eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅🔅🔅 📌نگاشت9:نکات تفسیری آیه 3 سوره کافرون(جحد) وَ لاَ أَنْتُمْ‌ عَابِدُونَ‌ مَا أَعْبُدُ «مَا»: آنچه. مراد خدا است. در قرآن از خدا به «مَنْ»،و ما تعبیر می‌کنند. ✅ ۱ - برخى از کافرانِ عصر بعثت، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند، در صورت اظهار آمادگى پیامبر(ص) براى عبادت معبودهاى آنان (و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 خبر دادن پیامبر(ص) از سر سختى کافران - پس از نفى کوتاه آمدن خود - بیانگر آن است که کافران در صورت سازش پیامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند. ✅ ۲ - کافرانى که خود را در صورت مماشات پیامبر(ص)، آماده عبادت خداوند مى خواندند، هرگز به آن تن نداده و معبود پیامبر(ص) را نمى پرستیدند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۳ - پیامبر(ص)، مأمور افشاى سرسختى مشرکان در ترک پرستش خداوند; حتى در فرض محال تن دادن پیامبر(ص) به پرستش معبودهاى آنان (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۴ - بیان سرسختى سازش خواهان کافر و وفا نکردن آنان به وعده ایمانِ مشروط خویش، از اخبار غیبى قرآن (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۵ - پیامبر(ص)، مصمم به پایدارى بر عبادت خداوند (أعبد) 🔹 فعل هاى «أعبد» در این آیه و «عبدتم» در آیه بعد، عِدل یکدیگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشرکان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پیامبر(ص)، بیانگر استمرار عبادت آن حضرت است. ✅ ۶ - کافران، خود را در اقدام به خداپرستى - در صورت سازش پیامبر(ص) با آنان - پیش قدم معرفى کرده و زمان پیوستن پیامبر(ص) به آنان را، پس از مرحله پیوستن خود به پیامبر(ص) قرار داده بودند. (لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 در آیه قبل، پیامبر(ص) عبادت آینده خود از معبودهاى مشرکان را منتفى دانست; ولى در این آیه، عبادت کنونى مشرکان از خداوند را نفى کرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبیر - که از فعلى بودن آیه قبل و اسمى بودن این آیه استفاده مى شود - ناظر به ترتیبى است که مشرکان براى توافق با پیامبر(ص)، پیشنهاد کرده بودند. آنان گفته بودند: یک سال ما بنده خداى تو مى شویم; مشروط به این که سال بعد تو خدایان ما را پذیرا باشى. ✅ ۷ - کافران، از معبود پیامبر(ص)، شناخت نادرست و تصورى در حد معبودهاى خویش داشتند. (ما تعبدون ... ما أعبد) 🔹 کلمه «ما» در معنایى اعم از عاقل و غیر عاقل به کار مى رود، به کار نبردن کلمه «من» - که تصریح به عاقل بودن است - به جهت بیان این نکته است که مشرکان، معبود پیامبر(ص) را در سطح معبودان خویش مى پنداشتند. ✅ ۸ - سرسختى مخالفان توحید در مواضع خویش، نباید پایدارى اهل توحید را متزلزل سازد. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 پایدارى اهل توحید، از مضارع بودن «أعبد» استفاده شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ محمد صدیق منشاوی سوره کافرون قل یا ایها الکافرون 🕑 زمان ۱/۲۳دقیقه 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. @rahighemakhtoom
🍀بسم الله الرحمن الرحیم🍀 ▪️در این صفحه آموزه ها و معارف اسلامی بر اساس منظومه فکری کارشناسان بزرگ اسلامی و مفسران برجسته شیعه ارائه می شود. 🌿تبلیغ و انتشار سخن حق وظیفه ماست و راهبری و راهنمایی از آن خداوند... الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ☘️ ☘️ ☘️ واژه رحیق آیه 25 سوره مطففین 🎼تماس پیامکی با خادم صفحه: 09218305249 ▪️با توفیق الهی این حرکت فرهنگی را با معرفی به دیگران حمایت فرمایید. 🌷 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 جامع بین معقول و مشهود و منقول 🔹 مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله علیه) جهان را بر اساس ﴿أَحْسَنَ كُلَّ شَی‏ءٍ خَلَقَهُ﴾[1] تفسیر می ‌كند، قرآن را بر اساس ﴿اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ﴾[2] تنظیم می ‌كند انسان را, تمدن انسان را, فرهنگ و مدنیت انسان را بر اساس ﴿خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ﴾[3] تنظیم می ‌كند؛ چنین انسانی حكمت را جامع بین معقول و مشهود و منقول می ‌داند و خود می ‌شود جامع این امور. اگر جناب مولوی هنر را در مشاهده عالَم قیامت می‌ داند این بزرگوار مصداق آن است. اگر مولوی گفت: خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان[4] یعنی آن حكیمی كه عارف نیست او گپ می‌ زند، او كه برهان حكمت و برهان عدل اقامه می ‌كند تا بگوید دوزخی هست او گپ می ‌زند و آن ‌كه اینجا نشسته دوزخ را می ‌بیند و از برزخ می ‌گذرد او هنرمند است. 