eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
623 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 تامل و درنگ آدمی را عقل باید در بدن... حیفه گوش نکنی انتشار حد اکثری لطفا @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن5 ✅ انگیزه‌های آزمایش‌های الهی آزمایش‌های الهی، یک سنت همگانی است که به فرد و یا گروه خاصی اختصاص ندارد، بلکه تمام افراد، به تناسب امکانات و استعدادهای خود، در بوته امتحان قرار می‌گیرند. مهم‌ترین مساله در آزمایش‌های الهی، آگاهی از انگیزه‌های امتحان است و یکی از این انگیزه‌ها این است که لیاقت‌ها و شایستگی‌های نهفته در افراد، در سایه امتحان، ظهور و بروز نموده و از این طریق، افراد به کمال مطلوب خود برسند. و اگر امتحان و آزمایش در کار نبود، کمالات نهفته در درون افراد به صورت گنج پنهان باقی می‌ماند و خود را نشان نمی‌داد. 🔹 تشریح این مطلب نیاز به مقدمه‌ای دارد که ذیلا بیان می‌گردد: ✅ هدایت همگانی الهی خداوند دو نوع هدایت دارد: هدایتی، مخصوص به موجوداتی که با عقل و خرد مجهزند و در سایه آن می‌توانند بار تکلیف الهی را بدوش بکشند. این موجودات از درون وسیله‌ی عقل و خرد و فطرت، و از برون به وسیله پیامبران و آموزگاران الهی هدایت و رهبری می‌شوند و از طریق دو حجت باطنی و ظاهری به اهداف عالی انسانی می‌رسند. 🔹 چنان که گفتیم این نوع هدایت از درون و برون مخصوص یک گروه از موجودات است که دارای عقل و خرد بوده و در انتخاب راه خود کاملا حر و آزاد می‌باشند. در برابر این نوع از هدایت، هدایت دیگری است که همه‌ی موجودات در پوشش آن قرار دارند و به طبقه‌ی معینی مخصوص نیست و در اصطلاح علمی به آن «هدایت تکوینی» می‌گویند. قرآن مجید به این نوع از هدایت فراگیر، در آیاتی، از آن جمله آیه یاد شده در زیر اشاره می‌کند و می‌فرماید: «الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی». [۲۱]. خداوند به موجودات جهان، نعمت وجود بخشید، آنگاه همه را به راه کمالش هدایت کرد، و در آیه دیگری می‌فرماید: «الذی خلق فسوی•و الذی قدر فهدی»[۲۲]: خداوندی که هر موجودی را آفرید، آن گاه به آن پرداخت، هر موجودی را اندازه گیری کرد و به راه کمالش هدایت نمود. ▪ این آیات و آیات دیگر حاکی است که آفرینش هر موجودی با هدایت و راهنمایی خاصی که در حیوان از آن به «غریزه» و در نبات و جماد از آن به قوانین راسخ خلقت، تعبیر می‌آورند همراه بوده و این راهنمایی غیر از آن هدایت درونی و یا برونی است که ویژه ی موجودات عاقل است، و در نتیجه برخی هدایت یافته و برخی دیگر روگردان و در نتیجه ضال و گمراه می‌باشند. آیه «و الذی قدر فهدی» حاوی نکته ارزنده‌ای است و آن این است که هدایت خداوند پس از تقدیر و اندازه‌گیری است، مقصود از «تقدیر» و اندازه‌گیری همان مجهز ساختن موجود با اسباب و امکاناتی است که می‌تواند موجود را به هدفی که برای آن آفریده شده است برساند یک چنین «تجهیز» در درجه نخست و آنگاه همراه گشتن آن با هدایت همگانی، وصول به هدف و کمال مطلوب را تضمین می‌کند. قرآن در آیه دیگر، همه‌ی هدایت‌های فردی و اجتماعی، تشریعی و تکوینی را از آن خدا دانسته می‌فرماید: «ان علینا للهدی»[۲۳]: بر ما است هدایت و رهبری. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امتحان و آزمایش‌های الهی در قرآن6 ✅ انگیزه‌های آزمایش‌های الهی ▪ با توجه به انواع هدایت و رهبری، که مخصوص انسان‌ها را، هدایت تشریعی و مربوط به تمام موجودات جهان را، هدایت تکوینی، می‌نامیم، یادآور می‌شویم که یکی از وسائل هدایت انسان‌ها، به کمال و سعادتی که برای آن آفریده شده‌اند، همان امتحان و آزمایش‌های الهی است به طوری که اگر چنین آزمایش‌هایی در کار نبود، افراد مستعد و آماده، به آن درجه‌ی از کمال نرسیده و نیروهای نهفته در درون آنان، به صورت زمینه و قوه، باقی می‌ماند و هرگز به فعلیت نمی‌رسید. اینک ما پس از توضیح این مقدمه به تشریح این انگیزه که در حقیقت ثمره بزرگ امتحان است تحت عنوان پرورش استعدادها می‌پردازید و بعدا به میان دیگر انگیزه‌ها خواهیم پرداخت. ⏪ تربیت و پرورش استعدادهای نهفته بشر بر اثر کوتاهی و نارسایی دانش خود، در رفع هر نوع ابهام ناچار است از در آزمایش وارد شود در صورتی که همین حالت برای خدا محال است ولی امتحان او انگیزه دیگری دارد که از آن به فعلیت رسیدن قوه‌ها، تربیت و پرورش استعدادها می‌توان نام برد. نیروهای درونی انسان بسان همه منابع، بدون وسائل مخصوص، ظهور و بروز ننموده و از مرحله استعداد به مرحله فعلیت نمی‌رسد، وسیله‌ای که می‌تواند این شایستگی‌ها را ظاهر سازد، همان امتحان و آزمایش است. ▪ قرآن به این انگیزه در آیه یاد شده در زیر تصریح می‌کند و می‌فرماید: «و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم و الله علیم بذات الصدور»[۲۴]: خداوند آنچه را که در سینه‌های شماست بیازماید، و آنچه در روحیات شما قرار دارد مصفا سازد، خداوند از آنچه که در سینه هاست آگاه است. 🔹 جمله «ان الله علیم بذات الصدور» می‌رساند که هدف خدا از امتحان تشخیص واقعیات نیست بلکه هدف، تربیت و آشکار ساختن زمینه‌هایی است که در کانون وجود انسان‌ها قرار دارد، و به این حقیقت دل لغت عرب «تمحیص» می‌گویند. 🔹 امیرمؤمنان در سخنان کوتاه خود یادآور می‌شود که هرگز نباید از خدا درخواست کرد که ما را در بوته امتحان قرار ندهد زیرا جهان آفرینش، جهان آزمون است بلکه باید از خدا خواست که ما را دچار امتحان‌هایی نسازد که از عهده آن برنیائیم. آنگاه امام انگیزه آزمایش الهی را به این شکل بیان می‌کند و آن این که: هدف آشکار ساختن صفات خوب و بدی است که به انسان شخصیت می‌بخشد مثلا در برخی از مردم حساسیت‌های خاصی نسبت به بعضی از حوادث است، و در افرادی زمینه ناراحتی نسبت به برخی از مسائل مانند داشتن دختر و کمبود مال موجود است در حالی که در برخی دیگر نه تنها چنین زمینه‌ای وجود ندارد بلکه یک نوع زمینه رضایت و سازش به تقدیرهای الهی است، هرگاه این دو گروه در بوته امتحان قرار نگیرند این نوع زمینه‌ها به ثمر نمی‌رسد و توان‌ها به فعلیت تبدیل نمی‌شود، و در نتیجه گروهی از همین مسیر تربیت کامل انسانی پیدا نمی‌کند.[۲۵] 🔹 تو گویی امتحان الهی کار باغبانی را انجام می‌دهد آنگاه که باغبان دانه مستعدی را در سرزمینی می‌کارد، این دانه با استفاده از مواهب طبیعی شروع به رشد می‌کند و با انبوهی از مشکلات روبرو می‌گردد و با طوفان‌های سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان آن قدر پیکار می‌کند تا سرانجام شاخه گلی را یا میوه شیرینی را که به صورت زمینه در دل آن دانه و جود داشت، ظاهر می‌سازد و اگر این دانه در کوران این حوادث قرار نمی‌گرفت، هرگز چنین کمالی را از خود نشان نمی‌داد و قوه و توان آن به فعلیت نمی‌رسید. تا این جا نخستین انگیزه از انگیزه‌های امتحان‌های الهی روشن گردید. اکنون وقت آن رسیده است که دیگر انگیزه‌ها را روشن سازیم. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (145) 🔅🔅🔅 📌فاطمه اطهر حجت الهی ✅ اصل سوم. چون مدار مباحث اين همايش علمي تبيين مقام والاي زن در انديشه حضرت كوثر است ومقدار اعتماد علمي به انديشه ارائه شده به مقدار اعتقاد به اعتبار آن است، و نيز سهم اجراي عملي به انگيزه بيان شده به اندازه گرايش به صاحب آن است، بايد عنايت نمود كه اوج انديشه حضرت زهراٍّ در اثر عصمت و طهارت آن بانو همانا حجّيّت الهي است، زيرا ملاكِ حجّيت ديني عصمت صاحب رأي است، نه عنوان امامت، لذا حضرت فاطمهٍّ هرچند امام نيست، ليكن در پرتو عصمت از آسيب سهو و نسيان و خطا معصوم و در ظلّ طهارت از گزند گزافه گويي مصون است؛ چه اينكه امام باقر(عليه‌السلام) درباره آن حضرتٍّ فرمود: «واللّهِ لَقَد فَطَمَها اللّهُ بالعلم».[ الكافي، ج 1، ص 460.] ▪ و نيز بايد توجه داشت كه امّت اسلامي وامدار محبّت اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام) است كه آن حضرت از مصاديق بارز آن ذوات مقدّس است، و سَندِ لزوم وِداد و تحكيم مودّت آنان آيه اي است كه در اصل دوم ياد شد. وقتي حجيّت علمي و مودّت قلبي هماهنگ شد، هم اعتماد فرهنگي به گفتار حضرت فاطمهٍّ قطعي مي شود و هم گرايش اجرايي و اهتمام عملي به دستور آن حضرت حتمي مي گردد. ▪ مسئولان اين همايش وزين و مهمانان اين گردهمايي عريق، هم حجيّت رهنمود فاطمي را باور دارند، و هم محبّت قلبي آن حضرت را دلمايه خويش مي دانند و به آموختن آن و اندوختن اين همّت مي گمارند، زيرا كساني شايسته ولايتمداري و اجراي منويات اولياي الهي اند كه از انديشه سرشار و انگيزه مناسب برخوردار باشند، لذا حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله و سلم براي تأمين نيروي متخصص و متعهّد و كادر كارآمد حكومت اسلامي مسجدي تأسيس كرد كه درباره آن اين آيه نازل شد: (فيهِ رجالٌ يُحبّونَ أن يتطهّروا).[ سوره توبه، آيه 108.] 🔹 آري مردمي كه علاقه به طهارت از گناه دارند، توان تأسيس، نگهداري و بهره وري از حكومت ديني را دارند. همچنين زناني مي تواند نگهبانان ولايت فاطمي باشد كه به استناد (...إلاّ المودّة في القربي)، بر محور دوستي اهل بيت عصمت(عليهم‌السلام)، مشتاق اجراي احكام آنان باشند. ⬅ ادامه دارد.... 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
📌 حرکت فرهنگی 🔹 تحویل سال از آن جهت محترم است كه در حقیقت زمین عید می ‌گیرد، چون زمین حركت كرد و به مقصد خود رسید، این باید از نقطه ‌ای كه شروع كرد به دور آفتاب بگردد و گشت و حق این است كه زمین عید می ‌گیرد، برای اینكه حركت كرده كارش را انجام داده؛ مثل اینكه یك دانشجویی تا آخرین ترم موفق شد، او كار كرده یعنی زمین كار كرده و به مقصد رسیده است، آن وقت زمین كار كرده و به مقصد رسیده ما عید بگیریم یعنی چه؟! ما اگر از جایی حركت كردیم بعد از یك سال به جای دیگر فرهنگی رسیدیم ما عید می ‌گیریم. 🔹 ما هم اگر به دور فهم, به دور استدلال, به دور عقل, به دور عدل بگردیم، ما کامل می شویم، عید ما این است، نه اینكه او عید بگیرد و ما لباس نو بپوشیم, این معنای تحویل سال است. اینكه می‌ گویند «یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الأبْصَار»،[کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص352. همین است؛ یعنی ما حركت كنیم و به مقصد برسیم نه اینكه زمین حركت كند به دور آفتاب, ما به دور فهم حركت نكنیم و به مقصد نرسیم، همان فرهنگ سابق را داشته باشیم و عید بگیریم، این معنا ندارد. 📚 دیدار فرماندهی نیروی انتظامی کشور با حضرت استاد تاریخ: 1395/01/04 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴روضه زیبای امام کاظم علیه السلام حجت الاسلام میرزا محمدی التماس دعا @rahighemakhtoom
خدا چگونه جواد است؟ بیان نورانی حضرت ابی ابراهیم، (سلام‌الله علیه) است که مرحوم در کتاب شریف توحید روایت می کند که از آن حضرت سئوال کردند: یعنی چه؟ فرمود: اگر منظورتان از جواد در جهان امکانی است که انسان جواد کیست؛ آنکه حقوق واجب را ادا بکند، او جواد است. اگر کسی حقوق واجب را ادا کرده است، مسائل مالی اش را ادا کرد، خودش را انجام داد؛ هُوَ الجَواد. اما اگر منظورتان درباره ذات اقدس اله است که از اسماء فعلیه خدا این است که او جواد است، (فَهُوَ الجَوادُ اِن اَعطی وَ هُوَ الجَوادُ اِن مَنَع). او اگر بدهد، است؛ ندهد هم جود است. زیرا آنجا که نمی دهد است، آنجا که نمی دهد است. 🔷️ ر.ک التوحید / صفحه ۳۷۳ ✅درس خارج تفسیر قرآن _ قم ؛ ۱۳۹۲/۰۸/۰۷ @rahighemakhtoom
◾️امام کاظم علیه السلام به می‌فرمایند: «یا هشام لا تَجتَمِعُ هذه الخصال الا لنبی أو وصی أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان»؛ وقتی معارف عقلی را مطرح می‌كند می‌فرماید این معارف بلند و این فضایل فراوان، از آنِ انبیا و ائمه است و ازآنِ مؤمنی است كه در آزمون الهی قلبش پیروز شد (نه زبانش). ◾️ بنابراین این مقام برای ما هست، اگر این راه باز است چرا خود را ارزان بفروشیم؟! خب خسارت كه دیگر حقیقت شرعیه ندارد، همین است که آدم یك كالای گران داشته باشد و این كالا را به مرجعیت بفروشد یا به پیش نمازی بفروشد! فرمود: «الا لنبی أو وصی أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان و اما سائر ذلك من المومنین فانّ احدّهم لا یخلو مِن ان یكونَ فیه بعضُ هذه الجنود»؛ ◾️افراد عادی مقداری از این فضایل عقلی را فراهم می‌كنند ولی آن مؤمنان وارسته، در ردیف اولیای الهی‌اند (این اصل اول). بنابراین ما می‌توانیم و این سرمایه را داریم كه یك انسان ابدی باشیم. @rahighemakhtoom
◾️وجود مبارك امام هفتم(سلام الله علیه) مطابق آیه سوره « » فرمود خداوند هم مجاری ادراكی به ما داد كه مطالعه كنیم و گوش بدهیم ▫️(یك) هم تصفیه خانه به ما داد به عنوان درون تا پژوهش و تحقیق كنیم تا این چیزی كه شنیدیم و آنچه خواندیم كدامش حق است و كدامش حق نیست ▫️(دو) و هم قدرت انتخاب به ما داد كه بعد از ارزیابی وقتی فهمیدیم چه چیز حق است آن را بپذیریم ▫️(سه)، بعد قدرت عمل به ما داد ▫️(چهار)، بعد قدرت نشر و تبلیغ به ما داد ▫️ (پنج) كه در همه این مقاطع پنج گانه ما پیروز می‌شویم. خداوند اهل عقل و فهم را در كتاب خودش بشارت داد و این‌‌چنین فرمود: ﴿فَبَشِّرْ عِبادِ ٭ الَّذینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ﴾«قول» یعنی مكتب یعنی آراء یعنی مطالب علمی ـ مكاتب گوناگون آراء گوناگون را می‌شنود خوب گوش می‌دهد و میزان هم دارد تا ارزیابی كند چه صدق است چه كذب چه حق است چه باطل چه خیر است چه شر چه حسن است و چه قبیح، بعد انتخاب هم می‌كند. @rahighemakhtoom
▫️ امروز چون روز مصیبت آن حضرت است ببینید كه بر وجود مبارك امام هفتم چه گذشت! همین سندی‌بن‌شاهك ملعون در مسموم كردن وجود مبارك امام هفتم، بی ­باك بود، وقتی كه مطمئن شد كه حضرت مسموم شد و رحلت می‌كند و شهید می‌شود، برای عوام­ فریبی به حضرت گفت اجازه می‌دهید كه من كفنی دارم با آن كفن شما را كفن كنم، خب حضرت این عوام فریبی او را فهمید فرمود نه: «إنّا اهلُ بیت مُهورُ نسائِنا و حج صرورتِنا و اكفان موتانا من طاهر اموالنا و عندی كفن»؛ ▫️ فرمود ما از خاندانی هستیم وقتی مكه می‌رویم از پول حلال صد درصد خالص خود ماست، مهریه‌ای برای همسرهای مان قرار می‌دهیم و كفن‌های مرده‌های ما از مال حلال صد درصد خالص خود ماست و من كفن دارم یعنی فرزندم وجود مبارك امام هشتم می‌آید و مرا هم در آن كفن، كفن می‌كند. 🔶«السلام علیكم یا اهل بیت النبوة و یا معدن الرساله و یا مهبط الوحی و یا مختلف الملائكة» @rahighemakhtoom
◼️جایگاه حقیقی انسان مؤمن از منظر امام موسی کاظم (ع) ◾️وجود مبارك امام هفتم(ع)، مقام مؤمن را خیلی بالا می‌داند. بالا بودن مقام مؤمن تنها به این نیست كه در آخرت درجات او زیاد است بلكه بالا بودن مقام مؤمن این است كه او نزدیك انبیا و ائمه(علیهم السلام) بسیاری از و و را می‌تواند یاد بگیرد و عمل بكند و منتشر بكند (این سرمایه در انسان هست). ♦️اگر كسی این سرمایه را شناخت، خود را ارزان نمی‌فروشد؛ هرگز نمی‌گوید من حالا كه مدرس شدم یا درس سطح می‌گویم یا درس خارج می‌گویم همین مقدار بس است. در تعبیرات دینی ما آمده است: اولین روز جهلِ یك حوزوی یا دانشگاهی آن وقتی است كه بگوید من فارغ التحصیل شدم؛ خب حیف نیست كه آدم به دنبال نخود سیاه برود و خودش را ارزان بفروشد بگوید من حالا امام جمعه یا جماعت شدم ؟! اگر انسان می‌تواند به جایی برسد كه نزدیك امام معصوم قرار بگیرد چرا خود را مفت بفروشد؟! @rahighemakhtoom
. عید سعيد نوروز از راه رسيد و پيام محبت الهی را به وسيلۀ سربرآوردن چمنزارها و گل‌ها و رياحين به بندگان او رسانيد. نسيم‌های بهاری وزيدن گرفتند و بار ديگر نشاطی توصيف‌ناپذير در اجسام و ارواح انسان‌ها به وجود آوردند. اين هيجان و طراوت چمنزارها و گل‌ها و رياحين و وزيدن نسيم‌های عطرآگين بهاری، پيامی بالاتر برای کسانی که زندگی آگاهانه‌ای دارند، آورده‌اند و مخاطب اين پيام، جان‌های مشتاق کمال پاکان اولاد آدم(ع) است که می‌گويد: ای خاک‌نشينان زمين و ای رهگذران گذرگاه پرمعنای حيات! همان‌گونه که خزان و زمستان کرۀ خاکی، بهاری حيات‌بخش به دنبال می‌آورد، همچنان خزان زندگی و زمستان مرگ و زير خاک، فرارسيدن بهار ابديت را که رو به ديدار خداوندی داريد، نويد می‌دهد. با اميد شکفتن در آن بهار حقيقی و جاودانی، در مسير اطاعت خداوند کمال‌آفرين گام برداريم و در مسابقه برای ورود به جاذبيت ربوبی شرکت کنيم، ان‌شاءالله (علامه) محمدتقی جعفری @rahighemakhtoom
یا رب آگاهی ز یا ربهای من حاضری در ماتم شبهای من ماتمم از حد بشد سوری فرست در میان ظلمتم نوری فرست پای‌مرد من در این ماتم تو باش کس ندارم دست گیرم هم تو باش لذت نور مسلمانیم ده نیستی نفس ظلمانیم ده ذرهٔ‌ام لا شده در سایه‌ای نیست از هستی مرا سایه‌ای سایلم زان حضرت چون آفتاب بوک از آن تابم رسد یک رشته تاب تا مگر چون ذرهٔ سرگشته من درجهم دستی زنم در رشته من پس برون آیم از این روزن که هست پیش گیرم عالمی روشن که هست تا نیامد بر لبم این جان که بود داشتم آخر کسی زان سان که بود چون برآید جان ندارم جز تو کس هم ره جانم تو باش آخر نفس چون ز من خالی بماند جای من گر تو هم راهم نباشی وای من روی آن دارد که هم راهی کنی می‌توانی کرد اگر خواهی کنی فرید الدين عطار نیشابوری منطق الطیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکات تفسیر ی آیه7و8 سوره همزه الهمزة ٧ ✅ الَّتِي‌ تَطَّلِعُ‌ عَلَى‌ الْأَفْئِدَةِ 🔹 «تَطَّلِعُ عَلی ...»: چیره می‌شود بر. «الأفْئِدَةِ»: جمع فُؤاد، دلها ✅ ۱ - آتش جهنم، بر قلب ها احاطه یافته، آن را خواهد سوزاند. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 برخى از اهل لغت، اطّلاع را به معناى بلوغ دانسته اند (لسان العرب). براین اساس، مفاد آیه این است که آتش، به قلب ها رسیده، آن را خواهد سوزاند. حرف «على» بر احاطه کامل آتش دلالت دارد. ✅ ۲ - انسان در قیامت، به جهت باورها و نیت هایش، مؤاخذه شده و کیفر خواهد دید. (الّتى تطّلع على الأفئدة) ✅ ۳ - درجات آتش جهنم در قیامت، براساس باورها و نیت هاى انسان شکل مى یابد. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 «إطّلع على الشىء»; یعنى، آن را دانست (لسان العرب). مفاد آیه شریفه - براساس این معنا - آگاهى آتش جهنم از محتواى قلب ها است. این آگاهى، ممکن است کنایه از تفاوت وضع دوزخیان با یکدیگر باشد که آتش جهنم با هر کس، متناسب با محتواى قلب او رفتار خواهد کرد. ✅ ۴ - احاطه آتش دوزخ بر قلب عیب جویان، کیفرى مناسب براى گناه افکار نارواى آنان درباره مردم (لمزة ... الّتى تطّلع على الأفئدة) ✅ ۵ - باطن و روح انسان نیز در قیامت، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 ممکن است در دنیا بدن کسى بسوزد; ولى روح او رنج نبیند و از شکنجه در راه عقیده شادمان باشد; اما این آیه، آتش جهنم را براى جان انسان - که قلب کنایه از آن است - نیز سوزاننده معرفى کرده است. ✅ ۶ - سوختن انسان در آتش جهنم، از درون او آغاز خواهد شد. (الّتى تطّلع على الأفئدة) 🔹 ریشه «اطلاع» (طاء و لام و عین)، بر ظهور و بروز دلالت دارد (مقاییس اللغة). ظاهر شدن آتش جهنم بر قلب، حاکى از نقطه شروع آن است. 🔅🔅🔅 الهمزة ٨ ✅ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ‌ مُؤْصَدَةٌ ✅ ۱ - راه خروج از آتش جهنم، بر دوزخیان بسته خواهد بود. (إنّها علیهم مؤصدة) 🔹 «وصیدة» به اتاقى گفته مى شود که براى نگه دارى اموال، در کوه ایجاد مى کنند. فعل «آصدته»; یعنى، درب آن را بستم و محکم ساختم (مفردات); بنابراین «مؤصدة»، به معناى مکان بسته و غیر قابل خروج است. ✅ ۲ - آتش جهنم، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن، همیشگى است. (إنّها علیهم مؤصدة) ✅ ۳ - غیبت، عیب جویى و انباشتن ثروت، زمینه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگیر در جهنم (إنّها علیهم مؤصدة) حرف «على» در «علیهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکات تفسیر ی آیه9 سوره همزه الهمزة ٩ ✅ فِي‌ عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ 🔹 «عَمَدٍ»: جمع عَمُود، ستونها. 🔹 «مُمَدَّدَةٍ»: دراز. 🔹 «فِی عَمَدٍ»: حال ضمیر (هِمْ) بوده و بیان وضع دوزخیان است. یا این که حال ضمیر (هَا) و بیان حالت دوزخ است و معنی آیه چنین خواهد بود: شعله‌های سوزان جهنّم به صورت ستونهای کشیده و دراز، دوزخیان را احاطه می‌کند و ایشان را در برمی‌گیرد. ✅ ۱ - احاطه ستون هایى امتداد یافته و بسیار بر آتش جهنم، راه فرار را بر جهنّمیان مى بندد. (فى عمد ممدّدة) 🔹 «عَمَد»، (جمع «عمود» (ستون) است. در صورتى که «فى عمد» متعلق به «مؤصدة» باشد; مفاد آیه این خواهد بود که: آتش جهنم، در مجموعه اى از ستون هاى سر به فلک کشیده، قرار گرفته است و گریز از آن ستون ها، امکان پذیر نیست. ✅ ۲ - زبانه هاى آتش جهنم، به شکل ستون هایى بلند، دوزخیان را در خود جاى خواهد داد. (إنّها ... فى عمد ممدّدة) 🔹 تعبیر «فى عمد»، ممکن است خبر دوم براى ضمیر «إنّها» باشد. مفاد آیه در این صورت، ترسیم آتش جهنم به شکل شعله هایى زبانه کشیده و بلند است. ✅ ۳ - جهنمیان، در عمودهایى بلند به بند کشیده شده، راه فرارى نخواهند داشت.* (فى عمد ممدّدة) مراد از «عمد»، ممکن است عمودهایى باشد که نظیر «غلّ»، براى بستن جهنمیان به کار خواهد رفت. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی ✅ سوره همزه 🕑 زمان 2/۲7دقیقه ✳ رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی): این تلاوت شما به قدر یک کتاب استدلال توحیدی اثر میگذاره. قاری ما وقتی تلاوت می کند قرآن را، باید آن چنان تلاوت کنه که گویی قرآن را داره نازل می کنه به قلب مخاطب...خدای متعال داره با شما حرف می زنه، مثل اینکه از یک عزیزی، از یک بزرگی نامه ای رسیده به شما. شما نامه رو میگیرید می خونید برای چی؟ برای اینکه ببینید چی میگه به شما...باید با قرآن انس بگیریم. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
برشی از (7 9) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 تفسير ❇ اختلاف مفسران در لفظ و معناي آيه در آيه‌ي كريمه‌ي (مالك يوم الدين) دو مسئله مورد اختلاف است: ⏪ 1 ـ مفسران اختلاف دارند كه آيا كلمه «مالك» مي تواند همچون «ربّ العالمين»، «الرّحمن» و «الرّحيم» صفت براي اسم معرفه اي مانند «الله» باشد يا نه[منشاي اين اختلاف آن است كه اضافه‌ي اسم فاعل اضافه حقيقي و مفيد تعريف نيست و چون مالكْ وصفِ «الله» قرار گرفته وصفت بايد با موصوف در معرفه و نكره بودن مطابقت داشته باشد، بايد معرفه باشد.]. برخي گفته اند: در كلمه‌ي «مالك» زمان حال يا استقبال مطرح نيست، بلكه استمراري است و اسم فاعلِ استمراري با اضافه شدن مي تواند صفت براي اسم معرفه اي مانند «الله» قرار گيرد[كشاف، ج1، ص12؛ تفسير نسفي، ج1، ص9.]. برخي ديگر اين سخن را ناتمام دانسته، گفته اند: چون قيامت هم اكنون موجود نيست، از اين رو مالك در اين آيه‌ي كريمه معناي استقبالي دارد و به معناي «يَمْلِكُ» است و چنين اسم فاعلي با اضافه، كسب تعريف نمي كند و از اين رو صفت براي الله كه معرفه است قرار نمي گيرد[ر.ك تفسير كبير، ج1، ص245؛ الجامع لأحكام القرآن، ج1، ص139؛ روح المعانى، ج1، ص141.]. ✅ در اين اختلاف حق با گروه نخست است؛ زيرا مالك در اين جا صفت مشبهه است و بر استمرار دلالت دارد؛ چون قيامت هم اكنون موجود است و با برچيده شدن نظام دنيا انسان وارد قيامت مي شود. تفصيل و اثبات اين مطلب در بخش لطايف و اشارت همين آيه خواهد آمد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از (80) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 تفسير ❇ اختلاف مفسران در لفظ و معناي آيه ⏪ 2 ـ كلمه‌ي مالك را بيشتر قاريان «مَلِك» قرائت كرده اند و بسياري از مفسران نيز همين قرائت را ترجيح داده اند؛ گرچه قرائت «مالك» اكنون مشهورتر است. مالك از مِلْك، ومَلِك از مُلْك مشتق است و مالك بودن خداوند همان قيوميت او نسبت به موجودات و تقوّم موجودات به اوست. مَلِك بودن خداوند نيز همان سلطنت، نفوذ و فرمانروايي او بر اشياست. هر يك از طرفداران قرائت «مَلِك» و «مالك» براي ترجيح قرائت مورد نظر خود ادلّه اي اقامه كرده اند: ▪ دليل قائلان به ترجيح قرائت مَلِك، اضافه‌ي آن به ظرف زمان (يوم) است؛ مالك به زمان اضافه نمي شود؛ بر خلاف مَلِك كه در تعبيراتي همچون «مَلِكِ عصر» «مَلِكِ دهر» و... به زمان اضافه مي شود؛ اما گفته نمي شود: «مالك عصر». ✅ پاسخي كه به اين استدلال داده شده، اين است كه فرق ميان مالك و مَلِك در اضافه‌ي به زمان، در مالكيتهاي اعتباري است، نه حقيقي؛ اما خداي سبحان كه مبدأ و منشاي حقيقي اشياست همان گونه كه تعبير مَلِك درباره‌ي او درست است تعبير مالك نيز صحيح است و خداي سبحان منشاي هستي هر موجودي است؛ چه زمان و چه غير زمان و همه معلول او هستند؛ پس ملِك و مُلك همه‌ي اشيا، زمان و غير زمان، از آن اوست. او هم مالك زمان است و هم مالك غير زمان. طرفداران قرائت «مالك» مي گويند: يكي از وجوه ترجيح قرائت مزبور وسعت مفهمومي آن است، به گونه اي كه مَلِك را نيز در بر مي گيرد؛ زيرا خداي سبحان هم مالك بدنه‌ي موجودات امكاني است و هم مالك نفوذ و سلطه‌ي بر آنها و هم مالك نفوذ و سلطه‌ي ديگران: (لله ملك السماوات والأرض) [سوره‌ي مائده، آيه‌ي 120.]، (قل اللّهمّ مالك المُلك)[آل عمران 178]. سلطه‌ي صاحبان سلطه، حق باشد يا باطل، عطيّه‌ي خداست، با اين تفاوت كه سلطه‌ي حق پاداش است و سلطه‌ي باطل مهلت و استدراج خداي منتقم و قهّار: (ولايحسبنّ الّذين كفروا أنّما نُملي لهم خيرٌ لأنفسهم إنّما نُملي لهم ليزدادوا إثما ولهم عذابٌ مهين). پس هر نفوذي عطيه‌ي خداست و خدا بر اين نفوذها نيز سلطه‌ي مالكي دارد. ▪ قرآن كريم هم مُلك آسمانها و زمين را از آنِ خدا دانسته، مي گويد سلطنت به دست اوست: (تبارك الّذي بيده الملك) [سوره‌ي ملك، آيه‌ي 1.]، كه اين مُلكِ نفوذ و فرمانروايي، بر بدنه‌ي اشياست و هم ملكوتِ نفوذ و فرمانروايي را به دست خداي سبحان مي داند، كه بر ارواح و باطن اشياست: (فسبحان الّذي بيده ملكوت كلّ شي ء)[ سوره‌ي يس، آيه‌ي 83.]. با اين امتياز كه آن جا كه سخن از مُلك است از اسماي جماليه به عنوان «تبارك» و آن جا كه سخن از ملكوت است از اسماي جلاليه به نام «سبحان» ياد مي كند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
آیت الله جوادی آملی 📌 سنت های خوب گفتنی است برخی از سنت های خوب آن در شمار اموری است كه اسلام به صورت كلی بر آن‌ها تأكید دارد؛ مانند نظافت و خانه‌تكانی، نیكوكاری، كمك به نیازمندان، به ویژه خویشان و بستگان، توجه به سالمندان، مهر و محبت به یكدیگر، صله رحم و دید و بازدید دوستان كه بسا از این طریق كینه‌های دیرین زدوده می‌شوند و نیز از سنت.های خوب آن، روی آوردن به پاكی و طهارت معنوی است كه موٴمنان با رفتن به قبرستان‌ها و اماكن مذهبی و زیارتگاه‌ها به ذكر و دعا می‌پردازند و دعای «یا مُقَلّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ یا مُدَبّرَ اللّیلِ وَ النَّهَارِ وَ یا مُحَوَّلَ الحَوْلِ وَ الأحّوَالِ حَوّلْ حَالَنَا إلَی أحْسَنِ الحَالِ»، ورد زبانشان است. @rahighemakhtoom
آیت الله جوادی آملی 📌 بهار و رستاخیز در روایات ما آمده است که وقتی بهار را دیدید به یاد معاد باشید. چون در قرآن کریم یکی از نمونه‌های معاد را جریان بهار ذکر می‌کند. در بهار خدای سبحان دو کار انجام می‌دهد یکی اینکه خوابیده‌ها را بیدار می‌کند و یکی اینکه مرده‌ها را زنده می‌کند. این درخت‌ها در زمستان خواب‌اند ولی بهار که شد بیدار می‌شوند، وقتی بیدار شدند این درخت مواد مرده را به عنوان غذا جذب می کند و به صورت خوشه و شاخه و برگ و میوه در می‌آورد، این مرده‌ها را زنده می‌کند. جریان «مقلّب القلوب و الأبصار» در قرآن دو جا ذکر شده و هر دو جا مربوط به مسئله معاد و قیامت است یکی اینکه فرمود افرد کافری که دلهایشان را تطهیر نکردند آلوده است ما در قیامت دلهای اینها را زیر و رو می‌کنیم ﴿ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ ﴾ و در جای دیگر در سوره مبارکه نور که از رجال الهی سخن به میان می‌آید می‌فرماید رجال الهی کسانی‌اند که ﴿ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ ﴾ اینها کسانی‌اند که ﴿ یخَافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴾ اینها از روزی می‌ترسند که دل‌ها زیر و رو می‌شود، چشم‌ها برگردانده و زیر و رو می‌شود که این هم باز مربوط به مسئله قیامت است. @rahighemakhtoom
📌 لذت عقلی 🔹 مطلبی كه مربوط به این ایام است یعنی تحویل سال و فرا رسیدن عید نوروز آن است كه آنهایی كه عاقل ‌اند و حكیمانه زندگی می ‌كنند، آنها بهره كامل و كافی از زندگی می ‌برند؛ یعنی هم لذت های جسمانی و بدنی می ‌برند، هم لذت های روحانی و عقلی. اگر كسی عاقل باشد بهترین لذت را از زندگی مخصوصاً در فصل بهار می‌ برد، اما اگر كسی غافل باشد فقط لذت ظاهری می ‌برد؛ توضیح مطلب این است كه در روایات اهل بیت عصمت و طهارت فرمودند: «اِذَا رَاَیتُمُ الرَّبیعْ فَاذْكُرُوا النُّشُور»؛[1] وقتی بهار آمد به یاد معاد باشید. 🔹 وقتی بهار می ‌آید دو كار در عالم طبیعت و ماده انجام می ‌گیرد، اگر كسی نداند چه كاری در طبیعت انجام می ‌گیرد و چه كسی این كارها را انجام می دهد او فقط یك حیات گیاهی دارد؛ یعنی لذت می ‌برد از خوردن، لذت می‌ برد از پوشیدن، لباس نو در حدّ گیاهان این «حیوان نامٍ» هنوز متخیل و متوهّم و اینها نشده، یك لذت گیاهی می ‌برد، مگر گیاه لذت ندارد؟ آن هم تغذیه دارد و بالنده است و جامه نو در بر می ‌كند، این برگ ها لباس نویی است برای اینها، آنها یك لذت گیاهی دارند. جوانی كه از همه جا غافل است و فقط به این فكر است كه نوروز را خوش باشد او یك لذت گیاهی دارد؛ یعنی خوب غذا می‌ خورد، خوب می ‌گوید، خوب می‌ خندد، خوب جامه در بر می‌ كند، خوب خرم زندگی می ‌كند، می ‌خرامد و دیگر هیچ! این بهره غافلان است، اما اهل بیت عصمت و طهارت كه حقیقت عالم را آگاه ‌اند و ما را به حقیقت عالم آگاهی می‌ دهند فرمودند شما عاقلانه زندگی كنید نه غافلانه، بهره مادی را ببرید، لذت ببرید، از هوای لطیف، از سبزی و از آب و از هوا و محیط سالم لذت ببرید، اما از این رسیدن بهار به یاد معاد باشید «اِذَا رَاَیتُمُ الرَّبیعْ فَاذْكُرُوا النُّشُور» وقتی كه بهار آمد به یاد قیامت باشید. 🔹 این كسی كه حكیمانه به بهار نگاه می ‌كند او هم مطلب جدید می ‌فهمد، لذت علمی می‌برد، برهان اقامه می‌كند، جانش تغذیه می ‌شود و در نشاط است كه مطلبی را فهمید، بعد بدنش هم كه خب لذت می ‌برد؛ از هوای تازه از گل ها و لذائذ و نسیم لذت می‌ برد، پس آدم عاقل دو لذت از بهار می ‌برد، آدم غافل یك لذت از بهار می ‌برد. اصرار كتاب و سنت این است كه شما هرگز به كم قناعت نكنید! خب آدم وقتی مطلبی را فهمید كاملاً لذت می ‌برد از آن، لذتی كه انسان از مطلب عمیق می ‌برد بیش از مطلبی است كه از خوردن یك غذای لذیذ می ‌برد؛ لذا فرمودند وقتی بهار شد شما به این فكر باشید كه اگر خوابید بیدار بشوید و اگر خدای ناكرده آن مرگ دامنگیر كسی شد خودتان را با آیات الهی زنده كنید، چون در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) آن ‌طوری كه در نهج البلاغه آمده است این است كه بعضی ها مرده متحرك ‌اند «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِكَ مَیتُ الْأَحْیاءِ»[2] این بیان نورانی حضرت است در نهج البلاغه، فرمود اینها صورتاً زنده ‌اند آن جانشان آن قلبشان آن فكرشان مرده است «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیوَانٍ وَ ذلِكَ مَیتُ الْأَحْیاءِ»؛ یعنی در زنده‌ ها راه می ‌روند ولی مرده‌اند، خب اگر كسی با این معارف آشنا باشد خودش را زنده می ‌كند، وقتی زنده شد از حیات لذت می ‌برد. بنابراین خاصیت بهار این است كه انسان به یاد معاد بیافتد هم لذت عاقلانه می‌ برد و هم لذت حسی، بنده از ذات اقدس الهی همانند همه شما مسئلت می ‌كنیم كه ذات اقدس الهی توفیق التذاذ عقلی و حسی را به همه ما مرحمت بكند! از بهره‌های عقلی لذت ببرند و هم كام جامعه را با معارف قرآن و عترت شیرین كنند. پروردگارا امر فرج ولی ‌ات را تسریع بفرما! [1]. تفسیر الکبیر، ج17، ص194. [2]. نهج البلاغه، خطبه87. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/12/29 @rahighemakhtoom