eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
527 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
11 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی زیر مراجعه کنید @Malek53 درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 از زبان سر افراز و معزز این خاطره مربوط به اولین اعزام آقای به مناطق عملیاتی است که نحوه مظلومانه جوان رشید و نازنین نقل را کرده است . در همان روزهای اول، فرمانده سپاه دیواندره تذکراتی جدّی دربارۀ نا امنی منطقه دادند و همه را ملزم کردند که قوانین را رعایت کنند . برخی از این قوانین عبارت بودند از: ممانعت از گشت وگذار در شهر منع خروج از مقر سپاه به صورت انفرادی . برای خارج شدن می بایست حتماً دو نفری و با بیرون می رفتیم که البته آن هم در موارد میسّر بود. خبرها و اتفاقات عجیب و ترسناکی می شنیدیم. یک روز خبر آمد که : چند روز پیش کومله ها یک نفر را گرفته اند، را بریده اند، با بدنش را سوراخ سوراخ کرده اند و کنار خیابان گذاشته اند. وقتی اسمش را پرسیدیم گفتند: بچه محل ما بود. را به خوبی می شناختم. کسانی که او را دیده بودند، از و نیروهای حرف های عجیب و غریبی می زدند. بعدها از زبان شنیدم که وقتی جنازۀ را با تعداد دیگری از برای و خاک سپاری به محل سکونتش آوردند، درِ تابوت بسته بود و نمی گذاشتند باز کنند. به اصرار درِ تابوت را باز کردند تا یک بار دیگر را ببینند و با او وداع کنند . به چند نفر از افراد اجازه دادند که جنازۀ را ببینند. وقتی بدن بی سر را مشاهده کردند ، بی اختیار این بر زبان ها جاری شد : پدر بیماری داشت. به بهانه هایی او را سرگرم کردند که فرزند خود را نبیند؛ ولی بهانه و اصرار دیگران فایده ای نداشت. برای لحظه ای کنار تابوت خود رفت و با مشاهدۀ او شد و به زمین افتاد. او را به بردند و خانواده اش را از کنار تابوت متفرق کردند . 🌹 🕊 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ، ۱۴ ساله است که تنها به جرم داشتن و شرکت در راهپیمایی علیه مورد خشم منافقین قرار گرفته و در شب اول فروردین سال ۱۳۶۱ وقتی از بازمی‌گشت، منافقین او را ربودند و با گره زدن او را کردند و به رساندند. پیکر مطهر ، سه روز بعد پیدا شد و با غرقِ به خون ۳۶۰ عملیات در اصفهان و در به سپرده شد . بگذارید👇👇 @rastegarane313
🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷 در جنازه‌ی من ، پرچم آمریکا را به بکشید تا مردم بدانند من آمریکایی و تابع هستم . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 در کجای می‌توانید جایی را مثل پیدا کنید ، همین چند روز پیش فقط در شهر حدود را کردند و همین ملت داده همچنان بر خدمت خود به اسلام ادامه می دهند . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 روزی که میزبان از بود ۲۵ آبان ۱۳۶۱ بود، آوردند، یکی از پس از دیگری؛ کاروان ۳۷۰ نفری که با ذکر یا زینب (س) آب و آتش شده بودند و در یک روز مردمان شهر زیبای خدا . آن روز عملیات محرم بر دستان قدردان جمعیتی کم سابقه، به اصفهان رسیدند و در خاک پاک آرام گرفتند. ۲۵ آبان ۱۳۶۱ ، آسمان اصفهان و زمین ، قدمگاه مردان و زنانی شده بود که بر آب رفته ۳۷۰ فدائی راه سرخ را با سربلندی و با ماهی فدایی وطن وداع کردند. خانم حیدری نبی همسر و مادر و ، یکی از صدها و که در آن روز تاریخی داغدار اما سربلند از مردان خانه‌اش، برای بدرقه به میدان امام اصفهان رفته بود در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در اصفهان اظهار داشت: آن روز در اصفهان شده بود، ۲۵ آبان ۱۳۶۱ جمعیتی برای با آمده بودند و انگار گردی از عزا و ماتم بر سر ریخته شده بود، جمعیت آن قدر زیاد بود که تا جای سوزن انداز نبود و من هم، مانند خیلی‌ها به پاس لطف از این توفیق، تنها ذکری که بر لب داشتم حمد و ستایش پروردگار بود و بس . ... 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 ۲۵ آبان ۱۳۶۱ ، اصفهان اشک بود و افتخار همچون که از زیارت قبور بهترین بندگان خدا در کربلای معلی باز می گردند، اصفهان به خانه بازگشته بودند و بر شانه های داغدار اما مقاوم اهالی با معرفت شهر می شدند، ۳ هفته متوالی اصفهان بود و ، بود و . همه خود را به منظور برگزاری آیینی باشکوه برای میزبانی از که با ذکر یا آسمانی شده بودند آماده می کردند، مردم به صورت خودجوش هر کدام کاری انجام می دادند و اتحاد و همبستگی در بین آنان موج می زد. مسئول ستاد اصفهان در سال ۱۳۶۱ گفت : در آن روزهای حال و هوای غریبی در کوچه‌ها و خیابان های حاکم بود به طوری که در بیشتر کوچه ها تفت علم شده بود و مقابل درِ تعداد فراوانی از خانه ها، اعلامیه و تفت یا و حتی نصب شده بود، در روز ، مردم دوران سخت و جان سوز و در عین حال پرافتخار و ماندگاری را پشت سرگذاشتند . کوچه ها و خیابان ها از آذین بسته شده بود، مساجد همه پذیرای بودند ، در هر محله و کوی و برزن التهاب بود و روحیه بالا و وصف نشدنی مردم و و شگفت آور بود . مرتضی آرسته از پیشگامان انقلابیِ فضای معنوی شهر را در روز اصفهان ، همانند زمان نام نویسی برای اعزام به جبهه توصیف کرد و گفت : در حقیقت مردم انقلابی به جوش آمده بود ، در آن روز خیلی‌ها برای فرزند خود به میدان آمده بودند، برخی خانواده‌ها تنها داشتند که او را هم، ۲۵ آبان می کردند . لازم به ذکر است که از ۱۲۵۰ عملیات محرم ، ۷۵۰ مظلوم و حماسه آفرین ، سهم بود که ۳۷۰ در این شهر و و بقیه به دیگر استان منتقل شدند . جهت سلامتی و تعجیل در فرج شادی روح و 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🌷🥀🌷🕊🌹 در آن روز مردم همزمان با نفر دیگر از را راهی کردند و نماد از و آفریدند . 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 حجت الاسلام پناهیان شاید بزرگترین اثری که برای ما دارند این است که ما را به وا می دارند! این که آلبوم عکس های خود را از بین می برد که نکند حالا بعد از ، اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود... و یا پلاکش را پرت کند در کانال که در فکرش با شکوهی برای خودش متصور شد و می خواهد با این کارش را بخشکاند... و فرماندهان که حاضر شدند در جمع سربازان سینه خیز بروند و در بسیجی ها آب بخورند ... و ... اینها همه درس است! هوای داشتن ، داشت ... هوای شدن داشت ... و برای ما سخت است قربانی کردن چون برای ما تقرب به خداوند از لذت های کم ارزش دنیا است . حالا ما چه کار ها که نکردیم برای و از آن سو به ما میخندند و شاید میریزند که در ماندیم و لباس را از تن در نیاوردیم ... شادی روح و 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🥀🌴🥀🌹🕊 یک فصل دیگر در مورد برکات این عظیم است؛ برکات این . این عزیز هر وقت گزارشی میداد به ما چه گزارش کتبی چه گزارش شفاهی از کارهایی که کرده بود، بنده قلباً و زباناً او را تحسین میکردم اما امروز در مقابل آنچه که او سرمنشأ آن شد و برای کشور بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من میکنم؛ کار بزرگی انجام شد، قیامتی به پا کرد، او، او را این‌جور برجسته کرد، این جنازه‌ها، بدرقه‌های ایرانی و آن بدرقه‌های عراقی؛ در کاظمین، در بغداد، در نجف، در کربلا ، چه کردند با این پیکر ارباً اربا ! 1398/10/18 شادی روح و 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 🌓 ❤️ لباس خاکیت بوی را می داد، تو با آن تکرار نشدنی ات، خاکریزها را وجب به وجب به دنبال می گشتی اما خوشبختی ما بود که ماندی تا ما ، همان که از و باروت فقط شنیده ها را یدک می کشیدیم با چون تو آشنا شویم. شاید اگر در جبهه ها به می رسیدی برایمان همیشه یک باقی می ماند . فراموش نمی کنم آن روز دلگیر را، همان روزی که تو را با ابدی شروع کردی و ما پاکت را در میدانی که یاد اور سالهای و بود کردیم. تو به رفتی و به جمع دیرینه ات پیوستی . عزیز، افتخار شهرم ، امسال سالگرد را در کنار دوستِ دوست داشتنی ات هستی : سلام گرم مرا به برسان و از او بپرس چرا بعد از یکسال نمی شود ؟؟ اگر باز مثل همیشه زد با همان همیشگی اش ، از جانب من به ایشان بگو من در همان حالی را دارم که تو در فراق داشتی . من نیز به از خودت همان جمله ای را می گویم که تو به گفتی ، : من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
💢شهیدی که بعد شهادتش را هم آماده کرده بود... ✍بخشی از مصاحبه : یک روز من داشتم وسایلم را ردیف میکردم که دیدم شهید منوچهر به داخل اتاق دیگری رفت و با یک به داخل اتاق آمد، عکس خودش بود، دیدم دارد گریه میکند، گفتم: «چی شد منوچهر؟!» گفت: «این قاب عکس را برای روز جنازه ام آماده کردم، هر وقت شهید شدم آن را به تابوتم وصل کنید.» انگار میدانست میشود، آن روز وقتی را دیدم به دلم آمد که او شهید میشود.یک جمله را بارها و بارها به من گفته بود، میگفت: «وظیفه شما از وظیفه ای که به گردن من هست است، شما در روز قیامت اجر و پاداشتان از من است.» به او گفتم: «چرا؟» در جوابم گفت: «چون دارید را در راه درست میکنی.» 🌷 منوچهر صالحی 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313