eitaa logo
رستاخیز | محمدرضا سعادتی
254 دنبال‌کننده
292 عکس
202 ویدیو
28 فایل
محمدرضا سعادتی #طلبه_عصر_انقلاب_اسلامی گردآورنده کتابهای: ●آزادی یعنی آزادی ●پای درس خمینی مشهد ■علاقه مندی هایم: مطالعات مکتب امام (ره) اندیشه انقلاب فلسفه عرفان ادمین: @Mr_saadati14
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 آیت الله خامنه ای، متفکر و اندیشمند جدید و متفاوت 🔻 شهید نصرالله: 🔹 ما در مورد آیت‎ الله خامنه‎ای با یک شخصیت متفکر اسلامی جدید و متفاوت مواجه هستیم. زیرا ما همیشه به متفکرین اسلامی ‎ای عادت داشته‎ایم که در سطح تئوریک نظریه‎پردازی کرده و از برنامه‎ها و آرمان‎های خود سخن می‎گفته‎اند اما با واقعیت اجتماعی مخاطب خود فاصله داشته‎اند، اما آیت‎ الله خامنه‎ای متفکر و اندیشمند متفاوتی است که هنوز به‎درستی شخصیتش را نشناخته و بررسی نکرده‎ایم. 🔸 این شخصیت پشتوانه اجتهادی و فقهی دارد، مبادی و مبانی معنوی اصیلی دارد که حاصل ترکیب شخصیت او بر اساس انسجام با متن آموزه‎های قرآنی و تربیت خاص او به ‎دست امام خمینی (ره) است که در همه رویکردهای ایشان دیده می‎شود. 🔹 ایشان به ارائه مجموعه نظریات انتزاعی نمی‎پردازد بلکه وارد موضوعات جاری در اجتماع می‎شود از مدیریت، اقتصاد و روابط خارجی تا حوزه‎های دیگر. 🎙بخشی از گفت‌وگو با شفیق جرادی (دبیر همایش نوآوری و اجتهاد آیت الله خامنه‌ای) (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
ناگفته‌های سیدحسن نصرالله از ولی امر مسلمین.PDF
429.4K
1⃣ ✏️ متن کامل سخنرانی در افتتاحیه‌ی کنفرانس «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه حضرت آیت الله امام خامنه‌ای(مد ظلّه)» 📆 ١٣٩٠/٠٣/١۵ (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
ناگفته سید حسن نصرالله از ولی امر مسلمین(2).pdf
158.7K
2⃣ ✏️ متن کامل سخنرانی در افتتاحیه‌ی کنفرانس «نوآوری و اجتهاد از دیدگاه حضرت آیت الله امام خامنه‌ای(مد ظلّه)» 📆 ١۳۹۴/٠٣/۱۹ (ره) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🌀 شهید زنده است و تا مادامی که زنده است تراوُش می کند... 👇 مقام معظم رهبری در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ملی شهدای استان مازندران ۱۴۰۳/۰۶/۲۸: 🔹 باید یاد شهدا را زنده نگه دارید، باید تر و تازه نگه دارید. اینکه امام (رضوان ‌الله ‌علیه) ــ که واقعاً آن چشم بصیرت آن مرد، انسان را همیشه به تعجّب وادار میکند؛ هیچ‌کس دیگری را من سراغ ندارم که این‌جور در همه‌ی موضوعاتِ مورد ابتلا با یک بصیرتی نگاه کند ــ گفت: «اسلام را محرّم و صفر زنده نگه داشتند، عاشورا زنده نگه داشته»؛ چرا؟ چون عاشورا قابل مُردن نیست، قابل نابود شدن نیست، شهید است دیگر، آن هم آن شهید و آن شهدا؛ این زنده است؛ تا مادامی که زنده است تراوش میکند ــ موجود زنده این‌جور است دیگر؛ حرکت دارد، کار دارد، تراوش دارد ــ و نگه میدارد و نگه داشته اسلام را، نگه داشته تشیّع را، نگه داشته ولایتِ امیرالمؤمنین را. پ.ن: شهید سیدحسن نصرالله زنده است و از زنده بودن او حزب الله به حیات جدیدی دست پیدا خواهد کرد ان شاءالله. او زنده است و خون او در دل ها، آتش ایجاد کرده است و این آتش تبدیل به بیداری و قیام امت اسلامی خواهد شد ان شاءالله. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۴) 📌 آغاز بخش پنجم: 🌀 حلم به معنای بردباری و فروبردن خشم و غیظ نیست بلکه ... 🔻 : 🔹 حلم را به یک معنا بردباری دانسته اند و این ترجمه تا حدودی درست است؛ منتها کامل نیست. چیزی که از بردباری به ذهن ما متبادر می شود کمتر از چیزی است که حلم با خودش دارد. 🔸همچنین حلم فقط به معنای فروبردن خشم و غیظ نیست بلکه معنای وسیع و گسترده تری دارد. 🔹حلم یعنی اینکه انسان دارای باشد. ما مشهدی ها می گوییم بعد دیدم دیگران هم می گویند جنبه داشتن... حلم یعنی انسان، ظرفیت وجودی اش زیاد بشود؛ از چیزهایی که مایه خرسندی است خود را نبازد، از چیزهایی هم که مایۀ ناراحتی است، خود را نبازد، این حلم است .. 🔸حلم یعنی انسان آن قدر دارای ظرفیت باشد که نه شادی، نه غم و نه هیچ چیزِ شگفت آور دیگر، نتواند ظرفیت او را پر کند؛ این معنای حلم است. بعضی فقر را خوب تحمل می کنند؛ اما به مجردی که ذره ای غنی شدند دیگر کنترل از دستشان در می رود، در مقابل، عده ای می توانند در دوران غنا و سعه خودشان را نگه دارند اما با دیدن فقر، خود را می بازند یا ذلت به سراغشان می آید، یا خشم و بی تابی؛... عده ای در مقابل غم و بعضی دیگر در مواجهه با خبرهای خوش، تاب و توان خود را از دست می دهند، گروهی هم هستند که وقتی قدرت پیدا می کنند دیگر خدا را بنده نیستند، حلم نقطه مقابل این بی تابی هاست؛ یعنی به انسان، ظرفیت و گنجایش می دهد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش پنجم: حلم؛ ص ۱۷۶ و ۱۷۷ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۵) 🌀 در اجتماع، حلم چه کاره است؟ 🔻 : 🔹گفتیم گام اول است در پیشرفت تکاملی انسان به سوی هدف آفرینش، گام لازم و ضروری نخستین است؛ و موتوری است برای حرکت انسان؛ و رفع مانعی است در این راه، که تفسیر اینها را بیان کردیم. چه کاره است؟ این صفت حلم، صفت بردباری، صفت خویشتن داری، در این حرکت عمومی انسان، حرکت انسان به سوی نقطه تعالی و تکاملی که اسلام برایش معین کرده چه کاره است؟ 🔸حلم وسیله ای برای پیشرفت در هدفهای متعالی هدفهای عالی و بزرگ در محوطهٔ اجتماع است. وقتی انسان با مردم روبه روست وقتی قرار است انسان در یک جامعه زندگی بکند...زندگی انسان زندگی جمعی است نه زندگی فردی... وقتی که این طور است، من مجبورم با شما زندگی کنم، شما مجبورید با من زندگی کنید، همه مجبوریم با هم زندگی کنیم... با هم زندگی کردن انسان یعنی نیازهای متقابل را تأمین کردن؛ یعنی مجموعاً خشت ها و سنگ ها و مصالحی در بنای کاخ اجتماعِ انسانی شدن؛ که گفته ایم در جامعه اسلامی و انسانی، افراد مثل آجرهایی که در بنا یکدیگر را نگه داشتند، نگه می دارند؛ «مَثَلُ المُؤمِنِينَ كَمَثَلِ البُنيانِ، يَشُدُّ بَعضُه بعضاً» همدیگر را نگه می دارند، همدیگر را محکم می دارند. 🔹خب وقتی قرار است که ما باهم زندگی کنیم وقتی که قرار است افراد انسان این راه تکامل را که راه به سوی خداست، بگویید راه به سوی بهشت است، بگویید راه به سوی تعالی و نقطه اوج انسانیت است... این راه را وقتی بناست انسانها با هم طی کنند، در محوطهٔ اجتماع طی کنند... وقتی که اینها روشن و مسلّم است، پس در محوطه اجتماع یعنی در آن محوطه ای که ناچاریم در آن محوطه زندگی بکنیم یک وسیله جالب برای پیشبرد ما چیست؟ «حلم». 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش پنجم: حلم؛ ص ۱۸۰ و ۱۸۱ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۶) 🌀 هر کدام از ایمان، علم، حلم و رفق؛ وزیری دارند... 🔻 : 🔹«عَن أَميرِ المُؤمِنينَ عَلَيْهِ السَّلامُ عَن رَسولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ أَنَّهُ قالَ: نِعمَ وَزير الايمانِ العِلمُ». یک رئیس داریم، یک وزیر، وزیر یعنی معاون، کمک کار، کسی که خلأهای کار رئیس را جبران می کند و بخشی از سنگینی های کار او را بر دوش می گیرد...رئیس، است؛ در شخصیت انسان مؤمن و هویت انسان مؤمن، ایمان رئیس است. دستور و راهنمایی و نشان دادن خط زندگی به عهده اوست، لکن وزیر او است. بدون این وزیر، این رئیس کارش لنگ خواهد ماند! ایمان بدون علم نمی تواند آن کاری را که باید انجام بدهد انجام بدهد. 🔸«وَنِعمَ وَزيرُ العِلمِ الحِلمُ» پس خود علم هم یک ریاستی در زندگی انسان دارد، و در تعیین مسیر انسان دخالت دارد. اگر این علم به تنهایی باشد، هرچند با ایمان، ممکن است کند! گاهی انسان به خاطر علم خود، دانش خود، احاطه خود بر مسائل گوناگون، میشود؛ از بسیاری از شیوه های اخلاقی و معنوی غافل می شود! او هم وزیری دارد که آن وزیر، است. 🔹حلم یعنی ظرفیت؛ .. همین که انسان گاهی علم پیدا می کند به یک نکته طبیعی، چون ظرفیت ندارد، نمی تواند درست بسنجد که این علم به کجای زندگی انسان می تواند سود برساند یا ضرر برساند، گاهی اوقات همین علم را می بینید که در راه های غلط مصرف می شود. 🔸 علم یک قدرت معنوی است. انسان صاحب علم، هر علمی، احساس قدرتی در دل خود می کند. اهل علم در دل خودشان احساس عزت میکنند احساس برتری می کنند. این طبیعتِ علم است؛ «اَلعِلمُ سُلطان» علم امر با فضیلتی است، این عزتِ ناشی از علم هم امر مطلوبی است، خیلی خوب است. اهل علم خودش را ذلیل و کوچک نمی کند، لكن آفت دارد، آفتش این است که بورزد، یا به او دست بدهد، یا کسانی را که دارای علم نیستند، تحقیر کند. برای اینکه این آفات وجود نداشته باشد، لازم است. 🔹..«وَ نِعمَ وَزيرُ الحِلمِ الرّفْقُ» یعنی مدارا کردن و کمک کردن. این ظرفیت را پیدا کردیم و فهمیدیم که علم نباید ما را از جا بکند، نباید ما را از خود بی خود کند، نباید ما را مغرور بکند، این را فهمیدیم حالا چه کار کنیم؟ در مصرف این علم رفق لازم است رفق یعنی مدارا کردن با مردم، کمک کردن به مردم، سازش کردن با مردم‌. 🔸...حالا میخواهی سازش کنی با مردم، لکن نمی توانی! گاهی انسان سازش می کند، و نمی تواند و این سازش را بر خودش تحمیل می کند، لذا می فرماید: «و نعم وَزیرُ الرّفقِ اللّینُ» نرمیِ طبیعی انسان، که البته قابل تربیت کردن است. انسان خودش را با تربیت می تواند لیّن و نرم خو کند. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش پنجم: حلم؛ ص ۱۸۳ تا ۱۸۵ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۷) 🌀 آیا فقیه یعنی کسی که فقه و اصول بلد باشد؟ علامات فقیه چیست؟/ داستان زیبا از حلم باطنی امام راحل/ صَمت به معنای سکوت نیست... 🔻 : 🔹عَن أَبي الحَسَنِ الرّضا عَلَيْهِ السَّلامُ مِن عَلاماتِ الفِقهِ الحِلمَ وَ العِلمَ وَ الصَّمتُ . 🔸می دانید از چیزهایی است که در افق مسائل اسلامی و فرهنگ اسلامی خیلی قیمت دارد. «اَلكَمالُ كُلُّ الكَمالِ التَّفَقُهُ فِي الدِّينِ وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ وَ تَقديرُ المَعيشَةِ» . 🔹 فقه یعنی چه؟ فقه یعنی همین که انسان فقه و اصول بلد باشد؟ نه این نیست، فقه یعنی شناسا بودن نسبت به دین؛ ، دین را شناختن، دین شناختن به چیست؟ به شناختن افکار کلی دین، معارف عالیه اسلامی، اصول متعالی انقلاب اسلامی و محمدی صَلَّى الله علیه وآله وسلم و همچنین فروع دین همچنین اخلاقیات دین؛ اینها را کسی که دانست دین شناس است این را میگویند فقیه و این بالاترین کمالات است. ...البته یک رشته و یک شعبه اش دانستن این حقوق اسلامی است که از هزار سال پیش به این طرف اصطلاحاً به این می گویند فقه، لکن فقه آن نیست. فقه در روایت و در قرآن و اینها معنای وسیع تری دارد. 