eitaa logo
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
38هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
16 فایل
حرف ،درد دل و رازهای مگوی زن و شوهری😁🙊 با تجربه ها و رنج کشیده بیان اینجا👥👣💔 ادمین گرامی کپی از پست های کانال حرام و #پیگرد دارد⛔⛔ ♨️- ادمین @Fatemee113 جهت رزرو تبلیغات 👇👇👌 https://eitaa.com/joinchat/1292435835Ca8cb505297
مشاهده در ایتا
دانلود
: 👇 با ما همراه باشید با خواندن ؛ از روز عاشورا تا روز اربعین علیه السلام به نیت : 🚩سلامتی و تعجیل در فرج (عج) و رفع موانع ظهور، 🚩شفای عاجل بیماران ، 🚩در امان ماندن از بلایای آخرالزمان 🚩و برآورده شدن حاجات مادی و معنوی عزیزان شرکت کننده ⚪️⚪️⚪️⚪️ ⚪️ثواب ختم زیارت عاشورا هدیه می شود به : 💚اهل بیت علیهم السلام و مخصوصا ارباب بی کفن آقا علیه السلام ⚪️ارواح طیبه‌ی شهدا ، علی الخصوص شهدای دشت کربلا ⚪️همه‌ی اموات و در گذشتگان این جمع ؛ ذخیره قبر و قیامتمون و برآورده شدن حاجات اعضاء محترم کانال و من الله التوفیق 🤲 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 داشتم توی ذهنم به این فکر میکردم که فسفه چی هست خنده دار بود که من ذهنم درگیر شده بود و نمی فهمیدم فسفه چی میتونه باشه عصر شده بود و هوا رو به تاریکی میرفت دوباره به واحد زهره رفتم و در رو زدم داشتم از باز شدن در ناامید می‌شدند که زهره در رو باز کرد _ زهره تو کجا بودی _ سلام بیا تو ممنون آیسو خونه تنهاست سرمو پایین انداختم و با ناراحتی گفتم ببخشید زهره جان بازم برات یه زحمت دارم _چه زحمتی چی شده متوجه بی حوصلگی زهره شدم و گفتم _ تو چرا بی حوصله ا‌ای اتفاقی افتاده زهره با ناراحتی گفت _نه چیز خاصی نیست چیکار داشتی _ببخشید زهره جان دیشب تا صبح خواب خانواده ام را دیدم خیلی خواب بدی بود حس می کنم اتفاقی افتاده میشه با گوشیت به شماره بابام زنگ بزنم زهره گوشی رو دستم داد و گفت _ نگران نباش ایشالله که چیز مهمی نیست اصلاً از قدیم گفتن خواب زن چپه حتما خواهرت ازدواج کرده و خوشحالن با ناامیدی گفتم _خدا کنه همینطور باشه ولی ته دلم می دونستم که اینطور نیست چون حس من قوی تر از این حرفهاست _ بیا تو دم در بده اکبراقا خونه است _نه رفته از سر کوچه چیزی بخره یه ربع بیست دقیقه برمیگرده _مزاحمت نمیشم _ نه بابا چه مزاحمتی بیا تو زنگ بزن ببینیم چه خبره همچنان که شماره بابا رو میزدم تو خونه رفتم و کنار پنجره وایسادم _سرپا چرا _نه نمی خوام بشینم نمیدونم آنتن نمیده یا گوشیش خاموشه _ هیچی نیست نگران نباش _ زهره خواب خیلی بدی بود خیلی نگرانم چند بار شماره بابا رو گرفتم ولی هیچی به هیچی می خواستم شماری آراز را بگیرم ولی هرچقدر زور زدم شماره یادم نیفتاد که نیفتاد گوشی زهره دادم و داشتم برمیگشتم که روی زمین پوست پسته دیدم تازه فهمیدم که منظور آیسو از فسفه چی بوده 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ◾️حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام فرمود: «چرا ریختن خون مرا حلال می‌دانید؟ آیا حلالی را حرام کرده‌ام یا حرامی را حلال کرده‌ام؟». ❗️یک ملعونی جواب داد: «به‌خاطر بغضی که از پدرت در دل داریم، با تو می‌جنگیم». 🏴 اینجاست که می‌گویند حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام گریه کرد؛ [چراکه] آن کسی را که باید به او تحبب (ابراز دوستی) بکنند، تبغض (ابراز دشمنی) می‌کنند. 📚 رحمت واسعه، ویراست سوم، ص١١٨ (مجموعه فرمایشات حضرت آیت‌اللّٰه بهجت پیرامون حضرت سیدالشهدا علیه السلام و اصحاب و یاران آن حضرت) 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 امام سجاد (ع) اِيـّاكَ وَالاِْبْتـِهاجَ بالِذَّنْبِ ، فاِنَّ الاِْبْتِهاجَ بِهِ اَعْظَمُ مِنْ ركُوُبِهِ مبادا به گناهى كه انجام داده اى خوشحال باشى ، زيـرا اظـهار شـادى بخـاطـر گـناه ، از انجام آن گناه بزرگتر است 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #فال_روزانه فال احساسی فروردین💙💙 دوست داشتنتون دوطرفست ولی شما کمتر لجبازی کنید.
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ بغض گلوم گرفت بچه سه ساله من اولین باره که پسته می خوره و حتی اسمش نمیتونه درس بگه دلم از روزگار گرفته بود ساعتها یک جا نشستم و به صورت آیسو زل زدم عقده های کودکیم همگی زنده شده بودن و گره کوری تو گلویم شده بود که راه نفسمو بند آمورده بود آیسو همش دنبال بازی بود و من خسته تر از مادری بودم که بخوام باهاش همراهی کنم انقدر ورجه وورجه کرد و این طرف و آن طرف پرید که عصبانی شدم سرش داد کشیدم _ مادر مرده یه جا بشین دیگه چه خبرته آیسو گوش نکرد و همچنان که بپر بپر کنان و خنده کنان خودش سمت من پرت کرد و طوری در بغلم افتاد که سرش محکم به سینه‌ام خورد از دردم گرفت به قدری عصبانی شدم که یک سیلی محکم به آیسو زدم و گفتم _ بیا بتمرک یه جا بشین بچه دیگه داری رو اعصابم راه میری از ضربه ی دستم دردش گرفت و گریه کرد انقدر گریه کرد که خوابش برد و خوابید از اینکه عصبانی شدم و از کوره در رفتم از دست خودم عصبی تر شدم طوری که مثل دیوانه ها با مشت محکم به دیوار کوبیدم و هر چهار انگشتم زخمی شدن و خونریزی کردن دیگه نمی دونستم با این وضع چه کار کنم هیچ سیگاری هم نداشتم تا بکشم بلکه کمی اروم بشم سرمو آروم آروم به دیوار زدم بی قرار شده بودم همونجا پیش آیسو خوابم برد دوباره دارم خواب میبینم وارد یه خونه شدم ولی خیلی بزرگه انگار خونه نیست دوتا ستون بزرگ وسط خونه هستش زنهای سیاه پوش دور تا دور خونه نشستن نمیدونم اسفند دود میکنن یا چی که دود همه جا رو گرفته صحنه وحشتناکی تپشهای قلبم بالا میره صدای دختری بیشتر از همه به گوش میرسه با چشمام دنبال یک نفر آشنا می گردم احساس می کنم همه اون چشم ها زل زدم به من یه نفربه شونم میزنه وحشت‌زده برمیگردم و از دیدن چیزی که میبینم زبانم از ترس قفل میشه از خواب میپرم دوباره عرق سرد کردم مطمئنم اون دختری که گریه میکرد آیناز بود خدای من این دومین باره که این خواب میبینم سراسیمه خودمو به واحده زهره میرسونم کاش یه گوشی برای خودم می خریدم شب شده و من بی توجه به ساعت در میزنم پشت سر هم زهره در و باز کرد و با دیدن حالت من اونم ترسید و گفت _چی شده _زهره خواهش می کنم تورو خدا گوشیتو میاری باید به بابام زنگ بزنم _ چی شده حالا چرا اینقدر پریشونی _ زهره بازم خوابشو دیدم من مطمئنم یه اتفاقی افتاده گوشیتو میاری _نمیای تو؟؟ _ نه فقط گوشیتو میخام خواهش می کنم _انقدر آشفته نباش ایلای تو به خاطر مشکلاتت این همه کابوس میبینی بیا تو الان گوشی رو برات میارم زهره رفت از همون دم در پاهای اکبرآقا همسر زهره پیداست معلومه که خوابیده دراز کشیده نمیدونم ساعت چنده که من در خونه اینارو زدم زهره اومد نرسیده به من گوشی رو از دستش گرفتم شماره بابامو گرفتم ولی شمارش خاموشه نمیدونم چرا شماره آراز تو ذهنم نیست کی فراموشش کردم ناخودآگاه بدون اینکه خودم بفهمم گریه کردم _ وای تورو خدا بسه دیگه چرا گریه می کنی _ زهره من مطمئنم یه اتفاق بدی افتاده من مطمئنم _گریه نکن اکبر خوابیده بیا بریم خونتون بیا بیا زهره دستمو گرفت و با هم به خونه برگشتیم _آیسو همچنان خواب بود نمیدونم اصلا کی خوابیدیم الان ساعت چنده با چشمم دنبال ساعت میگشتم ساعت ۴ بعد از ظهر بود ولی پس چرا هوای این قدر تاریکه کمی که دقت کردم دیدم ساعتم خوابیده مثل شانس و بختم مثل همه چیزای که باید زنده میبود و نیست 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 📚 فال ارتعاش روزانه 🌸 متولدین 🌸 📊ميزان انرژی شما: 80% 💫ستاره اقبال شما:  22 جنوبی 🔮فال: تمرین و تکرار، بهای بدست آوردن مهارت است. چیزی را که مدام و مرتب تکرار می‌کنید به صورت یک عادت جدید ذهنی و عملی در می‌آید . 🌲 متولدین 🌲 📊ميزان انرژی شما: 78% 💫ستاره اقبال شما: 33 شرقی 🔮فال: زندگی مانند قطار شهربازی است؛ پر از پستی و بلندی‌... اما اين تو هستی كه انتخاب میکنی: كه بترسی و با نگرانی فرياد بزنی يا اينكه بخندی و از آن لذت ببری. 🌼 متولدین 🌼 📊ميزان انرژی شما: 75% 💫ستاره اقبال شما: 70 جنوبی 🔮فال: وجود شهامتی سنجیده و حساب شده برای دستیابی به موفقیت ضروری است. ترس بزرگترین مانع رسیدن به هدف است. 🌺 متولدین 🌺 📊ميزان انرژی شما: 82% 💫ستاره اقبال شما: 68 شرقی 🔮فال: شما نتیجۀ افکاری هستید که تاکنون داشته‌اید؛پس اگر زندگی بهتری می خواهید، باید تغییر کنید. 🌻 متولدین 🌻 📊ميزان انرژی شما: 81% 💫ستاره اقبال شما: 99 غربی 🔮فال: بزرگترین افتخار این نیست که شکست نخوری ! بلکه آن است که بعد از هر افتادن دوباره برخیزی ! 🌳 متولدین 🌳 📊ميزان انرژی شما: 84% 💫ستاره اقبال شما: 81 شمالی 🔮فال: گران قیمت ترین چیز در دنیا "عمر" است. از کسانیکه روزهای ارزشمند و  زیبای عمرت را از بین می‌برند، دوری کن. 🍂 متولدین 🍂 📊ميزان انرژی شما: 69% 💫ستاره اقبال شما: 100 شمالی 🔮فال : شما اگر بخواهید تفاوت‌های وسیع بین غرق شدن در گذشته و نیازتان برای تغییر در آینده را با هم تطبیق دهید، به چالش خواهید خورد. ⛈ متولدین ⛈ 📊ميزان انرژی شما: شما 77% 💫ستاره اقبال شما: 111 شرقی 🔮فال: بیایید صادق باشیم؛ اینکه سریع‌تر به نتیجه برسیم واقعا کافی نیست. گاهی یک نتیجه‌ی خوب و موفقیت، نتیجه‌ی سالها تلاش و زحمت است. 🍁 متولدین 🍁 📊ميزان انرژی شما: 78% 💫ستاره اقبال شما: 111 غربی 🔮فال : شما اگر بخواهید تفاوت‌های وسیع بین غرق شدن در گذشته و نیازتان برای تغییر در آینده را با هم تطبیق دهید، به چالش خواهید خورد. 🌨 متولدین 🌨 📊ميزان انرژی شما: 72 % 💫ستاره اقبال شما:71شمالی 🔮فال: امروز سیاره بخت شما تحت تاثیر سیاره ژوپیتر قرار می‌گیرد و هر فکر خیلی کوچک و بی اهمیت را تبدیل به رساله‌ای کاملاً فلسفی می‌کند! سعی کنید از کاه، کوه نسازید و زندگی را بر خود و دیگران سخت نگیرید. ☃️ متولدین ☃️ 📊ميزان انرژی شما: 73% 💫ستاره اقبال شما: 70 شرقی 🔮فال: خودتان را در صدر قرار دهید. مقصود این نیست که خودخواه و خود محور باشید؛ اما زمانی که به خودتان ارزش واقعی بدهید، به طَبَع این رفتار بسیاری از اشتباهات را مرتکب نخواهید شد. ❄️ متولدین ❄️ 📊ميزان انرژی شما: 78% 💫ستاره اقبال شما: 99 غربی 🔮فال: مشغولیت‌های ذهنی انسان را از پا در می‌آورند، اصلاً فکر خود را درگیر حواشی و مسائل پیش‌پا افتاده نکنید. مسائل بسیار مهم‌تری در زندگی شخصی‌تان وجود دارد که بهتر است به آنها بپردازید. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔴 داستان عجیب قرائت سوره یس بر مزار شهید آیت‌الله مطهری 👈 مرحوم استاد علی اکبر پرورش: 🔹در زمانی که نایب رئیس مجلس بودم، شبی استاد شهید مرتضی مطهری را خواب دیدم و ایشان یکی از بانوان نماینده مجلس را به بنده نشان دادند و فرمودند: آقای پرورش! شما به مشکل این خانم رسیدگی کنید. 🔸فردای آن روز آن نماینده مجلس را خواستم و عرض کردم: خانم شما چه مشکلی دارید؟! اگر کاری از دست من برمی‌آید بفرمایید تا انجام دهم. آن خانم پرسید: چطور؟! عرض کردم: دیشب استاد شهید مطهری را در خواب دیدم و ایشان به بنده توصیه فرمودند تا مشکل شما را حل کنم. 🔹 تا این سخن را گفتم آن خانم به گریه افتاد و گریه‌ای طولانی کرد به طوری که من به او گفتم: خانم شما بفرمایید بیرون، بعد از اینکه آرام شدید و توانستید صحبت بفرمایید، تشریف بیاورید. 🔸 آن خانم پس از مدتی که گریه کرد، مجددا آمد و گفت: حقیقت این است که مدتی است که یک مشکل شدید دارم و دیگر خسته شده‌ام و نمی‌دانم چه کار کنم. 🔹 به ذهنم آمد به قم بروم و ضمن زیارت حضرت معصومه(ع)، یک سوره یاسین بر مزار شهید مطهری بخوانم، بلکه روح ایشان مرا مدد فرماید و به برکت سوره یاسین مشکل من حل شود. همین دیشب سوره یاسین را بر سر مزار ایشان در حرم مطهر قرائت کردم و استاد به خواب شما آمده‌اند... 📝 منبع: خاطراتی از استاد پرورش، مرتضی نجفی قدسی، ص۲۶ (با تلخیص) 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🙏❤️ سلام ب همگروهی های عزیز ممنونم وسپاس ک به سوالم راجب ریسه رفتن پسرم جواب دادین یک دنیا ممنون فقط تورو خدا اگه میتونین شماها ک دلتون پاکه برا سلامتیش دعا کنین بخدا خیلی میترسم شاید خدا بادعای شما بچمو خوب کرد اسم پسرم وریا س 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 زوج بودن با سایه ی کسی بودن فرق داره در دسترس بودن با زیر پای کسی بودن فرق داره ارتباط داشتن با چسبیدن فرق داره.. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆ﭘﻨﺪ 🌾ﺭﻭﺯﯼ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺑﺮ ﺷﺘﺮ ﻋﻀﺒﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺧﻄﺎﺑﻪ ﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﺮ ﻏﻴﺮ ﻣﺎ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺣﻖ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻏﻴﺮ ﻣﺎﺳﺖ. ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﮔﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺸﻴﻊ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻴﻢ ﺑﻪ ﺳﻔﺮﯼ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺰﻭﺩﯼ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ‌ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺍﺭﺛﻴﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺭﻳﻢ ﮔﻮﻳﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﻫﺮ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺑﻠﺎﻳﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻳﻤﻦ ﻣﯽ‌ﺍﻧﮕﺎﺭﻳﻢ! 🌾ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﯽ‌ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ ﻏﻴﺮ ﻣﻌﺼﻴﺖ ﻣﺼﺮﻑ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﻓﻘﻴﻬﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻴﻤﺎﻥ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﺭ ﺑﺪﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ. 🌾ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺭ، ﺧﻠﻖ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﻴﮏ ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺻﻠﺎﺡ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺷﺮ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ. 🌾ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﺳﺨﻦ ﺍﻣﺴﺎﮎ ﻭﺭﺯﺩ، ﺳﻨﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﺑﺪﻋﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﻧﺪﻫﺪ. 📚 -کشکول شیخ بهایی، ص۴۳۹ 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🌺❤️ فاطمه جان میگه.... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #ارسالی_اعضا 🌺❤️ فاطمه جان میگه.... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 سلام فاطمه جان‌ ممنون بابت کانال خوب و پرمحتواتون❤️🌺 یک وقتی پیش میاد که دلت بخواد طور دیگه‌ای زندگی کنی. اما چیزی روی دلت سنگینی می‌کنه که جلوی برون‌ریزی احساسیت رو گرفته و تو نمی‌تونی اونی که می‌خوای باشی. اعتماد به نفس کافی نداری. چون غم‌های زیادی رو با خودت کشوندی. غم‌هایی که می‌شد خیلی قبل‌ترها دودشون کرد. عین یک مشت ماسه که می‌پاشه توی چشمات، آدم‌ها و فایل‌های اضافی زندگی‌ت هم پاشیدن توی مغز و قلبت و احساساتت رو کور کردن. داری همه رو با خودت می‌کشونی به سال‌های بعد و به این فکر نمی‌کنی که نباید توی دایره‌های گذشته دور زد. نباید میون انرژی‌ها و فکرهای مسموم سرگردان موند. خودت رو به تکرارِ زندگی زنجیر می‌کنی. مثلا از تمام عابرهای پیاده می‌ترسی. چون یکی از اون‌ها یکبار کیفت رو زده. یا دلت همون عشقی رو می‌خواد که قبلن تجربه‌ش کردی. چون فقط همون شکل از علاقه رو می‌شناسی و حاضر نیستی نوع دیگه‌ای رو تجربه کنی. چون می‌ترسی. حتا یک وقت‌هایی از ماجراهای پیش نیامده هم می‌ترسی. چون تو از زندگی کردن می‌ترسی. می‌بینی به اندازه‌ای که از انرژی‌های راکد گذشته سهم می‌بری، به همون اندازه هم از زمان حال و آینده غافل موندی. به اندازه‌ای که به قضاوت مردم اهمیت میدی، به حال دلت توجه نداری. یک وقتی پیش میاد که دلت یک شوق تازه، یک حال تازه می‌خواد، اما چیزی زنجیرت کرده که نمی‌دونی غمِ یا ترسی که به امید پیروز شده. وقتی سنگینیِ غم روی دلت باشه، فقط همونجا نمی‌مونه. می‌افته روی چهره‌ت، روی احساست و روی رفتارت. اون‌وقت تو، اون تویی که باید باشی، نیستی. یک وقتی به خودت می‌آی و می‌بینی از آدمِ درونت، از همونی که داره مچاله می‌شه به اندازه‌ی یک غریبه فاصله گرفتی و کاری هم از دستت برنمیاد. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌾💞 روایت زندگی پر از چالش دختری زیبا رو به نام‌ ... ...با اینکه سن زیادی نداشتم ولی بخاطر چهره زیبا و دلنشینم خواستگار زیاد داشتم تا اینکه... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🌾💞 روایت زندگی پر از چالش دختری زیبا رو به نام‌ #شیوا... ...با اینکه سن زیادی نداشتم ولی بخ
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ مامان شب میخواست بره خونه دایی و گیر داده بود که منم بیام ولی چون با زنش نمیخواستم رو به رو شم نمیخواستم برم.. مامان میگفت زشته داییت بعد سه سال از غربت اومده درست نیست نیای کل فامیل دارن میان هر چی مامان اصرار کرد قبول نکردم که برم، هر چند دلم واسه دایی تنگ شده بود اون کارش خارج بود و سه سال پیش که رفت کارای فروشگاه اش اونجا به مشکل خورده بود و نشست سر پاش کرده بود ولی زن دایی سالی یه بار میرفت پیشش ولی چون ویزای اقامت اش جور نمیشد مجبور میشد زود برگرده دایی رو خیلی دوست داشتم وقتی تازه عروسی کرده بودم یه بار بهم زنگ زد و تبریک گفت بعد از اون هیچ تماسی با هم نداشتیم الهه هم همراه مامان میخواست بره، به مامان گفتم اگه دایی اینا گفتن چرا شیوا نیومده بگو درس داره.. مامان اینا که رفتن، منم سوار ماشینم شدم که برم خونه اما حوصله تنهایی نداشتم، این شد که رفتم سمت بوتیک وقتی رسیدم نگار و همکارش داشتن چراغ ها رو خاموش میکردن رفتم داخل نگار تا منو دید از همکارش خداحافظی کرد و با هم سوار ماشین شدیم نگار گفت اینجا چه میکنی؟ گفتم نگار جون خودت امشبو اجازه بگیر بیا پیش هم بخوابیم نگار با حالت غمگین گفت خودت که میدونی مادرم اجازه نمیده گفتم بریم خونتون من اجازتو میگیرم وارد خونه نگار که شدم با لحن شادی گفتم خاله سلام خوبین؟ منو که دید با خوشرویی بغلم کرد و احوالمو پرسید گفتم خاله بزارید امشب نگار بیاد پیشم بمونه میخوام با هم درس بخونیم.. خواهش میکنم خاله... خاله ی نگین که مردد بود گفت خب تو اینجا بمون دخترم گفتم خونه من کسی نیست ولی الان شوهرتون میاد من روم نمیشه مزاحمتون بشم یه ذره دیگه اصرار کردم که بالاخره راضی شد و با نگار راه افتادیم سمت خونم نگار گفت به زور بله رو از مامان گرفتی میدونم از ته دلش راضی نیست... منم خندیدم و گفتم مهم اینکه رضایت داد من که نمیخوام بخورمت میخوام مثل بقیه دوستا که شبا با هم میگذرونن باشیم کار خلاف و بد که نمیخوایم انجام بدیم خودت منو میشناسی که اهل چیزی نیستم پس خیالت راحت نگار هم انگار کوتاه اومده بود و چیزی نمیگفت وقتی رسیدیم خونه نگار طبق معمول خودشو با طوطی سرگرم کرد و من رفتم تو آشپزخونه که فکری به حال شام کنم همینطور که داشتم سوسیس ها رو تیکه میکردم فکرم خونه دایی بود که اگه مادرزنش اینا بیان خانوادمو ببینن چه عکس العملی نشون میدن.. تو فکر بودم که یهو گوشیم زنگ خورد.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ داستان کامل در لینک زیر دنبال کنید👇 🍃🍃🍃🌾💞💞 لینک کانال 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/339280200Ce2c4533c9a ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❓ سلام تو راخدا دوستان جواب منم اورژانسی بدین کیا بچه دارن که بیماری سلیاک یا همون الرژی به گندم را داشته. دخترم 9 سالشه الان یک ساله بلوغ زودرس گرفته و رشد قدش استپ کرده والان دکتر غدد گفته به خاطر همون سلیاک هست. دکتر مخصوص این بیماری کی هست تو اصفهان و اگه کسی این مورد را داشته بگین چه راه حلی داره😭😭😭😭😭😭😭😭😭 ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام ببخشین میشه توکانال بگین دکتر احمد وطن خواه دکتر پوست تو اصفهان چجوری نوبت میدن ❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ سلام دوستان لطفا سوالم رو جواب بدید.چند ماه پیش دو دوره قرص جلوگیری خوردم از همون موقه یکی از سینه هام یجوریه هرچی دست میزنم زیر بغل و سینم اصن دردی ندارم ولی از داخل مثه اینکه قلب تیر بکشه اونطور میشم یه لحظه پشت کتفم هم همونطور البته مچ دستم انگار یه استخون از توش دردم میکنه یکم نمیدونم علتش چیه بخاطر تیر کشیدن سینه استرس دارم زیاد الان شاید ۴یا ۵ ماه باشه ❓❓❓❓❓❓❓❓❓ آیدی ادمین: @Fatemee113 منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊 در این 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 طرز تهیه. دو لیوان ارد ویک قاشق مایه خمیر فوری و یک قاشق شکر و یک قاشق مربا خوری بکین پودر و یک قاشق چایخوری نمک را مخلوط کنید دوقاشق روغن اضافه کنید وکمی مخلوط کنید و اب ولرم را کم کم اضافه کنید تا خمیری لطیف بدست بیاد بعد توی ظرفی را کمی چرب کنید وخمیر را بذاربد واسه بکساعت استراحت دهید وبعد پف خمیر را خارج کنید پیتزا ... توی تابه را کمی چرب وخمیر را پهن کنید وسس کچاب بریزید وپنیر بریزید و گوشت چرخ شده که با فلفل دلمه تفت داده شده را اضافه و قارچ تفت خورده وبعد پنیر بریزید و گوجه وزیتون بزارید وکمی اسپری اب کنید واسه کش امدن پنیر وروی گاز شعله پخش کن بزارید با حرارت ملایم تا زیر خمیر طلایی بشود وپنیر هم اب بشود وبا سس کچاب تزیین کنید 👩‍🍳 یک هنره,کدبانوی هنرمندخونت باش😌 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @ranjkeshideha »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✔️فوروارد واسه کدبانوها یادت نره 😍
چقدر این جمله شهید رجایی دقیق است؛ رهبری بارها بر این مسئله تاکید کردند ولی متاسفانه هنوز این مشکل در کشور است. چند نمونه از سخنان آقا را مرور کنیم: اصلاح واقعى در اين كشور اين است كه فقر ريشه‌كن شود؛ تبعيض وجود نداشته باشد و فساد ادارى و اقتصادى نباشد.۱۳۸۱/۰۵/۰۵ مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت‌خواهی است. این، پایه‌ی مشروعیت ماست.۱۳۸۲/۰۶/۰۵ وقتى در جامعه عدالت باشد، تبعیض نباشد، نگاه متفاوت به اشخاص و قشرها نباشد و امتیازطلبیهاى زیادى و نابحق و نابجا در جامعه وجود نداشته باشد، مردم بر خیلى از ناکامیها صبر مى‌کنند.۱۳۸۲/۰۶/۱۹ سال ۹۶ هم صریحا فرمودند: حرف مردم، شکایت از فساد و تبعیض است. مردم بسیاری از مشکلات را تحمل می‌کنند اما از فساد و تبعیض شِکوه دارند و آن را تحمل نمی کنند، بنابراین مسئولین هر سه قوه باید به‌طور جدی با فساد مبارزه کنند. 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام بخشی از ... 🍃🍃🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 دلانه ای دختری رنج کشیده به نام #گندم بخشی از #زندگی_اعضا ... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ماجراهاشروع شد صبح باصدای نرجس خانم ازخواب بیدارشدم مثل اینکه بابابزرگ تماس گرفته بود وبانرجس خانم بحث کرده بودوگفته تاظهرخودش می رسونه نرجس خانم روبه حسین کردوبا عصبانیت گفت رودرودیوارهم می نوشتی همه روخبردارمی کردی حسین هم کم نمی اوردوجواب می داد اره بایدنوشت چه مادرخوش قولی دارم من فقط تماشاگربودم وتودلم اشوب بود ظهربابابزرگ امداحساس قدرت می کردم دلم به بابابزرگ خوش بودچطور خودش رسوند همه ناهارتوسکوت خوردیم بعدناهارسرحرف بازشدوبابابزرگ با قاطعیت گفت اشکال نداره نرجس خانم من گندم می برم هروقت که پسرت کارش درست شد وخونه جداکردبیادنبال زنش غم وناراحتی ازچهره ی حسین نمایان بود بعدازظهربابابابزرگ به خونه ی داداش بزرگ حسین رفتیم اونهاهم ناراحت شدن وحسین خیلی سرزنش کردکه چطور مادرنمی شناسی وقول وقرارهای دروغش باورکردی گندم می خواهی منوتنهابزاری به همین زودی جازدی چکارکنم حسین تواینده من وخودت تباه کردی گندم من اینجانمی مونم بابابزرگت راضی کن من همراهتون بیام من دیگه مادری بنام نرجس ندارم حسین حسین بی حسین من بایدهمراه تو بیام... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 #گندم ماجراهاشروع شد صبح باصدای نرجس خانم ازخواب بیدارشدم مثل اینکه بابابزرگ ت
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 من بایدهمراه توبیام شام خونه ی داداش حسین موندیم اخرشب برگشتیم خونه ی نرجس خانم لامپهاخاموش بود باصدای شنیدن پای مانرجس خانم بیدارشدوتورختخواب نشست امدین اره امدیم رختخواب انداختم وبابابزرگ کارد می زدی خونش درنمی امدروی رختخواب درازکشیدوخوابید من وحسین خوابمون نبردتاصبح پهلوبه پهلوگشتیم وباصدای اروم باهم صحبت می کردیم وتلاش من ازقانع کردن حسین که بمونه ومن چند روزی برم بی فایده بود صبح زودبابابزرگ بیدارشدوصبحانه زیادنخورددرحدیکی دولقمه ساک لباست جمع کن بابا اماده هست هم ازخودم هم حسین باتعجب وناراحتی نگاهی بهم انداخت چراحسین اون اینجاپیش مادرش بمونه تومیای بابابزرگ نرجس خانم نمیده موندن حسین بی فایده هست وجزابروریزی پیش عمووعمه اینهاچیزدیگه ای نیست بگذارحسین هم بیاد بابابزرگ سری تکون دادوکلافه گفت باش بابا بدوبه حیاط رفتم وبه حسین گفتم خداحافظی کردیم نرجس خانم به حسین گفت حالابرو به یک ماه نشده پشیمون برمی گردی پیش خودم وباهمین شرایط زندگی می کنی ازحرفش اعصابم بهم ریخت درجوابش گفتم اگرزنش من باشم قیامت دیگه پام برای زندگی توخونه ی توبگذارم سوارتاکسی شدیم وبه طرف ترمینال راه افتادیم حس می کردم همه خبردارن نرجس خانم قول دروغ داده ومارواواره کرده همش توذهنم دنبال جواب بودم اگرکسی ازمن پرسیدچی بگم باناراحتی و یک ساک لباس برگشتیم شهرخودمون یک هفته ی اول برخوردمادربزرگ باهامون خوب بود اماازهفته دوم گوشه کنایه هاشروع شد به خصوص درنبودبابابزرگ حسین چیزی نمی گفت وتوخودش می ریخت منم به باغچه ی حیاط می رفتم واروم بی صدااشک می ریختم ونرجس خانم بخاطرقول وقرار دروغش نفرین می کردم وهردفعه واگذارش می کردم به خدا... 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ✍ بزرگترین گناه، کم‌شدن امید انسان به رحمت خداست؛ یادمون نره نا امیدی از رحمت خدا گناه کبیره است. چون وقتی انسان نا امید بشه دیگه زمینه برای انجام گناه‌های بیشتر و بزرگ‌تر براش فراهم میشه و به این ترتیب شیطان به هدف خود می‌رسه و انسان دیگه خودش رو غرق شده میدونه. در این حالت فقط باید به این فکر کرد که خدا مثل ما نیست که بخشش و رحمتش محدود باشه 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🌸🍃 مولا على عليه السلام: لِكُلِّ شَيءٍ زَكاةٌ، وزَكاةُ العَقلِ احتِمالُ الجُهّالِ هر چيزى زكاتى دارد و زكات عقل، تحمُّل نادان هاست 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 امام صادق (ع) فرموند: سجده بر تربت قبر حسین (ع) تا زمین هفتم را نور باران می کند و کسى که تسبیحى از خاک مرقد حسین (ع) را با خود داشته باشد، تسبیح گوى حق محسوب می شود، اگر چه با آن تسبیح هم نگوید.📿 📕من لایحضره الفقیه، ج. 1، ص. 268 📗وسائل الشیعه، ج. 3 ص. 608 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸🍃
رنج کشیده ها(اولین آشنایی)💔💘
🍃🍃🍃🌸🍃 گذری بر زندگی‌ پر فراز و نشیب دختری ماه روی به نام #ایل_آی آخرین فرزند پاییز.... 🍃🌸
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 ❤️ با بغض گفتم _زهره _ایلای بس کن دیگه تو فقط خواب دیدی همین زهره دستشو رو موهای آیسو گذاشت و نوازشش کرد _این بچه از کی خوابیده _نمیدونم بعد از ظهر شلوغ کرد منم حوصلم نکشید زدمش زهره هینی کشید و به صورت آیسو با ترحم نگاه کرد _دستت بکشنه ایلای رد انگشتات هنوزم رو صورت بچس زهره واقعا اعصابش خورد شد و گفت _واسه چی میزنیش تو عرضه جمع و جور کردن زندگیتو نداری این بچه چیکار کنه حیف این بچه حیف بعد بغض کرد بغضش از بچه دار نشدنشون بود با همون بغض صورت آیسو رو بوسید آیسو تکونی خورد و گفت _مامان گشنمه زهره دوباره بوسیدش و رفت سمت آشپزخونه با چشمش روی کابینت گشت و بعد از دیدن اجاق گاز تمیز که نشون میداد غذایی روش طبغ نشده رفت سراغ یخچال با دیدن یخچال خالی سرشو به نشونه تاسف تکون داد و اومد آیسورو بغل کرد _امشب بچرو نگه میدارم تو هم بشین سیگارتو بکش غصتو بخور آخه از هر دوتا از بچت مهمترن زهره رفت و درو محکم کوبید از رفتارش تعجب نمیکنم بار اولش نیس دوساعت تمام کنار دیوار نشستم و همینجور مات زده در بسته ی خونرو نگاه کردم احساس خفگی بهم دست داد مانتو شالمو سر کردم و بی هدف تو خیابونا راه افتادم _صدای آرام ترمز ماشینی شنیدم از صداش معلومه از اون ماشین خارجیای بی صداس _شبی چند صدای مرد داخل ماشین بود نگاهی بهش کردم بهش میخوره ۴۰ یا ۴۵ ساله باشه چشای قهوه ای روشن که ته مایه قرمز داره ن شش نشون میده حالش چندان نرمال نیس عطر تلخش از همینجا معلومه دوباره پرسید _چند _خودت بگو اصلا نفهمیدم چطور و چرا این حرف زدم گوشه ی لبش بالا اومد الحق همون خنده ی کوتاهش جذابترش کرد کمی برندازم کرد حدود دو سه ثانیه _نه بد نیستی و لبخندی زد _سردو بی روح همچنان نگاهش میکردم _سوارشو زود باش _تو ذهنم داشتم حساب کتاب میکردم حرف زهره مدام تو گوشم بود 🍂تو که عرضه ی جم کردن خودتو زندگیتو نداری گناه این بچه چیه حیف این بچه حیف این بچه حیف این بچه🍂 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 🔆شبی که مرحوم کاشف الغطاء پسرش را سعادتمند کرد 🌸یکی از سیره‌های آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء (ره) این بود ه که دیگران و از جمله اعضاء خانواده را برای نماز شب بیدار می‌کرد. 🌸فرزند ایشان (شیخ حسن) می‌گوید: در یکی از شب‌ها که ایشان برای تهجّد و نماز شب برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو تا به حرم مطهّر برویم و در آنجا نماز بخوانیم. 🌸فرزند جوان که بیدار شدن از خواب در آن ساعتِ شب برایش سخت بود، گفت: من فعلاً آماده نیستم، شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف می‌شوم. 🌸پدر فرمود: نه، من این جا ایستاده‌ام؛ آماده شو که با هم برویم. آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و بعد از وضو گرفتن، با هم راه افتادند. 🌸هنگامی که کنار درب صحنِ مطهّر رسیدند، در آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است؟ 🌸فرزند گفت: برای گدایی و تکدی از مردم. آقا شیخ جعفر فرمود: به نظر شما چقدر مردم به او پول می‌دهند؟ 🌸فرزند مبلغ ناچیزی را گفت (مثلاً یک درهم) مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! خوب فکر کن و ببین این آدم برای به دست آوردن مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (که آن را هم شاید به دست بیاورد)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده! آیا تو، به اندازه‌ای که این شخص به بندگان خدا اعتماد دارد، به وعده‌های خدا درباره شب‌خیزان و متهجّدان اعتماد نداری!؟ که [در قرآن] فرموده است: فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أخفی لهم من قرَّة أعیُنٍ؛ هیچ کس نمی‌داند چه پاداش‌های مهمّی که مایه روشنی چشم‌هاست برای آن‌ها نهفته شده است. سوره سجده/ آیه 17 🌸گفته‌اند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زنده‌دل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد. 📚منبع: شب مردان خدا 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️ 📌همسرتون رو مرتب مجبور نكنيد بي گناهيشو ثابت كنه! اگر نامزد و یا همسر خود را مکررا محسوس و نامحسوس کنترل می کنید و ناگزیر از پرسیدن سوالاتی چون: -کجا بودی؟ -کی کارت تمام شد؟ -کجا رفتی؟ -چرا به من نگفتی کجا میری؟ -با کی بودی؟ و... هستید. + توصیه می کنم دست از این کار بردارید. چیزی که هر انسانی را فراری می دهد این است که فکر کند کسی آزادیش را می کند و باید بی گناهی خود را در محکمه ای مکرر اثبات کند! 🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃 لینک کانال،👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2729115697Ca1050d30df