توصیه #حاج_حسین_یکتا در مورد مطالعه
📙 #خاکهای_نرم_کوشک
خواندن این کتاب یک دوره اخلاص است ...
درباره کتاب :
منتخبی از خاطرات خانواده و همرزمان #شهید_عبدالحسین_برونسی در مورد ویژگیها و خصوصیات شهید است.
کتاب با ارائه یک زندگینامه فشرده و مختصر هفتاد روایت کوتاه و خواندنی از ابعاد شخصیتی و زندگانی این فرمانده نقل میکند. هر خاطره نقل شده در مورد شهید با یک عکس از شهید همراه است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_عبدالحسین_برونسی
همسر شهید :
●پسرم ازروی پله ها افتاد ،دستش شکست.
بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.بچه راکه داشت به شدت گریه میکرد بغل گرفت.
ازخانه دویدبیرون.چادرسرم کردم ودنبالش رفتم.ماتم برد وقتی دیدم دارد می رودطرف خیابان.تامن رسیدم به او،یک تاکسی گرفت.
درآمد لحظه ها،ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.
●خانه ما آفتاب گیربود.ازاواسط بهارتااوایل پاییز من وچند بچه قدونیم قد،دایم باگرما دست و پنجه نرم می کردیم.
فقط یک پنکه درب وداغان داشتیم.من نمی دانستم عبدالحسین فرمانده گردان است ولی می دانستم حقوق اوکفاف خریدن یک کولر را نمی دهد.
یک رو اتفاقی فهمیدم ازطرف سپاه تعدادی کولر به او داده اند تابه هرکس خودش صلاح میداندبدهد.
بعضی از دوستانش واسطه شده بودند تایکی ازآنهاراببردخانه خودش ،قبول نکرده بود.بهش اصرارکرده بودند.
گفته بود:این کولرهامال آن خانواده هاییه که جگرشون داغ شهید داره ،تاوقتی اوناباشن نوبت به خانواده من نمی رسه...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔وقتی آنقدر سرگردان چرخاندن امورات زندگی بشوی که مجبور شوی گوشوارههایت را برای تهیهی غذا بفروشی...
درون صحبتهای خانم سبکخیز همسر شهید برونسی غم سنگینی از تنگدستی روزهای پس از شهادت همسرس وجود دارد که انگار حتی پس از گذشت سالها از آن روزها همچنان دل این بانوی عزیز را میفشرد...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ اسفندماه #سالروز_شهادت سردار رشید اسلام ، فرمانده دلاور لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در عملیات بدر ، سال #شهید_عباس_کریمی گرامی باد .🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_عباس_کریمی_قهرودی
سال ۱۳۳۶ هجری شمسی در «قهرود» کاشان چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانید و وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت.
فعالیتهای سیاسی
دوران خدمت وظیفه او با مبارزات انقلابی امت اسلامی ایران همزمان بود. با وجود خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) را مخفیانه به «پادگان عباسآباد» تهران منتقل و آنها را پخش میکرد. پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره)، خدمت سربازی خود را رها کرد و با پیوستن به صف مبارزین در راه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی فعالیت کرد و در جریان تشریف فرمایی حضرت امام(ره) نیز جزو نیروهای انتظامی کمیته استقبال بود.
در بهار سال ۱۳۵۸ به هنگام تأسیس سپاه پاسداران کاشان با احساس تکلیف، به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد. در تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب عازم کردستان شد و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات - عملیات همکاری کرد.
حضور در دفاع مقدس
پس از مدت کوتاهی، به واسطه بروز رشادت و دقت عمل، به عنوان «مسئول اطلاعات - عملیات» این سپاه معرفی شد. از جمله فعالیتهای شهید در منطقه «خونرنگ» کردستان، انجام شناسایی عملیات و آزادسازی منطقه دزلی و ... بود که توسط نیروهای تحت امر و با هدایت او صورت گرفت. شهید کریمی بعدها همراه سردار «حاج احمد متوسلیان» و شهید چراغی به جبهههای جنوب عزیمت کرد و به عنوان مسئول اطلاعات - عملیات «تیپ محمد رسول الله(ص)» به فعالیت خود ادامه داد.
شناسایی دقیق و خوب این سردار دلاور اسلام در عملیات «فتحالمبین» باعث موفقیت عملیات گردید. عباس در این عملیات از ناحیه پا بشدت مجروح شد و حدود دو ماه بستری بود. به توصیه پدر، در این ایام (مهر ماه ۱۳۶۱) مقدمات ازدواج خود را فراهم کرد.
نزدیکیهای عملیات «مسلم بن عقیل» بود که عباس عصا به دست به صف رزمندگان لشکر پیوست. حضور او با این حال، در تقویت روحیه رزمندگان اثر به سزایی داشت. پس از این عملیات، شهید کریمی دیگر به واحد اطلاعات نرفت و با تجربه و شم بالای نظامی، فرماندهی یکی از تیپ های لشکر محمد رسول الله (ص) را پذیرفت. در عملیات های والفجر مقدماتی، والفجر یک و والفجر ۴، فرمانده تیپ بود.
پس از شهادت سردار شهید همت، شهید کریمی به دلیلی لیاقت و شایستگی به عنوان فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) معرفی شد. حدود یک سال فرماندهی بر عهده حاج عباس بود.
ویژگیهای اخلاقی
شهید کریمی انس ویژه ای با قرآن داشت. روزانه حتما آیاتی از کلام الله مجید را تلاوت می کرد. به تعقیبات نماز اهمیت می داد. همواره با وضو بود. در مجالس دعا عموما حالاتش دگرگون می شد. به ائمه طاهرین عشق می ورزید و از محبین و دلسوختگان اهل بیت عصمت و طهارت بود.
رفتار، گفتار و برخوردهای شهید در خانواده و اجتماع، حاکی از آن بود که او سعی می کرد برنامه های تربیتی اسلام را در هر جا که حضور دارد به مورد اجرا بگذارد. به شدت از غیبت دوری می کرد و اگر کوچکترین سخن از کسی می شد، اظهار ناراحتی می کرد و نمی گذاشت صحبت او ادامه یابد.
در مقابل مومنین متواضع و فروتن بود. به کودکان احترام می گذاشت. هر وقت به آنها اشاره می کرد، می گفت: اینها مردان آینده هستند. دلیر مردان جبهه اند و ... .
حاج عباس کریمی در اثر استمرار بخشیدن به برنامه های تربیتی اسلام، برای نیل به مقام و مرتبه انقطاع الی الله تلاش می کرد و هیچ نوع علاقه و میلی که معارض با حب الهی و رضا و خشنودی او باشد، در وجودش باقی نمانده بود.
همسر شهید در باره اخلاق او می گوید: از رفتار، نشست و برخاست و نیز صحبت ها و برخوردهای شهید احساس عجیبی به انسان دست می داد. هنگامی که من با او روبرو می شدم، بی اختیار خود را ملزم به رعایت ادب و احترام در مقابل او می دیدم.
شهادت
سرانجام روز ۲۴ اسفند ماه ۱۳۶۳ در چهارمین روز عملیات «بدر» در منطقه عملیاتی شرق رودخانه «دجله» بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به پشت سرش شربت شهادت نوشید. پیکر غرق در خون شهید به تهران منتقل شد که تنها چند روز از اولین سالگرد شهادت فرمانده پیشین لشکر محمد رسول الله (ص) «حاج محمد ابراهیم همت» میگذشت. شهید کریمی را طبق وصیت خودش در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۴ در جوار مزار شهید دکتر مصطفی چمران دفن کردند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#وصیتنامه
#شهید_عباس_کریمی :
" چرا در راه خدا و در راه آن مردم بیچاره ازمردها و زن ها و بچه هایی که تحت شکنجه قرار گرفته اند، نمی جنگید." سوره نساء، آیه 75
"بکشید کافران را تا برکنده شود ریشه فساد و دین به دین خدا منحصر شود"
سوره بقره، آیه 193
هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت، در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست و من می خواهم که با این قطره خون به عشقم برسم که خداست. شهید کسی است که حقیقت و هدایت الهی را درک کرد و برای این حقیقت، پایداری کرد و جان داد. شهادت در اسلام نه مرگی است که دشمن بر مجاهد تحمیل می کند، بلکه انتخابی است که وی با تمام آگاهی و شعور و شناختش به آن دست می یازد.
" به آنها که در راه خدا کشته می شوند، نگویید مردگان، بلکه آنها زنده اند؛ ولی شما در نمی یابید" سوره بقره، آینه 155
شهادت برای من فیض بزرگی بود، من لیاقت شهید بودن را نداشتم و امیدوارم آنهایی که قبل و بعد از من به شهادت نائل آمده اند، مرا در آن دنیا شفاعت کنند، ان شاء الله.
و از قول من به تمام اقوام و خویشاوندان خصوصا پدر و مادر و خواهر و همسر و برادرانم بگویید بعد از مرگم برای من گریه و زاری نکنند و در عوض به همه دوستان و آشنایان با چهره ای خندان تبریک بگویند و به آنها بگویید جان او هدیه ای برای اسلام عزیز و امام امت و امت امام بود و در رابطه با شهادت من و بقیه برادرانم که اگر لیاقت شرکت در جبهه های حق علیه باطل را داشتند، خانواده ی من صبر را پیشه ی خود گیرد و صبر، نه این که در مقابل باطل و ناحق تسلیم شدن بلکه استواری و ایستادگی در برابر تمام ناملایمات، در برابر تمام سختی ها، در مقابل گرفتاری ها و مبارزه ی سر سخت با مشکلات زندگی، مبارزه با هواهای نفسانی، اجرای کلیه ی دستورات امام، مبارزه با منافقین داخلی که خود نیز یک نوع جبهه ی داخلی است و طبق فرمایشات قرآن:
"هر جا مشرکان را یافتید، به قتل رسانید و از شهرهایشان برانید، چنان که آنان شما را از وطن آواره کردند و فتنه گری که آنان کنند، سخت تر از جنگ است و فسادش بیشتر است."
سوره بقره، آیه 191
و در رابطه با رزمندگان اسلام باید بگویم که همیشه با توکل به خدا و ائمه ی معصومین و اجرای دستورات رهبر عزیز و عالی قدرمان بر دشمنان بتازید تا آنها را از صحنه روزگار بردارید و هیچ وقت بر پیروزی هایتان مغرور نشوید؛ چون در مرحله اول این شما نیستید که می جنگید و این شما نیستید که شلیک می کنید؛ بلکه طبق آیه قرآن مجید:
و شما باید مجاهد فی سبیل الله باشید؛ آن کسی که جهاد کند تا« لیکون کلمه الله هی العلیا» تا این که اراده خدا حاکم بر اراده ها شود و این همان راه خداست.
وصیت من به خانواده ام این است که با همسرم با کمال احترام و محبت رفتار شود و همسرم نیز متقابلا با آنها. اسلحه و کلیه وسایلی که متعلق به بیت المال می باشد، توسط همسرم تحویل سپاه شود. وسایل شخصی ام از لباس و غیره را به همسرم بدهید و همسرم نیز مقداری از نصف این پول ها را در جهت کمک به جبهه ها و مستضعفین بدهد و بقیه را هم هر طور خودش می داند، به مصرف برساند و وصیت نامه ام را قبل از به خاکسپاری به همسرم بدهید.
و وصیت من به همسرم این است که از این لحظه به بعد مسئولیت خانواده ما را باید قبول کنی و در خانواده ما اضافه بر مسئولیت خانه داری به تعلیم و تربیت بقیه افراد بپردازی و بالاخره رسالتی که بر دوشت گذاشته شده، به سر منزل مقصود برسانی.
والسلام
دعای همیشگی تان را فراموش نکنید
عباس کریمی 61/8/27 ،2صفر 1402
(منبع: کتاب زیر سایه عباس)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
💥#شهید_عباس_کریمی ،یک نظامی تمام عیار بود. شنیدن اسمش،لرزه بر اندام افسران عراق می انداخت...
بعضی از انها وقتی اسیر می شدند، خیلی دوست داشتند این فرمانده
(از نگاه خودشان) اعجوبه و خشن را ببیند، و می دیدند... این دیدار کافی بود فقط چند دقیقه باشد... همین چند دقیقه نگاه انها را به کلی عوض می کرد... هر کسی که برای یک بار هم حاج عباس کریمی را دیده باشد،به مهربانی و سعه صدر او شهادت می دهد،حتی برخی از عناصر کلیدی ضد انقلاب به این خصوصیت اعتراف کرده اند،همان هایی که حاج عباس با مدد گرفتن از نیروی ایمان و شجاعت خودش انها را به اغوش ایران و اسلام باز گرداند....
💥پيكر غرق در خون وگل حاج عباس, زماني به تهران منتقل شد كه تنها چند روز از اولين سالگرد شهادت فرمانده پيشين لشكر محمد رسول الله (ص) يعني👈 «حاج محمد ابراهيم همت» مي گذشت... عباس را طبق وصيت خودش در بهشت زهراي تهران - قطعه 24 در جواز مزار شهيد مصطفي چمران دفن كردند...ِ
راوی : همسر شهید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰 #کلام_امام
🔻رهبر انقلاب :
دشمن دو هدف را در جنگ نرم دنبال میکند: یکی میخواهد این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند. دوم این که حقایق را وارونه نشان دهد.
🔹 جوانان ما افسران جنگ نرم ما هستند. جوانان ما نباید اجازه بدهند که یک چنین اتفاقی بیفتد. باید امیدآفرینی کنند، توصیه به ایستادگی کنند، توصیه به تنبلی نکردن و خسته نشدن.
🔺 امروز #فضای_مجازی یک فرصتی است برای این کار. حالا فضای مجازی را دشمنان به گونهی دیگری از آن استفاده میکنند اما شما جوانهای عزیز از فضای مجازی جور دیگری استفاده کنید. برای امیدآفرینی، برای توصیه به صبر، برای توصیه به حق، برای بصیرتآفرینی، برای توصیه به خسته نشدن، تنبلی نکردن، بیکاره نماندن و ... ۹۹/۱۲/۲۱
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۴ اسفندماه ، #سالروز_عملیات #بیت_المقدس_3 گرامی باد . 🥀
تاریخ عملیات
1366/12/24 تا 1366/12/29
رمز عملیات :یا موسیابنجعفر(ع)
اهداف عملیات :گسترش وضعیت خودی در شمال شرق سلیمانیه با تصرف ارتفاع گوجار
فرماندهی : سپاه پاسداران
سازمان رزم : سپاه پاسداران
جبهه نبرد :بانه-سردشت
منطقه عملیات : سلیمانیه – ارتفاع گوجار
استعداد نیرو خودی:
18 گردان پیاده شامل: لشکرهای 5، 31 و تیپ های 12، 35، 48. 4 گردان توپخانه
استعداد نیرو دشمن :
24 گردان پیاده، 20 گردان کماندویی، 2 گردان زرهی و 2 گردان توپخانه
نتایج عملیات :
آزادسازی 40 کیلومتر مربع از جمله ارتفاعات گوجار، 2080، ملکان و ارتفاعات سه گانه هلگان
تلفات و خسارات دشمن :
حدود 1300 کشته و 100 اسیر
انهدام 1 فروند هواپیما
غنائم :
مقادیر زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_بیت_المقدس_3
عدم تصرف ارتفاعات مهم الاغلو و دولبشک در عملیات بیتالمقدس 2 که میتوانست زمینه پیشروی به سمت ارتفاعات ازمر - مشرف بر سلیمانیه - و اتصال به منطقه آزاد شده اتحادیه میهنی کردستان عراق را فراهم آورد، موجب شد همزمان با عملیات اصلی در منطقه حلبچه، عملیات دیگری در همان منطقه عملیاتی بیتالمقدس2، لیکن به صورت محدود انجام شود.
در واقع مشکل عقبه، کمبود نیرو و هوشیاری دشمن به تغییر طرح مانور عملیات بیتالمقدس 3 انجامید و بدین ترتیب مرحلة اول عملیات به ارتفاع گوجار محدود شد. این در حالی بود که بیشتر فرماندهان یگانها با طرح جدید مخالف بودند. استدلال آنها این بود که ارتفاع گوجار به تنهایی قابل دفاع نیست و از سوی دیگر، در محورهای الاغلو و دولبشک، چنانچه با فاصله زمانی بیشتری عملیات انجام شود، دشمن به طور کامل هوشیار شده و کار با مشکل جدی مواجه خواهد شد. اما فرمانده نیروی زمینی سپاه که درصدد جلوگیری از به تعویق افتادن زمان عملیات بود، طرح جدید را مناسب میدانست، ولی سرانجام به علت تقدم یافتن منطقه حلبچه، تخریب پلها، عقبهها، جادههای عملیاتی بعد از بارش باران سیلآسا در منطقه عملیاتی بیتالمقدس 2، با تائید فرمانده سپاه عملیات بیتالمقدس 3 با هدف تصرف ارتفاع گوجار در دستور کار قرار گرفت.
اهداف عملیات
هدف اصلی، تصرف ارتفاع گوجار بود؛ زیرا ادامه استقرار دشمن روی این ارتفاع نه تنها خط پدافندی خود را آسیبپذیر میساخت، بلکه تردد خودرو در تنگه گوجار - قمیش را غیر ممکن میکرد. مضافاً به این که، نیروهای تک ور برای حمله احتمالی به ارتفاعات الاغلو و دولبشک میبایست از دشت هرمدان بین 7 تا 9 ساعت پیادهروی کنند. تصرف گوجار میتوانست این زمان را کاهش دهد.
استعداد دشمن
همان یگانهای دشمن که در جریان عملیات بیت المقدس 2 در منطقه حضور داشتند، بعد از این عملیات همچنان به حضور خود ادامه دادند
سازمان رزم خودی
سازمان زرم عملیات با فرماندهی قرارگاه نجف اشرف به شکل زیر تنظیم شد:
لشکر 5 نصر با استعداد پنج گردان پیاده؛
لشکر 31 عاشورا با استعداد پنج گردان پیاده؛
تیپ 35 امام حسن(ع) با استعداد سه گردان پیاده؛
تیپ 12 قائم(عج) با استعداد سه گردان پیاده؛
تیپ 48 فتح با استعداد دو گردان پیاده (به عنوان احتیاط).
همچنین، تعداد 80 قبضه توپ و کاتیوشا (حدود چهار گردان) تحت امر فرماندهی عملیات بودند.
طرح عملیات
لشکر 5 ماموریت داشت تا یال 1 گوجار را از گرده هلکان تا پایان صخرهای تامین کند. لشکر 31 نیز در زیر صخرهای با لشکر 5 الحاق کند و سپس روی تنگه آمده و خاکریز احداث نماید. تیپ 35 هم میبایست قبل از بریدگی یال گوجار روی یال اصلی و یال 2 را تا حداقل 3 کیلومتر جلوتر (محل جداشدن یال گاراده) و نیز تیپ 12 قله گوجار و قسمتی از یال اصلی را تصرف و تأمین کند
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
شرح عملیات
از حدود ساعت 17 روز 1366/12/23 یگانهای عملیاتی حرکت خود را از دشت هرمدان به سوی نقاط رهایی آغاز کردند. نیم ساعت بعد بارش باران در پایین ارتفاع گوجار و بارش برف شدید در قله آن شروع شد. به رغم دشواریهای موجود - که عمدتاً ناشی از بارش برف و سرمای شدید بود - نیروها در کلیه محورها آمادگی خود را برای اجرای عملیات اعلام کردند. به این ترتیب، حدود ساعت 1 بامداد 1366/12/24 با رمز مبارک "یا موسیابنجعفر(ع)" عملیات آغاز شد و پس از ساعاتی تمام اهداف عملیات به غیر از گرده هلکان و صخرهای و بخشی از جناح راست آن تأمین شد. فعالیت نیروهای دشمن برای بازپسگیری مناطق از دست داده بسیار ضعیف بود؛ به گونهای که چند حرکت آنها از سمت دهکده الاغلو و ارتفاع صخرهای سرکوب شد.
در شب دوم، مقرر شد یکی از یگانها با سرازیر شدن به طرف چپ، تا نزدیک گرده هلکان را تصرف و پاکسازی کند. سپس، یگانی دیگر عملیات خود را از آخرین هدف تصرف شده به سمت چپ ادامه دهد و نهایتاً با گذشتن از گرده هلکان به سمت ارتفاع صخرهای برود و در آنجا با نیروهای دیگر الحاق کند. به این منظور، دو گروهان از نیروهای خودی از ساعت 21 به طرف هدف (دو تپه مقابل گرده هلکان) حرکت کردند و در ساعت 22:30 با گروهی از دشمن که ظاهراً قصد پاتک داشتند، درگیر شدند که این درگیری تا ساعت 24 ادامه داشت. نهایتاً، نیروهای خودی بدون دستیابی به نتیجهای رضایت بخش - غیر از سرکوبی پاتک دشمن - به مواضع اولیه خود بازگشتند. حدود ساعت 1 بامداد 1366/12/25، اغلب شیارهای دشت هرمدان - که عقبه یگانها در آنجا قرار داشت - را دشمن با بمبهای شیمیایی گلوله باران کرد و در نتیجه با مصدوم شدن تعداد بسیاری از نیروها، سازمان رزم یگانها دچار آسیب شد. حدود ساعت 3، یگان دیگری مأمور به ادامه تلاش از همان محور (دو تپه مقابل گرده هلکان) شد که پس از تصرف یکی از تپهها، نیروهای دشمن روی تپه دوم متمرکز شده و از پیشروی بیشتر قوای خودی جلوگیری کردند. این وضعیت تا ساعت 5 ادامه داشت تا این که در این ساعت تصمیم گرفته شد از ادامه تک صرف نظر شده و به حفظ تپه اول اکتفا شود. نیم ساعت بعد، تلاش دشمن برای بازپسگیری این تپه شروع شد که با آتش شدید و تسلط نیروهای خودی بر زمین مقابل ناکام ماند.
احتمال بارش باران و نیز استقرار دو تیربار دشمن در دو نقطه حساس، همه را به سرعت بخشیدن در انجام عملیات مرحله بعدی فراخواند، امّا مساعد نبودن جاده، موجب شد تا گردانهای مورد نظر برای عملیات - که در عقبه مستقر بودند - نتوانند به موقع به جلو منتقل شوند. بنابراین، عملیات در شب سوم انجام نشد.
در روز چهارم (1366/12/27) بمبارانهای دشمن در عقبه و پلها (پل ژاژیله و پل دوم گردهرش) شدت گرفت که یکی از پلها منهدم شد.
با وجود مشکلات ناشی از نبودن نیروی کمکی و جاده، عملیات مرحله سوم در ساعت 1 بامداد 1366/12/28 آغاز شد و نیروهای عمل کننده موفق شدند گرده هلکان و ارتفاع صخرهای را تصرف کنند.
گزارش شنود حاکی از آشفتگی و عقبنشینی عراقیها از نقاط قبلی بود. به همین دلیل برای ایجاد تشتت بیشتر در فرماندهی دشمن، یک تک الکترونیک در ساعت 02:15 آغاز شد و تا حدود ساعت 03:45 ادامه یافت. در این تک، مسئله عبور و نفوذ نیروها از خطوط دشمن، حدفاصل الاغلو - دولبشک مطرح شد، که در پی آن منطقه مذکور زیر باران گلولههای منور دشمن قرار گرفت. عقبنشینی دشمن از قسمتهای عمدهای از یال 1، به خصوص گرده هلکان، این امکان را به نیروها داد تا با اجرای آتش شدید، پیشرفت کمی روی یال 2 داشته باشد.
پس از الحاق در سمت راست، الحاق در سمت چپ نیز در ساعت 05:50 انجام شد. به این ترتیب، دشمن به کلی از مواضع خود به عقب رانده شد و مرحله تثبیت و پدافند آغاز گردید.
همزمان با اجرای عملیات بیت المقدس2، یگان های ارتش عراق بر روی ارتفاعات شاخ گوجار مستقر شدند که مشرف به مواضع یگان های ایرانی در ارتفاعات قمیش و شاخ بالوسه بود و احتمال آن وجود داشت با مساعد شدن شرایط جوی، ارتش عراق به مواضع نیروهای خودی حمله نماید و آن را به تصرف در آورد. لذا فرماندهی کل سپاه درصدد برآمد 2 ماه بعد از عملیات بیت المقدس2، عملیات جدیدی را برای تصرف ارتفاعات شاخ گوجار طرح ریزی نماید.
در این عملیات که در 24 اسفند 1366 با رمز "یا موسی بن جعفر (ع)" اجرا گردید یگان های نیروی زمینی سپاه موفق شدند ارتفاعات شاخ گوجار را به تصرف در آورند و چند پاتک نیروهای عراقی را دفع نموده، و 1300 نفر از نیروهای عراقی را کشته و زخمی کنند و 180 نفر را نیز اسیر نمایند.در آخرین مراحل عملیات ،دشمن برخی محورهای عملیاتی را بمب باران شیمیایی کرد وبسیاری از نیروها دراین محورها مصدوم و از میدان نبرد خارج شدند. بدین ترتیب ،عملیات پس از شش روز درگیری با موفقیت پایان یافت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📊 #اطلاع_نگاشت
#عملیات_بیتالمقدس_3
📆 ۲۴ اسفند ( ۱۳۶۶ )
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
هدایت شده از موسسه روایت سیره شهدا
18.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #بشنوید | #پیشنهاد_دانلود
🌷مادر شهید..
🎙راوی : حجت الاسلام مهدی دیانی
#روابط_عمومی_رسانه
#موسسه_روایت_سیره_شهدا
🌹اخبار راوی روحانی🌹
🆔 @ravayatgarnews
۲۴ اسفندماه ، #سالروز_عملیات #والفجر_10 در #حلبچه گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
۲۴ اسفندماه ، #سالروز_عملیات #والفجر_10 در #حلبچه گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @
#شرح_عملیات
#عملیات_والفجر_10
عمليات والفجر ۱۰، در منطقه عمومی نوسود ايران و حلبچه عراق با رمز يا رسول الله (ص) در تاريخ 1366/12/24 آغاز گرديد و بعد از 6 روز نبرد به پايان رسيد. انتخاب آن منطقه با پيشبينی تصرف اهداف تعيين شده صورت پذيرفت تا ارتش عراق را وادار نمايد با اعزام گسترده نيروهای احتياط خود به حلبچه، زمينه برای انهدام ماشين جنگی عراق در اين منطقه نيز آماده شود ولی از آنجا كه عراقیها برای منطقه جنوب نبردهای گستردهای را در آغاز سال ۱۳۶۷ پيش بينی كرده بودند. لذا، در اين منطقه به نيروهای موجود اكتفا كرده و برای متوقف نمودن نيروهای ايرانی متوسل به حملات گسترده هوايی شدند با توجه به كم اثر بودن حملات هوايی سرانجام در اواسط روز 1366/12/26 در حاليكه مردم حلبچه گروه گروه به طرف مرزهای ايران در حركت بودند منطقه مورد هجوم هواپيماهای عراق با پرتاب گسترده بمبهای شيميايی قرار گرفت و ۵۰۰۰ نفر از كردهای عراقی با اين حمله شهيد شدند و شهر حلبچه به يك شهر مرده تبديل گرديد. اين اقدام عراق هيچ واكنش مناسب بشر دوستانه و موثری را از كشورها و سازمانهای بينالمللی به دنبال نداشت.
نتايج عمليات:
-۱۲۰۰ كيلومتر از خاك ايران و عراق آزاد شد؛
-۵۴۴۰ نفر از عراقی ها به اسارت درآمدند و بيش از ۱۰۰۰۰ نفر كشته و مجروح شدند؛
-۲۷۰ دستگاه تانك و نفربر منهدم گرديد و بيش از ۹۰ دستگاه به غنيمت گرفته شد؛
-يكصد و پانزده قبضه انواع توپ به غنيمت گرفته شد و تعداد ۷۳ عراده به همراه ۱۰ فروند هواپيما و يك فروند بالگرد منهدم گرديد؛
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1615734209224.doc
103.9K
#بخوانید
گزارش جامع عملیات والفجر ۱۰
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📊 #اطلاع_نگاشت
#عملیات_والفجر_10
📆 ۲۴ اسفند ( ۱۳۶۶ )
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
مكاتبه فرماندهی نيروی زمينی- معاونت اطلاعات - به فرماندهی قرارگاه كاظمين
عمليات والفجر ۱۰، منطقه عمومی نوسود ايران و حلبچه عراق
شماره : ۱-۲۱۶-۹۹۹ تاریخ : ۱۳۶۶/۱۲/۰۷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_عبدالعلی_مزاری گرامی باد . 🥀
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_عبدالعلی_مزاری گرامی باد . 🥀 #شهدای_روحانی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای
#زندگینامه
#شهید_عبدالعلی_مزاری
عبدالعلی مزاری در سال ۱۳۲۶ خورشیدی در روستای نانوایی چارکنت از توابع ولایت بلخ چشم به جهان گشود. پدرش حاجی خداداد زراعت پیشه و مالدار بود. حاجی خداداد اصلاً از منطقه سرخجوی ولسوالی ورس به شمال افغانستان مهاجرت کرده بود. کودکی مزاری در دوران پادشاهی محمد ظاهرشاه و صدارت محمد داوود خان سپری شد. دورانی که مردم هزارستان به رهبری ابراهیم بیگ شهرستانی معروف به گاوسوار، قیام بزرگی ضد حکومت را پشت سر گذاشته و سید اسماعیل بلخی مشهور به علامه بلخی هم به همراه یارانش قیامی مسلحانه را آغاز کرده بود.
تحصیلات
دروس ابتدایی را زمستانها در مدرسهٔ نانوایی فرا گرفت. سپس به صورت تمام وقت تعلیمات دینی را در مدرسه چارکنت و مزارشریف ادامه داد. اما اوایل بهار ۱۳۵۱ش برای ادامه تحصیل از افغانستان خارج شد و پس از سفر به عراق و زیارت عتبات عالیات در نجف و کربلا، در حوزه علمیه قم اقامت کرد؛ چرا که در نگاه مزاری، قم تنها محل تحصیل درسهای رایج حوزوی نبود، بلکه علاوه بر آن، قم و محیط تحصیلی آن، کانون مبارزات مخفی نیز به حساب میآمد و این سویه، جذابیت ویژهای برای وی داشت. وی هنگامی که در ایران حضور داشت از سوی دستگاههای امنیتی حکومت پادشاهی دستگیر و زندانی شد.
در اواخر سال ۱۳۷۳ جنبش نوظهور طالبان تا نزدیکی کابل پیشروی کردند. ظهور طالبان تمام معادلات قدرت در افغانستان و مخصوصاً در کابل و اطراف آن را دگرگون نمود. مزاری در آغاز با فرستادن بخشی از زبدهترین نیروهای خویش به ولایت غزنی به مقاومت در برابر پیشروی طالبان پرداخت. نیروهای اعزامی حزب وحدت در آغاز موفق شدند مواضع طالبان را در اطراف شهر غزنی متصرف شوند. اما به دنبال عدم همکاری نیروهای محلی آنان نتوانستند جبههای مؤثر ضد طالبان در غزنی فعال سازند.
با شکست طرح فعال ساختن جبهه در ولایت غزنی، مزاری مذاکرات با طالبان را که از چندی پیش آغاز شده بود جدیتر دنبال نمود.در همان زمان در تلاش بود تا به توافقاتی با دولت ربانی نیز دست یابد. با کنار رفتن حزب اسلامی و مستقر شدن طالبان در چهار آسیاب غرب کابل در محاصره کامل قرار گرفت. مزاری تلاش نمود تا با یکی از دو طرف به توافق برسد اما تمامی حزبهای موجود در افغانستان از کمک به مزاری خودداری کردند و حتی با گروه طالبان همکاری کردند که این عمل باعث شد طالبان پیشروی گستردهای در کابل داشته باشند. تلاشها در راستای توافق با دولت و پیشنهاد دفاع مشترک بینتیجه بود. در آخرین روزهای مقاومت غرب کابل، نیروهای دولتی و طالبان حملات بسیار شدیدی را از مناطق مختلف بالای غرب کابل از زمین و هوا آغاز کردند. در این جنگها بر خلاف گذشته از یکسو حزب وحدت در محاصره و تمام راههای برون رفت از آن وضعیت را از دست داده بود و از سوی دیگر در برابر حملات دولت تنها دفاع میکرد. حزب اسلامی کاملاً از خطوط اول عقبنشینی کرده بود و نیروهای جنبش نیز کارایی سابق خود را نداشتند.با وخیم شدن اوضاع در اطراف کابل، بسیاری تلاش داشتند تا مزاری از کابل بیرون شده و به هزارهجات برود اما وی در پاسخ این درخواستها گفت:
«من از آمدن طالبان یا وقوع جنگ در غرب کابل هراس ندارم، در نهایت امر، اگر حتی طالبان بر این منطقه مسلط شوند، جز عدهای افراد سرشناس، به کس دیگری متعرض نمیشوند و جان و مال و ناموس مردم در امان میماند، من یقین دارم که اگر خیلی هم وضعیت خراب شود، مردم کابل من را در سموچهای خانههایشان نگاه (نگهداری) میکنند، اما اگر من فعلاً غرب کابل را ترک کنم، روحیهٔ مردم ضعیف میشود، نظامیها ناامید میشوند، خطها میشکند و قبل از آنکه طالب داخل منطقه شود، نیروهای شورای نظار و سیاف در اینجا میآیند و فاجعه افشار تکرار میشود. من با خدای خود عهد کردهام که کشته شوم، اما نبینم که فاجعهٔ افشار بالای مردم ما تکرار میشود.»
سرانجام با وجود تلاشهای مداوم سیاسی و مقاومت نظامی، حزب وحدت اسلامی در غرب کابل شکست خورد و «مزاری» در ۲۲ حوت ۱۳۷۳ در حالیکه برای مذاکره با سران طالبان راهی چهار آسیاب بود توسط طالبان دستگیر شد.در. بعد از ظهر روز دوشنبه ۲۲ حوت ۱۳۷۳ بدن تیرباران شده عبدالعلی مزاری به همراه ابوذر غزنوی عضو شورای مرکزی، استاد اخلاصی عضو شورای مرکزی و مسئول کمیتهٔ امنیت، آقای قائمی عضو شورای مرکزی و مسئول کمیته مالی، آقای ابراهیمی عضو شورای مرکزی، سیدعلی علوی محافظ و همرزم عبدالعلی مزاری، قوماندان جان محمد یکی از فرماندهان برجستهٔ غند دوم پیادهٔ حزب وحدت اسلامی و سه تن دیگر در حومه شهر غزنی به مردم داده شد. مزاری از بالگرد پرت شد. بر اثر تیرباران شدید این افراد، پیکر آنان به سختی قابل شناسایی بود. مردم محلی در میان برف زمستان جنازه وی را تا به یکاولنگ بامیان بر سر دوش بردند و از آنجا توسط هلیکوپتر به مزارشریف منتقل گردید و در هفتم حمل ۱۳۷۴ با حضور عدهٔ زیادی از مردم به خاک
محتوای روایتگری راویان
#سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_عبدالعلی_مزاری گرامی باد . 🥀 #شهدای_روحانی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای
سپرده شد.هوادارانش، مقبره بزرگی در نزدیکی زیارتگاه روضه سخی در شهر مزار شریف برای او بر پا کردند. با اشغال مزار شریف بدست طالبان مقبره او را منفجر کردند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
💠#امام_خامنهای :
#شعبان ، ماه دعا است؛ من یک وقتی از امام پرسیدم شما در این دعاهای مأثوره کدام دعا را بیشتر دوست دارید. فرمودند: #دعای_کمیل و #مناجات_شعبانیه . اتفاقا هر دو هم مال ماه شعبان است؛ لحن این دو دعا به هم نزدیک و هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد میکشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم نطق را از من نگیری، فریاد میکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلباختگان را. باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم.
این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیلهای که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت میبرد، تبدیل میشود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل میشود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق دره فرو میبرد؛ اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و مقام دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست. در آن صورت: |ده بود آن، نه دل که اندر وی / گاو و خر بینی و ضیاع و عقار|؛ آن دلی که انسان در آن عشق اتومبیل فلان دارد، آن دل نیست، گاراژ است! آن دلی که در آن میل جنسی موج زند، دل نیست، عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و گاو و خر در زندگی نقش داشته، میگوید دلی که اینها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جای خداست؛ جای #نور است. ۸۳/۷/۱۳
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani