eitaa logo
درس رجال استاد حاج سید محمد جواد سید شبیری
2هزار دنبال‌کننده
328 عکس
26 ویدیو
87 فایل
درس رجال استاد حاج آقای سیدشبیری از اساتید حوزه علمیه #مشهد برای ارسال #اشکالات علمی، #انتقادات، #پیشنهادات، #مطالب مفید و ارسال #جزوات با ما در ارتباط باشید👇 @rejal_admin تبلیغ و تبادل👇 @Admin_rejal مدیریت کانال👇 @rejal_hoze ارتباط با استاد👇 @smjssh
مشاهده در ایتا
دانلود
مشایخ مرحوم صدوق مرحوم مشایخی دارد مثل بمروروذ. اصلا او را نمی‌شناسیم و اسمش را ندیده‌ایم، نه در کتب شیعه و نه اهل سنت. گاهی سندی می‌آورد [که در آن سند، ما] فقط صدوق و امام صادق (ع) را در اول و آخر حدیث می‌شناسیم. با این کار می‌خواستند این احادیث حفظ شود [نظیر روایتی که دربارۀ صوم ایام البیض دارد که: حدّثنا أبو الحسن عليّ بن عبد الله بن أحمد الأسواريّ الفقيه، قال: حدّثنا مكّيّ بن سعدويه البرذعيّ، قال: حدّثنا أبو محمّد نوح بن الحسن، قال: حدّثنا أبو سعيد جميل بن سعد، قال: أخبرنا أحمد بن عبد الواحد بن سليمان العسقلانيّ، قال: حدّثنا القاسم بن حميد، قال: حدّثنا حمّاد بن سلمة، عن عاصم بن أبي النجود، عن زرّ بن حبيش، قال: سألت ابن مسعود عن أيّام البيض: ما سببها، وكيف سمعت؟ قال: سمعت النبيّ (ص) يقول: ...، که سندش کاملا به هم پاشیده است، ولی بعدش بلافاصله دارد: هذا الخبر صحیح (علل الشرائع 2: 379 ـ 380/ 1)؛ چون می‌گوید: مضمونش صحیح است و امر مستحبی هم هست، ولو سندش به هم پاشیده است]. این حرف که بگوییم: از باب تسامح در ادلۀ سنن است هم حرف صحیحی نیست؛ چون مرحوم بحرانی بحث دیگری هم دارد و ـ چون مرحوم صدوق حدیث «من بلغ» را دارد ـ می‌فرماید: این‌که می‌گویند: صدوق برخی احادیث ضعیف را به‌خاطر احادیث «من بلغ» آورده صحیح نیست ـ و حق هم با ایشان است ـ، می‌فرماید: چون روایتی را در «من لا یحضر» در بحث صلاة لیلة الغدیر می‌آورد و بعد می‌گوید: این روایت را من قبول نمی‌کنم چون استادم ابن‌الولید عمل نکرده است [وروى المفضّل بن عمر عن أبي عبد الله (ع)، قال: صوم يوم غدير خمّ كفّارة ستّين سنة. وأمّا خبر صلاة يوم غدير خمّ والثواب المذكور فيه لمن صامه فإنّ شيخنا محمّد بن الحسن (رض) كان لا يصحّحه ويقول: إنّه من طريق محمّد بن موسى الهمدانيّ، وكان كذّابا غير ثقة، وكلّ ما لم يصحّحه ذلك الشيخ - قدّس الله روحه - ولم يحكم بصحّته من الأخبار فهو عندنا متروك غير صحيح. من لا يحضره الفقيه 2: 90/ 1817]. معلوم می‌شود اگر بداند حدیث ضعیف است، در مستحب به آن عمل نمی‌کند. این استظهار مرحوم بحرانی به نظر ما صحیح است. ( آیت الله مددی، خارج فقه، 19. 7. 96) @rejal_shobeiri
ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى(م 381) معروف به و ، ازمحدّثان و فقهاى بزرگ طائفه اماميه و مؤلف كتاب من لايحضره الفقيه، از كتب اربعه حديثى شيعه مى‏باشد. وى پس از مرگ عمرى (م 304 يا 305) - قدس الله روحه - نايب دوم امام عصر عجل اللّه فرجه در اثر دعاى حضرت از كنيزى ديلمى زاده شد، از قرائنى همچون ظاهر گزارش فوق و روايت بسيار زياد وى از پدرش چنين بر مى‏آيد كه وى در اوائل زمان نيابت - قدس اللّه روحه - و در حدود سال 306 متولّد شده است. وى حافظ احاديث و چيره دست در و نقّادى اخبار بوده است. در ميان قميّان چون او در حافظه و وفور دانش ديده نشده و ابن شهرآشوب، او را مبارز القميين خوانده است. در دعاى امام عصر براى ولادت وى، از وى به عنوان "ولد مبارك ينفع اللّه به" ، و از وى و برادرش ابو عبد اللّه حسين به عنوان "فقيهين" يا "خيّرين" ياد