eitaa logo
راوی
138 دنبال‌کننده
41 عکس
26 ویدیو
0 فایل
🌐مجموعه خبری راوی؛ ✍گزارشگر فرهنگ، سیاست و‌ اجتماع ارتباط با ما : @seyed_amir_861
مشاهده در ایتا
دانلود
🌐سیاحت شرق؛ فتح بابی در شرح حال طلبه‌ها راوی : 31 فروردین 1323 روز درگذشت آیت‌الله سید محمدحسن نجفی، مشهور به آقانجفی قوچانی در 66سالگی است که در ایران با دو کتاب مشهور «سیاحت غرب» و «سیاحت شرق» شناخته می‌شود. کتاب سیاحت غرب که درباره بیان داستان‌گونه اتفاقات پس از مرگ از نظر آیات و روایات است، شهرت بیشتری میان مردم دارد، ولی سیاحت شرق که خودزندگی‌نامه و خاطرات دوره جوانی و طلبگی اوست، از نظر تاریخی و اجتماعی بسیار مهم است. اقبال به نثر داستانی و خاطره‌نویسی از اواخر دوره قاجار در میان ایرانیان رواج فراوانی یافت و چون در آن دوره، روحانیون و طلاب اکثریت جامعه تحصیل‌کرده ایران را تشکیل می‌دادند، برخی از آنها نیز از این نوع نگارش برای بیان عقاید و آرای او بهره می‌گرفتند. آقانجفی قوچانی در سیاحت شرق به شرح زندگانی خود و همچنین ترسیم فضای حوزه نجف پرداخته است. وی در نگارش این کتاب، وقایعی را شرح داده که کمتر از زبان حوزویان به گوش می‌رسید. روایت عواطف و تجربیات شخصی، اختلافات و حتی کینه و حسادت‌هایی که در شرح احوالات، کمتر به آن پرداخته می‌شود. آقانجفی که در دوره مشروطه طلبه‌ای سی ساله و جزو شاگردان و مریدان آخوند خراسانی بود و دل در گرو مرام مشروطه‌خواهی داشت، از منتقدان آیت‌الله سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه) محسوب می‌شد. او هرچند روابط نزدیکی با سید یزدی داشت، اما در کتابش از نقد او نیز خودداری نکرده است. او همچنین به روحانیونی اشاره کرده که با وجود مراجع و فقهای بزرگ و کهنسال، قصد دارند هر چه زودتر به مقام مرجعیت برسند: «خنده اینجا بود که با وجود پنج شش نفر از پیرمردهای کهنه‌کار قدیمی از مراجع تقلید، ده پانزده نفر از فضلای تلامذه مرحوم آخوند را دیدم که تلاش‌ها و سعی‌ها داشته و دارند که مرتبه افتا و تقلید را دارا شوند که سهم امام و وجوه دیگر به او برسد و اسم و شهرت بگیرد. با آن که قضا و فتوا از واجبات کفائیّه است، به وجود یکی، کافی، از دیگران ساقط است. در روایت آمده: فرّ من الفتیا فرارک من الاسد [همان‎طور که از ترس شیر فرار می‌کنی، از نظر دادن و فتوا هم گریزان باش]، و بدیهی است که با وجود این پیرمردها برای نوچه‌ها امر صاف نگردد». آقانجفی نیز مانند هم‌درس خود شیخ ابراهیم زنجانی (دادستان محکمه شیخ فضل‌الله نوری) در خاطرات خود با تعریف و تمجیدهای فراوان از استادشان آخوند خراسانی یاد می‌کند و اخلاق و تقوا و علم آخوند را می‌ستاید. او همچنین گزارش‌های نابی از فضای سیاسی و اجتماعی حوزه نجف در سال‌های مشروطه داده و از اقبال ویژه طلاب به مسایل سیاسی سخن گفته است. مثلا گفته که طلاب به حدی مشتاق اخبار و مطالب سیاسی شده بودند که دو اتاق با نام «قرائت‌خانه» در نجف برای مطالعه مجلات و نشریات در نظر گرفته می‌شود و خود آقانجفی نوشته که معمولا در این اتاق «پلاس» بوده و اطلاعات زیادی درباره مسایل سیاسی و جغرافیایی کسب کرده بود. او همچنین از فضای پرنشاط حوزه نجف در جنگ جهانی اول گزارش داده که طلاب به خاطر هم‌پیمانی آلمان با عثمانی و جهان اسلام، امپراتور وقت آلمان را «ویلهلم مؤیدالاسلام» لقب داده بودند. از دیگر نکات خواندنی سیاحت شرق، گزارش‎های آقانجفی درباره زندگی شخصی طلاب است. او ماجرای گفتگوی خود با یکی از دوستانش را نقل می‌کند که از آقانجفی می‌خواسته زودتر ازدواج کند. آقانجفی به این دوست طلبه خود می‌گوید: «مگر آخوند منع نکرده زن گرفتن طلاب را در نجف؟ که طلبه نجفی خودش شوهر لازم دارد و شوهری غیر را نمی‌تواند بنماید …». اشاره آخوند به مشکلات مالی شدید طلاب است که مانع از تکفل یک خانواده می‌شده است. آقانجفی در این گفتگوی مفصل در برابر دلایل و اصرارهای متعدد دوستش مقاومت کرده و در پایان می‌گوید: «اصلا زن نمی‌خواهیم! سی سال از عمر رفته زن نداشته‌ایم، نه آسمان خراب شده نه زمین، و علی‌أیّ‌حال چون زن نداشته‌ام خوش گذشته …». آقانجفی البته در صفحات دیگر کتابش از توسل‌های خود به حضرت علی(ع) و حر بن یزید ریاحی برای یافتن یک همسر شایسته سخن گفته که گویا به پیشنهاد دوستانش انجام داده است. همچنین او از صفحه ۳۹۷ کتاب به شرح تجربه خود در زمینه ازدواج موقت (به دلیل فقدان تمکن مالی برای ازدواج دائم) اشاره کرده است. @rawinews
🌐تفقه، مبارزه و شعر راوی : شیوه رفتاری و منش فردی هر کدام از روحانیان در تبلیغ دین متفاوت است. برخی چون آیت‌الله‌العظمی سید محمد تقی خوانساری مستقیما پا به میدان مبارزه با انگلیس می‌گذارند، برخی دست به قلم می‌برند، یکی دیگر نیز در قالب شعر به مبارزه می‌پردازد و از مکتب شیعه پاسداری می‌کند. آیت‌الله محمد جواد صافی گلپایگانی (۱۳۳۷-۱۲۴۹ش) پدر مرحوم آیت‌الله‌العظمی علی صافی گلپایگانی و آیت‌الله‌العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی از علمایی بود که طبع شاعری داشت و سخن خود را در قالبی منظوم با مخاطب در میان می‌گذاشت. وی در عصر مشروطه از جمله حامیان شیخ فضل‌الله نوری محسوب می‌شد. او که در قم و اصفهان تحصیل و تدریس کرده بود، پس از اعدام شیخ فضل‌الله در تابستان ۱۲۸۸شمسی، به زادگاه خود گلپایگان بازگشت. مرحوم صافی شعر می‌گفت و به نقد رویکردهای ضد دینی می‌پرداخت. انگلیسی‌ها را به چالش می‌کشید و این‌گونه می‌سرود: انگلیسی در جهان افکنده دام مکر و فن ای خدایا مسلمین را سید و سالار کو؟ بحر پر موج و بلا در اوج و کشتی در خطر نوح کشتی‌بان در این دریای محنت‌بار کو؟ صفحه روی زمین بگرفت دجال فتن مهدی صاحب زمان و تیغ آتش‌بار کو؟ البته فقط به مهاجمان و استعمارگران بیگانه اعتراض نمی‌کرد. او در نکوهش دو پادشاه پهلوی هم شعرهایی سروده بود. وی کتاب «کلمة‌الحق» را در نقد حاکمیت پهلوی در قالبی منظوم نوشته بود. او علیه فرقه‌ بهاییت هم فعالیت داشت و کتابی منظوم با عنوان «اشعاری شیوا در رد باب و بهاء» تألیف کرده بود. وی از افزایش هجمه‌ها به فرهنگ دینی گلایه‌ بسیار داشت و به‌ویژه در نقد حجاب‌ستیزی سروده بود: هست در بعض زنان شوری پی کشف حجاب خاک هر ذلت به سر، این خلق بی‌سر کرده‌اند روزی آید زین شب مظلم که هر یک بی‌عفاف بهره‌ور از اصل خود رندان ابتر کرده‌اند این جوانان وطن در معنی حبُّ الوطن اشتباهی بالعجب در خود مخمَّر کرده‌اند وضع دوران اروپایی کنون سرمشق ماست گرچه ما را در حقیقت خوار و مضطر کرده‌اند مرحوم ملا جواد صافی کتاب‌هایی همچون اصول فقه منظوم، مصباح‌الفلاح، مفتاح‌الفلاح و تحفة‌الجوادیه فی مناقب المهدویه در فقه، اصول فقه، عقاید و اخلاق نوشته بود. دو فرزند ایشان نیز که از مراجع تقلید معاصر بوده‌اند، همچون پدر طبع شاعری داشته‌اند و اشعار آیینی سروده‌اند. ملا محمد جواد صافی گلپایگانی در پانزدهم بهمن ماه ۱۳۳۷ شمسی درگذشت و پس از اقامه نماز به امامت مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. @rawinews
🌐فوری: کاخ سفید ترور فرمانده شعبه القاعده در عربستان و یمن را تأیید کرد راوی : دقایقی پیش کاخ سفید پس از یک هفته تأخیر سرانجام خبر ترور قاسم الریمی؛ فرمانده القاعده در عربستان و یمن را تأیید کرد و گفت عملیات ترور دشمنان مردم آمریکا را ادامه خواهد داد. چند روز پیش در خبر مربوط به ترور قاسم الریمی گمانه‌زنی کرده بودیم که کاخ سفید پس از پایان ماجرای استیضاح ترامپ و با قدرت، خبر ترور این رهبر مهم القاعده را اعلام خواهد کرد و از آن به سود مقاصد انتخاباتی ترامپ بهره خواهد گرفت. ترامپ پس از پیروزی در ماجرای استیضاح گفته که برنامه‌های خود برای پیشبرد موفقیت‌های آمریکا را با اقتدار بیشتری ادامه خواهد داد و به نظر می‌رسد با بیانیه امشب کاخ سفید، تنش در خاورمیانه افزایش خواهد یافت. @rawinews
🌐امام خمینی و آیت‌الله شریعتمداری؛ رابطه‌ای که سردتر می‌شد راوی : آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری در شب 14 فروردین 1365 برابر با شب 25 رجب (شهادت امام کاظم علیه‌اسلام) در سن هشتاد سالگی و در حصر خانگی درگذشت. سردی رابطه میان این مرجع تقلید با امام خمینی در اواخر عمرش از چالش‌برانگیز‌ترین موضوعات تاریخ جمهوری اسلامی است. البته این دو مرجع، نخستین فقهایی نبودند که دچار اختلافات سیاسی شدند. در جریان مشروطه نیز اختلافات سیاسی میان برخی فقهای شیعه بروز کرد و در مواردی به حکم تکفیر و اعدام نیز کشیده شد. در جریان مبارزه با حکومت پهلوی دوم نیز برخی اختلافات میان مراجع به وقوع پیوست. یکی از برجسته‌ترین این اختلافات، چالش میان امام خمینی و آیت‌الله شریعتمداری بود. هرچند ظاهرا رابطه امام و مرحوم شریعتمداری در ابتدای پیدایش نهضت، حسنه بود و حتی یک بار امام خمینی به پیروان خود که منتقد منش ملایم و مسالمت‌جویانه مراجعی چون مرحوم شریعتمداری در مواجهه با شاه بودند هشدار داد که اگر به این مراجع توهین کنند ولایت میان آنها و خداوند منقطع می‌شود (صحیفه امام، ج1، ص 306). اما برخی گزارش‌ها نشان می‌دهد که امام از ابتدا حساسیت خاصی روی فعالیت‌ها و سلیقه آقای شریعتمداری داشته است. فرزند مرحوم آیت‌الله گلپایگانی نقل کرده که در جلسه علمای قم برای تعیین جانشین آیت‌الله بروجردی، امام خمینی به آقای گلپایگانی اصرار کرده که پرداخت نیمی از شهریه طلاب را بپذیرد تا همه امور حوزه در اختیار آقای شریعتمداری نیافتد. اما در ظاهر، مرحوم شریعتمداری به حمایت از امام می‌پرداخت و زمانی که در سال 42 بیم اعدام امام خمینی در زندان می‌رفت، به همراه حضرات آیات میلانی و مرعشی و دیگر علمای مهم بلاد به تهران رفت و از مقام مرجعیت امام خمینی دفاع کرد تا مانع ادامه حبس یا اجرای احتمالی اعدام شود. اما اینها در ظاهر امر بود و اختلاف میان این دو فقیه فعال کتمان‌ناپذیر است. نقل شده که مرحوم شریعتمداری دو روز بعد از واقعه 15 خرداد به علمای تبریز تلفن کرده و می‌گوید: «من از آیت‌الله خمینی ناراحت هستم. من به آقای خمینی گفتم که با شاه این‌طور رفتار نکن و بر خلاف دولت و سیاست حرف نزن. اما او گوش نداد تا به این روز افتاد» (خاطرات سید کاظم نورمفیدی، ص171). برخی مقامات پهلوی نیز سخنان مشابهی از وی نقل کرده‌اند. امام خمینی نیز سلوک سیاسی آقای شریعتمداری را بر نمی‌تابید. در جلسه‌ای که حین وقایع سال 42 میان این دو برگزار شده بود، امام به مرحوم شریعتمداری می‌گوید: «من فکر می‌کردم شما خیلی شجاع هستید. من که اهل خمین هستم باید بترسم، نه شما که تبریزی هستید» (خاطرات حجة‌الاسلام رسولی محلاتی، ص55). اختلاف سلیقه میان این دو مرجع شیعه پس از آزادی امام از زندان در فروردین 43 تشدید شد. آقای شریعتمداری بر اولویت کار فرهنگی و دینی اصرار داشت و مؤسسه «دارالتبلیغ اسلامی» را برای آشنایی طلاب با دانش‌های روز تأسیس کرد. ولی امام خمینی به این روش بدبین بود و آن را به سود حکومت می‌دانست و خواهان اوج‌گیری اعتراضات سیاسی بود. تبعید امام سبب شد که فضای قم در اختیار مرحوم شریعتمداری قرار گیرد و همین سبب بروز تنش‌هایی میان طلاب می‌شد. از جمله در جریان یک مجلس ختم در مسجد اعظم قم، گروهی از طلاب حامی امام خمینی همچون شیخ مهدی کروبی شروع به فرستادن صلوات برای سلامتی امام خمینی در حضور آقای شریعتمداری کردند که با واکنش تند برخی حضار مواجه شدند و کار به زد و خورد کشید. کاملا انتظار می‌رفت که این سابقه پر تنش و چالش، در فردای پیروزی نیز دردسرساز شود. مخالفت آقای شریعتمداری با قانون اساسی و اصل ولایت فقیه منجر به بروز اعتراضات و تنش‌های خیابانی در تبریز و قم در سال 58 شد و سرانجام پس از اعلام اطلاع مرحوم شریعتمداری از کودتاهای نوژه و صادق قطب‌زاده، وی از فروردین 61 تا فروردین 65 محصور شد و مؤسسه دارالتبلیغ نیز از اختیار وی بیرون آمد و با نام «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» در اختیار روحانیون نزدیک به امام خمینی قرار گرفت. دلخوری امام از مرحوم شریعتمداری تا پایان عمر امام ادامه داشت و ایشان در یکی از آخرین پیام‌های مکتوب خود در سوم اسفند 67 نوشت: «طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس‌مآبى و دين‌فروشى عوض شده است. شكست‌خوردگان ديروز، سياست‌بازان امروز شده‌اند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نمى‌دادند، پشتيبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبريز با هماهنگى چپي‌ها و سلطنت‌طلبان و تجزيه‌طلبان كردستان تنها يك نمونه است كه مى‌توانيم ابراز كنيم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از كودتاى نوژه‌ سر در آوردند، باز خدا رسوايشان‌ ساخت». @rawinews
🌐تلاش برای جلوگیری از جنگ تمدن‌ها راوی : ارتباط میان دین با سیاست، علم و سایر مقولات بشری، مهم‌ترین دغدغه‌ متفکران و اسلام‌شناسان امروزی است. کمتر متفکر اسلامی است که در این خصوص به تأملاتی نپرداخته و دستاوردهای خود را مطرح نکرده باشد. محمد سلیم العوا (متولد 1942) نیز از جمله اسلام‌شناسان مصری است که در این‌باره به بیان تأملات خود می‌پردازد. او مدرک دکترای حقوق تطبیقی را از دانشگاه لندن گرفته و به عنوان یکی از مخالفان برجسته نظریه «برخورد تمدن اسلامی و تمدن غربی» شناخته می‌شود. او درباره رابطه‌ میان دین و سیاست به این نتیجه دست یافته که هر نظام سیاسی یا اداری را که هدفش برپا داشتن دین و تأمین مصالح دنیوی و اخروی مسلمانان باشد، می‌توان اسلامی نامید. به باور او طرح و ایده و تئوری مشخصی از دین نمی‌توان استنباط کرد. اما اگر روشی عقل‌پسند باشد و اهداف پیش‌گفته را دنبال کند، می‌توان آن‌ را نظامی اسلامی نامید. اما اگر نظامی اداری باشد و مصالح دنیوی و اخروی را در کنار یکدیگر به پیش نبرد، حتی اگر نام اسلامی هم داشته باشد، نمی‌توان آن را نظامی اسلامی نامید. از همین روست که وی دموکراسی را بهترین گزینه‌ سیاسی برای جهان اسلام معرفی می‌کند (اسلام و دموکراسی، گفتگو با العوا، بازتاب اندیشه، ش 12). عَوا معتقد است که اسلام را نمی‌توان از زندگی فردی مسلمان جدا کرد؛ سیاست هم جزئی از زندگی انسان است و لاجرم به آن وارد می‌شود و از سیاست هم متاثر می‌گردد (مجموعه مقالات حکومت در اسلام، جمعی از نویسندگان، مقاله محمد العوا، کارگزاران در حکومت اسلامی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی). او به میانه‌روی در اسلام تأکید دارد و معتقد است که بیداری اسلامی تنها در میانه‌روی تحقق می‌پذیرد. وی در خصوص رویکردهای جدید به دین نیز معتقد است که دروازه‌های اجتهاد تا همیشه و تازمانی که خداوند وارث زمین و هر که در آن است باشد، باز بوده و اتفاقات بشری بازنگری شده و به پایان نمی‌رسد (سخنرانی در دانشگاه قاهره تحت عنوان اهداف دینی در پرتو متغیرات معاصر). وی با همین رویکرد بود که حکم ارتداد در اسلام را به چالش کشید. او کتاب حق در بیان (الحق فی التعبیر) را پس از ماجرای حکم ارتداد نصر حامد ابوزید نوشت و در آن به نقد این حکم در فقه اهل سنت پرداخت. عَوا خود را مسلمان سنی سلفی معرفی می‌کند، اما گفته است که هیچ ارتباطی با جریان سلفی‌گری ندارد. با این حال او از داعیه‌داران تقریب مذاهب اسلامی است و به مذهب شیعه هم علاقه‌ دارد؛ تا جایی که برخی او را متهم به تشیع کرده‌اند. وی در تعبیری گفته بود که حزب‌الله لبنان بزرگ‌ترین افتخار مسلمانان و اعراب است. او همچنین تلاش‌های تقریب‌گرایانه سید محمد حسین فضل‌الله را ستوده است. محمد سلیم العوا پیش‌تر دبیر کلی اتحادیه جهانی علمای اسلام و ریاست جمعیت فرهنگ و گفتگوی تمدن‌های مصر را بر عهده داشت. او همچنین به فعالیت‌های سیاسی و انتخاباتی وارد شد و حتی وکالت محمد مرسی را در دادگاه بر عهده گرفت. وی از علاقه‌مندان به ایران است و چندین بار نیز به ایران سفر کرده است. @rawinews
🌐شیخ انصاری و سیاست؛ خیلی دور، خیلی نزدیک راوی : شیخ مرتضی انصاری دزفولی (1243-1179ش) نسبت سهل و ممتنعی با سیاست و سیاستمداران داشته است. او شاگرد فقهایی چون سید محمد مجاهد، ملا احمد نراقی و صاحب جواهر بود که روابط نزدیکی با شاهان قاجار داشتند و به‌ویژه نراقی و مجاهد در جریان جنگ‌های ایران و روس به یاری فتحعلی شاه قاجار شتافته بودند. فقهای بزرگی چون میرزای شیرازی و آخوند خراسانی نیز از شاگردان شیخ بودند که نامشان در صدر فقیهان سیاسی شیعه می‌درخشد. اما شیخ انصاری که در شمار اثرگذارترین فقهای تاریخ شیعه قرار دارد، کوشید تا حد ممکن از سیاست و سیاستمداران دوری گزیند و در زاهدانه‌ترین شکل ممکن، از امکانات مالی نیز دوری می‌کرد؛ با اینکه او حداقل پانزده سال مهم‌ترین فقیه و مرجع شیعه محسوب می‌شد و مورد اقبال شیعیان قرار داشت. حتی گفته می‌شود که شیخ از جلسات فقهای شیعه مقیم عراق علیه آیین‌های نوظهور شیخیه و بابی‌گری نیز دوری می‌گزید و ترجیح می‌داد به دور از حاشیه‌سازی‌های سیاسی، به تقویت علمی حوزه نجف بپردازد. او در این راستا کتاب مهم فقهی «مکاسب» و اثر مهم اصولی «فرائد الاصول» مشهور به «رسائل» را نگاشت که هنوز هم با وجود گذشت یک و نیم قرن، جزو کتب درسی سطوح عالی حوزه‌های علمیه شیعه محسوب می‌شود و ابداعات و استدلال‌های بی‌نظیر او از مهم‌ترین نمونه‌های سبک اجتهادی علمای شیعه بوده است؛ به گونه‌ای که بدون شناخت آرای او نمی‌توان به رتبه اجتهاد دست یافت. شیوه مرجعیتی محتاطانه شیخ سبب سکوت نسبی حوزه نجف در قبال برخی تحولات سیاسی اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه شد و زمانی که شیخ در سن 64 سالگی در نجف درگذشت و شاگردش میرزای شیرازی به مرجعیت رسید، او نیز همین منش را ادامه داد و اولویت خود را تقویت دینی و حوزوی شیعیان قرار داد. تنها با قرارداد تنباکو بود که میرزای شیرازی در عرصه سیاست قدرت‌نمایی کرد. گفته می‌شود حتی صاحب جواهر نیز از شاگردش شیخ انصاری خواسته بود منش احتیاطی خود را کاهش دهد. صاحب جواهر از نظر برخی مورخان معاصر، بنیانگذار نهاد کنونی مرجعیت تقلید محسوب می‌شود. اما شاگردش شیخ انصاری همانند او به اختیارات سیاسی و اجتماعی فقها باور نداشت. زندگی و آرای شیخ همواره مورد توجه نویسندگان و پژوهشگران قرار داشته و البته در سال‌های اخیر، اثری داستانی به‌نام «نخل و نارنج» درباره وی خبرساز شد که به گزارش وارونه، نامناسب و نادرست حیات شیخ و تحریف برخی آرای صریح او پرداخته بود. @rawinews
🌐انقلابی میانه‌رو راوی : آیت‌الله سید حسین خادمی (1363-1280ش) یکی از علمای برجسته اصفهان در روزگار معاصر بود. او با خاندان‌های صدر و کاشف‌الغطاء نسبت خانوادگی داشت و به‌ویژه دارای روابط حسنه با امام موسی صدر بود. وی با اینکه از برخی استادانش از جمله میرزای نائینی و آقا ضیاء عراقی اجازه اجتهاد داشت، اما از پذیرش مسؤولیت مرجعیت شانه خالی کرده و گفته بود که مرجع، مسؤول اعمال مقلّدین است و در قیامت گردنش زیر پای مقلدین خواهد بود و من طاقت و آمادگی آن را ندارم. حاج‌آقا حسین خادمی را به واسطه مخالفت‌هایش با برخی ایده‌های نواندیشانه در حوزه دین می‌شناسند؛ وی از منتقدان مهم کتاب «شهید جاوید» و کتب دکتر علی شریعتی بود و به عنوان یک عالِم سنتی در اصفهان شناخته می‌شد. با این وجود به شنیدن آرا و دیدگاه‌های مخالفین اهتمام داشت و دستاوردهای دنیای جدید را مورد توجه قرار می‌داد؛ مشوق احداث مدارس جدید بود و خود نیز دبستان و دبیرستان احمدیه را تأسیس کرده بود و به تحصیل مراتب عالیه علمی جوانان توجه داشت. در اوایل انقلاب، برخی با نامه‌نگاری به امام خمینی، ایشان را نسبت به مدرسه احمدیه حساس کردند. امام هم در نامه‌ای به آیت‌الله خادمی نوشت: «قضیه مدرسه احمدیه نمی‌دانم که چیست. گفته‌اند در مدرسه احمدیه بعضی اشخاص معلوم‌الحال دخالت دارند. این معنا اسباب نگرانی بعضی و گله‌مندی برخی دیگر شده است» (صحیفه امام، ج21، ص 567). امام بر همین اساس به آقای خادمی توصیه کرده بود که دخالت شما در این مدرسه برای حیثیت شما مُضّر است. اما مرحوم خادمی که به زوایای این مدرسه واقف بود، امام را از این نگرانی خارج کرده و مُهر صحّه بر فعالیت‌های این مدرسه می‌گذارد. توجه او به گفتگو با جوانان و تربیت صحیح آنان سبب شد تا کتابی تحت عنوان «رهبر سعادت« را مکتوب کند. او در این کتاب داستان‌گونه به برخی از پرسش‌های جوانان در قالب گفتگویی میان فردی پیر و جوان پاسخ گفته بود. آیت‌الله سبحانی این کتاب را مبدأ یک روش جدید در گفتگو دانسته است. وی در فقه نیز آرا و فتاوایی داشت که چندان مورد قبل انقلابیون و نواندیشان نبود؛ از جمله اینکه معتقد به توقف نماز جمعه در عصر غیبت و محدود بودن اختیارات ولی فقیه بود و اختیارات فقهای عصر غیبت را به مسأله قضاوت و امور حِسبیه مختص می‌دانست. با این حال جایگاه ویژه او در اصفهان سبب شده بود که مرحوم آیت‌الله منتظری به عنوان مهم‌ترین مجتهد فعال در نهضت امام خمینی پس از درگذشت آیت‌الله سید محسن حکیم در بهار 1349 به آقای خادمی نامه نوشته و به او متذکر شود: «با لحاظ مراتب علمی و عملی حضرت آیت‌‌الله‌العظمی آقای خمینی(مدظله العالی) و مجاهدات پیگیر ایشان به نظر اینجانب، معظم‌له برای مرجعیت شیعه متعین و تعیین، و ترویج ایشان به صلاح اسلام و مسلمین می‌باشد. به‌جاست حضرت‌عالی مصلحت اسلام را رعایت کرده و با کمال شهامت نسبت به تعیین ایشان اقدام فرمایید» (خاطرات آیت‌الله منتظری، ج2، ص 813). آیت‌الله خادمی اگرچه به عنوان یک مجتهد سنتی شناخته می‌شد، ولی از جنبش ملی شدن نفت و مبارزات امام خمینی حمایت کرد. او همچنین پس از انقلاب به رییس سِنّی مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین دوره مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد. با این وجود، بین او و آیت‌الله طاهری اصفهانی به عنوان امام جمعه اصفهان و نماینده امام خمینی اختلافاتی بروز کرد و رییس کمیته‌های انقلاب اسلامی اصفهان که در اختیارات طیف آقای خادمی بودند به دست تندروهای مخالف وی کشته شد. آقای خادمی همچنین با برخی احکام دادگاه‌های انقلابی که منجر به مصادره اموال و اعدام اشخاص می‌شد مخالف بود و با امام خمینی در این‌باره مکاتبه می‌کرد؛ وی در این نامه‌ها از «غارت مردم» به دست تندروهای انقلابی شکایت داشت که امام نیز دستور برخورد با این تخلفات و عزل تندروها را صادر می‌کند (صحیفه امام، ج11، صص 65، 312 و 378). 📸عکس: دیدار آیت‌الله خادمی با امام خمینی در قم، سال 1358 @rawinews
🌐وصیت سپهبد سلیمانی به مراجع تقلید: 🔻آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای نیازمند همراهی و کمک شماست. من ایشان را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم 🔺اگر جمهوری اسلامی آسیب ببیند، از اسلام چیزی باقی نخواهد ماند راوی : در مراسم چهلم سپهبد قاسم سلیمانی از وصیت‌نامه او رونمایی شد. در بخشی از این وصیت‌نامه «خطاب به علما و مراجع عظام» آمده است: «سخنی کوتاه از یک سرباز چهل ساله در میدان به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی‌‌ها هستند؛ خصوصا مراجع عظام تقلید: سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید از بین می‌رود. این دوره با همه دوره‌ها متفاوت است. این بار اگر مسلط شدند از اسلام چیزی باقی نمی‌ماند. راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی فقیه است. نباید در حوادث، دیگران، شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیاندازند. همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علماء مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق، واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات معظم با بیان‌تان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. دست مبارک‌تان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد». سردار سلیمانی در سال‌های اخیر با آیات عظام صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، جوادی آملی، سبحانی، نوری همدانی و علوی گرگانی دیدارهایی داشت. وی همچنین در بخش «خطاب به سیاسیون کشور» به دو جناح اصلاح‌طلب ‌و اصولگرا وصیت کرده است که «اعتقاد عملی به ولایت فقیه» و «اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی» داشته باشند. در این وصیت‌نامه تأکید شده که شرط اساسی احراز مسؤولیت در جمهوری اسلامی، اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه است. سپهبد سلیمانی جمهوری اسلامی را به مثابه یک «حرم» دانسته که «اگر بماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند ‌و اگر دشمن این حرم را از بین ببرد، حرمی باقی نمی‌ماند؛ نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمدی(ص)». سردار سلیمانی در این وصیت‌نامه با تأکید مجدد بر نقش و جایگاه مهم رهبری نوشته است: «جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم ... برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله(ص) است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ‌ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت‌الله‌الحرام و مدینه حرم رسول‌الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی‌ماند و قرآن آسیب می‌بیند». وی هم‌استانی‌های کرمانی خود را نیز مورد خطاب قرار داده و از آنها هم خواسته که پیرو رهبر باشند: «دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند. این ولایت، ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) است و خیمه او خیمه حسین فاطمه(س) است. دور آن بگردید. با همه شما هستم». @rawinews
🌐بانگ تخطئه عقل و فلسفه و روشنفکری از دانشگاه هاروارد راوی : گویا ادبیات فارسی با رویکرد عرفانی و صوفیانه اگر با مکتب معارفی خراسان درآمیزد، حاصلش معجونی است که خوردن آن، عقل را فرومی‌کاهد و به طریق اولی جایی برای فلسفه و روشنفکری در دستگاه معرفتی باقی نمی‌گذارد؛ حتی اگر فلسفه هم خوانده باشیم. دکتر احمد مهدوی دامغانی استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد که ۳۵ سال است در امریکا زندگی می‌کند، برای اولین بار در تلویزیون جمهوری اسلامی مهمان یک گفت‌وگوی ویدئویی بود (برنامه شوکران؛ شبکه ۴)؛ گفت‌وگویی که شروع احساسی آن (گریه مهدوی دامغانی هنگام سلام‌دادن به ایران، ایرانیان، خراسان و امام هشتم شیعیان) در برخی شبکه‌های اجتماعی بازتاب داشت. مهدوی دامغانیِ ۹۳ ساله، فرزند آیت‌الله حاج‌شیخ کاظم مهدوی دامغانی (از بزرگان حوزه علمیه مشهد و از شاگردان میرزا مهدی غروی اصفهانی؛ بنیان‌گذار مکتب معارفی خراسان) است. وی که سابقه حوزوی برجسته‌ای نیز دارد، در ادبیات عرب شاگرد ادیب دوم، در ادبیات فارسی (در دانشگاه تهران) شاگرد بزرگانی چون بدیع‌الزمان فروزان‌فر، محمدتقی مدرس رضوی و علامه محمد قزوینی بوده، در فلسفه اسلامی محضر استادانی چون میرزا مهدی آشتیانی و شیخ سیف‌الله ایسی میانجی (۱۳۴۲-۱۲۷۷ش) را درک کرده و در درس مرحوم میانجی با آیت‌الله‌العظمی سیستانی هم‌مباحثه بوده‌و با چهره‌هایی همچون عبدالحسین زرین‌کوب و جلال‌الدین همایی انس داشته است. این ارتباطات و مراودات به همراه زیست در فضای حوزه معارفی خراسان، دستگاه معرفتی مهدوی دامغانی را به‌گونه‌ای شکل داده که عقل را تخطئه می‌کند، به روشنفکری می‌تازد و از اسلامی عاشقانه سخن می‌گوید. وی در زمان وفات مرحوم میرزا مهدی اصفهانی حدود بیست سال داشته و احتمالا محضر وی را درک کرده؛ علاوه بر آن در دامان پدری بزرگ شده که از شاگردان مبرز میرزا مهدی بوده. به همین دلیل است که به‌نظر می‌رسد از میان ادبیات فارسی و آموزه‌های حوزه معارفی خراسان، تأثیر دومی بر مهدوی دامغانی بیشتر باشد. او قاطعانه می‌گوید برای فهم ادب فارسی و فردوسی و حافظ و... باید قرآن را خوب دانست؛ چون از نظر وی علت ماندگاری و مشهورشدن ادبای بزرگ فارسی، فهم عمیق آنان از قرآن و سنت نبوی بوده است. وی همچنین از نظام آموزشی سنتی دفاع می‌کند؛ نظامی که از دلش فارابی و ابن‌سینا و صدرا بیرون آمده‌اند. مهدوی دامغانی در پاسخ به این پرسش که جواب شما به روشنفکرانی که رویکرد شما را عقل‌ستیز می‌دانند چیست، به صراحت می‌گوید: «عقل راهی به خدا ندارد»، و برای اثبات این حرف نیز از حدیث و ادبیات مدد می‌جوید؛ حدیثی از امام باقر(ع) بدین مضمون که «عقل مخلوق خداست و مخلوق نمی‌تواند به خالقش پی ببرد» و نیز این بیت مولوی: عقل قربان کن به پیش مصطفی حسبی‌الله گو که الله‌م کفی در ادامه مجری از مهدوی دامغانی می‌پرسد که آیا شما سلوک را به‌جای روش و عشق را به‌جای عقل می‌نشانید؟ و مهدوی دامغانی پاسخ می‌دهد: «در هیچ‌کدام از ادیان ابراهیمی به عقل تمسک نمی‌شود؛ مگر تثلیث یا جلوه خدا در کوه طور و صحبت با موسی(ع) عقلانی است؟». در ادامه نیز با اصالت‌دادن به وحی می‌گوید: «وحی از عالم خلق نیست که بشر فهم کند؛ بلکه از عالم امر است». وی در نهایت با تفکیک میان عقل و فلسفه، برای عقل کارکردی صرفاً در حد تدبیر امور دنیایی قائل می‌شود؛ آن هم عقلی که در مقابل وحی سر تعظیم فرود آورد. او همچنین توصیه می‌کند که به استدلالات فلسفی نباید توجه کرد: «آیا مسیحیانی که به اسلام گرویدند با استدلال عقلی بوده؟ یا به‌واسطه عشق و عاطفه؟... عقل و استدلالات عقلی در مقابل اسلام یعنی چه؟!». مهدوی دامغانی در نقد روشنفکری نیز با بیان این‌که اصلاً این واژه را نمی‌فهمد و همیشه با آن مشکل داشته، می‌گوید: «خدا ان‌شاءالله خودش آنها را هدایت کند! امیدوارم روشنفکری مانع از اعتقاد به اسلام و قرآن و مذهب شیعه نشود». مهدوی دامغانی اگرچه در ادبیات فارسی ید طولایی دارد و به بزرگان شعر و نثر آن عشق می‌ورزد، اما آنجایی که در دوراهی ادبیات و متون مقدس (قرآن و احادیث) حیران شود، اصالت را به متون مقدس می‌دهد. وی در بخشی از همین گفت‌وگو بدون اشاره به شخص خاصی می‌گوید: «خاک بر دهن کسانی که مثنوی را با قرآن مقایسه می‌کنند!». گویا حوزه معارفی خراسان به زعامت میرزا مهدی اصفهانی همچنان زنده و پویاست. فعالیت هرچند نامحسوس انجمن حجتیه و مکتب تفکیک از یک‌سو و نظریه‌پردازی چهره‌هایی همچون دکتر احمد مهدوی دامغانی ـ که زاییده و بالیده حوزه معارفی خراسان است ـ از سوی دیگر نشان می‌دهد که این مکتب فکری هنوز قدرت‌نمایی می‌کند، تا جایی که یکی از نمایندگانش در قرن ۲۱ و از آمریکا؛ این زادگاه فلسفه پراگماتیسم، بانگ عقل‌ستیزی و ضدیت با روشنفکری و فلسفه سر می‌دهد. @rawinews
🌐چالش‌های کرونا در کانون روحانیت راوی : خبر کرونا وقتی که در قم آمد، روحانیت حتی اگر می‌خواست واکنشی هم نشان ندهد، نمی‌توانست. آیت‌الله‌‌العظمی مکارم شیرازی به مردم توصیه کرد که در مراکز عمومی حاضر نشوند. وی گفت که زیارت عاشورا و حدیث کسا را در خانه بخوانید؛ چرا که این دو روحیه می‌دهد و آثار گران‌بهایی دارد. آیت‌الله‌العظمی جعفر سبحانی هم گفت که سخن پزشکان و متخصصین برایمان حجت است و هرچه آنها در این خصوص بگویند باید به آن عمل کرد. آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی نیز در فتوایی اعلام کرد: «با توجه به خطر جدی این بیماری، رعایت ضوابط بهداشتی و پزشکی بر همگان لازم است. مسؤولین نیز باید با جدیت، تدابیر لازم و فوری را برای ممانعت از شیوع بیشتر بیماری عملی کنند». این توصیه‌ها شاید از آنجا ناشی می‌شد که برخی بدون در نظر گرفتن توصیه‌های بهداشتی، در اجتماعات و اماکن مذهبی حاضر می‌شوند. انتشار تصاویری از ضریح مطهر حضرت معصومه(س) که میله‌هایی بر گرد آن چیده شده بود، برخی اعتراض‌ها را در پی داشت که چرا حرم مطهر به عنوان یکی از اماکن پر جمعیت همچنان به روی مردم باز است. این اعتراض‌ها از جانب وزارت بهداشت نیز بیان شد. سخنگوی وزارت بهداشت توئیت کرد: این به اصطلاح تمهیدات در حرم، زیارتگاه‌ها و بقاع متبرکه شهر قم و مسجد جمکران، به محدودیت انتشار و قطع زنجیر انتقال کمکی نخواهد کرد و ساده‌انگاری است. وزیر ارشاد هم از جمله معترضین بود. سید عباس صالحی در توئیتی گفت: از مراجع، مدیران حوزه و تولیت‌های مراکز مذهبی خاضعانه می‌خواهم در مواجهه با کرونا توصیه‌های وزارت بهداشت و درمان و علوم پزشکی را مبنا قرار دهند و از هرگونه تصمیم اختصاصی پرهیز کنند. وی گفت که عدم توجه به این مسائل، بهانه‌ای دیگر برای دین‌گریزی و دین‌ستیزی را فراهم می‌کند. اما مسؤولین حرم قم در پاسخ گفتند که این میله‌ها اختصاص به امروز ندارد و همیشه برای نظافت حرم و ضریح مطهر از آن استفاده می‌شود که پس از نظافت، آنها را برمی‌دارند. مشاور تولیت حضرت معصومه(س) هم تعطیلی حرم را به بهانه‌ بیماری کرونا مقبول ندانست و گفت: تعطیل کردن حرم چه ضرورتی دارد؟! مردم خودشان باید مراقب باشند. تعطیل کردن حرم پیام تلخی دارد، اینجا پناهگاه مردم است و نشستن مردم در گوشه‌ای از حرم و صحن، مشکلی پیش نمی‌آورد. حالا زائران به ضریح دست نزنند و لمس نکنند و معمولاً زائران توجیه هستند و مراعات می‌کنند. در حالی که تصویری از سید مهدی میرباقری؛ رییس فرهنگستان علوم اسلامی و نماینده مجلس خبرگان منتشر شد که در حال زیارت ضریح حضرت معصومه(ع) است، آیت‌الله عندلیب همدانی از علمای قم در پاسخ به این سؤال که آیا دین اسلام تمهیداتی برای چنین شرایطی اندیشیده است، گفت: اینها قاعده‌ عقلی است و نیازی نیست که در دین بیاید. وقتی در زندگی شخصی، فردی سرما خورده باشد، فرزندش را نمی‌بوسد. کسی لازم نیست به او بگوید. در این میان اما برخی از روحانیون، خطر ابتلا به کرونا را همچنان جدی نگرفته‌اند. داعیه‌داران طبی سنتی از این جمله‌اند. شیخ عباس تبریزیان که خود را «پدر طب اسلامی» می‌خواند، در کانال تلگرامی خود ادعای مرگ دو نفر در قم با ویروس کرونا را برنتابید. وی این خبر را ناشی از جریانی دانست که می‌کوشد تا داروهای شیمایی را بین مردم رایج کند. او با تمسک به برخی روایات گفت که اهل قم در برابر بیمار‌ی‌ها و شرور مصون هستند. علاوه بر این طیف، برخی روحانیون دارای مناصب رسمی نیز ماجرای کرونا را تفسیری سیاسی کرده‌اند. سید محمد سعیدی؛ امام جمعه قم و تولیت حرم حضرت معصومه(س) از جمله افرادی است که گفت: دشمن می‌خواهد با استفاده از این روش، هراسی را در دل‌ها ایجاد کند و قم را شهری ناامن نشان دهد و انتقام شکست‌های خود را از قم بگیرد. با این وجود به نظر می‌رسد که توصیه‌های مراجع تقلید در این‌باره نیز می‌تواند محور رفتار متدینان قرار گیرد: مردم در اماکن عمومی حاضر نشوند و به توصیه پزشکان و متخصصان عمل کنند. مسؤولان نیز در جلوگیری از شیوع بیماری جدیت و فوریت نشان دهند. @rawinews
🌐جدال شیوع و شفا راوی : در حالی که شیوع وسیع و سریع ویروس کرونا منجر به تعطیلی موقت عمره مفرده و زیارت مسجدالحرام در مکه، مسجدالنبی(ص) در مدینه و ضریح امام علی(ع) در نجف شده، جدال بر سر تعطیلی زیارت ضریح حضرت معصومه(س) در قم همچنان خبرساز است. پس از آنکه سید محمد سعیدی؛ تولیت حرم قم و امام جمعه این شهر با دارالشفا خواندن حرم اعلام کرد که زیارت ضریح تعطیل نمی‌شود، سایت وابسته به آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) نیز یادداشت مفصلی با عنوان «آرامش و سکینه عمومی تنها واکسن شناخته شده برای مقابله با یک اپیدمی» در دفاع از زیارت ضریح در شرایط کنونی منتشر کرده و از «معماری ایمانی حریم فاطمی» به عنوان یک «سد پولادین مبارزه با اپیدمی کرونا» یاد کرد. در این یادداشت به وجود نقره در سازه‌های ضریح اشاره شده و از خاصیت قلیایی و ضد باکتری نقره سخن گفته شده بود. همچنین این یادداشت از مصوبه شورای تأمین استان قم مبنی بر ضرورت تعطیلی زیارت انتقاد کرده و آن را «اقدام و تجویزی ناشی از عدم شناخت دقیق ساختارهای اصیل ایمانی تمدنی جهان اسلام» خوانده بود. در پی این موضع‌گیری‌ها آیت‌الله عندلیب همدانی؛ یکی از علمای حوزه علمیه قم در کانال تلگرامی خود به انتقاد از تولیت حرم پرداخت و با یادآوری سخنرانی سال 89 آقای سعیدی درباره نحوه تولد آیت‌الله خامنه‌ای نوشت: «کسی گفته است حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارالشفاء هست و بر روی زائران بسته نخواهد شد و مردم با رعایت امور بهداشتی به حرم مشرف شوند. با اعتقاد جازم به مقام بلند معنوی و الهی کریمه اهل بیت (سلام الله علیها) به این آقا می‌گویم شما یک بار با چنین گفته‌هایی اسباب تمسخر دین و روحانیت شیعه را فراهم کردی. پیش خود گفتم شاید یک بار بی‌توجهی و بی‌تجربه‌گی بوده، اما این بار چه بگویم؟! این تذهبون؟!». آقای عندلیب که سال گذشته در اعتراض به نامه تند آیت‌الله یزدی خطاب به آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی از عضویت در جامعه مدرسین استعفا کرده بود، دو روز گذشته نیز درباره ضرورت رعایت اصول بهداشتی پس از شیوع کرونا تأکید کرد: «اینها قاعده‌ عقلی است و نیازی نیست که در دین بیاید. وقتی در زندگی شخصی، فردی سرما خورده باشد، فرزندش را نمی‌بوسد. کسی لازم نیست به او بگوید». همچنین رسول جعفریان؛ استاد تاریخ دانشگاه تهران در کانال خود با اشاره به سخنان حامیان طب موسوم به «طب اسلامی» و نیز مدافعان زیارت در این شرایط متذکر شد: «متدینین می توانند از ترویج آموزه های کلی برای صبر در برابر شدائد، کمک به هم‌نوعان و رفع مشکلات مردم در این وقت حساس که موجی از فقر و ناداری مردم را خواهد گرفت، استفاده کنند. اما به هیچ روی، و به هیچ روی، نباید وارد عرصه پزشکی، بهداشت و اصول سلامت شوند، امری که به نظر می‌رسد غالب متدینین و روحانیون قبول دارند، اما عده‌ای که بیش از همه طی این سال‌ها بازاری برای این قبیل کارها یافته‌اند، همچنان فضا را غبارآلود می‌کنند و اسباب طنز و تمسخر و طعنه می‌شوند». با این وجود، گروهی از روحانیون کارشناس برنامه‌های صدا و سیما با حضور در کنار ضریح حضرت معصومه(س) از زیارت در چنین شرایطی دفاع کردند. هرچند ادامه اعتراضات و تأکید مراجع بر رعایت اصول بهداشتی و توصیه پزشکان سبب شد که سایت آستانه قم، یادداشت جنجالی خود را حذف کرده و آن را نظرات شخصی یک فرد خاطی بداند و اعلام کند که ضمن برخورد با این نویسنده خاطی، آستانه با شورای تأمین استان قم در جلوگیری از شیوع کرونا همکاری خواهد کرد. @rawinews
🌐جدال عبادت و سلامت؟ راوی : بیماری کرونا برخی مناسبات مذهبی را نیز با چالش مواجه کرده است. مدافعین مناسک مذهبی پا پس نکشیده و همچنان به زیارت حرم‌های شریفه می‌روند و نماز جماعت به پا می‌کنند. ماجرا اما وقتی جدی‌تر شد که موضوع برگزاری نماز جمعه به میان آمد. ستاد مدیریت و پیشگیری کرونا اعلام کرد که نماز جمعه در برخی از شهرها که آلودگی تشخیص داده شده، برگزار نخواهد شد. ستاد نماز جمعه تهران هم از این اطلاعیه تبعیت کرده و اعلام کرد که نماز جمعه این هفته برگزار نخواهد شد. در قم اما ابتدا روابط عمومی ستاد برگزاری نماز جمعه گفت که نماز جمعه در قم به امامت سید محمد سعیدی (تولیت حرم قم) برقرار است. این ستاد ساعاتی بعد اطلاعیه‌ خود را تعدیل کرد و رضایت به تعطیلی نماز جمعه در این هفته داد. پس از آن خبر آمد که نماز جمعه شهرک پردیسان در جنوب قم لغو نشده است. این خبر هم با واکنش‌هایی همراه بود و مسؤولان مربوطه رضایت به تعطیلی نماز جمعه دادند. در این میان استفتائی از آیت‌الله جوادی آملی شد و ایشان اعلام کرد که «نماز جمعه واجب عینی نیست و تخییری است. اگر اپیدمی کرونا هست، باید آن را ترک کرد». غالب مراجع حال حاضر شیعه، معتقد به وجوب تخییری نماز جمعه‌ در زمان غیبت هستند و حتی برخی شبهه حرمت دارند. پس اغلب مکلّفین می‌توانند در روز جمعه به جای نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه بخوانند. در میان فقهای معاصر؛ مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکی از جمله معدود مراجعی بود که به وجوب تعیینی نماز جمعه باور داشت. ایشان پیش از انقلاب در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم این نماز را برگزار می‌کرد. روز جمعه عده‌ای از نمازگزاران در پشت درهای بسته‌ مصلی قم ایستادند و نمازی را به جماعت برگزار کردند. سید احمد علم‌الهدی نیز در واکنش به تعطیلی نماز جمعه اذعان کرد که نماز جمعه فریضه الهی است و در هیچ شرایطی نباید تعطیل شود. وی با پیش کشیدن شرایط بحرانی در هشت سال جنگ تحمیلی عنوان کرد که در شهر دزفول آن هم در بمباران دشمن بعثی، همچنان نماز جمعه به وسیله آیت‌الله قاضی برقرار بود. او گفت در حالی که شهر و کشور در قرنطینه نیست و اجتماعات در مشهد در فضای باز و صحن‌های حرم به وسیله مسؤولان پزشکی تجویز شده است، تعطیلی فریضه الهی نماز جمعه توجیهی ندارد. در مقابل، مخالفان این رویکرد معتقدند که حفظ سلامت یکی از اصلی‌ترین دستورات فقه است. آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست گفت که اگر شورای تأمین بر اساس نظر کارشناسان حکمی را صادر کرد و اجتماعات حتی در نمازهای جماعات و زیارات اماکن مقدسه را به دلیل خطرات موجود ممنوع اعلام کرد، اینجا فقها به دلیل وجود خطر، حرمت تکلیفی را مطرح می‌کنند و ما در اینجا حق نداریم خودمان فتوا دهیم که این را قبول نداریم و در ملأ عام هر کاری که خواستیم انجام دهیم. آیت‌الله محمد جواد فاضل لنکرانی هم اعلام کرد اگر پزشکی به یک مرجع تقلید گفته باشد روزه بر شما حرام است آن مرجع تقلید دیگر روزه نمی‌گیرد و اساساً این از خاصیت و ارزش و عظمت فقه شیعه است. او گفت که فقه شیعه به حدی مستحکم است که در رأس واضح احکام فقه شیعه، وجوب حفظ جان انسان قرار دارد. او تاکید کرد که تمام این عباداتی که برای خداوند انجام می‌دهیم اگر مزاحمت با حفظ جان انسان داشته باشد، این یک امر بسیار واضح در فقه و اصول ما است که در مسأله تزاحم، حفظ جان مقدم بر اینهاست. در همین شرایط، نامه‌ای از امام خمینی در فضای مجازی منتشر می‌شود که به برادرش آقای پسندیده گفته بود: «شما را به خدای متعال قسم می‌دهم به حرف‌های دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه می‌شوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلاه باشد» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۰). اکنون ماجرای این جدال از نماز جمعه فراتر رفته و به رفتارهای خودسرانه‌ای همچون «ضریح‌لیسی» رسیده است. این در حالی است که آیات عظام شبیری زنجانی، سیستانی، مکارم شیرازی، سبحانی و جوادی آملی از چند روز پیش خواهان مراعات کامل همه اصول بهداشتی و قواعد پزشکی برای حفظ جان مردم شده‌اند. @rawinews
🌐جدال عبادت و سلامت؟ راوی : بیماری کرونا برخی مناسبات مذهبی را نیز با چالش مواجه کرده است. مدافعین مناسک مذهبی پا پس نکشیده و همچنان به زیارت حرم‌های شریفه می‌روند و نماز جماعت به پا می‌کنند. ماجرا اما وقتی جدی‌تر شد که موضوع برگزاری نماز جمعه به میان آمد. ستاد مدیریت و پیشگیری کرونا اعلام کرد که نماز جمعه در برخی از شهرها که آلودگی تشخیص داده شده، برگزار نخواهد شد. ستاد نماز جمعه تهران هم از این اطلاعیه تبعیت کرده و اعلام کرد که نماز جمعه این هفته برگزار نخواهد شد. در قم اما ابتدا روابط عمومی ستاد برگزاری نماز جمعه گفت که نماز جمعه در قم به امامت سید محمد سعیدی (تولیت حرم قم) برقرار است. این ستاد ساعاتی بعد اطلاعیه‌ خود را تعدیل کرد و رضایت به تعطیلی نماز جمعه در این هفته داد. پس از آن خبر آمد که نماز جمعه شهرک پردیسان در جنوب قم لغو نشده است. این خبر هم با واکنش‌هایی همراه بود و مسؤولان مربوطه رضایت به تعطیلی نماز جمعه دادند. در این میان استفتائی از آیت‌الله جوادی آملی شد و ایشان اعلام کرد که «نماز جمعه واجب عینی نیست و تخییری است. اگر اپیدمی کرونا هست، باید آن را ترک کرد». غالب مراجع حال حاضر شیعه، معتقد به وجوب تخییری نماز جمعه‌ در زمان غیبت هستند و حتی برخی شبهه حرمت دارند. پس اغلب مکلّفین می‌توانند در روز جمعه به جای نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه بخوانند. در میان فقهای معاصر؛ مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکی از جمله معدود مراجعی بود که به وجوب تعیینی نماز جمعه باور داشت. ایشان پیش از انقلاب در مسجد امام حسن عسکری(ع) قم این نماز را برگزار می‌کرد. روز جمعه عده‌ای از نمازگزاران در پشت درهای بسته‌ مصلی قم ایستادند و نمازی را به جماعت برگزار کردند. سید احمد علم‌الهدی نیز در واکنش به تعطیلی نماز جمعه اذعان کرد که نماز جمعه فریضه الهی است و در هیچ شرایطی نباید تعطیل شود. وی با پیش کشیدن شرایط بحرانی در هشت سال جنگ تحمیلی عنوان کرد که در شهر دزفول آن هم در بمباران دشمن بعثی، همچنان نماز جمعه به وسیله آیت‌الله قاضی برقرار بود. او گفت در حالی که شهر و کشور در قرنطینه نیست و اجتماعات در مشهد در فضای باز و صحن‌های حرم به وسیله مسؤولان پزشکی تجویز شده است، تعطیلی فریضه الهی نماز جمعه توجیهی ندارد. در مقابل، مخالفان این رویکرد معتقدند که حفظ سلامت یکی از اصلی‌ترین دستورات فقه است. آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست گفت که اگر شورای تأمین بر اساس نظر کارشناسان حکمی را صادر کرد و اجتماعات حتی در نمازهای جماعات و زیارات اماکن مقدسه را به دلیل خطرات موجود ممنوع اعلام کرد، اینجا فقها به دلیل وجود خطر، حرمت تکلیفی را مطرح می‌کنند و ما در اینجا حق نداریم خودمان فتوا دهیم که این را قبول نداریم و در ملأ عام هر کاری که خواستیم انجام دهیم. آیت‌الله محمد جواد فاضل لنکرانی هم اعلام کرد اگر پزشکی به یک مرجع تقلید گفته باشد روزه بر شما حرام است آن مرجع تقلید دیگر روزه نمی‌گیرد و اساساً این از خاصیت و ارزش و عظمت فقه شیعه است. او گفت که فقه شیعه به حدی مستحکم است که در رأس واضح احکام فقه شیعه، وجوب حفظ جان انسان قرار دارد. او تاکید کرد که تمام این عباداتی که برای خداوند انجام می‌دهیم اگر مزاحمت با حفظ جان انسان داشته باشد، این یک امر بسیار واضح در فقه و اصول ما است که در مسأله تزاحم، حفظ جان مقدم بر اینهاست. در همین شرایط، نامه‌ای از امام خمینی در فضای مجازی منتشر می‌شود که به برادرش آقای پسندیده گفته بود: «شما را به خدای متعال قسم می‌دهم به حرف‌های دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه می‌شوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلاه باشد» (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۳۰). اکنون ماجرای این جدال از نماز جمعه فراتر رفته و به رفتارهای خودسرانه‌ای همچون «ضریح‌لیسی» رسیده است. این در حالی است که آیات عظام شبیری زنجانی، سیستانی، مکارم شیرازی، سبحانی و جوادی آملی از چند روز پیش خواهان مراعات کامل همه اصول بهداشتی و قواعد پزشکی برای حفظ جان مردم شده‌اند. @rawinews
🌐دینداری و بیماری؛ داستان پر تکرار راوی : سال پر حادثه ۹۸ در حالی پایان یافت که علاوه بر شیوع بیماری کرونا در بیشتر کشورهای جهان، مطابق آمار رسمی بیش از هجده هزار نفر به عنوان مبتلا به این ویروس در ایران شناخته شده‌ و حدود ۷درصد آنان (۱۲۸۴نفر) جان خود را از دست داده‌اند. همچنین در آخرین روز سال رییس‌جمهور گفت که حدود هفتاد درصد ایرانیان همانند مردم آلمان و انگلیس به کرونا مبتلا خواهند شد و دولت می‌کوشد که این پدیده به تدریج اتفاق بیافتد تا بتواند بیماران را بستری و معالجه کند. اگر نرخ هفت درصدی مرگ مبتلایان ایرانی کرونا در سال ۹۸ را نرخ دقیق و نهایی ندانیم و نرخ دو درصد چینی‌ها را ملاک قرار دهیم، مطابق سخن رییس‌جمهور احتمال دارد که صدها هزار ایرانی به دلیل ابتلا به کرونا جان خود را از دست دهند. به نظر می‌رسد با توجه به عدم ممانعت دولت از سفرهای نوروزی و مسافرت صدها هزار نفر در روزهای اخیر، تلاش دولت بر این مبنا تعریف شده که بخش زیادی از مردم از طریق ابتلا به ویروس، به صورت طبیعی واکسینه شوند و برنامه دولت بر محور رسیدگی به وضعیت بیماران و نه قرنطینه کل افراد کشور متمرکز شود. در این میان مسؤولان کشور کوشیدند با تعطیل کردن مکان‌های مهم زیارتی کشور در زمان تحویل سال نو و تعطیلات نوروز، از نقش این اماکن مقدس در گسترش بیماری بکاهند. این تلاش با اعتراضات و تنش‌هایی در مشهد و قم روبه‌رو شد که هنوز هم تا حدی ادامه دارد. با این حال، عراق که مدفن نیمی از امامان شیعه است با تنش‌های کمتری مواجه بوده و تدابیر مسؤولان عراقی برای تعطیلی حرم‌ها با همراهی آرام مردم و علما همراه شده است. با وجود اینکه روز اول فروردین همزمان با سالروز شهادت امام کاظم(ع) است و هر ساله صدها هزار زائر عزادار به کاظمین می‌روند، دولت عراق و مسؤولان حرم امام هفتم اعلام کرده‌اند که حرم و راه‌های ورودی شهر را بسته‌اند تا از ورود زائران جلوگیری شود. همچنین در روزهای اخیر انتشار فیلم سخنرانی مرحوم آقای سید هاشم بطحایی (از استادان حوزه و دانشگاه و عضو مجلس خبرگان رهبری) که در روزهای گذشته به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت، بحث‌هایی را درباره نسبت دینداری و بیماری در شبکه‌های اجتماعی به راه انداخته است. مرحوم بطحایی در این سخنرانی با نسبت دادن انتشار ویروس کرونا به آمریکا برای ضربه زدن به چین می‌گوید که خود نیز دچار مشکل ریه شده و با خوردن تربت امام حسین(ع) بهبود یافته است. وی چند روز پس از این سخنرانی به دلیل تشدید بیماری بستری شد و در بیمارستان درگذشت. در پی این مباحث، عبدالکریم سروش؛ مشهورترین چهره جریان روشنفکری دینی کشور در گفتگویی با سایت زیتون همانند متفکران وهابی ادعا کرد نه تنها زیارتگاه‌های شیعه هیچ سابقه‌ای در اسلام ندارند، بلکه امامان و امامزادگان خفته در این حرم‌ها نیز صدای زائران را نمی‌شنوند و قدرت برآوردن حاجات آنان را ندارند. این دو طیف به مثابه دو لبه یک شمشیر؛ خواسته یا ناخواسته در حال ایجاد تشکیک در عقاید دینی هستند و سخنان هر دو نیز فاقد وجاهت علمی و کاملا در تضاد با تجربه زیسته دینداران است. از سویی باید گفت که روایات و فتاوای موجود در مذهب شیعه به هیچ وجه دلالت بر این ندارد که هر کس متوسل به معصومین(ع) شود و یا در مزار آنان حاجتی بطلبد، بدون استثنا و بی هیچ قید و شرطی به آرزو و خواسته خود خواهد رسید. نه تنها توسل به معصومین(ع) بلکه دعا از ذات باری‌تعالی نیز این‌گونه نیست که تحت هر شرایطی ثمربخش و مستجاب باشد. افزون بر آنکه هیچ دلیل نقلی برای این مدعا وجود ندارد، بلکه تجربه هزار و چند صد ساله مؤمنان نشان می‌دهد که تنها برخی از متوسلان و داعیان به حاجات خود رسیده‌اند و ساز و کار آن نیز رازی است از اسرار الهی. یکی از شرایط پذیرش توسل و زیارت نیز آن است که شامل ارتکاب محرمات نباشد و یقیتا یکی از محرمات قطعی، به خطر انداختن جان و سلامت دیگران است. همچنین بر خلاف ادعاهای دکتر سروش، نه تنها زیارت مراقد معصومین(ع) ریشه در روایات مسلم و آشکار اسلامی دارد، بلکه حتی حاجت خواستن از قبر پدر و مادر مؤمن نیز در روایات دینی مورد اشاره قرار گرفته (کافی، ۲۳۰/۳) و بدیهی است که مقابر اهل بیت معصوم پیامبر(ص) به طریق اولی شامل چنین امتیازی است و تجربه زیسته بیش از هزار سال دینداری شیعیان نیز نشان می‌دهد که بارها به واسطه مزار معصومین(ع) و فرزندان گرانقدر آنان از خداوند متعال حاجت گرفته‌اند. کرونا نه نخستین بیماری و بلیه‌ای است که دامن‌گیر بشر شده و نه آخرین بلا خواهد بود. پس بهتر است که از هول آن، آتش به خرمن عقاید حقه مردم و آرامش روانی آنان نزنیم و با سخنان ناسنجیده و ناپخته خود، فضا را ملتهب‌تر نکنیم. @rawinews
🌐سال‌ها و نام‌ها /بازنشر راوی : نوروز ۹۹ بیست و دومین سالی است که آیت‌الله خامنه‌ای برای سال جدید شمسی یک نام تعیین می‌کند. سال گذشته سال «رونق تولید» نام گرفت و امسال هم به عنوان «سال جهش تولید» اعلام شد که نشان‌دهنده وضعیت خاص و اولویت اقتصادی کشور است. نخستین بار در نوروز ۱۳۷۸ به مناسبت صدمین سال قمری تولد امام خمینی، سال ۷۸ به عنوان سال امام خمینی نامگذاری شد. سال ۷۹ نیز چون دو عید غدیر در آغاز و پایان خود داشت، نام سال امام علی(ع) به خود گرفت و سال ۸۱ را نیز که آغاز و پایانش با دهه محرم بود رهبری «سال عزت و افتخار حسینی» نامید. البته رهبری از سال ۱۳۷۳ گاه شعارها و توصیه‌هایی برای سال جدید در پیام نوروزی‌اش تعیین می‌کرد و می‌گفت: «گویندگان راجع به آن بگویند، نویسندگان درباره آن بنویسند، مسؤولین در خصوص آن برنامه‌ریزی کنند و آحاد جامعه خودشان را با این معیار بسنجند و پیشرفت‌های خودشان را ملاحظه کنند». مثلا شعار سال ۱۳۷۳ «وجدان کار و انضباط اجتماعی» و توصیه سال ۱۳۷۵ «توصیه به کار سازنده» بود. در دوره‌ای که نام «سازندگی» را به دوش می‌کشید، ماهیت و رویکرد این شعارها و توصیه‌ها اقتصادی و اجتماعی بود. از سال ۷۸ که رهبری نامگذاری سال‌ها را مرسوم کرد، نام سه سال از بیست سال رویکرد مذهبی داشت؛ امام علی(۷۹)، عزت و افتخار حسینی(۸۱) و پیامبر اعظم(۸۵). نامگذاری پنج سال با رویکرد سیاسی و بقیه سال‌ها نیز واجد ماهیت اقتصادی بوده است. به طور کلی می‌توان گفت که رهبری در طول سه دهه حاکمیت خود کوشیده است از طریق پیام‌های نوروزی‌اش بیشتر یک دغدغه مهم را پیگیری و تثبیت کند: 👈مدیریت رفتار اقتصادی دولت‌ها و مردم تعیین نام برای سال‌ها با بسیج گسترده امکانات برای برگزاری همایش‌ها و تبلیغ وسیع در رسانه‌های رسمی همراه بوده است. حتی یک بار در دولت احمدی‌نژاد، وزارت ارشاد نخستین مجوز کتاب سال جدید را به کتابی درباره نامگذاری آن سال اختصاص داد. با این حال رهبری بارها (از جمله در خطبه عید فطر ۸۸ و سخنرانی‌های نوروزی ۸۹ و ۹۰) از نگاه تشریفاتی به این نامگذاری‌ها، غفلت از پیام آنها و صرف هزینه‌های تبلیغاتی بی‌فایده و زیاد انتقاد کرده‌ است. @rawinews
🌐بعثت؛ رستاخیز عقل و اخلاق/بازنشر راوی : فلسفه و ماهیت بعثت پیامبران در طول تاریخ همواره مورد بحث و مداقه متفکران و فیلسوفان بوده است. اگرچه به تدریج پس از دوره رنسانس و تضعیف جایگاه کلیسا در اروپا عصر ظهور پیامبران عصر تاریکی لقب گرفت٬ تاریخ‌سازانی چون گالیله٬ داروین٬ نیوتن٬ کانت٬ دکارت و مارکس پیامبران عصر جدید شمرده شدند٬ عصر جدید به عصر روشنایی شهره شد٬ عقل خودبنیاد انسان به عنوان مبنا و منشأ تسخیر و تغییر جهان شد و حتی اصل وجود پیامبران (به جز پیامبر اسلام) از نظر علمی و تاریخی زیر سؤال رفت و ذیل اسطوره‌ها جای گرفت٬ اما ناخودآگاهِ ذهن بشر هیچ‌گاه نتوانست پیام و آثار وجودی پیامبران الهی را به طور کامل از صحنه حذف کند. اگر پیامبران، بنا به گفته امام علی(ع) در نخستین خطبه نهج‌البلاغه، آمده بودند که توانایی عقلی بشر را از زیر خروارها خاک جهل و خرافه بیرون آورند٬ اما بعثت هزاران پیامبر در طول هزاران سال نشان داد که حتی پیام‌های انبیای الهی نیز می‌تواند دست‌خوش تحریف جاهلان و معاندان قرار گیرد. با این حال به نظر می‌‌رسد که بعثت آخرین پیامبر الهی قابلیت استمرار در طول باقی‌مانده عمر بشر را داشت و بنابر این عصر خاتمیت آغاز شد و ارتباط انسان با منبع وحی برای همیشه پایان یافت. اهمیت بعثت پیامبر بزرگ اسلام از همین جا روشن می‌شود که او تنها حلقه اتصال میان هزاران پیامبر نامدار و گمنام با انسان امروز است و حتی اصل وجود او نیز بر خلاف اغلب پیامبران بزرگ تاریخ٬ مورد کمترین خدشه تاریخی و علمی قرار گرفته است. او که بعثت خویش را در راستای ارتقای عقلانیت و اخلاق الهی بشر دانسته بود٬ اکنون بیش از هر زمان دیگری به قدرت‌نمایی و اثرگذاری در جهان می‌‌پردازد. در دیانتی که او به بشر عرضه کرد و به ارمغان گذاشت٬ دو عنصر «عقل» و «اخلاق» کارکرد ویژه‌ای داشت. در کهن‌ترین منابعی که شیعه و سنی در دست دارند پیامبر بزرگ اسلام بر کارکرد ویژه اخلاق در ارتقا و تکمیل ایمان انسان تأکید کرده و نیز تصریح داشته که تمامیت خیر و خوبی جز با عقلانیت به دست نمی‌آید و حتی صریح‌تر از آن گفته که: هر کس عقل ندارد دین‌دار هم نیست (بنگرید به: تحف‌العقول). حتی در کتاب آسمانی خویش نیز که سرشار از توصیه به تعقل و تدبر است٬ تعقل و خردورزی در کنار تبعیت از سخنان پیامبران و به موازات آن٬ به عنوان یکی از دو راه نجات از دوزخ یاد شده است (آیه ۱۰ سوره ملک). معنابخشی به زندگی بشر در قالب ایمان به خدا و جهان آخرت نیز که مهم‌ترین کارکرد بعثت انبیا بوده است٬ به تصریح مکرر قرآن و سخنان متعدد پیامبر اکرم(ص) جز با خردورزی ممکن نیست و همین فلسفه و کارکرد است که هنوز بشر را با وجود سیطره و هیمنه حیرت‌آور علم جدید٬ از پیام انبیای الهی بی‌نیاز مطلق نکرده است. برتراند راسل در پایان کتاب «نبرد علم و دین» ابراز نگرانی کرده بود که ممکن است بشر بار دیگر به واسطه دوری از عقلانیت به عصر تاریکی بازگردد٬ همان‌گونه که پس از عصر روشن دوره یونان باستان به دوران تاریک قرون وسطی رسیده بود. فارغ از انگیزه و مراد راسل و بدون جدال بر سر مقصود او از خردورزی٬ بی‌راه نیست اگر بگوییم که بی‌اعتنایی به عقل که ودیعه بزرگ الهی است٬ همان‌گونه که بارها انسان را گرفتار سیر قهقهرایی کرده است٬ هنوز هم می‌تواند چنین بلیه‌ای خلق کند. اما هر چه شود٬ پیام آخرین رسول الهی به قدری شفاف و ماندگار است که برای تثبیت آن نیاز به بعثت هیچ پیامبر دیگری نیست و این رسالت دشوار به عقل انسان واگذار شده است. ما قرن‌هاست که با عقل خود از عقلانیت الهی‌مان نگاهبانی می‌کنیم و جهان را مؤمنانه به سمت بهتر شدن پیش می‌بریم. اینجاست که حدیث شریف نبوی «لا دین لمن لا عقل له» معنای نوینی می‌یابد. @rawinews
🌐تأملی در باب نسبت و مکانت مادران هفت امام(علیهم‌السلام) 🌙به بهانه زادروز امام دوازدهم شیعیان(عج) راوی : با توجه به گزارش‌های تاریخی و دینی موجود به نظر می‌رسد که مادر هفت امام از ائمه شیعیان دوازده امامی نه تنها از عرب‌ها نبوده‌اند، بلکه به عنوان اسیران جنگی به بردگی و کنیزی خرید و فروش می‌شده‌اند که امامان شیعیان با خریداری و آزاد کردن آنان، احترام ویژه‌ای برایشان قائل شده‌اند؛ به اندازه‌ای که مادران هفت امام از دوازده امام شیعه اثنی‌عشری از همین زنان اسیر و برده بوده است. مادر امام چهارم که 9 امام شیعه از نسل او هستند شاهزاده‌ یا اشراف‌زاده‌ای ایرانی و بنا به قول برخی از مورخین اسلامی، دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی بوده که در جریان فتح ایران به اسارت گرفته می‌شود و بعدها در مدینه از طرف امیرالمؤمنین علی(ع) به عقد فرزندش امام حسین(ع) درمی‌آید و گویا هنگام ولادت امام سجاد(ع) از دنیا می‌رود. طبق برخی اقوال دیگر نیز مادر امام چهارم، کنیزی از اهالی پاکستان کنونی بوده است. مادر امامان هفتم تا دوازدهم نیز بنا به بسیاری از اقوال و گزارش‌های تاریخی، برده یا اسیر جنگی غیر عرب (آفریقایی و اروپایی) بوده‌اند. مادر امام هفتم به قولی از نژاد بربر (آفریقایی) و بنا به قولی نیز اهل جنوب اسپانیا بوده است. حتی برخی نیز وی را اهل روم دانسته‌اند. مادر امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) نیز اهل نوبه آفریقا و یا مارسی فرانسه بوده است. مادر امام نهم برده‌ای اهل مصر یا مراکش بود. مادر امام دهم نیز از شمال آفریقا (مغرب) به عراق آورده شده بود. مادر امام یازدهم نیز که گویا اشراف‌زاده‌ای دانشمند بوده و به عنوان اسیر جنگی به بردگی گرفته شده بود، جایگاه ویژه‌ای در زمان سه امام آخر شیعه داشته است، ولی با این حال مشخص نیست که اهل کدام منطقه بوده و تنها شاید از نام او (سوسن) بتوان حدس زد که از ترک‌های آسیانه میانه بوده و با توجه به حضور گسترده ترکان از اوایل قرن سوم در مرکزیت خلافت عباسی نیز بعید نیست این بانو از ترکان بوده باشد. وی را پناه شیعیان در ایام حصر و دشواری میانه قرن سوم هجری قمری دانسته‌اند. درباره مادر امام دوازدهم هم قول واحدی وجود ندارد. برخی او را کنیزی سیاه‌پوست از شمال آفریقا و برخی دیگر نیز شاهزاده‌ای از روم دانسته‌اند که نسب به شمعون حواری عیسی مسیح(ع) می‌برده است. هرچند روایت رومی و شاهزاده بودن وی چندان قوتی ندارد ولی با توجه به غلبه نام نرجس در روایات به عنوان نام اسیر جنگی یا برده‌ای که مادر امام دوازدهم شیعیان بوده است و نظر به ریشه‌های اساطیری این نام در افسانه‌های اروپایی بعید نیست که وی نیز از اسیران جنگی اروپایی (یونانی یا ایتالیایی) باشد که اشراف‌زاده بوده و در عراق خرید و فروش می‌شده است. نکته مهمی که در باب این زنان می‌توان گفت این است که در اسلام و به ویژه شیعه، تأکید ویژه‌ای بر کفو و همتا بودن زن و شوهر شده و نکته مهم‌تر اینکه پیشوایان دینی مورد قبول و باور شیعیان دقت ویژه‌ای در انتخاب زنانی که قرار بوده مادر پیشوای بعدی شیعه باشند داشته‌اند؛ چرا که مادر امام شیعه نباید دارای منزلت معنوی نازل یا جایگاه اخلاقی منفی و نکوهیده باشد. از همین رو به نظر می‌رسد که این زنان اگرچه ریشه غیر اسلامی و غیر عربی داشته‌اند، اما به باور شیعیان و طبق گزارش‌هایی که خود ائمه شیعه داده‌اند، زنانی پاکدامن، وارسته و گاه دین‌شناس و دانشمند بوده‌اند. اگرچه طبق ارزش‌های مقبول در آن روزگار، به دلیل عرب نبودن و فقدان تبار اسلامی یا تعلق به جوامع و طبقات فرودست، گاه حتی به عنوان زنانی بی اصل و نسب والای اجتماعی و برده و کنیز تحقیر می‌شده‌اند، اما ائمه شیعه بی‌توجه به این ارزش اجتماعی رایج و غالب، آنان را با لحاظ ویژگی‌های فردی مثبت‌شان و لحاظ ارزش و کرامت قرآنی «تقوا» به عنوان مادران امامان شیعه به چنین جایگاه معنوی و اجتماعی والایی ارتقا داده‌اند. 🔻راوی؛ گزارشگر فرهنگ، سیاست و اجتماع @rawinews
🌐نیمه شعبان، کرونا و آخرالزمان راوی : ویروس جدید کرونا همه بشریت را درگیر کرده و زندگی عادی انسان‌ها را با اختلال بی‌سابقه‌ای مواجه ساخته است. ملکه الیزابت دوم در یک سخنرانی کم‌سابقه برای میلیون‌ها بریتانیایی، بحران کرونا را با جنگ جهانی دوم مقایسه کرده و فرمانده سپاه بهداشت آمریکا نیز آن را مشابه حملات یازده سپتامبر دانسته است. امروز نیز اعلام شد آمار تلفات کرونا در نیویورک از آمار کشته‌های یازده سپتامبر فراتر رفته و به بالای چهار هزار کشته رسیده است. دبیرکل سازمان ملل نیز این بحران را بزرگ‌ترین بحران بشریت پس از جنگ جهانی دوم دانسته است. اما برخی مذهبی‌ها در کشورهای مختلف می‌کوشند این بحران را به عنوان یکی از نشانه‌های آخرالزمان تلقی کنند. در میان مسلمانان نیز روایات مذهبی فراوانی درباره رخدادهای آخرالزمان از قرون اولیه اسلامی به دست ما رسیده که به آنها «اخبار مَلاحم و فِتَن» گفته می‌شود و خبر از جنگ‌های خونین و اتفاقات مرگبار در آخرالزمان داده است. در برخی وقایع مهم تاریخی، گروهی از مسلمانان کوشیده‌اند میان این وقایع با اخبار آخرالزمانی مطابقت برقرار کنند. یکی از مهم‌ترین کتب درباره این روایات را سید بن طاوس؛ فقیه بزرگ شیعه در قرن هفتم هجری نوشته که «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» یا «الملاحم و الفتن» نام دارد. وی این کتاب را در نخستین سال‌های حکومت هلاکوخان مغول نوشته و خود نیز در کتاب «اقبال الاعمال» گفته که سقوط بنی‌عباس به دست مغول‌ها را از مصادیق سرورآفرین اخبار ملاحم می‌داند (ج3، ص 116). بنابر این، چنین موضوعی در میان شیعیان دوازده امامی به دلیل باور عمومی آنان به ظهور امام دوازدهم در آخرالزمان اهمیت بیشتری دارد. حتی اتفاقاتی مانند اعدام شیخ فضل‌الله نوری و پیروزی انقلاب اسلامی از سوی برخی روحانیون دهه‌های گذشته به‌عنوان نشانه ظهور قلمداد می‌شده است. در سخیف‌ترین نوع این تطبیق‌ها، برخی نزدیکان و دوستداران احمدی‌نژاد می‌کوشیدند ریاست‌جمهوری او را نیز از نشانه‌های نزدیکی ظهور امام عصر(ع) بدانند. مسیحیان هم تجربه تاریخی مشابهی درباره بیماری همه‌گیر طاعون دارند که عملکرد کلیسا در آن زمان به سمت ربط دادن این بیماری با آخرالزمان متمایل شده بود. در جریان شیوع طاعون در قرن چهاردهم میلادی - که آن هم از چین آغاز شد و پس از کشتن هزاران ایرانی به اروپا رسید - اروپای خسته از سال‌ها جنگ صلیبی با مسلمانان، یک سوم جمعیت خود را طی سه سال به دلیل طاعون از دست داد. در آن سال‌های سیاه، کلیسا که باعث و بانی اصلی جنگ‌های صلیبی بود، می‌کوشید پس‌مانده ایمان مسیحیان را از چنگ طاعون نجات دهد؛ از همین رو به خرافات مذهبی دامن زد و با سوزاندن جادوگران و تخطئه گناهکاران می‌کوشید آنان را مقصر شیوع طاعون و مرگ میلیون‌ها نفر جلوه دهد. همچنین با پررنگ کردن روایات آخرالزمانی تلاش کرد طاعون را به بازگشت مسیح ربط دهد و مؤمنان را آرام کند. اما همین عملکرد نادرست، مقدمه‌ای بر زوال قدرت کلیسا و ایمان سنتی در دوره رنسانس شد. بنابر این هرگونه ایجاد نسبت میان دین و چنین بلایایی باید با ملاحظه تجربه تلخ طاعون در قرون میانه باشد. نکته مهم در این مطابقت‌ها، سند ضعیف بسیاری از روایات ملاحم است؛ دلالت آنها نیز ابهاماتی دارد که باعث می‌شود نتوان آنها را به راحتی بر واقعه‌ای خاص - مانند ظهور - تطبیق داد. همچنین رواج این‌گونه تحلیل‌های سلیقه‌ای و ذوقی می‌تواند منجر به کاهش اعتقاد عمومی به ظهور شود و آن را دست‌مایه تمسخر مخالفان مذهب کند. از سویی، طبق روایات شیعی ظهور امام دوازدهم به معنای پایان عمر جهان و انقراض نسل بشر نیست و عصر طلایی زندگی انسان پس از ظهور منجی موعود آغاز خواهد شد. اما نکته مهم درباره کرونا، آینده مبهم این بیماری است؛ هنوز بسیاری از ابعاد آن ناشناخته است و خطر آن برای حیات در کره زمین جدی‌تر می‌شود. هرچند بشریت پیش از این با بیماری‌ها و بلاهای بزرگی درگیر بوده و موفق شده با توانایی خدادادی‌اش با بسیاری از آنها مواجه شود و زنده بماند. شاید اگر به همین منوال پیش برویم، کرونا به یک بحران بی‌سابقه تبدیل شود؛ اما بعید هم نیست که با کشف دارو به زانو درآید و همچون برخی بیماری‌های کشنده و بزرگ (مانند وبا و طاعون) به خاطره‌ای تلخ و عبرت‌آموز برای بشر تبدیل شود. در بدترین حالت نیز ممکن است زندگی بشر با قوانین سخت‌گیرانه‌تری استمرار یابد تا این بیماری منجر به انقراض حیات زمینی نشود. هیچ نشانه محکمی در تطبیق این بیماری با اخبار ملاحم و فرارسیدن آخرالزمان وجود ندارد. بررسی تطبیق‌های پیشینیان نشان می‌دهد که دینی‌ترین و عاقلانه‌ترین مواجهه با بلایای طبیعی و غیر طبیعی، تمسک به اصول یقینی (همچون دعا و توکل و توسل) و عمل به توصیه‌های عقلانی متخصصین است؛ خاصه آن‌که دانش بشر، هم در امور غیبی و هم در امور تجربی و محسوس بسیار اندک است. @rawinews
🌐عراق؛ در جستجوی آرامش در حضور دیگران راوی : حدود چهار ماه از استعفای عادل عبدالمهدی از سمت نخست‌وزیری عراق در پی اعتراضات مردمی می‌گذرد و این کشور همچنان بدون نخست‌وزیر است. دیروز پس از آنکه عدنان الزرفی نیز از تشکیل کابینه انصراف داد، مصطفی الکاظمی از سوی برهم صالح؛ رییس‌جمهور عراق مأمور تشکیل کابینه گردید. پیش از الزرفی نیز محمد توفیق علاوی مأمور تشکیل کابینه شده بود که او نیز در موعد مقرر موفق به تشکیل کابینه نشد. بدین ترتیب الکاظمی سومین گزینه برای تشکیل کابینه پس از استعفای عادل عبدالمهدی است. 🔹 مصطفی الکاظمی که مسؤولیت سازمان اطلاعات و امنیت عراق را برعهده داشته، در دوران فعالیت رسانه‌ای خود از جمهوری اسلامی ایران به نیکی یاد کرده و حتی در اظهاراتی که به وی منتسب است، از آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان عامل صلح جهانی نام برده است. وی که داماد یکی از رهبران حزب‌الدعوه است، در دوران مسؤولیتش در سازمان اطلاعات و امنیت از تأثیر امریکا بر این سازمان کاست. در حالی که پاییز گذشته برخی رسانه‌های عراقی از حمایت سردار سلیمانی از کاظمی برای جانشینی عبدالمهدی خبر می‌دادند، برخی مخالفان کاظمی نیز وی را متهم می‌کنند که در جریان ترور سپهبد سلیمانی با امریکایی‌ها همکاری داشته است؛ مسأله‌ای که البته خود کاظمی آن را شدیدا انکار می‌کند. عده‌ای از تحلیلگران معرفی وی را به‌عنوان گزینه نخست‌وزیری نتیجه توافق پشت پرده ایران و امریکا می‌دانند؛ امری که نهایتاً و از نگاه این تحلیل ممکن است به کاهش تنش میان امریکا و ایران در عراق منجر شود. 🔹 اما آیا مصطفی الکاظمی موفق به تشکیل کابینه و نهایتاً سامان‌دادنِ نسبی به اوضاع عراق خواهد شد؟ به‌ نظر می‌رسد پرسش اصلی ـ به‌جای این‌که «چه کسی می‌تواند کابینه تشکیل دهد؟» ـ این باشد که چه عامل یا عواملی باعث شده که گزینه‌های پیشنهادی تاکنون موفق به تشکیل کابینه نشده‌اند؟ در پاسخ می‌توان تعارض چهار دسته مطالبه را به‌ عنوان پاسخ پرسش مذکور ذکر کرد: 1⃣مطالبات معترضان: اعتراضات گسترده مردم عراق از اول اکتبر سال ۲۰۱۹ شروع شد و کم و بیش تاکنون ادامه دارد. محورهای اصلی اعتراضات را می‌توان در این موارد خلاصه کرد: «شانزده سال فساد مالی، بیکاری و خدمات عمومی ناکافی»، «طایفه‌گرایی در ساختار قدرت سیاسی» و «دخالت بیگانگان در شؤون داخلی عراق». بازه زمانی «شانزده سال» به دوره پس از سقوط صدام حسین اشاره دارد و منظور از «بیگانگان» هم ایران و امریکا است. می‌توان تعاملی دیالکتیک را میان محورهای ذکرشده تصور کرد؛ بدین ترتیب که ـ از نگاه معترضین‌ ـ حاکمیت عراق در دوران پساصدام تحت تأثیر طایفه‌گرایی و دخالت خارجی‌ها، نه‌تنها نسبت به دوران صدام موفقیتی کسب نکرده، بلکه باعث افزایش فساد مالی، بیکاری و نارسایی در خدمات عمومی شده است. شاید به همین علت باشد که ذهنیت «به‌نیکی‌یادکردن از دوران صدام» اندک‌اندک در میان برخی عراقیان ملی‌گرا در حال برجسته‌ شدن است. بنابراین از نگاه معترضین هر گزینه‌ای که برای نخست‌وزیری معرفی شود، اگر به نحوی در ساختار سیاسی شانزده‌سال گذشته (دوران پس از سقوط صدام) حضور داشته یا ارتباطش با قدرت‌های مؤثر خارجی محرز باشد، طبیعی است که مورد پذیرش نخواهد بود و درنتیجه آتش اعتراضات نیز فروکش نخواهد کرد. 2⃣مطالبات گروه‌های شبه‌نظامی: ظهور گروه‌های شبه نظامی در عراق پس از سقوط صدام شاید از مهم‌ترین عوامل عدم ثبات سیاسی در این کشور باشد. این گروه‌ها نیز که اکنون تعدادشان هم زیاد شده، خواسته‌هایی دارند و در صورتی که گزینه مطلوبشان بر کرسی نخست‌وزیری تکیه نزند و کابینه مطلوبشان تشکیل نشود، با روش‌های خودشان (مانند حمله به سفارتخانه‌ها یا پایگاه‌های نظامی خارجی) مشکل‌ساز خواهند بود. 3⃣منافع ایران و امریکا: ایالات متحده به‌عنوان ناجی عراقی‌ها از دست حکومت بعثی صدام برای خود حق و حقوقی در عراق قائل است. جمهوری اسلامی ایران نیز به‌عنوان کشور همسایه و هم‌مذهب با عراق خواسته‌ها و منافعی در این کشور دارد. خواسته‌ها و منافع ایران و امریکا در عراق غالباً در تضاد با یکدیگر است. 4⃣منافع احزاب پارلمان: اگرچه قانون انتخابات مجلس بعدی با فشار معترضان تغییر کرده و مردم دیگر به فهرست‌ها رأی نخواهند داد، اما مجلس فعلی تحت سیطره احزاب و لیست‌هاست و همین تاکنون مانع توافق بر تشکیل دولت انتقالی برای برگزاری انتخابات زودهنگام شده است. باید دید کاظمی می‌تواند رضایت همه معترضان و گروه‌های سیاسی و شبه نظامی را جلب کند یا همچون علاوی و زرفی شکست خواهد خورد. کاظمی یک روزنامه‌نگار و مسؤول امنیتی بوده و سابقه سیاسی جدی ندارد. مواجهه با چالش‌های مذکور نیاز به یک بازیگر سیاسی قهار دارد که عراق تاکنون به چشم ندیده است. 📸عکس: شعار گروهی از معترضان عراقی علیه پارلمان و دخالت خارجی @rawinews
🌐حواشی جرم‌انگاری توهین به مراجع راوی : در روزهای گذشته، بیانیه دفتر آیت‌الله‌العظمی سیستانی در نجف اشرف درباره نارضایتی ایشان از محکومیت قضایی فردی در شهر حله واقع در استان بابِل عراق به جرم توهین به ایشان بسیار خبرساز شده است. تلاش‌های راوی برای اطلاع از هویت فردی به نام «کاظم عبیس عبد» و مطلب توهین‌آمیز وی که گویا در صفحه فیس‌بوک منتشر کرده، بی‌نتیجه ماند و تنها اطلاعات موجود از او حکمی است که یک دادگاه عراقی ۱۴ آذر ۱۳۹۸ مطابق ماده ۳۷۲ قانون مجازات عراق (مصوب ۱۹۶۹) داده و او را به دو سال زندان محکوم کرده است. بر اساس این ماده می‌شود توهین‌کنندگان به افراد مورد احترام ادیان و مذاهب را نهایتا به سه سال زندان یا سی‌صد دینار جریمه نقدی محکوم کرد. تصویر این حکم و بیانیه دفتر آقای سیستانی در سایت شفقنا (رسانه وابسته به دفتر آیت‌الله سیستانی) منتشر شده و در بیانیه ۲۵ فروردین دفتر آمده که آقای سیستانی راضی نیست که هیچ فردی به جرم نشر مطالب‌ توهین‌آمیز علیه ایشان مجازات شود. انتشار این بیانیه با استقبال گسترده کابران ایرانی و عراقی قرار گرفت و اغلب آنها این اقدام را ستودند. هرچند برخی ضمن انتقاد از بیانیه دفتر آقای سیستانی گفتند که این توهین علیه جایگاه و مقام مرجعیت صورت گرفته و شاکی نیز مدعی‌العموم است و شخص ایشان نمی‌تواند گذشت کند و این بیانیه هیچ ارزش قانونی ندارد. به نظر می‌رسد این بیانیه در ادامه رویه پیشین آیت‌الله سیستانی باشد که می‌کوشد مرجعیت را موضع اختلاف و جدال بین مردم قرار ندهد و از رویارویی با مردم بپرهیزد. از پاییز گذشته که تظاهرات در عراق علیه حکومت این کشور آغاز شد، آقای سیستانی همواره کوشیده جانب مردم و تمامیت ارضی و اتحاد ملی عراق را بگیرد و به پشتوانه همین سیاست بود که برخی تظاهرات و شعارهای پراکنده علیه وی و مرجعیت و حوزه نجف که در ابتدای تظاهرات شنیده می‌شد فروکش کرد. گویا کاظم عبیس عبد نیز مطلب موهن خود را در همان روزهای نخست تظاهرات منتشر کرده که منجر به بازداشت وی در پنجم آذر شده است. در ایران نیز مشابه چنین قانونی وجود داشت؛ نخستین بار در هشتم اردیبهشت ۱۳۳۲ دکتر مصدق متمم اول قانون مطبوعات را امضا کرد که طبق آن، توهین به «شخص اول روحانیت و مرجع تقلید عمومی» یک جرم عمومی است و نیاز به شاکی خصوصی ندارد و مرتکب آن به سه ماه تا یک سال زندان محکوم می‌شود (سیاست‌های مطبوعاتی دولت دکتر مصدق، مجله کلک، ش ۸۴، اسفند ۷۵، ص ۱۵۵). امضای این متمم را باید حاصل رابطه حسنه مصدق با گروهی از علمای تهران دانست که در قالب «هیئت علمیه تهران» فعالیت می‌کردند و با آیت‌الله‌العظمی بروجردی نیز رابطه نزدیکی داشتند. پس از سقوط مصدق و در مرداد ۱۳۳۴ این قانون به عنوان ماده ۱۷ قانون مطبوعات تصویب شد و عنوان به توهین و افترا علیه «شخص اول روحانیت و مراجع مسلم تقلید» تغییر کرد که شامل مراجع دیگری جز آیت‌الله بروجردی نیز باشد. در جریان مقاله توهین‌آمیز روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی در ۱۷ دی ۱۳۵۶ برخی مخالفان شاه به همین ماده قانونی برای محکومیت مقاله استناد می‌کردند (نهضت روحانیون ایران، ج ۷، ص ۶۰). پس از انقلاب طبق ماده ۲۷ قانون مطبوعات، مجازات توهین‌کننده به دادگاه واگذار شده و صرفا به لغو امتیاز نشریه توهین‌کننده اشاره شده است. همچنین در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده) توهین به امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای محکومیت به زندان شش ماهه تا دو ساله دارد، ولی درباره توهین به مراجع تقلید سکوت شده و تنها به مجازات سوءقصد علیه آنان اشاره شده است. از مهم‌ترین موارد توقیف یک نشریه به دلیل توهین به مراجع، توقیف نشریه شلمچه (به مدیریت مسعود ده‌نمکی) در دی ماه ۱۳۷۷ بود. این نشریه در شماره ۴۰ خود که مهر ۷۷ منتشر شده بود، در واکنش به انتشار آرای آیت‌الله‌العظمی خویی درباره ولایت فقیه در نشریه راه نو (به مدیریت اکبر گنجی)، بخشی از سخنان امام خمینی در هشتم تیر ۱۳۶۰ را منتشر کرده و آن را به آقای خویی تطبیق داد. مهاجرانی سه ماه پس از انتشار این مطلب، دستور توقیف شلمچه را به دلیل توهین به آقای خویی صادر کرد. همچنین سال ۷۸ روزنامه آزاد با انتشار کاریکاتوری به آیت‌الله مصباح یزدی توهین کرد و توقیف شد، ولی نشریه پرتو سخن (وابسته به مؤسسه آقای مصباح) با وجود انتشار کاریکاتور آیت‌الله‌العظمی منتظری توقیف نشد. نیروهای سیاسی موسوم به اصلاح‌طلب معتقدند که قانون لغو امتیاز نشریات به اتهام توهین به مراجع تقلید، به صورت سلیقه‌ای اجرا می‌شود و اهانت به برخی مراجع تقلید مورد اغماض قرار می‌گیرد. ولی مدافعان رویه کنونی می‌گویند که تأیید صلاحیت مجتهدان برای تصدی مرجعیت تقلید به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم واگذار شده است و این نهاد حتی مسؤولیت نظارت بر چاپ رساله‌های توضیح‌المسائل مراجع را بر عهده دارد. @rawinews
🌐تفلسف در روزهای کرونا راوی : کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهان‌گیر فلسفه‌ورزی کرده‌اند. هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غول‌های فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماه‌ها و سال‌های پایانی حیات خود را می‌گذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفته‌اند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنه‌کار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت. 🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهم‌ترین متفکر زنده جهان می‌دانند. این فیلسوف یهودی‌تبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایه‌داری را مقصر اصلی همه‌گیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهم‌‌ترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومت‌های بسیار مستبد و بی‌رحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولت‌های بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند. در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگ‌ترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولت‌ها و هم مردم می‌دانند که دانسته‌های بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحران‌های آینده بشر شده است. اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملی‌گراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسان‌ها مخالف بوده‌اند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبه‌جنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد. آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفه‌دوست‌های ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر می‌برد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آن‌قدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیب‌پذیر به نظر می‌آییم و می‌توانیم خیلی راحت پاره شویم. 🔻کرونا و فلسفه‌ورزی رییس‌جمهور فرنگ به جز این فلاسفه صاحب‌نام، امانوئل مکرون؛ رییس‌جمهور فلسفه‌خوانده فرانسه هم دیروز موضع‌گیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمی‌توان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظام‌های دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد ... معلق‌کردن آزادی‌ها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسی‌های غربی را تهدید می‌کند. ما نمی‌توانیم تار و پود هستی‌مان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم». اگر تا دیروز همه غربی‌ها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریه‌پرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار می‌کردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت می‌کنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد». اکنون یک رهبر فلسفه‌خوانده غربی می‌گوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد. مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماری‌های واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بین‌المللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطه‌های نظامی را از موانع شکل‌گیری همکاری بین‌المللی می‌دانست و می‌گفت حضور شهروندان می‌تواند این موانع را برطرف کند. ریکور می‌گفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی می‌تواند با این بحران‌ها مقابله کند (اندیشه‌های پل ریکور، ص ۵۷). راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد داده‌اند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع. اگر دو جنگ‌ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال توده‌های آسیب‌پذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیت‌پذیرتر شوند. 📸عکس: امانوئل مکرون در کنار استادش پل ریکور (سال ۲۰۰۳) @rawinews
🌐هزار صفحه در بیست روز! راوی : بحران کرونا و معضل قرنطینه‌نشینی برای اصحاب پژوهش و اندیشه، توفیقی اجباری است که به مدد آن می‌توانند به دور از هیاهوی بوروکراسی و سروصدای تکنولوژی (این فرزندان آسایش‌آور و آرامش‌بَر مدرنیته) در کنجی بنشینند و بخوانند و بنویسند. حجة‌الاسلام دکتر رسول جعفریان؛ استاد پرکار تاریخ دانشگاه تهران که اکنون ۵۶ ساله است و نخستین کتابش را در ۲۰ سالگی منتشر کرده، تاکنون تألیف حدود ۷۰ کتاب و ترجمه و تحقیق ۹۰ کتاب را در کارنامه خود دارد. طبیعی است که این مورخ پرکار از ایام قرنطینه نیز بیشترین بهره را ببرد. 🔹«هادی‌نامه» اثری ۱۰۷۹ صفحه‌ای است به یاد یکی از خسروان عرصه پژوهش و تألیف؛ مرحوم حجة‌الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی که سوگمندانه از اولین قربانیان بلای عالم‌گیر کرونا بود. این کتاب در مدت حدود ۲۰ روز جمع‌آوری شده و شامل ۵۴ مقاله به قلم ۵۲ نفر از اهالی حوزه و دانشگاه است (۳ مقاله به قلم خود استاد جعفریان است). در میان مؤلفین مقالات، نام‌های مطرحی نیز به‌چشم می‌خورد؛ مانند آیت‌الله رضا استادی، دکتر مصطفی محقق داماد، سید عباس صالحی (وزیر ارشاد)، احمد واعظی، محمدعلی مهدوی‌راد، مهدی مهریزی، محسن الویری و محققان جوانی چون محسن‌حسام مظاهری. ۱۳ مقاله از میان ۵۴ مقاله، درباره خود مرحوم خسروشاهی است؛ مابقی یا موضوعاتی است که به‌نوعی از دغدغه‌های مرحوم خسروشاهی بوده و یا صرفاً موضوعات مورد علاقه نویسندگان است که به‌یاد آن مرحوم در این ارج‌نامه منتشر شده. از جمله مقالات دسته‌ اخیر می‌توان به این موارد اشاره کرد: «مکتب فلسفی تهران؛ آغاز گفت‌وگوی فلسفی شرق و غرب» (مصطفی محقق داماد)؛ مقاله فلسفی «وجدان به مثابه راهنمای طبیعی انسان» (محسن جوادی)؛ «گفتمان تطبیق احادیث با علوم جدیده در ادبیات دینی معاصر» (رسول جعفریان). 🔹 اما در مطالب مربوط به خود مرحوم خسروشاهی، نکات جالب و کمترشنیده‌شده‌ای درباره دغدغه‌ها و علاقه‌های آن مرحوم به چشم می‌خورد؛ خاصه آن‌که حوزه فعالیت‌های علمی، عملی و ارتباطات مرحوم خسروشاهی بسیار متنوع و گاه ـ به‌ظاهر ـ متضاد بود. آن فعال فقید فرهنگی و سیاسی به جریانات مهم بیداری اسلامی و رهبران فکری آنها مانند سیدجمال و سیدِ قطب علاقه داشت و بخش مهمی از آثارش مستقیم یا غیرمستقیم در این حوزه است؛ به‌عنوان نماینده جمهوری اسلامی هم در واتیکان فعالیت داشته و هم در قاهره؛ علی‌رغم رویکرد تقریبی، به جنبش رادیکال اخوان‌المسلمین نیز علاقه داشت؛ از سویی دوستدار سید موسی صدر بود و از دیگر سو هوادار نواب صفوی؛ توأمان دلبسته امام خمینی و آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری بود. طبعاً شنیدن سیره علمی و عملی چنین شخصیتی از زبان دوستان و شاگردانش برای اهل پژوهش و دانش جذاب است. اثر جامع «هادی‌نامه» از مؤلفانی بهره گرفته که آرا و اقوال متکثر و متنوعی دارند و خواننده را با انظار مختلف مواجه می‌کنند؛ مثلاً درباره دیدگاه مرحوم خسروشاهی نسبت به جریان فداییان اسلام در یک جای کتاب چنین نقل شده که: «در قصه فداییان اسلام با اینکه به آن جمعیت و شخص نواب صفوی ارادت قوی داشت، اما مکررا ادعاهای بزرگان آنها را تکذیب، و تأکید می‌کرد که آیت‌الله‌العظمی سید صدرالدین صدر اجازه‌ هیچ تروری را به آنها نداده بود.» (ص ۴۲۵). در جای دیگر می‌خوانیم: «از منظر وی این جمعیت (فداییان اسلام) در کنش و واکنش‌های خویش کاملاً به موازین پیش‌گفته فقهای شیعه پای‌بند بوده و هرگز از آن عدول نکرده‌اند» (ص ۴۸۳). 🔹 از مطالب جالب دیگر کتاب، بخشی از خاطرات دکتر محسن کمالیان درباره علاقه توأمان مرحوم خسروشاهی به امام خمینی و آیت‌الله‌العظمی شریعتمداری است که استقلال فکری او را در مواجهه با مسائل نشان می‌دهد: «به رغم اعتقاد و امیدی که به حرکت انقلاب اسلامی، شخص امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی داشت، برخی ملاحظات جدی را نیز بر خط مشی و عملکرد این مجموعه وارد می‌دانست... بعد از انقلاب نیز از برخوردی که با آیت‌الله شریعتمداری شد خصوصاً پس از آنچه کودتای نوژه نامیده شد، تا آخر عمر متأثر و متأسف بود... استاد به امام علاقه داشت، اما بیت ایشان را قبول نداشت. روزی جلوی درب نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران سبب عدم پیگری سرنوشت امام صدر را برای نگارنده چنین تبیین کرد: "چون دو امام در یک اقلیم نمی‌گنجیدند!"؛ کنایه ایشان به دفتر امام بود نه خود آن بزرگوار... در مراسم تشییع سید احمد خمینی حضور نیافت ...»(ص۴۲۴). 🔹«هادی‌نامه» هرچند اثر جامع و مفیدی است، ولی قیمت ۱۵۵ هزارتومانی و شمارگان ۲۰۰ جلدی کتاب این امید را در مخاطبان تقویت می‌کند که این اثر نیز شامل ایده استاد جعفریان مبنی بر رونق کتاب مجازی و غیر کاغذی شده و همه از آن بهره ببرند. @rawinews
🌐سعدی‌نوشت راوی : مشرف‌الدین مصلح بن عبدالله شیرازی؛ مشهور به سعدی (۶۹۰-۶۰۶ق) شاعر بزرگ ایران در زمان حمله مغول است که زبان فارسی امروز بیش از هر کسی وامدار و متأثر از اوست. او را شخصیتی منعطف و مصلحت‌اندیش دانسته‌اند که بی‌شباهت به مرام فیلسوفان پراگماتیست قرون معاصر نیست. شهرت امروزین او مدیون سعدی‌پژوهان نامداری چون محمدعلی فروغی (۱۳۲۱-۱۲۵۴) و غلامحسین یوسفی (۱۳۶۹-۱۳۰۶) نیز بوده است. فروغی (عکس سمت چپ) سیاستمدار، ادیب ‌و فلسفه‌پژوه بزرگ عصر رضاشاه بود و مغز متفکر فرهنگی پهلوی اول به شمار می‌رفت. او نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران، شناساندن فلاسفه غربی و ترویج فرهنگ فارسی داشت و تصحیح کلیات سعدی و ساخت مقبره مجلل برای سعدی، حافظ، فردوسی، خیام و ابن‌سینا از آثار دولت اوست. فروغی معتقد بود: «قوم ایرانی اگر به جز شيخ سعدی كسی ديگر نپرورده بود، تنها اين يكی برای جاويد كردن نام ايرانيان بس بود. هيهات كه چشم روزگار ديگر مانند او ببيند»(مقالات فروغی،ج۱، ص۲۵۷). غلامحسین یوسفی (عکس راست)؛ استاد برجسته دانشگاه فردوسی مشهد نیز اثر سعدی را از روی نسخه سال ۷۶۶ تصحیح کرد و نقش مهمی در ترویج سعدی داشت. @rawinews
🌐مُبلّغ ساده‌گو و ساده‌نویس دین راوی : آیت‌الله ابراهیم امینی نجف‌آبادی؛ از مهم‌ترین علمای فعال نیم قرن اخیر در سن ۹۵ سالگی در قم درگذشت. آقای امینی که شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی و سال‌ها نایب‌رییس مجلس خبرگان، امام جمعه قم، امام جماعت مسجد اعظم قم و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در سال‌های پایانی عمر به دلیل کهولت و بیماری، فعالیت کمتری داشت. آن‌گونه که مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری در خاطرات خود نوشته، وی به همراه آقای امینی نقش مهمی در مدیریت اعتراضات علما علیه بازداشت امام خمینی در سال ۴۲ و مهاجرات علمای معترض به تهران داشته است. رابطه حسنه آقای امینی با مرحوم منتظری تا پایان عمر آن مرحوم ادامه یافت و حتی در جریان اعتراض به سخنرانی ۱۳ رجب آیت‌الله منتظری، مرحوم امینی در خطبه‌های نماز جمعه کوشید جانب میانه را بگیرد و ضمن گلایه از سخنان آقای منتظری، از شعارهای تند معترضان علیه وی نیز انتقاد کرد. آقای منتظری در سال ۶۵ آقای امینی را مسؤول اداره مدارس حوزوی وابسته به خود کرده بود. همچنین امام خمینی در هفته‌های آخر زندگی، آقای امینی را به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی منصوب کرد. مرحوم امینی به عنوان نویسنده حوزوی برجسته‌ای شناخته می‌شد که می‌کوشید با قلم روان و عامه‌فهم خود به ترویج و تبلیغ آموزه‌های دینی بپردازد. آثاری همچون «همسرداری» و «دادگستر جهان» در کنار تألیف برخی کتب درسی آموزش و پرورش از تلاش‌های مطرح او بود. آن مرحوم همچنین در خطبه‌های نماز جمعه قم می‌کوشید به بررسی مشکلات جوانان بپردازد و نهاد خانواده را تقویت کند. او پس از نماز جماعت مسجد اعظم در کنار جوانان می‌نشست و به پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد. او زندگی و منش ساده خود را همانند قبل انقلاب ادامه داد و در نزاع‌های سیاسی نیز جانب میانه را برمی‌گزید. 📸 عکس: عیادت آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی از مرحوم آیت‌الله امینی @rawinews
🌐یادداشت استاد مهدوی‌راد درباره گزارش «راوی» از کتاب «هادی‌نامه» در پی انتشار گزارشی از کتاب «هادی‌نامه» در «راوی»،‌ جناب حجت‌الاسلام والمسلمین استاد مهدوی‌راد؛ قرآن‌پژوه برجسته و دبیر علمی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران یادداشت کوتاهی ارسال کرده است: ✍به نام حق روایتگر «راوی» درباره مجموعه سترگ «هادی‌نامه» توضیحی نوشته بودند دلنشین و از سر آگاهی و احساس مسؤولیت. بنده می‌افزایم که این‌گونه مجموعه‌ها به لحاظ روش همین است که رقم خورده است و تلاش حضرت جعفریان را که همتی کوه‌وش و طاقتی ستودنی دارد و در زمانی کوتاه این مجموعه بسیار خواندنی را تدوین کردند باید ستود. این بنده خدا در کتابخانه شخصی‌ام بیش از سی‌صد عنوان از این مجموعه‌ها را دارم؛ از کهن‌ترین آنها؛ «محیط ادب»، «گنابادی‌نامه» تا ارج‌نامه‌های اخیر. صد البته زنده‌یاد خسروشاهی شایسته چنین ارج‌نامه‌ای بودند، بل شایسته ارج‌نامه‌های دیگر. به‌ویژه اکنون باید فاضلان تبریزی همت ورزند و مجموعه‌هایی دیگر رقم زنند و نام آن عزیز را فراز آورند. به هر حال، هوشمندی روایتگر «راوی» را می‌ستایم و به آن عزیز دست مریزاد می‌گویم و از خداوند سبحان، غفران و رحمت الاهی را برای آن زنده‌یاد خواهانم، و توفیق و عزت و سلامت برای مورخ و محقق سخت‌کوش؛ حضرت جعفریان. 📸عکس: استاد مهدوی‌راد و استاد جعفریان در کنار مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی @rawinews