🔹 مستحضرید كه با مفاهیم محض با ذهنیات محض با انتزاعیات صِرف، با صغرا و كبرای محض هرگز انسان به واقعیت نمی‌ رسد، اگر بخواهد به واقعیت برسد همان است كه جناب سنایی گفت که «از علم به عین آمد و از گوش به آغوش»، وقتی بخواهد از گوش به آغوش برسد و از علم به عین بیاید چاره جز این نیست كه انسان, هنرمندانه هجرت كند. یك حمله مردانه مستانه بكردیم ٭٭٭ تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم[5] 🔹 هنر در این است كه انسان مثل حكیم مفاهیم خوب را ارزیابی كند، بعد از مفهوم به مصداق هجرت كند و طوری كه در دیوان شمس آمده مردانه هجرت كند بگوید: یك حمله مردانه مستانه بكردیم ٭٭٭ تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم آن‌گاه می ‌تواند واقعیت را درك كند و اگر در فضای مفهوم ذهنی ماند، گرچه از حس و تجربه حسّی به در آمده ولی در گودال مفهوم، در گودال فلسفه و در گودال حكمت مفهومی مانده است؛ این شخص باید به تعبیر لطیف و ظریف جناب عطار در منطق ‌الطیر كه تعبیر فراز و فرود از اوست، از این فرودِ مفهومی به فراز شهودی برسد اینكه جناب مولوی گفت: آفت ادراك آن قال است و حال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال[6] همین است. ما مفاهیم نظری را با مفهوم بدیهی حل ‌كنیم، صفا و مروه ما همین است! و الفكر حركة الی المبادی ٭٭٭ و مِن مبادی الی المراد[7] ما از معنای نظری به معنای بدیهی, از معنای بدیهی به معنای نظری می ‌رسیم صفا و مروه ما در فضای ذهن و بین مفهومات ماست, مفهوم نظری را با مفهوم بدیهی می‌ خواهیم حل كنیم، حرف این بزرگوار این است اگر این كار را كردید: آفت ادراك آن قال است و حال ٭٭٭ خون به خون شستن محال است و محال 🔹 مفهوم خون است، مفهوم را باید با مصداق شست، فلسفه را با عرفان باید حل كرد و ذهن را با عین باید تطهیر كرد. حكمای بزرگوار كم نبودند كه به این مقام بار یافتند! برخی از اساتید علامه طباطبایی این‌چنین بودند، خود علامه طباطبایی این‌چنین بود كه از علم هجرت كرد به معلوم رسید، از ذهن هجرت كرد به عین رسید؛ این قوس نزول و صعودش از فضای ذهن به در آمد و به فضای خارج رسید كه امیدواریم حشر او با انبیا و اولیای الهی باشد، امام راحل از همین قبیل بود كه جامع بین معقول و مشهود و منقول بود آن آثار عرفانی امام را اگر كسی ببیند و بداند, چنین نظری را تأیید می ‌كند. [1] . سورهٴ سجده, آیهٴ 7. [2] . سورهٴ زمر, آیهٴ 23. [3] . سورهٴ تین, آیهٴ 4. [4] . مثنوی معنوی, دفتر ششم، بخش 83. [5] . دیوان شمس تبریزی, غزل 1481. [6] . مثنوی معنوی, دفتر سوم, بخش 226. [7] . شرح المنظومه, ج1, ص57. 📚 پیام به کنگره هنر ـ بزرگداشت علامه طباطبایی تاریخ: 1392/03/07 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 دهه فخر آور 🔹 ایام پربركت دهه فجر كه برای همه ما فخر آور و شرف ‌آور بود را به پیشگاه ولی عصر و عموم علاقه‌ مندان قرآن و عترت تحنیت عرض می ‌كنیم، امیدواریم خدای سبحان همه كسانی را كه در تأسیس این نظام اسلامی و بارور شدن آن سعی بلیغ نمودند، مشمول عنایت ویژه ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد! امام و شهدای انقلاب و جنگ و شهدای گمنام را مشمول عنایت ویژه خودش قرار بدهد! 🔹 خدای سبحان به عنوان یك سنّت پایدار و اصل زوال ‌‌ناپذیر فرمود: ﴿فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُمْ﴾؛[1] شما به یاد من باشید، من به یاد شما هستم. اگر كسی به یاد خدا بود یقیناً خدا به یاد اوست، ممكن نیست كسی به یاد الهی باشد، در انجام واجبات و پرهیز از محرّمات و مناهی خدا را در نظر داشته باشد و ممكن نیست خدا به یاد او نباشد ﴿فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُمْ﴾. 🔹 شهید از آن جهت كه مظهر نام مبارك خداست, بنده ویژه الهی است و «عندالله» به سر می‌ برد، طَرْفی از این مزایای الهی خواهد برد. اگر كسی به یاد شهید باشد، شهید هم به یاد اوست. صدای همه فرشته ‌ها, ندای همه انبیا و اولیا, صلحا و صدّیقین و شهدا این است، ﴿فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُمْ﴾ به یاد ما باشید، ما هم با یاد شماییم. 🔹 مطلب دیگری كه شهدا به ما آموختند و باید برابر آن عمل كنیم، همین آیات قرآن كریم است كه خدای سبحان به ما فرمود، گرچه در مسائل ارتباط با بیگانه, جنگ و جهاد و مانند آن ﴿فَمَنِ اعْتَدی‏ عَلَیكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی‏ عَلَیكُمْ﴾؛[2] اگر كسی به آب و خاك شما تجاوز كرد, به اعتقادات و ارزش‌ های شما تعدّی كرد، شما هم به همان مقدار تجاوز را تجویز كنید، لكن در بین دوستان و مؤمنان و امّت واحده به ما فرمودند، اگر كسی نسبت به شما بدی كرد، شما بدی را دفع كنید، نه انسانِ بد را! وقتی بدی را دفع كردید، انسان بد هم صالح می ‌شود: ﴿ادْفَعْ بِالَّتی‏ هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَینَكَ وَ بَینَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِی حَمیمٌ﴾؛[3] فرمود با روش خوب, جلوی بدی را بگیرید، اینكه فرمود: ﴿یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ﴾،[4] همین است، مردان الهی كسانی‌ هستند كه با نیكی جلوی بدی را می‌ گیرند, با عفو و گذشت، جلوی سیئه را می ‌گیرند. اگر ما با عفو و گذشت جلوی سیئه را گرفتیم، دیگران از سیئات و لغزش‌های ما به بهترین وجه عبور می ‌كنند و آن را به انتقام نمی ‌گیرند. 🔹 غرض آن است كه شهید مظهر نامی از نام‌ های خداست، یك؛ و خدای سبحان فرمود اگر شما به یاد من باشید، من به یاد شما هستم، دو؛ اگر ما به یاد شهدا بودیم، حتماً آنها به یاد ما خواهند بود، سه؛ و تذكره آنها برای ما شرف‌ آور و فخر آور است، چهار؛ و نشانه اینكه آنها به یاد ما هستند، این است كه در عقاید ما, در اخلاق ما, در رفتار و گفتار و روش و منش و سیره و سنّت ما, فضیلت تازه، فوز جدید و فیض نو، ظهور می ‌كند كه امیدواریم خدای سبحان این توفیق را به همگان مرحمت كند! [1] . سوره بقره،آیه152. [2] . سوره بقره،آیه194. [3] . سوره فصلت،آیه34. [4] . سوره رعد، آیه22؛ سوره قصص، آیه54. 📚 پیام به همایش شهدای گمنام تاریخ: 1393/11/19 ۱۲ بهمن روز ورود حضرت امام خمینی( ره ) بنیان گذار کبیر انقلاب به ایران و آغاز دهه فجر مبارک باد.🌹 @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 محدودیت تجربی 🔸مشكل جهان فعلي و بسياري از مردم اين است كه اينها با علوم تجربي سر و كار دارند كه دانش اينها حسّي و تجربي است. 🔸كاربرد اين علوم هم امور تجربي است؛ لذا بسياري از اين دانشجويان عزيز ما در فضاي حس دارند زندگي مي‌كنند. 🔸علوم تجربي، عمل تجربي انسان را در قلمرو حس بسته نگه مي‌دارد؛ اين ديگر به فكرِ علوم تجريدي نيست، [به فكرِ] علوم متافيزيكي نيست، [به فكرِ] علوم ماوراءالطبيعي، نيست، [به فكرِ] علوم بعد از مرگ نيست. 🔸اين تا مرگ را فكر مي‌كند؛ خيال مي‌كند مرگ پوسيدن است اما بعد از مرگ چه خبر است هيچ علم تجربي جوابگوي اين سؤال نيست. 🔸مي‌گويد انسان مي‌پوسد تمام شد و رفت! «از پوست به در مي‌آيد»، اين را ديگر علم تجربي نه مي‌فهمد و نه داوري دارد. 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره احزاب، آیات 6 الی 8 @rahighemakhtoom
📌 سيره علمي و عملي امام خميني(قدس‌سره) 📕بعضي از مراجع قم به معدوم تلگرافي زده و او را مخاطب قرار داده بودند تا دولت را وادارد كه از انحرافات ديني دست بردارد و شاه معدوم در جواب نوشت: «ما توفيق شما را در ارشاد خواهانيم»؛ 📖 آن‏گاه استاد عالي قدر امام خميني(قدس‌سره) به قلم دست بردند و فرمودند: 📕 «به عنوان يك اعلاميه (شما كه توفيق مراجع را در ارشاد عوام خواهانيد) به تو و دولت تو تذكر مي‏دهم كه... »[2]؛ يعني شما عوام هستيد و بايد به شما هشدار داد و هدايتتان كرد. 📖اين گونه موضع‏گيري و داشتن قلمي فولادين، نه تنها از ديگران ساخته نبود، بلكه خواندن اعلاميه اين بزرگوار هم براي ديگران رعب آور بود، تا كم‏كم جريان انقلاب در سال 1342(هـ .ش) از مرز اعلاميّه، تلگراف، رفت و آمد، پيام تلفني، خواهش، ارشاد و نصيحت گذشت و روز 25 شوال 1382هـ .ق. (برابر 2/1/1342هـ .ش) فرارسيد 📖 و در سالروز شهادت حضرت امام صادق(عليه‌السلام) در مدرسه فيضيه آن غايله فراموش نشدني به دست مزدوران رژيم منحوس پهلوي و آن كشتار و ضرب و شتم و مجروح كردن طلاّب مدرسه فيضيه و طلاب حوزه علميّه شروع شد كه ديگران با ديدن آن صحنه رعب آور ترسيدند و ساكت شدند، ولي حضرت امام راحل(قدس‌سره) به قلم دست برد و دولت را محكوم كرد[1] و فرمود: «شما روي چنگيز مغول را سپيد كرديد».[2] اين اعلاميه جان تازه‏اي در حوزه علميّه و در سطح ايران دميد. 📖او ترس از مرگ، زندان رفتن، محروم شدن و تبعيد شدن را از طلاب و فضلاي حوزه‏ها گرفت، بلكه ترس را ترساند كه به حوزه علميّه و به دلهاي اولياي الهي راه نيابد[3] و مكتب (اَلا اِنَّ اَولِياءَ اللهِ لاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون)[4] را با سيره عرفاني و برهاني خود اجرا كرد. 📖مي‏فرمود: «انسان زنده است براي اينكه به «لقاء الله» برسد؛ چه بهتر كه با «شهادت» به لقاي حق بار يابد». 📙[بنيان مرصوص امام خميني (ره) - صفحه 47] @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 امام راحل جامع بين غيب و شهادت، عرفان، فلسفه و سياست بود. 📗امام راحل (قدّس سرّه) يك سير تاريخي دارد كه مورّخان مي‌توانند دربارهٴ او و شناسنامهٴ او بررسي كرده و سخن بگويند: «او 19سال در زندگي كرد، و پس از آن كم كم وارد مسايل علمي شد، ادبيات، فقه و اصول را مانند ديگران فرا گرفت، تا به حدود سنّ ‌27 سالگي رسيد، و….»، كه ديگران نيز اين مراحل را داشته‌اند، 📗ولي در زندگي90سالهٴ امام امّت (قدّس سرّه)، دو دهه را بايد از يكديگر جدا كرد، كه ديگران اين دو دهه را نداشتند و اين دو دهه مخصوص ايشان است؛ دههٴ اوّل، دههٴ انس او به جهان «غيب» و «عرفان» است و دهه دوّم، دههٴ انس او به عالم «شهادت» و «رهبري» است. 📗دههٴ اوّل از اواخر سنّ 27سالگي تا اوايل 38 سالگي است كه از سال (1347 هـ‌ق) شروع و تا سال1358(هـ ـ ق) ادامه مي‌يابد، يعني سالهايي كه حضرت امام (قدّس سرّه) كتابهاي عميق عرفاني را نوشت؛ 📗در 27سالگي كتاب شريف «مصباح الهداية إلي الخلافة و الولاية» را نوشت، سپس تعليقات بر ، تعليقات بر و آنگاه «سرّ الصّلاة» را به رشتهٴ تحرير در آورد. اينها كتابهايي نيست كه هر كس ده يا بيست سال در حوزهٴ علميّه بود و درس خواند، بتواند بفهمد. اينها نظير ، ، يا نيست. اين دههٴ 27 تا ‌‌37 سالگي دههٴ غيب و قلمرو غيبي شخصيت امام راحل (قدّس سرّه) است. 📗 امّا‌ دههٴ دوم كه‌ دههٴ شهادت و‌‌نشأهٴ شهادت اوست‌، از‌ پايان‌ سال (1357هـ‌ش) تا آغاز سال (1368هـ‌ش) است كه در اين دهه عالم را زير و رو كرد. 📗 دوران و نشانهٴ «مظلوميّت» بود، نه اقتدار، و خيلي از افراد به زندان رفتند، ولي آيا توانستند پس از آزاد شدن، كشور را رهبري و جنگ را هدايت كرده، انقلاب را به سامان رسانند؟ بسياري مظلوم بودند، ولي آيا اين قدرت را داشتند كه اگر بر سرير اقتدار بنشينند، چون حضرت على (عليه‌السلام) حكومت كنند؟ 📗اين مطلب براي ديگران ثابت نشد، ممكن بود كه «مدرّس» بتواند، ولي ثابت نشد، ممكن بود كه ديگران بتوانند، ولي عملي نشد. آنكه همهٴ يافته‌ها و اسفار اربعه را از علم به عين آورد و از گوش به آغوش رساند، امام امّت (قدّس سرّه) بود. اين دو دههٴ شاخص و بارز، تميز دهندهٴ زندگي حضرت‌امام خميني (قدّس‌سرّه) از ديگران است، بقيّهٴ آنچه كه ايشان در بود، يعني چهل سال وسط، هر چند با رياضت و تهذيب نفس هماهنگ بود، تدريس مي‌كرد، ولي ديگران نيز چنين دوراني را پشت سر گذاشتند و تفاوتي كه با ديگران بود، در اين جهات قابل تبيين بود، اگر تعمق در «اصول» يا تحقيق در «فقه» داشت، هر چند با ديگران فاصله داشت، ولي نه آن قدر كه عالم آرا و عالم گير باشد، بنابراين امام راحل (قدّس سرّه) را بايد با اين دو دهه شناخت: دههٴ اوّل، دههٴ «غيب» و دههٴ ديگر دههٴ «شهادت» اوست. 📗 طوبي براي كسي كه 🔅بين غيب و شهادت از يك سو، 🔅بين عرفان و سياست از سوي ديگر، 🔅و بين فلسفه و سياست از سوي سوّم جمع كرد. او نه تنها قائل به «ولايت فقيه» بود، بلكه چون حكيم بود، قائل به «ولايت حكيم» بود و چون عارف بود، قائل به «ولايت عارف» بود؛ او « » را آورد كه در آن فقاهت، آميخته با حكمت و حكمت، عجين شده با عرفان بود. @rahighemakhtoom
