eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت الله 📌 صادر اول 🔹 ذات اقدس الهی که قرآن را نازل کرده است یا تجلّی کرده است و وجود مبارک پیغمبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) در عبادت ها با خدای سبحان سخن می گویند و اینها که صادر اول هستند،[1] بین اینها و بین ذات اقدس الهی فاصله ای نیست، چگونه اینها مثلاً به ذات اقدس الهی؛ یعنی آن منطقه ممنوعه راه ندارند؟ با اینکه اینها صادر اول هستند، اینها نه برتر دارند و نه معادل دارند، اگر «اوّل مَا صَدَرَ الله نُورُ نَبِینَا»[2] شد، اگر چیزی «اوّل مَا خَلَقَ الله» شد، او چطور ذات را درک نکند؟ شبهه و سؤال این است. 🔹 به هر تقدیر اگر کسی «اوّل مَا خَلَقَ الله» شد، دیگر بالاتر ندارد! بین او و بین خدا فاصله ای نیست، او چرا خدا را درک نکند؟ پاسخ این است که او به هر حال موجودی است ممکن و مخلوق؛ حالا هر که باشد! صادر اوّل باشد یا غیر اوّل باشد، این یک؛ و هر مخلوقی هم متناهی است، نامتناهی که نیست، این دو. بین این صادر اوّل و بین خدای سبحان، آیا تفاوت به مقدار متناهی است یا غیر متناهی؟ اگر ـ مَعَاذَالله ـ بگوییم تفاوتِ بین صادر اوّل و خدا به قدر متناهی است، یعنی خدا به اندازهٴ متناهی و محدود از صادر اوّل بالاتر است ـ مَعَاذَالله ـ لازم می آید که خدا متناهی باشد، چرا؟ چون مجموع دو متناهی می شود متناهی؛ صادر اوّل که متناهی است، برتری و بزرگی خدا بر صادر اوّل، آن هم که متناهی است، مجموع دو متناهی می شود متناهی و این مستحیل است. پس خدا به اندازه نامتناهی از پیغمبر بالاتر است؛ اگر به اندازه نامتناهی از پیغمبر بالاتر است، الکلام الکلام! پیغمبر چه چیزی را می خواهد ببیند؟ جز ظهور او، جز فیض او و جز تجلّی او که چیزی را نمی تواند درک بکند! ذات او که در دسترس احدی نیست! قبلاً هم مشاهده کردید، اگر انسان بر فرض به مقام فنا برسد، چیزی که نصیب او می شود وحدت شهود است، نه وحدت وجود! در مقام فنا این شاهدِ فانی نه خود را می بیند و نه غیر خدا را، این درست است، این یک؛ اما فنا نابودی نیست، چون نابودی نقص است و فنا از درجات کمالِ شهود عرفان است، این دو. اگر کسی به مقام فنا رسید نابود نمی شود، هست ولی نه خود را می بیند و نه غیر خود را! حالا می خواهد خدا را مشاهده کند؛ یک موجود محدود اگر بخواهد خدا را مشاهده کند، به اندازهٴ خود خدا را مشاهده می کند و خدا اندازه ندارد، پس ظهور او را می بیند؛ این است که سیدنا الاستاد مرحوم امام فرمود محال است که هیچ پیغمبر و ولی ای به ذات خدا دسترسی پیدا کند! او یک حقیقت نامتناهی است! برهان تا این‌جا راه دارد، هر اندازه که برهان و علم حصولی و استدلال باشد، آدم جلو می رود و همان خدا را می پسندد و به همان اشاره می کند، می گوید این‎چنین حقیقتی در عالَم هست که من نمیتوانم درک کنم! «لَا یدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا ینَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن‏»،[3] ﴿یحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ﴾.[4] فرمود بالا بروید و حکیمانه بیندیشید فکرت نمی ‎رسد، پایین بروید و عارفانه غواصی کنید پیدا نمی کنید، این حرف ها بوسیدنی است! ادامه👇👇👇
📌 صادر اول 🔹 «لَا یدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا ینَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن‏»؛ فرمود اندیشهٴ بلند ابن‎سینا داشته باشید، پَرِ شما می سوزد؛ شهود انبیا و اولیا را داشته باشید که در اقیانوس ها بخواهید غواصی کنید، سرِ شما به سنگ می خورد، کجا می خواهید بروید؟ بالا بروید، تحت احاطه اوست؛ پایین بروید، تحت احاطه اوست؛ درون بروید و بخواهی عارفانه خدا را بشناسی، سرِ شما به سنگ می خورد؛ بالا بخواهی بلند پروازی کنی، پَرِ شما می سوزد: «لَا یدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ» أی «الهِمَمُ البَعیدَة»، «وَ لَا ینَالُهُ غَوْصُ الْفِطَن‏»؛ با فطانت و با فطرت بخواهی غواصی کنی، درون بروی و از راه درون «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»،[5] خدا را نمی توانی بشناسی! همین که فهمیدیم که نمی فهمیم برای ما کافی است! فهمیدیم حقیقتی است نامتناهی که برهان هم راه دارد؛ علم حصولی و راه حوزه و دانشگاه باز است، چون مفهوم است و استدلال است و ذهن است، این راه ها باز است؛ اما همه می بینید که متناهی هستیم! ما می گوییم خدا نامتناهی است و مفهوم نامتناهی را هم درک می کنیم، اما در کنار این مفهوم نامتناهی صدها مفهوم در ذهن ماست! نامتناهی که جا برای غیر نمی گذارد. اینکه ما مفهوم نامتناهی را درک می کنیم، مفهوم «أرض» و «سماء» و «شجر» و «حجر» و «زید» و «عمرو» را هم درک می کنیم، معلوم می شود که این نامتناهی، نامتناهی به حمل اوّلی است، نه نامتناهی به حمل شایع، نامتناهی به حمل شایع بیرون است و نه در درون ما، نامتناهی که در ذهن ما و نفس ما نمی گنجد. 