eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
سالروز ورود حضرت سلام الله علیها به شهر مبارک☘️ 📌بانوی دنیا و آخرت 🔹 حضرت فاطمهٴ معصومه گرچه دختر امام و خواهر امام و عمهٴ امام (علیهم آلاف التحیة و الثناء) است، ولی بالاٴخره خانم است و امام یا پیغمبر نیست، لكن به مقام عظیمی رسده است كه ما در زیارت آن حضرت از ذات اقدس الهی مسئلت می ‌كنیم كه شفاعت این بی ‌بی را دربارهٴ ما موٴثر و مقبول قرار بدهد. به خود بی‌ بی هم عرض می ‌كنیم «اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ»،[بحارالانوار، ج99، ص267.] از اینجا معلوم می ‌شود كسی كه امام نیست و پیغمبر نیست می ‌تواند به مقامی برسد كه نزد خدا منزلتی داشته باشد، این مطلب اوّل. 🔹 مطلب دوّم آن است كه منزلت برای انسان از آن جهت كه یك روح ملكوتی دارد و آن روح ملكوتی نه زن است و نه مرد قابل تحصیل است، چون بدن انسان یا به صورت زن یا به صورت مرد ساخته شده است وگرنه جان انسان و روح انسان كه امر ملكوتی است، مثل فرشته‌ها نه مردند و نه زن، روح نه مذكر است و نه مونث، چون بدن نیست جسم نیست ماده نیست از آن جهت كه روح نه مذكر است و نه مونث لذا كمال ها و معارف را هم زن ها می‌ توانند فراهم كنند هم مردها. 🔹 مطلب بعدی آن است كه هركدام از زن و مرد برابر آن ساختار بدنی ‌آنها یك سلسله تكالیف، حقوق، وظایفی دارند كه دیگری آن تكالیف و حقوق را ندارد، ولی چه زن و چه مرد هر كسی در كار خود عالمانه و مخلصانه انجام داد در قیامت موفق ‌تر است این هم یك مطلب. اساس خانواده مادر شدن، تربیت فرزند، حفظ نسل آینده از مهم ترین و شریف ‌ترین كارهای نظام خلقت است كه ذات اقدس الهی این عطیه را به خانم ها عطا كرده است، مبادا یك خانم در اصول خانه‌ داری در پرورش فرزند حفظ صیانت و حراست اصول خانواده غفلت كند! هر مشكلی كه در جامعه پدید می ‌آید بخش مهم آن مربوط به فروپاشی خانواده است، اگر خانواده همچنان مستحكم باشند جامعه كمتر آسیب می ‌بیند. 🔹 مطلب دیگر آن است كه آن لطافت روحی كه ذات اقدس الهی به زن ها داد اینها در مناجات در «ندبه» و در ناله موفق ‌تر از مرد هستند، این عاطفه را باید رهبری كرد، هدایت كرد، این عاطفه و این رقّت را اگر اینها در مناجات ها به كار بگیرند، در نماز شب ها به كار بگیرند نه در مسائل عادی و ساده و جزئی سرمایه را به جا بكار بردند زن ها زودتر از مردها متاٴثر می ‌شوند و اشك می ‌ریزند، این گریه سلاح خوبی است یك وسیلهٴ خوبی است ولی اگر انسان اهل تحقیق و استدلال و علم بود این سرمایه را به جا مصرف می ‌كند. اینكه در دعای كمیل آمده «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاءُ»[مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص850.] یعنی در جنگ با دشمن بیرون آهن لازم است و در جنگ با دشمن درون آه لازم است، اگر كسی اهل آه و ناله و بود دیگر متكبّر و مغرور و خودخواه و خودپسند و دنیا طلب نمی ‌شود این سرمایهٴ «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاءُ» در زن ها بیش از مردهاست، آن ‌وقت حیف است كه زن این سرمایه را برای چیزهای عادی بگذارد و او می‌ تواند به جایی برسد كه با اینكه امام نیست پیغمبر نیست بشود فاطمهٴ معصومه (سلام الله علیها) كه این همه مراجع، علما، فقها، حكما، بزرگان مانند افراد عادی در كنار روضهٴ ملكوتی این بانوی دنیا و آخرت سلام عرض می‌ كنند و بعد می ‌گویند: « یا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ». 📚 دیدار جمعی از خواهران تاریخ: 1380/10/25 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (109) 🔅🔅🔅 ✅ اصل پنجم. سلامت شناخت در اين است كه هم عارف سالم باشد و با تمام شئون ادراكي خود بنگرد، و هم معروف تَنْكيل و تَمْثيل نشده باشد و با همه ابعاد ملحوظ گردد. اگر عارفْ اعمي، اعور، احول و يا وهّام و خيّال باشد، هرگز معرفت او ناب نخواهد بود و اگر معروف مبتلا به نَكْلَه و مُثْلَه شده باشد و برخي از جوارح يا جوانح او بريده و جدا گشته باشد، هيچ گاه شناخت آن شي ء كامل نمي باشد، چه رسد به اينكه هم شناسنده اعمي يا اعور باشد و هم شناخته شده مورد تمثيل قهّاران بي رحم قرار گرفته باشد كه در اين حال، هيچ راهي براي شناخت آن شي ء وجود ندارد و هرگونه داوري درباره آن خطا است. تو به تقصير خود افتادي از اين در محروم از كه مي نالي و فرياد چرا مي داري؟[ ديوان حافظ] ▪️ يكي از مطالب مطروح در اين همايش، آن است كه آيا تمدن كنوني مغرب زمين كه با صدهزار جلوه سپهري و زميني، فضايي و دريايي، جمادي، گياهي، حيواني و انساني خودنمايي مي كند، با انديشه سكولاريزم، اومانيزم و... هماهنگ است و بر آن استوار مي باشد يا نه؛ در صورتِ ابتنا چاره اي جز پذيرش جدايي دين از سياست نيست؛ چه اينكه ناچار از قبول اصالت انسان بوده و بايد تمام شئون فردي و جمعي به صورت انسان مداري تنظيم گردد، زيرا وقتي از پذيرش تكنولوژي چاره اي نباشد، از قبول مبناي فكري و علمي آن نيز چاره اي نيست و در صورت عدم ابتنا، تبيين آن لازم و تعليل انفكاك پيشرفت صنعت از انديشه هاي ياد شده ضروري است كه اين گردهمايي مسئول بررسي چنان مطالب اساسي است كه مايه اشتغال فكري عدّه اي و اشتعال مثبت و منفي عدّه ديگر شده است. ▪️ قبل از ورود به حوزه بحث مزبور، لازم است به سرمايه معرفتي مدّعيان معرفت از يك سو و به اندام و جوارح و جوانح معروف از سوي ديگر، نگاه شود تا معلوم گردد؛ آيا با چنين ابزارِ ناقصِ معرفتي و با چنين وسايلِ مندرس و كوتاه و كور و كر و گنگ و يا نَكْله و مُثْلَه شده پيكر مُطَهّر مكتب آسماني، مي توان اسلام را شناخت، و فتواي بطلان قطعي انديشه سكولاريزم و فساد مسلّم توهم اومانيزم را از او استفاده كرد يا نه. ▪️ كسي كه مبناي معرفت شناسي او محصور به احساس و تجربه حسّي است و بر فرض ترقّي از جريان طبيعي، فقط به محدوده تفكّر رياضي بسنده مي كند و از مباني معرفتي برتر، مانند فلسفي و كلامي كه از معارف تجريدي خبر مي دهند، سهمي ندارد و از مَشاهِد برين عرفان نظري و عملي بهره اي نبرده است، و از ملكه علوم و سلطان معارف، يعني معرفت وَحياني انبيا و اولياي معصوم استعانت نجُسته است، گرفتار ابزار معرفتي مَعِيب و ناقص است كه هرگز نمي توان با وسيله عَيب ناك و با ابزارِ ناقص، به طور صحيح چيزي را شناخت. ▪️ كسي كه عقل را جداي از شرع قرار داده و اين دو را روياروي هم مي پندارد و جنبه سياسي اسلام را از بدنه او ربوده است و مبحث حكومت مردم سالاري ديني را از آن تفكيك كرده است، دين را يك مطلب فردي تلقّي مي كند و آن را فاقد پيام سياسي مي انگارد؛ چه اينكه كسي كه معارف علمي و برهان عقلي و نقلي دين را نمي نگرد و نگاه خود را محصور در بخش تعبّدي و احكام فردي اسلام مي نمايد، آن را مقابل علم مي پندارد و مطالب آن را غيرقابل تعليل مي داند، ولي كسي كه به سلاحِ معرفتي مسلّح و آشنا است و گذشته از مباني احساس و تجربه حسّي و طبيعي، و صرف نظر از تفكّر رياضي، به استدلال عقلي در بحث حكمت و كلام استناد مي كند و بر شهودهاي عرفاني بعد از عرض بر معارفِ صحيح وَحياني اعتماد مي نمايد و عقل برهاني را نيز همتاي نقل معتبر، كاشف شريعت مي داند و همه مطالب متون ديني را با هم مي نگرد و بخش عقايد، حقوق و اخلاق را هماهنگ با احكام فقهي مطالعه مي كند، چنين متفكر خردورزي به بطلان تفكّر سكولاريزم پي مي برد و آن را در صحنه علْم معدوم مي يابد و با فرض بطلان و معدوم بودن چنين انديشه خامي، مجال براي احتمال ابتناي تمدّن غرب و پيشرفت صنعت بر اين تفكّر باطل و انديشه معدوم نخواهد بود، زيرا شي ء معدوم و فكر باطل، نه مبناي چيزي است و نه مبتني بر شيئي. 👇👇👇
برشی از کتاب (110) 🔅🔅🔅 ▪️ معدوم نه مُؤثّر است و نه اثر؛ هرچند معدوم عيني ممكن است در فضاي وهم، ظهور مفهومي يابد و يا در صحنه خيال بروز صوري پيدا كند. در اين حال، منشأ ظهور آن فقط مغالطه در تفكر است و آنچه از چيزي موهم يا متخيّل نشأت مي گيرد، همان وسوسه و دسيسه و اموري از اين قبيل است كه نه در جانب ايمن طور موسوي(عليه‌السلام) از آن خبر است و نه از تأييدهاي روح القُدُس عيسوي(عليه‌السلام) از آن نشاني، و نه از بركات اِسراء و حَسَناتِ معارجِ نبوي صلي الله عليه و آله و سلم از آن گزارشي، بلكه چنين چيزي زادگاهي جز وادي اهريمنان و تِيه اسرائيليان ندارد. ▪️ بر فرض صحت تفكّر عاطل سكولاريزم و انديشه باطل اومانيزم، چون اصل كلي و جامعِ ترابط معارف في الجمله صحيح است نه بالجمله، و به نحو ايجاب جزئي تامّ است نه ايجاب كلّي، و در غير محور نظام علّي و معلولي در مبادي تصوري و تصديقي ناصواب است، و هيچ گونه ربط علمي و علّي بين پيشرفت صنعت و تكنولوژي و بين مكتب هاي آفل مزبور وجود ندارد، هرگز التزام به قبولِ صنعتِ پيشتازْ با نكولِ افكارِ فائل و باطل ياد شده منافات ندارد و صرف اينكه آن صنعت و اين مكتب از يك ديار درآمد يا از يك نژاد برخاست و يا در يك عصر ظهور كرد، نشان تلازم و هماهنگي آنها نيست و توهّم ترابط ضروري آنها از سنخ مغالطه بالذات و بالعرض و مانند آن است؛ در كار خانه اي كه ره عقل و فضل نيست فهم ضعيف رأي فضولي چرا كند[ديوان حافظ.] نَبذ عقل برهاني و طَردِ شهودِ عرفاني و بي اعتنايي به وحي آسماني و جمود بر معرفت احساسي و تجربي ثمره اي جز حنظل سكولاريزم يا اومانيزم نخواهد داشت؛ جهان و عقل كلّي را زعقل جزء چون بيني در آن درياي خون آشام عقل مختصر چبود[ديوان شمس تبريزي.] 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
بانوی دنیا و آخرت.mp3
2.09M
🔅🔅🔅 📌بانوی دنیا و آخرت ▫ سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به قم زمان:5/47دقیقه 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌 جهل علمي و جهالت عملي ✅مهم ترين کار انقلاب اسلامي، اين بود که جامعه را به سمت عقلانيت حرکت داد، جامعه عاقل ، نه اسير مي شود نه اسير مي گيرد، نه در رهن کسي مي رود و نه کسي را به بند مي کشد ،اين جامعه آزاد منش است و آزاد پرور. ✅انسان بايد بکوشد آزادانه زندگي کند و براي اين کار بايد خود را از دو بند و دو غده جهل علمي و جهالت عملي که براي انسان هست، خود را برهاند. ✅غرب با اينکه غرق در نعمت است و به حسب ظاهر زمين و فضا را مسخر خود کرده و به نقاط مختلف فضا راه پيدا کرده اند، اما گرفتار جهل علمي و جهالت عملي هستند، جهل علمي يعني اينکه نمي دانند چه حق است و چه باطل و جهالت عملي يعني اينکه نمي دانند به کجا بروند! لذا صدها نفر از اروپا الان به داعش مي پيوندند و کشتار بي رحمانه را تجويز کرده و خود نيز به کشتن بي رحمانه مردم دست مي زنند . ✅نظام عقلايي از برکات و رهاورد هاي انقلاب اسلامي بود که به برکت امام راحل و طهارت و عقلانيت او و همچنين فداکاري مردم شکل گرفت ولي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي غرب نه خود از رهاورد انقلاب سودي برد و نه گذاشت اين رهاورد به شرق و غرب صادر شود. 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📌چشم باطن 🔹 امام رضا (سلام الله عليه) براي ترويج مسئله تبليغ دو بيان نوراني دارد: يکي وظيفه رهبران فکري را مشخص مي ‌کند؛ گويندگان، نويسندگان، ناشران و قلم‌ زنان همه را بيان مي‌ کنند، فرمود: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا ... فَإِنَ‏ النَّاسَ‏ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا». يک حديث نوراني هم که وظيفه ما را مشخص مي ‌کند، فرمود اگر در محفل و مجلسي احاديث ما، کلمات و راهنمايي ‌هاي ما هست اگر کسي آنجا برود روزي که دل ‌ها مي ‌ميرد آن دل نمي ‌ميرد، «مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ‏ الْقُلُوبُ‏»؛[1] فرمود اگر کسی در مجلس وعظ برود، آنجا که سخنان خدا و پيغمبر مطرح است، سخنان اهل بيت مطرح است، اگر آنجا برود و اين حرف‌ها را ياد بگيرد، روزي که دل ‌ها مي‌ميرد دل او نمي ‌ميرد. اگر روزي دل‌ ها مُرد و دل اين شخص نمُرد اين دل زنده است! اين دلِ زنده در برزخ و در قيامت جز به خدا نمي ‌انديشد. 🔹 اينکه حضرت فرمود بعضي از دل‌ هاست که مي‌ ميرد، نظير آن آياتي است که فرمود بعضي افراد هستند در قيامت کور هستند، فرمود: ﴿وَ مَن كَانَ فِي هذِهِ أَعْمَي فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَي وَ أَضَلُّ سَبِيلاً﴾؛[2] کسي که در دنيا کور باشد در آخرت کور است! اين منظور اين نيست که کور ظاهري باشد، خيلي از روشن ‌دلان هستند که به حسب ظاهر چشم ندارند و چشم باطن آنها باز است و در قيامت روشن هستند، بعضي از شاگردان و اصحاب ائمه (عليهم السلام) نابينا بودند، اينها خدمت امام بودند، حضرت هم فرمود اگر بخواهي من بيدارت مي ‌کنم ولي خيلي از فضايل را از دست مي‌ دهي! عرض کرد نه، من همين جور نابينا باشم و در محضر شما باشم.[3] در قرآن فرمود کسي اينجا کور باشد آنجا کور است؛ معنايش اين نيست که اگر کسي اينجا کور باشد در قيامت کور محشور مي ‌شود. اگر اينجا کور باشد يعني معارف را نبيند، در قيامت هم همين گونه است. اينها که در دنيا [در برابر ديدگانشان] مسجد هست، حسينيه هست، مراکز مذهب هست، تبليغات هست، کتاب‌ هاي علمي هست اينها را نمي ‌بينند، اما مراکز فساد را مي ‌بينند در قيامت هم همين گونه محشور مي ‌شوند، نه اينکه کور محشور بشوند. 🔹 دل‌ ها هم همين طور است، کسي که قلب او جاي معارف الهي نيست حرف ‌هاي باطل را حفظ مي‌ کند، اين قلب در حقيقت برابر سوره مبارکه «انفال» که فرمود: ﴿اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾؛[4] اين قلب مرده است، حرف ‌هاي کفار را، مکتب‌ هاي آنها را، طنزها را، اينها را خوب بلد است؛ اما معارف و آيات الهي و احکام و حِکَم ديني را بلد نيست، اين قلب همين گونه در قيامت محشور مي‌ شود. در قيامت اين قلب مرده است و همين قلب با آثار کفر زنده است، وگرنه اگر اين قلب در قيامت بميرد مرده که عذاب ندارد! در حالي که خداي سبحان درباره کفار فرمود که اين ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الأفْئِدَةِ﴾،[5] يک سلسله آتش ‌هايي است که دست و پا را، جسم و بدن را ـ معاذالله ـ مي‌ سوزاند، اين در سوره مبارکه «نساء» است که ﴿كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ﴾،[6] آن کارهايي که مربوط به گناهان بدني است؛ اما آن کفر و اعتقاد و ترک ولايت و امثال آن که کفر اعتقادي است آن روح را مي‌ سوزاند. فرمود آن آتش از درون سر مي ‌زند ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ٭ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الأفْئِدَةِ﴾. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/06/18 📝 پی نوشت: [1]. الأمالی(للصدوق)، النص، ص73. [2]. سوره اسراء, آيه72. [3] . الکافی(ط ـ الإسلامية)، ج1، ص470. [4]. سوره انفال, آيه24. [5]. سوره همزه, آيات6 و 7. [6]. سوره انفال, آيه24. 🌿🌿🌿 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌چشم باطن زمان:4/12دقیقه 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌ستار العیوب زمان:1/23دقیقه 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌حسن ظن به خدا 📚أخبرنا الحفار، قال حدثناإسماعیل ، قال حدثنا أبو عبد الله محمد بن ابراهیم بن کثیر الصیرفی ببغداد بباب الشام سنه ثلاث وسبعین ومائتین ، قال حدثنا أبونواس الحسن بن هانئ ، قال حدثناحماد بن سلمه، عن یزید الرقاشی ، عن أنس بن مالک ، قال قال رسول الله (صلی الله علیه وآله ) لایموتن أحدکم حتی یحسن ظنه بالله ( عز و جل )، فإن حسن الظن بالله ثمن الجنه. حُسن ظن به خدای متعال، مسئله مهمی است. هم در باب حُسن ظن، این روایات و بیانات هست، هم در باب سوء ظنّ بالله که در قرآن کریم یکی از نشانه های کفار را سوء ظن به خدا قرار میدهد، » «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین بالله ظنّ السّوء»، جزو خصوصیات اینهاست، «علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و ساءت مصیرا». ◻️این حسن ظن به خدا در مقابل سوء ظنّ به خدا یعنی چه؟ یک معنایش این است که انسان وعده های الهی را باور کند. این سوء ظن به خداست که انسان وعدۀ الهی را باور نکند. وقتی که خدای متعال میفرماید«اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکم».، آیا از این واضحتر هم هست؟! در یک آیه دیگر همین معنا را با تأکید فرموده: « ولینصرن الله من ینصره» ، اگر خدا را نصرت کردید، حتماً خدا شما را یاری میکند. این را باید باور کنیم! ▪️یک زمانی دورۀ طاغوت سختیهای زیاد و مشکلات فراوانی بود، یک عده ای میگفتند: بالاخره چه فایده؟ چقدر زحمت کشیدید؟ یکی از بزرگانِ مورد ارادت ما به بنده میگفت که : فایده ای ندارد، شما چرا بیخودی تلاش میکنید؟ بعد معلوم شد که: نخیر، فایده دارد. ▪️یکی از خصوصیات امام بزرگوار، این انسان برجسته کم نظیر یا بی نظیر، در دوران معاصر که قطعاً بی نظیر بود، در طول تاریخ هم کم نظیر، این بود که به وعدۀ خدا اطمینان داشت، باور داشت که آنچه خدای متعال وعده کرده و قول داده، عمل خواهد کرد. برای خدا کار می کرد و یقین داشت که خدای متعال پاسخ این کار را خواهد داد. نیّتش خالص بود. ▪️من یک وقتی از امام« رضوان الله علیه» پرسیدم: شما از چه زمانی به فکر جمهوری اسلامی افتادید؟ ایشان مبارزات را از خیلی قدیم شروع کرده بودند، از زمان جوانی شان در واقع به یک شکلی شروع کرده بودند، از سال 41 هم که وارد میدان مبارزۀ سیاسیِ علنی شدند. من از ایشان پرسیدم: از چه زمانی شما به فکر افتادید؟ ایشان گفتند: درست یادم نیست، نکته اینجاست! فرمودند: من همیشه، هر چه که احساس وظیفه کردم، عمل کردم. یعنی مضمون فرمایش ایشان این بود که: خدای متعال ما را به اینجا کشاند، لازم نبود ما بنشینیم طراحی کنیم، برنامه ریزی کنیم. البته امام، برنامه ریزو طرّاح هم بود، پیشبین و دوربین هم بود، افقهای دور را میدید؛ آنچه در آیینه جوان بیند، پیر در خِشت خام آن بیند؛ این را ما در امام احساس کردیم، یک چیزهایی را او متوجه میشد که ماها که در دنیای سیاست و مبارزات بودیم، ما نمی فهمیدیم در آن وقتی که ایشان می فهمید، بعد آرام آرام می فهمیدیم. این خصوصیت ایشان بود، برای خدا کار میکرد، مطمئن بود که خدای متعال پاداش خواهد داد، عوض خواهد داد. ◻️این عوض از سوی خدا بر حسب توقع بیجای ما نبود، خود او قول داده است، فرموده«والله معکم و لن یترکم اعمالکم»، » واعلموا ان الله مع المتقین» اینها را خدای متعال وعده داده. این یکی از جنبه های حُسن ظن به خدا است که انسان وعدۀ الهی را باور کند. برای خدا کار کنید، خاطرتان جمع باشد، بدانید که قطعاً خدای متعال پاسخ خواهد داد. ماها اشکال کارمان در آن بخش اولِ قضیه است. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom ⬇️⬇️⬇️
⬆️⬆️⬆️ یعنی: درست نیّت های مان را خالص نمی کنیم، طبعاً وقتی که انسان نیّتش خالص نبود، همه چیز ممکن است که پیش بیاید. نیّت های مان را خالص کنیم، واقعاً برای خدا. ما باید نیّتمان این باشد در درس خواندن مان، در درس دادن مان، در کار علمی مان، در کار تحقیقی مان، در کار سیاسی مان، در مبارزات اجتماعی مان، در خدمات اجتماعی مان، در حضورمان در میان مردم، در حضورمان در سطوح سیاسی، نیّت مان باید این باشد که اسلام را و دین خدا را سربلند کنیم، حاکم کنیم. این لازم است. ◻️خدای متعال پیغمبران را فرستاده برای اینکه لِیُطاع بإذنِ الله. ما باید نیّتمان این باشد که دین را تحقق ببخشیم، یعنی اسلام را حاکم کنیم. وقتی این شد، آنوقت مطمئن باشید که خدای متعال نصرت خواهد داد. گاهی در نیّت ما چیزهایی مَشوب و مخلوط میشود، خراب میشود. در آن دعای بین نافلۀ صبح و فریضه دارد: «و استغفرک لما اردتُ به وجهک فخالطنی فیه ما لیس لک» یکی از چیزهایی که انسان باید از آن استغفار کند، همین است، گاهی انسان نیتِ خدایی میکند، بعد وسطش یک چیزهایی، شائبه هایی وارد میشود؛ باید مراقب این بود! وقتی شائبه وارد نشد، وقتی عمل خالص باقی ماند، آنوقت مطمئناً خدای متعال«عزوجل» پاسخ خواهد داد. فرمود: نمیرد کسی از شما حتی یُحسِن ظنّه بالله «عزوجل»فإنّ حُسنَ الظنّ بالله ثمنُ الجنّة، وقتی حُسن ظن به خدا داشته باشید، خدای 1 متعال بهشت را هم به شما خواهد داد. 📚1 .امالی شیخ طوسی، صفحۀ 380. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
برشی از (32) 🔅🔅🔅 📌 لطايف و اشارات 7 ـ نزاهت صفات الهي از حدود ▪️اوصافي كه به خداي سبحان اِسناد داده مي شود منزّه از حدود نقص آميز است. بنابراين، لوازم امكاني كه صفات انساني را همراهي مي كند، به حريم پاك او راه ندارد و تنها اصل اين كمالات براي خداوند ثابت است، بدون لوازم و حدود نقص آميز آن؛ مثلاً رحمت در انسان همراه با تأثر قلبي و انفعال دروني در برابر امور رقّت بار است. انسان در پي چنين انفعال و تأثري به ياري دردمند و محرومي مي شتابد، ولي آنچه مايه‌ي كمال آدمي است، همان رسيدگي به بيچارگان است و تأثر و انفعال دروني، ناشي از كاستيهاي وجودي خود انسان است كه نبايد كمال پنداشته شود. ▪️ياري محروم در روابط بشري، نقص ديگري نيز دارد و آن اين كه بيشتر دستگيران در صدد رفع تأثر قلبي خويشند، نه در پي امتثال تكليف ديني و به تعبير ديگر كمك آنها بر اساس «ترحّم» به درمانده است، نه بر پايه‌ي «احترام» به همنوع. زدودن تأثر قلبي با ياري كردن محروم نيز جزو حقيقت و گوهر رحمت نيست، بلكه ناشي از نقص آدمي است و معناي مبرّا بودن رحمت الهي از لوازم نقص آميز، آن است كه خداوند بدون انفعال، تأثر و تحوّل، نياز نيازمندان را برطرف مي كند. ▪️علم خداي سبحان نيز از نظر نزاهت همين گونه است؛ زيرا علم بشري هم سابقه‌ي جهل دارد: (والله أخرجكم من بطون أمهاتكم لاتعلمون شيئاً) [سوره‌ي نحل، آيه‌ي 78.]و هم لاحقه‌ي نسيان: (لكيلا يعلم من بعد علمٍ شيئاً) [سوره‌ي حج، آيه‌ي 5.]و جهل و نسيان از نقصهاي علم بشري است و علم الهي از آنها منزّه است، ولي گوهر كماليِ علم كه همان ظهور و حضور و كشف و شهود معلوم است به خداي سبحان اِسناد دارد. ▪️در رحمت رحمانيه و رحيميه نيز اصل گوهر كماليِ رحمت براي خداوند ثابت است، بدون لوازم نقص آميز مانند دلسوزي، انعطاف و تأثر و اين نقايص در گوهر رحمت و در معناي آن مأخوذ نيست تا اطلاق «رحيم» بر خداي سبحان، فرشتگان و انسانهاي كامل، كه رحمت آنان نيز از اين نقصها مبرّاست، مَجاز يا از باب اشتراك لفظي باشد. ▪️انسان كامل كه قلبش مُتَيَّم به حبّ و مالامال از عشق خداست، در ياري مسكين سخن از (إنّما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاءً ولاشُكوراً) [سوره‌ي انسان، آيه‌ي 9.]دارد و ياري او نه ناشي از ترحّم و تأثر است و نه براي پاداش و تشكّر. چنين قلبي غير خدا را به خود راه نمي دهد و احسان به مسكين و يتيم و اسير تنها به خاطر امتثال امر خداست، نه از سرِ دلسوزي به آنان. او خود گرسنه مي ماند، ولي مسكين را اطعام مي كند و كارش تنها براي «وجه خدا» است، نه براي ارضاي غريزه‌ي ترحّم. 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت7:بیان آیات سوره ناس در المیزان قل اعوذ برب الناس ملك الناس اله الناس 🔹در اين سوره رسول گرامى خود را دستور مى دهد به اينكه از شر وسواس خناس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود اين سوره در مدينه نازل شده، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبليش هر دو با هم نازل شده اند. ◻️شرحى در مورد اينكه خداى تعالى از سه جهت (ربّ الناس)، (ملك النّاس) و (اله النّاس) بودن ملجأ و معاذ است ▪️طبع آدمى چنين است كه وقتى شرى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى دفع آن را نمى بيند به كسى پناهنده مى شود كه نيروى دفع آن را دارد، تا او وى را در رفع آن شر كفايت كند، و انسان در اينگونه موارد به يكى از سه پناه، پناهنده مى شود: 1️⃣يا به ربى پناه مى برد كه مدبر امر او و مربى او است ، و در تمامى حوائجش از كوچك و بزرگ به او رجوع مى كند، در اين هنگام هم كه چنين شرى متوجه او شده و بقاى او را تهديد مى كند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع كرده بقايش را تضمين كند، و از ميان آن سه پناهگاه، اين يكى سببى است فى نفسه تام در سببيت. 2️⃣دومين پناه، كسى است كه داراى سلطنت و قوتى كافى باشد، و حكمى نافذ داشته باشد، به طورى كه هر كس از هر شرى بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و سلطنتش آن را دفع كند، نظير پادشاهان (و امثال ايشان )، اين سبب هم سببى است مستقل و تام در سببيت. 3️⃣در اين ميان سبب سومى است و آن عبارت است از الهى كه معبود واقعى باشد، چون لازمه معبوديت اله و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شريك باشد، اين است كه بنده خود را براى خود خالص سازد، يعنى جز او كسى را نخواند و در هيچ يك از حوائجش جز به او مراجعه ننمايد، جز آنچه او اراده مى كند اراده نكند، و جز آنچه او مى خواهد عمل نكند. ▪️و خداى سبحان رب مردم، و ملك آنان، و اله ايشان است، همچنان كه در كلام خويش اين سه صفت خود را جمع كرده فرموده : (ذلكم الله ربكم له الملك لا اله الا هو فانى تصرفون ) و در آيه زير به علت ربوبيت و الوهيت خود اشاره نموده، مى فرمايد (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وكيلا)، و در اين آيه اى كه از نظرت مى گذرد به علت مالكيت خود اشاره نموده مى فرمايد: (له ملك السموات و الارض و الى الله ترجع الامور)، پس اگر قرار است آدمى در هنگام هجوم خطرهايى كه او را تهديد مى كند به ربى پناهنده شود، ▪️الله تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نيست، و نيز اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، الله سبحانه، پادشاه حقيقى عالم است، چون ملك از آن او است و حكم هم حكم او است. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعايى است. ▪️و بنابر اين جمله (قل اعوذ برب الناس )، دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)،به اينكه به خدا پناه ببرد، از اين جهت كه خداى تعالى رب همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است، و نيز خداى تعالى ملك و اله همه انسانها است و آن جناب هم يكى از ايشان است....ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت8:بیان آیات سوره ناس در المیزان قل اعوذ برب الناس ملك الناس اله الناس 🔹از آنچه گذشت روشن شد كه : 1️⃣اول: چرا در ميان همه صفات خداى تعالى خصوص سه صفت : (ربوبيت ) و (مالكيت ) و (الوهيت ) را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد، اول ربوبيت، بعد مالكيت، و در آخر الوهيت ؟ و گفتيم ربوبيت نزديك ترين صفات خدا به انسان است و ولايت در آن اخص است، زيرا عنايتى كه خداى تعالى در تربيت او دارد، بيش از ساير مخلوقات است. علاوه بر اين اصولا ولايت، امرى خصوصى است مانند پدر كه فرزند را تحت پر و بال ولايت خود تربيت مى كند. و ملك دورتر از ربوبيت و ولايت آن است، همچنان كه در مثل فرزندى كه پدر دارد كارى به پادشاه ندارد، بله اگر بى سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى كند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ولايت هم در اين مرحله عمومى تر است ، همچنان كه مى بينيم پادشاه تمام ملت را زير پر و بال خود مى گيرد، واله مرحله اى است كه در آن بنده عابد ديگر در حوائجش به معبود مراجعه نمى كند، و كارى به ولايت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از اخلاص درونى است، نه طبيعت مادى ، به همين جهت در سوره مورد بحث نخست از ربوبيت خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گويد، و در آخر عالى ترين رابطه بين انسان و خدا يعنى رابطه بندگى را بياد مى آورد، مى فرمايد: (قل اعوذ برب الناس ملك الناس اله الناس ). 2️⃣و ثاني: روشن گرديد كه چرا جمله هاى (رب الناس ) (ملك الناس )، (اله الناس ) را متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت الوهيت و سلطنت سببى مستقل در دفع شر است، پس خداى تعالى سبب مستقل دفع شر است، بدين جهت كه رب است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه ملك است، و نيز سبب مستقل است بدين جهت كه اله است، پس او از هر جهت كه اراده شود سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جمله (الله احد الله الصمد) گذشت. 3️⃣و نيز با اين بيان روشن گرديد كه چرا (كلمه ) ناس سه بار تكرار شد، با اينكه مى توانست بفرمايد: (قل اعوذ برب الناس و الههم و ملكهم ) چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اينكه اين سه صفت هر يك به تنهايى ممكن است پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اينكه پناهنده احتياج داشته باشد به اينكه آن دو جمله ديگر را كه مشتمل بر دو صفت ديگر است به زبان آورد، همچنان كه در صريح قرآن فرموده : خداى تعالى اسمائى حسنى دارد، به هر يك بخواهيد مى توانيد او را بخوانيد، اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره، ولى مفسرين در توجيه هر يك از سوالهاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى کند. ...ادامه دارد.... 🌿🌿🌿 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌 ظرف دانش 🔹 شخصیت ملكوتی امام حسن مجتبی كه كریم اهل بیت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) در سیره و سنت و سریرت آن بزرگوار نهفته است. بیانات نورانی آن بزرگوار همانند قرآن در دو محور اصیل و اصلی دور می زند؛ یكی تعلیم و دیگری تزكیه، چون جامعه انسانی را اندیشه و انگیزه اداره می كند. انسان موجودی است كه متفكّر و مختار است، با برخی از شئونش می اندیشد و با برخی از آن اندیشه ها را پیاده می كند، اگر این دو شأن انسانی اصلاح بشود تمدّن راستین اسلام كه در تدین او نهفته است عملی خواهد بود. اصرار قرآن كریم بر تعلیم و تزكیه بر همین مبناست. آنچه در قرآن كریم به صورت تعلیم و تزكیه یاد شده است، در سخنان نورانی امام حسن مجتبی (صلوات الله و سلامه علیه) طبق نقل ثقة الاسلام كلینی (رضوان الله تعالی علیه) چنین آمده است، آن حضرت فرمود: «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ‏ وَ مَصَابِیحَ‏ الْهُدَى»؛[ الكافی, ج1, ص301.] یعنی شما امّت اسلامی نه تنها به طرف علم و به سراغ علم بروید، نه تنها عالم و دانشمند باشید، بلكه ظرفیت وجودی شما ظرف علم باشد، وعای دانش باشید، در هویت شما غیر دانش چیزی جا نگیرد، فسون و فسانه را به جانتان راه ندهید، اسطوره و قصّه های غیر كارآمد را در حریم جانتان جا ندهید، وقتی عالم شدید و جانتان ظرف دانش شد، بكوشید با این دانش و با عمل كردن این دانش «مصباح هدایت» باشید و چراغ فروزان هدایت و راهنمایی دیگران تا نه بیراهه بروید و نه راه كسی را ببندید. 🔹 اگر از ذوات قدسی اهل بیت (علیهم السلام) به عنوان «مصابیح هدی»[بصائر الدرجات، ج1، ص63.] یاد می شود و اگر درباره شخص سید شهدا حسین بن علی بن ابی ‌طالب (علیهما آلاف التحیة و الثناء) به عنوان «مصباح هدایت» یاد شد، این مربوط به آن قلّه هدایت و مصباح بودن است، وگرنه پیروان آن ذوات قدسی سهمی از چراغ هدایت را خواهند داشت. وجود مبارك كریم اهل بیت فرمود چراغ هدایت باشید «كُونُوا أَوْعِیةَ الْعِلْمِ‏ وَ مَصَابِیحَ‏ الْهُدَى» اگر جامعه از این محورها بهره حَسن و زیبا ببرد و خود را به كمال برساند تمدّنی پیدا خواهد كرد كه در متن تدین او نهفته است و كریم بودن آن ذات مقدّس هم در اثر سخا و جود و بخشش بود كه وجود مباركش بسیاری از نیازمندی های نیازمندان را برطرف می كرد، اگر این دو عنصر فراهم شد یعنی جامعه از تقلید به در آمد و محقق شد، نه در قبول و نه در نكول بیراهه نرفته است او پیرو راستین امام حسن مجتبی (صلوات الله و سلامه علیه) است. 📚 پیام به كنگره امام حسن مجتبی (علیه السلام) تاریخ: 1391/12/05 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
📌 چرا از اول به سراغ نرفتم. ✍️ حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند : عجایب قابل شمارش نیست و کهنه نمی شود. مثل است هم ساده و هم پیچیده. وقتی شما به نگاه می کنید یک لذتی می برید، وقتی پایتان را در دریا می گذارید لذت دیگری دارد، وقتی قایقرانی می کنید لذت دیگری دارد. قرآن‌ هم این طور است. 🔸 صوت یک لذتی دارد، ترجمه ی لذت دیگری دارد، و تدبر در قرآن لذت دیگری دارد. 🔸 (ره) در کتاب ی نور(جلد20ص20) می فرمایند : اینجانب بطور جد می گویم از گذران عمر خودم ناراحت هستم که چرا از اول به سراغ قرآن نرفتم.( ) 🌿🌿🌿 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌از مهدکوک تا خانه سالمندان ✅عاطفه آموزي 7 ساله در منزل 🔸نسبت به پدر و مادر فرمود وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ؛ اگر پدر سنّي از او گذشت عمري از او گذشت، سالمند شد يا مادر سنّي از او گذشت، اين را فوراً تحويل خانه سالمندان ندهيد!چند بار به عرضتان رسيد که اين دوره 7-6 ساله فرزند، بهترين دوره عاطفه آموزي فرزند است؛ اين عاطفه را در اين دانشگاه 7-6 ساله ياد مي گيرد. ▫️اگر بچه، بچه مهدکودک شد، چون او عاطفه نچشيد همين که پدر و مادر پا به سن گذاشتند، فوراً آن ها را تحويل خانه سالمندان مي دهد؛ آن وقت يک مرگ تدريجي براي آن پدر و مادر است.اما اگر او 7 سال آغوش مادر ديد، مهر پدري ديد، اين ممکن نيست پدر و مادر را رها کند. 🔸من اين قصّه را چند بار به عرضتان رساندم: من تابستان يکي دو سال قبل بود در اين دماوند، ديدم يکي نزديک 60 سالش است؛ از يک راه دور آمده، يک شيشه آب هم دستش است، مي گويد که حاج آقا! شما اين را دهان بگذاريد مادرم مريض است بلکه خوب شود.خوب، وقتي خودش در آستانه 60 سال است، مادرش هم در آستانه 90 سال است ديگر! اين از راه دور آمده که يک حمدي بخواند برود به مادرش بدهد شفا بگيرد.یک همچنين آدمي هرگز حاضر نيست مادرش را در خانه سالمندان ببرد. 🔸اگر کسي بچه مهدکودک شد، اين با خانه سالمندان رابطه دارد.اينطور نيست که پدر و مادر توقع داشته باشند بعد از اينکه سالمند شدند بچه از آن ها نگهداري بکند.اين عاطفه نه در حوزه است، نه در دانشگاه، نه در کوي است، نه در برزن.اين عاطفه 7 سال در آغوش پدر و مادر است 🔸ممکن نيست بچه اي که در 7-6 ساله دانشگاهي منزل، آغوش پدر و مادر ديد او راضي بشود پدر و مادرش را به خانه سالمندان بدهد. 📘برگرفته از درس تفسير قرآن آيت الله جوادي آملي/سوره شعراء، آيات 210 تا219 🌿🌿🌿 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌انس با قرآن ◽️براي انس با قرآن، پنج عنوان «قرائت»، «تلاوت»، «ترتيل»، «استماع و انصات» و «تدبر» در قرآن آمده است: عنوان «تدبر»و «قرائت »و«تلاوت» و «ترتیل »را در پست های قبلی مورد بررسي قرار گرفت حال عناوين ديگر را بررسي مي‎كنيم: 🌿🌿🌿 5.«استماع و انصات»: 🔹استحباب استماع قرآن ▫️پيشتر گفتيم كه قرآن خاموشي و گوش سپردن به تلاوت و قرائت آياتش را بر همه شنوندگان لازم دانسته و بر آن تأكيد دارد. و تفاوتي نمي‌كند كه چه كسي آن را بر زبان جاري مي‌سازد؛ زيرا قرآن به طور مطلق و بدون قيد و شرط مي‌فرمايد:«وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ». ▫️و اما اينكه اين سكوت و استماع در چه مورد يا مواردي بايد رعايت شود، مطلبي است كه مورد توجه مفسران و فقها بوده است؛ از اين‌رو در توضيح و تفسير اين آيه آمده است:«أنصتوا» از ماده «انصات»، به معناي سكوت تؤام با گوش دادن است. در اينكه آيا سكوت استماع به هنگام قرائت قرآن، در تمام موارد است، يا منحصر به وقت نماز و هنگام قرائت امام جماعت، يا هنگامي كه امام در خطبه نماز جمعه قرآن تلاوت مي‌كند، در ميان مفسران بحث و گفت و گو بسيار است، و احاديث مختلفي در اين خصوص در كتب حديث و تفسيرنقل شده است. ▫️آنچه از ظاهر آيه استفاده مي‌شود، اين است كه حكم مورد نظر، عمومي و همگاني است و مخصوص به حال معيني نيست؛ ولي روايات متعددي كه از پيشوايان اسلام نقل شده است و هم‌چنين اجماع و اتفاق علماء بر عدم وجوب استماع در همه حالات و موارد، دلالت دارد كه اين حكم به صورت كلّي، يك حكم استحبابي است؛ يعني شايسته و مستحب است كه در هر كجا و در هر حال، كسي كه قرآن تلاوت مي‌كند، ديگران به احترام قرآن، سكوت كنند و بدان گوش و جان بسپارند. پيام خدا را بشنوند و در زندگي از آن الهام گيرند؛ زيرا قرآن تنها كتاب قرائت و تلاوت نيست، بلكه كتاب فهم و درك و عمل است؛ از اين‌رو، بر اين حكم مستحبي به قدري تأكيد شده كه در بعضي از روايات از آن تعبير به واجب شده است. ▫️در حديثي از امام صادق ـ عليه السلام ـ مي‌خوانيم كه فرمود: «الانصات للقرآن في الصلاة وفي غيرها وإذا قرئ عندك القرآن، وجب عليك الانصات والاستماع» .«بر تو واجب است كه در نماز و غير نماز در برابر شنيدن قرآن سكوت و استماع كني و هنگامي كه نزد تو قرآن خوانده شود، لازم است سكوت كردن و گوش فرا دادن». 🔲از مجموع اين بحث، روشن مي‌شود كه سكوت و استماع در هنگام شنيدن آيات قرآن، كار بسيار شايسته‌اي است؛ ولي به طور كلي واجب نيست، احتمال مي‌رود كه علاوه بر اجماع و روايات، جمله ی «لَعَلَّكُم‌ تُرْحَمونَ» (شايد مشمول رحمت خدا بشويد)، نيز اشاره به مستحب بودن اين حكم داشته باشد. ▪️تنها در يك مورد، اين حكم الهي شكل وجوب به خود مي‌گيرد، و آن هنگام نماز جماعت است كه مأموم به محض شنيدن قرائت امام، بايد سكوت كند و گوش فرا دهد؛ حتي جمعي از فقها با استناد به همين آيه شريفه، قرائت «حمد» و «سوره» را از عهده مأموم ساقط كرده‌اند. از جمله رواياتي كه دلالت بر اين حكم دارد، روايتي است از امام باقر ـ عليه السلام ـ كه فرمود: «وإذا قرئ القرآن في الفريضة خلف الامام، فاستمعوا له وأنصتوا، لعلّكم ترحمون» «هنگامي كه قرآن در نماز فريضه و پشت سر امام خوانده مي‌شود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت الهي شويد» ☘️☘️☘️ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (111) 🔅🔅🔅 ✅اصل ششم. تفكّر سكولاريزم و انديشه اومانيزم، ريشه مشترك آنها دعواي ربوبيت فرعوني و ادّعاي الوهيت نمرودي است، و تفاوت آنها، بعد از اشتراكِ در اصل دعوا، همانا در كل و جزء است؛ يعني انديشه اومانيزم در تمام ابعاد عريق خود ريشه در شرك و ادعاي ربوبيّت دارد و تفكّر سكولاريزم در برخي جهات عميق خويش، ريشه در آن دارد و نه در تمام ابعاد. هرچند ممكن است تبعيض در قبول دين، مستلزم نفي اصل آن باشد، زيرا حقيقتِ وَحياني كالايي نيست كه تبعّض صفقه پذير باشد. البته اين تحليل از مطالب دقيق نظري است، نه سطحي و ضروري تا لوازم خاص خود را داشته باشد. ▪️معناي سكولاريزم اين است كه اصل دين الهي حق است، ليكن محدوده نفوذ آن احكام فردي، اخلاق اجمتاعي، راز و رمز نيايش، ذكر، شكر، فكر عبادي و مانند آن است و در مسايل سياسي، اداره امور كشور، تنظيم موارد حقوقي، تنسيق روابط ملت و دولت، روابط منطقه اي و بين المللي در جنگ و صلح و نظير آن دخالتي ندارد. ▪️لازم چنين تفكيكي كه همان تنكيل گذشته و تمثيل بازگو شده است، اين است كه در بخشي كه دين طبق اين تفريقِ مزعوم نظري ندارد و بخش مزبور نيز از امور مهمّ و بسيار حسّاس حيات بشري است و از سنخ كارهاي سهل و ساده نيست تا در رديف مباحات بوده و در محدوده منطقةالفراغ قرار گرفته باشد و حتماً نيازمند تدبير كارشناسانه است، خود انسان بدون استعانت از وحي الهي و با استغناي از رهنمود متون مقدس ديني، مدبّر خويش باشد و تدبير امور جامعه و تربيب روابط جوامع را به طور استقلال، عهده دار گردد و در تدوين برنامه هاي كلان كشورداري محتاج خداوند نباشد؛ يعني ربّ جامعه و اِله ملت خود ملت يا انديشوران آنان باشند، و اين همان تفرعن و دعواي ربوبيت در بخشي از زندگي است. ▪️معناي اومانيزم، اصالت انسان، يعني تمام شئون فردي و اجتماعي بر پايه انسان مداري تنظيم مي شود، به طوري كه هرچه انسان آن را حق دانست، حقيقت دارد، وگرنه باطل است، و هرچه انسان آن را نافع دانست، سودمند است، وگرنه زيانبار، و هرچه انسان آن را حَسَن و زيبا دانست، از حُسْن برخوردار است، وگرنه قبيح و ناهنجار، و از طرف ديگر هرچه به حال انسان سودمند بود، حق است و صدق و حَسَن، و هرچه به حال وي نافع نبود، باطل است و كذب و قبيح. ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
60-Hojorat-shams.mp3
16.08M
🔅🔅🔅 📌تلاوت سوره های قاف، حجرات، شمس 🎼قاری:الشيخ مصطفي اسماعیل بر شما باد به تلاوت قرآن 🌷 @rahighemakhtoom
📌 ادب تلاوت 🔹 مرحوم كلینی (رضوان الله علیه)[الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص573. ] از امام صادق (سلام الله علیه) در ادب تلاوت قرآن و تدبّر در قرآن نقل كرده كه برای قاری قرآن این‌طور شایسته است، آیاتی را كه می‌ خواند اگر به آیه مسئلت برسد، آیه‌ ای كه خدای سبحان در آنجا برای مؤمن درجات و مقامات و خیر و سعادت پیش‌بینی كرده می ‌رسد، همین‌طور رد نشود از خدای سبحان این خیرها را مسئلت كند و اگر به آیه عذاب و جهنم و وعید و تهدید می ‌رسد همین‌طور رد نشود از خدای سبحان استعاذه كند، به خدا پناه ببرد، از خدای سبحان نجات از این عذاب را مسئلت كند، این دستور تلاوت است! خب اگر در فهم بسته است فقط باید بخوانیم تفسیر كردن و فهمیدن و استنباط كردن و استدلال كردن و تمسك كردن برای كسی نیست آن‌گاه چرا به ما دستور دادند كه اگر آیات قرآن كریم را می‌خوانید این‌چنین بخوانید؟! یك وقت در همین باب روایاتی هست كه سیره معصومین (علیهم السلام) را در كیفیت تلاوت نقل بكنند، آن البته به حال بحث ما نافع نیست، در همین باب روایاتی هست كه ائمه (علیهم السلام) وقتی قرآن قرائت می ‌كردند و به آیه رحمت می ‌رسیدند این‌چنین می‌ گفتند و مسئلت می ‌كردند، به آیه عذاب می ‌رسیدند آن‌چنان به خدا پناه می ‌بردند و امثال ذلك، این بیان سیره عملی معصومین (علیهم السلام) در كیفیت تلاوت است، این را ممكن است خصم بگوید تدبّر از آنِ آنهاست و اما همین سیره‌ای كه آنها داشتند به ما می ‌آموزانند كه شما این‌طوری قرآن بخوانید، همین‌طور پشت سر هم قرآن نخوانید! گفتند وقتی كه قرآن می‌ خوانید پی در پی نگاه نكنید كه چه وقت سوره تمام می ‌شود، هر وقت خسته شدید بس است، بگذارید كتاب تدبّر باشد، نه اینكه حالا بخواهید بالأخره سوره را تمام بكنید یا می‌ خواهید به سر جزء برسید، اگر حال ندارید نخوانید. 📚 مقدمات تفسیر قرآن ـ جلسه 12 بر شما باد به تلاوت قرآن 🌷 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌ادب تلاوت قرآن زمان:2/32دقیقه 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
📌زیارتنامه ذات اقدس الهی 🔹 مرحوم ابن ‌بابویه قمی در كتاب شریف توحید صدوق از وجود مبارک امام [کاظم] (سلام الله علیه) نقل می ‌كند كه معنای «قَدْ قَامَتِ‏ الصَّلَاة» عبارت از «أَی حَانَ وَقْتُ الزِّیارَةِ»[1] هست. وقتی نمازگزار اقامه می ‌گوید و در اقامه بعد از «حَی‏ عَلَى‏ الصَّلَاةِ» و «حَی عَلَى الْفَلَاحِ» می‌رسد به «قَدْ قَامَتِ‏ الصَّلَاة»، امام معصوم (علیه السلام) «قَدْ قَامَتِ‏ الصَّلَاة» را چنین تفسیر كرد یعنی «أَی حَانَ وَقْتُ الزِّیارَةِ»؛ یعنی هنگام زیارت ذات اقدس الهی فرا رسید، پس نماز زیارتنامهٴ خداست همان‌طوری كه انبیا و اولیا و معصومین (علیهم السلام) زیارتنامهٴ مأثور دارند و منظور زیارت «وجه الله» هست، زیارت اسماء حسنای الهی است كه خدا را ما با «وجه الله» و با اسماء حسنایش می‌خوانیم كه این اسماء و این وَجه حاكی از ذات اقدس الهی هستند. وقتی انسان در نماز به زیارت ذات اقدس الهی مشرّف شد و به آن بارگاه منیع بار یافت خدای سبحان هم پاسخ زیارت او را خواهد داد. هیچ سوالی را خدا بی‌ جواب نمی ‌گذارد، هیچ ذكر و نام و یادی را بی ‌پاسخ نمی ‌گذارد، هیچ زیارتی را هم بی ‌اثر نمی‌ گذارد. در جریان سوال فرمود: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی﴾[2] به رسول خود فرمود اگر بندگانم درباره‌‌‌‌ٴ من از تو بپرسند ﴿فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾ داعی كه خدا را می خواند و سائل كه از خدا مسئلت می‌كند پاسخش را خدا مرحمت می ‌كند ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ﴾، در جریان یاد و نام خدا فرمود: ﴿اذْكُرُونِی أَذْكُرْكُم﴾؛[3] به یاد من باشید من به یاد شمایم، پس دعا بی ‌پاسخ نیست، سوال بی ‌جواب نیست، ذكر و نام و یاد خدا بدون اثر نیست، زیارت خدا هم یقیناً بی ‌اثر نخواهد بود. 🔹 اگر كسی به بارگاه الهی بار یافت، نام خدا، لطف خدا و فیض ویژه‌‌‌‌ٴ الهی در كنار قلبش حضور دارد. اینكه فرمود «أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُمْ‏»[4] یعنی اگر قلب كسی شكست خاضعانه و موحّدانه خدا را خواند و خواست یقیناً لطف خدا آنجا حضور دارد از همین مقالت و و مقول هست، بنابراین نمازگزار باید بداند و مطمئن باشد وقتی به زیارت لطف الهی می ‌رود، لطف الهی هم به دیدار او خواهد ‌آمد؛ وقتی فیض و لطف خدا به دیدار نمازگزار آمد، به او شرح صدر عطا می ‌كند، این شرح صدر و نورانیت دل همان است كه به‌عنوان اثر نماز در قر‌‌‌‌آن مطرح است كه ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ و َالْمُنكَرِ﴾.[5] 📚 پیام به همایش نماز و حجاب تاریخ: 1391/02/09 📒پی نوشت: [1]. التوحيد(للصدوق)، ص241. [2]. سوره بقره, آيه186. [3]. سوره بقره, آيه152. [4]. منية المريد، ص123. [5]. سوره عنکبوت, آيه45. ☘️☘️☘️ 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌زیارت نامه ذات اقدس الهی زمان:4/03دقیقه 🌿🌿🌿 🔅قرآن همراه است و هم راه 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (33) 🔅🔅🔅 📌 لطايف و اشارات 8 ـ معيار تفكيك صفات ذات و فعل ▪️صفات خداي سبحان برخي ذاتي و برخي فعلي است. ▫️صفات ذاتي عين ذات و همچون ذات، نامحدود بوده، در مقابل آنها هيچ وصف كمالي قرار ندارد؛ مانند: علم و حيات و قدرت و چون مقابلهاي اين صفات (ناداني، مرگ، ناتواني) براي خداوند ممتنع است، خداي سبحان به آنها متصف نمي شود. ▫️امّا صفات فعل صفاتي است كه از مقام فعل خداوند انتزاع مي شود و دربرخي موارد مقابل دارد و با داشتن مقابلْ خداوند به مقابلهاي آنها نيز متصف مي شود؛ مانند اراده، رضا، اِحياء و بسط كه مقابلهاي آنها (كراهت، سخط، اِماته، قبض) نيز صفات فعل خداي سبحان است. ▪️براساس همين فرق بين صفات ذات و صفات فعل، حضرت امام رضا (عليه السلام) به شخصي كه در محضر ايشان گفت: خدا را حمد مي كنم تا آن جا كه مرز علم اوست: «الحمد لله منتهي علمه»، فرمودند: اين گونه تعبير نكن؛زيرا علم خدا كه عين ذات نامحدود اوست،حدّي ندارد.گوينده پرسيد: خدا را چگونه حمد كنم؟ آن حضرت فرمودند: بگو «الحمد لله منتهي رضاه»[ بحار، ج4، ص83.] . چون رضاي خدا محدود است. او از ايمان و مؤمن راضي است، ولي از كفر و كافر ناخشنود است: (ولا يرضي لعباده الكفر)[ سوره‌ي زمر، آيه‌ي 7.]. در جهان آخرت نيز بهشت و نعيم آن گستره‌ي رضاي خدا و جهنّم و عذابهايش محدوده‌ي غضب اوست. 🔹[اين ضابطه دقيق، در تشخيص وبازشناسي صفات ذات از صفات فعل را مرحوم كليني با عنوان «جملة القول فى صفات الذات وصفات الفعل» چنين بيان كرده است: «إن كل شيئين وصفت الله بهما وكانا جميعاً فى الوجود فذلك صفة الفعل» (اصول كافي، ج1، باب حدوث الأسماء). بحث مبسوط در معيار تشخيص صفات ذات و صفات فعل در سوره‌ي مباركه‌ي حشر خواهد آمد.]. ▪️تذكّر: كارهاي خداوند، تنها به اوصاف كماليِ فعل متصف خواهد شد و هرگز به اوصاف نقصيِ آن متصف نمي شود؛ مثلاً اگر كاري از خداوند صادر شد حتماً عدل و وفاست و هيچ گاه ظلم و جفا نخواهد بود. پس اتصاف به دو طرف مقابل به معناي موصوف شدن ذات اقدس الهي به اوصاف نقصيِ آن نيست. 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥🖥برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت9:بیان آیات سوره ناس در المیزان من شر الوسواس الخناس مراد از (وسواس خنّاس) و اينكه فرمود: (من الجنّة و النّاس) ▪ در مجمع البيان، آمده كه كلمه (وسواس ) به معناى حديث نفس است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه بگوش مى رسد، و بنا به گفته وى كلمه (وسواس ) مانند كلمه (وسوسه ) مصدر خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانسته اند، چون قاعده اقتضا مى كرد (واو) اول اين كلمه به كسره خوانده شود، همچنان كه حرف اول مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مى شود، مثلا مى گويند: (دحرج ، يدحرج، دِحراجا و زلزل، يزلزل زِلزالا) و به هر حال ظاهر اين آيه - همانطور كه ديگران نيز استظهار كرده اند - اين است كه : مراد از اين مصدر معناى وصفى است، كه مانند جمله (زيد عدل - زيد عدالت است ) به منظور مبالغه به صيغه مصدر تعبير شده است. 🔹 و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانسته اند، نه مصدر. ▪ و كلمه (خناس ) صيغه مبالغه از مصدر (خنوس ) است كه به معناى اختفاى بعد از ظهور است. بعضى گفته اند: شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى افتد پنهان مى شود و عقب مى رود، باز همينكه انسان از ياد خدا غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد. 🔅🔅🔅 الذى يوسوس فى صدور الناس ▪ اين جمله صفت (وسواس خناس ) است، و مراد از (صدور ناس ) محل وسوسه شيطان است، چون شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده : (و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور). 🔅🔅🔅 من الجنه و الناس ▪ اين جمله بيان (وسواس خناس ) است، و در آن به اين معنا اشاره شده كه بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدت انحراف، خود شيطانى شده و در زمره شيطانها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده : (شياطين الانس و الجن ). و اما اينكه بعضى گفته اند كه كلمه (ناس ) هم بر جماعتى از انسانها اطلاق مى شود و هم بر جماعتى از جن، و جمله (من الجنه و الناس ) بيانگر اين معناى اعم است سخنى است بى دليل كه نبايد بدان اعتناء نمود. ▪ همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه : كلمه (و الناس ) عطف است بر كلمه (وسواس )، و معناى عبارت اين است كه : پناه مى برم به خدا از شر وسواس خناس كه از طائفه جن هستند، و از شر مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند از فهم بدور است. 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom