هدایت شده از استنطاق
barsofretohid.pdf
1.32M
#دانلود_رایگان
کتاب بر سفره توحید شرح مناجات شعبانیه تولید مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی است که ساده و روان و گذرا نوشته شده ولی در عین حال ظرائف عرفانی و دینی و عقلی را بیان کرده است 👇👇👇
هدایت شده از استنطاق
👆👆👆
کتاب بر سفره توحید شرح مناجات شعبانیه تولید مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی است است. این کتاب ساده و روان و گذرا نوشته شده ولی در عین حال نویسنده از ظرائف عرفانی و دینی و عقلی که برای شرح مناجات لازم هستند آگاه است.
در بخش اول اهمیت دعا و و جایگاه رفیع و مستند مناجات در نسبت با ادعیه بی سند (مثل ادعیه روزانه ماه رمضان) بررسی می شود. ادعیه ومناجات شعبانیه برخلاف روایات کمتر نقل به معنا هستند و از امام خمینی نقل است که ادعیه برخلاف احادیثی که به اقتضای مخاطب ساده هستند، مضامین عالی و بلندی دارند. پس بايد باب معارف را از ادعيه فهميد.
در بخش دوم شرح مناجات شروع می شود و در ابتدا به حقیقت صلوات می پردازد و با شواهدی عقلی و نقلی به این نتیجه می رسد که حقیت صلوات «الّلهم صلّ علینا » خواهد بود؛ زیرا از ابتدا تا انتهای این دعا ، خیرش نصیب ما ( که شعاع وجود پیامبر و اهل بیت هستیم) می گردد.
یکی دیگر از مباحث قابل تأمل کتاب درباره این فراز از مناجات است که «... إنْ أدْخَلتَنی النَّاَر أعْلمْت أهْلهَا أنّ أحبّكَ». در بحث های عرفانی اخلاقی این سؤال مطرح است که آیا بنده مجاز است در برابر خداوندمتعال این گونه سخن بگوید ؟ اصل این طرز سخن گفتن، از قرآ ن است که موسی ع گفت: أتْهلكنَا بَا فعَلَ السّفَهَاء منَّا (اعراف155). ظاهر آن اعتراضی ولی درواقع نوعی بیان ارادت عاشقانه است.
یک نکته مفید دیگر پاسخ به این نکته است که ائمه چطور در اینجا به سهو و تباعد از خدا اعتراف می کنند؟ و با دو وجه این نکته پاسخ داده شده است که به نظر می رسد کماکان جای پاسخ باقی باشد. شاید حجب النور در ادامه همین مناجات (که در این کتاب هم به خوبی تفاوت آن را با حجب ظلمانی اشاره می کند) بهتر می تواند این پرسش را پاسخ بدهد.
مؤلف معتقد است ما با واژگانی مانند انقطاع الی الله لقاءالله بیگانه ایم و نهایت درخواست ما مثلا گرفتن گذرنامه کربلاست در حالی که نباید به زیارت ظاهری بسنده کرد و حقیقت زیارت امام زیارت خداست.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
یک حدیث ودو تفسیر از #مطهری و #دولابی
حدیث مهمی نقل شده و جزء وصایای حضرت امام مجتبی (ع) نیز آمده است به این مضمون : "« وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَدا »: برای دنیایت چنان باش که گوئی جاودان خواهی ماند و برای آخرت چنان باش که گوئی فردا میمیری .
این حدیث معرکه آراء و عقائد ضد و نقیض شده است:
1.برخی میگویند مقصود اینست که در کار دنیا سخت نگیر و بگو " دیر نمیشود " ولی نسبت به کار آخرت همیشه بگو وقت بسیار تنگ است. 2. در مقابل، بعضی دیگر گفته اند اسلام دستور به سهل انگاری نداده بلکه معنی کن لدنیاک کانک تعیش ابدا یعنی آن چنان اساسی و با آینده نگری انجام بده که گوئی تا آخر دنیا زنده هستی.
مرحوم دولابی این حدیث را نه در بحث دنیا و آخرت بلکه ذیل مبحث اغتنام فرصت بیان می کند: برای دنیایت چنان کار کن که گویی برای ابد زنده خواهی بود (دیر نمیشود، عجله نکن، وقت هست). «و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا»: و برای آخرتت چنان کار کن که گویی فردا خواهی مرد (فرصت کم است، سریع باش). (مصباح الهدی، باب اغتنام فرصت)
شهید مطهری به دیدگاه دوم تمایل دارد. تفسیر او این است که این حدیث دو بخش دارد و از نظر امور دنیوی اصل ، " بقاء حیات و ادامه عمر " است و از نظر امور اخروی ، " عدم بقاء عمر و کوتاهی آنست " و نهایتاً هم برای دنیا و هم برای آخرت باید عمل کرد. او برای این نظر به روایاتی استناد می کند که می گویند: اعمل عمل امرء یظن انه لن یموت ابدا. (سیری در نهج البلاغه، ص314)
اما به نظر می رسد جاودان پنداری در صنایع دنیا مذموم باشد چنانچه که اگر این حدیث را بر قرآن عرضه کنیم می بینیم خدا خطاب به قوم عاد از زبان پیامبرش سازه هایی را که به امید جاودان ماندن ساخته اند در میان نکوهش های آنان یاد می کند: وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (شعراء129). علاوه بر این، روایتهایی مانند «اِعمَل لِدُنياكَ بِقَدرِ مُقامِكَ فيها» (جامع الأخبار : ص 511، ح1432)» و « أن تَعمَلَ لِدُنیاکَ بِقَدرَ عُمرِکَ فیها» نشان می دهد روایت اِعمَل لِدُنياكَ كَأَنَّكَ تَعيشُ أبَدا به معنی ساختن های جاودان نمی تواند باشد.
پس در مورد روایاتی که عمل را به نیت جاودانگی و حیات ابدی توصیه می کنند می توان گفت که لزوماً عمل فقط برای دنیا نیست. ولی اگر برای دنیا زندگی می کنیم باید به اندازه کوتاهی آن عمل کنیم بلکه باید در دنیا برای آخرت عمل کنیم نه برای دنیا. جالب اینجاست که قبل از روایت مذکور در وصایای امام حسن ع می خوانیم : فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَة: با دنیا به منزله مردار برخورد کن! که حلال آن هم دوست داشتنی نیست!( كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص: 228).
البته شهید مطهری به درستی بیان می کند که نباید در کار اصلاح دنیا کوتاهی کرد و نمی توان به نام دین دنیا را ترک کنیم. پس این حدیث نباید به منزله ترک دنیا باشد. دنیا و آخرت هریک به اندازه وزن و ارزش خود باید مورد توجه قرار بگیرند. اما این حدیث نباید به معنی جاودانه عمل کردن فعالیت دنیایی تفسیر شود چون با آیات و روایات هماهنگی ندارد.
خورشید رهنمای.PDF
675.1K
پسری که پدرش را کشت!
پدر مست کرده بود و دلقک بی حیایش او را می خنداند. مجلس عیش خلیفه به پلیدی کشیده شده و عقل شان از دست رفته بود. کم کم کار به تقلید از علی کشید و او را تمسخر کردند! پسر خلیفه که شاهد این بی حیایی بود، غیرتی شد و دیگر نتوانست تحمل کند. او مولا را دوست داشت و این دوستی را پنهان نمی کرد. پس با عصبانیت دلقک را با اشاره ای ترساند و ساکتش کرد. رو به پدر کرد و گفت: علی پسر عمویت است، چرا اجازه می دهی این سگ ادای او را در بیاورد؟! اما پدر دست بردار نبود.
او ،متوکل، خلیفه بدنام عباسی بود که دستش را به خون علویان آلوده کرده و مدام به امام هادی ع ظلم می کرد و دستور تخریب حرم امام حسین ع را هم داده بود. اکنون غیرمنتظره نبود که امیرالمؤمنین را تمسخر کند و تذکر محترمانه پسرش او را سر عقل نیاورد. بلکه بدتر هم شد! و شعری زشت درباره مادر خواند... دیگر پسر تحمل نکرد. همان شب نقشه کشید و پدرش را به خاطر مولایش کشت!
او ، منتصر، مولایش را بیشتر از پدرش دوست داشت. و وقتی خلیفه شد فدک و موقوقات علویان را به آنها برگرداند و والی بدرفتار با آنها را عزل کرد. اکنون تاریخ یکبار دیگر آیه «یخرج الحی من المیت» (تولد فرزند مؤمن از پدر کافر) و جمله «بأبی انت و امی» (پدر و مادرم فدای تو باد) را به بحث گذاشته است.
به منتصر گفتند قتل متوکل جایز است ولی هر که پدرش را بکشد عمرش طولانی نخواهد بود، منتصر گفت: اگر با کشتن پدرم اطاعت خدا را می کنم از کوتاهی عمر نگران نیستم.
برداشتی از: کتاب خورشید رهنمای
از منابع دهمین #جشنواره_کتابخوانی_رضوی
کتاب «کلام محمد رؤیای محمد» از عبدالکریم سروش که سال گذشته در خارج از کشور به چاپ رسید اکنون ، به علت حمایتهای صورت گرفته از این اثر، به صورت رایگان منتشر شده است. این کتاب به نوعی ترکیبی از دو نظریه «قران کلام محمد» و «محمد راوی رؤیاهای رسولانه» است که تکمیل دو نظریه پیشین یعنی «قبض و بسط تئوریک شریعت» و «بسط تجربه نبوی» است. اکنون مجال نقد و بررسی نیست و در این سالها بسیار به این نظریات پرداخته شده است طوری که هر چه از نظریه اول به نظریه چهارم نزدیک تر شده است علاوه بر اعتراضات جریان فکری انقلاب اسلامی، به تعداد منتقدین او از میان دوستان و روشنفکران دینی نیز افزوده شده است و اکنون با یکی از آثار شاذ و ساختارشکنانه در تاریخ دین روبرو هستیم.
در این اثر پس از چند فصل توضیح، نقد بعضی ناقدین پاسخ داده شده است. در حالی که نقدهای ابوالقاسم فنایی و بیژن عبدالکریمی بسیار اساسی و بنیادین هستند ولی در اینجا تنها به نقد آیت الله سبحانی ، عبدالعلی بازرگان، حسین واله، محسن کدیور، حسن انصاری و عبدالبشیر فکرت پاسخ داده است.
دو ضمیمه این کتاب عین دو نقد آیت الله سبحانی است که در ابتدای کتاب به آنها پاسخ داده شده است. ظاهرا سروش از میان روحانیون انقلاب اسلامی برای ایشان احترام قائل است شاید چون نقد او بر سروش با احترام همراه است طوری که ابتدا از صفات اخلاقی و معنوی او در گذشته یاد می کند و اورا مبدأ آثار نیک و سازنده می داند و می خواهد که دوباره فاصله را کم کند و به آغوش ملت اسلامی و بالأخص علماً وحوزه هاي علمیه باز گردد. سروش به این خواست واکنشی نشان نداده و به نقدهای آیت الله نقد وارد کرده است.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
پاسخ به پرسش از نحوه نزول قرآن در میان دانشمندان علوم قرآنی و روشنفکران دینی همچنان مطرح است. در طول تاریخ در این مورد مخالفت و موافقت های زیادی انجام شده است و موافقین نزول دفعی در ابتدا به دو معنای آن اشاره کرده اند : 1. نزول یکپارچه قرآن با الفاظ آن 2. نزول دفعی حقیقت مجرد و بسیط قران. علاوه بر این در سالهای اخیر نظریه جدید آیت الله جوادی آملی با عنوان «نزول اجمالی در عین کشف تفصیلی» مطرح شده و در عالم روشنفکری سخن از «قرآنی شدن پیامبر» به عنوان نزول دفعی است. در کنار این نظرات شاید «نزول دفعی قرآن به معنای نزول فرقان» را به عنوان نظریه مکمل مطرح نمود.
برخی بحث از نزول دفعی قرآن را بی حاصل دانسته اند در حالی که اهمیت اعتقاد به نزول دفعی در کنار نزول تدریجی این است که روح توحیدی به مفسر می بخشد که همیشه نور هدایت او در فهم آیات قرآن است. و نیز موجب تبیین صحیح مواجهه با قرآن و همچنین تبیین آثار شب قدر می شود. در ضمن پاسخگوی برخی شبهات بوده و دیدگاه زمانمندی آیات قرآن را به چالش می کشد.
متن کامل:
http://estentagh.blog.ir/post/16
«چون نمی خواستم مزاحم کسی باشم تصمیم گرفتم خودم را از بین ببرم. با طلب بخشش از پروردگار بزرگ. یا الله..»
این جملات غزاله علیزاده در یادداشتی است که برای توضیح خودکشی اش در دوران بیماری نوشته است. علیزاده جایزه بیست سال داستان نویسی در ایران را برده است. شاید افکار و دنیای او برای انقلاب اسلامی جذابیتی نداشته باشد. اما بی بی سی او را یک نویسنده مهم می داند و مستند محاکات (1387؛ اثر پگاه آهنگرانی) را پخش می کند و به تحلیل آن می پردازد.
اهمیت علیزاده برای ما از آن روست که او نماد همان محفل روشنفکرانه و نیست انگارانه ای است که شهید آوینی با نام کامران در آن مدتی زیست کرده ولی خودش را نجات داد. در این مستند ، به روایت مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی و محمدعلی سپانلو و دیگران، علیزاده شوخ طبع، دروغ باز، رفیق باز و پاتوق دار معرفی می شود اما گویا نیست انگاری بر وجودش غلبه کرد.
در مستند محاکات مرگ علیزاده آگاهانه،انتخابی، شجاعانه و با شکوه جلوه داده می شود وحتی دخترش جسد حلق آویز او از یک درخت را طوری تصویرسازی و تزئین کرده که گویا مادرش زیباتر شده بود! علیزاده البته بی خدا نبود ولی این ایمان نجات دهنده نیست. نهایت حقیقت این است که آوینی شهید شد و علیزاده خودکشی کرد. هر کدام از این دو نماینده دو عالم دور از هم هستند. آدمها هنوز گاهی عالم خود را تغییر می دهند. مهم این است که این عالمین هنوز وجود دارند؛ ما هم در معرض انتخاب هستیم و نبرد با نیست انگاری ادامه دارد.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
مگر نه اینکه در #شب_قدر تقدیر یک سال رقم می خورد؟
پس سال جدید تکویناْ اکنون شروع شده است:
#سال_نو_مبارک
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
دعای وداع با ماه رمضان سلام های سوزناکی دارد. اما برای کسی که در طلب معرفت در #صحیفه_سجادیه است باید ربط بین اول و آخر #دعای_وداع را کشف کند. این دعا با خداشناسی مهمی شروع می شود و به چند آیه مهم می رسد و بعد از آن است که سخن از ماه رمضان است. آیا توصیفات قبل از وداع فقط کلمات مقدماتی برای آماده کردن دلهاست یا اینکه معنای خداحافظی را بیشتر توضیح می دهد؟
خلاصه بخشهای دعا این است که بنیان افعال الهی بر تفضل است و دعا و توبه و حمد راه های ارتباط با چنین خدایی است و ماه رمضان بهترین زمان برای تجربه کردن چنین رابطه پرسودی است. این زمان گران خداحافظی تلخی دارد؛ چه برای کسانی که فیض بردند و دیگر نمی برند و چه برای کسانی که فیض و بهره نبردند.
روایت #العلم_سلطان بسیار مورد تأکید رهبر انقلاب است و البته ظاهرا بسیار یادآور این گزاره مشهور علم مدرن است که #بیکن گفت: علم قدرت است! از معدود افرادی که تلاش کرده است تا علاوه بر تبیین صحت صدور این روایت فهم اسلامی از این مفهوم را تبیین کند، حجت الاسلام #علی_کشوری است. اما پیشنهاد این حقیر برای اصلاح تفسیر غربی از سلطان این است که حقیقت قرآنی آن را بررسی کنیم و می بینیم که این واژه فقط در غلبه نظامی و فیزیکی استعمال نشده است. سلطان گاهی در رابطه خدا بر بنده است و گاهی بنده بر بنده و مفهوما هم می تواند بنده بر خدا باشد. وقتی سلطان را هر نوع عامل اختیار و آزادی بدانیم آن وقت علم هم هر نوع عامل آزادی و آزادگی در ملک و ملکوت و در روابط انسانی و غیرانسانی با خدا و غیرخداست، نه فقط برای غلبه بر دشمن انسانی. از طرف دیگر علم یافتنی است نه ساختنی؛ این یکی دیگر از تفاوتهای مهم علم در قرآن با علم در اندیشه مدرن است. علم نور است و خداوند آن را در قلب هر کس بخواهد می اندازد و سلطان یک اختیار و آزادی عمل در امور معنوی، سیاسی و نظامی است که خدا به انسان از طریق علم عطا می کند.
متن کامل یادداشت در خبرگزاری مهر:
mehrnews.com/xRV5q
@rezakarimi
فیلم Wings of desire یک اثر قابل بحث درباره عالم ملکوت و فرشتگان است. برخی این اثر را به بالهای اشتیاق یا آرزو ترجمه کرده اند درحالی که desire به معنای میل و شهوت است. داستان فیلم درباره دنیای سیاه و سفید فرشتگان برلین است که بر اعمال مردم نظارت می کنند ولی یکی از آنها تمایل پیدا می کند مانند انسانها مادی شود و براي یک عشق مادی، " ابديت" خود را قرباني ميكند تا بتواند طعم لذت آنها را بچشد!
