eitaa logo
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
31.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
362 فایل
راهِ شَهادَت بَسـته نیست، هَنـوز هَم می شود شهید شد اَمـّا هَنوز شَرطِ شَهیـد شُـدَن شَهـیدانه زیستن است تبادل و تبلیغات: @Eamahdiadrkni1 عنایات و.: @aboebrahiim روضه نیابتی: @Mahdi1326 کانال فروشگاهمون: https://eitaa.com/joinchat/172425437Ca032079577
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ • سهم ما : ۱۴ صلوات به نیت شهید ابراهیم‌هادے جهت حل مشکل این بزرگواران ان شا‌ءالله . °•🌱|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
دعای عهد.mp3
1.82M
۩﴿دعای‌عهد﴾۩ •قرائت روزِ{5} {عهد می بندیم که عباس گونه و زینب وار تمام همتمان را برای اعتلای امر ولایت شما به کار گیریم🌿'...}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام نماز روزاتون قبول درگاه حق انشاالله بعد از گذاشتن این پیام که دلم میخاد برم شلمچه وامکانش نیست با توسل به خودشون وداداش ابراهیم قسمتم شد یهویی برم و اتفاقا کانال کمیل هم طلبیده شدم شهدا واقعا راهگشا و حاجت دهنده هستن و من اینو این‌بار با جورشدن سفرم بیشتر درکش کردم یا علی التماس دعای فراوان °•🌱|@refigh_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌙• افطار بیست‌یڪم۱۲۝  یا عَالِمَة غَیرَ مُعَلّمَة وَ فَهمه غَیر مُفَهّمه گنجینه است که خدای عزوجل به بخشید تا آتش و گرما و نوری باشد در شب سرد زمستانی و پدر علم در نوزدهمین قدم از ماه عاشقی ضربتی خورد و از پا افتاد و پس از او نطق و منطق و کلام او🧡 ارثیه‌ای شد برای دختر این خانواده و سینه او مخزن اسرار غم‌های آل پیمبر شد و آن هنگام که روح از تن رسول آسمانی مفارقت کرد🥀 همدم گریه‌های بی امان مادر بود و آن هنگام که آتش فتنه گلستان یاس نبوی را خاکستر کرد بود که با آب برای گل‌های تشنه مادری کرد و آن هنگام که زهر تلخ و جگر کریم آل طاها را درید تنها مرهم درد بی درمان او بود💔 و آن هنگام که بر پا شد و تمامیت برای کشتن ستاره‌های آسمان قد علم کرد و سیاهی ظلمت تمام جهان را پوشاند تنها شکافنده شب و رسول روشنایی در فتنه‌ها بود و همچنان هم است که روضه‌هایش تجمیع روضه محراب و گودال و در است در شام غریبان پدر به دختر باید تسلی داد خصوصا دختری که تازه اول دردهایش است به حق عمه سادات
✳️ یکی از ویژگی های ابراهیم که در برخورد با افراد مختلف درنظر میگرفت «مثبت اندیشی» است. 💯اگر ابراهیم با شخصی دوست میشد که آن شخص اشتباهاتی داشت، دیگران به او اعتراض میکردند. اما ابراهیم نقاط مثبت رفتاری شخص مقابل را مطرح میکرد و نقاط ضعف را مطرح نمیکرد. ✅ ابراهیم بدون اینکه حرفی بزند و امر و نهی کند، با عمل، کاری میکرد که طرف مقابل، اشتباهاتش را ترک کند. 💐 ابراهیم به این دستور اهلبیت دقیقا عمل میکرد که میفرمایند: «مردم را به وسیله ای غیر از زبان، به سوی خدا دعوت کنید.» 📚سلام بر ابراهیم2 《 کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 💐💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' ۱۲۱۝ ــفحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
🕊•ا﷽ا• دعاے ماه مبارڪ رمضان 🌙🌱 بہ نیّت شھید ابراهیم هادے✨
Tahdir joze22.mp3
4.06M
📖|تندخوانےو‌ترتیل جزء بیستم دوم 🎤|قـارے: استاد معتـز آقایـے ⓙⓞⓘⓝ↴ ♡|→•|@refigh_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
755.6K
