#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
ای شاه غیور یا اباعبدالله
ذلت ز تو دور یا اباعبدالله
پاک است همیشه دامن مستانت
ای جام طهور یا اباعبدالله
اسم تو حلاوت است و یادت نمک است
شیرینی و شور یا اباعبدالله
ای جمع نقیضین که هم همّ و غمی
هم سور و سرور یا اباعبدالله
پای صف قیمهی تو مردم هستند
تا روز ظهور یا اباعبدالله
با آشپز و چایچی و شربت ریز
شد جنس تو جور یا اباعبدالله
از لات محله سینه زن میسازی
ای یار صبور یا اباعبدالله
گودال تو سجده گاه خونین تو بود
مکروب شکور یا اباعبدالله
نان سر سفره یادم انداخت که تو
رفتی به تنور یا اباعبدالله
بر زخم تو بدجور نمک پاشیدند
ای گریهی شور یا اباعبدالله
لعنت به کسی که تاخت بر روی تنت
با سم ستور یا اباعبدالله
#وحید_عظیم_پور
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال #غروب_عاشورا
به گودال میرفت
پر از زخم امّا سبکبال میرفت
برای طواف امام زمان
تیغ دجّال میرفت
برادر که افتاد
به دنبال او، خواهر از حال میرفت
عجب اضطرابی
دقیقه، به سختیِ صدسال میرفت
سنان باز میگشت
و یک مادری بین گودال میرفت
بُنیَّ بُنیَّ
صدا میزد او را و از حال میرفت
پس از ظهر خونین
سپاهی سوی خیمه، خوشحال میرفت
به پای رقیّه
میآمد چو زنجیر، خلخال میرفت
کسیکه عقب ماند
دو دستی سوی گوش اطفال میرفت
به زیر سم اسب
تنی سوی خیمه، لگدمال میرفت
سری در شلوغی
و انگشتری بین جنجال میرفت
پی سر میآمد
به دنبال یک بوسه، خنجر میآمد
چه وصلی که خنجر
برای خوشآمد به حنجر میآمد
به گودال پرخون
سنان دستدردست لشکر میآمد
و تیری که خوردی
به سختی، مگر از کمر در میآمد
ز جسمت صدای
شکستهشدن، سمت خواهر میآمد
به دنبال خونِ
سرت تکّهدرتکّه، پیکر میآمد
حرم؛ دست؛ معجر
که پایان قصّه، جلوتر میآمد
دو تا گوشواره
به یک سیلی از گوشها در میآمد
زبانم شده لال
حرامی مگر سمت معجر میآمد
صدای رقیّه
عمویم اباالفضل اگر سر میآمد...
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
تا حسین ازجان گذشت وسوی قربانگاه رفت
از زمین تا آسمان پیوسته دود آه رفت
چون قدم در وادی سرخ منا می زد حسین
«از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین»
ذوالجناح او به خیمه سربه خاک غم نهاد
ازفغان کودکان لرزه به عرش حق فتاد
چون که آتش ازغمش برماسوا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
مثل برق ازپیش چشمش می گذشت آن لحظه ها
دست برسر ،داشت برلب ناله ی واغربتا
داغ وقتی بر دل اهل ولا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
قاتل ازیک سو دوید وزینب از یک سو دوید
قاتل او خنجر و زینب ز دل آهی کشید
با هزاران زخم دم از ربنا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
با خدا وقتی که او لبریز شور وحال بود
اول معراج او ازخاک آن گودال بود
درهمان لحظه که پرسوی خدا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
از زمین تا آسمان گلبانگ واویلا رسید
ناگهان برگوش جان فریادی از زهرا رسید
چون که سربر دامن خیرالنسا می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا
#گودال
سه ساعت شده جان به لب مادرت
سه ساعت چه کردند با پیکرت
سه ساعت به جان هم افتاده اند
چه جنگی است اینجا برای سرت
عطش با دو چشمت چه کرده حسین
دلت تنگ عباس آب آورت
عصا خوردی و طعنه زد حرمله
چه شد پس عصایت ، علی اکبرت
همه جوره امروز حیدر شدی
به قربان احسان انگشترت
تو را این سه شعبه زمین گیر کرد
بمیرم برای علی اصغرت
تو ای از قفا سر بریده ببخش
اگر بوسه ام داد درد سرت
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
تجسم کن که در گودال اربابی زمین خورده
ز پا افتاده و لشکر لباسش را ز تن برده
تجسم کن هزار و نهصد و پنجاه زخمش را
لبان تشنه و خشک و دوباره..آه…زخمش را
تجسم کن به خاک است و نشان از این و آن دارد
و یک نیزه به پهلو و یکی در سینه و یک در دهان دارد
تجسم کن که با پا زیر و رو کردند آقا را
تجسم کن حسینِ بی کس و تنهای تنها را
تجسم کن هجوم اسب ها را بر سر و سینه
هزاران سنگ بر پیشانی و دندان آئینه
تجسم کن سر ذبح سرش جنجال بر پا شد
برای کشتنش بین سنان و شمر دعوا شد
تجسم کن که شمر آمد بِبُرد حنجر او را
تجسم کن…تجسم کن…تجسم..خواهر اورا
تجسم کن ذبیحی را که طفلش سخت ترسیده
تجسم کن تنی را که به زیر نعل پاشیده
الهی من بمیرم…مادرش بوده ست در گودال
الهی من بمیرم..دید جسمش می شود پامال
#آرمان_صائمی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#شب_عاشورا
#وداع
#گودال
با دختران خسته ات امشب وداع کن
با نجمه و رقیه و زینب وداع کن
با ما وداع میکنی امشب برای چه؟
بستی گره به معجر زینب برای چه؟
این بغض را به سینه ما جمع میکنی
از روی خاک ، خار چرا جمع میکنی ؟
جای وداع کاش که من را بغل کنی
امشب مرا به نیت فردا بغل کنی
فرموده است مادرمان تا ببوسمت
فردا که وقت نیست ، بمان تا ببوسمت
باید ادا کنم سخن مادر تورا
میبوسمت ، گلوی تو را حنجر تورا
امشب دل همه نگران من و تو هست
فردا غروب شمر میان من و تو هست
فردا غروب روی تنت جای بوسه نیست
بر جای جای پیرهنت جای بوسه نیست
فردا غروب پیکر تو زیر نیزه هاست
پیراهن شریف تو درگیر نیزه هایت
فردا غروب دور تو جنجال میکنند
جمعیتی روانه گودال میکنند
من میدوم به مقتل و راهم نمیدهند
بعد از تو بی پناه ، پناهم نمیدهند
تو آه میکشی و جوابت نمیدهند
من التماس ميكنم آبت نمیدهند
گودال محو چهره پیغمبری توست
در دست شمر حلقه انگشتری توست
فردا غروب حرمله گستاخ میشود
با خشکی گلوی تو سرشاخ میشود
فردا غروب شمر روی سینه تو و ...
سنگ است میخورد روی آیینه تو و ...
فردا محاسن تو به دستان قاتل است
زینب میان حلقه جمعی اراذل است
با ریگ های داغ مرا میزنند آه
یک عده قلچماق مرا میزنند آه
فردا غروب دور حرم طبل ميزنند
بر اسبهاي تازه نفس نعل ميزنند
فردا غروب موی رقیه چه میشود؟
خیمه پس از عموی رقیه چه میشود؟
فردا غروب مادر ما بین مقتل است
خنجر میان پنجه قاتل معطل است
#محمدجواد_پرچمی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
گفته بودند که تنها. زدنت کافی نیست
اینکه در خاک بغلتد بدنت کافی نیست
پیش اینها که به خون تن تو تشنه شدند
تیرهایی که نشسته به تنت کافی نیست
با سرِ نیزه به جان بدنت افتاده
او که میگفت مقطّع شدنت کافی نیست
تابسوزد جگر مادرتو در گودال
زدن نیزه میان دهنت کافی نیست؟؟
باید از غصه ی انگشت تو خون گریه کنم
بغض غارت شدن پیرهنت کافی نیست
شمر با چکمه لگد کرد پرت را..... ای وای
پشت و رو کرد تنت را که سرت را...... ای وای
#ع_رجبی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#عاشورا #گودال
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
زینب کنار رأس برادر شکسته شد
از دور دید ، شمر کجا پا گذاشته
اینگونه شد نماز عقیله نشسته شد
می دید دسته دسته به گودال آمدند
می دید جسم دلبر خود دسته دسته شد
با نیزه ای که روی گلویش گذاشتند
راه نفس کشیدن ارباب بسته شد
خیلی مسیرِ خیمه و گودال را دوید
یک نصفه روز قدر چهل سال خسته شد
#احسان_نرگسی
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#گودال #دفن_شهدا
اینجا کفن از بوریا بهتر نداری که
گیرم به تشییع آمدم ، پیکر نداری که
باید یکی باشد تو را از خاک بردارد
دیگر کنارت قاسم و اکبر ، نداری که
«گفتم تو را از خاتم انگشت بشناسند»
اما به روی دست، انگشتر نداری که
رسم است سمت قبله باشد سر میان قبر
صد پاره پیکر داری اما ،سر نداری که ...
یک بوسه قبل از دفن دلگرمی مادرهاست
از دور من می بوسمت ،مادر نداری که
گیرم که مردم پیکرت را دفن هم کردند
چه فایده ،گریه کنِ دختر نداری که
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#امام_حسین_شهادت
#رباعی #گودال
شاهی که از او بقا کمک میگیرد
از او قَدَر و قضا کمک میگیرد
پیش نظر حرامیان در گودال
از نیزه شکسته ها کمک میگیرد
#امیر_فرخنده
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#گودال
هی شکوه کردهایم فقط، آب و نان کم است
گویا بلای دوریت ای مهربان کم است
پس بی دلیل نیست گره خورده زندگیم
عرض توسلم به تو جان جهان کم است
خود را ـ ندیده روی توـ عاشق گمان کنم
چیزی در این میانه بدون گمان کم است
ترک گناه میطلبد قصهی فرج
تنها دعای آمدنت بر زبان کم است
یک عمر در فراق، به آه و فغان گذشت
آه و فغان که اینهمه آه و فغان کم است
هر روز نامه میدهم اما چه فایده
در آسمان کبوتر نامه رسان کم است
وقتی که با گناه دلت را شکسته ام
هر روز هفته هم بروم جمکران کم است
دنبال عصر جمعه غروب آمده چه زود
دارم امیدِ آمدن، اما زمان کم است
اشک تو صبح و شام به خون میشود بدل
پس در عزای جد تو اشک روان کم است
درقتلگاه درصدد ذبح کردن است
انگار نحر شاه برای سنان کم است
#یامظلوم
@raziolhossein