فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف گوشه میخانه حاج قاسم نیست
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_جمهور
#بیت_رهبری
@reza_dinparvar101
کوچه ها را آب و جارو می کنند
هرچه را دارد خدا، رو می کنند
شب نشینان، اشک ریزان می رسند
اندک اندک روسیاهان می رسند
من بنام نامی رب جلیل
خوانده ام «یعطی الکثیر بالقلیل»
با نسیمِ آبرومندانه اش
باز هم وا شد در میخانه اش
او که عمری کوله بارم را کشید
پشت این در انتظارم را کشید
تا زمین خوردم دو دستم را گرفت
بین خوبانش برایم جا گرفت
آن خدا که می شناسم با ضرر ...
می خرد آلوده ها را بیشتر
گردن آویخته آورده ام
آبروی ریخته آورده ام
آنچه غافل بودم از آن، کوچ بود
آرزوهای بلندم پوچ بود
زود عمرم رفت، خیلی دیر شد
آن جوانِ لا اُبالی پیر شد
داشتم وقت گناه ای کاش صبر
ترس دارم از سرازیری قبر
آرزوی من نگاه مادر است
کهف من چادرْ سیاه مادر است
من از امشب به علی راغب ترم
خاک نعلینش شوم ... طالب ترم
کاش گوهر می شدم بین صدف
می نشستم زیر ایوان نجف
دست من خالی شده بی معطلی ...
پا برهنه زائرم کن یاعلی
بیقرارم! باز دارم شور و شین
«یا من ارجوه لکل خیر» حسین!
رزق او اول به آخرها رسید
مال و اموالش به نوکرها رسید
آن حسینی که امیر کربلاست
هیچ چیزی را برای خود نخواست
بین مقتل پیکرش افتاده بود
زیر آن خنجر، سرش افتاده بود
پیش چشم خواهر آواره اش
نامرتب شد گلوی پاره اش
هی قفایش پیش مادر، دشنه خورد
در دهانش نیزه آن، لب تشنه خورد
چشم غارتگر به جسمش خورده بود
آن لباس کهنه را هم بُرده بود
#مناجات_با_خدا
#لیله_الرغائب
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است
نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست
بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن
به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست
مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست
شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟
#مناجات_با_خدا
#حاج_قاسم_سلیمانی
@reza_dinparvar101
اگرچه عمر کوتاه و میسر نیست دیدارت
شدم این آخر عمری، پریشان حال و بیمارت
خبر داری که خیلی از گناهانم پشیمانم؟
منم آن نوکری که آمدم اینجا به اصرارت
نمی دانی چقدر این روزها بی تو گرفتارم
رهایم کن ز غفلت تا فقط باشم گرفتارت
میان خادمان خیمه ی تو گشتم و دیدم
کسی اینجا شبیه من نبود اینقدر سربارت
از این کوچه به آن کوچه، از این هیئت به آن هیئت
فدای عاشقی که می گذارد سر به دیوارت
من از پشتِ در میخانه بودن خیرها دیدم
اگرچه سائلت بودم، مرا بردی به دربارت
سحرهای رجب را از گدایی علی دارم
مرا که تشنه ی وصلم، دعا کن وقت افطارت
تو آن ماهی که پشت ابر اگر مخفی شوی هرشب
می افتد گوشه ی صحن نجف آخر سر و کارت
نوای نوحه های تو دلم را سامرا برده
فدای چشم گریان و دل زار و عزادارت
اگر آنروز هادی را به کاخ ظلم می بردند
تو را انداخت آن ظالم بیاد کوچه بازارت
اگرچه بر امام ما جسارت شد، اهانت شد
کسی از خاندان او نشد در کوچه ها غارت
میان شام، ناموس علی ای کاش معجر داشت
سر ارباب بر نی بود و زینب، دست بر سر داشت
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_هادی_ع
@reza_dinparvar101
از سرم دور کن این نفس ملال آور را
وا مکن از سرت این سائل پشت در را
کار من فخر فروشی است به تو یا الله
پس بخر بنده ی بیچاره و رسواتر را
میوه ی چشم ترم خشک شده، کاری کن
هیچکس دوست ندارد شجر بی بر را
من فراری و خجالت زده ام درکم کن!
ننشان جای من پست، کس دیگر را
خواب غفلت، همه ی عمر مرا ویران کرد
کاش میشد که دگر جمع کنم بستر را
هر که محتاج شده، از همه کس طرد شده
من شدم سائل زهرا .... کرم مادر را!
آنقدر چرخ زدم دور علی که آخر
می زنم دور ضریحش نفس آخر را
مرگ، شیرینی لبخندِ علی جانِ من است
وقت تشییع جنازه، برسان حیدر را
روزی ماه رجب دست جواد ابن رضاست
کاش آقا بخرد آبروی نوکر را
وسط خانه زمین خورد و صدا کرد حسین
او که مجبور نشد دور کند خواهر را
جان به قربان لبش، تشنه شد و آب نخواست
با همان تشنگی اش خواند علی اکبر را
عمه ی محترمش را کسی آزار نداد
باز هم شکر، نمی خورد غم لشکر را
شب جمعه نروم کرببلا می میرم
مادری دید غم صورت و خاکستر را
#مناجات_با_خدا
#امام_جواد_ع
@reza_dinparvar101
عشق تو با فن اول به زمینم زده است
تیر چشمان تو این بار، به دینم زده است
مُهر نام تو که خورده به سجلّ دل من
سندی بر سخن آینه بینم زده است
حسرتی داشت نگاهم که بیفتد به رهت
حیف، مژگان سیاهت به کمینم زده است
قنبر از شوق غلامی غلامان درت
بوسه ای بر قدم خاک نشینم زده است
من گرفتار علی، عشق گرفتار من است
از همان کودکی ام دست علی یار من است
در می آید به خدا بهر علی جان نجف
فخر دارد به جنان پرده ی ایوان نجف
بنویسید به موسی که پس از عمری هجر
مرشدت خضر شده واله و حیران نجف
بی جهت نیست شده از ازلِ بودن خویش
هرچه جبریل امین، دست به دامان نجف
چشم من واشد و با کعبه طوافم دادند ...
دور تا دور سر حضرت سلطان نجف
علی آمد که قدم تا به فلک بردارد
او که پیش قدمش کعبه ترک بردارد
آمده آنکه خودش دلبر و دلدار شده
یار سلمان، نفس میثم تمار شده
آمده آنکه به شال کمرش با یاقوت
نام زهرا و نبی، نام خدا کارشده
آمده آنکه ز اعجاز نگاهش فی الفور
ملک الموت سراسیمه و احضار شده
اول راهم و محکوم شدم من به شکست
ترس دارم که بگویند علی اللهی است
وصله ی کفش علی مُلک سلیمان ساز است
نفس نوکر این خانه مسلمان ساز است
آمده یوسف سرگشته در این بیت عتیق
کرم شاه زیاد است و نگهبان ساز است
حکمت نقطه ی با، در کنف بسم الله
کرده روشن که علی عالم قرآن ساز است
هل اتی جای خودش، ناطق قرآن خداست
به خدا چشم علی محشر و میزان ساز است
او کرم کرده به ما و همه کوتاهی ها
بیخودی نیست جنون علی اللهی ها
اسدا... زمین صاحب شمشیر دو دم
فاتح خیبر دلها بود و فارج هم
نعره ای میکشد و تیر که می اندازد
میکشد لرزه به اندام صد ابن ملجم
میکند خاک هزار عبدود ملحد را
مرحبا می شنود فرش ز عرش اعظم
جبرییل است که می بالد از این شور عظیم
می خورد بر غضب تیغ نگاهش که قسم
حرف او امرمؤکد که ندارد شاید
این همان است که عباس ز نسلش آید
#امیرالمومنین_ع
#نجف
@reza_dinparvar101
قله ی توحید ما آتشفشان زینب است
کهکشان ها نقطه ای از آسمان زینب است
قبل خلقت امتحان پس داده مثل مادرش
امتحان فاطمه در امتحان زینب است
آنهمه جود حسن شد باعث ایثار او
روزی اجداد ما از آب و نان زینب است
بانی هر کاروان در اربعین ها فاطمه است
سفره های اربعینی چیدمان زینب است
جان ما قابل ندارد در دفاعِ مکتبش
تا قیامت جان شیعه در امان زینب است
شد جسارت ها به او، بی خانمان شد بی حسین
پس رقیه تا ابد بی خانمان زینب است
او نمازش را نشسته خواند، اما خم نشد
یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است
جای پوشیه گرفته آستین بر صورتش
گیسوی عباس بر نی، سایه بان زینب است
بی علمدارش به سوی کاخ دشمن می رود
لرزه بر آن کاخ، تنها در توان زینب است
آنچه دیده از جفای شمر و خولی یکطرف
سر میان تشت، پیش دیدگان زینب است
گفت ای که بر حسینم، چوبدستی می زنی
بر لب زخمش نزن! صاحب زمان زینب است
#حضرت_زینب_س
@reza_dinparvar101
وارد صحن رضا شو با سجود
هرچه خواهی داده هنگام ورود
در حرم از سائل بیچاره اش...
خویش را بیچاره تر کن وانمود
شاه، استقبال نوکر آمده
مرحبا! ای حضرت سلطان درود
دید تحویلم نمیگیرد کسی
خود، غبار صورت من را زُدود
دوستم دارد، نمی دانم چرا؟
جز ولایش، لا مؤثر فی الوجود
با همه نامهربانی های من
مهربانی اش گذشته از حدود
هیچ کس جز خادمش راهم نداد
هر دری جز خانهء او بسته بود
مستم از یُعطِی الکَثیر بالقَلیل
می روم باب الجوادش صبح زود
سفرهء موسی بن جعفر هر کجاست
می برد آنجا گدایش خیر و سود
حرمتش را غربت زندان شکست
لطمه ها دیده از آن مرد یهود
این شب جمعه؛ کجایی کربلا!
تا بیارم سر در ایوانت فرود
السلام ای سر ... سر ارباب من!
ای سری که پیش مادر شد کبود
تشنه بود و گریه می کرد از غمش
ماهیِ افتاده در جریان رود
در میان مقتلش دیده حسین ...
زیر چکمه آسمان را غرق دود
از قفا بالای ده تا ضربه خورد
هر کدامش بدتر از صدتا عمود
وای از آن وقتی که دید از روی نی
خواهرش را بین بازار یهود
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
بعد بسم الله گفتن، چشم ما تر میشود
حال ما بیچاره ها با گریه بهتر میشود
هر سحر از چاه چشمم، آب بیرون می کشم
قطره قطره گریه در این نهر، کوثر میشود
در تقرب باید از اظهار فضلم کم کنم
هرکسی اینجا زمین خورده است، سرور میشود
آبروی خویش را خرج ولایت می کنم
یک برابر خرج من، صدها برابر می شود
کام من با خاک تربت وا شد و آب فرات
این شده که طفلِ طفلم نیز نوکر میشود
دلبری که پیر شد از چشم می اُفتد ولی
نوکری که پیر شد، بسیار دلبر می شود
سائل گنبدْ طلا ... چیزی نمیخواهد جز او
زائر او بی نیاز ... از معدن زر میشود
هرچه داریم از گدایی حسین فاطمه است
پشت این در خستگی ما فقط در میشود
روسیاهان را خبر کن ... بال در می آورند
صاحب جرم است فطرس، صاحب پر میشود
حاجت صدها نفر افتاده دست یک نفر
یک نفر که روح و ریحان پیمبر میشود
سوم شعبان تجلی خدای کربلاست
آن کسی که دومین فرزند حیدر میشود
کار سلمانی او را دست سلمان می کند
بعد مولا و حسن، او شاه قنبر میشود
کف بزن! به کوری چشم حسودان حسن
فاطمه بعد از حسن هم، باز مادر میشود
هرکجا ابن الحسن دیدی بگو ابن الحسین
زنده نسل مجتبی از این برادر میشود
ما کجا و کشتی نوح نبی ... آقا که هست
در میان موج غم، این اسم ... لنگر میشود
کشتی ارباب در موج بلا افتاده است
آنچه می ترسید از آن زینب، مقدر میشود
کاروان راهی شد و اصغر ز خواب خوش پرید
از همه غمگین تر این ایام، هاجر میشود
دخترش با گوشواره گرچه زیباتر شده
این دو تا زیور بلای جان دختر میشود
گفت زینب ای برادر؛ این چه حج واجبی است
که بجای موی سر، جسم تو بی سر میشود
با همین انگشترت، دستی سر زینب بکش
دستِ بی انگشترت، کابوس خواهر میشود
فکر قحط آب بودی، مشک هم برداشتی
چه کنم بعد تو تا قحطی معجر میشود
#میلاد_امام_حسین_ع
#حرکت_کاروان_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
نخل ایمانم ثمر آورده است
آسمان، قرص قمر آورده است
همسر حیدر پسر آورده است
هر گدایی بال، در آورده است
حضرت ام البنین روح تو شاد
فخر کن امشب به این باب المراد
تا خداوندش غضب را آفرید
شیر با اصل و نسب را آفرید
در مدینه نور رب را آفرید
با ابوفاضل ادب را آفرید
ریسه بندان شد تمام علقمه
آمده ذخرُ الحسینِ فاطمه
ابرویش تیغ فضائل می کِشد
با نگاهش ناز سائل می کِشد
پرده را تا از شمایل می کِشد
مادرش ام البنین کِل می کِشد
دانه ی تسبیح او ماه شب است
سایه ی قدّش حجاب زینب است
نور چشمش، چشمه ای از نشئتین
ریزه خوارِ خوان جودش عالمین
می کند هر صبح، این نور دو عین ...
دست بوسی حسن را با حسین
از شروع انقلاب مجتبی
بوده هرجا پا رکاب مجتبی
او که بالا دست دستش، دست نیست
عاقلان اصلاً نفهمیدند کیست
مست و حیرانم بگو این اسم چیست
او علمدار حسین بن علی است
نوکرش هر کس که شد، آقای ماست
پرچمش بالاتر از دنیای ماست
وقت میدان رفتن از لشکر، سر است
صفدر است و ذوالفقار لشکر است
هر کجا پایش بیفتد حیدر است
دست او آرام جان اصغر است
گفتم اصغر، اشک ها راهی شدند
کاروان با مشک ها راهی شدند
دلهره افتاده بر جان همه
از مدینه رفت عزیز فاطمه
چه سکوتی! الامان از همهمه
روضه بر پا میشود در علقمه
وای اگر ساقی فقط مرداب دید
مشک پاره پاره را بی آب دید
دست و پا گم کرده ام در این سراب
العطش گویان شده حالم خراب
گفت از حالا به سقایش رباب؛
ایهاالعباس یابن بوتراب
آفتابا کی به سایه می رسم
چون برای اصغرم دلواپسم
زیر چادر، گریه بهتر می کنم
کام اصغر را چنین تر می کنم
یاد بی حالی اصغر می کنم
فکر تیر قوم کافر می کنم
وای اگر گهواره اش خالی شود
پیش من یک قبر، پامالی شود
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#حرکت_کاروان_امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
صدف در خویش، گوهر می پسندد
دلم دریاست، کوثر می پسندد
لبم چون ذکر حیدر می پسندد ...
مرا بابای اکبر می پسندد
صدای گریه اش پیچیده اینجا
اذان گوی حسین آمد به دنیا
دهد ذکر علی جان، جان به لیلا
رسیده جزئی از قرآن به لیلا
سلام خالق منّان به لیلا
قریش آورده است ایمان به لیلا
ببین در طور، نور منجلی را
علی بن حسین بن علی را
همین در را بزن، باب المراد است
گدایی پشت این در، فوق العاده است
کسی که پای سائل ایستاده است ...
علیِّ اوّلِ این خانواده است
خدا تا که خدای عالمین است ...
علی اسم پسرهای حسین است
عجب شوری همین آغاز دارد
پیمبر زاده است، اعجاز دارد
دو تا چشمِ کرامتْ ساز دارد
به دوش عمه زینب، ناز دارد
کسی که بر لبش صدآفرین است
بجای فاطمه، ام البنین است
خریدارش اویس صد قرن شد
قدش طوبای جنات عدن شد
مقامش رفت بالا، پنج تن شد
علی بن الحسین، ابن الحسن شد
همیشه سفره دار مجتبی بود
وجودش خرج آن دولتسرا بود
نگاهش نور مصباح الهدی داشت
به دستش پرچمِ صاحب لوا داشت
از اول در مدینه، کربلا داشت
عبا از خامس آل عبا داشت
ببین یکجا در این شهزاده اکبر
جوانی علی را با پیمبر
سحرگاهان دعا را دوست دارم
غم خون خدا را دوست دارم
اگر کرببلا را دوست دارم
همان پایین پا را دوست دارم
میان زائرانش در خروشم
صدای اکبرش خورده به گوشم
میان آنهمه غوغای مرکب
بمیرم، پیکرش شد نامرتب
همینکه مو پریشان کرد زینب
معذب شد، معذب شد، معذب
حسین آنجا نمی دانم چه ها دید؟
صد و ده تا علی را در عبا چید
#میلاد_حضرت_علی_اکبر_ع
@reza_dinparvar101