eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 فراتر از شق القمر 🔹 وجود مبارك حضرت كه ظهور كند، می گویند دین جدید كه می‌آورد، مردم خیال می ‌كنند كه دین جدید است؛ یعنی این چیزی كه متروك شده بود و عمل نمی ‌شد الآن عمل می ‌شود، چه معجزه ‌ای وجود مبارك حضرت دارد که از هر شق القمری بالاتر است، واقعاً آدم متحیر می ‌ماند؛ البته با عنایت الهی است، دست بی¬ دستی خداست، دست وجود مبارك حضرت است «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُم»؛[1] عقل مردم بالا می‌ آید. الآن اگر حضرت ظهور بكند كه هفت میلیارد بشر روی زمین زندگی می ‌كنند؛ اداره هفت میلیارد آدم با فرهنگ و عاقل سخت نیست، مخصوصاً 313 شاگرد هم مثل امام داشته باشد، با كشتن كه حضرت جهان را اصلاح نمی‌ كند! اداره كردن مردم عاقل سخت نیست، عاقل كردن مردم معجزه می‌ خواهد! اگر وجود مبارك حضرت ظهور كرد و با آن معجزه عقل مردم را كامل بكند، این هنر است. 🔹 الآن همه ما كه در ایران زندگی می ‌كنیم همه ما اهل نماز شب باشیم، وارسته باشیم، عادل باشیم در حد شیخ انصاری باشیم، این كافی نیست كه حالا پس ¬فردا حضرت ظهور بكند، برای اینكه ما یك صدمیم، یك صدم ـ یعنی یك صدم ـ جهان هفت میلیارد بشر دارد، ما هفتاد میلیونیم، یك صدمیم حالا یك صدم شده اصلاح، مگر با یك صدم گل، بهار می ‌شود؟! بنابراین حضرت كه ظهور كرد كل جهان می‌ شود عاقل، مگر شذوذی. این بیاناتی كه در كلمات ائمه(علیهم السلام) هست با آن احكام فقهی این كافی است آدم را مدینه فاضله بكند، آن وقت در مدینه فاضله، پیدا شدن افرادی مثل اویس قرن هم سخت نیست، چون هم غذای حلال هست، هم فضا فضای طیب و طاهر است. 🔹 در این زیارت وارث و امثال وارث می ‌گویند سرزمینی كه شهدا آرمیده ‌اند سرزمین طیب و طاهر است: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ»،[2] این صغرای قیاس، كبرای قیاس هم در قرآن كریم هست كه ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾.[3] اگر سرزمینی طیب و طاهر شد پیدایش اویس قرن سخت نیست ـ آن غذاهای حلال، آن نفس های حلال ـ «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ وَ فُزْتُمْ فَوْزا عَظِیما فَیَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُم». اگر سرزمینی طیب شد صغرا می ‌شود برای كبرایی كه در قرآن كریم فرمود: ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیبُ یخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ﴾؛ نباتش هم این است. انسان های طیب و طاهر نبات خوب این سرزمین ‌اند، چون در آیه دیگر فرمود: ﴿وَ اللّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ اْلأَرْضِ نَباتاً﴾؛[4] ما هم نباتاتی هستیم كه از سرزمین طیب و طاهر ذات اقدس الهی ما را درآورد. [1] . الکافی(ط – الاسلامیه)، ج 1، ص 25. [2] . بحار الانوار، ج 98، ص 200؛ مصباح المتهجّد، ص 722، (زیارت امام حسین(ع)). [3] . سورهٴ اعراف، آیهٴ 58. [4] . سورهٴ نوح، آیهٴ 17. 📚 درس خارج فقه خیارات جلسه 64 تاریخ: 1388/12/12 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 تبيين هنر اسلامي به عنوان نمونه‌اي از تحول در علوم انساني ✳ يك وقت است هنر، سينما يا فيلم است كه از حس به خيال و از خيال به حس دور باطلي دارد اين هرگز هنر اسلامي نخواهد شد اين يك سرگرمي است اين هنر نازل است يك وقت است نه, يك هنرمند تحصيل‌ كرده يك معقولات عاليه دارد *يك*اين معقولات را هنرمندانه در محدوده متخيّله خود نازل مي‌كند *دو*متخيّله هيچ ارتباطي به قوّه خيال ندارد در حوزه متخيّله اين را كارگرداني مي‌كند وقتي در حوزه متخيّله كارگرداني شد خروجي‌اش را به عالَم خيال مي‌دهد عالم خيال گردگيري مي‌كند صاف مي‌كند شفاف مي‌كند به حس مي‌دهد اين مي‌شود هنر اسلامي كه حقيقتي را انسان نازل مي‌كند و اين مي‌شود متنزِّل يك وقت است كه حرف, حرف نازل است 🔹 نظير آنچه شما در ديوان منوچهري دامغاني و امثال ذلك مي‌بينيد اين يك هنر است ادبيات است كمتر كسي مثل ايشان بتواند بهاريه بياورد شما ببينيد چندين درخت را چندين ميوه را چندين برگ را چندين طعم را چندين خواننده را و بلبل‌ها را رديف مي‌كند در يك شعر انسان متحيّر مي‌شود اما همه‌اش از باغ گرفته شده اين شعرِ نازل است. 🔹 اما وقتي به سراغ غزل حافظ مي‌رويد مي‌بينيد اين متنزّل است از جاي ديگر آمده اين مي‌گويد «دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند» از ديشبش خبر مي‌دهد از فرشته خبر مي‌دهد از درِ ميخانه خبر مي‌دهد آن ميخانه‌اي كه در بهشت فرمود: ﴿أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ﴾از آنجا خبر مي‌دهد هنرمندانه آن معقول را به متخيّله مي‌آورد بازسازي مي‌كند از متخيّله به خيال مي‌دهد از خيال به حس مي‌دهد مي‌شود «دوش ديدم كه ملائكه درِ ميخانه زدند» اين مي‌شود هنرِ متنزّل ... 🔹 اگر سينما بخواهد اسلامي بشود فيلم بخواهد اسلامي بشود بخواهد عقلي بشود سازنده بشود كه شدني است اول بايد آن معارف را يك هنرمند بداند كه چيست, انسان از كجا آمده به كجا مي‌رود چه بايد بكند و اگر متخيّله قوي ندارد وارد اين كار نشود و اگر خيال سازنده ندارد وارد اين حوزه نشود و اگر متخيّله قوي دارد و خيال قوي دارد لكن حسّ بازيگري خوبي ندارد وارد نشود اين سه حس بايد خيلي فعال و شاداب باشد متخيّله همان است كه تركيب مي‌كند تجزيه مي‌كند چون ما قوّه‌اي داريم به نام خيال كه صورت‌ها را درك مي‌كند قوّه‌اي داريم به نام واهمه كه معنا را درك مي‌كند قوّه‌اي داريم به نام متخيّله كه در هسته مركزي اينها قرار دارد صورت را از خيال مي‌گيرد معنا را از واهمه مي‌گيرد اينها را به هم دوخت و دوز مي‌كند انسان ده‌ سر درست مي‌كند انسان بي‌سر درست مي‌كند اينها كار متخيّله است نه كار قوّه خيال اين كاريكاتورها براي قوّه متخيّله است نه قوّه خيال بعد خروجي‌اش را مي‌دهد به خيال بعد مي‌دهد به عالَم حس. 📢 جلسه تفسیر سوره روم جلسه14 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (62) 🔅🔅🔅🔅 📌 بهترین راه شناخت ولایت علوی(6) ▪ امنيّت ملّي از عناصر محوري اهداف حكومت اسلامي است، لذا غارت دوران جاهلي به امنيّت و نيز استئثار بدَوي به تمدّن ايثار تبديل شد. حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) هدف مبارزه عليه طغيان جاهلي را استقرار امنيّت مناطق مسكوني و احساس ايمني مردم مظلوم دانست و در اين باره چنين فرمود: «اللّهم انّك تَعلمُ أنه لم يكن الّذي كان منّا، منافسةً في سلطانٍ و لا التماسَ شي ءٍ من فُضُولِ الحُطام و لكن لِنَرِد المعالم من دينك و نُظْهِرَ الاصلاحَ في بلادك فيأمنَ المظلومون من عبادك و تُقامَ المُعَطّلة من حدودك...».[ نهج البلاغة خطبه ي 131، بند 3 ـ 2.] 🔹 خدايا تو ميداني هيچ يك از قيام و اقدام مبارزاتي ما براي علاقه به كشورگشايي و سلطه بر مردم نبود و نيز براي جلب متاع پست و از بين رفتني دنيا نبوده است، بلكه براي برگرداندن سنّت ها و نشانه هاي فراموش شده‌ي ديني از يك سو و اصلاح در سرزمين زندگي مردم از سوي ديگر بود تا مظلومان احساس امنيّت نمايند و حدود تعطيل شده ي الاهي اقامه شود. 🔹 اكنون كه گوشه اي از هويّت غيرقابل اكتناه علوي در اصول پنجگانه مذهب و در برخي از اركان مهم اداره‌ي جامعه‌ي متمدّن كه تمدّن او عين تديّن اوست، روشن شد، به خوبي مي توان آن حديث معروف نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم) را با قبول كامل تلقّي كرد؛ «علىّ مع الحق و الحقّ مع على، يدور حيثما دار»[ بحار الانوار، ج 10، ص 451.] ؛ 🔹يعني سيرت علوي در مدار حق دور مي زند و هرگز از اين دائره بيرون نخواهد بود، چون حقيقتْ مشهود علي (عليه السلام) بوده است. لذا وي در شناخت حق هيچ ترديدي نداشت. چه اين كه فرمود: «ما شَككتُ فِي الحقِّ مُذ أُرِيتُهُ»[ نهج البلاغة، خطبه ي 4، بند 5.] 🔹 از آن لحظه كه حق به من ارائه شد، هرگز در آن شك ننمودم. هرگاه ديگران خواستند بفهمند حق در چيست و با كيست، لازم است سنّت علوي و شخصيّت ملكوتي حضرت علي (عليه السلام) را به خوبي بشناسند، در اين حال حق مداري علي (عليه السلام) در مقام ثبوت و علي محوري حق در مقام اثبات معلوم خواهد شد. ادامه دارد.... 🔅🔅🔅 پیام غدیر را با انتشار سخنان حکمت آمیز غدیریان به تشنگان چشمه زلال حقیقت برسانیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 درس اخلاق هفتگی حضرت آیت الله جوادی آملی ▪️ برای اینکه از محبت به مودت اهل بیت علیهم السلام برسیم به ما دستوراتی داده اند از جمله اینکه فرمودند تا آنجا که میتوانید عالم بشوید، اما علم خود نردبانی است که باید از آن بالا رفت و به عقل رسید. 🔸 عاقل را حضرت معرفی کرد و فرمود عاقل کسی است که «مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ» در نتیجه علم وسیله است و نه هدف. علم وسیله رسیدن به عقل است و غیر عالم کسی قدرت عاقل شدن ندارد، عقل مجموع علم و عمل است و رسیدن به این مرحله وظیفه ماست که به لطف الهی و به برکت مجاهدت امام و خونهای پاک شهدا زمینه بیش از هر زمان دیگر برای ما فراهم است. @rahighemakhtoom
📌 خطبه فدکیه 🔹 خطبه فدکیه را سال‌ ها عرض می‌ کنیم که آن چند جمله خطبه درسی است؛ این‌ گونه نیست که حالا یک حمد و ثنایی باشد و حل بشود. یک وقتی عرض کردیم که مرحوم کلینی جلال و شکوهی را که برای مهم ‌ترین خطبه حضرت امیر(سلام الله علیه) قائل است، همان جلال و شکوه بر خطبه صدیقه کبری(سلام الله علیها) قابل تطبیق هست. خطبه فدکیه درسی است! این بحث‌هایی که ما داریم با بنای عقلا و فهم عرف و ظاهر حل می‌ شود؛ اما آن‌جا یک جان کَندن عقلی می ‌خواهد، با بنای عقلا و فهم عرف و ظاهر کلمه این و اطلاق و تقیید و اینها نیست. آن «لا مِنْ شَئ»ایی[1] که صدیقه کبری دارد یک مطلبی دیگر است. 🔹 حالا چطور بود که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) در هنگام دفن ـ حالا قبر مطهّر ایشان کجاست که روشن نیست ـ در کنار قبر، این خطبه 202 نهج البلاغه این است، وقتی وجود مبارک حضرت صدیقه کبری(سلام الله علیها) را دفن کرد «رُوِی عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ(عَلَیها السَّلام) كَالْمُنَاجِی بِهِ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى الله عَلَیه وَ آلِهِ»؛ مناجات ‌گونه با پیغمبر سخن گفت، با صدای بلند نه! چون شاید کسی بشنود، «كَالْمُنَاجِی»؛ با او در حال نجوا این حرف را می‌ زد. «السَّلَامُ عَلَیكَ یا رَسُولَ اللَّهِ» تا اینکه ـ حالا چون وقت گذشته ـ به این جمله برسیم، تعبیری که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) ـ حالا البته این خطبه را یک وقتی دوباره باید بخوانیم ـ دارد که «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ»؛ این امانتی بود که ما برگرداندیم و به شما برگشت، این رهینه‌ ای بود که گرفته شد. آیا این «ودیعه»، یعنی آنکه شما در شب لیلة الزفاف به ما دادید، آن ودیعه است یا ودیعه قبر است؟ اصولاً در روایات ما چه در نهج البلاغه[2] و چه در صحیفه،[3] از ابدان ما به عنوان «رَهَائِنِ الْقُبُور» یاد می ‌شود. حضرت فرمود این بدن که در گرو قبر است. ابدان ما «رَهَائِنِ الْقُبُور» است، این در یک روایت و دو روایت نیست؛ در نهج البلاغه هست، در صحیفه هست، می ‌گویند اینها «رَهَائِنِ الْقُبُور» هستند، قبر گروگان خودش را می ‌گیرد و ما هم تحویل می ‌دهیم. اصلاً بدن «رهین القبر» است؛ اینکه حضرت فرمود «أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ»؛ یعنی این رهن قبر بود و تحویل آن دادیم. اختصاصی به حضرت زهرا(سلام الله علیها) ندارد. اصولاً «الإنسان رهین القبر» است. حضرت به مردم فرمود: «رَهَائِنِ الْقُبُور»؛ به هر حال گرو قبر هستیم و باید تحویل بدهیم. بعد از اینکه فرمود: «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ»، این مناجات‌ گونه ‌اش به این صورت است، عرض کرد: حزن من «فَسَرْمَدٌ» است و لیل من «فَمُسَهَّدٌ» است؛ بعد مناجات ‌گونه به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض می ‌کند: «سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَی هَضْمِهَا»؛ این گزارش را زهرا(سلام الله علیها) به شما می ‌دهد که اینها اجماع کردند که حضرت را حذف کنند و هضم کنند، این یعنی چه؟! یک نفر دو نفر نبود! جامعه آن روز هم چشمش به سقیفه بود. آنها اتّفاق کردند که زهرا را منزوی کنند، معلوم می ‌شود آدم کوچکی نبود. برای حذف یک نفرِ عادی چه زن چه مرد، دیگر حالا امت اجماع بکنند یعنی چه؟! معلوم می‌ شود آدم عادی نبود! سخنرانی او، استدلال او، احتجاج او، مقام او، همه را وادار کرده که به تبعیت سقیفه، وجود مبارک را هضم کنند، حذف کنند و این کار را کردند. یک وقت است که سخن از فدک است که باغی را می‌خواهند بگیرند یک امر شخصی است یا مثلاً چهار نفر علیه آن حضرت قیام می ‌کنند؛ اما حالا امت قیام بکند که یک بانویی را هضم بکنند! این روی عظمت آن حضرت است. از چه چیز آن حضرت می‌ترسیدند؟ آن خطبه، واقع خطبه شورانگیز بود؛ اگر چندتا از آن خطبه می‌ خواند دیگر سقیفه به همان غدیر بر می‌گشت. فرمود: «بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ» در حالی که «هَذَا وَ لَمْ یطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ».[4] امیدواریم که به برکت آن حضرت این نظام محفوظ باشد. [1]. دلائل الإمامة(ط ـ الحديثة)، ص111؛ ««أَبْتَدِئُ بِالْحَمْد .... ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ لَا مِنْ شَيْ‏ء»». [2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، نامه45. [3]. الصحيفة السجادية، دعای سوم. [4]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه202. 📚 درس خارج فقه نکاح جلسه 189 تاریخ: 1395/11/20 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 بسیار زیبا و تاثیرگذار و کوتاه 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (63) 🔅🔅🔅🔅 📌 جام جهان نمای انسان ▪ بايد عنايت شود كه اگر دانش شهودي كه اصل همه‌ي دانش هاست، حاصل نشد، حدّاقل در علم حصولي كوشا و دقيق باشيم و چون ثمره‌ي تمام علوم تأمين زندگي سعادتمندانه‌ي جامعه‌ي انساني است، مهم ترين اصل در اين راستا معرفت انسان است. با بررسي نيروهاي دروني معلوم مي شود كه گرچه قدرت بدني انسان از حيوانات درنده كمتر است، ليكن جاذبه‌ي شهوت و دافعه‌ي غضب وي از هر حيواني كامل تر و جامع تر است؛ يعني هيچ حيواني در اشتهاي غرائز همتاي انسان در جذب مُشتَها نيست و هيچ حيواني در تهاجم و تكالب و افتراس همسان انسان در رفع منافر و ناگوار نخواهد بود، چون همه‌ي جهاز آفرينش، مصنوع خداست و عين رحمت و بركت است، لذا بايد وجود چنين غضب سرشار و چنان شهوت سرريز و وافر را نعمت ويژه‌ي خداوند دانست. 🔹 تأمل در راز اين وفور و فراوانی در این سرشاري و سرريزي به اين جا مي انجامد كه حتماً در حقيقت انسان گوهر ثميني نهفته است كه به منظور مهر ورزيدن به او چنان شهوت و براي قهر ورزيدن نسبت به مهاجمان او چنين غضب فراواني به وي يعني انسان عطا شده است. زيرا خداي حكيم نيروي جاذبه را به اندازه‌ي ارزش مجذوب مي آفريند و نيروي دافعه را به مقدور قيمت شي ء مورد حمايت و دفاع، خلق مي كند. 🔹 جام جهان نماي انسان همان روح منسوب به خداست؛ (ونفخت فيه من روحي)[ سوره ي حجر، آيه ي 29.] كه گرايش به كمال او زمينه‌ي عشق به عبادت خدا را فراهم مي سازد و گريز از نقص و نَهْب و غارت او، مايه‌ي جهاد اصغر و اوسط و اكبر را مهيّا مي سازد كه از اين دو بال جذبِ صادق و دفاعِ حق، به تولّي و تبرّي تعبير مي شود. 🔹 هويّت انسان را همان اضافه‌ي اشراقي او به خداوند تشكيل مي دهد كه در قرآن كريم از آن با اضافه‌ي روح به ياي متكلم ياد شد و چنين آمد: «مِنْ رُوحي»، و تنها جمال و جلال بشر مرهون صيانت همين پيوند تشريفي است و هيچ نيازي به آرايش و پيرايش مادي نيست. چه اين كه زيبايي كعبه و قداست آن در همان اضافه و ارتباط به خداوند نهفته است و آن خانه‌ي زيباي الاهي را به پرنيان و پرند نيازي نيست: كعبه را جامه كردن از هوس است ياي، بَيْتي، جمال كعبه بس است [ديوان حكيم سنايي] 🔹 آن كه تهي از جمال دلپذير معرفت و معدلت است، خود را محتاج به آراستن تن مي بيند و آن كه مزيّن به دِرايت و رؤيت حق است، نه تنها خويش را نيازمند به تزيين نمي يابد، بلكه هرگونه زيور عاريتي را حجاب جمال خود مي داند. چه اين كه برخي از بزرگان اهل معرفت فرموده اند: سَرِي هست كه به كلاه زرين آراسته شود، و سري هست كه به كلاه زرين و تاج مرصعْ جمال جعد او پوشيده شود، زيرا كه جعدِ خوبانْ جذّابِ عشقْ است، او تختگاه دل هاست، تاجِ زرّين جمادْ پوشنده‌ي آن معشوقِ فؤاد است.[ فيه ما فيه، مولوي، ص 126] 🔹 حضرت علي (عليه السلام) درباره‌ي مردان الاهي كه از طبيعت تجافي نموده، به فراطبيعت دل سپرده اند، چنين فرمود: صَحِبوا الدّنيا بأبدانٍ ارواحها مُعلّقة بالمحلّي الأعلي[نهج البلاغة، حكمت 147.] 🔹 رهبران الاهي كه براي اِثاره‌ي دفائن عقول آمده اند، مانند وسيله‌ي تصفيه‌ي چنين آب تيره اند، هر گاه غبار غفلت و تيرگي گناه، كوثر فطرت را تاريك نمود، توبه و اِنابه و اطاعت از هدايت اولياي الاهي به چونان وسيله‌ي صاف كردن است كه بايد از آن بهره مند شد و از فيض او محروم نگشت. ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
▪نگاشت10:تفسیر آیات 8 تا11 وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» «8» ولى آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز پنداشت. «9» و پاداش نيك (روز جزا) را تكذيب نمود. «10» پس او را به پيمودن دشوارترين راه خواهيم انداخت. «11» و چون هلاك شد، دارايى‌اش براى او كارساز نخواهد بود. 🔅🔅🔅 ✳ از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «فسنیسّره للعسرى»، روایت شده که فرمود: [هرکه بخل ورزد و خود را از خدا بى نیاز بیند و نیکوترین پاداش الهى را تکذیب کند]، درباره انجام دادن هیچ شرّى تصمیم نمى گیرد; جز آن که خداوند آن را براى او آسان مى سازد». کافى، ج ۴، ص ۴۷، ح ۵; تفسیر برهان، ج ۴، ص ۴۷۱- ، ح ۵. ✅ ۱ - خداوند، بخیلان و زراندوزانى را که تکذیب گر پاداش هاى الهى اند، به آینده اى سخت دچار و راه گرفتارى به آن را برایشان هموار مى سازد. (فسنیسّره للعسرى) 🔹 تعبیر «آسان ساختن» در این آیه، لزوماً تعبیرى استهزاآمیز نیست; زیرا مى توان گفت: مراد مهیّا ساختن زمینه درافتادن به فرجام سخت است. ✅ ۲ - دور شدن از آیین اسلام، جز سختى و مشقّت، دستاوردى نخواهد داشت. (فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى) 🔹 بنابر یک احتمال، مراد از «یسرى» در آیات پیشین، شریعت اسلام است. در آن صورت، مصداق «عسرى» نقطه مقابل آن; یعنى، دور شدن از اسلام خواهد بود. ✅ ۳ - گرفتارى به فرجام سخت، پیامد کردار ناروا است. (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى) ✅ ۴ - فرجام نیک و بد، در اختیار خداوند است و زمینه هر دو را او فراهم مى سازد. (فسنیسّره للیسرى ... للعسرى) ✅ ۵ - فرجام هر کسى، وابسته به کردار او است. (فأمّا من أعطى ... فسنیسّره للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى) ✅ ۶ - بخل ورزى و احساس بى نیازى از پاداش هاى الهى و تکذیب آن، مایه محرومیت از امدادهاى خداوند در دنیا و گرفتارى به فرجامى سخت در آخرت است. (و أمّا من بخل و استغنى . و کذّب بالحسنى . فسنیسّره للعسرى) ✅ ۷ - بى تقوایى و ترک انفاق، سوق دهنده انسان به سوى فرجامى سخت (فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من ... فسنیسّره للعسرى) ۸ - خداوند، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش، سوگند یاد کرده است. (و الّیل ... إنّ سعیکم لشتّى . فأمّا من أعطى ... للیسرى . و أمّا من بخل ... فسنیسّره للعسرى) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت11:تفسیر آیات 8 تا11 وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‌ «8» وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‌ «9» فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌ «10» وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى «11» «8» ولى آنكه بخل ورزيد و خود را بى‌نياز پنداشت. «9» و پاداش نيك (روز جزا) را تكذيب نمود. «10» پس او را به پيمودن دشوارترين راه خواهيم انداخت. «11» و چون هلاك شد، دارايى‌اش براى او كارساز نخواهد بود. 🔅🔅🔅 🔹 «مَا یُغْنِی عَنْهُ»: چه سودی به حال او دارد؟ سودی به حال او ندارد. واژه (مَا) استفهامیّه و برای انکار، یا حرف نفی است. 🔹 «تَردَّی»: پرت گردید. سقوط کرد. مراد سقوط در قبر یا سرنگون شدن به دوزخ است. هلاک شد و مرد. ✅ ۱ - ثروت بخیلان و زراندوزان، هنگام سقوط و هلاکتشان، کارساز نبوده و خطرى را برطرف نمى سازد. (و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى) 🔹 «أغنى عنه»; یعنى، او را کافى بود و «أغن عنى شَرَّک»; یعنى، شرّ خود را برگردان و بازدار براساس این دو معنا جمله «ما یغنى عنه ماله»; یعنى، ثروتش او را بى نیاز نمى سازد و از او [خطرى را] باز نمى دارد. «تردّى» به معناى در معرض هلاکت قرار گرفتن است و فعل «تردّى»; یعنى، سقوط کرد. ✅ ۲ - بخلورزى، و زراندوزى و تکذیب وعده هاى خداوند، زمینه ساز سقوط و هلاکت (و أمّا من بخل ... إذا تردّى) ✅ ۳ - ترک انفاق و تقوا، ساقط کننده انسان و مایه هلاکت اخروى او است. (فأمّا من أعطى و اتّقى ... و أمّا من ... إذا تردّى) ✅ ۴ - سقوط و هلاکت ثروتمندان بخیل در دنیا و آخرت، گواه بى ثمر بودن ثروت و واهى بودن احساس بى نیازى آنان از پاداش هاى الهى است. (استغنى ... و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و هم همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
کانال قرآنی رحیق در ایتا @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 زیارت امام هادی علیه السلام آیت الله جوادی آملی @rahighemakhtoom
📌 وظیفه خطیر امام هادی علیه السلام 🔹 چون نیمه ماه پربرکت ذی حجّة متعلق به حضرت هادی امام دهم(سلام الله علیه) است، این بیان نورانی را از آن حضرت نقل کنیم، فرمود: «الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛[1] فرمود: دنیا یک بازاری است یک عده سود می ‌برند, یک عده زیان می ‌کنند. یک عده عمر می‌ دهند در برابر چیزی را می‌ گیرند که با عمرشان با هم آمیخته است. وقتی ذات اقدس الهی اعلام کرد من بیشتر می ‌خرم،[2] با من معامله کنید، سرّش این است که عوض و معوّض هر دو را خدا به انسان برمی ‌گرداند. اگر کسی با دیگری یعنی با شیطان معامله کرد، عوض و معوض هر دو را او می ‌برد. اگر کسی خدایی ناکرده راه باطل را طی کرد، حیثیت و حیات خود را به شیطان داد، یک؛ آنچه هم که گرفت باید برابر میل شیطنت و شیطان عمل کند، دو؛ یعنی عوض و معوض هر دو را او می‌ برد؛ اما اگر با ذات اقدس الهی معامله کردیم, این طور نیست که جان ما را بگیرد, چیزی به ما بدهد، اینکه فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾،[3] به این معنا نیست که جان ما را می ‌گیرد و بهشت به ما می‌دهد; بهشت را به ما داد ما چه کنیم بی‌جان!؟ جان با بهشت را، یعنی عوض و معوَّض هر دو را به ما می‌ دهد. بیان نورانی امام دهم ما حضرت هادی(سلام الله علیه) این است: «الدُّنْیا سُوقٌ»؛ دنیا بازار است، «رَبِحَ فِیهَا قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛ یک عده در این تجارت سود بردند تا آخرین لحظه حیثیت آنها دستشان است, محصول کارشان هم دستشان است و چیزی را از کف ندادند. «وَ خَسِرَ آخَرُونَ»؛ یک عده‌ای هم خسارت دیدند، عوض و معوض هر دو را در اختیار شیطان قرار دادند. 🔹 وجود مبارک حضرت هادی(سلام الله علیه) که این ایام متعلق به آن حضرت است در نیمه این ماه آن حضرت به دنیا آمده، گذشته از آن مشکل سیاسی که رو به ‎رو بود یک بار سنگینی بر دوش امام دهم و امام یازدهم بود. آنها می ‌خواستند مردم، امت اسلامی و جامعه قرآنی را به یک حقیقت تازه ‌ای آشنا کنند و آماده کنند، بگویند امام دوازدهمی هست که کسی او را نمی ‌بیند، یک غیبت کوتاه دارد، یک غیبت طولانی دارد، ممکن است هزارها سال طول بکشد. هاضمه بشر برای ادراک این مطلب آماده نبود. الآن به لطف الهی از بس گفته شد جریان غیبت وجود مبارک حضرت برای ما حل شده است، وگرنه آن اوایل چه کسی می‌ فهمید یک کسی می‌ آید هزارها سال در پرده غیبت است. تمام تلاش و کوشش امام نهم و دهم و یازدهم در این بخش خلاصه می ‌شد تا مردم را آماده کنند که امام دوازدهم می‌ آید و او را نمی ‌بینید و ممکن است قرن ‌ها طول بکشد. این کار بسیار مشکل بود، هاضمه بشری این مطلب را هضم نمی ‌کرد. الآن که قرن ‌ها گذشته است صدها کتاب نوشته ‌اند برای همه ما مسئله وجود مبارک ولی عصر روشن شد. اما آن روز بار سنگینی بر دوش امام هادی و امام عسکری(سلام الله علیهما) بود و این بار را به مقصد رساندند. [1]. تحف العقول، النص، ص483. [2]. الصحیفة السجادیة، دعای چهل وپنجم؛ ««وَ أَنْتَ‏ الَّذِی‏ زِدْتَ‏ فِی السَّوْمِ»». [3]. سوره توبه، آیه111. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1395/06/26 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (64) 📌 چهره متفاوت نعمت ! ▪ هر نعمتي كه نصيب انسان مي شود، هم مي تواند حجاب باشد، هم آئينه. اگر نعمتْ انسانِ متنعّم را به خود مشغول كرد و او را از ياد وليّ نعمت غافل نمود و لذت زودگذر تنعّم مانع تذكّر مُنْعِم شد، در اين حال حجاب خواهد بود، و اگر نعمت، انسانِ متنعّم را در حال بهره وري از آن، متذكّر وليّ نعمت نمود و به يادش آورد كه بايد به شكرانه‌ي اِنعام الاهي از لحاظ عقيده موحّد بود و از جهت عمل، بهره‌ي حلال بود در اين حال آينه خواهد بود نه حجاب. 🔹 جواني و دانشجويي، هر دو از نعمت هاي مهم خداوند است هم مي توانند حجاب چهره‌ي منعم يا به تعبير رسا، حجاب ديده‌ي متنعّم باشند تا خدا را نبيند و هم مي توانند آينه دار جمال مُنعم باشد تا وليّ نعمت خود رادر مرآتِ شباب و علم ببيند. ✳ متنعّمان جهان، به ويژه دانشجويان جوان، چند گروه اند؛ ✅ گروهي محجوب جواني و مستور دانشجويي اند و از شهود و ديدار از منعم غافل و از ياد وليّ نعمت ذاهل اند، چنين گروهي، فقط هنگام رفع حجاب و كنار رفتن پرده‌ي غفلت، به ياد منعم متذكر مي شوند. اين كه هنگام زوال نعمتِ سلامتي و مانند آن، نيايش و تضرّعْ پديد مي آيد، براي آن است كه با برطرف شدن حجاب، آن چه در زير آن يا در پشت آن مستور بود، مشهور مي شود. ✅ گروهي آينه دار جواني و دانشجويي اند تا در اين مرآت، چهره‌ي دلپذير مُنْعم را بنگرند و هماره به ياد و نام او به سر برند و اين نعمت را پاس دارند و در راه رضاي او صرف كنند. اين گروه گرچه غافل نيستند، ولي عاقل اند نه شاهد؛ اينان عكس مُنْعِم را در آينه‌ي نعمت مي نگرند و اهل استدلال و فكرند، نه اهل شهود و ذكر. زيرا از مرآت غير از ارائه‌ي صورت كاري ساخته نيست، لذا نه پشت خود را نشان مي دهد و نه خود مُنعم را، بلكه فقط عكس او را از يك طرف ارائه مي نمايد. ✅ گروهي جواني و دانشجويي را چون شيشه‌ي شفاف در برابر ديدگان خود قرار مي دهند تا پشت شيشه كه پشتوانه‌ي نعمت و پشتيبانِ مُتَنعّم است؛ يعني خود مُنْعِم را مشاهده كنند، نه عكس او را. اين گروه صائدِ سامي، اهل بصر و ذكرند كه برتر از اهل نظر و فكر خواهند بود. 🔹 چنين متنعّم شاهدي كاملاً مي يابد كه خداي سبحان را بي پرده، آينه، شيشه... نمي توان ديد و اگر خدا بخواهد بدون پرده در سلسله‌ي جبال ستبر تجلّي نمايد، متلاشي مي شوند. (فلمّا تَجَلّي ربّه للجَبَل جَعَلَه دكّاً).[ سوره ي اعراف، آيه ي 143.] 🔹 چنين جوانِ خاشع و دانشجوي فاضلي چون به محبوب خود نائل آمد، مي آرمد، زيرا بي تابي و اضطراب و تَجَنُّح به جناح ها و تعلّق به تعيّن ها و تَسَمّي به اسامي گونه گون، در اثر گم كردن مطلوب يا گمشدن در طلب است؛ اگر كسي گوهري را گم كند. با اضطراب بالا و پايين، چپ و راست، جلو و دنبال را مي كاود، ولي با پيدا كردن آن گوهر كم ياب، مي آرمد. 🔹 تنها اضطراب ها در اثر نديدن و نرسيدن به مطلوب ذاتي است، وگرنه طمأنينه به جاي دلهره و آرامش به جاي تشويش مي نشيند. پيام قرآن كريم در اين باره چنين است: (أَلا بذكر الله تَطمئنُ القلوب)؛[ سوره ي رعد، آيه ي 28.] 🔹 فقط به ياد خدا دل ها آرام مي شود. زيرا او محبوب واقعي و مطلوب حقيقي است. البته تمام كمال در معرفت چنين مطلوب است: بُتا، پاي اين ره نداري چه پويي دلا، جاي آن شه نداني چه گويي همه چيز را تا نجويي نيابي جز اين يار را تا نيابي نجويي[ديوان سنايي.] ادامه دارد.... @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 بررسی مفهوم برکت ✅ مصادیق اشیا و امور بابرکت در آیات قرآن 🔹 • در سوره اعراف درباره بنی اسرائیل فرماید: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا»؛ ([[سوره اعراف، 137) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام. 🔹 • خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: «جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا»؛ (سوره فصلت، 10) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن. • خصوصاً زمین بیت المقدس و نواحی آن را مبارک خواند: «إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ»؛ (سوره اسراء، 1) مسجد اقصی که پیرامن آن را مبارک گردانیدیم. 🔹 • خداوند قرآن را مبارک خواند: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ»؛ (سوره ص، 29) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر. • خانه کعبه را مبارک خواند: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا» (سوره آل عمران، 96) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در مکه است فرخنده و بابرکت. 🔹 • آب باران را مبارک خواند: «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَكًا». (سوره ق، 9) 🔹 • درخت زیتون را مبارک گفت: «شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ». (سوره نور، 35) 🔹 • بقعه که حضرت موسی علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: «شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ». (سوره قصص، 30) 🔹 • تحیت و سلام را مبارک خواند: «فَسَلِّمُوا عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً»؛ پس سلام كنيد بر خودهاتان سلام كردنى از نزد خدا بابركت پاكيزه‌. (سوره نور، 61) 🔹 • شب قدر را مبارک خواند: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ». (سوره دخان، 3) 🔹 • در میان پیغمبران سلف حضرت مسیح را مبارک خواند: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ». (سوره مریم، 31) که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و آخرت هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیرکثیر بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در قرآن کریم نسبت تبارک بخود داد. «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِين» (سوره مؤمنون، 14) «تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ» (سوره ملک، 1) و... 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌 شرط ترقی درجات بهشتی 🔹 در روایات هست كه روز قیامت «یقَالُ لَهُ (لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ) اقْرَأْ وَ ارْقَه»؛[1] به قاری قرآن و صاحب قرآن گفته می ‌شود بخوان و بالا برو. انسان ممكن است در دنیا یك قرآن را ختم کند، چون خواندن و قرائت ظاهری قرآن دشوار نیست، ممكن است کسی این شش هزار و اندی آیه را یكی پس از دیگری بخواند و تمام كند، اما در قیامت این‌چنین نیست، بعضی ها چهار آیه می‌ خوانند و خسته می ‌شوند، بعضی ها پنج آیه را می‌ خوانند و خسته می‌ شوند، بعضی ها پنجاه آیه را می‌ خوانند و خسته می‌ شوند، این طور نیست كه مانند دنیا هر چه كه بخواهد بتواند بخواند، بلکه همان گونه كه به هر آیه‌ای عمل كرده است، می‌ تواند بخواند و بالا برود و هر آیه ‌ای كه عمل نكرده یا متوجّه نشده است، نمی‌ تواند بخواند. این طور نیست كه «یقَالُ لَهُ (لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ) اقْرَأْ وَ ارْقَه» مثل دنیا باشد كه پشت سر هم بتواند یك قرآن را ختم بدهد، وگرنه هر كس به درجات فراوانی می‌رسد. بنابراین بعضی ها سه یا چهار آیه را می ‌توانند بخوانند، برای اینكه به این سه ـ چهار آیه عمل كرده ‌اند، همین سه ـ چهار آیه را فهمیده اند، بعضی ها آیات بیشتری را فهمیدند و به آیات بیشتری عمل كردند و به همین ترتیب. 🔹 خود [خواندن ظاهری قرآن] هم انگیزه‌ای است، برای اینكه ـ ان‌شاءالله ـ معنای آیه را بفهمند یك، عمل بكنند دو، بالا بروند سه. اگر صرف قرائت قرآن بود به آنها می‌گویند كه شما چون در دنیا ده تا قرآن یا صد تا قرآن یا كم‌تر و بیش‌تر قرآن ختم كردی یا قرآن حفظ كردی ثمرهٴ آن حفظ قرآنتان این است، اما این‌جا هر چه بخوانی بالا بروی نیست. بله، ده سال قرآن خواندی و كل قرآن را حفظ كردی ثواب حفظ قرآن همین است که به او می‌دهند؛ اما بگویند بخوان و بالا برو این هر چه كه بلد است می‌خواند، بلد است یعنی معنایش را بلد است، تدبّر كرده، عمقش را رسیده یك، باور كرده دو، خُلقی است متخلّق شده سه، فقهی و حقوقی است عمل كرده چهار، همان پنج ـ شش تا آیه را می‌خواند یا پنجاه ـ شصت تا آیه را می‌خواند یا دویست ـ سیصد تا آیه را می‌خواند، برابر فهم او و ایمان او و تخلّق او و عمل او. هر اندازه كه عمل كرده است قدرت خواندن دارد، نه هر اندازه كه در دنیا خواند! 🔹 به ما نگفتند «من فعل الحَسَنة»، بلکه گفتند ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَة ... ﴾، در قیامت اگر كسی نقد آورد و چیزی در دست او بود مهم است، نه اینکه در دنیا هر چه كرد. خیلی از چیزها است كه انسان در دنیا كارش را انجام می ‌دهد و پاداشش را هم نقد می ‌گیرد، اما بعضی از كارها است كه فقط پاداشش در قیامت هست، فرمود ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَة فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾؛[2] یعنی اگر كسی نقداً چیزی در دست او باشد و وارد صحنهٴ قیامت شود، آن‌گاه برایش ده برابر پاداش است و اگر كسی توانست آن‌جا چند آیه بیشتر بخواند، آن‌گاه معلوم می شود که «یقَالُ لَهُ (لِصَاحِبِ الْقُرْآنِ) اقْرَأْ وَ ارْقَه» یعنی چه. [1] . كافی(ط ـ الاسلامیه)، ج‏2، ص، 603 . [2] . سورهٴ انعام، آیهٴ 160. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه نحل جلسه 109 تاریخ: 1386/03/13 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت12:تفسیر آیات12 تا21 إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ✅ هدايت كردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» ولى پذيرش آن از سوى مردم حتمى نيست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‌ عَلَى الْهُدى‌» ✅ «تَلَظَّى»، شعله آتش بدون دود است كه سوزندگى زيادترى دارد. ✅ خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. «لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى» در كلمه «صلى» ملازمت و همراهى نهفته است. شايد «ناراً تَلَظَّى» كه نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و ساير مجرمان به انواع ديگرى از آتش گرفتار شوند. ✅ آيه‌ «وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌» را دو گونه مى‌توان معنا كرد: يكى آنكه انسان با رسيدن به اهدافش از خدا راضى مى‌شود، ديگر آنكه خداوند از او راضى مى‌شود. البتّه در قرآن، هر دو مورد يعنى رضاى خداوند از انسان و رضاى انسان از خداوند، در كنار هم آمده است: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ»، «ارْجِعِي إِلى‌ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً» ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
▪نگاشت13:تفسیر آیات12 و13 إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌ «12» وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‌ «13» فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى «14» لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى «15» الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «16» وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى «17» الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى «18» وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى‌ «19» إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» «12» همانا هدايت (مردم) بر عهده ماست. «13» و بى شك آخرت و دنيا از آنِ ماست. «14» پس شما را از آتشى كه زبانه مى‌كشد بيم دادم. «15» (آتشى كه) جز بدبخت‌ترين افراد در آن در نيايد. «16» همان كه (حق را) تكذيب كرد و روى بر تافت. «17» ولى با تقواترين مردم از آن آتش دور داشته خواهد شد. «18» همان كه مال خود را مى‌بخشد تا پاك شود. «19» در حالى كه براى احدى (از كسانى كه به آنان مال مى‌بخشد،) نعمت و منتى كه بايد جزا داده شود، نزد او نيست. «20» جز رضاى پروردگار بلند مرتبه‌اش، نمى‌طلبد. «21» و به زودى خشنود شود. 🔅🔅🔅 ▪ نکته نگاشت تفسیری: ✅ ۱ - خداوند، آگاه ساختن انسان ها را با خوبى و بدى و رساندن خوبان و بدکاران را به فرجام شایسته آنان، بر خود لازم شمرده است. (إنّ علینا للهدى) 🔹 مراد از هدایت ممکن است اعم از هدایت فطرى و تشریعى و نیز رساندن به مقصد باشد. ✅ ۲ - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخیل، وعده تخلّف ناپذیر خداوند و نمونه اى از هدایت گرى او است. (فسنیسّره للیسرى ... فسنیسّره للعسرى ... إنّ علینا للهدى) ✅ ۳ - خداوند، با آگاه ساختن ثروتمندان بخیل از آینده دشوارشان، بر آنان اتمام حجت کرده است. (إنّ علینا للهدى) 🔹 نشان دادن راه، وظیفه ما است و پیامد بى اعتنایى بخیلان به هدایت ها، بر عهده خود آنان است. ✅ 4 - جهان آخرت و عالم دنیا، مملوک خداوند و در اختیار او است. (و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✅ 5 - مالکیت خداوند بر دنیا و آخرت، دلیل سلطه کامل او بر فرجام انسان هاى نیک و بد (فسنیسّره للیسرى ... للعسرى ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✅ 6 - بى ثمر بودن ثروت، در نجات از هلاکت و سقوط، برخاسته از سلطه کامل خداوند بر دنیا و آخرت است. (و ما یغنى عنه ماله إذا تردّى ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ✳ 7 - خداوند، بى نیاز از انفاق، تقوا و ایمانِ مردم و مصون از آسیب بخلورزى و تکذیب گرىِ ثروت اندوزان * (فأمّا من أعطى ... و أمّا من بخل ... و إنّ لنا للأخرة و الأُولى) ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom
📌برشی از کتاب (65) 🔅🔅🔅 📌 تذكر كوتاهي پيرامون اَدَب زيارت ▪ براي اين كه روشن شود زيارت مقبول است، توجه به آغاز آن كه اذن دخول حرم مطهّر است، سودمند خواهد بود. اگر هنگام اذن دخول و درخواست اجازه‌ي ورود، قطره‌ي اشكي فرو ريخت، خواه از سنخ هراس از آينده وخيم گناه، خواه از صنف شوق به آينده‌ي محمود اطاعت و خواه برتر از همه‌ي اينها و از سنخ عشق به لقاي الاهي باشد، نشانه‌ي دعوت و علامت اذن ورود به مزار مقدّس است. بايد مراقب بود كه اين حالت در تمام مدت زيارت همچنان از آسيب غفلت و گزند سهو و نسيان مصون بماند. ▪ دانشجويان عزيز، فقط با كسي پيوند اعتقادي برقرار كنيد كه در عين نزاهت از تزمُّن و برائت از تمكّن و قداست از توجّه، در هر زمان و هر مكان و هر جهت حضور دارد. براي تحكيم ارتباط با چنين موجودي، يعني ذات اقدس خداي سبحان، طيران از زمان و زمين و جهت لازم است و چنين پروازي از باز مردارخوار بر نمي آيد. زيرا قلمرو قدرت طائرانِ مُلكي پرواز به سوي چيزي و به سمت و جهت است، و آن چه در اين جا براي زائر كوي قدس لازم است، پرواز از اصل سمت و جهت است؛ يعني بي سمت و سو شدن، و چنين طيراني از عقل و قلب ساخته است. عزيزان، همه‌ي ناقصان، در روز و در جَلْوَت شرمنده اند، ليكن تبهكاران و ناخالصان در شَب و در خَلْوت. سحرگاه كه بندگان سَرَه و عابدان خالص به راز و نياز مي پردازند و پرواز دارند، ناسَرَه ها مي گويند: چون كسي ما را نمي بيند، چرا عبادت كنيم. اين گروه در تاريكي و تنهايي رسوايند، و هر گونه لذت كاذبي كه در ظاهر بهره‌ي آنان شود، چون بيدار گردند، چيزي از آن ها را احساس نمي كنند. گر نُقل و كباب و گر مِي ناب خوري مي دان كه بخواب دَرهمي آب خوري چون برخيزي زخواب باشي تشنه سودت نكند آب كه در خواب خوري ▪ پروردگارا، نظام اسلامي، مقام معظم رهبري، دولت و ملت و مملكت و تماميت ارضي را در پرتو قرآن و عترت حفظ فرما. ارواح مؤمنان، مراجع، امام راحل (رحمه الله) شهداي انقلاب و دفاع مقدس را با انبيا و اوليا (عليهم السلام) محشور فرما. جوانان مخصوصاً دانشجويان، بالاخص زائران رضوي (عليه السلام) را سلامت و سعادت عطا فرما. @rahighemakhtoom
📌 قرآن و زبان محاوره 🔹 فرهنگ محاوره غیر از فرهنگ علم است، همه ی ما می ‌دانیم کسانی كه سوار سفینه شدند و از سطح کره ی زمین بالا رفتند، از هر دو طرف بالا رفتند؛ ما که در روی کره ی زمین هستیم این كرات را بالای سرمان می ‌بینیم، وقتی هم که به آن جا برویم زمین را بالای سرمان می‌ بینیم، این كراتی است « بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ بَعْضُهَا جَوَار بَعْضٍ» این کرات آسمانی در فضا معلق هستند، اگر كسی به كره ی ماه برود زمین را بالای سرخود می ‌بیند و كسی كه در زمین است ماه را بالای سر خود می‌ بیند. همین کسانی كه به فضا رفته اند و برای آن ها مثل روز روشن است كه ماه یا مریخ بالا نیست و این ها در یك فضا معلق‌ اند، وقتی در زمین هستند و می ‌خواهند حرف بزنند كرات آسمانی را بالا خطاب می‌ كنند! فرهنگ محاوره یک چیز است، فرهنگ و ادبیات علم و اصطلاح چیز دیگر. 🔹 بعضی ها خواستند اشكال بگیرند به اینكه اگر زمین به دور شمس حركت می‌ كند و خورشید محور است پس این چه تعبیری است كه قرآن دارد كه شمس طلوع كرد؟[1] مگر شمس طلوع و غروب دارد و حركت می‌ كند؟ این زمین است كه اگر به این سمت آمد نور می ‌گیرد و اگر برگشت تاریك می ‌شود پس طلوع و غروبی در كار نیست. سیدنا الاستاد مرحوم علامه فرمودند: ما در جواب آن ها گفتیم كه فرهنگ محاوره غیر از ادبیات علمی است. همین کسانی كه برایشان مانند دو دو تا چهار تا روشن شد كه خورشید محوری است که زمین به دور آن می‌ گردد، وقتی می خواهند حرف بزنند یا قراری بگذارند و برنامه‌ ریزی بكنند آیا می ‌گویند وقتی كه ما طلوع كردیم! یا وقتی كه آفتاب طلوع كرد؟ چگونه حرف می زنند؟ این هایی كه مسافر به كره ی ماه می برند و می‌‌آورند وقتی می‌ خواهند حرف ‌بزنند چطور حرف می ‌زنند، می ‌گویند ما طلوع كردیم؟ یا می‌ گویند آفتاب طلوع كرده؟ 🔹 زبان محاوره یك طور است و اصطلاحات علمی طور دیگر. اگر در قرآن فرمود: ﴿وَ السَّماءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِیزَانَ﴾[2] معنایش این نیست كه آسمان بالای سرما است؛ بلکه این محاوره است. همان گونه که گفته شد کسانی كه به كره ی ماه می روند وقتی به آن جا رفتند زمین را بالای سرشان می‌بینند. [و حتی در همان حالت هم ممکن است بگویند ما الآن بالای زمین هستیم.] اما با اصطلاح علمی حرف ‌زدن یک مطلب است و ادبیات محاوره را رعایت ‌كردن مطلب دیگر. همانند این كه قرآن با این كه بین زن و مرد فرقی نمی ‌گذارد می‌ فرماید ﴿مِن ذَكَرٍ وَ أُنثَی﴾؛[3] مردم هم همین طورند، جامعه هم همین طور است، فرقی بین زن و مرد نیست، مثلاً هر كسی در امتحان نمره ی بیشتری بیاورد در كنكور موفق می ‌شود امّا وقتی می‌خواهند حرف بزنند می‌ گویند: مردم قیام كردند، مردم در امتحان شركت كردند، نمی ‌گویند مردان و زنان. این ادبیات محاوره است حتّی آن هایی هم كه می‌ گویند زن و مرد در همه ی موارد یكسان‌ هستند این نوع محاوره را دارند. بنابراین محاوره یك ادبیات دارد و اصطلاحات علمی ادبیات خاص خودش را دارد. [1] - ﴿قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبَ﴾؛ سوره(ق)، آیه39. [2] ـ سورهٴ الرحمن، آیهٴ 7. [3] ـ سورهٴ حجرات، آیهٴ 13. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه حجر جلسه 23 @rahighemakhtoom
سروران ارجمند همراهان بزرگوار کانال رحیق با سلام و عرض ادب عید غدیر عید ولایت عیدالله الاکبر را صمیمانه به شما تبریک عرض می کنم. الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین علیهم السلام. با احترام سید 🔅🔅🔅 اگر مباحث کانال را مفید ارزیابی می کنید لطفا آن را به دوستان دیگر معرفی فرمایید. 👇 👇 👇 @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 بسیار زیبا و تاثیرگذار و کوتاه 🍁🍁🍁 ✅ قرآن هم راه است و نیز همراه ✳همواره با قرآن باشیم 👇 👇👇 @rahighemakhtoom