eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.8هزار دنبال‌کننده
736 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قطره به قطره راهی دریا شدن کم نیست نوکر شدن ، سلمان شدن ، منّا شدن کم نیست اصلا گدایی همین بانو بزرگم کرد با دست خالی اینقدر آقا شدن کم نیست محض گل رویش خدا خلق عوالم کرد تنها دلیل خلقت دنیا شدن کم نیست علم لدن را یادگار از جد خود دارد عالم به علم عالم معنا شدن کم نیست اصلا از آنجایی که او زِینِ أَبِ ثانی ست باید بگویم زینت بابا شدن کم نیست در جان دختر حُسن مادر میکند جلوه حانیه و حنانه و حسنا شدن کم نیست باید که کوثرزاده را کوثر صدایش کرد آیینه ی صدیقه ی کبری شدن کم نیست مادر به اولادش دلش گرم است ، بی تردید چشم و چراغ خانه ی زهرا شدن کم نیست حوریه ای از حوریان دامن زهراست إنسیه ی إنسیة الحورا شدن کم نیست از برکت زانو زدن در محضرش یک عمر ساره شدن، هاجر شدن ،حوا شدن کم نیست مریم به هرجایی رسید از خادمی اوست قطعا کنیز دختر مولا شدن کم نیست در باطن او نور عصمت میشود پیدا الگوی زهد و پاکی و تقوا شدن کم نیست بی شک پناه حجت حق زینب کبری ست با این مراتب زینب صغری شدن کم نیست با یک نظر بر چهره ی ماه بنی هاشم پی میبری تاج سر سقا شدن کم نیست حبل المتین ام ریشه های چادر بی بی ست مصداق ناب "عروة الوثقی"شدن کم نیست زهرا و اولادش شفیع المذنبین هستند از شافعان محشر فردا شدن کم نیست مرثیه اش اشک ملائک را در آورده مرثیه خوان عصر عاشورا شدن کم نیست با لشگر آمد کربلا بی لشگرش کردند یک نصف روز و این همه تنها شدن کم نیست خارمغیلان ، ظلمت شب، سایه ی دشمن شب تا سحر آواره ی صحرا شدن کم نیست شش ماه بعد از واقعه روی پر و بالش از زخم های کعب نی پیدا شدن کم نیست موی سپید و چشم تار و زانویی خسته در زیر بار درد و غصه تا شدن کم نیست با یاد عصر روز عاشورا زمین خوردن یا با عصا از بستر خود پا شدن کم نیست @raziolhossein
بانو همه جا نام شما عقده گشاست مسکین تو از قید غم و غصه رهاست در خانه سگ پری نیاید هرگز تزویج تو با خلیفه از ریشه خطاست @raziolhossein
ای آینه دار پنج معصوم در بحر عفاف در مکتوم پرورده ی دامن ولایت مظلومه ی خاندان مظلوم قدر تو به ممکنات مجهول مهر تو به کائنات معلوم شیرازه ی شرع از تو محکم منظومه ی عشق ازتو منظوم تو زینب دومی علی را نامند تو را به ''ام کلثوم'' آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی آن وقت که چارساله بودی بر صورت ماه هاله بودی در خانه ی شیر حق به خوبی معصوم تر از غزاله بودی دیری نگذشت کز ستم ها سرگرم به اشک و ناله بودی از آن چه به خانه ی شمارفت از داغ جگر چو لاله بودی از قول و غزل فراتری تو کی حد تو این مقاله بودی؟ آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو محنت بی شماره دیدی غم، بیشتر از ستاره دیدی مه پاره ی دشت کربلا را در خاک، هزار پاره دیدی هم بردل پاره پاره اززهر هم پیکر پاره پاره دیدی پامال تن عزیز خود را ازمرکب ده سواره دیدی بردست حسین غرق درخون قنداقه ی شیرخواره دیدی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی تو راز عجیب کربلایی بانوی شکیبب کربلایی هم راز شهید نینوایی دم ساز غریب کربلایی برخرمن هستی ستم کار سوزنده لهیب کربلایی درآتش غم اگر بسوزی باصبر، طبیب کربلایی آن جا که خطابه کارسازاست توفنده خطیب کربلایی آئینه ی آفتاب و ماهی یا سیدتی به ما نگاهی @raziolhossein
دگر عبّاس و اکبر دارم امشب به بر قنداق اصغر دارم امشب نه کوفی گرد خود بینم نه شامی دوباره شش برادر دارم امشب @raziolhossein
کمتر کسی‌ست در غم من انجمن کند از من سخن بیاورد، از من سخن کند «دل‌های جمع را کند آشفته یاد من راضی نمی‌شوم که کسی یاد من کند» یاد آورم ز قاسم و عبّاس و اکبرم چشمم نظر چو بر گل و سرو و سمن کند غوغای کربلا، غم کوفه، حدیث شام جان بر لبم رسانَد و خون، قلب من کند ما را خرابه، جای شد و هیچ کس نگفت: باید که لاله جلوه به صحن چمن کند از بازگشتمان به مدینه کنایتی‌ست هر کاروانِ خسته که رو در وطن کند بار مرا اگر چه اجل بسته است و باز خوش روبه‌رو مرا به حسین و حسن کند، شرمندۀ محبّت زینب شوم که آه! باید دوباره جامۀ ماتم به تن کند وقتی کفن برای من آماده می‌شود او باز گریه بر بدن بی‌کفن کند @raziolhossein
کمر بر استقامت بسته زینب که یک‌دم هم ز پا ننشسته زینب اگر زینب پناه کاروان بود تو هم بودی عصای دست زینب صبوری غرق در تاب و تب تو وفا زانو زده در مکتب تو در این شش‌ماه، یک‌دم هم نیفتاد «حسینم وا حسینا» از لب تو @raziolhossein
نام بلند خویش به دنیا گذاشتی با داغ خود غمی روی دل­ها گذاشتی بعد از حسین، قلب پریشان خویش را در کربلای خون خدا جا گذاشتی حیران و ماتِ صبر و رضای تو روزگار وقتی به روی غصّه و غم پا گذاشتی کوفه اسیر نطق علی­‌گونۀ تو شد داغی بزرگ بر دل اعدا گذاشتی با خطبه‌ای که خواندی و کردی عزا به پا پا جای پای حضرت زهرا گذاشتی زینب قرار بود کند شام را خراب حرمت به نام زینب کبری گذاشتی بازار شهر کوفه کجا و شما کجا؟! باور نمی‌کنم قدم آنجا گذاشتی ای همدم رباب! تو با اشک و ناله‌ات مرهم به قلب مادر تنها گذاشتی گفتی به رأسِ بر روی نیزه: برادرم! از چه رقیّه را تک و تنها گذاشتی؟ تو داغدار بی‌کفن کربلا شدی گریان و بی‌قرار شه سر جدا شدی @raziolhossein
باید از جلوۀ او عرش منوّر باشد هر کسی مثل شما، دختر کوثر باشد بی‌گمان این دل شیری که تو داری، بانو! می‌تواند فقط از جانب حیدر باشد زینب دوّم گل­خانۀ زهرا شده‌ای چه قشنگ است!که زینب دو برابر باشد پیش دریای دلت، موج بلا، کوچک بود عاشقی، صبر تو از عقل، فراتر باشد «امّ‌کلثوم»! دعا کن، نرسد روزی که دختری شاهد افتادن مادر باشد خاطرت باشد اگر، شاهد عاشورایی! آتش خیمه هم از آتش آن در باشد تو چه‌دیدی؟چه‌شنیدی؟چه‌کشیدی؟آن‌روز بدنی بی‌سر و یک نیزه که با سر باشد اوّلین شاعر این داغی و شعرت، بانو! شعله‌ای گشته که بر سینۀ دفتر باشد بی‌سبب نیست که عمرت به درازا نکشید وای! از آن دل که در آن داغ برادر باشد @raziolhossein
ای نخل کوثر را ثمر یا ام کلثوم ای مایه ی فخر بشر یا ام کلثوم ای دومین زینب، سراپا زینت اب ای زینت نام پدر یا ام کلثوم ای چارمین خورشید نور از نسل کوثر بر فاطمه نور بصر یا ام کلثوم ای کوکب افلاک، ای نور مجسم ای خواهر شمس و قمر یا ام کلثوم زینب که سر تا پا علی بود و علی بود رفتی به زهرا بیشتر یا ام کلثوم حتما تو هم مانند زینب دیده بودی که مادرت در پشت در ... یا ام کلثوم حتما تو هم از داغ کوچه داغداری از ماجرا داری خبر یا ام کلثوم از کوچه ها تا کوچه های شام رفتی رفتی کنار تشت زر یا ام کلثوم با خیزران دیدی چه غوغایی به پا کرد جام شراب و چشم تر ... یا ام کلثوم ای وای از ساعات قتل صبر ای وای ای وای از ساعات سر ... یا ام کلثوم هر کس می آمد جای زخم قبل می زد با نیزه و سنگ و سپر یا ام کلثوم سرها که شد بر نیزه ها، تازه شروع شد وقت هجوم صد نفر یا ام کلثوم هر کس که آمد قتلگاهش دست پر رفت انگشتر و دستار سر ... یا ام کلثوم @raziolhossein
از آنجا که خدا می خواست شأن تو نهان باشد مسجل می شود گنجینه باید بی نشان باشد کشیده آستین از دست دنیا خادمت آری کشانده خویش را تا که غلام آستان باشد علی در باز خواهد کرد و زهرا راه خواهد داد اگر نام‌شریفت پشت در ورد زبان باشد چه می خواهد مقاماتت ز جان عقل ما وقتی فقط یک گوشه از خاک تو نامش آسمان باشد سگ‌کوی شما هم عار می داند اگر جایی گذارش از گذرگاه فلان ابن فلان باشد عنان از خشم حیدر می درد آوردن نامش چگونه قاتل انسیه پایش در میان باشد!!! . به ظاهر آستین اما جگر در زیر دندان بود مهار گریه دشوار است اگر مادر جوان باشد . تو عفت را میان همهمه تعبیر خواهی کرد حریفت گر چه یک نا اهل هرزه چون سنان باشد تو را ای آفتاب در حجاب آشفته کی دیدیم؟ تو را که سایه ات دلگرمی یک کاروان باشد تو بر می خیزی از جا حین‌ گریه خطبه می خوانی اگر حتی برادر زیر چوب خیزران باشد سلیمانت به نی رفته است اما تاب می آری اگر چه خاتمش در دست های ساربان باشد به کوه عصمتت سوگند این دنیاست مملوکت اگر حتی خرابه آخر این داستان باشد @raziolhossein
خدا خلقت نموده آيه آيه كوثري ديگر همينكه داده بر زهرا دوباره دختري ديگر خديجه آمده يا فاطمه بنت اسد دنيا تمامأ مادرش بود و تمامأ حيدري ديگر چه ارثي برده از مادر بلاغت در سخن دارد به گوش آمد صداي مرتضي از حنجري ديگر فداي ام كلثومم غلامم خادمين اش را ملائك آستان بوس اش نخواهد نوكري ديگر به نام او گره خورده غم و مظلومي و غربت زده كل وجودش را به نام خواهري ديگر كنار اصلأ نيامد با غم داغ برادرها به پا كرده است اين ام البكا هم محشري ديگر نشد خم قامت اش جز لحظه ي بوسيدن حنجر همان جائي كه او شد روبرو با پيكري ديگر دلش ميخواست بر شانه بچسباند سرش را حيف ندارد پيكر پامال مركب ها سري ديگر... @raziolhossein
مثل مزار فاطمه قدرش نهان است توصیف شأنش فوق توضیح و بیان است خود را دخیل رشته های چادرش كن او عمه مظلومه صاحب‌زمان است