eitaa logo
مقتل خوانی
756 دنبال‌کننده
39 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مقتل حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام ) و یاران و اهل بیت باوفایش ( علیهم السلام )
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه های مرتبط با حضرت رقیه سلام الله علیها (۷) ادامه رنج ها و مشقت هایی که این کودک به همراه دیگر زنان و کودکان قافله و حرم امام حسین علیه السلام ، در مسیر اسارت بویژه در مسیر کوفه تا شام و در شام دید: و) سُبِيَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُكَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاُكُفِ بِغَيرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَينِ بَينَهُنَّ عَلى رُمحٍ ، إذا بَكَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤيَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ في سوقِ دِمَشقَ يَبصُقونَ في وُجوهِهِنَّ ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ يَزيدَ ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَميعُ حَرَمِهِ حَولَهُ ، ووُكِّلَ بِهِ الحَرَسُ ، وقالَ : إذا بَكَت مِنهُنَّ باكِيَةٌ فَالِطموها . فَظَلَلنَ و رَأسُ الحُسَينِ عليه السلام بَينَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ . إنَّ اُمَّ كُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها ، فَرَأَت رَأسَ الحُسَينِ عليه السلام فَبَكَت ، و قالَت : يا جَدّاه ! هذا رَأسُ حَبيبِكَ الحُسَينِ مَصلوبٌ . و بَكَت. فَرَفَعَ يَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ و لَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها ، و شَلَّت يَدُهُ مَكانَهُ . (بستان الواعظين : ص ٢٦٣ ح ٤١٩) ترجمه: خانواده اش را به اسارت بردند و در حالى سرهايشان باز بود ، با مَركب هاى بدون جهاز و پالان ، حركتشان دادند ، تا وارد دمشق شدند ، در حالى كه سرِ حسين عليه السلام ، در ميانشان بر بالاى نيزه بود . هرگاه يكى از آنان با ديدن سر مى گريست ، نگهبانان ، او را با تازيانه مى زدند . اهل ذمّه ، در بازار دمشق براى تماشاى آنان ، صف كشيده بودند و به صورتشان ، آب دهان مى انداختند تا اين كه بر درِ كاخ يزيد ، متوقّف شدند . يزيد ، دستور داد تا سر حسين عليه السلام را بر در بياويزند ، در حالى كه خانواده امام عليه السلام در اطرافش بودند . همچنين ، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد كه : هرگاه يكى از آنان گريست ، او را بزنيد . آنان ، همچنان ماندند ، در حالى كه سر حسين عليه السلام در ميان آنها به مدّت نه ساعت ، در روز آويزان بود . اُمّ كلثوم سلام الله علیها، سرش را بلند كرد و سرِ حسين عليه السلام را ديد و گريست و گفت : اى پدر بزرگ! یا رسول الله! اين ، سرِ حبيب تو حسين علیه السلام است كه آويزان شده است . سپس گريست . يكى از نگهبانان ، دستش را بالا برد و به صورت اُمّ كلثوم سیلی زد كه به تمامى صورت او آسيب زد . در دَم ، دست نگهبان ، از كار افتاد. (بار خدایا! چه گذشته بر اهل بیت امام حسين عليه السلام ، بر این زنان و کودکان مظلوم و بی پناه. اگر یک ضربه سیلی به صورت حضرت ام کلثوم سلام الله علیها اینطور به صورت آن بزرگوار آسیب جدی وارد کرد ، پس آن سیلی ها با صورت کوچک حضرت رقیه سلام الله علیها چه کرده است؟...) _ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت رقیه سلام الله علیها (۸) ادامه رنج ها و مشقت هایی که این کودک به همراه دیگر زنان و کودکان قافله و حرم امام حسین علیه السلام ، در مسیر اسارت بویژه در مسیر کوفه تا شام و در شام دید: ز) اُسكِنَّ في مَساكِنَ لا تَقيهِنَّ مِن حَرٍّ و لا بَردٍ ، حَتّى تَقَشَّرَتِ الجُلودُ ، و سالَ الصَّديدُ . (مثير الأحزان : ص ١٠٢ شرح الأخبار : ج ٣ ص ٢٦٩) ترجمه: آنان را در خانه هايى جاى دادند كه نه از گرما و نه از سرما ، نگاهشان نمى داشت ، تا آن جا كه بدن هايشان پوست انداخت و پوستشان چرك كرد. (من به فدای آن بدن کوچکی که در طول این ۲۵ شبانه روز که در مسیر کوفه و شام بود آنقدر آفتاب خورد، آنقدر تازیانه خورد و جراحت برداشت ، آنقدر گرسنگی دید و ضعیف شد.) ...آه ...آه ...آه امان از دل زینب امان از دل زینب امان از دل زینب چگونه یادگار برادرش جلوی چشمانش با آن همه درد و رنج، جان داد و او شاهد جان دادنش بود.. _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام و مقتل آنان (۱) قيلَ لِرَجُلٍ شَهِدَ يَومَ الطَّفِّ مَعَ عُمَرَ بنِ سَعدٍ : وَيحَكَ ! أقَتَلتُم ذُرِّيَّةَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ؟ فَقالَ : عَضَضتُ بِالجَندَلِ ؛ إنَّكَ لَو شَهِدتَ ما شَهِدنا لَفَعَلتَ ما فَعَلنا ، ثارَت عَلَينا عِصابَةٌ : أيديها في مَقابِضِ سُيوفِها كَالاُسودِ الضّارِيَةِ ، تَحطِمُ الفُرسانَ يَمينا وشِمالاً ، وتُلقي أنفُسَها عَلَى المَوتِ ، لا تَقبَلُ الأَمانَ ، و لا تَرغَبُ فِي المالِ ، و لا يَحولُ حائِلٌ بَينَها و بَينَ الوُرودِ عَلى حِياضِ المَنِيَّةِ ، فَلَو كَفَفنا عَنها رُوَيدا لَأَتَت عَلى نُفوسِ العَسكَرِ بِحَذافيرِها ؛ فَما كُنّا فاعِلينَ لا اُمَّ لَكَ ؟! (منبع: شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد : ج ٣ ص ٢٦٣) ترجمه: به مردى كه روز واقعه كربلا همراه عمر بن سعد حضور داشته است گفته شد: واى بر تو ! آيا فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را كُشتيد ؟ گفت: چاره اى نبود! اگر تو نيز آن جايى بودى كه ما بوديم، همين كار ما را مى كردى. گروهى بر ما تاختند كه: دستانشان در قبضه شمشيرهايشان بود ، به سان شيرهاى دَرَنده سواران را از چپ و راست در هم مى شكستند، و خود را در دلِ مرگ مى انداختند ، امان را نمى پذيرفتند، و به مال رغبتى نداشتند، و هيچ چيز مانع آنان از ورود به درياهاى مرگ نبود. اگر ما لحظه اى دستْ نگاه مى داشتيم ، همه لشكر را از دَم تيغ مى گذراندند . پس ما چه مى توانستيم بكنيم اى بى مادر! _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام و مقتل آنان (۲) جَعَلَ أصحابُ الحُسَينِ عليه السلام يُسارِعونَ إلَى القَتلِ بَينَ يَدَيهِ ، و كانوا كَما قيلَ فيهِم : لَبِسُوا القُلوبَ عَلَى الدُّروعِ كَأَنَّهُم يَتَهافَتونَ إلى ذَهابِ الأَنفُسِ (الملهوف : ص ٦٦) ترجمه: ياران حسين عليه السلام ، براى كشته شدن پيشِ روی حضرت شتاب مى ورزيدند و آن گونه شدند كه اين بیت مى گويد: آنان ، قلب هايشان را روى زره هايشان پوشيده اند و براى رفتن جان هايشان شتاب مى كنند . _____ صاحَ عَمرُو بنُ الحَجّاجِ بِالنّاسِ - لَمَّا استَحَرَّ القَتلُ بِجَيشِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ - : يا حَمقى ! أتَدرونَ مَن تُقاتِلونَ ؟ فُرسانَ المِصرِ ، قَوما مُستَميتينَ ، لا يَبرُزَنَّ لَهُم مِنكُم أحَدٌ . وَاللّه ِ ، لَو لَم تَرموهُم إلّا بِالحِجارَةِ لَقَتَلتُموهُم . فَقالَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ : صَدَقتَ ، الرَّأيُ ما رَأَيتَ . و أرسَلَ إلَى النّاسِ يَعزِمُ عَلَيهِم ألّا يُبارِزَ رَجُلٌ مِنكُم رَجُلاً مِنهُم. (منابع: تاريخ الطبري : ج ٥ ص ٤٣٥ ، أنساب الأشراف : ج ٣ ص ۴۰۰، مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج ٢ ص۱۵) ترجمه: يحيى بن هانى بن عُروه نقل می کند : هنگامى كه كشته هاى لشكر عمر بن سعد در جنگ تن به تن بسيار شد ، عمرو بن حجّاج ، بانگ زد: اى احمق ها! آيا مى دانيد با چه كسانى مى جنگيد ؟ سواران اين ديار ، قومى دست از جان شُسته اند . هيچ يك از شما به هماوردىِ آنان در نيايد. به خدا سوگند اگر تنها سنگ به آنان بزنيد، آنها را از پاى در مى آوريد . عمر بن سعد گفت: درست گفتى . نظر درست ، نظر توست . آن گاه ، به سوى لشكرش فرستاد و بر ايشان حكم كرد كه هيچ كدامشان با هيچ يك از آنها ، نبرد تن به تن نكنند . _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با یاران حضرت سیدالشهداء علیه السلام و مقتل آنان (۳) فَلَمّا سَمِعَ أخَواتُهُ كَلامَهُ هذا صِحنَ و بَكَينَ ، و بَكى بَناتُهُ ، فَارتَفَعَت أصواتُهُنَّ ، فَأَرسَلَ إلَيهِنَّ أخاهُ العَبّاسَ بنَ عَلِيٍّ و عَلِيّا عليهماالسلام ابنَهُ ، و،قالَ لَهُما: أسكِتاهُنَّ ، فَلَعَمري لَيَكثُرَنَّ بُكاؤُهُنَّ... (منابع: الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٦١ ، البداية والنهاية : ج ٨ ص ١٧٨ ، الإرشاد : ج ٢ ص ٩٧) ترجمه: هنگامى كه خواهران حضرت سخن امام را شنيدند (سخن امام در صبح عاشورا برای لشگر دشمن) ، صيحه زدند و گريستند . دخترانش نيز گريه كردند و گريه شان ، بالا گرفت . حسين عليه السلام ، برادرش عبّاس بن على عليهماالسلام و پسرش على اكبر عليه السلام را به سوى آنان فرستاد و به آن دو فرمود : «آنها را ساكت كنيد كه به جانم سوگند ، گريه ها خواهند داشت !...» . گریز: آقا جان ! مولا غریبم ! صبح عاشورا این یاران باوفای تو بودند که اهل بیت شما را آرام می کردند این حضرت ابالفضل سلام الله علیه بودند که حضرت زینب و ام کلثوم سلام الله علیهما را آرام می کرد این علی اکبر سلام الله علیه بود که حضرت سکینه و فاطمه و رقیه سلام الله علیهم اجمعین را آرام می کرد اما عصر عاشورا و بعد شهادت شما دیگر کسی نبود آنان را آرام کند دیگر کسی نبود آنان را ساکت کند چه گریه ها و ناله ها و ضجه ها که به آسمان بلند شد و هیچ کدام یک از ياران باوفایت نبودند که بچه ها را آرام کنند. بعنوان نمونه آنگاه که به خيمه ها حمله کردند: عن حميد بن مسلم : فَوَ اللّه ِ ، لَقَد كُنتُ أرَى المَرأَةَ مِن نِسائِهِ و بَناتِهِ و أهلِهِ تُنازَعُ ثَوبَها عَن ظَهرِها حَتّى تُغلَبَ عَلَيهِ ، فَيُذهَبَ بِهِ مِنها ، ثُمَّ انتَهَينا إلى عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام ، و هُوَ مُنبَسِطٌ عَلى فِراشٍ ، وهُوَ شَديدُ المَرَضِ ، ودمَعَ شِمرٍ جَماعَةٌ مِنَ الرَّجّالَةِ . فَقالوا لَهُ : ألا نَقتُلُ هذَا العَليلَ ؟ فَقُلتُ : سُبحانَ اللّه ِ ! أيُقتَلُ الصِّبيانُ ؟ ... فَصاحَ النِّساءُ في وَجهِهِ و بَكَينَ ..‌. (منبع:الإرشاد : ج ٢ ص ١١٢) ترجمه: از حميد بن مسلم ـ : به خدا سوگند ، مى ديدم كه با زنى از همسران و دختران و خاندان امام حسين عليه السلام درگير مى شوند و لباسش را از رويش مى كشند و چون چيره مى شوند ، آن را مى برند . سپس به على بن الحسين عليه السلام رسيديم كه در بستر افتاده و به شدّت ، بيمار بود . گروهى از پيادگان ، با شمر رسيدند . آنان به شمر گفتند : آيا اين بيمار را نكشيم؟ گفتم : سبحان اللّه ! مگر كودكان را مى كشند؟! ... زنان حرم ، رو به روي عمر بن سعد لعنه الله صيحه زدند و گريستند. _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل آنان (۴) ادامه روضه ۳: آقا جان! از صبح تا عصر عاشورا شما و اصحاب باوفایت زنان و کودکان را آرام می کردید هرگاه گريه می کردند به برادرت حضرت عباس علیه السلام می فرمودید آنان را آرام کنید که گريه ها در پیش رو دارند... وا سیدا! وا اهل بیتاه! امان از آن لحظات و ساعاتی که شما و اصحاب باوفایت نبودید تا گريه های آنان را آرام کنید. بعنوان نمونه : اُدخِلَ نِساءُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى يَزيدَ وَالرَّأسُ بَينَ يَدَيهِ ، فَجَعَلَت فاطِمَةُ و سُكَينَةُ ابنَتَا الحُسَينِ عليه السلام تَتَطاوَلانِ لِتَنظُرا إلَى الرَّأسِ ، و جَعَلَ يَزيدُ يَتَطاوَلُ لِيَستُرَ عَنهُمَا الرَّأسَ ، فَلَمّا رَأَينَ الرَّأسَ صِحنَ ، فَصاحَ نِساءُ يَزيدَ و وَلوَلَ بَناتُ مُعاوِيَةَ . فَقالَت فاطِمَةُ بِنتُ الحُسَينِ عليه السلام : أبَناتُ رَسولِ اللّه ِ سَبايا يا يَزيدُ ؟! (منابع: الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٧٧ ، الفصول المهمّة : ص ١٩٢) ترجمه: اهل بیت امام حسين عليه السلام را بر يزيد ، وارد كردند . سر ، پيشِ روى يزيد بود . حضرت فاطمه و سَكينه سلام الله علیهما ، دختران حسين عليه السلام ، گردن كشيدند تا سر را ببينند و يزيد هم سعى مى كرد كه سر را از آنان ، پوشيده بدارد . هنگامى كه سر را ديدند ، فرياد زدند و نالیدند. زنان يزيد هم شيوَنْ سر دادند و دختران معاويه هم فرياد برآوردند . فاطمه دختر حسين عليه السلام فرمود: اى يزيد ! آيا دختران پيامبر خدا صلی الله علیه و آله ، اسير مى شوند ؟! _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل آنان (۵) قامَ الحُسَينُ عليه السلام في أصحابِهِ خَطيبا ، فَقالَ : اللّهُمَّ إنَّكَ تَعلَمُ أنّي لا أعلَمُ أصحابا خَيرا مِن أصحابي ، و لا أهلَ بَيتٍ خَيرا مِن أهلِ بَيتي ، فَجَزاكُمُ اللّه ُ خَيرا ، فَقَد آزَرتُم وعاوَنتُم ، وَ القَومُ لا يُريدونَ غَيري ، ولَو قَتَلوني لَم يَبتَغوا غَيري أحَدا ، فَإِذا جَنَّكُمُ اللَّيلُ فَتَفَرَّقوا في سَوادِهِ ، وَ انجوا بِأَنفُسِكُم . فَقامَ إليهِ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ أخوهُ و عَلِيٌّ ابنُهُ و بَنو عَقيلٍ عليهم السلام ، فَقالوا لَهُ : مَعاذَ اللّه ِ وَالشَّهرِ الحَرامِ ، فَماذا نَقولُ لِلنّاسِ إذا رَجَعنا إلَيهِم ، إنّا تَرَكنا سَيِّدَنا وَابنَ سَيِّدِنا وعِمادَنا ، وتَرَكناهُ غَرَضا لِلنَّبلِ ، و دَريئَةً لِلرِّماحِ ، و جَزَرا لِلسِّباعِ ، و فَرَرنا عَنهُ رَغبَةً فِي الحَياةِ ؟ مَعاذَ اللّه ِ ، بَل نَحيا بِحَياتِكَ ، ونَموتُ مَعَكَ . فَبَكى و بَكَوا عَلَيهِ ، و جَزاهُم خَيرا. (منبع:مقاتل الطالبيّين : ص ١١٢) ترجمه: عُتْبة بن سمعان كَلْبى می گوید: حسين عليه السلام ميان يارانش به سخن ايستاد و فرمود: «خدايا ! تو مى دانى كه من ، نه يارانى بهتر از ياران خود مى شناسم ، و نه خاندانى بهتر از خاندان خود . خداوند ، به شما جزاى خير دهد كه يارى و همكارى كرديد ! اين قوم ، جز مرا نمى خواهند ؛ و اگر مرا بكُشند ، كسى جز مرا نمى جويند . چون شب ، شما را فرا گرفت، در سياهى آن ، پراكنده شويد و خود را نجات دهيد» . عبّاس بن على عليهما السلام ، برادر حسين عليه السلام ، و على اكبر سلام الله علیه فرزندش و نیز فرزندان عقيل ، به پا خاستند و به حضرت گفتند : پناه بر خدا و سوگند به اين ماه حرام ! چون باز گشتيم ، به مردم چه بگوييم ؟ بگوييم : سَرور و فرزند سَرور و تكيه گاهمان را رها كرديم و او را هدف تيرها ، حلقه اى براى پرتاب نيزه ها و قربانى اى براى درندگان كرديم و از سرِ رغبت به دنيا گريختيم ؟! پناه بر خدا ! ما با تو زنده ايم و با تو مى ميريم. حسين عليه السلام گريست و آنان هم با او گريستند . سپس از خداوند براى آنان ، جزاى خير طلب كرد. _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل آنان (۶) قيلَ لِمُحَمَّدِ بنِ بَشيرٍ الحَضرَمِيِّ : قَد اُسِرَ ابنُكَ بِثَغرِ الرِّي. قالَ : عِندَ اللّه ِ أحتَسِبُهُ و نَفسي. فَسَمِعَ قَولَهُ الحُسَينُ عليه السلام فَقالَ لَهُ : رَحِمَكَ اللّه ُ ، أنتَ في حِلٍّ مِن بَيعَتي ، فَاعمَل في فِكاكِ ابنِكَ . قالَ : أكَلَتنِي السِّباعُ حَيّا إن فارَقتُكَ . قالَ : فَأَعطِ ابنَكَ هذِهِ الأَثوابَ وَ البُرودَ يَستَعينُ بِها في فِكاكِ أخيهِ . فَأَعطاهُ خَمسَةَ أثوابٍ قيمَتُها ألفُ دينارٍ . (منبع:الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) : ج ١ ص ٤٦٨ ح ٤٤٣) ترجمه: به محمّد بن بشير حَضرَمى - که از اصحاب باوفای امام حسین علیه السلام بود - گفته شد : پسرت ، در مرز رى ، اسير شده است . گفت: او و خودم را به حساب خدا مى گذارم . حسين عليه السلام ، سخن او را شنيد . به او فرمود : «خداوند ، رحمتت كند! بيعتم را از تو برداشتم . برو و به آزاد كردن فرزندت بپرداز» . او گفت: درندگان ، مرا زنده زنده بخورند، اگر از تو جدا شوم ! امام عليه السلام فرمود : «پس ، اين جامه هاى گران بها را در اختيارِ فرزندت قرار ده تا با آنها ، فِديه -جانْ فداى- برادرش را فراهم كند» . سپس ، پنج جامه به ارزش هزار دينار به او بخشيد . _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل آنان (۷) عن محمّد بن عمارة عن أبي عبداللّه الصادق عليه السلام : قُلتُ لَهُ : أخبِرني عَن أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام و إقدامِهِم عَلَى المَوتِ . فَقالَ : إنَّهُم كُشِفَ لَهُمُ الغِطاءُ حَتّى رَأَوا مَنازِلَهُم مِنَ الجَنَّةِ. قال علی بن الحسین علیه السلام: " قالَ الحسین علیه السلام لَهُم : اِرفَعوا رُؤوسَكُم وَانظُروا . فَجَعَلوا يَنظُرونَ إلى مَواضِعِهِم ومَنازِلِهِم مِنَ الجَنَّةِ ، و هُوَ يَقولُ لَهُم : هذا مَنزِلُكَ يا فُلانُ ، وهذا قَصرُكَ يا فُلانُ ، وهذِهِ دَرَجَتُكَ يا فُلانُ . فَكانَ الرَّجُلُ يَستَقبِلُ الرِّماحَ وَالسُّيوفَ بِصَدرِهِ ، ووَجهِهِ لِيَصِلَ إلى مَنزِلِهِ مِنَ الجَنَّةِ." (منابع: علل الشرائع : ص ٢٢٩ ح ١ ، الخرائج والجرائح : ج ٢ ص ٨٤٧ ح ٦٢ ، بحار الأنوار : ج ٤٤ ص ٢٩٨ ح ٣) ترجمه : از محمّد بن عماره : به امام صادق عليه السلام گفتم: مرا از ياران حسين عليه السلام و رفتنشان به پيشواز مرگ ، باخبر كن . امام عليه السلام فرمود: «پرده از پيشِ چشمشان ، كنار رفت تا آن كه جايگاه هايشان را در بهشت ديدند." امام سجاد علیه السلام فرمودند: "امام حسین عليه السلام به آنان فرمود: سرهايتان را بالا بگيريد و بنگريد . پس به جايگاه و منزلگاه خود در بهشت نگريستند ، و امام عليه السلام به آنان مى فرمود : فلانى ! اين ، خانه توست و فلانى ! اين ، قصر توست و فلانى ! اين ، درجه توست . از اين رو ، هر يك از آنان ، با سر و سينه به استقبال نيزه ها و شمشيرها مى رفتند تا به جايگاهشان در بهشت برسند." _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل ایشان (۸) جملات بریر و زهیر خطاب به شمر - لعنه الله - آن لحظاتی که در میدان نبرد ، شمر - لعنه الله - آن دو بزرگوار را تهدید به مرگ و کشتن کرد: فَقالَ لَهُ بُرَيرٌ : يا عَدُوَّ اللّه ِ! أبِالمَوتِ تُخَوِّفُني ، وَاللّه ِ ، إنَّ المَوتَ أحَبُّ إلَينا مِنَ الحَياةِ مَعَكُم ! منابع: (الفتوح : ج ٥ ص ٩٩ ، مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج ١ ص ٢٥١) ترجمه بُرَير به او گفت: اى دشمن خدا! آيا مرا از مرگ مى ترسانى ؟ به خدا سوگند، مرگ ، از زندگى با شما، براى ما دوست داشتنى تر است . قال زهیر: أفَبِالمَوتِ تُخَوِّفُني ؟ فَوَاللّه ِ ، لَلمَوتُ مَعَهُ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الخُلدِ مَعَكُم. منابع: (الكامل في التاريخ : ج ٢ ص ٥٦٢ ، البداية والنهاية : ج ٨ ص ١٨٠) ترجمه: زُهَير گفت: آيا مرا از مرگ مى ترسانى ؟ به خدا سوگند ، مرگ با حسين عليه السلام ، برايم دوست داشتنى تر از زندگى جاويد با شماست . _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل آنان (۹): سخن امام حسین علیه السلام در شب عاشورا در جمع اصحاب باوفایش و پاسخ های اصحاب: فَلَمّا كانَ اللَّيلُ قالَ : هذَا اللَّيلُ قَد غَشِيَكُم ، فَاتَّخِذوهُ جَمَلاً ، تَفَرَّقوا في سَوادِكُم ومَدائِنِكُم حَتّى يُفَرِّجَ اللّه ُ ، فَإِنَّ القَومَ إنَّما يَطلُبُوني ، ولَو قَد أصابوني لَهَوا عَن طَلَبِ غَيري . ترجمه: فرمود : اين ، سياهىِ شب است كه شما را پوشانده است . آن را مَركب خود گيريد و در دشت ها و شهرهايتان ، پراكنده شويد تا خداوند ، گشايشى دهد كه اين مردم ، در پىِ من هستند و اگر به من دست بيابند ، در پىِ ديگران نمى روند. فَقالَ لَهُ إخوَتُهُ وأبناؤُهُ وبَنو أخيهِ وَابنا عَبدِ اللّه ِ بنِ جَعفَرٍ : لِمَ نَفعَلُ؟ لِنَبقى بَعدَكَ ؟ لا أرانَا اللّه ُ ذلِكَ أبَدا ، بَدَأَهُم بِهذَا القَولِ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام. ترجمه: برادران ، پسران و برادرزادگان حسين عليه السلام و دو پسر عبد اللّه بن جعفر ، به حضرت گفتند : چرا چنين كنيم ؟ براى اين كه پس از تو بمانيم ؟ ! خداوند ، هرگز آن روز را به ما نشان ندهد ! عبّاس بن على عليه السلام ، آغازگر اين سخن بود. فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : يا بَني عَقيلٍ ! حَسبُكُم مِنَ القَتلِ بِمُسلِمٍ ، اذهَبوا قَد أذِنتُ لَكُم . قالوا: لا وَاللّه ِ ، لا نَفعَلُ ، ولكِن تَفدِيكَ أنفُسُنا وأموالُنا و أهلُونا ، و نُقاتِلُ مَعَكَ حَتّى نَرِدَ مَورِدَكَ ، فَقَبَّحَ اللّه ُ العَيشَ بَعدَكَ ... . ترجمه: حسين عليه السلام خطاب به خانواده عقیل علیهم السلام فرمود : «اى فرزندان عقيل ! كُشته شدن مُسلم ، براى شما كافى است . برويد كه من به شما ، اجازه دادم» . پاسخ دادند: به خدا سوگند ، چنين نمى كنيم ؛ بلكه جان و مال و خانواده مان را فداى تو مى كنيم و همراه تو مى جنگيم تا به سرانجام تو برسيم . خداوند ، زندگى پس از تو را زشت گردانَد ! ... منابع: الإرشاد : ج ٢ ص ٩١ ، الملهوف : ص١٥١ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با اصحاب امام حسین علیه السلام و مقتل ایشان (۱۰) ادامه روضه ۹: در شب عاشورا پس از اینکه حضرت به اصحاب باوفای خود فرمود امشب در این دشت پراکنده شوید و بروید ، اصحاب چنين ارادت قلبی خود را به مولایشان ابراز نمودند: فَقالوا : وَاللّه ِ ، لا نُفارِقُكَ ، و لكِنَّ أنفُسَنا لَكَ الفِداءُ ، نَقِيكَ بِنُحورِنا و جِباهِنا و أيدينا ، فَإِذا نَحنُ قُتِلنا كُنّا وَفَّينا ، وقَضَينا ما عَلَينا. ترجمه: همه با هم گفتند : به خدا سوگند ، از تو جدا نمى شويم ؛ بلكه جان هايمان ، فداى تو باد ! ما از تو با دل و جان و دست و سر ، محافظت مى كنيم ؛ و چون كشته شويم ، به عهد خود وفا كرده ، وظيفه خود را ادا كرده ايم. قالَ سَعيدُ بنُ عَبدِ اللّه ِ الحَنَفِيُّ : لَو عَلِمتُ أنّي اُقتَلُ ، ثُمَّ اُحيا ، ثُمَّ اُحرَقُ حَيّا ، ثُمَّ اُذَرُّ، يُفعَلُ ذلِكَ بي سَبعينَ مَرَّةً ما فارَقتُكَ حَتّى ألقى حِمامي دونَكَ، فَكَيفَ لا أفعَلُ ذلِكَ ! وإنَّما هِيَ قَتلَةٌ واحِدَةٌ ، ثُمَّ هِيَ الكَرامَةُ الَّتي لَا انقِضاءَ لَها أبَدا ؟! ترجمه: به خدا سوگند ، اگر مى دانستم كه كشته مى شوم و سپس زنده مى شوم ، آن گاه زنده زنده ، سوزانده مى شوم و خاكسترم را بر باد مى دهند و اين كار را هفتاد مرتبه با من مى كنند ، از تو جدا نمى شدم تا مرگم را پيش روىِ تو ببينيم ! پس اكنون ، چرا اين كار را نكنم كه تنها يك بار كُشته شدن است و آن هم با كرامتى جاويدان در پىِ آن ؟! قالَ زُهَيرُ بنُ القَينِ : وَاللّه ِ ، لَوَدِدتُ أنّي قُتِلتُ ، ثُمَّ نُشِرتُ ، ثُمَّ قُتِلتُ حَتّى اُقتَلَ كَذا ألفَ قَتلَةٍ ، وأنَّ اللّه َ يَدفَعُ بِذلِكَ القَتلَ عَن نَفسِكَ و عَن أنفُسِ هؤُلاءِ الفِتيَةِ مِن أهلِ بَيتِكَ. ترجمه: به خدا سوگند ، دوست داشتم كه كشته شوم و سپس ، زنده شوم و سپس ، كشته شوم و تا هزار مرتبه مرا بكشند ؛ امّا خداوند با كشته شدن من ، كشته شدن را از تو و از جانِ اين جوانان خاندانت ، دور بدارد. قال مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ الأَسَدِيُّ : أما وَاللّه ِ ، حَتّى أكسِرَ في صُدورِهِم رُمحي ، و أضرِبَهُم بِسَيفي ما ثَبَتَ قائِمُهُ في يَدي ، و لا اُفارِقُكَ ، و لَو لَم يَكُن مَعي سِلاحٌ اُقاتِلُهُم بِهِ لَقَذَفتُهُم بِالحِجارَةِ دونَكَ حَتّى أموتَ مَعَكَ . ترجمه: بدان كه به خدا سوگند ، با تو هستم تا آن جا كه نيزه ام را در سينه هايشان بِشكنم ، تا هر زمان كه قبضه شمشيرم را به دست دارم ، با آنان مى جنگم و از تو ، جدا نمى شوم ؛ و اگر سلاح نداشته باشم تا با آنان بجنگم ، در دفاع از تو ، به سوى آنان ، سنگ پرتاب مى كنم تا همراه تو بميرم. منابع: الإرشاد : ج ٢ ص ٩١ ، الملهوف : ص١٥١ _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با عبدالله بن حسن علیهماالسلام - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۱) مقدمه: فرزندان امام حسن علیه السلام که در کربلا و روز عاشورا به شهادت رسیدند: ۱. حضرت قاسم سلام الله علیه که مادرش نرجس نام داشت و هنگام شهادت به سن بلوغ نرسیده بود (صاحب کتاب لباب الأنساب والألقاب والأعقاب،  علی بن ابوالقاسم بن زید بیهقی متوفی 565 ه. ق مشهور به ابن فندق ، حضرت قاسم را هنگام شهادت ۱۶ ساله می داند.) ۲. ابوبکر (مرحوم شیخ مفید ره در کتاب ارشاد خود برخی جاها "عمرو" را به جای "ابوبکر" گفته است پس این احتمال هست که "عمرو" اسم او و "ابوبکر" کنیه او باشد. برخی منابع "ابوبکر" را کنیه "عبدالله" می دانند، در این صورت امام حسن مجتبی علیه السلام دو فرزند به نام های عبدالله داشته است: عبدالله اکبر که همسر حضرت سکینه سلام الله علیها بوده ( منبع: کتاب المحبر نوشته ابوجعفر محمد بن حبیب متوفی ۲۴۵ ه.ق ) و در کربلا شهید شده و دیگری عبدالله اصغر که خردسال بوده و در آخرین ساعات روز عاشورا در آغوش امام حسین علیه السلام شهید شده است. ۳. عبدالله بن حسن یا همان عبدالله اصغر که در کتب معتبر تاریخی سن او نیامده است برخی از نویسندگان متاخر او را ۱۱ ساله دانسته اند نکته : یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام که در روز عاشورا در کنار عمویش حضور داشت و شهید نشد حسن بن حسن می باشد که همسر فاطمه کبری دختر امام حسین علیه السلام می باشد و نسل امام حسن علیه السلام از ایشان ادامه پیدا کرد . ایشان در روز عاشورا بر اثر زخم نيزه ها و شمشیرها و جراحات آن ، از هوش رفت و صبح یازدهم محرم به هوش آمد عده ای وساطت کردند که او را نکشند و به شهادت نرسانند. او را برای مداوا به کوفه بردند. _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما -عبدالله اصغر- و مقتل ایشان (۲) در كتب معتبر ، سنّ او نيامده است . برخى نويسندگان متأخّر ، او را يازده ساله دانسته اند. نام عبدالله در «زيارت رجبيّه» آمده است . در «زيارت ناحيه مقدّسه شهدای کربلا» نيز مى خوانيم : السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّه ِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ الزَّكِيِّ ، لَعَنَ اللّه ُ قاتِلَهُ و رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِي." متن مقتل: إنَّهُم أحاطوا بِهِ إحاطَةً، خَرَجَ إلَيهِم عَبدُ اللّه ِ بنُ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ ـ وهُوَ غُلامٌ لَم يُراهِق ـ مِن عِندِ النِّساءِ يَشتَدُّ حَتّى وَقَفَ إلى جَنبِ الحُسَينِ عليه السلام ، فَلَحِقَتهُ زَينَبُ بِنتُ عَلِيٍّ عليهاالسلام لِتَحبِسَهُ. فَقالَ لَهَا الحُسَينُ عليه السلام : اِحبِسيهِ يا اُختي. فَأَبى وَ امتَنَعَ عَلَيهَا امتِناعاً شَديداً و قالَ: وَاللّه ِ لا اُفارِقُ عَمّي ! (منابع: تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠، الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠ ) ترجمه: هنگامی که امام حسین علیه السلام را از مرکب به زمین انداختند و از همه طرف بسویش حمله ور شده و به طور كامل ، گِرد او را گرفتند ، عبد اللّه بن حسن بن على ـ كه جوانى نابالغ بود ـ از کنار اهل حرم به سوى دشمن بيرون دويد و خود را به كنار حسين عليه السلام رساند . حضرت زينب عليهاالسلام دختر امیرالمومنین عليه السلام در پى اش رفت و خود را به او رساند تا او را نگاه دارد . حسين عليه السلام به خواهرش فرمود : «خواهرم ! او را نگاه دار» ؛ امّا او تسليم نشد و به هيچ رو نپذيرفت و گفت : به خدا سوگند ، از عمويم جدا نمى شوم . (مقتل عبدالله ادامه دارد...) صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله گریز بخش اول روضه عبدالله : عبارات مقتل نشان می دهد حضرت زینب سلام الله علیها به جهت گرفتن عبدالله خود را تا برادرش رساند زیرا متن مقتل می گوید عبدالله خود را با شتاب به عمویش رسانده بود و حضرت زینب سلام الله علیها هم خود را به او رساند. اگر این مطلب صحت داشته باشد همان طور که مقتل آورده است فقط باید گفت: امان از دل زینب امان از دل زینب... برادرش را با چه وضعیتی از نزدیک نزدیک بر روی خاک داغ کربلا مشاهده کرد. گوشه ای از آنچه که این خواهر و این برادر زاده هر دو با هم دیدند و هیچ کس دیگر از بنی هاشم و از اهل بيت امام آن صحنه ها را ندید: دست قطع شده برادر ؛ لبهای پاره و تیر خورده برادر ؛ گلوی مجروح برادر ؛ استخوان های شکسته شده پیشانی برادر؛ بدن مملو از تیر برادر؛ پهلوی نيزه خورده برادر؛ شانه های پاره پاره برادر؛ سینه غرق بخون برادر و ... متن مقتل: قالَ شِمرٌ : ما وُقوفُكُم ؟ و ما تَنتَظِرونَ بِالرَّجُلِ و قَد أثخَنَتهُ السِّهامُ ؟ اِحمِلوا عَلَيهِ ثَكِلَتكُم اُمَّهاتُكُم ! فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَرَماهُ أبُو الحَنوقِ الجُعفِيُّ في جَبينِهِ ؛ وَ الحُصَينُ بنُ نُمَيرٍ في فيهِ ؛ و أبو أيّوبَ الغَنَوِيُّ بِسَهمٍ مَسمومٍ في حَلقِهِ ؛ و كانَ ضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ التَّميمِيُّ عَلى كَتِفِهِ الأَيسَرِ فقطعها ؛ و كانَ طَعَنَهُ صالِحُ بنُ وَهبٍ المُزَنِيُّ عَلى جَنبِهِ ؛ و كانَ رَماهُ سِنانُ بنُ أنَسٍ النَّخَعِيُّ في صَدرِهِ و ... (منابع: المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١١١ ، بحار الأنوار : ج ٤٥ ص ٥٥ و كشف الغمّة : ج ٢ ص ٢٦٣ و الإرشاد : ج ٢ ص ١١٢) ترجمه: شمر رو به لشكر گفت : براى چه ايستاده ايد ؟ از او ، چه انتظار داريد ؟ زخم ها ، او را افكنده اند . مادرتان به عزايتان بنشيند ! به او حمله كنيد . سپاهيان ، از هر سو به او حمله بُردند . ابو حَنوق جُعْفى ، تيرى به پيشانى امام عليه السلام زد؛ و حُصَين بن نُمَير با تيرى به دهان او زد؛ و ابو ايّوب غَنَوى با تيرى سمّى ، به گلويش زد؛ و زُرْعة بن شريك تميمى ، ضربه اى به دست چپش زد و از کتف قطع کرد؛ و صالح بن وَهْب مُزَنى نيز به پهلويش ضربه اى زد ؛ و سِنان بن اَنَس نَخعى هم تيرى به سينه اش زد و ... در یک جمله کوتاه : و جَعَلوهُ شِلوا مِن كَثرَةِ الطَّعنِ وَ الضَّربِ (مثير الأحزان : ص ٧٣) ترجمه: حسین علیه السلام را از فراوانىِ زخم ها و ضربه ها ، مانند تكّه گوشتى كرده بودند. امان از دل زینب چه خون شد دل زینب زینب سلام الله علیها آمده بود عبدالله را بگیرد و برگرداند اما چه گذشت بر او در کنار مقتل برادر ... یا حسین یا حسین یا حسین _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۳) ادامه مقتل حضرت عبدالله فرزند امام مجتبی علیه السلام: أهوى أبجَرُ بنُ كَعبٍ -بحر بن کعب- إلَى الحُسَينِ عليه السلام بِالسَّيفِ. فَقالَ لَهُ الغُلامُ : وَيلَكَ يَا بنَ الخَبيثَةِ! أتَقتُلُ عَمّي؟! فَضَرَبَهُ بِالسَّيفِ ، فَاتَّقاهَا الغُلامُ بِيَدِهِ فَأَطَنَّها إلَى الجَلدَةِ، فَإِذا يَدُهُ مُعَلَّقَةٌ، و نادَى الغُلامُ: يا اُمَّتاه! فَأَخَذَهُ الحُسَينُ عليه السلام فَضَمَّهُ إلَيهِ و قالَ: يَا بنَ أخي، اِصبِر عَلى ما نَزَلَ بِكَ، وَاحتَسِب في ذلِكَ الخَيرَ؛ فَإِنَّ اللّه َ يُلحِقُكَ بِآبائِكَ الصّالِحينَ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله و عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، و حَمزَةَ و جَعفَرٍ ، وَ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ صَلَّى اللّه ُ عَلَيهِم أجمَعينَ . (منابع: الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠، تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠) ترجمه: اَبجَر بن كعب - بحر بن کعب - شمشير را به سوى حسين عليه السلام فرود آورد . آن نوجوان ، به او گفت : اى مادرْخبيث ! آيا عموى مرا مى كُشى ؟ اَبجَر - بحر - با شمشير قصد حسين عليه السلام نمود آن نوجوان ، دستش را سپر كرد كه شمشير فرود آمد و دستش قطع گردیده و به پوست آويزان شد . فرياد برآورد : مادر جان ! حسين عليه السلام ، او را گرفت و به سينه اش چسباند و فرمود : «اى فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسيده ، شكيبايى كن و اين را خير ببين و به حساب خدا بگذار كه خداوند ، تو را به پدران شايسته ات ، ملحق مى كند به پيامبر خدا صلی الله علیه و آله، على بن ابى طالب امیرالمومنین علیه السلام، حمزه سلام الله علیه ، جعفر سلام الله علیه و حسن بن على علیه السلام كه خداوند بر همه آنانْ درود فرستد. فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ ـ لَعَنَهُ اللّه ُ ـ بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ و هُوَ في حِجرِ عَمِّهِ الحُسَينِ عليه السلام . (منبع: الملهوف: ص ١٧٣) ترجمه: حرملة بن كاهِل كه خداوند لعنتش كند ، عبدالله را با تير زد و در همان دامان عمويش ، ذبح كرد. گریز روضه: روز یازدهم محرم وقتی کاروان را از کنار پیکرهای مطهر به خاک افتاده عبور دادند، زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها کنار پیکر مطهر و پاره پاره برادر رسید در فرازی از جملات جانسوز خودش چنین فرمود: بِأَبي المَهمومُ حَتّى قَضى (الملهوف : ص ١٨٠) ترجمه: پدرم فداى آن كه دلی مملو از حزن و غم داشت و به همان حال جان داد. چه گذشته بر حسين فاطمه سلام الله علیها در کنار مقتل فرزند برادرش. گلوی پاره و ذبح شده فرزند برادرش با او چه کرده ... مصیبت دستان قطع شده فرزند برادرش ... ناله های جانسوز عبدالله آنگاه که مادر را صدا زد ... عالم به فدای قلب داغدارت حسين جان از این عالم رفتی با دلی پر غم و داغی عظیم و مصیبتی سنگین که هیچ مصیبتی همپای آن نیست _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت عبدالله بن حسن سلام الله علیهما - عبدالله اصغر - و مقتل ایشان (۴) ادامه مقتل عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام: رَفَعَ الحُسَينُ عليه السلام يَدَهُ و قالَ: اللّهُمَّ إن مَتَّعتَهُم إلى حينٍ، فَفَرِّقهُم فِرَقاً ، وَاجعَلهُم طَرائِقَ قِدَداً، و لا تُرضِ الوُلاةَ عَنهُم أبَداً؛ فَإِنَّهُم دَعَونا لِيَنصُرونا، ثُمَّ عَدَوا عَلَينا فَقَتَلونا. (منابع: الإرشاد: ج ٢ ص ١١٠، تاريخ الطبري: ج ٥ ص ٤٥٠) ترجمه: آن گاه حسين عليه السلام ، دستش را به آسمان بلند كرد و فرمود : «خدايا ! اگر هم تا مدّتى از زندگى برخوردارشان ساختى ، آنها را دچار تفرقه و گروه گروه كن، و هر يك را به راهى ببر ، و حاكمان را هيچ گاه از آنان راضى مدار ، كه آنانْ ما را دعوت كردند تا يارى مان دهند امّا بر ما هجوم آوردند تا ما را بكُشند» . عبدالله جان! شهادت شما چه داغ سنگینی بود برای عموی بزرگوارت که در کنار پیکر