✔️ مرحوم كشي روايت كرده كه فضل بن شاذان بر ابن ابي عمير وارد شد، در حالي كه او در سجده بود و سجده را بسیار طول داد. چون سر از سجده برداشت، صحبت از طولِ سجده به ميان آمد. ابن ابي عمير گفت: اگر سجده جميل بن دراج را ميديدي سجده مرا طولاني نمي شمردي، همانا من روزي نزد جميل بن دراج رفتم و او را در سجده يافتم. او سجده خود را بسيار طول داد. چون سر از سجده برداشت، گفتم: سجده را طولاني نموديد! جميل گفت: اگر سجده «معروف بن خرّبوذ» را ديده بودي، سجده مرا سهل مي شمردي.
📚 اختيار معرفة الرجال
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔸بود و نمود ابان بن تغلب
🔹محمدباقر ملکیان
در بين أصحاب اماميه (زاد الله شوکتهم ورفع درجتهم) شايد کمتر کسی به پايه وجايگاه ابان بن تغلب رسيده باشد: از طرفی سه امام را درک کرده است واز آنها روايت کرده است ، از طرف ديگر شيعه ای است شناخته شده با جايگاه رفيع علمی، آن سان که حتی اهل سنّت نمی توانند روايات او را دور بريزند بلکه برای پذيرش رواياتش دست به توجيه می زنند ، از طرفی کثير الرواية است آن گونه که امام صادق عليه السلام (به سند معتبر) می فرمايند: ابان سی هزار روايت از من نقل کرده است ، و.... اين جايگاه چنان است که مرگ او بر همه شيعه گران است ، و قلب امام صادق عليه السلام را به درد می آورد . اما:
1. در کتب روايی شيعه، روايات او زياد نيست، بلکه در قياس با خيلی از روايانی که جايگاه و منزلت او را ندارند، بسيار ناچيز است!
2. اکثر روايات او با سند ضعيف بدست ما رسيده است!
3. در عمل، ابان هيچگاه جايگاه راويانی امثال زراره و محمد بن مسلم و أبو بصير را نيافت!
آيا اين موارد به خاطر معاشرت فراوانی است که او با اهل سنت داشته، وموجب شد عملاً مورد بی مهری اصحاب اماميه قرار بگيرد؟
يا با توجه به روايتی از امام صادق عليه السلام ، راويان امامی، هر آنچه را از ابان شنيدند، مستقيماً آن را از امام صادق عليه السلام نقل کرده اند؟
يا با توجه به شباهت او با ابان بن عثمان در برخی جهات، روايات ابان بن تغلب به ابان بن عثمان نسبت داده شده؟
هر کدام از اين احتمالات، شواهدی دارد، والبته تأثيراتی در نگاه ما به فقه و حديث و نيز منازعات جاری بين شيعيان. اميدوارم فرصتی بيابم ودر اين باره بيشتر بنويسم؛ لعلّ الله يحدث بعد ذلك أمراً.
دنباله نوشته را در کاتبان بخوانید:
https://malekian.kateban.com/post/5311
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 مروی عنه #مشایخ_ثلاث:
🔹 تقریب:
تمام مروی عنه های مشایخ ثلاث (احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، صفوان بن یحیی، محمّد بن ابی عمیر) ثقه هستند؛ زیرا به شهادت شیخ طوسی در عدّۀ الاصول معروف بین اصحاب این بوده که اینها از غیر راویان ثقه روایت مسند یا مرسلی نقل نمیکنند. (عدۀ الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص154)
🔹 اشکالات (معجم رجال الحديث، ج1، ص63 تا 66)
1️⃣ اشکال اول:
عبارت «لایروون و لایرسلون الا عمّن یوثق به»، از جانب شیخ طوسی (ره) بوده و به #اجتهاد ایشان بر می گردد و اثری از این مطلب در میان دیگر رجالیون متقدّم یافت نمی شود. بنابراین برای ما حجّت نیست. و منشأ این ادّعا، کلام کشّی در مورد اصحاب اجماع است؛ یعنی شیخ (ره) از کلام کشّی چنین برداشت نموده که اصحاب اجماع از جمله این سه نفر تنها از ثقات روایت می نمایند.
شاهد این مطلب این است که در عبارت شیخ طوسی (ره) کلمه «غیرهم» نیز به این سه نفر عطف شده است. از سوی دیگر کلام #کشّی در مورد اصحاب اجماع هیچ دلالتی بر توثیق مرویّ عنه یا موثوق الصدور بودن روایت ندارد.
🔸 جواب:
اوّلاً بسیاری از کتب رجالی به دست ما نرسیده است و ثانیاً شواهدی از کلمات دیگران بر این مطلب یافت می شود. همانطور که #نجاشی کدر ترجمه ابن ابی عمیر می نویسد:«أصحابنا يسكنون إلى مراسيله» (رجال النجاشي، باب الميم، ص326)
بنابراین نمی توان به نحو قطع یا اطمینان گفت این عبارت شیخ (ره) برگرفته از عبارت کشّی در مورد اصحاب اجماع است.
2️⃣ اشکال دوّم: شیخ #طوسی (ره) خود در تهذیب و استبصار در موارد متعدّدی به مرسلات ابن ابی عمیر عمل نکرده و به خاطر مرسل بودن آن را حجّت ندانسته است.
🔸 جواب:
اوّلاً آن موارد، موضع تعارض روایات است و ثانیاً مرسل ابن ابی عمیر در مقابل تعدادی روایت مسند صحیح السند واقع شده است. شیخ (ره) در چنین فضایی مرسل ابن ابی عمیر را توجیه یا طرح نموده است. پس عملکرد ایشان در تهذیب و استبصار هیچ منافاتی با ادّعایشان در مورد اینکه ابن سه تنها از ثقات نقل روایت می نمایند ندارد.
3️⃣ اشکال سوّم: اگر اصحاب هم به روایات این سه نفر عمل می کردند، معلوم نیست به دلیل این بوده باشد که این سه فقط از ثقه نقل روایت می نمودند، بلکه چه بسا آنها اصالة #العداله ای بودند و روایت هر امامی ای را که ظاهر الفسق نباشد، می پذیرفتند.
🔸جواب:
اوّلاً عدّه ای از متقدّمین اصاله العداله ای بوده اند نه همه آنها و ثانیاً همین تعبیر «یوثق به» در عبارت شیخ بیانگر این است که برای آنها وثاقت اعتبار داشته است، نه چیز دیگری.
4️⃣ اشکال چهارم: اینکه این سه نفر فقط از ثقات نقل روایت می نمایند قابل اثبات نیست، مگر اینکه خود آنها چنین ادّعایی را مطرح نموده باشند و در جایی نقل نشده است که این سه نفر چنین ادّعایی کرده باشند و راه دیگری برای کشف چنین مطلبی نداریم.
🔸 جواب:
تنها راه اثبات وثاقت مرویّ عنه این سه نفر، تصریح خود آنان به این مطلب نیست؛ بلکه ممکن است اصحاب از مجموع روایات آنها و شأن و منزلت ایشان، به این جمع بندی رسیده باشند. از قضا شیخ طوسی (ره) نیز چنین تعبیری دارد که:«... من الثقات الذين عرفوا بأنهم لا يروون و لا يرسلون إلا عمن يوثق به».
5️⃣ اشکال پنجم: بسیاری از افرادی که این سه از آنها نقل روایت نموده اند در رجال تضعیف شده اند و از جمله تضعیف کنندگان، شیخ طوسی (ره) در کتب رجالی خود است.
🔸جواب:
با توجّه به پاسخ به اشکالات فوق و اثبات چنین قاعده ای در مورد این سه نفر، مروی عنه این سه یا وثاقتشان اثبات شده است یا ضعیفند و یا غیر آن یعنی مجهول یا مهمل. صورت اوّل که روشن است. در صورت دوّم یعنی مواردی که راوی در کتب رجالی تضعیف شده باشد، با توجه به این عبارت، بین تضعیف و توثیق، تعارض حاصل می شود مانند موارد متعدّد تعارضات رجالی، که در صورت نبود مرجّح به تساقط می انجامد. امّا در صورت سوّم یعنی مجهول یا مهمل بودن راوی، مطابق این عبارت شیخ ره، آن راوی توثیق می گردد. بنابراین این موارد نقض، قاعده را از دست ما نمی گیرد و آن را از حجیّت ساقط نمی کند.
📚 برگرفته از درس خارج فقه استاد علی #عندلیب (دام عزه) در مدرسه شهیدین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✅نظر آیت الله شبیری زنجانی درباره کلام شیخ صدوق ره درباره #شب_قدر
🔹 شیخ #صدوق متفرداتی دارد که نظر شخصی خود اوست و در جای دیگری نیامده است. از جمله گفته که مستحب است احیای شبهای بیست و یکم و بیست و سوم رمضان برای مذاکره علم باشد و این افضل است. او این را نسبت به کسی نمیدهد و نه در کتاب «ثواب الاعمال» و نه در «کتاب من لایحضره الفقیه» که مهمترین کتابش است و کتاب فتوایی هم هست چیزی نقل نکرده است. در کتاب «امالی» هم از ادله خودش استفاده کرده و گفته که مذاکره علم افضل است. پس چون حدیثی در کار نیست و شمالفقاهه خود ایشان است، برای ما حجت نیست.
درست است که کلیاتی از ثواب علم آمده است، ولی نگفتهاند در این شبهای #قدر افضل از بقیه اعمال است. پس این دعاها که خوانده میشود باید محفوظ شود و نباید متروک شود. نباید طلبه از اینها جدا شود.
💬 آیت الله شبیری زنجانی
🔺گعده شب ۲۰ رمضان ۱۴۳۷ (تیر ۱۳۹۵)
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/shobeiri
https://eitaa.com/shobeiri
🗓۲۷ رمضان سال ۱۱۱۱ق
🏳رحلت علامه مجلسی/۸
💠رهبرانقلاب
‼️حدیث را نباید از حیز اعتبار در کنار قرآن انداخت. البته «حدیث» که میگوییم، هر حرفی که هر کسی نقل کرده، نیست. اهل فن، تعریف حدیث را میدانند. وقتی انسان بخواهد استناد کند، دنبال اعتبار حدیث میگردد. ارکان حدیث باید تام و تمام باشد تا این حدیث، اعتبار داشته باشد: از لحاظ سند، از لحاظ متن، از لحاظ عدم تناقض با قرآن، و از لحاظ نداشتن تعارض با محکمات احادیث و.... آنچه که محصَّل همه است، آن، حدیث است و خیلی ارزش والایی دارد. منبع عجیبی است. یکی از همین دوستانی که در عوالم قرآن - و فقط قرآن - سیر میکرد، سر یک قضایایی یک اختلافنظرهایی بین ما بود که بحثهایی با هم میکردیم. بعد از چندی پیش من آمد و گفت: «آقا! من اخیراً با بحار آشنا شدهام. عجب مطالبی دارد!».درحالیکه بحار، جامع احادیث شیعه است و واقعاً جزو منابع درجه یک شیعه است؛ یعنی بحار، واقعاً از لحاظ اهمیت در سطح بالا قرار دارد؛اما این به آن معنا نیست که همه احادیثش احادیث معتبری است.بنای مجلسی هم بر این نبوده است.احادیث عجیب و غریب و غیر معتبر هم در بحار هست؛ امّا باز هم این کتاب، کتاب بسیارارزندهای است. مجلسی بدون تردید در باب حدیث، جزو مؤلّفان درجه یکِ شیعه است؛ امااین به معنای آن نیست که مطالب او همهاش درجه یک باشد. آن آقا بحار را دیده بود. حالا هم اگر به کافی و منلایحضر و کتب معتبرتر مراجعه میکرد، طبعاً یک چیزهای بالاتری راهم پیدامیکرد؛ یعنی احادیث، گنجینههای عجیبی است. بینهایت نکته در این احادیث وجود دارد.
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۷ رمضان سال ۱۱۱۱ق
🏳رحلت علامه مجلسی/۹
💠رهبرانقلاب
‼️حدیث را باید زنده کرد. با حدیث باید آشنا شد. تعامل با حدیث را باید فهمید و دانست که چگونه میتوان و در کجا میتوان از حدیث برای فهم معارف اسلامی و تکمیل همین معارف و درک اسلامی استفاده کرد. بنابراین، کار بر روی حدیث، بسیار باارزش است؛ برای کار بر روی حدیث، هیچ سهلانگاری نباید کرد. باید حدیث را دانست. باید حدیث را حفظ کرد. باید گزینش و خلاصهسازی کرد. نباید شتابزده با حدیث برخورد کرد. بعضی هم مثل همان مثالی که خودم زدم در مورد آن حدیث خصال، وقتی به یک حدیثی برخورد میکنند که آن را نمیفهمند، بلافاصله آن حدیث را رد میکنند و میگویند: نه! درحالیکه ممکن است معنایی خاص داشته باشد. بزرگان ما وقتی با اینگونه احادیث برخورد میکردند، میگفتند: «ما علمش را به اهلش واگذار میکنیم. ما نمیدانیم» و حدیث را کنار میگذاشتند. قاطعاً نمیگفتند: «این حدیث نیست»، مگر این که با قرآن، با یک نص صریحی و یا مثلاً با دلالت عقلی واضحی تعارض داشته باشد که آن، جای خود دارد و بحث دیگری است. کار بر روی حدیث، بسیار خوب است و من امیدوارم یک نهضت جدید تدوین حدیث به وجود بیاید که ما امروز به چنین نهضتی احتیاج داریم. ۷۹/۷/۱۹
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🏳رحلت علامه مجلسی/۱۰
‼️حدیث، مثل تاریخ است. گاهی اوقات مطالعه یک حدیث، تأثیری را از لحاظ معارف اسلامی و معرفت اسلامی در دل میگذارد که یک استدلال عقلی، آن تأثیر را نمیگذارد؛ یعنی خود کلام معصوم، نورانیت دارد. البته ما تعبیر میکنیم به «نورانیت» و شک هم نیست که این کلمات، مظهر نورند؛ امّا کیفیت بیان و نحوهی ارائه و ادای مطلب هم به گونهای است که اثرگذار است. بعد از ۱۴۰۰ سال از زمان صدور این حدیث گذشته، باز هم که حدیث را نگاه میکنید، میبینید در دل انسان، اثر میگذارد. حدیث اخلاقیش همینجور است. حدیث عقیدتی همینجور است. بیان مستحبّاتش همینجور است. انسان میبیند آن مستحب را در کلمات فقها مثلاً نوشتهاند و تعبّداً هم انجام میدهد؛ ولی وقتی که حدیثش را میخواند، میبیند که اعتقاد انسان شد. اثر حدیث، اینجوری است؛ خیلی اثرگذار است. گذشتگان ما، علمای بزرگی که در منبرها و در موعظهها حدیث میخواندند، کلامشان بسیار مؤثر بود. این، بسیار کار خوبی بود که موعظه را با زبان حدیث برای مردم بیان کنند. ما یک عالَم حرف میزنیم، بعد میبینیم که یک حدیثی، با بهترین دلیل و وافیتر از آنچه که ما گفتیم، در دل مردم، اثر میگذارد و البته تاریخ هم همینطور است. تاریخ هم در بالا بردن سطح معرفت و استحکام معرفت، خیلی مؤثر است که البته آن هم بحث جداگانهای است که با تاریخیون باید در میان گذاشت. حدیث را قدر بدانید! کار حدیث را دنبال کنید! تدوین حدیث را حتما جدی بگیرید و فهم حدیث و کلید فهم حدیث را یک نقطهای بدانید که باید روی آن، کار کرد.
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۷ رمضان سال ۱۱۱۱ق
🏳رحلت علامه مجلسی/۱
💠رهبرانقلاب
‼️مرحوم مجلسی یکی از علمای بزرگِ مظلومِ تاریخ ماست. عالم بزرگی است، برای خاطر اینکه از لحاظ علمی، مرد بسیار بلند پایهای است. خبرهی فنِّ حدیث است. خبرهی فنِّ رجال است. فقیه است. حدیث فهم است. شما ملاحظه بفرمایید بیانهایی که ایشان در «بحار» دارد، جزو علمیترین حرفهای دینی است که اگر کسی بخواهد روی «بحار» کار کند، ده کتاب زبدهی بزرگ، از آن بیرون میآید. یعنی اگر کسی بیانهای مجلسی را بهعنوان حلّ مشکلات اخبار و بیان اخبار مشکله جمع کند، یک کتاب قطور چند جلدی، پر از مطالب بسیار دقیق علمی در همهی فنون و زمینهها خواهد شد. یا همین دو شرح عظیمی که بر «تهذیب» و «کافی» دارد یعنی «مرآت العقول» و «ملاذ الاخیار» واقعاً دو کتاب فوقالعاده است! اگر یک نفر آدم بخواهد یک «مرآت العقول» بنویسد، یک عمر، وقت میگیرد. و این مرد، همینطور روان، این همه کتاب نوشته است. بنابراین، بزرگی ایشان، یکی به خاطر این است که ملّای بزرگی است! ۷۲/۳/۲۴
📸مزارعلامه،جوارمسجدجامع اصفهان
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓۲۷ رمضان سال ۱۱۱۱ق
🏳رحلت علامه مجلسی/۲
💠رهبر انقلاب:
‼️علّامهی مجلسی مرد خیلی بزرگی است، یعنی کسی نگاه کند به بیانهایی که ایشان در بحار - در ذیل روایات - دارد، میفهمد که این مرد هم فقیه است، هم متکلّم است، هم اهل عقلیّات است. مجلسی خیلی بزرگ است، منتها فقط به حدیث معروف شده؛ در حالی که اینجور نیست. ایشان محدّث هم هست - خب کتاب حدیث ایشان، بحارالانوار، کتاب بزرگی است - لکن فقیه متکلّم صاحبنظر است، گاهی اوقات ایشان یک آراء بسیار برجستهای در مسائل کلامی و عقلی - در ذیل روایات - دارد که اینها خیلی برجسته است. ۹۱/۱۲/۷
‼️یک گوشه از زندگی مجلسی که برای ما روشن نیست، فقه مجلسی است. فقاهت مجلسی، برای ما چندان روشن نیست. بروند در «بحار» در آن مجلّداتی که مربوط به مباحث فقهی است آرای فقهی مجلسی را پیدا کنند و یک رسالهی فقهی از «بحار» در بیاورند. یا آنجاها که ایشان در ذیل روایات «کافی» و «تهذیب» نظراتی دارد که پیداست فتوای اوست اینها را استخراج کنند و در بیاورند. به نظر من، این کارها، کشف گوشههای ناشناختهای از زندگی مجلسی است، مجلسی یک محدّث است؛ اما در چه ابعادی؟ ما خیلی محدّث داریم. اما او با چه کسی قابل مقایسه است؟ با صاحب «وسائل» یا «فیض»؟ اینها را آدم باید حساب کند! یک وقت دیدید اگر اینها را در میزان گذاشتیم، پی بردیم که چند نفر صاحب «وسائل» هم یک مجلسی نمیشوند! ممکن است به این نتیجه برسیم. باید وزن حدیث شناسیِ او را بهدست بیاوریم! ۷۲/۳/۲۴
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
♨️ پیش فروش کتاب
🔹(تحویل 10 روزه)
📖 احادیث منفرد فقهی الزامی؛ رفتار شیخ صدوق و چگونگی تحلیل آن
🖊 سیدعلیرضا حسینی شیرازی
🔖 تعداد صفحه: 135
📗 قطع: رقعی
🗞 نشر: رود آبی
🧮 قیمت: 80.000
💰تخفیف (پیش فروش): 60.000
🔗 لینک خرید:
🌐 https://taraef.ir/product/monfared_feghi/
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔰نقد و نظر
✅ اشکال به کلام شیخ مبنی بر عدم نظارت آیه نبأ به جریان اصل عدم خطا
🔸از عبارت شیخ در بعضی مواضع فهمیده می شود که ایشان «صدّق العادل»(آیه نبأ) را ناظر به احتمال تعمد خلاف می داند، نه احتمال خطا؛ زیرا عادل و فاسق از جهت احتمال خطا مشترکند و شرط جریان اصل عدم خطا ضابط بودن مخبر است، نه عدالت وی.
🔹با توجه به این مطلب این سؤال پیش می آید که «صدق العادل» اگر تنها به تعمد ناظر باشد، در جایی که احتمال داده می شود عادل با همین خبری که می دهد فاسق شده باشد، مشمول صدق العادل نیست؛ زیرا برای جریان اصل عدم تعمد، موضوع که عدالت است باید احراز شده باشد.
🔸 گویا شیخ برای حل این مشکل، موضوع را «عادل لولا هذا الخبر» دانسته است. یعنی اگر مخبر با قطع نظر از این جمله، عادل باشد، شارع او را ملحق به قبلش می کند. پس موضوع در اینجا ولو بالقرینه عبارت از «عادل لولا هذا الخبر» است.
🔹 به نظر می رسد کلام شیخ تمام نیست و از دو جهت قابل مناقشه است:
1️⃣ اولا: به چه دلیل آیه ناظر به نفی احتمال خطا در عادل نباشد؟
2️⃣ ثانیاً: عادل با فرض عدالتش می تواند تعمد کذب داشته باشد؛ زیرا کذب مثل ظلم نیست که محرّم ذاتی باشد. کذب گاهی به عناوین ثانویه جایز می شود. از اینرو شاید شک کنیم که عادل بخاطر تزاحم عناوین ثانویه با عناوین اولیه، کذب گفته باشد؛ ولی چون این احتمال نادر است، شارع آن را الغا کرده است.
👈 متن کامل این بحث را اینجا بخوانید:
https://b2n.ir/e20502
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🔰سلیمان_بن_مهران_أعمش(1)
🆘 «شرایع الدین» نسبت داشته به اعمش. «اعمش» {همان} سلیمان بن مهران از علمای کوفه است. معروف است. ایشان از امام صادق(ع) نقل میکند، {اما} ثابت نیست. جعلی است. آثار جعل بر آن واضح است.
🆘 صدوق، قرن چهارم است. این رساله را نقل میکند، منفرداً هم نقل میکند. حتی مثلِ مرحوم نجاشی و یا شیخ به اعمش چنین چیزی را نسبت نمیدهند. اما صدوق نقل میکند به هرحال.
#رجال
#مددی
🏷️ درس خارج فقه آیت الله سید احمد مددی (مدظله العالی)
1394/11/6
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
تألیف بحار الانوار؛ جمعآوری احادیث و یا گزینش آن.pdf
676.1K
مقاله بخوانیم
👇موضوع👇
👈تالیف بحارالانوار؛ جمع آوری احادیث یا گزینش آنان
👇چکیده👇
میان دانشوران معاصر شیعه سه دیدگاه درباره رویکرد علامه محمد باقر مجلسی در تألیف بحار الانوار وجود دارد. بیشتر آنان برآناند که هدف وی فقط جمعآوری احادیث بوده است. عدهای نقش گزینشیِ وی در انتخاب مصادر و احادیث بحار الانوار را به قصد کارآمد شدن پذیرفتهاند. گروه دیگری افزون بر تأیید گزینشی بودن روایات بحار الانوار، بر این باورند که وی روایاتی را که خود صحیح میدانسته در بحار الانوار آورده، مگر در موارد اندکی که خود به عدم اعتبار حدیث اشاره کرده است.
این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به واکاوی دیدگاههای یاد شده و خاستگاه شکلگیری آنها میپردازد تا نشان دهد بر اساس عبارات علامه مجلسی در مقدمه بحار الانوار و شرحهای ایشان بر احادیث، و مبانی اعتبارسنجی روایات نزد وی، دیدگاه سوم صحیحتر مینماید؛ گرچه نباید از دیده دور داشت که پاسداری از میراث مکتوب حدیثی شیعه در این گردآوری گسترده، مهمترین انگیزه و دستاورد تألیف آن به شمار میرود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 أحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ
احمد بن محمد بن الحسن فرزند ابن ولید است که توثیق خاصی ندارد. (یک احمد بن محمد هم داریم که فرزند محمد بن یحیی العطار است و او هم توثیق ندارد. شیخ صدوق از پسر عطار و شیخ مفید از پسر ابن ولید نقل می کند)
کاملا واضح است که پسر ابن ولید به بغداد آمده است و به مفید اجازه داده است.
مفید هم توسط صدوق و پسر ابن ولید آثار ابن ولید را گرفته است. صدوق دو بار با فاصله حدود دو سال به بغداد آمده است و اصحاب بغدادی ما از ایشان اجازه گرفته اند. ولی احمد بن محمد بن الولید را نمی دانیم که چه زمانی به بغداد آمده است. ولی آمدن ایشان به بغداد مسلم است.
ابهامی که هست این است که احمد بن محمد توثیقی ندارد.
مرحوم علامه توثیق اجمالی اینها را دارد (به این معنی که سندی که اینها در آن بوده اند را صحیح دانسته است)
ولی از زمان شهید ثانی که بحث درایه آمد اینها به عنوان «مشایخ اجازه» مستغنی از توثیق دانسته شدند. چون مانند مراجع هستند که نیاز به توثیق ندارند. این مسلک پس از شهید ثانی مشهور می شود ولی آقای خوئی قبول نمی کنند. البته این بحث را اهل سنت هم دارند.
به نظر ما در برخی مراتبش، قابل اعتناء ست ولی شیخوخت اجازه در برخی جاها قابل اثبات نیست. مثلا اگر یکی دو بار از او نقل کرده باشد که شیخ اجازه نمی شود. مثلا مفید، شخص کوچکی نیست که از احمد بن محدم بن ولید اجازه دارد. پس نزد ما موجب توثیق است. مخصوصا که آثار حسین هم معروف بوده است.
[1] . تهذيب الأحكام؛ ج1، ص: 7 : ح 8- 8.
📚 خارج اصول فقه ، دوشنبه : 29/9/1395
#أحمد_بن_محمد_بن_الحسن
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 صوت
🔆 "تفاوت میان دو تعبیر نجاشی «کتاب النوادر» و «کتاب نوادر»"
🎙 آیت الله مددی
🗓 درس خارج مکاسب، ۱۴ مهر ۱۳۸۸ - جلسه ۷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📚رویكردهای خاورشناسان به تاریخگذاری حدیث؛ تحلیل و نقد
✔️برخی اسلام پژوهان غربی بر مبنای تردید و تشکیک در وثاقت اسانید و نقلها، روایات و احادیث اسلامی را معتبر نمیدانند. از اینرو، تاریخگذاری روایات، اهمیت ویژهای در مطالعات خاورشناسان داشته است. این اهمیت باعث پیدایش، اصلاح و تکمیل روشهای مختلف تاریخگذاری از سوی افرادی چون گلدزیهر، شاخت، ینبل و موتسکی، شده است.
🔺کتاب حاضر با هدف نقد و بررسی روشهای مختلف غربیان در تاریخگذاری روایات اسلامی تدوین شده و در قالب ۴ فصل سامان یافته است.
👈 معرفی و تهیه اثر: http://ijtihadnet.ir/?p=70978
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢ضرورت شناخت شرایط اجتماعی صدور روایت در تشخیص تقیه
✔️استاد سید احمد مددی:
🔹بسیاری از موارد حمل بر تقیه، غیر علمی است مثلا میگفتند که این روایت امام رضا (ع) تقیه است چون مطابق با فتوای شافعی است یا مطابق رأی ابوحنیفه است در حالیکه این دو شخصیتی نبودند در آن زمان. ابوحنیفه توسط شاگردش ابویوسف شناخته شد. ابوحنیفه که بالخصوص بد نام بود. نزد عده ای متهم به بی دینی بود. در تاریخ بغداد آمده دو مرتبه او را توبه دادند. مولف تاریخ بغداد حنبلی است با حنفیها خیلی بد هستند. تاریخ بغداد خیلی به ابوحنیفه هجوم آورده و میگوید : مَا وُلِدَ فِي الإسْلَامِ أشْأمُ مِنْ أبِيحَنِيفَةَ.
🔸مجموعه روایاتی که ما در مذمت ابوحنیفه داریم عُشر روایات عامه نمیشود. بخاری و.. از او روایت نقل نمیکنند. ابوحنیفه الان به خاطر عثمانیها معروف شده است؛ چون عثمانیها ترک بودند و میخواستند حکومت کنند و ابوحنیفه قائل نبود که حاکم باید قریشی باشد.و محمد بن محمد غزالی شافی که در کتاب المنحول فی الاصول آورده است: (فاما ابوحنیفة فقد غلب الشریعة ظهراً لبطن و شوش مسلکها و غیر نظامها و اردف جمیع قواعد الشرع باصل هدم به شرع محمد مصطفی ص و من فعل شیئاً من هذا مستحلاً کفر و من فعله غیر مستحلا فسق. ).
🔹همچنین ابن حبان از سفیان ثوری(۱۶۱هـ) یکی از قلههای حدیثی معاصر ابوحنیفه، نقل میکند که: «استتیب أبو حنیفة من الکفر مرتین: ابوحنیفه را دو بار از کفر توبه دادند»(المجروحین، ۳/۶۴) حنفیها میگویند این استتابه برای خوارج بوده است ولی من یادم نمیاد در زمان ابوحنیفه ، خوارج حاکم شده بودند. نام کامل او «نعمان بن ثابت بن زوطی» اصلاً معلوم نیست که زوطی متعلق به کجاست ؟ برخی گفته اند کابل برخی خراسان و... لذا اصل و نسب درستی هم ندارد.
🔸یا اینکه گفته میشود امام صادق (ع) از شافعی تقیه کند! خود شافعی در معرض قتل بود و متهم به تشیع بود. سال تولدش همان سال شهادت امام صادق (ع) است. در میان فتواهای او بسیار اختلاف است، آراء او در مصر و عراق تغییر پیدا کرد. بنابراین آنها به این حد نبودند که امام بخواهد از آنها تقیه کنند.
در این میان مالک اهل مدینه است و قابل اعتنا است. مالک صاحب رأی اهل مدینه است. در موطاء حدود 300 مورد رأیش، همان رأی مالک است. مالک به عکس از امام صادق (ع) نقل حدیث میکند و با دیده احترام به او نگاه میکند.
🔹نکته دیگر که حائز اهمیت است اینکه در روایت عمر حنظله میگوید مطابق آنچه که حکام عامه میگویند، تقیه واقع میشود: ... قَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَيْهِ أَمْيَلُ حُكَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَيُتْرَكُ وَ يُؤْخَذُ بِالْآخَر...(الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص68)
🔸بنابراین در عصر اخباریها حمل بر تقیه زیاد شد و مثل مرحوم صاحب حدائق گفت صرف اختلاف تقیه است نه اینکه لزوماً مطابق با عامه باشد. بنابراین بحث تقیه فروعاتی پیدا میکند./ درس خارج فقه، 93/10/19
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
📚احادیث منفرد فقهی الزامی؛ رفتار شیخ صدوق و چگونگی تحلیل آن
در بستر اعتبارسنجی برآمده از مکتب متأخران، با دیدگاههایی روبرو میشویم که با واقعیتهای حاکم بر تاریخ اعتبارسنجی احادیث شیعه فاصله بسیاری دارند. به عنوان نمونه میتوان به یکی از دیدگاههای موجود در بحث توثیقات عام، اشاره کرد.
بن مایه این دیدگاه از این قرار است: هرگاه با حدیث منفرد فقهی الزامی روبرو شویم که راوی یا روایان ناشناخته یا ضعیف از نگاه دانشمندان رجالی، در سند آن واقع شده باشد، اما یکی از اصحاب و بزرگان؛ مانند مرحوم کلینی یا شیخ صدوق به محتوای آن حدیث فتوا داده باشند، تمام راویان چنین سندی، در نگاه شخص فتوا دهنده، ثقه و قابل اعتمادند.
چنین پدیدهای، یکی از راههای شناخت راویان مورد اعتماد در میدان رفتار و سیره عملی اصحاب متقدم است. پژوهش حاضر، به قلم استاد سیدعلیرضا حسینی شیرازی، نشان خواهد داد که این برداشت، بر واقعیتهای تاریخی استوار نیست.
👈 معرفی + خرید: http://ijtihadnet.ir/?p=70985
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
✅روز بزرگداشت محدث بزرگ شیعه_شیخ کلینی
🔶سه شنبه 19 اردیبهشت
✅شیخ کلینی فقیه و محدث_مشهور قرن چهارم، اصالت ایرانی در روستای کلین _ از توابع شهر ری متولد شد.
🔸 آرامگاه پدر کلینی(یعقوب بن اسحاق) از بزرگان شیعیان آن روز _
هم اکنون در قریه «کلین» قرار دارد و زیارتگاه مردم است. این بقعه تاریخی حدود ۳۰۰ سال قدمت دارد.
🔸مرقد شیخ کلینی (صاحب کتاب الکافی) محله شیعه نشین"کرخ بغداد" قرار دارد.
✅او از برجستهترین دانشمند، فقیه و محدّث شیعه در نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول سده چهارم هجری،
🔸برخی قرائن تاریخی نشان میدهد که او فاصله کوتاهی قبل یا پس از ولادت امام زمان (عج) یعنی در حدود سال 255 هجری قمری ولادت یافت.
🔸مرحوم بحر العلوم احتمال داده که مرحوم کلینی بخشی از حیات امام حسن عسکری (ع) را درک کرده است،
✅تعداد روایات "کتاب الکافی" 16199 مورد می باشد.
🔷19 اردیبهشت روز بزرگداشت عالمی که حق بزرگی به گردن"شیعیان" دارد.
🔸ایشان اولین کتاب جامع حدیثی را نوشت، کتابی که شامل مباحث اصولی دین، فروعات و احکام و هم مسائل متفرقه و بعضا تاریخی.
⬆️(تصویر سه بعدی فوق_ازشیخ کلینی براساس ویژگیهای مطرح در زندگینامه ایشان ، طراحی نموده اند)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 اشکال به تعویض سند در روایت ابو مریم انصاری
👤 #استاد_حسینی_نسب
🔻 برای تصحیح سند روایت ابو مریم انصاری که در #تهذیب وارد شده و ضعیف است، تمسک به تعویض سند شده است. زیرا شیخ #صدوق طریق صحیح به ابو مریم دارد.
اما این تعویض سند صحیح نیست، زیرا گر چه شیخ صدوق همه اسناد من لا یحضر را به شیخ #مفید اجازه می دهد و شیخ مفید همه آنها را به شیخ #طوسی اجازه می دهد، اما سند شیخ صدوق به جمیع کتب و روایات ابو مریم انصاری نیست بلکه تمام روایاتی که از ابو مریم در کتاب من لا یحضر نقل شده است، با این سند صحیح بوده است نه جمیع کتب و روایات ابو مریم. پس این طریق، طریق به روایات در من لا یحضر است و روایت ما نحن فیه، در من لا یحضر نیامده پس ثابت نمی شود که این روایت، دو سند (دو قلو) داشته است تا تعویض سند کنیم.
📚 درس خارج فقه جلسه ۸۴، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💠 وقوع راوی در کتاب کامل الزیارت (ابن قولویه)
🔻 در رابطه با کامل الزیارات و مدلول عبارتی که در مقدمه این کتاب آمده، حداقل پنج مبنا وجود دارد:
1️⃣ مبنای اول این است که تمام کسانی که در اسناد کامل الزیارات واقع شده اند از ثقات اند که مبنای شیخ #حر_عاملی ره همین است. (وسائل الشیعة، ج30، ص 202) محقق خویی ره نیز تا اواخر عمر شریفش به این مبنا معتقد بود، (معجم رجال، ج1، ص50) ولی بعداً از این مبنا عدول نمود.
2️⃣ مبنای دوم این است که تنها مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه مشمولِ این توثیق هستند. مبنایی که محقق #خویی ره در اواخر عمر به آن عدول نمود، همین مبنا است. (منهاج المصباح (التجارة)، ج 1، ص 461)
3️⃣ مبنای سوم این است که شهادتِ ابن قولویه در مقدمه ی کتابش به این معناست که در هر باب از ابواب این کتاب حداقل یک حدیث صحیح و معتبر وجود دارد. به عبارت دیگر عناوین هر باب در این کتاب که متخذ از احادیث آن باب است، حجت است و از معصوم ع صادر شده است. این مبنا را آیت الله شیخ جواد #تبریزی ره بعد از عدول از مبنای اول اختیار نموده است. (قبسات من علم الرجال، ج 1، ص 91)
4️⃣ مبنای چهارم این است که شهادت ابن قولویه به این معناست که ایشان می گوید: روایات این کتاب را چون در کتب معتبر و مهم محدثان بزرگ و مورد اعتماد ذکر شده است، در این کتاب جمع آوری کرده ام. ظاهرا آیت الله #سیستانی (دام ظله) معتقد به این مبنا هستند. (قاعده لا ضرر و لا ضرار، ص 21 ـ 22)
5️⃣ مبنای پنجم و مورد قبول (استاد #شب_زنده_دار ) این است که ابن قولویه واسطه های بین خودش و منابعی که این روایات را از آن اخذ کرده است توثیق می کند، اما از آن کتابِ منبع به بعد را نه. به عبارت دیگر ابن قولویه می خواهد بگوید: «من شهادت می دهم که از ناحیه ی من تا آن منبع حدیثی، همه ی افراد ثقه هستند، اما از آن منبع تا معصوم (ع) را خودتان بررسی کنید». طبق این مبنا علاوه بر مشایخ بلا واسطه ی ابن قولویه، افراد دیگری که در سند ایشان تا منبع حدیثی قرار گرفته اند نیز توثیق می شوند. گاهی بین ابن قولویه و منبع حدیثی سه نفر واسطه هستند، گاهی دو نفر و گاهی یک نفر.
📚 درس خارج فقه آیت الله #شبزندهدار ـ مبحث امر به معروف و نهی از منکر ـ سال 1397
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 فضیل بن یسار و میراث بصره
📚درس خارج اصول ۱۴۰۱/۸/۸
#فضیل_بن_یسار
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
💢ضرورت شناخت شرایط اجتماعی صدور روایت در تشخیص تقیه
بسیاری از موارد حمل بر تقیه، غیر علمی است مثلا می گفتند که این روایت امام رضا (ع) تقیه است چون مطابق با فتوای شافعی است یا مطابق رأی ابوحنیفه است در حالیکه ایندو شخصیتی نبودند در آن زمان. ابوحنیفه توسط شاگردش ابویوسف شناخته شد. ابوحنیفه که بالخصوص بد نام بود. نزد عده ای متهم به بی دینی بود. در تاریخ بغداد آمده دو مرتبه او را توبه دادند. مولف تاریخ بغداد حنبلی است با حنفی ها خیلی بد هستند.تاریخ بغداد خیلی به ابوحنیفه هجوم آورده و می گوید : مَا وُلِدَ فِي الإسْلَامِ أشْأمُ مِنْ أبِيحَنِيفَةَ. مجموعه روایاتی که ما در مذمت ابوحنیفه داریم عُشر روایات عامه نمی شود. بخاری و.. از او روایت نقل نمی کنند. ابوحنیفه الان به خاطر عثمانی ها معروف شده است؛ چون عثمانی ها ترک بودند و می خواستند حکومت کنند و ابوحنیفه قائل نبود که حاکم باید قریشی باشد.و محمد بن محمد غزالی شافی که در کتاب المنحول فی الاصول آورده است : ( فاما ابوحنیفة فقد غلب الشریعة ظهراً لبطن و شوش مسلکها و غیر نظامها و اردف جمیع قواعد الشرع باصل هدم به شرع محمد مصطفی ص و من فعل شیئاً من هذا مستحلاً کفر و من فعله غیر مستحلا فسق. ).همچنین ابن حبان از سفیان ثوری(۱۶۱هـ) یکی از قلههای حدیثی معاصر ابوحنیفه، نقل میکند که: «استتیب أبو حنیفة من الکفر مرتین: ابوحنیفه را دو بار از کفر توبه دادند»(المجروحین، ۳/۶۴) حنفی ها می گویند این استتابه برای خوارج بوده است ولی من یادم نمیاد در زمان ابوحنیفه ، خوارج حاکم شده بودند. نام کامل او «نعمان بن ثابت بن زوطی» اصلاً معلوم نیست که زوطی متعلق به کجاست ؟ برخی گفته اند کابل برخی خراسان و... لذا اصل و نسب درستی هم ندارد.
یا اینکه گفته می شود امام صادق (ع) از شافعی تقیه کند! خود شافعی در معرض قتل بود و متهم به تشیع بود. سال تولدش همان سال شهادت امام صادق (ع) است. در میان فتواهای او بسیار اختلاف است، آراء او در مصر و عراق تغییر پیدا کرد. بنابراین آنها به این حد نبودند که امام بخواهد از آنها تقیه کنند.
در این میان مالک اهل مدینه است و قابل اعتنا است. مالک صاحب رأی اهل مدینه است. در موطاء حدود 300 مورد رأیش، همان رأی مالک است. مالک به عکس از امام صادق (ع) نقل حدیث می کند و با دیده احترام به او نگاه می کند.
نکته دیگر که حائز اهمیت است اینکه در روایت عمر حنظله می گوید مطابق آنچه که حکام عامه می گویند، تقیه واقع می شود:
... قَالَ يُنْظَرُ إِلَى مَا هُمْ إِلَيْهِ أَمْيَلُ حُكَّامُهُمْ وَ قُضَاتُهُمْ فَيُتْرَكُ وَ يُؤْخَذُ بِالْآخَر...(الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج1 ؛ ص68)
بنابراین در عصر اخباریها حمل بر تقیه زیاد شد و مثل مرحوم صاحب حدائق گفت صرف اختلاف تقیه است نه اینکه لزوماً مطابق با عامه باشد. بنابراین بحث تقیه فروعاتی پیدا می کند.
📚درس خارج فقه، 19/10/93
#استاد_مددی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
https://t.me/rejal_shobeiri
🗓روز بزرگداشت شیخ صدوق/۱
💠رهبرانقلاب
‼️مرکز معرفتی دنیای اسلام، شهر قم است. امروز هم مثل همان دوران، قم قلب فعال و متحرکی است که میتواند و میباید خون معرفت و بصیرت و بیداری و آگاهی را در سرتاسر پیکر امت اسلامی پمپاژ کند. شخصیتهائی در اینجا پرورش یافتند که وقتی به اقطار عالم اسلامی سفر میکردند، محفل آنها محفل فیض بود. شیخ صدوق (رضوان الله علیه) که جزو نسل سومیها و چهارمیهای این حرکت عظیم است، وقتی به بغداد رفت - که مرکز شیعه و مرکز حدیث بود - در پای منبر او علما و فضلا و بزرگانی جمع شدند و از او استفاده کردند. لذا ملاحظه میکنید که شیخ صدوق، شیخ و استاد مفید (رضوان اللَّه علیهما) است. امروز هم قم مرکز است. در اینجا در طول سالهای متمادی، دهها هزار پروانهی عاشق، گرد شمع معارف اهلبیت حرکت میکنند، علم میآموزند، معرفت میآموزند، با مشکلاتِ بسیار دست و پنجه نرم میکنند، هدفهای عالی و معنوی را در نظر میگیرند و بدون توجه به این مشکلات پیش میروند. شاید در دنیا کمتر شهری سراغ داریم، شاید هم سراغ نداریم که این تعداد عظیم، انسانهای دنبال فراگیری دانش دین و معرفت و معنویت و سلوک جمعی، از زن و مرد مشغول تلاش و کار باشند و شب و روز مجاهدت معنوی و علمی و فرهنگی کنند. این حوزهی امروز قم است، با این موقعیت ممتاز جهانی؛ آن هم سابقهی قم است، که اولین حوزهی اساسىِ مهم تشیع در این شهر تشکیل شده است و بزرگانی از قبیل شیخ کلینی و شیخ صدوق و دیگران بهرهمندان از این چشمهی فیض بودهاند، که آثار آنها نگهدارندهی معارف اهلبیت در طول قرنهای متمادی بوده است! ۸۹/۷/۲۹
https://eitaa.com/rejal_shobeiri
🗓روز بزرگداشت شیخ صدوق/۲
💠رهبرانقلاب
‼️یک حدیث را یک موقع بنده در خصال صدوق، سالها پیش دیدم -در زندان که بودم، اتفاقاً خصال را چون دوست میداشتم، گفتم که کتاب خصال را برای من بیاورید. به نظرم سال ۱۳۴۶ بود- رسیدم به یک حدیث. توی زندان، انسان، اعصابش هم یک قدری آرام نیست. به قدری اوقاتم تلخ شد از این حدیث، که گفتم: «این چه حدیثی است که شیخ صدوق نقل کرده است!». اندکی نگذشت که ناگهان نکته آن سخن برایم روشن شد. دیدم عجب بیان والایی است. میگوید: «کان علی الحسن و الحسین تعویذان، حشوهما زغب جناح جبرائیل»؛ حسن و حسین، دو تا تعویذه داشتند که در داخل اینها نرمههای پرِ جبرئیل بود. خب، یک وقت آدم این را با همین نگاه عامیانه نگاه میکند، اینجور تصور میشود که جبرئیل که میآمده خانه پیامبر و میرفته، پر میزده مثل مرغهای هوا و پرهایش میریخته است. حضرت هم برای این که اینها اسراف نشود، جمع کردند و دو تا بازوبند درست کردند. آدم، اول به ذهنش این میآید. حالا شما این حدیث را بگذارید در مقابل یک آدمی که اهل ذوق است. شما خودتان مگر نمیگویید انسان با دو بال پرواز میکند؟ خب، کو دو بال؟ در حرفهای معمولی مگر دربارهی یک شخص نمیگویید دست خدا در آستین اوست؟ کو دست خدا در آستین او؟ میخواهد بگوید حسن و حسین، بازوبندشان از نوع پر جبرئیل است. اینها کسانی هستند که با پر جبرئیل در عوالم لایتناهی عالم غیب، همانجور که جبرئیل سیر میکند، سیر میکنند. معنای این سخن، چیزی نیست که اگر انسان بخواهد آن را درست بفهمد، خیلی احتیاج به مؤونه داشته باشد. ۷۹/۷/۱۹
https://eitaa.com/rejal_shobeiri