🌱 #یک_آیه
داروی تلخ ⚔️ زهر شیرین
~ دوم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🌱 #یک_آیه داروی تلخ ⚔️ زهر شیرین ~ دوم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
📱«گوشی میخواااام»
مثل برق گرفته ها برمیگردم و همزمان گوشی موبایل را داخل قابلمهی خالی برمیگردانم. اما فایدهای ندارد. محل استتار جدیدی که برای گوشی در نظر گرفتهام را کشف کرده. گوشی را دیده است.
می دانم کارم درآمده! می دانم که حداقل ده دقیقهای، جیغ خواهد کشید. هیچ چیز به چشمش نمیآید و هیچ حرفی را نمیشنود!
این بار، از ده دقیقه هم میگذرد. دختر دو سالهام همچنان گریه میکند. دیگر نمیدانم چه کلکی سوار کنم. دلم ریش میشود از گریه و التماسش.
💭 یاد حرف مشاور میافتم: «چطور چاقو را از جلو دستش برمیداری عذاب وجدان نمیگیری؟! چون میدونی براش خطرناکه. ضرر داره. گوشی هم همینطور!»
😔 نوبت خودم که میرسد، یادم میماند که چطور دل آن مهربانتر از مادر را ریش میکنم؟! به خاطر چیزهای دوست داشتنی مضر!
✨عسی ان تحبوا شیئاً و هو شرٌ لکم و الله یعلم و انتم لاتعلمون (سوره بقره، آیه ۲۱۶)
✍ #زهرا_مظاهری
#بارقه #یک_آیه #ماه_رمضان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
🌙دعای روز سوم
ا❁﷽❁ا
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَهِ وَ التَّمْوِيهِ
وَ اجْعَلْ لِي نَصِيباً مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الأَْجْوَدِينَ
✨ الهی من از تو تیزهوشی و بیداری میطلبم و دور شدن از جهالت و افکار پریشان. میخواهمشان تا آماده شوم برای دریافت هرخیری که در این ماه نازل میکنی. تو جود و لطفت را هر لحظه بر ما نازل میکنی، قابلیت دریافت این جودت را هم به من عطاکن یا اجود الاجودین
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ سوم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
🌱 #یک_آیه
💰صندوق سرمایه گذاری
📈با نرخ سود ۷۰۰۰۰٪
~ سوم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
دعای روز چهارم 🌙
ا❁﷽❁ا
اَللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَي إِقَامَهِ أَمْرِكَ وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاَوَهَ ذِكْرِكَ وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لأَِدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ
✨الهی در این روزهایی که سفره کرمت را پهن کردهای برای بهرهمند شدن از این سفره نیاز به کمکت دارم؛ قوتی از جانب خودت برای انجام فرمانت، چشیدن شیرینی ذکرت و ادای شکرت.
🤲 الهی! حالا که برای بهرهبردن از این مهمانی باید از گناه دور باشم، برای محفوظ ماندنم، دست به سوی تو دراز کردهام که تو «ابصرالناظرینی»؛ از همه حالات من باخبری. خوب میدانی بییاری تو از گناه در امان نیستم. پس مرا در پناه خودت حفظ کن که این روزها بیشتر از همیشه به ستاریت تو محتاجم.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ چهارم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
🎂 #معرفی_اعضا
🗓 #روزنوشت
🧕🏼 هانیه مقاره عابد
دلش حسینیه است و قلمش گرم البته اگر دل بدهد و بنویسد!
از آن دست رفقایی ست که تقریبا هر جلسه خون به دل استاد میکند.
نه برای غیبتها و نه از روی انجام ندادن تکالیف. بلکه فقط با یک جملهی تکراری:
«یعنی من به درد نوشتن میخورم؟»
نمیدانستم تولدش دم دمای بهار است اما دیدنش سر ذوقمان میآورد. مثل بهار...
هم تیپ و ظاهرش بهاریست و هم کلمات برگرفته از دلش...
خدا نکند غایب باشد. جای خالیاش بد جور توی ذوق میزند. بخصوص سر تحلیل نوشته های دوستانش نکات دقیقی ارائه میدهد و پیشنهادهای کاربردی ضمیمهاش میکند.
اگر ترشی نمیخورد و فارغ از دغدغهی نوجوانهای مجموعهاش فقط به نوشتن دل میداد شاید تا الان صاحب چند اثر شده بود.
البته اگر اثر را به کتاب محدود نکنیم اعتراف میکنم تا الان چند اثر تنها روی دل من گذاشته است...
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
🌱 #یک_آیه
همه چی دست خودشه 😌
خیالت تخت🤗
~ چهارم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
دعای روز پنجم 🌙
ا❁﷽❁ا
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ الْقَانِتِينَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنْ أَوْلِيَائِكَ الْمُقَرَّبِينَ بِرَأْفَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
✨الهی دراین ماه ضیافت، آرزوهای بلند دارم. آرزوهایی که شایستگی دریافتشان را ندارم اما دست به سویت دراز میکنم و از تو میخواهم خواهم، که تو ارحم الراحمینی. با رأفت و مهربانیت تو را میخوانم تا مرا در زمره اولیای مقربینت قرار دهی. اولیای مقربت همه عبد صالح فرمانبردارت هستند. پس مرا از عباد صالح فرمانبردارت قرار ده. عباد صالح فرمانبردارت، همه اهل استغفارند. مرا هم جزء مستغفرین قرار بده، که بدون لطف تو استغفارم جز لقلقه زبان نیست.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ پنجم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
🌱 #یک_آیه
امان از زبان نفهمی ! 🤦♂️
~ پنجم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
دعای روز ششم 🌙
ا❁﷽❁ا
اَللَّهُمَّ لاَ تَخْذُلْنِي فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ وَ لاَ تَضْرِبْنِي بِسِيَاطِ نَقِمَتِكَ
وَ زَحْزِحْنِي فِيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ بِمَنِّكَ وَ أَيَادِيكَ يَا مُنْتَهَي رَغْبَهِ الرَّاغِبِينَ
✨الهی! میدانم وقتی فرمانبردارت نیستم از تو دور میشوم و هرکس که از تو دور شد خوار و ذلیل میشود. به تو رو آوردهام برای نجات از این ذلت. نمیخواهم گرفتار تازیانه قهرت شوم.
الهی! ای غایت آرزوی آرزومندان! با نافرمانی از تو، خودم را شایسته خشم و غضبت کردم اما بازهم به تو پناه آوردهام، که اگر اشدالمعاقبینی، ارحم الراحمین هم هستی. خودت نعمت استغفار را به من بخشیدی. با استغفارم از تو میخواهم مرا از عقوبت گناهانم حفظ کنی.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ ششم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
❌« آدرس غلط» ❌
📺خودم هم درست نمیدانم چرا از این تبلیغ تلویزیونی خوشم نمیآید.
احتمالا چون یک آدم، یک انسان تویش ضایع میشود، بقول بچهها کِنف میشود.
😞دلم نمیآید کسی را توی این حال ببینم.
یک بنده ی خدایی ست که یک جنس را خیلی گران تر از قیمتش خریده و من دلم برایش میسوزد.
🏃♂دلم برای خودم و دویدن هایم هم میسوزد.
برای دست یافتن به خوشگلی های دنیا زیاد دویده ام و دست آخر نشد که نشد.
مردم از زبان راستگوترین خلق عالم شنیده اند، از قول خدا گفته است و بعدش برای ما کتابت کرده اند که:
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا»
🥺دلم برای خودم میسوزد، انگشت به دهان میگیرم و می گویم:« اِ پس پیش تو بود؟ از اولِ اولش پیش تو بود؟ پس من این همه دویدم؟ پیش تو بود؟»
#بارقه
#نساء_آیه۱۳۴
✍ #زینب_سنجارون
~ ششم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
دعای روز هفتم 🌙
ا❁﷽❁ا
اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ
الهی با دعوت خودت وارد مهمانیت شدهام. بدون یاریت توان تحمل گرسنگی و تشنگی راهم ندارم چه رسد به ظهور روزهداری در اعضا و جوارحم، در قلب و روحم. پس یاریم ده برای برپا داشتن نماز و روزه.
الهی امید به تو دارم که «هادی المضلینی». هوایم را داری. اگر لغزشی پیدا کنم، هدایتم میکنی. در این ماه میهانیت که بیشتر ازقبل هوایم را داری، از تو میخواهم دورم کنی از لغزشها و گناهان و روزیم کنی دوام در ذکر و یادت را.
به درگاه تو پناه آوردهام و از تو مداومت در ذکر و یادت را میطلبم که تنها راه دورشدن از گناهان و رسیدن به نماز و روزه حقیقی است.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ هفتم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
«وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» (سوره انعام، آیه ۱۳)
به ساکنان رنگارنگ نگاه میکنم. وهمم میگیرد، چقدر زیادند و جورواجور. گروهی ساکن روز شدند و گروهی شب نشین.🙇
فرق داشتند با هم. لابد فرق داشتند که هرکدام زمانی را انتخاب کردند برای سکونت.
اما یک نقطه مشترک دارند همگی. همه شان مال یکی هستند. همه جزء داراییهای یکی به حساب میآیند.☝️
انگار آدم راحت میشود و دیگر در برابر این همه تفاوت نمیترسد. انگار آدم به خودش دلداری میدهد که دیگر از ساکنان شب و روز نترس، تعجب نکن...
آنها یک مالک دارند، همگی مال خدا هستند.
خدایی که همیشه آماده است برای شنیدن، همیشه گوش شنوا دارد و داناست. یعنی میداند چی به چی ست.
خیالات بر ندارد که اینجا هرکی به هرکی ست.
✍ #زینب_سنجارون
#بارقه
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
✨نورالجنان
دعای روز هشتم 🌙
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ إِفْشَاءَ السَّلاَمِ وَ صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ يَا مَلْجَأَ الْآمِلِينَ
الهی از تو میخواهم روزیم کنی؛ ترحم بر یتیمان، اطعام کردن، افشای سلام و مصاحبت با کریمان را
نه تنها در این روز و در این ماه، که از تو میخواهم برای همه عمرم روزیم کنی.
وقتی خودت بیشترین محبت را به یتیمان داری پس دوست میداری کسی را که هوای یتیمان را داشتهباشد.
روزی دهنده همه مخلوقاتی، دوست میداری کسی را که همچون خودت یاریگر بندگانت باشد و اطعامشان کند.
نام تو سلام است و دوست داری بندگانت هم همچون خودت، پیام آور سلم و سلامتی باشند.
با همنشینی با اهل کرامت، که با نزدیک شدن به تو، رنگ و بویت را گرفتهاند، من هم یاد بگیرم راه رسیدن به تو را.
برای رسیدن به همه آرزو ها و خواستههایم به تو امید دارم که ملجأ و پناه همه آرزومندانی.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ هشتم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
سلام ✋
معمولا شروع سال جدید هممون یه سری تصمیم میگیریم که آخرش هیچ کدومشو عمل نمیکنیم 🤦♂️
اما امسال دیگه فرق میکنه
دیگه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست 💪
برای شروع مثلا
قطعا هممون دوست داریم تو سال جدید بیشتر کتاب بخونیم 📖
✅ چه بهتر که یک جمع همراه داشته باشیم و با اون ها گفتگو کنیم و بریم جلو
✅ چه بهتر که تو اون جمع نویسنده های مختلف هم حضور داشته باشند و نظرات فنیشون رو در مورد کتاب ها بشنویم
همه چیز برای اجرا کردن اولین تصمیم درست سال جدید مهیاست😄 🔥
فقط کافیه به گروه حلقه داستانخوانی مانا اضافه بشید😎
جمعی از نویسندگان روایتخانه این گروه رو تشکیل دادند و با هم در مورد ادبیات ایران و جهان بحث و تبادل نظر می کنند .
پس اگر علاقه مند به داستان خوندن هستید
بسم الله
کار خیر رو به تاخیر نیاندازید..⏳
لینک ورود به حلقه داستانخوانی مانا👇
https://eitaa.com/joinchat/2966422154C1e2728532f
سال نو مبارک 🎉
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
دعای روز نهم 🌙
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ
الهی! سفره رحمت تو گسترده است، اما من ناتوان از بهرهبردن از این سفرهام. از تو میخواهم تا به من عطا کنی از رحمت گستردهات را .
الهی! ای مهربانی که راه هدایت را با دلایل روشن به بندگانت نشان میدهی. از تو میخواهم مرا جزء بینندگان و روندگان این راه هدایت قرار دهی.
الهی! غایت آرزوی مشتاقان تو، رسیدن به خشنودی توست. خشنودی تو جامع همه نعمتهاست. خود را به دست محبتت میسپارم و از تو میخواهم به محبتی که به مشتاقان درگاهت داری، مرا به سوی خشنودیت بکشانی..
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ نهم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
سبزه امسال 🪴
🎍ظرف سبزه را بر میدارم تا سر سفره هفت سین بنشانمش. نگاهش میکنم. از ناهمانگی قد و بالای کوتاه و بلند سبزه خندهام میگیرد. ولی دوستش دارم. دوستش دارم چون یاد مهربانی خدا را در دلم زنده میکند.
امسال میخواستم خودم سبزه بیندازم. ناشیگریم کار دستم داد. دانهها یکدست جوانه نزنند. مردد بودم با این وضع جوانه زدن دانهها، اصلا میشود سبزه انداخت یا نه. دانههای جوانه زده کم بودند.🤷♀
جدایشان کردم و کنار هم توی یک ظرف کوچک چیدم. بقیه دانهها را نگاه کردم: «خوب! حالا اینا رو چیکارشون کنم؟»🤔
خواستم بریزمشان که من مهربانم جلو آمد: «دلت میاد بریزیشون دور؟! شاید اگه صبر کنی ایناهم جوانه زدند.»🌾
از خدایی که من جوانه نزده را هم توی میهمانیاش راه دادهبود، خجالت کشیدم.😓 میخواستم یک بار هم که شده کمی مثل خدا بشوم. کمی مثل او مهربان.
دانههای جوانه نزده را دوباره توی پارچه نمدار پیچیدم. به این امید که اگر خدا به من فرصت رشد دوباره میدهد، من هم، فرصت رشد دوباره به این دانهها بدهم.🌱
هر روز به دانهها سر میزدم. وسط دانهها چند دانه جوانهزده پیدا میکردم. برشان میداشتم و میچیدم کنار بقیه دانههای جوانهزدهای که کمکم قد میکشیدند. جوانههای قدیمیتر قدشان بلندتر شد و تازه جوانههای نورسته کنارشان قد کشیدن یاد میگرفتند.🌿
خوشحالم امسال سبزهای سر سفره مان مینشیند که کوتاه و بلندیش نشانی از مهربانی خداست.
✍️ #امینهالسادات_پردهچی
سال نو مبارک 🌺
#بهارجان #بهارجهان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
🎂 #معرفی_اعضا
🗓 #روزنوشت
🧕🏼 مهری السادات میرلوحی
به دنیا آمدن در یک تاریخ لاکچری، آن هم وقتی لاکچریبازی مد نبود، خودش یک لاکچریِ خاص است.
به قول استاد «حاج خانم»، متولد ۱ فرودین هستند.
الان پیام را که میخوانند زیر لب می گویند من حاج خانم نیستم، به من نگویید حاج خانم...
حاجخانم نیستند، اما مادر کلاس هستند، از آن مادرهایی که نصحیتهایی میکنند عجیب کاربردی!
شغلشان، شغل انبیاست؛ معلم هستند و همین معلمی راهشان را کج کرده است به نویسندگی...
مینویسند از تجارب معلمی و از شاگردهایشان
اما نوشتن برای شهدا در اولویت کارهایشان است و دغدغهشان نوشتن برای کودک و نوجوان است.
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
#حکایت 📜
گفت: دوش ، در سجده چشم من خواب شد ، خداوند را دیدم ، گفت: یا اباالفیض ، خلق را بیافریدم ، بر ده جُزو شدند. دنیا بر ایشان عرضه کردم ، و نُه جزو از آن ده جزو روی به دنیا نهادند. یک جزو ماند ؛ آن یک جزو نیز بر ده جزو شدند. بهشت را برا ایشان عرضه کردم و نُه جزو روی به بهشت نهادند ، یک جزو بماند؛ آن یک جزو نیز ده جزو شدند ، دوزخ پیش ایشان آوردم همه برمیدند و پراکنده شدند از بیم دوزخ ؛ پس یک جزو ماند که نه به دنیا فریفته شد و نه به بهشت میل کردند و نه از دوزخ بترسیدند.
گفتم: بندگان من! به دنیا نگاه نکردیت ، و به بهشت میل نکردیت ، و از دوزخ نترسیدیت ، چه می طلبید؟ همه سر بر آوردند و گفتند :《انتَ تَعلَمُ ما نُرید》یعنی تو می دانی که ما چه می خواهیم.
هر که به نهایت معرفت رسید نشانِ او آن بُوَد که چون بُوَد چنانکه بود آنجا که بود ، همچنان بُوَد که پیش از آن که بود.
#تذکره_الاولیاء
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا
دعاى روز دهم 🌙
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ لَدَيْكَ وَ اجْعَلْنِي فِيهِ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ إِلَيْكَ بِإِحْسَانِكَ يَا غَايَةَ الطَّالِبِينَ
الهی! مسیری طولانی را باید طی کنم تا برسم به آنچه منتهای آرزوی طالبان تواست. مسیری که جز با احسانت امکان پیمودن و رسیدن به مقصدش را ندارم. مسیری که مقصدش، قرب تواست. رسیدن به این مقصد را از خودت می طلبم.
الهی! از تو میخواهم تا مرا جزء توکل کنندگان برخودت قرا دهی، تا با توکل بر تو قدم دراین راه بگذارم.
الهی! از تو میخواهم تا مرا جزء روندگان این مسیر قراردهی که هرکس در این مسیر قدم بردارد، به سعادت نزد خودت رسیدهاست.
الهی! از تو میخواهم مرا به مقصد این راه که قرب تو و منتهای آرزوی طالبان تواست، برسانی.
✍ #امینهالسادات_پردهچی
~ دهم رمضان ۱۴۴۵
○● @revayat_khane ●○
✨🕯
نخست مؤمنهای که نبی خطابت کرد
زنی که با تو به هر شیوهای موافق بود
#وحیده_افضلی
🗓 #روزنگار،
۱۰ رمضان، وفات حضرت خدیجه(س)
○● @revayat_khane ●○
نهنگ با اژدها جنگ ندارد!
❌❌❌
«ایرانیهای محترم مراقب هویت و فرهنگ ایرانی باشیم! لطفاً در پیجهای شخصی خود به این موضوع تاکید کنید سال ۱۴۰۳ سال اژدها نیست. متاسفانه این یک خودباختگی فرهنگی است که ما اژدها نماد کشور چین را تبلیغ کنیم. از قدیم حتماً این شعر رو شنیدید که:
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار
زان چار چو بگذری نهنگ آید و مار
آنگاه به اسب و گوسفند است حساب
حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار .
سال ۱۴۰۳ سال نهنگ است که نوید سالی پرآب و سبز را به ما میدهد نه اژدهایی که جز سوزاندن کاری ندارد.»
🔸این روزها در فضای مجازی از این دست پیامها زیاد منتشر میشود غافل از این که آن نهنگی که در این متن آمده است نهنگ نیست و چون این سروده از ابونصر فراهی مربوط به هشتصد سال پیش است بنابراین او هم در سپهر زبانی پس از فردوسی بوده است و طبیعی است که نهنگ او چیزی از تمساحیان تا اژدها است. 🐊
❓چرا نهنگ اژدها و اژدها نهنگ است؟
🐉🐳
🔸از نگاه و نظر ایرانیها بنابر سنت ادب فارسی نهنگی که در گاهشمارهای ایرانی به کار میرود بیشتر از این که نهنگ امروزی دریاها باشد همان اژدها است که خود برساختی افسانهای از خانواده تمساحها است.
🔹اگر برای کشف این موضوع به دنیای ادب فارسی سری بزنیم و سرچشمه را بگیریم رودکی از نخستینها است. او در سرودهای چنین آورده است:
آن صحن چمن، که از دم دی
گفتی: دم گرگ یا پلنگ است
اکنون ز بهار مانوی طبع
پرنقش و نگار همچو ژنگ است
بر کشتی عمر تکیه کم کن
کاین نیل نشیمن نهنگ است
🔺رودکی در شعر خود به رود بزرگ نیل اشاره دارد که جایگاه نهنگ است. و خوب می دانیم که منظور او از نهنگ همان تمساحهای غول پیکری است که از ساکنان همیشگی نیل بوده و از هزاران سال پیش بنیاد هراس آدمی را میساختهاند.
🔸از این نمونه شعرها بسیار است و اما در پاره شعری از شاهنامه که بنیاد فرهنگ ایران را میسازد، فراتر از این نکته میرویم و طرحواره اژدها را به روشنی میتوانیم در پوست نهنگ ببینیم.
بیامد بسان نهنگ دژم
که گفتی زمین را بسوزد به دم
همی تاخت اندر فراز و نشیب
همی زد به گرز و به تیغ و رکیب
ز گرزش هوا شد پر از چاک چاک
نیرزید جانم به یک مشت خاک
🔺در طرحواره ای که فردوسی از نهنگ میدهد دیگر با تمساح روبه رو نیستیم و خیلی روشن او دارد به اژدها اشاره میکند.
🔹پس بیایید با هم مهربان باشیم و باور کنیم که نهنگ و اژدها جنگ ندارند. آن جنگی که ما ساختهایم بیش از همه ساخته فضای مجازی است که این فرصت گران را به همگان داده است که درباره هر نکتهای بدون بررسی و پژوهش بگویند و ذهن گروهی از مردم را آشفته کنند.
منبع
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○● @revayat_khane ●○