eitaa logo
🔥الرَوافِضُ الحَیدَری🔥
3.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
156 ویدیو
4 فایل
کپی بدون ذکر منبع🚫 موضوعات کانال: ⬇ پاسخ به شبهات دینی 📚 نشر احادیث و فضائل اهلبیت علیهم السلام👥 نقد و برسی دیگر مذاهب و ادیان 🔍 بیان اصول اعتقادات شیعه اثناعشری🌷 بیان مطاعن دشمنان اهل‌بیت🔥 مشخصات مجموعه/ارتباط👇👇 https://zil.ink/ravafez_alhaydari
مشاهده در ایتا
دانلود
‍🔆متن شبهه: عایشه همسر پیامبر چند سال داشت؟! لطفا با سند و مدرک ثابت کنید 🔆پاسخ شبهه: 1⃣قبل از پرداختن به اصل مطلب، بايد تاريخ ازدواج رسول خدا با عائشه روشن شود تا بعد نتيجه بگيريم كه عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا چند داشته است. 2⃣در باره ازدواج رسول خدا با عائشه ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد. محمد بن اسماعيل بخاري ، از خود عائشه نقل مي كند كه رسول خدا سه سال بعد از حضرت خديجه (س) با او ازدواج كرده است: از عائشه نقل شده است كه به هيچ زني به اندازه خديجه ، نكردم؛ 3⃣ زيرا: (الف) رسول خدا زياد از او ياد مي‌كرد؛ (ب) رسول خدا سه سال بعد از خديجه با من ازدواج كرد؛ (ج) خداوند به رسول خدا و يا جبرئيل دستور داد كه  به خديجه  سلام رسانده و او را به خانه‌اي در بشارت دهد كه از ني ساخته شده است. منبع: صحيح البخاري، ج 3 ، ص 3606، ح3606 با توجه به اين كه حضرت خديجه (س) در سال بعثت از دنيا رفته‌اند؛ پس زمان ازدواج رسول خدا با عائشه در سال سيزدهم بعثت بوده است. و ابن ملقن بعد از نقل روايت بخاري و به آن مي‌گويد : 5⃣رسول خدا در سال دوم هجري ، را به خانه خود آورد. منبع: الأنصاري الشافعي، غاية السول في خصائص الرسول ،  ج 1 ، ص 236 طبق اين نقل ، رسول خدا در سال سيزدهم بعثت، عائشه را به عقد خود درآورده و در سال دوم هجري رسماً با او كرده است. از نقل برخي ديگر از اهل سنت به اين نتيجه مي‌رسيم كه ازدواج رسول خدا با عائشه در سال چهارم هجري بوده است. 6⃣بلاذري در انساب الأشراف در شرح حال سوده ، همسر ديگر رسول خدا (ص) مي‌نويسد: رسول خدا بعد از خديجه، چند ماه قبل از هجرت با سوده بنت زمعه ، ازدواج كرد و او همسري بود كه رسول خدا در مدينه با او همبستر شد. منبع: البلاذري، أنساب الأشراف، ج 1 ، ص 181 7⃣در نتيجه ، عائشه در سال چهارم هجرت (چهار سال بعد از ازدواج رسول خدا با سوده) با آن حضرت ازدواج كرده است. 8⃣حال با مراجعه به مدارك و اسناد تاريخي سن عائشه را در هنگام ازدواج بررسي خواهيم كرد: مقايسه سن عائشه با سن اسماء بنت أبي بكر: يكي از مسائلي كه سن دقيق عائشه را در هنگام ازدواج با رسول خدا به اثبات مي‌رساند، مقايسه سن او با سن خواهرش اسماء بنت أبي بكر است. طبق نقل بزرگان اهل سنت، اسماء ده سال از عائشه بزرگتر بوده و در سال اول هجري بيست و هفت سال داشته است. همچنين در هفتاد و سه از دنيا رفته است؛ در حالي كه صد ساله بوده است. 9⃣ابونعيم اصفهاني مي‌نويسد: اسماء ابوبكر، از جانب پدر خواهر عائشه و از او بزرگتر بود، اسماء، بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد. 📚الأصبهاني،معرفة الصحابة  ج 6 ، ص 3253 و حافظ هيثمي مي‌نويسد: اسماء در هنگام وفات صد سال داشت، بيست و هفت سال قبل از تاريخ به دنيا آمد، و ابوبكر در هنگام ولادت او بيست و يك سال داشت. 📚منبع: الهيثمي،مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ، ص 260 🔟سن_عایشه: اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و 10 سال از عائشه بزرگتر بوده است . پس عائشه در سال اول بعثت 4 ساله و در سال 13 بعثت (سال عقد با رسول خدا) 17 ساله و در شوال سال دوم هجرت (سال ازدواج رسمي با پيامبر)19 ساله بوده است. از طرف ديگر: اسماء در سال 73 صد ساله بوده ، 100منهاي 73 مساوي است با 27 . پس در سال اول هجرت،27 سال داشته است. اسماء از عائشه 10 سال بزرگتر بوده. 10 منهاي 27مساوي است با 17 . پس عائشه در سال اول هجرت 17 سال سن داشته است . پيش از اين ثابت كرديم كه پيامبر در شوال سال دوم هجري رسماً با عائشه ازدواج كرده است ؛ يعني عائشه در هنگام ازدواج با رسول خدا 19 سال داشته است. ali . a https://eitaa.com/joinchat/562495617Cd1cf26e48e گروه روافض الحیدری @ravafez_alhaydari کانال روافض الحیدری
🛑 کردن بر اولیاء ، مصداق است . ✅ مجيد تعظيم شعائر الهى را، نشانه تقواى قلوب و تسلط پرهيزكارى بر دلها مى‏ داند، آنجا كه مى ‏فرمايد ؛ « وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى 📚الْقُلُوبِ(سوره حج آيه 32) «هر كس شعائر الهى را تعظيم و تكريم كند، آن نشانه تقواى دلها است». ⁉️مقصود از بزرگداشت شعائر الهى چيست؟ «شعائر» جمع «شعيره» به معنى علامت و نشانه است. 📚تهذیب اللغه ج 1 ص 266 〽️ مقصود در آيه، نشانه ‏هاى وجود خدا نيست زيرا همه عالم نشانه وجود او است. و هيچ كس هم نگفته است كه تعظيم آنچه در عالم هستى است نشانه تقوى است. بلكه مقصود، نشانه ‏هاى دين او است و لذا مفسران آيه را چنين تفسير مى‏ كنند: 👈«معالم دين اللّه»👉 نشانه‏ هاى دين خدا » 📚مجمع البیان ج 4 ص 83 🔰اگر در قرآن، صفا و مروه ( بقره 158 ) ، و شترى كه براى ذبح در منى‏ سوق داده مى ‏شود ( حج 36 ) از الهى شمرده شده است به خاطر اين است كه اين‏ها نشانه ‏هاى دين حنيف و آئين إبراهيم است، اگر به «مزدلفه» «مشعر» مى‏ گويند به خاطر اين است كه آن نشانه دين الهى است. و وقوف در آن نشانه عمل به دين و اطاعت خدا است. اگر مجموع مناسك «حج» را شعائر مى ‏نامند، بخاطر اين است كه اين اعمال نشانه‏ هاى دين و دين مى‏ باشد. 🔰خلاصه، هر چيزى كه شعار و نشانه دين الهى باشد، بزرگداشت آن مايه تقرب به درگاه الهى است ، چنان که از مفسران می گوید ؛ 〽️«شعائر خدا عبارت است از عَلَم‏ها و نشانه‏ هاى دين خدا، خصوصاً امورى كه مربوط به مناسك است.» 📚تفسیر قرطبی ج 12 ص 56 ✅ بطور مسلم انبياء و اولياء الهى از بزرگترين و بارزترين نشانه ‏هاى دين الهى هستند كه وسيله ابلاغ دين و مايه گسترش آن در ميان مردم بوده‏ اند، هيچ مرد با انصافى نمى‏ تواند منكر اين مطلب گردد كه وجود و اهل بيت از دلائل اسلام و نشانه ‏هاى اين آئين مقدس مى ‏باشند و يكى از طرق بزرگداشت آنها، عزاداری کردن و محزون بودن در هنگام و آنان است . ⁉️آیا و گرفتن در روز آن بزرگواران نشانه تعظیم و تکریمشان است یا محزون بودن به سبب حزن و مصیبتشان ؟؟ ❗️روشن است که و در ایام مصیبت نشانه های دین الهی ، از مصادیق بارز تعظیم شعائر و عمل به آیه شریفه است ، لذا می بینیم در روایات تعددی تصریح شده است که باید حرمت و احترام اهلبیت علیهم السلام نگه داشته شود و آنان مورد تکریم و تعظیم قرار بگیرند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ 🔰«هر کس مراعات سه گانه الهی را نکند خداوند به هیچ عنوان حرمت او را نگه نمی دارد .آن حرمات سه گانه عبارت است از حرمت و حرمت اسلام و حرمت عترت و » 📚الخصال ج1 ص71 💢 قرآن مجيد، به روشنى به ما دستور مى‏ دهد كه به بستگان و خويشاوندان پيامبر گرامى، مهر ورزيم آنجا كه مى ‏فرمايد ✅؛ قُلْ لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى القُرْبى‏ 📚(سوره شورى آيه 23) «بگو من بر رسالت مزد و اجرى جز ابراز علاقه و دوستى به خويشاوندانم نمى‏ خواهم». 🔰احمد بن حنبل نقل می کند زمانی که این آیه نازل شد مردم سوال کردند نزدیکان شما که مودت و محبت آنها بر ما واجب است چه کسانی هستند 👌پیامبر گرامی پاسخ دادند 👈« علی و فاطمه و دو پسر آنها ( حسن و حسین علیهم السلام )» 📚فضائل_الصحابه ص218 📚 در_المنثور ج6 ص7 📚تفسیر_کشاف ج3 ص402 🔰لذا می بینیم که علی علیه السلام فرمود ؛ 💢« خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و# محزون هستند » 📚الخصال ج 2 ص 635 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ 🔰« اگر می خواهی در روز قیامت هم درجه ما باشی با حزن و مصیبت ما ، محزون و مصیبت زده و با فرح و شادی ما ، شاد باش » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 روافض الحيدري @ravafez_alhaydari
🛑 وقایع به میدان رفتن بن الحسن و کردن ایشان توسط اباعبدالله الحسین 🖇 (5) 👤 محدث کبیر بحرانی می‌نویسد: 🔰وقتی که نوبت جنگ به علیه السلام رسید، قاسم آمد و عرض کرد که عمو جان! اجازه می‌خواهم تا به جنگ این بروم! ▪️امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر برادرم! تو برادرم هستی و می خواهم که تو باقی بمانی تا به واسطه تو تسلی(از داغ برادر) پیدا کنم. پس حضرت، جنگ را به قاسم نداد. قاسم و ناراحت شد از اینکه چرا امام حسین علیه السلام به برادرانش اجازه جنگ را داده اما به او اجازه جنگ را نداده است و همین که با حالتی گوشه‌ای نشسته بود و سرش را روی پاهایش گذاشته بود،یادش آمد که پدرش به بازوی راستش بسته بود و به او وصیت کرده بود که هر وقت دچار اندوه و دردی شد، حرز را باز کند و بخواند و معنایش را بفهمد و هر چه که در آن نوشته شده بود به آن عمل کند. 🔻قاسم با خودش گفت سالهای زیادی گذشته برمن، ومثل این اندوه و درد تا به حال به من دچار نشده است. پس آن را باز کرد و نگاه کرد که در آن نوشته شده بود: 💠يَا وَلَدي قاسِمَ، اُوصيكَ إنّكَ إذا رَأيْتَ عَمَّكَ الْحسينَ عليه السّلامُ في كَربَلاءِ وَ قَد أَحَاطَتْ به الْأعْداءُ، فَلا تَتْرُكِ الْبِرازَ وَ الْجِهادَ لِأعْداءِ رَسولِ اللّهِ ، و لا تَبْخَلْ عليه بِروحِكَ، و كُلّما نَهاكَ عَنِ الْبِرازِ عَاوِدُهُ لِيَأذَنَ لَكَ في الْبِرازِ لِتَخُصَّ في السَّعادَةِ الْأبَديَّةِ 💔پسر جانم قاسم! تو را می کنم وقتی که دیدی عمویت حسین علیه السلام در سرزمین تنها شده و دشمنان او را احاطه کرده اند،پس جنگ در رکاب او را از دست مده و با دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و اله، به قتال برخیز. و از فدا کردن روح و جانت برای عمویت بخل نورز و هر چه که او تو را از جنگ نهی کرد، باز سراغش برو و کن تا به تو اجازه دهد که به این وسیله سعادت ابدی را به دست آورده ای. 🔰پس قاسم بلند شد به خدمت عمو جان آمد و آن حرز و نوشته امام حسن علیه السلام را به دست عمو داد. امام حسین علیه السلام وقتی که آن نوشته را قرائت فرمود، کرد و ناله و زد و در نهایت آه سردی کشید و فرمود: 🔹ای پسر برادرم! این وصیت پدرت برای توست؛ اما پدرت وصیت دیگری به نزد من دارد و ناچارم به آن عمل کنم. 🔹پس امام حسین علیه السلام دست قاسم گرفت و به خیمه برد و عباس و عون را خبر کرد و به مادر قاسم فرمود: آیا برای قاسم جدیدی داری؟ عرضه داشت نه آقا جان! امام علیه السلام به خواهرش فرمود: صندوق را برایم بیاور. وقتی که زینب کبری علیها السلام صندوق را آورد و جلوی امام حسین علیه السلام گذاشت، حضرت آن را باز کرد و امام حسن علیه السلام را بیرون آورد و او را به تن قاسم کرده و امام حسن را بر سرش گذاشت و 👈 را گرفت که از کودکی نام او برای قاسم گذارده بودند. و او را برای قاسم خواند و دست دخترش را گرفته و در گذاشت و از خیمه بیرون آمد.👉 قاسم نگاه به دخترعمویش می‌کرد و می‌کرد تا اینکه صدای دشمنان را شنید که می‌گویند: 🔥آیا دیگر برای جنگ نیست؟! پس دست همسرش را رها کرد و خواست که از خیمه بیرون بیاید. همسرش گفت: چه در ذهنت می گذرد و چه می‌خواهی انجام دهی؟ قاسم گفت: می.خوام به ملاقات این دشمنان بروم چرا که آنها طلب مبارز می‌کنند و این من هستم که به جنگ آنها میروم. و به همسرش گفت: مرا رها کن که👈 ما باشد برای آخرت. 👉 همسرش زد و با قلبی حزین اشکهایش روی گونه‌اش جاری شد و گفت: تو میگویی عروسی‌مان باشد برای آخرت. پس من در تو را چگونه بشناسم؟ و در کدام مکان تورا ببینم؟ قاسم با دستش تکه نخی را پاره کرده و به او داد و گفت: دخترعمو! مرا به واسطه این تکه نخ بشناس و به یاد آور. پس اهل خیمه از اینکار قاسم شدیدا گریه کردند و همه فریاد و واویلا سر دادند. 📚المنتخب، ج۲ ص۳۷۲ 📚الدّمعة السّاكبة،ج ۴ ص۳۱۵ 📚أسرار الشّهادة، ص۳۰۵ 📚مدينة المعاجز، ص ۲۲۴ 📚معالي السّبطين،ج ۱ ص۴۵۷ الروافض الحيدري @ravafez_alhaydari