صداےملڪوتۍاذانِ‌ •شھید‌ابراهیم‌هادے 💚✨ . 🌙 °•🌱|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
دعای عهد.mp3
1.82M
۩﴿دعای‌عهد﴾۩ •قرائت روزِ{6} {آقای مهربانم رمز ظهور شما ترک گناه و یکدلی و دادخواهی ماست...🌿'...}
🌱 من یقین دارم که آن ها نمرده اند فقط با حریر نازڪی از جنس نور✨ از ما جدا شدھ اند.... پرباز ڪرده اند تا بھشت....🕊 ☁️🌱 •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
🌱 ختم کل قرآن کریم به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان💕 به نیت شادی روح همه رفتگان ومرحومین تازه‌گذشته‌از‌بستگان‌مجموعه 🕊برای‌شادی‌روح‌شهداوشهدای‌گمنام و همه اموات 🕊 🍃مهلت قرائت تا فردا 🍃 🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿 جزء ۱.✅ جزء ۲.✅ جزء ۳.✅ جزء ۴.✅ جزء ۵.✅ جزء ۶.✅ جزء ۷.✅ جزء ۸.✅ جزء ۹.✅ جزء ۱۰.✅ جزء ۱۱.✅ جزء ۱۲.✅ جزء ۱۳.✅ جزء ۱۴.✅ جزء ۱۵.✅ جزء ۱۶.✅ جزء ۱۷.✅ جزء ۱۸.✅ جزء ۱۹.✅ جزء ۲۰.✅ جزء ۲۱.✅ جزء ۲۲.✅ جزء ۲۳.✅ جزء ۲۴‌.✅ جزء ۲۵.✅ جزء ۲۶.✅ جزء ۲۷.✅ جزء ۲۸.✅ جزء ۲۹.✅ جز ۳۰.✅ 🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿 🍃لطفا جزء مورد نظر را اعلام بفرمایید.🍃 ‌‌↯↯↯ 🆔‌@Y0hosin313 اجرکم‌عندالله🦋‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام از عنایات داداش ابراهیم که خیلی وقتها از ایشون حاجت گرفتم .نمونه اش در مورد رفتار پسر ۲۰ ساله ام بود که واقعاً اذیت میکرد مثلاً شب ها دیر می اومد خونه...... الحمدالله با فرستادن ۱۴ صلوات نذر داداش ابراهیم و خوندن زیارت عاشورا هم پسرم بهتر شد هم شرایط ازدواجش فراهم شد .به همه ی شما دوستان توصیه میکنم از شهدا جدا نشید. °•🌱|@refigh_shahidam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افطار بیست و دوم🖤 یا مُؤْنِسِى عِنْدَ وَحْشَتِى و من سوار بر قایقی شکسته در مرکز اقیانوس طوفانی دنیا تنها تو را صدا می‌زنم که اگر غرق در دریای و هم باشی یاد توست که آرام کننده دلهاست أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ و تنها یاد توست که آرام کننده دلهاست💚 و نام توست که دهان‌ها را پر از طعم و عطر می‌کند اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ قَلِيلاً مِنْ كَثِيرٍ و من سالهاست که با کاسه ترک‌ برداشته وجودم بی‌کران رحمت تو را 🌊 طلب می‌کنم وَ هُوَ عِنْدِى كَثِيرٌ وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ و آنکه من از تو می‌خواهم در نظرم دریای بی‌کران است و در میزان لطف و قدرت تو از هیچ هم هیچ‌تر است ‌امشب شب عاشقی است❤️ اوج قله رحمت است که تمام انسانها مسافرند در این مسیر و تنها تویی که مقصد تمام دنیایی امشب باید سکوت کرد تا بتوانی صدای نجوای ملائک را بشنوی✨ و سخن گفت به جبران تمام سالهایی که دور بودی از معبود خویش و من امشب باز خواهم گشت به آغوش رحمت خدا😍 و آغوش رحمت الهی است و یا رحمه الله الواسعه💔 برگرفته از ۱.دعای جوشن کبیر ۲.سوره رعد آیه ۲۸ ۳.دعای افتتاح
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
‍ 💠 شهدای گمنام، میهمانان ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها)💠 قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما! لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست! 🔆پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه سلام الله علیها هستند!» پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. « ! » 📚سلام بر ابراهیم/ص۱۱۹ 《 کانال