این فیلم در زمان خود در ایران با ستایش روبرو شد و محسن مخملباف کارگردان فیلم ، ویم وندرس را یکی از پیامبران قرن بیستم نامید! شهید آوینی ضمن اذعان به تکنیک قوی فیلم و ساختار زيبا و شاعرانه آن، محتوای آن را نقد کرد.
شاید بتوان فیلمهای فلسفی غربی را بهانه ای برای شناخت بهتر معارف اسلامی دانست. اکنون پس از یادداشت مهم آوینی در نقد این فیلم ، لازم است ریشه های الهیاتی آن بیشتر بررسی شود.
شباهتي بين اين داستان و داستان توراتي انجیلی «هاروت و ماروت» وجود دارد. در یک روایت منقول فرشتگان گفتند حالاکه لذت دنیا را به انسان دادی آخرت را به ما بده! گویا فرشتگان برای لذات دنیا میل داشتند. نقد علامه طباطبایی بر دلالت این روایت تأمل برانگیز است.
در نگرش اسلامی انسان با عشق از مقام فرشتگان بالا می رود و مسجود ملائکه می شود ولی در نگرش مدرن و بر اساس تحریفات الهیاتی فرشتگان دچار عشق مادی شده و به مقام خاکی انسان غبطه می خورند! در هردو نگرش انسان عاشق است و بالاتر از فرشته. اما این کجا و آن کجا؟
http://estentagh.blog.ir/post/122
8_1771.pdf
923.5K
یادداشت منتشر شده در روزنامه فرهیختگان ۱۸ خرداد۹۹
مروری انتقادی بر ایده های تفسیری میلاد دخانچی
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/3954/8/&page=177944
سخنرانی رهبر انقلاب به مناسبت سالگرد ارتحال امام فقط درباره تحولات متعددی نبود که توسط امام خمینی به وجود آمد بلکه این عبارت که امام، امامِ تحول بود یک لایه باطنی داشت و آن اینکه اساساً «طبیعت انقلاب و زنده ماندن انقلاب به این است که پیدرپی نوآوری و تحول داشته باشد». از این سخنان بر میآید که این تحول خواهی بنیادین و در طبع انقلاب است. این سخنان یکبار دیگر موضوع مناظرهای در خبرگزاری مهر درباره تقابل انقلاب با استقرار و تمدن را به ذهن آورد.
دو مقاله «آغازی بر یک پایان» و «تجدید و تجدد» در پایان کتاب «آغازی بر یک پایان» ذات بی قرار و نوجوی انسان را محور بحث خود قرار داده اند. این بحث به تعبیر شهید آوینی نیمه کاره رها میشود اما تأمل در ماهیت و نتایج آن میتواند به نظریات تازه و شگرفی برسد.
لبّ سخن آوینی این است که «تحولی تاریخی بشر جز از طریق انقلاب ممکن نیست. آنان که این نظریه را نمیپذیرند، به وضع موجود دل بسته اند».
این نظریه شهید آوینی گرچه نیمه کاره رها شده اما مبانی شناخته شدهای در قرآن و نزد فلاسفه و عرفا دارد ولی آوینی مقدمات طرح این مبانی در ابعاد اجتماعی سیاسی و تاریخی را فراهم کرده است.
با الهام از این مباحث است که جرقههای بحث تفصیلی رقم میخورد و حجت الاسلام عباس محسنی معتقد است تمدن، دعوت به استقرار میکند و تعالی انسان با تمدن سازی رخ نمیدهد.
متن کامل:
mehrnews.com/xS4pD
@rezakarimi
gharare danaei1- Karimi.mp3
8.38M
برنامه قرار دانایی (با همکاری اداره کل کتابخانه های عمومی)
پنجشنبه ها ساعت 11:30
#رادیو_کرمانشاه
12 تیرماه 1399
چگونه فرزندان خود را کتابخوان کنیم؟
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
طولانی ترین آیه قرآن درباره نوشتن (کتابت) است. در لایهظاهری، این آیه درباره قرارداد قرض (تداین) است. اما به حکم قاعده جری و تطبیق و به حکم متصرف الوجوه بودن آیات، می توان مباحث این آیه را برای همه انواع نویسندگی تعمیم داد.
بر اساس این آیه نویسنده باید بر اساس عدل بنویسد و نویسنده نباید از نوشتن ابا کند، سپس می خوانیم به طور کلی نوشتن با رعایت همه شرایطش سه فایدهدارد: ذٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اَللّٰهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهٰادَةِ وَ أَدْنىٰ أَلاّٰ تَرْتٰابُواٌ (بقره٢٨٢)
اولاً نزد خدا عادلانه تر است
ثانیاً موجب آمادگی بیشتری برای شهادت دادن می شود
ثالثاً حداقل لازمه شک نکردن است
بر اساس قاعده جری وتطبیق می توان این سه فایده را برای نویسندگی به صورت عمومی تری بیان کرد:
کسی که اهل نوشتن است
اولاً دقت و عدالت او بیشتر می شود (خطاهای فکری او کمتر می شود)
ثانیاً برای گفتن و بیان کردن آماده تر می شود (نوشتن به تقویت بیان کمک می کند)
ثالثا قاطعیت و عزم او بیشتر می شود (نوشتن اراده و عمل را تقویت می کند).
***
برخی افراد بیشتر شفاهی اند مثل افرادی که در جواب پیام صوت می فرستند! برخی افراد هم بیشتر نوشتاری اند مثل افراد خوش قلمی که با اصرار سخنرانی می کنند. کسانی که در ارتباط از نوشتار و گفتار هر دو استفاده می کنند شخصیت کامل تری دارند.
روز قلم مبارک
نقدی بر تفسیر روشنفکران از جدال با خدا/
مجادله با خدا چگونه ممکن است؟
** عبدالکریم سروش گفته «می توان با خدا احتجاج کرد و در کتاب و روزنامه به او اعتراض کرد، چه برسد به اعتراض به حکومت دینی». پیش از این ابوالقاسم فنایی گفته بود:«خداوند نیز پس از نقل داستان مجادله ابراهیم با او، اصلا به خاطر این کار ابراهیم(ع) را مذمت و توبیخ نمی کند، و نمیگوید که ایمان تو ضعیف است یا او به من اهانت و بیاحترامی کردی، بلکه کار او و خود او را تحسین میکند».
منظور از محاکمهخدا پاسخگو دانستن او در مسئله عدالت و اخلاق است. اکنون سؤال این است که چگونه شه سوار توحید و تسلیم(به قول کیرکگارد) با خدا مجادله می کند؟ منظور از مجادله با خدا چیست؟ چرا خدا این مجادله را مذموم نمی داند؟! مجادله در خدا کفر است ولی مجادله با خدا لزوماً محاکمه نیست. مجادله ابراهیم توسل به رحمت در برابر غضب الهی است و گفتن «ماهکذاالظن بک» است نه «ماذا اراد الله بهذا...». بین این معنای عارفانه و نتیجه گیری روشنفکرانه فاصله بسیار است!
متن کامل در روزنامه فرهیختگان:
http://fdn.ir/43161
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/3984/15/
آیه وَ مِنْ آیٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهٰا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم٢١) مهمترین آیه ازدواج است و در عین اختصار دارای لایههایی پنهان و کمتر گفته شده است که برای درک آن نیازمند تدبر و تفسیر قرآن به قرآن هستیم.
این آیه چند پیام مهم دارد:
۱. قانون زوجیت از تفاوتهای مهمخدا با غیر اوست: هرکس همسر نمیخواهد یا به تجرد اعتقاد دارد به قانون زوجیت پشت کرده و ادعای خدایی دارد!
۲. ازواج ما «خلق شده» اند و ازدواج یافتن است نه ساختن.
۳. برای کسی که اهل تفکر نباشد ازدواج صرفاً یک رابطه جنسی یا خوش گذرانی دنیوی یا نهایتاً رفیق بازی و عشق زودگذر است.
۴. راه یافتن این ازواج، خودشناسی و کفوشناسی است؛ همسر همنفْس است.
۵. راه دیگر شناخت زوج این است که به دنبال «سکینه» باشیم.
۶. بخش دوم زندگی پس از ازدواج است که باید بین زوجین مودت و رحمت باشد.
مودت یعنی دوستی کردن کهمقابل عداوت یعنی دشمنی کردن است. ولی رحمت فراتر از دوستی کردن است گاهی رحمت چهره ظاهراً مهربانی ندارد.
متن کامل:
mehrnews.com/xSkZz
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
#دعای_عرفه با بیان قضای بی دافع و عطای بی مانع خدا شروع می شود اَلْحَمْدُ للهِ الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ، وَلا لِعَطائِهِ مانِع. شهادت بسیار پرتأکید بر اینکه امکان ادای شکر نیست مگر با کمک نعمتی دیگر وتأکید بر این آیه قرآن که وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تُحْصُوها، محور اصلی دعا را تشکیل می دهند و می توانیم بگوییم دعای عرفه دعای اعتراف به حمد و شکر به روش توحیدی است. طوری که همین معرفت هم از سوی خدا الهام می شود ونتیجه اش این است که شکر ممکن نیست! و تنها راه اقرار به توحید است.
ٌ بر این اساس الطاف خدا به انبیاء بازخوانی می شود و می گوییم فَلَكَ الْحَمْدُ وَالشُّكْرُ. در این دعا با تکرار اَنْتَ الَّذى... و سپس با گفتن اَنَا الَّذى... باز هم حمد و شکر بیان می شود و اعتراف گسترده می شود.
از این جهت می توان نام دیگر دعای عرفه را #دعای_اعتراف دانست به ویژه آنکه بدانیم معرفت توحیدی ماهیت اعتراف گونه دارد.
یکی از الطاف الهی که در دعای عرفه تبیین می شود این است که
لَمْ تُخْرِجْنى لِرَأفَتِكَ بى، وَلُطْفِكَ لى، وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ، فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْكُفْر...ِ لكِنَّكَ اَخْرَجْتَنى للَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى ، الَّذى لَهُ يَسَّرْتَنى، وَفيهِ اَنْشَأْتَنى
آیا این توصیف شامل همه مسلمانانان عرفه خوان بعد از سیدالشهدا می شود؟ آیا خود سیدالشهداء در دولت کفر زندگی نکرد؟ با توجه به مقابله بین دولت کفر و هدایت سابقه می توانیم بگوییم شاید منظور از دولت کفر شرایط استضعاف و غلبه کفر وعدم هدایت آسان است نه لزوما حکومت مخالف. پس اگر نگوییماین بخش از دعا زمان دار و تقیه بردار است، معنی این فراز از دعا این است که هر کس که در هدایت رشد کرده باید به شکر این نعمت اعتراف کند.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
داستانذبح اسماعیل عجیب و تأمل برانگیز است و به ویژه عقل مدرن آن را تعجب برانگیزتر می داند.
#کیرکگارد کتاب ترس و لرز را در شرح این ماجرا نوشت.
به نظرم راه فهم صحیح این ماجرا فهم عبودیت و «تسلیم» است. کلمه اسلما (ابراهیم و اسماعیل تسلیم شدند) کلمه کلیدی این داستان در قرآن است.
به مناسبت عید قربان یادداشتم در نقد قرائت روشنفکرانه از ماجرای ذبح اسماعیل را بازنشر می کنم.
http://r1001.blog.ir/1394/07/07
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
اگر #سیزده_رجب روز میلاد مولود کعبه را #روز_پدر نامیده اند روز غدیر قطعا #روز_برادر است. نبی و ولی نسبتهای مختلفی داشتند: استاد و شاگرد، پیامبر وپیرو، مولا و بنده... اما روز غدیر نبی گفت علی برادر من و جان من است؛ و چه زیباست که در این روز عقد اخوت بسته می شود. و شاید تأکید بر اطعام مؤمنین تأکید بر همین برادری باشد.
#تاریخ_برادری از آغاز خلقت بسیار پرفراز و نشیب است و سرشار از عاشقانه ها و #برادرکشی ها است و برادری همیشه طعم شیرینی نداشته است. تاریخ انبیاء به یک معنا تاریخ برادری است. #برادری_در_قرآن موضوعی بسیار مهم و کاربردی برای زندگی ماست.
در این باره گفتنی بسیار است...
بیایید همگی در #سوره_حجرات تدبر کنیم.
#عید_غدیر بر همه برادران و خواهران مبارک
دارالشفاء.pdf
3.98M
سیری تحلیلی انتقادی در کتاب دارالشفاء
کتاب دارالشفاء نوشته حجت الاسلام محمدحسن وکیلی نقد و بررسی های نظری درباره رفتارهای ستاد کرونا درباره حرم های مطهر است. موضوع این کتاب مهم، مفید، حساس و بحث برانگیز است ولی نه توسط رسانه های داخلی و نه توسط پژوهشگران الهیات کرونا، آنچنانکه شایسته است، پیگیری نشده است.
مباحث مطرح شده در دو بخش کلی آمده تا بیان کند نه کرونا تهدیدی بر شفای معنوی است و نه بر فرض تهدید سلامت در این تزاحم، اولویت بر ترک این دارالشفاء است.
تلاش این کتاب برای احیای مسئله شفابخشی دین و نیز مزاحم نبودن تهدیدهایی از جنس ویروس کرونا برای توسل ستایش برانگیز است. استدلالها و استنادات با افراد متحجری که به صورت احساسی و شعاری علیه تدابیر بهداشتی موضوع گرفتند بسیار فاصله دارد. با خواندن این کتاب بسیاری از روحانیون و الهیات دانان متوجه می شوند که این مسئله به سادگی با گفتن عقل با دین منافاتی ندارد حل نمی شود.
بر این کتاب نقدهای مهمی وارد است...
متن روزنامه فرهیختگان
http://farhikhtegandaily.com/newspaper/4009/15/&page=182242
متن اختصاصی اینجانب:
http://r1001.blog.ir/post/395
میراث فرهنگی و #موزه #تاریخ_مرده است یعنی گذشته اکنون #حضور ندارد و فقط یک مورد مطالعاتی و منظره گردشگری است. این کاری است که #مستشرقین با شرق کردند و آن را به #ابژه پژوهشی تبدیل کردند؛ اکنون گردشگر وقتی وارد میراث فرهنگی می شود نهایتاً به یاد گذشته است و احساس حضور ندارد. خصوصا اینکه بسیاری از میراث ما با جهان معاصر پیوندی ندارند. در این میان جایی مثل #تکیه_معاون_الملک_کرمانشاه یک وضعیت برزخی دارد. هنوز در این مکان مراسمات عمومی عزاداری مخصوصا در #محرم برگزار می شود و چه بسا در این مراسمات انسانها با حال بانیو ساکنین اصیل آن شریک باشند ولی در حالت عادی دختران وپسران بدون توجه به روح این مکان با تزئین خود و با دوربین های حرفه ای عکس می گیرند و آلبوم و پروفایل خود را تکمیل می کنند. این مثل این است که در یک مسجد تاریخی بدون رعایت احوال و آداب آن قدم بزنیم و لذت ببریم اما متذکر این معنا نباشیم که در کجا هستیم. چیزی که کارکرد این میراث را تغییر داده تغییر نگرش انسان به تاریخ و سنت است. تاریخ زنده گذشته ای است که در اکنون حیات خود را ادامه داده است. مثل حرم های ائمه اطهار و بقاع متبرکه که هیچ وقت #میراث_فرهنگی نشدند و برای ورود به آن بلیط نمی گیرند و فقط دل آدمی است که باید اذن ورود بگیرد.
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
مهم ترین ارجاع قرآنی در زیارت عاشورا درباره مصیبت است که آیات سوره بقره را تداعی می کند:
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ [155] الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ [156] أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ [157]
در فرازی از زیارت عاشورا بدون اشاره عینی به آیات، همانند نتیجه گیری قرآن می خواهیم تا در ازای صبر در مصیبت صلوات و رحمت (و مغفرت) دریافت کنیم:
وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ يعْطِينى بِمُصابى بِکمْ اَفْضَلَ ما يعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ مُصيبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِيتَها فِى الْإِسْلامِ، وَفى جَميعِ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ، اَللّهُمَ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا، مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ
امام حسین ع انواع مصیبتهای آیه155 را دید و با گفتن «رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک» به آیه 156 عمل کرد و به فیض آیه 157 رسید. ما هم بادعا در زیارت عاشورا می خواهیم همین مسیر را طی کنیم و به واسطه مصیبت زدگی امام در این فیض شریک شویم.
متن یادداشت تأملاتی درباره امام حسین ع:
http://r1001.blog.ir/1392/09/25
هدایت شده از فکرت
📚#نقد کتاب
🔻#کرونا، شفای #معنوی و آزمون مضاعف
🔸کتاب دارالشفاء نوشته حجتالاسلام محمدحسن وکیلی، مباحثه علمی (و نه مخالفت عملی) و نقد و بررسیهای نظری ایشان درباره رفتارهای ستاد کرونا پیرامون حرمهای مطهر است.
🔸به عقیده نویسنده مرجع این تصمیمگیری فقط متخصصان بهداشت و سلامت نیستند، بلکه این تصمیم،کاری میانرشتهای است و حضور متخصصانی در #مدیریت شهری، #اقتصاد، #جامعهشناسی، #مهندسی_فرهنگی و… در تشخیص موضوع ضروری است
🔸در نهایت حکمکننده در این باب باید #فقیه باشد تا با تشخیص ضریب اهمیت شرعی، حکم به اولویت نماید.
✍️نویسنده: رضاکریمی- محمد علیبیگی
🔻ادامه مطلب در لینک زیر:
🌐http://fekrat.net/2058
📌آدرس کانال؛
🆔@fekrat_net