eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
6.6هزار دنبال‌کننده
509 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتیم هر زمان همه جا مرتضی علی ذاکر  شدیم  ذکر تو را مرتضی علی از مدح تو همیشه قلم شرم می کند ای قدّ شعر  پیش تو تا مرتضی علی اخلاص و موُمنون و زمر؛حمد وکافرون یاسین و عادیّات و سبا، مرتضی علی تفسیر تو به دست کسی پا نداده است شان وجود "نقطه ی با" مرتضی علی معراج هم نبی به تماشای تو رسید یعنی صعود کرده الی... مرتضی علی اعجاز تو همین که چهل جا به یک زمان دیده شدی تو چشم خدا- مرتضی علی ما سائل صفات جلالیّه ی توایم یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی گفتی:"فمن یمت یرنی" پس زمان مرگ فریاد می زنم که بیا !!! مرتضی علی ... دراین جهان وهرچه در او هست هو بکش می گردد‌  انعکاس صدا - مرتضی علی @raziolhossein
بر کعبه ی سنگ و خشت ، جان داد آن روز بتها  ، همه را تکان تکان  داد آن روز وقتی که ، علی ز خانه  بیرون آمد دیدند خدا  ، خودی نشان داد آن روز @raziolhossein
به میزان گران سنجی از این بهتر نمی آید دگر مانند حیدر آسمان گستر نمی آید به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمی خوانم که زیبا قبله ای آمد و زیباتر نمی آید نهاده نام خود بر وی علی عالی اعلی مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمی آید؟ زمین می لرزد از گامش که در وقت رجزخوانی صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمی آید یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش نفس در سینه می ماند و بالاتر نمی آید نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او غزالی کمتر از عباس جنگاور نمی آید خدایش خوانمش هرگز بشر می گویمش اما به هر صورت حساب آرم حسابم در نمی آید چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمی آید زمین دردانه ای از دست دادی و نفهمیدی نمی آید نمی آید دگر حیدر نمی آید @raziolhossein
پیمبر آیا ؟که نه وصی شد ، مُحمّد آیا ؟ که نه علی شد درون آیینه نور تابید و روحِ آیینه صیقلی شد ازل به نور نبی است روشن ، ابد به نور علی معیّن اَلست،  یعنی سوال از انسان علی که آمد سخن بلی شد یکی به قرآن یکی به برهان یکی به آیه یکی به نامه که این به نهج البلاغه غم برد و آن به قرآن سینجلی شد به باطن امر ظاهر آمد ، به وحی منزَل مفسّر آمد نبی به آیات وحی مُرسل ، علی به نهج سخن ولی شد کتاب و عترت نمی تواند جدایِ از یکدگر بماند صدا زمانی صدا شد آری که از سکوت آمد و جلی شد کجاست همت کجاست غیرت؟ غریب ماند این کتاب حکمت چنانکه صاحب سخن به غربت ، بنا نبود این شود ولی شد چو علم خواهی به شهر آی و کلون دروازه را بکوبان که هرکه از در درون نیامد برون در ماند و جنگلی شد که راه را سیدِ رضی رفت و غیرِ این راه نیست راهی که هرکه گمراه ابوحنیفه ، که هرچه بیراهه حنبلی شد علی شناسی نشان دین است و حرف پایان شاعر این است علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد @raziolhossein
از عرش تا فرش خدا ، باشد به فرمان علی از اول خلقت همه ، خوردند از نان علی در جای جای این جهان ، کردیم هر چه جستجو دیدیم گشته هر کسی ، یک جور حیران علی هر کس که دارد آبرو ، دارد ارادت بر نجف هر کس شده صاحب نفس ، دستش به دامان علی در کعبه دنیا آمده ، آن کعبه سیار حق او میهمان کعبه شد ،  یا کعبه مهمان علی؟! جلوه نمایی می کند ، بین تمام انبیا پیغمبری که می شود ، گهواره جنبان علی دارم سوال از دشمنان ، آیا نبی در سجده اش خورده قسم بر آن سه تا ، یا اینکه بر جان علی ؟ دارم سوال از دشمنان ، آیا یکی از آن سه تا دارد در عالم یاوری ، مانند سلمان علی؟ او خالقی که دیده را تنها عبادت می کند پس فرق دارد با همه سبحانَ سبحانِ علی کار که بوده جز خدا ، که جمع کرده قدرتش میخانه ها را دور هم ، در زیر ایوان علی @raziolhossein
به لطف خدا سائل این درم هوای نجف آمده در سرم تو ای ساقی با محبت بیا بده قطره ای از مِیِ کوثرم منم آن زمین خورده روزگار به عشق تو دادند بال و پرم اگر که شوم عاشق غیر تو کند عاق مولا ،مرا مادرم پدر مادر و جان ناقابلم فدای تو ای خانه زاد حرم علی یا علی یا علی بوده است مناجات شبهای پیغمبرم تویی معنی اسم اعظم علی محب تو خوبانِ عالم علی تو بودی زمانی که دنیا نبود نشانی ز آدم وَ حوّا نبود تو مولود کعبه نبودی اگر مقامش که این قدر ، بالا نبود و حسّی به نام محبت نبود اگر که محب تو زهرا نبود مسلمان نبود و مسلمان نمرد کسی که دلش با تو آقا نبود خدا این زبان را نمی آفرید اگر یا علی ذکر لب ها نبود تو ساقی کوثر  نبودی ،بهشت چنین باب میل دل ما نبود غلامی تو سرنوشت من است تو هر جا که باشی بهشت من است تو ماه شب تار پیغمبری تو آگه ز اسرار پیغمبری خدیجه است همراه و هم سنگرت تو آن اولین یار پیغمبری تو السابقونی ، تو سر حلقه ی تمامی انصار پیغمبری به کوری چشم فلان و فلان همیشه تو غمخوار پیغمبری حریف محمد نگردد کسی اگر تو علمدار پیغمبری ندیده زمانه شکستت علی بُوَد قهرمانی به دستت علی تو والایی و صاحب پرچمی ولیعهد پیغمبر اکرمی تویی اولین قاری مومنون تو بالاتر از درک هر آدمی ز اسمت همه معجزه دیده اند تو ذکر لب هر مسیحا دمی تویی چاره کل بیچارگان به درد بدون دوا مرهمی چه سری است پنهان به خاک نجف رَوَد از دل زائرت هر غمی درِ خانه تو همه راحتند تو خاکی ترین شاه این عالمی تو بر قاتلت هم وفا می کنی به هر کس که آمد عطا می کنی تو ایمان ،تو قبله ، تو قرآن من تو سبحانَ سبحانَ سبحانِ من تو صاحب ، تو سرور ، تو آقای من تو دلبر ، تو مولا ، تو سلطان من تو مشکل گشا ، مهربان ، با وفا تو مرهم ، تو چاره ، تو درمان من الهی نگردد  جدا یا علی ز دامان لطف تو دستان من چه کردند پیغمبران با همین علی جان علی جان علی جان من مرا زاده مادر که روزی شود فدای سر قنبرت جان من منم سخت، محتاج احسان تو غلامم غلام غلامان تو جهان بنده مصطفی و علی نمک گیر خیر النساء و علی بهشت است جایی که اهلش شوند همه سر به راه خدا و علی شنیدم که بود از ازل ارتباط میان همه انبیا و علی امان از کسانی که سر در گمند میان معاویه ها و علی الهی بگیریم ،ما رنگ و بو ز مردان بی ادعا و علی علی ظلم در حق ملت نکرد به اموال مردم خیانت نکرد علی با محبت ، علی با وفا علی سفره دار و خدای عطا علی خون دل های بسیار خورد که اسلام ،حالا شده دین ما اگر خسته از ظلم هر ظالمی علی را بزن مثل زهرا صدا به نام علی دل به دریا زدند تمام شهیدان راه خدا نوشته است تاریخ راس حسین به جرم علی دوستی شد جدا چه بی کس شده مثل حیدر ، حسین زند دست و پا ، زیر خنجر ،حسین @raziolhossein
زد حلقه چو بر در دلم عقل زکی پرسید که حلقۀ در خلد بهی دانی ز چه وجه، «یا علی» می‌گوید؟ یعنی که علی است صاحب خانه علی @raziolhossein
جان را به يک اشاره مسخّر کند علي! دل را به يک نظاره منوّر کند علي! ايجاد گل ز شعل? آذر کند علي! يک لحظه سير عالم اکبر کند علي! بر کائنات جود مکرّر کند علي! او را سزد به خلق اميري و رهبري او آورد عدالت و قسط و برابري تيغش رسد به چرخ گه رزم‌آوري با ذوالفقار حيدري و دست داوري يک لحظه فتح قلع? خيبر کند علي! افلاک را مهار کند با نظاره‌اي بي‌مهر او به چرخ نتابد ستاره‌اي نبود به دهر منقبتش را شماره‌اي ابليس را به بند کشد با اشاره‌اي يک لحظه گر اشاره به قنبر کند علي! پيغمبري نبوده بدون ارادتش کعبه هنوز فخر کند بر ولادتش مسجد هنوز شاهد شوق شهادتش پروردگار فخر کند بر عبادتش چون بندگي به خالق داور کند علي! او ناخداست کشتي ليل و نهار را فرمان دهد هماره خزان و بهار را تقسيم کرده روز ازل خلد و نار را نبوَد عجب که خلق خداوندگار را با يک نگاه خويش ابوذر کند علي! گردون به پيش تيغ علي افکند سپر از حمله‌اش قضا و قدر مي‌کند حذر شمشير فتح داور و شير پيامبر روز از سران فتنه بگيرد به تيغ، سر شب در خرابه با فقرا سرکند علي! هنگام بذل دست بوَد دست داورش گر کوهي از طلا بود و کوهي از زرش اول نهد طلا به کف سائل درش نبوَد عجب به دست غلام ابوذرش اين گوي خاک را به جهان زر کند علي! هر جا خدا خداست علي هم بوَد امير خورشيد را توان کشد از آسمان به زير از بس که بود ديو هوا در کفش اسير حتي شکم ز نان جوين هم نکرد سير با آنکه سنگ را در و گوهر کند علي! در آسمان لواي امامت بپا کند در خاک، با خدا دل شب التجا کند در جنگ، حفظ جان رسول خدا کند در رزم تيغ خويش به دشمن عطا کند در مهد، پاره پيکر اژدر کند علي! طاقي که تا قيام قيامت نيافت جفت جان را هماره در ره اسلام ترک گفت از جبرئيل نغم? «الا علي» شنفت در ليلة المبيت به جاي رسول خفت تا جان خود فداي پيمبر کند علي! شاهي که هست و بود به دستش مسخر است با يک فقير زندگي او برابر است از بس که در خلافت خود عدل‌گستر است سهم عقيل را که بر او خود برادر است با سهم يک فقير برابر کند علي! روزي که از خطاي همه پرده مي‌درند روزي که خلق تشنه به صحراي محشرند دل‌ها ز تشنگي چو شررهاي آذرند آنان که مست جام تولّاي حيدرند سيرابشان ز چشم? کوثر کند علي! دارد ز قلب خاک حکومت بر آسمان بر دستش اختيار مکان داده لامکان گردد به گردش نگهش محور زمان دست خداست با سر انگشت مي‌توان افلاک را هماره مسخّر کند علي! دين يافت از ولادت شير خدا کمال بي‌مهر حيدر است مسلمان شدن محال عالم به او و او به خدا دارد اتکال در عين بندگي به خداوند ذوالجلال اعجاز، همچو خالق داور کند علي! آدم سرشته شد گلش از خاک پاي او کس را چه زهره تا که بگويد ثناي او مداح او کسي است که باشد خداي او اکسير معرفت طلب از کيمياي او شايد مس وجود تو را زر کند علي! دنيا نديده مثل علي راست قامتي در هر دلي بپاست ز شورش قيامتي هر نقطه را بوَد ز ولايش علامتي هر لحظه ريزد از سر دستش کرامتي جود از نياز خلق، فزون‌تر کند علي! دل از خيال منظر حسنش صفا گرفت بايد از آن جمال نشان خدا گرفت حق از نخست، عهد ولايش ز ما گرفت روزي که تيرگي همه جا را فراگرفت ما را شراب نور به ساغر کند علي! روز جزا که هست همان روز سرنوشت هرکس به حشر مي‌دروَد هر چه را که کشت بخشنده مي‌شوند همه کرده‌هاي زشت رويد ز شعله‌هاي جهنم گل بهشت گر يک نگه ز دور به محشر کند علي! مهر قبول توبه آدم به نام اوست موسي به طور همسخن و همکلام اوست از قله‌هاي وهم فراتر مقام اوست امر قضا به حکم خدا در نظام اوست تا در نظام خود چه مقدّر کند علي! مدح علي است کار خداوند ذوالجلال اينجا تمام عالم خلقت کرند و لال بي‌لطف او به کس نبوَد قدرت مقال «ميثم» چو دم زني ز ثناي علي و آل هر دم تو را عنايت ديگر کند علي! @raziolhossein
نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد @raziolhossein
از ازل مهر تو در سینه درخشید علی گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد در رکوع تو گدا اوج عطا را حس کرد دست در دست علی دست خدا را حس کرد هر چه در حق تو گفتند و نوشتند نشد هیچ کس مثل علی عبد خداوند نشد سائل غمزده فهمید کجا رو بزند نجف امد که فقط پیش تو زانو بزند با اشارات شما چرخ جهان چرخیده صد و ده بار زمین دور سرت گردیده صید مهر تو شدیم و به دلت افتادیم شهروند ابد شهر علی ابادیم ضربان دل شیعه به علی وابسته ست علوی بودن ما تا به ابد پیوسته است تا ابد عطر حریمت نرود از یادم صد و ده بوسه به انگور ضریحت دادم به اذانی که پدر داده به گوشم سوگند نشوم لحظه ای از مهر عزیزت دل کند ردّی از دشمن تو وقت خطر پیدا نیست کار حیدر به خدا کار فلانی ها نیست دست معمار ازل نام علی را که نوشت نقطه ضعفی به بلندای وجودش نسرشت پدر خاکی و ما خاک نشینان تواییم میهمانان سر سفره ایمان تو اییم @raziolhossein
ای قبلۀ اقلیم ولایت کویت محراب بلند طاق دین ابرویت در خانۀ کعبه آمدی زان به وجود تا روی کنند از همه جانب سویت @raziolhossein
عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصه چه شاهی، چه گدایی دارد من بین صفا و مروه هم می گویم ایوان نجف عجب صفایی دارد
عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصه چه شاهی، چه گدایی دارد من بین صفا و مروه هم می گویم ایوان نجف عجب صفایی دارد @raziolhossein
دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن علی بوی فاطمه دارد شميم سيب بيايد ميان راه نجف صفای هر سحرش ، گريه بر غم زهراست به گوش ميرسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در ميان نخلستان امان ز كوفه و خون آبه های چاه نجف قرار ما همه باب الرضا همان جايی كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشكم  پس از اذان صبح چقدر بوی حسين ميدهد پگاه نجف @raziolhossein
فرمود حسین:‌ جلوۀ لم یزلی سالار شهیدِ شاهدان ازلی گر صد فرزند داشتم می‌خواندم نام همه را به نامِ نامیِ «علی» @raziolhossein
سلامُ الله علیٰ مَن عندهُ اســــرار یزدانش تعالیَ الله از این منزلت،زین رتبه و شانش سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب،آری شهادت می دهد بر علم او آیات قرآنش منـــور کرد بیت الله را در شـــام آغازش مشرف کرد بیت الله را در صبح پایانش کلیــــمُ الله را دیدم کنــــار وادی طورش خلیل الله را دیدم یکی از ریزه خوارانش صَفیُّ الله می فـرمــــود هذا  قُـرَّةُ عَینی ذبیحُ الله می فرمود ای جانم به قربانش اگر چشمش بیفتد بر جمال بی مثال او ز یوسف چشم می بندد یقینا پیر کنعانش توسل کرد شیخ الانبیا برحضرتش،فوراً به ذکر یا علی مولا ترحم کرد طوفانش کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم که گردید آتش نمــــرودیان ، آناً گلستانش عیانش را نفهمیدند این مردم و پیغمبر... چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟ چه بابایی! ابوطالب ، سلام الله علیه آنکه بود سنگنین تر از ایمـــان کل خلق،ایمانش چه بانویی ! که قرآن را مُزَیَّن کرده باکوثر ندارد کفو این بانو به غیر از شاه مردانش دو آقا زاده دارد ، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان دلم را برده این لؤلؤ ، ومجنونم به مرجانش عجب نورگریبانش گریبان گیرمان کرده نمیدانم چه سرّی هست در نور گریبانش چه کرده با عطای لقمه‌ی نانی ، که در قرآن به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش تمام انبیــا  بهـر تبـــرک  اذن می گیرند که بردارند لقمه نان خشکی از سر خوانش سلام الله علی مالک که فانی گشت در عشقش سلام الله علی قنبـــــر کـه گــردید از غلامانش خودش که جای خود،مارا نکن تکفیر با این حرف به اِذن الله «کُن» می آید از امثــــالِ سلمـــانش به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟ که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا الهی جان عالــــم باد قــــربان نمکدانش شنیدم از نبی ، مولا  به محشر میرود منبر شنیدن دارد آن منبر که او گردد سخنرانش یقیـن دارم سعـــادتمند می گــردد یقین دارم اگر بر سجده افتد پیش او با توبه شیطانش چگــونه میتـوانم از غلامی دم زنم  اصلاً ؟ در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش جنان را دوست دارم تا شوم مهمان مولایم به این امّید که گردم یکی از ریزه خوارانش نلرزد دست و پایش ، نه ، نیاید خم به ابرویش تمـــام خلق اگــر مَرحَب شـــود آید به میدانش کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش نجف،آری به قدری صاحب قدراست که باید زند طعنــه به یاقـــوت جنـان ، ریگ بیابانش خداوند  اختیار مطلقش داده که می باشد تمـام عالــم کون و مکان در تحت فرمانش به اِذن الله تام الاختیاراست و دهد فرمان زمین را بهر رویاندن ، سما را بهر بارانش مَلَک راواجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید فلانی را کن احیـــــا و فلانی را بمیـــــرانش مقـــامش را بنـــازم ، در کتابُ الله می بینم قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش بلا تردید خورشید فلک مستور می گردد اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش خدا در عالـــــــــم بالا شبیهی  آفـــرید از او زیارت می کند فوج ملک در عرش رحمانش نظرکردم به عرش و فرش و کرسی و قلم،دیدم به دست حیـــدر کــــــــــــــرار باشد کلّ ارکانش به زیر سایه‌ی طوبا ، یقینا قبطه خواهم خورد به گـــــرمای لطیف آفتــــــاب صحن و ایوانش اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر، می گفتم خدا مبهــــوت مانده بهــر تشریفات اسکانش بنـــازم آن ملاحت را که هنگام  نظــــر کردن به جای تیر ، جان می ریزد از پیکان مُژگانش خدارا... آرزو کـــردم یتیــــم بی کسی باشم چو دیدم طفل بی بابا نشسته روی دامانش نمی سوزد در آتش ، آنکه دارد حب مولارا اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش نمی تـرسـم من از یَـــومَ یَفِــــــرُّ المــــرء مِن اُمِّه نه چون پاکم،چون این آقاست آن جاپای میزانش فقط راه امیــرالمـــــــؤمنین  عرفان بالله است کسیکــه بی علی عارف شــود لعنت به عرفانش کسیکه بعد پیغمبــر امامی جز علی داند مسلمان نیستم والله اگر دانم مسلمانش چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کرده و رفتند ازپیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش رها کردند باب علــم را ، رفتند این جُهّـــال پیِ آن  کس که دلّال است بهر چهارپایانش خلایق هرچه لایق ، آنکه پاکی را نمی خواهد همـــــان نامـرد مَنحـــوسِ حرامی باد ارزانش حسادت می کنند آن قوم ، زیرا خوب می دانند خدایش بــرگـــزیده بــر تمــــام دَهـر ، سلطانش بر آن افریطه‌ی ملعونه‌ی جنگ جمل لعنت که می بارید بغض مرتضی از برق چشمانش بگو با لشگـــر کفـــــر جمل ، آری همان اُشتر کند لعنت به آن زن کو نشسته روی کوهانش اگر چه من حقیرم، روسیاهم ، خواهشی دارم به آقا زاده ات مهدی بگو  رو بر مگردانش تعهد داده «خادم» با امیرالمؤمنین ، آری نباشد غیــــر ذکــــر یاعلی در کل دیوانش @raziolhossein
روزگارم با غلامىِ "على"  سر میشود هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود جاى آن دارد بگیرم حلقه دارش کنم حلقه اى را که ز گوش بندگى در میشود شان او را نه قلم کافى ست نه دفتر نه فهم شان سلمانش فقط صدجلددفتر میشود نفس مثل خیبر است و هیچکس فتاح نیست فتح این قلعه فقط با دست حیدر میشود یا که اول هست و آخر نیست یا بالعکس آن این چه موجودى ست هم اول هم آخر میشود از همینجا میشود فهمید-با مهر على- عاقبت این عاقبتها خیر یا شر میشود محضر "یادعلى" و محضر "نادعلى" هر که آدم میشود ازاین دو محضر میشود ذات فیاض “امین الله” ” امینى” پرور است هر که شد خورشید ذاتا ذره پرور میشود قدر زر زرگر شناسد قدر "زهرا"را"على" علتش این است داماد پیمبر میشود بیشتر کار برادر را برادر میکند حق بده پس باتو پیغمبر برادر میشود کار خیر ما کنار حب تو می ایستد دوبرابر, سه برابر….صد برابر میشود معجزات چشمهایت خلق صاحب معجزه ست دلدل ات رد میشود سنگ همه زر میشود تو میان خانه هم باشى همه ذبح تواند تو به خیبر هم نیایى فتح خیبر میشود هر یک از پیغمبران اول میاید محضرت با تو بیعت میکند بعدا پیمبر میشود دوستى از دوستان دوستان تو اگر در جهنم هم که باشد آخرش در میشود طفل خود را بر سر شانه نجف آورده ام کودک است امروز, در آینده قنبر میشود این زمین خاصیتش این است قیمت میدهد سنگ را اینجا بیندازند گوهر میشود زان طرف سنگ نشانى هم ندارد "فاطمه" زین طرف دارد کف صحن تو مرمر میشود “باز با…..” نه , باز اینجا با کبوتر میپرد شاه اینجا همنشین چند نوکر میشود حال من چون حال بیماری است زیر دست تو هر چه بدتر میشود انگار بهتر میشود…. @raziolhossein
جبریلی و هر آینه عرش است کنارت ماتند همه از پر معراج مدارت ما چاره نداریم به غیر از سر تسلیم آهو چه کند با نفس شیر شکارت با بودن تو، بودن خورشید زیادی است جز اینکه بگویم شده شمع مزارت تو عرش نشینی و گهی کوفه می آیی قربان همین سر زدن گاه گدارت ما را به دو ابروت بمیران و پس از آن ای شاه نداریم دگر کار به کارت من دست به دامانم و تو دست به خیری پس رد شو به دستم برسد گرد و غبارت تو رب منی و همه ی ایل و تبارم ما عبد توایم و همه ی ایل و تبارت سنگینی این کفّه ی ما از کرم توست با مثل تو ای دوست چه خوب است تجارت در عشق بنا نیست که میثم شده باشم سلمان تو هم آخرش افتاد به دارت موسی بن ابیطالبی و دوره به دوره از طور به سمت نجف افتاد گذارت در طالع امسال برایم بنویسید : یکروز نجف باشم و یکروز کنارت @raziolhossein
  گر ماه رجب جلوه دیگر دارد از میمنت قدوم حیدر دارد بر کعبه نگر که پرده امروز خدا از چهره ی خانه زاد خود بر دارد * بر دست نبی چو جلوه بنمود علی لب باز نمود ودیده بگشود علی از سوره مؤمنون تلاوت فرمود زیرا که امیر مؤمنان بود علی * از جانب حق ولی سرمد آمد نور دل و دیدگان احمد آمد شد سیزده رجب زالطاف خدا داماد وپسر عم محمّد آمد @raziolhossein
به نام آن کسی که  خاک را  افلاک کرده است همان که کعبه پیش او گریبان چاک کرده است زمین را از همه لات و هبل ها پاک کرده است هزاران " عمرو بن عبدود " را خاک کرده است شجاعت  پیش مولایم علی  معنا  ندارد همانندش کسی دیگر در این دنیا ندارد چرا که کعبه را دور سر او  آفریدند برای  وضع  حمل  مادر  او  آفریدند و  ناموس خدا  را همسر او آفریدند مرا هم  خاک پای  قنبر  او  آفریدند و بی شک روی لبهای خدا هم " یا علی " هست علی حق بوده و حق هم همیشه با علی هست ندارد درد دنیا ، درد مردم بوده  دردش هزاران مثل حاتم هم گدای دور گردش ببندد روی پیشانی اگر  سربند  زردش خدا تکبیر می گوید  به هنگام  نبردش علی در هر نبردی جنگ را فرجام داده است و  تیغش  کار عزرائیل را  انجام  داده است برای ضربه اش در جنگ او وسواس دارد غضب دارد  ولیکن  بیشتر  احساس  دارد رحیم الناس هست و  او کریم الناس دارد و   شاگردی  شبیه  حضرت  عباس  دارد علی دریای بی پایان صبر و کوه درد است رجزهای  لب  عباس   هنگام  نبرد   است اگرچه بخشش و جود علی  بسیار بوده است ولی  در هر  نبردی  او  یل  قهار بوده است برای عده ای که  قصدشان  انکار بوده است قسیم الجنه گاهی هم قسیم النار بوده است به خاطر دارد او محتاج در هر خانه ای را و  شاید  پیرمرد  کور  در  ویرانه ای  را فقط شمشیر نه...در دست هایش بوی نان داشت همیشه روی دوشش بقچه ای از آسمان داشت شبیه  کوه  اما   در  دلش   آتشفشان   داشت علی در چشم خار و در گلویش استخوان داشت فقط او می تواند اینچنین مظلوم باشد خلیفه باشد و  در محکمه محکوم باشد فقط او میتواند کار چندان ساده ای نیست شیبه  او  امیر  اینچنین  افتاده ای  نیست برایش فتح خیبر کار فوق العاده ای نیست به جز زهرا برایش دلبر و دلداده ای نیست علی انگیزه ی خلق زمین و آسمان  است علی زیباترین مضمون برای شاعران است @raziolhossein
ما را همین عقیده و‌ایمان و باور است هرکس که دشمن تو شود پست و کافر است . جز تو چه کس به نص الهی امام شد جز تو چه کس وصی و وزیر پیمبر است جز تو که هست علم الهی به سینه ات کی مدعی قول سلونی به منبر است هرکس غلام کوی تو شد محترم شود و آنکو جدا شود ز درت خاک بر سر است چوب اژدها نمودن واحیای مردگان اینها تمام کار غلام تو قنبر است بغضت نشانه ای ز حرام زادگی بود حبت ولی نشانه پاکی مادر است . من بر امام خویییش خیانت نمی کنم هرکس که شد محب تو با من برادر است خصم علی عبادت بیهوده می کنی زیرا بهشت جای محبین حیدر است چون اختیار را به ولی می دهد خدا فردا بهشت را به علی می دهد خدا @raziolhossein
  این سیزده رجب عجب محترم است چون روز طلوع آفتاب كرم است حاجی! به طواف كعبه آرام برو چون سید اوصیا درون حرم است @raziolhossein
یافاطمه جان دلم گدای در توست عالم همه محو طلعت حیدر توست عیدی مرا نجف مقدر فرما امشب که شب ولادت شوهر توست .
یافاطمه جان دلم گدای در توست عالم همه محو طلعت حیدر توست عیدی مرا نجف مقدر فرما امشب که شب ولادت شوهر توست @raziolhossein
گدا گدا باز گدا آمده از همه سو، از همه جا آمده به خاکبوس این سرا آمده چون به حرم شاه سخا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده او ابدیّ و ازلی بوده و پیش خدا خودش یلی بوده و علیّ و همنام علی بوده و روی پر فرشته ها آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده آمده و به سینه حک می شود به زندگی "علی" نمک می شود کعبه از او تَرک تَرک می شود زمزم و مروه و منا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده او علی و تاج سر امت است روح نماز و سحر امت است مثل محمّد پدر امت است ترازوی روز جزا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده چشم خداوند و یَدُاللهِ حق قدرت حقّ و اسدُاللهِ حق ولایتش نشانه ی راهِ حق به مومنین راهنما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده خدای عشق و بنده پرور علی عبد خدا، خواجه ی قنبر علی به بال انبیای حق، پَر علی بنده ولی خدانما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده خدا علی، علی خدا لِلعجب زادگَهَش کعبه چرا، للعجب فاطمه کفّوَش شده یا للعجب عقل به تسلیم و رضا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده عقل شده پای به زنجیر او کودک ایجاد شده پیر او مَثَل شده ضربه ی شمشیر او یگانه ی هر دو سرا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده بر لب خود "ابوالحسن" حک کنید در دل و فکر و جان و تن حک کنید به نطفه ی دشمن او شک کنید طهارت طینتِ ما آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده آمده تا درد مداوا کند به دوستان از کرم، اعطا کند زِ دشمنش نیز گره وا کند به هر گره، گره گشا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده کیست علی، به یک نظر فاطمه فیه تَجلّی و ظَهَر، فاطمه عَلیُّنا کَیفَ بَشَر، فاطمه فاطمه یا شیر خدا آمده علی، علیّ ِمرتضی آمده @raziolhossein