eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال قرآنی رحیق ( سه شنبه 15-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 عوامل بهشت نشینی وبالإسناد، عن الحسن بن علی بن أبی حمزه، عن علی بن میمون الصائغ ، قال سمعت أبا عبد الله ( علیه السلام ) یقول من أراد أن یدخله الله ( عز و جل ) ویسکنه جنته فلیحسن خلقه ، ولیعط النصفه من نفسه ، ولیرحم الیتیم ، ولیعن الضعیف ، ولیتواضع لله ألذی خلقه . 📚 امالی شیخ طوسی، صفحۀ432 این آرزوی همه است که عاقبت انسان به بهشت منتهی بشود، هر کس این را دوست دارد، این چند کار را انجام بدهد: ✅ 1- فلُیحسِن خُلَقه، اوّل، خوش اخلاقی. بداخلاقی و بداخمی و رفتار تند و تلخ با مردم، با دوست، با خانواده، خیلی مذموم است. البته اینجا خُلق، مراد همین خوش اخلاقی است که ما می گوییم، مراد، اخلاق حسنه مثل صبر و ... نیست، یعنی: انسان در برخوردش با مردم خوش اخلاق باشد. سلام میکنند، جواب گرم و نرمی بدهد، احوالپرسی میکنند، با مهربانی جواب بدهد. ✅ 2- و لیُعطِ الَّنصَفةَ ِمن نفِسه. یکی هم این. در مورد مسأله ای که پای خود او در میان است، اینجا انصاف به خرج بدهد. این است. گاهی در مورد دیگران قضاوت می کنید، انصاف به خرج می دهید، این، بسیار کار خوب و مهمی است، لکن از آن مهمتر و سختتر این است که شما خودتان با یکی دعوا دارید، اختلاف دارید، اینجا انصاف به خرج بدهید. این، خیلی کار سختی است ولیکن چارهای نیست، باید انصاف به خرج بدهید. واقعاً قبول کنید که اینجا تقصیر شما بود که این قضیه را مثًلا شروع کردید، حتی با دشمنان با انصاف رفتار کنی، ▪ ما البته دشمنهایی داریم که در نهایت بی انصافی اند؛ هم در سطح بین الملل، هم در سطح بین المُدُن، داخل کشور، دشمنهایی که واقعاً در نهایت بی انصافی رفتار میکنند! لکن ما دربارۀ آنها نباید بی انصافی بکنیم. ✅ 3- و لیَرَحمِ الیتیم، ترحّم کردن به یتیم، البته بهترین ترحم، آن ترحمی است که خوِد او احساس نکند که دارید به او ترحّم میکنید. یعنی برخوردتان یک برخورد مهربانانه ای باشد. ✅ 4- و لیُعن الضعیف، آدمهای ضعیف خیلی هستند، ضعیف مالی، ضعیف جسمی، ضعیف آبروئی، کمکشان کنید! این ضعیف را اعانت کنید! چقدر اطراِ ف ما آدم ضعیف هست، هرچه بتوانیم، باید اعانت کنیم. ✅ 5- و لَیتَواضَع لله الذی خَلَقه، شاید بالاترین و مهمتریناش این است. در مقابل خدای متعال، فروتنی کند، سرکشی نکند، تواضع در برابر خدا فقط تضرّع و خشوع نیست. یعنی امر و نهی خدا را اطاعت بکند. 🍀🍀🍀 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌شاگرد مکتب حسینی 🔹 در بسیاری از سخنان و پیام های امام راحل از نهضت كربلا مطالبی خوانده و شنیده‌ اید، شكل گیری این انقلاب در دوازده محرم بود كه پانزده خرداد نام گرفت، پانزده خرداد نه چون پانزده خرداد بود سرآغاز انقلاب شد، بلكه چون دوازده محرم بود و همچنین سال پنجاه و هفت كه انقلاب به آستانه پیروزی رسید برای آن چهار راهپیمایی چند میلیونی مردم ایران اسلامی بود كه از مرز هزارها گذشت، چهار راهپیمایی بود كه سرنوشت انقلاب را مشخص كرد؛ یكی تاسوعا و دوم عاشورا سوم اربعین و چهارم 28 صفر، این چهار راهپیمایی در سراسر ایران اسلامی از مرز میلیون ها گذشت؛ یعنی ایران یك جا قیام كرد. پس از نظر زمان و زمین نهضت كربلا این انقلاب را شكل داد، هم بدئش و هم ختمش. آنچه كه اعلامیه ‌های امام و سخنرانی های امام را پر محتوا می ‌كرد استمداد از خطبه‌ های پر شور سالار شهیدان بود. وقتی این جمله را امام راحل در متن اعلامیه آورده بود كه «إِنِّی لاَ أَرَى اَلْمَوْتَ إِلاَّ سَعَادَةً وَ لاَ اَلْحَیاةَ مَعَ اَلظَّالِمِینَ إِلاَّ بَرَماً»[1] دفعتاً حوزه و دانشگاه حیات جدیدی پیدا كرد. سخنان امام وقتی با سخنان سالار شهیدان كربلا آمیخته می ‌شد با ﴿وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾[2] هماهنگ بود، آن حرف زمینی ‌اش به آن آسمانی اصل مرتبط می ‌شد و اثر می‌ كرد. چون امام بیش از دیگران هم مبدأ فاعلی این نهضت را و هم مبدأ غایی این قیام را بررسی كرد، لذا در بعد از پیروزی انقلاب مكرر توصیه می‌ فرمود كه نام كربلا و حسین بن علی را احیا كنید و در مراسم سوگ سالار شهیدان اشك بریزید، وقتی هم كه مداح اهل بیت نام سالار شهیدان كربلا را می ‌برد تمام بدن امام می ‌لرزید، چون خود را «شاگرد این مكتب» احساس می‌ كرد و قیامش را محصول این نهضت یافت. 🔹 اشك دو قسم است مثل خنده، ضحك و بكاء گاهی مبدأ عصبی دارد، اگر مبدا حسی یا عصبی داشت سودی ندارد؛ یعنی اگر كسی با شنیدن مارش عزا اشك ریخت این با یك طنز می‌ خندد، هم آن مبدأ حسی و عصبی داشت، هم این؛ ولی اگر كسی عارفانه متأثر شد و اشك ریخت ممكن است سال ها بگذرد و لبخندی نداشته باشد. شاید چهل سال یا 38 سال امام سجاد زندگی كرد و لبخندی نداشت، بعضی از بانوان حرم بعد از جریان كربلا زیر سقف و سایه به سر نبردند. آنكه با مارش عزا می‌گرید با طنز هم می ‌خندد، نه آن خنده اثر عقلی دارد و نه آن گریه. اشك بهترین سرمایه انسان است، «اشک حرم نشین نهانخانه مرا زان سوی هفت پرده به بازار می ‌کشی»[3] 🔹 این اشك سرمایه است آن كه عاقل است این سرمایه را به نثار دوست ایثار می ‌كند، آن كه جاهل است برای جریان های حسی و عصبی هم بذل و بخشش اشكانه دارد و ذات اقدس الهی «ضحك» و «بكاء» را در اختیار خود قرار داد كه فرمود: ﴿أَضْحَكَ وَ أَبْكى﴾.[4] ما وقتی بر دشمن درون پیروزیم كه بگرییم، وقتی هم بر دشمن بیرون ظفرمندانه از صحنه برمی ‌گردیم كه بنالیم این علی كه سلحشور میدان جنگ است در دعای كمیل سلاح مردم الهی را اشك دانست فرمود: «سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاءُ»[5] اگر كسی بخواهد بر اهریمن درون چیره بشود تا اهل ناله و زاری و لابه و اشك نباشد اهل تهذیب نفس نیست و اگر كسی بخواهد دشمن بیرون را از پا در آورد تا اهل اشك بر سالار شهیدان نباشد توفیق مبارزه ندارد. [1]. تحف العقول, ص245. [2]. سوره مبارکه حجر، آیه29؛ سوره مبارکه ص، آیه72. [3]. دیوان حافظ، غزل459. [4]. سوره مبارکه نجم، آیه43. [5]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص844. 