#اسارت #شام
#مجلس_یزید
نگاهش را به چشمت دوخت زینب
ز چشمان تو صبر آموخت زینب
به لبهای تو میزد چوب، بوسه
به پیش چشم تو میسوخت زینب
فدای ذکر یارب یارب تو
چه اشکی دارد امشب زینب تو
به لب آورده جان کاروان را
به هر چوبی که میزد بر لب تو
تمام روضه آن شب بر ملا بود
گمانم کربلا در کربلا بود
بمیرم بوسههای خیزرانی
فقط یک روضۀ طشت طلا بود
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#اسارت #شام
#مجلس_یزید
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا
قدّ کمان و قامت سرو روان کجا
آل رسول و شام غم و مجلس یزید
بزم شراب و رأس امام زمان کجا
ای کاش میشکست قلم تا نمی نوشت
قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا
خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید
زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا
در مجلس یزید نپرسید یکنفر
هفتاد داغ و اینهمه زخم زبان کجا
گیرم نبود سبط رسول خدا حسین
چوب جفا کجا و لب میهمان کجا
حورا کجا و دوزخیان آه وای من
بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا
از زخمهای سیّد سجّاد بشنوید
زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا
ای اهلبیت گر نگشایید باب لطف
ما رو بریم از در این آستان کجا
فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه
«میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا
#غلامرضاسازگار
@raziolhossein
#حضرت_زینب_اسارت
#اسارت #شام #مجلس_یزید
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی
مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی
به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز
دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی
به غیر سایه ی سرنیزه ها و خار مغیلان
برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی
اسیر بود امامی که کائنات اسیرش
اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی
به پاره پارهی معجر، مخدرات مکدر
خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی
گرفت سکه ولی نیزه را...خلاصه بگویم
ندیده شام دوروتر ز مردهای سپاهی
به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک
محال بود نروید پی دعاش گیاهی
بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت
شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی...
#مسعود_یوسف_پور
@raziolhossein
#اسارت
#شام #مجلس_یزید
اينجا شرار ناله آتش بر فلك زد
اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد
از مدخل اين شهر تا كنج خرابه
دشمن ميان كوچه زينب را كتك زد
اينجا لباس عيد پوشيدند زنها
پاى سر ببريده رقصيدند زنها
اينجا زدند آل على را ظالمانه
شد بسته بر يك ريسمان ده نازدانه
با دست بسته كودكى نقش زمين شد
برداشتند او را ولى با تازيانه
اينجا سر راه اسيران ايستادند
اينجا به زين العابدين دشنام دادند
اينجا به نوك نيزهها هجده قمر بود
خورشيد زهرا جلوهگر از طشت زر بود
لبهاى خونينش بهم مىخورد اما
چشمش به سوى زينب خونين جگر بود
او با لب خونين دم از محبوب مىزد
دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مىزد
اينجا عدو ظلم و ستم همواره كرده
با چوب، زخم بغض دل را چاره كرده
زينب كه صبر از صبر او مىبرد حيران
در پاى طشت زر گريبان پاره كرده
مىرفت چون بالا و پايين چوب كينه
مىزد به روى ماه خود سيلى سكينه
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#شام #اسارت
#مجلس_یزید
#دوبیتی
سرت در طشت ، پا به پای من سوخت
چو گیسویت ، به این یلدای من سوخت
به قربان لبت ، این رسم عشق است
تو خوردی خیزران ، لبهای من سوخت
#میثم_مومنی_نژاد
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#شام #اسارت #مجلس_یزید
شرمندگی گرفته درختان بید را
چوبی شکست حرمت مویی سفید را
لعنت به خیزران که به واقع تمام کرد
بی حرمتی به ساحت شاه شهید را
می رفت بانویی که بگیرد به دست خویش
چوبی که داشت سمت لبی می دوید را
وای از دمی که کر شد و نشنید گوش چوب
آهی که مادر علی اصغر ، کشید را
دندان شکست و قافله از آن شکسته تر
یا رب ، مبخش روز قیامت یزید را
#ناصر_دودانگه
@raziolhossein
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت #شام #مجلس_یزید
پس از تو، جان برادر! چه رنجها که کشیدم
چه شهرها که نگشتم، چه کوچهها که ندیدم
به سختجانی خود آن قَدَر نبود گمانم
که بیتو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم
برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را
به تن ز پنجهی غم، جامه هر زمان بدریدم
چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی
هلالوار ز بار مصیبت تو، خمیدم
زدم به چوبهی محمل سر، آن زمان که سر نی
به نوک نیزهی خولی، سر چو ماه تو دیدم
ز تازیانه و طعن سنان و طعنهی دشمن
دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم
شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته
هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم
هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست
به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم
ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان!
که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم
ازین حکایت جانسوز، «جودیا»! صف محشر
به نزد شاه شهیدان، شریک، همچو شهیدم
#جودی_خراسانی
@raziolhossein
#اسارت_شام
#مجلس_یزید
پیمود چون ز کوفه، جرس، راه شام را
از صبح کوفه دید توان، شامِ شام را
کمتر ز اهل کوفه نشد جور اهل شام
شرح کدام گویم و وصف کدام را؟
دادند شام بر سر بازارشان عبور
آل و عیال و عترت خیرُ الاَنام را
از خاندان عصمت و از دودمان فیض
بنگر چگونه داشت فلک، احترام را
تا بنگرند عترت خیر البشر اسیر
بزمی نهاد و داد صلا خاص و عام را
در طشت زر نهاد سر شاه و کس ندید
طالع ز طشت زر شده بدر تمام را
میخورد گاه باده و میزد گهی ز کین
چوب جفا به لب، شه والا مقام را
بر پا ستاده داشت به محفل، یزید شوم
زنجیر و غل نهاده به گردن امام را
پس ظالمی به رسم کنیزی طلب نمود
نوباوهی رسول علیهالسّلام را
بهر عیال و عترت خیر البشر به شام
دادند جا خرابهی بی سقف و بام را
زین دشت پُر بلیّه و زین راه پُر خطر
«یحیی»! بکش زمام سمند کلام را
کاین نظم جانگداز دل مصطفی گداخت
قلب پیمبر و جگر مرتضی گداخت
#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی
#مدرس_اصفهانی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#ورود_به_شام #اسارت #مجلس_یزید
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی شود
اگر جدائی اوفتد میان جسم و جان من
قسم بجان تو دلم از تو جدا نمی شود
گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم
ورنه زدیده ام عبث اشک رها نمی شود
گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود
کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی رود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمی شود
عمر گذشت، وانشد راه زیارتت به من
حاجت این شکسته دل چرا روا نمی شود
جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله
رأس بریده بر کسی راهنما نمی شود
ای بدن تو غرق خون وی سر و روت لاله گون
با چه خضاب کرده ای خون که حنا نمی شود
کرب و بلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی
هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود
چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن
جای سر بریده در طشت طلا نمی شود
سوز درون "میثمت" بوده شراری از غمت
ورنه زشعرش این همه شور به پا نمی شود
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_زمان_مناجات
#اسارت #مجلس_یزید
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را
یا بین سینه شرح دل آرایی تو را
نفسی لک الوقاء... به عالم نمی دهم
بنده شدن به درگه مولایی تو را
خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی
خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را
در غفلت زمانه فراموش کرده ام
درد غریبی و غم تنهایی تو را
باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟
باید چه کرد این همه آقایی تو را؟
دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم
تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را
با گریه گفت زینب کبری، برادرم
سنگی شکسته روی تماشایی تو را
دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید
برهم زده بلاغت و شیوایی تو را
#محمدجواد_شیرازی
@raziolhossein
#اسارت_شام
#شام #مجلس_یزید
حورا و طناب؟ وای بر من
قرآن و شراب؟ وای بر من
ناموس پیمبر و کنیزی
در شام خراب؟ وای بر من
در پیش نگاه چند دختر
چوب و لب باب؟ وای بر من
پیشانی ماه و ضربت سنگ
خورشید و خضاب؟ وای بر من
در بزم شراب، کس ندیده
ریزند گلاب، وای بر من
ده طایر پرشکسته، با هم
بسته به طناب، وای بر من
گیسوی به خونْکشیده بر رخ
گردیده حجاب، وای بر من
کی دیده کسی دهد به قرآن
با چوب جواب، وای بر من
در بزم شراب قلب زینب
گردیده کباب، وای بر من
پوشیده سکینه از کف دست
بر چهره نقاب، وای بر من
شد ظلم به اهل بیت میثم
بی حدّ و حساب، وای بر من
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
#مجلس_یزید #رباعی
یک روز، جگر برابرم آوردی
یک روز، سرِ برادرم آوردی
ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم
ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی
#ع_دهقانی
@raziolhossein