#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
گرفته جان نفسم در ثنای حضرت هادی
دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی
نداشت طوطی جانم هنوز لانه به جسمم
که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی
صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا
صفاست در حرم با صفای حضرت هادی
مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی
کشند منّت و عطای حضرت هادی
زدست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم
شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی
درندگان زمین التجا برند به سویش
پرندگان هوا در هوای حضرت هادی
اگر به سامره ام اوفتد گذر سر و جان را
کنم نثار به گنبد نمای حضرت هادی
دلم که درد گناهش به اختصار کشانده
پناه برده به دار الشّفای حضرت هادی
مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش
که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی
دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات
ملاحت سخن دلربای حضرت هادی
به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید
نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی
به عمر، دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد
به لحظه ای که کنم جان فدای حضرت هادی
به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم
هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی
بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی
به ارزش سخن دلربای حضرت هادی
مرا رضایت ابن الرّضا خوش است که دانم
بود رضای خدا در رضای حضرت هادی
هزار بار به هر لحظه لعن بر متوکّل
که بود در پی جور و جفای حضرت هادی
به زور خواند به بزم شراب حجّت حق را
نکرد شرم و حیا از خدای حضرت هادی
گهی به بزم شراب و گهی به مجلس دشمن
چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی
چو شمع، از شرر زهر، آب گشت وجودش
گرفت شعله زسر تا به پای حضرت هادی
نبود این همه بیداد و ظلم و جور پیاپی
جزای آن همه مهر و وفای حضرت هادی
چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش
که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی
غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدّش
زمین سامره شد کربلای حضرت هادی
سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را
که شد خموش صدای دعای حضرت هادی
شراره سر کشد از بیت بیت تو (میثم)
توئی زبان غم و دردهای حضرت هادی
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
تمام اهل نظر بر تو التجا بکنند
به نام پاک نقی خاک را طلا بکنند
هنوز بردن نامت کمال بیادبی است
به لفظ "حضرت آقا" تو را صدا بکنند
فرشتهها همه هنگام سجده حیرانند
که رو به قبله و یا رو به سامرا بکنند
چقدر روی دلت زخم کهنه بسیار است
به زهر زخم دلت را چرا دوا بکنند
دوباره یک دو نفر را به کربلا بفرست
که زیر قبه برایت کمی دعا بکنند
خدا کند که شبانه تو را دگر نبرند
ز نام مادرتان لااقل حیا بکنند
خدا کند که غریبانه دست و پا نزنی
ملائک از پرشان فرش دست و پا بکنند
دوباره از لب خشکت سلام میریزد
همینکه روی تو رو سوی کربلا بکنند...
سلام بر بدنی که سه روز بعد آن را
ز دست نیزه گرفته که بوریا بکنند...
#محسن_حنیفی
@raziolhossein
#امام_هادی_مدح
خوشا سری که شود خاک پای حضرت هادی
خوشا دلی که پرد در هوای حضرت هادی
به چشم بسته خدا را به روی باز ببیند
به دیده هر که نهد خاک پای حضرت هادی
ز قبر و برزخ و فردای محشرش نَبُود غم
کسی که زاد رهش شد ولای حضرت هادی
به سیم و زر نکند اعتنا کسی که به عالم
طلب کند نظر کیمیای حضرت هادی
به سعی بنده نیاید به دست، قرب خداوند
مگر که درک کند دل، صفای حضرت هادی
کسی که جان جهان بود، داد جان به غریبی
هزار جان مقدّس فدای حضرت هادی
ندانم این که به دوران چهها رسید به جانش
ز کینۀ متوکّل، دغای حضرت هادی
به یاد بزم شراب یزید سفله فتادم
که بزم خمر شد از کینه، حضرت هادی
به یاد چوب و لبان حسین گریم و گویم
نبود چوب جفا از برای حضرت هادی
چه خیر بهتر از این «رستگار» را که ز توفیق
رسید بر در سلطان، گدای حضرت هادی
#سیدمحمد_رستگار
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
سرِ ما محفلِ سودايِ عليّ النّقي است
جانِ ما نـذرِ قدمهاي عليّ النقـي است
دلِ ما غـرقِ تــمـنّايِ عـليّ النّقـي است
دين ما چيست؟ تولّاي عليّ النّقي است
ما كه از روز ازل عاشق و خاطرخواهيم
زيرِ دِيْــنِ كَـرمِ هــٰادي آل الّلهيم
از هدايتگري اش اهل هدايت شده ايم
لطف او بوده كه اينقدر"عنايت شده ايم"
خار راهش شده و صـاحبِ عزّت شده ايم
كاسـه ليسان سـر خوان ولايت شده ايم
عشق ما بر پسر فاطمه ، مادرْ زادي ست
هــرچه داريم از الطاف امام هادي ست
دل ما گُم شده در پيچ و خمِ سامرّاست
چون كبوتر شـده،جلد حرمِ سامرّاست
ســائل صحن ملائك خَدَم سامرّاست
چون گره خورده به اسمت عَلَم سامرّاست
يادِ ايــّامِ تو و خاطره ات را عشق است
خشتْ خشتِ حرم سامره ات را عشق است
نوه ي حضرت سُـلطاني و آقاي همه
پُر شــده از نـفـسِ حقِّ تو دنياي همه
با تو تضمين شـده آبادي فرداي همه
نامه داديم براي تو به امـضاي همه
كوري چشم هر آنكس كه خبيث و شقي است
مُهر آن هم "لكَ لبيّك عليَّ النّقي"است
پسر حضرت جودي و سراپايت لطف
مي چكد از عرق چهره ي زيبايت لطف
ما كه ديديم فقط از يــد طولايت لطف
گشته صادر همه ي عمر ز لبهايت لطف
جامعه با جملات تو عجب شيرين است
حرفهاي تو همه مثل رطب ، شيرين است
در غم دوري خود از حرمت مي سوزيم
سوّم ماه رجب شد ز غمت مي سوزيم
با نفسهاي تو از بــازدمت مي سوزيم
پا برهنه مرو مثل قدمت مي سوزيم
پا برهنه شدي و موي پريشان كرديم
يادِ دردانه ي سالار شهيدان كرديم
مي دواندند تورا از پي مركب اي واي
داغ ميخورد به قلب تو مُرتّب اي واي
پابرهنه ؛وسط كوچه؛ مُعذّب اي واي
چه قدر سوخت دلت از غم زينب اي واي
گـرچه در بزم شــراب متـوكّل رفــتي
شكر، زيرا به سلامت سويِ منزل رفتي
سينه ي سوخته ي سينه زنت شد پاره
جگر مادرت از سـوختنت شد پاره
از درون آه ، تمام بدنت شـده پاره
چون كشيدند تورا پيرهنت شد پاره
پيرهن چاك زدم تا حسني زار زنم
همرهت بر بدن بي كفني زار زنم
تن صد پاره ي جدّت به زمين افتاد و
وسط گودي گودال زِ زين افتاد و
از ركاب شه افلاك نگين افتاد و
شمر زد قهقهه ، در دشت طنين افتاد و
نيزه ها كشته ي خونين بدني را بردند
از تن بي سر او پيرُهني را بردند
#محمد_قاسمی
@Raziolhossein
#امام_هادی_مدح
ای قبلهگاه اهل ولا سامرای تو
بالاترین عبادت شیعه ولای تو
هم نور داده بر همه درس هدایتت
هم رهنمای ماست سراجالهدایِ تو
آیینة رسول خدایی و دیدهاند
روی خدا به روی محمّدنمای تو
بیگانه با خداست به حقّ خدا قسم
آنکو در این جهان نبود آشنای تو
نزدیکتر ز جان منی ای عزیز دل
هرچند دورم از حرم با صفای تو
وقتی قدم به برکة شیران گذاشتی
صورت گذاشت شیر درنده به پای تو
دستی ز دل برآر و دعا کن به جان ما
ای جان گرفته جانِ دعا با دعای تو
حتّی اگر به گرد حرم آورم طواف
باشد دلم به جانب صحن و سرای تو
بیمار کن مرا که شفا یابم از دمت
ای چشم صد مسیح به دارالشّفای تو
کوری، به از ندیدن روی خدا نما
لالی ، به از نگفتن مدح ثنای تو
بالاتری از این که بگویند سیدی
باشد هزار حاتم طایی گدای تو
ای از ازل به عالم و آدم امامتت
ما را گدای سامره کن از کرامتت
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
هزار شُکر که دارد در این شبِ نوروز
لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمهی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض اردت به این سیادت کرد*
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند*
تو را زِ خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشه ای اما خراب آوردند
به روی خاک نشستی و شام را دیدی
که عمه های تو را با طناب آوردند
یتیمهای گرسنه به بند زنجیر و
رسید وقتِ طعام و کباب آوردند
من از امام زمان شرم دارم از این خط
که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند
شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند
به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند
*اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امامهادی(علیهالسلام)
*اشاره به گریبان چاک زدن امامحسنعسکری(علیهالسلام)در فراق پدر
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#امام_هادی_علیه_السلام
#امام_هادی_مدح
بازهم عشقت مرا یاد خدا انداخته
شورشیرینی به ذکر ربنّا انداخته
یامن ارجوه لکل خیر،مارا باز هم
یاد الطاف تو درماه خدا انداخته
ای امام عزّت وآزادگی ، مهرشما
طوق گل برگردن اهل ولا انداخته
ای ولی الله اعظم دردل ما مهرتان
شوق پروازی به سوی سامرا انداخته
نوری ازاعجاز تو درپیش چشم منکران
شیر را ازپرده درپای شما انداخته
با چنین اعجاز باید درمقام تو نوشت
هادی دین بهتراز موسی عصا انداخته
رفتن تو درمیان برکه ی شیران، مرا
یاد گودال منای کربلا انداخته
بُردنت درمحفل آلودۀ شُرب شراب
خستگان را یاد تشتی از طلا انداخته
ماجرای آن لب ودندان وچوب خیزران
عمه ی مظلومه ات را از نوا انداخته
غافل است از آتش قهر خدا در رستخیز
آن که برجان شما زهر جفا انداخته
چون «وفایی» درعزای تو زبس نالیده ام
پنجه ی بغضی مراهم از صدا انداخته
#سیدهاشم_وفایی
@raziolhossein
#امام_هادی_مدح
#امام_هادی_شهادت
آیه ها جز دعا نیاوردند
غیر یا ربّنا نیاوردند
سجده ها بی ولای اهل البیت
رو به سوی خدا نیاوردند
بین هر سطری از روایت ها
جز حدیث کسا نیاوردند
خرج ما گردن کریمان است
خم به ابروی ما نیاوردند
ابرها تاکنون روی دستِ
سحر سامرا نیاوردند
خادمان، بی اجازهء هادی
پشت این در، گدا نیاوردند
اربعین، قبل سامرا رفتن
گریه های مرا نیاوردند
یار ما را به پادگان بُردند
به سرش کم بلا نیاوردند
تا دم کاخِ قاتلش او را
بی غم و ناسزا نیاوردند
بین زندان پس از اذیت او
آب و نان و غذا نیاوردند
گرچه با زهر کشته شد آخر
تشت، چون مجتبا نیاوردند
بین این روضه ها فراتر از
روضهء کربلا نیاوردند
بدنش را شبیه جسم حسین
بارها زیر پا نیاوردند
بین گودال، پیش مادر او
خنجری در قفا نیاوردند
نوک چکمه به پهلویش نزدند
پیرمردان عصا نیاوردند
از تنش جای هدیه و سوغات
پیرهن یا عبا نیاوردند
زود تشییع شد، نه بعد سه روز
بهر او بوریا نیاوردند
خواهری را زدند در کوفه
پای زخمش دوا نیاوردند
نان و خرما به بچه ها دادند
زینبش را بجا نیاوردند
رفت تنها میان بزم شراب
سر زینب چه ها نیاوردند!
#رضا_دین_پرور
@raziolhossein
#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح
ای دهم حجّت خدای ودود
هادی ملک خالق معبود
آفرینش یم عنایت تو
هادیان بندۀ هدایت تو
ای فدایّی تو اب و اُم ما
ای تو ابن الرّضای دوّم ما
همه عالم یم عنایت تو
اولیا تشنۀ ولایت تو
ای تو باب المراد اهل البیت
نور چشم جواد اهل البیت
آفتاب رخ هو القیّوم
همه ی حسن چارده معصوم
معرفت سایه ای ز قامت تو
نور، یک جلوه از کرامت تو
روی تو آیت هوالموجود
به وجود تو بسته کلّ وجود
حلم ها لاله ای ز گلشن تو
علم ها خوشه ای ز خرمن تو
روح، قربانی تن پاکت
تن، غباری به دامن خاکت
بال جبریل فرش مجلس تو
گل نرگس نثار نرگس تو
ابر بارنده فیضی از جامت
شیر درّنده در قفس رامت
چشم دشمن به لطف و رحمت تو
متوکّل حقیر عزّت تو
نور الانوار کلّ اجدادی
سیّدی یا علیّنا الهادی
جامعه سطری از عبارت تو
انبیا عاشق زیارت تو
در خراسان، مدینه، سامرّا
نجف و کاظمین و کرب و بلا
زائرین هر کجا که مهمانند
جامعه با دم تو می خوانند
کیست ابن الرّضای دوّم، تو
در امامان علیّ چارم، تو
به مزار مطهّر تو سلام
به عروس و به خواهر تو سلام
بوی احمد دمد ز یاسمنت
از رواق مقدّس حسنت
زده بر سر هوای سامره ام
خاک پای گدای سامره ام
سامره آفتاب سینه ی من
کربلای من و مدینۀ من
سامره شهر نور، شهر شرف
سامره باغی از بهشت نجف
سامره در زمین بهشت اله
آسمان دو آفتاب و دو ماه
تو ولیّ خدای دادگری
تو جوادالائمّه را پسری
تو ز هر وصف خوب، خوب تری
تو به یک چهره چارده قمری
تو علیّ علیّ و فاطمه ای
تو چراغ هدایت همه ای
به دعای تو سنگ گل آرد
به ولای تو ابر می بارد
هم تو گفتیّ و هم خداست گواه
من اطاکم فقد اطاع الله
تو زعیمی تو رهبری تو امام
حق بود از تو با تو در تو مدام
ذکر حق چیست ذکر خیر شما
کیست میزان حق به غیر شما
بی دمت آدمی نمی ماند
به خدا عالمی نمی ماند
طایر وحی از تو دانه گرفت
در ریاض تو آشیانه گرفت
من اتاکم نجی سرود سرود
به شما خاندان درود درود
شمع بزم اخوّتید شما
اهلبیت نبوّتید شما
در زمین در سپهر در افلاک
هر که شد بی شما هلاک هلاک
چشم دل بی چراغتان کور است
شاهد من کلامُکم نور است
به خداوندی خدا سوگند
به محمّد به انبیا سوگند
به کتاب و به مکّه و به حرم
به صفا و به مروه و زمزم
به مدینه به خاک قبر رسول
به مزاری که گم شده ز بتول
به شهیدان بدر تا امروز
به شهادت به مرگ ظالم سوز
این کلام خدای دادار است
مهرتان خلد و بغضتان نار است
روح قرآن بود بیان شما
جان «میثم» فدای جان شما
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح
آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند
دهمین پنجره را سمت خدا باز کند
تا که یک پرده، خدا را به من ابراز کند
جگر شیر بیارید که اعجاز کند
دهمین مرتبه امروز، قیامت آمد
علیِ آخرِ دنیای امامت آمد
ردّ پایش همه جا قبلهنما میسازد
خطّی از جامعهاش، جامعه را میسازد
خادم خانهاش از خاک، طلا میسازد
کرمش نیز به شدت به گدا میسازد
بیسبب نیست اگر عادتشاحسان شدهاست
نوۀ ارشد آقای خراسان شده است
گوشۀ صحن عجب حال و هوایی دارم
برسرم سایۀ ایوان طلایی دارم
از سر سفرۀ او نان و نوایی دارم
سامراییام و عادت به گدایی دارم
سامرا، کرب و بلایی به نظر میآید
این دو ششگوشه، به دنیا چقدر میآید
#مجید_تال
@raziolhossein
#امام_هادی_مدح
ای چارمین علیِّ ولیّ و دهم امام
وی بر فراز عرش ولایت تو را مُقام
وه! ای به کنیه بوالحسن و در لقب نقی
خورشید و ماه، آینهدار تو صبح و شام
خصمانِ تو که یکسره خصم ولایتند
انداختند سنگ شقاوت تو را به جام
میخواستند تا تو نباشی و بستُرند
از لوح روزگار تو را نقش هرچه نام
پس زهر سینهسوز به کام تو ریختند
پس تیغ کینهساز کشیدند از نیام
«هرگز نمیرد آنکه دلش زندهشد بهعشق»
ای زنده همیشه و ای جان مستدام
ای با همه جوانیِ خود آنچه خضر دید
در آینه پدید، تو دیده به خشت خام
ای رهنمای گمشدگان، هادیالبشر
وی این لقب به نام تو ظرفیتش تمام
ماییم و زخمهای گرانی که تا ابد
در سینههایمان نپذیرند التیام
زخم عمیق سینه سوزان کربلا
این خونچکان که تازه نماید علیالدوام
ماییم و انتظار، اماما، که کی کشد
از آستین نوادۀ تو تیغ انتقام
#حسین_منزوی
@raziolhossein
#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح
بهشت اهل ولا را ثمر مبارک باد
طلوع عید بزرگ دگر مبارک باد
بر آسمـان ولایت قمر مبارک باد
محمدبنعلی را پسر مبارک باد
خدای عـزّوجـلّ را ولـی تمـاشایـی است
به روی دست محمّد، علی تماشایی است
سلام باد بـه ابنالرضـا و فـرزندش
شفای روح مسیحا ز فیض لبخندش
ندیده چشم بشر جز ائمه مانندش
سزد که مدح بگوید فقط خداوندش
جمــال او همــه آیینــۀ امــام جـواد
علی است این، پدر و مادرم فدایش باد
سخنوران جهان مست یک عبارت او
جحیم بـاغ چنــان گــردد از اشارت او
سر سـران همـه در حلقـۀ اسـارت او
دعــای «جامعـه» زیباتـرین زیـارت او
زیارتی که سزد وحی سرمدش خوانند
شنـاسنـامــۀ آل محمّــدش خواننـد
مهی که مهر هم از ماه عارضش خجل است
چـو آفتاب بـه دلهای پاک مشتعل است
گـل محبـت او زینــت بهشــت دل است
عدو هم از کرمش شرمگین و منفعل است
جهانیان همه مرهون لطف او من هم
نه من گای در او شـدم که دشمن هم
الا حـرم حرمِ سـامرات را زائر
بهشت، زائر صحن و سرات را زائر
فرشتگان حرم باصفات را زائر
جــواد مـاه رخ دلـربـات را زائـر
عجب نه گر به قفس شیر وحشیات شد رام
مطیــع سلسلـۀ تـو اســـت گــردن ایــام
تو چارمین علی از عتـرت پیامبری
تو خـود امـام و امام جواد را پسری
تو بـر امــام رضا نیــز پارۀ جگری
تو چون حسین چراغ هدایت بشری
ائمه هادی و تو خود به کنیه هادیشان
بـه شـاه راه هـدایت شـدی منادیشان
اگر چه بــر حرم حضـرتت جسارت شد
حـریم محترمت در جهان زیارت شد
نصیب شیعه در این امتحان بشارت شد
نصیب دشمن تو ذلت و حقارت شد
شکست شیعه محال است چون به حصنِ ولاست
همیشه پــرچـم فتـح شمـا بـه دسـت خـداست
تمام خلقت هستی بوَد برای شما
نهاده سربه زمین آسمان به پای شما
سعـادت همه عالم بود ولای شما
بـوَد «بـکُـم فَتَـحالله» در ثنـای شما
خدا بــرای شما خلق کرد عالم را
ز خاک پـای شمـا آفریــد آدم را
به غیر بـاب شما حق نیـافریده دری
خدا پرست نـیام گر زنـم در دگری
نبود و نیست به جز بر درِ شما خبری
اگـر کنید بـه کـل جهانیـان نظـری
قسم به هر که گذارد قدم به راه شما
شونـد خلق، ابـوذر به یک نگاه شما
مصیبت است اگر یک نظر به ما نکنید
مـرا ز دامـن پر مهرتان جدا نکنید
رهم دهیـد در ایـن خانه و رهـا نکنید
مرا به دوری خود دور از خدا نکنید
من و جدا شدن از دامن شما هرگز
طریـق دوستـی دشمـن شما هرگز
حیاتِ بود و نبود از برای یک دمتان
خـدای داده شرافت به کل عالمتان
خد گواست که اوصاف ما بود کمتان
عطا کنیـد مضامین نـو به میثمتان
که همچو «میثم» تمار مدحتان گوید
همیشـه در همه احوال راهتان پوید
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein