eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
616 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @jebhefarhangi @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📌شیخ الرئیس ابن‌سینا متوفی ۴۲۸ه.ق در رساله معراجیه ص۱۵ گوید: عزیزترین انبیاء و خاتم رسولان صلی‌الله‌علیه‌وآله چنین گفت با مرکز حکمت و فلک حقیقت و خزینه عقل امیرالمؤمنین علیه‌السلام که: "یَا عَلِیُّ؛ إذَا رَأَیْتَ النَّاسَ یَتَقَرَّبُونَ إلَی خَالِقِهِمْ بِأَنْوَاعِ الْبِرِّ، تَقَرَّبْ إلَیْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ حَتَّی تَسْبِقَهُمْ." یعنی: ای علی؛ چون میبینی مردمان زمانه‌ات را که با انواع گوناگون از أعمال صالحه و خیرات و مبرّات و نذورات و از اين قبيل كارها به خالقشان تقرّب ميجویند، تو به أنواع ادراکات معقولیّه و علوم انسانیّه و ارتقای فکری و كسب علوم و معارف و تفكر و تعقل به خدای خود تقرّب بجوی، كه از همۀ آنان سبقت خواهی گرفت. و اینچنین خطاب جز با چون او بزرگی راست نیامدی که او در میان خلق آنچنان بود که معقول در میان محسوس... 📚هزار و یک نکته حضرت علامه حسن‌زاده آملی حفظه الله ___________ @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (101) 🔅🔅🔅 ▪ دانشگاه هم منبع دانش هاي گونه گون است و هم مخزن آن؛ به طوري كه قلمرو صدور دانش بعد از جوشش، اعمّ از داخل و خارج است؛ چه اينكه منطقه اختران آن بعد از پذيرش، اعم از درون و بيرون است. اختران پرفروغ دانشگاهي فراميهني فكر مي كنند، زيرا علم موجودي است سپهري و همانند نجوم آسمان مشرق و مغرب را روشن مي كند و سبب اصلي چنين نگرشِ جامعي، رشته هستي علم از يك سو و تجرّد عالم از سوي ديگر است؛ نه در شناسنامه علم مُهرِ اقليم خاص ثبت شد، و نه در هُويّتنامه عالِمْ خاتَم مرز و بوم مخصوص زده شد. ▪ اكنون كه هم دانش و هم فطرت دانش پژوه و روح ملكوتي انديشمند، همانند شجر طوباي زيتون هسته مركزي باغ عقل و عدل اند كه نه شرقي است و نه غربي، رسالت دانشگاه، هم در خيزش و رويش، هم در پذيرش و پالايش، در جامع نگري و شرح صدر و نيل به معالي امور و رهايي از سفساف آنها است تا جهاني سازي را وقف ديگران نداند و دلمايه الهي خويش را به دست نسيان نسپارد و در صحنه انساني خود را همسان ديگران بداند، به طوري كه هم از گزند افراطِ خودبرتربيني مصون باشد، و هم از آسيب تفريطِ خودكم بيني محفوظ بماند و اعتماد به نفس و خودكفايي را با غرور و غفلت اشتباه نكند و فروتني را به فرومايگي مبدّل ننمايد و از اقسام مغالطه در هويّت شناسي در امان باشد. ▪ رهنمود قرآن حكيم هماره بر رعايت اعتدال در امور است، زيرا خداي سبحان اقتصاد و ميانه روي را صريحاً تدوين و ارائه كرد؛ (...وعَلي الله قَصْدُ السبيل)، هرچند عدّه اي جائرانه كژراهه مي روند؛ (ومنها جائرٌ) [سوره نحل، آيه 9.]، و ليكن مقتصدان و ميانه روهاي هر گروهي و هر كيش و آييني شايسته تقديراند؛ (منهم أُمّةٌ مقتصدة)، چنانكه تندروان در هر مرامي درخور نكوهش؛ (...وكثيرٌ منهم ساء ما يعملون).[ سوره مائده، آيه 66.] ▪ فضاي حاكم بر دانشگاه، بعد از استقرار بر پايه عدل و رهايي از تقدّم بر ولايت اهل بيت وحي(عليهم‌السلام) و نجات از تأخّر و عقب افتادگي از آن، هماهنگ با هدايت و حمايت ويژه آن، هم وراثت از رهبران ديني را در نشر مآثر كتاب آسماني و حكمت حفظ مي نمايد، و هم در گسترش آثار تزكيه نفوس، و هم وظيفه خويش را گشودن در به روي افكار ناب بشري و پذيرش ره توشه انديشه هاي انساني كه آنها نيز چيزي جز افاضه معلّم غيبي نخواهد بود، مي داند تا آنچه خود مي داند، بدون ضِنّت به دانش پژوهان ديگر عطا كند و آنچه خود نمي داند، بدون تعلّل از انديشوران ديگر اخذ نمايد. ▪ و اين تعاطي متقابل، آيين جهاني انديشيدن و منطقه اي زيستن را به همگان منتقل مي كند تا وسعت چشم انداز علمي مستلزم چشم طمع دوختن به ذخائر ديگران نباشد و سِعَه نگرش دانشوري سبب بدچشمي نگردد، زيرا خداي سبحان، نه تنها از خيانت هاي گونه گون چشم به معاني مختلفِ آن آگاه است؛ (يَعْلَم خائنَة الاَْعْيُن)، بلكه از آنچه در نهان خانه دل مي گذرد، باخبر است؛ (وما تُخْفي الصدور)[ سوره غافر، آيه 19.]. به هر تقدير تا جامعه، جام جهان نما نشود و از جام جم ننوشد، جهاني شدن سخت سست بنياد است؛ او زتو داند آنچه در دل توست زانكه او خالق دِل و گِل توست [حديقة الحقيقه و شريعة الطريقه، ص103.] ستد و داد را مباش زبون مرده بهتر كه زنده و مغبون مرد باشي به گاه بيع و شِري از ثُريّا نيوفتي به ثَري[همان، ص307.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» 🔸 وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ 🔸 «16» كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» «قَدَرَ»: تنگ کرد. کم کرد «أَهَانَنِی»: به من اهانت کرده است. خوار و ناچیزم داشته است. ✅ ۱ - آزمایش هاى الهى، گوناگون است. (إذا ما ابتلیه ... و أمّا إذا ما ابتلیه) ✅ ۲ - خداوند با فشارهاى اقتصادى و کاهش درآمدها، انسان را مى آزماید. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 «قَدَر» با «ضَیَّق» (تنگ گرفت)، به یک معنا است.(مصباح) ✅ ۳ - رزق انسان به دست خداوند است و کاهش و افزایش گاه گاه آن، داراى نظام و اهدافى خاص است. (ابتلیه ربّه فأکرمه ... ابتلیه فقدر علیه رزقه) ✅ ۴ - آزمایش انسان با فقر و تنگدستى، در راستاى تربیت او و جلوه ربوبیت خداوند است. (ابتلیه فقدر علیه رزقه) 🔹 ضمیر فاعلى در «إبتلاه»، به «ربّه» در آیه قبل برمى گردد. ✅ ۵ - انسان ها، تنگدستى و کاهش روزى را، اهانتى از جانب خداوند قلمداد کرده، اظهار شکوه مى کنند. (و أما إذا ... فقدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 «اهانة» از ریشه «هَوان» (ذلّت و حقارت) به معناى استهزا و استخفاف است. (مصباح) ✅ ۶ - تهى دستى، حتى براى مؤمنان، زمینه ساز بدگمانى به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه از او است. (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۷ - غفلت از آزمایش بودن فقر، زمینه ساز پیدایش تحلیل هاى نادرست درباره عوامل آن (و أمّا إذا ما ابتلیه ... فیقول ربّى أهنن) ✅ ۸ - تهى دستى، نشانه تحقیر شدن از سوى خداوند نیست. (و أمّا إذا ... قدر علیه رزقه فیقول ربّى أهنن) 🔹 در آیه قبل، پیش از جمله «نعّمه»، خداوند با جمله «أکرمه» بر گفته «ربّى أکرمن» صحّه گذاشته است; ولى در این آیه پیش از «قدر علیه رزقه» نفرمود: «أهانه» و در نتیجه گفته «ربّى أهانن» را مردود شمرده است. این نکته به ضمیمه لحن ملامت بار آیه شریفه - که گوینده «ربّى أهانن» را نکوهش کرده - بیانگر برداشت یاد شده است. ✅ ۹ - لزوم خاموش ماندن از گفتار غلط، درباره رفتار خداوند با انسان ها و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست از فقر (فیقول ربّى أهنن) ✅ ۱۰ - رفاه و فقر، دو کمین گاه خداوند براى مراقبت از رفتار انسان ها است. (إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسن إذا ... نعّمه ... قدر علیه رزقه) ✅ ۱۱ - طبیعت انسان، رفاه دوست و فقرگریز است. (فأمّا الإنسن ... أکرمن ...أهنن) ✅ ۱۲ - آزمایش با نعمت، سخت تر از امتحان با فقر است.* (نعّمه ... فقدر علیه رزقه) تقدیم امتحان با نعمت بر آزمایش با فقر، ممکن است بیانگر اهمیت آن باشد. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
✳️قضای الهی از مسیر اراده و اختیار بشر می‌گذرد شرح کلمه 78 از سخنان گهربار مولا امیرالمومنین در : ▪️در جریان جنگ صفین یک سائلی از حضرت سؤال می‌کند آیا اینکه ما به طرف شام می‌رویم قضا و قدر خداوند است؟ خود سید رضی دارد که پاسخ حضرت به این سوال مفصل و طولانی است، ولی این گوشه‌ای از آن حدیث است. ▪️وجود مبارک حضرت امیر در اینجا فرمود: تو خیال کردی یک قضای لازم و اراده حتم و تخلف‌ناپذیر در جریان است؟ «لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ»؛ خیر! قضای الهی سرجایش محفوظ است، اما اختیار ما هم سرجایش محفوظ است و خدای سبحان در نظام تکوین یک قضایی دارد یک قدری و در نظام تشریع نیز یک قضایی دارد یک قدری، قدر یعنی اندازه. خدا یک قضایی دارد، یک اصلی کلی مثل اینکه هر انسانی می‌میرد: ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾؛ یک قَدَری دارد که اندازه‌گیر است که فلان شخص اگر این شرائط را رعایت کند فلان مقدار عمر دارد و اگر مثلاً بهداشت را رعایت نکند فلان مقدار عمر دارد، این می‌شود قَدَر و آن ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ می‌شود قضا. ▪️حضرت در پاسخ آن فرد می فرماید، قضای الهی از مسیر اراده بشر می‌گذرد، از مسیر اختیار بشر می‌گذرد؛ «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْییراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِیراً وَ كَلَّفَ یسِیراً وَ لَمْ یكَلِّفْ عَسِیراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِیلِ كَثِیراً وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ یطَعْ مُكْرِهاً»؛ هیچ اجباری در کار نیست، آن کسی هم که معصیت کرده اینطور نیست که علیه قدرت خدا کار کرده باشد، خدا او را امتحان کرده و دستش را هم باز گذاشته؛ آن کسی هم که اطاعت کرده این طور نبود که مجبور باشد اطاعت کند. 25 مهر98 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دفاع از قرآن شریف 💢 جانفشانی جناب ابوذر رحمة الله علیه برای حفظ کلام و معنای قرآن (شرح آیه 34 سوره مبارکه توبه) 🔅🔅🔅🔅 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (14) 🔅🔅🔅 📌 تفسير :بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ◽️الرّحمن و الرّحيم: 🔹الرحمن و الرحیم ؛ دو صفت از صفات علياي خداي سبحان است كه از «رحمت» مشتق شده است. رحمان صيغه‌ي مبالغه است وبر «كثرت» دلالت مي كند و رحيم صفت مُشبهه است و «ثبات و بقا» را افاده مي كند. 🔹فرهنگهاي لغت براي «رحمت» معاني فراواني مانند: رقّت، رأفت، لطف، رفق، عطوفت، حبّ، شفقت و دلسوزي ذكر كرده اند؛ در حالي كه اوّلا ً اينها مراحل پيشين رحمت است، نه خود آن؛ زيرا با مشاهده‌ي صحنه هاي رقت آور، ابتدا در قلب انسان رقّت، لطف، عطوفت، دلسوزي، محبّت، شفقت و رأفت و سپس رحمت پديد مي آيد. ثانياً آنچه گفته شد، ويژگي مصداقي از مصاديق رحمت است كه در آدمي حادث مي گردد؛ امّا رحمتي كه به ذات اقدس خداوند اسناد داده مي شود، منزّه از هر گونه انفعال و تأثر است؛ چنانكه اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: خداوند رحيمي است كه به رقّت موصوف نمي شود: «رحيم لا يوصف بالرّقة»[ نهج البلاغه، خطبه 179، بند3.]. بنابراين، معناي جامع رحمت، همان «اعطا و افاضه براي رفع حاجت نيازمندان» است و به اين معنا به خداي سبحان نيز اسناد داده مي شود: «الرحمة من الله إنعام وإفضال».[ مفردات راغب، «رحم».] 🔹دو واژه‌ي رحمان و رحيم كه در مادّه مشترك است، بر اثر تفاوت در هيئت و ساختار لفظي، داراي دو معناي مختلف است: رحمان بر وزن فعلان وبراي مبالغه است و وزن فعلان بر فراواني و سرشار بودن دلالت دارد؛ مانند: «غضبان» كه به معناي «سرشار از خشم» است. پس رحمان مبدأ سرشار از رحمت است و رحمت رحمانيّه‌ي ذات اقدس الهي همان رحمت فراگير و مطلقي است كه همه‌ي ممكنات را فرا گرفته، بر مؤمن و كافر افاضه مي شود. 🔹اين رحمت فراگير همان فيض منبسط و نور فراگير وجود است كه هر موجودي را روشن كرده است: (قل من كان في الضلالة فليمدد له الرّحمن مدّاً)[ سوره‌ي مريم، آيه‌ي 75] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✳️ نگاشت 16 : نکات تفسیری آیات 15تا 20 فأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ «15» و أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ «16» 🔸كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ🔸 «17» وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْكِينِ «18» وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا «19» وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا «20» ◽️«بَلْ»: این واژه دلالت دارد بر انتقال از اقوال بد به اعمال بد. «لا تُکْرِمُونَ»: مخاطب جنس انسان است، این است به صورت جمع ذکر شده است. ✅1- رفاه و فقر، نشان ارجمندى یا سقوط نزد خداوند نیست. (أکرمن ... أهنن ... کلاّ) حرف «کلاّ»، براى بازداشتن مخاطب از اندیشه یا گفتارى است که در جمله هاى قبل مطرح بوده است. ✅2- لزوم پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست، درباره منشأ رفاه مندى و تهى دستى انسان ها (یقول ... یقول ... کلاّ) ✅ 3- محروم ساختن یتیمان از اکرام و احترام و بها ندادن به شخصیت آنان، فرهنگى حاکم بر مردم عصر بعثت (لاتکرمون الیتیم) ✅۴ - خداوند، کسانى را که به شخصیت یتیمان بها ندهند، گرامى نخواهد شمرد. (یقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅ 5- لزوم ارج نهادن و احترام به یتیمان (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅۶ - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است. (کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) آیه شریفه، عنایتى ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه اى که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است. ✅7 - بى اعتنایى رفاه مندان به یتیمان، به دور از انتظار و نکوهیده تر از بى توجهى هاى دیگران است. (فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅8 - راه دستیابى به عزّت و گران قدرى در پیشگاه خداوند، گرامى داشتن یتیمان است; نه برخوردارى از رفاه و ثروت. (و نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅9 - ذلّت و خوارى در پیشگاه خداوند، نتیجه بى احترامى به یتیمان است; نه کاهش ثروت. (ربّى أهنن . کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅10 - بى اعتنایى به یتیمان، نشانه رد شدن در امتحان الهى است. (إذا ما ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) ✅11 - پندار ذلّت براى یتیمان، مایه توهّم معیار بودن ثروت براى عزّت مندى است. (نعّمه فیقول ربّى أکرمن ... کلاّ بل لاتکرمون الیتیم) کلمه کلاّ - به قرینه تقابل «اکرمن» و «لاتکرمون» این نکته را گوشزد مى کند که گوینده «ربّى اکرمن»، اگر یتیمان را محترم و گرامى مى دانست، ثروت را مایه احترام نزد خداوند، قرار نمى داد; زیرا در آن صورت معترف بود که یتیم با وجود محرومیت از ثروت نیز گرامى است; ولى حال که یتیمان را گرامى نمى شمارد، این گمان براى او پدیدار شده است که فقط ثروتمندان نزد خداوند محترم اند. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
📌دعای مضطر ▪️ آیه ٢١٤ سورهٴ [مبارکه] بقرهٴ به این صورت آمده است: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِیبٌ﴾؛[1] یعنی شما فكر كردید كه همین طور مستقیماً و بدون آزمون وارد بهشت می‌ شوید؟ اینها كسانی بودند كه نمازهای پنج ‌گانه را پشت‌ سر بهترین پیش نمازهای جهان می‌ خواندند؛ نمازهای پنج‌ گانه را به پیغمبر اقتدا می‌ كردند، نماز صبح، ظهرین و مغربین، این پنج نماز را در پنج نوبت به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) اقتدا می ‌كردند، آن هم در مسجدالنبی كه بعد از مسجدالحرام از بهترین مساجد است. در چنین فضایی آیه نازل شد كه شما فكر می ‌كنید بدون آزمون جبهه و جنگ اهل بهشتید؟ این‌چنین نیست! ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمَّا یأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ﴾؛ آزمون امّت های دیگر را هنوز پشت سر نگذاشتید! اینها كسانی ‌اند كه ﴿مَسَّتْهُمُ البَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ﴾؛ دشواری ها، سختی ها، گرانی ها، قحطی ها و مشكلات دیگر [اگر] با اینها برخورد می‌كرد ﴿وَ زُلْزِلُوا﴾ متزلزل می شدند و به لرزه می‌ افتادند تا حدّی كه ﴿حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾؛ پیامبرشان می ‌گفت كه پس یاری خدا كجاست؟! مردم هم می‌گفتند پس یاری خدا كجاست؟! ▪️ معلوم می ‌شود كه خود پیامبر هم ـ معاذالله‌ ـ گاهی می ‌تواند مثلاً گلایه داشته باشد یا مثلاً گمان بكند كه این گزارشات درست نبود و مانند آن؛ البته این نارواست! برای اینكه مستحضرید ﴿ حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ﴾ یك جمله است، ﴿وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ﴾ یعنی «حتی یقول الذین آمنوا معه»، پس دو قول است هم پیامبر فرمود و هم مردمی كه با پیامبر بودند، منتها پیامبر كه می ‌فرماید: ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استدعای نصر است که از خدای سبحان درخواست كمك می ‌كنند، [اما] دیگران كه كم‌حوصله ‌اند، وقتی می‌گویند ﴿مَتَی نَصْرُ اللّهِ﴾ این استبطای نصر است؛ [می گویند] دیگر طول كشیده و بطیء شده است. استدعا كمال است، ولی استبطا جسارت است. اگر كسی استدعا و دعا كند كه دعا «مُخُ‏ الْعِبَادَةِ»[2] است، عبادت است اینكه بد نیست! همیشه دعا بكند ﴿وَ انْصُرْنَا عَلَی القَوْمِ الكَافِرِینَ﴾[3] و مانند آن، استدعای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و انبیا دیگر اینها عبادت است؛ امّا استبطا یعنی بطیء شده، كُند شده، دیر شده، نیامده، چرا نیامده؟! این جسارت است. تعیین وقت، تعیین تكلیف و تعیین وظیفه برای كسی كه ﴿بِكُلِّ شَی‏ءٍ عَلِیمٌ﴾[4] است، اینكه با ایمان كامل سازگار نیست. پس وقتی رسول می‌فرماید به عنوان استدعا است و عبادت است و كمال، وقتی افراد كم‌ حوصله می‌ گویند استبطا است، جسارت است، تعیین وقت است و نقص. ▪️ امّا ﴿أَمَّن یجِیبُ المُضْطَرَّ﴾،[5] مضطرب را خدا جواب می ‌دهد؛ اینها می‌دانند كه وقتی مضطرب شدند و مضطر شدند بگویند «یا الله» كه می‌ شود استدعا، لکن آنها چون نمی ‌دانند وقتی مضطرب شدند می‌ گویند پس كجاست؟! خب خیلی فرق است! یك آدمی كه مضطر است می ‌گوید «اللَّهُمَّ انْصُرْنَا» این عبادت است، امّا كسی كه ایمانش كامل نباشد می ‌گوید پس كجاست؟! پس چرا نیامد؟! این پس چرا نیامد استبطا ‌كردن و وقت ‌گذاری ‌كردن، این با ایمان كامل سازگار نیست. 📚 سوره مبارکه یوسف جلسه 73 🔅🔅🔅 📖پی نوشت: [1] . سورهٴ بقره، آيهٴ 214. [2] . الدعوات (للراوندي)، ص17؛ وسائل الشيعه ، ج7، ص27. [3] . سورهٴ بقره، آيهٴ 250. [4] . سورهٴ بقره، آيهٴ 29. [5] . سورهٴ نمل، آيهٴ 62. 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻به کانال قرآنی رحیق بپیوندید @rahighemakhtoom
❇️ حضرت آیت الله العظمی در جلسه درس : 🔹اگر شما بخواهید به اخلاق الهی متصف بشوید، سعی کنید آن چیزی که بوی گدایی و فقر می‌دهد، را رها کنید. 🔹زنده به امید باشید نه به آرزو. آن کسی که مزرعه دارد، کاری کرده، بذرافشانی کرده، آبیاری کرده، او امید و رجا دارد. اما کسی که هیچ کاری نکرده، می‌گویند منیه و تمنّی دارد. فرمود شریف‌ترین بی‌نیازی آن است که انسان خود را از آرزو منزه کند. 🔹برای خندیدن و خنداندن، در روزنامه و رسانه نقص اشخاص را نوشتن و آبروی اشخاص را بردن، نهی از منکر نیست بلکه اشاعه فحشاء است. 🔹هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی‌کند، باید حواستان جمع باشد، اگر کسی خواست به مقصد خوب برسد، باید بداند، مقصد خوب از راه خوب قابل رسیدن است. 1397/08/03 @rahighemakhtoom
📌 دشمن بزرگواری و کرامت ▪️ ما یك دشمن جدی داریم كه شب و روز با او درگیریم و آن ابلیس است كه ما را رها نمی‌كند ـ نه در خواب و نه در بیداری ما ـ ما باید بدانیم میدان جنگ كجاست و او از ما چه می‌خواهد، چون تا زمانی که ما ندانیم میدان جنگ كجاست و از كدام طرف دارد حمله می‌كند كه ما نمی‌توانیم سنگر بگیریم. او از ما چه می‌خواهد و چه چیزی از ما می‌خواهد بگیرد؟ مال می‌خواهد؟ جان می‌خواهد؟ چه كار می‌خواهد بكند؟ دشمن‎ های بیرون معلوم است كه اینها یا معدن نفت می‌ خواهند یا معدن گاز می‌ خواهند و اگر نشد آدم را می ‌كشند تا ببرند، اگر كسی معدن نفت و گاز را به آنها دهد كاری با آدم ندارند، این معلوم است. در عداوت ‎های دیگر هم معیار عداوت مشخص است، بالأخره میدان مبارزه مشخص است. اصرار قرآن كریم این است كه میدان مبارزه را مشخص كند كه این با چه چیز شما مخالف است؛ با سواد شما مخالف است؟ با علم شما مخالف است؟ با مقام شما مخالف است؟ فرمود می‌خواهید عالم شوید، شوید؛ می‌خواهید مقام داشته باشید، داشته باشید؛ این دشمن با هیچ ‎كدام از این امور مخالف نیست و اصرار قرآن هم این است كه این نمی ‌خواهد شما را بكشد، یك دشمنی نیست كه دشمن خون شما باشد، اگر شما را كشت این پیروزی برای او حاصل نمی‌شود. این دشمن تمام تلاشش این است كه در میدان جنگ اسیر بگیرد، آن‌گاه هر چه می‌ خواهد روی این اسیر پیاده كند و اگر نتوانست به آن صورت اسیر محض بگیرد، فقط با آبروی شما كار دارد، همین! او با مال شما یا علم شما کار ندارد. می‌خواهید با سواد شوید، بشوید؛ می‌خواهید مقام پیدا كنید، بكنید او می‌ خواهد شما را «مسلوب الحیثیة» كند. ▪️ خدای سبحان هم فرمود من انسان را با آبرو آفریدم ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾،[1] من او را یك موجود عادی خلق نكردم، با كرامت آفریدم. بنابراین میدان جنگ مشخص است كه چیست و كجاست و او از ما چه می‌ خواهد ببرد؛ ما را می‌بیند و ما او را نمی‌بینیم ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾،[2] اما خدای «اكرم»، خدایی كه فرمود: ﴿كَرَّمْنا بَنی آدَمَ﴾، خدایی كه در همان محكمه و میدان، انسان را بر شیطان برتری داد و خود شیطان اعتراف كرد كه ﴿هذَا الَّذی كَرَّمْتَ عَلَی﴾ به ما راه نشان داد و فرمود فیض من دمِ دست شماست، او شما را می ‌بیند و شما او را نمی ‌بینید. این فیض من و این سنگر من دمِ دست و زیرِ گوش شماست، فوراً بیایید داخل! آن‌گاه تو او را می ‌بینی و او شما را نمی ‌بیند، كاملاً این صحنه نبرد به عكس می ‌شود، مگر نه آن است كه ﴿إِنَّهُ یراكُمْ هُوَ وَ قَبیلُهُ مِنْ حَیثُ لا تَرَوْنَهُمْ﴾ وقتی وارد «حِصن» من شدید، من از طرف شما باید دفاع كنم، آن وقت من او را می ‌بینم و او كه ما را نمی ‌بیند، او كه خدابین نیست! لذا انسان وارسته راحتِ راحت است و یك عمری را با آبرو زندگی می ‌كند. ▪️ غرض این است اینكه گفتند جهاد اكبر است و تلاش و كوشش است و مدام مراقبت كنید و محاسبت كنید و مشاركت كنید، برای اینكه اول ما باید میدان جنگ را بفهمیم که با چه كسی در جنگیم و با چه می‌جنگد؟ اگر ما همیشه علم خودمان را زیاد كنیم یا درجات مقام را زیاد كنیم او كه با اینها مخالف نیست، اگر ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها﴾[3] شد این است، مگر سامری یك آدم عادی بود؟ این همه در آن صحنه بودند تنها كسی گفت ﴿فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ﴾[4] او بود! نه سامری یك آدم عادی بود و نه آن بلعم باعورا، وقتی خدا فرمود: ﴿وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ الَّذی آتَیناهُ آیاتِنا﴾ معلوم می ‌شود آدم عادی نبود. بنابراین با فضل ما، با علم ما، با فقه ما، با فلسفه ما و با تفسیر ما هیچ مخالف نیست، فقط با آبروی ما مخالف است و تمام تلاش و كوشش او این است كه انسان را «مسلوب الحیثیة» كند. 📚 درس خارج فقه قبض جلسه 9 تاریخ: 1392/11/09 📚پی نوشت: [1]. سوره اسراء, آیه70. [2]. سوره اعراف, آیه27. [3]. سوره اعراف, آیه175. [4]. سوره طه, آیه96 🆔 @rahighemakhtoom