#امام_حسین_مناجات
صد شکر غبار حرمت تاج سر ماست
نامت همه شب ذکر قنوت سحر ماست
گفتند بسوزید... سَمِعنا و اَطَعنا
عمریست که سرمایهی ما، چشم تر ماست
از نوکری توست به هر جا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
هر جا عَلَمی هست همانجا حرم توست
پس کرب و بلایت همهجا در نظر ماست
از دار جهان هیچ نداریم به جز اشک
اشکی که خودش روز قیامت سپر ماست
ای کشتهی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغیست که تا روز ابد بر جگر ماست
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#استقبال_محرم
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبسته ایم دمی
خوشیم ، تا که همین نوکری ست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافی ست
همین که ذره ای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
فی الیل و النهار بگو یا علی مدد
با ابرها ببار...بگو یا علی مدد
دلداده گی به «میثم تمار» بودن است
یک بار روی دار بگو یا علی مدد
گاهی به جای نافله و گریه ی سحر
هر شب هزار بار بگو یا علی مدد
سینه سپر کن و به گدا بودنت بناز
یعنی به افتخار بگو یا علی مدد
اینبار شاعرانه به گنبد نگاه کن
از قولِ شهریار بگو یا علی مدد
هر جا که حرف خیبر و بی باکیِ علی ست
همراه ذوالفقار بگو یا علی مدد
وقتی دلت برای نجف تنگ می شود
از جورِ روزگار بگو یا علی مدد
آنجا که جز علی احدی نیست پای تو
هنگام احتضار بگو یا علی مدد
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
چه عاشقانه پدر می کند تماشایش
که زنده است جهان با دم مسیحایش
صلابتش به عمو رفته است این بانو
خلاصه ی علی و فاطمه ست سیمایش
رواست سجده کند آسمان به چادر او
رواست گریه کند ابر پای نجوایش
رقیه فاتح شام است، چشم دشمن کور!
که زیر و رو شده افلاک با رجزهایش
کدام طایفه این گونه می توانستند
یزید را بِنِشانند بر سرجایش
شبیه مادر خود راه می رود یعنی
هنوز آبله دارد رقیه در پایش
بغل گرفته پدر را و تازه می فهمد
چه کرده است سنان با گلوی بابایش
هنوز هم که هنوز است غصه اش این است
چه میکند سرِ نیزه عموی رعنایش؟!
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_مناجات
#ورود_به_محرم
به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما
به زرق و برق جهان دل نبستهایم دمی
خوشیم تا که همین نوکریست حاصل ما
برای سینه زنان تا ابد همین کافیست
همین که ذرهای از تربت است در گِل ما
صدای پای محرم به گوش می آید..
دوباره عکس ضریح است در مقابل ما
گناه با دل ما هر چه کرده بود گذشت...
از این به بعد حسین است صاحب دل ما
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسن_علیه_السلام
غیرِ آغوشت ندارم هیچ مأوایی حسن
با دلِ بیچاره ی من راه می آیی حسن
دست من یک لحظه هم از سفره ات کوتاه نیست
با جذامی هم نشینی، بس که آقایی حسن
حاتم طائی کجا و سفره ی شاهانه ات
در کَرَم عمری ست پرچمدارِ دنیایی حسن
جان گرفتم با دمِ «یا مجتبی» «یا مجتبی»
هر «نَفَس افتاده» می فهمد مسیحایی حسن
حسرتِ دیرینه ی ما هم به پایان می رسد
می شود صحنِ تو هم یک روز، رویایی حسن
حق بده انگشت دارد بر دهانش جبرئیل
ای شبیه مرتضی رزمت تماشایی حسن
میمنه تا میسره در انحصارِ خشم توست
می شکافی قلبِ لشکر را به تنهایی حسن
.
.
چند خطی روضه ی مادر برای ما بخوان
تو برای روضه ی مادر تسلایی حسن
با غمِ کوچه خودت را پیر کردی آخرش
بس که فکرِ چادرِ خاکیِ زهرایی حسن
دست نحسش رفت بالا، کوچه هم بغضش شکست
بعد از آن تو ماندی و یک چشم دریایی حسن
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
ظاهرش اشک است اما باطن آن گوهر است
پس خوشا چشمی که پایِ این مصیبت ها تر است
گریه یعنی غیر این بیرق ندارم مأمنی
گریه یعنی باز هم یک بی نوا پشت در است
اشک هایم را امانت می دهم دست خودش
اشک هایی که تمام ثروتم در محشر است
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک سینه زنند
خوش به حال هر که جزءِ این سیاهی لشکر است
راه در خلوت سرای او ندارد هر کسی
بیشتر می سوزد اینجا هر کسی عاشق تر است
من چه از خود داشتم ؟ زهرا به من داد آبرو
بانیِ این اشک ها این نوکری ها مادر است
ما همه عبدیم ، عبدِ بچه های فاطمه
پادشاهی مختصِ ایل و تبارِ حیدر است
در دلِ گودال هم آقای کل عالم است
این سرِ بر نیزه رفته از همه عالم سر است
ای که از حالا به فکر اربعینی ،غم مخور
مادر سادات فکر کربلای نوکر است
.
.
باز هم حرف سنان و روضه ی گودال شد
روضه از جسمی که در خونِ خودش غوطه ور است
چشم هایش نیمه باز و تیکه اش بر نیزه هاست
بیشتر از هر چه فکرِ بی کسیِ خواهر است
یک نفر آمد که در گودال سیرابش کند
دیر آمد ...دیر... دیگر لحظه های آخر است
شمر دستت بشکند، کمتر بچرخان نیزه را
این گلوی پاره جایِ بوسه ی پیغمبر است
چیزی از پیکر نمانده ، آه اما ساربان
چشمِ نحسش در پیِ دزدیدن انگشتر است
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
دامنِ هر کوفیِ نامرد، ده ها سنگ بود
بر سرِ پیراهنِ صد پاره اش هم جنگ بود
ذره ای پیراهنش جای رفو کردن نداشت
آن تن پامال دیگر پشت و رو کردن نداشت
اسب خود را شمر پیش چشم آقا آب داد
با نوک نیزه تن آقای ما را تاب داد
کوفیان بعد از علمدارش زبان وا کردهاند
زخم های سینه اش دیگر دهان وا کردهاند
آنقَدَر زد ... آنقَدر زد ... از نفس افتاد شمر
تشنه بود آقا ولی نیزه به خوردش داد شمر
نیزه هاشان را به روی قلب آقا کاشتند
فرصت کافی برای مثله کردن داشتند
دید زينب، هستی اش افتاده تنها، بی پناه
«یا بُنیّ» «یا بُنیّ» مادر آمد قتلگاه
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
زینب کنار رأس برادر شکسته شد
از دور دید ، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد
می دید دسته دسته به گودال آمدند
می دید جسم دلبر خود دسته دسته شد
با نیزه ای که روی گلویش گذاشتند
راه نفس کشیدن ارباب بسته شد
خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#امام_زمان_محرم
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی ... کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده؛ چشمان ما که مَحرم نیست
خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه
حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده؟! غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
چه عاشقانه پدر می کند تماشایش
که زنده است جهان با دم مسیحایش
صلابتش به عمو رفته است این بانو
خلاصه ی علی و فاطمه ست سیمایش
رواست سجده کند آسمان به چادر او
رواست گریه کند ابر پای نجوایش
رقیه فاتح شام است، چشم دشمن کور!
که زیر و رو شده افلاک با رجزهایش
کدام طایفه این گونه می توانستند
یزید را بِنِشانند بر سرجایش
شبیه مادر خود راه می رود یعنی
هنوز آبله دارد رقیه در پایش
بغل گرفته پدر را و تازه می فهمد
چه کرده است سنان با گلوی بابایش
هنوز هم که هنوز است غصه اش این است
چه میکند سرِ نیزه عموی رعنایش؟!
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسن_مناجات
تار و پودم! حاصلم! معیارِ ایمانم حسن
أمر أمر توست آقا ! من به فرمانم حسن
حیف از عمری که در راهِ گدایی نگذرد
دل به هر کس غیرِ تو دادم پشیمانم حسن
چارده قرن است پایِ سفره ات نان می خوریم
تا ابد از سفره داریِ تو حیرانم حسن
هر کجا نامِ تو آمد مادرت لبخند زد
پس به اذنِ مادرت می گویم: ای جانم حسن
یک نگاهت سر به راهم کرده ، ای بابُ الکرم
من به لطفِ نامِ زیبایت مسلمانم حسن
رزقِ من افتاده امشب دستِ آقا زاده ات
اینچنین در خانه ی لطفِ تو مهمانم حسن
رو به هر کس می زنم آخر خرابم می کند
آخر سر ، باز دستِ توست درمانم حسن
ای که حتی سایبانی هم نداری بر سرت
سال ها در حسرتِ قبری چراغانم حسن
داغ ها دیدی میانِ کوچه ها آقای من!
من برایِ خونِ دل هایِ تو گریانم حسن
اینکه با چشمت چه ها دیدی نمی داند کسی
هر کجا حرفی است از کوچه پریشانم حسن
#احسان_نرگسی
@raziolhossein