📚 ششمین سمینار بررسی سیره نظری و علمی امام (ره) تاریخ: 1374/03/12 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (136) 📌 چند اصل حياتي ✅ اصل سوم. مجاهدان نستوه و مدافعان مخلص، توفيق رهيابي راه خدا را به طور ويژه مي يابند؛ (الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا) [سوره عنكبوت، آيه 69.]، و اين راهِ مخصوص همان صراط مستقيمي است كه روندگان آن انبيا، صدّيقون، شهدا و صالحان اند.[ سوره نساء، آيات 68 ـ 69.] ▪ همه اين راهيان طيّب و طاهر، توفيق مظهرّيت خداي سبحان را در احياي سنّت صحيح و حسن و تداوم بر آن يافتند و همانطوري كه خداي سبحان تمام كارهاي خود را براساس صراط مستقيم تنظيم مي فرمايد: (إنّ ربّي علي صراط مستقيم) [سوره هود، آيه 56.]و هرگز آن را تغيير نمي دهد، به نحوي كه آن را بدون بدل ترك كند يا كژ راهه اي را بدل آن قرار دهد ...؛ (فلن تجد لسنّت الله تبديلاً ولن تجد لسنّت الله تحويلاً).[ سوره فاطر، آيه 43.] ▪ اين گروه، يعني سالكان صادق كه مبارزان با اخلاص نيز از اينان اند، هرگز خيالِ تبديل در دل و توّهمِ تحويل در سر نپرورانده و به آن اصلاً فكر نمي كنند: (مِن المؤمنين رِجالٌ صَدَقوا ما عاهدُوا اللّه عليه فمنهم من قضي نحبه ومنهم من ينتظر و ما بدلّوا تبديلاً)؛[ سوره احزاب، آيه 23]نه پيشگامان از رفتن نادم مي شوند و نه راهيان از اقتداي به آنان نگران، زيرا هم راه خود را به خوبي شناختند و هم همراهان خوب را به رفق و مدارا دريافتند؛ (وحَسُنَ أولئك رفيقاً).[ سوره نساء، آيه 69.] ▪ در چنين فضايي، علم و شهود مجالي براي ندامت و تغيير منهج وجود ندارد؛ نه نصحِ دوستان خام و نه طعنِ دشمنان پخته، هرگز توان نفوذ به سرّ سويداي دل آنان ندارد؛ يك پرده برانداخته آن شاهد اعظم از پرده برون رفته همه اهل زمانه كي سرد شود عشق زآواز ملامت هرگز نَرَمد شير زفرياد زنانه پركن تو يكي رطل ز مي هاي خدايي مگذار خدايان طبيعت به ميانه[ديوان شمس تبريزي.] ▪ راز استواري دليرمردان عرصه جهاد و صحنه دفاع، دلدادگي آنان به خداي سبحان است كه (له مقاليد السموات والأرض).[ سوره زمر، آيه 63.] ▪ آشنايي با صاحب كليد، عاشقِ آشنا را كليددار درهاي بسته مي كند. آنگاه راه مسدود و درب مَغْلوق براي او وجود ندارد، بلكه تمام راه هاي صحيح به روي او مفتوح و همه درب هاي گنجينه، به چهره او گشاده است؛ يك دسته كليدست به زير بغلِ عشق از بهر گشاييدن ابواب رسيده[ديوان شمس تبريزي.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش8 🔅 تفسير «{وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ» ▪ {تلميذ}: در آيه آخر از سوره طلاق وارد است: {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً. «1» مراد از اين فقره‌{وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَ‌} چيست؟ و چگونه از زمين مانند آسمانها، هفت عدد آفريده شده است‌ 🔸 { علّامه:} در تفسير اينكه از زمين مثل هفت آسمان خداوند خلق فرموده است، دو قسم وارد شده است: ⏪ اوّل آنكه: همانطور كه آسمانها را خداوند هفت عدد آفريده است، زمين را نيز مانند آسمانها هفت عدد آفريده است؛ و بنابراين، هفت آسمان و هفت زمين داريم. ⏪ دوّم آنكه: خلق فرمود از زمين، موجودى را كه آن مانند هفت آسمان است؛ و آن انسان است. و اينگونه تفسير ظاهراً به ابن عبّاس نسبت داده شده است. 🔹 و چون گفته‌اند كه: در انسان‌{سَبْعِ شِداد} با جميع قوايش موجود است، و همه در تحت تسخير انسان است، بنابراين مى‌توان گفت كه: انسانى كه داراى هفت آسمان است، و همه در وجود او منطوى است؛ از زمين آفريده شده‌ ... ▪ و اين تفسير قدرى بحسب ظاهر بعيد بنظر مى‌رسد؛ گرچه تعبير از انسان به‌{وَ مِنَ الْأَرْضِ‌} بُعدى ندارد، چون اصل خلقت او از روئيده شدن از زمين است، و پس از روئيده شدن از زمين رشد پيدا مى‌كند و بمقام تجرّد روحى و نفسى مى‌رسد. {وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً. «و خداوند شما را رويانيد از زمين، رويانيدنى.» ▪ و در هر حال همان تفسير اوّل بنظر اقرب است؛ و شواهدى از روايات و ادعيه نيز بر آن دلالت دارد*** 📝 پانویس: (1) آيه 12، از سوره 65: الطّلاق: «خداوند آن كسى است كه هفت آسمان را بيافريد، و از زمين نيز مثل آن هفت آسمان بيافريد. و امر خدا به تدريج و مهلت در بين آنها فرود مى‌آيد، تا بدانيد كه حقّاً خداوند بر هر چيزى تواناست؛ و اينكه خداوند بر هر چيزى احاطه علمى دارد.»است. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم . @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله اگر اسلام نبود اثری از یهودیّت و مسیحیّت نبود! 🔸وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: «لضربة عليٍّ لعمرو يوم الخندق تَعدل عبادة الثقلين»؛ خُب درست است شهادت، يك مقام برجسته‌اي است اما بالاتر از شهادت آن فتحي است كه اين شهادت‌ها در دامنه و در سايه آن سفره فتح به ثمر مي‌رسد. 🔸فرمود پيروزي حضرت امير معادل عبادت جن و انس است؛ اگر ـ معاذ الله ـ آن روز وجود مبارك حضرت امير آن شمشير را نمي‌زد و او را به هلاكت نمي‌رساند آنها مي‌آمدند مدينه را قتل‌عام مي‌كردند، غارت مي‌كردند، ديگر اثري از اسلام نبود. 🔸اسلام نه تنها خودش را حفظ كرد، نبوّت انبياي ابراهيمي را هم حفظ كرد. 🔸خدا غريق رحمت كند مرحوم كاشف‌الغطاء را! اين را ما چند بار در همين‌جا به عرضتان رسانديم؛ مرحوم كاشف‌الغطاء مي‌فرمايد اگر قرآن نبود، اسلام نبود، اهل بيت نبودند، اثري از يهوديّت و مسيحيّت نبود. 🔸براي اينكه اين انجيل تحريف‌شده، اين تورات تحريف‌شده، اين كتابي كه ـ معاذ الله ـ شُرب خمر را به انبياء اسناد مي‌دهد، اين كتابي كه ـ معاذ الله ـ آمدن خدا از آسمان به زمين و كُشتي‌گيري با يعقوب و امثال اينها را نسبت مي‌دهد، اين ديني نيست كه با پيشرفت علم بماند. 🔸مختصري علم پيشرفت كرده اينها كليسا را زدند كنار؛ اگر قرآن نبود، عترت نبود، اثري از تورات و انجيل نبود. 🔸اما وجود مبارك پيغمبر و همچنين قرآن آمده عظمت ابراهيم را، عظمت موسي را، عظمت عيسي را، مبارزات با آل‌فرعون را، جريان فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ را، طهارت عيسي را، عَذرا بودن مريم را، قداست مريم را، قدّيس بودن اين دودمان را تثبيت كرد و گفت و گفت و گفت تا مسيحيت را زنده كرد، يهوديت را زنده كرد؛ فهميدند انبياي الهي از هر آسيب و گزندي مصون‌اند، موسي آن نيست كه آنها مي‌پندارند، عيسي آن نيست كه آنها مي‌پندارند، مريم آن نيست كه ـ معاذ الله ـ به خلاف متّهم بشود. 🔸اين قرآن، انبياي ابراهيمي را، وجود مبارك موسي را، وجود مبارك عيسي را، وجود مبارك مريم(سلام الله عليهم) را به عظمت معرفي كرد تا به اين روز اينها را نگه‌داشت. اگر قرآن نبود اثري از دين الهي نبود! چه يهوديّت، چه مسيحيّت! 🔸لذا فرمود: «لضربة عليٍّ لعمرو يوم الخندق تَعدل عبادة الثقلين» حتي شهادت خود حضرت امير(سلام الله عليه) هم در سايه بركت همين پيروزي است.🔸اگر اسلام رفته بود خُب اگر كسي را مي‌كشتند ديگر مسأله شهادت مطرح نبود، جريان كربلا هم مديون همين فتح خندق است. 🔸اگر اسلامي نبود مي‌شد جنگ طايفه‌اي! جنگ طايفه‌اي كه ديگر سيّدالشهداء در خود ندارد! 🔸لذا گاهي ممكن است يك پيروزي معادل چندين شهادت و برتر از چندين شهادت باشد؛ همان‌طوري كه مِداد علما بالاتر از دماء شهداست. 🔸بعضي از اعلاميه‌هاي امام بالاتر از دِماء شهدا بود، الآن هم همين‌طور است. 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن حضرت آیت الله /سوره احزاب، آيات 21 الي 27 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 وظیفه خطیر مسئولین 🔹قرآن كریم قبل از اینكه ما را به جهنم و آتش بترساند ما را به «حیا» دعوت كرده است، این در سورهٴ مباركهٴ «علق» است كه جزء عتایق سور است، یعنی جزء سوره ‌هایی است كه در اوایل بعثت نازل شده، فرمود: ﴿أَ لَمْ یعْلَمْ بِأَنَّ اللّهَ یری﴾؛[1] انسان نمی ‌داند مگر اینکه خدا او را می ‌بیند؟! بعدها سخن از جهنم و بگیر و ببند شروع شد. خب آدم بی‌‌ حیا را می ‌زنند، بله؛ اما خدا كه اول سخنی از جهنم و عذاب و بگیرد و ببند نگفت! اول فرمود این شخص نمی‌ داند كه من او را می ‌بینم؟! بنابراین ما باید در گزارش هایمان كه چندتا دو دوتا چهارتا داشته باشیم؛ اینکه این گزارش حق است و خدا می‌ بیند، باند بازی نكردم، كم و زیاد نكردم، آبرو ریزی نكردم و كتمان هم نكردم. دو تا كار را خدا به پیامبر فرمود ما هم امت اوییم و باید انجام بدهیم، نه آن چه هست كتمان بكنید و نه آن چه نیست اظهار بكنید؛ فرمود پیامبر این دو تا صفت را دارد: ﴿ما هُوَ عَلَی الْغَیبِ بِضَنینٍ﴾؛[2] ما هر چه گفتیم او بخل نمی‌ ورزد که كتمان بكند و بعضی از چیزها را نگوید، نه! هر چه ما گفتیم می‌گوید، از آن طرف هم ﴿ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی ٭ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْی یوحی﴾؛[3] هر چه هم كه می‌ گوید گفته ماست، یعنی چه؟ هر چه ما گفتیم همان را می ‌گوید بدون كتمان یك، و هر چه او می ‌گوید گفته ماست و از خود نگفته است دو. 🔹ما هم باید همین طور باشیم، هر چه حق است و دیدیم همان را می ‌گوییم و هر چه هم كه ندیدیم نمی ‌گوییم. نه دیده‌ ها را كتمان می ‌كنیم، نه ندیده ‌ها را اضافه می ‌كنیم، این می‌ شود «صراط مستقیم»، آن وقت هر لحظه انسان بخواهد مسافرت كند ـ چون این مرغ باغ ملكوت است، این از پوست درآمده است نه پوسیده ـ همیشه هم راحت است؛ پیش خدا راحت است، پیش انبیا راحت است، پیش اولیا راحت است، پیش شهدا راحت است، راحت! سبكبال! برای اینكه آنچه حق بود گفت، آنچه را هم كه ندیده بود نگفت، نه آن ندیده ‌ها را اضافه كرد، نه این دیده‌ ها را كم كرد. در بُعد سلب و اثبات دو وظیفه برای پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) است، همان دو تا وظیفه را هم ما باید انجام بدهیم هم ﴿ما هُوَ عَلَی الْغَیبِ بِضَنینٍ﴾ هست، هم ﴿ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی﴾، آن وقت آدم راحت است. 🔹خودمان را باید با اماممان و شهدایمان بسنجیم؛ منتها آنها یك قدری جلو و ما یك قدری دنبال، با دیگران نسنجیم! وجود مبارك امام علی (سلام الله علیه) فرمود در كارهای آخرت همیشه خود را با بهتر از خود بسنج، در كارهای دنیا با پایین تر از خود بسنج كه راحت باشی،[4] برای اینكه خیلی ها هستند كه امكانات ما را ندارند و ضعیف تر از ما زندگی می ‌كنند، بنابراین ما اگر ـ ان‌ شاء ‌الله ـ بخواهیم این نظام را به صاحب اصلی ‌اش تحویل بدهیم كه باید این كار را بكنیم، باید ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی﴾[5] باشیم، بعدها می‌ شود ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٍ خَیرٌ﴾[6] تا ما پایگاهی نداشته باشیم كجا می ‌توانیم ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی﴾ بشویم؟ تا به طهارت مهر نورزیم و عشق نورزیم كجا می ‌توانیم ﴿أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی﴾ بشویم؟ به اینجا كه رسیدیم، [در پناه] تكیه‌ گاهی عظیم و با قدرت غیبی است. [1]. سوره علق، آیه14. [2]. سوره تکویر، آیه24. [3]. سوره نجم، آیات 3 و 4. [4]. نهج البلاغه، نامه69؛ «وَ أَکثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَی مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیهِ». [5]. سوره توبه، آیه108. [6]. سوره توبه، آیه109. 📚 سخنرانی در جمع مسئولان وزارت اطلاعات تاریخ: 1383/06/12 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت1:معرفی کلی سوره ماعون ▪ سوره ماعون یا أَرَأَيْتَ الَّذِي صد و هفتمین سوره و از سوره‌های مکی قرآن که در جزء سی‌ام جای گرفته است. ▪ واژه ماعون از کلمه آخر این سوره گرفته شده و به معنای زکات یا هر چیز مفیدی است. ▪ در این سوره صفات منکران قیامت آمده است. قرآن می‌گوید این افراد انفاق نمی‌کنند، نماز را سَرسَری می‌گیرند و ریا می‌کنند. ▪ گفته شده است سوره ماعون درباره ابوسفیان نازل شد. ▪ فضیلت‌هایی برای تلاوت این سوره ذکر شده است، از جمله اینکه هر كس سوره ماعون را پس از نماز عشا قرائت کند، خداوند او را می‌بخشد و تا وقت اذان صبح او را حفظ می‌كند. 🔹 این سوره را ماعون و سوره «‌أَرَأَيْتَ الَّذِي» نامیده‌اند. ماعون از انتهای سوره و «‌أَرَأَيْتَ الَّذِي» از آغاز سوره گرفته شده است. 🔹 درباره معنای ماعون گفته شده است، در زمان جاهلیت به هر منفعتی (یا هر وسیله مفید) ماعون گفته می‌شد و بعد از اسلام به زکات، ماعون گفتند. 🔹 نام‌های دیگر این سوره را «‌دین‌» و «‌تکذیب‌» گفته‌اند. زیرا این دو موضوع، از مضامین این سوره‌اند. 🔹 سوره ماعون جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هفدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و هفتمین سوره است. و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. 🔹 سوره ماعون ۷ آیه، ۲۵ کلمه و ۱۱۴ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی جزو سوره‌های مُفصّلات (دارای آیات کوتاه) است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت2:محتوی کلی سوره ماعون به نام خداوند رحمتگر مهربان آيا كسى را كه [روز] جزا را دروغ مى‌خواند، ديدى؟ (۱) اين همان كس است كه يتيم را بسختى مى‌راند، (۲) و به خوراك‌دادن بينوا ترغيب نمى‌كند. (۳) پس واى بر نمازگزارانى (۴) كه از نمازشان غافلند، (۵) آنان كه ريا مى‌كنند، (۶) و از [دادن‌] زكات [و وسايل و مايحتاج خانه‌] خوددارى مى‌ورزند. (۷) 🔅🔅🔅 در این سوره صفات و اعمال منکران قیامت در پنج مرحله بیان شده است، اینکه به دلیل انکار این روز بزرگ، از انفاق در راه خدا و کمک به یتیمان و مسکینان سر باز می‌زنند و نماز را سَرسَری می‌گیرند و ریاکارند و به نیازمندان کمک نمی‌کنند. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (59) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 6 ـ اختصاص حمد به خدا ▪ عن السّجاد (عليه السلام): «ولو دلّ مخلوق مخلوقاً من نفسه علي مثل الذى دللت عليه عبادك منك كان محموداً فلك الحمد»[ صحيفه سجّاديه، دعاي 45.]. ▪ عن الباقر (عليه السلام): «... وأنت جمال السماوات والأرض فلك الحمد وأنت زين السماوات والأرض فلك الحمد»[ بحار، ج84، ص258، دعاي پايان نماز شب.]. ▪ عن أبى الحسن الأوّل (عليه السلام): «إذا فرغت من صلاة الليل فقل: اللهم ماعملتُ من خير فهو منك لا حمد لى فيه وما عملت من سوء فقد حذّرتنيه، لا عذر لى فيه. اللهم إنّى أعوذ بك أن أتكل علي ما لا حمد لى فيه»[ همان، ص221]. ... «... ولك الحمد... واستخلصت الحمد لنفسك وجعلت الحمد من خاصتك ورضيت بالحمد من عبادك وفتحت بالحمد كتابك وختمت بالحمد قضائك ولم يعدل إلي غيرك ولم يقصر الحمد دونك، فلامدفع للحمد عنك ولامستقر للحمد إلاّ عندك ولاينبغى الحمد إلاّ لك»[ بحار، ج87، ص129، دعاي روز جمعه.]. 🔅 اشاره: هر يك از اين كلمات نوراني حاوي برهاني بر اختصاص حمد به خداي سبحان است. در حديث اوّل امام سجاد (عليه السلام) پس ازبرشمردن نعمت هدايت الهي و علوم ارزشمندي كه بدون تعليم الهي، بشر را ياراي رسيدن به آن نيست، به خداي سبحان عرض مي كند: بار خدايا اگر مخلوقي بتواند از جانب خود چنين هدايتها و معارفي را در اختيار ديگران بگذارد، آن گونه كه تو خلقِ خود را هدايت و تعليم مي كني، او نيز سزاوار حمد خواهد بود، ليكن چون همه‌ي نعمتها و علوم از جانب توست، پس ستايش نيز ويژه‌ي توست. در جمله‌ي «فلك الحمد» با تقديم «لك» بر «الحمد»، حمد در خداي سبحان حصر شده است. اين حديث ناظر به برهاني است كه حد وسط آن اِنعام الهي است. 🔅 حديث دوم اشاره به برهاني دارد كه حدّ وسط آن جمال است و در براهين اختصاص حمد بدين شرح بيان شد: سراسر عوالم هستيِ امكاني از آن جهت كه مخلوق خداي سبحان است، زيبا و نيكوست و چون حمد در برابر جمال و كار زيباست، حمدْ ويژه‌ي خداي جميل جمال آفرين است. 🔅 در حديث سوم بر اساس توحيد افعالي همه‌ي كارهاي نيك آدمي را ازخداي سبحان و هر حمدي بر هر كار نيكي را از او مي داند. بر اساس توحيد افعالي و ربوبيّت مطلق خداي سبحان، كارهاي نيك صالحان نيز جز ظهور و تجلي فيض و فعل او نيست و از اين رو محمود حقيقي تنها ذات اقدس الهي است. 🔅 چهارمين حديث نيز با تصريح به اين كه حمد جز حريم و ساحت قدس خداي سبحان هيچ قرارگاهي ندارد و حمد جز براي او سزاوار نيست، به روشني بر انحصار حمد در خداي سبحان دلالت دارد. 🔸 تذكّر: اگر بعضي از نصوص ديني ظهور دارد كه حمد غير خدا رواست، ولي حمد خدا بهتر است، اين گونه ظواهر را بايد به معناي تعيين حمد خدا تفسير كرد، نه تفضيل حمد وي؛ مانند آنچه در طليعه‌ي دعاي سحر امام سجاد (عليه السلام) به نقل ثابت بن دينار (ابوحمزه‌ي ثُمالي) آمده است: «... فَرَبّى أحمدُ شى ء عندى وأحَقُّ بحمدى»[ إقبال الأعمال، ج1، ص157.]. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 امنیت پایدار 🔹ما بهتر از این می ‌توانیم باشیم و شدنی است، این بیان نورانی قرآن را نگاه كنید فرمود: ﴿فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَأَنتُمُ الأعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾؛[1] فرمود وهن نداشته باشید یك، پیشنهاد سازش هم ندهید دو، چرا؟ چون ﴿وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾، چرا ﴿وَأَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾؟ چون ﴿وَاللَّهُ مَعَكُمْ﴾، چرا ﴿وَاللَّهُ مَعَكُمْ﴾؟ برای اینكه ﴿وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ﴾ خون دادید، این پنج‌ جمله است که هركدام حدّ وسط یك برهان است. چرا ﴿أَنْتُمُ الأعْلَوْنَ﴾؟ برای اینكه خدا با شماست، چرا خدا با شماست؟ برای اینكه كار كردید! شما در این تعبیرات اصولی می ‌بینید می ‌گویید این حرف، «مَوْتُوْر» است ادّعای بدون دلیل را می‌گویند «وَتْر»، «مَوْتُوْر»، تك! اما آن آقا می ‌گوید آن حرف «مشفوع است»؛ یعنی حرف را زده، برهان در كنارش هست این «وَتْر» نیست، پس می ‌گوید «مَشْفُوعٌ بِالْبُرْهَان» است. فرمود كارتان «مَوْتُوْر» نیست، كار كردید ما نتیجه می‌ دهیم! این خداست! 🔹یك وقت این را به عرض دوستان رساندم؛ در همین قم، خدا رحمت كند مرحوم آقای دیباجی! یك وقت با هم رفته بودیم امیدیه، جای دیگر هم با هم رفته بودیم، ایشان یك سفری تنها رفته بود كردستان که آمد و گزارش می‌داد، خدا رحمتش كند! گفت رفتیم كردستان، گفت یك قدری آب بردیم كه فقط تشنه نمانیم، تمام نمازهای ما با تیمّم بود ـ ایشان از كردستان ما را باخبر كرد ـ زمستان شد، برف آمد و این عزیزانی كه اینجا در سنگر بودند ماندند، ماندند، یخ زدند و مُردند! من آن شب رفتم در مسجد اعظم [مراسم] تا آخر خجالت كشیدم و گریه كردم، اینها بودند! خیلی حرف است! آخر می‌ داند كه دیگر خبری نیست و بیگانه هم نمی ‌تواند بیاید، این ‌طور نیست كه برای این سرد باشد و برای او سرد نباشد كه بتواند بیاید، اصلاً راه نیست بیاید! یك كسی بخواهد آنچا را منفجر کند راه نیست! روز راه نیست، چه رسد به شب! او گفت نه، چون «سنگر» است من باید باشم، این «طِبْتُمْ وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتی‏ فیها دُفِنْتُمْ»[2] نیست؟! آن ﴿وَالْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾[3] نیست؟! استكبار را اینها حل می ‌كنند، این یك كتابی می ‌خواهد! [1]. سوره محمد، آیه35. [2]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص723. [3]. سوره اعراف، آیه58. 📚 دیدار اعضای شورای سیاست گذاری حوزه های علمیه با حضرت استاد تاریخ: 1398/02/03 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اعلام خطر قرآن نسبت به ادامه راه طاغوت حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) در جلسه درس خارج تفسیر که پیش از ظهر امروز در مسجد اعظم قم با حضور طلاب و فضلای حوزه برگزار شد، فرمودند: الآن ما در آستانه چهل و یکمین سال ، ، برکات خون هستیم. این اعلام خطری است برای ما که (قرآن) فرمود: شما به جای نشسته اید. یعنی آنها چون کردند رفتند، نماندند، نگذاشتیم بمانند؛ و شما به جای آنها نشسته اید. شما اگر بخواهید بمانید، باید راه آنها را نروید. یک وقت است کسی (خدای ناکرده) با الهی مشکل جدّی دارد، آن جور خیلی کم هستند. امّا اکثری وقتی ببینند یک کسی است و به است، دین را رها نمی کنند. نه تنها نیستند، هم نیستند. اگر ما واقعاً هیچ وقت طمعی در مالی نمی کردیم، نبود، نبود؛ ما مشکلی نداشتیم!! 🔷️ ر.ک سوره ابراهیم / آیه ۴۵ ✅ درس خارج تفسیر _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ @rahighemakhtoom
📌 آزادمردان علوی 🔹یک بیان نورانی حضرت امیر دارد، فرمود حواستان جمع باشد شما رفتید در این کاخ ‌ها و زمین‌ ها نشستید، آنچه به نام پهلوی بود که الآن در دست شماست مواظب باشید! «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ»،[1] این حکم رادمردی و آزادگی است. خود حضرت فرمود بعضی ‌ها که کار خلاف نمی ‌کنند، برای اینکه به جهنم نروند یا به بهشت بروند معصیت نمی ‌کنند، اما بعضی آزاد از بهشت و جهنم هستند، ولی الهی هستند، «قُرْبَةٌ إِلَی اَللَّه» و « لِقَاء اَللَّهِ» این کار را می ‌کنند. فرمود چرا مردان آزاده پیدا نمی‌ شوند که از «لُمَاظَة» صرف نظر کنند. این «لُمَاظَة» با «طاء ظاء» مانده لای دندان است.[2] فرمود پهلوی ‌ها و امثال پهلوی‌ ها تا آنجا که ممکن بود از این باغ و راغ ایران استفاده کردند؛ آنچه لای دندان اینها مانده بود را درآوردید و گذاشتید زمین، آزادمردانی می‌ خواهم که از این «لُمَاظَة» بگذرند؛ اینها دست دوم است، دست اول که نیست! همه این کاخ‌ ها، همه این نیاوران ‌ها، همه اینها دست دوم است، اینها «لُمَاظَة» پهلوی است. فرمود من یک آزادمرد می‌ خواهم، این کتاب بوسیدنی نیست؟! «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ». آن بحث ‌های حرام است و جهنم و حلال است و بهشت آنها در نهج البلاغه کم نیست، اما این کلمات هم در نهج البلاغه برجستگی دارد، یک آزادمرد می ‌خواهم که از مانده لای دندان پهلوی بگذرد، این بزرگواری است! 🔹 این شهدا کم مقامی ندارند. بارها به عرض شما رسید این شهدای گمنام کسانی نبودند که مثلاً بی ‌نشان رفته باشند، نه! خدا این سراینده تبریزی را غریق رحمت کند! این تبریز چه برکاتی دارد! وقتی ادیبی پیدا می‌شود چه می‌ کند! آن کسی که جریان کربلا را به آن صورت گفت، فرمود جریان وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) را گفت، با اینکه اینها آذری ‌زبان هستند، وقتی فارسی شعر می ‌گویند چقدر غنی و قوی است! نسیم قدسی دمی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا ٭٭٭ خلیل را دست ذبیح را دل مسیح را لب کلیم را پا[3] 🔹وقتی حرم امام رضا می ‌روی این [اشعار] است! ایشان درباره کربلا چه گفت؟ یک «عابس بن ابی شبیب شاکری» بیشتر نبود که جوشن و زره خود را گرفت و لخت به میدان رفت. ما در این دفاع مقدس هشت ‌ساله چندین نفر مثل «عابس بن ابی شبیب شاکری» داشتیم، اینها که پلاک ‌ها را گرفتند یعنی چه؟ ما شهدای گمنام نداریم، همه‌ آنها پلاک داشتند، مشخص بود، حساب و کتابی داشتند؛ اما خیلی‌ ها در شب ‌های عملیات این پلاک ‌ها را کنار گذاشتند! آن یک نفر بود در کربلا بقیه مسلّح می‌ رفتند؛ اما در این شب‌ های عملیات بسیاری از عزیزان این پلاک گردنشان را دور انداختند، اینها هستند! پس بیان نورانی حضرت امیر مستمع فراوانی دارد، صدها بلکه هزارها نفر! ما چرا [چنین] نباشیم؟! جهنّم نرفتن و بهشت رفتن خیلی مهم نیست، «آزاد بودن» خیلی مهم است، «أَلَا حُرٌّ یدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ» فرمود این کاخ نیاوران، این دستگاه پهلوی، این ثروت پهلوی، این بجا مانده ‌ها، اینها دست دوم است، اینها مانده لای دندان دودمان پهلوی است، ننگ شما است، مبادا خودتان را آلوده کنید! اگر ما واقعاً هیچ وقت طمعی در مالی نمی ‌کردیم، اختلاسی و نجومی نبود ما مشکلی نداشتیم؛ خیلی‌ ها هستند که از این کار ما می ‌رنجند! 🔹 غرض این است که این ایام، به واقع «ایام الله» است، به واقع برکات الهی است، به واقع عنایت الهی است. حضرت فرمود: «أَلَا حُرٌّ»، یک آزادمرد می‌ خواهم که نگاهی به این «لُمَاظَة» نکند. [1]. نهج البلاغه، (للصبحی صالح)، حکمت 456. [2]. کتاب العین، ج8، ص164؛ «اللَّمْظُ: ما تَلَمَّظُ به بلسانك علی أثر الأكل و هو الأخذ باللسان مما یبقی فی الفم و الأسنان و اسم ذلك الشی‏ء لُمَاظَةٌ». [3]. اشعار نیر تبریزی. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه غاشیه جلسه 2 تاریخ: 1398/11/19 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
✅ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس خارج فقه امروز خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد با دعوت از آحاد مختلف مردم به حضور در راهپیمایی 22 بهمن، بیان داشتند: ▪ در راهپیمایی 22 بهمن به لطف الهی همه ما شرکت کنیم و این را حق و وظیفه خود بدانیم با رعایت دو اصل؛ 🔹 اصل اول اینکه، همانطور که در راهپیمایی قبل از انقلاب مشخص بود که چه می‌خواهیم، الآن هم مشخص است که چه می‌خواهیم، شعار ما، محتوای قطع‌نامه‌های ما، بیانیه پایانی ما، باید همان شعارها و اصول کلی قبل از انقلاب باشد. 🔹 اما اصل دوم این است که بالاخره ما یک سری مشکلاتی داریم، این مشکلات یک مقدار در اثر ضعف مدیریت است که ما با داشتن این همه سرمایه‌های غنی و قوی از نظر اقتصاد در زحمت هستیم و یک سلسله بداخلاقی و بدحقوقی است، یک عده‌ای در کشور دهه غارت تشکیل دادند، اینجا سرقت، آنجا سرقت، کل خزانه را خالی کردند، این دهه غارت را هم ما باید در شعارهایمان بگوییم، اینها حق مسلّم ماست. 🔹 ما معرفت‌شناسی، خداشناسی، خداباوری و دین‌باوری را باید تقویت کنیم، اینها در راهپیمایی‌های ما باید باشد، اما الآن ما دو هدف داریم؛ یکی خواستن همین مسائل و یکی خواستن مدیران باعرضه که مال بیت‌المال را امانت بدانند و رها نکنند تا شاهد غارت های هزار میلیاردی نباشیم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (137) 📌 چند اصل حياتي ✅ اصل چهارم. گرچه شهادت سعادت ابد را به همراه دارد، لذا در نيايش هاي امامان معصوم(عليهم‌السلام) به عنوان يك خواسته برخاسته از معرفت والا مطرح است: «نسأل الله منازل الشهداء» [نهج البلاغه، خطبه 23.]؛ «حمداً ... نصير به في نظم الشهداء بسيوف أعدائه، إنّه ولي حميدٌ»،[ صحيفه سجّاديه، دعاي 1، ص 28.]ليكن شهادت گمنامانه لطف ويژه اي دارد كه شهادت شهرگان فاقد آن است. ▪ اين پيام گذشته از تعظيم مقام شامخ همه شهيدان، فروتنانه در پيشگاه گمنامان نامور ونام آوران بي نام آنان كرنش دارد و شمّه اي از فضائل گمنامي را ترسيم مي نمايد؛ گمنامي گاهي اضطراري است و زماني اختياري؛ گمنامي اضطراري چون مرگ طبيعي و اجباري افتخار آور نيست، زيرا صرف مردن بدون ويژگي مايه فخر نخواهد بود. گمنامي اختياري نظير موت ارادي و اختياري فخر وافر را به همراه دارد. ▪ سرّ كمال بودن گمنامي ارادي آن است كه شهيدان كوي حق داراي مراتب متعدداند، هر چند همگان از بند طبيعت رهيده و به ملكوت فراطبيعت بار يافتند. مرتبه برخي از آنان با تثليث و مرحله بعضي با تثنيه، و درجه اوحدي آنها با توحيد ناب تأمين شده است، زيرا عدّه اي هم به خود كه شهيداند، عنايت دارند و هم به شهادت خويش كه كمال برين [است] اهتمام مي ورزند و هم به مشهودٌ له كه خداي سبحان است، تقرّب مي جويند. ▪ اين مثلّث، يعني عنايت به سه منظر و منظور، سبب تثليث نگري اين گروه است و عدّه اي، هرچند به خود عنايت ندارند، ولي از شهود كمال شهادت غافل نيستند و آن را منظور دارند كه چنين آميختگي مايه تثنيه نگري اين گروه است؛ نظير آنچه درباره اهل معرفت گفته شد كه «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثاني»،[ اشارات و تنبيهات ابن سينا، نمط نهم.] ▪و عدّه اي كه اوحدي كوي شهادت اند، از شهود خود و شهادت خويش فاني شدند و به بقاي مشهودٌ له، يعني خداي سبحان باقي اند، نه نامي مي طلبند و نه عنواني و نه مرقد خاص و نه مضجع مخصوص كه چنين فنا و تجريدي پايه توحيد ناب و وحدت نگري اين موحّدان ناياب است. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق ( یک شنبه 20-11-1398) 🔅🔅🔅 📌 مقام والای زیدبن علی بن الحسین علیه السلام ▪ سند روایت، سند معتبری است. حمزة بن حمران میگوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، حضرت پرسیدند از کجا میآیی؟ عرض کردم از کوفه. اسم کوفه را که شنیدند، اشک از چشمان حضرت بر محاسن شریفشان سرازیر شد، عرض کردم: یا بن رسول الله! چرا گریه میکنید؟ 🔸 فرمود: به یاد عمویم زید و آنچه بر سر ایشان آمد، افتادم پس گریستم. 🔹 - چون گاهی دربارۀ جناب زید در تعبیرات، یک بی التفاتی هایی می شود، من این روایت را که سند معتبری هم دارد، از این جهت میخوانم که معلوم بشود مقام جناب زید خیلی بالاست- 🔹 🔸 عرض کردم: از این عمو چه چیزی یادتان آمد که شما را به گریه انداخت؟ فرمود: کشته شدن عمویم به یادم آمد، آنگاه که تیری به پیشانی اش اصابت کرد، پسر جوانش، جناب یحیی بن زید بالای سر پدرشان آمدند، خودشان را روی بدن انداختند، به ایشان عرض کردند: أبشر یا ابتاه! فإنّک ترد علی رسول الله و علیٍّ و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السلام ، 🔸 این پسر یک چنین معرفتی داشت، این همان است که بعد از شهادت پدر در خراسان آن قیام های کذائی را راه انداخت و بعد هم به شهادت رسید. 🔸 قال: أجل یا بنیّ! پدر در آن حالت به او گفت: بله، پسرم! همینطور است که میگویی. 🔸 سپس یک آهنگری را آوردند و این تیر را که در استخوان پیشانی فرو رفته بود، بیرون کشیدند، با این کار اجلش فرارسید و تمام شد! 🔸 از آنجا که یوسف بن عمر که حاکم کوفه بود، مرد بسیار خبیثی بود و همراهان جناب زید می دانستند که اگر او را جایی دفن کنند و او بفهمد، نبش قبر خواهد کرد! لذا جهت جلوگیری از نبش قبر، در یک مسیر آبی، مثل جوی آب را کندند و بدن مطهرش را دفن کردند و آب را بر آن مکان جاری نمودند تا کسی نتواند جای دفن را حدس بزند. 🔹 غلامی همراهشان بود که برای حکومت جاسوسی میکرد، محل دفن را به یوسف بن عمر گزارش کرد، به دستور او جسد مطهر جناب زید را از زیر خاک بیرون آوردند و در کناسۀ کوفه که حومۀ کوفه است، بدن ایشان را به دار کشیدند، به مدّت چهار سال بدن این بزرگوار بالای دار ماند و متلاشی نشد! پس از چهار سال وقتی دید که بدن از بین نمیرود، دستور داد بدن را سوزاندند و خاکسترش را به باد دادند. فلعن الله قاتله و لعن الله خاذله، این، مهم است. حضرت علیه السلام لعنت میکند قاتلان را و آن کسانی که او را مخذول کردند، یعنی او را یاری نکردند، آنها را هم لعنت میکند. و الی الله أشکو ما نزل بنا اهل بیت نبّیه بعد موته و به استعین علی عدوّنا و هو خیرمستعان. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌نگاشت3:تفسیر صوتی سوره ماعون ▪ استاد قرآن: حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن قرائتی 🔸 بیان زیبا 🔸 ساده و روان 🔸 مختصر 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت4:نکات کلی تفسیری سوره ماعون ✅ اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مى‌كند: ▪ كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ» ▪ نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مى‌كنند. «يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ» ▪ در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهُونَ‌- يُراؤُنَ» ▪ در خدمت به مردم منفى هستند. «يَمْنَعُونَ الْماعُونَ» ▫ مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» ▫ «دع» راندن همراه با خشونت و «حض» تشويق و ترغيب ديگران است. ▫ مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب‌ سوره، كسانى هستند كه نماز مى‌خوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است. ▫ «ماعون» از «معن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولًا همسايگان به يكديگر عاريه مى‌دهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانى‌ها. ▪ دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست. ▪ در روايات، «ساهُونَ» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است. « تفسير نورالثقلين.» ▪ حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست. ▫ در حديث مى‌خوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد. « تفسير كنزالدقائق.» البته در حديث ديگرى مى‌خوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مى‌دهيم، مى‌شكنند يا خراب مى‌كنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. « تفسير نورالثقلين.» ▫ در حديث مى‌خوانيم: هر كس به اوقات نماز بى‌اعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد. « تفسير نورالثقلين.» ▫ امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است. « كافى، ج 3، ص 499.» 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت5:نکات کلی تفسیری سوره ماعون ✅ سنگدلى انسان به جائى مى‌رسد كه: 🔸 نسبت به سخت‌ترين نوع فقر كه مسكين است. 🔸 نسبت به ضرورى‌ترين نياز كه خوراك است. 🔸 آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره. 🔸 نه خود اقدامى مى‌كند و نه ديگران را تشويق مى‌كند. 🔅🔅🔅 ✅ نگاهى به مسئله ريا ▫ ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مى‌كند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ» « نساء، 143.» چون به نماز مى‌ايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمى‌كنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» « توبه، 54.» ▫ بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمى‌دارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مى‌رود و از پرده‌پوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مى‌كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سخت‌ترين عذاب‌ها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسان‌ها را بالا مى‌برند، ولى خطاب مى‌رسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد. ▫در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه‌ «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» « كهف، 110.» را تلاوت فرمود. « مجموعه روآيات، از ميزان الحكمة بحث ريا.» ▫ علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مى‌دهد و اگر ستايش نشود از كار خود مى‌كاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مى‌دهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبى‌هايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك» « كافى، ج 2، ص 297. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت6:نکات و پیام های کلی تفسیری سوره ماعون ⏪ در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مى‌خوانيم: خداوند جز خالصان را نمى‌پذيرد «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» « زمر، 3.» و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمه‌هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى‌شود. «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه» و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده كه فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مى‌كند. ✅ 1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفت‌آور و جاى سؤال است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي» ✅ 2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مى‌كند. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بى‌توجه باشد بى‌دين است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مى‌دهد). يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ✅ 5- نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) يَدُعُّ الْيَتِيمَ‌ ... طَعامِ الْمِسْكِينِ‌ ✅ 6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ» ✅ 7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بى‌اعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» ✅ 8- سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. «عَنْ صَلاتِهِمْ» (نه‌ «فِي صَلاتِهِمْ») ✅ 9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. يُكَذِّبُ‌ ... يَدُعُ‌ ... لا يَحُضُ‌ (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است) ✅ 10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ‌ ... يُراؤُنَ‌ ✅ 11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. «لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ» ✅ 12- كسى كه گاهى از نماز غافل مى‌شود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ ✅ 13- بى‌تفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 14- خدمت به مردم در كنار نماز است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ ✅ 16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بى‌اعتقادى به قيامت است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ‌ ... وَ لا يَحُضُّ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ‌ «1»* ✅ 17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مى‌شود و قابل جبران است. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» ✅ 18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. يُكَذِّبُ‌ ... يُراؤُنَ‌ ✅ 19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مى‌ورزند. يُكَذِّبُ‌ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ‌ 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 اختلاف، برکت يا عذاب؟ ▪ اختلاف بارها به عرضتان رسيد كه دو قسم[است]: يك اختلاف قبل‌العلم، كه اين بركت است؛ براي اينكه تمام تلاش و كوشش براي اين است كه حق معلوم بشود. اختلاف قبل‌العلم بركت است؛ دو نفر بحث مي‌كنند تا معلوم بشود حق چيست بعد از اينكه معلوم شد، هر دو به آن توافق مي‌كنند و مي‌شود نعمت. هم آن اختلاف قبل‌العلم بركت است، هم حدوث علم بركت است، هم وفاق بعدالعلم بركت است. ▪ اما اختلاف بعدالعلم، كه فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ عذاب الهي است.اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ اين غدّه سرطان را درمان نكند خدا مدتي مهلت مي‌دهد بعد اين‌گونه از فرستاده‌ها را اعزام مي‌كند كه بين اينها آن شِقاق را ايجاد كنند. ▪ آن اختلافي كه در اثر عصيان الهي پديد آمد، آن ديگر قطعاً عذاب الهي است.در سوره مباركه «مائده» گذشت كه خداي سبحان فرمود ما بين يهودي‌ها اختلاف ايجاد كرديم، ما بين مسيحي‌ها اختلاف ايجاد كرديم. ▪ درباره مسيحي‌ها كه يك مقدار نَرم‌ترند اِغراء تعبير شده، درباره يهودي‌ها كه خشن‌ترند القاء تعبير شده:درباره يهودي‌ها فرمود أَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ ما اينها را به جان هم انداختيم.درباره مسيحي‌ها هم فرمود فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ... ▪ اگر ـ خداي ناكرده ـ قهر الهي دامنگير ملتي بشود خدا بين اينها يا القاي عداوت يا اغراي عداوت بكند آن ملت و امت ديگر روي سعادت نمي‌بينند.لذا مي‌گويند مواظب گفتار، مواظب رفتار[باشید]، تا آنجا كه ممكن است انسان محتاطانه سخن بگويد، كسي را نرنجاند، آبروي كسي را نبرد. 🔸وقتي ممكن است انسان دوستانه مشكل را حل بكند، خصمانه وارد صحنه نشود، براي همين است.اگر ـ خداي ناكرده ـ به آن روز رسيد هيچ چيزي آن را درمان نمي‌كند. 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن /سوره احزاب، آيات 21 الي 27 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌 مطالبات 22 بهمن 🔹 در راهپیمایی ‌فردا به لطف الهی همه ما شرکت کنیم و این را حق خود بدانیم، وظیفه خود بدانیم با دو اصل: ما در راهپیمایی قبل از انقلاب مشخص بود که چه می ‌خواهیم و همان‌ ها را می ‌گفتیم، در راهپیمایی الآن هم مشخص است که چه می ‌خواهیم، شعار ما همان شعارهای قبل از انقلاب باشد، در قطع ‌نامه ‌های ما، در بیانیه پایانی ما آن اصول کلی باشد و اصل دیگر، ما بالاخره مشکلاتی داریم! این مشکلات یک مقدار در اثر ضعف مدیریت است که ما با داشتن این همه سرمایه‌ های غنی و قوی از نظر اقتصاد در زحمت هستیم و یک سلسله هم بداخلاقی ها و بدحقوقی هاست، یک عده‌ای دهه غارت تشکیل دادند! این دهه برای ده روز نبود، برای ده ماه نبود، برای ده سال است! چهار هزار و پنج هزار میلیارد غارت کردند! اینجا سرقت، آنجا سرقت، کل خزینه را خالی کردند! این دهه غارت را هم ما باید در شعار بگوییم، «حق مسلّم» ما اینهاست! 🔹 بارها ما به مسئولین گفتیم که درست است مردم بین خود و خدای خود، خدا را قبول دارند و دینشان محفوظ است، اما دین بخواهد در جامعه حاکم باشد با فقر نمی‌ شود. دعای نورانی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این است که «اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِی الْخُبْزِ وَ لَا تُفَرِّقْ بَینَنَا وَ بَینَهُ فَلَوْ لَا الْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لَا صَلَّینَا وَ لَا أَدَّینَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَل‏»،[1] با اینکه حضرت در شعب ابی طالب آن طور تحمل می ‌کرد، خواص اصحاب آن طور تحمل می‌کردند، اما ناله و استغاثه به درگاه خدا این بود که خدایا اگر حکومت می‌ خواهید باید اقتصاد مردم تأمین باشد. ملتی که جیب و کیفش است آن ملت املاق و تملق و چاپلوسی است، نه گردن‌فراز! من نمی‌ خواهم ملت من اهل تملق و چاپلوسی باشد، نمی ‌خواهم دنبال این و آن بگردند، می‌ خواهم کنار سفره خودشان باشند، دستشان به جیب و کیفشان باشد، اداره ملت گدای متملّق که هنر نیست! 🔹 یک یبان نورانی حضرت امیر دارد در نهج البلاغه «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة»[2]، دیدید که در اثر نداری دنبال این می روند، دنبال آن می گردند، این را می گویند اعظم، آن را می گویند عُظمی، این کار را نکنید! «إِذَا أَمْلَقْتُمْ‏ فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَة»، این کتاب بوسیدنی نیست؟! فرمود اگر احساس کردید که دارید چاپلوسی می ‌کنید با خدا معامله کنید، آن خدا خداست! صریحاً گفت تمام مار و عقرب عائله من هستند، دنبال چه می‌ گردید؟! به شما چه که فلان خرس یا فلان خوک یکی حرام‌ گوشت است یکی نجس العین است و شش ماه باید زیر برف بخوابد؟ اینها عائله من هستند و من موظف هستم که آنها را روزی بدهم، او کسی است ـ همان آیه شش سوره مبارکه «هود» ـ که ﴿وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِی الأرْضِ إِلاَ عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾[3] من موظف هستیم، اینها عائله من هستند، این خداست! ما آن معرفت‌ شناسی، خداشناسی، خداباوری و دین ‌باوری را باید تقویت کنیم؛ اینها در راهپیمایی ‌های ما باید باشد. 🔹 اما الآن ما دو هدف داریم یکی همان‌ها، یکی مدیران باعرضه که اولاً مال بیت ‌المال را امانت بدانند و رها نکنند، اگر اینها مال بیت‌ المال را امانت می ‌دانستند و رها نمی ‌کردند که ما سه هزار و چهار هزار، این غارت کند و آن غارت کند را نداشتیم، در غارت کردن سبقت می‌ گرفتند که نبود! اینها باید در راهپیمایی ‌ها باشد، در بیانیه ‌ها باشد، در قطع‌ نامه‌ های ما باشد، در مطالبات ما باشد، وگرنه خدای ناکرده کسی فاصله بگیرد و مانند اینها نیست! ما باید در متن جامعه باشیم و خواسته‌ های خود را هم بگوییم. ذات اقدس الهی را به حق علی و اولادش قسم بدهیم که این کشور را، این مملکت را، ناموس ما را، جوان ‌ها و فرزندان ما را تا زمان ظهور صاحب اصلی خود هدیه الهی بداند. [1]. الكافی (ط _ الإسلامیة)، ج‏6، ص287. [2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، حکمت258. [3]. سوره هود، آیه6. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 522 تاریخ: 1398/11/20 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom