eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (94) 🔅🔅🔅 ✳ اصل سوم. انسان همانند ساير نظام آفرينش، به حقْ خلق شد؛ يعني هيچ بطلان، كذب، قبح، عبث و گزاف در سرّ و عَلَن خلقت وي راه نيافته است؛ چه اينكه ساختار نظام كيهاني نيز اين چنين است، و كيفيت تأثير و تأثر متقابل آدم و عالم هم بر همين منوال است. 🔹 خداوند اوّلاً، سفره وسيع آفرينش را پيش از خلقت انسان آماده كرد. ثانياً، انسان را با همه توانمندي هاي علمي و عملي او پديد آورد. ثالثاً، مُسَخّر بودن و منقاد شدن سراسر گيتي در آستان فن آوري بشر را به وي اعلام كرد. رابعاً، انسان را مأمور به معمور نمودن پهنه زمين و مانند آن قرار داد. خامساً، چنين سُلطه اي را به عنوان خلافت الهي به او عطا كرده است؛ آيات تسخير، استعمار و خلافت آدم شاهد صدق دعاوي ياد شده است. 🔹 خداي سبحان سنّت خود را چنين اعلام فرمود كه همواره درصدد حفظ حق و دفاع از آن و دفع باطل است و اگر گاهي حُبابِ بطلان بر چهره عُبابِ حق قرار گيرد، سريعاً او را رفع مي نمايد و آنچه مي ماند و با ادامه صحيح مسير مستقيم به مقصد مي رسد، خواه در عالم و خواه در آدم، موجودي است كه حق است و انساني كه مُحِقّ است؛ (اَمّا ما يَنْفَع الناسَ فَيَمْكُثُ في الأرضِ... ) [سوره رعد، آيه 17.]، (والعاقبة للمتقين).[ سوره اعراف، آيه 128.] 🔹 در اين سنّت الهي كه طبق عقل و عدل تنظيم شد، هيچ گونه تغييري راه ندارد؛ اعم از زوال بي بدل و زوال با بديل، زيرا تركِ حق باطل است، خواه چيزي جاي او را بگيرد و يا خلأ آن پر نگردد. آنچه بر استقرار سيره مُقْسِطانه و عادلانه دلالت دارد، آياتي است كه بيانگر اراده خلل ناپذير خدا بر اِحقاق حق و ابطالِ باطل است؛ مانند آيه (ليُحِقَّ الحقَّ ويُبْطِلَ الباطل ولوكَرِهَ المجرمون) [سوره انفال، آيه 8.]و (بل نَقْذِفُ بالحقِّ عَلَي الباطلِ فَيَدْمَغَهُ فإذا هو زاهق).[ سوره انبياء،آيه 18.] 🔹 اگر موجودي، اعم از انسان يا غير او، بخواهد در جهتِ خلافِ نهرِ حقيقت شنا كند، تمام امواج آب خروشان هستي به طرد او مبادرت مي نمايند، زيرا همه موجودات سپهري و زميني ستاد اجرايي خداونداند و سربازي منقادانه آن حضرت را به عهده دارند؛ (ولِلّه جنود السموات والأرض وكان الله عليماً حكيماً) [سوره فتح، آيه 4.]، (وما يَعلم جُنُودَ ربّكَ إلّاهو)[ سوره مدّثر، آيه 31.]. طبق اين قانونِ جامع و تخلّف ناپذير، خودِ انسان با تمام شئون علمي و عملي، و روحي و بدني سرباز خداست؛ چه اينكه هر موجود ممكن ديگر نيز اين چنين است. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) سراسر جوارح و جوانح بشري را سپاهيان آماده الهي مي داند و در اين باره چنين فرموده است: «اَعْضاوُكم شُهودُه، وجَوارحُكم جُنودُه، وضمائرُكم عُيُونه وخَلَواتُكُم عِيانُه».[ نهج البلاغه، خطبه 199.] و چون تمام نيروهاي علمي و عملي انسان سرباز مُمَهّد خداست، لذا مبارزه با خدا فرضي است محال، نه تنها فرضِ محال، اگر كسي مشمول قهر الهي شد، ممكن است خداوند او را با همان انديشه هاي مغالطه آميز يا انگيزه هاي خيانت بار وي بگيرد، و هيچ نيازي به تجهيز نيرو از خارجِ محدوده هستي چنين انسانِ مقهوري نخواهد بود. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 احترام به قرآن احترام به قرآن به معنای بزرگداشت قرآن می باشد. آیاتی از قرآن به مجد و عظمت آن اشاره دارد و در آیاتی به لزوم حفظ حرمت آن تاکید شده است. ✅ احترام از دیدگاه قرآن از نگاه قرآن برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود مورد احترام قرار داده¬ و مقدس شمرده است؛[۱]از جمله: احترام به كعبه، مسجدالحرام، مسجد اقصی، مقام ابراهيم و احترام به خود قرآن. احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم می¬شوند: آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد می¬کنند و آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان می¬کنند. ✅ عظمت قرآن خداوند متعال در هر آیه¬ای که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت یاد کرده است. از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت مجید ذکر کرده است: «ق وَالْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ»[۲] قاف، سوگند به قرآن مجيد. 🔹 از این آیه دو نکته بدست می¬آید: اول این که حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم این که "مجيد" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است. از آنجا كه قرآن عظمت و شرافتى بى پايان دارد، كلمه¬ی "مجيد" از هر نظر سزاوار آن است؛ ظاهرش زيبا، محتوايش عظيم، دستوراتش عالى و برنامه‌هايش آموزنده و حياتبخش است.[۳] 🔹 و در جای دیگر می¬فرماید: «بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّيد»[۴] (اين آيات، سحر و دروغ نيست) بلكه قرآن با عظمت است. صفت مجيد براى قرآن جهت بيان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پايدارى آنست‌.[۵] ✅ حفظ حرمت قرآن این گروه از آیات، شامل آیاتی می¬شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی¬دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می¬کند: «وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌».[۶] و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود... ادامه دارد... 📝 پی نوشت: 1. طباطبائی (علامه)، سید محمدحسین؛ قم‌، انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین‌، 1374ش‌، چاپ پنجم، ج‌6، ص211. 2. سوره ق/1. 3. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‌، چاپ اول، ج‌22، ص227. 4. سوره بروج/21. 5. طالقانى، سید محمود؛ پرتوى از قرآن‌، تهران‌، شركت سهامى انتشار، 1362ش‌، چاپ چهارم، ج‌3، ص319. 6. سوره نساء/140. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌ماندگاری وجه الله آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅کانال قرآنی رحیق در پیام رسان ایتا 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅کانال قرآنی رحیق در پیام رسان ایتا 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (95) 🔅🔅🔅 ▪ اميرمؤمنان(عليه‌السلام) كه همتاي قرآن كريم است و قرآن حكيم حاوي همه علوم لازم و معارف سودمند است؛ (تبياناً لكلّ شي ءٍ) [سوره نحل، آيه 89.]، انسان كامل و جامعي است كه به خوبي مي توان از آن حضرت(عليه‌السلام) به «همه دان» ياد نمود، و اگر شيخ فريدالدين عطار چنين سرود: هيچ نمي‌دانم و در عمر خويش منتظر يك همه دان بوده‌ام چون همه داني نتوان زد به تير لاجرم از غم چو كمان بوده‌ام غرقه‌ي خون شد زتحيّر فريد زآنكه بسي اشك فشان بوده‌ام [ديوان عطار.] ▫ جناب امير سيد علي همداني ملقّب به علي ثاني هم چنين انشا كرده است: پرسيد عزيزي كه علي اهل كجايي گفتم به ولايات علي از همدانم نه زان همدانم كه ندانند علي را بل زان همدانم كه علي را همه دانم [مشارب الأذواق، شرح قصيده خمريّه ابن فارض، ص26، مقدمه و تصحيح محمد خواجوي] ▪ چنين انسان وَلَوي و عَلَوي مآبي، هم از مكان شريف در بهشت و هم از مكانتِ عالي طرفي مي بندد، و هم از منزل لذيذ و هم از منزلت الهي متنعّم مي گردد؛ (ولِمَنْ خافَ مقامَ رَبّه جَنّتان) [سوره الرحمن، آيه 46.]، (إنّ المتّقين في جنّاتٍ ونَهَر في مَقْعَدِ صدقٍ عند مليكٍ مقتدرٍ) [سوره قمر، آيات 54 ـ 55.]؛ يعني پرهيزكاران گذشته از بهشتِ محسوس و جايگاه رَفِيهِ بدني، از مكانت ويژه و منزلت خاص برخوردارند كه عبارت از قربِ لقاي الهي و نزديكي شهود اسماي حسناي خداوند است؛ البته چنين منزلتي با اقتدار ملكوتي همراه خواهد بود، زيرا خصوصيت نزديكي به سلطانِ اقتدار، تنعّم از قدرتِ معنوي و بهره وري از تسلّطِ باطني است. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (1) 🔅🔅🔅 💢 سوره‌ي حمد از ديدگاه قرآن و عترت(ع) ▪ سوره‌ي مباركه‌ي حمد كه فاتحه‌ي كتاب و سرآغاز كلام خداي سبحان است، در مقال الهي به گونه اي تكريم آميز، همتاي «قرآن عظيم» قرار گرفته است: (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم)( سوره‌ي حجر، آيه‌ي 87.) ▪ و در اخبار نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) و سخنان عترت طاهرين (عليهم السلام) نيز با نامها و اوصافي چون: «جامعترين حكمت»، «گنج عرشي»، «شريفترين ذخيره در گنجينه هاي عرش الهي»، «سوره‌ي شفابخش»، «نعمت بزرگ و سنگين» و «برترين سوره‌ي قرآن» از آن ياد شده است: «ليس شى ء من القرآن والكلام جمع فيه من جوامع الخير والحكمة، ما جمع في سورة الحمد»( بحار، ج82، ص54.)، «إن فاتحة الكتاب أشرف ما فى كنوز العرش»( نورالثقلين، ج1، ص6.)،«فاتحة الكتاب شفاء من كل داء»( مجمع البيان، ج1، ص87.)، «فأفرد الامتنان عَلَيّ بفاتحة الكتاب»( تفسير برهان، ج1، ص41؛ نورالثقلين،ج1، ص6.) پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) هنگام پيشنهاد آموزش اين سوره به جابربن عبدالله انصاري، آن را برترين سوره‌ي كتاب خدا معرّفي كرد: «ألا أعلّمك أفضل سورة أنزلها الله فى كتابه؟» قال: فقال له جابر: بلي بأبى أنت و أمّى يا رسول الله عَلِّمنيها. فعلّمه الحمد، أمّ الكتاب(تفسير برهان، ج1، ص42.). ▪ چنانكه در حديثي ديگر ميزان اين برتري را نيز مشخص كرده، فرمود: «لو أنّ فاتحة الكتاب وضعت فى كفة الميزان ووضع القرآن في كفةٍ لرجحت فاتحة الكتاب سبع مرّات»( جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 89.). نيز آن حضرت سوره‌ي حمد را با كتابهاي آسماني سنجيده، فرمود: «والذى نفسى بيده ما أنزل الله فى التوراة ولا فى الإنجيل ولا فى الزبور ولا فى القرآن مثلها هى أمّ الكتاب»( جامع الأخبار، فصل22، ص43؛ مجمع البيان، ج1، ص88.) ▪ اين سوره كه با تعظيم نام خداي رحمان و رحيم آغاز مي شود و با ستايش و برشماري صفات جمال و جلال خداي سبحان و حصر عبادت و استعانت در او تداوم مي يابد و با مسئلت هدايت از ساحت كبريايي اش پايان مي گيرد، با همه‌ي ايجاز و اختصاري كه دارد، مشتمل بر عصاره‌ي معارف گسترده‌ي قرآن كريم است؛ زيرا خطوط كلي و اصول سه گانه‌ي معارف ديني، مبدأشناسي، معادشناسي و رسالت شناسي است كه مايه‌ي هدايت سالكان به صلاح دنيا و آخرت است و سوره‌ي حمد با موجزترين الفاظ و روشنترين معاني، آن اصول سه گانه را بيان كرده، راه سلوك آدمي به سوي پروردگارش را نشان مي دهد. ▪ سوره‌ي مباركه‌ي فاتحة الكتاب، كلام خداي سبحان است، ولي به نيابت از عبد سالكي كه چهره‌ي جان خويش را متوجه ذات اقدس خداوند كرده، به رازگويي محبّانه و عاشقانه با او مي پردازد. ▪ خداي سبحان در اين سوره، ادب تحميد، شيوه‌ي اظهار بندگي و راه سخن گفتن عبد سالك با ربّ مالك را به سالكان كويش آموخته است و آن را پايه‌ي «عمود دين» قرار داده: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب» ، ده بار تلاوت آن را در هر شبانه روز، بر متقرِّبان به فرايض، فرض و چندين برابرِ آن را به شائقان قرب نوافل سفارش كرده است. ▪ اگر سوره‌ي مباركه‌ي حمد، مشتمل بر عصاره‌ي معرفتهاي قرآني، كه همان اسرار مبدأ و معاد و دانش سلوك انسان به سوي پروردگار است، نمي بود، اين گونه در كتاب خدا همتاي «قرآن عظيم» قرار نمي گرفت و در كلام اسوه هاي سلوك إلي الله (اهل بيت عليهم السلام) با عظمت از آن ياد نمي شد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 5 :تفسیرکلی آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▫ «فجر» به معناى شكافتن است و مراد از آن، شكافتن تاريكى با سپيده دم است كه زمان مقدّس و با ارزشى است و در آن هنگام، جنبنده‌ها به تكاپو مى‌افتند و صبح و روز تازه‌اى را آغاز مى‌كنند. ▫ در حديثى مراد از فجر را حضرت مهدى عليه السلام دانسته «الفجر هو القائم عليه السلام» كه شب تاريك ظلم و فساد، به صبح قيام آن حضرت برچيده خواهد شد. ▫ «حِجْرٍ» به معناى منع و مراد از آن عقل است كه انسان را از كار خلاف منع مى‌كند. چنانكه «محجور» به معناى ممنوع التصرف است. ▪ در روايات، براى «شفع» به معناى زوج و «وتر» به معناى فرد، مصاديق زيادى گفته شده است، از جمله اينكه مراد از وتر، روز نهم ذى‌الحجه (روز عرفه) و مراد از شفع روز دهم‌ ذى‌الحجه (عيد قربان) است و يا مراد از شفع، دو كوه صفا و مروه است و مراد از وتر، كعبه كه يكى است. و يا مراد از وتر، خداوند يكتا و مراد از شفع، مخلوقات‌اند كه همه جفت و زوج هستند، يا مراد نماز مستحبّى شفع و وتر است كه در سحر خوانده مى‌شود و يا مراد از شفع، روز نهم و دهم ذى الحجه و وتر، شب مشعر است. ▫ زمان خيلى ارزشمند و بلكه مقدّس است و نبايد آن را بيهوده از دست دهيم. خداوند به تمام بخشهاى زمان سوگند ياد كرده است؛ «وَ الصُّبْحِ» «2»* به صبح سوگند، «وَ الضُّحى‌» «3» به چاشت سوگند، «وَ النَّهارِ» «4»* به روز سوگند، «وَ الْعَصْرِ» «5» به عصر سوگند. ▫ جالب آنكه به سحر سه بار سوگند ياد كرده است؛ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» «6»، «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» ، «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» (به شب سوگند آنگاه كه رو به آخر مى‌رود، يعنى به هنگام سحر سوگند.) ▫ مراد از «لَيالٍ عَشْرٍ»، يا ده شب آخر ماه مبارك رمضان است كه شبهاى قدر در آن قرار گرفته و يا ده شب اول ماه ذى الحجه است كه روز عرفه و عيد قربان را شامل مى‌شود. ✅ زمان، مقدّس و قابل سوگند است. «وَ الْفَجْرِ» ✅ بعضى ايام از قداست ويژه‌اى برخوردار است. «وَ لَيالٍ عَشْرٍ» ✅ ساعات پايان شب كه سالكان در آن سير معنوى دارند، از قداست خاصّى برخوردار است. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» ✅ مخاطبان قرآن، اهل خردند. «لِذِي حِجْرٍ» 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 دنیایی فرا روی دین ▪ از وجود مبارك امام مجتبی (سلام الله علیه) سؤال كردند كه چطور [در زمان] پدر بزرگوارتان در جریان جنگ صفین که شما هم آنجا حضور داشتید كاملاً می‌ جنگیدید، ولی الآن با معاویه صلح كردید؟ قبلاً صلح نمی‌ كردید و الآن صلح كردید؟ فرمود ما كه فرق نكردیم شماها عوض شدید، ما كه امام معصومیم فرق نكردیم، شماها عوض شدید: «وَ كُنْتُمْ فِی مُنْتَدَبِكُمْ إِلَى صِفِّینَ وَ دِینُكُمْ أَمَامَ‏ دُنْیاكُمْ‏ وَ قَدْ أَصْبَحْتُمُ الْیوْمَ وَ دُنْیاكُمْ أَمَامَ دِینِكُمْ»؛[1] فرمود در زمان جنگ صفین كه ما می ‌جنگیدیم به رهبری دین حركت می‌ كردید و پیشاپیش كارهایتان دین بود بعد خواسته ‌هایتان در كنار دین تأمین می ‌شد، اما الآن دین را گذاشتید كنار ﴿نَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾[2] شد. پیشاپیش برنامه ‌هایتان خواسته ‌های دنیایی ‌شماست و دین را گذاشتید كنار؛ خب اگر یك ملتی این ‌‌چنین باشد، رهبرش امام زمان هم باشد بالأخره ناچار است كه تسلیم بشود. در زمان وجود مبارك امام مجتبی امام زمان همان وجود مبارك امام مجتبی بود، امام آن زمان آن حضرت بود؛ در زمان سید الشهداء(سلام الله علیه) امام زمان سید الشهداء بود؛ در زمان امام سجاد امام زمان امام سجاد بود تا برسد به الآن كه امام زمان ما وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) است. ▪ مادامی كه مردم برای دین حرمت قائل ‌اند و دین می‌گوید از سرزمین اسلامی ‌ات باید حمایت بكنی انسان تا آخرین لحظه می ‌ایستد، اما اگر دنیا‌زده باشد خب معامله می‌ كند. در همان سورهٴ مباركهٴ «بقره» فرمود دفاع از سرزمین اسلامی جزء جهاد معقول و مقبول خداست ﴿وَ مَا لَنَا ألاّ نُقَاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیارِنَا وَ أبْنَائِنَا﴾؛[3] اینها می‌گویند ما چگونه در راه خدا نجنگیم در حالی كه ما از سرزمینمان دور شدیم، الآن مبارزه مردم فلسطین جهاد «فی سبیل الله» است، چرا؟ چون «أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أبنائِهِمْ». فرمود: ﴿وَ مَا لَنَا ألاّ نُقَاتِلَ فی سَبیلِ اللّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیارِنَا وَ أبْنَائِنَا﴾، انبیای آن عصر هم همین را تأیید كردند. ▪ وجود مبارك امام مجتبی فرمود داشتن یك رهبر ولو معصوم هم باشد نیمی از قضیه است، نیمی دیگر به حضور ایمان مردم وابسته است، اگر خدای ناكرده مردم دنیای می ‌اندیشند برابر ﴿قَدْ أفْلَحَ الْیوْمَ مَنِ اسْتَعْلَی﴾[4] فكر می ‌كنند، اگر اخروی بیندیشند برابر ﴿قَدْ أفْلَحَ مَنْ تَزَكّی﴾[5] فكر می‌ كنند، ﴿قَدْ أفْلَحَ مَنْ زَكّاهَا﴾[6] فكر می ‌كنند، این مربوط به این است كه اینها خودشان را بشناسند، آینده خودشان را بشناسند، ابدیت خودشان را بشناسند، بدانند برای چه كسی دارند كار می ‌كنند و كجا دارند می‌ روند. 📝 پانویس: [1]. تحف العقول، ص234. [2]. سوره آل عمران، آیه187. [3]. سوره بقره، آیه246. [4]. سوره طه، آیه64. [5]. سوره أعلی، آیه14. [6]. سوره شمس، آیه9. 📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1382/01/19 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دنیایی فراروی دین آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 مکتب جهانی ▪ بيان نوراني پيغمبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) هم که همين قرآن است، فرمود: «الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَي عَلَيْه»‏.[1] اين جمله، جمله خبريه است، ولي به داعي انشاء القا شده است، خود بخود که [اسلام] بالا نمي ‌آيد؛ يعني «يجب عليکم إعلاء الإسلام»، وگرنه اين دين و مکتب چگونه جهاني مي‌ شود؟ چگونه جهان را [در بر] مي‌ گيرد؟ «الْإِسْلَامُ يَعْلُو» يعني «يجب عليکم إعلاء الإسلام»، پس اين مي‌ شود هدف. ▪ اما خط مشي به هر حال يک راه مي ‌خواهد. اين زيارت «جامعه» وجود مبارک حضرت هادي (سلام الله عليه) به ما ياد داد، وقتي که حرم رفتيد آن عُرضه را داشته باش که بگويي «أَنِّي ...‏ مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏»؛[2] يعني من مي ‌خواهم باسواد بشوم. هِگِل چه گفته؟ هايدگر چه گفته؟ کانت چه گفته؟ وقتي آدم نداند که جهان چه خبر است، چگونه مي‌ تواند بگويد: «مُحَقِّقٌ‏ لِمَا حَقَّقْتُمْ‏»؟! ما که اين لباس را در بَر کرديم، آن عُرضه را بايد داشته باشيم که به حضور حضرت رسيديم بتوانيم بگوييم من آمدم که دين شما را تحقيق کنم. بگويم هايدگر اين‌طور گفته درست نيست، علي (عليه السلام) اين‌طور فرموده درست است. کانت آن‌طور گفته درست نيست، امام هشتم اين‌طور فرمود درست است. ما تا جهاني نفهميم، نمي ‌توانيم محققِ جهاني باشيم. جهاني حرف بزنيم، اما موضعي فکر بکنيم! اين که نشد! ﴿لِيظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ﴾ حرف بزنيم، اما زيارت ‌نامه ‌اي فکر بکنيم؟! ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ﴾، ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، ﴿وَ كَفَي بِاللَّهِ شَهِيداً﴾، اين سه تا را بگوييد، ولي منطقه ‌اي و محلي فکر بکنيد؟! حتماً بايد اين منطقه‌ هاي جهان را بدانيم، افکار جهان را بدانيم، معرفت ‌شناسي اينها را بدانيم، جهان ‌بيني اينها را بدانيم، کار ما اين است! ▪ ما وظيفه داريم که مکتب ‌هاي جهان را ارزيابي کنيم، بسنجيم، هر چه که در آن حق است که از انبياي قبلي گرفتند، آنها را تصحيح کنيم، تکميل کنيم و آنچه که حرف خود ماست به آنها ارائه کنيم، عرضه کنيم تا بشود ﴿لِيظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ﴾. [1]. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص334. [2]. من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص614؛ زاد المعاد ـ مفتاح الجنان، ص299. 📚 دیدار اعضای بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی با حضرت استاد تاریخ: 1398/05/03 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 حفظ حرمت قرآن ▪ این گروه از آیات، شامل آیاتی می¬شود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمی¬دارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید می¬کند: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ‌ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...‌».[۶] و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هرگاه بشنويد، افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مى‌كنند با آنها ننشينيد تا به سخن ديگرى بپردازند! وگرنه شما هم مثل آنان خواهيد بود... ▪ دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با اين گونه گناهكاران، نشانه¬ی روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نمی¬تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود و ایشان اعتراض ننمايد يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛[۷] فلذا در ذیل آیه¬ی شریفه می¬فرماید: «...إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَالْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» ...خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى‌كند. ▪ و در آیه¬ی دیگری استهزاکنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از این ها را عمل شیطانی نامیده است: «وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يخَوضُونَ فىِ ءَايَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنهْمْ حَتىَ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»[۸] هرگاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‌كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيت ستمگر منشين! ▪ خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته¬اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛ و علاوه بر آن افرادی که این حرمت را نگاه نمی¬دارند، قوم ظالم نامیده است.[۹] ادامه دارد... 📝 پانویس: 6. سوره نساء/140. 7. تفسیر نمونه، ج‌4، ص173. 8. سوره انعام/68. 9. قرائتی، محسن‌؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، 1383ش، چاپ یازدهم، ج‌3، ص284. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (2) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ▪ قرآن كريم اسماء و صفات فراواني دارد و سوره حمد نيز كه «امّ القرآن» و مشتمل بر عصاره معارف قرآني است، به همين مناسبت داراي نامها و القاب بسياري است. نامهاي معروف اين سوره عبارت است از: امّ الكتاب، فاتحة الكتاب، السبع المثاني و حمد، و نامهاي غير مشهور آن، فاتحة القرآن، القرآن العظيم، الوافية، الكافية، الشافية، الشفاء، الصلاة، الدّعاء، الأساس، الشكر، الكنز، النّور، السؤال، تعليم المسألة، المناجاة، التفويض، (سورة) الحمد الاُولي والحمد القُصري است. ▪ بررسي جايگاه و محتواي اين سوره نشان مي‏دهد كه تسميه آن به هر يك از اين نامها ناشي از مناسبتهاي موجود در معارف آن و يا جايگاه ويژه سوره است. اكنون به بررسي اسرار نامگذاري سوره حمد به اين نامها مي‏پردازيم: ✅ 1 ـ «أُمّ الكتاب»، «أُمّ القرآن»: نامگذاري سوره حمد به اين دو نام، كه در روايات فراواني به نقل فريقين آمده است، از اين روست كه مشتمل بر عصاره معارف قرآن كريم است. ▪ معارف قرآني داراي سه بخش مبدأ شناسي، معادشناسي و رسالت شناسي است و كلام منسوب به حضرت اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) نيز كه فرمودند: «رحم الله امرأً علم من أيْن وفى أيْن وإلي أين» ناظر به شناخت همين اصول سه‏ گانه است. ▪ سوره مباركه فاتحة الكتاب نيز مشتمل بر معرفتهاي ياد شده است؛ زيرا بخش آغازين آن مربوط به مبدأ و ربوبيت مطلق او بر عوالم هستي و همچنين صفات جمالي او مانند رحمت مطلق و رحمت خاصّ است و بخش مياني آن (مالك يوم الدين) ناظر به معاد و ظهور مالكيت مطلقه خداي سبحان در قيامت است و بخش پاياني آن كه سخن از حصر عبادت و استعانت در خداي سبحان و طلب هدايت به صراط مستقيم دارد (إيّاك نعبد... ولا الضالّين)، مربوط به هدايت و ضلالت در سير از مبدأ تا معاد است و مدار و محور آن مسئله وحي و رسالت است. پس اصول معارف قرآني در اين سوره ترسيم شده است. ▪ حكيم متألّه و مفسر ژرف انديش، شيرازي درباره اين سوره مباركه مي‏گويد: 🔹 نسبت سوره به قرآن، همانند نسبت انسان (جهان كوچك) به جهان (انسان بزرگ) است و هيچ يك از سور قرآني در جامعيّت همتاي اين سوره نيست. 🔹 كسي كه نتواند از سوره مباركه بخش عمده ‏اي از اسرار علوم الهي و معالم ربّاني (مبدأشناسي، معادشناسي، علم النفس و...) را استنباط كند، عالم ربّاني نيست و به تفسير اين سوره، آن گونه كه بايد، راه نيافته است[تفسير القرآن الكريم، ج1، ص 163 ـ 164.] ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (96) ✳ اصل چهارم. حق محوري نظام آفرينش و حقيقت مداري ساختار خلقت انسان، آثار فراواني دارد كه در هرجا به وضع خاص ظهور مي يابد؛ به طوري كه اگر كمال هماهنگ با هندسه آفرينش بهره كسي شد و او همان كمال را در راستاي تنعّم صحيح به كار گرفت و باور راست خويش را بارور كرد، و عقيده سالم خود را عُقده گشاي مُعضِل قرار داد، چنين كمال هماهنگ و چنان بهره مندي مناسب، بركات بي شماري را به همراه دارد كه شكوفايي آن كمال، و درخشندگي اين بهره وري درست، از نتايج آن خواهد بود، و اگر كسي شبيه كمال را كمال واقعي انگاشت، و برابر اين پندار آفِل، در جهتِ مخالف نهرِ سيّالِ حقيقت شنا كرد، عِرض خود مي برد وزحمت ديگران مي دارد. 🔹 اگر [كسي] خواست جهل عملي خود را بر نظام مستحكم حكيمانه خلقت تحميل كند، فوراً شكست خورده، و ناداني او روشن مي گردد، و اگر اراده نمود، جهالت عملي خويش را به صورت قهر و زور بر ساختار مُتْقَنِ آفرينش ترجيح دهد، سريعاً مُنْهَزم شده و عجز او معلوم مي گردد، و اگر مصمّم شد نيرنگ و فريب خود را به صورت دسيسه سياسي بر سياستِ حق مدار تكوين چيره نمايد، طولي نمي كشد كه بوي رياي وي از بورياي زهدفروشانه او، فضاي جامعه را آلوده مي كند و سبب رسوايي وي مي گردد، زيرا تار و پود فرد و جامعه، و ملك و َفلَك، با حقيقت تعبيه شد و همه اين امور، واكنش سريع نسبت به ناداني و نابخردي اهل طغوي و تدليس و تلبيس دارند و در اين عكس العمل فوري، فرقي بين كار پيدا و پنهان، و تفاوتي ميان سِرّ و جَهْر، و درون و بيرون نيست. 🔹 رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نموداري از اصل مزبور را چنين ارائه فرمود: «ثَلاثٌ مَن كنّ فيه فهي راجعةٌ علي صاحبها، اَلْبَغيُ، والمكرُ وَالنَّكْثُ» [نهج الفصاحه، ج2، ص944.] ؛ سه خصلتِ ناپسند است كه در هر كس يافت شود، بدون آنكه به ساختار خلقت آسيبي برساند، به خود او برمي گردد؛ يكي ظلم و ديگري نيرنگ و سومي پيمان شكني و بد عهدي. 🔹 «مَن غَالَبَ اللّهَ غَلَبَهُ ومَن خادَعَ اللّهَ خَدَعَهُ» [همان، ج1، ص285.]؛ هر كس بخواهد بر خداوند كه حق محض، و از ذات اقدس وي جز حق نيايد،غالب گردد، مغلوب مي شود و هركس بخواهد با خداوند به نيرنگ بپردازد،فريب مي خورد؛ يعني همان توانِ قهرآلود يا دسيسه گر او، ابزاري است به زيان خود او، چون نظامِ آفرينش، در حدوث و بقا، تحت تدبير ربوبي است، هرگونه كژانديشي و تبه كاري، مبارزه مستقيم با مدبّر حكيم اين نظام است؛ چنين غافِل عاطلي، وَرَمِ مذموم را فربهي محمود مي پندارد و آماس را نمو تلقّي مي كند؛ برو اي خواجه خود را نيك بشناس كه نبود فربهي مانند آماس [گلشن راز شبستري.] بَرِ عاقل كه يافت عقل و بصر فربهي ديگر و وَرَم ديگر [حديقةالحقيقه و شريعة الطريقه، ص429.] قهراً چنين خامان كژانديشي زود غروب مي كنند: زين كدو گردان بي پر و بال چون كدو زود بال و زود زوال [حديقةالحقيقه و شريعة الطريقه، ص289.] 🔹 خامان كژانديش، به جاي اينكه خود را به طور مستقيم بشناسند و يا به طور غيرمستقيم در آيينه، جهانِ منظّم خارج از خويش مشاهده نمايند، بدون آنكه حقيقت اصيل خود را بيابند، همين وضع موجود خودي را اصل پنداشته و آن را مرآت جهان بيرون قرار داده و واقعيت عيني خارج از خويش را در آيينه خود مي نگرند، و چون خودشان اهل جهل، سهو، نسيان، عصيان، نيرنگ، دسيسه و كتمان هستند، جهان بيرون را نيز اين چنين مي بينند و خيال مي كنند، نظامِ مُتْقَن بيرون، برخي از سيّئآت آنان را به نسيان يا كتمان مي سپارد، لذا كاري را كه در حضور ديگران قبيح مي دانند، چون به خلوت مي رسند، آن كار ديگر مي كنند، غافل از اين كه نظام عيني خلقت مَظْهر اَمينِ خداوندي است كه هرگز اهل نسيان و دسيسه نخواهد بود؛ (وما كان ربّك نسيّاً) [سوره مريم، آيه 64.]، (اَمْ حسب الذين في قلوبهم مرض اَنْ لن يُخْرِجَ الله أضغانهم) [سوره محمّدصلي الله عليه و آله و سلم، آيه 29.] ؛ يعني هرگونه بيماري اعتقادي و اخلاقي و رفتاري و گفتاري كه ريشه در نهاد بيماردلان داشته باشد، خداوند آن را بيرون خواهد آورد و افشا خواهد نمود. 🔹 البته ستّاري خداي غَفّار جايگاه مخصوص دارد كه تائبان و مُنيبان و خاضعان درگاه ربوبي از آن متنعّم اند. تبه كاري كه پرده پوشي كرده است، بايد بداند كه براي عالِم غيب و شهادت، درون و بيرون يكسان است، گذشته از آنكه پرده نيز داراي روزنه هاي فراوان است: از دل سوراخ چون كهنه گليم پرده‌اي بندد به پيش آن حكيم پرده مي‌خندد بر او با صد دهان هر دهاني گشته اشكافي بر آن [مثنوي معنوي، دفتر دوم، ابيات 1581 ـ 1582.] ادامه دارد... @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مکتب جهانی آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 6 :نکات تفسیر آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▪ «الْفَجْرِ»: سپیده دم. صبحدم سپیده‌دم صبح، پرده ظلمت شب را می‌شکافد، و سرچشمه نور را از میان افق منفجر می‌سازد، و بندهائی را باز می‌کند که بر حرکت و حیات زندگان زده شده است و هستی را نورباران و زندگی را دگرگون می‌گرداند. ✅ ۱ - سوگند خداوند به سپیده دم (و الفجر) ✅ ۲ - سپیده دم، لحظه اى با عظمت (و الفجر) ▪ «لَیَالٍ عَشْرٍ»: شبهای دهگانه. برخی گفته‌اند که مراد ده شب و روز ماه ذی‌الحجّه است که شاهد بزرگترین و تکان دهنده‌ترین اجتماعات مسلمین جهان در سرزمین وحی است و عید قربان در آن انجام می‌پذیرد. بعضی هم آن را شبهای دهگانه آخر رمضان می‌دانند که لیلةالقدر در آن است. گروهی هم آن را ده شبانه‌روز اوّل ماه محرم می‌شمارند که عاشوراء در آن است. ولی نکره بودن آن، علاوه از بیان عظمت، بیانگر نامعیّن و نامحدود بودن چنین شبهائی است. ✅ 3 - سوگند خداوند، به شب هاى ده گانه (و لیال عشر) ✅ 4 - تفاوت شب ها در فضیلت (و لیال عشر) نکره آمدن «لیال» و سوگند به آن ده شب خاص، بیانگر عظمت آنها در بین شب هاى سال است. ✅ 5 - وجود ده شب با فضیلت، به صورت پیاپى در بین شب هاى هر سال (و لیال عشر) درباره مراد از شب هاى ده گانه، اقوال و روایات گوناگونى وجود دارد. مشهورترین آنها این است که مراد، شب هاى دهه اول ذى الحجه است. برخى آن را بر دهه آخر ماه رمضان و یا دهه اول ماه محرم تطبیق داده اند. ▪ «الشَّفْعِ»: زوج. جفت. «الْوَتْرِ»: فرد. تک. طاق. شفع و وتر، شامل همه کائنات می‌گردد. برخی شفْع را مخلوقات خدا، و وتْر را ذات خدا دانسته‌اند. ✅ 6 - سوگند خداوند، به جفت و تاق (و الشفع و الوتر) 🔹 حرف «ال» در «الشفع» و «الوتر»، براى جنس است. درباره مصداق شفع و وتر، نظرهاى گوناگونى ابراز شده است; برخى گفته اند: «شفع» روز هشتم ذى الحجه (یوم الترویة) و «وتر» روز عرفه است و برخى آن دو را بر نماز شفع و وتر تطبیق داده اند. در نظرى دیگر، شفع روز قربان و وتر روز عرفه است. این احتمال نیز وجود دارد که «شفع»، به تمام مخلوقات نظر داشته و مراد از «وتر»، ذات بارى تعالى باشد; زیرا تنها او است که مرکب نیست. 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳ نگاشت 7 :نکات تفسیر آیات 1تا5 وَ الْفَجْرِ «1» وَ لَيالٍ عَشْرٍ «2» وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ «3» وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ «4» هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ «5» ▪ «یَسْری»: رهسپار می‌شود. می‌رود و پایان می‌پذیرد .در رسم‌الخطّ قرآنی، یاء آن حذف شده است. ✅ 7 - سوگند خداوند، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن (و الّیل إذا یسر) 🔹 حرف «ال» در «الّیل»، براى جنس است. برخى آن را براى عهد گرفته و مراد از «الّیل» را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. «یسر»; یعنى، مى گذرد. اصل این کلمه «یسرى» بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، براى تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. ✅ 8 - سوگند خداوند، به پاس هایى از شب که شبروان در آن سیر مى کنند. (و الّیل إذا یسر) مى توان گفت، «حرکت شب» تعبیرى است مانند «شب خوابیده» که مراد از آن، حرکت دیگران در شب و خواب آنها در آن است. ✅ 9 - گذشت شب، پدیده اى با عظمت در جهان طبیعت (و الّیل إذا یسر) ▪ «ذِی حِجْرٍ»: عاقل. صاحب عقل و خرد. یادآوری: جواب قسم، آیه است، یعنی: اِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَاد. یا این که جواب قسم محذوف است و آیات آینده که سخن از مجازات طغیانگران می‌گوید، گواه بر آن است، و در معنی چنین است: قسم بدانچه گفته شد که ما کفّار و طغیانگران را عذاب می‌کنیم! ✅ 10 - عاقلان با سوگندهاى خداوند به فجر، شب هاى ده گانه، شفع، وتر و گذشت شب، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق مى کنند. (هل فى ذلک قسم لذى حجر) ✅ 11 - سوگند به سپیده دم، شب هاى ده گانه، هر جفت و تاق و گذشت شب، سوگندى شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل (هل فى ذلک قسم لذى حجر) 🔹 استفهام در «هل فى ذلک...»، تقریرى است و مراد تثبیت این نکته است که قسم هاى یاد شده، فرد عاقل را اقناع مى کند; به گونه اى که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایى به کار مى برد. ✅ 12 - عظمت سپیده دم، شب هاى ده گانه، جفت، تاق و گذشت شب، قابل درک براى بهره مندان از اندکى عقل (هل فى ذلک قسم لذى حجر) تقلیل، از نکره بودن «حجر» استفاده شده است. ✅ 13 - قرآن در رهنمودهاى خود، خردمندان را مخاطب قرار داده است. (لذى حجر) 🔹 «حجر» به معناى «منع» است از آن جهت به عقل «حجر» گفته مى شود که انسان را از خواسته هاى نفس باز مى دارد. ۵ - عقل، از ابزار شناخت معارف الهى (هل فى ذلک قسم لذى حجر) 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 موجود ابدی ▪ این ایام ـ اوایل ماه شریف صفرـ متعلق به وجود مبارك امام باقر (سلام الله علیه) است. یكی از بیانات نورانی امام باقر(سلام الله علیه) این است كه «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ».[1] برای علم بركات فراوانی است، علم نافع هم اقسامی دارد؛ بهترین و مهم ترین قسم از اقسام علم نافع، معرفت نفس است، زیرا علوم دیگر فقط یك جهت را تأمین می ‌كنند یعنی جهت نظر را تأمین می‌ كنند؛ اما معرفت نفس كه انسان خود را بشناسد، هم بخش دانشی و عقل نظری را می‌ شناسد كه چه می‌ داند و چه نمی ‌داند، هم آن بخش ارزشی و منشی و روشی خودش را می‌ داند و می ‌بیند كه چكار كرده و چكار نكرده است، پس این یك معرفت جامعی دارد هذا اولاً و این معرفتین او هم به علم شهودی است، نه به علم حصولی ثانیاً. ▪ این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) كه فرمود «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ»[2] به دنبال همان آیه نورانی است كه ﴿سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی اْلآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتّی یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾،[3] آیات آفاقی این است كه انسان نظم جهان خارج و آسمان و زمین و نظام حاكم بر عالم را بررسی كند، این می ‌شود آیات آفاقی؛ آیات انفسی این نیست كه فلسفه و كلام بخواند و ادله تجرّد نفس را بررسی كند که نفس به چند دلیل مجرد است این در حقیقت سیر آفاقی است نه انفسی. ▪ این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) كه فرمود «لَا مَعْرِفَةَ كَمَعْرِفَتِكَ‏ بِنَفْسِكَ»[4] این است كه انسان خودش را گم نكند. استدلال قرآن كریم هم در سورهٴ مباركهٴ «حشر» این نیست كه اینها چون حالا این علم را ندارند، فرمود اینها خودشان را فراموش كردند: ﴿لا تَكُونُوا كَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾؛[5] انسان ها خودشان را گم كردند. ممكن است كه با براهین كلامی و فلسفی چندتا برهان اقامه كنند كه نفس مجرد است، ولی خودش را گم كرده، چون این به دنبال «هو» است نه به دنبال «أنا». این به دنبال «او» است نه به دنبال «من»! اینها همه علم حصولی است همه غائب است همه كلی است. ▪ بنابراین فرمود اینها مشكلشان این است كه خودشان را فراموش كردند، پس اگر كسی به یاد خودش باشد و اهل محاسبه باشد، هم بخش بود و نبود را می ‌یابد حضوراً، هم بخش باید و نباید را می ‌یابد حضوراً و هر كاری هم بكند این نفس طیب و طاهر را ذات اقدس الهی طوری آفرید كه نه رومیزی قبول می ‌كند و نه زیرمیزی، نفس لوامه این است! مگر می ‌شود با رشوه او را حل كرد؟! مگر می ‌شود با توجیه او را حل كرد؟! ﴿بَلِ اْلإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصیرَةٌ ٭ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذیرَهُ﴾،[6] این نفس لوامه است! این رشوه پذیر نیست! آدم را سرزنش می‌ كند. اگر ما او را خفه نكنیم و حرف او را گوش بدهیم مرتب از درون نیش می ‌زند که چرا این كار را كردی؟! فوراً آدم توبه می ‌كند و راحت می ‌شود، همین كه توبه كرد سبك می‌ شود. این بیان نورانی كه فرمود هیچ علمی مثل این نیست، برای اینكه باعث می‌ شود كه انسان «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»،[7]خدا را می ‌شناسد، آینده اش را می ‌شناسد، ابدیتش را می ‌شناسد و آنقدر بلند نظر است كه اصلاً كل این دنیا برای او «كحلقة فی فلات» است، چون خودش را ابدی می ‌بیند. 📝 پانویس: [1] . تحف العقول، ص286. [2] . تحف العقول، ص286. [3] . سوره فصلت، آیه53. [4] . تحف العقول، ص286. [5] . سوره حشر، آیه19. [6] . سوره القیامه، آیات14-15. [7] . عوالی اللئالی، ج4، ص102. 📚 درس خارج فقه خیارات جلسه 422 تاریخ: 1391/09/29 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از (3) 🔅🔅🔅 💢 نامهاي مبارکه ✅ 2 ـ «فاتحة الكتاب»، «فاتحة القرآن»: اين سوره مباركه به عقيده بسياري از مفسّران و پژوهشگران علوم قرآني اولين ‏اي است كه به طور كامل بر قلب مطهّر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نازل شده است[(كشاف، ج4، ص775)] و در تنظيم سوره ‏هاي قرآن نيز سرآغاز كتاب الهي است و قرآن به آن آغاز مي‏گردد و از همين رو «فاتحة الكتاب» يا «فاتحة القرآن» نام گرفته است. ▪️ از مباركه در روايات فراواني با نام «فاتحة الكتاب» ياد شده است مانند: «لا صلاة إلاّ بفاتحة الكتاب»[ عوالى اللئالى، ج1، ص196.]، «لا صلاة لمن لم يقرأ بفاتحة الكتاب»[ وسائل الشيعة، ج6، ص37؛ صحيح بخاري، ج1، ص192.]. از اين روايات بر مي‏آيد كه مباركه از عصر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با نام «فاتحة الكتاب» شناخته شده بود و مسلمانان با همين نام از آن ياد مي‏كردند. ✅ 3 ـ «السّبع المثانى»: اين نام را خداي سبحان در مقام اظهار امتنان بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بر اين نهاده است: (ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم)[ سوره حجر، آيه 87.]. مراد از (سبعاً من المثاني) در اين آيه، براساس روايات وارده از پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و امامان (عليهم‏السلام)، همان مباركه حمد است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‏فرمايد: «فأفرد الامتنان علىّ بفاتحة الكتاب وجعلها بإزاء القرآن العظيم»[ تفسير برهان، ج 353 ،2؛] ▪️ كلمه «السّبع» در اين تركيب، ناظر به شمار آيات اين و كلمه «المثاني» نشانه وصفي است كه سراسر كريم و از جمله سوره مباركه حمد به آن موصوف شده است: (كتاباً متشابهاً مثاني)[ سوره زمر، آيه‏ي23؛ ر.ك الميزان، ج12، ص191 ـ 192. ] و آن انثناء، انعطاف و گرايش خاصي است كه آيات قرآن نسبت به يكديگر دارد و هر يك از آيات آن با ساير آياتش تفسير مي‏شود: «... ينطق بعضه ببعض ويشهد بعضه علي بعض»[ نهج‏ البلاغه، خطبه 133،] ▪️ مباركه حمد از مواهب معنوي عظيمي است كه در اين حديث از اعطاي آن به پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم)، با تعبير «منّت»(نعمت بزرگ و سنگين) و «امتنان» ياد شده است؛ همان گونه كه اصل رسالت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در كريم با اين تعبير آمده است: (لقد منّ الله علي المؤمنين إذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم)[ سوره آل عمران، آيه ‏ي164.] ▪️ آيه 87 سوره مباركه حِجْر، از كريم به عنوان كتابي عظيم كه از كانون و مبدأ عظمت تنزل يافته است ياد مي‏كند: (والقرآن العظيم) و براي تبيين جلالت شأن و رفعت جايگاه مباركه نيز آن را معادل و همتاي همه قرآن قرار داده، با تعبيري تكريم‏آميز (نكره غير موصوفه سبعاً) آن را بزرگ مي‏شمارد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه 250تا 253 🔅🔅🔅 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳️همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌موجود ابدی آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 فیض الهی ▪️ ️در جریان فیض خدا كه آیا فیض خدا متناهی است یا نه، در بحث قبل اشاره شد كه وقتی خدا چیزی به كسی عطا می ‌كند بله، آن محدود است چیزی به كسی می ‌دهد. یك وقت دست كسی را می‌ گیرد به «وجه» خودش به مخزن خودش متّصل می‌ كند، اگر دست او را گرفت و بالا برد و به «وجه» خودش متصل كرد، بر اساس ﴿كُلُّ مَنْ عَلَیهَا فَانٍ ٭ وَیبْقَی وَجْهُ رَبِّكَ﴾[1] و بر اساس ﴿كُلُّ شَی‏ءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ﴾[2] این «وجه ‌الله» یك چیز دائمی است. ▪️ ️در بعضی از روایات می ‌بینید كه دارد «نحن اسماء الله»، «نَحْنُ كَلِمَاتُ‏ اللَّهِ»،[3] «نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ»،[4] «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ»[5] كه درباره انسان كامل است همین است «وجه» خدا، فیض خدا و ظهور خداست؛ این ظهور نامتناهی است این ظهور وقتی كه در قیامت جلوه‌گر شده است در صحنه قیامت معلوم می‌ شود كه ابدی است و حدّی ندارد. بهشت كه انقراضی ندارد، اهل بهشت انقراضی ندارند; منتها اینها دائماً می‌ گیرند، آن خدایی كه «دائم الفیض علی البریة» است، «یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیةِ»[6] است، آن فیض دائم او «لا انقطاع له ابدا»؛ منتها هر اندازه كه نصیب مستفیض ‌ها بشود اینها محدود است افراد عادی، مستفیض‌ اند خدا به آنها فیض می ‌رساند، انسان كامل، مثل وجود مبارك حضرت امیر و اهل بیت (علیهم السلام) به «فیض الله» متّصل‌ اند به «وجه ‌الله» متّصل ‌اند «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذى إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ» است می‌ شود نامتناهی. اگر فعل خدا باشد، «وجه» خدا باشد كه دیگر زوال ‌پذیر نیست، اما اگر چیزی خدا به كسی عطا كرده است آن محدود است. [1] . سوره الرحمن، آیات 26 و 27. [2] . سوره قصص، آیه 88. [3] . تحف العقول، متن، ص479. [4] . الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص145. [5] . المزار الکبیر، ص 579. [6] . مصباح الکفعمی، ص647. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه یس جلسه 5 تاریخ: 1392/10/17 @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌فیض الهی آیت الله 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 جلال و شکوه حسینی ▪️ جریان حسین ‌بن ‌علی، جریان محرم، تاسوعا، عاشورا و عزاداری ها، بخش های سنتی آن سر جایش محفوظ است. سخنرانان ما و هم مداحان ما، عظمت و جلال و شكوه حسین ‌بن ‌علی را نشان بدهند. می ‌بینید وقتی عمر بن سعد شروع كرد به تیراندازی، به دیگران گفت بدانید اول كسی كه تیر انداخت من بودم. صبح عاشورا «وَ أَقبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ القَومِ كَأَنَّهَا القِطر»[1] مثل قطرات باران تیر آمد، در آن حالت حسین‌ بن ‌علی دارد سفارش می ‌كند؛ در حال وداع خواهر و بچه‌ها و همه اینها را جمع كرد، فرمود بالأخره مرگ است و شهادت است و سر بریدن است و سر روی نیزه كردن است، اما شما كاری كه از عظمت شما كم می‌ كند نکنید! این سفارش حسین‌بن‌علی است، فرمود: «لا تَشكُوا وَ لا تَقُولُوا بِأَلسِنَتِكُم مَا ینقُصُ قَدرَكُم»؛[2] بگذارید كربلا با جلال و شكوه شناخته شود، حرف ها، قصه ‌ها، داستان ها، روش ها و منش ‌ها كه از جلال كربلا، از جمال كربلا، عظمت كربلا، استقلال كربلا و حرّیت و آزادی خواهی كربلا كم كند این حرف ها را نزنید! ▪️ تمام این شهدا را به خیمه «دار الحرب» آوردند، در حالی که از اجساد اینها خون می ‌چكد؛ در چنین فضایی حسین ‌بن ‌علی فرمود كاری كنید در این سفر كه عظمت شما محفوظ باشد، حیثیت شما محفوظ باشد. حرف بی سند نگویید، قصه بی سند نخوانید، داستان بی سند نگویید، روشی و كاری كه از جلال و شكوه شما بكاهد نکنید، ما را به عنوان نیازمند معرفی نكنید. گرسنه شدید چیزی نخواهید؛ آب خواستن ننگ نیست، اما نان خواستن ننگ است. بچه ‌های ابی عبدالله گرسنه هم بودند، مگر اینها سیر بودند؟ تشنه ‌ای بگوید به من آب بدهید، این ننگ نیست. همین بچه ‌ها ـ همه آنها كه بچه‌های ابی عبدالله نبودند، بچه ‌های اصحاب و انصار هم بودند ـ وقتی به اینها خرما صدقه می‌ دادند، بچه‌ها گرفتند و داشتند می‌خوردند، وجود مبارك امام سجاد(سلام الله علیه)، امام زمان بود، فتوا را باید امام زمان بدهد، ولی زین العابدین ساكت بود تا كسی متوجه نشود که او امام زمان است؛ فتوا را به زینب كبرا (سلام الله علیهما) می‌ داد، زینب كبرا این مسئله شرعی را بین اُسرا منتشر می ‌كرد؛ لذا این بچه‌ ها خیال می‌ كردند، زینب(سلام الله علیهما) فتوا داد، یكی از بچه‌ها گفت: «أَنَّ الصَّدَقَةَ عَلَینَا حَرَامٌ»؛[3] صدقه بر ما حرام است، این گونه بود! ▪️ ما هستیم و این عظمت و جلال و شكوه، این كشور را حسین (سلام الله علیه) آزاد كرد، اگر امام (رضوان الله علیه) فرمود خون بر شمشیر پیروز است از همین راه هاست، ما این سرمایه رایگان از دست ندهیم، هم جلال و شكوه عزاداری را حفظ كنیم، هم آن حرّیت و استقلال و عظمت سیاسی حسین‌ بن‌ علی را حفظ كنیم. [1] . اللهوف، ص100. [2] . ر. ک: نفس المهموم، ص355 و 445. [3] . ر. ک: سفینة البحار، ج5، ص80. 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom 📚 درس اخلاق تاریخ: 1393/07/24