شده است. ابن طاوس وى را با وصف "الشيخ المجمع على عدالته" يا "الشيخ المتفق على علمه و عدالته" مى‏ستايد و وثاقتش را مورد اتفاق مى داند. (فرح المهموم، ص 129، فلاح السائل، ص 10، 158). مرجعيت علمى وى، شهرهاى شرق و غرب دنياى اسلام را درنورديده است به گونه اى كه درخراسان مرجعيت طائفه اماميه را بر عهده داشته و از شهرهاى واسط،قزوين،مصر،بصره،كوفه،مدائن،نيشابور پرسش‏هايى به نزد وى آورده‏اند و ايشان پاسخ آنها را نگاشته است. رساله‏اى به ابى محمد فارسى و رساله ديگرى به اهل بغداد و رساله سومى در موضوع غيبت به اهل رى نمونه هايى از اين پاسخ هاست. @rejal_shobeiri
سبک علمى شيوه علمى شيخ در كتاب‏هاى باقى مانده از ايشان در درجه نخست بر احاديث پيامبر و اهل بيت عليهم السلام استوار است، در مباحث فضل ائمه و اثبات امامت آنان به احاديث عامه بسيار نظر دارد، بلكه گاه احاديثى را در اين زمينه از كسى نقل مى‏كند كه به گفته ايشان ناصبى‏تر از وى نديده است (علل 1 / 134 :1، عيون 3 / 279 :2، معانى الاخبار: 4 / 56)، طبيعى است كه نقل اين روايات توسّط اين گونه اشخاص نشانگر اعتبار بسيار احاديث است (نيز ر. ك. عيون 204 :1). شيخ صدوق در كمال الدين روايات بسيارى از اخبار معمّران و غير آنها نقل كرده است ولى اشاره مى‏كند كه مستندش در زمينه غيبت اين گونه روايات نيست، بلكه غرض از نقل آنها، غرض جدلى و به جهت اسكات خصم مى‏باشد. همچنين اين گونه داستان‏ها جاذبه داشته و انسان‏ها با مشاهده آنها به مطالعه ساير احاديث كتاب نيز رغبت مى‏يابند (ص 639 - 638) و نيز (ص 392، 529، 537، 551، 554، 575، 642). ديدگاه اصلى صدوق بر پايه "تسليم" در مقابل احاديث اهل بيت عليهم السلام و پرهيز از "آراء و مقاييس" شكل گرفته است (مقدمه كمال الدين). ايشان قياس و استنباط و استخراج و اجتهاد را در شريعت نمى‏پذيرد (علل 62 :1، كمال الدين 108 :1) كه ظاهرا مراد وى مردود بودن روش‏هاى استنباطى متعارف در نزد عامه مى‏باشد و به اجتهاد به معناى كنونى به معناى تطبيق قاعده عام بر مصاديق آن است نظر ندارد. (ر. ك. كمال الدين، ص 112).لذا شيخ صدوق خود با استناد به عمومات و روايات برائت، قنوت خواندن به فارسى را جايز مى‏داند (فقيه 935 / 316 :1). @rejal_shobeiri
🔳 (س) به همسر و دختر و داماد گرامی ایشان و عموم شیعیان تسلیت باد. @shobeiri
✳️ آیت الله در مورد توثیقات می نویسد : 🔸 " إن الحرّ قدّس سره من المتأخرين الا أن يقال انه ما الفرق بين توثيق المتقدم و المتأخر فإنّ الفصل الزماني الطويل إن كان مانعا عن الحجية فتوثيق النجاشي للرواة الاسبقين غير معتبر و ان لم يكن مضرا فلا وجه لعدم الإعتماد . 🔹 و يمكن ان يقال في وجه الفرق : إن المتقدمين كالنجاشي و اضرابه كانوا مجدين على وجدان مدارك وثاقة الرجال فكيف يمكن أن لا يجدوا المدرك و المتأخرين عنهم يجدون فيعلم ان توثيق الحر و اضرابه اجتهادي و حدسي لا حسي فلا أثر له. 🔸 و لكن بنينا اخيرا ان توثيق المتأخر كتوثيق المتقدم اذا كان ناشيا عن الحس يكون معتبر. 📚 عمدة المطالب فی التعلیق علی المکاسب ج4 ص161 @rejal_shobeiri
الاسدی 🔸شیخ در کتاب رجال خود به واقفی بودن ابراهیم بن عبد الحمید حکم کرده و در فهرست ابراهیم بن عبد الحمید را ثقة دانسته است؛ با توجه به این توثیق، واقفی بودن او ضرری به اعتبار روایاتش نمی‌رساند؛ اگر چه با توجه به حضور او، صحیحه بودن روایت با اشکال مواجه می‌گردد. اما مطلب به اینجا ختم نمی‌شود. در رجال کشی، از قول فضل بن شاذان در مورد ابراهیم بن عبد الحمید تعبیر به «صالح» شده است؛ در حالی که نسبت به کسی که واقفی باشد تعبیر صالح به کار نمی‌رود. از سوی دیگر، نجاشی نیز که کتاب خود را بعد از مرحوم شیخ نوشته و ناظر به آن بوده، اشاره‌ای به وقف ابراهیم بن عبد الحمید نکرده است. 🔹با توجه به این دو نکته، میتوان گفت که ابراهیم بن عبد الحمید از کسانی است که از واقفی بودن برگشته و امامی به شمار می‌آمده است. چه اینکه در کلام شیخ، نسبت به کسانی که از وقف توبه کرده‌اند نیز تعبیر واقفی به کار رفته است. در نتیجه ابراهیم بن عبد الحمید ثقه و امامی محسوب می‌گردد و حضور او در سند روایت، خللی در صحیحه بودن آن ایجاد نمی‌نماید. 👈علاوه بر این، حتی اگر به طور مطلق حکم به امامی بودن ابراهیم بن عبد الحمید نکنیم، مطلبی در مورد واقفیه وجود دارد که راه را برای تصحیح روایات ابراهیم باز می‌نماید. توضیح آنکه، واقفیه، مخصوصا واقفیه نخستین، به منزله ناصبی و دشمنان اهل بیت تلقی می‌شده‌اند و از این رو، محل رجوع اصحاب نبوده‌اند. لذا نقل اصحاب ائمه از افرادی که به آنها نسبت وقف داده شده است، یا قبل از وقف بوده و یا بعد از توبه از وقف. 🔸با توجه به این نکته، روایاتی از ابراهیم بن عبدالحمید که توسط افرادی همچون ابن ابی عمیر نقل شده است، مربوط به دوران استقامت او خواهد بود و از آنجا که معیارِ صحیحه بودن روایت، امامی بودن راوی در زمان تحمل روایت توسط شاگرد اوست و امامی بودن در زمان اداء روایت توسط شاگرد، اهمیت ندارد، لذا عمده روایات ابراهیم بن عبد الحمید صحیحه خواهند بود؛ چرا که عمده روایات او توسط امامیه نقل شده است. ✅تذنیب: مراد از عیسی در مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید یکی از مشایخ ابراهیم بن عبد الحمید، عیسی بن ابی منصور شلقان است که در رجال کشی چند مورد از روایت‌های ابراهیم بن عبد الحمید از او نقل شده است؛ در قرب الأسناد مرحوم حمیری هم از ابراهیم بن عبد الحمید از حضرت صادق علیه السلام نقل می‏کند که حضرت فرمود «مَن أرادَ أن یَنظُرَ إِلَی خِیَارٍ فِی الدُّنْیَا و خیار فِی الجَنةِ فَلیَنظر إِلَی هَذَا الشَّیْخِ» و می‏گوید که مراد از «هَذَا الشَّیْخِ»، «عِیسَی بْنَ أَبِی مَنْصُورٍ شلقان» است. لذا ابراهیم بن عبد الحمید با عیسی بن ابی منصور حشر و نشر داشته است و بر این اساس، در روایت تهذیب که می‌فرماید «إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمَّادٍ الْکُوفِیِّ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عِیسَی»، مراد از «عیسی»، «عیسی بن أبی منصور شلقان» است. 🔅متن کامل این مقاله را اینجا بخوانید: 👉https://bit.ly/2RRwkpA @rejal_shobeiri
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓روز بزرگداشت شیخ کلینی/۵ 💠رهبرانقلاب ‼️من دو سه سال پیش، به مناسبتی خدمت حضرت امام رسیدم تا پیشنهادی را در میان بگذارم. به ایشان عرض کردم که به اعتقاد من، پیروزی این نظام، فقط به آبروی روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت؛ بلکه آن سرمایه‌یی که ما خرج کردیم تا این انقلاب - که واقعاً معجزه بود - به پیروزی برسد، عبارت از آبروی ذخیره و نقد روحانیت شیعه، از زمان شیخ کلینی و شیخ طوسی تا زمان ما بود. امام هم در آن روزی که این مطلب را عرض کردم، مطلب را تلقی به قبول کردند، معلوم بود که نظر شریف خود ایشان هم همین میباشد و این واقعیتی است. ما اگر آن ریشه‌ی تاریخی را نداشتیم، مردم آن محبت و اعتماد را به ما نداشتند و به اشاره‌ی روحانیت حرکت نمیکردند؛ به طوری که بیایند و جان و فرزندانشان را در راهی قربانی کنند. مگر آسان است؟ آن پشتوانه و ذخیره وجود داشت و حالا هم در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده است. این نظام، نظام اسلامی است و من و شما هم که معمم هستیم، مظاهر اسلامیم. اگر امروز که دین و روحانیت، قدرت پیدا کرده است، عملی انجام بدهیم که - خدای نکرده - اندک اختلال و خدشه‌یی در آن سرمایه و ذخیره‌ی قرنها به وجود بیاید، ضایعه‌یی خواهد بود که دیگر جبران آن، با یک نسل و دو نسل ممکن نخواهد بود. امروز، اگر روحانیت از زىّ خود خارج بشود و قدرت‌طلبی و قدرت‌نمایی و سوء استفاده بکند و اگر عملی از او سر بزند که حاکی از ضعف تقوا و ورعی باشد که مردم در او سراغ کردند و به او اعتماد دارند، هر کدام از اینها لطمه‌اش غیرقابل جبران است ۶۸/۵/۱۱ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓روز بزرگداشت شیخ کلینی/۳ 💠رهبرانقلاب ‼️کتاب کافی، در دوره‌ای هزار و صد ساله، از وفات مرحوم کلینی در ۳۲۹ هجری تا روزگار ما، بیش از هزار سال است که مرجعیّت علمی دارد و بین جوامع شیعه دست‌به‌دست می‌گردد و هرگز هیچ فقیه، متکلّم یا مفسّر شیعه از آن مستغنی نبوده است. با وجود این و با وجود چاپ‌های متعدّدی که از این کتاب انجام گرفته، تاکنون حقّ آن ادا نشده! ۸۸/۲/۱۷ ‼️امروز درباره‌ی‌ حدیث، به‌ تدقیق‌ و جداسازی‌ سره‌ از ناسره، و راست‌ از دروغ، و مسلم‌ از مشکوک، و نیز به‌ تأمل‌ در فهم‌ معضلات‌ و مفاد و مضمونهای‌ اساسی‌ در آن، و نیز به‌ تطبیق‌ یا نسبت‌ یابی‌ آن‌ با کلام‌ الله‌ عزیز حکیم، و نیز به‌ شرح‌ و بسط عالمانه‌ و محققانه، و نیز به‌ نشر و همگانی‌ کردن‌ آنچه‌ همگان‌ را به‌ کار خواهد آمد، و بسی‌ خدمات‌ و تلاشهای‌ دیگر، نیازی‌ مبرم‌ و سازماندهی‌ شده‌ وجود دارد. در کنار اینهمه، پردازش‌ علم‌ رجال، و نیز بررسی‌ تاریخ‌ صدور حدیث‌ و سیر آن، و نیز کسب‌ آگاهی‌ از آن‌ زمینه‌یی‌ که‌ صدور هر حدیثی‌ را لازم‌ یا راجح‌ ساخته‌ است، و نیز جستجو از مضمونهای‌ مشابه‌ در کتب‌ حدیث‌ اهل‌ سنت، از جمله‌ی‌ کارهای‌ لازم‌ و ضروری‌ است. ۷۴/۸/۲۲ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓روز بزرگداشت شیخ کلینی/۲ 💠رهبرانقلاب ‼️اهتمام‌ به‌ حدیث، پس‌ از تمسک به‌ کتاب‌ حکیم‌ حمید، برترین‌ وظیفه‌یی‌ است‌ که‌ عالم‌ دین‌ بدان‌ مکلف‌ است، این، استضائه‌ از انوار علم‌ و حکمتی‌ است‌ که‌ از کلام‌ و تعلیم‌ و هدایت‌ پیامبر مکرم‌ اسلام‌ و ائمه‌ی‌ معصومین‌ از اهل‌ بیت‌ آن‌ حضرت‌ علیهم‌ الصلوه‌ و السلام‌ ساطع‌ می‌گردد و خرد و اندیشه‌ی‌ انسانی‌ را دستگیری‌ و راهنمایی، و زندگی‌ بشر را برخوردار از سلوک حکیمانه‌ و خردمندانه‌ می‌کند. و چنین‌ است‌ که‌ حضرت‌ ابی‌ جعفر به‌ جابر می‌فرماید: یا جابر و الله‌ لحدیث‌ تصیبه‌ من‌ صادق‌ فی‌ حلال‌ و حرام، خیر لک مما طلعت‌ علیه‌ الشمس‌ حتی‌ تغرب. در تاریخ‌ علم‌ دین، جمع‌ حدیث‌ و حمل‌ و فهم‌ و درک و شرح‌ آن، یکی‌ از بزرگترین‌ و طولانی‌ترین‌ فصول‌ است‌ و با یک نظر، حدیث، ما در بسیاری‌ از علوم‌ اسلامی‌ یا همه‌ی‌ آنهاست، و از این‌ رواست‌ که‌ عالم‌ دین‌ شناس‌ بزرگ‌ اقدم، شیخ‌ کلینی‌ رحمه‌ الله‌ تعالی‌ در مقدمه‌ی‌ کتاب‌ کافی‌ شریف، حدیث‌ را برابر با علم‌ دین‌ دانسته‌ و آن‌ را محور علم‌ و ایمان‌ به‌ شمار آورده‌ است. دقت‌ و باریکبینی‌ فقهاء و علمای‌ برجسته‌ی‌ سلف‌ در امر حدیث‌ و چگونگی‌ تحمل‌ آن‌ و شرایط وثوق‌ به‌ روایت‌ و دیگر آنچه‌ در این‌ باب‌ بر اهلش‌ آشکار است، همه‌ از همین‌ اهمیت‌ و عظمت‌ شأنی‌ که‌ درباره‌ی‌ حدیث‌ و تأثیر آن‌ در سرنوشت‌ فرد و جامعه‌ی‌ اسلامی‌ گفته‌ شد، سرچشمه‌ می‌گیرد! ۷۴/۸/۲۲ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓روز بزرگداشت شیخ کلینی/۴ 💠رهبرانقلاب ‼️حدیث، آشنایی با حدیث، علم حدیث، شناخت حدیث، که غور در این علم، به دسته‌بندیهای خوب، فهرست‌بندیهای خوب و استفاده‌های خوب منتهی بشود - که متأسفانه از همه‌ی آنها ما الان محروم هستیم - مانند تفسیر در حوزه منزوی است. در رجال هم که باید کار و تحقیق بشود، همین‌طور است. اگرچه کتابهای خوبی نوشته شده، لیکن درعین‌حال انسان احساس میکند که خلأ عظیمی در رجال وجود دارد. ما از همین شناخت و معرفت رجال است که میخواهیم حجت را برای خودمان در باب سنت به دست آوریم؛ باید روی آن کار بشود. تاریخ هم همین‌طور بسیار مهم است. حتّی از تاریخ هم میشود در فقه استفاده کرد. بسیاری از مسائل فقهی است که به تاریخ ارتباط پیدا میکند؛ ولی ما کمتر به این ارتباط توجه کرده‌ایم و حتّی آن را کشف نکرده‌ایم. البته من تاریخ را به عنوان یک علم مستقل عرض میکنم، یک علم اسلامی است؛ بایستی کسانی در آن کار کنند. ۷۰/۶/۳۱ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓روز بزرگداشت شیخ کلینی/۱ 💠رهبرانقلاب ‼️عصر کلینی روزگار حسّاس و دشواری است. ولادت او در حوالی سال ۲۶۰ هجری اتّفاق افتاده است که سال وفات امام عسکری علیه‌السّلام و آغاز غیبت صُغراست و با در نظر گرفتن سال درگذشت او یعنی ۳۲۹ هجری، درمی‌یابیم که حیات وی کاملاً منطبق بر دوره غیبت صُغراست که از پیچیده‌ترین و حساسترین بُرهه‌ها در تاریخ تشیع است و شیخ کلینی تقریباً ۲۰سال پایانی عمر خویش را در بغداد به سر آورد که محلّ سکونت نُوّاب اربعه و وکلای ناحیه مقدّسه بود و این ویژگی‌ها در حیات کلینی، برای کسانی که می‌خواهند درباره حرکت علمی شیعه به تحقیق بپردازند در خورِ توجّه است. شخصیّت شیخ کلینی نیز شخصیّت علمی بارز و برجسته‌ای است. او در هر دو حوزه ری و بغداد، سال‌های زیادی را به علم‌آموزی و اخذ حدیث از محضر اساتید و مشایخی که شمار آنها بیش از پنجاه تن است سپری کرد و از دیگرسو، به تربیت گروه بزرگی از طالبان علم و معارف مکتب اهل‌بیت پرداخت که خود، گواهی بر برجستگی‌های علمیِ شیخ کلینی‌اند. کلینی، تنها یک محدّث نبود. بررسی کتاب کافی از جهت چگونگی تبویب و تقدیم و تأخیر ابواب آن و عناوین انتخابی آنها (نظیر: کتاب العقل و الجهل، کتاب الحجة، کتاب التوحید و …) نشان می‌دهد که کلینی علاوه بر آن که محدّثی بزرگ است، متکلّمی چیره‌دست نیز هست و محتوا و روش و عناوینِ به کار گرفته شده توسّط وی، ناظر به مسائل کلامیِ رایج در روزگار اوست. ضمناً مقدّمه شیخ بر کافی، مقدمه درخشانی است که نشان می‌دهد این مرد چه تسلّطی بر عبارات و کلمات و مطالب و مفاهیم کلامی و … داشته است. ۸۸/۲/۱۷ @Jahade_tabeini
💠السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا مُذِلَّ الْكافِرينَ، السلام عليك يا أبا محمد الحسن بن علي و رحمة الله و بركاته.💠 🔸خجسته زادروز کریم اهل‌بیت ریحانةالرسول حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام مبارک باد. ❖ از آن حضرت درباره بُخل سؤال شد، فرمودند: «بخل آن است که آنچه را در دست دارى، مایۀ شرف و بزرگی پندارى؛ و آنچه را که انفاق کنى، تلف‌شده بدانى!» 📚تحف‌العقول، ص۲۲۵ @rejal_shobeiri
✳️ دروس خارج فقه سال 91-1390 شمسی آیت الله سید أحمد 🔸 در تحقیق یک کتاب ، مجرد این که نسخه قدیمی داشته باشد مهم نیست . آن چه که مهم هست ارزش های نسخه هست . مخصوصا در کتبی که خیلی وضع تاریخی آن ها روشن نیست، مثل همین تفسیر . 🔹 باید خود ناسخ و کاتب از نسخه ای که گرفته است اوصاف و خصوصیاتش را ضبط بکند . 🔸 به جای فتوکپی می نوشتند صورة خط النسخة التی نقلنا منها.این منشأ ارزش کتاب بود . 🔹 اگر نسخه نویسان فاضل بودند خوف این بود که تصحیحِ قیاسی بکنند و اگر اهل فن نبودند، خوف این بود که نفهمند . مثلا را مینوشتند ابی عباس ! ارزیابی این نسخه ها کار آسانی نیست. @rejal_shobeiri
✳️ آیت الله سید احمد حفظه الله : 🔸 در روات زیاد بودند ؛ مثلاً حسن بن علی بن وشاء می‌ گوید : فإني أدركت في هذا المسجد تسعمائة شيخ كل يقول حدثني جعفر بن محمد : من در مسجد کوفه به 900 شیخ را دیدم که همه می‌گفتند : حدثنی جعفر بن محمد. 🔹 وقتی در کوفه این عدد سنگین هست ، خواه ناخواه احادیث با هم مقارنه می‌شود ، مباحثه می‌شود که چه کسی این را نقل کرده است ، معارضاتش بررسی می‌شود و نقادی می‌شود . 🔸 ازاین‌ رو حدیث کوفه یک خوبی دارد و یک بدی ؛ بدی‌اش این است که بیشترین در حدیث کوفه است ؛ چون کوفی‌ها زیاد بودند ، تعارض هم زیاد بود اما حدیث بصره تعارض کم دارد. و خوبی‌ حدیث کوفه این است که نقی‌ تر است؛ چون کاملا نقادی و تصحیح و تنقیح شده است، اما حدیث چون کم بودند چنین نیست . @rejal_shobeiri
✍ توصیه‌های رهبر معظم انقلاب حفظه الله درباره شب‌های قدر @rejalkh
🔸 تعبیر «محمّد بن زیاد» از «ابن ابی عمیر» توسط واقفیون 💠 محمّد بن زیاد همان ابن ابی عمیر معروف است که واقفی‌ها از او به محمّد بن زیاد یاد می‌کنند. علي بن الحسن الطاطري‏ و حسن بن محمّد بن سماعه، بیش از همه تعبیر محمّد بن زیاد را به کار برده‌اند. شاید در فضای واقفی نوعی تدلیس از ابن ابی عمیر وجود داشته که ناشناس بماند. 🔺درس خارج فقه استاد آیت الله ، تاریخ: 25 شهریور 1398 @rejal_shobeiri
الشيعة قديما: مدح ابن طاوس لرواة الشيعة ولزوم الأخذ عنهم في كتاب الطرائف: «و لقد عرفتُ من ورع جماعة من شيعة أهل البيت ع و رواتهم و من أماناتهم و عباداتهم ما لم أعرفه من سائر الرواة و قرأت في كتاب لا يتهم مصنفه أن صفوان بن يحيى من رجال علي بن موسى الرضا (ع) و محمد بن علي الجواد (ع) روى عنهما و عن أربعين رجلا من أصحاب الصادق‏(ع) وكان قد تعاهد هو و عبد الله بن جندب و علي بن نعمان في بيت الله الحرام إن مات منهم يعمل من يبقى ما كان يعمله من مات مدة حياته فمات صاحباه و بقي صفوان فكان كلما حج أو أدى زكاة أو عبادة أو شيئا من الخير مدة حياته يعمل عمل صاحبيه و يعمل عنهما مثل الذي يعمل لنفسه إلى أن مات و هذا أبلغ ما عرفت من أمانات أهل الروايات. و قرأت أيضا أن من جملة شيعة علي بن أبي طالب (ع) سبعين رجلا كانت بطون أكفهم قد صارت كثفنات البعير من كثرة صلواتهم و كانوا يعرفون بالمثفنين، و قرأت أن علي بن مهزيار كانت جبهته مثل ركبة البعير. و أمثال هؤلاء شي‏ء كثير فكيف كان يحل ترك الرواية عن هؤلاء و ترك العمل بما نقلوه و بأي عذر يعتذرون إلى الله تعالى و رسوله (ص) إذا لقوه إذا لم يرووا حديثهم و يقبلوه؟!». الطرائف 1/ 194 https://t.me/joinchat/AAAAAEMiQ7jv_Mv4p4KIpw @rejal_shobeiri
☑️ آیت الله حفظه الله : 🔹 دروغگو به معنای مصطلح نیست، بلکه دروغگو به معنای است. باید بین دروغ خبری و مخبری تمییز قائل شد. بله ایشان از خط است و خط غلو دقت‌های کافی حدیثی را به کار نمی‌برده‌اند. میراث خط غلو مردود نیست، بلکه می‌خواهد. احمد اشعری و شیخ به شدت مخالف خط غلو هستند ولی با این حال روایت محمد بن سنان را نقل کرده‌اند. @rejal_shobeiri
✳️ آیت الله سید احمد حفظه الله : 🔸 در قم ، از مذاهب فاسده نظیر و و نداشتیم. فقط از داشتیم. لذا اگر آثاری از واقفیه به قم آمده توسط است و بعدها هم در آثار مکتب بغداد آمده است . 🔹 در کتاب واقفی‌ها زیاد اسم را با عنوان می‌برند سرش روشن نیست . 12/8/89 @rejal_shobeiri
✅ دو یا یک مسعدة؟ 📝 عباس مفید یکی از مباحث قابل اعتنا در جهت تعامل با احادیث توجه به مسئله در دانش است. ابن زیاد، محمد ازدی، ابواحمد الازدی، محمدبن زیاد، همه عناوین واحد برای یک راوی سرشناس یعنی محمدبن ابی عمیر است که در اسناد روایات با این عناوین مختلف از او یاد شده است؛ ابن بنت الیاس، الوشاء، الحسن الخزاز نیز همه نام الحسن بن علی الوشاء است. مشکل پراکندگی عناوین یک راوی تا حد فراوانی با مراجعه به نرم افزار درایة النور و نرم افزارهای مشابه قابل رفع است. اما در برخی موارد حتی در این نرم افزار نیز توحید مختلفات صورت نگرفته است. مثلا عبدالله بن القاسم الحضرمی در چند سند از اسناد فقیه به عنوان عبدالله بن ابی القاسم ثبت شده است (ج1 ص127، ج1 ص214، ج1 ص368، ج ص336، ج3 ص36 ج3 ص177) این عنوان تصحیف نام عبدالله بن القاسم الحضرمی که در نرافزار اسناد صدوق این عنوان ناآشنا خوانده شده است. نمونه دیگر دو عنوان با نام های مسعدة بن صدقه العبدی و مسعدة بن زیاد الربعی است. نجاشی این دو را در شماره 1108 و 1109 فهرست کرده است. اما با تکیه بر شباهت های فراوان این دو راوی به احتمال قریب به یقین، نجاشی درباره مختلف دانستن این دو راوی سهو کرده است. در همین خصوص مقاله ارزشمندی از استاد سیدمحمدجواد شبیری با عنوان «احسن الفوائد فی احوال المساعد» تدوین یافته است. ایشان در این مقاله با بررسی قرائن متعدد به متحد بودن این دو راوی باور دارند. دوستان را به مطالعه این مقاله و الگوگیری از دقت های رجالی ایشان دعوت می کنم. 🔺 @rejal_shobeiri
✅ مفهوم شناسی 〽️ «له روایات» در فهرست شیخ طوسی ✍🏻 محمد باعزم 🔆 با مطالعه فهرست شیخ طوسی ذیل مداخل مختلف عبارت «له روایات» مشاهده می‌شود. 🔺تلقی نخست که از این عبارت برداشت می‌گردد آن است که منظور شیخ طوسی از این ترکیب برای برخی افراد بدین معناست که این افراد مجموعه روایت‌های پراکنده دارند. 🔻تتبع و بررسی‌ها نشان می‌دهد که در فهرست شیخ طوسی هرگاه از عبارت «له روایات» یاد می‌شود مراد آن است که راوی دارای کتاب «نوادر» است. 🔹ماهیت کتاب نوادر: روایاتی که نمی‌توان آنها را ذیل یک سرفصل خاص گردآوری کرد و به عبارتی روایاتی که هر کدام می‌تواند یک سر فصل باشد، تحت عنوان عامی به نام «نوادر» گردآوری می‌شوند. 🔺«نوادر محمد بن ابی‌ عمیر» و «نوادر احمد بن محمد بن عیسی اشعری» از معروف‌‌‌ترین این نوع از کتاب‌‌ها هستند. ❗️گفتنی است که جناب شبیری زنجانی در مقاله‌ای که در مجله آینه پژوهش تحت عنوان «نوادر احمد بن محمد بن عیسی یا حسین بن سعید» نگاشته‌اند، از تحلیل و دسته‌بندی اسناد، این کتاب را برای حسین بن سعید اهوازی می‌دانند (شبیری زنجانی، سیدمحمد جواد، مجله آینه پژوهش، شماره46، صص23-26) #️⃣ 🆔 @rejal_shobeiri
2_5362014640375071828.pdf
1.9M
📒 مقاله 📌 سیرتطور آرای رجالی آیت الله خوئی 🎤 در گفتگو با آیت الله شیخ مصطفی اشرفی شاهرودی 📚 نشریه رهنامه پژوهش، شماره ۲۳ (پیاپی ۳۲، بهار و تابستان ۱۳۹۵) #️⃣ 🆔 @rejal_shobeiri
📚 منشآت آیت‌الله شبیری زنجانی: 🔸ابن حجر در لسان المیزان درباره علّامه حلّی می‌گوید: «و کان آیة فی الذکآء». کیفیت ورود و خروج علّامه حلّی در مناظره با علمای مذاهب در مجلس شاه خدابنده به قدری جالب و زیبا بود که توجّه سلطان خدابنده را به خود جلب کرد و سبب شد که مذهب شیعه در ایران رواج پیدا کند. علّامه با این جایگاه علمی و معنوی، شاگرد بلاواسطهٔ ابن طاوس بوده است و او را صاحب کرامت معرّفی می‌کند. 🔹برخی بر سید ابن طاوس اشکال کرده‌اند که در کتب خود ادعیه و زیاراتی برای اماکن مقدّسه ذکر کرده و معلوم نکرده است که از خودش است یا از مصادر نقل کرده است. پس از چاپ حاجی معلوم شد که این زیارات در مصادر نقل شده است و در مزار همان زیارات را مسنداً نقل کرده است. ▪️جرعه‌ای از دریا، ج۳، ص۳۳۷ @rejal_shobeiri
دانلود رایگان مقاله 📕 عنوان مقاله: بازپژوهی حیات شخصی ابو‌العباس نجاشی 👥نویسندگان: دکتر سعید طاووسی مسرور ؛ دکتر رسول جعفریان 💾فرمت فایل: PDF چکیده کتاب فهرست اسماء مصنفی الشیعة اثر ابو‌العباس احمد‌بن‌علی نجاشی مشهور به رجال نجاشی مهم‌ترین اثر فهرستی و رجالی امامیه است. با وجود اهمیت و شهرت کتاب نجاشی، از مؤلف آن که جزء اکابر علمای امامیه در نیمۀ اول قرن پنجم هجری بوده در مقایسه با دیگر بزرگان امامیه در آن دوران مانند سید مرتضی و شیخ طوسی اطلاعات اندکی در دست است تا جایی که حتی مسائلی چون کنیه، محل سکونت و تاریخ وفات وی نیز محل اختلاف است. در این مقاله موارد محل اختلاف و دیگر مسائل حیات شخصی نجاشی مانند نسب، اجداد و بستگان بر اساس اطلاعات منابع موجود ارائه شده و در مسائل محل اختلاف با نظر به جدیدترین بحث‌ها دربارۀ نجاشی، یکی از اقوال با ارائۀ شواهد و قراین برگزیده شده و به نظرات مخالف پاسخ داده شده است. این مقاله بر وفات نجاشی در سال 450 ﮬ.ق تأکید کرده و نظر برخی محققان دربارۀ زنده بودن وی تا سال 463 ﮬ.ق را نمی‌پذیرد. هم‌چنین به این ادعا که کتاب فهرست، تدوین پسر وی علی‌بن‌احمد بوده نه خود او، پاسخ می‌دهد. لینک دانلود: http://vsh.journals.hozehkh.com/article_72.html 🌐 وب سایت: مطالعات اعتبار سنجی حدیث http://vsh.journals.hozehkh.com/ 🎁کانال رجال: سطح مقاله: علمی پژوهشی دوره 1، شماره 1، بهار و تابستان 1398 🔻 اطلاع رسانی فعالیت های گروه رجال وحدیث حوزه علمیه خراسان🔻 @rejalkh
دانلود رایگان مقاله 📕 عنوان مقاله: بازشناسی مبانی حجیّت قول دانشیان رجال (با تأکید بر کتاب منتقی الجُمّان) 👥نویسندگان: دکتر سید مرتضی فریزنی ؛ دکتر سید علی دلبری 💾فرمت فایل: PDF چکیده یکی از مسائل مهم در کتب استدلالی رجالی متداول که در دوره‌های اخیر تدوین می‌شود، توجه به دلیل و مبنای قبول جرح و تعدیل‌های رجال‌شناسان دربارۀ راویان است. از دیرباز، کیفیت مقبولیت و ارزش‌گذاری گفته‌های رجالیان متقدم در اعتبار اسانید روایات در میان فقها و رجالیان حائز اهمیت بوده و براین اساس مبانی متعددی در قبال حجیّت گفته‌های بزرگانی نظیر و شیخ و در مورد احوال راویان وجود دارد. مشهورترین مبانی میان فقهای معاصر، مسلک حجیّت و مسلک است که برای هریک استدلال‌های متعدد اقامه شده و نقدهای گوناگون نیز بر آن‌ها وارد شده است. در برخی ادوار افرادی همچون و شیخ حسن صاحب منتقی‌الجمان به سود مسلک و مبنای استدلال کرده‌اند. در این نوشتار که تقدیم می گردد، به روش توصیفی، تحلیلی و به صورت کتابخانه ای به بررسی و تحلیل هشت مبنای پذیرش قول رجالی پرداخته شده است. سطح مقاله: علمی پژوهشی دوره 1، شماره 1، بهار و تابستان 1398 لینک دانلود: http://vsh.journals.hozehkh.com/article_76.html 🌐 وب سایت: مطالعات اعتبار سنجی حدیث http://vsh.journals.hozehkh.com/ 🎁کانال🔻 اطلاع رسانی فعالیت های گروه رجال وحدیث حوزه علمیه خراسان🔻 @rejalkh