز با دشواری برخورد ندارد. هم چنین از زیبایی های سجع و کلام موزون (بی تکلف) به خوبی بهره مند می باشد. بدین سبب جامع محاسن انواع کلام و فاقد تمامی معایب آنها گردیده است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نگاشت 1 :پیش گفتار ✅ نامگذاری این سوره را ضُحیٰ یا والضحیٰ نامیده‌اند. «ضحی» به معنای روز و روشنایی است. سبب این نامگذاری این است که خداوند در آغاز سوره به ضحی قسم یاد می‌کند.[دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.] ✅ ترتیب و محل نزول سوره ضحی جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، یازدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، نود و سومین سوره است[معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.] و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. ✳ تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها سوره ضحی ۱۱ آیه، ۴۰ کلمه و ۱۶۵ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفصَّلات است. گفته شده سوره ضحی یکی از چهارده سوره‌ای است که یک‌جا بر پیامبر(ص) نازل شده است.[دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۶۵.] ادامه تفسیر متنی روزهای زوج هفته در همین کانال👇 🍁🍁🍁 ⏪ با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom