برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(139)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅12 ـ اتحاد سالك و صراط
📃قرآن كريم صراط مستقيم را همان دين معرفي مي كند: (قل إنّني هداني ربّي إلي صراط مستقيم ديناً قِيَماً) [سورهي انعام، آيهي 161.]و بر اساس آنچه بيان شد، (به استثناي آنچه در نهان و نهاد انسان مفطور است) پيش از حركت متدينان، دين در خارجْ موجود عيني نيست[انسان در هنگام تولد گرچه فاقد علوم حصولي است، ولي نسبت به علوم حضوري فطري بر صراط مستقيم تكويني سرشته شده است و به آنها گرايش دارد.]تا انسان در دينِ موجود حركت كند، بلكه قبل از حركتْ يك سلسله معارف و دستورات كلّي ديني وجود دارد كه با فرا گرفتن و عمل به آنها دين عينيّت مي يابد. انسان با فراگيري دستورات كلّي و حركت اعتقادي، اخلاقي و عملي خود به دين عينيّت مي بخشد. آنگاه با آن متّحد و سپس به آن متّصف مي شود؛ يعني پس از پيمودن اين مراحل، موصوف به تديّن و ايمان مي شود. پس دين در خارج با حركت انسانها موجود مي شود و بين «راه» و «رونده»، پيوندي وجودي است كه آن دو را با هم متّحد و سپس رونده را به راه متّصف مي كند و پس از اين اتصاف مي توان صراط را به سالك آن نسبت داد و از آن به «سبيل مؤمنان» يا «صراط نعمت داده شدگان» تعبير كرد.
📃پس با نگرشي دقيق و عميق، و متحد ديدن سالك و مسلك روشن مي شود كه اگر كسي سراسر دين را به خوبي فهميد و به درستي به آن عمل كرد، خودْ صراط مستقيم مي شود و اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) بر همين اساس فرموده اند: ما صراط مستقيم هستيم: «والله نحن الصراط المستقيم» [نورالثقلين، ج1، ص22.]و يا امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) به صراط مستقيم وصف شده است: «علىٌّ هو الصراط المستقيمُ» [همان، ص22.]، «الصراط المستقيم أميرالمؤْمنين»[ همان، ص21.].
همان گونه كه ميوه با حركت خود، رنگ و بويي خاص پديد مي آورد و با آن متحد و به آن متصف مي شود و از آن پس مي توان گفت: «اين ميوه اي رنگين و معطّر است»، انسان نيز همين گونه به صراط متّصف مي شود؛ بلكه پيوند راهيان و سالكان با صراط مستقيم بسي قويتر از پيوند ميوه با رنگ و بوي آن است؛ زيرا رنگ و بو، ذاتيِ ميوه نيست؛ اما پيوند سالك با صراط در جان انسان ريشه دارد و با حقيقت انسان مرتبط و متّحد است. پس اسناد راه به سالكان، همانند اِسناد اوصاف ميوه به ميوه، بلكه بالاتر از آن است و اين سخنْ حقيقت است، نه مَجاز يا استعاره يا تشبيه و يا كنايه؛ زيرا راه از رونده جدا نيست.
☘️☘️☘️
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_نور
#قرائتی
🔅 🔅 🔅
📌 نگاشت10 : پیام ها ی تفسيری آیات 14و15 سوره اعلی
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»
«14» به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدىها) پاك گردانيد.«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد.
🔅🔅🔅
📃تزكيه، آن است كه فكر از عقايد فاسد و نفس از اخلاق فاسد و اعضاء از رفتار فاسد، پاك شود و زكات پاك كردن روح از حرص و بخل و مال از حقوق محرومان است.
📃در مكتب انبيا، رستگاران پاكان هستند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» ولى در مكتب طاغوتيان، رستگاران زورمندانند. فرعون مىگفت: هر كس پيروز شود رستگار است. «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى» «1»
📃در قرآن رستگارى قطعى، هم براى مؤمنان آمده: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» «2» و هم براى كسانى كه خود را تزكيه كردهاند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى» پس مؤمن واقعى همان كسانى هستند كه خود را تزكيه كرده باشند.
✅1- قرآن در پايان برخى آيات مىفرمايد: اميد است رستگار شويد. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»* زيرا كار خير از افرادى كه تزكيه نكردهاند، با ريا و غرور و گناه و منّتگذارى محو مىشود. ولى درباره تزكيه شدگان مىفرمايد: قطعاً رستگارند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى»
✅2- تزكيه خود به خود حاصل نمىشود، بايد به سراغ آن رفت. «تَزَكَّى»
✅3- تزكيه بدون نماز و عبادت نمىشود. «تَزَكَّى، ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
☘️☘️☘️
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_نور
#قرائتی
🔅 🔅 🔅
📌 نگاشت10 : پیام ها ی تفسيری آیات 14و15 سوره اعلی
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا «16» وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى «17» إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى «18» صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى «19»
«16» ولى شما زندگى دنيا را ترجيح مىدهيد. «17» و حال آنكه آخرت بهتر و ماندگارتر است. «18» اين سخن در كتب آسمانى پيشين نيز آمده است.«19» كتابهاى ابراهيم و موسى.
در روايات، علاقه به دنيا سرچشمه تمام خطاهاست. «حب الدنيا رأس كل خطيئة» «1» دنيا پل عبور است، نه توقفگاه، بايد از آن عبور كرد و به اقامتگاه رسيد. «خذوا من ممركم لمقركم»
🔅🔅🔅
📃در قرآن معمولًا زكات بعد از نماز آمده است: «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «3»* ولى امام صادق عليه السلام مىفرمايد: در عيد فطر پرداخت زكات به فقرا قبل از نماز عيد آمده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «4» «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
📃امام رضا عليه السلام از معناى اين آيه سؤال كرد: «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» شخصى گفت: هرگاه نام خدا را برد نماز بخواند. امام فرمود: اين تكليف سختى است كه در شبانه روز هر وقت نام خدا برده شد انسان نماز بخواند. او پرسيد: پس معنا چيست؟
📃امام فرمود: هرگاه نام خدا برده شد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد. «كلما ذكر ربه صلى على محمد و اله»
آخرت بهتر از دنيا است، زيرا ويژگىهاى زير را دارد:
🔹1. جاودانگى زمانى: «خالِدِينَ فِيها»
🔹2. وسعت مكانى: «عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
3. تنوع در خوراكى: «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ» «3»، «فاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ»
🔹4. دورى از ترس و اندوه: «آمِنِينَ»
5. دوستان وفادار: «إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»
🔹6. همسران زيبا: «كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ»
💢ابوذر از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مىكند كه خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر فرستاده كه 313 نفر آنها رسول و مابقى نبىّ بودهاند و جمعاً 104 كتاب داشتند.
✅1- مانع تزكيه، علاقه به دنياست. «بَلْ تُؤْثِرُونَ»
✅2- دنيا بد نيست، آنچه مورد انتقاد است ترجيح آن بر آخرت است. «تُؤْثِرُونَ»
✅3- هرگاه از چيزى انتقاد مىكنيد، نمونه خوب و راهكار آن را نشان دهيد.تُؤْثِرُونَ ... وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ
✅4- راه پاك شدن دل و فكر انسان، ذكر مدام و مستمر نام خداوند است. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»
✅5- توجه به جلوههاى ربوبيّت، عامل ياد خداست. «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ»
✅6- نماز بايد بر اساس ذكر و توجه باشد، نه غافلانه و بر اساس عادت. «ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
✅7- نمازگزاران زمانى رستگارند كه اهل تزكيه و ياد خدا باشند. «تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»
✅8- كتب آسمانى، همسو و هماهنگ با يكديگر هستند. «إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى»
✅9- در ميان كتب آسمانى، كتب حضرت ابراهيم و حضرت موسى امتياز خاصى دارد. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
☘️☘️☘️
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
نساء 42.mp3
7.08M
#استاد_رنجبر
#تفسیر_صوتی
#تفسیر_عمومی
#سوره_نساء
#جلسه ۴۲
🔅🔅🔅
🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی
▪️با هشتگ #استاد_رنجبر در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید.
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به #قرآن پناه ببریم.
☑️ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام
@rahighemakhtoom
کتاب خوب بخونیم
معرفی کتاب📚
📗نام کتاب: درس سحر
✍️مولف: آیه الله محی الدین حائری شیرازی
🔍موضوع: اخلاق 🗒برخی عناوین کتاب:
مقدمه
نه افراط و نه تفریط
آفرینش بی خطاست
عقل سنگ راه عشق است
رازداری شرط کمال است
لااله الا الله، شرط رستگاری است
نفس، زمینه حرمان
عشق، اساس هستی
دل و یا جام جم
عشق، محصول اختیار
مرگ جشنی دیگر است
رفق، تعلیم اولیا
مرگ، دیدار خداوند
دل، پربهاست
مسجد، میخانه عارفان
آسودگی، محصول دشواری
یاد خدا، آرامش دل
تقوا، شرط قبول
زندگی در آخرت است
شیوه سخن عارفان
واژه هایی مثل می و مطرب و …
دیدگاه عارفان و فقیهان
بلا، زمینه رشد
اخلاص، شرط عروج
غم، ریشه یأس است
تعلق، حجاب است
عشق، تقوا، ولایت
ارتباط، زمینه فزونی است
انسان، نقاشی خداست
راز طرب عارفان
ناپایداری، زمینه تعلق
شادی و غم
خیر و خطر
ارتباط، زمینه وسعت
نشان پختگی
خدا، خود
عشق، شرط صعود
مست و هوشیار
عرف و عشق
گرداب هول انگیز
قضا و قدر خداوند
نشان رد و قبول
شیوه اهل بیت علیهم السلام
هر چه هست از اوست
انسان، خانه خداست
انصاف شرط ادراک
برترین سود
خداوند، عشق برتر
مکه، آزمون خداوند
نمایه
فهرست منابع
#اخلاق #توصیههای_اخلاقی
@rahighemakhtoom
#استاد_علی_صفایی_حایری
✅بازارها و خریدارها
☑️ بايد در اين وقت كم به تجارتى دست زد
كه بى نهايت سود بياورد و بايد به دنبال خريدارى رفت كه پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد و بايد در جستوجوى بازارى بود
كه رونق داشته باشد.
📄يك بازار، بازار پايين است با خريدارى هايى به نام دل و هوس هايش و به نام مردم و حرف هايش و به نام دنيا و جلوه هايش؛ با ثروت و قدرت و شهرت و مدارك و عنوانهايش و به نام شيطان و وسوسه هايش. و يك بازار هم بازار ديگرى است با خريدارى به نام اللّه، مالك، رحيم، مهربان. اينها بازارها و خريدارها هستند، آن هم سرمايه ها و متاع هاى ما، بايد ديد كه هر كدام چه مى گيرند و در برابر چه مى دهند.
📄آن بازار پايين نمى تواند اين همه سرمايه را جذب كند، سرمايه ها گزاف هستند و متورم مى شوند و عصيان مى آورند و بحران مى آورند و...
📄آن خريدارها هم مصرف كننده مفت هستند.
سرمايه را مى بلعند، استعدادهاى مرا به بازى مى گيرند، چيزى بر آن نمى افزايند.هنگامى كه يك عمر براى دلم دويدم چه بازدهى دارد؟
هنگامى كه يك عمر براى هوس هاى مردم سوختم آنها به من چه مى دهند؟ جز چهار تا بارك اللّه و يك دقيقه كف زدن و چهار دقيقه سكوت.
📄اگر اين خلق، از فرزندم گرفته تا زنم تا پدرم تا مادرم و ديگران به من چيزى دادند و برايم لذتى آوردند بايد بسنجم كه چه چيز از من گرفته اند.
📄آيا اينها بيش از آنچه داده اند از من نگرفته اند؟مغز من و دل من و عمر من به سوى آنها رفته،
سرم شده مستراحشان و دلم شده انبار جهودها و
بتخانه شان و عمرم شده چراگاه و جولانگاه شان،
كه چى؟ خودم هم نمى دانم، فقط اسير عادت ها و هوس ها شده ام و از فكرم و سنجشم و اراده ام كارى نكشيده ام. فكرم فقط در حساب خانه و اجاره اش كلنجار مى رود و عقلم دخل و خرج را مى سنجد. و اراده ام در اين تكرار خوردن وخوابيدن و خوش بودن، گرفتار شده است.
از خودم و سرمايه هايم مانده ام. اگر اينها را شناخته بودم، ديگر به كم قانع نمى شدم و اگر تجارت ها و سودها را محاسبه كرده بودم، هيچگاه دو بار ضرر نمى دادم و از يك سوراخ دو بار گزيده نمى شدم. من با اين همه پا، فقط تا توالت و آشپزخانه رفته ام و با اين همه سرمايه،
فقط بوق حمام خريده ام، آن هم در دهى كه حمام ندارد و قدرت جذب اين همه بوق را ندارد.
🔹من از خانه وسيع وجودم باقسمتهاىگوناگون و اتاق هاى متعدد، فقط به مستراحش چسبيده ام و به آن مشغول شده ام...
@rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅توحش دولتمردان غربی
این جناب #محمد_عبده می گوید: من وقتی که به #غرب رفتم و کشورهای اسلامی را هم دیدم، در کشور ما مصر #مسلمان هست، ولی #اسلام نیست؛ غرب که رفتم اسلام هست، ولی مسلمان ندیدم؛ یعنی احکام اسلامی، #نظم ، #عدالت ، #ادب ، #انسانیت آنجا عمل می شود. خب اگر غرب مانده به برکت این مردم است نه دولتمردان! دولتمردان حسابشان از مردم جداست، این یک. و رشد علمی شان، هنرشان سر جایش محفوظ است. اما اینکه دولتمردانشان ددمنشانه زندگی می کنند ، جز #درندگی و #توحش مدرن چیز دیگر نیست! این #جنگ_جهانی اول در همین قرن بود، جنگ جهانی دوم در همین قرن بود؛ یعنی در این صد سال اخیر بود. الآن هم شما می بینید شرق و غرب از دست اینها در امان نیستند. ✅ درس خارج تفسیر قرآن کریم _ قم ؛ دی ۱۳۸۱
#آیت_الله_جوادی_آملی
#علامه_جوادی_آملی
#جوادی_آملی
#دنیای_غرب
#آمریکا
#آدمکشی
#آپارتاید
@rahighemakhtoom
#اندیشه_عقل_نظر
#انگیزه_عقل_عمل
#جهانی_بودن
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📌حقوق بشر
📃در سوره مبارکه «مدّثر» که در اوایل بعثت نازل شده است سه بار کلمه بشر آمده است، بار اول همان است که محصول اتاق فکر جاهلیت بود[1] که گفتند: ﴿إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾؛[2] یعنی نه از آسمان به زمین سفیری آمد, نه رسالتی و پیامبری در زمین بود، نه آورنده ای بود و نه گیرنده ای. دو بار دیگر کلمه بشر در همان سوره «مدّثر» ذکر شد: یکی اینکه ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾،[3] دوم ﴿ذِكْری لِلْبَشَرِ﴾؛[4] یعنی قرآن در اول نزولش فرمود این جهانی است، حقوق بشر است، نه به عرب و عجم اختصاص دارد و نه به مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشت اختصاص دارد.
📃مسلمان و کافر، ملحد و موحد همین که بشر باشد قرآن حقوق او را ذکر می کند تا همگان را به آفریدگارشان آشنا کند و به همگان بفهماند که مرگ پوسیدن نیست و از پوست به در آمدن است، این معنا جهانی است و چون بشر این معنا را فراموش کرده است یا بی راهه می رود یا راه دیگران را می بندد، این معنای جامع برادران شیعه و سنی را اعضای یک خانواده می داند و موحدان را کنار هم می نشاند و جامعه انسانی را با حقوق بشر اداره می کند، اینکه می بینیم جنگ جهانی اول و دوم پیش آمد و کاری انجام نداد، برای آن است که کشتن کاری انجام نمی دهد، زنده کردن کار انجام می دهد، کار حوزه و دانشگاه حیات بخشی است و حیات است که جامعه را شکوفا موفق و مؤید می کند، نشانه جهانی بودن قرآن این است در سه سوره مبارکه چنین فرمود: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ﴾,[5] ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾,[6] ﴿وَ كَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً﴾.[7]
📃مستحضرید ﴿لِیظْهِرَهُ﴾ جمله خبریه است و به داعی انشا القا شده است، معنی این آیات این است که خود قرآن خود به خود جهانی نمی شود، بلکه به دست مسلمان ها یعنی شما جهانی می شود. آنچه را که خدا در این سه آیه فرمود ذات مقدس رسول گرامی (علیه و علی اهل بیته و صحبه الکرام و التابیعن) این چنین فرموده است: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»[8] و این جمله خبریه به داعی انشا القا شده است چه اینکه در علم اصول توجه دارید؛ یعنی بر مسلمان ها واجب است که اسلام را با اندیشه و انگیزه، با اندیشه عقل نظر و انگیزه عقل عمل بالا ببرند، بر همه ما و شما اساتید لازم است که اگر جهانی حرف می زنیم, جهانی فکر کنیم, جهانی عمل کنیم, جهانی بپذیریم, جهانی گوش بدهیم.
[1]. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج4، ص493.
[2]. سوره مدثر، آیه25.
[3]. سوره مدثر، آیه36.
[4]. سوره مدثر، آیه31.
[5]. سوره توبه، آیه33؛ سوره فتح، آیه28؛ سوره صف، آیه9.
[6]. سوره توبه، آیه33؛ سوره صف، آیه9.
[7]. سوره فتح، آیه28.
[8]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص334.
📚 دیدار اساتید دانشگاه های اقلیم عراق
تاریخ: 1398/10/14
☘️☘️☘️
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#عکس_نوشت #تصویر_نگاشت :bulb:نقش بصیرت قرآنی در تحقق حاکمیت حاکمان الهی
#قرآن_و_کارکرد_آن
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 54
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#آسیبهای_فهم_قرآن
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
✅ آسیبهای فهم قرآن
📝 برخی آسیبها
✳ آسیبهای فهم واژگان
ملاک قرار دادن معنای کنونی واژهها؛ تلاش برای فهم و شناخت واژههای غریب و نامانوس قرآن از نخستین گامهای فهم کتاب است. آیههای قرآن ترکیبی از این واژههاست که روشن شدن آن بخش عمدهای از فرایند فهم است. قرآن به زبان مردم صدر اسلام فرود آمده و عمده آن برای معاصران قابل فهم بوده، ولی با گسترش اسلام و گذشت زمان، معانی برخی از آن واژهها دگرگون شده و کاربرد کنونی با کاربرد روزگاران پیشین متفاوت است. بنابراین، کسی که اکنون در پی فهم است باید همان معانی پیشین را ملاک فهم خود قرار دهد. پس یکی از آسیبها در این ناحیه، توجه به معنای کنونی واژههاست. اما علاوه بر آن، آسیبهای دیگری را نیز میتوان یاد کرد.
📁 ← پیجویی معانی از منابع ضعیف
از رایجترین راههای دستیابی به معانی واژهها، مراجعه به کتابهای واژهشناسی است، اما نه کتابهایی که در زمانهای بسیار دور از روزگاران صدر اسلام تهیه شده است؛ زیرا کتابهای متاخر، هم نقل کننده سخن پیشینیان است - که در کتابهای خود آنان در دسترس است - و هم بیتاثیر از فرهنگ واژگان زمان خودشان نیست حتی در پیجویی معانی واژهها در کتابهای قدیمیتر هم اعتماد کامل بر گفتههای آنان روا نیست؛ زیرا گاهی برخی از واژهشناسان دقت لازم در بیان برخی معانی نکرده یا آن را با معانی دیگر خلط کردهاند.
📐نمونه آن واژه «توفی» است که در برخی فرهنگها به معنای «اماته» (میراندن) آمده، در حالیکه به معنای «کامل گرفتن» است.
▪ گاهی اینگونه گرفتن به میراندن است (یعنی یکی از مصداقها را به عنوان معنی واژه یاد کردهاند)
▪ و گاهی به خواب: «الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها» [۸۰] ؛ «هو الذی یتوفاکم باللیل...» . [۸۱] براساس همان جابجایی مصداق و مفهوم واژه، برخی آیه «یا عیسی انی متوفیک و رافعک الی...» [۸۲] را دلیلی بر مردن حضرت عیسی (علیهالسّلام) میدانند (متوفیک را به معنی «ممیتک» گرفتهاند.) این موضوع با آیه شریفه «بل رفعه الله الیه» [۸۳] ناسازگار است. بنابراین، «توفی» به معنای «به تمامی گرفتن» است که یکی از مصداقهای آن میراندن است، گرچه در فرهنگ مردم، بعدها «توفی» را میراندن دانستهاند و به مرده «متوفی» میگویند، ولی کاربرد قرآنی آن توسعه بیشتری دارد و غیر از این است. [۸۴]
⏪ ادامه دارد...
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
تفسير سوره اعلی جلسه 1.docx
55.5K
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_متنی
🔅🔅🔅
📌نگاشت 11:تفسیر متنی سوره اعلی
📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی
📼 جلسه اول
✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم
☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام
@rahighemakhtoom
Al-Ala01.mp3
6.63M
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
#تفسیر_صوتی
🔅🔅🔅
📌نگاشت 12:تفسیر متنی سوره اعلی
📼 استاد فرزانه و مفسر عالیقدر آیت الله جوادی آملی
📼 جلسه اول
✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم
☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(140)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅12 ـ اتحاد سالك و صراط
📐 بر همين اساس، طاغيانِ معاندِ دين نيز خود «سبيل غَيّ» و «سبيل طاغوت» مي شوند و در قيامت معلوم خواهد شد كه اينان «طغيان ممثّل»اند و از اين رو قرآن كريم قاسطان را هيزم جهنّم مي داند: (وأمّا القاسطون فكانوا لجهنّم حطباً)[ سورهي جن، آيهي 15.]. برخلاف هيزمهاي دنيا كه با افروختن و سوختن به خاكسترتبديل مي شود، ظالم كه با راهِ خود متّحد شده، خودْ هيزم افروخته و نسوز جهنّم است.
📐 برهمين اساس قرآن كريم دربارهي كافران و منافقان مي فرمايد: مصير (صيرورت و شدن) اينان جهنّم است؛ يعني خودْ به جهنّم تبديل مي شوند و تحت ولايت آتش خواهند بود: (فاليوم لايؤخذ منكم فِدية ولا من الّذين كفروا مأواكم النار هي مولاكم وبئس المصير)[ سورهي حديد، آيهي 15.]. آنان كه تحت ولايت آتشند با آتشي متّحد شده اند كه همواره مي سوزاند؛ بلكه درون و بيرونشان به آتش تبديل شده است و اين معناي «صيروت جهنّم» است. نيز در جاي ديگر مي فرمايد: آنان فرزند آتشند و هاويه (آتش) مادر آنان است: (وأمّا من خفّت موازينه فَأمّه هاوية)[ سورهي قارعه، آيات 8 ـ 9.]. همان گونه كه مادر فرزند خود را مي پروراند، آتش نيز اينان را تغذيه مي كند.
📐 اين تعبيرها نشانهي آن است كه تبهكاران، كافران و منافقان با سبيل خود متّحدند؛ چنانكه برگزيدگان بشري مانند معصومين (عليهم السلام) نيز عين صراط مستقيم و موازين قسط اعمالند: «هم الموازين القسط»[ علم اليقين، ج2، ص601؛ بحار، ج68، ص226]. كارهاي بيروني انسان، درون او را نيز متحول مي كند و بنابراين، درون راهيانِ كفرْ جهنّم و درون رهپويان صراط مستقيم رَوْح و رَيْحان و جنّت نعيم است: (فأما إن كان من المقرّبين فرَوْح ورَيحان وجنّة نعيم)[ سورهي واقعه، آيات 88 ـ 89.].
📐 اگر انسان با عقايد، اخلاق و اعمالِ حق، تغيير جوهري پيدا نكرد، تنعّم و بهره وري او بيروني است؛ يعني نعيم «براي او» آماده مي شود، ولي اگر تحولي دروني پيدا كرد و با حركت در عقايد، اخلاق و اعمال، گوهر ذاتش
دگرگون شد، آنگاه بهشتي در بيرون و جنّتي نيز در درون دارد. پس حركت در صراط و متّحد شدن با آن، از مؤمنْ بهشتي ديگر مي سازد.
📐 افزون بر شواهد مذكور، تعبيرهاي ديگر قرآني كه عمل عبادي يا عصيان را «سبيل» معرّفي مي كند نيز مؤيّدِ اتّحاد راه با رونده است؛ مثلاً، نماز شب را به عنوان «سبيل الله» مي نامد: (إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتخذ إلي ربّه سبيلاً) [سورهي مزمّل، آيهي 19؛ سورهي انسان، آيهي 29.]؛ در حالي كه نماز شب راهي موجود در جهان عيني نيست، تا انسان آن را طي كند. آنچه قبل از عمل موجود است وجود نوشتاري، گفتاري و مفهومي نماز شب است و هيچ يك از اينها راه نيست؛ زيرا اينها براي منكران و تاركان نيز حاصل است، ليكن آنها اهل نماز شب نيستند. اين طيّ مسافت است كه راه را ايجاد و با راهي متّحد مي كند.
📐 دربارهي فحشا نيز مي فرمايد: (ولاتقربوا الزّني إنّه كان فاحشة وساء سبيلاً) [سورهي إسراء، آيهي 32.]و از آن به «سبيل سوء» ياد مي كند و حضرت امام سجاد (عليه السلام) با استفاده از همين معرفت قرآني، در دعاي ختم قرآن مي فرمايد: «وصارت الأعمالُ قلائد فى الأعناق»[ صحيفهي سجّاديه، دعاي 42.]. قرآن كريم نيز از عمل كافران به عنوان غل و زنجيري بر گردن آنان ياد كرده است: (وجعلنا الأغلال في أعناق الّذين كفروا هل يُجزون إلاّ ما كانوا يعملون)[ سورهي سباي، آيهي 33.]. غل و زنجيري كه بر گردن كافران و تبهكاران قرار داده مي شود حقيقت و چهرهي ملكوتي همان اعمال تبهكارانه اي است كه با آنها متّحد شده است. پس انسان جزايي جز عمل خود ندارد؛ زيرا در اين آيه كريمه نفرمود: «بما كانوا يعملون» تا معنا اين باشد كه در مقابل عملشان چنين
جزايي دارند، بلكه فرمود: (ما كانوا يعملون)؛ يعني همان عمل را جزا و كيفرشان قرار داديم.
▪ تذكّر: مباحث گذشته منافاتي با وجود خارجي و فعلي بهشت و دوزخ ندارد و تبيين اين معارف به تدريج در ذيل آيات مربوط به آنها خواهد آمد.
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
🔅🔅🔅
📌 نگاشت 13 : پیام ها ی تفسيری آیه 1 سوره اعلی
✅ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى
🔹 «سَبِّحْ»: منزّهدار. به پاکی یاد کن. تسبیح و تقدیس نما.
🔹 «إسْمَ»: نام. مراد صفاتی است که با آن ما خدا را میشناسیم
🔹 ذات. یعنی ذات مقدّس او را از هر فعل و صفتی که لایق مقام و عظمتش نباشد، پاک و منزّه بداریم و از خیال و قیاس و گمان و وهم دورتر و برتر بدانیم .
🔹 «الأعْلَی»: بسیار والامقام. بسیار بلند مرتبه.
🔅🔅🔅
📂 ابن مسعود گوید: على مرتضى به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت: یا رسول الله در رکوع خود چه بگویم پس از آن آیه (فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّک الْعَظِیمِ) نازل شد سپس گفت: یا رسول الله در سجود خود چه بگویم سپس این آیه نازل گردید.
۱ - تسبیح خداوند و دور نگه داشتن نام هاى او از اوصاف ناروا، وظیفه اى الهى برعهده پیامبر(ص) (سبّح)
۲ - خداوند، از هر عیب و نقصى مبرّا است. (سبّح اسم ربّک) لزوم منزّه قرار دادن نام، بیانگر منزّه بودن صاحب نام است.
۳ - اعتراف به پاک بودن خداوند از هر عیب و نقصى، وظیفه اى الهى بر عهده همه انسان ها است. (سبّح اسم ربّک) خطاب «سبّح»، ممکن است ویژه پیامبر(ص) نباشد; گرچه روى سخن با آن حضرت است; زیرا مفاد آیات قرآن بدون توجه به آیه هاى قبل و بعد نیز مراد بوده و در محتواى عام خود قابل تمسک هستند.
۴ - نام خداوند، هرگز نباید با اثبات صفات ناشایست و سلب صفات بایسته، همراه شود. (سبّح اسم ربّک)
✅ تسبیح و تقدیس و تنزیه به یک معنا است (مصباح). مراد از تسبیح نام خداوند، پاک و دور از عیب معرفى کردن آن است که مستلزم چند چیز است:
⏪ ۱. همراه نساختن نام خداوند با وصفى ناشایست;
⏪ ۲. حمل نکردن نام او بر معنایى نادرست;
⏪ ۳. سلب نکردن صفات نیکو از آن;
⏪ ۴. به کار نبردن نام هاى اختصاصى خداوند براى غیر او; ۵. پرهیز از بى احترامى به نام هاى او. برداشت یاد شده به برخى از امور یاد شده نظر دارد.
✅ ۵ - لزوم پرهیز از حمل نام هاى خداوند، بر معنایى که زیبنده او نیست. (سبّح اسم ربّک)
✅ ۶ - لزوم پرهیز از هرگونه جسارت و بى احترامى، به نام هاى خداوند (سبّح اسم ربّک)
✅ ۷ - نام هاى اختصاصى خداوند، نباید بر غیر او نهاده شود. (سبّح اسم ربّک الأعلى) پاکیزه نگه داشتن نام خداوند، معنایى عام است و شامل نکته یاد شده نیز مى باشد.
✅ ۸ - هر نام که بر ربوبیت دلالت کند، ویژه خداوند است و بر غیر او روا نیست. (سبّح اسم ربّک)
✅ ۹ - باور به ربوبیت خداوند، زمینه ساز پرهیز از همراه ساختن نام او با هرگونه وصف ناشایست. (سبّح اسم ربّک)
✅ ۱۰ - تسبیح پیامبر(ص)، مایه رشد و تعالى او است. (ربّک)
✅ ۱۱ - خداوند، داراى برترین مقام ها و کامل ترین ویژگى ها است. (ربّک الأعلى) وصف «الأعلى» - به قرینه آیه بعد - به «ربّک» ارتباط دارد; نه «اسم ربّک».
✅ ۱۲ - اختصاص والاترین مقام ها به خداوند، دلیل لزوم تنزیه نام او از هر عیب و نقص است. (سبّح اسم ربّک الأعلى) وصف «الأعلى»، در مقام تعلیل براى «سبّح» است.
✅ ۱۳ - ملاک شایستگى اسامى و اوصاف براى خداوند، دلالت آنها بر بى عیب بودن خداوند و سازگارى شان با مقام والاى او است. (سبّح اسم ربّک الأعلى)
✅ ۱۴ - خداوند، داراى نام هایى منزّه از دلالت بر کمترین عیب و سازگار با مقام والاى او است. (سبّح اسم ربّک الأعلى)
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
نساء 43.mp3
8.22M
#استاد_رنجبر
#تفسیر_صوتی
#تفسیر_عمومی
#سوره_نساء
#جلسه ۴3
🔅🔅🔅
🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی
▪با هشتگ #استاد_رنجبر در کانال تمام فایل ها را می توانید گوش کنید.
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به #قرآن پناه ببریم.
☑ ثواب استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مقدس امام صادق علیه السلام
@rahighemakhtoom
#استاد_علی_صفائی_حائری
#صفائی
📌 خودمان را به چه می فروشیم؟
اين خريدارها چيزى ندارند. چيزى به من نداده اند
و چيزى به من باز نمى گردانند
و اگر لذت مى برم به خاطر اين است
كه نمى دانم چه از دست داده ام.
درست مثل آن پيرزال كه بشقاب عتيقه را با يك دست بشقاب گلى رنگ مبادله كرده بود و خوشحال بود و لذت مى برد،
غافل از آنكه با همان بشقاب مى توانست صد هزار تا از همين ها را يكجا بخرد و درست مثل آن كودك كه اسكناس صدتومانى را با ده تا كاكائو عوض مى كند و زود در مى رود
كه نكند طرف پشيمان شود و معامله را به هم بزند.
ما امروز خوشحاليم كه خودمان را داده ايم
و چند تا بارك اللّه و چند تا خانه
و چند تا ماشين
و چند تا فلان و بهمان گرفته ايم
و فرار هم مى كنيم كه نكند طرف معامله۲ را به هم بزند.
غافل از اينكه ما را به بيش از اينها خريدارند
و غافل از اينكه اينها قيمت يك لحظه ما نيست.
چه مى گويم، نه اينها كه
تمام الماسها و نفتها و طلاها و نقرهها و تمام زمين و حتى تمام بهشت
قيمت يك لحظه ما نيست.
ما در يك لحظه مى توانيم بيش از زمين و بيش از بهشت به دست بياوريم. مى توانيم به رضوان و لقا دست بيابيم، كه:
«رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اكْبَرُ »
اما در يك عمر به پشيزى قانع شده ايم و خوشحال هم هستيم.
استاد علی #صفایی حائری
📒 کتاب رشد، ص۴۱
@rahighemakhtoom
.
#علامه_محمد_تقی_جعفری
#علامه_جعفری
📌 به دنبال کدام آزادی
📁 کودک مىخواهد همۀ زندگی خود را به بازى بگذراند و آزادانه در دشت به دنبال پروانههايى زيبا و رنگارنگ بدود، اما شما دست او را مىگيريد، آزادىاش را سلب مىکنيد و به دبستان مىبريد؛ حالا او فرياد بزند: «اى داد! چه روزهاى شيرينى بود آن روزها که به دنبال پروانهها در ميان گلها مىدويدم و اين پدر و مادر ظالم، دست مرا گرفتند، آزادىام را سلب کردند! و مرا کشان کشان به دبستان بردند.»
📁 طبيعى است که او از سلب آن آزادى خام که مقدمۀ شناخت قوانين حاکم بر هستى است، ناراحت شود و حتى گريه کند. دويدن کودک پنج ساله به دنبال پروانهها، آزادى نيست، «ميعان» است. فرق است بين آن آزادى که انسان با اختيار کامل و با علم به مفسده و مصلحت و خير و شرّش حکم کند که: «اين راه درست است و آن يکى نه»، و اين ميعان کودکانه به هر سو است که عوامل خارج از ذات وى اقتضا مىکند.
📁 آيا آزادى آن است که حربن يزيد داشت و يا آن آزادى که کودک بازيگوش دارد؟ حربن يزيد دريافت که اين هفتاد و دو تن راست مىگويند، ولى آن جماعت کثير، آن سى هزار يا چهل هزار نفر لشکريان يزيد که در جهالت و هوا و قدرتپرستى و خودکامگى غوطهورند، راست نمىگويند و در کمال اختيار و آزادى، به امام حسین(ع) و سپاه قليل او پيوست. حال، اين مسئله مطرح مىشود ما بايد تلاش کنيم که بشر را به کدام آزادى برسانيم؟ به آزادى آن کودکى که به دنبال پروانهها مىدود و يا به آزادى حربن يزيد رياحى که در کمال اختيار شکوفا شده است؟
جعفری، محمدتقی، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، ص ۱۰۲
@rahighemakhtoom
#علم_عبادت_نیایش
#تطهیر_روح
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
📌راه های تقرّب به خدا
🔹 اسلام راه های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل «راه علمی» است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ»[1] که انسان، محقق، عالم و دانشمند بشود هم خود را بشناسد هم جهان را بشناسد، هم پیوند خود با جهان را بشناسد که همگی در تحت تدبیر یک مدبّر به نام خداست. حوزه و دانشگاه مسئول و متولّی این رشته هستند. هم آیه سوره «توبه» که فرمود: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾،[2] هم «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ»، حوزه و دانشگاه را تأمین می کند. این برای آن است که انسان عالم بشود، تا بیراهه نرود، یک؛ و راه کسی را نبندد، دو؛ خاصیت علم این است.
🔹 دوم «راه عبادت» است که آن هم در راستای علم است؛ آن نماز است، روزه است، حج است، عمره است؛ آن برای تطهیر بدن است، تطهیر قلب است، تطهیر روح است که انسان اندیشه باطل نکند و خیال باطلی را در سر نپروراند. این راه عبادت است.
🔹 راه سوم جمع بین علم و عبادت است و آن «راه دعا و نیایش» است.
[1] . مصباح الشریعة، ص13.
[2] . سوره توبه، آیه122.
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/06/09
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#تحلیل_و_بررسی 55
#گفتگو
#مقالات
#تفسیر_قرآن
#آسیبهای_فهم_قرآن
#فهم_قرآن
🔅🔅🔅
✅ آسیبهای فهم قرآن
📝 برخی آسیبها
✳️ ← عدم دقت در کاربرد قرآنی
بررسی کاربردهای قرآنی واژهها اهمیت فراوان دارد. گاهی واژهها در کاربرد قرآنی، دارای معنای دیگر یا معنای محدودتر و یا گستردهتر از معنای اصلی است یا واژهای که چندین معنا دارد تنها یک معنای آن در قرآن اراده شده و یا واژههایی چند معنا دارند، ولی در هر جایی یکی از آن معانی مراد است. واژههای «محصنات»، «امة»، «کتاب» و مانند اینها (از واژههای مشترک) معانی ویژهای دارند و نباید آنها را در سراسر قرآن به یک معنا دانست، بلکه با توجه به سیاق کلام، معانی مورد نظر روشن میشود. [۸۵] [۸۶] [۸۷]
ذکر این نکته نیز ضروری است که در شعرهای بازمانده از شاعران عصر نزول و سخنان مردمان آن روزگار، شواهدی بر برخی از واژههای قرآنی وجود دارد و میتواند مورد استفاده قرار گیرد، گرچه دامنه زیادی ندارد.
📂ناآگاهی از زمینههای تاریخی آیات
نزول تدریجی قرآن باعث شده تا آیههای مربوط به حوادث گوناگون صدر اسلام در زمان مناسب خود، مسلمانان را به خوبی راهنمایی کند و آنان را در برخورد و مواجهه با شرایط گوناگون آماده سازد. اما اکنون که قرنها از آن حوادث میگذرد، فهم آیههای مربوط به آنها بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی نزول ناممکن مینماید، گرچه بیشتر زمینههای نزول تنها مصداقی از مفهوم کلی آیههاست و در طول تاریخ، هر زمان مصداقهای تازهای مییابد، اما شناخت زمینههای اولیه نیز همچنان در فهم آیه مؤثر است.
آنچه در اینجا حایز اهمیت است، بررسی صحیح زمینههای یاد شده است که درباره برخی موضوعات قرآنی به طور خاصی مبهم مینماید؛ مثلا، زمینه نزول آیههای «افک» در سوره نور (آیه ۱۱ به بعد) [۸۸] به گونهای است که پژوهش پیرامون آن به تالیف یک کتاب انجامیده است. [۸۹]
▫️نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت اختصاصی بودن برخی از این زمینههاست؛ یعنی، مصداق آیه همان است که در آن زمان اتفاق افتاده؛ مانند زکات دادن حضرت علی (علیهالسّلام) که در حال نماز واقع شد و آیهای به دنبال آن فرود آمد و پس از آن مصداق دیگری نخواهد یافت. [۹۰]
◽️پذیرش تمامی روایات زمینههای نزول سبب شده است که درباره برخی آیهها چندین زمینه نزول متناقض نقل شود و در نتیجه آیه به معنای اصلی خود فهم نشود. توجه نکردن به هر یک از این موارد نیز نارواست؛ زیرا بدون آن، چگونه میتوان آیه کریمه «انما النسیء زیادة فی الکفر» [۹۱] و یا «لیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها» [۹۲] را فهمید؟
رویگردانی از فهم عقلگرایانه [۹۳] (برخی از مفسران و دانشمندان علوم قرآنی «عقل» را از جمله منابع فهم قرآن دانستهاند، ولی توضیحی درباره آن نیاوردهاند. لازم به ذکر است که موارد کاربرد آن نیز مانند دیگر منابع فراوان نیست، ولی بیتوجهی به آن هم زیانبار است. [۹۴] [۹۵] برخی دیگر از قرآنپژوهان «عقل» را منبعی مستقل ندانسته، بلکه متمم منابع دیگر، به ویژه منبع لغوی، به شمار آوردهاند.)
📝یکی از منابعی که میتواند در فهم آیههای قرآن به کار آید مسائل قطعی عقلی است؛ مواردی که عقل بهطور قطعی حکمی دارد و کسی در بدیهی بودن یا منتهی به بدیهی بودن آن تردیدی ندارد ملاک فهم قرار میگیرد و حتی گاهی با استناد به آن، مراد جدی خداوند از آیه را غیر از مراد استعمالی آن میدانیم؛ و از ظاهر آیه دستبر میداریم؛ مانند آیههایی که در ظاهر، ممکن است بر جسمانی بودن ذات خدای متعال دلالت کند؛ مثلا، «وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظرة» [۹۶] یا «و جاء ربک و الملک صفا صفا» [۹۷]
بیتوجهی به این منبع فهم موجب فهم نادرست از برخی آیهها - مانند آیههای مزبور - میشود و چنانکه پیشتر گفته شد، در میان مذاهب اسلامی بسیاری بدان دچار شدهاند.
⏪ ادامه دارد...
🍀🍀🍀
🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم.
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(141)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅13 ـ اتّحاد مريد و اراده
انساني كه در مسير علم و اراده حركت مي كند، در آغازْ اين علوم و نيّات و در نتيجه اوصاف براي او «حال» است و همچون طعم شيرين آب زوال پذير و زودگذر است، ولي بر اثر مداومت فراوان، اوصاف برايش ملكه مي شود و همانند شيريني عسل پايدار و ديرگذر مي گردد.
محققانِ هر رشته علمي بر اساس «اتحاد عالم و معلوم» [1]پس از فهم عميق معارف آن رشته علمي با آن معارف متّحد مي شوند.
نيّت و اراده نيز همين گونه است. انسان با اراده ها و نيّتهاي خود متّحد مي شود و بر اين اساس، در قيامت انسانها بر اساس نيّتهايشان محشور مي شوند: «إنّ الله يحشر النّاس علي نيّاتهم يوم القيامة» [2]، نه برابر كارهايي كه از آنان جداست. آنچه با نفس ارتباط دارد اراده و نيّت است كه نيكو يا ناپسند است.
🗓پی نوشت مهم:
⏹[1]ـ در ادراك هر چيز خارجي شش عنصر تحقق دارد كه چهار عنصر آن در حريم بحث اتحاد عالم و معلوم راه ندارد؛ مثلاً وقتي مُدركي حقيقتِ «درخت» را به درستي درك مي كند، درختي كه در خارج از ذهن او در جهان عيني موجود است، «وجود» و «ماهيتي» دارد. درك كننده نيز «وجود» و «ماهيتي» دارد و صورت علمي موجود در نفس مدرِك نيز داراي «وجود» و «ماهيّتي» است. خلاصه اين كه، هر يك از مدرِك، مدرَك و صورت ادراكي، وجود و ماهيّتي دارد. از اين رو در ادراك، عناصر شش گانه تحقق دارد. از اين عناصر شش گانه، وجود و ماهيتِ مدرَك (درخت موجود در جهان خارج) كه خارج از نفسِ مدرِك است، هر دو از حريم بحث اتحاد عالم با معلوم بيرون است. همچنين ماهيت مُدرِك و ماهيت صورت ادراكي او از بحث بيرون است؛ زيرا ماهيت از سنخ مفهوم است و امر خارجي با مفهوم اتّحاد ندارد. پس آنچه از عناصر شش گانه مي ماند «وجود عالم» با «وجود علم» است كه با هم متّحد مي شود و معناي «انديشه» بودن انسان: «اي برادر تو همين انديشه اي» نيز همين است؛ يعني تو همان فهمي (نه همان مفهوم). انسان هر چه را فهميد، عين فهم آن مي شود، نه عين مفهوم آن. پس اگر فهمنده اي درخت را به درستي فهميد با ماهيّت درخت متّحد نمي شود، بلكه با علمِ به درخت متّحد مي شود.
⏹[2]ـ بحار، ج67، ص209. برخي از افراد انسان در قيامت به صورت حيوانات محشور مي شوند و حشر آنان به اين صورت به آن معنا نيست كه سيرتشان انساني و صورتشان حيواني است، بلكه به واقع تبديل به حيوان شده اند؛ چون نحوهي خاص راه رفتن حيوان و انسان (حركت بر روي چهار يا دو پا) مقوّم ذاتي آنها نيست، بلكه امري ظاهري و عَرَضي است؛ زيرا اگر انسان نيز همانند اسب با دست و پا راه مي رفت باز انسان بود و اسب اگر بر روي دو پا راه مي رفت باز حيوان بود. انسانيّت انسان به نفس ناطقه اوست و تشبيه كافران به چهارپايان در قرآن كريم: أولئك كالأنعام بل هم أضلّ (سورهي اعراف، آيهي 179) نيز مَجاز و براي توهين و تحقير آنان نيست؛ زيرا اوّلاً، سراسر قرآن ادب و لطف است و نه تنها خود ناسزا نمي گويد، بلكه ديگران را نيز از ناسزا و بدگويي حتّي به بتهاي بت پرستان منع مي كند: ولا تسبّوا الّذين يدعون من دون الله فيسبّوا الله عَدْواً بغير علم (سورهي انعام، آيهي 108)، بلكه كافران، به حق همانند چهارپايان يا فروترند؛ زيرا عقل آنان اسير شهوت و غضبشان است و ثانياً، حيوانات تبهكار نيستند تا قرآن كريم براي توهين به كافران، آنان را به چهارپايان تشبيه كند. خداي سبحان همهي حيوانات را با هدايتي تكويني بر صراط مستقيم هدايت كرده است: ما من دابّة إلّا هو اخذ بناصيتها إنّ ربّي علي صراط مستقيم (سورهي هود، آيهي 56) و همچنين آنها را به زيبايي ستوده، مظهر جمال معرّفي مي كند: ولكم فيها جمال حين تُريحون و حين تَسرحون (سورهي نحل، آيهي 6). پس اين تشبيه براي تبيين حقيقتي است كه از ديد برخي انسانها پوشيده است. انساني كه مشي او بر اساس شكم و شهوت است و علم و ارادهي خود را در مسير شكم به كار مي گيرد از نظر هيئت و سيرت مانند حيواني است كه بر شكم راه مي رود: والله خلق كل دابة من ماء فمنهم من يمشي علي بطنهي (سورهي نور، آيهي 45). بنابراين، حشر انسان به صورت حيوان بر اساس مباني قرآني و عقلي، امري واقعي است، نه سخن مجازي و شاعرانه.
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ #تفسیر_تسنیم_جلد_اول(142)
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_تخصصی
#سوره_حمد
#تفسیر
#تسنیم
#آیت_الله_جوادی_آملی
🔅🔅🔅
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ (6)
📌لطايف و اشارات
✅13 ـ اتّحاد مريد و اراده
◽️نيّتِ صحيح و مقبول، يعني اخلاص، دشواري فراواني دارد كه هرگز دشواريِ كار به اندازهي دشواري نيّت آن نيست[بحار، ج67، ص191.]و بر اساس: «أفضل الأعمال أحمزها» [همان، ص 190.]، نيّت مؤمن از عمل او برتر است: «نيّة المؤمن خيرٌ من عمله»[ همان، ص 210.]. و همين افضل الأعمال است كه جان انسان، با حركت خود آن را مي سازد و با آن متّحد مي شود و در قيامت نيز بر همان صورت محشور مي شود.
◽️پس بر اساس «لكلّ امرءٍ ما نوي» [همان، ص 210.]، «إنّما الأعمال بالنيّات» [همان، ص 210.]و همچنين حشر انسان در قيامت بر طبق نيّت، نيّت كه روح عمل است با روح آدمي متّحد مي شود و در ابتدا براي انسان به صورت «حال» در مي آيد و قابل زوال است، ولي سرانجام برايش ملكه و پايدار خواهد شد.
⏪قرآن كريم دربارهي تبهكاراني كه ملكات بد در جانشان راسخ شده است، مي فرمايد: اِنذار و عدم اِنذار آنان يكسان است: (سواء عليهم أَأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون) [سورهي بقره، آيهي 6.]و آنان خودْ با صراحت به پيامبر خدا مي گفتند: ما هرگز از موعظهي تو بهره اي نمي بريم: (سواء علينا أَوَعَظْتَ أم لم تكن من الواعظين)[ سورهي شعراء، آيهي 136.].
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز دربارهي مؤمناني كه ملكات نيك درجانشان راسخ شده است مي فرمايد: «لو ضربتُ خيشوم المؤمن بسيفى هذا علي أن يبغضنى ما أبغضنى»[ نهج البلاغه، حكمت 45.].
⏺نكته: قرطبي در تفسير آيهي (اهدنا الصّراط المستقيم) مي گويد:
اين آيه ردّي است بر قَدَريّه و معتزله و اماميّه؛ زيرا آنان معتقدند كه اراده ي انسان در صدور كارهاي وي كافي است، خواه طاعت و خواه عصيان؛ چون انسان نزد آنان خالقِ افعال خود بوده و در صدور آنها نيازمند به پروردگار نيست و خداوند در اين آيه آنها را تكذيب كرده است؛ زيرا انسانها هدايت به صراط مستقيم را از خداوند مسئلت مي كنند...[ الجامع لأحكام القرآن، ج1، ص 145.].
اين سخن گر چه نسبت به مكتب تفويض كه معتزله برآنند قابل توجيه است، ليكن نسبت به اماميه اثناعشريه كه قائل به اختيار و منزلهي وُسْطي بين جبرِ اشعري و تفويضِ معتزلي هستند، به هيچ وجه قابل توجيه نبوده، افترايي بيش نيست.
🗓پی نوشت مهم:
⏹[1]ـ مرحوم شيخ بهائي مي فرمايد: آن امر ذهني كه ما آن را «نيّت عبادت» مي پنداريم به حمل اوّلي «نيّت» است و به حمل شايع «غفلت»؛ يعني نام و عنوانش نيّت، امّا روح و حقيقتش مصداقي از مصاديق غفلت است؛ زيرا اگر اين نيّت بود، افكار ما در نماز اين گونه پراكنده و پريشان نبود. نيّت واقعي، همان انبعاث پر كشيدن روح و رها كردن تعلّق است. اگر نمازگزار بتواند هنگام نماز از طبيعت منقطع شود، آنگاه نيّت واقعي تحقّق مي يابد وگرنه كسي كه در حال عبادت، همچنان در موطن پيشين خود باقي است و هجرتي نكرده تقربي ندارد. تقرب كه با پركشيدن از طبيعت حاصل مي شود، كاري دشوار است و از اين رو به «أفضل الأعمال» موسوم شده است(اربعين شيخ بهائي، بحث نيّت).
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(گنجینه آموزه های تفسیری)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_اعلی
#سوره_اعلی
🔅🔅🔅
📌 نگاشت 14 : پیام ها ی تفسيری آیه 2 سوره اعلی
✅الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى
🔹«سَوَّی»: موزون و منظّم و آراسته و پیراسته کرد. نظم و نظام بخشید. هرچیزی را آماده کاری کرد که برای انجام آن آفریده شده است.
✅1 - خداوند آفریننده تمامى موجودات (الذى خلق) بیان نکردن مفعولى خاص براى «خلق»، بیانگر تعمیم است و به آفرینش تمام مخلوقات نظر دارد.
✅۲ - خداوند، آفریده هاى خویش را کامل و به دور از هرگونه کاستى و اضافات، قرار داده است. (فسوّى) تسویه و تعدیل، به یک معنا است (مصباح) و اعتدال هر چیز، به دور ماندن آن از افراط و تفریط است.
✅۳ - برابرى همه مخلوقات، در داشتن ابزار وجودى خاص خویش* (فسوّى)
🔹«تسویه» - آن گونه که از «مقاییس اللغة» استفاده مى شود - ایجاد اعتدال بین دو چیز است. براساس این معنا جمله «سوّى» دلالت دارد که خداوند در اعطاى شرایط مناسب با وضعیت هر یک از مخلوقات، تبعیض روا نداشته و این گونه نیست که از ابزار لازم براى وجود برخى، بکاهد و یا افزون تر از ظرفیت وجودى برخى دیگر، به آنها عطا کند; بلکه به همه نگاهى برابر داشته است.
✅۴ - نبودن افراط و تفریط در ساختار مخلوقات، دلیل لزوم تسبیح خداوند و اعتراف به دور بودن او از هر عیب و نقص (سبّح اسم ربّک ... الذى خلق فسوّى) وصف «الذى ...»،
🔹بیانگر علت تسبیح است و حرف «فاء» در «فسوّى» دلالت دارد که غرض اصلى از توصیف خداوند با جمله «خلق فسوّى»، بیان تسویه است و ذکر خلقت، به عنوان مقدمه براى بیان تسویه مى باشد.
✅۵ - باور به خالقیت خداوند و کمال بخشى او، زمینه ساز تسبیح نام او و پرهیز از همراه ساختن آن با هرگونه وصف نامناسب است. (سبّح اسم ... الذى خلق فسوّى)
✅۶ - آفریدن و نظام دادن به جهان هستى، اقتضاى ربوبیت خداوند است. (ربّک ... الذى خلق فسوّى)
✅۷ - تکامل تدریجى پدیده هاى هستى (خلق فسوّى) حرف «فاء» در «فسوّى» ممکن است براى بیان ترتیب معنوى باشد، در نتیجه هر موجودى پس از آفریده شدن، وارد مرحله تسویه و تعدیل مى شود.
🌿🌿🌿
🔰در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.
@rahighemakhtoom