#شام_غریبان
به روی نيزهها ديدم سرت را
ميان خون، رها بال و پرت را
چگونه قلب من آرام باشد
که دیده ساربان انگشترت را...
.
.
چراغ عمر من پايان گرفته
ببین باران الرحمان گرفته
تمام دشت احيا دارد امشب
که هر نيزه بهسر قرآن گرفته
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
.
دل من داغدار رفتن توست
به روی خاک این صحرا تن توست
تمام گرگها در قتلگاهاند
چه دعوایی سر پیراهن توست
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#دیر_راهب
دید از دور مسیحا نفسی میآید
دید با قافله فریادرسی میآید
صحنهای دید در آن قافله اما جانکاه
بر سر نیزه سری دید، سری همچون ماه
این سر کیست که اینقدر تماشا دارد؟
صوت داوودی و انفاس مسیحا دارد؟
از سر هر مژهاش معجزه بر میخیزد
با طنینش همه آفاق به هم میریزد
با نسیم از غم دل گفت به صد شیون و آه
به ادب نافهگشایی کن از آن زلف سیاه
گرچه این شیوۀ رندان بلاکش باشد
حیف از این زلف که بر نیزه مشوش باشد
با دلی سوخته آمد به طواف سر ماه
پاره پاره دلش از داغ لب پرپر ماه
گفت ای جان جهان نذر غمت! جانم باش
امشبی را ز سر لطف تو مهمانم باش
ماه را همره خود با دلِ بیتاب آورد
نذر لبهای ترک خورده کمی آب آورد
خون از آن چهره که میشُست، دلش خون میشد
حال او منقلب و دیده دگرگون میشد
اشک در چشم پر از شیون راهب میخواند
روضه میخواند از آن اوج مصائب میخواند
روضه میخواند: همه عمر در این چرخ کبود
بین زرتشتی و آشوری و ترسا و یهود
نشنیدم که سرِ نیزه سری را ببرند
یا که در سلسله بی بال و پری را ببرند
آه از سوز و گدازی که در آن محفل بود
عشق میگفت به شرح، آنچه بر او مشکل بود
گفت: عالم شده حیرانِ پریشانی تو!
کیستی تو؟ به فدای سر نورانی تو!
ناگهان ماه، چه جانکاه دمی لب وا کرد
محشری در دل آن سوختهدل، برپا کرد
گفت: من کشتۀ لبتشنۀ عاشورایم
زینت دوش محمد، پسر زهرایم
دید راهب به دلش شعله و شور افتادهست
شعلۀ آتشی از نخلۀ طور افتادهست
تشنۀ عشق شد از غصه نجاتش دادند
ناگهان در دل شب آب حیاتش دادند
صورتش را به روی صورت خونین حسین...
و مُشَرَّف شد از آن لحظه به آیین حسین...
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
#دوبیتی
غروب قافله یادت نمیرفت
صدای هلهله یادت نمیرفت
گلو و چشم و قلبت سوخت عمری
سه تیر حرمله یادت نمیرفت
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
#دوبیتی
هرگز خیال سلسله از خاطرم نرفت
شام و شراب و هلهله از خاطرم نرفت
خیلی به اشکِ ماتم ما خنده شد ولی
آن نیشخندِ حرمله از خاطرم نرفت
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_سجاد_شهادت
#شام
ذکر مصیبت میکند: الشام الشام
تا یاد غربت میکند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را
یک جا روایت میکند: الشام الشام
موی سپید و چهرهای در هم شکسته
از چه حکایت میکند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی
یاد اسارت میکند: الشام الشام
در این دیار پر بلا هر کس به نوعی
عرض ارادت میکند: الشام الشام
یک شهر چشم خیره، وقت هر عبوری
ابراز غیرت میکند: الشام الشام
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید
تجدید بیعت میکند: الشام الشام
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را
هر دم تلاوت میکند: الشام الشام
قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش
بی صبر و طاقت میکند: الشام الشام
هر جا که دارد خوف از جان تو، عمّه
خود را فدایت میکند: الشام الشام
جان میدهی وقتی به لبهایی مقدّس
چوبی جسارت میکند: الشام الشام
کنج تنوری حنجری آتش گرفته
ذکر مصیبت میکند: الشام الشام
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_حسین
#اسارت
#شام #مجلس_یزید
#دوبیتی
نگاهش را به چشمت دوخت زینب
ز چشمان تو صبر آموخت زینب
به لب های تو می زد چوب، بوسه
به پیش چشم تو می سوخت زینب
فدای ذکر یارب یارب تو
چه اشکی دارد امشب زینب تو
به لب آورده جان کاروان را
به هر چوبی که می زد بر لب تو
تمام روضه آن شب بر ملا بود
گمانم کربلا در کربلا بود
بمیرم بوسه های خیزرانی
فقط یک روضه ی طشت طلا بود
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#اسارت #شام
#مجلس_یزید
نگاهش را به چشمت دوخت زینب
ز چشمان تو صبر آموخت زینب
به لبهای تو میزد چوب، بوسه
به پیش چشم تو میسوخت زینب
فدای ذکر یارب یارب تو
چه اشکی دارد امشب زینب تو
به لب آورده جان کاروان را
به هر چوبی که میزد بر لب تو
تمام روضه آن شب بر ملا بود
گمانم کربلا در کربلا بود
بمیرم بوسههای خیزرانی
فقط یک روضۀ طشت طلا بود
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_زینب
#هذا_یوم_الجمعه
يا اين دل شكسته ی ما را صبور كن
يا لا أقل به خاطر زينب ظهور كن
ديگر بتاب از افق مكه ، ماه من!
اين جاده هاي شب زده را غرق نور كن
با ذوالفقار حضرت مولا ، بيا و بعد
دلهاي شيعه را پرِ حسّ غرور كن
با كوله بار غربت و اندوه خود بيا
از كوچه هاي سينه زني مان عبور كن
امشب بيا كه روضه بخواني برايمان
امشب بساط گرية ما را تو جور كن
يا چند صفحه مقتل كرب و بلا بخوان
يا خاطرات عمه تان را مرور كن
هم از وفاي ساقي لب تشنگان بگو
هم يادي از مصيبتِ سرخ تنور كن
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#حضرت_رقیه_شهادت
#دوبیتی
پدر جان! کوثرت را میشناسی؟
گل نیلوفرت را میشناسی؟
نگاهی کن به حال و روزم امشب
ببینم دخترت را میشناسی!
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#رباعی
لبریز شود از تو هوایم ای کاش
یک شب برسد به تو صدایم ای کاش
بستم هر روز با تو عهدی تازه
از عُهدۀ عَهد خود برآیم ای کاش
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#هذا_یوم_الجمعه
وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شب های جدایی»
اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران
«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»
«من در قفس بال و پر خویش اسیرم»
ای کاش تو یکبار به بالین من آیی
در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست
من خوب نیاموختم آداب گدایی
عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه
تو منتظر لحظه ی برگشتن مایی
می خواستم از ماتم دل با تو بگویم
از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی
امشب شده ای زائر آن تربت پنهان؟
یا زائر دلسوخته ی کرب و بلایی
ای پرسشِ بی پاسخِ هر جمعه ی عشّاق
آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein