eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
160 دنبال‌کننده
148 عکس
52 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشت از: رضا کریمی بهترین فیلم از برازنده فیلم #۲۳_نفر است. هم باید موضوع ملی داشته باشد و هم روایت ملی. این فیلم در لایه اول داستان ۲۳ اسیر نوجوان است و در لایه عمیق تر نگاهی متفکرانه درباره حضور آگاهانه افراد کوچک در جنگ است و تلاش می کند این پرسش را تکرار کند که بزرگ کیست و کوچک کیست؟ در اینجا نه فیلمی شعاری می بینیم و نه برخلاف برخی آثار دفاع مقدس موضوعات چالش برانگیز داخلی مطرح می شوند حتی نگرش به عراقی ها کاملاً سیاه نیست و در کنار نمایش خشونت و ظلم‌ بر اسرا جنبه های سفید برخی زندانبانان و ژنرال های عراقی هم دیده می شود و حتی زندگی در بازداشتگاه کاملاً تلخ نیست و رنگ آن خاکستری است و طنز به آن آمیخته شده و جشن پیروزی هم وجود دارد و شکنجه ها از دور به گوش می رسند و کتک خوردن بچه ها ناگوار است اما خشونت آمیز نیست. این نحوه روایت، نوجوانان و خانواده ها را هم مخاطب فیلم می کند تا فیلم نداشته باشد و همه مردم ایران و خانواده ها آن را ببینند. در این فیلم ما با یک اسطوره آرمانی روبرو نیستیم بلکه ماجرا واقعی و روایت وفادارانه است. کارگردانی هم حرفه ای است و قاب بندی و بازی های نابازیگران و موسیقی ، دیالوگها و سیر فیلمنامه باورپذیر و غیرشعاری و بلکه جذاب و گیراست و حتی سخت پسند را هم به ستایش واداشته است. ادامه یادداشت در پست بعد @artSkermanshah www.artkermanshah.ir
تأثیرپذیری فیلم از کتاب خواندنی هم مشهود است. گرچه فیلم برخلاف کتاب سعی کرده از خاطرات کرمانی فراتر برود و اساساً خیلی وارد شناسنامه و شخصیت 23نفر نشده است و همه را با نگاه ملی دیده است اما محورهای کلیدی مشترکی در هر دو به چشم می خورد. مثلاً مفهوم بزرگ شدن در فیلم و کتاب به صورت پررنگی وجود دارد چنانچه پایان کتاب آزادی نیست بزرگ شدن است و روییدن لایه نازکی موی نرم و سیاه در سطح صورت یک نوجوان نشان از مرد شدن در شرایط سخت دارد و این بزرگ شدن به شکلی دیگر مورد توجه کارگردان است. یا بیان اینکه سیلی و اسارت ملازم یکدیگرند (ص108) به شکل ویژه ای در فیلم بارها دیده می شود و یا صدای کابل خوردن اسرا (ص173) هم در کتاب و هم در فیلم توصیف شده است. مشاور کارگردان است اما فیلم چالشی نساخته، برخلاف حاتمی کیا که در آثارش در عین پرداختن به موضوعات مهم، درگیری و جدل نسل ها و جناحها و نمایش خائنین و انتقاد از نقاط سیاه (که در جای خود لازم است) را در روایتش قرار می دهد و از آشکار کردن تردیدها و تزلزل ها ابایی ندارد... اما جعفری حتی داستان نفر ۲۴ام را پررنگ می کند تا او را از خیانت تبرئه کند و خاک وطن‌را در لباس بچه ها فرو می کند ‌و در زمین عراق بر زمین می ریزد، اختلاف و درگیری بچه ها را زود ختم به خیر می کند و اختلاف روش آنها را سریعا به وحدت تبدیل می کند؛ چنانچه که دستهای هم پیمان برهم‌نهاده پوستر فیلم شده است، اینجاست که برخلاف برخی تصورات، حمایت نگرش و‌منش جناحی ندارد و این ویژگی هاست که یک موضوع ملی را به یک سینمای ملی ارتقا می دهد. علاوه بر این از همان ابتدا این پرسش شبهه گون مطرح می شود و در انتها دوباره تکرار می شود که جنگ جای بچه ها نیست! و کوچک در جنگ چه می کند؟ و بارها با زبان و با تصویر تلاش می شود که برای پاسخ به این پرسش فکر کنیم که آیا جنگ منتظر می ماند بچه ها بزرگ شوند؟ اصلاً کوچک یعنی کی؟ بزرگ یعنی کی؟ و آدم کی بزرگ می شود؟ رضاکریمی @artSkermanshah www.artkermanshah.ir
هشدار لو رفتن داستان فیلمی غریب و جذاب و پربحث است. زمانی نه چندان دور در آینده. جامعه‌ای شکل گرفته که در آن «شناسنامهٔ ژنتیکی برتر» کلید اصلی پیشرفت ‌است. افرادی که با مهندسی ژنتیک اصلاح شده‌اند را معتبر (Valid) و دیگران را نامعتبر (In-Valid) می‌شمارند. تنها معتبرها می‌توانند به جایی برسند. وینسنت (اتان هاوک) کودکی است که بطور طبیعی متولد شده و پر از نقص‌های ژنتیکی مانند نزدیک‌بینی و شانس ابتلا به بیماری‌های قلبی‌ست و پزشکان با آزمایش خونی که در همان بدو تولد از او می‌گیرند عمر طبیعی او را حدود سی سال تعیین می‌کنند. پدر مادر او پس از اینکه فرزندی طبیعی را تجربه می‌کنند به این نتیجه می‌رسند که فرزند بعدی‌شان باید از طریق دستکاری ژنتیکی که دیگر به نورم جامعه تبدیل شده به وجود بیاید، اینگونه وینسنت صاحب برادری کامل می‌شود. در فیلم‌ بین او و برادرش رقابت جدی دیده می شود. وینسنت رویای رفتن به فضا دارد، اما سرنوشت چیز دیگری درDNA او نوشته، از این رو نمی‌تواند در سازمان فضایی استخدام شود و در عوض خدمتکار آنجا می‌شود. بعد از مدتی وینسنت با جروم مارو (جود لاو) آشنا می‌شود که ورزشکار موفق و انسانی کامل است اما در یک تصادف فلج شده، سیستم اجتماعی حاکم وینسنت و جروم را به یک چشم می‌نگرد، موجوداتی بی‌مصرف. جروم که فلج بودنش از چشم سیستم مخفی مانده هویتش را به وینسنت قرض می‌دهد و او را با نمونه‌های خون، ادرار، مو و پوست تامین می‌کند، وینسنت با هویت ژنتیکی جروم موفق می‌شود در گاتاکا استخدام شود و خود را در برنامه اکتشافی یکی از قمرهای زحل قرار دهد. بعد از مدتی یکی از مسوولین گاتاکا به قتل می‌رسد و نقشه جروم و وینسنت به خطر می‌افتد ولی داستان با هیجان پیش می رود و مشکلات یکی پس از دیگری ختم به خیر می شوند. نهایتاً جروم مقدار زیادی خون و ادرار و مو به وینسنت هدیه می دهد. در صحنه پایانی وینسنت رو به فضا پرواز می کند و همزمان جروم خودش و مدالهایش را در آتش می سوزاند. یکی در زمین و دیگری در آسمان؛ به قول وینسنت: من جسمم را به تو دادم و تو رؤیاهایت را به من دادی. سازمان تبعیض آمیزی است، پس از نظر فیلم دروغ و پنهانکاری و‌تخلف علیه آن رواست. از این جهت این فیلم بیانیه انقلابی علیه نژادپرستی و جبرگرایی ژنتیکی است.‌ اما همچنان فیلمساز در بند حس و ماده اسیر است. روح در انسانهای ضعیف الجثه این فیلم ظهوری ندارد و تنها رؤیاها در کنار ادرار و خون و مو دیده می شوند. نژادپرستی ژنتیکی ناپسند است اما آدمی در عالم خاکی نمی آید به دست...!
#سینماکتاب
هدایت شده از استنطاق
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
مؤمنین صادق در جنگ احزاب تأملی در آیه مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدوا اللَّهَ عَلَیْهِ  و شهادت http://estentagh.blog.ir/post/114
این متن تقدیم می شود به همه نمره الف ها و یا چشمان مشتاقی که در کلاس سخنانم را تمام و کمال دریافت می کردند: شنیده ام که دروس معارف با عنوان مهارتهای زندگی در دانشگاه های جهان اعتبار زیادی دارند اما کاربرد آنها در کشور ما برای رفع تکلیف و افزایش معدل است. این‌دروس درس زندگی هستند ولی نه اساتید و دانشجویان‌ این‌موضوع را جدی نمی گیرند! همیشه در طول تدریس سعی کردم واقعا حرفهایی مهم را به‌ دانشجویان یاد بدهم اما جدی نبودن موضوع و همچنین گاهی سیاست زده شدن فضا سبب شده کارکرد اصلی دروس معارف کمرنگ شوند. به هر حال من هستم و‌ راه خودم را رفته ام.‌ از آغاز ترم و در کلاس ها‌ تا طراحی سؤال در جلسه امتحان و سنجش اوراق همیشه این آیه سرلوحه عمل من است که آیا کسانی که می دانند با آنها که نمی دانند برابرند!؟ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ البته ملاک دانستن فقط کاغذ پاسخنامه‌نیست بلکه دانایی برخی در کلاس ظهور می کند. علاوه بر این، من تلاش می کنم تا آنها که نمی‌دانند بدانند! این‌تلاش تا آخرین لحظات جلسه امتحان هم ادامه دارد! (البته بدون اینکه پاسخنامه را‌ببینم و فقط از طریق توضیح بیشتر سؤالات!) در کلاس من خطر نمره نگرفتن‌وجود دارد! و نیز بهانه ارفاق زیاد است اما برای کوچکترین نمره دلیلی وجود دارد و هرکس بابت نمره اش حتما کاری کرده است. نمره ۲۰ کم ندادم ولی از ثبت نمرات پایین ابایی نداشتم. می دانم برخی دانشجویان در مورد من چه تصوراتی دارند آنها مقصر نیستند نظام آموزشی معیوب است. می دانم که تحول بزرگ کار هر کس نیست و از واقعیتهای جامعه باخبرم. گاهی تصور می کنم که دانشجو قبل از ورود و بعد از خروج‌ در معرض چه چیزی و چه کسانی است و چه حالی دارد و از من درباره خدای بزرگ چقدر شنوایی‌دارد. اما ناامیدی کفر است‌ و‌ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ . دلم فقط به این خوش است که اگر در معدودی از حضار کلاس تغییر احساس کنم برای من کافیست. @rezakarimi
خدا ودیگرهیچ
#سینماکتاب
23nafr.MP3
37.81M
در ادامه نشست های و به یاد 25امین نفر برگزار شد نشست تحلیل تطبیقی کتاب و فیلم 23نفر چهارشنبه 25دی ماه 98
com.Mesbahol.Hoda-1.apk
4.01M
نرم افزار کتاب مصباح الهدی تقریر مجالس مرحوم با قابلیت جست و‌جو و‌ کپی برداری
فیلم تحمل با است. جهان را در طویله و آدمها را گاو و خر تصویر می کند. این تصویر همانقدر که تلخ است طنز هم هست. خواننده این جمله همانقدر که عصبانی یا ناراحت می شود ممکن است بخندد. صحت نوعی در وجودش دارد که به جهان بدبین است. جهانی که هر چقدر بیشتر سالم زندگی کرده مرگ بیشتر به او نزدیک شده است! اکنون خبر مرگش رسیده ولی حتی خودکشی هم ‌که می کند و یا وقتی می خواهد به حال خودش گریه کند... خنده دار و هجوآمیز است! نهایتاً مرگ دوست داشتنی نیست اما چرا باید بترسیم؟ رقص و‌ موسیقی و خرسواری و... بهتر است! البته رقصی که خنده دار و مخدر است تا فقط شادی آور. اگر لوده و لمپن نباشند آدمهای باهوشی هستند که به جهان و مردم زیاد فکر می کنند و نگاه انتقادی دارند اما لزوماً منفی باف نیستند. صحت مانند دنیا را سیاه می بیند و طنزهای هر دو گزنده و هجوآمیز است اما مدیری معترض است و دنیا را جای خوبی برای زندگی نمی داند ولی صحت آرام است و ‌دنیا را با همه طویلگی و خریت ها با رقص به سر می برد. مضمون فیلم درباره دنیا(جهان) است نه مرگ، و خط اولیه داستان نباید ما بفریبد. این اشتباه برخی را گمراه کرده است. گرچه فیلم را نه در محتوا و نه در فرم دوست ندارم اما صاحب نظرانه است و حتی می تواند به عنوان یک نظریه برای مواجهه با دنیا مورد بحث قرار گیرد و فرم فیلم هم (با اغماض از نقص در نمایش تحول جهان از افسردگی به شادی) کاملاً با نظریه هماهنگ است. پس قبل از اینکه بگویم که کمدی فیلم ‌مبتذل (ولی تا حدی تماشاگرپسند و اثرگذار) است، معتقدم با جهان فیلمساز هماهنگ است و او می تواند مؤلف‌ و صاحب سبک باشد. خر و رقص نزد بزرگانی مانند مولوی و در فیلم صحت زیاد دیده می شود اما یکی دنیا را مقابل آخرت توصیف می کند و دیگری دنیا را برای خندیدن تحقیر می کند. دانایان روزگار با پستی های دنیا رفتارهای مختلفی دارند؛ عده ای از جهالت ها می بُرند و منزوی می شوند و شاید خودکشی کنند. عده ای آن را هجو می کنند و به تمسخر می گیرند. عده ای سازش می کنند و آلوده می شوند و ... عده ای هم مدارا می کنند و به قدر عقل مخاطب با مردم هستند و در عین حال انتظار فرج می کشند. صحت داناست ولی با فیلمش و با این نوع جزو دسته آخر نیست: - من ...َم؟ - آره - چقدر؟ - زیاااد... من چطور؟ - تو‌ بیشتر!!