🔹 البته راه برهان راه باز است، علم حصولی و استدلال «تا سر رود به سر رو تا پا به پا بپو»؛[6] ولی اگر کسی بخواهد از ذهن و استدلال و فکر و کتاب و کتیبه بیرون برود و بخواهد مشاهده بکند سَر او به سنگ می خورد؛ فقط با ظهورات حق! چه اینکه سَرِ کلیم حق به سنگ خورد، یک رُخی نشان داد: ﴿خَرَّ مُوسی صَعِقاً﴾[7] شد! یک رُخی! بنابراین به همان اندازه است. راه استدلال و مفهوم باز است تا دلتان بخواهد! اما اگر کسی به سراغ راه شهود بخواهد برود، فقط با فیض او رابطه دارد. مبادا ما بگوییم صادر اوّل چون از همه مخلوقات بالاتر است، او دسترسی دارد! خیر! از همه مخلوقات بالاتر است، یک؛ خودش محدود است، دو؛ برتری خدا بر او به مقدار نامتناهی است، نه مقدار متناهی، سه؛ اگر ـ مَعَاذَ الله ـ خدا به اندازهٴ محدود از پیغمبر بالاتر بود ـ مَعَاذَ الله ـ «لِلَزِمَ» تناهی حق تعالی، چون او مجموع دو متناهی است و مجموع دو متناهی محال می شود. [1]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص440؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلَامْ قَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُكَ وَ عَلِیاً نُوراً یعْنِی رُوحاً بِلَا بَدَنٍ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ عَرْشِی وَ بَحْرِی فَلَمْ تَزَلْ تُهَلِّلُنِی وَ تُمَجِّدُنِی ثُمَّ جَمَعْتُ رُوحَیكُمَا فَجَعَلْتُهُمَا وَاحِدَةً فَكَانَتْ تُمَجِّدُنِی وَ تُقَدِّسُنِی وَ تُهَلِّلُنِی ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَینِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَینِ ثِنْتَینِ فَصَارَتْ أَرْبَعَةً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِی وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورٍ ابْتَدَأَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِیمِینِهِ فَأَفْضَی‏ نُورَهُ فِینَا». [2]. ر.ک: بحارالانوار، ج15، ص28؛ «فَأَوَّلُ‏ مَا خَلَقَ نُورُ حَبِیبِهِ مُحَمَّدٍ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) ... خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی نُورَ نَبِینَا مُحَمَّدٍ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم)». [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح), خطبه1. [4]. سوره آل عمران، آیات28 و 30. [5]. مصباح الشریعة، ص13؛ متشابه القرآن و مختلفه(لابن شهر آشوب)، ج‏1، ص44؛ عوالی اللئالی, ج4, ص102. [6]. دیوان ملا هادی سبزواری, غزل150؛ «از باده مغز تر كن و آن یار نغز جو ٭٭٭ تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو». [7]. سوره اعراف، آیه143. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه دخان جلسه 5 تاریخ: 1394/11/14 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله العظمی 📌 مديريت و درايت يك نعمت الهي است. 🔸اگر در سوره مباركه فجر فرمود آنها خيال مي‌كنند كه اين كرامت است و ما هم برابر خيال آنها تعبير به اكرام مي‌كنيم، اين‌چنين نيست! اينها مبتلا به ثروت‌اند. 🔸أمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ؛ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ؛ كَلَّا!، نه اين اهانت است، نه آن اكرام! هر دو ابتلاست. 🔸برخي به فقر مبتلايند، بعضي به ثروت مبتلايند، اين مبتلا به ثروت است يعني ممتحَن. 🔸اگر رشد فكري ما و نظام ارزشي ما به اين باشد كه داشتن، كمال نيست آن وقت كسي كه خانه خوبي دارد، فرش خوبي دارد، اتومبيل خوبي دارد، ما او را حالا لازم نيست تحقير كنيم ولي به چشمِ احترام نگاه نمي‌كنيم. 🔸اگر جامعه ما اينها را با چشم احترام نگاه نكند او براي چه حالا با اين اتومبيل پُز بدهد؟ وقتي مي‌بيند هر كس مي‌آيد با روي تُرُش كرده او را نگاه مي‌كند، او حسابش را جمع مي‌كند، يا چنين اتومبيلي را وارد نمي‌كند، يا سوار نمي‌شود. 🔸جامعه بايد بداند اين كَرَم نيست ... فرمود كَلَّا! بعضي‌ها مبتلا به اتومبيل خوب‌اند، بعضي‌ها مبتلا به پياده‌روي‌اند؛ اين ابتلاست، آزمون است... اگر ما فهميديم كه اين است، تلاش و كوششمان را مي‌كنيم كه راحت زندگي كنيم. 🔸يك رفاه نسبي؛ هر چه شد به همان اندازه قانعيم، تلاشمان را مي‌كنيم و خدا هم وعده داد؛ به اين شرط كه آن كسي كه بِيَده عُقدة النظام است او هم عاقلانه تدبير بكند. 🔸«هِيت» منطقه‌اي است كه عده‌اي در آنجا زندگي مي‌كردند و وجود مبارك حضرت امير اين كميل را مسئول آن منطقه كرد؛ در دستگاه اموي يك عدّه آمدند و غارت كردند و بساط او را به هم زدند. 🔸وجود مبارك حضرت امير نامه‌اي نوشته -كه اين نامه در نهج‌البلاغه هست- به كميل گفت كه من اين مأموريت را دادم، امكانات دادم، مأمور نظامي دادم، نيروي مسلّح دادم، تو نتوانستي از آن منطقه دفاع بكني!(*) 🔸يعني برخي‌ها فقط به درد دعاي كميل مي‌خورند، به درد سِمت و شغل نمي‌خورند، با اينكه كميل از اصحاب خاصّ حضرت بود، حضرت دست او را گرفته از مسجد كوفه به بيرون برده آن مطالب عاليه را فرموده. مگر هر كسي مي‌تواند شهرش يا روستايش يا كشورش را اداره كند؟ مديريت و درايت يك نعمت الهي است. ↙️پی نوشت: *- نهج‌البلاغه، نامه ۶۱ 🔹برگرفته از درس تفسير قرآن /سوره احزاب، آيات28 الي 32/ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
اگر خواستیم پیش خدا خجل نشویم چه کنیم؟! اینها که توبه می کنند، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست ... ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود، از صحنه قلب ما برطرف می کند. هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک، هم پیش انبیا می پوشاند، هم پیش اولیاء... لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد، اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل بشود، ماییم و این رحمت بی انتها .. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت4:محتوای کلی سوره همزه ▪ «هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. ▪ «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. 🔹 حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد. ▪ «حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. ▪ «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند. ▪ منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌ را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است. ▪ در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... « جمعه، 10.» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... « جمعه، 11.» ▪ عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت. ▪ برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد. ▪ چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت5:پیام های کلی سوره همزه بسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾ كَلَّا ۖ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ‌ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان واى بر هر بدگوى عيبجويى، (۱) كه مالى گرد آورد و برشمردش. (۲) پندارد كه مالش او را جاويد كرده، (۳) ولى نه! قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد. (۴) و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست؟ (۵) آتش افروخته خدا[يى‌] است. (۶) [آتشى‌] كه به دلها مى‌رسد. (۷) آنان را در ميان فرامى‌گيرد. (۸) [آتشى كه‌] در ستونهايى دراز است. (۹) 1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ 2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» 3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» 4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌ خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ 5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ 6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» 7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ» 8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت6:تفسیر صوتی سوره همزه توسط استاد بزرگوار محسن بسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿١﴾ الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿٢﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿٣﴾ كَلَّا ۖ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿٤﴾ وَمَا أَدْرَ‌اكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿٥﴾ نَارُ‌ اللَّـهِ الْمُوقَدَةُ ﴿٦﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿٧﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿٨﴾ فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿٩﴾ به نام خداوند رحمتگر مهربان واى بر هر بدگوى عيبجويى، (۱) كه مالى گرد آورد و برشمردش. (۲) پندارد كه مالش او را جاويد كرده، (۳) ولى نه! قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد. (۴) و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست؟ (۵) آتش افروخته خدا[يى‌] است. (۶) [آتشى‌] كه به دلها مى‌رسد. (۷) آنان را در ميان فرامى‌گيرد. (۸) [آتشى كه‌] در ستونهايى دراز است. (۹) 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (75) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3) 📌 لطایف و اشارات ✅ 3 ـ استتار وصف غضب در «الله» و «الرحمن» چون رحمت خدا هم بيشتر از غضب اوست و هم پيشتر از آن: «سَبَقَت رحمته غضَبه» [مفاتيح الجنان، دعاي جوشن كبير.]، «تَسْعي رحمته أمام غضبه» [إقبال الأعمال، ص399؛ صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي16.]، از اين رو وصف غضب الهي هم در نام شريف «الله» و هم در وصف جامع «الرّحمن» مستور شد، نه مشهور و همان استتار غضب باعث شد تا از غضب شدگان با فعل مجهول ياد شود نه به صورت معلوم؛ يعني گفته شود: (مغضوب عليهم)، نه «غَضَبْتَ عليهم» و اگر هيچ گونه قهر و غضبي در اسم «الله» يا در وصف «الرّحمن» نمي بود، هرگز مجالي براي طرح «مغضوب عليهم» نبود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (76) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (3) 📌 بحث روایی ▪ عن الرضا (عليه السلام) أنه قال بعد أن شرح ربّ العالمين: «الرّحمن الرّحيم استعطاف وذكر لآلائه ونعمائه علي جميع خلقه»[ نورالثقلين، ج1، ص19.]. 🔅 اشاره: گرچه واژه رحمان و رحيم در ترجمه هاي فارسي به بخشايشگر و بخشنده معنا مي شود، ليكن بخشش معادل فارسيِ رحمان و رحيم نيست، بلكه معادل هِبه، جود و سخاست و هيچ يك از اين الفاظ مفهوم رحمان را بيان نمي كند؛ زيرا در كلمه‌ي رحمان، غير از اِعطا چيز ديگري كه از مبادي رحمت است اشراب شده است كه حديث مزبور به آن اشاره مي كند و آن انعطاف و مهر است. خداوند كه خود را رحمان و رحيم معرفي مي كند بدين معناست كه بخشش من با عاطفه و مهر همراه است و اگر بنده‌ي خداوند خود را به اين اسماي حسني مي خواند، گذشته از جذب جود و عطا در صدد جلب انعطاف و گرايش مهربانانه‌ي اوست. در حقيقت، رحمان دو چيز مي دهد: يكي اصل خواسته‌ي انسان، مانند شفاي بيماري يا مال و ديگري مهر و عاطفه، كه امري معنوي است و بسياري از كمبودهاي رواني با آن جبران مي شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 فرشته خوی 🔹 این كار كه انسان برای دیگران استغفار بكند، مشكل دیگران را حل بكند و از ذات اقدس الهی حل مشكل دیگران را مسئلت بكند، این كار فرشته‌ های حامل عرش است. 🔹 شما وقتی در قرآن كریم اوصاف حاملان عرش را تلاوت می ‌كنید، می ‌بینید ﴿الَّذینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ﴾ اینها ﴿یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یؤْمِنُونَ بِهِ وَ یسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾،[1] ذات اقدس الهی وقتی فرشته ‌های حامل عرش را معرفی می ‌كند آنها كه بار مسئولیت سنگین به دوش آنهاست آنها به فكر بندگان مؤمن ‌اند و برای آنها استغفار می ‌كنند. 🔹 اگر كسی بتواند رابطه ‌اش را با فرشته‌ ها حفظ بكند آنها برای آدم طلب مغفرت می ‌كنند ﴿الَّذینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ﴾ و آنچه در كنار عرش است اینها ﴿یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ﴾ ﴿وَ یسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾. 🔹 خب ما چه كار بكنیم كه حاملان عرش برای ما طلب مغفرت كنند؟ یك رابطه‌ای لااقل باید با اینها برقرار بكنیم، بهترین رابطه این است كه آنها از ما نرنجند! آنها از بعضی می‌ رنجند و از بعضی نمی‌ رنجند. وقتی از معصوم (سلام الله علیه) سؤال كردند فرشته‌ ها از كجا اعمال انسان را ثبت می‌ كنند خب می ‌بینند! نیت ها خاطرات تصمیم ها آنها را از كجا می ‌فهمند كه ثبت بكنند؟ مگر نه آن است كه نیت ها را ملائكه می ‌نویسند؟ خاطرات را می ‌نویسند؟ تصمیم ها را می ‌نویسند؟ انسان یك قصدی كرده در دلش به كسی نگفته هنوز و اظهار نكرده، چگونه فرشته ‌ها آن نیت ها را می ‌نویسند؟ 🔹 از امام (سلام الله علیه) سؤال كردند حضرت فرمود بوی بوستان و بوی كنیف و چاه فاضلاب یكی است؟ عرض كرد نه، فرمود اگر بوی خوبی به مشام انسان برسد معلوم می ‌شود از كنار بوستان و گلستان می‌ گذرد، بوی بدی به بینی و شامه او برسد معلوم می ‌شود از كنار فاضلاب و چاه زباله می‌ گذرد، فرمود آنها از بوی درون می ‌فهمند كه درون این شخص زباله ‌دان است یا بوستان،[2] فرمود شما با نیت هایتان با افكارتان با اراده‌ هایتان با تصمیم ‌هایتان بالأخره درونتان را یا گلستان می ‌كنید یا چاه زباله، خب او كه بو می‌ كشد متأذی می ‌شود، او وقتی بوی بد به مشامش می ‌رسد رنج می ‌برد و با بو می‌ نویسند كه در درون این شخص چه تصمیمی اخذ شده است. 🔹 اگر كسی بخواهد مشمول استغفار فرشته‌ ها بشود بهترین راه این است كه آنها را نرنجاند، یك سطل زباله كه مورد قبول فرشته نیست! ﴿الَّذینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ﴾ اینها ﴿یسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾ یا ﴿وَ یسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی اْلأَرْضِ﴾،[3] اینها برای مؤمنان طلب مغفرت می ‌كنند. [1]. سوره غافر، آیه7. [2]. الکافی(ط_الاسلامیه)، ج2، ص429؛ «...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَلَكَینِ هَلْ یعْلَمَانِ بِالذَّنْبِ إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ أَنْ یفْعَلَهُ أَوِ الْحَسَنَةِ فَقَالَ رِیحُ الْكَنِیفِ وَ رِیحُ الطِّیبِ سَوَاءٌ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا هَمَّ بِالْحَسَنَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ طَیبَ الرِّیحِ فَقَالَ صَاحِبُ الْیمِینِ لِصَاحِبِ الشِّمَالِ قُمْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالْحَسَنَةِ فَإِذَا فَعَلَهَا كَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ فَأَثْبَتَهَا لَهُ وَ إِذَا هَمَّ بِالسَّیئَةِ خَرَجَ نَفَسُهُ مُنْتِنَ الرِّیحِ فَیقُولُ صَاحِبُ الشِّمَالِ لِصَاحِبِ الْیمِینِ قِفْ فَإِنَّهُ قَدْ هَمَّ بِالسَّیئَةِ فَإِذَا هُوَ فَعَلَهَا كَانَ لِسَانُهُ قَلَمَهُ وَ رِیقُهُ مِدَادَهُ وَ أَثْبَتَهَا عَلَیهِ». [3]. سوره شوری، آیه5. 📚 دیدار مسئولان آموزش و پرورش و امور تربیتی با حضرت استاد تاریخ: 1385/03/11 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فرشته خوی 🔹 اگر كسی بخواهد مشمول استغفار فرشته‌ ها بشود بهترین راه این است كه آنها را نرنجاند، یك سطل زباله كه مورد قبول فرشته نیست! ﴿الَّذینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ﴾ اینها ﴿یسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾ یا ﴿وَ یسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی اْلأَرْضِ﴾، اینها برای مؤمنان طلب مغفرت می ‌كنند. 🔅🔅🔅 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
کرونا؛ عقایدِ ما و مجالسِ دینی.docx
31.5K
📌 گفتاری بسیار مهم برای برو بچه های جبهه فرهنگی اسلامی 🔅🔅🔅 ✅ اگر ما عقایدِ خود را در وقتِ رخاء و آسایش و سکون حفظ نکنیم مسلّماً در وقتِ طوفان و بلا هم نمی‌توانیم آن را حفظ کنیم. ✅ این ایّام ایّامِ انتقام گرفتنِ منافقین و لامذهب‌ها و حرامزاده‌ها از دین بود و خیلی تأسّف‌آور است که اهلِ دین اینجا در دفاع از فکرِ خود کم آوردند. ✅ یک عدّه‌ای مانندِ شبکه‌ی وهابی که همه چیز را حرام می‌دانند و حتّی ولادت گرفتن برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را حرام می‌داند کراوات زده بودند و می‌گفت: مرگِ زیارتگاه‌ها! ✅ حواسِ ما باید به اینجا جمع باشد که اعتقادِ ما به چه چیزی است؟ حواسِ ما باید به این باشد که «ویروس» اعتقادِ ما را نبرد. 📒 نشر حداکثری لطفا @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه‌های مهم و جامع حجت‌الاسلام والمسلمین استاد میرهاشم حسینی تولیت محترم حوزه علمیه آیت الله حق شناس (فیلسوف الدوله_امین الدوله) @hhaghshenas @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن1 امتحان و آزمایش انسان ها از سوی خداوند متعال از سنت های الهی است كه در واقع هدف ابتدایی از خلقت انسان هم این دو عنصر بوده است. قرآن كریم می فرماید: الم ـ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ: آیا مردم پنداشته‌اند كه با گفتن این كه ایمان آوردیم رها می‌شوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ[1] : ما امت‌هایی را كه پیش از آنان بودند، آزمایش كردیم، خدا راستگویان و دروغ گویان را كاملاً می‌شناسد. ✳ مسأله‌ی امتحان و آزمایش، از جمله مسائلی است كه در قرآن مجید، روی آن، زیاد تكیه شده و مطالب مربوط به آن با تعبیرهای مختلف، مانند: «فتنه»، «بلاء»، «تمحیص»، «تمییز» و «امتحان» وارد شده است، و با مراجعه به «المعجم المفهرس» از طریق این مواد، می‌توان به اهمیت و عنایت قرآن به موضوع امتحان و آزمایش پی برد. ✳ مسأله آزمایش الهی در قرآن به دو صورت مطرح گردیده است: گاهی به صورت كلی و این كه افراد در كشاكش زندگی، مورد آزمایش قرار می‌گیرند و محك امتحان، راستگو را از دروغگو جدا می‌سازد، و گاهی دیگر، به صورت ملموس و عینی، و با تشریح سرگذشت امت‌های پیشین كه مورد آزمایش قرار گرفته‌اند و گروهی رفوزه و گروهی نیز پیروز شده‌اند. ✳ حقیقت امتحان پیوند خاصی با اموری دارد كه به وسیله‌ی آنها تحقق می‌پذیرد و از این امور می‌توان به شرح زیر نام برد: 🔹 1ـ ممتحن یا امتحان‌گری كه فرد یا گروهی را به امتحان می‌كشد. 🔹 2ـ امتحان شده‌ای كه در قلمرو آزمایش قرار می‌گیرد. 🔹 3ـ وسائل امتحانی كه آزمایش، به وسیله‌ی آنها انجام می‌پذیرد و حقیقت به وسیله‌ی آنها آشكار می‌گردد. 🔹 4ـ انگیزه‌ای كه فرد امتحان‌گر به خاطر آن دست به امتحان می‌زند. ◀ و هر چهار مسأله در قرآن، در ضمن آیاتی وارد شده است. اینك به شرح مختصر مباحث چهارگانه می‌پردازیم: ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن2 ◀ 1ـ ممتحن كیست؟! ▪ از آنجا كه بحث ما درباره‌ی آزمایش‌های الهی است، قهراً ممتحن خدا خواهد بود كه بندگان خود را در آزمایش‌های مختلی قرار می‌دهد، و در آیه‌ 155 سوره‌ی بقره با جمله (ولنبلونكم) و در آیات دیگر به ممتحن بودن خود تصریح می‌كند و به خاطر روشن بودن مطلب در اینجا توقف زیادی نمی‌كنیم، چیزی كه هست، ممتحن بودن خدا، خود بحث انگیز است و پرسش زیر را به دنبال دارد و آن این كه آن كس دست به آزمایش می‌زند كه از حقیقت امر آگاه نباشد و خدای آگاه از درون و برون بندگان، واقف بر غیب و شهادت، چه نیازی به آزمایش دارد پاسخ این سئوال در بحث چهارم كه به عنوان «انگیزه‌های امتحان» مطرح می‌شود خواهد آمد. ◀ 2ـ آزمایش شدگان امتحان شدگان، بندگان الهی هستند كه از دوران بلوغ تا لحظه‌ی مرگ در بوته آزمایش‌های مختلف قرار می‌گیرند، و برخی پیروز، و برخی دیگر با شكست از صحنه‌ی امتحان خارج می‌گردند. ▪ گاهی قرآن از یك آزمایش عمومی كه متوجه تمام بندگان خدا می‌گردد نام می‌برد و می‌فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَكُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»[2]: آیا مردم گمان كردند همین كه گفتند ایمان آوردیم رها می‌شوند و در بوته آزمایش قرار نمی‌گیرند. ▪ آیات در زمینه آزمایش‌های عمومی بیش از آن است كه در این جا منعكس گردد. گاهی قرآن از یك رشته آزمایش‌های خصوصی پرده بر می‌دارد كه متوجه اشخاص و طائفه معینی بوده است، و این موضوع یك رشته از قصص و داستان‌های قرآن را تشكیل می‌دهد و تشریح این نوع از آزمایش‌ها بر عهده كتاب‌هایی است كه قصص قرآن را گرد آورده‌اند و ما به طور اشاره به بعضی موارد آنها، از این موضوع می‌گذریم. ✅ 1ـ ابراهیم خلیل الرحمان: قرآن درباره‌ی وی می‌فرماید: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»[3] : بیاد آر زمانی را كه خداوند ابراهیم را با یك رشته امور آزمایش كرد و او نیز به خوبی از عهده آنها برآمد، و به او گفت من ترا پیشوای مردم قرار می‌دهم. ✅ 2ـ داود، پیامبر بزرگ بنی‌اسرائیل: او با طرح سؤالی از جانب دو نفر كه مشروح آن در سوره‌ی ص آیه‌های 23 ـ 24 وارد شده است مورد آزمایش قرار گرفت و قرآن در این مورد می‌فرماید: «وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ»[4] : داود تصور كرد كه ما او را در بوته‌ی امتحان قرار دادیم از خداوند جهان طلب آمرزش كرد و به ركوع افتاد و به خدا روی آورد. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن2 ◀ ـ آزمایش شدگان ✅ 3ـ سلیمان فرزند حضرت داود: او نیز مانند پدرش داود به طور خصوصی مورد آزمایش قرار گرفت و قرآن به این حقیقت در آیه زیر تصریح می‌كند: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمانَ وَ أَلْقَیْنا عَلى كُرْسِیِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ»[5] ما سلیمان را آزمایش كردیم و جسد مرده‌ای را بر تخت او افكندیم آنگاه او به سوی خدا بازگشت. قرآن از طوایف و گروه‌هایی كه مورد آزمایش قرار گرفته‌اند نام می‌برد، مانند: ✅ 4ـ قوم صالح: این گروه از پیامبر خود درخواست كرد كه از طریق اعجاز شتری از كوه، بیرون آید، خداوند، به درخواست آنان به عنوان آزمایش پاسخ مثبت گفت، قرآن به این حقیقت در آیه یاد شده در زیر، اشاره می‌كند و می‌فرماید: «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَهِ فِتْنَهً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِرْ»[6] : ما به عنوان آزمایش شتری برای آنان می‌فرستیم، تو مراقب باش و صبر را پیشه خود ساز. ✅ 5ـ سپاهیان طالوت: طالوت به سرپرستی گروهی از بنی‌اسرائیل مأمور گردید كه ستمگر زمان خود «جالوت» را سركوب كند، وی وقتی با سپاهیان خود از نهری كه میان اردن و فلسطین قرار دارد عبور می‌كرد، از جانب خدا مأمور گردید كه پآیه‌ صبر و استقامت سربازان خود را بیازماید، از این جهت گفت: هر كس از این آب بخورد از من نیست و آن كس كه از آن جز یك كف نخورد، از من است، در این موقع گروهی رفوزه و گروه كمی از امتحان درآمد، و همان گروه از امتحان درآمده بودند كه در موقع مقابله با ستمگر زمان به نام «جالوت» گفتند: «كَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً كَثِیرَهً»: چه بسا گروه كمی كه به صبر و استقامت مجهز بودند، بر گروه زیادی پیروز شد. قران جریان امتحان این گروه را در سوره‌ی بقره آیه‌های 245 ـ 262 بیان كرده است. ✅ 6ـ حضرت موسی موسی بن عمران از دوران تولد، تا روزی كه دیده از جهان بربست در بوته آزمایش‌های مختلف قرار گرفت و قرآن بسیاری از مایه‌های آزمایش او را یاد كرده است، قرآن پس از بازگویی آنها، به موسی خطاب می‌كند و می‌فرماید: «وَ فَتَنَّاكَ فُتُوناً فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلى قَدَرٍ یا مُوسى»[7] : ما تو را با آزمایش‌هایی آزمودیم آن گاه در میان مردم مدین اقامت گزیدی اكنون به مقام نبوت رسیدی. ✅ 7ـ آزمایش مسلمانان در جنگ احزاب آیاتی از سوره‌ی احزاب (آیه‌های 9 ـ 27) بیانگر اجمالی جنگ خندق است، جنگی كه قرآن كریم آن را آزمایش سخت مؤمنان می‌داند و می‌گوید: «هُنالِكَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَدِیداً»[8] : در آنجا افراد با ایمان مورد امتحان قرار گرفتند (و افراد ضعیف الایمان) سخت متزلزل شدند. ورود سپاه دشمن آنچنان رعب و ترسی در دل افراد ایجاد كرد كه قرآن از آن جمله زیر یاد می‌كند: «وَ إِذْ زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا»[9] : «آن گاه كه چشم‌ها حیران شده و جان‌ها به گلو رسید و به وعده خدا گمان‌های مختلفی شد.» در این موقع افراد حاضر بر دو دسته تقسیم شدند، گروهی با سم‌پاشی و ایجاد تزلزل در ایمان و افكار سپاهیان قصد فرار از معركه در سر پروراندند و آنان همان كسانی بودند كه می‌گفتند: «ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً»[10] وعده خداوند و پیامبر او فریبی بیش نبود، ولی گروهی دیگر كه با ایمان راسخ گام به میدان نبرد نهاده بودند وقتی چشم‌های آنان به سپاهیان دشمن افتاد، گفتند: «هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إِیماناً وَ تَسْلِیماً»[11] گفتند: این همان جنگی است كه خدا و رسول او به ما وعده داده است و جز ایمان و انقیاد بر آنان، چیزی نیفزود. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (143) 🔅🔅🔅 📌 نگار مکتب نرفته ✅ اصل يكم. انديشه علمي و انگيزه عملي حضرت فاطمهٍّ با سيره و سنّت معصومانه او كشف مي شود؛ چه اينكه سريره و گوهر نهادينه شده هويت ملكوتي آن حضرت مصدر چنان جَزْم علمي و عَزم عملي شده است. ▪️ كسي كه به مكتب رفته باشد، انديشه هاي علمي خويش را از حوزه يا دانشگاه فرا مي گيرد و طعم طبيعي و بوي بشري چنين دانش مُكتَسَبي به ذائقه و شامه كارشناسان علوم عادي مي رسد، ولي انسان معصومي كه نگار مكتب نرفته باشد و غير از وحي پدر بزرگوارش كتاب و كتيبه و استادي نديده باشد و معجزه آسا صاحب مُصْحَفِ فاطمي گردد و از ملاحم و اخبار غيبي مطلع شود، دانش شهودي وي لدنّي، و طعم طيّبِ فراطبيعي و رائحه دل انگيز الهي چنان علمي، به كام و مشام ولي شناساني كه از اين ولايت هجرت نكردند، آشنا است. ▪️ لذا قبل از آنكه معلوم گردد، منزلت زن در انديشه فاطمي چيست، بايد روشن گردد كه عروج اوجِ انديشه وَلَوي آن حضرت تا كجا است و منبع دانش وي چيست، تا آشكار شود كه چگونه حضرت جبرئيل(عليه‌السلام) كه جز بر گروهي از انبيا و اولياي بزرگ نازل نمي شود، مأمور اعلام و ابلاغ معارف نهاني غابر و مآثِر غيبي قادم به آن حضرت مي شود، تاعلوم منزّه از زمان و مبرّاي از مكان براي وي معلوم شود و آن حضرت از اموري خبر دهد كه نه متزمّن است و نه متمكّن؛ چنان كه قرآن حكيم كه معادل عترت طاهرين(عليهم‌السلام) مي باشد، اين چنين است. بجا است كه فرهيختگان علوم ديني بسرايند: هر آبروي كه اندوختم ز دانش و دين نثار خاك ره آن نگار خواهم كرد[ديوان حافظ.] ادامه دارد.... 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
✅سفره امامت 🔹 اگر انبیا موفق شدند آن دفائن عقلی را شكوفا كنند و جامعه را به عقلانیت برسانند، آن وقت چنین جامعه‌ ای كه به عقلانیت رسیده است آنها را كاملاً همراهی می ‌كند و بر اساس این اصول اینها كاملاً موفق ‌اند. هر وقت چنین توفیقی نصیب ولیی از اولیای الهی شده است آنجا تمدّنی پیدا شد كه در متن تدین نهادینه است. اگر جامعه عاقل بودند اداره كردنش سخت نیست این كار اصلی انبیاست كه میراث آنهاست و عالمان راستین, میراث ‌بر چنین فضلیتی ‌اند هرگز كار عوامی نكرده و نمی‌ كنند هرگز حرف جاهلانه نزده و نمی ‌زنند هرگز عوامی زندگی نكرده و نمی ‌كنند از سوء فهم و عوامی كسی سوء استفاده نمی ‌كنند از اقبال و ادبار دنیا روی‌گردان ‌اند چنین آدمی را می ‌گویند عاقل، وگرنه كسی كه جزء «أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ یمِیلُونَ مَعَ كُلِّ رِیحٍ»[1] باشد با این اوضاع هرگز پیشرفت نخواهد كرد. كسی می ‌تواند جامعه را به عقلانیت برساند كه خودش عاقلانه زندگی كند در مدار خرد زندگی كند، نه بیراهه برود نه راه كسی را ببندد و هیچ مقامی هم برای او ارزش نداشته باشد، چون یك روز می‌آید یك روز می‌ رود, بنابراین آدم عاقل نه به اقبال كسی نه به ادبار كسی اعتنا نمی ‌كند وظیفه خودش را انجام می ‌دهد اینكه فرمود وظیفهٴ ما, انجام تكلیف است بر اساس همین جهت است. 🔹 كاری كه بزرگان دیگر كه حشر همه آنها با انبیا و اولیای الهی باشد انجام دادند امام (رضوان الله علیه) تكمیل كرد در اوایل امر رابطه فقیه با توده مردم رابطه محدّث با توده مردم بود كه در صدر تشیع مردم احكام شرع را از فقهایشان سؤال می‌ كردند فقها هم طبق حدیث همان را می ‌گفتند اجتهاد به آن معنای فعلی نبود هر چه را از وجود مبارك امام معصوم شنیده بودند همان را می‌ گفتند, بعد مقطع بعدی رابطه فقیه با توده مردم رابطه مجتهد شد با توده مردم, رابطه مرجع شد با توده مردم كه این كار به وسیله مرحوم آقا باقر وحید بهبهانی سامان پذیرفت، در برابر اخباری ‌ها كه نمی ‌گذاشتند كسی تقلید بكند فقط اصرار داشتند كه رابطه فقیه با مردم رابطه محدّث باشد با مستمع نه رابطه مرجع با مردم, مرحوم آقا باقر بهبهانی با به ‌هم زدن اوضاع اخباری و طرح مسائل اصولی و اجتهاد فرمودند رابطه فقیه با مردم, رابطه مرجع تقلید است با مقلّد، تا این حد رسیده بودند، اما كاری كه امام (رضوان الله علیه) كرد این بود كه فرمود رابطه فقیه جامع ‌الشرایط با مردم, رابطه امام است با امت، این یك چیز دیگر است! البته فقیهی كه مثل امام باشد كه رهبری همه ‌جانبه را داشته باشد؛ یعنی احكام فقهی را بگوید, مسائل اخلاقی را بگوید, مسائل حقوقی را بگوید, مسائل سیاسی را بگوید, كشورداری را بگوید, مسائل مربوط به محلّی را بگوید, منطقه ‌ای را بگوید, بین ‌المللی را بگوید, این نظام را سامان بدهد؛ این كار, كار بی‌ سابقه بود و اگر بعد از امام (رضوان الله علیه) ادامه دارد این در حقیقت شعاع همان كار امام است و در كنار مائده و مأدبه امام نشستن است، در كنار سفره امام نشستن است، این سفره امامت را ایشان پهن كرده است. 🔹 امیدواریم ـ ان‌شاءالله ـ خدای سبحان این نظام را تا ظهور صاحب اصلی‌ اش از هر خطری حفظ بفرماید! روح مطهر امام راحل, مرحوم حاج آقا مصطفی, یادگار بزرگوار امام, مرحوم حاج احمد آقا كه ایام سالگرد ایشان است و شهدای انقلاب و جنگ را با اولیایش محشور بفرماید! [1] . نهج‌البلاغه, حكمت 147. 📚 دیدار برگزارکنندگان سالگرد یادگار امام قدس سره با حضرت استاد تاریخ: 1391/12/06 🆔 @rahighemakhtoom
📌 نجات از دشمن داخلی 🔹 ما گرفتار یك دشمن داخلی هستیم كه این دشمن داخلی چند كار می‌ كند، خوب را بد نشان می ‌دهد, بد را خوب نشان می ‌دهد, ما برای نجات از این دشمن داخلی كه آن دشمن بیرونی یعنی ابلیس هم همین كار را می ‌كند, چندتا راه داریم: راه اوّل شناخت و علم است كه علم سهم تعیین ‌كننده ‌ای دارد که آدم بداند چه چیزی حق است و چه چیزی باطل; چه چیزی خیر است و چه چیزی شرّ؛ چه چیزی زشت است و چه چیزی زیبا; چه چیزی صدق است و چه چیزی کذب؛ خاصیت علم این است. چیز دیگری که در کنار علم نافع است, ایمان و اعتقاد به اینکه آنچه را که قرآن و عترت گفتند «حَقٌ لاَ رَیبَ فِیهِ» است. راه سوم این است كه ما باطن اشیاء را بفهمیم. 🔹 برای ائمه (علیهم السلام) گذشتن از گناه خیلی آسان بود، چرا؟ چون اینها نه تنها عالِم بودند كه بعد از این كیفر هست, نه تنها ایمان داشتند كه خدا حق می ‌گوید؛ برای اینكه باطن كار را می‌ دیدند. اگر كسی باطن كاری را ببیند و بداند این زرق و برق، آن طرفش آلودگی و لجن است. 🔹 وجود مبارك حضرت امیر وقتی به مقام خلافت رسید كلّ خاورمیانه در اختیار او بود, حضرت در برابر این حكومت وسیع خاورمیانه گفت این «عَفْطَةِ عَنْز»[1] است؛ اینها راحت‌ هستند برای اینكه نه تنها می ‌دانند باطن گناه بد است, نه تنها ایمان دارند كه خدا فرمود: باطن گناه بد است, باطن كار را هم می ‌بینند؛ لذا زرق و برق دنیا نمی ‌تواند درباره اینها اثر كند. این است كه خدا فرمود شما اگر زنده بشوید یا می ‌فهمید یا باور دارید یا می ‌بینید. اگر كسی به این مقام رسید؛ آن وقت راحتِ راحت است؛ ﴿اسْتَجیبُوا﴾[2] ما هم به اندازه خودمان می ‌توانیم, حوزه ابتلای ما مگر چقدر است؟ ما در محدوده خاص، زندگی محدودی داریم، ما به همین اندازه می‌ توانیم بفهمیم فلان کار باطن آن چیست یا بفهمیم یا باور كنیم یا ببینیم; اینها «مانعة الخلوّ» است, جمع را شاید. [1]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه3. [2]. سوره انفال، آیه24؛ ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/15 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يا مقلب القلوب و الابصار 📌 بلوغ انسانی آیت الله جوادی آملی کانال قرآنی رحیق @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت7:نکات تفسیر ی آیه 1 سوره همزه الهمزة ١ ✅ وَيْلٌ‌ لِکُلِ‌ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ 🔸 «وَیْلٌ»: وای! واویلا! بدبختی و نابودی. هلاک و عذاب. 🔸 «هُمَزَةٍ»: بسیار عیبجو. 🔸 «لُمَزَةٍ»: بسیار طعنه‌زن. 🔸 «هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»: این دو واژه صیغه مبالغه‌اند. از لحاظ معنی آن اندازه به هم نزدیکند که در موارد بسیاری به عنوان دو لفظ مترادف استعمال شده‌اند. هرچند با یکدیگر فرق دارند ولی این تفاوت به گونه‌ای است که عدّه‌ای مفاهیم (هُمَزَة) را برای (لُمَزَة)، و عدّه‌ای مقاصد (لُمَزَة) را برای (هُمَزَة) ذکر کرده‌اند 🔹 از قبیل: الف - هُمَزَة، بسیار غیبت کننده، و لُمَزَة سخت عیبجو. ب - هُمَزَة، عیبجوی با اشاره به دست، لَمَزَة با زبان. ج - هُمَزَة، آن که روبرو بدگوئی کند، و لُمَزَة آن که در غیاب. د - هُمَزَة، آن که آشکارا و به آواز بلند بگوید، لُمَزَة در پنهانی و با اشاره ابرو و چشم. و معانی دیگر . 🔹 پس هر که آبرو و حیثیّت مردم را به بازی گیرد، و ایشان را تحقیر کند و برای خوشایند خود یا دیگران کارهایشان را ناچیز شمارد و بدیشان بدیها نسبت دهد، و در حضور یا در غیاب، آنان را توهین و تحقیر نماید، و بزرگی خود را در کوچکی مردم ببیند، هُمَزَة و لُمَزَة است. 🔸 «شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده ... 🔸 و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱] 🔅🔅🔅 [1] ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom