eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از (49) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 لطايف و اشارات ✅ 4 ـ راز اختصاص حمد به خدا ▪ برهان دوم: همان گونه كه در بحث تفسيري گذشت، از ديدگاه قرآن كريم، سراسر عوالم هستي امكاني از آن جهت كه آفريده‌ي خداست، زيبا و نيكوست؛ پس همه‌ي جمالها از آنِ خداي سبحان است و چون حمد همان ثنا و ستايش در برابر كار زيباست، از اين رو همه‌ي حمدها از آنِ خداوند جميلِ جمال آفرين است. 🔹 لازم است به اين نكته نيز توجه شود كه زيبايي كارهاي خدا، مطلق است، نه نسبي تا تنها نسبت به خود آن ذات اقدس يا برخي اشيا خوب و زيبا باشد. فعل خدا سراسر جمال و جمال او جميلِ مطلق و كمال او كاملِ صرف است: «وكلّ جمالك جميل»، «وكل كمالك كامل» [بهشتيان به بركت آيات تشريعي به نعمت بهشت دست مي يابند. از اين رو در بهشت، برابر همين آيه، خدا را حمد مي كنند.]؛ بر خلاف كارهاي نيك ديگران كه نسبت به خود آنان خوب است، گرچه ممكن است برخي از آنها براي ديگران خوب نباشد. ▪ برهان سوم: كه حدّ وسط آن «ربوبيّت مطلقه‌ي خداوند بر سراسر عوالم هستي» است و در بحث تفسيري به اجمال گذشت، اين است كه براساس تحليلي دقيق، برپايه‌ي ربوبيّت مطلقه‌ي خداي سبحان و توحيد افعالي، در اِسناد فعل به فاعل، سهمي براي غير خدا نمي ماند؛ زيرا تنها فيض الهي است كه همه‌ي عوالم هستي را اداره مي كند و كارهايي كه به ديگران اسناد داده مي شود، جز ظهور و تجلّي فيض و فعل خدا نيست[چون سخن از اوصاف فعل خداست، نه صفات ذاتي، اسناد فعل هر فاعلي به خدا با توحيد ذاتي حق منافاتي ندارد.]. 🔹 از اين رو قرآن كريم، پيروزي رزمندگان در ميدانهاي نبرد حق در برابر باطل را از آنان نفي و به خداي سبحان اسناد مي دهد؛ چه رزمندگان بَشَري: (فلم تقتلوهم ولكنّ الله قتلهم) [سوره‌ي انفال، آيه‌ي 17.]و چه جنود نامرئي آسماني كه قرآن كريم با تعبير لطيف (وأنزل جنوداً لم تروها) [سوره‌ي توبه، آيه‌ي 26.]از آنان ياد مي كند. 🔹 درباره‌ي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز مي فرمايد: (وما رميتَ إذ رميتَ ولكنّ الله رمي) [سوره‌ي انفال، آيه‌ي 17. تعبير اين آيه‌ي كريمه درباره‌ي پيامبر خدا و نيروهاي رزمنده يكسان نيست؛ درباره‌ي رزمندگان تنها نفي مطرح است: فلم تقتلوهم، اما درباره‌ي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نفي و اثبات را به هم آميخته، مي فرمايد: وما رميتَ إذ رميتَ و اين بيانگر نوعي عظمت و شخصيّت انحصاري براي پيامبر بزرگوار اسلام است.]؛ زيرا تنها فيض خداست كه همه‌ي هستي و از جمله ميدانهاي نبرد حق با باطل را اداره مي كند 🔹 [بر اساس همين ديد توحيدي و عارفانه است كه حضرت امام خميني (قدّس سرّه الشريف) به مناسبت آزاد سازي خرمشهر فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد كرد» و درباره‌ي رزمندگان حماسه آفرين فتح المبين نيز فرمود: «از دور دست و بازوي قدرتمند شما را كه دست خدا بالاي آن است مي بوسم» (صحيفه‌ي نور، ج 16، ص 96). وصف «دست خدا بالاي آن است»، مشعر به اين است كه چون قدرت خدا به دست رزمندگان ظهور و تجلي كرده است، عارفي همچون امام خميني آن دستها را مي بوسد وگرنه عارف، دستِ غير خدا را نمي بوسد.]. از اين رو پس از شكست كافران، رزمندگان را ستايش نمي كند، بلكه قطع ريشه‌ي ستمكاران و مترفان را ذكر و از ذات مقدس خود ستايش مي كند: (فقطع دابر القوم الذين ظلموا والحمد لله ربّ العالمين)[ سوره‌ي انعام، آيه‌ي 45.]. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (126) 🔅🔅🔅 📌 رسالت زنان در تضمين اَمْنيّت و وظيفه آنان در تعديل بحران هاي احتمالي مملكت (3) ✅ اصل دوم. حقيقت انسانِ صالحِ سالك كه صبغه خلافت الهي را به همراه دارد، همانند قرآن كريم تجلّي ويژه خداست كه منزّه از تجافي و تهي شدن جايگاه آغازين نزول فيض مي باشد. چنين تجلّي خاص، به معناي آويختن حَبْل هويّت انسان از آسمان غيب به زمين شهادت است، و چون اين طنابِ قرآن گونه آويخته شد، نه انداخته، بنابراين يك طرف هستي بشر، فراطبيعي و غيبي است و طرف ديگر آن طبيعي و مشهود است و انسان كامل مي تواند جامع غيب و شهادت گردد و در صِحابت قرآن و عترت و اعتصام به اين دو حَبْل ناگسستني خدا از گزند نقصْ و آسيبِ عيب برهد، و به ثمر شيرين شجر شرف و شرع برسد. چنين موهبتي بهره آسمان يا زمين نشد؛ تاج كرّمنا است بر فرق سرت طوق اعطيناك آويز بَرَت جوهر است انسان و چرخ او را عَرَض جمله فرع و سايه اند و تو غَرَض [مثنوي معنوي، دفتر پنجم، ابيات 3574 ـ 3575.] ▪ و اگر از تَدَلّي به خدا و تولّي اولياي الهي ناكام شد و سهمي غير از خاكدان تن و آغِل بدن نداشت، آنگاه نه تنها فراتر از سپهر نيست، بلكه فروتر از زمين هم خواهد بود؛ (ولاتَمْشِ في الارضِ مَرَحاً انّك لَنْ تَخْرِقَ الارضَ ولَنْ تَبْلُغَ الجِبالَ طولاً).[ سوره اسراء، آيه 37.] 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نیكوترین قصّه‌ها در قرآن كریم(2) ▪ در قصّه‌ی یوسف ـ علیه السّلام ـ نیز به روح عبرت آموز و درس دهنده‌ی تاریخ زندگی آن حضرت می‌پردازد و نه به جزئیات داستان؛ از آن حضرت سخنی را نقل می‌كند كه مایه‌ی هدایت همه‌ی انسان‌هاست، او در برابر دعوت زنان می‌گوید: « قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»[4] پروردگارا من به زندان می‌روم ولی تن به آلودگی نمی‌دهم! ▪ در ماجرای فرزندان آدم ـ علیه السّلام ـ نیز همین روش اعمال شده، در آنجا به خطر بی‌تقوایی و حسادت هشدار داده می‌شود كه حسد می‌تواند منجر به قتل برادر پاك و با تقوا گردد « قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ»[5] و به این نكته اشاره می‌شود كه ملاك قبول شدن اعمال انسان تقواست « إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»[6] و نكات آموزنده‌ی دیگری كه در این داستان آمده است. ▪ در داستان سلیمان ـ علیه السّلام ـ و قدرت و عظمت او این جمله را از آن حضرت نقل می‌كند: « هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ»[7] این قدرت و عظمت و شكوه و لشگر، همگی از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید كه آیا شكرگزار نعمتم یا كفران كننده‌ی آن. ▪ در قصه‌ی «ذی القرنین» و سدّ عظیم فلزی او نقل می‌كند كه وی گفت « هذا رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی»[8] این توانایی و این صنعت، رحمتی است از پروردگار من. این دو سخن ارزشمند به همه‌ی ما این درس را می‌دهد كه اگر هر چه داریم و اگر هر كار بزرگی در زندگی فردی و اجتماعی و در سیاست و اقتصاد و صنعت و توسعه و سازندگی انجام می‌دهیم، آن را از خود نبینیم بلكه آن را نعمتی بدانیم كه پروردگار بزرگ در اختیار ما قرار داده و همیشه باید شكرگزار وی باشیم. ▪ بنابراین، قرآن كریم كتاب هدایت و حكمتی است كه برای بیان كردن و فرود آوردن حكمت و معارف بلند و متعالی خود، قصص و تمثیل‌هایی را بیان می‌دارد و این خود یكی از علل ماندگاری و جاودانگی قرآن كریم است. ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 دشمن ما 🔹 حضرت آیت الله آملی را خدا غریق رحمت كند! در بین علما، آیات بزرگ زیاد بودند، ولی در بین بزرگان آیات بزرگ‌تر هم بود، مرحوم آقا شیخ محمد تقی آملی از این قبیل است. مرحوم پدرم بعد از اینكه تهران رفتیم، دستم را گرفت برد پیش مرحوم آقای آملی بزرگ، گفت این باید برود مدرسه مروی، ایشان بزرگواری كردند و یك نامه نوشتند برای متولّی مدرسه مروی؛ این بزرگواری را نسبت به ما كردند، این پنج سالی كه ما تهران بودیم به هر حال زیر نظر ایشان بودیم و ایشان هم به عنوان یك فرزند، ما را می ‌پذیرفت. 🔹 عرض كنم كه مرحوم آقای آملی فرمود هیچ كس مخالف با ما نیست مگر خود ما، هیچ كس دشمن ما نیست مگر خود ما. فرمودند به اینکه یك وقت من در عالم رؤیا دیدم كه یك شخصی دشمن من است و در عالم رؤیا به من حمله كرده است، من هم مقاومت كردم، حمله كرد، من دیدم هیچ چاره ندارم، دستش را گاز گرفتم که نجات پیدا كنم؛ بعد از شدت درد بیدار شدم دیدم دستم در دهن خود من است; یعنی در عالم خواب به ما گفتند دشمن ما خود ما هستیم، كسی به ما كاری ندارد. به هر كسی هم این‌طور نشان نمی‌ دهند. ما اگر مواظب زبانمان باشیم و احترام دیگری را حفظ بكنیم، مشكلی نداریم، هیچ مشكلی نداریم! می‌ گویند تمام اعضا و جوارح صبح كه شد وقتی زبان سؤال بكند كه حالتان چطور است؟ می گویند اگر تو بگذاری. اینکه می ‌گویند آن «قلیل الجِرم» است و «كثیر الجُرم»[احیاء علوم الدین، ج 8، ص199؛ المحجة البیضاء، ج 5، ص 191 و 192. ] همین است؛ این را مكتب، این را منبر، این را مسجد و مانند اینها به ما می ‌گویند. 📚 دیدار هیئت امنای مسجد و حسینیه هدایت آمل با حضرت استاد تاریخ: 1398/05/22 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 اهمیت آموزش قرآن به کودکان ✅اگر كودك در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر وليمه بدهند. ✅قرآن برای کودکان و نوجوانان ايراني با خط نستعلیق نوشته بشود. 🔸لااقل بايد توافق مي‌كردند و بكنند كه بالأخره در ايران با خطّ نستعليق قرآن‌ها را طوري بنويسند كه اين نوجوان‌ها بتوانند بخوانند. 🔸بعضي از جاها خُب اين كلمه‌هايي است كه الف را خيلي كوچك مي‌نويسند يا همزه‌ها را يا واوها را كه بعضي‌ها خوانده مي‌شود بعضي خوانده نمي‌شود، فرزندان ما با اين خط آشنا نيستند. 🔸شما مستحضريد در كتاب‌هاي فقهي ما، وقتي وَليمه را تقسيم مي‌كنند -كه مستحب است انسان وليمه بدهد- اين وليمه يك اسم جامعي است براي مصاديق فراوان ... 🔸يكي از اسامي پربركت وليمه كه مستحب است در اسلام، وليمه حِذاق و وليمه حَذاق است(هم به كسر هم به فتح)، آن وقتي است كه انسان كودكش را ببرد مكتب‌خانه قرآن بخواند، او در قرائت قرآن حاذق بشود. 🔸وقتي فرزندش در قرائت قرآن حاذق شده است مستحب است پدر و مادر وليمه بدهند. 🔸اين دين است؛ حالا الآن تمام ثواب را در درجه اول امام و شهدا مي‌برند بعد مسؤولاني كه اين كودكان ما، نوجوان‌هاي ما را به قرآن آشنا كردند و مي‌كنند ... 🔸اما بالأخره دين همان‌طوري كه براي ساختن خانه، براي برگشت از سفر وليمه قائل است، اگر كودك در قرائت قرآ‌ن حاذق شد، مستحب است پدر و مادر وليمه بدهند. 🔸خب الآن اينها بخواهند قرآن بخوانند با خط عثمان‌طه و امثال ذلك براي اينها سخت است اما قرآني باشد كه اين الف‌ها باز، حروف از هم جدا باشد و با همان خط نستعليق كه عروس خطوط است براي ما ايراني‌ها اين نوشته بشود. 🔸حالا لازم نيست سطح بين‌الملل باشد تا تهمت بزنند كه ـ معاذ الله ـ ايران و جمهوري اسلامي تحريف كردند بر اساس گمان باطلشان، ولي بالأخره مصرف داخلي داشته باشد اين قرآن‌ها را بتوانند خوب بخوانند، آسان تعليم داده بشود. 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن حضرت آیت الله العظمی /سوره لقمان، آیات 26 الی28 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش 4 🔅 مراد از سوره‌هاى طوال و مِئين و مفصّل در قرآن كريم‌! ▪ {تلميذ:} در كتاب صَلَوة «جواهر» باب استِحبابُ قِرآءَة السّورةِ بَعدَ الحَمدِ فى النَّوافِل فرمايد:{رَوَى الْكُلَيْنِىُّ بِسَنَدِهِ إلَى سَعْدِ الإسْكَافِ أَنَّهُ قَالَ‌}:{قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ: أُعْطِيتُ السُّوَرَ الطِّوَالَ مَكَانَ التَّوْرَاةِ، وَ السُّنَنَ مَكَانَ الإنْجِيلِ، وَ الْمَثَانِىَ مَكَانَ الزَّبُورِ؛ وَ فُصِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ: ثَمَانٍ وَ سِتِّينَ سُورَةً؛ وَ هُوَ مُهَيْمِنٌ عَلَى سَآئِرِ الْكُتُبِ.} «به من سوره‌هاى بزرگ بجاى كتاب تورات داده شده است، و سوره‌هاى سُنَن بجاى انجيل، و مَثانى بجاى زبور؛ و من تفضيل داده شدم بر آنها به سوره‌هاى مُفَصَّل كه شصت و هشت سوره است. و قرآن سيطره و هيمنه دارد بر سائر كتب انبياء گذشته.» 🔅 مراد در اين روايت از سوره‌هاى طِوال، و سُنَن، و مَثانى و مفصَّل چيست‌؟ ▪ { علّامه:} مراد از سُوَر طوال، هفت سوره بزرگ از اوّل قرآن بوده است كه رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم آنها را طوال ناميد. و عبارتند از بَقَرَة، آل عِمران، نِساء، مائدَة، أنعام، أعراف و يونس. وليكن عثمان در وقت جمع آورى قرآن، سوره أنفال و تَوبة را بر سوره يونس مقدّم داشت؛ چون عثمان سوره توبه را كه‌{بسم الله الرحمن الرحيم‌} ندارد سوره مستقلّ نمى‌داند و آنرا از متمّمات سوره أنفال مى‌داند؛ و بنابراين، اين دو سوره كه در نزد او يك سوره بودند، از سوره‌هاى طوال محسوب مى‌شده است. ولى چون به عثمان اعتراض كردند كه رسول الله سوره يونس را بعد از سوره أعراف قرار دادند و او را جزء طوال شمرده‌اند، عثمان جوابى نداشت كه‌ بگويد؛ و گفت: من از اين قرار داد رسول خدا مطّلع نبودم‌. ▪ {. و امّا سُنَن‌} كه در اين روايت آمده من جائى نديده‌ام. و آنچه در بعضى از روايات آمده است مِئين است، يعنى سوره هائيكه در حدود صد آيه هستند؛ و شايد هم سُنَن در اين روايت همان مِئين بوده و بوسيله كتابتِ كتّاب، تحريف‌ شده است. ▪ و مشهور آنست كه قرآن را به سه قسمت تقسيم مى‌كنند:{سُوَر طوال، سور مئين، سور مُفصَّلات.} غاية الامر از سوره نَبَأ{(عَمَّ يَتَساءَلُونَ)} تا آخر قرآن را{سور قِصار} هم مى‌گويند. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ▪️مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪️شرح دعای (16) 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
(امروز یک شنبه 22-10-1398) 📌 نفی طبقه ممتاز بسم الله الرّحمن الرّحیم أخبرنا حمویه ، قال حدثنا أبو الحسین ، قال حدثنا أبوخلیفه، قال حدثنامسلم بن ابراهیم أبوعمرو، عن قره، قال :حدثناعون بن عبد الله بن عتبه، قال کسی أبوذر بردین ،فاتزر بأحدهما وارتدی بشمله، وکسا غلامه أحدهما، ثم خرج إلی القوم فقالوا له یا أباذر لولبستهما جمیعا کان أجمل . قال أجل ، ولکنی سمعت النبی (صلی الله علیه وآله ) یقول أطعموهم مما تأکلون ، وألبسوهم مما تلبسون . 📚 «امالی شیخ طوسی، صفحۀ 403» ▪ شخصی دو قطعه برد یمنی را به جناب ابی ذر هدیه کرد. برد یمانی، پارچۀ درجۀ یک مورد استفاده بوده است. وقتی دو قواره میدادند، یعنی: یکی را به کمرش ببندد، یکی را روی دوشش بیندازد. لباس متعارفی در آنوقت بوده است، مثل حالت احرام، لنگی ببندند و روی دوششان هم یک چیزی بیندازند. فاتّزر بأحدهما و ارتدی بشملة، جناب ابی ذر آن قسمت ازار را که به کمر میبندند، خودش برداشت و استفاده کرد، اما آن که بعنوان رداء روی دوش می اندازند، آن را به غلامش داد، خودش یکی را برداشت، غلامش هم یکی را صاحب شد. ▪ مردم به او گفتند: اگر هر دو برد را خودت میپوشیدی، یکی را ازار میکردی، دیگری را دوش میانداختی؛ این، قشنگتر و بهتر بود. چرا اینطور کردی؟! قوارهها را لنگه به لنگه کردی! ایشان «فرمود: بله، قشنگتر بود ▪ و لکن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: از آنچه خودتان میخورید، از همان غذا به غلامتان، به خدمتکارتان بدهید! و از آنچه خودتان میپوشید، به خدمتکارتان بپوشانید! ▪ اسلام، این است. نفی طبقۀ ممتاز، این، جزو مبانی و اساس اسلام است. نباید طبقۀ ممتازهای درست بشود، همه مثل هم. ▪ البته در بین آحاد مردم، یکی بالاتر است، یکی پائینتر است، این، اشکالی ندارد، در شرع مقدّس پیشبینی هم شده، مانعی هم ندارد. یکی فقیر است، یکی غنی است اما در جامعه یک طبقۀ ممتازی بوجود بیاید که امتیازات بارزی نسبت به طبقۀ فقیر داشته باشد، این را اسلام قبول ندارد. ▪ و زهد جناب ابی ذر همین چیزها است. این همان چیزی است که متأسفانه بعد از پیغمبر با گذشت چند سالی، این خواستۀ اسلام و این مبنای اسلامی نقض شد! بنده یک وقتی در خطبۀ نماز جمعه مفصّل شرح دادم که از صحابۀ بزرگ چه کسانی سمت دنیا رفتند و طبقۀ ممتاز را درست کردند. ▪ ما هم باید مراقب باشیم، در جمهوری اسلامی سعی کنیم طبقۀ ممتاز درست نکنیم، سعی کنیم اشرافیگری را تقویت نکنیم. متأسفانه یک عده ای بطور قهری، بر اثر تربیتهای غلط به این سمت حرکت میکنند، لکن این نباید عمومیت پیدا کند! این خطر وجود دارد که واقعاً عمومیت پیدا کند . ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ▪️مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪️شرح دعای (17) 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نگاهی به نکته های تفسیری آیه 1 سوره مسد ▪ «تَبَّتْ»: هلاک شد. نابود گردید. این فعل برای دعا است و به معنی: هلاک باد و نابود باد! «یَدَا أَبِی لَهَبٍ»: دو دست ابولهب. تسمیه کلّ به اسم جزء است و مراد از دست، ذات او است . ▪ «تَبَّ»: هلاک و نابود گردید. فعل ماضی برای تحقّق است و خبر از آینده قطعی می‌دهد. ابولهب عموی پیغمبر بود و سرسخت‌ترین دشمنان آن حضرت بشمار می‌آمد. دائماً او و همسرش أمّ جمیل بر ضدّ اسلام و برای اذیّت و آزار مسلمین در تلاش و تکاپو بودند ✅ ۱ - خداوند، با نفرین بر ابولهب، او را به ضایع ساختن دستاوردها و تلاش هایش تهدید کرد. (تبّت یدا أبى لهب و تبّ) 🔹 «تَبٌّ» (مصدر «تبّت» و «تَبَّ»); یعنى، هلاکت .«تَبٌّ» و «تبابٌ» به معناى قرار گرفتن دائم در خسارت است . «تبّت یداه»; یعنى، دست هاى او ضایع شدند و زیان دیدند . زیان دیدن دست، کنایه از هدر رفتن تلاش ها و دستاوردها است. ✅ ۲ - ابولهب، مورد نفرین و تهدید خداوند، به گرفتارى در هلاکت و فرجامى زیان بار (و تبّ) 🔹 فاعل «تبّ»، ابولهب است و نفرین خداوند به شخص او تعلق گرفته است. از آن جا که معناى حقیقى نفرین، درباره خداوند تصور ندارد; مراد تهدید و توبیخ خواهد بود. ۳ - تلاش شدید ابولهب، براى انهدام اسلام و رویارویى با پیامبر(ص) (تبّت یدا أبى لهب) 🔹 نفرین بر دستان ابولهب، حاکى از دست زدن او به فعالیت هایى در برابر آیین الهى است و نفرین خداوند، نشانگر شدت تلاش هاى او است. دست ها بدین جهت مطرح شده اند که کارآمدترین اعضا در تلاش اند و سیاق کلام، آن را به دیگر اعضاى مفید نیز سرایت مى دهد. ۴ - ابولهب، در رویارویى با اسلام، ناکام ماند و دستش از رسیدن به مقصود، کوتاه شد. (تبّت یدا أبى لهب و تبّ) 🔹 استفاده از فعل ماضى در دعا و نفرین، براى حتمى دانستن آن است. برخى گفته اند: «تبّت» نفرین است و «تبّ» خبر. در این صورت برداشت یاد شده، وضوح بیشترى مى یابد. ✅ ۵ - ابولهب، با آتش جهنم ملازم خواهد بود. 🔹 (أبى لهب) نام عموى پیامبر(ص)، «عبدالعزّى» بوده است. استفاده از کنیه او - که یادآور کلمه لهیب (شعله آتش) است - مى تواند گرفتارى همیشگى او را به لهیب دوزخ مطرح سازد. ✅ ۶ - خویشاوندى مخالفان اسلام با پیامبر(ص)، مانع نکوهش خداوند از آنان نیست. (تبّت یدا أبى لهب و تبّ) ✅ ۷ - آرزوى مرگ و زیان کارى براى دشمن دین و نفرین بر او، کارى پسندیده است. (تبّت یدا أبى لهب و تبّ) ✅ ۸ - شکست خوردن ابولهب و بى ثمر بودن تلاش هاى او در برابر اسلام، از پیشگویى هاى قرآن (تبّت یدا أبى لهب و تبّ) 🍀🍀🍀 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نگاهی به نکته های تفسیری آیه 2 سوره مسد ▪ «مَآ أَغْنَی عَنْهُ»: بدو سودی نبخشید «مَا»: چیزی که. مراد شغل و مقام است. ✅ ۱ - ابولهب، داراى ثروت چشمگیر و دست مایه هاى فراوانى بود. (ماله و ما کسب) 🔹 در فرق «مال» و «ما کسب»، سه وجه گفته شده است: 🔸 ۱. «مال» ثروت و «ما کسب» نتیجه عمل است; 🔸 ۲. «مال» ثروت و «ما کسب» جاه و مقامى است که شخص آن را به دست آورده است; 🔸 ۳. «مال» سرمایه و «ما کسب» درآمد آن است. ✅ ۲ - ابولهب، ثروت و موقعیت هاى اکتسابى خویش را، نجات بخش از تهدیدهاى الهى مى دانست. (ما أغنى عنه ماله و ما کسب) ✅ ۳ - ثروت ابولهب و جاه و مقامى که کسب کرده بود، او را از گرفتارى به هلاکت و ناکامى در تلاش هایش، رهایى نبخشید. (تبّت یدا أبى لهب و تبّ . ما أغنى عنه ماله و ما کسب) 🔹 «أغنى عنه»; یعنى، منصرف ساخت و بازگرداند از او (برگرفته از نهایه ابن اثیر). به قرینه آیه قبل و بعد، مراد بازداشتن از هلاکت و آتش جهنم است. ✅ ۴ - اعمال ابولهب، حبط شده و سودى به حال او ندارد. (ما أغنى عنه ماله و ما کسب) تعبیر «ما کسب»، بر اعمال و نتیجه آنها صادق است. ✅ ۵ - اعتماد به ثروت در برابر تهدیدهاى الهى، خطرى در کمین ثروتمندان (تبّت یدا أبى لهب و تبّ . ما أغنى عنه ماله و ما کسب) ✅ ۶ - ثروت و مقام، نمى تواند مانع تحقق نفرین خداوند باشد و عذاب او را دفع کند. (ما أغنى عنه ماله و ما کسب) به قرینه آیه بعد، جمله «ما أغنى ...» به دفع آتش جهنم نیز نظر دارد. 🍀🍀🍀 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (50) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 لطايف و اشارات ✅ 4 ـ راز اختصاص حمد به خدا ▪ نكته: بر اين اساس، قرآن كريم كه بهشت را پاداش و جزاي عمل مؤمنان صالح مي داند: (ونودوا أن تلكم الجنّة أورثتموها بما كنتم تعملون) [سوره‌ي اعراف، آيه‌ي 43.] 🔹 و يا سخن از خريدن جان و مال مؤمنان در برابر بهشت دارد: (إن الله اشتري من المؤمنين أنفسهم وأموالهم بأنّ لهم الجنّة) [سوره‌ي توبه، آيه‌ي 111.] 🔹 ويا از قرض الحسنه‌ي بندگان به خداي غني سخني دارد: (من ذاالذي يقرض الله قرضاً حسناً) [سوره‌ي حديد، آيه 11.]، همه‌ي اينها براي تشويق است، نه بيانگر استحقاق؛ 🔹 زيرا مِلك و مُلك آسمانها و زمين از آن اوست: (ولله ملك السماوات والأرض) [سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي 189.]، (له ما في السماوات والأرض) [سوره‌ي بقره، آيه‌ي 116]، (أمّن يملك السمع والأبصار) [سوره‌ي يونس، آيه‌ي 31.]وسراسر عالم هستي ستاد و سپاه اوست: (للّه جنود السماوات والأرض) [سوره‌ي فتح، آيه‌ي 7.]؛ 🔹 نه غير خدا مالك چيزي است تا آن را به خدا بفروشد و نه خداي غني فاقد چيزي است تا آن را در داد و ستد يا استقراض از بنده‌ي خود دريافت كند: «فَلَمْ يَستنصركم من ذُلٍّ ولم يستقرضكم من قُلّ، استنصركم وله جنود السماوات والأرض وهو العزيز الحكيم واستقرضكم وله خزائن السماوات والأرض وهوالغنىّ الحميد وإنما أراد أن يبلوكم أيّكم أحسن عملاً»[ نهج البلاغه، خطبه 183، بند22.]. ▪ بنابراين، تعبيراتي مانند اجر، بيع، شراء، ياري كردن خدا و پرداخت قرض الحسنه به او، همه براي تشويق مؤمنان به عمل صالح است؛ همانند وعده اي كه پدر مهربان در مقابل تحصيل علم به فرزند خويش مي دهد؛ با اين كه پدر به تحصيل او نيازي ندارد. پس فاعلِ كار و مالك حقيقي خداوند سبحان است؛ اما كار او به دست رزمندگان محقق مي شود: (قاتلوهم يعذّبهم الله بأيديكم)[ سوره‌ي توبه، آيه‌ي 14.]. بنابراين، كسي كه توفيق حفظ و ياري دين خدا را مي يابد، بايد بيش از ديگران شاكر خدا باشد؛ زيرا دست او مظهر فيض خداي فياض شده است. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(امروز دو شنبه 23-10-1398) 📌 محاسبات الهی أخبرنا حمویه ، قال حدثنا أبو الحسین ، قال حدثنا ابن مقبل ، قال حدثنا عبد الله بن شبیب ، قال حدثناإسحاق بن محمدالفروی ، عن سعید بن مسلم ، عن علی بن الحسین ، عن أبیه ، عن علی (علیهم السلام )، قال قال رسول الله (صلی الله علیه وآله ) من رضی من الله بالقلیل من الرزق ،رضی الله منه بالقلیل من العمل ، وانتظار الفرج عباده. 📚 «امالی شیخ طوسی، صفحۀ 405» ▪ یک معادلۀ اینطوری در محاسبات الهی وجود دارد. البته این معنایش این نیست که حتماً بایستی به رزق قلیل راضی بشوید؛ نه، اگر دنبال رزق غیرقلیل هم حرکت کردید، تلاش کردید، این روایت آنرا نفی نمیکند، اما اینطور است که اگر کسی دارای رزق کمی است، رزق واسعی ندارد، خداوند به عمل قلیل او راضی میشود. 🔹 رزق واسع نداشتن دو گونه است: تارةً پول ندارد مثلاً، و تارةً پول دارد، دندان ندارد! یا پول دارد، مشکلات جسمی دارد، مثلاً بیماری قند دارد، نمیتواند استفاده کند! رزق کم، اینها هم هست. یعنی: کسانی هستند که امکانات مالیشان خوب است، لکن از تمتّعات گوناگون زندگی نمیتوانند بهره ببرند بخاطر مثلاً عوارض جسمانی. 🔹 به هر حال، اگر کسی که مبتلای به کم رزقی است، راضی به قضای الهی بود، و گفت: «الحمد لله ربّ العالمین» ، خدای متعال از او راضی خواهد شد بقلیل من العمل، خدای متعال توقع عمل زیاد از این شخص ندارد. 🔹 یک نقطۀ مقابلی هم دارد وآن این است که: اگر شما رزق کثیر داشتید، خدای متعال از شما عمل کثیر میخواهد. این است. اگر زندگی خوبی دارید، زندگی راحتی دارید، از نعَم الهی استفاده میکنید، اینجا عمل را باید افزایش بدهید! 🔹 البته عمل ما که ارزش مقابله و معادلۀ با نعَم الهی را ندارد، در دعای ابوحمزه میخوانیم: «و ما قدر اعمالنا فی جَنب نعَمک» ، این که معلوم است اما بالاخره همان مقداری که می توانیم، اگر خدای متعال به ما وسعت رزق داده است، ما هم باید در امر عبادت الهی وسعت بدهیم. 🔅🔅🔅 ▪ بعد فرمود: و انتظار الفَرَج عبادة. این انتظار فرج، فقط «انتظار فرج به معنای ظهور حضرت ولی عصر سلام الله ّعلیه وعجل الله فرجه نیست، مطلق فرج است. 🔹 نفس اینکه انسان انتظار فرج داشته باشد، یعنی اگر در یک شدّتی قرار دارد، انتظار داشته باشد که آن شدّت برطرف بشود. این، یعنی چه؟ یعنی اینکه: شما هرگز در هیچ شرائطی نباید ناامید بشوید! 🔹 در هیچ شرائطی، شما امید را از دست ندهید! فرض کنید انسان در یک تونلی گیر افتاده که مَدخل تونل را مثلاً یک سنگی بسته، انتهای تونل هم بسته است، در یک چنین وضعی هم انتظار فرج داشته باشید! یعنی خدای متعال ممکن است یک تفضّلی بکند، فرض کنید گوشه ای از سقف بریزد، راهی باز بشود، انسان بیرون برود. 🔹 در هیچ شرائطی انسان نباید احساس بن بست بکند، بلکه بایستی همیشه انتظار فرج داشته باشید. در مورد این انتظار فرج میفرمایند: عبادت است. ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
اثر مولف گرانقدر حضرت آیت الله 📌 مفاتیح‌الحیاة کتابی حدیثی رفتاری، اثر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی که به جلد دوم و مکمل مفاتیح‌الجنان شهره شده‌است و تأکید آن بیشتر بر روایاتی است که به رفتارهای فرهنگی ـ اجتماعی و حوزه اخلاق و حقوق اجتماعی مربوط می‌شود. این کتاب در بهار سال ۱۳۹۱ به‌وسیله نشر اسراء منتشر شد. این کتاب توسط گروهی از نویسندگان حوزه علمیه قم تحت نظارت جوادی آملی به نگارش درآمد. ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom 👇👇👇
اثر مولف گرانقدر حضرت آیت الله 🔅🔅🔅 ▪ مفاتیح‌الحیاة کتابی حدیثی رفتاری، اثر آیت‌الله عبدالله جوادی آملی که به جلد دوم و مکمل مفاتیح‌الجنان شهره شده‌است و تأکید آن بیشتر بر روایاتی است که به رفتارهای فرهنگی ـ اجتماعی و حوزه اخلاق و حقوق اجتماعی مربوط می‌شود. این کتاب در بهار سال ۱۳۹۱ به‌وسیله نشر اسراء منتشر شد. این کتاب توسط گروهی از نویسندگان حوزه علمیه قم تحت نظارت جوادی آملی به نگارش درآمد. ▪ موضوعات این کتاب در ۵ بخش موضوعی تقسیم‌بندی شده و بیش از ۶ هزار حدیث در آن بکار رفته است. کتاب از فصل‌های متعددی تشکیل شده و در هر فصل احادیث معتبری در خصوص موضوعات آن فصل ارائه شده است. «مسافرت، امکانات زندگی، نظافت و بهداشت، لباس و پوشش، خواب و بیداری، صله رحم، درآمد و مسائل اقتصادی، نگهداری حیوان، درختکاری و...» از جمله بخش‌های این کتاب مفید و کاربردی و خواندنی است. ▪ مفاتیح الحیاة ۵ بخش و یک خاتمه دارد: 🔸 بخش اول، تعامل انسان با خود است. برخی فصل‌های این بخش: تفکر، یادگیری، حفظ تن، نظافت، خوردن، لباس، آراستگی، مسکن، مسافرت، خواب، تفریح، ورزش و... است. بر اساس بخش اول این کتاب تعامل انسان با خود مورد توجه قرار گرفته است. در این بخش به آبادانی زمین توسط انسان اشاره شده است. همچنین به اهمیت تفکر و تدبر در بیان امامان شیعه پرداخته شده است. برای نمونه عبادت واقعی، تفکر در کار خداوند دانسته شده است. در ادامه به بحث اجتناب از تکلف و دشواری اشاره شده است که بر اساس آن روایاتی نقل می‌شود که متکلفان مورد بی‌مهری پیامبر اسلام قرار می‌گیرند و به‌سختی نکوهش می‌شوند. 🔸 بخش دوم، تعامل انسان با همنوعان است که شامل فصل‌های خویشاوندان، مسلمانان، بیگانگان، مستضعفان، دشمنان، شهروندان و... است. 🔸 بخش سوم، تعامل مردم و نظام اسلامی است که شامل: نظام سیاسی، نظام اجتماعی، شهرداری، امور اقتصادی و... است. 🔸 بخش چهارم، تعامل انسان با حیوان است که شامل نگهداری حیوان، بهره‌گیری از حیوان، حقوق حیوان و... است. 🔸 بخش پنجم، تعامل انسان با محیط زیست است که شامل محیط زیست، خاک، درختکاری، فضای سبز، باد و باران، دریاها، راه‌ها، مواد سوختی، گردشگری و... است. بخش خاتمه، شامل کارها در روزهای ماه قمری، سنت‌ها و... است. ☘☘☘ 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌 اخلاص در بیان صدیقه طاهره 🔹 وجود مبارك فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در آن خطبه فدكیه و خطبه ‌ای كه در مسجد ایراد كردند، بعد از شهادت به توحید و بعد از اینكه ذات اقدس الهی را به عظمت ذكر كردند كه خدای سبحان به وحدانیت خود شهادت می ‌دهد، می ‌فرماید من هم شهادت می ‌دهم به وحدانیت ذات اقدس الهی، این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را خدای سبحان معارفی برای او قرار داد «جُعِلَ‏ الْإِخْلَاصُ‏ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا الْمُمْتَنِعُ مِنَ الْأَبْصَارِ رُؤْیتُهُ وَ مِنَ الْأَلْسُنِ صِفَتُهُ وَ مِنَ الْأَوْهَامِ كَیفِیتُهُ»[1] این شهادتی كه صدیقه كبری (سلام الله علیها) می‌ دهد كه من شهادت می‌ دهم به وحدانیت خدا، ناظر به همان است كه در اوایل سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» شهادت «أُولُوا الْعِلْم» را ذات اقدس الهی در كنار شهادت خود ذكر كرد. 🔹 این بیان نورانی از امام سجاد (سلام الله علیه) بارها به عرضتان رسید كه خدای سبحان برای بزرگداشت مقام علم و عالمان دین، نام عالمان دین را در كنار نام خود ذكر می‌ كند، می ‌فرماید ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ﴾،[2] در آن بیان نورانی امام سجاد (سلام الله علیه) آمده است كه ذات اقدس الهی برای حرمت نهادن به عالم و عالم اسامی علما را در كنار نام فرشته‌ ها و این دو را در كنار نام خود مطرح می‌ كند،[3] می‌ فرماید خدا به وحدانیت شهادت می ‌دهد یك، ملائكه به وحدانیت خدا شهادت می ‌دهند دو، «أُولُوا الْعِلْم» ـ عالمان دین ـ به وحدانیت شهادت می‌دهند سه، ﴿شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ﴾، آن‌گاه صدیقه كبری (سلام الله علیها) به عنوان بارزترین مصداق «اولوا العلم» شهادت به وحدانیت می ‌دهد، همان طوری كه ملائكه شهادت می ‌دهند و همان طوری كه ذات اقدس الهی در مقام ظهور فعل شهادت می ‌دهد؛ بعد فرمود راه های فراوانی این كلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» دارد، اگر كسی اهل اخلاص بود به حقیقت «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» نزدیك شد، بازگشت این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» عود و رجوع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» تأویل و ارجاع این «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» به اخلاص است «جُعِلَ‏ الْإِخْلَاصُ‏ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا». اگر این معرفت را شما بخواهید به دل راه بدهید، دل با او صله و رابطه دارد، تنها مفهوم نیست كه ذهن بفهمد، بلكه واقعیت است كه ذهن خود را به او متصل می ‌كند؛ از نظر بحث های حكمت و كلام هم اگر كسی درباره كلمه طیبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» و علائم توحید، ادله توحید و آثار توحید بحث كند، افكار نورانی و روشنی پیدا می‌كند؛ هم از نظر مسائل عقلی و علمی روشن می ‌شود، هم از نظر مسائل قلبی و شهودی و یافتن به جایی وصل می ‌شود و هم بازگشت ‌اش اخلاص است «جُعِلَ‏ الْإِخْلَاصُ‏ تَأْوِیلَهَا وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا وَ أَنَارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا». 📝 پی نوشت: [1]. الإحتجاج، الطبرسی، ج1، ص98. [2]. سوره آل عمران، آیه18. [3]. بحارالانوار، ج1، ص180. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/03/10 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (127) 🔅🔅🔅 📌 رسالت زنان در تضمين اَمْنيّت و وظيفه آنان در تعديل بحران هاي احتمالي مملكت (4) ✅ اصل سوم. گوهر ناب و كالاي گرانبهاي هويّتِ انساني، بيش از هرچيز در معرض تهاجم غارتگران بين المللي و شبيخون رهزنان جهاني است، و زن از جهتي بيش از مرد، در تنگناي محاصره آدم ربايان چندچهره است؛ چه اينكه از جهتي مرد بيش از زن آفت پذير بوده و كژراهه مي رود، چون وظايف ديني به مقدار خطر توزيع مي شود، رسالت زن به منظور مهار بحران و تضمين امنيّت خود و ديگران خطير بوده و اهتمام ويژه مي طلبد، تاكارشناسانه زمينه بهداشت و پيشگيري آسيب سياسي و اجتماعي فراهم گردد و نوبت به درمان بيماري اخلاقي و فرهنگي نرسد، به طوري كه هماره دَفع بحران قبل از رفع آن حاصل شود و چنين حال محمودي را اِعْداد مي نامند كه قرآن حكيم مبتكر آن است و دراين باره فرموده است: (واَعِدّوا لَهُم ما استطعتم من قوّةٍ ومِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبونَ به عدوّاللّهِ وعَدُوّكم وآخرين مِنْ دُونِهم لاتَعْلَمونَهُمُ الله يَعْلَمهم وما تُنْقِوا مِنْ شي ءٍ في سبيل الله يُوَفَّ اِلَيْكم واَنْتُم لاتُظْلَمون).[ سوره انفال، آيه 60.] ▪ رهنمود آيه مزبورْ معارف وافري است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود: ⬅ 1. دعوت امّت اسلامي به آمادگي كامل؛ لازم چنين اعداد و استعدادي بيداري قبلي و هشياري پيشين است، زيرا ملّتِ به خوابِ سياسي فرو رفته و نيز جامعه غفلت زده، نه از توطئه گري بحران آفرينان آگاهند، و نه از رمز رهايي از آن باخبرند. تنها مردم بيدار و هشيارند كه هم مي فهمند و هم صلاحيت بحران زدايي را دارند. ⬅ 2. مقصود از قوّت تنها توان نظامي نيست؛ چه اينكه از حضرت امام جعفر صادق(عليه‌السلام) سؤال شد، منظور از «قوّت» در آيه (خذوا ما آتيناكم بقوّةٍ) [سوره بقره، آيه 63.]، خصوص نيروي بدن ها است يا اعمّ از آن و نيروي دل ها است. آن حضرت(عليه‌السلام) در پاسخ فرمود: «فيهما جميعاً» [بحارالأنوار، ج67، ص178.]؛ يعني هم توان نظامي و نيروي مادي لازم است و هم توان فرهنگي و نيروي معنوي، چون دشمنِ ستم پيشه گاهي با انديشه و زماني با تيشه به ريشه دين حمله مي كند. البته مراد از توان معنوي صرف دانش و آگاهي نيست، بلكه گذشته از خردورزي و جزم علمي، ايمان مداري و عزم عملي كه در قلمرو عقل عملي است، لازم خواهد بود. ⬅ 3. دشمنِ مهاجم گاهي مستقيماً با اهانت به مكتبِ خدا و افيون دانستن قرآن و افسون پنداشتن عترت و افسانه خواندن معارف ديني و اعلام زوال تاريخ مصرف اسلام به حريم اعتقاد و حَرَم وحي حمله مي كند و زماني مستقيماً با اغراضِ مشئومِ استعمار، استثمار، استعباد، استبداد و بالاخره استحمار مي تازد، و در هر حال بحران پديد مي آورد و با شعار مشخص از هوا و زمين و دريا فتنه را آغاز مي نمايد و مدار عداوت خود را بي پرده بازگو مي كند، ولي گاهي دشمني خويش را مستور نموده، مرموزانه و مزدورانه و مُزَوّرانه، هم به مكتب الهي مي تازد و هم به مردم اسلام مدار حمله مي نمايد، به طوري كه نه معارف اعتقادي از گزند او در امان است و نه منافع ملّي و مصالح مردمي از آسيب وي مصون و به نحو عادي قابل شناسايي هم نيست و فقط خداوند از نهاد و نهانشان آگاه، البته طولي نمي كشد كه اسرار مكتوم و مكنونِ سياست مشئوم آنها مشهود خواهد شد؛ چه اين كه در قرآن كريم چنين آمده است: (اَمْ حَسِبَ الّذينَ في قُلَوبهم مرضٌ ان لن يخرج الله اَضْغانهم).[ سوره محمد، آيه 29.] 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 نیكوترین قصّه‌ها در قرآن كریم(2) ▪ قرآن، اسطوره نیست: انسانهای مادّی كه منكر چیزهای غیرطبیعی‌اند می‌گویند محتوای قرآن اسطوره و افسانه و كهنه شده است زیرا برای پدیده‌ها علل غیبی قایل است و می‌گوید خدا باد و باران را می‌فرستد، مرگ و حیات، سعادت و شقاوت، و حزن و اندوه انسانها به دست اوست؛ در حالی كه همه‌ی این امور دارای علل مادّی مشخص هستند. وقتی كه علم برای این پدیده‌ها، عللی را كشف كرد، دیگر جا برای این بافته‌ها و این اعتقادات خرافی باقی نمی‌ماند كه بگوییم خدا اینها را آفریده و علت پیدایش آنهاست. 🔹 پس آیات قرآنی كه این امور را به ماورای طبیعت نسبت می‌دهد، اسطوره و افسانه‌ای بیش نیست و اگر ما هم بخواهیم، می‌توانیم مانند این سخن را ببافیم « وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا»[9] وقتی از آنها سؤال می‌شود كه خدا چه چیزی را نازل كرده: « ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ»[10] می‌گویند اسطوره‌های پیشنیان است « قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ»[11]. 🔹 ولی آنگاه كه از مؤمنان سؤال می‌شود خدا چه چیزی را نازل كرده: « ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ» جواب‌ می‌دهند خیر را نازل كرده است « قالُوا خَیْراً»[12] انسان الهی و مؤمن، هم اصل وحی را می‌پذیرد و هم ره آورد آن را خیر و بركت و رحمت می‌داند ولی انسان مادّی هم اصل وحی را منكر است و هم ره‌آورد آن را اسطوره می‌پندارد، و به همین دلیل وقتی از آنها سؤال می‌شود كه پروردگار شما چه چیزی را نازل نمود؟ نمی‌گویند «اساطیرَ الاولین» (به نصب) بلكه می‌گویند «اساطیرُ الاوّلین» (به رَفع) اگر این جواب به فتح كلمه «اساطیر» باشد، نشان می‌دهد كه آنها اصل نزول چیزی از ناحیه خدا را قبول دارند امّا ادعا می‌كنند كه خداوند ـ معاذ الله ـ اسطوره نازل كرده است. در حالی كه اگر حرف آخر این كلمه مضموم باشد، معنایش این است كه اساساً نزول چیزی از ناحیه خدا را قبول ندارند و می‌گویند این قرآن اسطوره است « وَ قالُوا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اكْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ بُكْرَهً وَ أَصِیلاً»[13] این كتاب افسانه‌های پیشینیان و حكایت‌های ساختگی سابقین است كه هر بامداد و شامگاه، بر محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ خوانده می‌شود واو، توسط افرادی نویسنده، آن اسطوره‌ها را می‌نویسد. ▪ این، نظر گروهی است كه منكروحی و رسالت و در نتیجه منكر ماوراء طبیعت هستند بت‌پرستان حجاز گرچه اصل مبدأ را می‌پذیرفتند و تنها رسالت و وحی را انكار می‌كردند ولی كسی كه وحی و رسالت را نپذیرد، در حقیقت خدا را به درستی نشناخته، زیرا خدای سبحان می‌فرماید: « وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ»[14] منكرآن وحی و رسالت كه می‌گویند خداوند چیزی را نازل نكرده، خدا را به طور صحیح نشناخته‌اند؛ زیرا اگر خدا را به درستی می‌شناختند، می‌فهمیدند كه خدا تدبیر كننده‌ی جهان آفرینش و پروردگار جهان هستی است و او انسان را آفریده و باید او را بپروراند و پرورش انسان، در سایه‌ی دین و نزول وحی است. پس كسی كه وحی و رسالت را نمی‌پذیرد، خدا را به طور صحیح نشناخته است. ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ▪مرحوم آیت الله (رضوان الله علیه) ▪شرح دعای (18) 🔸 صحیفه سجادیه زبور آل محمد 🔸 تمام فایل ها: 19 جلسه 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 عیب پوشی 🔹 اینها سفارش ‌های وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) به مالك اشتر است، فرمود: «وَالْاِحْتَِمالُ قَبْرُ الْعُیوبِ أَوْ وَ الْمُسَالَمَةُ خِبَاءُ الْعُیوبِ مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیهِ»؛[نهج البلاغة(نشر: مؤسسه نهج البلاغة)، حکمت5 و 6. ] انسان اگر خیلی از چیزها را تحمّل كند، هم راز دیگران و عیب دیگران كه دوستان او هستند آن را می پوشاند، هم عیبِ خود او پوشیده می‌ شود. «احتمال» یعنی تحمّل كردن، این بار را برداشتن. 🔹 اینجا فرمود: «وَ الْمُسَالَمَةُ خِبَاءُ الْعُیوبِ»؛ سِلم بودن، تند نشدن، راز را بازگو نكردن، عصبانی نشدن، پرده ‌دری نكردن، عیب‌ها را می‌ پوشاند. هم عیب دیگران را می‌ پوشاند كه آبروی او محفوظ باشد، هم عیب خود انسان را. پرده‌ دری باعث می ‌شود كه عیب انسان ظاهر شود كه انسان چقدر می ‌تواند مثلاً خلاف خود را كتمان كند. 🔹 «مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیهِ»؛ كسی كه از خود راضی است دشمنان فراوانی دارد، چون ما عیوب فراوانی داریم. انسانی كه از خودراضی است، نقدِ خود را توانایی ندارد، نقص خود را نمی ‌بیند؛ وقتی نقص خودش را ندید چگونه خودش را اصلاح كند؟ در جامعه، با همین نقص ظهور می‌ كند؛ آن وقت جامعه نسبت به او بدبین ‌هستند. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/12/02 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 علم غیب ملاک قضاوت نیست 🔸ما بايد بدانيم كه علم ملكوتي اشرف از آن است كه در حوزه‌ها بيايد با آن فقه و اصول اداره بشود ... 🔸علم غيب برتر از آن است كه سند فقه باشد، علم ملكوتي برتر از آن است كه بازار فقه را گرم كند. 🔸وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود من قاضي‌ام، روي كُرسي قضا نشستم، محكمه قضا دارم، اما فقط بر اساس شاهد و سوگند حكم مي‌كند. 🔸با حصر فرمود: «إنّما أقضي بينكم بالبيّنات و الأيمان» با اينكه مسلّماً اسرار غيب را باخبر بودند در يكي از جبهه‌هاي جنگ كسي كشته شد وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: «إنّ الشملة التي أخذها يوم خيبر من المغانم لم تصبها المقاسم لتشتعل عليه نارا» الآن آن پارچه‌اي كه ايشان در غنايم خيبر بدون اجازه ما گرفته در كنار قبرش دارد شعله مي‌زند. 🔸اين پيغمبر است ... بنا بر اين نيست كه ما با علم غيب اداره كنيم؛ علم غيب را ذات اقدس الهي در قيامت ملأ مي‌كند، مبادا بگوييد ما رفتيم محكمه پيغمبر به دست خود پيغمبر اين مال را گرفتيم. 🔸اگر كسي شاهد دروغ آورد، قسم دروغ خورد، مالي را از محكمه من از دست من گرفت «قطعةً من النار» را دارد مي‌برد. 🔸علم غيب برتر از آن است كه اين را انسان به بازار فقه بياورد. 🔸آن وقت ديگر جا براي اين سؤال نيست كه «وجود مبارك حضرت امير مي‌دانست آن شب شهيد مي‌شود يا نمي‌شود؟ اگر مي‌دانست چرا رفته؟ وجود مبارك سيّدالشهداء مي‌دانست شهيد مي‌شود يا نمي‌شود؟ اگر مي‌دانست شهيد مي‌شود چرا رفته؟» 🔸اين اصلاً آسمان را به زمين دوختن است؛ آن علم اشرف از آن است كه بازار فقه را گرم بكند، فقه ظاهري دارد، همه ما مثل ديگران مكلّف به ظاهريم. 🔸گاهي براي اظهار معجزه، اظهار نبوّت، اظهار امامت، اثبات ولايت دستورات غيبي مي‌دهند اما بنا بر اين نيست كه با علم غيب عمل كنند. 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره لقمان، آیات 31 الی34(آخر) 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom