eitaa logo
راز دل با شهدا 🇮🇷
10هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
5.6هزار ویدیو
13 فایل
پیامبراکرم(ص): هر عمل نیکی، عملی نیکوتر از خود دارد مگر شهادت در راه خدا، که عملی نیکوتر از آن وجود ندارد تبلیغات 👇 https://eitaa.com/joinchat/2912289073C486e9b0c39
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊 ✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃 روزمان راباسلام وتوسل به شهدابیمه کنیم. سلام برشهدایی‌که مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم. ﴿شهید عبدالله باقری 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
🌷🕊 ✋سلام برشما همسنگران و دوستداران شهـــــداء 🍃 روزمان راباسلام وتوسل به شهدابیمه کنیم. سلام برشهدایی‌که مردانه جنگیدندتاما امروز در آرامش وامنیت کامل زندگی کنیم. ﴿شهید سید رضی موسوی﴾ 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید یوسف فدایی نژاد در 26 دی ماه سال 1362 در روستای شهرستان بخش سنگر یکی از روستاهای شهر رشت دیده به جهان گشود. پدرش احمدعلی و مادرش کبری صالح نام دارند. این شهید بزرگوار از همان دوران طفولیت و نوجوانی طینتی پاک داشتند و پرهیزگار بود تا آنجا که حین تردد به مسجد و پایگاه در مسیر از میوه‌های سرراهی باغ مردم که شاید خیلی‌ها با برچسب حلال از آن میوه ها استفاده می‌کردند ایشان به شدت مخالف بودند و حتی یک بار هم مرتکب این کار، خوردن بی اجازه میوه های مردم نشد. او از حق الناس وهم داشت نزدیکانش می گویند؛ یوسف حین ورود به مسجد و پایگاه حتی المقدور کفش سایرین را زیرپا لگد نمی‌کرد و اگر هم پیش می آمد صاحب کفش را پیدا کرده و حلالیت می طلبید. از همان دوران نوجوانی به خاطر اشتیاق زیاد به قرآن ، تواشیح و اذان و تشویق وکمک‌های بی شائبه مادر خود از برترین‌های آن دوران بود 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید علی تجلایی در سال ۱۳۳۸ در تبریز به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۴ قدم به عرصه علم و دانش گذاشت و چند سال بعد در رشته ریاضی دیپلم گرفت. در دوران دبیرستان، ساواک یک‌بار او را به دلیل امتناع از امضای برگه عضویت حزب رستاخیز احضار کرد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او در شمار اولین نفراتی بود که به عضویت سپاه درآمد و دوره آموزش نظامی ۱۵ روزه‌اش را زیر نظر سعید گلاب بخش معروف به «محسن چریک» در پادگان سعدآباد تهران گذراند. آنگاه با جدیت در پادگان سیدالشهدا (ع) تبریز به‌عنوان مربی، به آموزش نیروها پرداخت. تجلایی در پایان دادن به غائله حزب خلق مسلمان، در تبریز نقش مؤثری داشت. مدتی هم برای مقابله با گروه‌های تجزیه‌طلب راهی پیرانشهر شد. شور انقلابی چنان با بندبند این جوان بور و خوش‌چهره تبریزی آمیخته بود که وقتی خبر حمله شوروی سابق را به افغانستان شنید، برای کمک به برادران مسلمانش درنگ نکرد و راهی آن دیار شد. وی با تأسیس مرکز آموزش مجاهدان افغانی به آموزش نظامی حدود ۳۰۰ نفر از نیروهای افغانستان پرداخت. تجربه چند ماه جنگیدن در افغانستان، کمی بعد در کوچه‌های سوسنگرد به کمکش آمد. با شروع جنگ خودش را به جبهه‌های جنوب رساند تا کنار همه مدافعانی که از سراسر ایران آمده بودند، سد راه دشمن متجاوز شود. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید مهدی کازرونی سردار شهید «مهدی کازرونی» فروردین سال ۱۳۳۹ در روستای سعدی واقع در کرمان متولد شد. روز‌های انقلاب اسلامی، با دوره نوجوانی او توأم شد، وقتی انقلاب به پیروزی رسید، مهدی هنوز از مرز ۲۰ سالگی عبور نکرده بود، اما تدبیر‌های او به عنوان یکی از مسئولین سپاه کرمان بسیاری از توطئه‌های منافقین و اشرار این منطقه کویری را خنثی کرد. او در ۲۱ سالگی از مسئولین سپاه کردستان (مهاباد) بود. درایتش در فرماندهی باعث شد تا در شهر‌هایی که پای مهدی به آنجا می‌رسید صلح و آرامش برقرار شود و سرانجام در آبان سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید حشمت اله فاخری تنها پسر خانواده بود که در سال 1344 در شهر باب انار دیده به جهان گشود و در زمان جمگ تحمیلی در حالی که نوجوانی بیش نبود در جبهه حق علیه باطل شرکت نمود و سر انجام در عملیات رمضان با رمز یا صاحب الزمان شرکت کرد. ایشان به عنوان کمک آر پی چی زن بودند در تاریخ 23/4/1361 در منطقه شلمچه مصادف با 21 رمضان 1403 ه.ق در اثر اصابت تیر پدافند ضد هوایی به چشم چپ و زانوی راستش همچون مولایش امیرالمومنین به وصال یار شتافت و شربت شیرین شهادت را نوشید و برای زنده نگاه داشتن نام و یاد این شهید بزرگوار پایگاه مقاومت بسیج و دبستان باب انار را به نام ایشان نهادند. باشد که ادامه دهنده راهش باشیم. ان شاءالله 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهیدی که تروریست ها گوشت بدنش را خوردند! شهید احمد وکیلی در راه دفاع از این مرز و بوم، جوانان بسیاری از جان و خانواده خود گذشتند، رهسپار میدان نبرد حق علیه باطل شدند و لحظه ای در نثار خون و جانشان تردید نکردند. یکی از این بزرگ مردان تاریخ ایران، شهید احمد وکیلی است که سرگذشتی دردناک را پشت سر گذاشت تا به دیدار معبودش شتافت. احمد وکیلی متولد قم بود و با دین و قرآن آشنایی کامل داشت در زمان انقلاب اسلامی، همراه امامش برای نجات ایران مبارزه کرد و بعد از انقلاب و همزمان با شروع جنگ راهی جبهه شدو این شهید بزرگوار به شیوه ای ناجوانمردانه به شهادت رسید که حتی شنیدنش لرزه به اندام هر شنونده ای می اندازد، شهیدی که تروریست ها گوشت بدنش را خوردند …. دو برادر دیگر این شهید هم در جبهه های نبرد حق علیه باطل جنگیدند و به درجه رفیع شهادت رسیدند. روحشان قرین رحمت پروردگار. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید سیدمرتضی دادگر تاریخ تولد :1345/10/22 تاریخ شهادت : 1365/10/22 متولد شهرستان ساری استان مازندران است سیدمرتضی دادگر با عضوبت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا در رسته اداری به اسلام خدمت می کرد که در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای پنج شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید دادگر پس از سالها مفقودالاثر بودن سرانجام در ۱۳۷۴/۵/۷ تشییع در گلزار شهدای روستای اسپورز به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش از جمله کرامات این شهید بزرگوار یک فیلم انتخاب کردم پست بعدی میذارم 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید حمیدرضا ملاحسنی 🔸 شهیدی که تماشاچی در تشییع‌اش را شفاعت می‌کند 🔸 ۲۷ سال از شهادت و مفقودی حمیدرضا گذشته بود. خواهرش دیگر طاقت دوری نداشت؛ رفت کنار مزار شهید پلارک، همرزم برادرش، او را به حضرت زهرا (س) قسم داد که خبری از برادرش حمیدرضا به او بدهد. 🔸 گفت: «به حمید بگو به خواب خواهرت بیا و خبری از خودت بده!» 🔸 خواهرش با گریه تعریف می‌کرد: فردای آن روز خواب دیدم جمعیت زیادی در بلوار سردار جنگل در منطقه پونک تهران در حرکت هستند. 🔸 صدای حمیدرضا را شنیدم؛ گفت: خواهر این‌ها همه برای تشییع پیکر من آمده‌اند و به اذن خدا همه‌ی آن‌ها را شفاعت خواهم کرد. 🔸بعد اشاره به عابری کرد که در کنار جمعیت بود اما توجهی به آن‌ها و شهدا نداشت، گفت: حتی او را هم شفاعت خواهم کرد. 🔸 از خواب که بلند شدم فهمیدم در بوستان نهج‌البلاغه تهران شهید گمنام تشییع و تدفین کرده‌اند. 🔸 بعدها با پیگیری خانواده‌ی شهید و آزمایشات DNA هویت این شهید اثبات شد. 🔸 اگر به بوستان نهج‌البلاغه تهران رفتید، در کنار مزار شهیدِ وسط یادمانِ شهدای گمنام که متعلق به شهید حمیدرضا ملاحسنی است. 🔸یادش گرامی ونامش جاودان 🔸دعای خیروشفاعت این شهیدبزرگواربدرقه امروز زندگیتان 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید رجبعلی غلامی شهید رجبعلی غلامی، از شهدای خاص دوران دفاع مقدس است که نحوه شهادتش و وصیت‌نامه‌اش سبب شده امروز ارج و قربی فراوان در میان مردم بجستان داشته باشد. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید کاظم عاملو در سال 1344 در جنوب سمنان و در محله جهاديه كودكي چشم به دنيا گشود به اسم كاظم عاملو، او در خانواده اي بسيار مذهبي و در دامن پاك والديني كه با تازيانه هاي طاقت فرساي اقتصادي زندگي خود را مي چرخاندند رشد پيدا كرد، در كودكي يك دوره سخت بيماري را تجربه كرد كه با عنايت امام رضا (ع) شفا گرفت. در سال 62 وارد جنگ شد و دو سال سربازي را در جنگ گذراند، از مهمترين خصوصيات شهيد در دوران جنگ اخلاص و مهرباني و كمك به ديگران بود. در سن 22 سالگي ازدواج كرد، چند ماهي از تشكيل خانواده اش نمي گذشت كه خبر شهادتش را براي همسرش آوردند. كاظم عاملو در سنين جواني به جايي مي رسد كه امام زمان (عج) در نديدنش دلتنگي مي كند، با 14 معصوم (ع) همنشين و با شهداي كربلا همكلام مي شود و اين حالت تا چهار سال بعد ادامه پيدا مي كند تا اينكه در غروب جمعه، 7 اسفند سال 66 در عمليات بيت المقدس (2) در منطقه سليمانيه عراق با اصابت گلوله توپ به سرش به شهادت مي رسد. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید کاظم عاملو يكي از همرزمانش مي گويد: يك روز در منطقه جنوب از من پرسيد در نماز چه حالتي به تو دست مي دهد؟ گفتم چطور؟ گفت مي خواهم بدانم، گفتم حالت خاصي احساس نمي كنم. او گفت: راستش من در نماز لذتي مي برم كه نمي توانم آن را به زبان بياورم، گفتم چطوري؟ لبخندي زد و با نگاهي كه مخصوص خودش بود به من فهماند هر چه برايت بگويم تو نمي فهمي ... معمولاً تا نماز نمي خواند غذا نمي خورد، يك روز سر سفره نشسته بوديم، به او گفتم ماشاءالله امروز خوب غذا مي خوري، گفت: با خواندن نماز اول وقت و با حال، اشتهاي آدم باز مي شود. هميشه تاكيد مي كرد در نماز جمعه شركت كنيم، مخصوصاً در منطقه كردستان؛ با توجه به اينكه منطقه سني نشين بود خودش هم هر هفته در نماز جمعه شركت مي كرد. يكي از دوستانش مي گفت: يك روز به من گفت، من هميشه موقع نماز اول از امام زمان ‌(عج) كسب اجازه مي كنم و در دلم هميشه نيت اقتدا به آقا را دارم. يك روز سكه اي را به پيرزن، مستحقي كمك كرد، او هم خيلي دعايش كرد، به پيرزن گفت: مادر مرا دعا نكن، امام را دعا كن كه خداوند عمرش را با سلامت و طولاني گرداند و ما را هم فداي او كند. به ما سفارش مي كرد براي گرفتن هر حاجتي نماز بخوانيم و خودش هم همين كار را مي كرد، موقع نماز سعي مي كرد چفيه اش را بر گردنش بيندازد و بعد ار نماز هم آن را بر سرش مي انداخت و تا مدتها در سجده بود و وقتي سر از سجده بر مي داشت، چشمانش از شدت گريه سرخ شده بود 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید کاظم عاملو همرزمش نحوه شهادتش را اين گونه بيان مي كند: صداي انفجار، بچه‌ها را به آن طرف كشاند. چادر آتش گرفته بود. رفتيم كمك. دو نفر با جراحت زياد به شهادت رسيده بودند. آن طرف‌تر كاظم دراز كشيده بود. با خودم گفتم: «توي اين گير و دار چه وقت خوابيدنه؟» جلوتر كه رفتم متوجه شدم، تركش خمپاره پشت سرش را برده است. برادر شهيد بيان مي كند: خبر شهادتش را كه شنيدم، برايم غيرمنتظره نبود. چند ماهي رفتار و گفتارش به كلي تغيير كرده بود و بيشتر توي خودش بود. مي‌رفت توي اتاق، در را مي‌بست. نوحه مي‌خواند و سينه مي‌زد. گاهي هم صدايش را ضبط مي‌كرد. اين آخرها حرف‌هايش همه درست از كار در مي‌آمد. در خاطره اي از دوست شهيد آمده است: صورتش خيس شده بود. صداي گريه‌اش حسينيه را پر کرده بود. هميشه ديرتر از همه‌ بچه‌ها از حسينيه بيرون مي‌آمد. مي‌دانستيم قنوت و سجده‌هاي طولاني دارد، اما اين بار فرق مي‌کرد. انگار در حال و هواي ديگري بود و هيچ کدام از ما را نمي‌ديد. در مسير هم که بايد پياده تا منطقه‌ گردش مي‌رفتيم، ذکر مي‌گفت و گريه مي‌کرد. نزديکي‌هاي خط مستقر شديم. خمپاره‌اي نزديک سنگر ما به زمين خورد. ترکشش پايم را زخمي کرد. پس از چند روز، روي تخت بيمارستان فهميدم همان خمپاره کاظم را از جمعمان برده است. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید غلامرضا هادی زاده غلامرضا هادی زاده فرزند غلامعلی در تاریخ 2 خرداد 1348 در روستای رمنت از توابع شهرستان بابل چشم به جهان گشود او از خانواده طبقه متوسط و سختی دیده که دارای دو برادر و دو خواهر زندگی میکرد. در اوایل کودکی مشغول تحصیل در دوره ابتدایی شد و تا حدود سه سال در کلاس درس دبستان روستای خویش به نام «شهید مطلب احمدی» ادامه داد و او در سن کودکی و نوجوانی و جوانی پسری مهربان و دلسوز و مردم دوست و حزب اللهی و با اخلاق نیکو همراه پدر گرامیش مشغول کار در خانه و مزرعه می شد و در جوانی علاقه فراوان به کار و خدمت به پدر و مادر و فامیل را داشت و بامروت و غیرت و جوانمردی با دست توانای خویش کار می کرد، در یکی از کارگاه آهنگری در روستایش اشتغال داشت و مدت 6-7 سال شاگردی در کودکی و استادی حدوداً مدت 12 سال با این شغل مخارج خود و خانواده‌اش را با تلاش و زحمت فراوان بدست می آورد 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید محمدعلی مریزاد در اولین روز از خردادماه سال ۱۳۴۱ هجری شمسی در روز عید قربان در شهرستان محلات، دیده به جهان گشود. دوره تحصیلات خود را در دبستان مجد و مدرسه راهنمایی بزرگمهر به پایان رسانید. محمد خیلی کوشش میکرد که به تحصیلات خود ادامه دهد و به اخذ دیپلم موفق شود؛ ولی از آنجایی که سرنوشت طور دیگری اقتضا میکرد، او نتوانست این هدف را دنبال کند. به هر حال بعد از ترک تحصیل ، به تدریج که حوادث انقلاب یکی پس از دیگری به وقوع پیوست، یک شور و هیجانی در وجود محمد ایجاد کرد. همانطور که در وجود هر جوان، احساسات انقلابی هست، در او هم بود و میشد از رفت و آمدهای او احساس کرد که در حال تحولی عظیم است. شور انقلابی حضور در راه پیمایی و خدمت صادقانه به مردم تنها بخشی از تحولات این جوان ۱۸ ساله بود. او همیشه یک عاشق بود. او در انقلاب، یار و یاور انقلاب بود، همانطور که دلسوز پدر و مادر بود. در کارهای پدر همیشه کم کحال او بود. در کارهای خانه همیشه یاور مادر بود. همیشه برای دوستان خود دوست و برادر بود. او هیچ موقع کمک به دوستان و بستگان را فراموش نمیکرد. او در کارهای خویش صادق بود. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید سید هوشنگ ابوطالبی فرزند سید ابراهیم هفدهم مردادماه سال ۱۳۴۱ در تهران در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. وی با موفقیت تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم در دو رشته ریاضی و فیزیک و تجربی ادامه داد و موقع خدمتش بود که به جبهه اعزام شد وی در منطقه مسئول توپخانه بود و رشادتها و دلاوریهای زیادی را از خود به جا گذاشته است و در تاریخ ۶۱/۰۸/۱۹ پس از 4 ماه حضور و رشادت آفرینی در جبهه در منطقه جفیر بر اثر اصابت ترکش خمپاره جام شهادت را نوشید و به لقاءالله پیوست. مزار پاک این شهید واقع در بهشت زهرای تهران قطعه 28 می باشد. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸ در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد. پدرش از سرداران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است. مادر او فرهنگی بود و زمانی که روح الله۱۵ ساله بود از مهر و محبتش محروم شد. مادر روح الله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روح الله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) آرزوی مادرش را محقق کرد. این شهید از شاگردان و پامنبری های همیشگی درس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود و بعد از اتمام پیش دانشگاهی به دلیل تبحر در خوشنویسی، کنکور هنر داد و وارد دانشگاه هنر شد اما به دلیل آنکه جو این دانشگاه با روحیه شهید سازگاری نداشت، برای تغییر این جو و شرایط با توجه به ویژگی های اخلاقی خودش تلاش کرد اما متاسفانه چون محقق نشد و با توجه به پیش زمینه فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب و نیز علاقه شخصی، از دانشگاه هنر انصراف داد و وارد دانشگاه افسری امام حسین(ع) و رسما وارد سپاه شد. در سال ۹۱ ازدواج کرد 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید محمدعلی صفا رکورددار شکار تانک در جهان! امیر سرتیپ محمدعلی صفا در سال ۱۳۲۸ در بجنورد متولد شد و در سال ۵۹ در خرمشهر به شهادت رسید. او از فرماندهان تکاوران دریایی بود. پس از پیوستن محمدعلی به ارتش و گذراندن دوره‌های انتخابی در ایران برای ادامه دوره‌های تخصصی کماندویی در پایگاه کماندویی «رویال مارین» معروف به پایگاه «موش‌های صحرا» انگلستان انتخاب شد. شهید سرتیپ محمدعلی صفا و شماری از کماندوهای نیروی دریایی بوشهر در حالی که کمتر از یک دهم لشکر عراق بودند، توانستند 164 تانک لشکر متجاوز بعثی را منهدم کنند و ارتش صدام را به عقب برانند. بعد از اشغال خرمشهر، صدام متجاوز، خرمشهر را «گورستان لشکر تانک» خود نامید 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید محمدعلی صفا در خارج از ایران یک سال گذراندن دوره‌های تکمیلی کماندویی از قبیل S.P.S، شکار تانک، چتربازی، دوره‌های تخصصی تارزان کورس ژاپن، دوره‌های رزمی جودو، کونگ فو و جنگ در خشکی، دریا و هوا، به طول کشید و محمدعلی در تمام این دوره‌ها ممتاز بود. تلاش‌های او موجب شد عنوان و مدرک متخصص شکار تانک را از پایگاه کماندویی «رویال مارین» دریافت کند. از آن جایی که صفا توانسته بود دوره‌های یاد شده را با موفقیت در انگلستان به پایان برساند و عنوان کماندوی برتر و مقام اول کماندویی ارتش‌های جهان را از آن خود کند برای آموزش دوره‌های تخصصی انهدام ناوهای جنگی به پایگاه کماندویی جان. اف .کندی آمریکا اعزام شد و پس از گذراندن آموزش دوره‌های مختلف در آمریکا برای نخستین بار در ایران توانست مدرک تخصصی کماندوی ویژه با عنوان انهدام ناوهای جنگی را دریافت کند. هم چنین به دلیل شجاعت بسیاری که او در عملیات‌های آموزشی از خودش نشان داده بود برای دوره‌های کماندویی زندگی در شرایط سخت به نام Long Hope (امید طولانی) در جنگل‌های آمازون نیز انتخاب شد. به دلیل آن‌که محمد علی علاقه شدیدی به وطن و خدمت به مردم داشت، پس از آموزش به کشور بازگشت و آموخته‌های خود را در اختیار هموطنان قرار داد و در قدم اول در پایگاه کماندویی نیروی دریایی ارتش در بوشهر به عنوان مربی و استاد به تعلیم و تربیت کماندوها پرداخت و در روزهای اول پیروزی انقلاب که کشور شرایط خاصی داشت و افراد ضد انقلاب در گوشه و کنار، آشوبگری می‌کردند محمدعلی نیز همگام با مردم انقلابی به دفاع از انقلاب پرداخت. صفا در هنگام درگیری با نیروهای ضد انقلاب از راه دور هدف تیراندازی قرار گرفت و از ناحیه شکم به شدت مجروح شد. پس از مجروح شدن وی را به بیمارستان انتقال دادند و پس از ۳ بار عمل جراحی قسمتی از روده‌های محمد علی قطع و برداشته شد اما با روحیه قوی که داشت دوباره توانست سلامتی خود را به دست آورد 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید محمدعلی صفا در روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق به ظرفیت دو لشکر تانک و با تمام تجهیزات، به خرمشهر حمله کرد و نیمی از خرمشهر را به اشغال خود درآورد، در این هنگام محمدعلی به همراه سایر کماندوها نیروی دریایی بوشهر با رشادت و جانفشانی و در حالی که تعداد نفرات آن‌ها کمتر از یک دهم لشکر عراق بود توانستند ۱۶۴ تا از تانک‌های افسانه‌ای که در اختیار لشکر عراق قرار داشت را منهدم کند و به کمک نیروهای خود ارتش عراق را به عقب راندند و به علت خسارت سنگینی که کماندوهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به لشکر تانک صدام وارد آوردند بعد از اشغال خرمشهر، صدام متجاوز، خرمشهر را «گورستان لشکر تانک» خود نامید. در این درگیری‌ها ۱۳ ناو جنگی و موشک‌انداز ارتش عراق راغرق کرد. صفا توانست در طول یک هفته رکورد شکار تانک‌ در دنیا را بشکند. سرانجام با وجود مقاومت‌های بسیار کماندوهای نیروی دریایی ارتش و پس از انهدام صدها تانک و تار و مار کردن لشکر عراق، محمدعلی صفا در ۴ آبان ۱۳۵۹ بر اثر انفجار خمپاره و اصابت ترکش به ناحیه پیشانی، پا و پهلو به درجه رفیع شهادت نایل آمد. اعتقادات قوی شهید صفا و دیگر رزمندگان اسلام موجب شد تا آنها بتوانند در برابر امکانات بیشمار دشمن تا دندان مسلح مقاومت جانانه‌ای داشته باشند. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید محمدعلی صفا پس از اعلام خبر شهادت وی تمام مردم بجنورد و شهرهای اطراف در غم از دست دادن آن شهید عزاداری کردند و عده زیادی از شهرهای اطراف، گرگان و مازندران برای تشییع جنازه محمدعلی به بجنورد آمدند و نامه تسلیتی از طرف پایگاه کماندویی رویال مارین انگلستان برای خانواده صفا ارسال شد که در آن نامه اعلام کرده بودند به خاطر شهادت محمدعلی صفا مدت سه روز پرچم این پایگاه نیمه افراشته بوده است. این پایگاه همچنین تندیسی از وی ساخت و پایگاهی به نام پایگاه شکارچی تانک محمد علی صفا در انگلستان بنا شد. در تهران، بجنورد و بوشهر نیز خیابان‌هایی به نام شهید «صفا» نام گذاری شد. مروت و جوانمردی، سرشت پاک، شجاعت، حقیقت در گفتار، کردار نیک، داشتن انفاق و تعاون و مشورت در کارها و دارا بودن مراتب ایثار یعنی شهادت، در سرشت و ذات شهیدمحمد علی صفا به وضوح به چشم می‌خورد. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید اسماعیل نادری در 20 اسفندماه 1343 در تبریز چشم به جهان گشود. وی در حین انقلاب حضور موثر و فعالانه‌ای در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی داشت و از جوانان شجاع و دلیر انقلابی بود و در اوایل پیروزی انقلاب ضمن فعالیت در پایگاه مسجد محل به کمیته انقلاب اسلامی پیوست. پس از مدتی با عضویت رسمی در سپاه، با حضور جدی در پادگان خاصبان پس از مدت اندکی به جبهه شتافت و در عین حال به عنوان مربی، خدمات ارزشمندی از خود به یادگار گذاشت و بعدها به یگان دریایی لشکر عاشورا پیوست. در سال 1360 در کمیته انقلاب اسلامی مشغول به خدمت شد و از سال 1361 الی 1363 در آموزشگاه سیدالشهداء (ع) نزسا به عنوان مربی تاکتیک انجام وظیفه کرد. این شهید والامقام پس از آغاز جنگ تحمیلی نیز در جبهه‌های حق علیه باطل به عنوان کادر رسمی یگان دریایی لشکر همیشه پیروز 31 عاشورا حضور یافته و پس از مدتی مبارزه در کنار سردار دلاور اسلام، شهید «مهدی باکری» در تاریخ 25 اسفندماه 1363 در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🌻|↫‌ 🇮🇷کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
شهید حسین بادپا شهیدی که حاج قاسم دل نداشت او را خاک کند حسین بادپا به تاریخ ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۴۸ و در خانواده ای مذهبی اهل شهر رفسنجان از توابع استان کرمان به دنیا آمد. این شهید بزرگوار از افراد بسیار زحمتکش و مخلص لشکر ۴۱ ثارالله بود که بارها مجروح شد و در نهایت با از دست دادن یکی از چشمانش به عنوان جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس شناخته شد ولی با این وجود پس از جنگ هم از پا ننشست و در ماموریت‌های جنوب‌ شرق لشکر ۴۱ ثارالله در مبارزه با عناصر ضد انقلاب و اشرار در سال ۷۰ پیشتاز نبرد بود. با آغاز درگیری های بین نیروهای مقاومت و تکفیری ها در سوریه حاج حسین هم به عنوان نیروی مستشاری و به صورت داوطلبانه عازم شامات شد اما به خاطر روحیه ای که داشت هیچگاه از درگیری ها فاصله نگرفت و در این مسیر بارها هم با مجروحیت به ایران بازگشت اما هر بار بدون این که منتظر بهبودی کامل بماند به سوریه برگشت تا کار ناتمامش را تمام کند. از سردار پرسیدیم: آیا پیکر شهید بادپا برگشته؟ گفت: نه پیکر سید جلال چطور؟ گفتیم: نه. حاج قاسم گفت: پیکر حسین بادپا برنمی‌گردد. با تعجب پرسیدم چرا؟ گفت: چون در کرمان همه شهدا را خودم دفن می‌کنم. اما حسین دوست صمیمی من بود و می‌داند من دلش را ندارم او را خاک کنم. برای همین پیکرش بر نخواهد گشت.» کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58
خاطره شهید صدر زاده از شهید حاج حسین بادپا: من همیشه احترام حاج حسین را نگه می داشتم و کمتر با او شوخی می کردم اما آن شب شاید خدا این حرف را روی زبانم گذاشت که در جواب حاج حسین وقتی که گفت امشب احساسم فرق می کند من هم به شوخی روی پایش زدم و گفتم حاجی این حس، حس شهادته، شک نکن! حاج حسین در جواب من گفت نه سید، من شهید نمی شم، گفتم حاجی؛ شب اول ماه رجبه در رحمت خدا بازه، بپر که شهادت رو گرفتی. حاج حسین با این جمله من به فکر فرو رفت و بعد از چند لحظه گفت، آره؛ اگه شهید بشم خیلی خوبه ولی یه مشکلی هست. گفتم چی؟ گفت اگر من شهید بشم حاج قاسم خیلی ناراحت میشه، حاجی دیگه نمی تونه منو تشییع کنه، سری قبل هم وقتی مادرش رو تشییع کرد خیلی اذیت شد، من دوست ندارم حاج قاسم اذیت بشه! سید ابراهیم گفت: من باز از در شوخی در اومدم و گفتم حاجی نگران نباش، حاج قاسم تا حالا این قدر شهید دیده حالا تو هم روی بقیه شهدا، هیچ اشکالی نداره. این اولی باری بود که با حاج حسین اینقدر شوخی می کردم. شهید بادپا رفت توی فکر، نمی دانم چرا پیکر حاجی پیدا نشد شاید با خدا معامله کرده بود و نمی خواست حاج قاسم اذیت بشود. کانال راز دل با شهدا https://eitaa.com/joinchat/3876848122Ca4e3262d58