غرق به خونت و در آغوشش، اینگونه خداوند را صدا زد و اینگونه با خداوند نجوا نمود. السلام علی غریب الغربا _____________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۱) (فراز اول از مقتل ) : خَرَجَ قاسِمُ بنُ الحَسَنِ و هُوَ غُلامٌ صَغيرٌ لَم يَبلُغِ الحُلمَ. فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام اعتَنَقَهُ، و جَعَلا يَبكِيانِ حَتّى غُشِيَ عَلَيهِما. ترجمه: حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام كه طبق بسیاری از نقل ها نوجوان و نابالغ بود به ميدان آمد . هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست ، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند . (فراز دوم از مقتل): ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ عليه السلام أن يَأذَنَ لَهُ. فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ و رِجلَيهِ و يَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ. فَخَرَجَ ودُموعُهُ عَلى خَدَّيهِ‌. ترجمه: سپس جوان ، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام ، از اجازه دادن ، خوددارى كرد . جوان ، پيوسته دست و پاى حسين عليه السلام را مى بوسيد و از او اجازه مى خواست تا به او اجازه داد . او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود. (فراز سوم از مقتل) وهُوَ يَقولُ: إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَالمُؤتَمَنْ هذا حُسَينٌ كَالأَسيرِ المُرتَهَنْ بَينَ اُناسٍ لا سُقوا صَوبَ المُزَنْ وحَمَلَ و كَأَنَّ وَجهَهُ فِلقَةُ قَمَرٍ، و قاتَلَ فَقَتَلَ عَلى صِغَرِ سِنِّهِ ـ خَمسَةً وثَلاثينَ رَجُلاً. قالَ حُمَيدُ بنُ مُسلِمٍ: كُنتُ في عَسكَرِ ابنِ سَعدٍ، فَكُنتُ أنظُرُ إلَى الغُلامِ و نور عَلَيهِ قَميصٌ و إزارٌ و نَعلانِ قَدِ انقَطَعَ شِسعُ إحداهُما ما أنسى أنَّهُ كانَ شِسعَ اليُسرى. ترجمه: سپس این نوجوان وارد میدان شد و چنين مى خواند : "اگر مرا نمى شناسيد ، من شاخه حسنم نواده پيامبرِ برگزيده و امين . اين ، حسين است ، به سان اسيرى در بند ، ميان مردمى كه خدا کند از آب باران ننوشند ! سپس حمله بُرد و صورتش به پاره ماه مى مانْد . جنگيد و با وجود كمىِ سنّش ، ٣٥ مرد را كُشت . حُمَيد بن مسلم ، گفته است : من در لشكر ابن سعد بودم و به آن جوان ، مى نگريستم . او پيراهنى و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بندِ يك لنگه اش پاره بود ، و از ياد نبرده ام كه لنگه چپ آن بود . منابع: الملهوف : ص ١٧٤ مثير الأحزان : ص ٧٥ (ادامه دارد...) _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۲) ادامه مقتل حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام (فراز چهارم از مقتل): عن حميد بن مسلم: قالَ لي عَمرُو بنُ سَعدِ بنِ نُفَيلٍ الأَزدِيُّ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ! فَقُلتُ لَهُ: سُبحانَ اللّه ِ! و ما تُريدُ إلى ذلِكَ؟! يَكفيكَ قَتلُ هؤُلاءِ الَّذينَ تَراهُم قَدِ احتَوَلوهُم. فَقالَ: وَاللّه ِ لَأَشُدَّنَّ عَلَيهِ. فَشَدَّ عَلَيهِ ، فَما وَلّى حَتّى ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ، فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ، فَقالَ: يا عَمّاه! فَجَلَّى الحُسَينُ عليه السلام كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ. فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ، فَاتَّقاهُ بِالسّاعِدِ، فَأَطَنَّها مِن لَدُنِ المِرفَقِ، فَصاحَ، ثُمَّ تَنَحّى عَنهُ و حَمَلَت خَيلٌ لِأَهلِ الكوفَةِ لِيَستَنقِذوا عَمراً مِن حُسَينٍ عليه السلام ، فَاستَقبَلَت عَمراً بِصُدورِها، فَحَرَّكَت حَوافِرَها وجالَتِ الخَيلُ بِفُرسانِها عَلَيهِ فَوَطِئَتهُ حَتّى ماتَ. ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: عمرو بن سعد بن نُفَيل اَزْدى به من گفت : به خدا سوگند ، بر او حمله مى برم . به او گفتم : سبحان اللّه ! و از آن ، چه مى خواهى ؟ ! كُشتن همين كسانى كه گرداگردِ آنها را گرفته اند ، براى تو بس است . گفت : به خدا سوگند ، به او حمله خواهم بُرد ! آن گاه به سوی قاسم بن الحسن حمله بُرد ، و باز نگشت تا با شمشير ، بر سرش زد . آن نوجوان ، به صورت ، بر زمين افتاد و فرياد برآورد : عموجان ! حسين عليه السلام ، مانند باز شكارى ، نگاهى انداخت و مانند شير شرزه ، به عمرو، يورش بُرد و او را با شمشير زد . او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد . فريادى كشيد و از امام عليه السلام ، كناره گرفت . سواران كوفه ، يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند ؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران ، با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد . گریز روضه: قاسم بن الحسن عليه السلام وقتی با صورت بر روی خاک داغ کربلا افتاد عمو را صدا زد و عمو در آن شلوغی میدان خود را بسرعت رساند و اجازه نداد به بدن مطهر حضرت قاسم عليه السلام بیش از آن یک ضربه ی کاری که بر سرش وارد شد، ضربات دیگری وارد گردد و بیش از آن جسارت شود. اما : صلی الله علیک یا اباعبدالله لحظه ای آمد عصر عاشورا که آقا جانمان و مولایمان حضرت سیدالشهدا علیه السلام با بدنی پر از زخم نيزه ها و شمشیرها با صورت بر خاک داغ کربلا افتاد و دور تا دورش را گرفتند و هیچ کس نبود که به یاری اش برسد ... فَحَمَلوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَضَرَبَهُ زُرعَةُ بنُ شَريكٍ عَلى كَتِفِهِ اليُسرى ، و ضَرَبَهُ آخَرُ عَلى عاتِقِهِ المُقَدَّسِ بِالسَّيفِ ضَربَةً كَبا عليه السلام بِها عَلى وَجهِهِ . وكانَ قَد أعيا فَجَعَلَ يَنوءُ ويَكبو (الملهوف : ص ١٧٤ ، مثير الأحزان : ص ٧٥) ترجمه: از هر سو ، به او حمله كردند . زُرَعة بن شريك ، بر شانه چپ امام عليه السلام ضربه اى زد و ديگرى بر گردن مقدّسش ضربه اى زد كه بر اثر آن ضربه ، با صورت و به رو ، بر خاك افتاد . خيلى ناتوان شده بود . به زحمت ، بلند مى شد و باز ، به رو ، بر زمين مى افتاد. یا حسین یا حسین یا حسین _____ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
روضه های مرتبط با حضرت قاسم بن الحسن سلام الله علیهما و مقتل ایشان (۳) ادامه مقتل (فراز پنجم از مقتل): وَانجَلَتِ الغَبرَةُ، فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ عليه السلام قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ، وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ؛ و حُسَينٌ عليه السلام يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ! ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ و قَلَّ ناصِرُهُ. ترجمه: غبار نبرد كه فرو نشست ، حسين عليه السلام بر بالاى سر نوجوان ، ايستاده بود و او پاهايش را از درد ، به زمين مى كشيد . حسين عليه السلام فرمود : «از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند و كسانى كه طرفِ دعوايشان در روز قيامت ، جدّ توست!». سپس فرمود : «به خدا سوگند ، بر عمويت گران مى آيد كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد ؛ صدايى كه به خدا سوگند ، جنايتكاران و تجاوزگران بر آن ، فراوان و ياورانش اندك اند» (فراز پایانی مقتل): ثُمَّ احتَمَلَهُ، فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ، و قَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ، قالَ: فَقُلتُ في نَفسي: ما يَصنَعُ بِهِ؟ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ وقَتلى قَد قُتِلَت حَولَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ، ثُمَّ رَفَعَ طَرفَهُ إلَى السَّماءِ و قالَ: اللّهُمَّ أحصِهِم عَدَداً، ولا تُغادِر مِنهُم أحَداً، ولا تَغفِر لَهُم أبَداً! صَبراً يا بَني عُمومَتي صَبراً يا أهلَ بَيتي، لا رَأَيتُم هَواناً بَعدَ هذَا اليَومِ أبَداً . ترجمه: حمید بن مسلم می گوید: سپس قاسم بن الحسن علیه السلام را بُرد و گويى مى بينم كه پاهاى آن جوان ، بر زمين كشيده مى شود و حسين عليه السلام ، سينه اش را بر سينه خود ، نهاده است . با خود گفتم : با او چه مى كند ؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او كه از خاندانش بودند گذاشت . آن گاه ، سر به آسمان بلند كرد و فرمود: «خدايا ! همه آنها را به شمار آور و يك تن را هم جا مگذار و هرگز آنها را ميامرز ! اى عموزادگان ! شكيبايى كنيد . اى خاندان من ! شكيبا باشيد كه ديگر پس از امروز ، هيچ خوارى اى نخواهيد ديد !» . منبع: المناقب لابن شهرآشوب: ج ٤ ص ١٠٦ _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۱) فرازی از زیارت ناحیه شهدای کربلا که از لسان مبارک امام هادی علیه السلام می باشد : السَّلامُ عَلى: عَبدِ اللّه ِ بنِ الحُسَينِ، الطِّفلِ الرَّضيعِ ، المَرمِيِّ الصَّريعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ في حِجرِ أبيهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِيَّ و ذَويهِ .  ترجمه: سلام بر عبد اللّه بن الحسين ، كودك شيرخواره تير خورده ی ضربت خورده ی به خون تيپده و به خاک افتاده، كه خونش به آسمان پرتاب شد و در دامان پدرش ، با تير سر بُريده شد. خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را. نکته: حضرت در این فراز فرموده: "الصریع : به خاک افتاده" مگر حضرت علی اصغر علیه السلام بر روی دستان امام حسین علیه السلام نبود؟ پس چرا فرموده: به خاک افتاده؟ سه وجه می توان برایش بیان نمود: الف: وقتی تير حرمله لعنه الله پرتاپ شد اين طفل بر اثر قدرت و شتاب تير برای لحظه ای از دست مولا جدا شده و بر زمين افتاد. ب. وقتی تير پرتاپ شد سر طفل جدا شد و بر زمین افتاد (آن تير تناسبی با آن گلوی نازک نداشت) ج‌ . اشاره دارد به آن لحظه ای که حضرت قبر کوچکی را کند و طفل داخل خاک نهاد و دفن کرد (بر اساس برخی از نقل ها) روضه (۱): لَمّا رَأَى الحُسَينُ عليه السلام مَصارِعَ فِتيانِهِ وأحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلى لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ، ونادى: هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّه ِ؟ هَل مِن مُوَحِّدٍ يَخافُ اللّه َ فينا؟ هَل مِن مُغيثٍ يَرجُو اللّه َ بِإِغاثَتِنا؟ هَل مِن مُعينٍ يَرجو ما عِندَ اللّه ِ في إعانَتِنا؟ فَارتَفَعَت أصواتُ النِّساءِ بِالعَويلِ. فَتَقَدَّمَ إلى بابِ الخَيمَةِ، و قالَ لِزَينَبَ: ناوِليني وَلَدِيَ الصَّغيرَ حَتّى اُوَدِّعَهُ. فَأَخَذَهُ و أومَأَ إلَيهِ لِيُقَبِّلَهُ. فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ. ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، و رَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ. قالَ الامام الباقِرُ عليه السلام : فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ. (الملهوف: ص ١٦٨) ترجمه: هنگامى كه حسين عليه السلام ، شهادت جوانان و یاران عزیزش را ديد ، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد : «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، دفاع كند ؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد ؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا ، به داد ما برسد ؟ آيا يارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا ، ما را يارى دهد ؟» . پس صداى زنان ، به ناله برخاست . سپس امام عليه السلام ، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليهاالسلام فرمود : «كودك خُردسالم را به من بده تا با او ، خداحافظى كنم» . او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد . امام عليه السلام به زينب عليهاالسلام فرمود : «او را بگير !» . سپس ، كف دستانش را زير خون گلوى او گرفت تا پُر شدند . خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود : «آنچه بر من وارد مى شود ، برايم آسان است ؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست» . امام باقر عليه السلام در باره آن خون فرموده است : «از آن خون ، يك قطره هم به زمين ، باز نگشت» . گریز روضه: طبق این نقل امام این طفل را که گلویش پاره شده و علی الظاهر سرش به پوستی آويزان شده است ، برای لحظاتی به دست حضرت زینب سلام الله علیها داد . فقط می توان گفت: امان از دل زینب امان از دل زینب ... _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۲) روضه (۲) نوع تیری که پرتاپ شد و گلوی طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام را پاره کرد و او را ذبح نمود: ... فَرَماهُ رَجُلٌ مِن بَني أسَدٍ بِمِشْقَصٍ ، فَقَتَلَهُ . ... مردی از بنی اسد با تیری از نوع "مشقص" او را به شهادت رساند. منبع: اخبار الطوال ، ص ۲۵۸ معنای مشقص: سهم فيه نَصلٌ عريض: تیر پیکان پهن دار (تیری که تیغه عریض و پهنی دارذ) و قيل : النَّصلُ الطويل: قولی هم هست که می گوید تیری که تیغه درازی دارد. (منبع:تاج العروس : ج ٩ ص ۲۹۸) خلاصه آنکه: تیر پیکان پهن دار (عریض) یا تیر پیکان دراز دار (طویل) که بدان وحش را شکار می کنند. روضه(۳) فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَأخُذُ الدَّمَ مِن نَحرِهِ و لَبَّتِهِ فَيَرمي بِهِ إلَى السَّماءِ، فَما يَرجِعُ مِنهُ شَيءٌ، و يَقولُ: اللّهُمَّ لا يَكونُ أهوَنَ عَلَيكَ مِن فَصيلٍ. (منابع: مقاتل الطالبيّين: ص ٩٥؛ المناقب لابن شهرآشوب : ج ٤ ص ١٠٩) ترجمه: حسين عليه السلام ، خون را از گلوى طفل شیرخوارش و گودىِ زير گلويش مى گرفت و به سوى آسمان مى پاشيد و از آن ، چيزى به زمين باز نمى گشت . حسين عليه السلام در آن لحظه مى فرمود : «خدايا ! نزد تو ، از بچّه شتر حضرت صالح عليه السلام ، كمتر نباشد» . گریز روضه: این جمله پایانی را حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز فرمود ، آن زمانی که با پهلوی بشکسته و سينه مجروح و خون آلود پشت سر امیرالمومنین علیه السلام خودش را به مسجد رسانید و وقتی مشاهده کرد که بالای سر مولا شمشير گرفته اند و از طرفی حسنین گریه کنان در کنار مادر ايستاده بودند ، دست به آسمان بلند نمود و جمله ای با همین مضمون را بیان فرمودند‌ که گريه های فرزندانم حسن و حسین نزد خدا از گریه آن بچه شتر حضرت صالح پيامبر کمتر نیست یعنی منتظر عذاب خداوند باشید... _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۳) روضه (۴) ثُمَّ جَعَلَ يُقَبِّلُهُ ويَشُمُّهُ ويُوَدِّعُهُ ... (البداية والنهاية : ج ٨ ص ١٨٦) ترجمه: وقتی طفل را برایش آوردند شروع کرد به بوسیدن و بوییدن او . پشت سر هم او را می بوسيد و می بویید... و در همین حال بود که تیر از راه رسید و خون گلوی طفل بر صورت امام پاشيد و گلو پاره شد... نکته روضه و گریز آن: امام در آن حال که همه عزیزانش را از دست داده و تا لحظاتی دیگر خاندانش اسير می شوند و خودش نیز در سخت ترین شرایط جنگ قرار دارد، بدنش غرق در زخم نيزه و شمشير و تیرهاست و ...اما احساسات بی نظیر امام حسین علیه السلام و آرامش حضرت وصف ناپذیر است که در چنین شرایطی طفل شیرخوارش را می طلبد و او را می بوید و می بوسد . ابراز محبت پدر به فرزندانش و بوسیدن فرزندانش درس بزرگی برای همه پدرهای عالم است‌. روضه (۵) لَمّا رَآهُمُ الحُسَينُ عليه السلام مُصِرّينَ عَلى قَتلِهِ، أخَذَ المُصحَفَ ونَشَرَهُ ، وجَعَلَهُ عَلى رَأسِهِ، و نادى: بَيني و بَينَكُم كِتابُ اللّه ِ ، و جَدّي مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، يا قَومِ! بِمَ تَستَحِلّونَ دَمي؟!... فَالتَفَتَ الحُسَينُ عليه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ يَبكي عَطَشاً، فَأَخَذَهُ عَلى يَدِهِ، و قالَ: يا قَومِ ، إن لَم تَرحَموني فَارحَموا هذَا الطِّفلَ، فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ فَذَبَحَهُ. فَجَعَلَ الحُسَينُ عليه السلام يَبكي و يَقولُ: اللّهُمَّ احكُم بَينَنا وبَينَ قَومٍ دَعَونا لِيَنصُرونا فَقَتَلونا. فَنودِيَ مِنَ الهَوا: دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ . منبع: تذكرة الخواصّ: ص ٢٥٢ ترجمه: به نقل از هشام بن محمّد : وقتى حسين عليه السلام ديد كه آنها بر كُشتن او پافشارى مى كنند ، قرآنى را گرفت و آن را باز كرد و بر سرش نهاد و ندا داد : «كتاب خدا و نيز جدّم محمّد ، فرستاده خدا ، ميان من و شما ، داورى كند . اى مردم ! براى چه خونم را حلال مى شمريد ؟ ! ...» . سپس حسين عليه السلام ، به سوى يكى از كودكانش كه از تشنگى مى گريست ، رفت . او را بر سرِ دست گرفت و گفت : «اى قوم ! اگر بر من رحم نمى كنيد ، بر اين كودك ، رحم كنيد» . در اين حال ، مردى از آنان ، تيرى به سوى او انداخت و ذبحش كرد . حسين عليه السلام مى گريست و مى فرمود : «خدايا ! ميان ما و گروهى كه ما را دعوت كردند تا ما را يارى دهند ، امّا ما را كُشتند ، داورى كن» . در اين هنگام ، از آسمان ، ندايى رسيد : «او را رها کن اى حسين ؛ كه او را در بهشت ، شير مى دهند خداوند دایه ای در بهشت برایش قرار داد» . نکته روضه: وقتی تير آمد و گلو طفل را پاره نمود ، حسين عليه السلام گریه کرد. آقا جان! به قربان اشک هایت... چه گذشت بر خواهرت زینب سلام الله علیها وقتی صدای گریه تو را شنيد، فرزندانت چه کردند وقتی گریه تو را ديدند و شنيدند. _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۴) روضه (۶). فَاضطَرَبَ و ماتَ. (سرّ السلسلة العلوية : ص ٣٠) ترجمه: وقتی تير گلو را پاره کرد این کودک شروع کرد در دستان امام حسین علیه السلام دست و پا زدن... امان از دل حسین امان از دل حسین بارخدایا ! چه گذشته بر امام حسین علیه السلام با دیدن این صحنه های جانکاه... سر به پوست آويزان شده فرزندش دست و پا زدن فرزندش و ... _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۵) روضه (۷) فَإِذا بِسَهمٍ قَد أقبَلَ حَتّى وَقَعَ في لَبَّةِ الصَّبِيِّ فَقَتَلَهُ، فَنَزَلَ الحُسَينُ عليه السلام عَن فَرسِهِ ، وحَفَرَ لِلصَّبِيِّ بِجَفنِ سَيفِهِ، و رَمَّلَهُ بِدَمِهِ و دَفَنَهُ . (منبع :الاحتجاج: ج ٢ ص ١٠١ ح ١٦٨) ترجمه: تيرى آمد و بر گودىِ گلوى كودك نشست و او را به شهادت رساند . حسين عليه السلام از اسبش فرود آمد و با قبضه شمشيرش گودالى كَنْد و كودك را با خون آغشته اش - به دور از چشم اهل حرم - در آن دفن كرد. _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala
مقتل طفل شیر خوار امام حسین علیه السلام (۶) روضه (۸) (شهادت طفل شیر خوار یک روزه) تَقَدَّموا رَجُلاً رَجُلاً، حَتّى بَقِيَ وَحدَهُ ما مَعَهُ أحَدٌ مِن أهلِهِ ، و لا وُلدِهِ و لا أقارِبِهِ، فَإِنَّهُ لَواقِفٌ عَلى فَرَسِهِ، إذ اُتِيَ بِمَولودٍ قَد وُلِدَ لَهُ في تِلكَ السّاعَةِ، فَأَذَّنَ في اُذُنِهِ، و جَعَلَ يُحَنِّكُهُ إذ أتاهُ سَهمٌ فَوَقَعَ في حَلقِ الصَّبِيِّ فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ عليه السلام السَّهمَ مِن حَلقِهِ، و جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ و يَقولُ: وَ اللّه ِ لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه ِ مِنَ النّاقَةِ، و لَمُحَمَّدٌ أكرَمُ عَلَى اللّه ِ مِن صالِحٍ! ثُمَّ أتى فَوَضَعَهُ مَعَ وُلدِهِ و بَني أخيهِ . (تاريخ اليعقوبي: ج ٢ ص ٢٤٥ .) ترجمه: ياران حسين عليه السلام ، يك به يك ، گامْ پيش نهادند و رزميدند و شهيد شدند تا اين كه حسين عليه السلام تنها ماند و هيچ يك از مردان خانواده و فرزندان و نزديكانش با او نماند . او بر بالاى اسبش بود . كودكى را كه همان ساعت متولّد شده بود ، برايش آوردند . حسين عليه السلام ، در گوشش اذان گفت و كامِ او را بر مى داشت كه تيرى آمد و در گلوى كودك نشست و ذبحش كرد . حسين عليه السلام ، تير را از گلوى او بيرون كشيد و خونش را به بدن او ماليد و گفت : «به خدا سوگند ، تو نزد خدا ، از شتر صالح ، گرامى ترى و محمّد صلى الله عليه و آله نيز نزد خدا از صالح، گرامى تر است» . سپس آمد و او را كنار فرزندان و برادر زادگانش نهاد . نکته روضه: امام حسین علیه السلام حتی در میدان جنگ و در سخت ترین شرایط اعمال مستحبی را ترک نکرد. حضرت در تمام لحظات زندگی اش حتی روز عاشورا، مستحبات را انجام داد و کارهای مکروه را ترک کرد. وقتی طفل متولد می شود مستحب است که بلافاصله پدر اذان و اقامه بگوید و امام از انجام این عمل مستحبی نیز غفلت نکرد حتی در آن شرایط سخت عصر عاشورا. صلی الله علیک یا اباعبدالله _________ 🆔 @Dr_mollakazemi 🆔 @raviyankarbala