برشی از (57) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 3 ـ جامعترين تعبير در حمد و شكر ▪ عن الصادق (عليه السلام): «ما أنعم الله علي عبد بنعمة صغرت أو كبرت فقال: «الحمد لله» إلاّ أدّي شكرها»[ تفسير صافي، ج 1، ص 71.]. ▪ عن حمّادبن عثمان قال: خرج أبوعبدالله (عليه السلام) من المسجد و قد ضاعت دابته فقال: «لئن ردّها الله علىَّ لأشكرنّ الله حقّ شكره». قال: فما لبث أن أُتى بها فقال: «الحمد لله». فقال قائل له: جعلت فداك أليس قلت: لأشكرنّ الله حقّ شكره؟ فقال أبوعبدالله: «ألم تسمعنى قلت: الحمد لله»[ نورالثقلين، ج1، ص15]. ▪ عن الصادق (عليه السلام): «الشكر للنعم اجتناب المحارم وتمام الشكر قول «الحمد لله رب العالمين»[ بحار، ج90، ص214.]. ▪ ... إن رجلاً جاء إلي أميرالمؤمنين (عليه السلام) فقال أخبرنى عن قول الله تعالي: (الحمد لله رب العالمين) ما تفسيره؟ فقال: «الحمد لله هو أن عرف عباده بعض نعمه عليهم جملاً إذ لايقدرون علي معرفة جميعها بالتفصيل لأنها أكثر من أن تحصي أو تعرف. فقال لهم: قولوا الحمد لله علي ما أنعم به علينا رب العالمين... »[ نورالثقلين، ج1، ص17.]. اشاره: برخي كلمات از لحاظ شمول، جزو جوامع الكلم به شمار مي آيد و حمد مزبور از اين قبيل است. حصر جنس حمد يا حصر همه‌ي افراد حمد براي خداوند اداي حق تحميد بوده، فراگير است. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌 اصول سیاست‏ خارجی در قرآن(4 پایان مقاله) ⏪ اصل دعوت یا جهاد شاید از میان اصول سیاست‏ خارجی اسلام، این اصل بیش از همه حایز اهمیت ‏بوده و بیشتر از دیگر محورها مورد بحث و مناظره قرار گرفته است . احتمالا یكی از جهات اهمیت این اصل، آن است كه ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام را تبیین می‏كند . مناظرات دامنه‏ دار درباره اصل دعوت و جهاد سبب شد از هر دو اصل تحت‏ یك عنوان یاد كنیم، زیرا آن گونه كه برخی از پژوهشگران مسلمان گفته ‏اند اگر تنها به ذكر عنوان دعوت اكتفا گردد، دیدگاه‏های موجود درباره اصل جنگ یا صلح در روابط خارجی اسلام نادیده انگاشته می‏شود و اگر اصل را بر جهاد و جنگ مشروع بگذاریم طرح عنوان اصل دعوت ناتمام خواهد ماند . ▪ تفصیل این بحث را با یك پرسش اساسی ناظر به ماهیت روابط خارجی از دیدگاه اسلام پی‏ می ‏گیریم كه آیا اسلام در روابط خود با جوامع غیراسلامی اصل را بر جنگ می‏گذارد یا صلح; به عبارت دیگر، آیا صلح یك قاعده است و جنگ، ضرورت یا بالعكس؟ اگر اصل جهاد را به عنوان یكی از اصول سیاست‏خارجی اسلام مورد تاكید قرار دهیم به زعم برخی اندیشمندان مسلمان و عموم خاورشناسان اصل در روابط خارجی اسلام جنگ محور است و صلح ناظر به حالات خاص و استثنا از قاعده می‏باشد، اما اگر اصل را بر دعوت بگذاریم قضیه فرق خواهد كرد . دقیقا با عنایت‏ به همین مساله است كه با دو نوع روش رو به رو می‏گردیم:[4] ⏪ الف)روش خاورشناسان كه در قالب «انتشار الاسلام بالسیف‏» مطرح می‏گردد و بر مفاهیمی چون ارهاب، اصولگرایی، الاسلام المسلح، التطرف تاكید می‏شود . در این رویكرد آیات جهاد به خصوص آیه سیف به عنوان مستند مورد توجه قرار می‏گیرد; ⏪ ب)روشنفكران مسلمان كه در قالب «تنظیف وجه الاسلام‏» یا پیراستن اسلام از هر نوع خشونت و جنگ به تحلیل می‏پردازند و بر مفاهیمی چون; سلام و تسامح و تعایش و رافت تاكید می‏كنند . 🔹 در حالی‏كه دسته نخست فقط به تحلیل آیات جهاد می‏پردازد و آیات صلح و سلم را از نظر دور می‏دارند، دسته دوم با تاكید بر آیات صلح و مسالمت، به آیات جهاد بی‏توجهی می‏كنند . روش اعتدال روشی است كه بتواند میان هر دو دسته آیات جمع زند . اكثر مفسران و فقهای اسلام در این‏باره اندیشیده‏اند كه از مجموع این گفته‏ها و اظهارات می‏توان به جمع‏بندی و نتیجه نهایی نایل آمد . 🔹 بدون تردید یكی از مهم‏ترین و احتمالا هدف اصلی فرستادن انبیا دعوت است . آیات متعدد قرآن كریم پیامبران را دعوتگران دینی معرفی می‏كند . بر این‏اساس، نخستین وظیفه پیامبر و رهبران دینی همانا دعوت بشر به تعالیم و ارزش‏های وحیانی است . از طرف دیگر، جهاد و جنگ با مشركان و طغیان‏گران بی‏تردید یكی از وظایف اساسی مسلمانان و رهبران دینی محسوب می‏گردد . آنچه در مورد جهاد و جنگ حایز اهمیت است فلسفه تشریع این پدیده است كه جهاد برای چیست و چه زمانی انجام می ‏پذیرد . 🔹 با تحلیل و موشكافی این نكته احتمالا بتوان رابطه دعوت و جهاد و اصل در روابط خارجی دولت اسلامی را به دست آورد . ▪ اگر جهاد برای كشور گشایی باشد، احتمالا بر دیدگاه خاورشناسان مبنی بر جنگ محوری اسلام صحه می‏گذارد، اما اگر فلسفه تشریع جهاد برای دعوت به تعالیم وحیانی و ارزش‏های اسلامی باشد نه سلطه جویی و كشور گشایی، ادعای مذكور ناتمام و غرض آلود خواهد بود . این نوشتار ادعا دارد اصل در روابط خارجی اسلام بر صلح استوار است و جنگ حالت استثنایی است كه بنابر ضرورت تجویز می‏گردد . عصاره استدلال ما براین فرضیه آن است كه جهاد اسلامی یكی از مراحل دعوت به شمار می‏رود و برای ترویج ارزش‏های دینی صورت می‏گیرد . این دقیقا گفته یكی از محققان است كه «توحید اساس جهاد و جهاد برای توحید» است . ▪ بحث را با طرح اهمیت دعوت در آیات قرآن به عنوان یكی از اصول روابط خارجی دنبال می‏كنیم و در پی آن آیات مربوط به جهاد را مورد مطالعه و تحلیل قرار خواهیم داد . آیات متعددی اولین و مهم‏ترین وظیفه پیامبر را دعوت به خیر و صلاح می‏داند . 📝 پی نوشت: [1] . ر.ك: كی . جی . هالستی، مبانی تحلیل سیاست‏بین الملل، ترجمه بهرام مستقیمی (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1376 .) [2] . نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفكر الاسلامی، 1996م .) [3] . ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالمجید (مطبعه السعاده) ج‏2، ص‏314 . [4] . برای مطالعه مبسوط این دوگونه برخورد با آیات جهاد و صلح ر.ك: سیف الدین عبدالفتاح، القران و نظیر العلاقات الدولیه فی الاسلام; نادیه محمود مصطفی، المدخل المنهاجیه فی العلاقات الدولیه فی الاسلام (المعهد العالمی للفكر الاسلامی، 1996م) ص 15- 89 . @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (133) 📌 چند اصل حياتي ▪ هر كس از گروهي از مسلمانان، طغيان آب يا آتش را برگرداند، بهشت براي او ثابت است؛ عنوان آب و آتش، نموداري از هر گونه تعدّي و تجاوز طبيعي يا انساني است و چون مرجع تمام جهادها، هر چند ابتدايي به نظر برسد، به دفاع است ▪ و حقيقت دفاع، دفع بيگانه اي است كه راه خدا را مسدود و راهيان طريق او را مصدود و نهال بالنده جامعه را چون برخي گياهان پژمرده تموزسوزان مثدود مي كند، بنابراين مكتب مهر پرور خدا جمال نرم خويش را در نهان جلال قهر آميز تعبيه كرد و جريان قصاص و دفاع را كه ظاهراً خشن اند، عامل زندگي سالم معرّفي كرد و درباره آنها چنين فرمود: ▪ (ولكم في القصاص حياةٌ يا اولي الالباب) [سوره بقره، آيه 179.]كه ناظر به حيات بخشي قصاص است و (يا ايها الذين آمنوا استجبيوا لله وللرسول اذا دعاكم لما يحييكم) [سوره انفال، آيه 24.]كه سياق و سباق آن راجع به حيات آفريني قانون جهاد و دفاع از ميهن اسلامي است. هر چند اطلاق آن شامل ساير دستورهاي ديني هم مي شود. ▪ از اينجا مي توان حيات جاودانه مدافعان و مجاهدان در راه خدا را به طور عموم استنباط كرد؛ يعني آيه (ولاتحسبنَّ الذين قُتلوا في سبيل اللّه أمواتاً) [سوره آل عمران، آيه 169.]و آيه (ولاتقولوا لمن يقتل في سبيل اللّه أموات)،[ سوره بقره، آيه 154] ▪ فقط عهده تبيين حيات جاودانه شهيدانند و از اثبات حيات معقول ساير رزمندگان قاصراند و بدون آنكه دليل حصر باشند و حيات سايران را نفي كنند، در صدد توسعه حيات و اثبات آن براي غير شهيدان نيستند، ليكن آيه سوره انفال كه عهده دار اثبات حيات اجابت كنندگان دعوت به جهاد و هدايت به دفاع است، شامل تمام مبارزان نستوه با اخلاص مي شود؛ خواه شهيدان رحيل و خواه شهيدان زنده ويلچري و خواه آزادگان در بند و خواه فاتحان سرافراز و سرداران پر افتخار جمهوري اسلامي ايران، ليكن مسئوليت اينان براي حفظ حيات معقول به دست آمده امت فراوان است كه اميدواريم همگان در صيانت آن سعي رسا داشته باشند؛ بر دار ملك جاودان، بين كشتگان زنده جان مانند منصور جوان، در ارتضا آويخته عشقا تويي سلطان من، از بهر من دادي بزن روشن ندارد خانه را، قنديل نا آويخته [ديوان شمس تبريزي.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
📌 تمدّن و تدین 🔹 چرا دنبال استخاره می‌ گردیم؟ الآن ما نمی ‌دانیم که چه چیزی بد است و چه چیزی خوب است؟! دنبال مشورت‌ های بیرونی هستیم؟ این راه باز است چرا ما این راه را نرویم؟ این همان علی است، فرق نمی ‌کند، این همان صدیقه کبراست، این همان حجت بالغه است، این همان امام است، بین حیات و ممات اینها که فرقی نمی ‌کند! قرآن هم که ملاحظه فرمودید، فرمود: این چیزهایی که ما به نوح دادیم، به ابراهیم دادیم به موسی دادیم به هارون دادیم؛ اینها غیر از آن مقامات ویژه اینها، برای همه است. کسی هوس این را ندارد که ـ معاذالله ـ مقام آنها را پیدا کند، آنها منطقه ممنوعه است. 🔹 تمدّن ما ایرانی‌ ها هم در تدین ماست و لاغیر! تمدّن نظام ما، تمدّن انقلاب ما در تدین ماست و لاغیر! ما اگر همین ظواهر را ـ همین که چه چیزی حلال است و چه چیزی حرام است ـ این را عمل بکنیم، هیچ مشکلی نداریم. همان بیان نورانی حضرت امیر دارد که «یئِسَتْ مَطَامِعُ‏ الْأَعْدَاءِ»،[نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه216. ] نه ترامپ حق غلط ‌کاری و فضولی را دارد، نه بیگانه حق عربده ‌کشی را دارد، فرمود: تمام دشمنان ناامید هستند. شما همین کارهای عادی را بکنید، حلال خدا را حلال، حرام خدا را حرام! احتکار نکنید، گران نفروشید، دو تُن طلا می ‌خواهی چه کنی؟ این موش اهل ذخیره است، تو می‌ خواهی چه کار بکنی؟ نه مطابق عقل است و نه مطابق نقل است. همان جا حضرت فرمود: هناک «یئِسَتْ مَطَامِعُ‏ الْأَعْدَاءِ»؛ دشمن ناامید می‌ شود. وقتی این کار برمی ‌آید هم می‌ توانیم به بهشت برویم، هم دنیا را بهشتی کنیم، چرا نکنیم؟! این ایام برای همان است، این دعاها برای همان است، این مجالس برای همان است. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/05/25 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
📌 خطر دیروز خطر امروز ▪ به طور كلي كساني كه حق را مي‌شناسند، ولي به دليل رفاه‌طلبي تاب و توان تحمل رنج و محنت حق‌گويي و حق‌طلبي و دفاع از حق را ندارند، يا داراي سوابق مذهبي خوبي هستند و يا در وفاي به دين سابقه خوبي ندارند. ▪ آنانكه داراي سوابق مذهبي خوبي نبوده و ادعاي دين‌داري و حق‌طلبي نداشته و ندارند، به راحتي مي‌توانند از جبهه حق فاصله گرفته و از حمايت از حق سرباز زنند؛ ▪ ولي آنانكه داراي پيشينه مذهبي خوبي بوده و مدعي دين‌داري مي‌باشند، از كناره‌گيري از جبهه حق بيمناكند؛ زيرا مي‌ترسند سوابق مذهبي‌شان زير سؤال رفته، ماهيت پوشالي دين‌داري‌شان فاش گردد؛ لذا به ناچار سعي مي‌كنند با تحريف حقايق دين و برداشت‌هاي التقاطي، به آمال خود رسيده و ضعف‌هاي خود را بپوشانند... 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت آیت الله 📌 قول مستحکم 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔹فرصت دارید گوش دادن سری این جلسات را از دست ندهید. 🔹با هشتگ در کانال تمام فایل ها را ببینید 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از (58) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 بحث روايي ✅ 4 ـ عجز متنعم از شكر نعمت ▪ عن السّجاد (عليه السلام): «اللّهم إن أحداً لايبلغ من شكرك غايةً إلاّ حصل عليه من إحسانك ما يُلزمه شكراً ولايبلغ مبلغاً من طاعتك وإن اجتهد إلاّ كان مقصّراً دون استحقاقك بفضلك... وتثيب علي قليل ما تطاع فيه حتي كأنَّ شكر عبادك الذى أوجبت عليه ثوابهم وأعظمت عنه جزائهم، أمرٌ ملكوا استطاعة الامتناع منه دونك فكافيتهم. أولم يكن سببه بيدك فجازيتهم بل ملكت يا إلهي أمرهم قبل أن يملكوا عبادتك وأعددت ثوابهم قبل أن يفيضوا فى طاعتك وذلك أن سُنّتك الإفضال وعادتك الإحسان وسبيلك العفو، فكل البريّة معترفة بأنّك غيرظالم لمن عاقبت و... »[ صحيفه‌ي سجّاديه، دعاي 37.]. ▪ امام سجّاد (عليه السلام) به خداي سبحان عرض مي كند: بار الها! هيچ كس به درجاتي از شكر تو دست نمي يابد، مگر اين كه نعمتِ توفيقِ عرض ادب، وي را به شكر ديگري بر مي گمارد و اَحَدي در فرمانبرداريت، هرچند بكوشد، به جايي نمي رسد، مگر اين كه در برابر استحقاق تو، با آن همه احسانت، عاجز و ناتوان است...؛ به گونه اي بر طاعت كم و ناچيز پاداش مي دهي كه گويي شكر بندگان كه در برابر آن ثواب مقدر داشتي و جزايشان را بزرگ داشتي امري است كه آنان مي توانند از آن سر باز زنند. آيا زمام كار به دست تو نبود واينان از خود چيزي داشتند؟ بلكه پيش از آن كه توفيق عبادتت را بيابند وبه درگاه تو بار يابند، زمام كارشان به دست تو بود وتو مالك آنها و همه‌ي شئون هستيشان بودي و پيش از آن كه كاري كنند، ثوابشان را آماده كردي وبراي اين كه آنان را به ثوابي برساني بهانه اي به نام عبادت به دست آنان دادي و اين همه، بر اثر آن است كه سنت تو تفضل و عادت تو احسان و راه تو راه عفو و گذشت است. همگان معترفند كه اگر تبهكاران را كيفر كني ستمكار نيستي و.... عن أميرالمؤمنين (عليه السلام): «الحمد لله الذى لا يبلغ مدحته القائلون ولا يحصى نعمائه العادّون ولا يؤدّى حقّه المجتهدون، الذى لا يدركه بُعد الهِمَم ولا يناله غوص الفطن»[ نهج البلاغه، خطبه‌ي 1.]. 🔅 اشاره: حمد از آنِ خدايي است كه نه حمد و مدح او از عهده‌ي كسي بر مي آيد، نه نعمتهايش قابل شمارش است و نه حق او را تلاشگران مي توانند ادا كنند. نه شاهين بلندپرواز انديشه و همّت حكيمان را توان رسيدن به اوج قلّه‌ي شناخت اوست و نه عارف غوّاص درياي دل را ياراي استخراج گوهر شناخت اكتناهي آن ذات متعالي است. 🔹 چون حمد حقيقي ذات اقدس خداوند مبتني بر شناخت عميق و دقيقِ وليّ نعمت و همه‌ي نعمتهاي اوست و چنين شناختي براي غير خداوند حاصل نيست، بنابراين، هچ متنعمي قادر بر اداي شكر و حمد او نخواهد بود و تنها حامدِ حقيقيِ خداي سبحان، خود آن ذات مقدس است. ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت10:نکات تفسیری آیه 4 سوره کافرون(جحد) وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ‌ «مَا»: آن عبادت و پرستش که. ما، مصدریّه است. ✅ ۱ - عبادت معبودهاى مشرکان، در شأن پیامبر(ص) نبوده و آن حضرت هرگز به آن تن نمى داد. (و لا أنا عابد ما عبدتم) 🔹 تعبیر «و لا أنا عابد» و نیز « و لا أنتم عابدون» (در آیه بعد) بیانگر اهلیت و شأنیت است. مفاد دو آیه این است که: نه من اهل آن عبادتم و نه شما اهل این عبادتید. وجود اسم فاعل در این آیه و فعل مضارع و «لا»ى نافیه در آیه دوم - که مفادى نظیر این آیه داشت - بیانگر تفاوت زمان مورد نظر از آنها است; یعنى، «لا أعبد» نظر به مستقبل و «لا أنا عابد» نظر به زمان حال دارد. در نتیجه مشرکان، باید از حال و آینده پیامبر(ص) قطع امید کنند. ✅ ۲ - آگاه ساختن مشرکان به غیر قابل پذیرش بودن شرک براى پیامبر(ص)، وظیفه الهى آن حضرت (قل یأیّها الکفرون ... و لا أنا عابد ما عبدتم) ✅ ۳ - پیامبر(ص)، گذشته زندگى خود را از آلودگى به شرک مبرّا خواند. (و لا أنا عابد ما عبدتم) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت11:نکات تفسیری آیه 5 سوره کافرون(جحد) وَ لاَ أَنْتُمْ‌ عَابِدُونَ‌ مَا أَعْبُدُ ✅ ۱ - برخى از کافران عصر بعثت، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط، به پیامبر(ص) عرضه کردند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۲ - سازش خواهان کافر، به رغم اظهار آمادگى براى پذیرش مشروط توحید، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آینده آنان، فرقى نمى کرد. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 این آیه گرچه با آیه سوم، عبارتى یکسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آیه سوم - به قرینه آیه قبل از آن - مراد زمان آینده است; ولى در این آیه - به قرینه آیه قبل از این - مراد زمان حال است. ✅ ۳ - تصریح به آمادگى نداشتن مشرکان براى پذیرش توحید در هیچ زمان و تأکید بر واهى بودن پیشنهاد سازش از سوى آنان، وظیفه اى الهى بر عهده پیامبر(ص) (قل ... و لا أنتم عبدون ما أعبد) 🔹 آیات آغاز سوره - که تسامح طرفین را در زمان آینده منتفى دانست - با مفهوم خود، تکلیف زمان حال را نیز روشن کرده است. در این حال، وضعیت زمان حال به صراحت در این آیه، بیان شد تا موضع گیرى ها شفاف باشد. ✅ ۴ - بیان سرسختى سازش خواهان کافر و باقى ماندن آنان بر مرام خویش تا پایان عمر، از خبرهاى غیبى قرآن (و لا أنتم عبدون ما أعبد) ✅ ۵ - پیامبر(ص)، مصمم به پایدارى بر عبادت خداوند (أعبد) برداشت یاد شده، از تقابل «أعبد» و «عبدتم» استفاده شده است. ✅ ۶ - روى گردانى مردم از عبادت خداوند، نباید تزلزلى در خداپرستان ایجاد کند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) جمله همخوان با «و لا أنتم عابدون» 🔹 این بود که گفته شود: «ما أنا عابد»; تغییر آن تعبیر به فعل مضارع «أعبد»، براى تصریح به وضعیت آینده و نفى تزلزل در عبادت است. ✅ ۷ - کافرانِ عصر بعثت، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدایان خویش داشتند. (و لا أنتم عبدون ما أعبد) کلمه «ما»، بیانگر برداشت یاد شده است. 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 📌نگاشت12:نکات تفسیری آیه 6 سوره کافرون(جحد) لَکُمْ‌ دِينُکُمْ‌ وَ لِيَ‌ دِينِ‌ «لَکُمْ دِینُکُمْ وَ ...»: چکیده آیات این است که: ای کافران! ما و شما، هم معبودمان جدا است و هم عبادتمان متفاوت است . ✅ ۱ - دین کافران براى پیامبر(ص)، غیر قابل پذیرش بود. (لکم دینکم) درباره مفاد این آیه سه بیان وجود دارد: 🔹 ۱- . من دین شما را نخواهم پذیرفت و شما هم دین من را نمى پذیرید; بنابراین، سازش من و شما امکانپذیر نیست و درگیرى تبلیغاتى ادامه خواهد یافت (برداشت هاى یکم تا چهارم، ناظر به این معنا است); 🔹 ۲. شما به راه خود بروید و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من کارى داشته باشید و نه من به شما کارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به این مفاد است); 🔹 ۳. دین شما لایق خود شما است و دین من شایسته خود من است; نه شما زیبنده دین من هستید و نه دین شما زیبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، این معنا را مى رساند). ✅ ۲ - کافرانى که در ادعا، آماده سازش بودند، زمینه پذیرش دین پیامبر(ص) را نداشتند. (و لى دین) ✅ ۳ - پیامبر(ص) در گفتوگو با کافران، ناامیدى خود را از ایمان آنان ابراز کرد و آنها را از مشرک شدن خویش، مأیوس ساخت. (لکم دینکم و لى دین) ✅ ۴ - توحید و شرک، آشتى ناپذیر و ناسازگارى آن دو باهم، جاودانه است. (لکم دینکم و لى دین) مفاد سوره مبارکه - به ویژه این آیه - ممکن است این باشد که شما از دین خود حمایت کنید و من از دین خود. نه من سر سازگارى با شما دارم و نه شما با من کنار خواهید آمد. ✅ ۵ - پیامبر(ص)، دعوت برخى کافران را به ترک شرک و بت پرستى، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود رها ساخت. (لکم دینکم) ✅ ۶ - پیامبر(ص) پس از ناامیدى از ایمان کافران، از آنان خواست براى پایبندى او به دین خود، مشکل آفرین نباشند. (و لى دین) ✅ ۷ - دین کافران، خالى از هرگونه جاذبه و ارزش (لکم دینکم) ✅ ۸ - برخى کافران ناتوان از درک دین پیامبر(ص) و ارزش آن و نالایق براى استفاده از آن (و لى دین) 🌿🌿🌿 ✅ قرآن همراه است وهم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
📌 برترین تکیه گاه 🔹 این ایران چند بخش مردم دارد، برخی ها جهانی‌اند، یعنی در كل جهان كاری كردند، آن روز كه نه از آمریكا خبری بود، نه آن طرف آب خبری بود، نه این طرف آب خبری بود مردان بزرگی در رشته ‌های گوناگون از این سرزمین برخاستند، نشانه ‌اش هم همین جوان هایی هستند كه شما می ‌بینید الآن فخر آفرین ‌اند! اینها الآن هم هستند. ما یك ملت شناسنامه ‌داری هستیم و چون شناسنامه داریم راه برای ترقی ‌ما باز است، در هر عصری! اما همه كشورها به این وضع مبتلا هستند، ما هم بی ابتلا نیستیم؛ در بین ماها كسانی هم پیدا می ‌شوند كه برای رسیدن به پست و مقام و پول هر كاری هم می ‌كنند، بدانیم كه اینها هم در ماها هستند! 🔹 در همین ایران وقتی مغول حمله كرد، بدتر از حمله مغول در تاریخ ایران ندید، تاریخ های تلخی برای ایران و ایرانی اتفاق افتاد كه تلخ ترین دورانش همین دوران حمله مغول بود، در همین حمله مغول یك وقت خواجه نصیر طوسی پیدا می ‌شود که هلاكوی مغول را قانع می ‌كند در مراغه یك رصدخانه درست بكند، این هم ایرانی است! مردان بزرگی هم مبارزه كردند و شهید شدند، آنها هم ایرانی بودند؛ یك عده هم برای اینكه به پول و مقام برسند با همین مغول ها ساختند چطور ساختند؟ چون می‌دانید اینها اطلس صورت‌اند صورتی كه مو نداشته باشد به آن می‌گویند اطلس، این مغول ها صورتشان مو در نمی‌آید. یك عده از همین ایرانی ها برای اینكه به حكومت برسند یا به هیئت حاكمه نزدیك بشوند صورت ها را نخ می ‌كردند، كه شبیه آنها بشوند، همین ایرانیها! «ینْتِفُونَ لِحَاهُمْ»[1] یعنی لحیه را نه تنها كوتاه می ‌كردند نمی‌ تراشیدند نخ می ‌كردند كه به پول برسند، همین ایرانی ها! پس ما سه قسم مردم داریم: بزرگانی هستند، متدینینی هستند، اوساطی هستند و افراد دیگر هم هستند، ما باید بدانیم كه چطور اینها را جمع بندی كنیم وچطور برنامه ریزی كنیم كه نه بهانه ‌ای به دست دیگری بدهیم، نه خودمان روی مین بیفتیم و نه دیگری را بیندازیم. 🔹 مطلب بعدی آن است اینكه ائمه (علیهم السلام) فرمودند صراط مستقیم «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ وَ أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»؛[2] یعنی از مو باریك تر و از شمشیر تیزتر است، یعنی صراط مستقیم دو چهره دارد: یك چهره معرفتی و تشخیص و درك و سواد، یك چهره كار و كوشش و عمل. كسی بخواهد وظیفه را در بحران سیاسی تشخیص بدهد، مثل آن است كه شب تار یك موی باریك را بخواهد ببیند، روز روشن دیدن موی باریك سخت است، چه رسد به شب تار! اگر مو خیلی باریك باشد دیدنش آسان نیست، تشخیص وظیفه فرمودند «أَدَقُّ مِنَ الشَّعْرِ» دقیق‌تر باریك تر ضعیف تر و ظریف تر از موست، بعد از تشخیص وظیفه هم «أَحَدُّ مِنَ السَّیفِ»، حدید یعنی تیز، احد است یعنی تیزتر از لبه شمشیر است. بنابراین ما در این محدوده داریم زندگی می‌كنیم. یك وقت است یك كسی می‌خواهد چهار تا كلمه درس بخواند و عالم بشود این خیلی سخت نیست یا كار و كوشش بكند زندگی خودش را اداره بكند این خیلی سخت نیست، یك وقت بخواهد در یك فضای هفتاد میلیونی حرفی برای گفتن داشته باشد، این سخت است، چون سخت است باید كه كمر همت را محكم ببندیم. 🔹 چه كنیم كه نه خودمان روی مین بیفتیم، نه دیگری را گرفتار مین بكنیم، نه دنیایمان در خطر باشد و نه آخرتمان در خطر باشد؟ یك تكیه‌ گاهی است به نام «قدرت غیبی الهی» كه باید همیشه رابطه ‌مان را با او خوب بكنیم و خدای سبحان هم خدای همه مردم است! تنها به كسی كمك می ‌كند كه خودش، رابطه خودش را با خدا محكم بكند. [1]. ر.ک: شرح أصول الكافی، ج 5، ص80. [2]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج8، ص312. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/04/24 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
حضرت آیت الله 📌 یاری دین ✅ غنیمت شمردنِ فرصت برای یاریِ دین 🔸اين‌چنين نيست كه خدا دست از دينش بردارد؛ شما نشد، ديگري. الآن هم اين آيه حاكم است، فرمود وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُونُوا أَمْثَالَكُم 🔸به همه ما مي‌فرمايد امروز اگر ـ خداي ناكرده ـ شما به اين نظام كمك نكرديد، خدا اين‌طور نيست كه دست از نظام ديني بردارد؛ شما را مي‌برد يك عدّه ديگر بهتر از شما مي‌آورد. اگر دين هست، حافظ دين، خداست؛ شما نشد، ديگري ... 🔸لذا آدم بايد فرصت را غنيمت بشمارد بگويد خدايا تو كه دينت را حفظ مي‌كني، اين دين را به دست ما حفظ بكن! 🔸خدايا مرا جزء كساني قرار بده كه تو رضايت دادي كه دين را به دست او حفظ بكني و من را عوض نكن كه من را ببري ديگري بيايد اين دين را حفظ بكند ... 🔸به ما هم ائمه فرمودند كه بگوييد خدايا تو كه دينت را حفظ مي‌كني، آن توفيق را بده كه دينت به دست ما حفظ بشو، نه اينكه ما را ببري ديگري بيايد. «وَ اجْعَلني‏ مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بي‏ غَيْري» 🔹برگرفته از درس تفسیر قرآن /سوره احزاب، آیات 6 الی 8 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
◻️يک بيان نوراني امام صادق(سلام الله عليه) دارد که سه اصل است که هيچ کشور متمدني از آن بي‌نياز نيست : «لَا يَسْتَغْنِي أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ يَفْزَعُ إِلَيْهِمْ فِي أَمْرِ دُنْيَاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً فَقِيهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِيرٍ خَيِّرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِيبٍ بَصِيرٍ ثِقَة»، ⏪ اول روحاني و عالِم فقيهِ بصير عادلي که مدير و مدبّر جامعه باشد؛ ⏪دوم طبيب بصير ثقه که تا تشخيص نداد دارو ندهد امين باشد نسبت به مَحرم و امثال آن. ⏪سوم داشتن ارتش قوي و غني؛ «فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجاً»؛ اگر کشوري اين سه اصل را نداشت تمدّن ندارد. (تفسیر سوره اعلی 13/11/98جلسه)4 💻برای ترویج و تبلیغ آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (134) 📌 چند اصل حياتي ✅ اصل دوم. هر چند جنبه مادي و مُلكي خون شهيد، همچون دم قرباني، به خدا نمي رسد؛ (لن ينال الله لحومها و لا دمائها)،[ سوره حج، آيه 37.]ليكن صبغه ملكوتي آن كه كلم طيّب و صبغة الله است، به سمت بي سمتي خداي سبحان صعود مي كند؛(إليه يصعد الكلم الطيّب والعمل الصالح يرفعه) [سوره فاطر، آيه 10.]، و چون سراسر جهانِ طبيعت و فراطبيعت وجه خداست؛ (فأينما تولّوا فثّم وجه الله) [سوره بقره، آيه 115.]، شهيدي كه ناظر وجه خداست، با هر زبان زمزمه كند و در هر زمان قلب تاريخ گردد و در هر زمين بيارامد، دو عنصر محوري را كه ره آورد فرهنگ شهادت آور و شهيد پرور اسلام است، به همراه دارد؛ يكي در سپهر غيب و ديگري در پهنه شهادت. ▪ امّا آنچه به قلمرو غيب بر مي گردد، اين است كه چون دم شهيد به سوي فراسويي خداوند عروج كرد، خون بهاي او خداست و خون خواهي وي نيز در اختيار او است، از اين جهت حضرت ابا عبدالله الحسين(عليه‌السلام) ثار الله است و خداي منّان نيز ثائر اوست و چون وجه خداوند از گزند زوال مصون است، مآثر خون شهيد و آثار دم طاهر او پايدار خواهد بود، و امّا آنچه به منطقه شهادت بر مي گردد، اين است كه به شهداي كربلا كه شهيدان ديگر راهيان همان راهند، گفته مي شود: «طبتم وطابت الارض التي فيها دفنتم و فزتم فوزاً عظيماً».[ اقبال الاعمال، ص 335.] ▪ همان طوري كه وجود عنصري حضرت ختمي مرتب مايه بركت مكّه بود، پيكر ظاهري شهيد راه آن حضرت پايه رحمت آمل و ديگر شهرهاي ايران اسلامي است، و اگر سرزميني در اثر آرميدن شهيد، طيّب و طاهر شد، از هر كوي و برزن آن، شجر شاداب و ثمر شيرين مي رويد و مي بالد و به بار مي نشيند: (والبلد الطيّب يخرج نباته بإذن ربّه).[ سوره اعراف،آيه 58.] 🔅🔅🔅 @rahighemakhtoom