eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
9.7هزار دنبال‌کننده
734 عکس
7 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاهش را به چشمت دوخت زینب ز چشمان تو صبر آموخت زینب به لب‌های تو می‌زد چوب، بوسه به پیش چشم تو می‌سوخت زینب فدای ذکر یارب یارب تو چه اشکی دارد امشب زینب تو به لب آورده جان کاروان را به هر چوبی که می‌زد بر لب تو تمام روضه آن شب بر ملا بود گمانم کربلا در کربلا بود بمیرم بوسه‌های خیزرانی فقط یک روضۀ طشت طلا بود @raziolhossein
رخسار یاس و سیلی دست خزان کجا قدّ کمان و قامت سرو روان کجا آل رسول و شام غم و مجلس یزید بزم شراب و رأس امام زمان کجا ای کاش می‌شکست قلم تا نمی نوشت قرآن کجا و طشت زر و خیزران کجا خیزید ای ذُراری زهرا ندا دهید زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا در مجلس یزید نپرسید یک‌نفر هفتاد داغ و این‌همه زخم زبان کجا گیرم نبود سبط رسول خدا حسین چوب جفا کجا و لب میهمان کجا حورا کجا و دوزخیان آه وای من بازوی ده فرشته و یک ریسمان کجا از زخم‌های سیّد سجّاد بشنوید زنجیر خصم و پیکر جان جهان کجا ای اهلبیت گر نگشایید باب لطف ما رو بریم از در این آستان کجا فیض از شماست و رنه بدان کثرت گناه «میثم» کجا و اینهمه سوز بیان کجا @raziolhossein
چه پای آبله خیزی، چه مرکبی و چه راهی مهار ناقه نیفتد به دست شمر الهی به خفتگان همه رو نیزه میزدند که برخیز دریغ و درد چه راه بلند و شام سیاهی به غیر سایه ی سرنیزه ها و خار مغیلان برای طفل سه ساله نبود پشت و پناهی اسیر بود امامی که کائنات اسیرش اسیر بود چنان که به سینه سلسله آهی به پاره پاره‌ی معجر، مخدرات مکدر خدا کند که ندوزند اهل شام نگاهی گرفت سکه ولی نیزه را...خلاصه بگویم ندیده شام دوروتر ز مردهای سپاهی به چوب خشک، لبی را یزید بست که از خاک محال بود نروید پی دعاش گیاهی بدا به شعر که میخواند فی البداهه و میریخت شراب بر سر پاک بلند مرتبه شاهی... @raziolhossein
اينجا شرار ناله آتش بر فلك زد  اينجا عدو بر زخم پيغمبر نمك زد  از مدخل اين شهر تا كنج خرابه  دشمن ميان كوچه زينب را كتك زد  اينجا لباس عيد پوشيدند زنها  پاى سر ببريده رقصيدند زنها  اينجا زدند آل على را ظالمانه  شد بسته بر يك ريسمان ده نازدانه  با دست بسته كودكى نقش زمين شد  برداشتند او را ولى با تازيانه  اينجا سر راه اسيران ايستادند  اينجا به زين العابدين دشنام دادند  اينجا به نوك نيزه‏ها هجده قمر بود  خورشيد زهرا جلوه‏گر از طشت زر بود  لبهاى خونينش بهم مى‏خورد اما  چشمش به سوى زينب خونين جگر بود  او با لب خونين دم از محبوب مى‏زد  دشمن به پاسخ بر دهانش چوب مى‏زد  اينجا عدو ظلم و ستم همواره كرده  با چوب، زخم بغض دل را چاره كرده  زينب كه صبر از صبر او مى‏برد حيران  در پاى طشت زر گريبان پاره كرده  مى‏رفت چون بالا و پايين چوب كينه  مى‏زد به روى ماه خود سيلى سكينه @raziolhossein
سرت در طشت ، پا به پای من سوخت چو گیسویت ، به این یلدای من سوخت به قربان لبت ، این رسم عشق است تو خوردی خیزران ، لبهای من سوخت @raziolhossein
شرمندگی گرفته درختان بید را چوبی شکست حرمت مویی سفید را لعنت به خیزران که به واقع تمام کرد بی حرمتی به ساحت شاه شهید را می رفت بانویی که بگیرد به دست خویش چوبی که داشت سمت لبی می دوید را وای از دمی که کر شد و نشنید گوش چوب آهی که مادر علی اصغر ، کشید را دندان شکست و قافله از آن شکسته تر یا رب ، مبخش روز قیامت یزید را @raziolhossein
پس از تو، جان برادر! چه رنج‌ها که کشیدم چه شهر‌ها که نگشتم، چه کوچه‌ها که ندیدم به سخت‌جانی خود آن‌ قَدَر نبود گمانم که بی‌تو، زنده ز دشت بلا، به شام رسیدم برون نمود در آن دم چو خصم، پیرهنت را به تن ز پنجه‌ی غم، جامه هر زمان بدریدم چو ماه چارده دیدم، سر تو را به سر نی هلال‌وار ز بار مصیبت تو، خمیدم زدم به چوبه‌ی محمل سر، آن زمان که سر نی به نوک نیزه‌ی خولی، سر چو ماه تو دیدم ز تازیانه و طعن سنان و طعنه‌ی دشمن دگر ز زندگی خویش گشت قطع، امیدم شدم چو وارد بزم یزید، بازوی بسته هزار مرتبه مرگ خود از خدا طلبیدم هنوز بر کف پایم، نشان آبله پیداست به راه شام ز بس از جفا پیاده دویدم ولی به این همه غم، شاد از آنم، ای شه خوبان! که نقد جان به جهان دادم و غم تو خریدم ازین حکایت جان‌سوز، «جودیا»! صف محشر به نزد شاه شهیدان، شریک، هم‌چو شهیدم @raziolhossein
پیمود چون ز کوفه، جرس، راه شام را از صبح کوفه دید توان، شامِ شام را کم‌تر ز اهل کوفه نشد جور اهل شام شرح کدام گویم و وصف کدام را؟ دادند شام بر سر بازارشان عبور آل و عیال و عترت خیرُ الاَنام را از خاندان عصمت و از دودمان فیض بنگر چگونه داشت فلک، احترام را تا بنگرند عترت خیر البشر اسیر بزمی نهاد و داد صلا خاص و عام را در طشت زر نهاد سر شاه و کس ندید طالع ز طشت زر شده بدر تمام را می‌خورد گاه باده و می‌زد گهی ز کین چوب جفا به لب، شه والا مقام را بر پا ستاده داشت به محفل، یزید شوم زنجیر و غل نهاده به گردن امام را پس ظالمی به رسم کنیزی طلب نمود نوباوه‌ی رسول علیه‌السّلام را بهر عیال و عترت خیر البشر به شام دادند جا خرابه‌ی بی سقف و بام را زین دشت پُر بلیّه و زین راه پُر خطر «یحیی»! بکش زمام سمند کلام را کاین نظم جانگداز دل مصطفی گداخت قلب پیمبر و جگر مرتضی گداخت @raziolhossein
کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی شود اگر جدائی اوفتد میان جسم و جان من قسم بجان تو دلم از تو جدا نمی شود گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم ورنه زدیده ام عبث اشک رها نمی شود گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی رود پیرو خط کربلا اهل خطا نمی شود عمر گذشت، وانشد راه زیارتت به من حاجت این شکسته دل چرا روا نمی شود جز سر غرق خون تو که شد چراغ قافله رأس بریده بر کسی راهنما نمی شود ای بدن تو غرق خون وی سر و روت لاله گون با چه خضاب کرده ای خون که حنا نمی شود کرب و بلا و کوفه شد سخت به عترتت ولی هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود چوب به دست قاتلت سوخت و گفت این سخن جای سر بریده در طشت طلا نمی شود سوز درون "میثمت" بوده شراری از غمت ورنه زشعرش این همه شور به پا نمی شود @raziolhossein
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را یا بین سینه شرح دل آرایی تو را نفسی لک الوقاء... به عالم نمی دهم بنده شدن به درگه مولایی تو را خیلی دعا برای دلم کرده ای ولی خیلی شکسته ام دل زهرایی تو را در غفلت زمانه فراموش کرده ام درد غریبی و غم تنهایی تو را باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟ باید چه کرد این همه آقایی تو را؟ دل مرده ام ولی به حسینیه آمدم تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را با گریه گفت زینب کبری، برادرم سنگی شکسته روی تماشایی تو را دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید برهم زده بلاغت و شیوایی تو را @raziolhossein
حورا و طناب؟ وای بر من قرآن و شراب؟ وای بر من ناموس پیمبر و کنیزی در شام خراب؟ وای بر من در پیش نگاه چند دختر چوب و لب باب؟ وای بر من پیشانی ماه و ضربت سنگ خورشید و خضاب؟ وای بر من در بزم شراب، کس ندیده ریزند گلاب، وای بر من ده طایر پرشکسته، با هم بسته به طناب، وای بر من گیسوی به خونْکشیده بر رخ گردیده حجاب، وای بر من کی دیده کسی دهد به قرآن با چوب جواب، وای بر من در بزم شراب قلب زینب گردیده کباب، وای بر من پوشیده سکینه از کف دست بر چهره نقاب، وای بر من شد ظلم به اهل بیت میثم بی حدّ و حساب، وای بر من @raziolhossein
یک روز، جگر برابرم آوردی یک روز، سرِ برادرم آوردی ای کاش تو هم فرو بپاشی از هم ای تشت! ببین چه بر سرم آوردی @raziolhossein