⁉️سؤالی در باب #کارآمدی از دکتر شهریار زرشناس:
کارآمدی ای که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، مد نظر ماست را چه طور میخواهیم تعبیر کنیم؛ یعنی این کارآمدی که در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مدنظر است، چه تفاوتهایی با #تکنوکراسی دارد؟
جواب:
مدل غربزدگی شبه مدرن، ذاتاً ناکارآمد است.
در تمام این قریب به صدسال که مدل غربزدگی شبه مدرن، اول توسط استعمار انگلیس بر ما تحمیل شد و بعد توسط امپریالیسم آمریکا، تداوم حیات پیدا کرد و در دوران بعد از انقلاب هم متأسفانه باندهای به اصطلاح کارشناسی و در واقع باندهای #تکنوکرات_بروکراتی که لایه های مختلف مدیریت اجرایی را در دست داشتند، این ناکارآمدی کاملا نشان داده شد.
مدرنیته در غرب محصول یک سیر تطور تاریخی طبیعی است، غریبه نیست. اما تاریخ ایران اساساً به غرب تعلق نداشته و عالم ایران هرگز عالم غربی نبوده است.
وقتی که #مدرنیته به سراغ ما آمد، ما غربزده شدیم؛ آن هم غرب زده شبه مدرن.
الآن در دورهای تاریخی هستیم که غرب مدرن خود دچار ناکارآمدی شده است.
ما این جا میخواهیم در یک عالمی که سنخیت تاریخی با غرب ندارد، هویت ما سنخیت تاریخی و وجودی با غرب و مدرنیته ندارد؛ با یک پدیده
ناقص الخلقه ای به نام غربزدگی شبه مدرن، به کارآمدی برسیم، این اصلا شدنی نیست.
اگر در عالم غرب مدرنیته به دنیا آمد، طبیعی و محصول آن سیر بود؛ اما شبه مدرنیته در ایران یک نوزاد
ناقص الخلقه ای بود که اصلاً از دل تاریخ ما در نیامد؛ ولی به نوعی اجباراً فرزند ما قرار گرفت.
این نوزاد از ابتدا دستش کج بود، یک پایش از آن پا درازتر بود، بخشی از بدنش فلج بودو... در جایی که الآن در خود غرب، آن نوزاد سالم به ناکارآمدی رسیده است، دیگر وضعیت نوزاد ناقص معلوم است.
پس آن هایی که فکر میکنند ما با فرمول اداره کشور بر اساس مدل تکنوکراسی یا مدل های غرب مدرن یا شبه مدرن میتوانیم به کارآمدی برسیم، اشتباه میکنند.
رهبر معظم انقلاب یک بار به بیان خیلی روشن گفتند، نقل به مضمون که
«هرجا ما موفق شدیم و خوب عمل کردیم، نتیجه آن بوده است که براساس الگوهای اسلامی عمل کردیم.» تاریخ ما هم دقیقاً این را نشان میدهد.
من فکر میکنم این ظاهر گرایی خیلی بدی که در این سی سال(از سال 68 به بعد)، سیطره پیدا کرده، باعث زدگی و انزجار مردم شده است.
موجب شد که آدمها فکر کنند هر اشتباه و اشکالی که بوده، نتیجه اجرای احکام اسلامی یا بینش اسلامی بوده است و هر موفقیتی، نتیجه عمل تکنوکراتهای گل و بلبل!
در صورتی که ماجرا کاملا معکوس است.
آن چیزی که عمدتاً در این سه دهه در عرصه سیاسی حاکم بوده، جناح نئولیبرال است.
در عرصهی اقتصاد و فرهنگ نئولیبرال ها اساساً حاکم بودند.
در عرصه زندگی اجتماعی کاملا حاکم بودند و هنوز هم هستند.
این ناکارآمدی را باید به پای آنها نوشت.
در عرصه سیاسی ما یک جناح ولایی داشتیم که با اینکه دست بالا را داشت، اما قدرت تام و تمام را در اختیار نداشت؛ جناح نئولیبرال در عرصه سیاسی ما خیلی قوی بود و هنوز هم قوی است، اما تا قبل از فتنه ۸۸ در موضع تهاجمی علیه ما قرار داشت.
آنها با شکست، در کودتای ۱۳۸۸، مقداری در موضع انفعال قرار گرفتند، ولی با تبلیغاتی که دارند تمام ناکارآمدی ها را به پای مدل ولایی مینویسند، در حالی که همه آنها محصول کار خودشان است.
متأسفانه هنوز این کشور توفیق پیدا نکرده که مدل اسلامی را در اقتصاد، اجتماع و سیاست، تام و تمام حاکم کند.
به اميد آن روز.
منبع:
📒کتاب: (پیوند ناگسستنی تکنوکراسی و اقتصاد نئولیبرال، صفحه ۸۰،۸۱،۸۲)
✅@rahroshaan
ب) نوانديش حداكثری
🔹جريانى است كه تفكر دينى و كنونى حوزه علميه را به دليل ابتناء اش بر منقـولات روايـى، ناكارآمد مى داند و مى كوشد به پرسش های دنيای معاصر پاسخ دهد؛ حتى اگر به نفـى دنيـای سنتى و ميراث آن بي انجامد. اينان با نگاهى نقادانه و خرد ورزانه به ميراث #اسلامى، مى كوشـند #دين را عصرى كنند و معتقدند كه علم ماهيتى فرامرزی داشته و تاب مستوری نـدارد. خـروج اين جريان از چارچوب هاى رسمى #شيعه و شورش آن عليه حوزه هاى كه آن را حـديث محـور مى انگارد - ضمن آنكه خود را با ديگر جريان ها درگير مى سـازد - بـه نـوعى بـا خـرد ورزى نوين پيوند مى خورد و زود تر از جريان هاى ديگر #حوزوى، با #مدرنيته هم افق مىشود.
🔻ادامه مبحث جریان شناسی اجتماعی سیاسی روحانیت
✏️سیدحسین فخرزارع
📚مقاله جریان شناسی اجتماعی سیاسی روحانیت
منظر دوم: روحانیت و مدرنیته
🔹 دومين منظر، ناظر به مواجهه روحانيت با مسائل دنيای جديد و فهم آنان از مدرنيته اسـت كـه آنان را از درون به تكثر های مختلف تقسيم كرده است. در پاسخ به اين پرسش كه روحانيـت حوزه علميه قم چه فهم و نسبتى با تجدد دارد و از درون چه سـنت و تـاريخى بـه مواجهـه بـا تجدد رسيده است، سه گونه فهم و طبعاً واكـنش هـاى متفـاوت را مـى تـوان در حـوزه علميـه، روايت كرد:
الف) سنتى حداكثرى
🔸سنتى حداكثری به جريانى اطلاق مى شود که در مقابـل مدرنيتـه #مقاومـت مـى ورزد و بـه نوعى، كليت آن را به چالش مى كشاند. اين جريـان، خـود شـامل چند گونـۀ فكـرى در درون #حوزه_علميۀ_قم است كه هر يك از منظرى متفاوت به مدرنيته نگاهى سلبى دارد؛ اينان اگرچه در اين كه مدرنيته را به چالش فراگير بكشانند، چشـم انداز مشـتركى دارنـد امـا در ميـان آن هـا تفاوت هايى را نيز شاهد هستيم به اين معنا كه برخـى از #سـنتى هـا از تجـدد و جهـان بيـرون از تفكر سنتى خود بى اطلاع اند و چون همواره ميل به تكرار سنت دارند از تجدد مى گريزند و با آن مخالفت مى ورزند. اين در حاليست كه عده ای ديگر از مدرنيته و دنيـاى جديـد اطلاعـات نسبى دارند و تا حدودى از سر آگاهى با آن مخالفت مى ورزند و بر حسب دینی ای كـه دارند مدرنیته را پديده اى شر و بدعت آخر الزمـان مى داننـد. البتـه، ايـن عـده در صـدد ايجـاد تمدنى اسلامى و انحلال تمدن غربى در الگوى خويش اند. در حالى كه برخـى ديگـر، ضـمن گريزى نظرى از مدرنيته، آرزوى تمدنى بديل را به عصر ظهور حضرت مهـدی (عـج) حوالـه مى دهند و تا پيش از آن، كليت تجدد را از بـاب اكـل ميتـه و تـن دادن بـه ضـروريات فقهـى مى پذيرند با اين همه، اينان در روی گردانى نظرى خود از #مدرنيته به آغوش سنتى قم باز مى نگرد د و بى آنكه در دلالت و درايت حدیث تأمل ورزند بـه ظـاهر #روايـات مـورد علاقـه آنان تمسك مى جویند و از تأمل فلسفى و پى گيرانه دستۀ قبل در هماوردى با مدرنيتـه فاصـله مى گيرند
🔹اين #جريان دينى به طيف وسيعى از #طلاب و نهاد های علمى در #حوزه_علميه_قـم اشـاره دارد كه به مدرنيته به عنوان پديده ای قابل تأمل كه ظرفيت هـای بسـياری بـرای توانمنـدی زنـدگى كنونى ما دارد مى نگرند.
🔹نوگرايان دينى بر خلاف جريان هـای پيش گفتـه، نـه خواهـان توليـد علوم انسانى اسامى اند و نـه هماننـد بنيان گرايـان، كليـت #مدرنيتـه را بـر مـدار ظلمـت تفسـير مى كنند. از نظر آنها مدرنيته، پديده ای انسانى است كه از سر حادثه در مغـرب زمـين رخ داده و مى تواند در جاهای ديگر به تجربه در آيد.
🔸البته، اين بدين معنـا نيسـت كـه آنـان از لـوازم و پيامد های ارزشى علوم مدرن غفلت بورزند، بلكه بدين معناست كه آنـان نگـاه بد بينانـه ای در تعامل با مدرنيته ندارند و قطعاً بر عناصری از آن ايراداتى نيز روا مى دارند.
🔸 به همين دليل، آنان به مطالعه نسبتاً دقيق تحولات فكری #غرب، علاقه مند و يادگيری فلسفه های آن ديـار را نـه بـه قصد رد، بلكه به قصد فهم ماهيت فكر در دوران كنونى لازم مى شمارند. گرچـه ايـن جريـان گفتگوهای ايجابى درباره ماهيت #علم_دينى ندارد و فاقد نظريه پـردازی قدرتمنـد در كليـت خود است، اما ايده اصلى آن را مى توان در ضرورت نقد و نوسازی علوم متـداول اسـلامى نه علوم انسانى موجود به ويژه دانـش #فقـه و #فلسـفه، بـرای دسـتيابى بـه طرح هـا و روش هـای حكومت و جامعه خلاصه كرد.
#راه_ما_روشن_است🇮🇷
#حوزه_علمیه_خواهران
#سیاست_ما_عین_دیانت_ما
#راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید.
@rahroshaan
🔸🔹🌿🔸🔹
🔻نتيجه گيری🔻
روحانيت حوزه های علميه در دوره پس از انقلاب اسـلامى را مى تـوان از منظرهـای مختلفـى سنخبندی كرد كه پنج منظر مهم آن در اين مقاله آورده شده است: نخستين منظر در ارتباط با تكثر هايى است كه ريشـه در رخـداد های علمـى و انديشـه های اجتمـاعى گذشـتۀ حوزه هـای علميه دارند هم چـون رويكـرد روحانيـت بـه چگـونگى كشـف معرفـت دينـى و نـوع تعامـل تقريب گرايانه يا تقليل گرايانه با اهل سنت؛ دومين سنخ بندی به رويـارويى آنـان بـا #مدرنيتـه و مسائل دنيای جديد مرتبط است؛ منظر سوم درباره توجه يا عدم توجه روحانيون به امر #سياسى است؛ چهارم، تكثر هايى كه از نوع ارتباط آنان بـا #جمهـوری_اسـلامى سرچشـمه مى گيرنـد و بالاخره پنجمين گونه تكثرها برآمده از مسائل صنفى روحانيت و حوزههای علميه است.
نتيجۀ حاصل از اين #سنخشناسى جريانى كه با توجـه بـه مصـاحبه های گونـاگون و تحليـل محتوای كيفى آنها به دست مىآيد را در مؤلفه های زير مى توان خلاصه كرد:
1⃣بخش گسترده ای از روحانيت - در دوران شكوهمند #انقلاب_اسـلامى - بـه دانش هـايى كه پيش از اين چندان مورد اهتمام نبود، اما برای نهادی با اهميت ماننـد #حـوزه_علميـه در پاسخگويى به مسائل مهم جامعه ضرورت داشت، دست يافته است؛
2⃣روحانيت ايران در سايۀ تفكرات امـام خمينـى و مفسـران وی توانسـته اسـت بـا ايجـاد همزيستى ميان ظرفيت های تفكر دينى و ظرفيت های دنيای تجدد، با توجه به الزامـات زمان و مكان به الگويى كه بر منابع و ذخاير دينى مبتنى است دست يابد؛
3⃣نگاه تقريب گرايانۀ #روحانيت به مذاهب اسلامى، جهت يك پـارچگى جهـان اسلام، در ميان اكثر روحانيون، نگاه غالب در حوزه های علميه است؛
4⃣در روش شناسى معرفـت دينـى در منبـع دانسـتن عقـل و نقـل، اگرچـه شـاهد افـراط و تفريط هايى هستيم، اما حاكميت اعتقاد به هر دو منبع به صورت اعتدالى در منطق فهـم دين صورت خشنود كنند های در حوزه های علميه دارد؛
5⃣ در توجه به امر #سياسى، به رغـم اينكـه تكثر هـای مختلفـى در حـوزه وجـود دارد، امـا طيـف افـرادی كـه امـر سياسـى را در قالـب نظـم سياسـى جديـد تحليـل مـى كننـد و مى كوشند با در هم آميختن قواعد نظم مدرن با حكومت اسلامى، بر چارچوب نظريۀ #ولايت_فقيه و نظام جمهوری اسلامى پا فشاری كنند، چشم گير است؛
6⃣درباره مسائل صنفى #روحانيت و حوزه های علميه نيز رويكرد های مختلفى وجـود دارد، اما مهم ترين دغدغه ای كه در ميان علما و بزرگان حوزه وجود دارد و اكثريت آنان را در برمىگيرد، مسائلى همچون #استقلال حوزه، عـدم وابسـتگى آن بـه #قـدرت_سياسـى
حاكم، مسائل مربوط به نظام آموزشى از قبيل متون درسـى ، اسـتاد محـوری، تكثيـر موسسه ها و مراكز اقماری و پيرامونى حوزه است كه به رغم آثار و بركاتى كه دارنـد، اصل و مركز #حوزه را تحت الشعاع قرار داده .
#راه_ما_روشن_است🇮🇷
#حوزه_علمیه_خواهران
#سیاست_ما_عین_دیانت_ما
#راه_روشن را به دوستان خود معرفی کنید.
@rahroshaan
🔸🔹🌿🔸🔹