eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
396 ویدیو
32 فایل
فیش های منبر یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز، اشعار ناب، تاریخ و معرفی وراهنمایی برای انتخاب موضوع منبر. ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
حلم و صبر (ص) ✍در مدینه چند بچۀ یتیم بودند. سر پرستی هر یک از آنان را به یکی از اصحاب پیامبر سپردند. در میان آن‌ها یک یتیم بد اخلاقی بود که نصیب پیامبر شد. پس از چندی این یتیم از دنیا رفت. پیامبر خیلی گریه کردند. از پیامبر صلی اللّه علیه و اله و سلم پرسیدند: پدر که نداشت، شما سر پرستش بودید. حالا یک یتیم دیگر برای شما می‌آوریم. فرمودند: این یتیم خیلی بد اخلاق و تند بود. شاید مثل او دیگر پیدا نشود. او به درد اخلاق من می‌خورد. یعنی او مرتب بد اخلاقی می‌کرد و پیامبر مرتب حلم و بردباری می‌ورزیدند. ---------- تفسير منهج الصادقين، ج ۱۰، ص ۲۷۹
صفوان بن يحيى گويد: خادم عليه السّلام خدمت حضرتش شرف‌ياب شد، حضرت به او فرمود: آيا امروز چيزى انفاق نموده‌اى‌؟ گفت: نه، به خدا سوگند! امام رضا عليه السّلام فرمود: پس از كجا خدا جایگزين بر ما دهد؟ انفاق كن گرچه يك درهم باشد دَخَلَ عَلَيْهِ مَوْلًى لَهُ فَقَالَ لَهُ هَلْ أَنْفَقْتَ اَلْيَوْمَ شَيْئاً قَالَ لاَ وَ اَللَّهِ فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَمِنْ أَيْنَ يُخْلِفُ اَللَّهُ عَلَيْنَا أَنْفِقْ وَ لَوْ دِرْهَماً وَاحِداً . فروع کافی
امامی دست و دل باز! علیه السلام بخشندگی چنان بود که حتی کنیز ایشان سخن به اعتراض می‌گشاید. سلمى كنيز امام باقرمى گويد: كانَ يَدْخُلُ عَلَيْهِ اِخْوانُهُ فَلا يَخْرُجُونَ مِنْ عِنْدِهِ حَتّى يُطْعِمَهُمُ الطَّعامَ الطَّيِّبَ وَ يَكْسُوهُمُ الثِّيابَ الْحَسَنَهًْ وَ يَهِبُ لَهُمُ الدَّراهِمَ فَاَقُولُ لَهُ فى ذلِكَ لِيُقِلَّ مِنْهُ فَيَقُولُ: يا سَـلْمى ما حَسَنَـهًْ الدُّنْـيا اِلاّ صِلَهًْ الاْءخْوانِ وَ الْمَعارِفَ؛ برادران آن حضرت نزد او مى آمدند و از محضرش خارج نمى شدند مگر اينكه آنان را غذاى گوارا مى‌خورانيد و لباسهاى نيكو مى پوشانيد و بدانان درهم‌هاى نقره مى‌بخشيد. در اين باره با او سخن گفتم تا از اين رفتار خويش بكاهد، ولى او مى فرمود: اى سلمى! خوبى دنيا جز نيكى با برادران و آشنايان چيزى نيست. بحارالانوار، ج 46، ص 290، روايت 15
با بهترین اسم ها صدا بزن! هيچگاه از خانه امام‌باقر(ع) شنيده نشد كه به فقير گفته شود: اى فقير! خدايت بركت دهد يا گفته شود: اى فقير اين را بگير، بلكه امام همواره مى فرمود: فقرا را با بهترين اسمهايشان صدا بزنيد. كانَ لايُسْمَعُ مِنْ دارِهِ «يا سائِلُ بُورِكَ فيكَ» وَ لا «يا سائِلُ خُذْ هذا» وَ كانَ يَقُولُ: سَمُّوهُمْ بِاَحْسَنِ أَسْمائِهِمْ. (كشف الغمهًْ، ج 2، ص 363)
سیره عملی پدر از زبان پسر وَ كَانَ أَبِي كَثِيرَ اَلذِّكْرِ لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اَللَّهَ وَ آكُلُ مَعَهُ اَلطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اَللَّهَ وَ لَوْ كَانَ يُحَدِّثُ اَلْقَوْمَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لاَصِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ كَانَ يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ حَتَّى تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ وَ كَانَ يَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ يَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ كَانَ لاَ يَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْرِ ابن قداح از امام صادق (ع) نقل مي‌كند كه فرمود: پدرم (امام باقر) كثيرالذكر بود، خدا را بسيار ياد مي‌كرد، من در خدمت او راه مي‌رفتم مي‌ديدم كه خدا را ذكر مي‌كند. با او به طعام خوردن مي‌نشستم، مي‌ديدم كه زبانش به ذكر خدا گوياست. با مردم سخن مي‌گفت و اين كار او را از ذكر خدا مشغول نمي كرد. من مرتب مي‌ديدم كه زبانش به سقف دهانش چسبيده و مي‌گويد: «لا اله الا الله» او در خانه، ما را جمع مي‌كرد و مي‌فرمود تا طلوع خورشيد خدا را ذكر كنيم، هر كه قرائت قرآن مي‌توانست امر به قرائت قرآن مي‌كرد و هر كه نمي توانست امر به ذكر خدا مي‌فرمود. بحار ج ۹۰ ص۱۶۱
🤝مصافحه [باهم دست دادن]!! ✍ابوعبیده می‌گوید: در مسیری همراه امام باقر بودم و با آن حضرت در یک ردیف سوار مرکب میشدم. هنگام سوار شدن ابتدا من سوار میشدم و سپس حضرت سوار می‌شدند، سپس مصافحه [دست می دادیم]می‌کردیم. ایشان به گونه ای برخورد می‌کردند که گویا برخورد اول است. هنگام پیاده شدن ابتدا ایشان پیاده می‌شدند و سپس من پیاده می‌شدم. چون هر دو روی زمین قرار میگرفتیم، باز به من سلام میکردند و طوری احوال پرسی می‌کردند که گویا برخورد اول است. عرض کردم: این برخورد قبلا نزد ما مرسوم نبوده است. امام فرمودند: آیا می‌دانی چه خیری در مصافحه قرار داده شده است؟ به درستی که اگر مؤمنان هنگام ملاقات، با یکدیگر مصافحه کنند و دست بدهند، تا وقتی از یکدیگر جدا نشده اند، خدا به آنها نظر رحمت می‌کنند و گناهان آنها مثل ریزش برگ از درخت، ریخته می‌شود. ---------- محجة البیضاء فیض کاشانی ج ۳ ص ۳۷۸. روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
مگر برای چه می جنگیم!!! آن حضرت(علی علیه السلام )روزى در جنگ صفين كه آتش جنگ روشن بود و زبانه ميكشيد تماشاى خورشيد ميكرد! ابن عباس عرض كرد: يا امير المؤمنين چرا تماشاى خورشيد ميفرمائيد؟! فرمود: براى اينكه بدانم كى وقت زوال خورشيد مى‌شود تا نماز بخوانم! ابن عباس عرض كرد: آقا مگر اكنون كه ما سرگرم پيكاريم وقت نماز است على عليه السّلام فرمود: مگر براى چى ميجنگيم همانا ما براى نماز پيكار ميكنيم. كَانَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَوْماً فِي حَرْبِ صِفِّينَ مُشْتَغِلاً بِالْحَرْبِ وَ اَلْقِتَالِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِكَ بَيْنَ اَلصَّفَّيْنِ يُرَاقِبُ اَلشَّمْسَ فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَا هَذَا اَلْفِعْلُ قَالَ أَنْظُرُ إِلَى اَلزَّوَالِ حَتَّى نُصَلِّيَ فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ وَ هَلْ هَذَا وَقْتُ صَلاَةٍ إِنَّ عِنْدَنَا لَشُغُلاً بِالْقِتَالِ عَنِ اَلصَّلاَةِ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى مَا نُقَاتِلُهُمْ إِنَّمَا نُقَاتِلُهُمْ عَلَى اَلصَّلاَةِ. ارشاد القلوب ج ۲ ص ۲۱۷ روایت داستانی ◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆ ☑️روایت ها وحکایت ها را دنبال کنید... @revayathavahekayatha1
سیره امام کاظم علیه السلام در ایام محرم حضرت رضا علیه السلام می فرمایند : روش پدرم چنان بود که هرگاه وارد ماه محرم می‌شدیم، خندان دیده نمی‌شد و غم بر او غلبه می‌یافت تا آن که 10 روز از محرم می‌گذشت، پس هنگامی که روز دهم می‌رسید، آن روز، روز مصیبت، غم و گریه پدرم بود و می‌فرمود: این همان روزی است که حسین که درود خداوند بر او باد در آن روز کشته شد». «کانَ اَبی اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا یُری ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتّی یَمْضِیَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَیّامٍ، فَاِذا کانَ الْیَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ و یَقُولُ هُوَ الیَومُ الَّذی قُتِلَ فیهِ الحُسَینُ صلی‌اللهُ علیه وسائل الشیعه ج 10 ص 505
این زخم فرق می کند! شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می‌گوید: بعد از حماسه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد – هنگامی که خواستند جسد مطهر حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام را دفن کنند – بر دوش آن حضرت، اثر زخمی یافتند که کاملاً از جراحت‌های جنگی متفاوت بود. زخم کهنه‌ای بود که هیچ شباهتی به زخم‌های روز عاشورا نداشت. از امام سجاد علیه‌السلام در این مورد سؤال کردند. آن حضرت در پاسخ فرمود: هذا مِمّا كانَ يَنْقُلُ الْجِرابَ عَلى ظَهْرِهِ اِلى مَنازِلِ الأرامِلِ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ. این زخم بر اثر حمل کیسه‌های غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانه‌های بیوه‌زنان و یتیمان است. مناقب ج ۴ ص ۶۶ روایت داستانی روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
این است سیره " ع": 👇 1⃣ذهبى، يكى از مورخان اهل سنت، از شخصى به نام جويرية بن اسما، نقل مى‌كند: ما اكلُ علىِّ بن الحسين بقرابته من رسول اللّه صلى‌اللّه‌عليه‌و‌آله درهما قطُّ. تعبیر او خيلى تعبير عجيبى است، مى‌گويد: على بن الحسين زين العابدين ، به واسطه قرابت و نزديكى با پيامبر ، درهمى استفاده نكرد؛ يعنى از آن وابستگى و قوم و خويشى خود با رسول الله كمترين بهره‌اى تدارك نديد. 2⃣ و ابن عساكر از قول يونس بن بكير، از محمد بن اسحاق نقل مى‌كند: «كان ناس من اهل المدينة يعيشون، لا يدرون من اين كان معاشهم، فلمّا مات علىُّ بن الحسين، فقدوا ما كانوا يؤ تَون به بالليل». (عده‌اى در مدينه بودند كه زندگى شان به سهولت اداره مى‌شد و نمى‌دانستند زندگى آنها، از كجا تامين مى‌شود. وقتى امام سجاد عليه‌السلام از دنيا رفت، دريافتند آنچه شبانه به خانه‌هاى آنها فرستاده مى‌شد، از ناحيه چه كسى بود). روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید. https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
امام علی علیه السلام میفرماید: حسن و حسین مرا پدر صدا نزدند تا هنگامی که پبامبر (صلوات الله علیه) از دنیا وفات کردند. حسن و حسین تا هنگامی که پیامبر (صلوات الله علیه ) زنده بودند ایشان را پدر خطاب میکردند. حسن در این هنگام (صدا زدن) میگفت پدر حسین و حسین میگفت ای پدر حسن. (صلوات الله علیهم اجمعین) عن عليّ (علیه السلام)، قال: ما سمّاني الحسن والحسين: "يا أبة" حتّى توفّي رسول الله (صلی الله علیه واله). كانا يقولان لرسول الله (صلی الله علیه واله): "يا أبة"، وكان الحسن يقول لي: يا أبا الحسين، وكان الحسين يقول لي: يا أبا الحسن. مقاتل الطالبيّين/ ٢٤ مع اختلاف يسير؛ شرف المصطفى 5: 326/ 2280؛ مناقب آل أبي طالب 2: 307، ومنه بحار الأنوار 35: 62/ ضمن 12.
معنای مردمی بودن!!! مقام معظم رهبری حفظه الله: ☑️اینکه ما این قدر میگوییم و میشنویم که باید مردمی باشیم، یعنی این. مردمی بودن به ادّعاکردن نیست. با مردم، با زندگیِ مردم کنار بیاییم، مثل مردم زندگی کنیم، با طبقات مختلف مردم انس بگیریم. این، معنای مردمی بودن است. بعضی از ماها که حالا معمّم هستیم، اگر مثلاً یک آدم ذی‌شأنی، آدم محترمی باشد، خب، سلام علیک میکنیم، گرم میگیریم، اگر کاری با ما داشته باشد گوش میکنیم، آقا! یک استخاره‌ای بکنید، قرآن را درمی‌آوریم و یک استخاره‌ای برایش [میگیریم]. اگر یک آدم فرودستی باشد، یک آدم مثلاً [سطح] پائینی باشد؛ نه، اعتنا و اهتمامی نمیکنیم! این، خلاف سیره‌ی رسول اللّه است. سیره‌ی پیغمبر این است که با فقرا و با ضعفا و مانند اینها کنار می‌آمد. به شئون ظاهری و آن چیزهایی که به حسب ظاهر موجب جلال و شوکت و این چیزها است، اهمّیّتی نمیداد.  روایت ها و حکایت ها را همراهی کنید. https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c