eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
252 ویدیو
24 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع)۱ تولّد او به سال ١٢٨ ه‍‌.ق.در ابواء،منطقه‌اى حدّ فاصل بين مكّه و مدينه بوده،و شهادت ايشان در بيست و پنجم رجب سال ١٨٣ ه‍‌.ق.در بغداد در زندان حاكم ستمگر عباسى،هارون الرشيد صورت گرفته است.مادر آن حضرت با نام «حميدة البربريه»و يا«اندليسه»خوانده شده است. کلمات بزرگان و علما در مورد امام(ع)👇 یکی از برجسته ترین صفات حضرت👇 شيخ مفيد: كان ابو الحسن موسى عليه السّلام اعبد اهل زمانه و افقههم و اسخاهم كفّا و اكرمهم نفسا" ابو الحسن موسى عليه السّلام پارساترين و فقيه‌ترين و سخى‌ترين و با شخصيت‌ترين اهل زمان خود بود. شيخ طبرسى مى‌نويسد: كان عليه السّلام احفظ‍‌ النّاس لكتاب اللّه...و كان النّاس بالمدينة يسمّونه زين المجتهدين. آن حضرت،حافظترين مردم به كتاب خدا بود و مردم مدينه،او را زينت عبادت‌كنندگان مى‌ناميدند. و ابن ابى الحديد درباره آن حضرت چنين مى‌نويسد: جمع من الفقه و الدّين و النّسك و الحلم و الصّبر. فقاهت،ديانت،پرهيزكارى،بردبارى و شكيبايى،همه در او جمع بود. يعقوبى،مورّخ مشهور درباره وى مى‌نويسد: و كان موسى بن جعفر من اشدّ النّاس عبادة. موسى بن جعفر عليه السّلام عابدترين مردم زمان خود بوده است. و در شذرات الذهب آمده: كان صالحا عابدا جوادا حليما كبير القدر. آن حضرت از صالحان،عابدان،سخاوتمندان و بردباران روزگار و داراى شخصيتى بس بزرگ بوده است. آنچه از ويژگيهاى اخلاقى امام،بيشتر از همه قابل توجه بوده،كرم و سخاوت آن حضرت است كه ضرب المثل بوده است.ابن عتبه در اين‌باره مى‌نويسد: و فى كمّه صرر من الدّراهم فيعطى من لقيه و من اراد برّه و كان يضرب المثل بصرّة موسى. همواره نزد او كيسه‌هايى از زر بود و به هركسى كه مى‌رسيد و يا به هركسى كه به احسان آن حضرت چشم داشت،از آنها مى‌بخشيد،بطورى كه كيسه‌هاى زر او ضرب المثل بود. در اين زمينه،ابن«خلّكان»از قول«خطيب»چنين نقل مى‌كند: و كان سخيّا كريما و كان يبلغه عن الرّجل انّه يؤذيه فيبعث اليه بصرّة فيها ألف دينار و كان يصرّ الصرر ثلثمأة دينار و اربعمأة دينار و مأتى دينار ثمّ‌ يقسّمها بالمدينة فكانت صرار موسى مثلا. او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود كه وقتى به وى اطلاع مى‌دادند،فردى درصدد اذيّت شماست،كيسه زرى كه حاوى هزار دينار بود،براى او مى‌فرستاد.او هميشه زرها را در كيسه‌هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى مى‌گذاشت و ميان اهل مدينه تقسيم مى‌كرد و كيسه‌هاى زر وى معروف بود. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۲ مرحوم علامه شهید مطهری می فرماید: ✍️دو سنت معمول میان ائمه طاهرین: دو سنت را در میان همه ائمه می بینیم که به طور وضوح و روشن هویداست. ۱-یکی عبادت و خوف از خدا و خدا باوری است.یک خدا باوری عجیب در وجود اینها هست،از خوف خدا می گریند و می لرزند،گویی خدا را می بینند،قیامت را می بینند،بهشت را می بینند،جهنم را می بینند. در زيارت نامه موسی بن جعفر می خوانیم:حلیف السجدة الطویلة و الدموع الغزیرة ،یعنی هم قسم سجده  های طولانی و اشکهای جوشان.تا یک درون منقلب آتشین نباشد که انسان نمی گرید. ۲-سنت دومی که در تمام اولاد علی علیه السلام[از ائمه معصومین]دیده می شود همدردی و همدلی با ضعفا،محرومان، بیچارگان و افتادگان است.اصلا«انسان »برای اینها یک ارزش دیگری دارد.امام حسن را می بینیم،امام حسین را می بینیم، زین العابدین،امام باقر،امام صادق،امام کاظم و ائمه بعد از آنها،در تاریخ هر کدام از اینها که مطالعه می کنیم،می بینیم اصلا رسیدگی به احوال ضعفا و فقرا برنامه اینهاست،آنهم[به این صورت که]شخصا رسیدگی کنند نه فقط دستور بدهند، یعنی نایب نپذیرند و آن را به دیگری موکول نکنند.بدیهی است که مردم اینها را می دیدند. ابن‌صباغ مالکی در مورد امام کاظم چنین می‌نویسد: و کان یتفقد فقراء المدینة و یحمل الیهم الدراهم و الدنانیر الی بیوتهم و لا یعلمون من ای جهة وصلهم ذلک و لم یعلموا بذلک الا بعد موته.  فقرای مدینه را تفقد می‌نمود و بدآنها درم و دینار و نفقاتی به منازلشان می‌برد در حالی که آنها نمی‌دانستند که این نفقات از کجا به دست آنان می‌رسد و این مطلب را ندانستند مگر پس از مرگ او. همچنین خطیب بغدادی می‌نویسد: و کان سخیاً، کریماً و کان یبلغه عن الرجل انه یؤذیه فیبعث الیه بصرة فیها الف دینار. امام هفتم با سخاوت و کریم بود و هرگاه اطلاع می‌یافت که مردی در غیاب آن حضرت سخن ناشایستی گفته کیسه‌ی پولی به او می‌فرستاد که هزار درهم در داخل آن بود و کیسه‌های پول آنجناب دویست تا چهار صد دینار بود و ضرب‌المثل بود که وقتی یکی از آنها به دست کسی می‌رسید او را بی‌نیاز می‌ساخت.  ارشاد شيخ مفيد المناقب ج ۴ بخش مربوط به امام کاظم روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۳ سه روایت خیلی ناب از امام کاظم (ع) ۱-حضرت فرمودند: تمام اهل زمین مورد رحمتند به شرطی که: 👇 تمامي مردم روي زمين مشمول رحمت و فيض الهي هستند، مادامي كه به اين سه اصل عمل كنند: همديگر را دوست داشته باشند، در امانتها خيانت نكنند، پيرو حق و عدالت باشند. إنَّ أهْلَ الاْرْضِ مَرْحُومُونَ ما یَخافُونَ، وَ أدُّوا الاْمانَهَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ. مشکاه الانوار ج ۱ ص ۵۲ ۲-حسن بن جهم مي‌گويد: امام كاظم را ديدم كه محاسنش را رنگ كرده بود، بسيار آراسته به نظر مي‌رسيد، پرسيدم: «فدايت شوم چرا محاسنت را رنگ كرده اي؟ » در پاسخ فرمود: «آري آراستگي و آمادگي، موجب تأكيد بر حفظ عفت زن مي‌شود، همانا بعضي از زنها به خاطر آن كه شوهرانشان به مسأله نظافت و آرايش بي اعتنا هستند، از مرز عفت خارج مي‌گردند. » سپس فرمود: «آيا دوست داري كه همسرت را آن گونه بنگري كه او تو را آن گونه (ژوليده و نامنظم) بنگرد؟ » عرض كردم: نه. فرمود: «زن نيز دوست ندارد، تو را ژوليده بنگرد. » سپس افزود: «از اخلاق پيامبران، پاكيزگي و خوشبويي و زدودن موهاي اضافي بدن بود. » ...... إِنَّ اَلتَّهْيِئَةَ مِمَّا يَزِيدُ فِي عِفَّةِ اَلنِّسَاءِ وَ لَقَدْ تَرَكَ اَلنِّسَاءُ اَلْعِفَّةَ بِتَرْكِ أَزْوَاجِهِنَّ اَلتَّهْيِئَةَ ثُمَّ قَالَ أَ يَسُرُّكَ أَنْ تَرَاهَا عَلَى مَا تَرَاكَ عَلَيْهِ إِذَا كُنْتَ عَلَى غَيْرِ تَهْيِئَةٍ قُلْتُ لاَ قَالَ فَهُوَ ذَاكَ.... کافی ج ۵ ص ۵۶۷ ۳-حضرت از يكي از يارانش بنام عاصم مي‌پرسد: رابطه شما با يكديگر چگونه است. وي پاسخ مي‌دهد در اوج صميميت و بهترين شكل. حضرت مي‌پرسد آيا اگر يكي از شما در تنگنا قرار گرفتيد به منزل ديگري مراجعه نموديد و وي حضور نداشت آيا صندوق ذخيره و پس انداز وي را طلب مي‌كنيد و هر مقدار كه نياز داشتيد بر مي‌داريد. وي پاسخ مي‌دهد. خير تا به اين حد از برادري نرسيده ايم. امام مي‌فرمايد آن مرحله از برادري كه پسند و خوشايند من است در شما شكل نگرفته است، قَالَ يَا عَاصِمُ كَيْفَ أَنْتُمْ فِي اَلتَّوَاصُلِ وَ اَلتَّبَارِّ فَقَالَ عَلَى أَفْضَلِ مَا كَانَ عَلَيْهِ أَحَدٌ فَقَالَ يَأْتِي أَحَدُكُمْ إِلَى مَنْزِلِ أَخِيهِ فَلاَ يَجِدُهُ فَيَأْمُرُ بِإِخْرَاجِ كِيسِهِ فَيَفُضُّ خَتْمَهُ فَيَأْخُذُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَتَهُ فَلاَ يُنْكِرُ عَلَيْهِ قَالَ لاَ قَالَ لَسْتُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ مِنَ اَلتَّوَاصُلِ. وسائل ج ۲۵ ص ۳۴. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۴ او باب الحوائج است! خطيب بغدادي: هيچ مشكلي براي من پيش نيامد كه با زيارت موسي بن جعفر حل نشود. امام شافعي: قبر موسي الكاظم الترياق المجرب. «در قبر موسي بن جعفر (زيارت قبر) همانند ترياكي تجربه شده مي‌باشد». ابو علي خلال از رهبران حنبلي ها، ما همني امر فقصدت قبر موسي بن جعفر فتوسلت به الا و تسهل الله تعالي لي ما أحب. «هيچ چيزي مرا اندوهناك نساخت جز اينكه هنگامي كه متوسل به موسي بن جعفر شدم بر من آسان شد». تاريخ بغداد، ج ۱، ص ۱۳۳؛ منتهي الآمال، ج ۲، ص ۴۰۰. باب الحوائج بودن امام كاظم عليه السلام بر خاص و عام و شيعه و سني به تجربه به اثبات رسيده است. هر كس از مسلمانان كه مشكل داشته به زيارت حضرت مشرف شده و متوسل به وي شده است، به آبرو و مقام وي خداوند سبحان مشكل را آسان و حاجت شخص را روا ساخته است. امام صادق عليه السلام فرزند خويش را «باب الله» مي‌نامد و مي‌فرمايد: هو باب من ابواب الله عزوجل. و نيز مي‌فرمايد: وي كسي است كه بين او و خدا هيچ حجابي وجود ندارد: انها تلد مولود ليس بينه و بين الله حجاب. اعلام الوري، ص ۳۱۰. اين تعبير يعني موسي بن جعفر عليه السلام مظهر رحمت الهي است. این داستان هم جالب است! مي گويند: زني را در بغداد ديدند كه شتابان حركت مي‌كند، از او پرسيدند: «به كجا مي‌روي؟ » گفت: «بسوي مرقد مطهر موسي بن جعفر عليه السلام مي‌روم. » گفتند: «براي چه آنجا مي‌روي؟ » گفت: پسرم در زندان افتاده است و من براي نجات او نزد آن حضرت مي‌روم. » شخصي كه پيرو مذهب حنبلي بود، از روي تمسخر گفت: «خود موسي بن جعفر عليه السلام در زندان مرد. » آن زن گفت: «خدايا به حق آن كسي كه در زندان شهيد شد قدرتت را براي من آشكار فرما. » پس با اعجاز امام كاظم عليه السلام ناگهان همان وقت پسر آن زن در كنارش آشكار شد و در همان موقع پسر آن مسخره كننده حنبلي به خاطر جنايتش، دستگير شده و به زندان افتاد. انوار البهیه معجزات حضرت کاظم علیه السّلام. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۵ ملعون و خائن از دیدگاه امام کاظم (ع)👇 ملعون کیست؟! عبدالمؤمن نصارى گوید ـ : نزد امام موسى بن جعفر عليه السلام رفتم. محمّد بن عبداللّه جعفرى نزد ايشان بود. به او لبخندى زدم. و اظهار علاقه نمودم. حضرت عليه السلام فرمود: «آيا دوستش مى دارى ؟». گفتم : آرى ؛ تنها براى خاطر شما (چون از شيعيان شماست )دوستش مى دارم. حضرت فرمود : «او ، برادرت است .مؤمن ، برادرِ تنىِ مؤمن است. فلذا: ۱- ملعون است ، ملعون است كسى كه برادرش را متّهم سازد. ۲-ملعون است ، ملعون است كسى كه برادرش را فريب دهد. ۳-ملعون است ، ملعون است كسى كه خيرخواه برادرش نباشد . ۴-ملعون است ، ملعون است كسى كه [ديگرى را ]بر برادر [دينى] خويش مقدّم بدارد و او را محروم كند . ۵-ملعون است ، ملعون است كسى كه خود را از برادرش پنهان كند. ۶- ملعون است ، ملعون است كسى كه درباره برادرش غيبت كند». •عن عبدالمؤمن الأنصاريّ : دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ موسَى بنِ جَعفَرٍ عليه السلام وعِندَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَبدِاللّه ِ الجَعفَرِيُّ ، فَتَبَسَّمتُ إلَيهِ . فَقالَ عليه السلام : أتُحِبُّهُ ؟ فَقُلتُ : نَعَم ، وما أحبَبتُهُ إلاّ لَكُم . فَقالَ عليه السلام : هُوَ أخوكَ ، وَالمُؤمِنُ أخُ المُؤمِنِ لِأَبيهِ واُمِّهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اتَّهَمَ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن غَشَّ أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَن لَم يَنصَح أخاهُ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ استَأثَرَ عَلى أخيهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ احتَجَبَ عَن أخيهِ ، مَلعونٌ مَلعونٌ مَنِ اغتابَ أخاهُ.• بحار الانوار ج ۷۵ ص ۳۳۳ خائن کیست؟!👇 مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ ، فَلَم يَرُدَّهُ عَنهُ ـ و هُو يَقدِرُ عَلَيهِ ـ فَقَد خانَهُ ؛  هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند ، به او خيانت كرده است. الامالى صدوق،ص۳۴۳ روایت دومی از امام صادق عليه السلام هم نقل شده است. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۶ برادر زاده موسی بن جعفر(ع) با او چه کرد؟! على بن جعفر بن محمّد می گوید :محمّد بن اسماعيل بن جعفر(نوه امام صادق(ع) فرزند اسماعیل )از من خواست تا از موسى بن جعفر براى او اجازه بگيرم تا بعراق برود و از او راضى شود و وصيت و سفارشى باو بفرمايد. گفت:من كناره گرفتم تا امام عليه السّلام وارد وضوخانه شد و بيرون آمد موقع مناسبى بود كه من ميتوانستم در خلوت با او صحبت كنم. وقتى خارج شد گفتم:پسر برادرت محمّد بن اسماعيل اجازه ميخواهد كه سفر بعراق كند و شما باو سفارشى بفرمائيد. امام وقتى بازگشت بمجلس خود محمّد بن اسماعيل از جاى حركت كرده گفت:عمو جان مايلم يك وصيت و سفارشى مرا بفرمائيد. فرمود:بتو سفارش ميكنم از خدا بترس و شركت در خون من مكن. گفت:خدا لعنت كند كسى را كه سعى در ريختن خون شما بنمايد،باز گفت وصيتى بفرما مرا عموجان.فرمود:سفارش ميكنم كه از شركت از خون من بپرهيزى آنگاه حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام كيسه‌اى كه محتوى صد و پنجاه دينار بود باو داد،محمّد گرفت باز كيسه ديگرى كه محتوى صد و پنجاه دينار بود داد گرفت براى مرتبه سوم كيسه صد و پنجاه دينارى ديگرى را باو داد.سپس دستور داد هزار و پانصد درهمى كه موجود داشت باو بدهند. من اين همه پول را زياد انگاشتم و بموسى بن جعفر عليه السّلام عرض كردم فرمود: اين قدر دادم تا بيشتر دليل داشته باشم كه من صله رحم كردم و او قطع نمود. محمّد بن اسماعيل بطرف عراق رفت بدر خانه هارون آمد با همان لباسهاى سفر قبل از آنكه در محلى فرود آيد و اجازه ورود خواست. گفت:بگو محمّد بن اسماعيل بن جعفر بر در خانه اجازۀ ميخواهد.دربان گفت:برو اول لباسهاى سفرت را تغيير بده بيا تا بدون اجازه ترا وارد كنم حالا امير المؤمنين خوابيده است گفت:بامير المؤمنين خواهم گفت كه من آمدم ولى تو اجازه ندادى. دربان پيش هارون رفت و جريان را گفت اجازه‌ى ورود داد محمّد وارد شد بمحض ورود گفت : يا امير المؤمنين دو خليفه در روى زمين وجود دارد موسى بن جعفر در مدينه است كه برايش خراج مى‌آورند و تو در عراق خراج ميگيرى!!! هارون گفت:ترا بخدا قسم راست ميگوئى؟! گفت:بخدا راست ميگويم. دستور داد صد هزار درهم باو بدهند همين كه پولها را دريافت كرد همان شب دردى بر او مستولى گشت كه نيمه شب از دنيا رفت مال را دو مرتبه به بيت المال برگرداندند. ....قَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ خَلِيفَتَانِ فِي اَلْأَرْضِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ بِالْمَدِينَةِ يُجْبَى لَهُ اَلْخَرَاجُ وَ أَنْتَ بِالْعِرَاقِ يُجْبَى لَكَ اَلْخَرَاجُ..... رجال کشی ج ۱ ص۲۶۳. بحثی است در مورد موجبات شهادت امام کاظم علیه السلام که مرحوم شهيد مطهری بدان ورود کرده اند، ما هم نکاتی را بعدا می‌آوریم..ظاهرا یکی از علل همین سعایت برادر زاده امام می باشد!! روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۷ امام کاظم و علی بن یقطین 👇 جناب علی بن یقطین با اجازه حضرت کاظم علیه السلام در دربار حکومتی هارون مشغول وزارت شد. امام كاظم(عليه‏ السلام) به وى فرمود: يك چيز را تضمين كن تا سه چيز را براى تو تضمين كنم، على پرسيد: آنها كدامند؟ امام فرمود: سه چيزى كه براى تو تضمين مى ‏كنم اين است كه: 1- هرگز با شمشير (و به دست دشمن) كشته نشوى. 2- هرگز تهيدست نگردى. 3- هيچ وقت زندانى نشوى. و اما آنچه تو بايد تضمین كنى اين است كه هر وقت يكى از شيعيان ما به تو مراجعه كرد، هر كارى و نيازى داشته باشد، انجام بدهى و براى او عزت و احترام قائل شوى. پسر يقطين قبول كرد، امام نيز شرائط بالا را تضمين نمود. این داستان هم عبرت آموز است! ابراهیم جمال که یکی از شیعیان موسی بن جعفر علیه السلام بود، روزی خواست خدمت علی بن یقطین برسد. چون ابراهیم ساربان بود و علی بن یقطین وزیر، به حسب ظاهر، شان ابراهیم نبودکه; وارد شود لذا علی بن یقطین او را راه نداد. اتفاقا در همان سال علی بن یقطین به حج مشرف شد. در مدینه خواست خدمت امام کاظم علیه السلام شرفیاب شود، حضرت او را راه نداد. روز دوم، در بیرون خانه،حضرت را ملاقات نمود. و عرضه داشت; که ای سید من، تقصیر من چه بود که مرا راه ندادید؟! امام - علیه السلام فرمود: به این دلیل که برادرت ابراهیم جمال رابه حضور نپذیرفتی، من نیز از ورود تو مانع شدم; و خداوند عمل تو را قبول نخواهد کرد و فرمود مگر آن که ابراهیم جمال تو را ببخشد. سرانجام به دستور امام علیه السلام علی بن یقطین، خود را به درب خانه ابراهیم رسانید و گفت: اگر تو مرا عفو نکنی، و مرا نبخشی، سرورم موسی بن جعفرعلیه السلام مرا قبول نکرده و به حضور نخواهد پذیرفت. ابراهیم گفت: خدا تو را ببخشد و بیامرزد. سپس علی بن یقطین صورت خود را روی زمین گذاشت و با اصرار زیادی خواست که ابراهیم پای خود را روی صورت او بگذارد! در این هنگام پیوسته می گفت: «خدایاشاهد باش ». وی همان شب، خود را به درب خانه امام علیه السلام رسانید، آن حضرت به او اجازه ورود داده و او را به حضور پذیرفت! تکه ای از متن👇 ...."ان لا یصیبک حر الحدید ابدا و لا فاقه..." ان لا یاتیک ولیّ ابدا الا اکرمته..." اختیار معرفة الرجال، تحقیق: حسن مصطفوی، ص۴۳۳. سیره پیشوایان. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۸ دو داستان دیگر از حضرت موسی بن جعفر (ع) دعای معنا دار حضرت موسی بن جعفر: 🔹بختیشوع که از پزشکان ماهر بود، برای درمان یکی از خلفا که دل درد شدیدی داشت، به بالین او آمد. پس از معاینه، معجونی از دارو درست کرد و به خلیفه داد و او خورد ولی خوب نشد. بختیشوع به خلیفه گفت: آنچه مربوط به علم پزشکی بود، همین بود که انجام دادم. بنابراین، درد تو با برنامة طبّی، درمان نمی یابد؛ مگر شخصی که دعایش به استجابت می رسد و در پیشگاه خدا مقامی دارد، برای تو دعا کند. خلیفه به یکی از دربانان گفت: موسی بن جعفر(ع) را به این جا بیاور. او رفت و امام کاظم(ع) را آورد. مأمور در مسیر راه، راز و نیاز و دعای امام کاظم(ع) را می شنید. امام کاظم(ع) به دربار نرسیده بود که خلیفه شفا یافت. خلیفه به امام عرض کرد: به حق جدّت، محمّد مصطفی(ع)! بگو: برای من چگونه دعا کردی؟ امام کاظم(ع) فرمود، گفتم: ◇اللّهم کما أریته ذلّ معصیته، فأره عزّ طاعتی؛◇ خدایا! همان گونه که نتیجه ذلّت بار گناه او را به خودش نشان دادی، نتیجة عزّت بخش اطاعت مرا نیز به او نشان بده. امام کاظم(ع) با این دعای خویش، به خلیفه فهماند که نتیجة گناه، ذلت است و نتیجة عبادت، عزت. مناقب جلد ۴ ص ۳۰۵ عظمت امام در نظر هارون! روزي مأمون فرزند هارون الرشيد گفت: « پدرم هارون مرا به تشيع معتقد كرد! » يكي از حاضران گفت: « چگونه چنين چيزي ممكن است با اينكه پدرت افراد خاندان پيامبر را مي‌كشد؟ » مأمون گفت: روزي پدرم موسي بن جعفر را احضار كرد و فوق العاده به او احترام نمود و به ما گفت: « با احترام بسيار موسي بن جعفر را بدرقه كنيد! » پس از مدتي من نزد پدرم رفتم و در خلوت به او گفتم: « پدر جان! چرا آن همه موسي بن جعفر را احترام نمودي؟ تا كنون نديده بودم براي كسي اين مقدار احترام قائل شوي! » او محرمانه به من گفت: « ما در ظاهر و با زور و اجبار و غلبه، رهبر مردم شديم ولي حقيقت اين است كه موسی بن جعفر امام بر حق است. سوگند به خدا او سزاوارتر از همه مردم حتي من، به مقام رسول الله است. پرسیدم : پس چرا امور خلافت و حکومت را به او نمی سپاری؟! گفت: سوگند به خدا! اگر تو كه پسرم هستي در مورد سلطنت با من ستيز كني گردنت را مي‌زنم زيرا حكومت پدر و مادر و فرزند نمي شناسد. "...والله لو نازعتنی هذا الامر لاخذت الذی فیه عیناک...." عيون الاخبار الرضا شيخ صدوق، ج ۱، ص ۹۱. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۹ غضب خدا بر شيعه در عصر امام کاظم (ع) عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى اَلشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اَللَّهِ بِنَفْسِي. امام موسی بن جعفر فرمودند: به راستى خداى عز و جل بر شيعه خشم كرد و مرا مخير كرد يا خود فدا شوم يا شيعه ،بخدا من با دادن جانم آنها را حفظ‍‌ كردم. مرحوم علامه مجلسى در شرح روایت مى‌گويد :👇 مراد خشم خدا بر شيعه ،به جهت اين بود كه ايشان تقيه را از دست دادند و امامت حضرت را فاش كردند سرانجام آن‌كه هارون خود را ناچار ديد يا شيعه را نابود كند يا امام را كه امام سالم ماندن شيعه را به جان خود خريد...... ------- غضب على الشيعة إما لتركهم التقية فانتشر أمر إمامته عليه السلام فتردد الأمر بين أن يقتل الرشيد شيعته و تتبعهم أو يحبسه عليه السلام و يقتله، فدعا عليه السلام لشيعته و اختار البلاء لنفسه، أو لعدم انقيادهم لإمامهم و خلوصهم في متابعته و إطاعة أو أمره، فخيره الله تعالى بين أن يخرج على الرشيد فتقتل شيعته إذا يخرج، فينتهي الأمر إلى ما انتهى إليه. و قيل: خيرني الله بين أن أوطن نفسي على الهلاك و الموت، أو أرضى بإهلاك الشيعة فوقيتهم و الله بنفسي يعني فاخترت هلاكي دونهم، و قيل: أي فخيرني بين إرادة موتي أو موتهم لتحقق المفارقة بيني و بينهم، فاخترت لقاء الله شفقة عليهم. کافی جلد ۱ باب أن الائمه یعلمون متی یموتون.. روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع)۱۰ این دو روایت ناب از امام کاظم (ع) فضل بن يونس از حضرت موسى بن جعفرعليه السّلام حديث كند كه آن حضرت بمن فرمود: اين دعا را بسيار بخوان: [اللهم] لا تجعلنى من المعارين و لا تخرجنى من التقصير». (يعنى بار خدايا مرا از عاريت داده‌شدگان (ايمان) قرار مده: و از تقصير بيرون مبر) گويد: من عرض كردم: اما عاريت داده‌شدگان، معنايش را دانستم، معناى «مرا از تقصير بيرون مبر» چيست‌؟ فرمود: هر كارى را كه بخاطر خداى عزوجل انجام دهى پس خود را در آن كار پيش خود مقصر بدان، زيرا كه همۀ مردم در كارهايشان ميان خود و خداى عز و جل تقصير كار و مقصرند. عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ لِي: أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْنِي مِنَ اَلْمُعَارِينَ وَ لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ قَالَ قُلْتُ أَمَّا اَلْمُعَارِينَ فَقَدْ عَرَفْتُ فَمَا مَعْنَى لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ قَالَ كُلُّ عَمَلٍ تَعْمَلُهُ تُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَكُنْ فِيهِ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِكَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ كُلَّهُمْ فِي أَعْمَالِهِمْ فِي مَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَصِّرُونَ . روایت دوم :👇 عیسى شلقان گوید: (روزى) نشسته بودم و حضرت موسى بن جعفر علیه السلام (که در آنزمان کودکى بود بر من) گذر کرد و بره‏اى با او بود. گوید: من عرض کردم: اى پسر من مى‏بینى پدر شما چه مى‏کند؟ ما را به چیزى فرمان دهد سپس از همان چیز نهى (و جلوگیرى) کند، بما دستور داده که ابوالخطاب را دوست بداریم سپس دستور داد که او را لعن کنیم و از او بیزازى جوئیم؟ پس آن حضرت علیه السلام در حالى که پسر بچه‏اى بود فرمود: همانا خداوند خلقى را براى ایمان آفرید که (آن ایمان) زوال ندارد، و خلقى را آفرید براى کفر که زوال ندارد، و در این میان هم خلقى آفرید و ایمان را به عاریت به آنها داد و اینها را معارین نامند، که هرگاه (خداوند) بخواهد ایمان را از ایشان برگیرد و ابوالخطاب از کسانى است که ایمان را به عاریت بدو داده بودند. گوید: پس از آن من خدمت حضرت صادق علیه السلام شرفیاب شدم و آنچه (بفرزندش) ابوالحسن (موسى) گفته بودم و پاسخى که بمن داده بود همه را بعرض امام صادق علیه السلام رساندم، حضرت فرمود: این کلام از جوشش نبوت است یعنى از سرچشمه نبوت جوشیده است. 👈ابولخطاب محمد بن مثلاص اسدى کوفى است که در آغاز کارش از اصحاب حضرت صادق (علیه السلام) و از بزرگان آنها بود سپس برگشت و مذاهب باطلى اختراع کرد و امام صاق (علیه السلام) او را لعن کرد و از او بیزارى جست، و روایات بسیارى در مذمت او رسیده که دلالت بر کفر و لعنتش کند، و گویند که درباره حضرت صادق علیه السلام غلو کرد تا بدانجا که آن حضرت را خدا میخواند و خود را از طرف آن حضرت پیغمبر بر اهل کوفه میدانست. ....فَأَخْبَرْتُهُ مَا قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع وَ مَا قَالَ لِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّهُ نَبْعَةُ نُبُوَّةٍ... اصول کافی ج ۴ ص۱۴۶ باب المعارین روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
(ع) مهر تایید داری؟! همانا مُهرهاى [تأييد ]اعمال شما برآوردن نيازهاى برادرانتان و نيكى كردن به آنان در حدّ توانتان است، اگر چنين نباشد، هيچ عملى از شما پذيرفته نشود. إنّ خَواتِيمَ أعْمالِكُم قَضاءُ حَوائجِ إخْوانِكُم و الإحْسانُ إلَيهِم ما قَدَرْتُم ، و إلاّ لَم يُقْبَلْ مِنكُم عَمَلٌ. بحار الأنوار ج۴۰ ص ۳۷ روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید https://eitaa.com/revayathavahekayatha
امام موسی بن جعفر علیه السلام داستانی بسیار زیبا! عبدالله بن سنان گفت: براي هارون الرشيد لباسهاي ارزشمند و زيبايي آورده بودند. هارون آنها را به علي بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباسها لباسي بود كه از خز و طلا بافته شده بود كه به لباس پادشاهان شباهت داشت. علي بن يقطين لباسها را به اضافه ي اموال ديگر براي مولايش موسي بن جعفر عليه السلام فرستاد. امام عليه السلام همه را پذيرفت ولي آن لباس مخصوص را توسط شخص ديگري براي علي بن يقطين فرستاد، سپس برايش نامه اي نوشت كه اين لباس را از منزل خارج مكن يك وقت مورد احتياج تو واقع مي‌شود. پس از چند روز علي بن يقطين بر يكي از غلامان خود خشم كرد و او را از خدمت عزل كرد. همان غلام پيش هارون الرشيد سخن چيني نمود كه علي بن يقطين قائل به امامت موسي بن جعفر عليه السلام است و خمس اموال خود را همه ساله براي او مي‌فرستد و همان لباسي را كه شما به او بخشيديد براي موسي بن جعفر عليه السلام در فلان روز فرستاده است. هارون بسيار خشمگين شد و گفت بايد اين كار را كشف كنم. فورا شخصي را فرستاد تا علي بن يقطين به نزد او آيد به محض ورود پرسيد لباس مخصوص كه به تو دادم چه كرده اي؟ گفت: در خانه است و آن را در پارچه اي پيچيده‌ام و هر صبح و شام باز مي كنم و نگاه مي‌نمايم و از لحاظ تبرك آن را مي‌بوسم. هارون گفت هم اكنون آن را بياور. علي بن يقطين يكي از خدام را فرستاد و گفت در فلان اتاق داخل فلان صندوق در پارچه اي پيچيده است فورا بياور. غلام رفت و آورد. هارون ديد لباس در ميان پارچه اي گذاشته شده و معطر است خشمش فرونشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان ديگر سخن كسي را درباره ي تو قبول نمي كنم و جايزه ي زيادي به او بخشيد. دستور داد غلامي را كه سخن چيني كرده بود هزار تازيانه بزنند هنوز بيش از پانصد تازيانه نزده بودند كه مرد. (امام کاظم ) مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۸۹.
امام کاظم علیه السلام: سیره از سجایای اخلاقی امام کاظم (علیه‌السلام) که بیش از همه قابل توجه بوده است، کرم و سخاوت آن حضرت است که ضرب‌المثل بوده است. "ابن‌عنبه" در این‌باره می‌نویسد: «وفی کمه صرر من الدراهم فیعطی من لقیه و من اراد بره و کان یضرب المثل بصره موسی. همواره نزد او کیسه‌هایی از زر و طلا بود و به هر کسی که می‌رسید و یا به هر کسی که به احسان آن حضرت چشم داشت از آن‌ها می‌بخشید به طوری که کیسه‌های زر او ضرب المثل شده بود.» سخاوت و بخشش حضرت حتی شامل کسانی هم می‌شد که به حضرت آزار و اذیت می‌رساندند. در همین زمینه "ابن‌خلکان" از قول "خطیب بغدادی" چنین آورده است: «وکان سخیا کریما، و کان یبلغه عن الرجل انه یؤذیه فیبعث الیه بصره فی‌ها الف دینار و کان یصره الصرر ثلاث ماة دینار و اربع ماة دینار و ماتی دینار ثم یقسمها بالمدینة فکانت صرر موسی مثلاً. او چنان بزرگوار و سخاوتمند بود که وقتی به وی اطلاع می‌دادند فردی در صدد اذیت شماست، کیسه زری که حاوی هزار دینار بود برایش می‌فرستاد و او همیشه زرها را در کیسه‌های سیصد و چهارصد و دویست دیناری می‌گذاشت و میان اهل مدینه تقسیم می‌کرد و کیسه‌های زر وی معروف بود.» موسی بن جعفر علیه السلام روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
تضمين امام کاظم علیه السلام: جناب علی بن یقطین با اجازه حضرت کاظم علیه السلام در دربار حکومتی هارون مشغول وزارت شد. امام كاظم(عليه‏ السلام) به وى فرمود: يك چيز را تضمين كن تا سه چيز را براى تو تضمين كنم، على پرسيد: آنها كدامند؟ امام فرمود: سه چيزى كه براى تو تضمين مى ‏كنم اين است كه: 1- هرگز با شمشير (و به دست دشمن) كشته نشوى. 2- هرگز تهيدست نگردى. 3- هيچ وقت زندانى نشوى. و اما آنچه تو بايد تضمین كنى اين است كه هر وقت يكى از شيعيان ما به تو مراجعه كرد، هر كارى و نيازى داشته باشد، انجام بدهى و براى او عزت و احترام قائل شوى. پسر يقطين قبول كرد، امام نيز شرائط بالا را تضمين نمود. أَوْلِيَائِهِ يَا عَلِيُّ كَفَّارَةُ أَعْمَالِكُمُ اَلْإِحْسَانُ إِلَى إِخْوَانِكُمْ اِضْمَنْ لِي وَاحِدَةً وَ أَضْمَنَ لَكَ ثَلاَثاً اِضْمَنْ لِي أَنْ لاَ تَلْقَى أَحَداً مِنْ أَوْلِيَائِنَا إِلاَّ قَضَيْتَ حَاجَتَهُ وَ أَكْرَمْتَهُ وَ أَضْمَنَ لَكَ أَنْ لاَ يُظِلَّكَ سَقْفُ سِجْنٍ أَبَداً وَ لاَ يَنَالَكَ حَدُّ سَيْفٍ أَبَداً وَ لاَ يَدْخُلَ اَلْفَقْرُ بَيْتَكَ أَبَداً. این مطلب مخصوص علی بن یقطین نیست هر شخصی در هر پستی چنین باشد حضرت کاظم آن سه را تضمين می کند. بحار الأنوار ج۴۸ص۱۳۳ روایت داستانی
آدرس امام کاظم علیه السلام 👇 حضرت موسی بن جعفر فرمود: مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أنْ يَصِلَنا، فَلْيَصِلْ فُقَراءَ شيعَتِنا. وَ مَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ أَنْ يَزُورَ قُبُورَنا، فَلْيَزُرْ قُبُورَ صُلَحاءِ إخْوانِنا. كسى كه دوست دارد از نزديك ما را ببيند، ولى نمى تواند با ما ديدار كند، بايد به ديدار فقراى شيعه برود؛كه ديدار با شيعيان فقير، ديدار با ما است. و هركه دوست دارد، بر مزار ما حاضر شود ولى نمى تواند قبور ما را زيارت كند، بايد به زيارت قبور برادران صالح از شیعیان ما برود. وسائل ج ۶ ص ۳۳۲ روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
امام اجساد! روزی در کنار کعبه، هارون الرشید حضرت کاظم علیه السلام را ملاقات نمود و در ضمن سخنانی به امام علیه السلام گفت: آیا تو هستی که مردم مخفیانه با تو بیعت می‌کنند و تو را به رهبری خویش بر می‌گزینند؟ حضرت با کمال شهامت فرمود: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَاَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ؛ من بر دلهای مردم حکومت می‌کنم، و تو بر جسمهای آنان! »
فردی نزد امام کاظم (ع) می رسد و چنین اعلام می کند که من گرفتار فقر و تنگدستی شده‌ام، چه کاری باید انجام دهم؟ امام هفتم می فرمایند: «ذکری را به تو یاد می دهم که هر روز پس از نماز صبح آن را با خود تکرار کن، انشا الله مشکلت برطرف می شود». امام کاظم (ع) ذکر زیر را خطاب به آن فرد بیان کردند که اگر 10 مرتبه پس از نماز صبح بیان کنی، مشکلت برطرف می شود انشالله سُبحانَ اللّهِ العَظیم بِحَمدِه اَستَغفِرُ الّلهُ وَ أَتوبُ إلَیه وَ أسئَلهُ مِن فَضلِه» بحارالانوار ، ج 57 ، ص 199
عقل کل بود ولی... یکى از یاران حضرت رضا علیه السلام مى گوید: خدمت آن حضرت بودیم سخن از پدرش (امام کاظم(علیه السلام)) به میان آمد. فرمود: «کَانَ عَقْلُهُ لاَ یُوَازِنُ بِهِ الْعُقُولُ وَرُبَّمَا شَاوَرَ الاَْسْوَدَ مِنْ سُودَانِهِ فَقِیلَ لَهُ: تُشَاوِرُ مِثْلَ هَذَا؟ فَقَالَ: إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ عَلَى لِسَانِه; عقل او قابل مقایسه با عقول دیگران نبود ولى با این حال گاهى با بعضى از غلامانش مشورت مى کرد. بعضى به آن حضرت گفتند: شما با مثل چنین شخصى مشورت مى کنید؟ فرمود: اگر خدا بخواهد چه بسا راه حل مشکل را بر زبان او جارى کند». بحار الانوار ج ۷۲ روایت داستانی روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
امام كاظم عليه السلام: مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِنى ؛ آن كه نادارى حيرانش كند، توانگرى سرمستش سازد. بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۱۹۸.
اینم خائن است👇 امام کاظم علیه السلام: مَن رَأى أخاهُ عَلى أمرٍ يَكرَهُهُ ، فَلَم يَرُدَّهُ عَنهُ ـ و هُو يَقدِرُ عَلَيهِ ـ فَقَد خانَهُ ؛  هر كه رفیقش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند ، به او خيانت كرده است. امالی صدوق ص۲۶۹ (در برخی منابع از امام صادق علیه السلام نقل شده است)