🔸امام میفرماید اگر خواستید بشناسید فقیه را ببینید این صفت در او هست یا نه. اگر این سه صفت در کسی بود او ممکن است فقیه باشد. اگر این سه صفت در کسی نبود او فقیه نیست. درست توجه کنید نه اینکه هرکس این سه صفت در او هست، او فقیه است نه ممکن است این سه صفت در کسی هم باشد اما او فقیه نباشد؛ اما اگر کسی فقیه بود حتماً این سه صفت در او موجود است. 1⃣ «من عَلاماتِ الفِقه، اَلحِلم» اولش حلم را میگوید. اول نشانه اش این است که انسانی ، انسانی دارای ، دارای باشد. دارای بردباری و تحمل باشد یعنی چه؟ یعنی اگر مثل کوه های بزرگ و مثل جبال شامخه به طرف او آمد این آدم را نلرزاند. 🔻 در قضیه ای ما اوایل انقلاب خدمت امام رفتیم، یک ابتلایی برای یکی از بزرگان انقلاب پیش آمده بود، برای فرزندش یک مشکل سیاسی ای پیش آمده بود و خیلی درهم ریخته بود... امام در خلال صحبتی که راجع به همین قضیه می کردیم فرمودند: «اگر احمد را که اعزّ اشخاص برای من است، بگیرند؛ من در باطن قلبم هم ناراحت نمیشوم». گاهی انسان ظاهراً دل خودش را آرام میکند اما باطن قلبش ناراحت است ایشان فرمودند من در باطن قلبم هم ناراحت نمی شوم. 2⃣ علامت دوم، «وَ العِلمَ» باید دانشمند باشد آدم. جاهل هرگز دین شناس نمی شود. 3⃣ سومی هم «وَ الصَّمْتُ» صمت را به معنای سکوت معنا میکنند و این غلط است... صمت یعنی ، سکوت به جا، سکوت در آن وقتی که کلام در آنجا بد است حرف زدن در آنجا زشت و عیب است... پرهیز از پُرحرفی های بیجا، یاوه گویی های زیاد، گفتن حرفهایی که نگفتنش بهتر است یا گفتنش لازم نیست... انسان باید همیشه سکوت را بر کلام ترجیح بدهد؛ گاهی کلام ترجیح دارد، گاهی کلام واجب است، زیرا سکوت موجب گمراهی کسی یا ظلم به کسی است، اینجا سکوت جایز نیست. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش پنجم: حلم؛ ص ۱۸۶ تا ۱۸۸ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۸) 🌀 حلم به معنای بی رگی و بی غیرتی و بی تفاوتی نیست... 🔻 : 🔹اما نکته خیلی مهم معنای انحرافی حلم است. امروز حلم را به معنای بی رگی و بی غیرتی و بی تفاوتی معنا می کنند. آقا فلان کس حلم عجیبی داشت چطور مگر؟ نمی دانید یک نفر آمد فحش و فلان به او داد، اگر بگویید آبش از آب تکان خورد، هیچ. بارک الله واقعاً! این را می گویند حلم. در حالی که این حلم نیست این بیرگی است این بی غیرتی است. روایتی بنده دیدم که کسی که باکی ندارد که چه به مردم بگوید و مردم چه به او بگویند، این آدم مسلمان نیست، یا مؤمن نیست، یک چنین تعبیری. 🔸اینکه درباره حلم امام حسن مجتبی صلوات الله علیه نقل می کنند که آن مرد شامی آمد، مهار اسب حضرت را گرفت، بنا کرد به آن بزرگوار و به پدرش مدام گفتن و گفتن و گفتن و بدگفتن و فحش دادن، بعد آقا حلم به خرج دادند گفتند که ای مرد! گویا غریبی. گفت بله غریبم. گفتند اگر چنانچه خانه نداری خانۀ ما، اگر مرکبت ناراحت است مرکب تازه، اگر پول نداری این پول، بیا، اینجا خانه خودت است، بریم منزل. بعد این مرد برگشت و جزو پیروان و یاوران امام حسن شد؛ این حلم غیر از بی رگی است. نه اینکه آقا بدشان نیامد، نه اینکه امام حسن مجتبی از اینکه قطب عالم انسانیت و فضیلت یعنی امیرالمؤمنین را در حضورش فحش بدهند، بدش نمی آید، خیلی بدش می آید، خیلی روشن است او که عارف کامل به مقام امیرالمؤمنین است و پسر اوست و جانشین اوست، البته که بدش می آید، می جوشد اما خودش را ضبط می کند. چرا؟ برای خاطر اینکه یک انسان را یک غریق را یک بیچاره را یک غافل مانده را، یک تحمیق شده را، نجات بدهد یک بیمار را علاج کند؛ مسئله این است نه اینکه آدم بدش نیاید هرچه به آدم گفتند. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش پنجم: حلم؛ ص ۱۹۵ و ۱۹۶ 📌 پایان بخش پنجم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۳۹) 📌 آغاز بخش ششم: 🌀 رمز پیشرفت یک انسان، حُسن خلق است/ رمز نفوذ یک انسان در دیگران خوش خلقی است... 🔻 : 🔹حُسن خُلق یعنی چه؟ یعنی .‌ 🔸 آدم ها هم دو جورند: یک جور آدمهای خوش خُلقند، یک جور آدمهای کج خُلقند و بداخلاق. 🔹 بعضی از خودشان خیلی راضی و خوشحالند؛ از فهم خودشان، از درک خودشان، از کار خودشان، از خدمتی که انجام می دهند خیلی خشنود و خوشحالند امّا از کار و فهم و درک دیگران نه فقط خوشحال نیستند، بلکه آن را به چیزی نمی گیرند، وجود خودشان را و همه چیز خودشان را اثبات می کنند در حالی که آنچه را که دیگران دارند نفی می کنند. در برخورد نتیجه اش چه می شود؟ در برخورد نتیجه اش این می شود وقتی که با دیگران، با غیر خود برخورد می کنند آنها را هیچ می بینند و خودشان را همه چیز. 🔸 در حالی که یک عده دیگر از مردم هستند که نه، اینها وقتی که با مردم روبرو می شوند، یا بر اثر یک احساس روانی، یا بر اثر انصافی که دارند، تبختر(فخر فروختن) و تکبر و بدخلقی و کج خلقی با مردم ندارند. با مردم صحبت می کنند، انس می گیرند، اجازه می دهند که مردم با اینها انس بگیرند، قیافهٔ باز، قیافه شاداب، هر کسی با نگاه کردن به اینها دلش شاد می شود، این حُسن خلق است. این خیلی صفت عالی ای است. رمز پیشرفت یک انسان حُسن خلق است. رمز نفوذ یک انسان در دیگران خوش خلقی است. 🔹 در قرآن خطاب به پیغمبر اکرم این طور گفته می شود: «فَبِما رَحَمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَلَو كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِك» تو اگر آدم تندخوی سخت دل و سنگین دلی بودی، از اطراف تو، این کسانی که به تو ایمان آوردند، پراکنده می شدند. با لطفی که خدا و رحمتی که خدا به تو کرده با اینها این طور نرم و لیّن شدی...اگر پیغمبر اکرم که آن انقلاب بنیادی عجیب را به وجود آورده و یک بارِ سنگینی را بر دوش یک عده مردمی گذاشته، که این عده مردم بعضیشان اعماق سخن پیغمبر را درست درک نمی کنند، اگر رسول اکرم می خواست با بداخلاقی و کج خلقی و تبختر و تَفَرعُن با این مردم رفتار بکند، محققاً آنچه که بودند اطراف پیغمبر باقی نمی ماند. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ششم: حُسن خُلق؛ ص ۲۰۰ و ۲۰۱ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۰) 🌀 توصیه من به کسانی که در فکر و دل خودشان، آینده خوبی را برای اجتماع تصور کردند و دنبالش حرکت می کنند این است که... 🔻 : 🔹یک وقت هست که آدم خوش اخلاقی می کند با مردم، این از نظر مردم خوش اخلاق است، اما از نظر اسلام این کافی نیست. فقط این نیست که آدم به مردم رویِ بازی و رویِ خوشی نشان بدهد. در هر حدی و در هر سطحی که یک انسان زندگی می کند، بایستی حُسن خلق را به عنوان یک عامل بزرگ انسانی، که می تواند او را کمک بکند در راه به ثمر رساندن هدف های بزرگ، به شمار بیاورد. 🔸 واقعاً سرّ موفقیت و راز پیشرفت صاحبان فکرها و هدف ها و ایده ها این نیست که از مردم کناره بگیرند، اخم هایشان را درهم کنند، به مردم اعتنا نکنند، این طور نیست. بلکه راز موفقیت و پیشرفتشان به این است که با مردم باشند، در میان مردم باشند، گرم باشند با مردم، به مردم میدان بدهند که با اینها حرف بزنند، درد دل هایشان را به اینها بگویند، گرفتاری هایشان را بگویند، او را برادر مهربانی، پدر مهربانی ببینند. این افرادی که نیّت اصلاحی در جامعه دارند، هدف بزرگی در میان یک ملت دارند، باید روششان این باشد. باید این طور عمل کنند باید این طور حرکت کنند، باید با مردم این طور رفتار کنند و این وسیله موفقیت است. 🔹...ساختن با مردم به این معنا که انسان تحمل کند سختی ها و کجی ها و ناهمواری های مردم را به خاطر هدف، به خاطر راه؛ این جزو کارهای لازم است. 🔸 مخصوصاً توصیه میکنم من به آن کسانی که در فکر خودشان و در دل خودشان دنیای خوبی را تصور کردند و آینده خوبی را برای اجتماع تصور کردند و دنبالش حرکت می کنند و راه میروند و دلسوزی می کنند و عمرشان و جوانی شان را در این راه ها می گذارند توصیه می کنم با مردم باشند، به مردم فکر کنند، به مردم بیندیشند، برای مردم فکر کنند، بین مردم زندگی کنند، خودشان را هرگز از مردم دور و کنار نگیرند. دیده شده بعضی ها به خیال خودشان آدم های بزرگ، وقتی راجع به مردم با آنها صحبت بشود، یک وقتی با کمال بی اعتنایی نسبت به مردم حرف می زنند و با کمال سختی یک حرفی میزنند؛ مردم را آدم نمی دانند در حالی که همه چیز این هایند، چرا آدم نیستند؟ 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ششم: حُسن خُلق؛ ص ۲۰۱ تا ۲۰۳ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۱) 🌀 حُسن خُلق در برابر جبهه باطل، ممنوع... 🔻 : 🔹اینکه ما در روایات می خوانیم حُسن خلق و توصیه می کنیم خودمان و برادران دینی مان را به حُسن خلق، این نباید حربه ای بشود در دست کسانی که مصلحت دنیایشان را، مصلحت زندگیشان را، رواج کسبشان را، رو شدن حرفشان را در این دیدند که با دشمنان خدا و با جبهه باطل با هم بسازند و با آنها خوب باشند و به ساز آنها برقصند و هرچه که آنها گفتند، اینها با گرمی و با گیرایی آن را بپذیرند؛ این نبایستی برای آنها یک حربه ای بشود چون روایت حُسن خلق اینجا را نمی گوید. 🔸 روایت حُسن خلق نمی گوید با دشمن خدا هم صورتت را بایستی گشاده بداری، نه! «وَليَجِدوا فيكُم غِلظَةً» دشمن خدا باید بیابد در تو غلظت را و شدت را. باید ببیند که تو مانند پاره آهن و پولاد در مقابل او هستی. باید بفهمد که تو انعطاف ناپذیری. جبهه باطل باید ببیند انعطاف ناپذیری را در جبهه حق به جای حُسن خلق. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش ششم: حُسن خُلق؛ ص ۲۲۹ 📌 پایان بخش ششم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🌀 وقتی تکلیف سنگین روی دوش شما هست، وُسع شما هم هست 🤏 تفسیر درست تر از «لایکلّف الله نفساً الّا وُسعها» ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۲) 📌 آغاز بخش هفتم: 🌀 آنچه به قدر نیاز متوسط زندگی (نه با عسرت و فشار) است را صرف کن و بقیه را در راه مصالح عمومی جامعه خرج کن... 🔻 : 🔹در اصطلاح روایات هرجا کلمه سخاوت به کار رفته...یعنی انسان، بذل و بخشش داشته باشد به آنچه که مال او به حسب متعارف و متداول و قرارداد اجتماعی هست. عبای من، خانه من، پول من، کتاب من، آنچه که انسان به خودش نسبت می دهد به حسب قراردادهای معمولی و متداول هر اجتماعی، در بخشیدن آن و در خرج و صرف کردن آن برای غیر خودش، دستِ بازی داشته باشد. 🔸...در اسلام انفاق یک اصل است، باید در راه خدا خرج کرد، نمی گویند معامله نکنید و تحصیل مال نکنید، بکنید اما خرج کنید. 🔹 اسلام مردم را عادت می دهد که آنچه را که به دست آورده اند به قدر نیاز زندگی، نیاز متوسط، نه با عسرت و فشار، نیاز معمولی و متوسط ولو توأم با مقداری رفاه و آسایش و گشایش در روزی این را برای خودش صرف کند و خرج کند، ما عدای او و آنچه زیاد می آید باید در راه مصالح عمومی جامعه خرج بشود. اگر کسی ثروت را درآورد و آن را با اسراف، با خرج های بیخودی، با زیاده روی های گوناگون، با تجمل، با اشرافی گری، با خوراک مسرفانه، با پوشاک مسرفانه، با مرکب یا منزل مسرفانه، همه آن را خرج کرد یا آن را نگه داشت و جمع ثروت کرد از نظر اسلام مذموم و منفور است. عدم انفاق منفور و مذموم است و اگر با جمع ثروت همراه باشد حرام است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هفتم: سخاوت؛ ص ۲۳۷ تا ۲۳۹ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 کارتان سنگین است؛ در این راه، همّت لازم است، معرفت لازم است، تلاش لازم است اما بیش از همه، لازم است... 🎙 درس اخلاق رهبر انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان (۱۴۰۳/۰۸/۱۲) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۳) 🌀کمک مالی ابتدا ایجاد محبت می کند و به تدریج به ایجاد احترام و قبول نفوذ می رسد... 🔻 : 🔹عَن زَيدِ بنِ عَليّ عَلَيْهِ السَّلامُ عَن أبيهِ عَن جَدِهِ عَن عَلَيَّ عَلَيْهِمُ السَّلامُ قَالَ: سادَةُ النّاسِ فِي الدُّنيَا الأَسخِياءُ وَ فِي الآخِرَةِ الأتقياء.» «أسخياء» خصوصیتشان این است که به این و آن پول می دهند؛ لذا سروران دنیا، اینها هستند؛ چون پول و کمک مالی یک اثرِ طبیعی دارد، ابتدا ایجاد محبت می کند، به تدریج به ایجاد احترام و قبول نفوذ می رسد. لذا آدم های بدخواه و دستگاه های بدخواه هم برای پیشبرد مقاصدِ خودشان از پول استفاده می کنند. به فلان مسئول، به فلان افراد با نفوذ، نفوذ سیاسی، نفوذ روحانی، نفوذِ دینی پول می دهند. 🔸 این همه فجایعی که در دنیا اتفاق می افتد، بسیاریش به خاطر پول است، که افراد پول می دهند. 🔹...در جمله «سادَةُ النّاسِ فِي الدُّنيَا الاَسخياءُ جنبه ارزشی مورد لحاظ نیست، حضرت طبیعتِ امر را بیان می فرمایند. این معنایش این نیست که سخاوت بد است یا خوب است. بله، اگر این سخاوت در جهت اهداف خوب مثل تقرّب إلى الله کمک به فقیر، مستمند، کمک به مؤمن انجام بگیرد، کار خوبی است. هدفِ دادن پول، تحقق یک مقصود مکرّم و قابل قبولی باشد، البته خوب است. اگر اهداف، اهداف مادی و دنیایی است، برای رسیدن به مقاصد سوء است، بد است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هفتم: سخاوت؛ ص ۲۴۴ و ۲۴۵ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۴) 🌀 انسان در تنگدستی یا گشایش، با وقار باشد/ وقار یعنی... 🔻 : 🔹...وقار یعنی سنگینی و متانت در رفتار و گفتار و در شخصیت انسان. سبک نبودن، جلف نبودن، این، وقار است. که طبعاً خودِ این خصوصیت منشأ خصوصیات دیگری هم میشود مثل حلم و گذشت و امثال اینها. 🔸گاهی اوقات انسان از لحاظ معاش مثلاً در سختی قرار می گیرد، گاهی وسعت و گشایش پیدا می کند، هرکدام از این دو حالت در انسان یک تأثیرات روانی ای می‌گذارد. وقتی انسان تنگدست است، دچار نومیدی، افسردگی یا دچار دستپاچگی می شود که به این در بزند، به آن در بزند؛ اینها خلافِ وقار است. آن کسی هم که در زندگی گشایش پیدا می کند او هم همین طور است. بعضی ها پول در جیبشان هست، خرّاجی می کنند، بذل و بخشش های بی مورد می کنند، این خلاف وقار است. 🔹...پس وقار یعنی حالت استحکام شخصیت داشته باشد. کاری کنید شخصیت شما استحکام پیدا کند استقرار پیدا کند، لکن این وقار و سنگینی بدون مهابت باشد. مهابت یعنی ترسانندگی، رفتار انسان باید با متانت و سنگینی همراه باشد، اما نه به آن صورتی که مردم، بینندگان و معاشرین از انسان بترسند. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هفتم: سخاوت؛ ص ۲۴۷ و ۲۴۸ 📌 پایان بخش هفتم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۵) 📌 آغاز بخش هشتم: 🌀 افراط و تفریط در مسئله غیرت... 🔻 : 🔹 غیرت، همان تعصب خوب نسبت به چیزی است که وابسته به انسان است، یک نمونه اش در مورد نوامیس انسانی است. 🔸 مردم درباره این صفت و این خصلت بعضی در حد افراطند، اشتباه افراطی می کنند، بعضی در حد تفریط و انکارند. بعضی ها اصلاً قبول ندارند که یک چنین چیزی در عرف اجتماع و در میان یک جامعه ای که زندگی می کنند لازم باشد. 🔹 بعضی از کسانی که اینها واقعاً لغزیده اند در گِل چسبنده لغزنده سرزمین ساخته و پرداخته تفکرات غلط غربی، واقعاً اینجا گیر کردند در این گل و لای و مرداب هایی که آنها برای ما سوغات آوردند، اصلاً برایشان مسئله ای به نام غیرت مطرح نیست، مسخره می کنند اصلاً. یعنی چه غیرت! یک عده از این طرف؛ یک عده هم از آن طرف به قدری غیرت به خرج می خواهند بدهند و به طوری غیرت را محدود و تنگ معنا می کنند که آدم وقتی نگاه کند به شیوه و سیرۀ زندگانی ائمه هدى (علیهم الصلاة والسلام) و خود رسول اکرم می بیند نه، این دیگر خیلی افراطی است، یک چنین چیزی در اسلام اصلاً نیست. 🔸 و بنده گمانم این است علت اینکه عده ای امروز با غیرت میانه ای ندارند و بدشان می آید از اینکه این تعبیر اصلاً بشود و این صفت به عنوان یک صفت پسندیده ای ذکر بشود و دل زده و دل خورند از این کلمه و از معنای این کلمه، شاید یکی از عللش این افراط هایی باشد که آن طرفی ها به خرج دادند. غیرت های زیادی و بیجا و بی منطق موجب شده که عده ای اصلاً بزنند زیر این بحث، اصلاً چنین چیزی را قبول نداشته باشند. لکن «اَليَمينُ وَ الشّمالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّريقُ الوُسطیٰ هِىَ الجادَّةُ » به فرمایش امیرالمؤمنین صلوات الله وسلامه علیه این چپ و راست جاده هر دو غلط است، هر دو انحرافی است و راه صحیح همین راه میانه و مستقیم است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هشتم: غیرت؛ ص ۲۵۷ و ۲۵۸ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۶) 🌀 آنها که از غیرت خوششان نمی آید، خیال می کنند این یک نوع روشنفکری است که زن هایشان را بیارایند و در معرض دید هوسرانان و شهوت رانان قرار بدهند... 🔻 : 🔹... «وَ غَيرَةٌ بِتَحَصُّنٍ» غیرت داشته باشد در داخل خانواده. چطور غیرت داشته باشد؟ «بتَحَصُّن» با پاسداری _از حصن و حصار است_ با حصارکشیدن در اطراف خانه و خانواده. چطور حصار بکشد انسان در اطراف خانه و خانواده؟ یعنی اصلاً در خانه را ببندد، کاهگل کند، نه بگذارد کسی بیاید، نه بگذارد کسی از این خانه خارج بشود، جایی برود؟ نه، معنایش این نیست. معنایش این است که مانند قلعهٔ مستحکمی که دشمن بدخواه، آدم مغرض، آدم شهوت ران، ممکن است بیاید در آن نفوذ کند و داخل بشود و در این حصار شکاف ایجاد کند، مثل تیراندازی که روی برجِ یک قلعه مستحکمی نشسته، نگذار این گونه دست ها و پاها و چشم ها و زبان های مغرض و هرزه به داخل خانه نزدیک بشود؛ غیرت معنایش این است لذا ما در این بالا نوشتیم «غیرت عاملی برای حراست خانواده». این یک واقعیت است. 🔸 آن کسانی که از غیرت خوششان نمی آید وقتی صحبتِ غیرتمندی می شود، می گویند آقا اینها قدیمی شد، خیال می کنند که این یک نوع روشنفکری است که زن هایشان را بیارایند و در معرض و منظر دید هوسرانان و شهوت رانان قرار بدهند، یا خیال می کنند این روشنفکری است که اگر دخترشان بزرگ شده مدرسه می رود دانشگاه می رود دیگر اصلاً هیچ سؤالی از او نکنند. اینها باید ببینند که نه، قدیمی نمی شود مسئله خانواده که اساس اجتماع است، یک چیز قابل قدیمی شدن نیست. 🔹 اگر شما یک اجتماع را به انسان تشبیه بکنید، خانواده سلول های داخل بدن این انسان است. این مطلبی است که امروز در فرهنگ های جدید در نظر دانشمندانِ اجتماع جدید، روشن شده. حالا سیاست های بزرگ دنیا که همه زنهای عالم را دلشان می خواهد که بدکاره باشند و همه مردهای عالم دلشان می خواهد که مردهای بی بند و بارِ بی غیرتی باشند، اینها نمی گذارند که این افکار در دنیا نُضج بگیرد و مورد عمل باشد، مطلب دیگری است؛ اما قبول دارند، اعتراف دارند. 🔸 این واقعیتی است که امروز سیاست های بزرگ دنیا مصلحتشان نیست که بین زن و مرد وجود داشته باشد. اگر آنها بخواهند دنیا را آن چنانی که می برند و می خورند، ببرند و بخورند، یکی از بزرگترین راه هایش این است که همین بلبشویی که شما در امور جنسی در دنیا مشاهده می کنید، این بلبشو بیشتر از اینکه هست، باشد. می گویند برنامه ما باید این باشد که مردها و زن ها را در تمام ملل و همۀ اجتماعات به فحشا بکشیم و کردند. شما را به خدا نکردند! ببینید چه خبر است. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هشتم: غیرت؛ ص ۲۶۱ تا ٢٦٣ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۷) 🌀بقا و سلامت خانواده به وسیله غیرت تأمین می شود/ داستان اسیری که باید به قتل می رسید اما بخاطر پنج خصلت به قتل نرسید و ... 🔻 : 🔹اساس جامعه انسانی و همه ترقیات، وجود است؛ که خانواده سلولی است در پیکر اجتماع انسانی و بقای خانواده و سلامت خانواده و سامان روحی و معنوی خانواده با این است که جهات جنسی و اختلاط مسائل جنسی و شهوی و اینها به وجود نیاید و این به وسیله قابل تأمین است؛ پس ببینید چقدر غیرت مهم است است. 🔸... «عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اُتیَ النبیّ صلی الله علیه و آله بِاُساری»...چند اسیر را خدمت پیامبر آوردند، «فأَمَرَ بقتلهم» دستور دادند که آنها را بکشند. مگر اسیر را می کشند؟ ممکن است جنایت کرده بوده است؛ اگر اسیری جنایت کرده باشد، نسبت به این اسیر ترحم نمی کنند. 🔹...«ما خَلا رَجُلًا مِن بَيْنِهِم» فقط یک نفر را از بین این اسرا عفو کرد و فرمود: او را به قتل نرسانید «فَقالَ الرَّجُلُ» آن شخص که خیلی خوشحال شده بود، گفت: «بابي انتَ وَ أُمّي» پدر و مادرم قربانت، چطور شد که من را مستثنی کردید؟ «یا مُحَمَّدُ كَيفَ أَطلَقتَ عَنِّي مِن بَيْنِهِم؟ فَقالَ» حضرت فرمود: «اَخبَرَني جَبرَئيلُ عَنِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنَّ فيكَ خَمَسَ خِصَالٍ يُحِبُّهَا اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسولُهُ». کافر است، جنایت هم کرده، مستحق قتل است، اما به خاطر پنج خُلق نیکو از قتل او می گذرند. این معنایش اهمیت اخلاق است. مکارم اخلاق در اسلام یک چنین وزنی دارد؛ همه اش این نیست که نماز شب بخوانیم ختم قرآن کنیم، اخمهایمان را درهم بکشیم و به مردم ناز بفروشیم. نه‌ اخلاق، خُلقیات تأثیرش این قدر زیاد است که یک انسان را که مستحق قتل است، پیغمبر او را عفو میکند؛ به خاطر پنج خصلت خوب. این پنج خصلت خوب او چیست؟ 1⃣ «اَلغَيرَةَ الشَّدِيدَةَ عَلى حَرَمِكَ» با هستی. نسبت به حرم خودت، همسرت، دخترت، خواهرت دارای غیرت هستی. 2⃣ «وَ السَّخاءَ» دست و دل باز هستی. 3⃣ «وَ حُسنَ الخُلُقِ» خوش اخلاق هستی. با این و آن، رفتار و اخلاقت خوش است. 4⃣ «وَ صِدقَ اللّسانِ» راستگو هستی، دروغ نمی گویی. 5⃣ «وَ الشَّجَاعَةَ» يكى هم شجاعت. 🤏 ... «فَلَمّا سَمِعَهَا الرَّجُلُ اَسلَمَ» با این حرکت اخلاق گرای اسلامی، این فرد مسلمان شد. «وَ حَسُنَ اِسلامُهُ وَ قاتَلَ مَعَ رسول الله صلی الله علیه و آله قتالاً شدیداً» در جنگ های حضرت هم شرکت کرد، «حتّی استُشهِد» تا اینکه به شهادت رسید. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش هشتم: غیرت؛ ص ۲۶۹ تا ۲۷۲ 📌 پایان بخش هشتم: ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۸) 📌 آغاز بخش نهم: 🌀 شجاعت به معنای پهلوانی و گردن کلفتی و زورمندی نیست بلکه به معنای... 🔻 : 🔹...مردم از شجاعت یک مفهومی و یک معنایی می فهمند که شاید همه معنای لغوی و اصطلاحی آن، آن نیست. مردم از شجاعت پهلوانی می فهمند، گردن کلفتی و زورمندی می فهمند، شجاعت امیرالمؤمنين (صلوات الله وسلامه علیه) را در کندن در خیبر مثلاً يا کشتن مَرحَب خيبرى می بینند. در حالی که معنای شجاعت این نیست، و شجاعت یک صفت روانی است، نه یک صفت جسمی. 🔸... شجاعت اولاً [به چه معناست]؟ این یک. ثانیاً شجاعت و این قدرتمندی روحی در کجاها، در چه میدانهایی، در چه قلمروهایی بایستی از انسان بروز کند. 🔹 اولاً معنای شجاعت. شجاعت را ما اینجا نوشتیم قدرتمندی روح درمقابل خطرات در آنجاهایی که انسان های معمولی را هراس می گیرد، در آنجاهایی که انسان های معمولی قدرت پیشروی را از دست می دهند، انسانِ شجاع روحش آن چنان قدرتمند است که در همین جاها عقب نمی کشد، در همین جاها به پیشروی ادامه می دهد؛ این معنای شجاعت است، اما پهلوانی یک چیز دیگری است. بازوی قوی داشتن و قدرت جسمی داشتن، یک مطلب دیگری است. ای بسا گردن کلفتانِ قوی پنجه گانِ ستبر بازوانی که دل هایی به قدر دل یک جوجه دارند. از کوچک ترین حوادثی که برایشان قابل پیش بینی نباشد، می ترسند و ای بسا مردمان ضعیف اندامِ لاغری که اینها دل های نیرومندی دارند...قدرت روحی یعنی اینکه انسان هر چه تنها، هر چه بی کس، در مواجهه با مشکلات و دشواری ها خود را نبازد، از راه پُرخطر برای خطر برنگردد، منصرف نشود. 🔹... نه فقط نیرومندی جسمی نیست، بلکه مطلقا نیرومندی مادی هم نیست، و این مطلب دوم است. نیرومندی مادیِ غیر جسمی یعنی چه؟ یعنی داشتن قدرت های بی اندازه ای در اختیار. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۷۶ تا ۲۸۰ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
🏴 بمناسبت نزدیک شدن ایام تبلیغ فاطمیه 🌀 گاهی اوقات یک مُبَلّغ، کاری می‌کند که صد فقیه نمی‌توانند آن کار را بکنند... 🔸 برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و اداره‌ی حوزه‌ جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه می‌کنیم، درست است که فقاهت را اصل می‌دانی؛. اما چنین نیست که رشته‌ی تبلیغ را در حوزه‌ی علمیه‌ی قم، کم‌ارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری می‌کند که صد فقیه نمی‌توانند آن کار را بکنند. 🔹 مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملّا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمی‌خواهم اسم بیاورم - ملّایی تحصیل کرده و درس خوانده‌ نجف قرار داشت - کرمی که از داخل خود درخت به‌وجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کم‌کم داخل حوزه هم نفوذ می‌کرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. 🔸 پس، یک مُبَلّغ، گاهی اوقات می‌تواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیه‌ای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. کارش تبلیغ بود. در همین انقلاب ما - قبل از پیروزی و اوایل انقلاب - وعاظ و شخصیتهای تبلیغی‌ای بودند که بحمدالله بعضی از آنها الان حیّ و موجودند و از برکات وجودشان، جامعه باز هم بهره‌برداری و استفاده می‌کند. اینها گاهی که در تهران یا قم به منبر می‌رفتند، دنیایی را روشن می‌کردند؛ روشنگری می‌کردند. این‌که روایت دارد: «بعالم الناطق مستعمل علمه» - که روایات متعدد دارد - به خاطر همین است: قوت نطق و قوت تبلیغ. (۱۳۷۱/۰۶/۲۹) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۴۹) 🌀 نشانه شجاعت و نیرومندی انسان چیست؟ / بشر بیشترین ضربه را از چه می خورد؟ 🔻 : 🔹 «عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: أَشجَعُ النَّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ». پیامبر اکرم می فرمایند شجاع ترین مردم آن کسی است که بر هوای نفس خودش غالب شود. 🔸 شجاعت انواع و اقسامی دارد که من اشاره می کنم. اولین شجاعت، شجاعت در مقابله با نفس خود انسان است. غلبه هر حریف در میدان جنگ جسمانی یا در میدان سیاست یا در میدان علم، در واقع نیرومندی و شجاعت انسان را نمی تواند درست نشان دهد. آن چیزی که نشانه نیرومندی و شجاعت انسان هاست این است که بتواند بر آن چالش گر درونی خود غلبه کند. 🔹 ...بشر بیشترین ضربه را از همین هوس درونی و منیّت خود خورده است. ذلت انسان هم ناشی از این است، تکبر انسان هم ناشی از این است. هم قدرت های استکباری و فرعون ها ضربه این منیّت و فرمان نفس خودشان را خورده اند هم آنهایی که زیر بار فرعون ها رفتند. چرا انسانهایی تن به مبارزه با طاغوت نمی دهند؟ چه چیزی مانع آنهاست؟ همین شیطان درونی؛ همینی که می خواهد دو روز بیشتر زنده بماند، راحت تر زندگی کند و راحت تر بخورد و بپوشد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۸۱ و ۲۸۲ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۰) 🌀 شجاعتِ اظهار حق / حق را چگونه تشخیص بدهیم؟ ...سر خودمان را کلاه نگذاریم و با توجیه و تأویل، بخواهیم یک چیزی را حق تصور کنیم... 🔻 : 🔹 قالَ اَبوذَرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: ... قُلتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ زِدني! قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: قُلِ الحَقَّ وَ إن كانَ مُرّاً. شجاعتِ اظهار حق، یک شجاعت است. تلخ بودنِ حق گاهی به این صورت است که برای خود انسان تلخ است، انسان یک حقیقتی را بخواهد اعتراف کند، برای خود او تلخ است، مثل اینکه یک قضاوتی است علیه خود او، علیه کسان او، و گاهی این تلخی برای مخاطب است. اگرچه به کام مخاطب شما که شخص محترمی است، رفیق نزدیکی است، رو دربایستی هم دارید تلخ می آید، در عین حال حق را بگو. 🔸 به گمان من، اوّلی سخت تر از دومی است. دومی یک نوع شجاعتی را می طلبد که انسان دچار رودربایستی نشود و آنچه را که حق است به خاطر رفاقت و ملاحظات گوناگون پنهان نکند. بعضی ها از دوست، بیشتر می ترسند تا از دشمن. ترس به معنای رودربایستی. ترس اینکه مبادا این دوست از دست برود؛ ترس اینکه مبادا این حرف موجب شود که در مورد من ناجور فکر کنند. شجاع ترین شجاعان، آن کسی است که حقیقت مصلحت و تکلیف را بر توقعات و رودربایستیها مقدم بدارد. لكن اوّلی شجاعت بیشتری را لازم دارد؛ زیرا شجاعت در مقابل نفس خود انسان است، این آنجایی است که غالباً از مزالّ اقدام (لغزشگاه) است، اینجا می فرمایند حق را بیان کن هر چند برای تو تلخ باشد. در قرآن هم آمده است: «وَلَو عَلَى أَنفُسِكُم أَوِ الوالِدَينِ وَالأَقْرَبِينَ». 🔹... آن نکته دقیقی که اینجا وجود دارد این است که حق چیست؟ خیلی ها حرفی را می زنند طرف مقابلش هم حرف مقابل آنها را می زند و هر دو ادعا می کنند حرف ما حق است. به نظر می رسد آنچه برای ما، عمل شخصی مان، بینی و بین الله باید ملاک باشد، آن حجت است، حجت الهی است. سر خودمان را کلاه نگذاریم، محاسبه کنیم ببینیم بر طبق حجت و استدلالی که می توان آن را پیش خدای متعال در مقابل احتجاج الهی عرضه کرد، آن را حق بدانیم و بر آن ایستادگی کنیم ولو تلخ باشد، نه اینکه با توجیه و تأویل و کلاه شرعی یک چیزی را حق تصور کنیم بعد هم بگوییم آن حق است. حق را بگو یعنی چیزی را که جازم به حقانیت آن هستی. این جزم هم آن وقتی حاصل می شود که یک حجتی بر آن قائم باشد که انسان بتواند به آن احتجاج کند؛ هم پیش نفس خودش هم نزد خدای خودش. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۸۴ تا ۲۸۶ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .
(۵۱) 🌀 شجاعت در آزاداندیشی/ اگر می بینی که طرف و فکر مقابلت طرفداران بیشتری دارد، فکر و منطق تو پیروان کمتری دارد این موجب نشود از فکر خودت برگردی... 🔻 : 🔹 «قال أميرالمؤمِنينَ عَلَيهِ السَّلامُ: لا تَستَوحِشوا فى طريق الهُدى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ.» یکی از انواع شجاعت، شجاعت در اعتقاد است. بعضی از مردم وقتی به آنها حرفی را می گویی، می پسندند. حرفی که میزنی به او گوش می کند، فکر می کند، می بیند نه، حرف درست و خوبی است؛ دلیل می آوری، می بیند دلیلتان درست است؛ استدلال هایی هم خود او به کمک شما می آورد که بله فلان مطلب را هم من فلان جا دیدم، در فلان کتاب دیدم. خب حالا بالأخره قبول کردی این حرف را؟ می بینید که دستی به هم می مالد، والّا نمی دانم. اینکه روشن شد برایت. چراغ فکر و عقل تو هم که به همین مطلب تو را راهنمایی کرد. خب چرا قبول نمی کنی؟ آخِ، آخِ این همه مردم دیگر که این حرف را نگفتند نپسندیدند. ببینید این نداشتن شجاعت است. 🔸 منظورم این نیست که هُرهُری مذهب باشید و هرکس هرچه گفت فوراً قبول کنید، ابداً. ما با این گونه زندگی کردن و فکر کردن به شدت مخالفیم و مبارزه می کنیم که انسان هر چیزی را از هرکسی که شنید چشم بسته قبول کند، نه خیر! 🔹 را پیدا کنید. را در دست نگه بدارید، را هم به کار بیندازید. آن مقداری که ممکن است از راه و ، دنبال مطلب بروید، از هر راهی. یک وقت راه این است انسان از سؤال کند مثلاً یک خبره مورد اطمینان. هر راهی که برای فهمیدن مطلب در اختیار هست آن راه را به کار بگیرید، اما بعد از همه اینها وقتی فهمیدید حرف، حرف درستی است، مطلب، مطلب حقی است، با آغوش باز مطلب را قبول کنید. «مردمِ دیگر این مطلب را قبول نکردند، مردم نفهمیدند، مردم مگر ممکن است اشتباه کرده باشند؟» اینها دیگر نشان عجز روحی است. 🔸 لذاست که امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیه) در این جمله عالی مقدار نهج البلاغه می فرماید: «لا تَستَوحِشوا فى طريق الهُدى لِقِلَّةِ أَهلِهِ» در راه هدایت از کمی راهروان نهراسید. اگر می بینی که طرف مقابلت طرفداران بیشتری دارد، فکر مقابلت پیروان بیشتری دارد، فکر تو و منطق تو پیروان کمتری دارد این موجب نشود از فکر خودت برگردی. اکثریت آرا را در مسائل فکری و اعتقادی نمی شود مورد قبول قرار داد. 📕 کتاب شرح حدیث مکارم الأخلاق (نشر صهبا)؛ بخش نهم: شجاعت؛ ص ۲۸۷ و ۲۸۸ ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 🌱 "رستاخیــــــــ🌏ــــــــــــز" 🌱 ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ .