eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.7هزار دنبال‌کننده
736 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست کُشت من را چشمِ گریانی که نیست آی مردم! یار را گم کرده ام خیمه دارم در بیابانی که نیست از عذاب بچهء نااهل خود نوح شد سرگرم طوفانی که نیست ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم خانه ها ویران شده خانی که نیست جای من را بر کس دیگر مده چون که می ترسم از الآنی که نیست مورم و جاروکش این روضه ام کار دارم با سلیمانی که نیست چون که مجنون حسینم شیعه ام! بی خیال هر مسلمانی که نیست در میان سفرهء ارباب مان بی رقیه خیر و احسانی که نیست دستهای زخم و با زحمت کشید... شانه بر موی پریشانی که نیست گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟ آخرش با آن دهان خونی اش بوسه زد بر جای دندانی که نیست @raziolhossein
اصغر همه هستی پدر بود در خواب نبود، محتضر بود هم جان علی ز دست می رفت هم جان حسین در خطر بود در حنجره ای که داشت میسوخت یک خُرده صدای مختصر بود سقا که نبود، دور او پُر از هلهله های صد نفر بود بابا مثلاً هنوز علی داشت اکبر مثلاً همین قدر بود دشمن هدفش، علی زدن بود دشمن سر نقشه، هم نظر بود از حرمله و سه شعبه ی او بیچاره رباب، بی خبر بود تیری وسط دو گوش او خورد تیر از گلویش بزرگتر بود حیران شده بود حسین آنجا رفتن به حرم، غمی دگر بود در زیر عبا گرفت علی را دیدار رباب، درد سر بود گریان شد و پشت خیمه یادِ شش ماهه شهیدِ پشت در بود @raziolhossein
بی علی اصغر ربابت در پی گهواره است خواهرت آواره است پرچم عباس تو این معجر صد پاره است خواهرت آواره است @raziolhossein
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد بالای تل دیدم سر بالانشینم... از زیر دست و پا ترا مادر می آورد ای پیکر جامانده روی خاک سوزان! دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد من زینبم بر ناقه عریان همانکه... روزی مرا با احترام اکبر می آورد با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد این ساربان ما را اگر بهتر می آورد ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز می آمدی و دخترت پر در می آورد هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که خرما و نان از سفره حیدر می آورد رد می شوم از کوچه و بازار کوفه ای کاش محرم داشتم معجر می آورد @raziolhossein
مهر تو بجز سینه ی ما جا شدنی نیست سنگینی هجران تو حاشا شدنی نیست طفلی که بزرگی بغلش کرده بزرگ است هر قطره ی ناچیز که دریا شدنی نیست بگذار که با طعنه بخندند به اشکم رسوای غم عشق تو رسوا شدنی نیست حاجات مرا دور بریزید همینجا وقتی گره ی کرببلا وا شدنی نیست در روضه نشستن، همه ی زندگی ماست هرکس که دلش سنگ شد احیا شدنی نیست من مَحرم زهرا شدم از بعد مُحرّم این از کرمش بوده وَ اِلاّ ... شدنی نیست چون بین شریعه جگر آل علی سوخت بر گریه کنان آب، گوارا شدنی نیست جانم بفدای لب خشکیده ی اکبر! رفع عطشش جز لب بابا، شدنی نیست چه دیده که بالاسرش ارباب زمین خورد آیینه ی صد تکه تماشا شدنی نیست پهلوی علی را نوک سرنیزه دریده این زخم جگر خورده، مداوا شدنی نیست عمه وسط لشکریان بود، وگر نه بر زانوی بابا رمق پا شدنی نیست @raziolhossein
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند کار من با گریه کردن راه می افتد فقط چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند خوش بحال زائرانی که برای اربعین کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند من بمیرم پای زین العابدین تاول زده آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند استخوان گردنش در بین راه آسیب دید وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند @raziolhossein
عزای ماه محرم، عزای فاطمه است حسین گفتن ما، با نوای فاطمه است به خرج مُغرِض و دشمن نرفته و نرود که خرج روضه هرسال، پای فاطمه است اگرچه در ته گودال، دست و پا میزد بهای سرخی خونش، خدای فاطمه است حسین مثل حسن مادریست، گریه کنید حسین، عاشق اشک گدای فاطمه است اگر صدای علی را شنیدی از زینب فقط صدای رقیه صدای فاطمه است دلم به کرببلا و به اربعین خوش بود هوا هوای نجف یا هوای فاطمه است خدا قبول کُند از همه حسینی ها همیشه پشت سر ما دعای فاطمه است همیشه جمع شده روضه با سلیقه او همیشه گوشهء هر روضه جای فاطمه است به صورتی که زده بوسه مصطفی، در خورد شروع روضهء فضه بیای فاطمه است خلاصه پشت در خانه هیزم آوردند خلاصه بیت علی، کربلای فاطمه است لگد زدند به طوبا و میوه اش افتاد همین دلالتِ بر انحنای فاطمه است زنی که خورده زمین، مردِ خانهء علی است یلی که خورده زمین، مرتضای فاطمه است یکی نبود بگوید محله های شلوغ چه جای آمدن بچه های فاطمه است کجاست فاطمه در شام ازدحام شده عقیله وارد دروازه عوام شده @raziolhossein
سرم هرگز نشد پیش کسی‌ خم همیشه سربلندم زیر پرچم ابالفضلی! پریشان حسینم سلام آقا! خداحافظ محرم گدای سفره ات پیغمبرانند نداری دور این سفره گدا کم شفای عاجل از تربت گرفتم نشد بیمار تو محتاج مرهم رفاقت با یکی آنهم تو ارباب! در عالم تو فقط خوردی به دردم بجز زهرا که دستم را گرفته نمیخواهد کسی من را در عالم جوانی میکنم با عشق اکبر فدای اصغرت اولاد آدم برای اشک ما زحمت کشیده علی یک عمر، دور چاه زمزم اهالی نجف مهمان نوازند بساط اربعین را کن فراهم خدا حفظت کند بر روی نیزه ز شر سنگ تیز و نامنظم سر ناموس خود معجر ندیدی سرت با خون تازه شد معمم دم دروازه ساعات، زینب معطل بود و شد محتاج محرم @raziolhossein
عمریست که هستیم مسلمان رقیه شیعه شدهء موی پریشان رقیه وصلیم به توحید و نبوت، به امامت وصلیم به زهرا و به ایمان رقیه دنبال ملاقات خدائیم و خرابیم در روضه نشستیم سر خوان رقیه بیماری دلسوخته ها صعب العلاج است باید برسد دارو و درمان رقیه هرچند نداریم ز هرکس طلب جان ما را بخر ارباب، تو را جان رقیه بالا بنشانی، ننشانی به ابالفضل هستیم همه بی سر و سامان رقیه رفتم ز نجف، کرببلا پای پیاده از برکت الطاف فراوان رقیه هرکس بشود واله و دیوانه اش امروز فردای قیامت شده حیران رقیه زهراست سراپای وجودی که کبود است زهراست فقط روضهء پایان رقیه تعمیر نشد زیور آن گوش که پاره است ترمیم نشد صورت و دندان رقیه بد زخمِ زبان خورد، زمین خورد، لگد خورد چه سخت شده صحبتِ آسان رقیه پیچید به پا چادر و پیچید به او زجر کی دست زده بر موی دردانه رقیه @raziolhossein
زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟ تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟ آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست تن مجروح ترا آن زن غساله نشست کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی باز هم ناله از آن درد کمر می کردی دختران را ز سر کوچه خبر می کردی معجرت را سر بازار، به سر می کردی چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند @raziolhossein
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی از تولد سبب گریه ی چشمان منی من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد بهترین خاطره در سختی دوران منی از همان قبل محرم که تو آواره شدی نگران سفر و حال پریشان منی پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند مقتل مستدل شاه خراسان منی روی نیزه بروی یا نروی بالایی ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین! باخبر از غم و آه دل ویران منی دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی @raziolhossein
خورشید من که صبحدم بالا می آیی بی طاقتم! امروز یا فردا می آیی؟ هر جا نشستی بین روضه یاد ما باش هر جا نیایی، روضه ی سقا می آیی از اول ماه عزا چشم انتظارم چون مطمئنم روز تاسوعا می آیی امروز آقاجان شما بر عکس عباس صد بار رفتی علقمه ... اما می آیی از داغ مشک پاره پاره غصه خوردی با تشنگی از بین خیمه ها می آیی محض تسلای دل ام البنینش امروز را با مادرت زهرا می آیی ارباب او فرمود که ای ماه تشنه... خوشحال بودم دیدم از دریا می آیی دستت قلم شد در قنوتی که گرفتی با فرق خون از کوفه ی مولا می آیی جای مژه چشمت پُر از تیر است اما به چشم تارم باز هم زیبا می آیی برخیز علمدارم علی در خیمه غش کرد به مادرش گفتم همین حالا می آیی باشد نیا ... وقتی که زینب معجرش رفت بر نی کنار زینب کبرا می آیی ... @raziolhossein