#عصرجدید تفسیر تمدنی(غرب شناسانه) از بیانیه #گام_دوم است. چون رویکرد آقای میرباقری تمدنی است تلاش می کند بگوید دو و نیم مرحله از پنج مرحله تا تمدن اسلامی در زمان بیانیه (تا زیرساختهای دستیابی به دولت اسلامی) پیشروی شده است. میرباقری از چهره های شاخص جریان فکری #فرهنگستان_علوم_اسلامی است که از منظر اجتماعی تمدنی به اسلام نگاه می کنند و در این راه، تقابل با غرب را از همه تقابل ها بنیادی تر می دانند. او تلاش می کند تا فهم غیرتمدنی از انقلاب اسلامی را پاک کند اما می داند این کار چندان ساده نیست و حتی مرز خود با جریان انقلابی داخل را هم شفاف می کند... متن کامل تحلیل کتاب: http://r1001.blog.ir/1398/11/03
خدا ودیگرهیچ
فیلم #جهان_با_من_برقص تحمل #رنج با #کمدی است. #سروش_صحت جهان را در طویله و آدمها را گاو و خر تصویر
باتوجه به انتشار یادداشت فوق در صفحه سینماآزادی کرمانشاه این پرسش مطرح شد که این تبلیغ است یا ضدتبلیغ؟ و تحلیل فیلم، خواننده را به دیدن فیلم تشویق می کند یا بازدارنده است؟ باید گفت: این تحلیل سعی کرده همه واقعیتهای فیلم را آشکار کند؛ پس برای آنها که فیلم پاستوریزه و یا آموزنده یا تبلیغی و ایدئولوژیک می خواهنده بازدارنده است اما برای آنهایی که فقط می خواهند بخندند و دمی بیاسایند و‌همچنین برای آنها که می خواهند فکر کنند و به دنبال سینمای مؤلف هستند تشویق کننده است. بستگی دارد شما از کدام دسته باشید؟
افراط برخی حوزویان در طب اسلامی و حادثه کتاب سوزی در قم، امکان ظهور طب متناسب با اندیشه اسلامی را بیش از پیش تضعیف کرده است. اکنون باید این پرسش را دوباره مطرح کرد که آیا پزشکی هم مانند علوم انسانی نیازی به تحول مبنایی دارد؟ رئیس مرکز علوم انسانی اسلامی که پاسخ منفی داده است! حجت‌الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانیِ اسلامی صدرا گفته است وجود طب اسلامی به مثابه یک علم منسجم محل تردید است و به نظر اینجانب اصولاً طب از قلمرو دین خارج است. به بیان دیگر، اسلام در مقام تأسیس دانشی در این عرصه نیست و روایاتی که در این زمینه وجود دارد بر فرض اعتبار، و امکان دست‌یابی به فهم درست از آنها، تشکیل دهنده یک دانش کامل و نظام مند نیستند، البته در این بین، روایات صحیحی هم وجود دارد که توصیه‌های تعیین کننده‌ای را درباره سلامت انسان ارائه می‌دهند که حتماً قابل بهره‌گیری است. وی با وجود تأیید توانایی های طب سنتی گفته است: طب جدید طب عقلانی و کاملاً مورد تأیید اسلام است و خدمات بی نظیری به بشریت کرده است. اگر در پزشکی جدید عیوبی وجود دارد، این عیوب باید با نقاط قوت و مزایای آن مقایسه شود. علاوه بر این، نباید نقش نظام سرمایه داری در شکل‌گیری یا تشدید این عیوب را نادیده گرفت. البته حجت الاسلام خسروپناه در رویکردی متفاوت ضمن جریان شناسی طب گفته است: علوم پزشکی و سلامت به شدت متأثر از نوع انسان شناسی و ساحت‌های مختلف انسان است که اختلاف در آن باعث تمایز در نظریه‌های می‌شود و به همین جهت، تفاوت نظریه پرستاری با رویکرد پوزیتیویستی و رویکرد اگزیستانسیالیستی آشکار می‌گردد. پس انسان‌شناسی اسلامی در حوزه سلامت باید از سوی حوزه علمیه تاکید قرار گیرد. دکتر داوری پیش از این گفته بود: دیروز پزشکی، انسانی را می‌شناخت که نسخه‌ی کوچک عالم بود و اکنون با مطالعات بالینی و تشریحی و آسیب‌شناختی و تکنولوژیک، انسانی را می‌شناسد و می‌شناساند که در میدان پژوهش علوم انسانی، به عنوان مأمور تغییر جهان ظاهر می‌شود. او با تحقیق در تاریخ به این نتیجه رسیده که در جهان قدیم، پزشکان سلامت را هماهنگی طبیعی در وجود آدمی یا هماهنگی با طبیعت و طبیعی بودن و تعادل مزاج می‌دانستند؛ در نتیجه مداوا و شفا هم بازگرداندن و بازگشت بیمار به وضع طبیعی بود. اما در دوره‌ی جدید، پزشک از طبیعت انسان و انسان طبیعی چشم برداشته و به انسان عادی و نرمال و سالم نظر دارد... و با تردید و دشواری مثال انسان سالم را در شرایط تاریخی حیات می‌جوید... در طب قدیم در حقیقت بیماری چیزی نبود که پزشک با آن مقابله کند و بر آن غالب آید زیرا بیماری امری عدمی بود. بر این اساس رئیس فرهنگستان علوم معتقد است: برنامه‌ي بهداشت و سلامت و درمان و آموزش و پرورش و پژوهش باید با توجه به این اختلاف‌ها تدوین شود (مجله سوره اندیشه، شماره66و67). به نظر می رسد افراط نباید ما را به تفریط بکشاند. هنوز پرونده تحول در طب را باید باز نگه داشت... @Rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه سوم چرا در قرآن متشابهات وجود دارد؟ چهارشنبه ۹بهمن۹۸ @estentagh
جهت اطلاع و اقدام ‌لازم! کانال خدا و‌دیگر هیچ (کلیه گفتارها و نوشتارها) eitaa.com/rezakarimi http://t.me/karimireza1001 کانال استنطاق (گفتارها و یادداشتهای قرآنی) eitaa.com/estentagh گروه مطالعاتی المیزان (مجازی و حضوری) http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a صفحه اینستاگرام شامل یادداشتها و مطالب شخصی و اخبار و موضع گیری ها Instagram.com/rezakarimi.1001 و اندیشه در کرمانشاه (اخبار و مطالب معرفتی در حوزه علوم انسانی) https://eitaa.com/kermanshah_andishe گروه آوینی خوانی https://eitaa.com/joinchat/3276079139C7667782692 کانال داوری با داوری t.me/davarivadavari
در مورد حمله شیمیایی ظالمانه در جنگ ایران و عراق نیست بلکه در مورد ظلم به کردهاست و مهم‌ترین مصداق این ظلم بمباران شیمیایی و است پس فیلم با شروع می شود و با آنان تمام می شود! با این هدف است که لازم نمی بیند مانند در فیلم غرب را در‌سرزمین خودشان به خاطر کمک شیمیایی به صدام محاکمه کند! این فیلم طوری ساخته شده است تا مردم جهان بیشتر بدانند چه بر سر آمده است.  فارغ از برخی ابهامات فیلمنامه و بازی ضعیف کار اثرگذار و حرفه ای است و رنج و غم فیلم همیشه خشن و عریان نیست‌ و  گاهی لطیف و سوزناک و بدون ضعف و ذلت است. مقاومت و محکم بودن مرد کرد هم مانند جنس چوب درخت گردو خوب به تصویر کشیده شده است. اما مضمون فیلم جنجالی شده است. این فیلم همدردی با قوم‌کرد است اما لازم‌نیست قومیت گرایانه یا ضدملی تفسیر شود خصوصا اینکه تهرانی ها و ترک ها ظالم‌ قصه نیستند بلکه در بسیاری موارد همدردی و‌همراهی آنها روایت می شود. حتی می توانیم مخفی ماندن دختر کرد در میان دختران ایرانی را نمادی از پیوند کرد و ایران بدانیم. پس  اگر می شنویم که کردها مظلوم بوده اند به دلیل بافت  فیلم و سابقه فکری کارگردان می توان به جای تفسیر استقلال طلبانه آن را همدردی و اعتراض اجتماعی تفسیر کرد و اگر می شنویم خلبان بمب شیمیایی هم خانواده دارد همدردی با او یا دلسوزی نیست، طعنه ای تلخ است که چرا به خاطر خانواده خودت جان خانواده دیگران را گرفتی؟! از همان ابتدای دانشجویی با آشنا شده و کتاب را خوانده است. شروع خوب او بارقه های امید را در ‌دل بعضی دوستداران سینمای انقلاب اسلامی زنده کرد اما نباید توقع زیادی داشت. هنوز آن سینماگر مطلوب اندیشه آوینی ظهور نکرده است و مهدویان این بار‌ بیشتر از فیلمهای قبلی دغدغه شخصی اش را پیگیری کرده است. او فیلمسازی است که یکی از موضوعات مورد علاقه اش تاریخ انقلاب است اما اعتقادات دیگری هم دارد که همیشه امکان ظهور دارند. او را باید در جای خود ببینیم و البته آثارش را بر موج‌ فیلمهای سکولار و روشنفکرانه و نیهیلیستی ترجیح بدهیم.
یک‌اصطلاح مشهور در عرف تاریخ اسلام است و کسانی بودند که علیه هر نظم مشروع شورش کردند. اما امام حسین ع هم خارجی نامیده شد ولی فرمود من از سر غرور و سرمستی و فساد و ظلم خروج نکردم... در هم یک به قیام بنی اسرائیل علیه فرعون می پردازد و فیلمی هم با همین نام توسط ساخته شده است که اصطلاح انگلیسی آن در پوستر فیلم حاتمی کیا درج شده است. خروج‌ حاتمی کیا به چه معناست؟ در صحنه مشهور ابتدای فیلم ‌وقتی رحمت بخشی می گوید من رئیس ندارم و می شنود رئیس جمهور رئیس تو هم‌هست... دیگر او ادامه نمی دهد و حتی سعی می کند مهمان نواز باشد. آیا آن اندازه که اصطلاح خروج اقتضا می کند فیلم هم‌ شورش گرانه است؟ همیشه معترض بوده و بعد از این دومین اثر اجتماعی معترضانه او بر اساس یک داستان واقعی است هرچند ضعفهای آن فیلم مانند آشفتگی معترضان و پایان مبهم را ندارد. در هر دو اثر توانایی طنز کارگردان ملموس است ولی این بار لطافت هم با اعتراض در هم آمیخته شده است؛ طوری که همین ترکیب، اعتراض را از اغتشاش تفکیک می کند ولی آن را  شعاری و بی خاصیت نمی کند.  در ابتدا اعتراض جوانان به اغتشاش کشیده می شود و در ادامه ریش سفیدان دست به کار می شوند. ابتدا تراکتور درب مکان دولتی تخریب می کند ولی بعدا فقط صدا‌ و ‌نماد اعتراض می شود و مقابل درب دولت توقف می کند.  گویا حاتمی کیا معتقد است هنوز بلد نیستیم اعتراض کنیم. شاید همین راز سکوت او در برابر سؤال خبرنگاران از باشد. او نه با اعتراض مخالف است نه با موافق است و ترجیح می دهد با فیلمش موضع گیری کند نه با پست های اینستاگرامی و نطق های مطبوعاتی، و‌حتی موافقم که بهتر است خشمش را فقط با زبان سینما بیان کند نه با سخنرانی و مصاحبه. برخی ابهامات در زبان فیلم مانند سیگار و سگ بخشی  وجود دارد و نام فیلم قابل نقد است، همچنین‌ از ظرفیتهای برای سلوک شخصیتها کمتر بهره می برد ولی با اغماض از اندکی صحنه های اضافی و مستقیم گویی های بی مورد، این اثر ترکیب تازه و مؤثری داشت. خروج‌ مانند روستاییان ساده  و همچون مزرعه و‌جاده باشکوه و مانند ‌پنبه ‌لطیف و همچون تراکتور آهسته و‌ محکم و همچون قریبیان یک روستایی باوقار‌ است. این خروج نشان می دهد عدل و رحمت باید در کنار هم باشند‌ و‌ پیگیری عدالت لزوما خشن و غلیظ نیست. وجود طنز ملموس و مکرر در یک فیلم اعتراضی عجیب می نماید و حتی می تواند آن را مفتضح کند ولی این ترکیب هدف خاصی دارد؛ قیام ‌نرم ولی پرقوت که نه به نام قانون سرکوب می شود و نه به کمتر از رئیس جمهور قانع می شود. شاید بعضی در طول فیلم انتظار هیجان بیشتر و شور بالاتر و‌ پایان حماسی داشتند اما  این فیلم‌ قیام ریش سفیدان و فیلم ادب اعتراض است و درمانی برای درد اختلاط اعتراض و اغتشاش. حتی دولت انقلابی باید ممنون باشد که یک‌ هنرمند مطالبه‌گری را اینگونه به مردم یاد می دهد! رئیس جمهور روحانی بود ولی فقط روحانی نبود و ‌معتقدم خروج تاریخ مصرف ندارد و نباید آن را در یک مصداق خاص منحصر کرد و بحث بر سر مشاور رئیس جمهور نباید بیش از حد بزرگ شود و اصل سخن را بپوشاند.‌  برخلاف نظر برخی منتقدین، خروج،  خروج از سینما نیست و‌ با این حمله منتقدان مخالفم که «دهه ت گذشته مربی»! بلکه این تجربه جدید توانایی او بر اجرای فرم های تازه را نشان می دهد. انتظار ندارم این فرم تازه و دنیای نو و قهرمان نوین فورا پرمخاطب باشد اما از دیدن آن لذت بردم و تجربه ای تازه را از سر گذراندم.
پس از ۲۸ سال دوباره سخنی قدیمی تجدید شد: «هر کدام در هر نقطه‌ای که قرار دارید، همان نقطه را اصل بدانید، مرکز بدانید، آن وظیفه‌ای که بر عهده‌ی شما است با دقّت پیش ببرید.(آیت الله خامنه ای ۹۸/۱۱/۱۹) گاهی چقدر جملات متضاد ظاهراً شبیه هم می شوند! شهید آوینی در یک یادداشت در بهمن 1369 جمله «اکتاویو پاز» که آن ایام روی جلد یک مجله روشنفکری نقش بسته بود را نقد می کند: «هر اتاقی مرکز جهان است». او این جمله را اومانیستی می داند و می نویسد: «این جمله ای است که روی جلد اولین شماره یکی از نشریات جدید الانتشار، از اکتاویو پاز نقل شده، جمله ای که در آغاز خود را خیلی عالمانه می نماید و خوش خط و خال، اما در باطن، ام الشعائر دهکده جهانی آقای مک لوهان است که علم شده تا مدعیان نسل سوم زیر آن سینه بزنند . توضیح واضحات اینکه به قول قدما که میگفتند «شرف المکان بالمکین»، اعتبار اتاق نیز به آن ذی روحی است که در اتاق می زید، یعنی «انسان» و به عبارت بهتر «بشر»؛ آن هم نه یک اتاق خاص، هر اتاقی! و نه یک بشر خاص، هر فردی از افراد بشر؛ یعنی اومانیسم، و آن هم متنزل ترین صورت آن، که اندیویدوالیسم باشد.» حدود یکسال بعد از این یادداشت آیت الله خامنه ای در 5اسفند1370 فرمودند: در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته‌اید، همان‌جا را مرکز دنیا بدانید. به نظر می رسد این دو جمله در ظاهر به هم شبیه باشند و در باطن از همدیگر فاصله بنیادین داشته باشند. از جمله بعدی ایشان که گفتند «آگاه باشید که همه‌ی کارها به شما متوجه است» می فهمیم که این جمله اشاره به این دارد که برای کار و خدمت مکان مهم نیست و همه جا می شود بهترین کارها را انجام داد. اینجاست که بعد از این ایشان می گویند: « آمادگی دارند از عالی ترین مقام اجرایی به دور ترین نقاط بروند. چند ماه قبل از رحلت امام (رضوان‌اللَّه‌علیه)، مرتب از من میپرسیدند که بعد از اتمام دوره‌ی ریاست جمهوری میخواهید چه‌کار کنید. من خودم به مشاغل فرهنگی زیاد علاقه دارم؛ فکر میکردم که بعد از اتمام دوره‌ی ریاست جمهوری به گوشه‌یی بروم و کار فرهنگی بکنم. وقتی از من چنین سؤالی کردند، گفتم اگر بعد از پایان دوره‌ی ریاست جمهوری، امام به من بگویند که بروم رئیس عقیدتی، سیاسی گروهان ژاندارمری زابل بشوم - حتّی اگر به جای گروهان، پاسگاه بود - من دست زن و بچه‌ام را میگیرم و میروم! واللَّه این را راست میگفتم و از ته دل بیان میکردم؛ یعنی برای من زابل مرکز دنیا میشد و من در آن‌جا مشغول کار عقیدتی، سیاسی میشدم! به نظر من بایستی با این روحیه کار و تلاش کرد و زحمت کشید؛ در این‌صورت، خدای متعال به کارمان برکت خواهد داد». برای این جمله می توان بیشتر سخن گفت و هم مباحثی را مطرح کرد. وقتی تفاوت انسان مداری قرآنی (که خدا عالم را برای انسان خلق کرد) با انسان محوری اومانیستی و غربی درک کنیم. تفاوت این دو جمله ظاهرا قریب و باطنا غریب را هم می توان بهتر فهمید.
هدایت شده از استنطاق
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
جلسه پنجم با محکمات و متشابهات چگونه روبرو شویم؟ (۲) رسوخ چیست؟ چهارشنبه ۲۳بهمن۹۸ @estentagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماه_و_ستاره #مستند مفیدی برای مقایسه های معنادار است؛ بیان مقایسه بین #اسلام_انقلابی و انقلاب اسلامی، تشابه بین #مالکوم_ایکس و #علی_شریعتی و تفاوت بین جمهوری اسلامی ایران و ملت اسلام آمریکا و تفاوت رهبران این تشکل مانند #الیجا_محمد با امام خمینی؛ همه این مفاهیم و اسامی ما را بیشتر به درک اسلام اجتماعی و سیاسی نزدیک می کنند. #سازمان_اوج #شبکه_افق
39.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آموزش تصویری معیار های نقد کتاب دانلود در کیفیتهای مختلف https://www.aparat.com/v/AFRm3
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
گفته اند از میان دعاهای ماه رجب دعای «اَللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَعَانِي جَمِيعِ مَا يَدْعُوكَ» مهم تر است و مضامین عالی تری دارد. گفته اند این دعا توسط یکی از نواب خاص امام زمان به شیعیان تعلیم شده است. در این دعا فقط عرض حاجت یا استغفار و ذکر اسماء و صفات نیست بلکه هم وصف اولیای صاحب امر است و هم وصف ویژه خدای سبحان. هم انتظار ظهور دیده می شود و هم انتظار رسیدن به ماههای بعد از رجب از جمله ماه روزه.  بعضی از کلمات و عبارات در دیگر ادعیه کم سابقه و‌کم تکرار هستند: مانند وصف اولیاء  با کلمات أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ... مانند سخن گفتن با خدا از طریق عباراتی همچون يَا بَاطِنا فِي ظُهُورِهِ وَ ظَاهِرا فِي بُطُونِهِ وَ مَكْنُونِهِ يَا مُفَرِّقا بَيْنَ النُّورِ وَ الدَّيْجُورِ... يَا دَيْمُومُ يَا قَيُّومُ... أَجْزِلْ لَنَا فِيهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِيهِ الْقَسَمَ... یکی از مهم ترین جملات در وصف ولاه امر این است که« لا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك»َ. این توصیف شگفت اوج فنای فی الله و ستایش انسان کامل است و نزدیکترین حالت بنده به خدا را نشان می دهد بدون آنکه غلو شده باشد.
ای که در هر خوبی روی تو حساب می کنم! ای که در هر شری از خشمت در امانم! ای که با کم زیاد می دی! ای که به هرکس بخواد می دی! ای که به هرکس نخواد می دی! به هرکس نشناسدت هم حتی! هرچی خوبی تو این دنیا و هرچی خوبی تو اون دنیاست خودت به من بده. هرچی بدی تو این دنیا و اون دنیاست خودت جلوشو بگیر. اینها هیچی از تو کم نمی کند! به جز اینها : یه چیزی هم اضافه بذار روش! ای کریم! ... ترجمه ای صمیمی از دعای ماه رحمت، ماه خدا، ماه رجب @rezakarimi